گروه شریعتی
💠 پرگار: #عرفان باعث تلطیف #اسلام نشده؟ آیا عرفان موجب تلطیف اسلام شده و آن را از خشونت دور کرده است؟ در بزرگان عارف از بایزید بسطامی تا ابن عربی و مولانا چه نوع اسلامی میبینیم؟ مهمانان این هفته برنامه: #علی_طهماسبی پژوهشگر عرفان و #عمادالدین_باقی پژوهشگر…
📌 عرفان، اسلام، سیاست و خشونت
(متن کامل به صورت PDF)
🗒 این یادداشت در چارچوب گفتگوهای انجام شده در برنامه پرگار بیبیسی و به منظور بیان و یا شرح پارهای از نکاتی است که به دلیل محدودیت زمانی برنامه، مجال مطرح شدن نیافت.
▫️در مقاله این مباحث مطرح شدهاند:
چهار اشکال نظریهی #اسلام، #دین خشونت، تفاوت اسلام تاریخی و اسلام محمد(ص)، #عرفان، #عشق و مسئله فرافرقهای بودن صوفیگری، ایجاد تقابل میان عرفان «انسانگرا» و عرفان «خدا محور»، عقیده به تداوم #وحی، نسبت #حافظ و #سعدی با عرفان و تصوف، جهنم و مسئلهی خلود در عذاب از دیدگاه عرفان، کلام، جامعه شناسی و حقوق، پاسخ به ادعای نفی #حج توسط صوفیان و انسان کامل و #ولایت_فقیه ...
▫️یکی از خطیرترین و لغزندهترین مباحث، انسانگرایی عارفان ذیل مفهوم #انسان_کامل است؛ نکته مهم این است که عارفانی مثل ابن عربی، ولایت را لازمهی انسان کامل میدانند و دیگران هم چون انسان ناقص محسوب میشوند تحت ولایتاند. آیتالله خمینی میگوید: «انسان کامل و ولیّ مطلق، صاحب مقام مشیّت مطلقه است».
▫️اصطلاح ولایت مطلقهی فقیه که آقای #خمینی به کار برد و در قانون اساسی دوم درج شد هیچ ربطی به #فقه ندارد و از #عرفان به سیاست آمده است. در فقه، ولایت خیلی محدود و مقید و غیر سیاسی و کاملآ مدنی و محدود به ولایت بر ایتام و صغار و اموال مجهول المالک است، اما در عرفان هم لازمهی انسان کامل است و هم دیگران تحت ولایت اویند و هم رابطهی «مرید و مراد» است و هم ولایت، مطلقه است.
▫️در عرفان و تصوف اصل بر انسان کامل است ولی در فقه اصل بر انسان ناقص یا به عبارت بهتر، انسان عادی است. مسلمان و مؤمنی که #نماز میخواند و گناه هم میکند. حکومت از نظر فقهی حکومت متوسطان بر متوسطان، ولی در عرفان، حکومت انسان کامل بر انسان ناقص یا عادی است. در میان فقها و عرفا همواره این مسئله از کانونهای نزاع بود. شیخ اشراق #سهروردی، عارفی که اهل #فلسفه بود چون تعبیر ولایت را به کار میبرد فقها گمان کردند او مظنون به #باطنی_گری است و تکفیرش کردند و به زندان رفت و در حبس کشته شد. این حساسیت نسبت به باطنی گری هم ریشه در این داشت که باطنیون، ولایت را به قدرت گره زده بودند و مانند #حسن_صبّاح در #ایران در قلعه الموت اعلام حکومت کردند و فرقهای را سامان داده بودند که گرچه به دلیل شیعه اسماعیلی بودن، کل #شیعه را در معرض اتهام قرار میداد، اما بسیاری از فقهای شیعه و حتی برخی از اسماعیلیه هم آنها را قبول نداشتند.
▫️اواخر دههی شصت در نوشتاری پیرامون ریشه یابی اختلافات آیتالله خمینی و آیتالله#منتظری نوشتم امام خمینی مشرب عرفانی داشت و آیتالله منتظری، مشرب فقهی.
سلوک عرفانی و سنت دست بوسی و پابوسی و اطاعت از مرشد و... فارغ از اینکه فینفسه درست یا نادرست باشد، تا هنگامی که در حوزهی عمومی و مدنی باشد مانند سایر افکار و عقاید و رفتارهاست که امر شخصی بوده و مجاز است و حکومت نباید در آن دخالت کند. اما اگر این باورها و رفتار به #قدرت پیوند بخورند پر خطر میشوند.
✍ #عمادالدین_باقی
🔗 لینک برنامه تلویزیونی پرگار
🔗 لینک پادکست برنامه
✅ @Shariati_Group
.
(متن کامل به صورت PDF)
🗒 این یادداشت در چارچوب گفتگوهای انجام شده در برنامه پرگار بیبیسی و به منظور بیان و یا شرح پارهای از نکاتی است که به دلیل محدودیت زمانی برنامه، مجال مطرح شدن نیافت.
▫️در مقاله این مباحث مطرح شدهاند:
چهار اشکال نظریهی #اسلام، #دین خشونت، تفاوت اسلام تاریخی و اسلام محمد(ص)، #عرفان، #عشق و مسئله فرافرقهای بودن صوفیگری، ایجاد تقابل میان عرفان «انسانگرا» و عرفان «خدا محور»، عقیده به تداوم #وحی، نسبت #حافظ و #سعدی با عرفان و تصوف، جهنم و مسئلهی خلود در عذاب از دیدگاه عرفان، کلام، جامعه شناسی و حقوق، پاسخ به ادعای نفی #حج توسط صوفیان و انسان کامل و #ولایت_فقیه ...
▫️یکی از خطیرترین و لغزندهترین مباحث، انسانگرایی عارفان ذیل مفهوم #انسان_کامل است؛ نکته مهم این است که عارفانی مثل ابن عربی، ولایت را لازمهی انسان کامل میدانند و دیگران هم چون انسان ناقص محسوب میشوند تحت ولایتاند. آیتالله خمینی میگوید: «انسان کامل و ولیّ مطلق، صاحب مقام مشیّت مطلقه است».
▫️اصطلاح ولایت مطلقهی فقیه که آقای #خمینی به کار برد و در قانون اساسی دوم درج شد هیچ ربطی به #فقه ندارد و از #عرفان به سیاست آمده است. در فقه، ولایت خیلی محدود و مقید و غیر سیاسی و کاملآ مدنی و محدود به ولایت بر ایتام و صغار و اموال مجهول المالک است، اما در عرفان هم لازمهی انسان کامل است و هم دیگران تحت ولایت اویند و هم رابطهی «مرید و مراد» است و هم ولایت، مطلقه است.
▫️در عرفان و تصوف اصل بر انسان کامل است ولی در فقه اصل بر انسان ناقص یا به عبارت بهتر، انسان عادی است. مسلمان و مؤمنی که #نماز میخواند و گناه هم میکند. حکومت از نظر فقهی حکومت متوسطان بر متوسطان، ولی در عرفان، حکومت انسان کامل بر انسان ناقص یا عادی است. در میان فقها و عرفا همواره این مسئله از کانونهای نزاع بود. شیخ اشراق #سهروردی، عارفی که اهل #فلسفه بود چون تعبیر ولایت را به کار میبرد فقها گمان کردند او مظنون به #باطنی_گری است و تکفیرش کردند و به زندان رفت و در حبس کشته شد. این حساسیت نسبت به باطنی گری هم ریشه در این داشت که باطنیون، ولایت را به قدرت گره زده بودند و مانند #حسن_صبّاح در #ایران در قلعه الموت اعلام حکومت کردند و فرقهای را سامان داده بودند که گرچه به دلیل شیعه اسماعیلی بودن، کل #شیعه را در معرض اتهام قرار میداد، اما بسیاری از فقهای شیعه و حتی برخی از اسماعیلیه هم آنها را قبول نداشتند.
▫️اواخر دههی شصت در نوشتاری پیرامون ریشه یابی اختلافات آیتالله خمینی و آیتالله#منتظری نوشتم امام خمینی مشرب عرفانی داشت و آیتالله منتظری، مشرب فقهی.
سلوک عرفانی و سنت دست بوسی و پابوسی و اطاعت از مرشد و... فارغ از اینکه فینفسه درست یا نادرست باشد، تا هنگامی که در حوزهی عمومی و مدنی باشد مانند سایر افکار و عقاید و رفتارهاست که امر شخصی بوده و مجاز است و حکومت نباید در آن دخالت کند. اما اگر این باورها و رفتار به #قدرت پیوند بخورند پر خطر میشوند.
✍ #عمادالدین_باقی
🔗 لینک برنامه تلویزیونی پرگار
🔗 لینک پادکست برنامه
✅ @Shariati_Group
.
Telegram
.
#گروه_شریعتی
💠 اسلام اختیاری یا اسلام جهادی
🔅فرق #اسلام جهادی با اسلام [اختیاری] این است که [اختیار] از دلها جاری میشود اما در اسلام جهادی، کسانی که مغلوب میشوند، دچار نفاق میشوند و دلشان با اسلام نیست.
🔅این منطق #تاریخ است: #دین را نمیشود با زور به کسی تحمیل کرد و هر کسی هم تحمیل کرده، سرانجام خودش آسیب دیده است.
🔅در آیات #قرآن و روایات، #پیامبر رحمت [در اوج قله اخلاق (سوره قلم. آیه ۴)] و بهعنوان پیامبر صلح معرفی [شده است].
🔅پیامبر دو معجزه بزرگ دارد؛ یکی قرآن و دیگری که برای ما کمتر شناخته شده است، [ارائه] نظام گفتگو و قرارداد و #صلح است. او از ذرهذره فرصتها برای برقراری #صلح استفاده میکرد.
🔅در قرآن و روایات ما، بیش از بحث از جنگ و دفاع، بحث از «صلح» است. کسی که تفنگ در دست دارد، ذهن دموکراتیک و حوصلهای برای گفتگو ندارد. این در علم سیاست تجربه شده است که هر کجا نظامیان در قدرت یا در نفوذ بودهاند، ما شاهد شکلگیری اقتدارگرایی و تخاصم بودهایم.
🔅شیعیان گشودگی به جهان را از دست دادند و نتوانستند جهانی فکر کنند و چون نتوانستند جهانی فکر کنند، چند تکه شدند. هر فرقهای دیگری را تکفیر و علیه آن شمشیر کشید.
چنین شد که پیامبر اسلام را که #پیامبر_رحمت بود، پیامبر جنگ معرفی کردهاند و اسلام را دین جنگ. نتیجه این شد که بسیار سخت است که عادت به گفتگو با مخالفان پیدا کرده و آنان را تحمل کنیم.
🔅پیامبر؛ آزادی مذهبی غیرمسلمانان را به رسمیت می شناخت و بیشتر از ۱۳۰ پیمان و قرارداد دارد که سه تای آن بسیار مشهور است، یکی از آنها قرارداد تأسیس «دولت مدینه» است.
🔅قراردادی ۴۸ مادهای که اساس دولت مدینه را بهصورت دموکراتیک شکل میدهد.
اولین نکته این بود که این قراردادی است بین مهاجرین مسلمان قریش و مردم یثرب و کسانی که همپیمان مردم یثرباند. در بند دوم آمده، چه #مسلمان و چه غیر مسلمان که قرارداد بستهاند، «امت واحد» هستند. پیامبر نهتنها اصرار نمیکرد که آنها مسلمان شوند، بلکه #آزادی مذهبی آنها را به رسمیت میشناخت.
🔅در بند ۲۵ این قرارداد میگوید:
#یهود امتی هستند به همراه مؤمنان؛ یعنی آنها شهروندان مدینه هستند و تفاوت #مذهب آنها هیچ ربطی به #حقوق_شهروندی آنها ندارد. آزادند که عرف و دین خودشان را داشته باشند. پیامبر میگوید: هیچکس حق ندارد به دین دیگری تعرض کند. هیچکس حق ندارد اختلاف خود را با شمشیر حل کند و باید از طریق داوری حل کند.
🔅اگر مسیحیان چنین قراردادی از #عیسی_مسیح داشتند، ذوق میکردند. ولی ما هرگز به این قرارداد عمل نکردیم.
🔅دومین قرارداد مهم پیامبر قرارداد حدیبیه است. ما هیچ گاه به این قرارداد به عنوان معیار زندگی خودمان و روابطمان با جهانیان توجه نکردیم. دستگاههای #فقه و #سیاست خارجی ما هم از آن استفاده نکرده است.
پیامبر همواره از هر شرایطی برای ایجاد گفتگو و برقراری شرایط صلح استفاده می کرد، اکنون وظیفهی ما است که دوباره پیامبر را از نو بخوانیم. پیامبری که بهعنوان اسوه حسنه [و نمونه نیکوی رفتار] است. مسلمانها بهرغم سیره و سنت پیامبر، مسیر متفاوتی را طی کردند.
🔅هرکس دین را تحمیل کرده، سرانجام خودش آسیب دیده است. هیچ قومی نیست که نیروی مسلح احتیاج نداشته باشد، اما داشتن نیروی مسلح با جهادی کردن اسلام تفاوت دارد. داشتن نیروی دفاعی با اینکه جهان را انسان، خصم خودش بداند متفاوت است.
🔅پیامبر در ۱۳۲ قراردادی که بسته، به هیچکس اصرار نکرده مسلمان شود. میتوانست اصرار کند، اما مخیّر کرد و گفت: اگر مسلمانی، مکلفی و وظایفی داری و اگر مسلمان نیستی، بر اساس قرارداد عمل کن...
✍ مرحوم حجتالاسلام #داوود_فیرحی
✅ @Shariati_Group
.
🔅فرق #اسلام جهادی با اسلام [اختیاری] این است که [اختیار] از دلها جاری میشود اما در اسلام جهادی، کسانی که مغلوب میشوند، دچار نفاق میشوند و دلشان با اسلام نیست.
🔅این منطق #تاریخ است: #دین را نمیشود با زور به کسی تحمیل کرد و هر کسی هم تحمیل کرده، سرانجام خودش آسیب دیده است.
🔅در آیات #قرآن و روایات، #پیامبر رحمت [در اوج قله اخلاق (سوره قلم. آیه ۴)] و بهعنوان پیامبر صلح معرفی [شده است].
🔅پیامبر دو معجزه بزرگ دارد؛ یکی قرآن و دیگری که برای ما کمتر شناخته شده است، [ارائه] نظام گفتگو و قرارداد و #صلح است. او از ذرهذره فرصتها برای برقراری #صلح استفاده میکرد.
🔅در قرآن و روایات ما، بیش از بحث از جنگ و دفاع، بحث از «صلح» است. کسی که تفنگ در دست دارد، ذهن دموکراتیک و حوصلهای برای گفتگو ندارد. این در علم سیاست تجربه شده است که هر کجا نظامیان در قدرت یا در نفوذ بودهاند، ما شاهد شکلگیری اقتدارگرایی و تخاصم بودهایم.
🔅شیعیان گشودگی به جهان را از دست دادند و نتوانستند جهانی فکر کنند و چون نتوانستند جهانی فکر کنند، چند تکه شدند. هر فرقهای دیگری را تکفیر و علیه آن شمشیر کشید.
چنین شد که پیامبر اسلام را که #پیامبر_رحمت بود، پیامبر جنگ معرفی کردهاند و اسلام را دین جنگ. نتیجه این شد که بسیار سخت است که عادت به گفتگو با مخالفان پیدا کرده و آنان را تحمل کنیم.
🔅پیامبر؛ آزادی مذهبی غیرمسلمانان را به رسمیت می شناخت و بیشتر از ۱۳۰ پیمان و قرارداد دارد که سه تای آن بسیار مشهور است، یکی از آنها قرارداد تأسیس «دولت مدینه» است.
🔅قراردادی ۴۸ مادهای که اساس دولت مدینه را بهصورت دموکراتیک شکل میدهد.
اولین نکته این بود که این قراردادی است بین مهاجرین مسلمان قریش و مردم یثرب و کسانی که همپیمان مردم یثرباند. در بند دوم آمده، چه #مسلمان و چه غیر مسلمان که قرارداد بستهاند، «امت واحد» هستند. پیامبر نهتنها اصرار نمیکرد که آنها مسلمان شوند، بلکه #آزادی مذهبی آنها را به رسمیت میشناخت.
🔅در بند ۲۵ این قرارداد میگوید:
#یهود امتی هستند به همراه مؤمنان؛ یعنی آنها شهروندان مدینه هستند و تفاوت #مذهب آنها هیچ ربطی به #حقوق_شهروندی آنها ندارد. آزادند که عرف و دین خودشان را داشته باشند. پیامبر میگوید: هیچکس حق ندارد به دین دیگری تعرض کند. هیچکس حق ندارد اختلاف خود را با شمشیر حل کند و باید از طریق داوری حل کند.
🔅اگر مسیحیان چنین قراردادی از #عیسی_مسیح داشتند، ذوق میکردند. ولی ما هرگز به این قرارداد عمل نکردیم.
🔅دومین قرارداد مهم پیامبر قرارداد حدیبیه است. ما هیچ گاه به این قرارداد به عنوان معیار زندگی خودمان و روابطمان با جهانیان توجه نکردیم. دستگاههای #فقه و #سیاست خارجی ما هم از آن استفاده نکرده است.
پیامبر همواره از هر شرایطی برای ایجاد گفتگو و برقراری شرایط صلح استفاده می کرد، اکنون وظیفهی ما است که دوباره پیامبر را از نو بخوانیم. پیامبری که بهعنوان اسوه حسنه [و نمونه نیکوی رفتار] است. مسلمانها بهرغم سیره و سنت پیامبر، مسیر متفاوتی را طی کردند.
🔅هرکس دین را تحمیل کرده، سرانجام خودش آسیب دیده است. هیچ قومی نیست که نیروی مسلح احتیاج نداشته باشد، اما داشتن نیروی مسلح با جهادی کردن اسلام تفاوت دارد. داشتن نیروی دفاعی با اینکه جهان را انسان، خصم خودش بداند متفاوت است.
🔅پیامبر در ۱۳۲ قراردادی که بسته، به هیچکس اصرار نکرده مسلمان شود. میتوانست اصرار کند، اما مخیّر کرد و گفت: اگر مسلمانی، مکلفی و وظایفی داری و اگر مسلمان نیستی، بر اساس قرارداد عمل کن...
✍ مرحوم حجتالاسلام #داوود_فیرحی
✅ @Shariati_Group
.
Telegram
.
″... یکی دیگر از علل و عوامل این بازگشت به سوی #خدا و جستجوی #ایمان در این نسل سرکش و حق طلب و حقیقت پرست این است که دیگر #مذهب را از پس پردههای زشت و کهنه و کافر #ارتجاع نمیبیند، پردههایی که صدها لکهی تیره و چرکین ریا و تخدیر و جهل و تعصب و خرافه و توجیه و محافظهکاری و مصلحتپرستی و سازشکاری و رکود و جمود و تنگاندیشی و تعبّد و تقلید و تحقیر عقل و اراده و تلاش #انسان و قرابت نامشروع با #قدرت و #ثروت حاکم- که همیشه ایمان و اخلاص و پرستش و #فقه و کلام و #قرآن و #سنت و #ولایت و #خدا و #پیغمبر و #امام و #عقل و #جهاد و #اجتهاد و #شهادت و دعا و عبادت و ایمان به #معاد و نجات و… همهی ارزشهای خالق و خلق و گنجینههای عزیز و نفیس مذهب و مردم، در کابین این نکاح حرام میشد، برآن افتاده بود. این پردهها اکنون فرو افتاده و ایمان، بیحجاب و بینقاب، چهرهی زیبا و شسته و روشن خویش را بر دیده و دل انسانهای صاحب دل و صاحبنظر نمایانده است و خدا، بیواسطهی سایهها و آیههایش ظاهر شده و جانها را پر میکند و قلبها را گرم و افقها را روشن...″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۱ / آخرین نامه به پدر
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۱ / آخرین نامه به پدر
✅ @Shariati_Group
🔷 عرفـان، آغـاز انسـان
✍ نسرین غلامحسینزاده
🔸در این یادداشتهای کوتاه برآنم تا نمایی کلی از آنچه دکتر #اقبال_لاهوری و دکتر #علی_شریعتی عرفان میخوانند را بازگو نمایم؛ به این امید که #عرفان به عنوان یکی از ارکانی که هر دو این بزرگان قائل به آن هستند از جنبه کلی و ذهنی خارج شده و صورت دقیقتر و واضحتری یابد.
پرداختن به عرفان در اشعار #اقبال بحث مفصلی میطلبد که در اینجا امکان طرح آن وجود ندارد و آنچه در بحث به آن اشاره خواهد شد، نگاهی مختصر به کتاب بازسازی اندیشههای دینی اوست. آنچه اقبال آن را به عنوان هدف اصلی خود در کتاب «بازسازی اندیشۀ دینی» ذکر کرده است، بازسازی فلسفی #اسلام بوده است که البته ضرورتاً به بحثهای مهم دیگری چون عرفان، #دموکراسی و... نیز پرداخته شده است. از نظر او تفاوتی بین سطح عادی تجربۀ #انسان و تجربۀ عرفانی یا درونی وجود ندارد و هر دو به یک اندازه ارزشمند و قابل اعتماد هستند، «چیزی به نام جهان غیرقدسی وجود ندارد. همۀ این گسترۀ مادی عبارت است از میدانی برای تحقق خود معنوی: همه چیز زمینهای قدسی دارد. چنان که پیامبر به زیبایی بیان میکند: تمامی این زمین #مسجد است.» (اقبال لاهوری، محمد، ۱۹۶۸ :۹۳)
به نظر او تجربه، چه درونی باشد چه بیرونی، نمادی از واقعیت است و برای اثبات این مدعا دست به آزمون عقلی برای تضمین درستی تجربۀ عرفانی در فصل دوم کتاب بازسازی میزند که مطالعهی کامل این فصل برای اثبات این ادعا ضروری است.
🔹البته او بین #تصوف و عرفان تمایز اساسی قائل است و اولی را که «فنا فی الله» و پیوستن قطره به دریاست، کاملا نفی مینماید و در تقابل با پیروان آیین #وحدت_وجود که بر این عقیده بودند که آدمی باید بالاترین هدف و اندیشهاش این باشد که هویت فردی خود را در وجود مطلق فنا سازد، برای شخصیت انسان هویتی مستقل قائل است و یافتن تعریف دقیقتری از خود را در رهایی از محدودیتهای فردیت نمیداند. او منزلت و مرتبهی هر موجودی را بسته به مراتبی میداند که در #اشراق میپیماید و پرورش و رشد این فردیت را جز از طریق تماس با محیط ملموس و پویا ممکن نمیداند و اساساً یکی از دلایل سکون و بیتحرکی #فقه و #حقوق در اسلام را طلوع و رشد تصوف زاهدانه میداند که به تدریج تحت تأثیر خصوصیتی غیراسلامی –وجه نظر ورزانه محض- گسترش یافت.
به باور او تصوف در ابتدا صورتی از آزاداندیشی و در اتحاد با #عقل گرایی بوده است و تأکیدی که بر جدایی بین ظاهر و باطن میکند رویکرد بیتفاوتی به همۀ چیزهای مرتبط با ظاهر و نه واقعیت را به وجود آورد، این روحیه که کاملآ میل به عالم دیگر داشت در تصوفهای بعدتر، توجه انسانها را از یک جنبهی بسیار مهم اسلام به عنوان بعد سیاسی – اجتماعی بازداشت.
🔸عرفان از نظر او گذر و رفتن خود نامتناهی به آغوش عاشقِ خود متناهی است و اساساً با تصوف در تضاد میباشد و بر خلاف تصوف که جدایی خود نامتناهی و خود متناهی را نمیپذیرد، معتقد است این درک نادرست ناشی از نشناختن ماهیت حقیقی امر نامتناهی است. #عرفان_اسلامی و تجربهای که از طریق آن بدست میآید تجربهای کاملاً طبیعی و متعارف است و دارای مفهوم زیست شناختی است که برای خود بیشترین اهمیت را دارد.
اما این تجربهی درونی چگونه به دست میآید؟ و آیا آنطور که در #تاریخ تصوف مشاهده کردهایم موجب انفعال اجتماعی میشود و در مرحلۀ تغییر خود باقی میماند؟
اقبال در پاسخ به این سوالات به صراحت میگوید: «این تجربه نتیجۀ تغییر و تحول زیستی درونی است که آن را نمیتوان از طریق مقولات منطقی صرف بدست آورد. این تجربه میتواند خودش را فقط در کنش ساختن جهان یا عمل دگرگون کردن جهان ابراز کند و تنها در این شکل است که محتوای این تجربهی بیزمان میتواند خودش را در حرکت زمان اشاعه دهد و خویشتن را به طور موثری در مقابل چشم تاریخ قابل رویت کند.(همان: ۱۰۹) .
"عمل نهایی خود یک عمل عقلانی و ذهنی نیست بلکه عملی وجودی و زیستی است که تمام هستی خود را تعمیق میبخشد."(همان: ۱۱۷)
✅ @Shariati_Group
🆔 @Shariati40
🔗 ادامه متن را در اینجا مطالعه فرمایید
✍ نسرین غلامحسینزاده
🔸در این یادداشتهای کوتاه برآنم تا نمایی کلی از آنچه دکتر #اقبال_لاهوری و دکتر #علی_شریعتی عرفان میخوانند را بازگو نمایم؛ به این امید که #عرفان به عنوان یکی از ارکانی که هر دو این بزرگان قائل به آن هستند از جنبه کلی و ذهنی خارج شده و صورت دقیقتر و واضحتری یابد.
پرداختن به عرفان در اشعار #اقبال بحث مفصلی میطلبد که در اینجا امکان طرح آن وجود ندارد و آنچه در بحث به آن اشاره خواهد شد، نگاهی مختصر به کتاب بازسازی اندیشههای دینی اوست. آنچه اقبال آن را به عنوان هدف اصلی خود در کتاب «بازسازی اندیشۀ دینی» ذکر کرده است، بازسازی فلسفی #اسلام بوده است که البته ضرورتاً به بحثهای مهم دیگری چون عرفان، #دموکراسی و... نیز پرداخته شده است. از نظر او تفاوتی بین سطح عادی تجربۀ #انسان و تجربۀ عرفانی یا درونی وجود ندارد و هر دو به یک اندازه ارزشمند و قابل اعتماد هستند، «چیزی به نام جهان غیرقدسی وجود ندارد. همۀ این گسترۀ مادی عبارت است از میدانی برای تحقق خود معنوی: همه چیز زمینهای قدسی دارد. چنان که پیامبر به زیبایی بیان میکند: تمامی این زمین #مسجد است.» (اقبال لاهوری، محمد، ۱۹۶۸ :۹۳)
به نظر او تجربه، چه درونی باشد چه بیرونی، نمادی از واقعیت است و برای اثبات این مدعا دست به آزمون عقلی برای تضمین درستی تجربۀ عرفانی در فصل دوم کتاب بازسازی میزند که مطالعهی کامل این فصل برای اثبات این ادعا ضروری است.
🔹البته او بین #تصوف و عرفان تمایز اساسی قائل است و اولی را که «فنا فی الله» و پیوستن قطره به دریاست، کاملا نفی مینماید و در تقابل با پیروان آیین #وحدت_وجود که بر این عقیده بودند که آدمی باید بالاترین هدف و اندیشهاش این باشد که هویت فردی خود را در وجود مطلق فنا سازد، برای شخصیت انسان هویتی مستقل قائل است و یافتن تعریف دقیقتری از خود را در رهایی از محدودیتهای فردیت نمیداند. او منزلت و مرتبهی هر موجودی را بسته به مراتبی میداند که در #اشراق میپیماید و پرورش و رشد این فردیت را جز از طریق تماس با محیط ملموس و پویا ممکن نمیداند و اساساً یکی از دلایل سکون و بیتحرکی #فقه و #حقوق در اسلام را طلوع و رشد تصوف زاهدانه میداند که به تدریج تحت تأثیر خصوصیتی غیراسلامی –وجه نظر ورزانه محض- گسترش یافت.
به باور او تصوف در ابتدا صورتی از آزاداندیشی و در اتحاد با #عقل گرایی بوده است و تأکیدی که بر جدایی بین ظاهر و باطن میکند رویکرد بیتفاوتی به همۀ چیزهای مرتبط با ظاهر و نه واقعیت را به وجود آورد، این روحیه که کاملآ میل به عالم دیگر داشت در تصوفهای بعدتر، توجه انسانها را از یک جنبهی بسیار مهم اسلام به عنوان بعد سیاسی – اجتماعی بازداشت.
🔸عرفان از نظر او گذر و رفتن خود نامتناهی به آغوش عاشقِ خود متناهی است و اساساً با تصوف در تضاد میباشد و بر خلاف تصوف که جدایی خود نامتناهی و خود متناهی را نمیپذیرد، معتقد است این درک نادرست ناشی از نشناختن ماهیت حقیقی امر نامتناهی است. #عرفان_اسلامی و تجربهای که از طریق آن بدست میآید تجربهای کاملاً طبیعی و متعارف است و دارای مفهوم زیست شناختی است که برای خود بیشترین اهمیت را دارد.
اما این تجربهی درونی چگونه به دست میآید؟ و آیا آنطور که در #تاریخ تصوف مشاهده کردهایم موجب انفعال اجتماعی میشود و در مرحلۀ تغییر خود باقی میماند؟
اقبال در پاسخ به این سوالات به صراحت میگوید: «این تجربه نتیجۀ تغییر و تحول زیستی درونی است که آن را نمیتوان از طریق مقولات منطقی صرف بدست آورد. این تجربه میتواند خودش را فقط در کنش ساختن جهان یا عمل دگرگون کردن جهان ابراز کند و تنها در این شکل است که محتوای این تجربهی بیزمان میتواند خودش را در حرکت زمان اشاعه دهد و خویشتن را به طور موثری در مقابل چشم تاریخ قابل رویت کند.(همان: ۱۰۹) .
"عمل نهایی خود یک عمل عقلانی و ذهنی نیست بلکه عملی وجودی و زیستی است که تمام هستی خود را تعمیق میبخشد."(همان: ۱۱۷)
✅ @Shariati_Group
🆔 @Shariati40
🔗 ادامه متن را در اینجا مطالعه فرمایید
Telegraph
عرفان، آغاز انسان
نسرین غلامحسین زاده در این یادداشت های کوتاه بر آنم تا نمایی کلی از آنچه دکتر اقبال لاهوری و دکتر علی شریعتی عرفان می خوانند را بازگو نمایم به این امید که عرفان به عنوان یکی از ارکانی که هر دو این بزرگان قائل به آن هستند از جنبه کلی و ذهنی خارج شده و صورت…
″... هر انسانی امانتدار خداوند است (چون فرزند #آدم است) و مسئول. و نه تنها مسئول گروه و خانواده و مردم خویش، که در برابر تمام وجود و ارادهی حاکم بر وجود، و در برابر همهی کائنات #مسئول است. این است دامنهی مسئولیت #انسان. اما در #اسلام بزرگترین #مسئولیت متوجه #علم است. این است که در آن نهضت تازه پای اسلام در #عربستان، که برای درگیری با بُتپرستها، و دشمنان، اشراف و قدرتهای مهاجم، به #مجاهدین نیاز افتاده است، #رهبر نهضت با کلامی مجاهدین را آواز میدهد، که بشریت هنوز در دوره نبوغ و #فرهنگ و دانشاش فاقد چنان تعبیر درخشانی است که از سینهی جامعهای بیسواد (حتی بی خط و کتابت) میجوشد که:
"مداد العلماء افضل من دماء الشهداء"
در ارزش، مرکب دانشمندان از خون شهیدان برتر است. و از چنین تعبیری آیا این معنای بلند روشن استنباط نمیشود که: اولاً #خون و #مرکب، مسئولیتی مشابه دارند، و ثانیاً مسئولیت مرکب از مسئولیت خون حساستر و سنگینتر است؟
این است که #قرآن در جامعهای بیسواد (که پیامبرش در آغاز کار، حتی در #مدینه فقط یک منشی دارد و آن هم یهودی است و خودش نیز یک امی است به #کتاب، #مرکب، #قلم، و به آنچه که مینویسند سوگند میخورد (ن و القلم و ما یسطرون) اما به قلمی که مسئول است، و به مرکبی که همزاد برتر و خویشاوند والاتر خون است.
این است که #علم و #عالم را در زبان قرآن و اسلام، نه بنا به عقیدهی متجددان، مطلق هر علم و هر عالمی و متخصص در رشتهای میدانم و نه مثل بسیاری قدما، میگویم فقط علم #دین است و یعنی #فقه و علم بر احکام دینی، بلکه عالم در اینجا درست به همان معنی است که امروز در فرهنگها و ادبیات اجتماعی و ایدئولوژیهای مردمی و انقلابی و مسئول، برای "#روشنفکر" قائلند.
"علماء امتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل"
(دانشمندان #امت من، برتر از علماء بنی اسرائیلاند).
در این سخن، #پیامبر اسلام، عالم را همردیف و مشابه پیامبر و علم را ادامه #نبوت میداند، و از نظر ارزیابی، #رسالت دانشمندان #تاریخ و جامعه خویش را از رسالت پیامبران تاریخ #بنیاسرائیل سنگینتر و برتر و پر ارجتر میشمارد...
این علم مسئول است، مسئولیتی که همراه و همگام نبوت است. و همین نتیجه را در حدیثی دیگر باز میگوید که: "العلماء و رثة الانبیاء"
(دانشمندان، وارثان پیامبرانند)!
چه چیز به ارث میبرند؟ #آگاهی را و مسئولیت در برابر زمان و نسبت به سرنوشت #مردم را. این مسألهی دقیق، در #تشیع، به صورت سه اصل طرح شده است، که اگرچه ظاهراً مطرح نیست، اما در متن تشیع، عمل تشیع، و در فرهنگ و اصول اعتقادی و عملی تشیع مشخص است... ″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۷ / مسئولیت شیعه بودن
"مداد العلماء افضل من دماء الشهداء"
در ارزش، مرکب دانشمندان از خون شهیدان برتر است. و از چنین تعبیری آیا این معنای بلند روشن استنباط نمیشود که: اولاً #خون و #مرکب، مسئولیتی مشابه دارند، و ثانیاً مسئولیت مرکب از مسئولیت خون حساستر و سنگینتر است؟
این است که #قرآن در جامعهای بیسواد (که پیامبرش در آغاز کار، حتی در #مدینه فقط یک منشی دارد و آن هم یهودی است و خودش نیز یک امی است به #کتاب، #مرکب، #قلم، و به آنچه که مینویسند سوگند میخورد (ن و القلم و ما یسطرون) اما به قلمی که مسئول است، و به مرکبی که همزاد برتر و خویشاوند والاتر خون است.
این است که #علم و #عالم را در زبان قرآن و اسلام، نه بنا به عقیدهی متجددان، مطلق هر علم و هر عالمی و متخصص در رشتهای میدانم و نه مثل بسیاری قدما، میگویم فقط علم #دین است و یعنی #فقه و علم بر احکام دینی، بلکه عالم در اینجا درست به همان معنی است که امروز در فرهنگها و ادبیات اجتماعی و ایدئولوژیهای مردمی و انقلابی و مسئول، برای "#روشنفکر" قائلند.
"علماء امتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل"
(دانشمندان #امت من، برتر از علماء بنی اسرائیلاند).
در این سخن، #پیامبر اسلام، عالم را همردیف و مشابه پیامبر و علم را ادامه #نبوت میداند، و از نظر ارزیابی، #رسالت دانشمندان #تاریخ و جامعه خویش را از رسالت پیامبران تاریخ #بنیاسرائیل سنگینتر و برتر و پر ارجتر میشمارد...
این علم مسئول است، مسئولیتی که همراه و همگام نبوت است. و همین نتیجه را در حدیثی دیگر باز میگوید که: "العلماء و رثة الانبیاء"
(دانشمندان، وارثان پیامبرانند)!
چه چیز به ارث میبرند؟ #آگاهی را و مسئولیت در برابر زمان و نسبت به سرنوشت #مردم را. این مسألهی دقیق، در #تشیع، به صورت سه اصل طرح شده است، که اگرچه ظاهراً مطرح نیست، اما در متن تشیع، عمل تشیع، و در فرهنگ و اصول اعتقادی و عملی تشیع مشخص است... ″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۷ / مسئولیت شیعه بودن
Telegram
.
🔴 چرا حکیمی مهم است؟
🔸اولین آشنایی من با مرحوم علامه #محمدرضا_حکیمی به دورانی باز میگردد که میخواستم با چهرهی فردی که پدرم تا آخر عمر برایش نامه مینوشت و میراثاش را به او واگذار کرد، آشنا شوم و او را بشناسم؛ اما بعدها کتاب «منهای فقر» ایشان مرا بیشتر با شخصیتش آشنا کرد. با این #کتاب در دوران #دانشگاه انس قابل توجهی داشتم و برایم بسیار جالب بود فردی که باید درگیر مسائل #فقه و اصول و مسائل مذهبی باشد، چنین کتابی را نگاشته و معتقد است #انقلاب در ساخت یک جامعهی #منهای_فقر موثر نبوده است و باید به آن پرداخته شود.
🔸ساختن این نوع جامعه یعنی برداشت حقیقی از دین چراکه مرحوم #علامه_حکیمی #دین را با #عدالت تعریف و تفسیر میکند. علامه حکیمی با تأکید معتقد است در رأس همهی عبادات، خدمت به #خلق و خدمت به جامعه است و در نتیجه، اعمال دینی فقط به #حجاب، #نماز و #روزه و... ختم نمیشود و اولویت آن قبل از هر چیز، مبارزه با #فقر، بیعدالتی و نابرابری است.
🔸حکیمی وقتی از «عدالت» صحبت میکند میگوید اولین وجه عدالت، وجه اقتصادی و معیشتی است. ایشان در نامهای نوشته است تمام حرف #قرآن در دو کلمهی #توحید و #عدالت خلاصه میشود. در جامعهای که عدالت نباشد پس دین، #اسلام و #ایمان هم نیست.
🔸من وقتی نامهی پدرم (#علی_شریعتی) به علامه حکیمی را میخواندم، ایشان علامه حکیمی را مرد #تقوا و وارث دین و #اخلاص معرفی میکند و از او میخواهد این میدان خالی #عدالتطلبی را پر کند.
🔸 اندیشهی حکیمی دعوت میکند به #واقعیت و عمل به آنچه امروز میگذرد و باید نتایج را بررسی کنیم که آیا #حکومت ما همان حکومت عامل به #عدل است و میتوانیم جامعهمان را یک جامعهای اسلامی بدانیم؟!
در زندگی علامه حکیمی توجه به مناطق و اقشار مختلف و همچنین زهد واقعی دیده میشود و او همیشه تأکید میکند که ندای قرآن بانگ توحید و عدالت است.
✅ @Shariati_Group
📚 گزیده سخنان دکتر #سارا_شریعتی در همایش چهارسوی #مشهد / آئین بزرگداشت نخستین سالگرد درگذشتِ علامه حکیمی
🔸اولین آشنایی من با مرحوم علامه #محمدرضا_حکیمی به دورانی باز میگردد که میخواستم با چهرهی فردی که پدرم تا آخر عمر برایش نامه مینوشت و میراثاش را به او واگذار کرد، آشنا شوم و او را بشناسم؛ اما بعدها کتاب «منهای فقر» ایشان مرا بیشتر با شخصیتش آشنا کرد. با این #کتاب در دوران #دانشگاه انس قابل توجهی داشتم و برایم بسیار جالب بود فردی که باید درگیر مسائل #فقه و اصول و مسائل مذهبی باشد، چنین کتابی را نگاشته و معتقد است #انقلاب در ساخت یک جامعهی #منهای_فقر موثر نبوده است و باید به آن پرداخته شود.
🔸ساختن این نوع جامعه یعنی برداشت حقیقی از دین چراکه مرحوم #علامه_حکیمی #دین را با #عدالت تعریف و تفسیر میکند. علامه حکیمی با تأکید معتقد است در رأس همهی عبادات، خدمت به #خلق و خدمت به جامعه است و در نتیجه، اعمال دینی فقط به #حجاب، #نماز و #روزه و... ختم نمیشود و اولویت آن قبل از هر چیز، مبارزه با #فقر، بیعدالتی و نابرابری است.
🔸حکیمی وقتی از «عدالت» صحبت میکند میگوید اولین وجه عدالت، وجه اقتصادی و معیشتی است. ایشان در نامهای نوشته است تمام حرف #قرآن در دو کلمهی #توحید و #عدالت خلاصه میشود. در جامعهای که عدالت نباشد پس دین، #اسلام و #ایمان هم نیست.
🔸من وقتی نامهی پدرم (#علی_شریعتی) به علامه حکیمی را میخواندم، ایشان علامه حکیمی را مرد #تقوا و وارث دین و #اخلاص معرفی میکند و از او میخواهد این میدان خالی #عدالتطلبی را پر کند.
🔸 اندیشهی حکیمی دعوت میکند به #واقعیت و عمل به آنچه امروز میگذرد و باید نتایج را بررسی کنیم که آیا #حکومت ما همان حکومت عامل به #عدل است و میتوانیم جامعهمان را یک جامعهای اسلامی بدانیم؟!
در زندگی علامه حکیمی توجه به مناطق و اقشار مختلف و همچنین زهد واقعی دیده میشود و او همیشه تأکید میکند که ندای قرآن بانگ توحید و عدالت است.
✅ @Shariati_Group
📚 گزیده سخنان دکتر #سارا_شریعتی در همایش چهارسوی #مشهد / آئین بزرگداشت نخستین سالگرد درگذشتِ علامه حکیمی
Telegram
.
🔅در #عرف، زنانگی سوژهوارگی را درونی خود کرده است اما، در #فقه حکومتی فاعلیت زنانه به رسمیت شناخته نمیشود و مناقشه امر رسمی و امر اجتماعی موجبات تنازع را فراهم میآورد. راه برونرفت چیست؟
سر-کوب؟ من-کوب؟ سر-گرمی؟
🔅هر رخدادی هر چند تلخ و اسفناک یقینناً دلائلی دارد و این دلائل نیاز به #تفسیر و #تبیین دارد. مطمئناً مسائل انسانی یک تفسیر یک بعدی نمیتوانند داشته باشند. من بعدی را که درک کردم در یک بند موجز نگاشتم. شما از جنبه آکتیویست خشمگین به موضوع نگاه میکنید و اشکالی هم ندارد، ولی با این رویکرد مقوله فهم نمیشود، بل انزجار منتشر میگردد. انزجار از یک حرکت پلید اخلاقاً احساس درستی است و انسانی، اما همین احساس درست کمکی به فهم و تفسیر موضوع نمیکند. در ساحتی که شما به این درد مینگری انزجار #حق است؛ ولی در اقلیمی که من ماواء کردهام و به این درد میاندیشم، جوانب دیگر میبینم. بین انزجار و #اندیشه در مواجهه با مسائل انسانی فاصلهای است و این فاصله اگر فروریزد، آنگاه همه چیز فرو میریزد...
✍ دکتر #سیدجواد_میری استاد #جامعهشناس
✅ @Shariati_Group
🆔 @seyedjavadmiri
سر-کوب؟ من-کوب؟ سر-گرمی؟
🔅هر رخدادی هر چند تلخ و اسفناک یقینناً دلائلی دارد و این دلائل نیاز به #تفسیر و #تبیین دارد. مطمئناً مسائل انسانی یک تفسیر یک بعدی نمیتوانند داشته باشند. من بعدی را که درک کردم در یک بند موجز نگاشتم. شما از جنبه آکتیویست خشمگین به موضوع نگاه میکنید و اشکالی هم ندارد، ولی با این رویکرد مقوله فهم نمیشود، بل انزجار منتشر میگردد. انزجار از یک حرکت پلید اخلاقاً احساس درستی است و انسانی، اما همین احساس درست کمکی به فهم و تفسیر موضوع نمیکند. در ساحتی که شما به این درد مینگری انزجار #حق است؛ ولی در اقلیمی که من ماواء کردهام و به این درد میاندیشم، جوانب دیگر میبینم. بین انزجار و #اندیشه در مواجهه با مسائل انسانی فاصلهای است و این فاصله اگر فروریزد، آنگاه همه چیز فرو میریزد...
✍ دکتر #سیدجواد_میری استاد #جامعهشناس
✅ @Shariati_Group
🆔 @seyedjavadmiri
⭕️ چه کسانی حق ارشاد ندارید!
🔹#گشت_ارشاد، با عنوان (دائره حسبه) ریشه در #فقه عامه دارد و از دوران #خلافت بجا مانده و این مسأله ی کهن امروزه شایسته تحقیق دوباره است.
🔸البته فقهای #شیعه با الهام از پیشوایان معصوم خود، در طول #تاریخ فقه، با این نهاد حکومتی همراهی نداشته و احدی از فقهای قرون گذشته این موضوع را به کتابهای فقهی وارد نکرده است. ورود این موضوع به فقه ما در دوران #معاصر و توسط ایتالله #منتظری صورت گرفته است.
🔹#ارشاد، کار هر کسی نیست و به شایستگیهای خاصی نیاز دارد. به استناد خطبه ۲۳۶ #نهجالبلاغه، این هفت گروه حق ارشاد و دخالت در امور دیگران را ندارند:
🔻۱. جُفَاةٌ طَغَامٌ: کسانی که روحیه خشن دارند و فاقد احساسات لطیف و شخصیت اجتماعیاند.
🔻۲. عَبِيدٌ أَقْزَامٌ: انسانهای پَست و #برده صفت که چشم بسته به هر فرمانی، تن میدهند و از کرامت بهرهای ندارند.
🔻۳. تُلُقِّطُوا مِنْ كُلِّ شَوْبٍ: کسانی که از گوشه کنار کشور جمع شده و فاقد درک اجتماعی هستند.
🔻۴. مِمَّنْ يَنْبَغِي أَنْ يُفَقَّهَ: کسانی که فهمشان از #دین سطحی است و هنوز به #شناخت عمیق از #اسلام نرسیدهاند.
🔻۵. ... و يُؤَدَّبَ: افرادی که از #ادب و #فرهنگ برخوردار نیستند و نیاز به تربیت دارند.
🔻۶. ... وَ يُعَلَّمَ: کسانی که سواد لازم را نداشته و #علم و #دانش تحصیل نکردهاند.
🔻۷. ... وَ يُدَرَّبَ: کسانی که فاقد تجربهاند.
🔶بفرموده امیرالمومنین #علی (ع) به این افراد نباید مسئولیتی محول نمود، بلکه به عکس:
-- باید آنها را کنترل نموده و قیّم برایشان قرار داد، نه آنکه آنها را قیّم بر #مردم قرار داد: "وَ یُوَلّی عَلَیْهِ"
-- و باید مچ دستشان را گرفت، نه آنکه آزاد بگردند و مچ دیگران را بگیرند: "وَیُؤْخَذَ عَلی یَدَیْهِ"
کسانی که اینگونهاند، ارشادشان اضلال و اصلاحشان، افساد است.
✅ @Shariati_Group
✍ آیتالله محمد سروش محلاتی
🔹#گشت_ارشاد، با عنوان (دائره حسبه) ریشه در #فقه عامه دارد و از دوران #خلافت بجا مانده و این مسأله ی کهن امروزه شایسته تحقیق دوباره است.
🔸البته فقهای #شیعه با الهام از پیشوایان معصوم خود، در طول #تاریخ فقه، با این نهاد حکومتی همراهی نداشته و احدی از فقهای قرون گذشته این موضوع را به کتابهای فقهی وارد نکرده است. ورود این موضوع به فقه ما در دوران #معاصر و توسط ایتالله #منتظری صورت گرفته است.
🔹#ارشاد، کار هر کسی نیست و به شایستگیهای خاصی نیاز دارد. به استناد خطبه ۲۳۶ #نهجالبلاغه، این هفت گروه حق ارشاد و دخالت در امور دیگران را ندارند:
🔻۱. جُفَاةٌ طَغَامٌ: کسانی که روحیه خشن دارند و فاقد احساسات لطیف و شخصیت اجتماعیاند.
🔻۲. عَبِيدٌ أَقْزَامٌ: انسانهای پَست و #برده صفت که چشم بسته به هر فرمانی، تن میدهند و از کرامت بهرهای ندارند.
🔻۳. تُلُقِّطُوا مِنْ كُلِّ شَوْبٍ: کسانی که از گوشه کنار کشور جمع شده و فاقد درک اجتماعی هستند.
🔻۴. مِمَّنْ يَنْبَغِي أَنْ يُفَقَّهَ: کسانی که فهمشان از #دین سطحی است و هنوز به #شناخت عمیق از #اسلام نرسیدهاند.
🔻۵. ... و يُؤَدَّبَ: افرادی که از #ادب و #فرهنگ برخوردار نیستند و نیاز به تربیت دارند.
🔻۶. ... وَ يُعَلَّمَ: کسانی که سواد لازم را نداشته و #علم و #دانش تحصیل نکردهاند.
🔻۷. ... وَ يُدَرَّبَ: کسانی که فاقد تجربهاند.
🔶بفرموده امیرالمومنین #علی (ع) به این افراد نباید مسئولیتی محول نمود، بلکه به عکس:
-- باید آنها را کنترل نموده و قیّم برایشان قرار داد، نه آنکه آنها را قیّم بر #مردم قرار داد: "وَ یُوَلّی عَلَیْهِ"
-- و باید مچ دستشان را گرفت، نه آنکه آزاد بگردند و مچ دیگران را بگیرند: "وَیُؤْخَذَ عَلی یَدَیْهِ"
کسانی که اینگونهاند، ارشادشان اضلال و اصلاحشان، افساد است.
✅ @Shariati_Group
✍ آیتالله محمد سروش محلاتی
Telegram
.
⭕️ در باب متن نخوانی موسی غنینژاد در مورد دکتر شریعتی
✍ چه اصراری است درباره #شریعتی صحبت میکنید ولی از آثارش کاملا دورید؟ اگر با #سروش مشکل دارید چرا در باب شریعتی سخن میگویید؟ مگر سروش امتداد شریعتی است؟!
یکی از چپهایی که این روزها بدجوری چپ کرده! دکتر موسی غنینژاد است که وقتی از اقتصاد سخن میگوید، قائل به منطق آکادمیک است، ولی وقتی از دکتر شریعتی و گفتمانش سخن میگوید، خود را بینیاز از ارجاع به متن میداند. سخن من به ایشان این است که وقت بگذارید کمی تئوریهای تفسیر متن بخوانید و سپس به متن متفکران ایرانی هم به اندازهای که به متون انگلیسی و آمریکایی رجوع میکنید، رجوع کنید. به قول متفکر بزرگ عصر صفوی، #شیخ_بهایی باید به امثال دکتر غنینژاد گفت:
ای مدرس! درس عشقی هم بگوی
چند و چند از حکمت یونانیان؟
حکمت ایمانیان را هم بدان
چند زین #فقه و کلام بیاصول
مغز را خالی کنی، ای بوالفضول
اگر قرار است متفکری #نقد شود، آثارش باید مورد نقد قرار گیرد، نه اینکه "شریعتی دیر آمد... و ترافیک را بهانه کرد" و از این هجو نتیجه گرفت که شریعتی از زمین و زمان طلبکار بود. آیا دکتر غنینژاد وقتی #هایک را نقد میکنی اینطور نقد میکنی؟ اندیشه لیبرالی فروتن است یا فرو بر تن جهانیان رفته است؟ این مغلطه بازیها در باب #لیبرالیسم یعنی چه؟ پیش از این هم میگفتید که اندیشه سوسیالی فروتن است؟ واقعاً مبنا چیست؟
آیا مبنا چرخشهای ذهنی شما است؟
📚دکتر #سیدجواد_میری
✅ @Shariati_Group
🆔 @seyedjavadmiri
✍ چه اصراری است درباره #شریعتی صحبت میکنید ولی از آثارش کاملا دورید؟ اگر با #سروش مشکل دارید چرا در باب شریعتی سخن میگویید؟ مگر سروش امتداد شریعتی است؟!
یکی از چپهایی که این روزها بدجوری چپ کرده! دکتر موسی غنینژاد است که وقتی از اقتصاد سخن میگوید، قائل به منطق آکادمیک است، ولی وقتی از دکتر شریعتی و گفتمانش سخن میگوید، خود را بینیاز از ارجاع به متن میداند. سخن من به ایشان این است که وقت بگذارید کمی تئوریهای تفسیر متن بخوانید و سپس به متن متفکران ایرانی هم به اندازهای که به متون انگلیسی و آمریکایی رجوع میکنید، رجوع کنید. به قول متفکر بزرگ عصر صفوی، #شیخ_بهایی باید به امثال دکتر غنینژاد گفت:
ای مدرس! درس عشقی هم بگوی
چند و چند از حکمت یونانیان؟
حکمت ایمانیان را هم بدان
چند زین #فقه و کلام بیاصول
مغز را خالی کنی، ای بوالفضول
اگر قرار است متفکری #نقد شود، آثارش باید مورد نقد قرار گیرد، نه اینکه "شریعتی دیر آمد... و ترافیک را بهانه کرد" و از این هجو نتیجه گرفت که شریعتی از زمین و زمان طلبکار بود. آیا دکتر غنینژاد وقتی #هایک را نقد میکنی اینطور نقد میکنی؟ اندیشه لیبرالی فروتن است یا فرو بر تن جهانیان رفته است؟ این مغلطه بازیها در باب #لیبرالیسم یعنی چه؟ پیش از این هم میگفتید که اندیشه سوسیالی فروتن است؟ واقعاً مبنا چیست؟
آیا مبنا چرخشهای ذهنی شما است؟
📚دکتر #سیدجواد_میری
✅ @Shariati_Group
🆔 @seyedjavadmiri
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📽 | پارهای از سخنان دکتر شریعتی درباره #اسرائیل و #صهیونیسم
″... وقتی #بیتالمقدس را #صهیونیزم اشغال میکند و برای #آزادی آن چهرهی یک اسقف #کاتولیک را در میان مبارزان میبینیم، اما جز یک تن همدردی لفظی مراجع خویش را هم نمیشنویم و هنگامی که #فلسطین به عنوان یک #ملت مسلمان نفی میشود و قتل عام، و آنگاه در سنگر مجاهدان مسلمان فلسطینی، خون یهودی ای را که برای دفاع از این جامعه مسلمان، #شهادت را انتخاب کرده است به چشم میبینیم، اما دیناری از «سهم امام» را در آن نمیبینیم، صدها آیه و روایت و نقل حدیث و استدلال منطقی در اینکه #فقه جعفری، فقه اهلبیت است و #شیعه مسلمانی راستین است و #اسلام سرمایهی سعادت دنیا و آخرت است و شعار «الاسلام يعلو ولا يعلى عليه»، جز مجموعه الفاظی که هیچ معنایی نمیدهد چه خواهد بود؟ ..″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲/ خود سازی انقلابی
✅ @Shariati_Group
″... وقتی #بیتالمقدس را #صهیونیزم اشغال میکند و برای #آزادی آن چهرهی یک اسقف #کاتولیک را در میان مبارزان میبینیم، اما جز یک تن همدردی لفظی مراجع خویش را هم نمیشنویم و هنگامی که #فلسطین به عنوان یک #ملت مسلمان نفی میشود و قتل عام، و آنگاه در سنگر مجاهدان مسلمان فلسطینی، خون یهودی ای را که برای دفاع از این جامعه مسلمان، #شهادت را انتخاب کرده است به چشم میبینیم، اما دیناری از «سهم امام» را در آن نمیبینیم، صدها آیه و روایت و نقل حدیث و استدلال منطقی در اینکه #فقه جعفری، فقه اهلبیت است و #شیعه مسلمانی راستین است و #اسلام سرمایهی سعادت دنیا و آخرت است و شعار «الاسلام يعلو ولا يعلى عليه»، جز مجموعه الفاظی که هیچ معنایی نمیدهد چه خواهد بود؟ ..″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲/ خود سازی انقلابی
✅ @Shariati_Group