#یادستان
خیلی وقتها تیرکمانسنگیهای احمد خوشدستتر از قلابسنگهای دستساز من میشد.
نمیدانم چطور با یک نگاه به درخت چوبهایی به آن صافی و انعطافپذیری را پیدا میکرد؟ بعد هم با کشهای صورتی دستکشهای ظرفشویی دوفاق کمان را به هم میبست و از همان کشها زه را میساخت با تکهای چرم و چند باری با کوتاه بلند کردن کش و بالا پایین آوردن محل اتصال کشها میزان دقت در پرتاب سنگ را بالا میبرد و...
خیلی کم پیش میآمد کار من بهتر از کارهای او شود اما خب یک چیزی دراین میان بود او برای فروش تیرکمان سنگی میساخت..
تیرکمانسازی با بهار شروع میشد و.. اذیت و آزار انسان و حیوان اوج میگرفت. خرداد ماه که میشد اما کمتر کسی به فکر شکار گنجشک میافتاد. این را هم احمد بهمان داد داده بود.
- چرا نباید در خرداد گنجشک شکار کنیم ؟!
- هر بچهای گنجشک شکار کند تجدیدی میآرود اینو آقا خدابیامرزم گفت...
- چه ربطی داره احمد ؟!
- من پارسال دوتا گنجشک زدم دوتا تجدیدی آوردم تابستونم خراب شد ...
به گمانم بیشتر بچهها امتحان کردهبودند چون از سال بعد هیچکدام از بچههای محل به سمت گنجشکها نشانه نمیرفت...
سالها گذشت هر کداممان پرتاب شدیم یکجای ایران و جهان...
ویکیپدیا آمده بود و هرازگاهی به تفنن واژهای را جستوجو میکردیم؛
- قلابسنگ ، تیرکمانسنگی، گنجشک ...
« گنجشکها معمولن در خرداد ماه تخم میگذارند و... »
ما آقای خدابیامرز احمد را ندیده بودیم. اما سالها بعد فهمیدیم چرا پسرش آنطور سفت و محکم و مومنانه جملهی او را ادامیکرد. آنچنان که پسربچههای یک محل هرگز در خردادماه دنبال زدن گنجشک نبودند...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
خیلی وقتها تیرکمانسنگیهای احمد خوشدستتر از قلابسنگهای دستساز من میشد.
نمیدانم چطور با یک نگاه به درخت چوبهایی به آن صافی و انعطافپذیری را پیدا میکرد؟ بعد هم با کشهای صورتی دستکشهای ظرفشویی دوفاق کمان را به هم میبست و از همان کشها زه را میساخت با تکهای چرم و چند باری با کوتاه بلند کردن کش و بالا پایین آوردن محل اتصال کشها میزان دقت در پرتاب سنگ را بالا میبرد و...
خیلی کم پیش میآمد کار من بهتر از کارهای او شود اما خب یک چیزی دراین میان بود او برای فروش تیرکمان سنگی میساخت..
تیرکمانسازی با بهار شروع میشد و.. اذیت و آزار انسان و حیوان اوج میگرفت. خرداد ماه که میشد اما کمتر کسی به فکر شکار گنجشک میافتاد. این را هم احمد بهمان داد داده بود.
- چرا نباید در خرداد گنجشک شکار کنیم ؟!
- هر بچهای گنجشک شکار کند تجدیدی میآرود اینو آقا خدابیامرزم گفت...
- چه ربطی داره احمد ؟!
- من پارسال دوتا گنجشک زدم دوتا تجدیدی آوردم تابستونم خراب شد ...
به گمانم بیشتر بچهها امتحان کردهبودند چون از سال بعد هیچکدام از بچههای محل به سمت گنجشکها نشانه نمیرفت...
سالها گذشت هر کداممان پرتاب شدیم یکجای ایران و جهان...
ویکیپدیا آمده بود و هرازگاهی به تفنن واژهای را جستوجو میکردیم؛
- قلابسنگ ، تیرکمانسنگی، گنجشک ...
« گنجشکها معمولن در خرداد ماه تخم میگذارند و... »
ما آقای خدابیامرز احمد را ندیده بودیم. اما سالها بعد فهمیدیم چرا پسرش آنطور سفت و محکم و مومنانه جملهی او را ادامیکرد. آنچنان که پسربچههای یک محل هرگز در خردادماه دنبال زدن گنجشک نبودند...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادستان
پدر ، بیشتر مراقب دخترانش بود، بیشتر مراعاتشان میکرد، بیشتر باشان مهربان بود..
پرسیدم : چرا؟!
گفت: زن همهچیز است
گفتم: همهچیز؟!
گفت: .. و بیشتر
و من آموختم ؛ زن همهچیز است و بیشتر...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پدر ، بیشتر مراقب دخترانش بود، بیشتر مراعاتشان میکرد، بیشتر باشان مهربان بود..
پرسیدم : چرا؟!
گفت: زن همهچیز است
گفتم: همهچیز؟!
گفت: .. و بیشتر
و من آموختم ؛ زن همهچیز است و بیشتر...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادستان
#درحیاط_کوچک_پاییز_درزندان
#زندهگی_میگوید_امابازبایدزیست
#دوزخ_اما_سرد
....چه بگویم؟هیچ.
جوی خشکیده ست و از بسِ تشنگی دیگر
بر لبِ جو بوته های بارهنگ و پونه و خطمی
خوابشان برده ست.
با تنی بی خویشتن،گویی که در رویا
می بردشان آب،شاید نیز
آبشان برده ست.
به عزای عاجلت ای بی نجابت باغ،
بعد از آنکه رفته باشی جاودان بر باد،
هر چه هر جا ابرِ خشم،از اشکِ نفرت باد،آبستن
همچو ابرِ حسرتِ خاموشبار من.
ای درختانِ عقیم ریشه تان در خاکهای هرزگی مستور،
یک جوانه ی ارجمند از هیچ جاتان رست نتواند.
ای گروهی برگ چرکین تار چرکین پود،
یادگارِ خشکسالیهای گردآلود،
هیچ بارانی شما را شست نتواند.
م.امید «سه کتاب»
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#درحیاط_کوچک_پاییز_درزندان
#زندهگی_میگوید_امابازبایدزیست
#دوزخ_اما_سرد
....چه بگویم؟هیچ.
جوی خشکیده ست و از بسِ تشنگی دیگر
بر لبِ جو بوته های بارهنگ و پونه و خطمی
خوابشان برده ست.
با تنی بی خویشتن،گویی که در رویا
می بردشان آب،شاید نیز
آبشان برده ست.
به عزای عاجلت ای بی نجابت باغ،
بعد از آنکه رفته باشی جاودان بر باد،
هر چه هر جا ابرِ خشم،از اشکِ نفرت باد،آبستن
همچو ابرِ حسرتِ خاموشبار من.
ای درختانِ عقیم ریشه تان در خاکهای هرزگی مستور،
یک جوانه ی ارجمند از هیچ جاتان رست نتواند.
ای گروهی برگ چرکین تار چرکین پود،
یادگارِ خشکسالیهای گردآلود،
هیچ بارانی شما را شست نتواند.
م.امید «سه کتاب»
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادستان
- تذکرة الاولیای عطار ذکر ابومحمد رُوَیم
...و گفت آداب سفر آن است که
هرگز از قدم نایستی تا دلت آرام گیرد..
آنجا که دل آرام گرفت، مقصد است.
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
- تذکرة الاولیای عطار ذکر ابومحمد رُوَیم
...و گفت آداب سفر آن است که
هرگز از قدم نایستی تا دلت آرام گیرد..
آنجا که دل آرام گرفت، مقصد است.
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادستان
- چنین کنند بزرگان
آورده اند که "مولانا جلال الدین محمد رومی" در جمعی فرمودهبود:
"من با هفتاد دو ملت یکیام "
این جمله به گوش مفتی متعصّب و فقیه ظاهربین شهر رسید. به گمان او این سخن بوی الحاد میداد، خشمگین شد و طلبه ای جوان را مامور کرد که در مجلسی عمومی مولانا را سبّ و لعن کرده، به باد فحش و ناسزا بگیرد.
چند روز بعد در مجلسی عام که خرد وکلان نشستهبودند ، طلبهای جوان از میان جمع برخاست و با صدای بلند رو به مولوی کرد و از او پرسید:
آیا این جمله ی" من با هفتاد دو ملت یکی ام" از توست ؟"...
مولوی نیز پاسخ داد " آری".
آن طلبهی مامور و لابد معذور، نیز هر آنچه از ناسزا، لعن، نفرین و توهین بلد بود، به زبان آورد و نثار مولوی کرد.
" خداوندگار" سر به زیر انداخته و با آرامش به آن ناسزاها گوش میداد. هنگامی که حرفهای نتراشیده و نخراشیده آن جوان تمام شد، سربرآورد و به آرامی گفت :
"...و با این ها نیز که تو می گویی، یکی ام !!"
@niyazesyanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
- چنین کنند بزرگان
آورده اند که "مولانا جلال الدین محمد رومی" در جمعی فرمودهبود:
"من با هفتاد دو ملت یکیام "
این جمله به گوش مفتی متعصّب و فقیه ظاهربین شهر رسید. به گمان او این سخن بوی الحاد میداد، خشمگین شد و طلبه ای جوان را مامور کرد که در مجلسی عمومی مولانا را سبّ و لعن کرده، به باد فحش و ناسزا بگیرد.
چند روز بعد در مجلسی عام که خرد وکلان نشستهبودند ، طلبهای جوان از میان جمع برخاست و با صدای بلند رو به مولوی کرد و از او پرسید:
آیا این جمله ی" من با هفتاد دو ملت یکی ام" از توست ؟"...
مولوی نیز پاسخ داد " آری".
آن طلبهی مامور و لابد معذور، نیز هر آنچه از ناسزا، لعن، نفرین و توهین بلد بود، به زبان آورد و نثار مولوی کرد.
" خداوندگار" سر به زیر انداخته و با آرامش به آن ناسزاها گوش میداد. هنگامی که حرفهای نتراشیده و نخراشیده آن جوان تمام شد، سربرآورد و به آرامی گفت :
"...و با این ها نیز که تو می گویی، یکی ام !!"
@niyazesyanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
TNHA TV BMAN
PRYSA
#یادستان
پیشتر از یگانهگی شخصیت و هنرمندی بانو #پریسا(فاطمه واعظی) نوشته بودم. این استاد کم نظیر موسیقی ایرانی تصنیف #باغ_رویا ( تنها تو بمان ) را بدینگونه در ابوعطا از دستگاه شور جاودان کرده است.
شعر از #لعبت_والا و آهنگساز #عباس_خوشدل است...
عمر استاد طولانی باد و عمر هنرستیزان کوتاه هرچند این هم آرزویی است که .....
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پیشتر از یگانهگی شخصیت و هنرمندی بانو #پریسا(فاطمه واعظی) نوشته بودم. این استاد کم نظیر موسیقی ایرانی تصنیف #باغ_رویا ( تنها تو بمان ) را بدینگونه در ابوعطا از دستگاه شور جاودان کرده است.
شعر از #لعبت_والا و آهنگساز #عباس_خوشدل است...
عمر استاد طولانی باد و عمر هنرستیزان کوتاه هرچند این هم آرزویی است که .....
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادستان
به گمانم هیچ ماهی مانند #آذرماه در صد سالهی اخیر برای ما ایرانیان، آتشخیز و خونریز نبوده است. فقط کافیست نام و زندهگی جانباختهگان این ماه را از ۱۶ آذر ۱۳۳۲ تا «الی یومنا هذا» جستوجو کنید و...
آذر ، آتش (آتُر) ایزدی (وجود قابل ستایش) دانستهاند که فرزند «اهورامزدا» است. در آیینهای مزدیسنایی بهویژه زرتشتی مرکزیت دارد. ایرانیان سه آتش سپند آیینی و پنج آتش مینویی و سه آتشکدهی بزرگ داشته اند که جمشید، کیخسرو و کیگشتاسب در فارس ، آذربایجان و خراسان بنا نهادهاند.
آذر یکبار با ضحاک میستیزد. آنجا که ضحاک آزمند تلاش دارد فرّه ایزدی آتش را برباید که با پایداری آتش کامیاب نمیشود.
در اسطوره ی دیگر آتش به هیأت تندر از میان ابر بر اپوش ، دیو خشکسالی ، میتازد.
آتش بهرام نیز خود شخصیتی است اسطورهای که چونان پادشاهی بر تخت مینشیند و با دیوان جهان مینو میستیزد.
در پذیرش آیین بهی ایزد آذر همراه بهمن ِ امشاسپند و اردیبهشت ِ امشاسپند به دربار گشتاسب میرود تا پادشاه وقت راستین بودن آیین زرتشت را باور کند.
در سفر روحانی ارداویراف به جهان نهان ، ایزد آذر یکی از راهنمایان اوست...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
به گمانم هیچ ماهی مانند #آذرماه در صد سالهی اخیر برای ما ایرانیان، آتشخیز و خونریز نبوده است. فقط کافیست نام و زندهگی جانباختهگان این ماه را از ۱۶ آذر ۱۳۳۲ تا «الی یومنا هذا» جستوجو کنید و...
آذر ، آتش (آتُر) ایزدی (وجود قابل ستایش) دانستهاند که فرزند «اهورامزدا» است. در آیینهای مزدیسنایی بهویژه زرتشتی مرکزیت دارد. ایرانیان سه آتش سپند آیینی و پنج آتش مینویی و سه آتشکدهی بزرگ داشته اند که جمشید، کیخسرو و کیگشتاسب در فارس ، آذربایجان و خراسان بنا نهادهاند.
آذر یکبار با ضحاک میستیزد. آنجا که ضحاک آزمند تلاش دارد فرّه ایزدی آتش را برباید که با پایداری آتش کامیاب نمیشود.
در اسطوره ی دیگر آتش به هیأت تندر از میان ابر بر اپوش ، دیو خشکسالی ، میتازد.
آتش بهرام نیز خود شخصیتی است اسطورهای که چونان پادشاهی بر تخت مینشیند و با دیوان جهان مینو میستیزد.
در پذیرش آیین بهی ایزد آذر همراه بهمن ِ امشاسپند و اردیبهشت ِ امشاسپند به دربار گشتاسب میرود تا پادشاه وقت راستین بودن آیین زرتشت را باور کند.
در سفر روحانی ارداویراف به جهان نهان ، ایزد آذر یکی از راهنمایان اوست...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادستان
#شریف_تبریزی از شاعران خوش ذوق قرن دهم است که در تبریز عزیز متولد شد و در ۲۷سالهگی و بر اثر بیماری همه گیر وبا درگذشت. اشعار به جا مانده ازاین جوانمرگ شاعر آذربایجانی نشان از قریحهی شگفت او دارد. ضمن اینکه او در هجو زبانی تند و بی پروا داشته و شاگرد لسانی شیرازی بودهاست .
غزل زیبای زیر از اوست .
حال و هوای بیت آخر نیز گویا شرح حال تمام تاریخ ایران است..
ز دو دیده خون فشاندم که نظر کنی نکردی
به ره تو خاک گشتم که گذر کنی نکردی
دم مرگ هیچ دانی ز چه ماند باز چشمم
ز تو بودچشم آنم که نظر کنی نکردی
چو نکرد یار رحمی ز تو آن فغان چه حاصل
ز تو بود امید آنم که اثر کنی نکردی
ز نخست کردم ای دل به تو شرح غمزهٔ او
خبرت ز فتنه دادم که حذر کنی نکردی
به وطن شریف روزی که تورا نماند قدری
بهجز این نمناد چاره که سفر کنی نکردی....
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#شریف_تبریزی از شاعران خوش ذوق قرن دهم است که در تبریز عزیز متولد شد و در ۲۷سالهگی و بر اثر بیماری همه گیر وبا درگذشت. اشعار به جا مانده ازاین جوانمرگ شاعر آذربایجانی نشان از قریحهی شگفت او دارد. ضمن اینکه او در هجو زبانی تند و بی پروا داشته و شاگرد لسانی شیرازی بودهاست .
غزل زیبای زیر از اوست .
حال و هوای بیت آخر نیز گویا شرح حال تمام تاریخ ایران است..
ز دو دیده خون فشاندم که نظر کنی نکردی
به ره تو خاک گشتم که گذر کنی نکردی
دم مرگ هیچ دانی ز چه ماند باز چشمم
ز تو بودچشم آنم که نظر کنی نکردی
چو نکرد یار رحمی ز تو آن فغان چه حاصل
ز تو بود امید آنم که اثر کنی نکردی
ز نخست کردم ای دل به تو شرح غمزهٔ او
خبرت ز فتنه دادم که حذر کنی نکردی
به وطن شریف روزی که تورا نماند قدری
بهجز این نمناد چاره که سفر کنی نکردی....
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادستان
نگفتمت: مرو آنجا که آشنات منم
در این سراب فنا چشمهٔ حیات منم
وگر به خشم روی صدهزار سال ز من
به عاقبت به من آیی که منتهات منم
نگفتمت که: به نقش جهان مشو راضی
که نقشبند سراپردهٔ رضات منم
نگفتمت که: منم بحر و تو یکی ماهی
مرو به خشک که دریای با صَفات منم
نگفتمت که: چو مرغان به سوی دام مرو
بیا که قدرت پرواز و پرّ و پات منم
نگفتمت که: تو را ره زنند و سرد کنند
که آتش و تبِش و گرمی هوات منم
نگفتمت که: صفتهای زشت در تو نهند
که گم کنی که سرِ چشمهی صفات منم
نگفتمت که: مگو کار بنده از چه جهت
نظام گیرد و خلّاق بیجهات منم
اگر چراغ دلی، دان که راه خانه کجاست
وگر خداصفتی، دان که کدخدات منم
پ.ن: در کتاب مناقب العارفین برای سبب و چهگونهگی سروده شدن این غزل حکایتی نقل شده که مرحوم فروزانفر در کلیات شمس آن را نقل کرده است. هرچند ممکن است این حکایت نیز از برساختههای پسینی مریدان مولانا باشد منتها به هیچ وجه خواندنش خالی از لطف نیست...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
نگفتمت: مرو آنجا که آشنات منم
در این سراب فنا چشمهٔ حیات منم
وگر به خشم روی صدهزار سال ز من
به عاقبت به من آیی که منتهات منم
نگفتمت که: به نقش جهان مشو راضی
که نقشبند سراپردهٔ رضات منم
نگفتمت که: منم بحر و تو یکی ماهی
مرو به خشک که دریای با صَفات منم
نگفتمت که: چو مرغان به سوی دام مرو
بیا که قدرت پرواز و پرّ و پات منم
نگفتمت که: تو را ره زنند و سرد کنند
که آتش و تبِش و گرمی هوات منم
نگفتمت که: صفتهای زشت در تو نهند
که گم کنی که سرِ چشمهی صفات منم
نگفتمت که: مگو کار بنده از چه جهت
نظام گیرد و خلّاق بیجهات منم
اگر چراغ دلی، دان که راه خانه کجاست
وگر خداصفتی، دان که کدخدات منم
پ.ن: در کتاب مناقب العارفین برای سبب و چهگونهگی سروده شدن این غزل حکایتی نقل شده که مرحوم فروزانفر در کلیات شمس آن را نقل کرده است. هرچند ممکن است این حکایت نیز از برساختههای پسینی مریدان مولانا باشد منتها به هیچ وجه خواندنش خالی از لطف نیست...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادستان
- از عارفان ایران
...و گفت: اگر از ترکستان تا بهدر شام کسی را خاری در انگشت شود آن از آن ِ مناست و همچنین از تُرک تا شام اگر کسی را قدم در سنگ آید زیان آن مراست و اگر اندوهی در دلیست آن دل از آن مناست...
#تذکرة_الاولیا ذکر ابوالحسن خرقانی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
- از عارفان ایران
...و گفت: اگر از ترکستان تا بهدر شام کسی را خاری در انگشت شود آن از آن ِ مناست و همچنین از تُرک تا شام اگر کسی را قدم در سنگ آید زیان آن مراست و اگر اندوهی در دلیست آن دل از آن مناست...
#تذکرة_الاولیا ذکر ابوالحسن خرقانی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادستان
اینکه در تقویم رسمی روزی و روزهایی را به نام کسی و چیزی بزنی شاید بد نباشد. امروز که به نام عطار نیشابوری ثبت شده، یاد کار بسیار زیبایی افتادم که سالها پیش برای رادیو نوشتم. از سیمرغ تا سیمرغ با رنج و زحمت و شور و شوق و تلاش ما و تنگ نظری و خساست و حسادت و قدرناشناسی و... برخی مدیران صدا و سیما بلاخره پخش شد و بعدها به صورت کتاب گویا در تارنمای ایرانصدا قرار گرفت و صدها هزاربار شنیده شد. تا مصداق عینی ؛
چراغی را که ایزد برفروزد... باشد.
از آن جمع ناب بزرگانی مانند #پرویز_بهرام و #بیژن_علیمحمدی پرکشیدهاند تا سیمرغ و .. مایی که ماندهایم همچنان مردم دیار حکمت و شاعرانهگی را به سیروسلوک و رفتن دعوت میکنیم دعوتی به تفکر و اشراق ...
باشد که جمع مردم ما و جهان نیز روزی روزگاری #سیمرغ شوند..
این محموعهی دو جلدی ۱۵ ساعته از ایران صدا قابل بارگیری است...
#محسن_یارمحمدی
#جستوجوگر_تاریخ_وفرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
اینکه در تقویم رسمی روزی و روزهایی را به نام کسی و چیزی بزنی شاید بد نباشد. امروز که به نام عطار نیشابوری ثبت شده، یاد کار بسیار زیبایی افتادم که سالها پیش برای رادیو نوشتم. از سیمرغ تا سیمرغ با رنج و زحمت و شور و شوق و تلاش ما و تنگ نظری و خساست و حسادت و قدرناشناسی و... برخی مدیران صدا و سیما بلاخره پخش شد و بعدها به صورت کتاب گویا در تارنمای ایرانصدا قرار گرفت و صدها هزاربار شنیده شد. تا مصداق عینی ؛
چراغی را که ایزد برفروزد... باشد.
از آن جمع ناب بزرگانی مانند #پرویز_بهرام و #بیژن_علیمحمدی پرکشیدهاند تا سیمرغ و .. مایی که ماندهایم همچنان مردم دیار حکمت و شاعرانهگی را به سیروسلوک و رفتن دعوت میکنیم دعوتی به تفکر و اشراق ...
باشد که جمع مردم ما و جهان نیز روزی روزگاری #سیمرغ شوند..
این محموعهی دو جلدی ۱۵ ساعته از ایران صدا قابل بارگیری است...
#محسن_یارمحمدی
#جستوجوگر_تاریخ_وفرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادستان
اینکه در چنین کشوری و پس از خداوندگاران و قلههای بزرگ معرفت و سخن بتوانی بیتی، مصرعی ، ترکیبی و.. را در ذهن گویشوران یک زبان معلق کنی، یک معجزه است. معحزهای که از دست افراد غیر عادی برمیآید و محمدعلی بهمنی یکی از نوادر روزگار ما و از آن غیر عادیهاست که اکثر مردم و قریب به اتفاق اهل شعر حتمن از او ترانهای، غزلی ، بیتی به یاد دارند.
روانش شاد و یادش ماندگار
من با غزلی قانعم و با غزلی شاد
تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد
ویرانه نشینم من و بیت غزلم را
هرگز نفروشم به دو صد خانه ی آباد
من حسرت پرواز ندارم به دل آری
در من قفسی هست که می خواهدم آزاد
ای بال تخیل ببر آنجا غزلم را
کِش مردم آزاده بگویند مریزاد
من شاعرم و روز و شبم فرق ندارد
آرام چه می جویی از این زاده ی اضداد ؟
می خواهم از این پس همه از عشق بگویم
یک عمر عبث داد زدم بر سر بیداد
مگذار که دندانزده ی غم شود ای دوست
این سیب که ناچیده به دامان تو افتاد...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
اینکه در چنین کشوری و پس از خداوندگاران و قلههای بزرگ معرفت و سخن بتوانی بیتی، مصرعی ، ترکیبی و.. را در ذهن گویشوران یک زبان معلق کنی، یک معجزه است. معحزهای که از دست افراد غیر عادی برمیآید و محمدعلی بهمنی یکی از نوادر روزگار ما و از آن غیر عادیهاست که اکثر مردم و قریب به اتفاق اهل شعر حتمن از او ترانهای، غزلی ، بیتی به یاد دارند.
روانش شاد و یادش ماندگار
من با غزلی قانعم و با غزلی شاد
تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد
ویرانه نشینم من و بیت غزلم را
هرگز نفروشم به دو صد خانه ی آباد
من حسرت پرواز ندارم به دل آری
در من قفسی هست که می خواهدم آزاد
ای بال تخیل ببر آنجا غزلم را
کِش مردم آزاده بگویند مریزاد
من شاعرم و روز و شبم فرق ندارد
آرام چه می جویی از این زاده ی اضداد ؟
می خواهم از این پس همه از عشق بگویم
یک عمر عبث داد زدم بر سر بیداد
مگذار که دندانزده ی غم شود ای دوست
این سیب که ناچیده به دامان تو افتاد...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#یادستان
#در_اگر_نتوان_نشست..
به احتمال زیاد نمیدانید قانون اجباری آموزش به کودکان بالای هفت سال در سال ۱۲۸۸ تصویب شده است. این یعنی ۱۱۴ سال است که تلاش شده همهی ایرانیان دست کم مهارت خواندن و نوشتن داشته باشند چیزی که هرگز محقق نشده است و آمار میگوید قریب به ۹میلیون انسان ایرانی تا همین سال ۱۴۰۲ توانایی خواندن و نوشتن ندارند.(چیزی اندازه ی جمعیت سوئد ، یا مجارستان یا بلژیک مثلن)
کاری به ناتوانان عرصهی خواندن و نوشتن ندارم .
سخنم اتقاقن دربارهی دارندهگان این مهارت به ویژه فارغالتحصیلان دیپلم به بالای این مملکت است..
اکنون حدود ۱۴ میلیون دانش آموز و ۴میلیون دانشجو مشغول تحصیل اند. هر ساله بیش از یک میلیون نفر دیپلم میگیرند و این یعنی طی سی سال اخیر کشور ما ۳۰ میلیون بالای دیپلم تولید کرده است.. حال از اکثریت مردم تحول خواه و پیشرفت طلب و مدعی و طلبکار باید پرسید: چرا شمارگان کتابهای جدی حوزههای ضروری زندهگی سیصد چهارصد جلد است؟
اگر تعداد تمام باسوادان بالای دیپلم را سی میلیون نفر بگیریم ( عددی بسیار غیر واقعی زیرا باید بسی بیشتر از این رقم باشد) چرا هیچ کتابی تیراژ میلیونی ندارد؟
اگر هر ایرانی ماهی یک کتاب میخواند و سالی ۱۲ کتاب چیزی حدود چهارصدمیلیون کتاب خوانده میشد..
میدانید چهارصد میلیون کتاب مطالعه شده چه دگرکونیهای ژرفی در کشور ما ایجاد میکرد؟...
درست این است حال که مردم ما به هر دلیل توان اجرای چنین طرحی را ندارند، توقعشان را از پیشرفت و توسعه... کمتر کنند و به همین وضع راضی باشند.
تا کسر قابل توجهی از مردم ما اهل مطالعه نشوند، هیچ خورشید راستینی طلوع نخواهدکرد و ما مقیمان شب خواهیم ماند..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#در_اگر_نتوان_نشست..
به احتمال زیاد نمیدانید قانون اجباری آموزش به کودکان بالای هفت سال در سال ۱۲۸۸ تصویب شده است. این یعنی ۱۱۴ سال است که تلاش شده همهی ایرانیان دست کم مهارت خواندن و نوشتن داشته باشند چیزی که هرگز محقق نشده است و آمار میگوید قریب به ۹میلیون انسان ایرانی تا همین سال ۱۴۰۲ توانایی خواندن و نوشتن ندارند.(چیزی اندازه ی جمعیت سوئد ، یا مجارستان یا بلژیک مثلن)
کاری به ناتوانان عرصهی خواندن و نوشتن ندارم .
سخنم اتقاقن دربارهی دارندهگان این مهارت به ویژه فارغالتحصیلان دیپلم به بالای این مملکت است..
اکنون حدود ۱۴ میلیون دانش آموز و ۴میلیون دانشجو مشغول تحصیل اند. هر ساله بیش از یک میلیون نفر دیپلم میگیرند و این یعنی طی سی سال اخیر کشور ما ۳۰ میلیون بالای دیپلم تولید کرده است.. حال از اکثریت مردم تحول خواه و پیشرفت طلب و مدعی و طلبکار باید پرسید: چرا شمارگان کتابهای جدی حوزههای ضروری زندهگی سیصد چهارصد جلد است؟
اگر تعداد تمام باسوادان بالای دیپلم را سی میلیون نفر بگیریم ( عددی بسیار غیر واقعی زیرا باید بسی بیشتر از این رقم باشد) چرا هیچ کتابی تیراژ میلیونی ندارد؟
اگر هر ایرانی ماهی یک کتاب میخواند و سالی ۱۲ کتاب چیزی حدود چهارصدمیلیون کتاب خوانده میشد..
میدانید چهارصد میلیون کتاب مطالعه شده چه دگرکونیهای ژرفی در کشور ما ایجاد میکرد؟...
درست این است حال که مردم ما به هر دلیل توان اجرای چنین طرحی را ندارند، توقعشان را از پیشرفت و توسعه... کمتر کنند و به همین وضع راضی باشند.
تا کسر قابل توجهی از مردم ما اهل مطالعه نشوند، هیچ خورشید راستینی طلوع نخواهدکرد و ما مقیمان شب خواهیم ماند..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#یادستان
- از عارفان ایران
...و گفت: اگر از ترکستان تا بهدر شام کسی را خاری در انگشت شود آن از آن ِ مناست و همچنین از تُرک تا شام اگر کسی را قدم در سنگ آید زیان آن مراست و اگر اندوهی در دلیست آن دل از آن مناست...
#تذکرة_الاولیا ذکر ابوالحسن خرقانی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
- از عارفان ایران
...و گفت: اگر از ترکستان تا بهدر شام کسی را خاری در انگشت شود آن از آن ِ مناست و همچنین از تُرک تا شام اگر کسی را قدم در سنگ آید زیان آن مراست و اگر اندوهی در دلیست آن دل از آن مناست...
#تذکرة_الاولیا ذکر ابوالحسن خرقانی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان
#یادستان
#نوسروده
ای حضرت صدا
آرام جان ما،
ما سالیان سال
در پرنیان روشن آوازهای تو
تا آسمان عشق
پرواز کرده ایم
در یک شب سکوت کویری
در کوچه های دوری و دیری
در شوق در خیال
فریاد شور همایون مهر را
در مرز آفتاب،
آغاز کرده ایم
در کنج تیره روزی مردم
به پیام نسیم تو
بر خوشه خوشه ی گندم
در باز کرده ایم
آری، ما با نوای مرغ سحر
بر تمام جهان ناز کرده ایم
پیغام اهل دل را در سرود مهر
از گلوی بهاران شنیده ایم
همراه تو
طعم شرنگ دستان تلخ شیاطین زهد را
هر شب چشیده ایم
در حمله ی مغول
رندان مست نشابور عشق را
بر دار دیده ایم
مضراب درد را
در تندر کرشمه و پرهیب شهنواز
مانند نبض بیقرار قناری تپیده ایم
همرنگ اضطراب پلک دقایق
در جستجوی راز دل خویش
از روی روزگار به هر دم پریده ایم
تاانتهای یاس، تنها دویده ایم
خسته، شکسته و غمگین
خلوت گزیده ایم و زپا اوفتاده ایم
اما و هیچگاه
دل را به یاس سرد زمستان نداده ایم
زیرا توخوانده ای:
ما، آن شقایقیم که با داغ زاده ایم...
یکم مهر ۱۳۹۸
#محسن_بارانی
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#نوسروده
ای حضرت صدا
آرام جان ما،
ما سالیان سال
در پرنیان روشن آوازهای تو
تا آسمان عشق
پرواز کرده ایم
در یک شب سکوت کویری
در کوچه های دوری و دیری
در شوق در خیال
فریاد شور همایون مهر را
در مرز آفتاب،
آغاز کرده ایم
در کنج تیره روزی مردم
به پیام نسیم تو
بر خوشه خوشه ی گندم
در باز کرده ایم
آری، ما با نوای مرغ سحر
بر تمام جهان ناز کرده ایم
پیغام اهل دل را در سرود مهر
از گلوی بهاران شنیده ایم
همراه تو
طعم شرنگ دستان تلخ شیاطین زهد را
هر شب چشیده ایم
در حمله ی مغول
رندان مست نشابور عشق را
بر دار دیده ایم
مضراب درد را
در تندر کرشمه و پرهیب شهنواز
مانند نبض بیقرار قناری تپیده ایم
همرنگ اضطراب پلک دقایق
در جستجوی راز دل خویش
از روی روزگار به هر دم پریده ایم
تاانتهای یاس، تنها دویده ایم
خسته، شکسته و غمگین
خلوت گزیده ایم و زپا اوفتاده ایم
اما و هیچگاه
دل را به یاس سرد زمستان نداده ایم
زیرا توخوانده ای:
ما، آن شقایقیم که با داغ زاده ایم...
یکم مهر ۱۳۹۸
#محسن_بارانی
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹