نیازستان
1.58K subscribers
798 photos
107 videos
132 files
235 links
به ایران:
قسم به موی تو و گیسوان بر بادت
غریق آتش نسیان نمی‌شود یادت..
(حوصله دارید هم‌راه شوید)

ارتباط با ادمین
@Mohsenbarani_niyaz
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
#تجاوز
#یک_مطلب_طولانی_درباره_تجاوز


راستش را بخواهید بعد از راه افتادن دوباره ی یک موج در جامعه، درباره ی سوء استفاده ی جنسی دریک دبیرستان، چند تن از دوستان پیام دادند: چرا دراین باره مطلبی نمی نویسی؟ چرا سکوت کرده ای؟! موضوع آنقدر درد ناک نبوده که... و...

باز اگر راستش را بخواهید موضوع از نظر من بسیار گسترده و عمیق است. اتفاق دردناک بود اما برای من نه چندان...

چرا؟!
شاید به سبب خواندن زیاد کتابهای تاریخی است یا دیدن بسیاری فیلمهای دردناک و... با خبر شدن از فجایعی که بشر در طول عمرش برکره ی خاک مرتکب شده...

دانستن، گاه پوست کلفت میکند آدمیزاد را..

اما شرح سخنان بالا؛

باور دارم جوامع انسانی، فارغ از تک تک افراد ِسازنده شان، یک پیکره ی زنده اند.
جوامع انسانی در ذهن من عینا مثل یک انسان هستند با تمام ویژگیهای یک انسان، بنظرم خود جوامع روحی خاص می یابند حتا فارغ از فرداً فردشان، جوامع سازوکاری دارند برآمده از تک تک افراد اما گاه خودجامعه طی مکانیزمی عمل میکند که حتا خواست آحاد جامعه نیست.

آری جامعه مثل انسان، تولد، رشد،آسیب، بیماری، بلوغ و... مرگ دارد، اما مرگ جوامع دو شکل است ؛ یکی براستی تمام شدن و دیگری پوست انداختن و از ساحتی به ساحت دیگر درآمدن.

پس جامعه ی ایرانی یک پیکره است و آحاد مردم سلولهای آن، جامعه ای که...

یکی از ویژگیهای جامعه ی مجرم این است که گهگاه برای احساس زنده بودن یکی از اعضای متخلف خویش را طی آیینی پرسر و صدا قربانی میکند تا کل جامعه تخدیر شود احساس عدالت محوری و زندگی کند و...پس از چندی روز از نو روزی از نو...

الان کجاست آنهمه هیاهوی بسیار یک هفته ده روز پیش؟!...

چرا چهارتا جامعه شناس و روانشناس متخصص نمی نشینند کاری کنند؟!
میدان افتاده دست سلبریتیهای بیسواد...

زلزله میاید اینان می افتند جلو
انتخابات میشود اینان رهبرند
اعتراضی هست اینان لایک میگیرند
خشکسالی می آید ایشان فالوور جمع میکنند
باران زیاد شده این ایام، دیگر پست از داریوش نیست که خشک سالی و دروغ..

خداییش این تجاوز نیست به حریمهایی که چیزی ازشان نمیدانیم؟!
احساس را که همه داریم آنهم از نوع جریحه دار شده اش...

دیگر اینکه من معتقدم نخستین قربانی تجاوز (چه آشکار شود یا نشود خودِ متجاوِز است) بررسی زندگی سراسر ناکام متجاوز از کودکی تا بزرگسالی موید این نظر خواهد بود. و چه کسی این متجاوز را ناکام پرورش داده که برای کام دست به هرکاری می زند؟! حتما پاسخ بدهید.

میگویید: جامعه، اما ما هم پرورده ی همین جامعه ی ناکام پروریم ولی به کسی تجاوز نمیکنیم..

بیایید صادق باشیم.

همه ی ما بیست و چهار ساعت (در ذهن یا عین) مشغول تجاوز به حریم خود و دیگرانیم.
کودک درونمان را
کودکان پیرامونمان را و...
ببخشید اینهمه تجاوز به خطوط دیگری در رانندگی، اینهمه پارک دوبل، پارک در خیابان، صدای ضبط مهیب،و.. تجاوز به دیگران نیست؟
گریز از کار، رشوه دادن و رشوه گرفتن، کم فروشی و گران فروشی و... تجاوز به جسم وجان خود و دیگران نیست؟!
ساختمانهای آمده در پیاده رو مال کیست؟!
خانه هاو غذاخوریهای ساخته شده در حریم رودخانه و جنگل مال کیست؟
ما به دریا با آن عظمت هم تجاوز میکنیم آقا...

پس ما جامعه ای غرق در تجاوزیم و خودمان مشغول اینکاریم حال چرا باید آنقدر بیتاب شویم برای آن مساله ای که هنوز ابعادش روشن نشده است؟!

میگویید: ممکن است قوه ی قضا مساله را بپوشاند؟
خب این تغییری در سخنان من ایجاد نمیکند اگر چنین باشد، شما بر فهرست متجاوزانی که من نام بردم( به احتمال یا قطعا) نامی دیگر اضافه کرده اید... آنهم قوه ای که قرار بوده مانع تجاوز باشد نه صرفا مجازات کننده پس از ارتکاب...

آری دردی آنچنان مهیب است در جامعه ای متجاوز زیستن که آشکار شدن ِ(چرا این موقع؟!؟!) وقایع زشتی ازین دست چندان دردناک نمی نماید..

ببخشید الان همه ی کسانی که بیست وچهار ساعت با قیافه های حق به جانب با شعر و فیلم و سخن و... مشغول فحش دادن و افکندن بذر مرگ و نامیدی اند متجاوزان به حریم امید نیستند؟!

پدرمادران، و نهادهای پول خور ( صداسیما ومخابرات و...) وپول نخور ( آموزش و پرورش و...) هنوز که هنوز است شیوه نامه ای برای استفاده ی کودکان و نوجوانان در استفاده از موبایل و فضای مجازی ندارند.. خب نتیجه چه میشود؟!

هنوز جامعه ی ما نتوانسته به میثاقی در حوزه ی رفتارهای جنسی برسد نه تعریفی، نه آموزشی نه چشم اندازی نه هدفی نه فلسفیدنی و نه... آنوقت چرا هرازگاهی چنین طوفانهایی...؟!؟!

حرف این است عزیزان تا نخوانیم و ندانیم و کار را به کاردان نسپاریم جای برای خوردن چنین زخمهایی بسیار داریم گیرم زخم جدید درست بنشیند روی زخمی که هنوز التیام نگرفته....

@Niyazestanbarani
#یادداشت_روز
#انسان_و_امر_بدیهی
به نظرم ممکن است #امر_بدیهی در وجود یک انسان معنا یابد ‌و استوار شود اما همین که آن یک، دو بشود تحقق امر بدیهی دشوار می‌شود و.. سرانجام اینکه بسیار بسیار بعید و حتا محال است در یک جامعه ( آنهم جامعه ی از هم گسیخته ی ما ) به گونه ای همه گیر امری بدیهی تلقی شود
در جامعه ی هردم ازین باغ بری میرسد پر تنش فروپاشیده ی و...ما در کنار همه ی بلایای ارضی و سماوی وزیرساختی و نامدیریتی و خطای انسانی و... هفته ی گذشته دو اتفاق پر رنگ شد و دوباره جامعه ی گیج و وهم زده ی ما را برای چند روزی تکان داد؛
۱- افشای رسوایی جنسی چند مدرس دارای پول و شهرت و حامی گردن کلفت و...
۲- خودکشی نوجوانی که از یک کنکور تباه بازمیگشته . کنکوری که اصلش ویران است چه برسد به اجرای امسالی اش و اصرار تهی مغزان بی خرد در پاسداشت و رونمایی این هیولای استعداد خوار ...
در مورد نخست چندین تن از دختران جرات کرده اند و پرده از سوء استفاده ی جنسی دو سه مدرس در دانشگاه و آموزشگاه و.. برداشته اند چگونگی و چرایی تحقق این اتفاق فعلا مد نظرم نیست محور بحثم #امربدیهی است.
خب امر بدیهی میگوید من به راحتی و بدون درنگ و تامل باید #تجاوز را ( فعلا نه متجاوز را) محکوم کنم. امر بدیهی یعنی من باید #متجاوزی را که با ده بیست نفر ( به رضایت یا نارضایتی) ارتباط جنسی دارد محکوم کنم و او را #بیمار_جنسی بنامم و دنبال درمانش باشم چنین فردی فردا به سراغ خواهر و همسر و دختر من نیز خواهد آمد و...
اما در کمال شگفتی و سیاهی بیش از شصت هفتاد درصد جامعه (زن و مرد) به قربانیان میتازند و متجاوز را صاحب حق معرفی میکنند و اتفاقات را طبیعی و درخور شان قربانیان میدانند. حرفهایشان همه یکسره تباه ‌وبرآمده از تن و جانی سیاه .. چرا چون در پس این حرفها ذره ای #خرد وجود ندارد و همه برآمده از هیجانات و خلجانات پلیدی است که محصول #نظام_آموزشی ماست .
(منظورم از نظام آموزشی خانواده، آ.پ، صدا_سیما، سازمان تبلیغات، وزارت ارشاد ، آموزش عالی و... است)
وقتی هیچ نوع آموزش بسامانی در حوزه ی ارتباطات و احترامات با دیگری نداریم وقتی #امرجنسی همچنان تاریکترین امور جامعه ی ماست وقتی بیماری و بیماران حوزه ی روابط شخصی و اجتماعی و کاری و جنسی و.. شناخته نمیشوند و راه به درمان ندارند و.. معلوم است خروجی اش این سیاهی فراگیر است.
از قضا #خودکشی درد ناک یک نوجوان نیز در حوزه ی آموزش و محصول همین حوزه است ( قتل چندی پیش اما فراموش شده ی دخترک چهارده ساله ی تالشی ) هم مربوط به همین حوزه است. و تاسف و درد وجود کثیری هیولاهای بالقوه ای است که صرفا به نوجوان می تازند و گهگاه از او به تمسخر و تحقیر یاد میکنند و هرچند که مشخص است برخی ازین پیامها هدایت شده است و افرادش به اصطلاح #فیک اند اما بهیچ وجه نمی توان این عده ی کثیر خطرناک را نادیده گرفت..
اینجا سخن از وجود بسیاری از انسانهاست که عامل تجاوز و تعدی را خود قربانی میدانند؛ (اصرار تباه و آموزش سیاه حاکمیت در امر حجاب اجباری و ریشه ی خبیث این خرافه در وجود مردم که کرم از خود درخته) (کودک پنجساله ی قربانی درخته اصلا؟!)
اینجا سخن از حضور پررنگ هیولاهایی است که چنگال کثیف اتهامشان را به سمت نوجوان معصوم نابود شده و خانواده ی از هم پاشیده اش میگیرند و یحتمل بسیاریشان نمی دانند که دست و گلویشان را سپرده اند به شیطان تا اهریمن بواسطه ایشان حرفهایش را به مردم برساند ..
اینجا سخن از #امر_بدیهی بود که خواستم بگویم علی الظاهر چنین چیزی دست کم در جامعه ی فروپاشیده ی ما وجود ندارد ..
حالا سبب این امر چیست؟ موضوع دیگری است که اگر خدا خواست اندک اندک نظراتم را درباره اش خواهم گفت.
اینکه #نظام_آموزشی ما چرا این خروجی ها را دارد؟قطعا دلایل بسیار در حوزه های بسیار دارد اما من به عنوان کسی که همه ی عمرش را در حوزه ی آموزش و فرهنگ پیموده و همیشه اوضاع جامعه را رصد کرده دراین باره سخنانی دارم که حاوی دلایلی است .
من اصلی ترین سرفصل این فروپاشی ها را #انسداد نامیده ام . انسدادی که ریشه ی بنیادینش در #تمامیت_خواهی است و آنچه من #خودخداپنداری می نامم..

#محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشتهای_پریشانی
#از_زبان_به_اندیشه_و...
#اندرباب_جایگزینی_اذیت_بجای_تجاوز
هرچه بر من میگذرد معنای تمام چیزهایی را که خوانده ام و رسیده ام و... از گونه ای دیگر در می یابم .
در خلجان این لحظه مانده ام از کجا بنویسم که یاد جمله ی آن بزرگ افتادم؛
عرصه ی معنا بس فراخ است و عرصه ی سخن تنگ ...
پس هرچه بگویم و بنویسم لمحه ای است لمعه ای است .
و اما بزرگی گفته بود #زبان #خانه_وجود انسان است و من سالها غرق این بودم و بعد فکر کردم زبان #نمود انسان است و گذشت تا برسم به اینکه زبان #بود انسان است و #بود_و_نمود انسان است و #خود_انسان است که گفت خلق الانسان و بلافصل افزود علمه البیان ...
و که میداند چه می دانم از #بیان؟!
آری انسان زبان است و راه آبادانی او و ویرانی و نیز بدتر از آن تباهی وسیاهی اش زبان است.
کافیست شما فقط نگاهی کنید به آنهمه ستایش زبان در فرهنگ ایران؛
فخرت به سخن باید ازیرا به سخن کرد
فخر آنکه نماند از پس او ناقه ی غصبا ..
بماند که آن پیامبر آخر زمان هم معجزه اش کلام بود و بماند که من اکنون زبان را همه ی هستن پدیدار شده ی معروض به انسان میدانم بعد هرآنچه دستکار آدمی است در طول تاریخ ..
آری اگر زبان همه چیز انسان باشد شما برای تباهی آدمی کافیست زبان را تباه کنید .
سگالش اهریمنی برای انحطاط انسان، زبان را استحاله میکند #یحرفون_الکلم اینجاست.
و اندیشه ی اهورایی برای تعالی انسان از زبان بهره میبرد. ( بحث عمیق و دیر پای زبان و اندیشه سرجایش)
حالا شما میتوانید عمق کینه ی تازیان و تازی پرستان را نسبت به #فردوسی کشف کنید.
در واقع آن گروه شگفت عمدا گم شده در تاریخ عصاره ی وجود خویش (زبان) را به فردوسی دادند و فردوسی شد پیامبر #بود_و_نمود ایران و چه جانها کندند اهریمنان برای محو این زبان و نشد..
آری بیش از هزار سال پیش سد نورانی پدید آمده با خشت خشت جان ایرانیان و به مهندسی فردوسی دژی شد در برابر اوبارش اهریمن و حالا چه!؟ حالا که!؟
حالا چه شده است!؟
اهریمن اندک اندک واژگان زبان را مستحیل میکند و گویشوران با تکرار چندین ساله ی واژگان تحریف شده کم کم سگالش شیطانی را میریزند در زبانشان..
بگذارید مثالی از این سالها بزنم ؛
قلم بدستان و بلندگوهای رسمی و غیررسمی این کشور‌ سالهاست به جای واژه های #تجاوز و #تعدی و #آزار_جنسی از واژه های اذیت و آزار استفاده میکنند و آخرینش همین حکایت چند مدرسی است که در خلأ هرگونه آموزش جنسی گرگ وار می افتند به جان آدمیان و بعد منابع رسمی از #اذیت_و_آزار می گویند.
سگالش پنهان در پس این واژگان سیاه ترین پلیدی هاست. کأنه کسی مثلا یک سیلی به شما زده یا مثلا عمدا در خیابان پشت پایی زده و.‌.
و جالب است اکثر به کاربرندگان این واژگان #نرینه اند..
من هزار سال دگر هم نمیتوانم طعم تجاوز با چشم ،تعدی با زبان ، تجاوز با دست و.. به یک زن را دریابم ... زن باید زود تافهمید و زن باید بود تا گفت و چرا زنان ما خاموشند!؟
چه سخت است که الان مجبورم توضیح بدهم من یک فمنیست به معانی مهوع مرسومش نیستم که از قضا اینهم از جنس همان #استحاله است چرا که اگر فمنیسم یک مکتب باشد لابد #فمنیست یک مکتبی کتاب خوانده ی اهل تعمق و تامل و نهایتا تدبر است و کی اینگونه است!؟.. بگذریم ..
سخن بر سر استحاله ی زبان بود و ازین دست مثالها فراوان است و در دوره ی ما به شکلی سیستماتیک این کار صورت میگیرد.
مثلا ما ادب عرفانی خوانها مدتها قبل از نام #حافظ و #مولانا بویژه لقب حضرت را می افزودیم که ناگهان تله و زیان و سایر رسانه های درباری شروع کردند به #جناب_حافظ و #جناب_مولانا و...
این بخش مربوط به حوزه ی زبان کلامی است مثالی بزنم از بخش تصویری زبان؛ وقتی سالهاست حاکمیت ایستاده در برابر نشان دادن ساز معلوم است که چه می‌گوید:
در همه ی بدن انسان این آلت تناسلی است که شرمگاه است و ندیدنش واجب .. و آنان که ساز را نشان نمی دهند در کله شان چنین تصویر و تصوری دارند که مانع میشوند نگاه خلق الله به آلت غنا نیفتد..
استحاله ی واژگان بنیادینی مثل #شهید #ایثار #دستگیری #حماسه #غیرت و... نهایتا #دین و #معنویت و سرانجام #خدا و #انسان از ثمرات این هجوم پنهان و آهسته آهسته ی #شیطان است.
به گمانم باید نشست و مثل #دهخدا لغتنامه ای نوشت و در برابر هر واژه دو معنای اهورایی و اهریمنی اش را نگاشت و این کار در طول تاریخ ما بیش و کم صورت گرفته است من کار #حافظ را چیزی ازین دست میدانم و شما شکل ساده ترش را نزد #عبید می بینید و..
به باور من اگر در این روزگار مردی از تبار #فردوسی و #حافظ پدید آید یکبار دیگر #ما از چنگال اهریمن خواهیم رست وگرنه...
نعوذ بالله من سوء القضاء

#دکتر_محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان
#یادداشتهای_پریشانی
#از_زبان_به_اندیشه_و...
#اندرباب_جایگزینی_اذیت_بجای_تجاوز
هرچه بر من میگذرد معنای تمام چیزهایی را که خوانده ام و رسیده ام و... از گونه ای دیگر در می یابم .
در خلجان این لحظه مانده ام از کجا بنویسم که یاد جمله ی آن بزرگ افتادم؛
عرصه ی معنا بس فراخ است و عرصه ی سخن تنگ ...
پس هرچه بگویم و بنویسم لمحه ای است لمعه ای است .
و اما بزرگی گفته بود #زبان #خانه_وجود انسان است و من سالها غرق این بودم و بعد فکر کردم زبان #نمود انسان است و گذشت تا برسم به اینکه زبان #بود انسان است و #بود_و_نمود انسان است و #خود_انسان است که گفت خلق الانسان و بلافصل افزود علمه البیان ...
و که میداند چه می دانم از #بیان؟!
آری انسان زبان است و راه آبادانی او و ویرانی و نیز بدتر از آن تباهی وسیاهی اش زبان است.
کافیست شما فقط نگاهی کنید به آنهمه ستایش زبان در فرهنگ ایران؛
فخرت به سخن باید ازیرا به سخن کرد
فخر آنکه نماند از پس او ناقه ی غصبا ..
بماند که آن پیامبر آخر زمان هم معجزه اش کلام بود و بماند که من اکنون زبان را همه ی هستن پدیدار شده ی معروض به انسان میدانم بعد هرآنچه دستکار آدمی است در طول تاریخ ..
آری اگر زبان همه چیز انسان باشد شما برای تباهی آدمی کافیست زبان را تباه کنید .
سگالش اهریمنی برای انحطاط انسان، زبان را استحاله میکند #یحرفون_الکلم اینجاست.
و اندیشه ی اهورایی برای تعالی انسان از زبان بهره میبرد. ( بحث عمیق و دیر پای زبان و اندیشه سرجایش)
حالا شما میتوانید عمق کینه ی تازیان و تازی پرستان را نسبت به #فردوسی کشف کنید.
در واقع آن گروه شگفت عمدا گم شده در تاریخ عصاره ی وجود خویش (زبان) را به فردوسی دادند و فردوسی شد پیامبر #بود_و_نمود ایران و چه جانها کندند اهریمنان برای محو این زبان و نشد..
آری بیش از هزار سال پیش سد نورانی پدید آمده با خشت خشت جان ایرانیان و به مهندسی فردوسی دژی شد در برابر اوبارش اهریمن و حالا چه!؟ حالا که!؟
حالا چه شده است!؟
اهریمن اندک اندک واژگان زبان را مستحیل میکند و گویشوران با تکرار چندین ساله ی واژگان تحریف شده کم کم سگالش شیطانی را میریزند در زبانشان..
بگذارید مثالی از این سالها بزنم ؛
قلم بدستان و بلندگوهای رسمی و غیررسمی این کشور‌ سالهاست به جای واژه های #تجاوز و #تعدی و #آزار_جنسی از واژه های اذیت و آزار استفاده میکنند و آخرینش همین حکایت چند مدرسی است که در خلأ هرگونه آموزش جنسی گرگ وار می افتند به جان آدمیان و بعد منابع رسمی از #اذیت_و_آزار می گویند.
سگالش پنهان در پس این واژگان سیاه ترین پلیدی هاست. کأنه کسی مثلا یک سیلی به شما زده یا مثلا عمدا در خیابان پشت پایی زده و.‌.
و جالب است اکثر به کاربرندگان این واژگان #نرینه اند..
من هزار سال دگر هم نمیتوانم طعم تجاوز با چشم ،تعدی با زبان ، تجاوز با دست و.. به یک زن را دریابم ... زن باید زود تافهمید و زن باید بود تا گفت و چرا زنان ما خاموشند!؟
چه سخت است که الان مجبورم توضیح بدهم من یک فمنیست به معانی مهوع مرسومش نیستم که از قضا اینهم از جنس همان #استحاله است چرا که اگر فمنیسم یک مکتب باشد لابد #فمنیست یک مکتبی کتاب خوانده ی اهل تعمق و تامل و نهایتا تدبر است و کی اینگونه است!؟.. بگذریم ..
سخن بر سر استحاله ی زبان بود و ازین دست مثالها فراوان است و در دوره ی ما به شکلی سیستماتیک این کار صورت میگیرد.
مثلا ما ادب عرفانی خوانها مدتها قبل از نام #حافظ و #مولانا بویژه لقب حضرت را می افزودیم که ناگهان تله و زیان و سایر رسانه های درباری شروع کردند به #جناب_حافظ و #جناب_مولانا و...
این بخش مربوط به حوزه ی زبان کلامی است مثالی بزنم از بخش تصویری زبان؛ وقتی سالهاست حاکمیت ایستاده در برابر نشان دادن ساز معلوم است که چه می‌گوید:
در همه ی بدن انسان این آلت تناسلی است که شرمگاه است و ندیدنش واجب .. و آنان که ساز را نشان نمی دهند در کله شان چنین تصویر و تصوری دارند که مانع میشوند نگاه خلق الله به آلت غنا نیفتد..
استحاله ی واژگان بنیادینی مثل #شهید #ایثار #دستگیری #حماسه #غیرت و... نهایتا #دین و #معنویت و سرانجام #خدا و #انسان از ثمرات این هجوم پنهان و آهسته آهسته ی #شیطان است.
به گمانم باید نشست و مثل #دهخدا لغتنامه ای نوشت و در برابر هر واژه دو معنای اهورایی و اهریمنی اش را نگاشت و این کار در طول تاریخ ما بیش و کم صورت گرفته است من کار #حافظ را چیزی ازین دست میدانم و شما شکل ساده ترش را نزد #عبید می بینید و..
به باور من اگر در این روزگار مردی از تبار #فردوسی و #حافظ پدید آید یکبار دیگر #ما از چنگال اهریمن خواهیم رست وگرنه...
نعوذ بالله من سوء القضاء

#دکتر_محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹