Forwarded from اتچ بات
#خرد در مقابل #حماقت
با دقت #مطالعه کنید
پرسش : چگونه به بیماری های #واگیردار مبتلا نشویم ؟
استاد : این پرسش شما #نادرست است !
سوالت را این گونه مطرح کن : با من ، در مورد #ترسی که از بیماری واگیر در وجودم هست ، صحبت کن !
چگونه این #ترس را از خودمان دور کنیم ؟
وگرنه جلوگیری از اشاعه ویروس که کاری ندارد !
آن چه مشکل است #مقابله با اشاعه ی ترس از ویروس در وجود انسان ها در سراسر جهان است!
تعداد زیادی از مردم بابت ترس جان خواهند داد تا از #همه گیری ویروس!
هیچ ویروسی در جهان کشنده تر از #ترس نیست.
ترس را در درونت بشناس، در غیر این صورت تا زمان مرگت #مرده ای متحرک بیش نخواهی بود.
مرگ و میرهای دوران انتقال بیماری ، هیچ ربطی به ویروس ندارد.
فضای #رعب و وحشتی که در زمان شیوع مشاهده می شود ، چیزی نیست جز دیوانگی جمعی انسان ها که با گذر زمان کاهش می یابد.
در طول تاریخ ، علت #رعب و وحشت تغییر می کند ولی #دیوانگی جمعی انسان ثابت باقی می ماند.
در شیوع بیماری های فراگیر ، تعدادی می میرند و تعدادی نجات می یابند.
قبلا هزاران بار این اتفاق افتاده و در آینده نیز تکرار خواهد شد ، مگر این که #روانشناسی جمعیت و تاثیر ترس را بفهمید.
لذت بردن از شیرینی ترس را رها کنید. معمولا انسان ها از ترس لذت برده و تفریح می کنند در غیر این صورت چرا #فیلم های ترسناک را تماشا می کنند ؟
لذت این شیرینی را در #وجودت بشناس ، بدون تشخیص این موضوع ، قادر به فهم روانشناسی ترس نخواهی بود.
به #جوهره ی ترس و لذت ناشی از ترس در درونت نگاهی مستقیم بینداز.
اگر از لذت ناشی از ترس خرسند باشی امکان ندارد که از #ناآگاهی نجات بیابی.
معمولا شما #ترس های وجودتان را تحت کنترل دارید ولی زمانی که فضای رعب و وحشت ایجاد می شود ، اختیار ترس را از دست داده و ضمیر ناخودآگاهتان ، #فرمانده کل می شود.
شما اصلا متوجه نمی شوید که چه زمانی کنترل از کف تان خارج شده و در این حالت ، حتی # ترسیدن از دیگران شروع می شود.
ترسی که از کنترل خارج شده ، می تواند هر #بلایی بر سر شما بیاورد.
آگاه و هوشیار باشید.
به فیلم ها و اخباری که در وجود شما #ترس ایجاد می کند #توجه نکنید.
درمورد #بیماری صحبت نکنید.
تکرار اخبار ، جامعه را #هیپنوتیزم می کند. ترس هم نوعی هیپنوتیزم است.
تمام این شرایط ، #تغییرات شیمیایی در بدن شما ایجاد می کند.
با ماندن در این شرایط ، تغییرات شیمیایی ادامه یافته و در بدن مواد #سمی تولید می شود که زندگی شما را به #خطر می اندازد.
برای آن هایی که از تمام لحظات زندگی ، به خوبی استفاده می کنند ، مرگ هیچ است.
در #فهم معنای زندگی تجدید نظر کنید.
ترسیدن ، مشکلی را حل #نمی کند و هیچ چاره ای هم برای مرگ #وجود ندارد.
@kheradedaroun
با دقت #مطالعه کنید
پرسش : چگونه به بیماری های #واگیردار مبتلا نشویم ؟
استاد : این پرسش شما #نادرست است !
سوالت را این گونه مطرح کن : با من ، در مورد #ترسی که از بیماری واگیر در وجودم هست ، صحبت کن !
چگونه این #ترس را از خودمان دور کنیم ؟
وگرنه جلوگیری از اشاعه ویروس که کاری ندارد !
آن چه مشکل است #مقابله با اشاعه ی ترس از ویروس در وجود انسان ها در سراسر جهان است!
تعداد زیادی از مردم بابت ترس جان خواهند داد تا از #همه گیری ویروس!
هیچ ویروسی در جهان کشنده تر از #ترس نیست.
ترس را در درونت بشناس، در غیر این صورت تا زمان مرگت #مرده ای متحرک بیش نخواهی بود.
مرگ و میرهای دوران انتقال بیماری ، هیچ ربطی به ویروس ندارد.
فضای #رعب و وحشتی که در زمان شیوع مشاهده می شود ، چیزی نیست جز دیوانگی جمعی انسان ها که با گذر زمان کاهش می یابد.
در طول تاریخ ، علت #رعب و وحشت تغییر می کند ولی #دیوانگی جمعی انسان ثابت باقی می ماند.
در شیوع بیماری های فراگیر ، تعدادی می میرند و تعدادی نجات می یابند.
قبلا هزاران بار این اتفاق افتاده و در آینده نیز تکرار خواهد شد ، مگر این که #روانشناسی جمعیت و تاثیر ترس را بفهمید.
لذت بردن از شیرینی ترس را رها کنید. معمولا انسان ها از ترس لذت برده و تفریح می کنند در غیر این صورت چرا #فیلم های ترسناک را تماشا می کنند ؟
لذت این شیرینی را در #وجودت بشناس ، بدون تشخیص این موضوع ، قادر به فهم روانشناسی ترس نخواهی بود.
به #جوهره ی ترس و لذت ناشی از ترس در درونت نگاهی مستقیم بینداز.
اگر از لذت ناشی از ترس خرسند باشی امکان ندارد که از #ناآگاهی نجات بیابی.
معمولا شما #ترس های وجودتان را تحت کنترل دارید ولی زمانی که فضای رعب و وحشت ایجاد می شود ، اختیار ترس را از دست داده و ضمیر ناخودآگاهتان ، #فرمانده کل می شود.
شما اصلا متوجه نمی شوید که چه زمانی کنترل از کف تان خارج شده و در این حالت ، حتی # ترسیدن از دیگران شروع می شود.
ترسی که از کنترل خارج شده ، می تواند هر #بلایی بر سر شما بیاورد.
آگاه و هوشیار باشید.
به فیلم ها و اخباری که در وجود شما #ترس ایجاد می کند #توجه نکنید.
درمورد #بیماری صحبت نکنید.
تکرار اخبار ، جامعه را #هیپنوتیزم می کند. ترس هم نوعی هیپنوتیزم است.
تمام این شرایط ، #تغییرات شیمیایی در بدن شما ایجاد می کند.
با ماندن در این شرایط ، تغییرات شیمیایی ادامه یافته و در بدن مواد #سمی تولید می شود که زندگی شما را به #خطر می اندازد.
برای آن هایی که از تمام لحظات زندگی ، به خوبی استفاده می کنند ، مرگ هیچ است.
در #فهم معنای زندگی تجدید نظر کنید.
ترسیدن ، مشکلی را حل #نمی کند و هیچ چاره ای هم برای مرگ #وجود ندارد.
@kheradedaroun
Telegram
attach 📎
Forwarded from عکس نگار
دوست من،
من نمی دانم چگونه #کمکت کنم،
#نمیدانم چگونه دردت را کم کنم،
نمیدانم چگونه سردرد، ترس، اندوه و اشتیاقی را که اعماق وجودت را میسوزاند از میان بردارم
من هم این مهمانان را #میشناسم.
و هرگز راهی را #نیافتم که آنها را در خودم نابود کنم!!
من هم به اندازه شما شکسته و گم گشته هستم.
بله، من هم احساس تنهایی و اشتیاقی را که از آن صحبت میکنید میشناسم،
من سالها از دردهایم #فرار کردم،
همه راه حلها را #امتحان کردم و اعتیاد را نیز امتحان کردم
تلاش کردم تا تنهاییام را با الکل، سکس و غذا از میان بردارم
سعی کردم تا با شلوغ کردن اطرافم با آدمها، حواسم را #پرت کنم.
به انسان ها #عادت کردم اما همچنان تنهایی مرا تسخیر میکرد.
تلاش کردم تا با مذهب، معنویت، تعصب، باور و امید واهی خودم را #هیپنوتیزم کنم،
زمانهایی بود که بسیار به خودکشی #نزدیک بودم
زمان.هایی که ظاهرا تنها #جواب ممکن، خودکشی بود.
تلاش کردم تا با دارو تنهاییام را از #میان بردارم، نادیدهاش بگیرم، خودم را در کار و فعالیتهای بی فایده دفن کنم،
به خودم التماس میکردم: فقط #حرکت کن. نایست.
با این حال، تنهایی در نیمه شب در بر میزد
تنهاییام را میدیدم که در خیالبافیهای روزنه و کابوسهای شبانه بر در میزد.
آن قدر #فرار کردم تا پاهایم زخمی و خونین شد،
آن قدر فرار کردم که دیگر #نمیتوانستم فرار کنم
و سپس زندگی مرا وادار به توقف کرد.
در میان بیماری، خستگی، و هجوم درد
تنها زمانی که #توقف کردم، #شفای من آغاز شد،
من به سمت #تنهایی خود بازگشتم و اجازه دادم وجودم را #انباشته کند.
فکر کردم که #میمیرم اما در بطن تنهایی، من فقط عشق یافتم و زندگی بیشتر و نور بیشتر
و اتصالی #عمیق تر با لطف زندگی
این تاریکیِ درون من، تنها یک کودک گم شده بود که نیاز به عشق داشت.
تنها بود و منتظر من بود،
و این یک وصال زیبا بود.
حالا من و تنهایی، با هم مانند «من یک نفر» زندگی میکنیم،
با هم #نفس میکشیم و با هم در میان علفزار راه میرویم،
زیر آسمان مینشینیم و میخندیم و میگریم.
من عشق را در #تاریکی یافتهام.
حالا دوست من
من در کنارت #مینشینم، ساکن، حاضر، اینجا
من ترست را #میبینم، شکستگی باشکوهت و قلب مشتاقت را میبینم و در برابر این هدایا، و این ابعادِ پر قدرت تو #تعظیم میکنم.
من به توانایی تو برای ملاقات با خودت ایمان دارم.
خودت را #ملاقات کن...
من هیچ علاقهای به #اصلاح تو ندارم،
نمی دانم چگونه کمکت کنم
اما در آن نقطهی #بیچارگیِ تو، شعلهي شفا را میبینم.
نه من نمیتوانم #اصلاحت کنم،
اما میتوانم #عاشقت باشم،
همان قدر که عاشق خودم هستم!
که بسیار #زیاد است.
@kheradedaroun
من نمی دانم چگونه #کمکت کنم،
#نمیدانم چگونه دردت را کم کنم،
نمیدانم چگونه سردرد، ترس، اندوه و اشتیاقی را که اعماق وجودت را میسوزاند از میان بردارم
من هم این مهمانان را #میشناسم.
و هرگز راهی را #نیافتم که آنها را در خودم نابود کنم!!
من هم به اندازه شما شکسته و گم گشته هستم.
بله، من هم احساس تنهایی و اشتیاقی را که از آن صحبت میکنید میشناسم،
من سالها از دردهایم #فرار کردم،
همه راه حلها را #امتحان کردم و اعتیاد را نیز امتحان کردم
تلاش کردم تا تنهاییام را با الکل، سکس و غذا از میان بردارم
سعی کردم تا با شلوغ کردن اطرافم با آدمها، حواسم را #پرت کنم.
به انسان ها #عادت کردم اما همچنان تنهایی مرا تسخیر میکرد.
تلاش کردم تا با مذهب، معنویت، تعصب، باور و امید واهی خودم را #هیپنوتیزم کنم،
زمانهایی بود که بسیار به خودکشی #نزدیک بودم
زمان.هایی که ظاهرا تنها #جواب ممکن، خودکشی بود.
تلاش کردم تا با دارو تنهاییام را از #میان بردارم، نادیدهاش بگیرم، خودم را در کار و فعالیتهای بی فایده دفن کنم،
به خودم التماس میکردم: فقط #حرکت کن. نایست.
با این حال، تنهایی در نیمه شب در بر میزد
تنهاییام را میدیدم که در خیالبافیهای روزنه و کابوسهای شبانه بر در میزد.
آن قدر #فرار کردم تا پاهایم زخمی و خونین شد،
آن قدر فرار کردم که دیگر #نمیتوانستم فرار کنم
و سپس زندگی مرا وادار به توقف کرد.
در میان بیماری، خستگی، و هجوم درد
تنها زمانی که #توقف کردم، #شفای من آغاز شد،
من به سمت #تنهایی خود بازگشتم و اجازه دادم وجودم را #انباشته کند.
فکر کردم که #میمیرم اما در بطن تنهایی، من فقط عشق یافتم و زندگی بیشتر و نور بیشتر
و اتصالی #عمیق تر با لطف زندگی
این تاریکیِ درون من، تنها یک کودک گم شده بود که نیاز به عشق داشت.
تنها بود و منتظر من بود،
و این یک وصال زیبا بود.
حالا من و تنهایی، با هم مانند «من یک نفر» زندگی میکنیم،
با هم #نفس میکشیم و با هم در میان علفزار راه میرویم،
زیر آسمان مینشینیم و میخندیم و میگریم.
من عشق را در #تاریکی یافتهام.
حالا دوست من
من در کنارت #مینشینم، ساکن، حاضر، اینجا
من ترست را #میبینم، شکستگی باشکوهت و قلب مشتاقت را میبینم و در برابر این هدایا، و این ابعادِ پر قدرت تو #تعظیم میکنم.
من به توانایی تو برای ملاقات با خودت ایمان دارم.
خودت را #ملاقات کن...
من هیچ علاقهای به #اصلاح تو ندارم،
نمی دانم چگونه کمکت کنم
اما در آن نقطهی #بیچارگیِ تو، شعلهي شفا را میبینم.
نه من نمیتوانم #اصلاحت کنم،
اما میتوانم #عاشقت باشم،
همان قدر که عاشق خودم هستم!
که بسیار #زیاد است.
@kheradedaroun