زمانی که درد خود را #انکار و به صورت ذهنی با آن #مبارزه میکنید و از آن #میگریزید، میکوشید از آن #اجتناب و آن را از خود برانید این چنین است که #قربانی آن میشوید و درد بر شما #غلبه خواهد کرد..
چرا که به او #اجازه میدهید رضایت مندی شما را #کنترل کند. شما از طریق #مقاومت در برابر درد و تمرکز بر خلاصی از آن، تلاش برای فرار از آن و #معدوم کردنش و حتی تلاش برای شفا به آن #قدرت میبخشید.
خشونتی #باطنی در درد نهفته است و همان طور که #ملاحظه کردهاید، تلاش برای خلاصی از درد هیچ گاه #موفقیت آمیز نبوده است. مقاومت شما به هیچ #شفای حقیقی منجر نشده است؛ بلکه هر چه بیشتر شما را از صلح، عشق، قدرشناسی و اعتماد به هوش و شفای بدن #دور کرده است.
شما را خسته و فرسوده کرده و مخازن انرژی شما را #تحلیل برده است. به انرژی که بر سر جنگ روانی برای درد از دست دادهاید #بیندیشید؛ انرژی که میتوانست به شکوفایی وجود شما و شفایی حقیقی اختصاص یابد.
@kheradedaroun
چرا که به او #اجازه میدهید رضایت مندی شما را #کنترل کند. شما از طریق #مقاومت در برابر درد و تمرکز بر خلاصی از آن، تلاش برای فرار از آن و #معدوم کردنش و حتی تلاش برای شفا به آن #قدرت میبخشید.
خشونتی #باطنی در درد نهفته است و همان طور که #ملاحظه کردهاید، تلاش برای خلاصی از درد هیچ گاه #موفقیت آمیز نبوده است. مقاومت شما به هیچ #شفای حقیقی منجر نشده است؛ بلکه هر چه بیشتر شما را از صلح، عشق، قدرشناسی و اعتماد به هوش و شفای بدن #دور کرده است.
شما را خسته و فرسوده کرده و مخازن انرژی شما را #تحلیل برده است. به انرژی که بر سر جنگ روانی برای درد از دست دادهاید #بیندیشید؛ انرژی که میتوانست به شکوفایی وجود شما و شفایی حقیقی اختصاص یابد.
@kheradedaroun
Forwarded from آرشیو
My Recording_339(1)1566830704.mp3
14.7 MB
کار با #ای_اف_تی
برای #شفای_کودک_درون
#بخش_دوم
#بخش_اول را در همین کانال جستجو کنید.
با من #ضربه بزنید...
@kheradedaroun
برای #شفای_کودک_درون
#بخش_دوم
#بخش_اول را در همین کانال جستجو کنید.
با من #ضربه بزنید...
@kheradedaroun
Forwarded from آرشیو
My Recording_339(1)1566830704.mp3
14.7 MB
Forwarded from اتچ بات
در حقیقت، معنای دقیق کلمه ی #رنج همین است :
(( دستخوش چیزی شدن ،یا چیزی تاب آوردن))
نوعی حس ناتوانی در کنترل کردن ِ،امور ،قربانیِ زندگی بودن
#درد به شما حمله نمیکند بلکه در فضای باز #می رقصد.
#رنج، که به صورت مالکیت درد تعریف میشود یک توهم است.
توهم دیگر فرار از درد است.
وقتی درد در این لحظه عمیقا پذیرفته نشود،من،
(( کسی که دردمند است))
می شوم و آنگاه جست و جو شروع می شود .
آنچه ما واقعا سعی میکنیم در جست و جویمان انجام دهیم ،حرکت از حواس کنونی مان به غیبت آن هاست.
ما سعی میکنیم از درد کنونی به تصور #عدم درد حرکت کنیم
کاملا واضح است که این یک حرکت #ناممکن است زیرا
فرار از درد و حرکت به مکان عدم درد ،نیازمند #زمان است
من تلاش میکنم در این لحظه ی بی زمان ، از اینجا به
((نه این جا))
حرکت کنم!!
#رنج تلاشی برای یک حرکت ناممکن است و به همین دلیل این همه #آسیب میزند.
ما بر این باوریم که شفا یافتن ، نبودنِ درد و بیماری و ناراحتی است
اما #شفای واقعی، هیچ کاری با گریختن از این امواجِ تجربه ندارد.
شفایی که شما واقعاًمشتاق آن هستید ، #عمیقترین پذیرش ِ درد است ، پایان همه ی توهمات است .
شفا یافتن از هویت تان به عنوان قربانیِ درد است.
ما واقعا آزاد شدن از درد را نمی خواهیم بلکه عمیق ترین پذیرش در درد را می خواهیم!!
@kheradedaroun
(( دستخوش چیزی شدن ،یا چیزی تاب آوردن))
نوعی حس ناتوانی در کنترل کردن ِ،امور ،قربانیِ زندگی بودن
#درد به شما حمله نمیکند بلکه در فضای باز #می رقصد.
#رنج، که به صورت مالکیت درد تعریف میشود یک توهم است.
توهم دیگر فرار از درد است.
وقتی درد در این لحظه عمیقا پذیرفته نشود،من،
(( کسی که دردمند است))
می شوم و آنگاه جست و جو شروع می شود .
آنچه ما واقعا سعی میکنیم در جست و جویمان انجام دهیم ،حرکت از حواس کنونی مان به غیبت آن هاست.
ما سعی میکنیم از درد کنونی به تصور #عدم درد حرکت کنیم
کاملا واضح است که این یک حرکت #ناممکن است زیرا
فرار از درد و حرکت به مکان عدم درد ،نیازمند #زمان است
من تلاش میکنم در این لحظه ی بی زمان ، از اینجا به
((نه این جا))
حرکت کنم!!
#رنج تلاشی برای یک حرکت ناممکن است و به همین دلیل این همه #آسیب میزند.
ما بر این باوریم که شفا یافتن ، نبودنِ درد و بیماری و ناراحتی است
اما #شفای واقعی، هیچ کاری با گریختن از این امواجِ تجربه ندارد.
شفایی که شما واقعاًمشتاق آن هستید ، #عمیقترین پذیرش ِ درد است ، پایان همه ی توهمات است .
شفا یافتن از هویت تان به عنوان قربانیِ درد است.
ما واقعا آزاد شدن از درد را نمی خواهیم بلکه عمیق ترین پذیرش در درد را می خواهیم!!
@kheradedaroun
Telegram
attach 📎
Forwarded from آرشیو
My Recording_339(1)1566830704.mp3
14.7 MB
کار با #ای_اف_تی
برای #شفای_کودک_درون
#بخش_دوم
#بخش_اول را در همین کانال جستجو کنید.
با من #ضربه بزنید...
@kheradedaroun
برای #شفای_کودک_درون
#بخش_دوم
#بخش_اول را در همین کانال جستجو کنید.
با من #ضربه بزنید...
@kheradedaroun
#آزادی همیشه در مورد چیزی است که #اکنون واقعی و #راستین است ،نه آنچه که ما #فکر می کنیم درست است، نه آنچه که ما می گوییم درست است، نه آنچه که ما #باور داریم درست است، نه آنچه که معلمی معنوی به ما گفته است که درست است ،بلکه آنچه #عملاً در این لحظه در تجربه کنونی، در این افکار، در این احساسات و حس ها، درست است.
آزادی راستین در مورد تایید چیزی است که درست و راستین است.
#شفای واقعی در مورد فرار از رنج و رسیدن به #تمامیت در نقطهای در آینده نیست بلکه دیدن آن تمامیت درست در اکنون، اینجا ،در #خودِ قلبِ #رنج است.
@kheradedaroun
آزادی راستین در مورد تایید چیزی است که درست و راستین است.
#شفای واقعی در مورد فرار از رنج و رسیدن به #تمامیت در نقطهای در آینده نیست بلکه دیدن آن تمامیت درست در اکنون، اینجا ،در #خودِ قلبِ #رنج است.
@kheradedaroun
چه اتفاقی میفتد وقتی ما همهٔ شرحها در مورد آنچه این لحظه هست یا نیست را #رها کنیم و عمیقاً حسهای کنونی را احساس کنیم؟
وقتی به ورای داستانِ آنچه احساس میکنید، بروید، خواهید دید که هرگز واقعاً آنچه را که از آن #فرار میکردید، نمیشناسید و با انرژی خام زندگی دیدار میکنید. شما برهنه در برابر زندگی میایستید و این #شفای واقعی است.
این، دور انداختنِ همهٔ تصورات در مورد اینکه این لحظه #چگونه باید باشد، است. این آن است. این پایان جستجوی معنوی است. رهایی و شادمانی و روشنضمیری در هیچ جای دیگر به جز اینجا یافته #نمیشوند: درست در مقابل ما.
آن چیزی نیست که بتوان با فکر کردن به آن رسید، زیرا آن به تفکر شکل میدهد. آن چیزی نیست که بتوان در پایان جستوجویی #طولانی به آن رسید، زیرا آن خودِ چیزی است که در وهلۀ اول به جستوجو اجازۀ #ظهور میدهد. در حقیقت آن چیزی نیست که بتوان در موردش صحبت کرد، زیرا آن چیزی است که صحبت کردن در آن شکل میگیرد. آن این لحظه است و هر چیزی که در آن #رخ میدهد.
هیچچیزی برای بهدست آوردن نیست» این آموزه نیست. #اعتراف است.
آنچه اینجا دیده میشود.
@kheradedaroun
وقتی به ورای داستانِ آنچه احساس میکنید، بروید، خواهید دید که هرگز واقعاً آنچه را که از آن #فرار میکردید، نمیشناسید و با انرژی خام زندگی دیدار میکنید. شما برهنه در برابر زندگی میایستید و این #شفای واقعی است.
این، دور انداختنِ همهٔ تصورات در مورد اینکه این لحظه #چگونه باید باشد، است. این آن است. این پایان جستجوی معنوی است. رهایی و شادمانی و روشنضمیری در هیچ جای دیگر به جز اینجا یافته #نمیشوند: درست در مقابل ما.
آن چیزی نیست که بتوان با فکر کردن به آن رسید، زیرا آن به تفکر شکل میدهد. آن چیزی نیست که بتوان در پایان جستوجویی #طولانی به آن رسید، زیرا آن خودِ چیزی است که در وهلۀ اول به جستوجو اجازۀ #ظهور میدهد. در حقیقت آن چیزی نیست که بتوان در موردش صحبت کرد، زیرا آن چیزی است که صحبت کردن در آن شکل میگیرد. آن این لحظه است و هر چیزی که در آن #رخ میدهد.
هیچچیزی برای بهدست آوردن نیست» این آموزه نیست. #اعتراف است.
آنچه اینجا دیده میشود.
@kheradedaroun
گاهی تو باید زیرِ بار یک احساس بد #بروی تا احساس بهتری #پیدا کنی،
گاهی باید از این که “همه چیز بهتر خواهد شد” #ناامیدی شوی تا حالت بهتر شود.
گاهی، شفا یافتن وقتی #رخ میدهد که در برابر امواجِ قدرتمندِ احساسات، #حاضر باقی بمانیم…
گاهی بدنمان میلرزد، به #تشنج میافتد، درد میگیرد، عرق میکند و میسوزد تا از سموم و انرژی های مدفون شده #رها شود..
#ذهن میگوید: “حالم دارد بدتر میشود”.
قلب اما میداند که همه چیز #خوب است….
#شفای حقیقی به معنی از بین رفتن علائم نیست،
پس شجاع باش و #اعتماد کن و بدان که علائم قبل از #ناپدید شدن، #تشدید پیدا میکنند…
در این حالت، ممکن است عاشق خود شوی و فارغ از هر اتفاقی در آینده، امروز برای داشتن یک روز دیگر، با #شکرگزاری زانو بزنی…
شاید بدتر شدن، #بهترین اتفاقی بود که میتوانست برایت بیفتد…
چرا که تو هیچ وقت #حضور عشق را اینگونه واضح احساس نکرده بودی،
و مسیرت هیچ وقت این گونه #مشخص نبوده است.
و تو هیچ وقت این گونه احساس #زنده بودن نکرده بودی.
@kheradedaroun
گاهی باید از این که “همه چیز بهتر خواهد شد” #ناامیدی شوی تا حالت بهتر شود.
گاهی، شفا یافتن وقتی #رخ میدهد که در برابر امواجِ قدرتمندِ احساسات، #حاضر باقی بمانیم…
گاهی بدنمان میلرزد، به #تشنج میافتد، درد میگیرد، عرق میکند و میسوزد تا از سموم و انرژی های مدفون شده #رها شود..
#ذهن میگوید: “حالم دارد بدتر میشود”.
قلب اما میداند که همه چیز #خوب است….
#شفای حقیقی به معنی از بین رفتن علائم نیست،
پس شجاع باش و #اعتماد کن و بدان که علائم قبل از #ناپدید شدن، #تشدید پیدا میکنند…
در این حالت، ممکن است عاشق خود شوی و فارغ از هر اتفاقی در آینده، امروز برای داشتن یک روز دیگر، با #شکرگزاری زانو بزنی…
شاید بدتر شدن، #بهترین اتفاقی بود که میتوانست برایت بیفتد…
چرا که تو هیچ وقت #حضور عشق را اینگونه واضح احساس نکرده بودی،
و مسیرت هیچ وقت این گونه #مشخص نبوده است.
و تو هیچ وقت این گونه احساس #زنده بودن نکرده بودی.
@kheradedaroun
Forwarded from عکس نگار
دوست من،
من نمی دانم چگونه #کمکت کنم،
#نمیدانم چگونه دردت را کم کنم،
نمیدانم چگونه سردرد، ترس، اندوه و اشتیاقی را که اعماق وجودت را میسوزاند از میان بردارم
من هم این مهمانان را #میشناسم.
و هرگز راهی را #نیافتم که آنها را در خودم نابود کنم!!
من هم به اندازه شما شکسته و گم گشته هستم.
بله، من هم احساس تنهایی و اشتیاقی را که از آن صحبت میکنید میشناسم،
من سالها از دردهایم #فرار کردم،
همه راه حلها را #امتحان کردم و اعتیاد را نیز امتحان کردم
تلاش کردم تا تنهاییام را با الکل، سکس و غذا از میان بردارم
سعی کردم تا با شلوغ کردن اطرافم با آدمها، حواسم را #پرت کنم.
به انسان ها #عادت کردم اما همچنان تنهایی مرا تسخیر میکرد.
تلاش کردم تا با مذهب، معنویت، تعصب، باور و امید واهی خودم را #هیپنوتیزم کنم،
زمانهایی بود که بسیار به خودکشی #نزدیک بودم
زمان.هایی که ظاهرا تنها #جواب ممکن، خودکشی بود.
تلاش کردم تا با دارو تنهاییام را از #میان بردارم، نادیدهاش بگیرم، خودم را در کار و فعالیتهای بی فایده دفن کنم،
به خودم التماس میکردم: فقط #حرکت کن. نایست.
با این حال، تنهایی در نیمه شب در بر میزد
تنهاییام را میدیدم که در خیالبافیهای روزنه و کابوسهای شبانه بر در میزد.
آن قدر #فرار کردم تا پاهایم زخمی و خونین شد،
آن قدر فرار کردم که دیگر #نمیتوانستم فرار کنم
و سپس زندگی مرا وادار به توقف کرد.
در میان بیماری، خستگی، و هجوم درد
تنها زمانی که #توقف کردم، #شفای من آغاز شد،
من به سمت #تنهایی خود بازگشتم و اجازه دادم وجودم را #انباشته کند.
فکر کردم که #میمیرم اما در بطن تنهایی، من فقط عشق یافتم و زندگی بیشتر و نور بیشتر
و اتصالی #عمیق تر با لطف زندگی
این تاریکیِ درون من، تنها یک کودک گم شده بود که نیاز به عشق داشت.
تنها بود و منتظر من بود،
و این یک وصال زیبا بود.
حالا من و تنهایی، با هم مانند «من یک نفر» زندگی میکنیم،
با هم #نفس میکشیم و با هم در میان علفزار راه میرویم،
زیر آسمان مینشینیم و میخندیم و میگریم.
من عشق را در #تاریکی یافتهام.
حالا دوست من
من در کنارت #مینشینم، ساکن، حاضر، اینجا
من ترست را #میبینم، شکستگی باشکوهت و قلب مشتاقت را میبینم و در برابر این هدایا، و این ابعادِ پر قدرت تو #تعظیم میکنم.
من به توانایی تو برای ملاقات با خودت ایمان دارم.
خودت را #ملاقات کن...
من هیچ علاقهای به #اصلاح تو ندارم،
نمی دانم چگونه کمکت کنم
اما در آن نقطهی #بیچارگیِ تو، شعلهي شفا را میبینم.
نه من نمیتوانم #اصلاحت کنم،
اما میتوانم #عاشقت باشم،
همان قدر که عاشق خودم هستم!
که بسیار #زیاد است.
@kheradedaroun
من نمی دانم چگونه #کمکت کنم،
#نمیدانم چگونه دردت را کم کنم،
نمیدانم چگونه سردرد، ترس، اندوه و اشتیاقی را که اعماق وجودت را میسوزاند از میان بردارم
من هم این مهمانان را #میشناسم.
و هرگز راهی را #نیافتم که آنها را در خودم نابود کنم!!
من هم به اندازه شما شکسته و گم گشته هستم.
بله، من هم احساس تنهایی و اشتیاقی را که از آن صحبت میکنید میشناسم،
من سالها از دردهایم #فرار کردم،
همه راه حلها را #امتحان کردم و اعتیاد را نیز امتحان کردم
تلاش کردم تا تنهاییام را با الکل، سکس و غذا از میان بردارم
سعی کردم تا با شلوغ کردن اطرافم با آدمها، حواسم را #پرت کنم.
به انسان ها #عادت کردم اما همچنان تنهایی مرا تسخیر میکرد.
تلاش کردم تا با مذهب، معنویت، تعصب، باور و امید واهی خودم را #هیپنوتیزم کنم،
زمانهایی بود که بسیار به خودکشی #نزدیک بودم
زمان.هایی که ظاهرا تنها #جواب ممکن، خودکشی بود.
تلاش کردم تا با دارو تنهاییام را از #میان بردارم، نادیدهاش بگیرم، خودم را در کار و فعالیتهای بی فایده دفن کنم،
به خودم التماس میکردم: فقط #حرکت کن. نایست.
با این حال، تنهایی در نیمه شب در بر میزد
تنهاییام را میدیدم که در خیالبافیهای روزنه و کابوسهای شبانه بر در میزد.
آن قدر #فرار کردم تا پاهایم زخمی و خونین شد،
آن قدر فرار کردم که دیگر #نمیتوانستم فرار کنم
و سپس زندگی مرا وادار به توقف کرد.
در میان بیماری، خستگی، و هجوم درد
تنها زمانی که #توقف کردم، #شفای من آغاز شد،
من به سمت #تنهایی خود بازگشتم و اجازه دادم وجودم را #انباشته کند.
فکر کردم که #میمیرم اما در بطن تنهایی، من فقط عشق یافتم و زندگی بیشتر و نور بیشتر
و اتصالی #عمیق تر با لطف زندگی
این تاریکیِ درون من، تنها یک کودک گم شده بود که نیاز به عشق داشت.
تنها بود و منتظر من بود،
و این یک وصال زیبا بود.
حالا من و تنهایی، با هم مانند «من یک نفر» زندگی میکنیم،
با هم #نفس میکشیم و با هم در میان علفزار راه میرویم،
زیر آسمان مینشینیم و میخندیم و میگریم.
من عشق را در #تاریکی یافتهام.
حالا دوست من
من در کنارت #مینشینم، ساکن، حاضر، اینجا
من ترست را #میبینم، شکستگی باشکوهت و قلب مشتاقت را میبینم و در برابر این هدایا، و این ابعادِ پر قدرت تو #تعظیم میکنم.
من به توانایی تو برای ملاقات با خودت ایمان دارم.
خودت را #ملاقات کن...
من هیچ علاقهای به #اصلاح تو ندارم،
نمی دانم چگونه کمکت کنم
اما در آن نقطهی #بیچارگیِ تو، شعلهي شفا را میبینم.
نه من نمیتوانم #اصلاحت کنم،
اما میتوانم #عاشقت باشم،
همان قدر که عاشق خودم هستم!
که بسیار #زیاد است.
@kheradedaroun
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یک دعای #شفا_بخش چیزی نیست مگر یک #سعی موفق برای زدودن فاصله بین #حقیقت درونی وبرونی.
#شفای لحظه ای یک #ناسلامتی سخت؛ چیزی نیست مگر اطاعت بدن مادی در مقابل #قصدی که از طریق #ذهن پذیرفته میشود.
#قصد قدرتمند در درون #شادی است.
#شادی نغمه #عالم جان است.
#برقصید و#آواز بخوانید، خدا با #شماست.
@kheradedarun
#شفای لحظه ای یک #ناسلامتی سخت؛ چیزی نیست مگر اطاعت بدن مادی در مقابل #قصدی که از طریق #ذهن پذیرفته میشود.
#قصد قدرتمند در درون #شادی است.
#شادی نغمه #عالم جان است.
#برقصید و#آواز بخوانید، خدا با #شماست.
@kheradedarun
افسوس #نخور دوست من.
زمان فقط به سمت #جلو حرکت می کند.
البته از گذشته #درس بگیر.
بر آنچه که از دست دادهای یا هرگز #نیافتهای سوگواری کن.
اما اکنون وقت آن است که رو به جلو و به سمت زندگیای #جدید حرکت کنی.
تو راه درازی را آمدهای و من به تو #افتخار می کنم.
چالشهایی که با آن ها مواجه شدهای، آسیبهایی که مجبور به #شفای آنها شده ای، #خطرهایی که در طی مسیر با آنها #جنگیدهای.
پیشرفت خودت را با کسی #مقایسه نکن. این نوعی بی احترامی است به آن ظهور #خاص خداوند در تو.
قرار نبوده تو شبیه آنها باشی . قرار بوده تو شبیه خودت باشی: با نقص، واقعی، #غیرقابل جایگزین و زیبا به هنگام شکست ها و موفقیت ها.
تو #نمیتوانی در زمان به عقب برگردی. تو فقط میتوانی از جایی که اکنون در آن قرار داری به #جلو حرکت کنی.
“اکنون” بهترین موقع برای شروع یک زندگی #جدید است.
“اینجا” بهترین جا برای برداشتن اولین قدم است. در واقع تنها جایی است که میتوانی قدم برداری.
زمین محکم زیر پاهایت را احساس کن.
آسمان #گسترده بالای سرت را نگاه کن.
بگذار گذشته در خاطراتت به #عقب بروند.
تو در بهترین مکان برای زندگی #قرار داری!
@kheradedaroun
زمان فقط به سمت #جلو حرکت می کند.
البته از گذشته #درس بگیر.
بر آنچه که از دست دادهای یا هرگز #نیافتهای سوگواری کن.
اما اکنون وقت آن است که رو به جلو و به سمت زندگیای #جدید حرکت کنی.
تو راه درازی را آمدهای و من به تو #افتخار می کنم.
چالشهایی که با آن ها مواجه شدهای، آسیبهایی که مجبور به #شفای آنها شده ای، #خطرهایی که در طی مسیر با آنها #جنگیدهای.
پیشرفت خودت را با کسی #مقایسه نکن. این نوعی بی احترامی است به آن ظهور #خاص خداوند در تو.
قرار نبوده تو شبیه آنها باشی . قرار بوده تو شبیه خودت باشی: با نقص، واقعی، #غیرقابل جایگزین و زیبا به هنگام شکست ها و موفقیت ها.
تو #نمیتوانی در زمان به عقب برگردی. تو فقط میتوانی از جایی که اکنون در آن قرار داری به #جلو حرکت کنی.
“اکنون” بهترین موقع برای شروع یک زندگی #جدید است.
“اینجا” بهترین جا برای برداشتن اولین قدم است. در واقع تنها جایی است که میتوانی قدم برداری.
زمین محکم زیر پاهایت را احساس کن.
آسمان #گسترده بالای سرت را نگاه کن.
بگذار گذشته در خاطراتت به #عقب بروند.
تو در بهترین مکان برای زندگی #قرار داری!
@kheradedaroun