#یادداشتهای_پریشانی
#آیین_عزاداری_و_زبل_بازی_ایرانیان(۱)
روبرو شدن با پدیده ای یا چیزی که نام مراسم و مناسک به خود گرفته، شکلی آیینی یافته، عمری بسیار زیاد دارد و..باید خیلی سخت به نظر بیاید و باشد.درباره ی چنین چیزهایی، به هیچ وجه نمی توان دهان باز کرد و هرچه را به ذهن و دل و حس و.. میرسد بر زبان جاری کرد
این را گفتم تا پرهیز دهم خودم را و همه را که مبادا اتفاقات و وقایع پیچیده ی انسانی را در قالب چند جمله وختا چند کتاب خلاصه کنیم و..که این کار ویران کردن همه چیز است چرا که بنای چنین #تقلیلی بی شک #جهل است و هرچه ما بویژه انسان ایرانی به ظاهر سودار دار سده ی اخیر میکشد از جهل پنهان شده در پوشش دانایی است
آیین #عزاداری و #سوگواری هزاران ساله ی مردم ایران ،از جمله ی همین چیزهاست هزاره هاست که در جای جای فلات ایران بر مرگ انسان از دست رفته شیون میکنند و آیین و مراسم گوناگون برایش میگیرند و پشت این مراسم طبعا هزاران نکته ی بازیکتر ز مو هست
طبعا این عزاداری و سوگواری در ازمنه و امکنه ی گوناگون شکلها و شیوه ها داشته و این شکلها و شیوه ها نیز تطورات و تحولات یافته است
بنا به آثار محدود و معدود بجا مانده ی کلامی یا باستانی(تاریخ بخارا یا نقش پنجکند) درمی یابیم که مردم بخارا را در سوگ سیاوش نغمه ها وترانه هاست یا ازتعبیر فردوسی بزرگ #خروشی_مغانه در می یابیم که مغان پیشا زرتشتی ( ۶۰۰تا ۶۰۰۰پ.م)آیین عزاداری داشته اند یعنی دست کم هفت هزارسال است در فلات ایران سوگواریم.اما هرچه پیش تر می آییم مدارک و اسناد بیشتری از این سوگواری ها داریم
ما میدانیم باور به زندگی پس از مرگ، ماندگاری روانهای درگذشتگان و حساب رسی ابتدایی در سه روز نخست مرگ انسان و سرانجام رستاخیز باوری ایرانی است که بعدها به واسطه ی ابراهیم ( که بسیاری پیامبری ایرانی میدانندش)به ادیان سه گانه ی یهودیت ، مسیحیت و طبعا اسلام راه یافته است این باور که بویژه در اندیشه های #مزدیسنایی بسیار قوت میگیرد باید آیین عزاداری را شکلی دیگر دهد که میدهد
بدین معنا که باور به ماندگاری انسان باید او را از شیون و زاری فراوان باز دارد و دست کم محدود به سه روز نخست کند که تا حدودی چنین نیز میشود یعنی طی سه شبی که ایزدان #رشن و #سروش و #مهر ( اگر درست به یادم مانده باشد ) میسنجند پندار و گفتار و کردار روان در گذشته را، باز ماندگان با گرد آمدن کنار هم به ذکر خصوصیات نیم متوفی میپرداختند و انعام و اکرام میکردند تا او را یاری دهند از #پل_چینود به سلامت بگذرد و به بهشت اولیه درآید تا روزگار رستاخیز..و بعد از سه روز دیگر عزا و سوگ و..منع می شده
رگه های این منع را در همه ی آثار مزدیسنایی و اوستایی و پهلوی و..میتوان دید تا جایی که به خاطر دارم در #یسنا شیون بر مرده افزودن بر رنج اوست
آثاری مانند #دینکرت، #وندیداد، #بندهشن، #ارداویراف_نامه و..بشدت و حدت تمام شیون و گیسو بریدن و بر سر و روی زدن و..را نفی و طرد می کنند. مثلا بندهشن بیشتر بر ستایش شادی تکیه دارد و آسمان را می ستاید که سازنده ی شادی است ونیز وندیداد سوگواری را کرداری اهریمنی معرفی میکند. اما بعدها و در شاهنامه می بینیم که آیین سوگواری به شیوه های گوناگون ،حضوری پر رنگ دارد
این بدان معناست که یا این بخشها مربوط به حوزه ی اساطیری شاهنامه است و پیشا مزدیسنایی است یا اینکه دوباره آن آیین ها علیرغم نفی دینی بویژه دین رسمی تجدید حیات کرده اند.وچرا؟ پرسشی است بنیادین
اما در شاهنامه نیز دو گونه سوگواری داریم یکی بسیار معقول و معمول و دیگری بسیار پرشور و غوغا
نخستین سوگواری و عزاداری پر شور را کیومرث( نخستین انسان ونخستین شهریار)بر مرگ پسر جوان خویش میگیرد که به دست #خرزوان_دیو کشته می شود
چو آگه شد از مرگ فرزند شاه
ز تیمار ، گیتی بر او شد سیاه
فرود آمد از تخت ویله کنان
زنان بر سر و موی و رخ را کنان
دو رخساره پر خون و دل سوگوار
دو دیده پر از نم چو ابر بهار
خروشی بر آمد ز لشکر به زار
کشیدند صف بر در شهریار
همه جامه ها کرده فیروزه رنگ
دو چشم ابر خونین و رخ بادرنگ
دد و مرغ و نخچیر گشته گروه
برفتند ویله کنان سوی کوه
برفتند با سوگواری و درد
ز درگاه کی شاه برخاست گرد
نشستند سالی چنین سوگوار
پیام آمد از داور کردگار
درود آوریدش خجسته سروش
کزین بیش مخروش بازآ به هوش
سپه ساز و برکش به فرمان من
برآور یکی گرد از آن انجمن
از آن بدکنش دیو روی زمین
بپرداز و پردخته من دل ز کین
شگفتی این نخستین ابیات شاهنامه بسیار است در همین چند بیت شیوه های عملی و فکری عزاداری ایرانیان را میبینید
اینکه بر سر و روی میزدند و رخ میخراشند و لباس کبود(پیروزه رنگ)میپوشیدند و دایره وار گرد می آمدند و دم میگرفتند و..تا سالی عزادار بودند و نهایتا سفارش کردگار که کافیست شیون بر جوانمرگ ناکام کافیست و..
#دکتر_محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
#آیین_عزاداری_و_زبل_بازی_ایرانیان(۱)
روبرو شدن با پدیده ای یا چیزی که نام مراسم و مناسک به خود گرفته، شکلی آیینی یافته، عمری بسیار زیاد دارد و..باید خیلی سخت به نظر بیاید و باشد.درباره ی چنین چیزهایی، به هیچ وجه نمی توان دهان باز کرد و هرچه را به ذهن و دل و حس و.. میرسد بر زبان جاری کرد
این را گفتم تا پرهیز دهم خودم را و همه را که مبادا اتفاقات و وقایع پیچیده ی انسانی را در قالب چند جمله وختا چند کتاب خلاصه کنیم و..که این کار ویران کردن همه چیز است چرا که بنای چنین #تقلیلی بی شک #جهل است و هرچه ما بویژه انسان ایرانی به ظاهر سودار دار سده ی اخیر میکشد از جهل پنهان شده در پوشش دانایی است
آیین #عزاداری و #سوگواری هزاران ساله ی مردم ایران ،از جمله ی همین چیزهاست هزاره هاست که در جای جای فلات ایران بر مرگ انسان از دست رفته شیون میکنند و آیین و مراسم گوناگون برایش میگیرند و پشت این مراسم طبعا هزاران نکته ی بازیکتر ز مو هست
طبعا این عزاداری و سوگواری در ازمنه و امکنه ی گوناگون شکلها و شیوه ها داشته و این شکلها و شیوه ها نیز تطورات و تحولات یافته است
بنا به آثار محدود و معدود بجا مانده ی کلامی یا باستانی(تاریخ بخارا یا نقش پنجکند) درمی یابیم که مردم بخارا را در سوگ سیاوش نغمه ها وترانه هاست یا ازتعبیر فردوسی بزرگ #خروشی_مغانه در می یابیم که مغان پیشا زرتشتی ( ۶۰۰تا ۶۰۰۰پ.م)آیین عزاداری داشته اند یعنی دست کم هفت هزارسال است در فلات ایران سوگواریم.اما هرچه پیش تر می آییم مدارک و اسناد بیشتری از این سوگواری ها داریم
ما میدانیم باور به زندگی پس از مرگ، ماندگاری روانهای درگذشتگان و حساب رسی ابتدایی در سه روز نخست مرگ انسان و سرانجام رستاخیز باوری ایرانی است که بعدها به واسطه ی ابراهیم ( که بسیاری پیامبری ایرانی میدانندش)به ادیان سه گانه ی یهودیت ، مسیحیت و طبعا اسلام راه یافته است این باور که بویژه در اندیشه های #مزدیسنایی بسیار قوت میگیرد باید آیین عزاداری را شکلی دیگر دهد که میدهد
بدین معنا که باور به ماندگاری انسان باید او را از شیون و زاری فراوان باز دارد و دست کم محدود به سه روز نخست کند که تا حدودی چنین نیز میشود یعنی طی سه شبی که ایزدان #رشن و #سروش و #مهر ( اگر درست به یادم مانده باشد ) میسنجند پندار و گفتار و کردار روان در گذشته را، باز ماندگان با گرد آمدن کنار هم به ذکر خصوصیات نیم متوفی میپرداختند و انعام و اکرام میکردند تا او را یاری دهند از #پل_چینود به سلامت بگذرد و به بهشت اولیه درآید تا روزگار رستاخیز..و بعد از سه روز دیگر عزا و سوگ و..منع می شده
رگه های این منع را در همه ی آثار مزدیسنایی و اوستایی و پهلوی و..میتوان دید تا جایی که به خاطر دارم در #یسنا شیون بر مرده افزودن بر رنج اوست
آثاری مانند #دینکرت، #وندیداد، #بندهشن، #ارداویراف_نامه و..بشدت و حدت تمام شیون و گیسو بریدن و بر سر و روی زدن و..را نفی و طرد می کنند. مثلا بندهشن بیشتر بر ستایش شادی تکیه دارد و آسمان را می ستاید که سازنده ی شادی است ونیز وندیداد سوگواری را کرداری اهریمنی معرفی میکند. اما بعدها و در شاهنامه می بینیم که آیین سوگواری به شیوه های گوناگون ،حضوری پر رنگ دارد
این بدان معناست که یا این بخشها مربوط به حوزه ی اساطیری شاهنامه است و پیشا مزدیسنایی است یا اینکه دوباره آن آیین ها علیرغم نفی دینی بویژه دین رسمی تجدید حیات کرده اند.وچرا؟ پرسشی است بنیادین
اما در شاهنامه نیز دو گونه سوگواری داریم یکی بسیار معقول و معمول و دیگری بسیار پرشور و غوغا
نخستین سوگواری و عزاداری پر شور را کیومرث( نخستین انسان ونخستین شهریار)بر مرگ پسر جوان خویش میگیرد که به دست #خرزوان_دیو کشته می شود
چو آگه شد از مرگ فرزند شاه
ز تیمار ، گیتی بر او شد سیاه
فرود آمد از تخت ویله کنان
زنان بر سر و موی و رخ را کنان
دو رخساره پر خون و دل سوگوار
دو دیده پر از نم چو ابر بهار
خروشی بر آمد ز لشکر به زار
کشیدند صف بر در شهریار
همه جامه ها کرده فیروزه رنگ
دو چشم ابر خونین و رخ بادرنگ
دد و مرغ و نخچیر گشته گروه
برفتند ویله کنان سوی کوه
برفتند با سوگواری و درد
ز درگاه کی شاه برخاست گرد
نشستند سالی چنین سوگوار
پیام آمد از داور کردگار
درود آوریدش خجسته سروش
کزین بیش مخروش بازآ به هوش
سپه ساز و برکش به فرمان من
برآور یکی گرد از آن انجمن
از آن بدکنش دیو روی زمین
بپرداز و پردخته من دل ز کین
شگفتی این نخستین ابیات شاهنامه بسیار است در همین چند بیت شیوه های عملی و فکری عزاداری ایرانیان را میبینید
اینکه بر سر و روی میزدند و رخ میخراشند و لباس کبود(پیروزه رنگ)میپوشیدند و دایره وار گرد می آمدند و دم میگرفتند و..تا سالی عزادار بودند و نهایتا سفارش کردگار که کافیست شیون بر جوانمرگ ناکام کافیست و..
#دکتر_محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
#یادداشتهای_پریشانی
#آیین_عزاداری_و_زبل_بازی_ایرانیان(۲)
در یادداشت پیشین از آیین بودن سوگواری و ریشه های هزاران ساله آن گفتم و اینکه طبعا و با توجه به باور ایرانیان درباره ی خلود روان و حساب کتاب رستاخیز نباید اینهمه به فقدان کسی بپردازند که می پردازند و بنابراین باید به ابعاد و کارکردهای دیگر این آیین از مناظر مختلف توجه کرد.
به شاهنامه پرداختم و نخستین عزاداری را در اسطوره ی نخستین انسان و شهریار ( کیومرث) نشان دادم که پس از یکسال سروش به کیومرث گفت : رخت عزا درآرد و با کین_خواهی از خون سیامک دل را نیز بی خارخار کند.
در این اسطوره ما در می یابیم نخستین انسان در جهان ایرانیان مثل نخستین انسان سامیان #سوگوار است با این فرق که آدم در آغاز سوگوار هبوط و فراق بهشت است و چندی بعد سوگوار پسرش هابیل ..
به هر حال در شاهنامه چنین سوگواری های پرشور و غوغا ویژه ی نوادر مخصوصا جوانان کشته شده است نه آنان که عمرشان بویژه در پیری به سرآمده .مثلا عزاداری زال و رستم بر سام بسیار منطقی است و خالی از شور و غوغای آیینی و دراماتیک .. اما سوگ #سیاوش، #سهراب ، #اسفندیار یا جوانان خاندان گودرز کشودگان بسیار حزن انگیز و همراه آیینهاست؛
گیسو بریدن ، کبودپوشیدن، بر سر و روی زدن و گوشت و پوست کندن ،بریدن یال و بش اسب پهلوان و گاه پی کردن یا در بیابان رها کردن اسب ،ویله و فغان دسته جمعی و گردآمدن و چرخ زدن و..
پس از اسلام نیز اندک روایاتی مبنی بر تغزیت و گریستن بر #کشته_شدگان مظلوم داریم .
نقل است حضرت رسول پس از احد اندوهگین شد زیرا کسی بر #حمزه مویه نمیکرد بزرگان زنان قوم را به تعزیت و تسلیت نزد رسول الله فرستادند و پیامبر ضمن همراهی با گریه و مویه از ایشان تشکر کرد.
در سوگ اباعبدالله نیز نقل است اهالی کوفه و اعراب بادیه گرد به سوگواری نشسته اند و علی بن حسین نیز در روز عاشورا به تعزا می نشسته یا امامان پنجم و ششم در نگاهداشت این مظلومیت و گریه در روز عاشورا اهتمام داشته اند.
در ایران نیز گویا به طور فراگیر و رسمی این #آل_بویه بوده که برسوگواری عیان حسین(ع) اهتمام داشته اند و قطعا آیینهای عزاداری امام سوم شیعیان با آیینهای مرسوم سوگواری ایرانیان بویژه #سوگ_سیاوش ارتباطها یافته و طی بیش ازهزار و دویست سال دستخوش تحولات و تطورات گوناگون واقع شده است.
اما عاشورا و سوگ حسین را میتوان از ابعاد گوناگونی مورد بررسی قرار داد تا تصویری واقعی تر و روشن تری ازین فراگیرترین واقعه ی آیینی دست داد.
عظمت عاشورا و گستردگی این آیین در سراسر فلات ایران هرگز قابل چشم پوشی نیست . #تقلیل این آیین به چند خط از سر جهل یا #همه_چیز تلقی کردن این منسک و دربرابر قراردادن آن با سایر آیینهای ریشه دار ایرانیان پشت و روی سکه ی جهل اند. و این کار نشان از بی خبری بی هدف یا تجاهل هدف مند سودجویان بهره مند دارد.
نه امثال صادق هدایت عزای حسین را فهمیده اند نه امثال حاج آقا هدایت.. از نظر نویسنده هردوی ایشان ( دست کم دراین مورد) نقطه اشتراک محکمی به نام جهل دارند که گفتم ویرانگرترین ماده ی مخدر و مخرب سده ی گذشته در جامعه ی ایران است.
اما چیستی، چرایی ، چگونگی و... این آیین همچنان قابل بررسی است و در این میان پرسشهایی بنیادین وجود دارد که من یکی از آنها را مطرح میکنم و پاسخ به ذهن خویش رسیده را نیز خواهم گفت تا شاید فتح بابی باشد برای کسی و کسانی تا بهتر از پیش بتوانند این آیین شگرف را تعریف و وصف کنند. چیزی که بیشتر و پیشتر از تاییدها یا رد و اینکارها نیازمندش هستیم .
و اما پرسش من این است. که ما ایرانیان و شیعیان اعتقاد داریم همه امامانمان در مظلومیتی حزن آلود کشته میشوند اصلا این اعتقاد آنقدر قوی است که با هیچ غالبی همدل نیستیم چون در این راه غالب کسی است که شهید شود ( عدم همسویی مردم ایران با حاکمیت غالب این روزها و تلاش حاکمیت برای شهید پروری یا شهید سازی نکته ای مهم و بنیادین است) الان اگر عاشوراست و اینجا اگر کربلاست او که کشته میشود و محصور،حسینی و سجادی و زینبی است نه اوکه میکشد و محصور میکند .
عاشورا و فرهنگش عمیقتر و فراگیر تر از آن است که تصور میشود با اینحال سخن من این نبود سخن پرسشی که در یادداشت بعدی بدان می پردازم این است که ؛
چرا ایرانیان از میان امامان مقتول و مسموم اینهمه بر امام حسین تکیه دارند و بویژه او را در این گرامیداشت برتر از پدر مظلومش می نشاندند؟! پدر شهیدی که از یک منظر جایگاه و پایگاهی در اسلام و شیعه دارد که هیچکس جز محمد ندارد آنهم از روی ادب شرعی و البته به تاکید و تایید خود حضرت امیر ...
به گمانم پاسخ دادن درست به این پرسش بسیار روشنگرانه خواهد بود .
چرا تعزیت حسین برای شیعیان اهمیتی بیشتر از حتا امیرالمومنین علی دارد!؟
#دکتر_محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#آیین_عزاداری_و_زبل_بازی_ایرانیان(۲)
در یادداشت پیشین از آیین بودن سوگواری و ریشه های هزاران ساله آن گفتم و اینکه طبعا و با توجه به باور ایرانیان درباره ی خلود روان و حساب کتاب رستاخیز نباید اینهمه به فقدان کسی بپردازند که می پردازند و بنابراین باید به ابعاد و کارکردهای دیگر این آیین از مناظر مختلف توجه کرد.
به شاهنامه پرداختم و نخستین عزاداری را در اسطوره ی نخستین انسان و شهریار ( کیومرث) نشان دادم که پس از یکسال سروش به کیومرث گفت : رخت عزا درآرد و با کین_خواهی از خون سیامک دل را نیز بی خارخار کند.
در این اسطوره ما در می یابیم نخستین انسان در جهان ایرانیان مثل نخستین انسان سامیان #سوگوار است با این فرق که آدم در آغاز سوگوار هبوط و فراق بهشت است و چندی بعد سوگوار پسرش هابیل ..
به هر حال در شاهنامه چنین سوگواری های پرشور و غوغا ویژه ی نوادر مخصوصا جوانان کشته شده است نه آنان که عمرشان بویژه در پیری به سرآمده .مثلا عزاداری زال و رستم بر سام بسیار منطقی است و خالی از شور و غوغای آیینی و دراماتیک .. اما سوگ #سیاوش، #سهراب ، #اسفندیار یا جوانان خاندان گودرز کشودگان بسیار حزن انگیز و همراه آیینهاست؛
گیسو بریدن ، کبودپوشیدن، بر سر و روی زدن و گوشت و پوست کندن ،بریدن یال و بش اسب پهلوان و گاه پی کردن یا در بیابان رها کردن اسب ،ویله و فغان دسته جمعی و گردآمدن و چرخ زدن و..
پس از اسلام نیز اندک روایاتی مبنی بر تغزیت و گریستن بر #کشته_شدگان مظلوم داریم .
نقل است حضرت رسول پس از احد اندوهگین شد زیرا کسی بر #حمزه مویه نمیکرد بزرگان زنان قوم را به تعزیت و تسلیت نزد رسول الله فرستادند و پیامبر ضمن همراهی با گریه و مویه از ایشان تشکر کرد.
در سوگ اباعبدالله نیز نقل است اهالی کوفه و اعراب بادیه گرد به سوگواری نشسته اند و علی بن حسین نیز در روز عاشورا به تعزا می نشسته یا امامان پنجم و ششم در نگاهداشت این مظلومیت و گریه در روز عاشورا اهتمام داشته اند.
در ایران نیز گویا به طور فراگیر و رسمی این #آل_بویه بوده که برسوگواری عیان حسین(ع) اهتمام داشته اند و قطعا آیینهای عزاداری امام سوم شیعیان با آیینهای مرسوم سوگواری ایرانیان بویژه #سوگ_سیاوش ارتباطها یافته و طی بیش ازهزار و دویست سال دستخوش تحولات و تطورات گوناگون واقع شده است.
اما عاشورا و سوگ حسین را میتوان از ابعاد گوناگونی مورد بررسی قرار داد تا تصویری واقعی تر و روشن تری ازین فراگیرترین واقعه ی آیینی دست داد.
عظمت عاشورا و گستردگی این آیین در سراسر فلات ایران هرگز قابل چشم پوشی نیست . #تقلیل این آیین به چند خط از سر جهل یا #همه_چیز تلقی کردن این منسک و دربرابر قراردادن آن با سایر آیینهای ریشه دار ایرانیان پشت و روی سکه ی جهل اند. و این کار نشان از بی خبری بی هدف یا تجاهل هدف مند سودجویان بهره مند دارد.
نه امثال صادق هدایت عزای حسین را فهمیده اند نه امثال حاج آقا هدایت.. از نظر نویسنده هردوی ایشان ( دست کم دراین مورد) نقطه اشتراک محکمی به نام جهل دارند که گفتم ویرانگرترین ماده ی مخدر و مخرب سده ی گذشته در جامعه ی ایران است.
اما چیستی، چرایی ، چگونگی و... این آیین همچنان قابل بررسی است و در این میان پرسشهایی بنیادین وجود دارد که من یکی از آنها را مطرح میکنم و پاسخ به ذهن خویش رسیده را نیز خواهم گفت تا شاید فتح بابی باشد برای کسی و کسانی تا بهتر از پیش بتوانند این آیین شگرف را تعریف و وصف کنند. چیزی که بیشتر و پیشتر از تاییدها یا رد و اینکارها نیازمندش هستیم .
و اما پرسش من این است. که ما ایرانیان و شیعیان اعتقاد داریم همه امامانمان در مظلومیتی حزن آلود کشته میشوند اصلا این اعتقاد آنقدر قوی است که با هیچ غالبی همدل نیستیم چون در این راه غالب کسی است که شهید شود ( عدم همسویی مردم ایران با حاکمیت غالب این روزها و تلاش حاکمیت برای شهید پروری یا شهید سازی نکته ای مهم و بنیادین است) الان اگر عاشوراست و اینجا اگر کربلاست او که کشته میشود و محصور،حسینی و سجادی و زینبی است نه اوکه میکشد و محصور میکند .
عاشورا و فرهنگش عمیقتر و فراگیر تر از آن است که تصور میشود با اینحال سخن من این نبود سخن پرسشی که در یادداشت بعدی بدان می پردازم این است که ؛
چرا ایرانیان از میان امامان مقتول و مسموم اینهمه بر امام حسین تکیه دارند و بویژه او را در این گرامیداشت برتر از پدر مظلومش می نشاندند؟! پدر شهیدی که از یک منظر جایگاه و پایگاهی در اسلام و شیعه دارد که هیچکس جز محمد ندارد آنهم از روی ادب شرعی و البته به تاکید و تایید خود حضرت امیر ...
به گمانم پاسخ دادن درست به این پرسش بسیار روشنگرانه خواهد بود .
چرا تعزیت حسین برای شیعیان اهمیتی بیشتر از حتا امیرالمومنین علی دارد!؟
#دکتر_محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشتهای_پریشانی
#آیین_عزاداری_و_زبل_بازی_ایرانیان(۳)
پرسش به ذهن آمده این شد؛
با وجود مفهوم شهادت در زندگی همه ی ائمه ی شیعه و سابق بودن امیرالمومنین در همه ی زمینه ها چرا شیعه و بویژه شیعه ی زیسته در ایران فرهنگی حد اعلی توجهش را به عزاداری حسین(ع) داده است؟
قطعا برای پاسخ به این پرسش و با توجه به منظر برگزیده ی خویش، میتوان اسباب و دلایل فراوان اقامه کرد. که چندتای به ذهن رسیده را می آورم ؛
۱- هرطور نگاه میکنم #کشش_دراماتیک این واقعه را بیش از هر اتفاق دیگر می یابم .
نوه ی عزیز کرده ی دختری یک پدربزرگ محترم و بنیان گذار (مفهوم نوه باری معصومانه دارد) که پدر و مادری بزرگ اما مظلوم داشته خود نیز مظلوم واقع میشود.
غاصبان بدنام و بدکردار حدود پنجاه سال تمامی حقوق یک خاندان خوش نام و نیک کردار را غصب کرده اند و از قضا اکثریت مردم نیز( به دلایل گوناگون) با غاصبان همراه و همدلند.
این نواده از همان آغاز قربانی فریب و عهدشکنی خاندانی پلید است چنانکه برادر بزرگترش نیز .
او با وجود صاحب حق بودن اهل جنگ و خروج نیست (چنانکه دیگران) فقط دو کار میکند #بیعت_نکردن با حاکم #فاسد و دیگری احیا و اصلاح همان دینی که جدش برپا کرده.
۲- مفهوم دراماتیک دیگر #عهدشکنی به ظاهر یاران است او که به خواست بسیاری از مردم ناحیه ی عراق دعوت شده برای رهبری در میانه ی راه به طرز غریبی تنها گذاشته میشود
۳- این تنهایی شامل حال تمامی کاروانی است که از هردست انسان نیک و معصوم درش هست از کودکی شیرخواره تا پیرمردی بسیار سال و حتا جوانمرد از سپاه ستم بریده. این ترکیبی کامل و اکمل است .قافله سالاری که هیچ خط و خشی بر آیینه ی گفتار و کردارش نمی نشیند، برادری و خواهری، جوانان و نوجوانانی، تازه عروسانی، یارانی با وفا و.. وقتی با چنین بافتی از قربانیان روبرو میشوی جزحسرت و رنج و آه و.. همراه نخواهی داشت
۴- در برابر چنین کاروان بی گناه و بی پناهی شما خیل #اشقیا را می بینی که به دهها سبب زشت و پلید ( از کسب ثواب برای آخرت گرفته تا کسب مال و منال ) در برابر چنین کاروانی با قساوت تمام چنگ و دندان تیز کرده اند
۵- پرپوگاندای ظالم با تکیه بر زر و زور و تزویر، حاکمیتی تمام گوشها و سرها را پر کرده از آنچه میخواهد و #صاحب_حق اساسا خلع سلاح شده است. نوه ی پیامبر مهدورالدم اعلام شده و فاسقی تبهکار بر اریکه ی قدرت نشسته..
۶- هرچه مهربانی و نور است در چهره ی سپاه کوچک و مقهور است و اردوی مقابل در نهایت سنگ دلی، جهل و سیاهکاری است
۷- مردم فلات ایران در تاریخ خویش معادل چنین مظلومیت و معصومیتی را قرنها داشته اند ( سیاوش)
۸- شیعیان معترض به غاصبان نقطه عطفی شگفت یافته اند که میتوانند تا برای تمام تاریخ خط کشی کنند بین حق و باطل و طبل رسوایی غاصبان را برای ابد به صدا درآرند
۹- رفتار زشت حاکمان فقط مختص آن روز و آن جا نیست دهه ها و سده ها بعد غاصبان همچنان با آن کاروان می ستیزند کانه ایشان زنده اند ( سعی در محو همه ی آثار کربلایی) و این باز بر مظلومیت شهدا می افزاید..
۱۰- در بحث #انسان_حیوان_سوگوار به بعد عمیق و وجودی عزاداری اشاره کردم انسان سوگوار ایرانی بویژه محملی می یابد برای تداوم سوگواری ازلی خویش
۱۱- عاشورا و شهادت چنانکه آمد برای شیعه مفهومی وجودی می یابد و هویتی
۱۲- اینکه بسیاری تلاش کرده اند برای حسین تباری ایرانی نیز اثبات کنند در برگزاری پرشور تر این سوگواری بی تاثیر نیست.
۱۳- وجوه اسطوره ای یافتن داستان عاشورا و خروجش از بافت تاریخی صرف. به تعبیری عاشورا از تاریخ #ممثل بیرون می رود و تاریخی #مثالی میشود و..( به تعبیر من #تاریخ_تن تبدیل میشود به #تاریخ_روح)
۱۴- و...اما برای به کار بردن #زبل_بازی و کم رنگ بودن عزاداری برای علی(ع) دلیل دیگری نیز دارم؛
زندگانی علی(ع) از سایر ائمه ی شیعه واضح تر است . از هیچ امامی به اندازه ی او نه مطلعیم و وضوح داریم و نه اینهمه سخنان و کردارهای مشخص. این امام همام در تمام زمینه ها همچون مرشدش #محمد #اسوه است . و این نوع بودن حد اعلای مسئولیت پذیری را ایجاد میکند. باور کنید گاه خود را به کام شهادت انداختن بسیار راحت تر است تا اقامه ی عدلی و دادی (چیزی که علی بدان شهره است) میخواهم از یک نکته ی ظریف بگویم که بر انسان ایرانی ناخودآگاه تاثیر شگفت گذارده ؛ در کنار دهها دلیل عظمت عاشورا، احیای علی و سیره ی علوی بسیار بسیار سخت تر است و مسئولیت زا تر علی در شیعه تنها کسی است که الگوی تام حکومتی است و هیچ حاکمی و البته محکومی را تاب علی نیست چنانکه خود آن امام همام نیز میدانست و ایشان نیز می دانند..
الحمدلله اولا و آخرا
#محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#آیین_عزاداری_و_زبل_بازی_ایرانیان(۳)
پرسش به ذهن آمده این شد؛
با وجود مفهوم شهادت در زندگی همه ی ائمه ی شیعه و سابق بودن امیرالمومنین در همه ی زمینه ها چرا شیعه و بویژه شیعه ی زیسته در ایران فرهنگی حد اعلی توجهش را به عزاداری حسین(ع) داده است؟
قطعا برای پاسخ به این پرسش و با توجه به منظر برگزیده ی خویش، میتوان اسباب و دلایل فراوان اقامه کرد. که چندتای به ذهن رسیده را می آورم ؛
۱- هرطور نگاه میکنم #کشش_دراماتیک این واقعه را بیش از هر اتفاق دیگر می یابم .
نوه ی عزیز کرده ی دختری یک پدربزرگ محترم و بنیان گذار (مفهوم نوه باری معصومانه دارد) که پدر و مادری بزرگ اما مظلوم داشته خود نیز مظلوم واقع میشود.
غاصبان بدنام و بدکردار حدود پنجاه سال تمامی حقوق یک خاندان خوش نام و نیک کردار را غصب کرده اند و از قضا اکثریت مردم نیز( به دلایل گوناگون) با غاصبان همراه و همدلند.
این نواده از همان آغاز قربانی فریب و عهدشکنی خاندانی پلید است چنانکه برادر بزرگترش نیز .
او با وجود صاحب حق بودن اهل جنگ و خروج نیست (چنانکه دیگران) فقط دو کار میکند #بیعت_نکردن با حاکم #فاسد و دیگری احیا و اصلاح همان دینی که جدش برپا کرده.
۲- مفهوم دراماتیک دیگر #عهدشکنی به ظاهر یاران است او که به خواست بسیاری از مردم ناحیه ی عراق دعوت شده برای رهبری در میانه ی راه به طرز غریبی تنها گذاشته میشود
۳- این تنهایی شامل حال تمامی کاروانی است که از هردست انسان نیک و معصوم درش هست از کودکی شیرخواره تا پیرمردی بسیار سال و حتا جوانمرد از سپاه ستم بریده. این ترکیبی کامل و اکمل است .قافله سالاری که هیچ خط و خشی بر آیینه ی گفتار و کردارش نمی نشیند، برادری و خواهری، جوانان و نوجوانانی، تازه عروسانی، یارانی با وفا و.. وقتی با چنین بافتی از قربانیان روبرو میشوی جزحسرت و رنج و آه و.. همراه نخواهی داشت
۴- در برابر چنین کاروان بی گناه و بی پناهی شما خیل #اشقیا را می بینی که به دهها سبب زشت و پلید ( از کسب ثواب برای آخرت گرفته تا کسب مال و منال ) در برابر چنین کاروانی با قساوت تمام چنگ و دندان تیز کرده اند
۵- پرپوگاندای ظالم با تکیه بر زر و زور و تزویر، حاکمیتی تمام گوشها و سرها را پر کرده از آنچه میخواهد و #صاحب_حق اساسا خلع سلاح شده است. نوه ی پیامبر مهدورالدم اعلام شده و فاسقی تبهکار بر اریکه ی قدرت نشسته..
۶- هرچه مهربانی و نور است در چهره ی سپاه کوچک و مقهور است و اردوی مقابل در نهایت سنگ دلی، جهل و سیاهکاری است
۷- مردم فلات ایران در تاریخ خویش معادل چنین مظلومیت و معصومیتی را قرنها داشته اند ( سیاوش)
۸- شیعیان معترض به غاصبان نقطه عطفی شگفت یافته اند که میتوانند تا برای تمام تاریخ خط کشی کنند بین حق و باطل و طبل رسوایی غاصبان را برای ابد به صدا درآرند
۹- رفتار زشت حاکمان فقط مختص آن روز و آن جا نیست دهه ها و سده ها بعد غاصبان همچنان با آن کاروان می ستیزند کانه ایشان زنده اند ( سعی در محو همه ی آثار کربلایی) و این باز بر مظلومیت شهدا می افزاید..
۱۰- در بحث #انسان_حیوان_سوگوار به بعد عمیق و وجودی عزاداری اشاره کردم انسان سوگوار ایرانی بویژه محملی می یابد برای تداوم سوگواری ازلی خویش
۱۱- عاشورا و شهادت چنانکه آمد برای شیعه مفهومی وجودی می یابد و هویتی
۱۲- اینکه بسیاری تلاش کرده اند برای حسین تباری ایرانی نیز اثبات کنند در برگزاری پرشور تر این سوگواری بی تاثیر نیست.
۱۳- وجوه اسطوره ای یافتن داستان عاشورا و خروجش از بافت تاریخی صرف. به تعبیری عاشورا از تاریخ #ممثل بیرون می رود و تاریخی #مثالی میشود و..( به تعبیر من #تاریخ_تن تبدیل میشود به #تاریخ_روح)
۱۴- و...اما برای به کار بردن #زبل_بازی و کم رنگ بودن عزاداری برای علی(ع) دلیل دیگری نیز دارم؛
زندگانی علی(ع) از سایر ائمه ی شیعه واضح تر است . از هیچ امامی به اندازه ی او نه مطلعیم و وضوح داریم و نه اینهمه سخنان و کردارهای مشخص. این امام همام در تمام زمینه ها همچون مرشدش #محمد #اسوه است . و این نوع بودن حد اعلای مسئولیت پذیری را ایجاد میکند. باور کنید گاه خود را به کام شهادت انداختن بسیار راحت تر است تا اقامه ی عدلی و دادی (چیزی که علی بدان شهره است) میخواهم از یک نکته ی ظریف بگویم که بر انسان ایرانی ناخودآگاه تاثیر شگفت گذارده ؛ در کنار دهها دلیل عظمت عاشورا، احیای علی و سیره ی علوی بسیار بسیار سخت تر است و مسئولیت زا تر علی در شیعه تنها کسی است که الگوی تام حکومتی است و هیچ حاکمی و البته محکومی را تاب علی نیست چنانکه خود آن امام همام نیز میدانست و ایشان نیز می دانند..
الحمدلله اولا و آخرا
#محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹