#ماوعاشورا
#مظلومیت_حسین_وجهل_ما
حالا دیگر همه چیز تمام شده و مردم میروند خانه هایشان...
اما؛
اما تا سال آینده حسین مظلوم تر خواهد شد.
زیرا اگر #دانایی مان بیشتر نشود،جهان را تاریکتر کرده ایم و جهل تاریکی است. ظلم تاریکی است.
میدانید که #ظلم یعنی #تاریکی و ظالم آن کسی است که تاریکی را گسترش میدهد.
بارها شنیده ایم که حرکت #حسین(ع) علیه ظلم بوده اما هیچوقت نپرسیدیم این #ظلم اصلا به چه معناست؟!
آری #امام_شهید بر #تاریکی قیام کرد.
نه درپی حکومت بود نه درپی ریاست هدفش #امربمعروف بود و...
دقت کنید امربه معروف و نهی ازمنکر معنای دیگری هم دارد.
امر به شناخته شده ها و نهی از ناشناخته ها..
چون اولی از #عرف است و دومی از #نکر...پس رسالت حضرت ِ شهید #آگاهی_بخشی بود.
او که نور بود و فرزند نور، باید#نورالله را در جهان جاری میکرد تا #ظلم پا پس بکشد.
وحالا اگر او را از پس هزاروچهارصد سال هنوز #مظلوم مینامیم فقط نه ازین جهت است که #ستمدیده است که چیز دیگری هم هست؛
بزرگترین ستم در حق #اباعبدالله آن است که مورد هجوم #تاریکی واقع شده است نه فقط در آن سال ودر آن روز، بلکه درطول قرنها، و با کارهای تمام کسانی که در حجاز و عراق و شام و ایران و... زیسته اند.
چه آنکه دشمن حسین بود چه اینکه خود را محب حسین میداند، هردوشان چون چهره ی راستین او را نشناخته اند وبا گفتار و رفتارشان پرده ای از تاریکی دیگری بر او که #نورالله است تنیده اند او را همچنان #مظلوم تر کرده اند و خویش را #ظالم تر..
باری او به قصد جنگ حرکت نکرده بود.. کسی که درخانه ی #حیدرکرار وهماغوش #ذوالفقار بزرگ شود هرگز اینگونه به جنگ نمیرود.
هرگز نیروهایش را آزاد نمیگذارد که بروید هرگز...
اگر قصدش نبرد بود تمام روشهای تجهیز و ستیز را اجرامیکرد چرا که او بهتر از هر نامعصومی معنای(واعدوا لهم مااستطعتم من قوة و رباط الخیل..)را میداند، چرا؟ چون او فرزند #قرآن_ناطق است..
آری حرکت حسین برای روشنگری است قیام او بر #جهل است.
واگر ما نمیدانیم اینها را چون نپرسیدیم.
چون آنان هم که حکایت #کربلا میکردند یا جاهل بودند ازین ابعاد، یا طرح این ابعاد به زیانشان بود.
ما اگر میخواهیم #حسینی شویم باید در برابر هر واژه علامت سوال بگذاریم.
#جهل در عربی یعنی بیابان مسطحی که هیچ نشانی در آن نیست تا راهنمایی کند انسان را. چقدر شگفت است که حسین در دشتی بی نشان #علَم میکند خون خویش و شهدایی را که عِلم جهانیان را افزون کند. علم وقتی محقق میشود که شما از روی علامتی چیزی را میفهمید.
حالا شاید معنای علم و پرچم روزهای محرم برای ما معنایی دیگر داشته باشد.
حسین بر #ظلم(تاریکی) قیام میکند و در سرزمین #جهل(دشت بی نشان) نشانی بجا میگذارد تا #شناخت و #آگاهی صورت بگیرد. هدف او فقط #الله است و ( الله نور السموات و الارض)
در پرتو نورالله است که مردم بسوی #معروف میروندواز #منکر تبرا میجویند
محب حسین کسی است که در رفع #مظلومیت او کاری کند. کسی که پرده های جهل و تاریکی را از او و یارانش کنار بزند..
اگر چنین کردیم میتوانیم بگوییم:
السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین..
الحمدلله اولا و آخرا
(اگر با مفاهیم این پیام همدلید آن را به اشتراک بگذارید)
@Niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#مظلومیت_حسین_وجهل_ما
حالا دیگر همه چیز تمام شده و مردم میروند خانه هایشان...
اما؛
اما تا سال آینده حسین مظلوم تر خواهد شد.
زیرا اگر #دانایی مان بیشتر نشود،جهان را تاریکتر کرده ایم و جهل تاریکی است. ظلم تاریکی است.
میدانید که #ظلم یعنی #تاریکی و ظالم آن کسی است که تاریکی را گسترش میدهد.
بارها شنیده ایم که حرکت #حسین(ع) علیه ظلم بوده اما هیچوقت نپرسیدیم این #ظلم اصلا به چه معناست؟!
آری #امام_شهید بر #تاریکی قیام کرد.
نه درپی حکومت بود نه درپی ریاست هدفش #امربمعروف بود و...
دقت کنید امربه معروف و نهی ازمنکر معنای دیگری هم دارد.
امر به شناخته شده ها و نهی از ناشناخته ها..
چون اولی از #عرف است و دومی از #نکر...پس رسالت حضرت ِ شهید #آگاهی_بخشی بود.
او که نور بود و فرزند نور، باید#نورالله را در جهان جاری میکرد تا #ظلم پا پس بکشد.
وحالا اگر او را از پس هزاروچهارصد سال هنوز #مظلوم مینامیم فقط نه ازین جهت است که #ستمدیده است که چیز دیگری هم هست؛
بزرگترین ستم در حق #اباعبدالله آن است که مورد هجوم #تاریکی واقع شده است نه فقط در آن سال ودر آن روز، بلکه درطول قرنها، و با کارهای تمام کسانی که در حجاز و عراق و شام و ایران و... زیسته اند.
چه آنکه دشمن حسین بود چه اینکه خود را محب حسین میداند، هردوشان چون چهره ی راستین او را نشناخته اند وبا گفتار و رفتارشان پرده ای از تاریکی دیگری بر او که #نورالله است تنیده اند او را همچنان #مظلوم تر کرده اند و خویش را #ظالم تر..
باری او به قصد جنگ حرکت نکرده بود.. کسی که درخانه ی #حیدرکرار وهماغوش #ذوالفقار بزرگ شود هرگز اینگونه به جنگ نمیرود.
هرگز نیروهایش را آزاد نمیگذارد که بروید هرگز...
اگر قصدش نبرد بود تمام روشهای تجهیز و ستیز را اجرامیکرد چرا که او بهتر از هر نامعصومی معنای(واعدوا لهم مااستطعتم من قوة و رباط الخیل..)را میداند، چرا؟ چون او فرزند #قرآن_ناطق است..
آری حرکت حسین برای روشنگری است قیام او بر #جهل است.
واگر ما نمیدانیم اینها را چون نپرسیدیم.
چون آنان هم که حکایت #کربلا میکردند یا جاهل بودند ازین ابعاد، یا طرح این ابعاد به زیانشان بود.
ما اگر میخواهیم #حسینی شویم باید در برابر هر واژه علامت سوال بگذاریم.
#جهل در عربی یعنی بیابان مسطحی که هیچ نشانی در آن نیست تا راهنمایی کند انسان را. چقدر شگفت است که حسین در دشتی بی نشان #علَم میکند خون خویش و شهدایی را که عِلم جهانیان را افزون کند. علم وقتی محقق میشود که شما از روی علامتی چیزی را میفهمید.
حالا شاید معنای علم و پرچم روزهای محرم برای ما معنایی دیگر داشته باشد.
حسین بر #ظلم(تاریکی) قیام میکند و در سرزمین #جهل(دشت بی نشان) نشانی بجا میگذارد تا #شناخت و #آگاهی صورت بگیرد. هدف او فقط #الله است و ( الله نور السموات و الارض)
در پرتو نورالله است که مردم بسوی #معروف میروندواز #منکر تبرا میجویند
محب حسین کسی است که در رفع #مظلومیت او کاری کند. کسی که پرده های جهل و تاریکی را از او و یارانش کنار بزند..
اگر چنین کردیم میتوانیم بگوییم:
السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین..
الحمدلله اولا و آخرا
(اگر با مفاهیم این پیام همدلید آن را به اشتراک بگذارید)
@Niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from اتچ بات
#دوشنبه_های_سینما
#یادستان
پنج، شش ساله بودم که عموی عزیزم دست مرا میگرفت و به سینما میبرد.
کاری که تمام زندگی مرا رنگ دیگری زد.
همانطور که در همین سن و سال پدرم مرا به کتابخانه ای محلی با چهل پنجاه تا کتاب برد و کل زندگی ام رنگ دیگری شد.
در اولی یادم هست بسیاری وقتها به جای نگریستن به #پرده_ی_سینما به رقص نورهای رنگارنگی خیره میشده که در فضا غوطه میخورد تا بر پرده ی سفید بیفتد و در کتابها، گاه گیج بازی دو #نارنگ سیاه و سفید میشدم و می افتادم به خلسه ای نشئه آور که زنده بودن را معنا میکرد..
حالا بیش از چهل سال از آن روزها میگذرد ومن بسیار #فیلمها دیده ام و بسیار #کتابها خوانده ام و حالم خوش است..
سرم خوش است و به بانگ بلند میگویم
که من نسیم حیات از پیاله می جویم...
و چرا اینها را برای #تو به اشتراک میگذارم؟چون فقط #حال_خوشت برایم مهم است و ایمان دارم ریشه ی بسیاری از #حال_خوش دراین دو تاست..
بگذارید گریزی بزنم به اوضاع ایام که به کام نیست.
همه ی ما اگر منصف باشیم مقصران ریز و درشت این اوضاع را میشناسیم از خودمان بشمارید تا بر منصب نشستگانی که جز درد بر درد این مردم نیفزوده اند و همه ی دشمنان خارجی..
خب اصل مطلب چیست؟!
عزیزان، همه ی آنان که در پی استضعاف ما هستند تا #مستضعف شویم چه چیزهایی را دشمن میدارند؟
از چها بدشان میاید؟
چه چیزهایی را عقب میزنند ومروّج چه هستند؟
خیلی ساده است تمام انسان ستیزان از #آگاهی در هراسند. از نور در هراسند و سینما و کتاب ازجنس نور اند از آگاهی اند..
بهترین راه برای مبارزه با #جهل، افروختن چراغ دانایی است و برترین سلاح جنگ با تاریکی، نور است..
ما در این سالها چند سالن سینما افتتاح کرده ایم و چندتا را تعطیل؟!
تولد چند ناشر و کتاب فروشی را جشن گرفته ایم و مجلس ترحیم چندتایشان را؟!
منصف باشیم عزیزان تا سر هر کوچه و خیابان این مملکت #چراغ_سینما و #کتاب #روشن نشود ما همین خواهیم بود..
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#یادستان
پنج، شش ساله بودم که عموی عزیزم دست مرا میگرفت و به سینما میبرد.
کاری که تمام زندگی مرا رنگ دیگری زد.
همانطور که در همین سن و سال پدرم مرا به کتابخانه ای محلی با چهل پنجاه تا کتاب برد و کل زندگی ام رنگ دیگری شد.
در اولی یادم هست بسیاری وقتها به جای نگریستن به #پرده_ی_سینما به رقص نورهای رنگارنگی خیره میشده که در فضا غوطه میخورد تا بر پرده ی سفید بیفتد و در کتابها، گاه گیج بازی دو #نارنگ سیاه و سفید میشدم و می افتادم به خلسه ای نشئه آور که زنده بودن را معنا میکرد..
حالا بیش از چهل سال از آن روزها میگذرد ومن بسیار #فیلمها دیده ام و بسیار #کتابها خوانده ام و حالم خوش است..
سرم خوش است و به بانگ بلند میگویم
که من نسیم حیات از پیاله می جویم...
و چرا اینها را برای #تو به اشتراک میگذارم؟چون فقط #حال_خوشت برایم مهم است و ایمان دارم ریشه ی بسیاری از #حال_خوش دراین دو تاست..
بگذارید گریزی بزنم به اوضاع ایام که به کام نیست.
همه ی ما اگر منصف باشیم مقصران ریز و درشت این اوضاع را میشناسیم از خودمان بشمارید تا بر منصب نشستگانی که جز درد بر درد این مردم نیفزوده اند و همه ی دشمنان خارجی..
خب اصل مطلب چیست؟!
عزیزان، همه ی آنان که در پی استضعاف ما هستند تا #مستضعف شویم چه چیزهایی را دشمن میدارند؟
از چها بدشان میاید؟
چه چیزهایی را عقب میزنند ومروّج چه هستند؟
خیلی ساده است تمام انسان ستیزان از #آگاهی در هراسند. از نور در هراسند و سینما و کتاب ازجنس نور اند از آگاهی اند..
بهترین راه برای مبارزه با #جهل، افروختن چراغ دانایی است و برترین سلاح جنگ با تاریکی، نور است..
ما در این سالها چند سالن سینما افتتاح کرده ایم و چندتا را تعطیل؟!
تولد چند ناشر و کتاب فروشی را جشن گرفته ایم و مجلس ترحیم چندتایشان را؟!
منصف باشیم عزیزان تا سر هر کوچه و خیابان این مملکت #چراغ_سینما و #کتاب #روشن نشود ما همین خواهیم بود..
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
Telegram
attach 📎
#یادداشت_روز
#ازمشکلات_ما
#حکایت_ماست_و_قیمه
در فضای مجازی البته بیشتر و در جمعهای خانوادگی هم.. رسم شده همه پیامهای اعتراضی صادر میکنند و اغلب فوروارد میکنند.
تصور کنید صبح چرخی میزنید در #اینستا و.. تا شب همه ی چیزهایی را که دیده اید بارها و بارها میبینید و میشنوید این حجم از زیر آوار ماندن والله نوبر است و جز #لهیدگی و #افسردگی محصولی ندارد.
در این #سالهای_بلوا اما نکات مهمی وجود دارد یکیش همان که مردم میگویند: #ماستها_ریخته_درقیمه_ها
یعنی همه چیز به طرزی کمیک قاطی شده است.
مثلا ؛ هر اتفاق خوب پنجاه سال پیش دست ساز #شاه بوده..
یادمان باشد چهل سال پیش اکثریت مردم هراتفاق بدی را به او نسبت میدادند.
امروز نیز مثل پنجاه سال پیش است یعنی هر اتفاق بدی #دست_ساز #خودشونه و اصلا اتفاق خوب هم پیش نمی آید..
اما مطلب بسیار مهمتر اینکه ملت ما همچنان اهل فلسفیدن و فکر کردن نیست چون تفکر ماهیتی #انتزاعی دارد و سخت است.
منظورم البته تفکرات مثلا هستی شناسانه و وجودی نیست، تولید اندیشه نیست، رفتن بسوی مطالب بنیادین نیست منظور دودوتا چهارتای اندیشه است. جدول ضرب اندیشه است.
یادمان باشد هنوز بسیاری از ما جدول ضرب را روان نیستیم.
اما نکته مدنظر چیست؟!
اینکه اغلب ما هنوز با مفهوم #استبداد درگیر نیستیم تعاریف،حیطه ها، انواع و.. آن را نمیشناسیم دنبال معرفی مصداق آنیم درنتیجه مساله ی ما میشود #مستبد و نه استبداد..
اگر به قول متفکران بند تنبانی این سالها جهان سوم جایی است که مستبد قبلی میرود و بعدی میاید( مثلا سودان این روزها) دقیقا مشکل از مردم هیجان زده است که کودکی بیست و دو ساله را میکنند مظهر مبارزه با استبداد و چون کسی اهل مطالعه نیست نمیگوید مظهر انقلاب علیه #تزاریسم روسیه غولهایی بودند مثل #لنین و #تروتسکی و... وبعد آن غولها رسیدند به آن جهنم ابدی، حال ِ کشوری که یک ترانه خوان را بکنند مظهر انقلاب چه خواهد شد؟
حرف این است ما حوصله ی خواندن و اندیشیدن نداریم هیچ وقت نداشته ایم و اگر اوضاعمان این است ازین سوراخ است که هی گزیده میشویم.
مساله ی اغلب مردم ما #دزد است نه #دزدی #خرافه_پرست است نه #خرافه #جاهل است نه #جهل و...
و همین است که به قول حضرت امیر #حق_ناشناسانی هستیم که حق را از روی #مرد میشناسیم نه مرد را از روی #حق..یعنی حق_شناس اگر بودیم (متفکر،اهل دقت و اندیشه و شناخت) مفهمومی برایمان درونی شده بود بعد میتوانستیم نسبت هرکس را با آن تعاریف پیدا کنیم و در دور باطل و فرساینده ای که افتاده ایم نمی افتادیم.
و یحتمل این از آن روست که ما اصولا خودمان اجزایی از دیکتاتوری، میل به دزدی و..را در خود داریم و دوست نداریم با این اجزای زشت خودمان روبرو شویم و مهمتر از آن تنبلیم ویکی از عذابهای تنبلی #تقلیل_گرایی است. ذهن و دل خودمان را بزرگ نمیکنیم تا مفاهیم بزرگ را درک کنیم ( خدا، دین، قیامت، علم، جهل، دیکتاتوری و..) مفاهیم بزرگ را کوچک میکنیم تا راحت باشیم این است که دائم؛
#ماستها_رامیریزیم_توی_قیمه_ها...
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#ازمشکلات_ما
#حکایت_ماست_و_قیمه
در فضای مجازی البته بیشتر و در جمعهای خانوادگی هم.. رسم شده همه پیامهای اعتراضی صادر میکنند و اغلب فوروارد میکنند.
تصور کنید صبح چرخی میزنید در #اینستا و.. تا شب همه ی چیزهایی را که دیده اید بارها و بارها میبینید و میشنوید این حجم از زیر آوار ماندن والله نوبر است و جز #لهیدگی و #افسردگی محصولی ندارد.
در این #سالهای_بلوا اما نکات مهمی وجود دارد یکیش همان که مردم میگویند: #ماستها_ریخته_درقیمه_ها
یعنی همه چیز به طرزی کمیک قاطی شده است.
مثلا ؛ هر اتفاق خوب پنجاه سال پیش دست ساز #شاه بوده..
یادمان باشد چهل سال پیش اکثریت مردم هراتفاق بدی را به او نسبت میدادند.
امروز نیز مثل پنجاه سال پیش است یعنی هر اتفاق بدی #دست_ساز #خودشونه و اصلا اتفاق خوب هم پیش نمی آید..
اما مطلب بسیار مهمتر اینکه ملت ما همچنان اهل فلسفیدن و فکر کردن نیست چون تفکر ماهیتی #انتزاعی دارد و سخت است.
منظورم البته تفکرات مثلا هستی شناسانه و وجودی نیست، تولید اندیشه نیست، رفتن بسوی مطالب بنیادین نیست منظور دودوتا چهارتای اندیشه است. جدول ضرب اندیشه است.
یادمان باشد هنوز بسیاری از ما جدول ضرب را روان نیستیم.
اما نکته مدنظر چیست؟!
اینکه اغلب ما هنوز با مفهوم #استبداد درگیر نیستیم تعاریف،حیطه ها، انواع و.. آن را نمیشناسیم دنبال معرفی مصداق آنیم درنتیجه مساله ی ما میشود #مستبد و نه استبداد..
اگر به قول متفکران بند تنبانی این سالها جهان سوم جایی است که مستبد قبلی میرود و بعدی میاید( مثلا سودان این روزها) دقیقا مشکل از مردم هیجان زده است که کودکی بیست و دو ساله را میکنند مظهر مبارزه با استبداد و چون کسی اهل مطالعه نیست نمیگوید مظهر انقلاب علیه #تزاریسم روسیه غولهایی بودند مثل #لنین و #تروتسکی و... وبعد آن غولها رسیدند به آن جهنم ابدی، حال ِ کشوری که یک ترانه خوان را بکنند مظهر انقلاب چه خواهد شد؟
حرف این است ما حوصله ی خواندن و اندیشیدن نداریم هیچ وقت نداشته ایم و اگر اوضاعمان این است ازین سوراخ است که هی گزیده میشویم.
مساله ی اغلب مردم ما #دزد است نه #دزدی #خرافه_پرست است نه #خرافه #جاهل است نه #جهل و...
و همین است که به قول حضرت امیر #حق_ناشناسانی هستیم که حق را از روی #مرد میشناسیم نه مرد را از روی #حق..یعنی حق_شناس اگر بودیم (متفکر،اهل دقت و اندیشه و شناخت) مفهمومی برایمان درونی شده بود بعد میتوانستیم نسبت هرکس را با آن تعاریف پیدا کنیم و در دور باطل و فرساینده ای که افتاده ایم نمی افتادیم.
و یحتمل این از آن روست که ما اصولا خودمان اجزایی از دیکتاتوری، میل به دزدی و..را در خود داریم و دوست نداریم با این اجزای زشت خودمان روبرو شویم و مهمتر از آن تنبلیم ویکی از عذابهای تنبلی #تقلیل_گرایی است. ذهن و دل خودمان را بزرگ نمیکنیم تا مفاهیم بزرگ را درک کنیم ( خدا، دین، قیامت، علم، جهل، دیکتاتوری و..) مفاهیم بزرگ را کوچک میکنیم تا راحت باشیم این است که دائم؛
#ماستها_رامیریزیم_توی_قیمه_ها...
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#عاشورا
#چندسخن_درباره_ی_آیین_عاشورا(۳)
هرگز نمی توان درباره ی بررسی یک پدیده ی غیرعادی، روشهای عادی اندیشیدن، تحلیل کردن و... سخن گفتن را به کاربرد.
جدای از اینکه برای هر پدیده ای باید روش خاصی در تعمق و تحلیل آن به کار برد، وقایع ویژه هم به طریق اولی روش خاص طلب میکنند.
منظور از غیرعادی آثار نوادری است که بشر به شیوه ای دیگر با آنها رویارویی (مواجهه) کرده..
مثلا #حافظ در فرهنگ ما یک پدیده ی غیرعادی است، #مثنوی یک کتاب غیر عادی است و نوروز ایرانیان و.. #عاشورا از #واقعات_الغرایب است.
چیزی که بتواند اینگونه در ذهن و زبان و زندگی تن و روان و جان یک ملت بصورتی سیال جا باز کند، موثر باشد، و فراتر از زمان و مکان برود عادی نیست.
سخن این است برای نگاه به #عاشورا اگر دیدی #عیرعادی برنگزینیم به بی راهه خواهیم افتاد.
#عاشورا و کربلا یک واقعیت تاریخی است که صد البته روایات گوناگون دربابش هست. خود آن ایام، چندین و چند سال پیش از آن و چندین و چند سال پس از آن درباره اش کارها شده و سخنها آمده. مطالعه و دقت و دراین آثار و ارائه ی تحلیل براساس آنها خود، زمان و مجال ویژه میطلبد.
اما سخن من اینجا بیشتر ناظر بر دو رویکرد است #اسطوره و دیگری #خرافات.
#اسطوره در زندگی من اشاره دارد به اقالیم_الاولین، اسطوره در نظرم احاطه ی نوع خاصی از مواجهه ی انسان با هستی و هستان است. اسطوره زبان غیب است همانطور که #حافظ #لسان_الغیب است یا #مثنوی #جنود_الغیب است یا نوروز #آیینه_ی_غیب است یا #عاشورا #صحن_غیب است..
چیزی که هزار سال دوهزار سال و چندهزار سال میماند بلاشک پیوندی با #ازل دارد و لاجرم ربطی به ابد پیدا میکند همین ازلی ابدی واژگانی اسطوره ای هستند..
و #خرافات نیز هرچند قابل تبین هستند و ریشه ای در وجود شگفت انسان دارند اما از نظر من مبتنی بر ابعاد تیره ی وجود انسان اند. محمل کشیدن #خرافه #جهل است، جهلی #خَرِف کننده و مخدر، دقیقا مثل رونگردان عمل میکند خرافه. گفتم حتما قابل تحلیلهای رنگارنگ است اما تهش تهی است.پوسیدگی است و پوکی، تخدیر است و نشئگی و وادادگی.
اگر شما به مفاهیمی چون مذهب و عرفان در ایران بنگرید این دو نوع رویکرد انسان ایرانی را در مواجهه با این دو موضوع میبینید،(این دو سوای رویکرد #علمانی مبتنی بر تجارب همه فهم است) رویکردی که می آفریند و رویکردی که تباه میکند
پس از منظر من #عاشورا در سه ساحت
میتواند و باید، بررسی شود
۱-علم و تجربه و تاریخ با تمام پیچیدگیهایش
۲- ساحت خرافه که براساس دو متن قبل و مفهوم #یهود_ستیزه_گر من اینها را #اسراییلیات مینامم (مثلا روایات عجیب مداحان در باب #عاشورا که اغلبشان مستقیم و غیر مستقیم پرورده ی اسراییل اند)
۳- رویکرد #اسطوره ای به عاشورا..
در بخش پایانی بیشتر از رویکرد اسطوره ای خواهم گفت. (انشاالله)
#محسن_یارمحمدی
جستجوگر فرهنگ ایران
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#چندسخن_درباره_ی_آیین_عاشورا(۳)
هرگز نمی توان درباره ی بررسی یک پدیده ی غیرعادی، روشهای عادی اندیشیدن، تحلیل کردن و... سخن گفتن را به کاربرد.
جدای از اینکه برای هر پدیده ای باید روش خاصی در تعمق و تحلیل آن به کار برد، وقایع ویژه هم به طریق اولی روش خاص طلب میکنند.
منظور از غیرعادی آثار نوادری است که بشر به شیوه ای دیگر با آنها رویارویی (مواجهه) کرده..
مثلا #حافظ در فرهنگ ما یک پدیده ی غیرعادی است، #مثنوی یک کتاب غیر عادی است و نوروز ایرانیان و.. #عاشورا از #واقعات_الغرایب است.
چیزی که بتواند اینگونه در ذهن و زبان و زندگی تن و روان و جان یک ملت بصورتی سیال جا باز کند، موثر باشد، و فراتر از زمان و مکان برود عادی نیست.
سخن این است برای نگاه به #عاشورا اگر دیدی #عیرعادی برنگزینیم به بی راهه خواهیم افتاد.
#عاشورا و کربلا یک واقعیت تاریخی است که صد البته روایات گوناگون دربابش هست. خود آن ایام، چندین و چند سال پیش از آن و چندین و چند سال پس از آن درباره اش کارها شده و سخنها آمده. مطالعه و دقت و دراین آثار و ارائه ی تحلیل براساس آنها خود، زمان و مجال ویژه میطلبد.
اما سخن من اینجا بیشتر ناظر بر دو رویکرد است #اسطوره و دیگری #خرافات.
#اسطوره در زندگی من اشاره دارد به اقالیم_الاولین، اسطوره در نظرم احاطه ی نوع خاصی از مواجهه ی انسان با هستی و هستان است. اسطوره زبان غیب است همانطور که #حافظ #لسان_الغیب است یا #مثنوی #جنود_الغیب است یا نوروز #آیینه_ی_غیب است یا #عاشورا #صحن_غیب است..
چیزی که هزار سال دوهزار سال و چندهزار سال میماند بلاشک پیوندی با #ازل دارد و لاجرم ربطی به ابد پیدا میکند همین ازلی ابدی واژگانی اسطوره ای هستند..
و #خرافات نیز هرچند قابل تبین هستند و ریشه ای در وجود شگفت انسان دارند اما از نظر من مبتنی بر ابعاد تیره ی وجود انسان اند. محمل کشیدن #خرافه #جهل است، جهلی #خَرِف کننده و مخدر، دقیقا مثل رونگردان عمل میکند خرافه. گفتم حتما قابل تحلیلهای رنگارنگ است اما تهش تهی است.پوسیدگی است و پوکی، تخدیر است و نشئگی و وادادگی.
اگر شما به مفاهیمی چون مذهب و عرفان در ایران بنگرید این دو نوع رویکرد انسان ایرانی را در مواجهه با این دو موضوع میبینید،(این دو سوای رویکرد #علمانی مبتنی بر تجارب همه فهم است) رویکردی که می آفریند و رویکردی که تباه میکند
پس از منظر من #عاشورا در سه ساحت
میتواند و باید، بررسی شود
۱-علم و تجربه و تاریخ با تمام پیچیدگیهایش
۲- ساحت خرافه که براساس دو متن قبل و مفهوم #یهود_ستیزه_گر من اینها را #اسراییلیات مینامم (مثلا روایات عجیب مداحان در باب #عاشورا که اغلبشان مستقیم و غیر مستقیم پرورده ی اسراییل اند)
۳- رویکرد #اسطوره ای به عاشورا..
در بخش پایانی بیشتر از رویکرد اسطوره ای خواهم گفت. (انشاالله)
#محسن_یارمحمدی
جستجوگر فرهنگ ایران
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#یادداشتهای_پریشانی
#آیین_عزاداری_و_زبل_بازی_ایرانیان(۱)
روبرو شدن با پدیده ای یا چیزی که نام مراسم و مناسک به خود گرفته، شکلی آیینی یافته، عمری بسیار زیاد دارد و..باید خیلی سخت به نظر بیاید و باشد.درباره ی چنین چیزهایی، به هیچ وجه نمی توان دهان باز کرد و هرچه را به ذهن و دل و حس و.. میرسد بر زبان جاری کرد
این را گفتم تا پرهیز دهم خودم را و همه را که مبادا اتفاقات و وقایع پیچیده ی انسانی را در قالب چند جمله وختا چند کتاب خلاصه کنیم و..که این کار ویران کردن همه چیز است چرا که بنای چنین #تقلیلی بی شک #جهل است و هرچه ما بویژه انسان ایرانی به ظاهر سودار دار سده ی اخیر میکشد از جهل پنهان شده در پوشش دانایی است
آیین #عزاداری و #سوگواری هزاران ساله ی مردم ایران ،از جمله ی همین چیزهاست هزاره هاست که در جای جای فلات ایران بر مرگ انسان از دست رفته شیون میکنند و آیین و مراسم گوناگون برایش میگیرند و پشت این مراسم طبعا هزاران نکته ی بازیکتر ز مو هست
طبعا این عزاداری و سوگواری در ازمنه و امکنه ی گوناگون شکلها و شیوه ها داشته و این شکلها و شیوه ها نیز تطورات و تحولات یافته است
بنا به آثار محدود و معدود بجا مانده ی کلامی یا باستانی(تاریخ بخارا یا نقش پنجکند) درمی یابیم که مردم بخارا را در سوگ سیاوش نغمه ها وترانه هاست یا ازتعبیر فردوسی بزرگ #خروشی_مغانه در می یابیم که مغان پیشا زرتشتی ( ۶۰۰تا ۶۰۰۰پ.م)آیین عزاداری داشته اند یعنی دست کم هفت هزارسال است در فلات ایران سوگواریم.اما هرچه پیش تر می آییم مدارک و اسناد بیشتری از این سوگواری ها داریم
ما میدانیم باور به زندگی پس از مرگ، ماندگاری روانهای درگذشتگان و حساب رسی ابتدایی در سه روز نخست مرگ انسان و سرانجام رستاخیز باوری ایرانی است که بعدها به واسطه ی ابراهیم ( که بسیاری پیامبری ایرانی میدانندش)به ادیان سه گانه ی یهودیت ، مسیحیت و طبعا اسلام راه یافته است این باور که بویژه در اندیشه های #مزدیسنایی بسیار قوت میگیرد باید آیین عزاداری را شکلی دیگر دهد که میدهد
بدین معنا که باور به ماندگاری انسان باید او را از شیون و زاری فراوان باز دارد و دست کم محدود به سه روز نخست کند که تا حدودی چنین نیز میشود یعنی طی سه شبی که ایزدان #رشن و #سروش و #مهر ( اگر درست به یادم مانده باشد ) میسنجند پندار و گفتار و کردار روان در گذشته را، باز ماندگان با گرد آمدن کنار هم به ذکر خصوصیات نیم متوفی میپرداختند و انعام و اکرام میکردند تا او را یاری دهند از #پل_چینود به سلامت بگذرد و به بهشت اولیه درآید تا روزگار رستاخیز..و بعد از سه روز دیگر عزا و سوگ و..منع می شده
رگه های این منع را در همه ی آثار مزدیسنایی و اوستایی و پهلوی و..میتوان دید تا جایی که به خاطر دارم در #یسنا شیون بر مرده افزودن بر رنج اوست
آثاری مانند #دینکرت، #وندیداد، #بندهشن، #ارداویراف_نامه و..بشدت و حدت تمام شیون و گیسو بریدن و بر سر و روی زدن و..را نفی و طرد می کنند. مثلا بندهشن بیشتر بر ستایش شادی تکیه دارد و آسمان را می ستاید که سازنده ی شادی است ونیز وندیداد سوگواری را کرداری اهریمنی معرفی میکند. اما بعدها و در شاهنامه می بینیم که آیین سوگواری به شیوه های گوناگون ،حضوری پر رنگ دارد
این بدان معناست که یا این بخشها مربوط به حوزه ی اساطیری شاهنامه است و پیشا مزدیسنایی است یا اینکه دوباره آن آیین ها علیرغم نفی دینی بویژه دین رسمی تجدید حیات کرده اند.وچرا؟ پرسشی است بنیادین
اما در شاهنامه نیز دو گونه سوگواری داریم یکی بسیار معقول و معمول و دیگری بسیار پرشور و غوغا
نخستین سوگواری و عزاداری پر شور را کیومرث( نخستین انسان ونخستین شهریار)بر مرگ پسر جوان خویش میگیرد که به دست #خرزوان_دیو کشته می شود
چو آگه شد از مرگ فرزند شاه
ز تیمار ، گیتی بر او شد سیاه
فرود آمد از تخت ویله کنان
زنان بر سر و موی و رخ را کنان
دو رخساره پر خون و دل سوگوار
دو دیده پر از نم چو ابر بهار
خروشی بر آمد ز لشکر به زار
کشیدند صف بر در شهریار
همه جامه ها کرده فیروزه رنگ
دو چشم ابر خونین و رخ بادرنگ
دد و مرغ و نخچیر گشته گروه
برفتند ویله کنان سوی کوه
برفتند با سوگواری و درد
ز درگاه کی شاه برخاست گرد
نشستند سالی چنین سوگوار
پیام آمد از داور کردگار
درود آوریدش خجسته سروش
کزین بیش مخروش بازآ به هوش
سپه ساز و برکش به فرمان من
برآور یکی گرد از آن انجمن
از آن بدکنش دیو روی زمین
بپرداز و پردخته من دل ز کین
شگفتی این نخستین ابیات شاهنامه بسیار است در همین چند بیت شیوه های عملی و فکری عزاداری ایرانیان را میبینید
اینکه بر سر و روی میزدند و رخ میخراشند و لباس کبود(پیروزه رنگ)میپوشیدند و دایره وار گرد می آمدند و دم میگرفتند و..تا سالی عزادار بودند و نهایتا سفارش کردگار که کافیست شیون بر جوانمرگ ناکام کافیست و..
#دکتر_محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
#آیین_عزاداری_و_زبل_بازی_ایرانیان(۱)
روبرو شدن با پدیده ای یا چیزی که نام مراسم و مناسک به خود گرفته، شکلی آیینی یافته، عمری بسیار زیاد دارد و..باید خیلی سخت به نظر بیاید و باشد.درباره ی چنین چیزهایی، به هیچ وجه نمی توان دهان باز کرد و هرچه را به ذهن و دل و حس و.. میرسد بر زبان جاری کرد
این را گفتم تا پرهیز دهم خودم را و همه را که مبادا اتفاقات و وقایع پیچیده ی انسانی را در قالب چند جمله وختا چند کتاب خلاصه کنیم و..که این کار ویران کردن همه چیز است چرا که بنای چنین #تقلیلی بی شک #جهل است و هرچه ما بویژه انسان ایرانی به ظاهر سودار دار سده ی اخیر میکشد از جهل پنهان شده در پوشش دانایی است
آیین #عزاداری و #سوگواری هزاران ساله ی مردم ایران ،از جمله ی همین چیزهاست هزاره هاست که در جای جای فلات ایران بر مرگ انسان از دست رفته شیون میکنند و آیین و مراسم گوناگون برایش میگیرند و پشت این مراسم طبعا هزاران نکته ی بازیکتر ز مو هست
طبعا این عزاداری و سوگواری در ازمنه و امکنه ی گوناگون شکلها و شیوه ها داشته و این شکلها و شیوه ها نیز تطورات و تحولات یافته است
بنا به آثار محدود و معدود بجا مانده ی کلامی یا باستانی(تاریخ بخارا یا نقش پنجکند) درمی یابیم که مردم بخارا را در سوگ سیاوش نغمه ها وترانه هاست یا ازتعبیر فردوسی بزرگ #خروشی_مغانه در می یابیم که مغان پیشا زرتشتی ( ۶۰۰تا ۶۰۰۰پ.م)آیین عزاداری داشته اند یعنی دست کم هفت هزارسال است در فلات ایران سوگواریم.اما هرچه پیش تر می آییم مدارک و اسناد بیشتری از این سوگواری ها داریم
ما میدانیم باور به زندگی پس از مرگ، ماندگاری روانهای درگذشتگان و حساب رسی ابتدایی در سه روز نخست مرگ انسان و سرانجام رستاخیز باوری ایرانی است که بعدها به واسطه ی ابراهیم ( که بسیاری پیامبری ایرانی میدانندش)به ادیان سه گانه ی یهودیت ، مسیحیت و طبعا اسلام راه یافته است این باور که بویژه در اندیشه های #مزدیسنایی بسیار قوت میگیرد باید آیین عزاداری را شکلی دیگر دهد که میدهد
بدین معنا که باور به ماندگاری انسان باید او را از شیون و زاری فراوان باز دارد و دست کم محدود به سه روز نخست کند که تا حدودی چنین نیز میشود یعنی طی سه شبی که ایزدان #رشن و #سروش و #مهر ( اگر درست به یادم مانده باشد ) میسنجند پندار و گفتار و کردار روان در گذشته را، باز ماندگان با گرد آمدن کنار هم به ذکر خصوصیات نیم متوفی میپرداختند و انعام و اکرام میکردند تا او را یاری دهند از #پل_چینود به سلامت بگذرد و به بهشت اولیه درآید تا روزگار رستاخیز..و بعد از سه روز دیگر عزا و سوگ و..منع می شده
رگه های این منع را در همه ی آثار مزدیسنایی و اوستایی و پهلوی و..میتوان دید تا جایی که به خاطر دارم در #یسنا شیون بر مرده افزودن بر رنج اوست
آثاری مانند #دینکرت، #وندیداد، #بندهشن، #ارداویراف_نامه و..بشدت و حدت تمام شیون و گیسو بریدن و بر سر و روی زدن و..را نفی و طرد می کنند. مثلا بندهشن بیشتر بر ستایش شادی تکیه دارد و آسمان را می ستاید که سازنده ی شادی است ونیز وندیداد سوگواری را کرداری اهریمنی معرفی میکند. اما بعدها و در شاهنامه می بینیم که آیین سوگواری به شیوه های گوناگون ،حضوری پر رنگ دارد
این بدان معناست که یا این بخشها مربوط به حوزه ی اساطیری شاهنامه است و پیشا مزدیسنایی است یا اینکه دوباره آن آیین ها علیرغم نفی دینی بویژه دین رسمی تجدید حیات کرده اند.وچرا؟ پرسشی است بنیادین
اما در شاهنامه نیز دو گونه سوگواری داریم یکی بسیار معقول و معمول و دیگری بسیار پرشور و غوغا
نخستین سوگواری و عزاداری پر شور را کیومرث( نخستین انسان ونخستین شهریار)بر مرگ پسر جوان خویش میگیرد که به دست #خرزوان_دیو کشته می شود
چو آگه شد از مرگ فرزند شاه
ز تیمار ، گیتی بر او شد سیاه
فرود آمد از تخت ویله کنان
زنان بر سر و موی و رخ را کنان
دو رخساره پر خون و دل سوگوار
دو دیده پر از نم چو ابر بهار
خروشی بر آمد ز لشکر به زار
کشیدند صف بر در شهریار
همه جامه ها کرده فیروزه رنگ
دو چشم ابر خونین و رخ بادرنگ
دد و مرغ و نخچیر گشته گروه
برفتند ویله کنان سوی کوه
برفتند با سوگواری و درد
ز درگاه کی شاه برخاست گرد
نشستند سالی چنین سوگوار
پیام آمد از داور کردگار
درود آوریدش خجسته سروش
کزین بیش مخروش بازآ به هوش
سپه ساز و برکش به فرمان من
برآور یکی گرد از آن انجمن
از آن بدکنش دیو روی زمین
بپرداز و پردخته من دل ز کین
شگفتی این نخستین ابیات شاهنامه بسیار است در همین چند بیت شیوه های عملی و فکری عزاداری ایرانیان را میبینید
اینکه بر سر و روی میزدند و رخ میخراشند و لباس کبود(پیروزه رنگ)میپوشیدند و دایره وار گرد می آمدند و دم میگرفتند و..تا سالی عزادار بودند و نهایتا سفارش کردگار که کافیست شیون بر جوانمرگ ناکام کافیست و..
#دکتر_محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
#جهل_مادر_تمام_فسادهاست...
#یادداشت_روز
من از اقتصاد همانقدر می دانم که معیشت خانواده ام را مدیریت کنم. اما می دانم آنان که هزاران صفحه کار کارشناسی کرده اند و اقتصاد دان ها را #به_خط می کنند بسیار بسیار کمتر از همانندان من از اقتصاد سر در می آورند.
نخستین سندم برای این حرف، همین چند جمله پیش است. آنی که به خط می کند و آنانی را که به خط می کنند هیچ ربطی به اقتصاد ندارند. جنس اقتصاد از تفکر و دانش است و خط کردن و خط شدن مربوط به امور نظامی است که ماهیتا جانش تبعیت و بله قربان گویی و اجرای اوامر است و تفکر و دانش را هیچ نسبتی با اینها نیست.
نکته ی روز این که خردمندان حوزه ی اقتصاد که بر مسند تصمیم گیری نشسته اند برای نان_خوری مردم چهارچوب تعریف کرده اند و کلی پول هم برای اجرای این کار از جیب ملت درآورده اند تا نانوا روزی صد کیلو آرد آزاد بخرد کیلویی صد تومان... بعد صدتا از ما ملت برود و کارت بکشد برای خرید صد خانوار. نانوا مثلا ده هزار تومان پول آرد داده اما پنج هزار تومان به حسابش آمده او طبق این کارت ها پنج هزار تومان از ملت طلب دارد که دولت می ریزد به حسابش(؟!؟!)
خب شروع شبکه ی فساد را متوجه شدید؟!
نانوا مثلا ده کارت بانکی اجاره می کند و مقدار تعیین شده یا نشده را از حساب کارت کم می کند بدون اینکه نانی بدهد. بعد الباقی تفاوت را می گیرد آرد باقی مانده را هم مایه به مایه یا نمکی بیشترک می فروشد به خواهنده گانش و تمام...
البته در این میان از هزینه های کارگر و آب و برق و اجاره و...سخنی نگفته ایم..
شبکه ی دیگری به شبکه ی فساد ناشی از جهل اضافه شده است. شبکه ی کارت های بانکی افراد...
پ.ن؛ این نتایج محصول دقت کسی است که هیچ چیز از مدلهای اقتصادی نمی داند و اطلاعاتی هم درباره ی شبکه های مختلف رانتی و.. این اقتصاد فشل ندارد.. و فقط می داند تصمیم گیرندگان و موثران در جسم وجان هشتاد میلیون انسان حتا نوک دماغشان را نیز نمی بینند...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_روز
من از اقتصاد همانقدر می دانم که معیشت خانواده ام را مدیریت کنم. اما می دانم آنان که هزاران صفحه کار کارشناسی کرده اند و اقتصاد دان ها را #به_خط می کنند بسیار بسیار کمتر از همانندان من از اقتصاد سر در می آورند.
نخستین سندم برای این حرف، همین چند جمله پیش است. آنی که به خط می کند و آنانی را که به خط می کنند هیچ ربطی به اقتصاد ندارند. جنس اقتصاد از تفکر و دانش است و خط کردن و خط شدن مربوط به امور نظامی است که ماهیتا جانش تبعیت و بله قربان گویی و اجرای اوامر است و تفکر و دانش را هیچ نسبتی با اینها نیست.
نکته ی روز این که خردمندان حوزه ی اقتصاد که بر مسند تصمیم گیری نشسته اند برای نان_خوری مردم چهارچوب تعریف کرده اند و کلی پول هم برای اجرای این کار از جیب ملت درآورده اند تا نانوا روزی صد کیلو آرد آزاد بخرد کیلویی صد تومان... بعد صدتا از ما ملت برود و کارت بکشد برای خرید صد خانوار. نانوا مثلا ده هزار تومان پول آرد داده اما پنج هزار تومان به حسابش آمده او طبق این کارت ها پنج هزار تومان از ملت طلب دارد که دولت می ریزد به حسابش(؟!؟!)
خب شروع شبکه ی فساد را متوجه شدید؟!
نانوا مثلا ده کارت بانکی اجاره می کند و مقدار تعیین شده یا نشده را از حساب کارت کم می کند بدون اینکه نانی بدهد. بعد الباقی تفاوت را می گیرد آرد باقی مانده را هم مایه به مایه یا نمکی بیشترک می فروشد به خواهنده گانش و تمام...
البته در این میان از هزینه های کارگر و آب و برق و اجاره و...سخنی نگفته ایم..
شبکه ی دیگری به شبکه ی فساد ناشی از جهل اضافه شده است. شبکه ی کارت های بانکی افراد...
پ.ن؛ این نتایج محصول دقت کسی است که هیچ چیز از مدلهای اقتصادی نمی داند و اطلاعاتی هم درباره ی شبکه های مختلف رانتی و.. این اقتصاد فشل ندارد.. و فقط می داند تصمیم گیرندگان و موثران در جسم وجان هشتاد میلیون انسان حتا نوک دماغشان را نیز نمی بینند...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#لاطالائیل ،
شاید بزرگترین ویژهگی انسان ِ احمق این است که توان فهم امور بزرگ و پیچیده را ندارد.مثلن انسان یا جهان و .... را.
البته تا اینجای کار مشکلی نیست این اتفاق چیزی از جنس #جهل است. طبیعتن انسان بسیاری چیزها را نمیفهمد اما حماقت از جایی شروع میشود که انسان ِ جاهل آن امور بزرگ و پیچیده را کوچک و ساده تلقی میکند و آنگاه براساس فهم قلیل خویش فتاوایی گنده دربارهی آن امر ِ بزرگ صادر میکند.
راستی یکی از این امور پیچیده و بزرگ #ایران است.
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
شاید بزرگترین ویژهگی انسان ِ احمق این است که توان فهم امور بزرگ و پیچیده را ندارد.مثلن انسان یا جهان و .... را.
البته تا اینجای کار مشکلی نیست این اتفاق چیزی از جنس #جهل است. طبیعتن انسان بسیاری چیزها را نمیفهمد اما حماقت از جایی شروع میشود که انسان ِ جاهل آن امور بزرگ و پیچیده را کوچک و ساده تلقی میکند و آنگاه براساس فهم قلیل خویش فتاوایی گنده دربارهی آن امر ِ بزرگ صادر میکند.
راستی یکی از این امور پیچیده و بزرگ #ایران است.
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹