معمای تحریمپذیری
پاسخی از منظر صنعت بالادستی نفت به چرایی تحریم اقتصاد ایران
(منتشرشده در دنیای انرژی)
✅ اندازه بازار جهانی نفت کمتر از 100 میلیون بشکه در روز است و مجموع صادرات نفت و میعانات گازی ایران در محدود 2.5 میلیون بشکه در روز. گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا تخمین میزند بدون ایران، بازار نفت در ماه می سال 2018، با کسری دو میلیون بشکه در روز مواجه است. به دلیل کشش قیمتی تقاضای نفت، این رقم قابلتوجه و تاثیرگذار است. اما در یک نگاه عمیقتر، به نظر میرسد باید تبصرههایی برای این ارزیابی درنظر گرفت. نخست اینکه در مقایسه با صادرات بیش از هفت میلیون بشکه در روز عربستان، یا حدود 3.5 میلیون بشکه در روز عراق، ایران بازیگر به مراتب کماثرتری محسوب میشود. دوم اینکه تولید نفت شیل، ظرفیت مازاد کشورهای اوپک و غیراوپک برای پوشش کاهش احتمالی عرضه در بازار و در نهایت موج به مدار آمدن پروژهها در کشورهای غیراوپک، احتمال و اثر ریسک مواجهه با کسری در مقیاس دو میلیون بشکه در روز را به مراتب کاهش میدهند.
✅ با افزایش سهم ایران از بازار نفت، اثرگذاری بر بازار و به شکلی متناسب بر تصمیمهای احتمالی (مثل تحریم) نیز افزایش مییابد. سهم ایران از بازار نفت طی دهه گذشته در مجموع رو به نزول نهاده، چراکه ظرفیت تولید نفت ایران تغییری نکرده و بعضاً کاهش داشته، درحالی که تولید جهانی رو به افزایش بوده است. برای افزایش این سهم، باید تولید نفت را افزایش داد. از قضا ذخایر عظیم توسعهنیافته نفت کشور نیز نشان میدهد که تولید نفت ایران میتواند به صورتی پایدار به مراتب بیش از رقم فعلی باشد.
✅ سهم پایین ایران در بازار جهانی نفت ناشی از توسعهنیافتگی صنعت نفت ایران است. در شرایطی که ایران به لحاظ مجموع ذخایر نفت و گاز صاحب رتبه اول جهان است، در مقایسه با بسیاری از کشورهای نفتخیز منطقه سرانه نفتی بالایی ندارد و این یعنی متناسب با جمعیت از منابع تولید نمیشود. در مقایسه با ذخایر (Reserve to Production ration) نیز امکان افزایش به مراتب بیشتر تولید وجود دارد. اما مهمتر از همه اینها، نیاز کشور به منابع نفتی برای توسعه اقتصادی است. نرخ بالای بیکاری، رشد پایین اقتصادی و مشکلات بودجه دولت به تنهایی دلایل کافی در دفاع از توسعه میادین برای توسعه اقتصادی هستند. همه اینها، تنها بخشی از الزام توسعه حداکثری میادین نفت و گاز را تشریح میکند.
✅ آنچه وضعیت فعلی را رقم زده، و تحریمپذیری اقتصاد ایران را تشدید کرده، پارادایم قدیمی و ناکارامد حاکم بر صنعت نفت است. در این پارادایم، هیچ ضرورتی برای توسعه سریع و حداکثری میادین به نظر نمیآید، نیاز مبرم به دانش فنی و تامین مالی خارجی کماهمیت به نظر میرسد، انبوه میادین توسعهنیافته یا کمترتوسعهیافته و تاسیسات فرسوده فاقد وزن لازم درنظر گرفته میشود و اصل نه بر حداکثر کردن منافع، که بر حداقل کردن منافع رقبا و شرکای منطقهای و جهانی است. خروجی این وضعیت، صنعت نفتی است که با 110 سال سابقه از زمان کشف نفت، هنوز نتوانسته شرکتی در تراز رقابت بینالمللی را معرفی کند و برای توسعه میادین خود به شرکتهای با عمر نه چندان طولانی از چین و هند و روسیه متکی است.
✅ در پارادایم جدید، مفاهیمی مثل پیک تقاضای نفت ناشی از رشد انرژیهای تجدیدپذیر و افزایش بهرهوری انرژی در کنار انبوه منابع توسعهنیافته نفت و گاز، شکی باقی نمیگذارد که باید تولید را سریعاً افزایش داد. ضریب پایین برداشت مخازن، همکاری با شرکتهای تراز اول را ضروری نشان میدهد و سهم ناچیز ایران از بازار الانجی یا تاثیرگذاری کم در بازار جهانی نفت، شکی باقی نمیگذارد که روند گذشته نیازمند تغییری اساسی (و نه اصلاح جزئی) است. تحول پارادایم، بطئی و تدریجی است، اما احتمالاً در یک نقطه به تغییری اساسی میانجامد؛ تحولی شاید شبیه آنچه که مکزیک در سالهای اخیر تجربه کرد.
متن کامل مطلب:
http://www.opex.ir/fa/news/22904/معمای-تحریم-پذیری
⭕️ @EconomicsandOil
#Note
#Legal #PSA #Concession #Iran #Sanction
پاسخی از منظر صنعت بالادستی نفت به چرایی تحریم اقتصاد ایران
(منتشرشده در دنیای انرژی)
✅ اندازه بازار جهانی نفت کمتر از 100 میلیون بشکه در روز است و مجموع صادرات نفت و میعانات گازی ایران در محدود 2.5 میلیون بشکه در روز. گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا تخمین میزند بدون ایران، بازار نفت در ماه می سال 2018، با کسری دو میلیون بشکه در روز مواجه است. به دلیل کشش قیمتی تقاضای نفت، این رقم قابلتوجه و تاثیرگذار است. اما در یک نگاه عمیقتر، به نظر میرسد باید تبصرههایی برای این ارزیابی درنظر گرفت. نخست اینکه در مقایسه با صادرات بیش از هفت میلیون بشکه در روز عربستان، یا حدود 3.5 میلیون بشکه در روز عراق، ایران بازیگر به مراتب کماثرتری محسوب میشود. دوم اینکه تولید نفت شیل، ظرفیت مازاد کشورهای اوپک و غیراوپک برای پوشش کاهش احتمالی عرضه در بازار و در نهایت موج به مدار آمدن پروژهها در کشورهای غیراوپک، احتمال و اثر ریسک مواجهه با کسری در مقیاس دو میلیون بشکه در روز را به مراتب کاهش میدهند.
✅ با افزایش سهم ایران از بازار نفت، اثرگذاری بر بازار و به شکلی متناسب بر تصمیمهای احتمالی (مثل تحریم) نیز افزایش مییابد. سهم ایران از بازار نفت طی دهه گذشته در مجموع رو به نزول نهاده، چراکه ظرفیت تولید نفت ایران تغییری نکرده و بعضاً کاهش داشته، درحالی که تولید جهانی رو به افزایش بوده است. برای افزایش این سهم، باید تولید نفت را افزایش داد. از قضا ذخایر عظیم توسعهنیافته نفت کشور نیز نشان میدهد که تولید نفت ایران میتواند به صورتی پایدار به مراتب بیش از رقم فعلی باشد.
✅ سهم پایین ایران در بازار جهانی نفت ناشی از توسعهنیافتگی صنعت نفت ایران است. در شرایطی که ایران به لحاظ مجموع ذخایر نفت و گاز صاحب رتبه اول جهان است، در مقایسه با بسیاری از کشورهای نفتخیز منطقه سرانه نفتی بالایی ندارد و این یعنی متناسب با جمعیت از منابع تولید نمیشود. در مقایسه با ذخایر (Reserve to Production ration) نیز امکان افزایش به مراتب بیشتر تولید وجود دارد. اما مهمتر از همه اینها، نیاز کشور به منابع نفتی برای توسعه اقتصادی است. نرخ بالای بیکاری، رشد پایین اقتصادی و مشکلات بودجه دولت به تنهایی دلایل کافی در دفاع از توسعه میادین برای توسعه اقتصادی هستند. همه اینها، تنها بخشی از الزام توسعه حداکثری میادین نفت و گاز را تشریح میکند.
✅ آنچه وضعیت فعلی را رقم زده، و تحریمپذیری اقتصاد ایران را تشدید کرده، پارادایم قدیمی و ناکارامد حاکم بر صنعت نفت است. در این پارادایم، هیچ ضرورتی برای توسعه سریع و حداکثری میادین به نظر نمیآید، نیاز مبرم به دانش فنی و تامین مالی خارجی کماهمیت به نظر میرسد، انبوه میادین توسعهنیافته یا کمترتوسعهیافته و تاسیسات فرسوده فاقد وزن لازم درنظر گرفته میشود و اصل نه بر حداکثر کردن منافع، که بر حداقل کردن منافع رقبا و شرکای منطقهای و جهانی است. خروجی این وضعیت، صنعت نفتی است که با 110 سال سابقه از زمان کشف نفت، هنوز نتوانسته شرکتی در تراز رقابت بینالمللی را معرفی کند و برای توسعه میادین خود به شرکتهای با عمر نه چندان طولانی از چین و هند و روسیه متکی است.
✅ در پارادایم جدید، مفاهیمی مثل پیک تقاضای نفت ناشی از رشد انرژیهای تجدیدپذیر و افزایش بهرهوری انرژی در کنار انبوه منابع توسعهنیافته نفت و گاز، شکی باقی نمیگذارد که باید تولید را سریعاً افزایش داد. ضریب پایین برداشت مخازن، همکاری با شرکتهای تراز اول را ضروری نشان میدهد و سهم ناچیز ایران از بازار الانجی یا تاثیرگذاری کم در بازار جهانی نفت، شکی باقی نمیگذارد که روند گذشته نیازمند تغییری اساسی (و نه اصلاح جزئی) است. تحول پارادایم، بطئی و تدریجی است، اما احتمالاً در یک نقطه به تغییری اساسی میانجامد؛ تحولی شاید شبیه آنچه که مکزیک در سالهای اخیر تجربه کرد.
متن کامل مطلب:
http://www.opex.ir/fa/news/22904/معمای-تحریم-پذیری
⭕️ @EconomicsandOil
#Note
#Legal #PSA #Concession #Iran #Sanction
چگونه رشد تولید نفت آمریکا، تحریم نفت ایران را تسهیل کرد؟
✅ در ماه گذشته، تولید نفت آمریکا به رکورد 11 میلیون بشکه در روز رسید. بیش از نصف این رقم، از منابع غیرمتعارف (عمدتاً نفت شیل) تامین میشود. برای درک سرعت و بزرگی تاثیرگذاری نفت شیل کافی است به یاد آوریم که 10 سال قبل، تولید نفت آمریکا حدود 5 میلیون بشکه در روز بود.
✅ انقلاب شیل نه با برنامهریزی جامع انرژی و امثالهم، که در نتیجه محیط کسبوکار مساعد (نظام حقوقی و ...) برای تولید نفت توسط بخش خصوصی محقق شد. درباره دلالتهای این انقلاب برای نفت ایران قبلاً ارائهای داشتهام که فایل آن اینجاست:
https://t.me/EconomicsandOil/2275
✅ باوجود تولید 11 میلیونی نفت، آمریکا هنوز یک واردکننده است. سوال مهم اینکه این حجم عظیم تولید و به طور خاص سهم نفت شیل از آن، چه ارتباطی با تحریم نفت ایران دارد؟
1️⃣ مقررات آمریکا در زمینه تحریمها، صراحتاً دولت این کشور را موظف میکند تحریم نفت ایران را در صورت اطمینان از تامین کافی نفت در بازار انجام دهد. افزایش تولید نفت آمریکا به 11 میلیون یعنی سهولت بیشتر تحریم نفت ایران. توضیح بیشتر درباره مقررات آمریکا:
https://t.me/EconomicsandOil/2441
2️⃣ انقلاب شیل آمریکا باعث شده که شیب منحنی عرضه نفت کم شود و در نتیجه با یک قیمت مشخص، نفت بیشتری در دسترس باشد. این یعنی وجود یک سقف فنی به مراتب کمتر از قبل برای قیمت نفت، لااقل در کوتاهمدت و میانمدت. این یعنی نگرانی از کمبود نفت ایران کمتر است. توضیح بیشتر درباره تغییر شیب منحی عرضه نفت:
https://t.me/EconomicsandOil/1712
3️⃣ شیب کمتر منحنی عرضه نفت یعنی در صورت جابهجایی ناگهانی منحنی تقاضا، مقدار تغییر قیمت محدودتر از گذشته خواهد بود. این یعنی قیمتهای نفت کمتر از گذشته نوسانهای بزرگ را تجربه میکنند. این یعنی خیال بازار نفت از تاثیر تحریم ایران در میانمدت راحتتر میشود.
✅ تنها راهحل (و نه مسکّن) واقعی برای مقابله با تحریم نفت، افزایش ظرفیت تولید نفت ایران است که این مهم در گروی پذیرش پارادایم جدید و از جمله تحول اساسی در نظام قراردادی به سوی قراردادهای مشارکت در تولید و امتیازی است. توضیح بیشتر:
https://t.me/EconomicsandOil/2495
https://t.me/EconomicsandOil/2496
#Note
#Legal #PSA #Concession #Iran #US #Shale #OPEC #OilMarket #Production
✅ در ماه گذشته، تولید نفت آمریکا به رکورد 11 میلیون بشکه در روز رسید. بیش از نصف این رقم، از منابع غیرمتعارف (عمدتاً نفت شیل) تامین میشود. برای درک سرعت و بزرگی تاثیرگذاری نفت شیل کافی است به یاد آوریم که 10 سال قبل، تولید نفت آمریکا حدود 5 میلیون بشکه در روز بود.
✅ انقلاب شیل نه با برنامهریزی جامع انرژی و امثالهم، که در نتیجه محیط کسبوکار مساعد (نظام حقوقی و ...) برای تولید نفت توسط بخش خصوصی محقق شد. درباره دلالتهای این انقلاب برای نفت ایران قبلاً ارائهای داشتهام که فایل آن اینجاست:
https://t.me/EconomicsandOil/2275
✅ باوجود تولید 11 میلیونی نفت، آمریکا هنوز یک واردکننده است. سوال مهم اینکه این حجم عظیم تولید و به طور خاص سهم نفت شیل از آن، چه ارتباطی با تحریم نفت ایران دارد؟
1️⃣ مقررات آمریکا در زمینه تحریمها، صراحتاً دولت این کشور را موظف میکند تحریم نفت ایران را در صورت اطمینان از تامین کافی نفت در بازار انجام دهد. افزایش تولید نفت آمریکا به 11 میلیون یعنی سهولت بیشتر تحریم نفت ایران. توضیح بیشتر درباره مقررات آمریکا:
https://t.me/EconomicsandOil/2441
2️⃣ انقلاب شیل آمریکا باعث شده که شیب منحنی عرضه نفت کم شود و در نتیجه با یک قیمت مشخص، نفت بیشتری در دسترس باشد. این یعنی وجود یک سقف فنی به مراتب کمتر از قبل برای قیمت نفت، لااقل در کوتاهمدت و میانمدت. این یعنی نگرانی از کمبود نفت ایران کمتر است. توضیح بیشتر درباره تغییر شیب منحی عرضه نفت:
https://t.me/EconomicsandOil/1712
3️⃣ شیب کمتر منحنی عرضه نفت یعنی در صورت جابهجایی ناگهانی منحنی تقاضا، مقدار تغییر قیمت محدودتر از گذشته خواهد بود. این یعنی قیمتهای نفت کمتر از گذشته نوسانهای بزرگ را تجربه میکنند. این یعنی خیال بازار نفت از تاثیر تحریم ایران در میانمدت راحتتر میشود.
✅ تنها راهحل (و نه مسکّن) واقعی برای مقابله با تحریم نفت، افزایش ظرفیت تولید نفت ایران است که این مهم در گروی پذیرش پارادایم جدید و از جمله تحول اساسی در نظام قراردادی به سوی قراردادهای مشارکت در تولید و امتیازی است. توضیح بیشتر:
https://t.me/EconomicsandOil/2495
https://t.me/EconomicsandOil/2496
#Note
#Legal #PSA #Concession #Iran #US #Shale #OPEC #OilMarket #Production
نتیجه عراق از انعقاد قرارداد با غولهای نفتی: افزایش صادرات نفت به بیش از ۴ میلیون بشکه در روز همزمان با تحریم نفت ایران
⭕️ @EconomicsandOil
#Bloomberg
#Iraq #Legal #OilExport
⭕️ @EconomicsandOil
#Bloomberg
#Iraq #Legal #OilExport
دوگانگی درباره نفت عراق
در اهمیت پارادایم
✅ براساس آمارهای اوپک، تولید نفت عراق از حدود 2 میلیون بشکه در روز در سال 2007 به 4.6 میلیون بشکه در روز در سپتامبر امسال رسیده است، یعنی 130 درصد رشد. در همین مدت تولید نفت ایران از 4 میلیون بشکه در روز به 3.5 میلیون بشکه در روز کاهش یافته و اگر محدودیت تحریم را درنظر نگیریم، بدون تغییر بوده است. طی دوران مذکور اغلب غولهای نفتی و همین طور شرکتهای متوسط و کوچک در عراق و کردستان فعال بودند، ولی در ایران تقریباً تنها چینیها در دو میدان آزادگان و یادآوران مشغول فعالیت بودند.
✅ شاید تجربه عراق نتواند در مقایسه با عمان یا قطر یک نمونه موفق به شمار آید، اما در مقایسه با ایران میتوان درسهای زیادی از آن گرفت. باوجود این، بسیاری معتقدند عراق یک تجربه موفق (ولو نسبی) به شمار نمیآید. در یک تقسیمبندی کلی و غیردقیق، در بررسی تجربه توسعه بالادستی نفت عراق، با دو دسته مواجهیم.
✅ دسته اول افرادی هستند که با اشاره به رشد قابل توجه نفت عراق در نتیجه اصلاح قراردادهای نفتی منجر به حضور گسترده شرکتهای بینالمللی (از جمله در کردستان)، این نمونه را موفق میدانند. طبیعتاً قراردادهای عراق طی دوران مناقصات اول تا چهارم برای همیشه موفق نبوده و حتی طی دو مناقصه آخر انتقاداتی درباره آن مطرح شده بود. در نتیجه دور پنجم مناقصات عراق با مدلی متفاوت و نزدیکتر به مشارکت در تولید برگزار شد.
✅ دسته دوم افرادی هستند که مطرح شدن ارقام 12، 9 و 6 میلیون بشکه در روز به عنوان برآوردهای اولیه (طی دهه اخیر) و سپس رسیدن به ارقام 4 تا 5 میلیونی فعلی را نشاندهنده «عدم توفیق» عراق میدانند و احتمالاً همین رشد فعلی را نیز با تعابیری همچون «غیرصیانتی» و «گران» بودن مورد انتقاد قرار میدهند.
✅ نظر نگارنده به دسته اول نزدیکتر است و برآوردی که از منابع تراز اول (مثل وودمکنزی) به دست میآید نیز عمدتاً موید همین دیدگاه هستند. اما نکته مهمی که قصد دارم به آن اشاره کنم چیز دیگری است که از قضا موضوع امسال پنل بالادستی در «کنگره نفت و نیرو» نیز بود: اهمیت پارادایم.
✅ اگر یک دسته اطلاعات را در چارچوب دو پارادایم، نخست پارادایم مسلط بر صنعت نفت ایران (که قدمت چند دهه دارد) و دوم پارادایمی که توسعه کشورهایی مثل عمان و قطر را رقم زده پردازش کنیم، به دو جواب اساساً متفاوت میرسیم و این چندان عجیب و بدیع نیست. اما نکاتی هم وجود دارد:
1️⃣ تا زمانی که پارادایم فعلی مسلط است، ذکر نمونههای موفق از عمان و قطر گرفته تا عراق نمیتواند به خودی خود در کوتاهمدت گشایشی ایجاد کند.
2️⃣ باوجوداین میتوان امیدوار بود طی زمان و با قرار گرفتن در معرض دادههای متعدد، در بلندمدت شانس برای یک گشایش (حتی به صورتی که در مکزیک شاهد بودیم) افزایش یابد. به این موضوع میتوان شرایط نامساعد داراییهای نفتی در ایران را افزود که تبعات آن دیر یا زود سیاستگذاران را در مسیر تغییر قرار میدهد.
⭕️ @EconomicsandOil
#Note
#Iran #Iraq #Legal #PSA #TSC
در اهمیت پارادایم
✅ براساس آمارهای اوپک، تولید نفت عراق از حدود 2 میلیون بشکه در روز در سال 2007 به 4.6 میلیون بشکه در روز در سپتامبر امسال رسیده است، یعنی 130 درصد رشد. در همین مدت تولید نفت ایران از 4 میلیون بشکه در روز به 3.5 میلیون بشکه در روز کاهش یافته و اگر محدودیت تحریم را درنظر نگیریم، بدون تغییر بوده است. طی دوران مذکور اغلب غولهای نفتی و همین طور شرکتهای متوسط و کوچک در عراق و کردستان فعال بودند، ولی در ایران تقریباً تنها چینیها در دو میدان آزادگان و یادآوران مشغول فعالیت بودند.
✅ شاید تجربه عراق نتواند در مقایسه با عمان یا قطر یک نمونه موفق به شمار آید، اما در مقایسه با ایران میتوان درسهای زیادی از آن گرفت. باوجود این، بسیاری معتقدند عراق یک تجربه موفق (ولو نسبی) به شمار نمیآید. در یک تقسیمبندی کلی و غیردقیق، در بررسی تجربه توسعه بالادستی نفت عراق، با دو دسته مواجهیم.
✅ دسته اول افرادی هستند که با اشاره به رشد قابل توجه نفت عراق در نتیجه اصلاح قراردادهای نفتی منجر به حضور گسترده شرکتهای بینالمللی (از جمله در کردستان)، این نمونه را موفق میدانند. طبیعتاً قراردادهای عراق طی دوران مناقصات اول تا چهارم برای همیشه موفق نبوده و حتی طی دو مناقصه آخر انتقاداتی درباره آن مطرح شده بود. در نتیجه دور پنجم مناقصات عراق با مدلی متفاوت و نزدیکتر به مشارکت در تولید برگزار شد.
✅ دسته دوم افرادی هستند که مطرح شدن ارقام 12، 9 و 6 میلیون بشکه در روز به عنوان برآوردهای اولیه (طی دهه اخیر) و سپس رسیدن به ارقام 4 تا 5 میلیونی فعلی را نشاندهنده «عدم توفیق» عراق میدانند و احتمالاً همین رشد فعلی را نیز با تعابیری همچون «غیرصیانتی» و «گران» بودن مورد انتقاد قرار میدهند.
✅ نظر نگارنده به دسته اول نزدیکتر است و برآوردی که از منابع تراز اول (مثل وودمکنزی) به دست میآید نیز عمدتاً موید همین دیدگاه هستند. اما نکته مهمی که قصد دارم به آن اشاره کنم چیز دیگری است که از قضا موضوع امسال پنل بالادستی در «کنگره نفت و نیرو» نیز بود: اهمیت پارادایم.
✅ اگر یک دسته اطلاعات را در چارچوب دو پارادایم، نخست پارادایم مسلط بر صنعت نفت ایران (که قدمت چند دهه دارد) و دوم پارادایمی که توسعه کشورهایی مثل عمان و قطر را رقم زده پردازش کنیم، به دو جواب اساساً متفاوت میرسیم و این چندان عجیب و بدیع نیست. اما نکاتی هم وجود دارد:
1️⃣ تا زمانی که پارادایم فعلی مسلط است، ذکر نمونههای موفق از عمان و قطر گرفته تا عراق نمیتواند به خودی خود در کوتاهمدت گشایشی ایجاد کند.
2️⃣ باوجوداین میتوان امیدوار بود طی زمان و با قرار گرفتن در معرض دادههای متعدد، در بلندمدت شانس برای یک گشایش (حتی به صورتی که در مکزیک شاهد بودیم) افزایش یابد. به این موضوع میتوان شرایط نامساعد داراییهای نفتی در ایران را افزود که تبعات آن دیر یا زود سیاستگذاران را در مسیر تغییر قرار میدهد.
⭕️ @EconomicsandOil
#Note
#Iran #Iraq #Legal #PSA #TSC
اقتصاد و نفت
دشواری تولید نفت در آمریکا: تولید روزانه 10 میلیون بشکه نفت و 78.7 میلیارد فوت مکعب گاز از حدود یک میلیون حلقه چاه ⭕️ @EconomicsandOil #EIA #US #Oil #Well
نفت آسان، نفت سخت
مقایسه تولید نفت در ایران و آمریکا
✅ اداره اطلاعات انرژی آمریکا گزارش داده که تولید نفت و گاز آمریکا در سال 2017 از حدود 991هزار حلقه چاه صورت گرفته و از این تعداد چاه، روزانه 9.3 میلیون بشکه نفت و 78.7 میلیارد فوت مکعب گاز تولید شده است. اهمیت این ارقام در چیست؟
✅ براساس آمار اوپک، در سال 2017، ایران روزانه حدود 4 میلیون بشکه از حدود سههزار حلقه چاه تولید کرده است. در ایران توان تولید روزانه کمتر از 30 میلیارد فوت مکعب گاز وجود دارد. میتوان تخمین زد تعداد چاههای گازی ایران حدود 500 حلقه باشد. یعنی کل چاههای ایران کمتر از 4000 حلقه است.
✅ تولید نفت و گاز آمریکا بیش از دوبرابر ایران است، ولی تعداد چاههای این کشور حداقل 250 برابر ایران. این، میتواند مقیاسی از دشواری تولید نفت آمریکا در مقایسه با ایران باشد که به ویژگیهای زمینشناسی و ... برمیگردد.
✅ اگر به سراغ ذخایر اثباتشده نفت و گاز برویم، تصویر کماکان حکایت از دشواری تولید نفت آمریکا میکند: ذخایر نفت آمریکا 50 میلیارد بشکه و ایران حدود 160 میلیارد بشکه، ذخایر گاز 8.7 تریلیون متر مکعب و ایران بیش از 33 تریلیون متر مکعب.
✅ چه چیز باعث میشود باوجود چنین دشواری، آمریکا بزرگترین تولیدکننده نفت و بزرگترین تولیدکننده گاز دنیا باشد، پایتخت غولهای نفتی مثل اکسونموبیل، شورون و کونوکوفیلیپیس محسوب شود و بزرگترین سهم از بازار حفاری دنیا را به خود اختصاص دهد؛ اما در ایران باوجود آسانی نسبی، انبوه میادین توسعهنیافته را شاهد باشیم و پس از 110 سال تولید نفت، حتی یک شرکت نفتی در تراز منطقهای را نتوانیم به دنیا معرفی کنیم؟
✅ پاسخ، در محیط کسبوکار مبتنی بر اقتصاد بازار و فعالیت بخش خصوصی نهفته است. اکثریت قریب به اتفاق این تولید نفت توسط مردم آمریکا و شرکتهای خصوصی صورت میگیرد، نه شرکت ملی نفت آمریکا. و دولت این کشور بر وظایف اولیه همچون حفاظت از محیطزیست، اخذ مالیات و تنظیم مقررات تمرکز دارد، نه تصدیگری تولید نفت و گاز و امثال آن. (به جز موارد استثناء)
✅ ایجاد محیطی برای بهرهگیری از توان مردم برای تولید نفت و گاز میتواند ضمن کاهش تحریمپذیری، به تولید حداکثری نفت و گاز و خلق ثروت ولو در دشوارترین شرایط یاری رساند. و بالعکس، عدم شکلگیری چنین محیطی موجب میشود از انبوه ذخایر نفت و گاز تولیدی صورت نگیرد.
⭕️ @EconomicsandOil
#Note
#US #Iran #Shale #Economic #Legal
مقایسه تولید نفت در ایران و آمریکا
✅ اداره اطلاعات انرژی آمریکا گزارش داده که تولید نفت و گاز آمریکا در سال 2017 از حدود 991هزار حلقه چاه صورت گرفته و از این تعداد چاه، روزانه 9.3 میلیون بشکه نفت و 78.7 میلیارد فوت مکعب گاز تولید شده است. اهمیت این ارقام در چیست؟
✅ براساس آمار اوپک، در سال 2017، ایران روزانه حدود 4 میلیون بشکه از حدود سههزار حلقه چاه تولید کرده است. در ایران توان تولید روزانه کمتر از 30 میلیارد فوت مکعب گاز وجود دارد. میتوان تخمین زد تعداد چاههای گازی ایران حدود 500 حلقه باشد. یعنی کل چاههای ایران کمتر از 4000 حلقه است.
✅ تولید نفت و گاز آمریکا بیش از دوبرابر ایران است، ولی تعداد چاههای این کشور حداقل 250 برابر ایران. این، میتواند مقیاسی از دشواری تولید نفت آمریکا در مقایسه با ایران باشد که به ویژگیهای زمینشناسی و ... برمیگردد.
✅ اگر به سراغ ذخایر اثباتشده نفت و گاز برویم، تصویر کماکان حکایت از دشواری تولید نفت آمریکا میکند: ذخایر نفت آمریکا 50 میلیارد بشکه و ایران حدود 160 میلیارد بشکه، ذخایر گاز 8.7 تریلیون متر مکعب و ایران بیش از 33 تریلیون متر مکعب.
✅ چه چیز باعث میشود باوجود چنین دشواری، آمریکا بزرگترین تولیدکننده نفت و بزرگترین تولیدکننده گاز دنیا باشد، پایتخت غولهای نفتی مثل اکسونموبیل، شورون و کونوکوفیلیپیس محسوب شود و بزرگترین سهم از بازار حفاری دنیا را به خود اختصاص دهد؛ اما در ایران باوجود آسانی نسبی، انبوه میادین توسعهنیافته را شاهد باشیم و پس از 110 سال تولید نفت، حتی یک شرکت نفتی در تراز منطقهای را نتوانیم به دنیا معرفی کنیم؟
✅ پاسخ، در محیط کسبوکار مبتنی بر اقتصاد بازار و فعالیت بخش خصوصی نهفته است. اکثریت قریب به اتفاق این تولید نفت توسط مردم آمریکا و شرکتهای خصوصی صورت میگیرد، نه شرکت ملی نفت آمریکا. و دولت این کشور بر وظایف اولیه همچون حفاظت از محیطزیست، اخذ مالیات و تنظیم مقررات تمرکز دارد، نه تصدیگری تولید نفت و گاز و امثال آن. (به جز موارد استثناء)
✅ ایجاد محیطی برای بهرهگیری از توان مردم برای تولید نفت و گاز میتواند ضمن کاهش تحریمپذیری، به تولید حداکثری نفت و گاز و خلق ثروت ولو در دشوارترین شرایط یاری رساند. و بالعکس، عدم شکلگیری چنین محیطی موجب میشود از انبوه ذخایر نفت و گاز تولیدی صورت نگیرد.
⭕️ @EconomicsandOil
#Note
#US #Iran #Shale #Economic #Legal
تمرکز عربستان بر گازهای نامتعارف
نکتهای درباره فرصت ازدسترفته ایران
✅ مدیرعامل آرامکو، غول نفتی عربستان، گفته که 16 دکل حفاری در این کشور بر منابع «غیرمتعارف» گازی متمرکزند و امسال 70 چاه در این منابع تکمیل شده است. کل ذخایر اثباتشده گاز عربستان حدود 8 تریلیون مترمکعب است، یعنی تقریباً یکچهارم ایران، ولی تولید این کشور تقریباً نصف ایران است. این یعنی به نسبت ذخایر، عربستان دوبرابر ایران گاز تولید میکند. به دلیل توسعه صنایع پاییندستی و همچنین تولید برق، این کشور به گاز بیشتری نیاز دارد.
✅ حرکت عربستان به سمت منابع غیرمتعارف گاز چندان عجیب نیست. قبلاً عمان به سراغ منابع نسبتاً دشوار گازی رفته، امارات در مسیر توسعه چنین منابعی گام برداشته و قطر نیز در منابع متعارف، تلاش خود را برای توسعه حداکثری به کار بسته است. تمام این کشورها از قراردادهای «مشارکت در تولید» یا «امتیازی» استفاده میکنند؛ یعنی دقیقاً همان نوع قراردادهایی که طی چند دهه اخیر هیچ گاه در ایران به کار نرفتهاند. برای توضیح بیشتر:
t.me/EconomicsandOil/2749
✅ در همسایگی ایران کشورهایی مثل کویت، پاکستان و امارات متحده عربی الانجی وارد میکنند، در حالی که ایران بزرگترین ذخایر گاز جهان را در اختیار دارد و بسیاری از میادین گازی بزرگ و کوچک آن اصلاً توسعه نیافتهاند. ایران طی چند دهه اخیر تنها توانسته دو قرارداد قابلتوجه را اجرایی کند: یکی به ترکیه و دیگری به عراق. ایران از بازارهایی مثل پاکستان یا امارات بازمانده و در الانجی نیز تنها یک پروژه نیمهکاره در دست دارد.
✅ حرکت کشورهای همسایه به سمت منابع «غیرمتعارف» گاز، در شرایط عدم توسعه منابع «متعارف» گاز در ایران، یک پیام روشن دارد: بازماندن از قطار توسعه صنعت گاز، در حالی که این سوخت در اغلب سناریوهای موجود رشد طی دهههای آتی قابل توجهی را در مقایسه با نفت و زغالسنگ تجربه خواهد کرد. این عقبماندگی قابل جبران نیست، چرا که تقاضای گاز بینهایت نیست و فعلاً اکثر قراردادهای گاز (بر خلاف نفت) طولانیمدت هستند. بگذریم که منطق اقتصادی نیز برای به تعویق انداختن توسعه و کسب درآمد وجود ندارد.
✅ نسخه توسعه میادین گازی بسیار آسان است، ولی عدم توجه به این نسخه (تقریباً جهانشمول) باعث شده به جز پارس جنوبی (که به دلیل تولید میعانات گازی همراه با گاز، به لحاظ اقتصادی توانسته حتی در چارچوبهای قراردادی غیرجذاب هم توسعه یابد، البته با افزایش زمان و هزینه) تقریباً تمامی قراردادهای توسعه بر منابع نفتی متمرکز باشند (البته در عمل آنجا هم نتیجه چندانی در سالهای اخیر حاصل نشده است!). این نسخه دو رکن دارد که جایگزین ناکامل همدیگرند، یعنی «بخشی» از جذابیت یک رکن را میتوان با دیگری جبران کرد:
1️⃣ بکارگیری قراردادهای امتیازی و مشارکت در تولید (مثل عمان، قطر، امارات متحده عربی و ...)
2️⃣ افزایش جذابیت مالی پروژهها، «تا حدی که شرکتها حاضر به توسعه میادین ایران شوند»
🔵 منابع گاز (یا نفت) غیرمتعارف، تعریف غیردقیق و آسانی دارند: منابعی که با فناوری یا قیمت متعارف قابل استخراج نیستند و معمولاً نیز به همین دلیل جزء ذخایر درنظر گرفته نمیشند. (ذخایر اینجا به معنای Proved یا اصطلاحاً 1P است.) طبیعتاً طی زمان ممکن است این تعریف تغییر کند، یا بسته به مرجع تفسیر، منابعی جزء ذخایر درنظر گرفته شوند که دربارهشان بحث وجود دارد، مثل منابع نفتی ونزوئلا. منابع نفت و گاز شیل معروفترین مثال از منابع غیرمتعارف هستند.
🔵 خلاصه خوبی از آمارهای کلیدی گاز جهان را میتوانید اینجا در بریدهای از گزارش سالانه بیپی ببینید:
https://www.bp.com/content/dam/bp/en/corporate/pdf/energy-economics/statistical-review/bp-stats-review-2018-natural-gas.pdf
⭕️ @EconomicsandOil
#Note
#KSA #Iran #Qatar #Gas #Shale #Unconventional #Iraq #LNG #GasMarket #LEGAL #PSA #Concession
نکتهای درباره فرصت ازدسترفته ایران
✅ مدیرعامل آرامکو، غول نفتی عربستان، گفته که 16 دکل حفاری در این کشور بر منابع «غیرمتعارف» گازی متمرکزند و امسال 70 چاه در این منابع تکمیل شده است. کل ذخایر اثباتشده گاز عربستان حدود 8 تریلیون مترمکعب است، یعنی تقریباً یکچهارم ایران، ولی تولید این کشور تقریباً نصف ایران است. این یعنی به نسبت ذخایر، عربستان دوبرابر ایران گاز تولید میکند. به دلیل توسعه صنایع پاییندستی و همچنین تولید برق، این کشور به گاز بیشتری نیاز دارد.
✅ حرکت عربستان به سمت منابع غیرمتعارف گاز چندان عجیب نیست. قبلاً عمان به سراغ منابع نسبتاً دشوار گازی رفته، امارات در مسیر توسعه چنین منابعی گام برداشته و قطر نیز در منابع متعارف، تلاش خود را برای توسعه حداکثری به کار بسته است. تمام این کشورها از قراردادهای «مشارکت در تولید» یا «امتیازی» استفاده میکنند؛ یعنی دقیقاً همان نوع قراردادهایی که طی چند دهه اخیر هیچ گاه در ایران به کار نرفتهاند. برای توضیح بیشتر:
t.me/EconomicsandOil/2749
✅ در همسایگی ایران کشورهایی مثل کویت، پاکستان و امارات متحده عربی الانجی وارد میکنند، در حالی که ایران بزرگترین ذخایر گاز جهان را در اختیار دارد و بسیاری از میادین گازی بزرگ و کوچک آن اصلاً توسعه نیافتهاند. ایران طی چند دهه اخیر تنها توانسته دو قرارداد قابلتوجه را اجرایی کند: یکی به ترکیه و دیگری به عراق. ایران از بازارهایی مثل پاکستان یا امارات بازمانده و در الانجی نیز تنها یک پروژه نیمهکاره در دست دارد.
✅ حرکت کشورهای همسایه به سمت منابع «غیرمتعارف» گاز، در شرایط عدم توسعه منابع «متعارف» گاز در ایران، یک پیام روشن دارد: بازماندن از قطار توسعه صنعت گاز، در حالی که این سوخت در اغلب سناریوهای موجود رشد طی دهههای آتی قابل توجهی را در مقایسه با نفت و زغالسنگ تجربه خواهد کرد. این عقبماندگی قابل جبران نیست، چرا که تقاضای گاز بینهایت نیست و فعلاً اکثر قراردادهای گاز (بر خلاف نفت) طولانیمدت هستند. بگذریم که منطق اقتصادی نیز برای به تعویق انداختن توسعه و کسب درآمد وجود ندارد.
✅ نسخه توسعه میادین گازی بسیار آسان است، ولی عدم توجه به این نسخه (تقریباً جهانشمول) باعث شده به جز پارس جنوبی (که به دلیل تولید میعانات گازی همراه با گاز، به لحاظ اقتصادی توانسته حتی در چارچوبهای قراردادی غیرجذاب هم توسعه یابد، البته با افزایش زمان و هزینه) تقریباً تمامی قراردادهای توسعه بر منابع نفتی متمرکز باشند (البته در عمل آنجا هم نتیجه چندانی در سالهای اخیر حاصل نشده است!). این نسخه دو رکن دارد که جایگزین ناکامل همدیگرند، یعنی «بخشی» از جذابیت یک رکن را میتوان با دیگری جبران کرد:
1️⃣ بکارگیری قراردادهای امتیازی و مشارکت در تولید (مثل عمان، قطر، امارات متحده عربی و ...)
2️⃣ افزایش جذابیت مالی پروژهها، «تا حدی که شرکتها حاضر به توسعه میادین ایران شوند»
🔵 منابع گاز (یا نفت) غیرمتعارف، تعریف غیردقیق و آسانی دارند: منابعی که با فناوری یا قیمت متعارف قابل استخراج نیستند و معمولاً نیز به همین دلیل جزء ذخایر درنظر گرفته نمیشند. (ذخایر اینجا به معنای Proved یا اصطلاحاً 1P است.) طبیعتاً طی زمان ممکن است این تعریف تغییر کند، یا بسته به مرجع تفسیر، منابعی جزء ذخایر درنظر گرفته شوند که دربارهشان بحث وجود دارد، مثل منابع نفتی ونزوئلا. منابع نفت و گاز شیل معروفترین مثال از منابع غیرمتعارف هستند.
🔵 خلاصه خوبی از آمارهای کلیدی گاز جهان را میتوانید اینجا در بریدهای از گزارش سالانه بیپی ببینید:
https://www.bp.com/content/dam/bp/en/corporate/pdf/energy-economics/statistical-review/bp-stats-review-2018-natural-gas.pdf
⭕️ @EconomicsandOil
#Note
#KSA #Iran #Qatar #Gas #Shale #Unconventional #Iraq #LNG #GasMarket #LEGAL #PSA #Concession
پنج رقم مهم درباره انقلاب شیل آمریکا
✅ انقلاب نفت شیل آمریکا، مقاومتر و موثرتر از هر زمانی اکنون پیش روی ماست. باوجود تحریم ایران، افت تولید ونزوئلا و انتظار کاهش 1.2 میلیونی تولید اوپک و غیراوپک، قیمت نفت کمتر از 60 دلار است و این یعنی Lower for Longer، بخشی از مبانی تغییر پارادایم نفت جهان. اینجا قصد داریم چند رقم جدید درباره تولید نفت آمریکا و به طور خاص شیل مرور کنیم.
1️⃣ تولید نفت آمریکا حدود 11.7 میلیون بشکه در روز (تقریباً سه برابر ظرفیت تولید نفت ایران) است، در حالی که حجم ذخایر اثباتشده این کشور کمتر از یکسوم ایران است. به عبارت دیگر آمریکا با سرعتی بیش از 9 برابر ایران از منابع خود تولید میکند. یک دهه قبل تولید نفت آمریکا حدود 5 میلیون بشکه در روز بود و این رشد قریب به 7 میلیونی ظرف یک دهه رقم خورده است. برای توضیح بیشتر:
https://t.me/EconomicsandOil/2773
https://t.me/EconomicsandOil/2744
https://t.me/EconomicsandOil/2455
2️⃣ براساس گزارش DPR منتشره توسط EIA، تولید نفت از هفت حوزه منتخب نفت آمریکا، که عمده رشد تولید این کشور را در دهه اخیر رقم زدهاند، در محدوده 8 میلیون بشکه در روز تثبیت شده است. (تولید این هفت حوزه در بسیاری از گزارشهای خارجی و داخلی به عنوان تولید نفت شیل آمریکا درنظر گرفته میشود که اشتباه است، چراکه بخشی از تولید این مناطق از منابع شیل نیست.) تولید این مناطق یک دهه قبل تنها 1.5 میلیون بشکه در روز بود.
3️⃣ خالص واردات نفت و فرآوردههای نفتی آمریکا امسال حدود 3 میلیون بشکه در روز بوده و طی اغلب هفتههای اخیر در محدوده کمتر از 1 الی 2 میلیون بشکه در روز نوسان کرده است. خالص واردات در سال 2008 حدود 11.6 میلیون بشکه در روز بود. تداوم روند فوق یعنی آمریکا ظرف چند سال و شاید تا 2021 هیچ اتکایی به نفت وارداتی نخواهد داشت.
4️⃣ اکنون در هفت منطقه اصلی نفت آمریکا حدود 8400 چاه حفاریشده ولی تکمیلنشده (DUC) وجود دارند. این چاهها حفاری شدهاند و در نتیجه به تولید آمدن آنها نیازمند هزینه و زمان نسبتاً کمی است، ولی هنوز آماده تولید نیستند و ظرف مدت کوتاهی میتوانند حتی بدون وجود دکل حفاری به تولید برسند. تولید این تعداد چاه میتواند معادل چند میلیون بشکه در روز باشد و این یعنی وجود چیزی شبیه به یک ظرفیت مازاد (Spare Capacity). برای توضیح بیشتر:
https://t.me/EconomicsandOil/2590
https://t.me/EconomicsandOil/1070
5️⃣ صادرات (ناخالص) نفت خام آمریکا در محدود 1.7 تا 2.1 میلیون بشکه در روز تثبیت شده است؛ در حالی که این کشور لااقل طی یک قرن اخیر هیچ گاه در چنین وضعیتی قرار نگرفته بود. کانادا، چین (تا پیش از تنشهای اخیر) و کره جنوبی از مقاصد اصلی نفت امریکا بودهاند.
✅ این رشد تولید، استقلال انرژی، گردش مالی چندصدمیلیارد دلاری و تبدیل شدن آمریکا به یک صادرکننده مهم نفت و گاز (طی دو تا سه سال آتی)، بدون برنامهریزی متمرکز دولتی، وزارتخانههای عریض و طویل و انبوه شرکتهای ملی و دولتی نفت رقم خورده و تنها ناشی از وجود یک محیط کسبوکار مبتنی بر اقتصاد آزاد (از جمله به دلیل وجود Rule of Capture) بوده که در آن بخش خصوصی محوریت توسعه و تولید را در دست دارد. در اغلب مناطق آمریکا مالک نفت عموم مردم هستند و نه یک شرکت دولتی انحصاری.
⭕️ @EconomicsandOil
#Note #EIA #DPR #US #Shale #DUC #LFL #Legal
✅ انقلاب نفت شیل آمریکا، مقاومتر و موثرتر از هر زمانی اکنون پیش روی ماست. باوجود تحریم ایران، افت تولید ونزوئلا و انتظار کاهش 1.2 میلیونی تولید اوپک و غیراوپک، قیمت نفت کمتر از 60 دلار است و این یعنی Lower for Longer، بخشی از مبانی تغییر پارادایم نفت جهان. اینجا قصد داریم چند رقم جدید درباره تولید نفت آمریکا و به طور خاص شیل مرور کنیم.
1️⃣ تولید نفت آمریکا حدود 11.7 میلیون بشکه در روز (تقریباً سه برابر ظرفیت تولید نفت ایران) است، در حالی که حجم ذخایر اثباتشده این کشور کمتر از یکسوم ایران است. به عبارت دیگر آمریکا با سرعتی بیش از 9 برابر ایران از منابع خود تولید میکند. یک دهه قبل تولید نفت آمریکا حدود 5 میلیون بشکه در روز بود و این رشد قریب به 7 میلیونی ظرف یک دهه رقم خورده است. برای توضیح بیشتر:
https://t.me/EconomicsandOil/2773
https://t.me/EconomicsandOil/2744
https://t.me/EconomicsandOil/2455
2️⃣ براساس گزارش DPR منتشره توسط EIA، تولید نفت از هفت حوزه منتخب نفت آمریکا، که عمده رشد تولید این کشور را در دهه اخیر رقم زدهاند، در محدوده 8 میلیون بشکه در روز تثبیت شده است. (تولید این هفت حوزه در بسیاری از گزارشهای خارجی و داخلی به عنوان تولید نفت شیل آمریکا درنظر گرفته میشود که اشتباه است، چراکه بخشی از تولید این مناطق از منابع شیل نیست.) تولید این مناطق یک دهه قبل تنها 1.5 میلیون بشکه در روز بود.
3️⃣ خالص واردات نفت و فرآوردههای نفتی آمریکا امسال حدود 3 میلیون بشکه در روز بوده و طی اغلب هفتههای اخیر در محدوده کمتر از 1 الی 2 میلیون بشکه در روز نوسان کرده است. خالص واردات در سال 2008 حدود 11.6 میلیون بشکه در روز بود. تداوم روند فوق یعنی آمریکا ظرف چند سال و شاید تا 2021 هیچ اتکایی به نفت وارداتی نخواهد داشت.
4️⃣ اکنون در هفت منطقه اصلی نفت آمریکا حدود 8400 چاه حفاریشده ولی تکمیلنشده (DUC) وجود دارند. این چاهها حفاری شدهاند و در نتیجه به تولید آمدن آنها نیازمند هزینه و زمان نسبتاً کمی است، ولی هنوز آماده تولید نیستند و ظرف مدت کوتاهی میتوانند حتی بدون وجود دکل حفاری به تولید برسند. تولید این تعداد چاه میتواند معادل چند میلیون بشکه در روز باشد و این یعنی وجود چیزی شبیه به یک ظرفیت مازاد (Spare Capacity). برای توضیح بیشتر:
https://t.me/EconomicsandOil/2590
https://t.me/EconomicsandOil/1070
5️⃣ صادرات (ناخالص) نفت خام آمریکا در محدود 1.7 تا 2.1 میلیون بشکه در روز تثبیت شده است؛ در حالی که این کشور لااقل طی یک قرن اخیر هیچ گاه در چنین وضعیتی قرار نگرفته بود. کانادا، چین (تا پیش از تنشهای اخیر) و کره جنوبی از مقاصد اصلی نفت امریکا بودهاند.
✅ این رشد تولید، استقلال انرژی، گردش مالی چندصدمیلیارد دلاری و تبدیل شدن آمریکا به یک صادرکننده مهم نفت و گاز (طی دو تا سه سال آتی)، بدون برنامهریزی متمرکز دولتی، وزارتخانههای عریض و طویل و انبوه شرکتهای ملی و دولتی نفت رقم خورده و تنها ناشی از وجود یک محیط کسبوکار مبتنی بر اقتصاد آزاد (از جمله به دلیل وجود Rule of Capture) بوده که در آن بخش خصوصی محوریت توسعه و تولید را در دست دارد. در اغلب مناطق آمریکا مالک نفت عموم مردم هستند و نه یک شرکت دولتی انحصاری.
⭕️ @EconomicsandOil
#Note #EIA #DPR #US #Shale #DUC #LFL #Legal
مناقصه جدید نفتی عمان
✅ کمتر از دو ماه دیگر مناقصه 2019 عمان آغاز میشود.
✅ در این مناقصه شش بلوک عرضه خواهد شد که همگی قبلاً جزئی از بلوک 6 عمان (بزرگترین و پربازدهترین بلوک این کشور، که توسط PDO با مشارکت شل اداره میشود) بودهاند.
✅ قراردادهای عمان مشارکت در تولید (EPSA) بوده و معمولاً سهم پیمانکار در آن 12 تا 30 درصد از Profit Oil است.
(نکته: اگرچه در قراردادهای خدماتی ایران چنین مفهومی وجود ندارد، برای مقایسه خوب است بدانیم در قراردادهای بیع متقابل نفتی ایران، سهم پیمانکار از سود میدان (Contractor's Take) به طور متوسط حدود 2 درصد بوده است.)
✅ هنوز جزئیات اولیه بلوکها منتشر نشده است. باوجود این انتظار میرود باتوجه به موقعیت (خشکی و نزدیک مناطق پربازده مرکزی) و اندازه (متوسط و کوچک)، استقبال خوبی از این بلوکها صورت گیرد.
⭕️ @EconomicsandOil
#Oman #Bid #PDO #Shell #Legal #PSA #CT
✅ کمتر از دو ماه دیگر مناقصه 2019 عمان آغاز میشود.
✅ در این مناقصه شش بلوک عرضه خواهد شد که همگی قبلاً جزئی از بلوک 6 عمان (بزرگترین و پربازدهترین بلوک این کشور، که توسط PDO با مشارکت شل اداره میشود) بودهاند.
✅ قراردادهای عمان مشارکت در تولید (EPSA) بوده و معمولاً سهم پیمانکار در آن 12 تا 30 درصد از Profit Oil است.
(نکته: اگرچه در قراردادهای خدماتی ایران چنین مفهومی وجود ندارد، برای مقایسه خوب است بدانیم در قراردادهای بیع متقابل نفتی ایران، سهم پیمانکار از سود میدان (Contractor's Take) به طور متوسط حدود 2 درصد بوده است.)
✅ هنوز جزئیات اولیه بلوکها منتشر نشده است. باوجود این انتظار میرود باتوجه به موقعیت (خشکی و نزدیک مناطق پربازده مرکزی) و اندازه (متوسط و کوچک)، استقبال خوبی از این بلوکها صورت گیرد.
⭕️ @EconomicsandOil
#Oman #Bid #PDO #Shell #Legal #PSA #CT
آیا 14.5 درصد درآمدهای نفتی برای اداره شرکت نفت کافی است؟
پاسخ: بستگی دارد
✅ مردی نشسته بود و با چکش به پای خود ضربه میزد و از درد فریاد میکرد. وقتی از او پرسیدند چرا این کار را میکنی، جواب داد: «نمیدانید وقتی ضربه نمیزنم چه کیفی دارد!» این حکایت شرکت ملی نفت ایران (NIOC) است. اما چرا؟
✅ واضح است که 14.5 درصد درآمد نفت، با وضعیت فعلی NIOC (که با انبوهی از بدهیها، تاسیسات فرسوده و ساختارهای ناکارآمد دستوپنجه نرم میکند) پاسخگوی نیازهای این شرکت نیست، چنانکه اکنون NIOC حتی از تامین معیشت کارکنان خود نیز باز مانده است. از سوی دیگر نمیتوان انتظار داشت در شرایط نیاز بودجهای و توسعهای کشور به درآمد نفتی، بخش زیادی از درآمدها به NIOC برسد، چراکه دیگر نیازها بدون پاسخ خواهند ماند. پس چه باید کرد؟
✅ راهحل بسیار ساده است: شرکت نفت دست از ضربه زدن به پای خود بردارد. یعنی به جای آنکه مسوولیت اکتشاف، توسعه، تولید و فروش را به صورت تقریباً انحصاری در دست بگیرد (که کاری ناممکن است و با سهم 30 درصدی از فروش نفت هم نمیتوان از عهده چنین وظیفه بزرگی برآمد) میادین را با قراردادهای امتیازی و مشارکت در تولید به عموم مردم واگذار کند. (چنانکه در آمریکا، انگلستان و بسیاری نقاط دنیا مردم عهدهدار میادین هستند نه یک شرکت ملی نفت انحصاری) با استفاده قراردادهای مذکور، تامین مالی توسعه میادین دشوار نخواهد بود و شاید حتی در شرایط تحریم فعلی، امکان تامین مالی با حضور شریک خارجی وجود داشته باشد.
✅ دولت (یا شرکت ملی نفت ایران) میتواند 70 تا 80 درصد سود خالص میادین را بدون کوچکترین زحمت، هزینه و برنامهریزی به دست آورد و شرکتها موظف به پرداخت مالیات نیز خواهند بود. این مالیات از نیاز دولت به درآمد نفتی میکاهد.
✅ براساس آمارهایی که در کنگره سال گذشته نفت و نیرو منتشر شد، نصف نفت کشور از هشت میدان بزرگ تولید میشود. برای اطمینان از کنترل صنعت نفت توسط دولت، میتوان میادین مذکور را (شاید در کنار چند میدان مهم تولیدی دیگر) در انحصار NIOC نگه داشت و بقیه میادین را به مردم واگذار کرد. اینگونه طی زمان مشخص خواهد شد که اداره نفت توسط مردم بازده بیشتری خواهد داشت یا اداره آن توسط یک شرکت دولتی. برای شروع میتوان مجوز واگذاری امتیاز تمامی میادین با نفت درجای کمتر از مقداری مشخص (مثلاً 500 میلیون بشکه) را صادر کرد.
✅ همان طور که میبینیم، اداره NIOC با 14.5 درصد و حتی بدون آن نیز ممکن است، مشروط بر آنکه شرکت نفت از ضربه زدن با چکش به پای خود دست بردارد.
⭕️ @EconomicsandOil
#Note
#NIOC #Paradigm #Legal #PSA #IPEC #Concession
پاسخ: بستگی دارد
✅ مردی نشسته بود و با چکش به پای خود ضربه میزد و از درد فریاد میکرد. وقتی از او پرسیدند چرا این کار را میکنی، جواب داد: «نمیدانید وقتی ضربه نمیزنم چه کیفی دارد!» این حکایت شرکت ملی نفت ایران (NIOC) است. اما چرا؟
✅ واضح است که 14.5 درصد درآمد نفت، با وضعیت فعلی NIOC (که با انبوهی از بدهیها، تاسیسات فرسوده و ساختارهای ناکارآمد دستوپنجه نرم میکند) پاسخگوی نیازهای این شرکت نیست، چنانکه اکنون NIOC حتی از تامین معیشت کارکنان خود نیز باز مانده است. از سوی دیگر نمیتوان انتظار داشت در شرایط نیاز بودجهای و توسعهای کشور به درآمد نفتی، بخش زیادی از درآمدها به NIOC برسد، چراکه دیگر نیازها بدون پاسخ خواهند ماند. پس چه باید کرد؟
✅ راهحل بسیار ساده است: شرکت نفت دست از ضربه زدن به پای خود بردارد. یعنی به جای آنکه مسوولیت اکتشاف، توسعه، تولید و فروش را به صورت تقریباً انحصاری در دست بگیرد (که کاری ناممکن است و با سهم 30 درصدی از فروش نفت هم نمیتوان از عهده چنین وظیفه بزرگی برآمد) میادین را با قراردادهای امتیازی و مشارکت در تولید به عموم مردم واگذار کند. (چنانکه در آمریکا، انگلستان و بسیاری نقاط دنیا مردم عهدهدار میادین هستند نه یک شرکت ملی نفت انحصاری) با استفاده قراردادهای مذکور، تامین مالی توسعه میادین دشوار نخواهد بود و شاید حتی در شرایط تحریم فعلی، امکان تامین مالی با حضور شریک خارجی وجود داشته باشد.
✅ دولت (یا شرکت ملی نفت ایران) میتواند 70 تا 80 درصد سود خالص میادین را بدون کوچکترین زحمت، هزینه و برنامهریزی به دست آورد و شرکتها موظف به پرداخت مالیات نیز خواهند بود. این مالیات از نیاز دولت به درآمد نفتی میکاهد.
✅ براساس آمارهایی که در کنگره سال گذشته نفت و نیرو منتشر شد، نصف نفت کشور از هشت میدان بزرگ تولید میشود. برای اطمینان از کنترل صنعت نفت توسط دولت، میتوان میادین مذکور را (شاید در کنار چند میدان مهم تولیدی دیگر) در انحصار NIOC نگه داشت و بقیه میادین را به مردم واگذار کرد. اینگونه طی زمان مشخص خواهد شد که اداره نفت توسط مردم بازده بیشتری خواهد داشت یا اداره آن توسط یک شرکت دولتی. برای شروع میتوان مجوز واگذاری امتیاز تمامی میادین با نفت درجای کمتر از مقداری مشخص (مثلاً 500 میلیون بشکه) را صادر کرد.
✅ همان طور که میبینیم، اداره NIOC با 14.5 درصد و حتی بدون آن نیز ممکن است، مشروط بر آنکه شرکت نفت از ضربه زدن با چکش به پای خود دست بردارد.
⭕️ @EconomicsandOil
#Note
#NIOC #Paradigm #Legal #PSA #IPEC #Concession
ارقام جدید از بدهکاری شرکت نفت
✅ براساس این جدول "دنیای اقتصاد" به نقل از سازمان برنامه و بودجه، جمع چهار قلم عمده بدهی شرکت نفت حدود ۱۵۰هزار میلیارد تومان است.
✅ با برآوردهای فعلی این شرکت احتمالاً هرگز نمیتواند بدهی خود را بپردازد. البته اصولاً قرار نیست شرکتها بدهکار نباشند و اساساً خلق بدهی میتواند منشاء خلق ارزش به شمار رود. اما شرکت نفت اکنون گرفتار این حجم بدهی است، درآمد کافی برای بازپرداخت آن ندارد و در نتیجه حتی نمیتواند بودجه حفظ و نگهداشت تولید نفت را تامین کند.
✅ ریشه این بدهی، به قراردادهای نفتی بازمیگردد. برای جلوگیری از تشدید مشکلات باید از قراردادهای امتیازی و مشارکت در تولید بهره گرفت که اینجا نوشتهام:
t.me/EconomicsandOil/2827
✅ پستهای قدیمی در این رابطه:
t.me/EconomicsandOil/850
t.me/EconomicsandOil/1585
⭕️ @EconomicsandOil
#DEN #NIOC #Legal #Debt #PSA #Concession #Note
✅ براساس این جدول "دنیای اقتصاد" به نقل از سازمان برنامه و بودجه، جمع چهار قلم عمده بدهی شرکت نفت حدود ۱۵۰هزار میلیارد تومان است.
✅ با برآوردهای فعلی این شرکت احتمالاً هرگز نمیتواند بدهی خود را بپردازد. البته اصولاً قرار نیست شرکتها بدهکار نباشند و اساساً خلق بدهی میتواند منشاء خلق ارزش به شمار رود. اما شرکت نفت اکنون گرفتار این حجم بدهی است، درآمد کافی برای بازپرداخت آن ندارد و در نتیجه حتی نمیتواند بودجه حفظ و نگهداشت تولید نفت را تامین کند.
✅ ریشه این بدهی، به قراردادهای نفتی بازمیگردد. برای جلوگیری از تشدید مشکلات باید از قراردادهای امتیازی و مشارکت در تولید بهره گرفت که اینجا نوشتهام:
t.me/EconomicsandOil/2827
✅ پستهای قدیمی در این رابطه:
t.me/EconomicsandOil/850
t.me/EconomicsandOil/1585
⭕️ @EconomicsandOil
#DEN #NIOC #Legal #Debt #PSA #Concession #Note