Forwarded from اتچ بات
در واقع ما هرگز،هرگز به آن لحظه ی #تحمل ناپذیر که ذهن از آن بسیار #هراسان است، نخواهیم رسید.
فقط #ترس از یک لحظه ی تحمل ناپذیر وجود دارد خودِ آن لحظه هرگز #نمی آید.
شمابه عنوان فضای #باز هرگز نمیتوانید یک شخص بیچاره و #منکوب باشید ؛ زیرا آنچه شمایید ،ظرفیت #خالصی است حتی برای #شدید ترین احساسِ در هم شکستگی.
مرگ تجربه ای نیست که شماداشته باشید. موج هرگز نمیتواند غیبت خودش را تجربه کند.
نهایتاًهیچ چیزی برای ترسیدن وجود #ندارد حتی اگر ترسی بسیار شدید در حال پدیدار شدن باشد.
فقط وقتی این لحظه رابالحظه ی بعد،بالحظه ای در آینده مقایسه می کنید ،رنج #شروع می شود.
آنچه که منم ،آرامشی در مرکز #طوفان است.
من در جنگ با طوفان نیستم.
من فضای بازی هستم که در آن طوفان #مجاز به آمدن و رفتن است.
من از طوفان #نمیترسم نه به این خاطر که من قوی و شجاع هستم،
بلکه:
به این خاطر که من طوفان را به عنوان خودم #میبینم.
در #عمیق ترین سطح، آن نمیتواند مرا تهدید کند.
بنابراین اگر میآید، بگذار بیاید.
وقتی در درد آرام باشیم به جای اینکه خودمان را در مقابل آن مقاوم کنیم،وقتی #عمیق ترین پذیرش را در #وسط درد بیابیم به جای اینکه درد را به صورت #دشمن ببینیم در می یابیم که #شفا_یافتن همیشه بسیار #نزدیک است.
آنچه که ماییم ،#فضایی است در وسط آشفتگی، اقیانوسی آرام در وسط یک طوفان غرّان که پیشاپیش ، #کل است و همواره #شفا یافته است.
@kheradedaroun
فقط #ترس از یک لحظه ی تحمل ناپذیر وجود دارد خودِ آن لحظه هرگز #نمی آید.
شمابه عنوان فضای #باز هرگز نمیتوانید یک شخص بیچاره و #منکوب باشید ؛ زیرا آنچه شمایید ،ظرفیت #خالصی است حتی برای #شدید ترین احساسِ در هم شکستگی.
مرگ تجربه ای نیست که شماداشته باشید. موج هرگز نمیتواند غیبت خودش را تجربه کند.
نهایتاًهیچ چیزی برای ترسیدن وجود #ندارد حتی اگر ترسی بسیار شدید در حال پدیدار شدن باشد.
فقط وقتی این لحظه رابالحظه ی بعد،بالحظه ای در آینده مقایسه می کنید ،رنج #شروع می شود.
آنچه که منم ،آرامشی در مرکز #طوفان است.
من در جنگ با طوفان نیستم.
من فضای بازی هستم که در آن طوفان #مجاز به آمدن و رفتن است.
من از طوفان #نمیترسم نه به این خاطر که من قوی و شجاع هستم،
بلکه:
به این خاطر که من طوفان را به عنوان خودم #میبینم.
در #عمیق ترین سطح، آن نمیتواند مرا تهدید کند.
بنابراین اگر میآید، بگذار بیاید.
وقتی در درد آرام باشیم به جای اینکه خودمان را در مقابل آن مقاوم کنیم،وقتی #عمیق ترین پذیرش را در #وسط درد بیابیم به جای اینکه درد را به صورت #دشمن ببینیم در می یابیم که #شفا_یافتن همیشه بسیار #نزدیک است.
آنچه که ماییم ،#فضایی است در وسط آشفتگی، اقیانوسی آرام در وسط یک طوفان غرّان که پیشاپیش ، #کل است و همواره #شفا یافته است.
@kheradedaroun
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
افکار و احساسات،
هیچ قدرتی بر تو ندارند
مگر اینکه با فراموش کردن
طبیعت #راستینت
به آنها قدرت بدهی
تو #اقیانوسی
آنها موج هایی #مدام
در حال تغییر هستند
تو آسمان #بی پایانی
و آنها ابرهای گذرایی
بیش نیستند.
تو ظرفی #خالی هستی
و آنها مهمان هایی
هستند برای آغوش #بی نهایت تو.
ای دوست، تو افکار و احساسات #نیستی
اما تو به اندازۀ کافی #وسیع هستی
که آنها را در #بر بگیری
و به آنها اجازۀ آمد و شد
و افت و خیز بدهی
و به آنها اجازه بدهی که #ظاهر شوند،
برای مدتی باشند،
و سپس در خوابی #عمیق فرو روند..
تو باقی می مانی، #بیدار
@kheradedaroun
هیچ قدرتی بر تو ندارند
مگر اینکه با فراموش کردن
طبیعت #راستینت
به آنها قدرت بدهی
تو #اقیانوسی
آنها موج هایی #مدام
در حال تغییر هستند
تو آسمان #بی پایانی
و آنها ابرهای گذرایی
بیش نیستند.
تو ظرفی #خالی هستی
و آنها مهمان هایی
هستند برای آغوش #بی نهایت تو.
ای دوست، تو افکار و احساسات #نیستی
اما تو به اندازۀ کافی #وسیع هستی
که آنها را در #بر بگیری
و به آنها اجازۀ آمد و شد
و افت و خیز بدهی
و به آنها اجازه بدهی که #ظاهر شوند،
برای مدتی باشند،
و سپس در خوابی #عمیق فرو روند..
تو باقی می مانی، #بیدار
@kheradedaroun
Forwarded from اتچ بات
#روشن ضمیری یک مقصد، یک هدف و یا یک مکان استراحت در انتهای یک سفرِ طولانی #نیست. اینها تنها تعاریف #ذهن از روشن ضمیری است.
روشن ضمیری "تاباندنِ نور" بر جایی است که همین #حالا در آن هستی.
این یک خبر #خوب است.
این یعنی هیچ کس بر "مسیر"ِ تو تسلط #ندارد. نه معلمت، نه مرشدت و نه رهبر دینی ات.
این یعنی هیچ کس نمیتواند به تو بگوید که "راه"ِ درست چیست.
این یعنی تو نمیتوانی #اشتباه بروی، حتی اگر فکر کنی که اشتباه رفته ای.
این یعنی هر اتفاقی بیوفتد نمیتواند تو را از مسیر #خارج کند؛ چرا که مسیر، همان چیزی است که در حالِ اتفاق افتادن است (این جمله را چند باره بخوان- مترجم).
هیچ کس نمیتواند تو را از #معجزه ی زندگی دور کند یا تو را به آن نزدیک تر کند؛ چرا که این معجزه تو را #احاطه کرده است و در غالب هر فکر و احساس و تصور و بو و صدایی، در حال #تابیدن بر توست
تو آن آگاهی ای باش که بر هر "لحظه" می تابد، #فارغ از این که محتوای لحظه چیست...
شک، ترس، اندوه، خشم، گیجی
شاید این حالات نه #دشمنِ روشن ضمیری باشند و نه مانعی بر سر آن. بلکه تنها مظهرِ یک هوشمندی #عمیق باشند. همان هوشمندیِ عظیم و بیداری که ستاره ها را متولد می کند، امواج اقیانوس را به حرکت #در می آورد و هر موجود زنده ای را در این سفرِ پر از تضاد، به سمت خویش می کِشد.
از داستان ِ زمان و فضا و پیشرفت در مسیرِ یک هدف بیرون بیا و به قداستِ هر لحظه #اعتماد کن...
یک لحظه را انتخاب کن. هر لحظه ای. فرقی نمی کند کدام لحظه. اصلا همین لحظه.
چرا که هر لحظه یک نقطهی #دستیابی است..
لحظه ها هرگز #مانع نیستند بلکه نقطه دستیابی اند.
تو یک موجودِ جدا افتاده در یک سفرِ طولانی به سمت #کمال نیستی.
تو یک شعر #نابی...
@kheradedaroun
روشن ضمیری "تاباندنِ نور" بر جایی است که همین #حالا در آن هستی.
این یک خبر #خوب است.
این یعنی هیچ کس بر "مسیر"ِ تو تسلط #ندارد. نه معلمت، نه مرشدت و نه رهبر دینی ات.
این یعنی هیچ کس نمیتواند به تو بگوید که "راه"ِ درست چیست.
این یعنی تو نمیتوانی #اشتباه بروی، حتی اگر فکر کنی که اشتباه رفته ای.
این یعنی هر اتفاقی بیوفتد نمیتواند تو را از مسیر #خارج کند؛ چرا که مسیر، همان چیزی است که در حالِ اتفاق افتادن است (این جمله را چند باره بخوان- مترجم).
هیچ کس نمیتواند تو را از #معجزه ی زندگی دور کند یا تو را به آن نزدیک تر کند؛ چرا که این معجزه تو را #احاطه کرده است و در غالب هر فکر و احساس و تصور و بو و صدایی، در حال #تابیدن بر توست
تو آن آگاهی ای باش که بر هر "لحظه" می تابد، #فارغ از این که محتوای لحظه چیست...
شک، ترس، اندوه، خشم، گیجی
شاید این حالات نه #دشمنِ روشن ضمیری باشند و نه مانعی بر سر آن. بلکه تنها مظهرِ یک هوشمندی #عمیق باشند. همان هوشمندیِ عظیم و بیداری که ستاره ها را متولد می کند، امواج اقیانوس را به حرکت #در می آورد و هر موجود زنده ای را در این سفرِ پر از تضاد، به سمت خویش می کِشد.
از داستان ِ زمان و فضا و پیشرفت در مسیرِ یک هدف بیرون بیا و به قداستِ هر لحظه #اعتماد کن...
یک لحظه را انتخاب کن. هر لحظه ای. فرقی نمی کند کدام لحظه. اصلا همین لحظه.
چرا که هر لحظه یک نقطهی #دستیابی است..
لحظه ها هرگز #مانع نیستند بلکه نقطه دستیابی اند.
تو یک موجودِ جدا افتاده در یک سفرِ طولانی به سمت #کمال نیستی.
تو یک شعر #نابی...
@kheradedaroun
Telegram
attach 📎
هرگز با نگرش یک گدا دعا #نکنید،
شما فرزند خدا هستید
به عنوان فرزند او شما حقی بر #گنجینهاش در مخزن بینهایت دارید.
با اطمینان مطلق که او دارد به شما گوش میدهد، #دعا کنید.
درواقع او گوش میدهد اگر:
با عشق به او دعا کنید.
از قلبتان دعا کنید با شدتی #عمیق.
با عشق از او بخواهید،
هرگز گدایی نکنید.
منظور از خواستن این نیست که باید خواسته خود را بر او #تحمیل کنید با وجود مخالفت او با برآوردن آرزویتان.
منظورم این است که:
با اعتقاد راسخ که او میخواهد هرآنچه نیاز دارید به شما دهد دعا کنید و او به شما خواهد داد.
@kheradedaroun
شما فرزند خدا هستید
به عنوان فرزند او شما حقی بر #گنجینهاش در مخزن بینهایت دارید.
با اطمینان مطلق که او دارد به شما گوش میدهد، #دعا کنید.
درواقع او گوش میدهد اگر:
با عشق به او دعا کنید.
از قلبتان دعا کنید با شدتی #عمیق.
با عشق از او بخواهید،
هرگز گدایی نکنید.
منظور از خواستن این نیست که باید خواسته خود را بر او #تحمیل کنید با وجود مخالفت او با برآوردن آرزویتان.
منظورم این است که:
با اعتقاد راسخ که او میخواهد هرآنچه نیاز دارید به شما دهد دعا کنید و او به شما خواهد داد.
@kheradedaroun
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
همه را در خود #بینی
از موسی و عیسی و ابراهیم و نوح و آدم و حوا و آسیه و خضر و الیاس
و "فرعون" و "نمرود".
تو عالم #بیکرانی
همهی عالم در توست
چون خود را #شناختی، همه را شناختهای.
پس اینقدر عمر که تو را هست، در #تفحصِ حالِ خود خرج کن، در تفحصِ عالم چرا خرج می کنی؟
شناخت خدا #عمیق است؟
ای انسان، عمیق تویی!
اگر #عمقی هست در #توست.
@kheradedaroun
از موسی و عیسی و ابراهیم و نوح و آدم و حوا و آسیه و خضر و الیاس
و "فرعون" و "نمرود".
تو عالم #بیکرانی
همهی عالم در توست
چون خود را #شناختی، همه را شناختهای.
پس اینقدر عمر که تو را هست، در #تفحصِ حالِ خود خرج کن، در تفحصِ عالم چرا خرج می کنی؟
شناخت خدا #عمیق است؟
ای انسان، عمیق تویی!
اگر #عمقی هست در #توست.
@kheradedaroun
Forwarded from اتچ بات
آنکه تو را آنقدر #میخنداند تا دل درد بگیری معلم #معنوی توست...!
آنکه اشک را به چشمانت می آورد و تو را وامیدارد تا #رازهایت را گریه کنی آموزگار توست
آنکه تو را به #چالش میکشد،
دردهایت را #بالا می آورد،
تو را وادار میکند با #عمیق ترین ترسها و نیازهایت روبه رو شوی،
کمکت میکند تا حقیقت رو بگویی #معلم توست،
هر نَفَست،
هر #تپش قلبت آموزگار توست،
هر صدایی...
آن نسیم صبحگاهی که صورتت را #نوازش میکند مرشد توست...
ماشینی که روشن #نمیشود!
فرصتی که را دست #میرود،
عهدی که #شکسته میشود،
شیشه ای که #میشکند،
همه اینها #آموزگاران تواند،
آنکه #عاشقش هستی،
انکه تو را #خشمگین میکند،
آنکه تو را #خسته میکند،
آنهایی که #نمیخواهی به یاد بیاوری،
همه آنها هم #معلمان تو هستند.
تمام این زندگی،
بسیار #زودگذر،
بسیار #حاضر،
غنی از برکت،
آموزگار توست.
تو میتوانی در آشرام هند به دنبال #معلم خود بگردی
ولی آشرام حقیقی درست #همانجایی است که اکنون #ایستادهای،
تو میتوانی برای یافتن قدرت خود به غاری در بلندترین کوه ها بروی
اما دوست من
اگر به عمق حضور خویش نگاه کنی #میبینی که تو پیشاپیش همانجا هستی...
#حضور از نفَس بعدیِ تو به تو #نزدیک تر است...
قلمرو پادشاهی تو در سرتاسر این زمین گسترده است و در انتظار چشمانی بیناست....
@kheradedaroun
آنکه اشک را به چشمانت می آورد و تو را وامیدارد تا #رازهایت را گریه کنی آموزگار توست
آنکه تو را به #چالش میکشد،
دردهایت را #بالا می آورد،
تو را وادار میکند با #عمیق ترین ترسها و نیازهایت روبه رو شوی،
کمکت میکند تا حقیقت رو بگویی #معلم توست،
هر نَفَست،
هر #تپش قلبت آموزگار توست،
هر صدایی...
آن نسیم صبحگاهی که صورتت را #نوازش میکند مرشد توست...
ماشینی که روشن #نمیشود!
فرصتی که را دست #میرود،
عهدی که #شکسته میشود،
شیشه ای که #میشکند،
همه اینها #آموزگاران تواند،
آنکه #عاشقش هستی،
انکه تو را #خشمگین میکند،
آنکه تو را #خسته میکند،
آنهایی که #نمیخواهی به یاد بیاوری،
همه آنها هم #معلمان تو هستند.
تمام این زندگی،
بسیار #زودگذر،
بسیار #حاضر،
غنی از برکت،
آموزگار توست.
تو میتوانی در آشرام هند به دنبال #معلم خود بگردی
ولی آشرام حقیقی درست #همانجایی است که اکنون #ایستادهای،
تو میتوانی برای یافتن قدرت خود به غاری در بلندترین کوه ها بروی
اما دوست من
اگر به عمق حضور خویش نگاه کنی #میبینی که تو پیشاپیش همانجا هستی...
#حضور از نفَس بعدیِ تو به تو #نزدیک تر است...
قلمرو پادشاهی تو در سرتاسر این زمین گسترده است و در انتظار چشمانی بیناست....
@kheradedaroun
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
هرچه بیشتر تسلیم حضور آن #آزادی وجودی که حق ذاتی و خانه توست شوی، بیشتر از ذهن و شرطی شدن بینهایت پیچیده اش #خلاص می شوی و هرچه بیشتر نقش ها و مشغولیت را که معمولاً برای گریز از خود به کار می بردی، بیندازی، بیشتر با آرزوهای خام و بکر، اشتياق ها و ناامنی هایی #مواجه می شوی که پیوسته از آنها می #گریختی.
تو همواره جویای #امنیت در کیهانی ذاتا ناامن بودی.
هرچه کمتر با داستان هویت بگیری، بیشتر احساس بی ثباتی و بیراهی و سرگردانی #می کنی، اما این چیز بدی #نیست. بیراهی راه است، حقیقت و زندگی است، شناخت آگاهی آزادی ناب است. همانگونه که بودا #تعلیم داد، هیچ ثباتی نمی توان یافت. هیچ چیزی را نمی توان نگه داشت. #خانه ای نیست. برای سالک استراحتی نیست، مگر اینجا در حضور، مگر در نفَس، مگر در این ساحت پذیرش راستین. ذهن خانه ای برای تو نیست.
احساس تنهایی و ازدست دادن #عمیق در ذات تجربه آزادی نهفته است.
از دست دادن دنیای ثابت، این تنهایی مراقبه ناب است. این تنهایی سیارات #دورافتاده است که در شب بیکران به گرد خود می چرخند. این تنهایی بودنی ابدی در آستانه آفرینش ناب و بی نقص است. این تنهایی #ترک دنیای شناخته شده و رویارویی با لحظه های #گرانبهاست. این تنهایی ای است که در مرکز هر موجودی وجود دارد، تنهایی ای که به این شناخت می رسد: «من زندگی میکنم و می میرم و نمی توانم این راز را برای خودم گره گشایی کنم، هیچکس نمی تواند آن را به عوض من #گره گشایی کند و هیچ کس نمی تواند به جای من نفس بکشد، به جای من عشق بورزد، به جای من بمیرد...»
این تنهایی مقدس است، حس #مقدس ازدست دادن که بد، اشتباه، خطرناک، گناه یا شرم آور یا نشانه ای از شکست یا نقص نیست؛ به راستی انرژی #نیروبخشی است، آرامش بخش و حیات بخش، درگاهی است به سوی صلح، عشق به خود، خشنودی و شادی. تنهایی ای است که #هرگز تو را رها نمی کند، و وابسته به این نیست که چند نفر تو را احاطه کرده اند یا اینکه چه اندازه #محبوب هستی یا چه تعداد #هواخواه داری، تنهایی ای که به راستی ذاتی خود هستی است که تو را لحظه به لحظه به خانه فرامی خواند. به اینجا برگرد؛ به بدن، به زمین، به روز همانگونه که آشکار می شود، به شگفتی #رویدادها. به سبزی چمن تازه در بهار. به آبی لاجوردی آسمان تابستان. به هیبتی که ذهن را متوقف می کند. زیبایی ای که نمی توان با واژه ها بیان کرد، زیبایی ای که تنها برای دمی وجود دارد، زیبایی ای که نمی توان به #چنگش آورد.
بیرون از ذهن و در این حضور! در این صمیمیت با زندگی. این تنهایی تو را جدا یا #منزوی نمی کند، اما به راستی تو را #عمیقا با همه چیز مرتبط می کند.
@kheradedaroun
تو همواره جویای #امنیت در کیهانی ذاتا ناامن بودی.
هرچه کمتر با داستان هویت بگیری، بیشتر احساس بی ثباتی و بیراهی و سرگردانی #می کنی، اما این چیز بدی #نیست. بیراهی راه است، حقیقت و زندگی است، شناخت آگاهی آزادی ناب است. همانگونه که بودا #تعلیم داد، هیچ ثباتی نمی توان یافت. هیچ چیزی را نمی توان نگه داشت. #خانه ای نیست. برای سالک استراحتی نیست، مگر اینجا در حضور، مگر در نفَس، مگر در این ساحت پذیرش راستین. ذهن خانه ای برای تو نیست.
احساس تنهایی و ازدست دادن #عمیق در ذات تجربه آزادی نهفته است.
از دست دادن دنیای ثابت، این تنهایی مراقبه ناب است. این تنهایی سیارات #دورافتاده است که در شب بیکران به گرد خود می چرخند. این تنهایی بودنی ابدی در آستانه آفرینش ناب و بی نقص است. این تنهایی #ترک دنیای شناخته شده و رویارویی با لحظه های #گرانبهاست. این تنهایی ای است که در مرکز هر موجودی وجود دارد، تنهایی ای که به این شناخت می رسد: «من زندگی میکنم و می میرم و نمی توانم این راز را برای خودم گره گشایی کنم، هیچکس نمی تواند آن را به عوض من #گره گشایی کند و هیچ کس نمی تواند به جای من نفس بکشد، به جای من عشق بورزد، به جای من بمیرد...»
این تنهایی مقدس است، حس #مقدس ازدست دادن که بد، اشتباه، خطرناک، گناه یا شرم آور یا نشانه ای از شکست یا نقص نیست؛ به راستی انرژی #نیروبخشی است، آرامش بخش و حیات بخش، درگاهی است به سوی صلح، عشق به خود، خشنودی و شادی. تنهایی ای است که #هرگز تو را رها نمی کند، و وابسته به این نیست که چند نفر تو را احاطه کرده اند یا اینکه چه اندازه #محبوب هستی یا چه تعداد #هواخواه داری، تنهایی ای که به راستی ذاتی خود هستی است که تو را لحظه به لحظه به خانه فرامی خواند. به اینجا برگرد؛ به بدن، به زمین، به روز همانگونه که آشکار می شود، به شگفتی #رویدادها. به سبزی چمن تازه در بهار. به آبی لاجوردی آسمان تابستان. به هیبتی که ذهن را متوقف می کند. زیبایی ای که نمی توان با واژه ها بیان کرد، زیبایی ای که تنها برای دمی وجود دارد، زیبایی ای که نمی توان به #چنگش آورد.
بیرون از ذهن و در این حضور! در این صمیمیت با زندگی. این تنهایی تو را جدا یا #منزوی نمی کند، اما به راستی تو را #عمیقا با همه چیز مرتبط می کند.
@kheradedaroun
Telegram
attach 📎
Forwarded from عکس نگار
دوست من،
من نمی دانم چگونه #کمکت کنم،
#نمیدانم چگونه دردت را کم کنم،
نمیدانم چگونه سردرد، ترس، اندوه و اشتیاقی را که اعماق وجودت را میسوزاند از میان بردارم
من هم این مهمانان را #میشناسم.
و هرگز راهی را #نیافتم که آنها را در خودم نابود کنم!!
من هم به اندازه شما شکسته و گم گشته هستم.
بله، من هم احساس تنهایی و اشتیاقی را که از آن صحبت میکنید میشناسم،
من سالها از دردهایم #فرار کردم،
همه راه حلها را #امتحان کردم و اعتیاد را نیز امتحان کردم
تلاش کردم تا تنهاییام را با الکل، سکس و غذا از میان بردارم
سعی کردم تا با شلوغ کردن اطرافم با آدمها، حواسم را #پرت کنم.
به انسان ها #عادت کردم اما همچنان تنهایی مرا تسخیر میکرد.
تلاش کردم تا با مذهب، معنویت، تعصب، باور و امید واهی خودم را #هیپنوتیزم کنم،
زمانهایی بود که بسیار به خودکشی #نزدیک بودم
زمان.هایی که ظاهرا تنها #جواب ممکن، خودکشی بود.
تلاش کردم تا با دارو تنهاییام را از #میان بردارم، نادیدهاش بگیرم، خودم را در کار و فعالیتهای بی فایده دفن کنم،
به خودم التماس میکردم: فقط #حرکت کن. نایست.
با این حال، تنهایی در نیمه شب در بر میزد
تنهاییام را میدیدم که در خیالبافیهای روزنه و کابوسهای شبانه بر در میزد.
آن قدر #فرار کردم تا پاهایم زخمی و خونین شد،
آن قدر فرار کردم که دیگر #نمیتوانستم فرار کنم
و سپس زندگی مرا وادار به توقف کرد.
در میان بیماری، خستگی، و هجوم درد
تنها زمانی که #توقف کردم، #شفای من آغاز شد،
من به سمت #تنهایی خود بازگشتم و اجازه دادم وجودم را #انباشته کند.
فکر کردم که #میمیرم اما در بطن تنهایی، من فقط عشق یافتم و زندگی بیشتر و نور بیشتر
و اتصالی #عمیق تر با لطف زندگی
این تاریکیِ درون من، تنها یک کودک گم شده بود که نیاز به عشق داشت.
تنها بود و منتظر من بود،
و این یک وصال زیبا بود.
حالا من و تنهایی، با هم مانند «من یک نفر» زندگی میکنیم،
با هم #نفس میکشیم و با هم در میان علفزار راه میرویم،
زیر آسمان مینشینیم و میخندیم و میگریم.
من عشق را در #تاریکی یافتهام.
حالا دوست من
من در کنارت #مینشینم، ساکن، حاضر، اینجا
من ترست را #میبینم، شکستگی باشکوهت و قلب مشتاقت را میبینم و در برابر این هدایا، و این ابعادِ پر قدرت تو #تعظیم میکنم.
من به توانایی تو برای ملاقات با خودت ایمان دارم.
خودت را #ملاقات کن...
من هیچ علاقهای به #اصلاح تو ندارم،
نمی دانم چگونه کمکت کنم
اما در آن نقطهی #بیچارگیِ تو، شعلهي شفا را میبینم.
نه من نمیتوانم #اصلاحت کنم،
اما میتوانم #عاشقت باشم،
همان قدر که عاشق خودم هستم!
که بسیار #زیاد است.
@kheradedaroun
من نمی دانم چگونه #کمکت کنم،
#نمیدانم چگونه دردت را کم کنم،
نمیدانم چگونه سردرد، ترس، اندوه و اشتیاقی را که اعماق وجودت را میسوزاند از میان بردارم
من هم این مهمانان را #میشناسم.
و هرگز راهی را #نیافتم که آنها را در خودم نابود کنم!!
من هم به اندازه شما شکسته و گم گشته هستم.
بله، من هم احساس تنهایی و اشتیاقی را که از آن صحبت میکنید میشناسم،
من سالها از دردهایم #فرار کردم،
همه راه حلها را #امتحان کردم و اعتیاد را نیز امتحان کردم
تلاش کردم تا تنهاییام را با الکل، سکس و غذا از میان بردارم
سعی کردم تا با شلوغ کردن اطرافم با آدمها، حواسم را #پرت کنم.
به انسان ها #عادت کردم اما همچنان تنهایی مرا تسخیر میکرد.
تلاش کردم تا با مذهب، معنویت، تعصب، باور و امید واهی خودم را #هیپنوتیزم کنم،
زمانهایی بود که بسیار به خودکشی #نزدیک بودم
زمان.هایی که ظاهرا تنها #جواب ممکن، خودکشی بود.
تلاش کردم تا با دارو تنهاییام را از #میان بردارم، نادیدهاش بگیرم، خودم را در کار و فعالیتهای بی فایده دفن کنم،
به خودم التماس میکردم: فقط #حرکت کن. نایست.
با این حال، تنهایی در نیمه شب در بر میزد
تنهاییام را میدیدم که در خیالبافیهای روزنه و کابوسهای شبانه بر در میزد.
آن قدر #فرار کردم تا پاهایم زخمی و خونین شد،
آن قدر فرار کردم که دیگر #نمیتوانستم فرار کنم
و سپس زندگی مرا وادار به توقف کرد.
در میان بیماری، خستگی، و هجوم درد
تنها زمانی که #توقف کردم، #شفای من آغاز شد،
من به سمت #تنهایی خود بازگشتم و اجازه دادم وجودم را #انباشته کند.
فکر کردم که #میمیرم اما در بطن تنهایی، من فقط عشق یافتم و زندگی بیشتر و نور بیشتر
و اتصالی #عمیق تر با لطف زندگی
این تاریکیِ درون من، تنها یک کودک گم شده بود که نیاز به عشق داشت.
تنها بود و منتظر من بود،
و این یک وصال زیبا بود.
حالا من و تنهایی، با هم مانند «من یک نفر» زندگی میکنیم،
با هم #نفس میکشیم و با هم در میان علفزار راه میرویم،
زیر آسمان مینشینیم و میخندیم و میگریم.
من عشق را در #تاریکی یافتهام.
حالا دوست من
من در کنارت #مینشینم، ساکن، حاضر، اینجا
من ترست را #میبینم، شکستگی باشکوهت و قلب مشتاقت را میبینم و در برابر این هدایا، و این ابعادِ پر قدرت تو #تعظیم میکنم.
من به توانایی تو برای ملاقات با خودت ایمان دارم.
خودت را #ملاقات کن...
من هیچ علاقهای به #اصلاح تو ندارم،
نمی دانم چگونه کمکت کنم
اما در آن نقطهی #بیچارگیِ تو، شعلهي شفا را میبینم.
نه من نمیتوانم #اصلاحت کنم،
اما میتوانم #عاشقت باشم،
همان قدر که عاشق خودم هستم!
که بسیار #زیاد است.
@kheradedaroun
Forwarded from عکس نگار
اگر #مشتاق رسیدن سال نو و تعطیلات #نیستید، بدانید که هیچ #اشکالی ندارد.
این که احساس خستگی، گیجی، و بی حسی #میکنید و با این مراسم #ارتباطی برقرار نمیکنید عادی است،
عادی است که احساسات #غیر عادی داشته باشید!
اگر در این روزها حس خشم، کسالت، تاسف و سوگ دارید شما تنها نیستید.
اگر نمی خواهید در مراسمی شرکت کنید یا نمی خواهید افراد خاصی را #ملاقات کنید،
اگر در این تعطیلات نمیتوانید حس درد را بیش ازین در خود #سرکوب کنید یا نادیده بگیرید
هیچ اشکالی ندارد.
هیچ اشکالی ندارد اگر "شبیه دیگران نباشید،
هیچ ایرادی در شما وجود ندارد،
اگر به هیچ کدام از مراسم سنتی یا مذهبی باور یا احساسی ندارید،
اگر #نمیخواهید این سال جدید را جشن بگیرید و مشتاق فرا رسیدن سالی نو نیستید،
اگر در حال تجربهی بحران و دردی #عمیق هستید و نیاز به فضا دارید و میخواهید از اعضای خانواده دور باشید،
اگر منتظرید تا سر و صداهای جشن و پایکوبی تمام شود،
اگر نمیخواهید به دوست داشتن افرادی خاصی تظاهر کنید،
هیچ ایرادی به شما #وارد نیست...
یادتان باشد که شما نسخه ای اصیل و بی همتا از مخلوقات #جهان هستید
و میتوانید عاشق افرادی باشید، بدون اینکه بخواهید آنها را #ملاقات کنید،
آنچه که برای دیگران مناسب جالب و درست است لزوما در این زمان بخصوص زندگی شما که در حال سپری کردن مسیری #دشوار هستید برای شما مناسب و جالب و درست نیست.
در این فصل تعطیلات بگذارید که یکتا، اصیل و بی مانند باشید.
شهامت زیادی میخواهد که #خودتان باشید وقتی که چنین گرایش قدرتمندی برای راضی نگه داشتن دیگران و برقراری آشتی و دوستی وجود دارد
برقراری آشتی و دوستی؟
به چه #قیمتی؟
در این فصل تعطیلات به خودت یک تعطیلی حقیقی بده،
چه بخواهی سال جدید را #جشن بگیری چه نخواهی.
سال نو #مبارک دوست من.
درسته. تو میتوانی جشن #نگرفتنت را جشن بگیری!!
@kheradedaroun
این که احساس خستگی، گیجی، و بی حسی #میکنید و با این مراسم #ارتباطی برقرار نمیکنید عادی است،
عادی است که احساسات #غیر عادی داشته باشید!
اگر در این روزها حس خشم، کسالت، تاسف و سوگ دارید شما تنها نیستید.
اگر نمی خواهید در مراسمی شرکت کنید یا نمی خواهید افراد خاصی را #ملاقات کنید،
اگر در این تعطیلات نمیتوانید حس درد را بیش ازین در خود #سرکوب کنید یا نادیده بگیرید
هیچ اشکالی ندارد.
هیچ اشکالی ندارد اگر "شبیه دیگران نباشید،
هیچ ایرادی در شما وجود ندارد،
اگر به هیچ کدام از مراسم سنتی یا مذهبی باور یا احساسی ندارید،
اگر #نمیخواهید این سال جدید را جشن بگیرید و مشتاق فرا رسیدن سالی نو نیستید،
اگر در حال تجربهی بحران و دردی #عمیق هستید و نیاز به فضا دارید و میخواهید از اعضای خانواده دور باشید،
اگر منتظرید تا سر و صداهای جشن و پایکوبی تمام شود،
اگر نمیخواهید به دوست داشتن افرادی خاصی تظاهر کنید،
هیچ ایرادی به شما #وارد نیست...
یادتان باشد که شما نسخه ای اصیل و بی همتا از مخلوقات #جهان هستید
و میتوانید عاشق افرادی باشید، بدون اینکه بخواهید آنها را #ملاقات کنید،
آنچه که برای دیگران مناسب جالب و درست است لزوما در این زمان بخصوص زندگی شما که در حال سپری کردن مسیری #دشوار هستید برای شما مناسب و جالب و درست نیست.
در این فصل تعطیلات بگذارید که یکتا، اصیل و بی مانند باشید.
شهامت زیادی میخواهد که #خودتان باشید وقتی که چنین گرایش قدرتمندی برای راضی نگه داشتن دیگران و برقراری آشتی و دوستی وجود دارد
برقراری آشتی و دوستی؟
به چه #قیمتی؟
در این فصل تعطیلات به خودت یک تعطیلی حقیقی بده،
چه بخواهی سال جدید را #جشن بگیری چه نخواهی.
سال نو #مبارک دوست من.
درسته. تو میتوانی جشن #نگرفتنت را جشن بگیری!!
@kheradedaroun