نیازستان
1.57K subscribers
796 photos
107 videos
132 files
235 links
به ایران:
قسم به موی تو و گیسوان بر بادت
غریق آتش نسیان نمی‌شود یادت..
(حوصله دارید هم‌راه شوید)

ارتباط با ادمین
@Mohsenbarani_niyaz
Download Telegram
#یادداشت_روز

#میوه_های_مدیریت_آقایان

#زرنگ_پروری

۱- همسرم مبلغی پول پس انداز کرده بود تا پس از عید اتومبیلی بخرد.
به بهار که رسیدیم ارزش پول پس انداز شده ی او نصف شده بود.
یعنی دسترنج ما که در اثر #کار حاصل شده بود و در بانکهای جمهوری اسلامی به امانت گذاشته شده بود بیش از نیمی از ارزشش را از دست داده بود.

به عبارت دیگر مجموعه ی #حاکمیت نتواسته بود از حاصل عمر شهروندانش پاسداری کند. کاری که نخستین وظیفه ی قدرتمندانی است که ملت #قدرتشان را بدیشان تفویض کرده اند.

به چند هفته نیمی از محصول زحمت ما به قول قرآن #هباءمنثورا شد گویا ما کافرانیم و تاوان سیئه یا سیئاتی را میدهیم...

۲- این حرفها را برای کسی میگفتم که درآمد :
خب شما #زرنگ نیستی دراین روزگار آدم باید زرنگ باشد. اگر شما در اسفند ماه پولت را میدادی طلا یا دلار الان نه تنها قدرت دارایی ات کم نشده بود که بیشتر هم شده بود...

۳- نشستم و فکر کردم :
شگفتا محصول چند دهه مدیریت آقایان شده است #زرنگ_پروری
به چه معنا؟!

الف) باید همه ی ذهنت را تیز کنی و بوبکشی که ببینی سمت و سوی جامعه و.. چیست، باد از کجا میوزد و..بعد زودتر بروی و پرچمت را آن طرف علم کنی تا بادی بوزد به پرچمت..
کسی که در این وادی غرق است هرگز دغدغه ی #دین نخواهد داشت چون دنیا مطمح نظر اوست و چنان غرق در کشف جریانهای مالی است که حالی برای معنویت در وجودش نخواهد ماند و نتیجتا جامعه ای داریم #معاش_اندیش که شب و روز همه غرق در رصد امور مادی است.. وما یکی از چند کشور دارای حکومت دینی در صدر #دنیااندیشان قرار میگیریم و مصداق تمام آیاتی میشویم که #یحبون الحیاة الدنیا..

ب) همه مثل دسته ی اول شامه ی تیز ندارند مثلا نمیدانند #ترامپ_ملعون قرار است چه کند.
اما برخی یکماه قبل دقیقا در جریان امور هستند اینان #واصلانند. هرچه دارند و ندارند(؟!) میدهند دلار، سکه، اتومبیل و انواع ثبت سفارشها(چندین میلیارد دلار) و انبار میکنند در جاهای امن...

اینان #زرنگهای_گنده اند درحالیکه دسته ی اول #خرده_زرنگهای جامعه اند..

پ) بعد ما میمانیم اکثریت #مستضعف جامعه ( درمعنای قرآنی اش) از آن رو که بیشتر در پی #دینیم و به #حاکمیتی_مدعی_دین اعتماد کرده ایم

ازآن رو که #زرنگ نیستیم
وشاید به همین دلیل است که ما نقشی در #ضعف خویش داریم
چون #مستضَعَف یم و در واقع #طلب_شده تا #ضعیف بمانیم.

در تعریف قرآن ما #فاعل #ضعف نیستیم عده ای طلب کرده اند تا ما #مفعول #ضعف شویم..

الحمدلله اولا و آخرا...

@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#حافظ_ایران

شیراز برای حافظ، نه ایران و نه حتا جهان که #شیراز او #اقلیم_هست است و این اقلیم ِحضور که حافظ از سرحد عدم آمده تا طلبکاری #مهرگیاه کند در آن، سراسر در قبضه ی قدرت نه کافران، ( که حافظ را کاری با ایشان نیست) بلکه در دست #دین_فروشان است کسانی که در همه ی عمر ِ حافظ، مشکل حکایتی تقریر کردند در میخانه ببستند و... هزاران سال است #اقلیم_هست را جهنمی کرده اند که سالم گذشتن از آن به بهشت رسیدن است...

@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#سخن_جاودان

#دین_فروش بزرگترین فروشنده ی #جهان_امکان است. زیرا تنها، چنین کسی است که میتواند همه چیز رابفروشد.
کسی که توانایی #خدافروشی دارد تمام اجزای هستی را راحت خواهد فروخت تا کمی سود کند...

@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#حیرتستان

وقتی از #دنیا و #پول_خدایی حرف میزنیم دقیقا از چی حرف میزنیم..

#دین_سوزی احتمالا در هیچ دوره از تاریخ اینقدر آتش تندی نداشته است..

@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
آه ازین راه که دروی خطری نیست که نیست..

#شیخ_صنعان_روزگارما
یا؛
#سیاوش_درآتش_مانده

نکته: این یادداشت صرفا یک قرائت از داستان #دکترنجفی است آنهم بخشی از آن..

۱- در فرهنگ معرفتی ایران و از منظر بزرگان عارف آن، هرآنچه در #بیرون اتفاق می افتد #اشارتی است به چیزی در #درون.
جهان انعکاس تصاویر ذهنی و پژواک صداهای روان ماست.
پس هرآنچه در #منظر شما اتفاق می افتد ریشه ای، دانه ای و... پایه و مایه ای در ما دارد.
۲- یکی از حکایات شگفت این فرهنگ که #عطارنیشابوری طی حدودا چهارصد بیت جاودانه کرده است حکایت #شیخ_صنعان یا #سمعان یا... است.
من روایتی نمایشی ازین داستان را در نمایش رادیویی #ازسی_مرغ_تا_سیمرغ ارائه داده ام که میتوان شنید.
۳- داستان مغفول #شیخ_صنعان برخلاف ظاهر ساده اش بسیار پیچیده است وگرنه اینهمه مورد توجه قرار نمیگرفت.
۴- داستان چنین آغاز میشود؛
شیخ صنعان پیر عهد خویش بود
در کمال از هرچه گویم بیش بود

شیخی شگفت که پنجاه سال عبادت کرده بود و صاحب علم بود عمل، موشکاف ودارای کرامات و مقامات و.. با اینهمه شبی در خواب دید از مسجدالحرام به روم رفته و آنجا مشغول سجده بر یک بت است،شیخ ذکی و زکی دانست این اشارتی است از عالم غیب و #عقبه ای است دشوار #وما_ادریک_ماالعقبه... عقبه ای که باید ازآن عبور کرد وگرنه گویا هیچ راهی طی نشده است.
شیخ همراه چهارصد مریدمعتبر از دیار اسلام به سرزمین شرک و کفر رفت ودر آنجا #بر #منظری دختری ترسا دید که هم #این_داشت_وهم_آن
شیخ دلداده ی او شد و مریدان پراکندند. شیخ تمام اندوخته ی پنجاه ساله به باد داد تا با بجا آوردن شروط لعبت روم به وصل دختر ترسا برسد؛
از یاران مسلم گسست و زنار بست، به مقام خوکبانی رسید و سبوی شراب بر دوش کشید آتش کفر میافروخت و مصحف میسوخت..و...
تا سرانجام شبی محمد مصطفی در خواب مریدی #خاص ظاهر شد؛
مصطفی را دید می آمد چو ماه
در برافکنده دو گیسوی سیاه..

مصطفی گفت ای به همت بس بلند
رو که شیخت را برون کردم زبند

در میان شیخ و حق از دیرگاه
بود گردی وغباری بس سیاه

آن غبار از را او برداشتم
در میان ظلمتش نگذاشتم..

شیخ زنار را چونان بندنافی برید و تولدی دوباره یافت تن و سر در چشمه ی توحید شست و ایمان راستین آورد..

صحنه های پایانی و جان دادن دخترترسا در دامان شیخ نو_مسلمان قیامتی است که باید دید دختر ترسا پس از شهادتین جان داد و باز به صد منزل از شیخ پیشی گرفت و..

۵- درباره ی #دکترنجفی طی سه_چهار روز بیشتر از چهل سال مدیریت و معلمی و..اش گفته اند و همه بنا به #جهان_درون خود این بیرون را دیده اند خود را روایت کرده اند.

۶- من به ابعاد نهان این اتفاق تلخ کاری ندارم فقط میدانم داستان همچون حکایت شیخ صنعان بسیار پیچیده است و باید بسیار بسیار دانشها داشت و بینشها تا کمَکی از آن را آشکار کرد..

اما برای من #نجفی آن خدمتگزار خوشنامی است که از #حرم_فرهنگ و دانش بیرون آمد وبه #روم_قدرت_ثروت روکرد تا سترگ ترین #عقبه ی زندگی اش را طی کند،او به همسرش گفته بود : مجبورم و باید این ازدواج صورت بگیرد.

در آن گردنه #قتلی صورت گفته (گناهی بسیار بزرگ)

شیخ صنعان روزگار ما البته مریدی #خاص دارد یا نه؟ نمیدانم. اما نیکمردی که همه بیشتر از پاکی اش میگویند به آتشی در افتاد #دین_سوز #دنیا_سوز و من به عنوان پرورده ی مکتب معرفتی #ایران_واسلام نمیتوانم ازین سرنوشت بهت_زده و غمگین نباشم.

سوای همه ی داستانها و احتمالات دنیایی من نگران #دین نجفی و #دین_خودم هستم.

من به این آتش شعله ور که هرکس از خرد و کلان دارد هیزمی بر آن میریزد نگاه میکنم، بیرون آمدن #سیاوش روزگار ما از آتش دارد طولانی میشود.

آیا #شیخ_صنعان مخروط مدیریتی این چهل سال با این کار زشت ( زمینه ها و اسبابش به کنار) باز توان توبه و مجال شستشو در چشمه ی ایمان را خواهد یافت؟

آیا سیاوش عرصه ی مدیریت از این آتش همگان افروخته ی ناچار بیرون خواهد زد؟!

الله اعلم..
فقط باز زمزمه میکنم؛
اللهم اجعل عاقبة امورنا خیرا

#محسن_یارمحمدی

@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#یادداشتهای_پریشانی
#از_زبان_به_اندیشه_و...
#اندرباب_جایگزینی_اذیت_بجای_تجاوز
هرچه بر من میگذرد معنای تمام چیزهایی را که خوانده ام و رسیده ام و... از گونه ای دیگر در می یابم .
در خلجان این لحظه مانده ام از کجا بنویسم که یاد جمله ی آن بزرگ افتادم؛
عرصه ی معنا بس فراخ است و عرصه ی سخن تنگ ...
پس هرچه بگویم و بنویسم لمحه ای است لمعه ای است .
و اما بزرگی گفته بود #زبان #خانه_وجود انسان است و من سالها غرق این بودم و بعد فکر کردم زبان #نمود انسان است و گذشت تا برسم به اینکه زبان #بود انسان است و #بود_و_نمود انسان است و #خود_انسان است که گفت خلق الانسان و بلافصل افزود علمه البیان ...
و که میداند چه می دانم از #بیان؟!
آری انسان زبان است و راه آبادانی او و ویرانی و نیز بدتر از آن تباهی وسیاهی اش زبان است.
کافیست شما فقط نگاهی کنید به آنهمه ستایش زبان در فرهنگ ایران؛
فخرت به سخن باید ازیرا به سخن کرد
فخر آنکه نماند از پس او ناقه ی غصبا ..
بماند که آن پیامبر آخر زمان هم معجزه اش کلام بود و بماند که من اکنون زبان را همه ی هستن پدیدار شده ی معروض به انسان میدانم بعد هرآنچه دستکار آدمی است در طول تاریخ ..
آری اگر زبان همه چیز انسان باشد شما برای تباهی آدمی کافیست زبان را تباه کنید .
سگالش اهریمنی برای انحطاط انسان، زبان را استحاله میکند #یحرفون_الکلم اینجاست.
و اندیشه ی اهورایی برای تعالی انسان از زبان بهره میبرد. ( بحث عمیق و دیر پای زبان و اندیشه سرجایش)
حالا شما میتوانید عمق کینه ی تازیان و تازی پرستان را نسبت به #فردوسی کشف کنید.
در واقع آن گروه شگفت عمدا گم شده در تاریخ عصاره ی وجود خویش (زبان) را به فردوسی دادند و فردوسی شد پیامبر #بود_و_نمود ایران و چه جانها کندند اهریمنان برای محو این زبان و نشد..
آری بیش از هزار سال پیش سد نورانی پدید آمده با خشت خشت جان ایرانیان و به مهندسی فردوسی دژی شد در برابر اوبارش اهریمن و حالا چه!؟ حالا که!؟
حالا چه شده است!؟
اهریمن اندک اندک واژگان زبان را مستحیل میکند و گویشوران با تکرار چندین ساله ی واژگان تحریف شده کم کم سگالش شیطانی را میریزند در زبانشان..
بگذارید مثالی از این سالها بزنم ؛
قلم بدستان و بلندگوهای رسمی و غیررسمی این کشور‌ سالهاست به جای واژه های #تجاوز و #تعدی و #آزار_جنسی از واژه های اذیت و آزار استفاده میکنند و آخرینش همین حکایت چند مدرسی است که در خلأ هرگونه آموزش جنسی گرگ وار می افتند به جان آدمیان و بعد منابع رسمی از #اذیت_و_آزار می گویند.
سگالش پنهان در پس این واژگان سیاه ترین پلیدی هاست. کأنه کسی مثلا یک سیلی به شما زده یا مثلا عمدا در خیابان پشت پایی زده و.‌.
و جالب است اکثر به کاربرندگان این واژگان #نرینه اند..
من هزار سال دگر هم نمیتوانم طعم تجاوز با چشم ،تعدی با زبان ، تجاوز با دست و.. به یک زن را دریابم ... زن باید زود تافهمید و زن باید بود تا گفت و چرا زنان ما خاموشند!؟
چه سخت است که الان مجبورم توضیح بدهم من یک فمنیست به معانی مهوع مرسومش نیستم که از قضا اینهم از جنس همان #استحاله است چرا که اگر فمنیسم یک مکتب باشد لابد #فمنیست یک مکتبی کتاب خوانده ی اهل تعمق و تامل و نهایتا تدبر است و کی اینگونه است!؟.. بگذریم ..
سخن بر سر استحاله ی زبان بود و ازین دست مثالها فراوان است و در دوره ی ما به شکلی سیستماتیک این کار صورت میگیرد.
مثلا ما ادب عرفانی خوانها مدتها قبل از نام #حافظ و #مولانا بویژه لقب حضرت را می افزودیم که ناگهان تله و زیان و سایر رسانه های درباری شروع کردند به #جناب_حافظ و #جناب_مولانا و...
این بخش مربوط به حوزه ی زبان کلامی است مثالی بزنم از بخش تصویری زبان؛ وقتی سالهاست حاکمیت ایستاده در برابر نشان دادن ساز معلوم است که چه می‌گوید:
در همه ی بدن انسان این آلت تناسلی است که شرمگاه است و ندیدنش واجب .. و آنان که ساز را نشان نمی دهند در کله شان چنین تصویر و تصوری دارند که مانع میشوند نگاه خلق الله به آلت غنا نیفتد..
استحاله ی واژگان بنیادینی مثل #شهید #ایثار #دستگیری #حماسه #غیرت و... نهایتا #دین و #معنویت و سرانجام #خدا و #انسان از ثمرات این هجوم پنهان و آهسته آهسته ی #شیطان است.
به گمانم باید نشست و مثل #دهخدا لغتنامه ای نوشت و در برابر هر واژه دو معنای اهورایی و اهریمنی اش را نگاشت و این کار در طول تاریخ ما بیش و کم صورت گرفته است من کار #حافظ را چیزی ازین دست میدانم و شما شکل ساده ترش را نزد #عبید می بینید و..
به باور من اگر در این روزگار مردی از تبار #فردوسی و #حافظ پدید آید یکبار دیگر #ما از چنگال اهریمن خواهیم رست وگرنه...
نعوذ بالله من سوء القضاء

#دکتر_محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#پرسش_همیشه
بسیاری از مردم جهان در تعریفی عام #متدین و #مذهبی اند‌ .
روشن است که متدینان و مذهبیون خود دارای طیف های فراوانی هستند تا آنجا که گاه اگر به یک دین مرسوم مثلا مسیحیت رجوع کنیم می‌بینیم خودش انواع و اقسام دارد و خود آن انواع و اقسام هم‌ هکذا...
یا در اسلام عموما قایل به اهل سنت و شیعه اند اما هرکدام از اینها شاخه ها دارد و هر شاخه نیز شاخه ها ...تا آنجا که گاه در یک شاخه نیز معتقدانی از سوی معتقدان دیگر انکار میشوند ، طرد میشوند و حتا گمراه دانسته میشوند
کاری به فرقها، تفریقها و تفرقه ها ندارم اما می توان گفت: فصل مشترک تمام ادیان قایل بودن به نیرویی برتر و قاهر و.. به نام خداست. باور به جهان دیگر و حساب کتاب داشتن هستی، قدسی بودن برخی امور ، پیامبری و وحی ، باور به برخی درستور العملها و... از عمده ترین این اشتراکات است.
با اینحال و به گمان من همه ی کسانی که خود را متدین و مذهبی و.. می دانند باید به یک پرسش بنیادین پاسخ دهند !؟
- دین برای انسان است یا انسان برای دین ؟!
می توان این پرسش را ادامه هم داد ؛
- آیا رابطه ی #برای یک طرفه است یا تعاملی !؟ یعنی بگوییم بین اینها گفتگو است و هردو برای همند... در این صورت باز چیستی دین مساله ی اصلی خواهد بود .که مگر دین یک چیز کاملا مشخص معین متعین بلاتغییر است یا نه؟! باز در هردو صورت پاسخها و پرسشهای دیگر خواهیم داشت .
فی الحال درنگ در اینکه #دین_برای_انسان یا #انسان_برای_دین پرسشی است که باید با آن کلنجار رفت و درباره ی ابعاد بسیارش به تفکر پرداخت ....
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان
#یادداشتهای_پریشانی
#از_زبان_به_اندیشه_و...
#اندرباب_جایگزینی_اذیت_بجای_تجاوز
هرچه بر من میگذرد معنای تمام چیزهایی را که خوانده ام و رسیده ام و... از گونه ای دیگر در می یابم .
در خلجان این لحظه مانده ام از کجا بنویسم که یاد جمله ی آن بزرگ افتادم؛
عرصه ی معنا بس فراخ است و عرصه ی سخن تنگ ...
پس هرچه بگویم و بنویسم لمحه ای است لمعه ای است .
و اما بزرگی گفته بود #زبان #خانه_وجود انسان است و من سالها غرق این بودم و بعد فکر کردم زبان #نمود انسان است و گذشت تا برسم به اینکه زبان #بود انسان است و #بود_و_نمود انسان است و #خود_انسان است که گفت خلق الانسان و بلافصل افزود علمه البیان ...
و که میداند چه می دانم از #بیان؟!
آری انسان زبان است و راه آبادانی او و ویرانی و نیز بدتر از آن تباهی وسیاهی اش زبان است.
کافیست شما فقط نگاهی کنید به آنهمه ستایش زبان در فرهنگ ایران؛
فخرت به سخن باید ازیرا به سخن کرد
فخر آنکه نماند از پس او ناقه ی غصبا ..
بماند که آن پیامبر آخر زمان هم معجزه اش کلام بود و بماند که من اکنون زبان را همه ی هستن پدیدار شده ی معروض به انسان میدانم بعد هرآنچه دستکار آدمی است در طول تاریخ ..
آری اگر زبان همه چیز انسان باشد شما برای تباهی آدمی کافیست زبان را تباه کنید .
سگالش اهریمنی برای انحطاط انسان، زبان را استحاله میکند #یحرفون_الکلم اینجاست.
و اندیشه ی اهورایی برای تعالی انسان از زبان بهره میبرد. ( بحث عمیق و دیر پای زبان و اندیشه سرجایش)
حالا شما میتوانید عمق کینه ی تازیان و تازی پرستان را نسبت به #فردوسی کشف کنید.
در واقع آن گروه شگفت عمدا گم شده در تاریخ عصاره ی وجود خویش (زبان) را به فردوسی دادند و فردوسی شد پیامبر #بود_و_نمود ایران و چه جانها کندند اهریمنان برای محو این زبان و نشد..
آری بیش از هزار سال پیش سد نورانی پدید آمده با خشت خشت جان ایرانیان و به مهندسی فردوسی دژی شد در برابر اوبارش اهریمن و حالا چه!؟ حالا که!؟
حالا چه شده است!؟
اهریمن اندک اندک واژگان زبان را مستحیل میکند و گویشوران با تکرار چندین ساله ی واژگان تحریف شده کم کم سگالش شیطانی را میریزند در زبانشان..
بگذارید مثالی از این سالها بزنم ؛
قلم بدستان و بلندگوهای رسمی و غیررسمی این کشور‌ سالهاست به جای واژه های #تجاوز و #تعدی و #آزار_جنسی از واژه های اذیت و آزار استفاده میکنند و آخرینش همین حکایت چند مدرسی است که در خلأ هرگونه آموزش جنسی گرگ وار می افتند به جان آدمیان و بعد منابع رسمی از #اذیت_و_آزار می گویند.
سگالش پنهان در پس این واژگان سیاه ترین پلیدی هاست. کأنه کسی مثلا یک سیلی به شما زده یا مثلا عمدا در خیابان پشت پایی زده و.‌.
و جالب است اکثر به کاربرندگان این واژگان #نرینه اند..
من هزار سال دگر هم نمیتوانم طعم تجاوز با چشم ،تعدی با زبان ، تجاوز با دست و.. به یک زن را دریابم ... زن باید زود تافهمید و زن باید بود تا گفت و چرا زنان ما خاموشند!؟
چه سخت است که الان مجبورم توضیح بدهم من یک فمنیست به معانی مهوع مرسومش نیستم که از قضا اینهم از جنس همان #استحاله است چرا که اگر فمنیسم یک مکتب باشد لابد #فمنیست یک مکتبی کتاب خوانده ی اهل تعمق و تامل و نهایتا تدبر است و کی اینگونه است!؟.. بگذریم ..
سخن بر سر استحاله ی زبان بود و ازین دست مثالها فراوان است و در دوره ی ما به شکلی سیستماتیک این کار صورت میگیرد.
مثلا ما ادب عرفانی خوانها مدتها قبل از نام #حافظ و #مولانا بویژه لقب حضرت را می افزودیم که ناگهان تله و زیان و سایر رسانه های درباری شروع کردند به #جناب_حافظ و #جناب_مولانا و...
این بخش مربوط به حوزه ی زبان کلامی است مثالی بزنم از بخش تصویری زبان؛ وقتی سالهاست حاکمیت ایستاده در برابر نشان دادن ساز معلوم است که چه می‌گوید:
در همه ی بدن انسان این آلت تناسلی است که شرمگاه است و ندیدنش واجب .. و آنان که ساز را نشان نمی دهند در کله شان چنین تصویر و تصوری دارند که مانع میشوند نگاه خلق الله به آلت غنا نیفتد..
استحاله ی واژگان بنیادینی مثل #شهید #ایثار #دستگیری #حماسه #غیرت و... نهایتا #دین و #معنویت و سرانجام #خدا و #انسان از ثمرات این هجوم پنهان و آهسته آهسته ی #شیطان است.
به گمانم باید نشست و مثل #دهخدا لغتنامه ای نوشت و در برابر هر واژه دو معنای اهورایی و اهریمنی اش را نگاشت و این کار در طول تاریخ ما بیش و کم صورت گرفته است من کار #حافظ را چیزی ازین دست میدانم و شما شکل ساده ترش را نزد #عبید می بینید و..
به باور من اگر در این روزگار مردی از تبار #فردوسی و #حافظ پدید آید یکبار دیگر #ما از چنگال اهریمن خواهیم رست وگرنه...
نعوذ بالله من سوء القضاء

#دکتر_محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشتهای_پریشانی
#دین_و_دینداری
همچون بسیاری از هم نسلان از نوجوانی سر در معنای #دین داشتم. و خارخار #مینوی_معنای انسان و جهان، در چشم و دلم بزرگتر از آن بود که در همین عظمت شگفت #موجود بگنجد.
من و جهان، باید چیزی و چیزهایی فراتر از #این می داشت که #آن بود و وقتی می رسیدم به آن ، دیگر آنی نبود چون به محض رسیدن به #آن ، #این شده بود و من باز دوباره باید می رفتم به سمت #آن...
تو بگو خیال، تو بگو توهم تو... اصلا مثل #حافظ جان و دلم بگو : #بانگ_جرسی پیچیده در صحرای موهوم هست .. صدایی بود که مرا میخواند تا فقط بروم صدایی که #سهراب هم شنیده بودش وآشنا یافته بودش
باری در این میان #دین، چنانکه ریشه اش اشارت داشت، برای من شد #روش و #رفتن و #دئنا که اشارت داشت به دانایی و البته دل_آگاهی ذاتی و..( آن دل_آگاهی سرشتین و راهبر که در نهاد هر انسانی نهفته است) فالهما فجورها و تقواها..
راضی نشدن به این و جستن چیزی ورای این که #آن نامیده اندش.. چیزی که هرگز تن به دستهای هیچکس نداده و در عقد کسی درنیامده ..
ازاین رو بود که از همان آغاز آنانکه میگفتند دین این است که ما داریم برایم هولناک بودند اینان درست مثل سلفشان #ابلیس بودند چون او نیز میگفت حقیقت این است که من می گویم و بقیه یکسره خطاکارند. از اینها هولنتک تر کسانی بودند که ابلیس نیز حیرانشان میشود ، اگر گروه اول میگفتند دین این است که من می گویم اینان میگویند خدا این است که ما میگوییم و هردو البته بزرگترین ویرانگران دین و خدا بودند چون مقام دور از دست ایشان را به اندازه ی دستها و ذهنهای حقیر خود کوچک کرده بودند و ننی دانستند که مفهوم دین و خدا و معنا بسیار بزرگتر از این است که بگنجد در ذهنهای محدود و خوار ایشان.
و چرا گفت من در دل میگنجم؟! و نه گفت در عقل و نفس و کتاب و لوح محفوظ و... چون دل دقیقا از جنس اوست غیر دل هرچه هست حدی دارد و پایی و ریشه ای در جایی ، دل آن لطیفه ای است که فقط آب وجود میخورد از #هو.. و او اشارتی است به اینکه هرگاه رسیدی بهش دیگر او نیست #او کمی آنسوتر است.
سالها پیشتر سر در معنای اینها داشتم و البته که نه به این رنگ و نه به این...
اما در همان روزگار نوجوانی مرا سخنی به گوش رسید از حبیب الله الاعظم پیامبر اکرم:
یأتی علی الناس زمان ، الصابر علی دینه کالقابض علی الجمرة..
برسد مردمان را روزگاری که شکیب نده بر دینش باشد چونان نگه دارنده ی پاره آتش
و گفت #زمانی نکره است پس می تواند هر زمانی باشد چه سی سال پیش که من فکر میکردم اکنون آخر الزمان است چه الان و چه سی سال بعد.. پس ما یک زمان داریم و آن آخرالزمان است.
و فرمود: الناس نفرمود المسلم یا المومن و.. پس هر انسانی که روشی دارد و برای رفتن آیین دارد که مبتنی بر دانایی و آگاهی است و فرمود :دینش همینقدر خصوصی . نگفت الدین نگفت الاسلام نگفت.. فرمود: هرکس و دینش..
و گفت: صابر #بر...و این درستی نظریه ی مرا درباره ی اهمیت شگفت حروف اضافه نشان میدهد. و گفت: من هم..از ایشان #از جداکننده است و افزود مانند #قابض اسم فاعل است و دلالت دارد بر کنشگری فرد.. یعنی او اصرار دارد و عمد بر نگاه داشتن دینش اما دین در این ایام پاره ای آتش است گویا بودن خود دین میگوید مرا رها کن و شخص اصرار دارد نگهش دارد.
این حدیث در همان اوان هولناک بود برای من اما حال هولناک تر است.
این چه دردی است آقا؟! این چه #عقبه_ای است مولا!؟ به گمانم این سخت ترین عقبات این مسیر رفتن هاست. آخر یعنی چه این کلمات؟! این سخن اشارت به همان بار امانت نیست و اینکه انسان هر لحظه در همان لحظه است که یا باید بپذیرد و بسوزد یا بیندازد و بگریزد!؟ همان آتشی که موسی بدینجا به امید قبسش می آمد!؟
و آیا آن آتش که فرمان بردا و سلاما شنید از حضرت احدیت همین آتش دین نیست؟ که اگر کسی مومن وار بردارد این آتش را علیرغم سوزانندگی اش برای او سرد خواهد بود صلح آمیز؟!
راستی نام اغلب این یادداشتها را دیده اید #یادداشتهای_پریشانی است. بدین معنا که شاید فقط پریشان خاطرانش در می یابند..
#الحمدلله_اولا_و _آخرا
#محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#پناه_بر_موسیقی
خواستم برای این قطعه ی فراموش نشدنی و رفتار مجری آهنگ #دین_مارتین و بیننده گان که احتمالا اکنون کسی از ایشان نیست و خاطره بازی نمی کند و.... بنویسم و... فقط یک چیز به ذهنم رسید ؛
#معصومیت_از_دست_رفته
همین ...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#دین_و_سیاست

( یکی از علل گرایش مردم یک جامعه به ادیان دیگری جز دین رسمی)

دولت ساسانی در ایران دچار بحران‌های سخت شده‌بود و چون دیانت زرتشتی در این دوره اساس نظم اجتماعی و سیاسی کشور به شمار می‌رفت، هرگونه تغییری در ارکان سیاسی موجب بحران در کیان این دیانت و طبقه‌ی نیرومند روحانیان آن می‌گردید‌‌ به همین سبب با بروز نشانه‌های انحطاط و ضعف در ارکان دولت ساسانی اندک اندک پیکره‌ی دیانت زرتشتی رو به تزلزل گذارد و مذاهبی هم‌چون مسیحیت و بودایی مجال ظهور بیشتری یافتند...

جنبش‌های دینی ایرانی صص:۳۰-۳۲

پ.ن : قدرت گرفتن بیش از حد موبدان و روحانیان زرتشتی، عملن پادشاهان را به هراس انداخته بود. این قدرت موجب آن نیز می‌شد که پادشاه نسبتی روادارانه تری با ادیان و مذاهب دیگر برقرار کند (ازدواج خسرو اپرویز با شاهدخت ارمنی)
در این بلبشو فساد سپاهیان به عنوان یکی از چهار پاینده‌ی تخت شاهی عملن کشور را طعمه‌ای قابل شکار برای تازیان غارت‌گری کرده‌بود که حالا یغماگری دیرینه‌ی خود را در پوشش خلافت و دین رنگ آسمان زده بودند..

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹