🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance
1.66K subscribers
6.65K photos
1.37K videos
68 files
6.73K links
به ملتی که زتاریخ خویش بی خبر است
بجز حکایت محو و زوال ، نتوان گفت...

"عارف قزوینی"
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
‍ تاسیس دانشگاه تهران :

🔸فکر تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۰۵ خورشیدی توسط دکتر اسماعیل سنگ (نماینده ساری در ششمین دورۀ مجلس شورای ملی) نخستین بار پدیدار شد.

🔹وزیر دربار وقت، عبدالحسین #تیمورتاش، از طرف #رضا_شاه، دکتر #عیسی_صدیق (صدیق اعلم) را مأمور کرد تا در سال ۱۳۱۰ خورشیدی به ایالات متحده آمریکا سفر کرده و پس از مطالعه در «تأسیسات علمی دنیای جدید»، طرحی برای تأسیس دانشگاه در کشور به دولت تقدیم نماید.

🔸کلیات طرح تأسیس دانشگاه تهران از سال ۱۳۰۷ توسط محمود حسابی به وزیر فرهنگ وقت آقای حکمت پیشنهاد شد. طرح تفصیلی تأسیس دانشگاه تهران نیز در سال ۱۳۱۰ تهیه و به وزیر فرهنگ تقدیم شد و با تلاش‌های دکتر حسابی و مذاکرات وی با نمایندگان مجلس، این طرح در سال ۱۳۱۲ به مجلس شورای ملی رفت و در سال ۱۳۱۳ از تصویب مجلس گذشت.

🔹علی اصغر حکمت بی‌درنگ دست به کار شد و جستجو برای مکان‌یابی مناسب دانشگاه را با کمک و مشاوره #آندره_گدار، معمار چیره‌دست فرانسوی که در آن روزگار به عنوان مهندس در خدمت وزارت معارف بود آغاز کرد. آنان پس از جستجوی بسیار در میان ابنیه، باغ‌ها و زمین‌های فراوان آن‌روز اطراف تهران باغ جلالیه را برای احداث دانشگاه برگزیدند.

🔸پردیس و بناهای این دانشگاه توسط معماران اروپایی رولاند دوبرول، ماکسیم سیرو، مارکوف، آلکساندر موزر، آندره گدارد، و محسن فروغی طراحی گردید.

تالار کالبدشکافی نخستین ساختمان دانشگاه بود. قرار شد که ساختمان دانشگاه از دانشکده پزشکی آغاز شود. در اوایل اردیبهشت این ساختمان شروع شد.

🔹هم‌زمان با گشایش تالار کالبدشکافی، در پانزدهم بهمن ماه ۱۳۱۳ (ه‍.خ )لوح یادبود تأسیس دانشگاه با حضور رضاشاه در محلی که اکنون پلکان جنوبی دانشکده پزشکی است در دل خاک به امانت گذاشته شد.

@tarikhdartarazoo 🏛
اولین اختلاس در نظام بانکی ایران در سال ۱۳۱۱ توسط لیندن بلات، رئیس آلمانی #بانک_ملی_ایران با همکاری #تیمورتاش، وزیر دربار رضاشاه انجام شد که متهمین در مجموع به پرداخت ۱۵۸ هزار تومن جریمه محکوم شدند !

لیندن‌بلات و معاونش فوگل به بیروت گریختند. فوگل همان‌جا خودکشی کرد و لیندن‌بلات با پیگیری‌های رضاشاه به ایران برگردانده شد، ۱۸ ماه حبس کشید و ۶۳ هزار تومن جریمه داد. تیمورتاش هم به پنج سال زندان و ۹۵ هزار تومن جریمه محکوم شد و پس از مدتی در زندان کشته شد.

t.me/tarikhdartarazoo 🏛
بنای یادبود آرامگاه #حکیم_فردوسی در عین سادگی یکی از زیبا ترین آثار وابنیه ایست که برمزارهای مفاخرفرهنگی ساخته شده است.عبدالحسین خان سردارمعظم( #تیمورتاش) نخستین کسی بود که کوشش عملی برای ساخت آرامگاه را آغاز کرد. او در دوازدهم امرداد ۱۳۰۳ در زمانی که #نماینده_نیشابور در مجلس شورای ملی بود، خواهان تصویب بودجه‌ای برای ساخت آرامگاه فردوسی شد.گفتنی است #ملک_الشعرای_بهار نیز از کسانی بود که برلزوم احداث بنایی برآرامگاه حکیم توس تاکیدداشت.

جالب است بدانیم که طراح وناظر اجرای این بنا زنده یاد مهندس #هوشنگ_سیحون بود.

برای احداث این بنا در کل مبلغ یک میلیون وچهارصدوبیست هزارتومان(۱,۴۲۰,۰۰۰)هزینه شد.هفتاد هزارتومان از این مبلغ از طریق فروش بلیط بخت آزمایی و مابقی از محل کمکهای مردمی وانجمنهای خیریه تامین شده بود.

بنای مزبور درسال ۱۳۱۳ با حضور #رضاشاه_پهلوی وعده ای ازمستشرقان وفردوسی پژوهان گشایش یافت.


t.me/tarikhdartarazoo 🏛
🔻چرا خیلی از مردم اطلاعات زیادی نسبت به تاریخ یکصد سال اخیر و معاصر ندارند؟؟🔻

بسیاری از مردم به‌ تقریب می‌دانند که سلجوقیان پس از غزنویان آمدند و خوارزمشاهیان پس از سلجوقیان،
اما من دانشجویانی را دیده‌ام که نمی‌دانستند #نهضت_ملی_نفت در زمان رضا شاه بود یا محمدرضا شاه.

ایرانیان، قطعه‌هایی از تاریخ را هزار بار شنیده‌اند و می‌دانند،
اما تمایلی به شنیدن مهم‌ترین بخش‌‌های تاریخ معاصرشان ندارند.
نام تمام جنگ‌های صدر اسلام و مسیر کاروان عاشورا و نام بسیاری از خلفای عباسی و اموی را می‌دانندولی اگر از آنان بپرسند که #استبدادصغیر مربوط به چه دوره‌ای است و چرا آن را «صغیر» می‌نامند، مات و مبهوت به پرسش‌گر نگاه می‌کنند.

آیا در صد و بیست سال گذشته،
یک ایرانی را می‌توانید پیدا کنید که یک بار برای میرزا یوسف‌خان #مستشارالدوله اشک ریخته باشد؟نه! چرا؟ چون ایرانی نمی‌داند او کیست.

او کسی بود که با نوشتن «رسالۀ یوسفی» و #یک_کلمه، می‌خواست قانون را جایگزین سلطنت مطلقۀ ناصری کند و به همین جرم ماه‌ها در سیاه چال قجری، کتک خورد.

شکنجه‌گر او موظف بود که او را با کتابش کتک بزند.
آنقدر کتاب «یک کلمه» را بر سر میرزا یوسف کوبید که کور شد و در همان حال در گوشۀ زندان، در نهایت غربت و مظلومیت درگذشت.

از این روضه‌های جانسوز در تاریخ ما کم نیست.
کسی می‌داند محمدعلی شاه، روزنامه‌نگارانی همچون #صوراسرافیل و #ملک_المتکلمین را چرا و چگونه کشت؟

آن دو را همراه قاضی ارداقی، آنقدر در باغ شاه و در جلو چشم شاه، شکنجه کردند که وقتی مُردند،
شکنجه‌گران خوشحال شدند؛ چون دیگر توان و نیرویی برای ادامۀ شکنجه
نداشتند.

به گمان من عاشورای تاریخ معاصر ایران، دوم تیر است؛ روزی که بهترین فرزندان این سرزمین زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها، کلمۀ مشروطه و عدالت‌خانه و آزادی را فریاد کشیدند.

آن روز محمدعلی شاه فرو ریخت؛ چون باورش نمی‌شد که چند جوان فُکلی این همه بر سر مرام و عقیدۀ خود پایداری کنند.

ایرانیان از شیخ فضل الله نوری بیش از این نمی‌دانند که نام یکی از بزرگ‌راه‌های تهران است،
و از جنس اختلافات او با روشنفکران و #آخوندخراسانی(رهبر معنوی مشروطه) در بی‌خبری محض به سر می‌برند.

ایرانی نمی‌تواند دربارۀ حکومت محمدرضا شاه پهلوی که آن را برانداخت، بر پایۀ منابع و آگاهی‌های مستند، چند دقیقه سخن بگوید؛
اما از حرمسرای یزید و حیله‌های معاویه بی‌خبر نیست.

آیا جماعت ایرانی دربارۀ #ستارخان و علت لشکرکشی او از تبریز به تهران،بیشتر می‌داند یا دربارۀ #قیام مختار؟
چند ایرانی را می‌شناسید که نام تیمورتاش و علی‌اکبر داور را شنیده باشد؟
و چند ایرانی را می‌شناسید که نام خواجه نظام الملک طوسی را نشنیده‌ باشد؟

کسی که نمی‌داند #علی‌_اکبرداور کیست،
نخواهد دانست که دادرسی در ایران چه مسیری را طی کرده است و ما در کجا توقف کردیم.

کسی که زندگی #تیمورتاش را نداند، از کجا بداند که رضاشاه چگونه پادشاهی بود و رژیم پهلوی چگونه شکل گرفت؟

کسی که دربارۀ حکمرانان کشورش در دورۀ تاریخ معاصر، مهم‌ترین اطلاعات را نداشته باشد، چه درکی از «تحول» و «تغییر» و «آینده» دارد؟

چرا بازديدكنندگان از «خانۀ مشروطيت» در تبريز به اندازۀ زائران يكي از امامزاده‌های كاشان نيست؟
آيا مردم ايران مي‌دانند چرا انگليسی‌ها رضاشاه را تبعيد كردند؟

آيا كسی مي‌داند چرا
ناصر الدين شاه مخالف تدريس جغرافيای بين الملل در دارالفنون بود؟
اين دانستنی‌ها برای ما به اندازۀ باران برای باغ لازم است

مدرسه به معنای امروزین آن، به همت #میرزاحسن_رشدیه و کسانی همچون #میرزانصرالله_ملک_المتکلمین در ایران پا به عرصۀ وجود گذاشت.

پیش از او و هم‌فکرانش، فرزندان ایران در مکتب‌هانه‌ها «الف دو زَبَر اَن، دو زیر اِن، دو پیش اُن» می‌خواندند.

او برای اینکه علوم جدید را جزء مواد درسی مدارس ایران کند، خون دلی خورد که شرح آن بگذار تا وقت دگر.
قبر او در یکی از گورستان‌های قم است.
در همان قبرستان،یک مرد عامی ولی صاحب کرامات دفن است.
می‌گویند او بدون آنکه سواد خواندن و نوشتن داشته باشد، آیات قرآن را در هر متنی که می‌دید، می‌شناخت. بر مزار او مقبره‌ای ساخته‌اند و مردم نیز گروه‌گروه به زیارتش می‌روند.

اگر آشنایی با تاریخ دور، سرمایۀ علمی است، آگاهی از تاریخ نزدیک، سرمایۀ ملی است.
#آلزایمرملی، این سرمایۀ سرنوشت‌ساز را بر باد داده‌ است.
کتاب‌های درسی و رسانه‌ها به‌ویژه‌ صداوسیما سهم بسیاری در گسترش این بیماری خطرناک داشته‌اند.

t.me/tarikhdartarazoo 🏛
تصویری از طرح واکسیناسیون در آبادان دهه ۴۰

در سال ۱۳۰۳ ، به دستور #رضاشاه و همت مصطفی قلی بیات معاون وقت وزارت فلاحت و تجارت لایحه تاسیس موسسه تحقیقات واکسن و سرم سازی #رازی با عنوان:

"موسسه دفع آفات حیوانی و سرم سازی"
تنظیم و به مجلس شورای ملی (دوره پنجم) ارایه شد که پس از سه ماه کار کارشناسی، اکثریت نمایندگان مجلس به این نتیجه رسیدند که موسسه مذکور باید همانند انستیتو پاستور زیر نظر وزارت معارف (وزارت علوم) فعالیت کند.
با این که لایحه از سوی وزارت فلاحت و تجارت به مجلس ارایه شده بود، ولی دوراندیشی عبدالحسین #تیمورتاش(وزیر وقت وزارت فلاحت) در قبول نظر نمایندگان مجلس، موجب شد در نهایت مجوز تاسیس موسسه در ۱۶ دی ماه سال ۱۳۰۳، تصویب شود.

افتخارات موسسه رازی:

- ریشه کنی یا تحت کنترل درآمدن بیماری های بومی کشور از جمله :

فلج اطفال- وبا - سرخک-سرخجه- اوریون- دیفتری- کزاز - سیاه سرفه- طاعون گاوی- طاعون اسبی..
- تشخیص و مطالعه بر روی عوامل بیماری های مختلف انسانی و دامی برای اولین بار در کشور.
- انتقال تکنولوژی به سایر کشورها.


t.me/tarikhdartarazoo 🏛
تصویری از طرح واکسیناسیون در آبادان دهه ۴۰

در سال ۱۳۰۳ ، به دستور #رضاشاه و همت مصطفی قلی بیات معاون وقت وزارت فلاحت و تجارت لایحه تاسیس موسسه تحقیقات واکسن و سرم سازی #رازی با عنوان:

"موسسه دفع آفات حیوانی و سرم سازی"
تنظیم و به مجلس شورای ملی (دوره پنجم) ارایه شد که پس از سه ماه کار کارشناسی، اکثریت نمایندگان مجلس به این نتیجه رسیدند که موسسه مذکور باید همانند انستیتو پاستور زیر نظر وزارت معارف (وزارت علوم) فعالیت کند.
با این که لایحه از سوی وزارت فلاحت و تجارت به مجلس ارایه شده بود، ولی دوراندیشی عبدالحسین #تیمورتاش(وزیر وقت وزارت فلاحت) در قبول نظر نمایندگان مجلس، موجب شد در نهایت مجوز تاسیس موسسه در ۱۶ دی ماه سال ۱۳۰۳، تصویب شود.

افتخارات موسسه رازی:

- ریشه کنی یا تحت کنترل درآمدن بیماری های بومی کشور از جمله :

فلج اطفال- وبا - سرخک-سرخجه- اوریون- دیفتری- کزاز - سیاه سرفه- طاعون گاوی- طاعون اسبی..
- تشخیص و مطالعه بر روی عوامل بیماری های مختلف انسانی و دامی برای اولین بار در کشور.
- انتقال تکنولوژی به سایر کشورها.


t.me/tarikhdartarazoo 🏛
بنای یادبود آرامگاه #حکیم_فردوسی در عین سادگی یکی از زیبا ترین آثار وابنیه ایست که برمزارهای مفاخرفرهنگی ساخته شده است.عبدالحسین خان سردارمعظم( #تیمورتاش) نخستین کسی بود که کوشش عملی برای ساخت آرامگاه را آغاز کرد. او در دوازدهم امرداد ۱۳۰۳ در زمانی که #نماینده_نیشابور در مجلس شورای ملی بود، خواهان تصویب بودجه‌ای برای ساخت آرامگاه فردوسی شد.گفتنی است #ملک_الشعرای_بهار نیز از کسانی بود که برلزوم احداث بنایی برآرامگاه حکیم توس تاکیدداشت.

جالب است بدانیم که طراح وناظر اجرای این بنا زنده یاد مهندس #هوشنگ_سیحون بود.

برای احداث این بنا در کل مبلغ یک میلیون وچهارصدوبیست هزارتومان(۱,۴۲۰,۰۰۰)هزینه شد.هفتاد هزارتومان از این مبلغ از طریق فروش بلیط بخت آزمایی و مابقی از محل کمکهای مردمی وانجمنهای خیریه تامین شده بود.

بنای مزبور درسال ۱۳۱۳ با حضور #رضاشاه_پهلوی وعده ای ازمستشرقان وفردوسی پژوهان گشایش یافت.


t.me/tarikhdartarazoo 🏛
بنای یادبود آرامگاه #حکیم_فردوسی در عین سادگی یکی از زیبا ترین آثار وابنیه ایست که برمزارهای مفاخرفرهنگی ساخته شده است.عبدالحسین خان سردارمعظم( #تیمورتاش) نخستین کسی بود که کوشش عملی برای ساخت آرامگاه را آغاز کرد. او در دوازدهم امرداد ۱۳۰۳ در زمانی که #نماینده_نیشابور در مجلس شورای ملی بود، خواهان تصویب بودجه‌ای برای ساخت آرامگاه فردوسی شد.گفتنی است #ملک_الشعرای_بهار نیز از کسانی بود که برلزوم احداث بنایی برآرامگاه حکیم توس تاکیدداشت.

جالب است بدانیم که طراح وناظر اجرای این بنا زنده یاد مهندس #هوشنگ_سیحون بود.

برای احداث این بنا در کل مبلغ یک میلیون وچهارصدوبیست هزارتومان(۱,۴۲۰,۰۰۰)هزینه شد.هفتاد هزارتومان از این مبلغ از طریق فروش بلیط بخت آزمایی و مابقی از محل کمکهای مردمی وانجمنهای خیریه تامین شده بود.

بنای مزبور درسال ۱۳۱۳ با حضور #رضاشاه_پهلوی وعده ای ازمستشرقان وفردوسی پژوهان گشایش یافت.


t.me/tarikhdartarazoo 🏛
« همه چیز برای وطنم » شعاری که رضاشاه به آن واقعا عمل کرد ...

مردان بزرگ همچون روزگاران بزرگ، ماده منفجره‌ای هستند که در آنان نیروی عظیمی بر هم انباشته شده است.
پیش شرط ظهور مردان بزرگ دو چیز بیشتر نیست:
«فرسودگی و از کار افتادگی یک #نظام_فرتوت همچون زمانه پیش از ناپلئون و پیش از رضاشاه و نیز توانمندی خودساخته‌ای برای به پیروزی رساندن تمدن و فرهنگی برتر و پربارتر!..»
هر دو این پیش شرط‌ها به معنی اهمیت مرکزی نتیجه‌مندی و کارآمدی درامر سیاست است.

#احمدکسروی می‌نویسد:
«در زمان قاجار، ایران بسیار ناتوان گردید و از بزرگی و جایگاه و آوازه آن بسیار کاسته شد و انگیزه این بیش از همه یک چیز بود و آن اینکه جهان دیگر شده و کشورها به تکان آمده، ولی ایران به همان حال پیشین خود بازمی‌ماند...
اینان خود کاری نمی‌کردند و دیگران را هم نمی‌گذاردند.»

در دوران سیزده ساله بین به توپ بستن مجلس و #کودتای_سیدضیاء و رضاخان، اتفاقاتی که در دنیا و ایران افتاد، نگاه بسیاری روشن‌فکران مشروطه را به سمت کارآمدی و نتیجه‌مندی سیاست و بویژه اهمیت امنیت و #مدرن‌سازی کشور سوق داد.
افرادی مانند #ذکاءالملک_فروغی، علی_اصغرحکمت، #تیمورتاش، #داور، فخرالدین شادمان به حمایت از پروژه‌ی مدرن‌سازی یا ساختن ایران نوین از سوی رضا شاه کشانده شدند.

اما این رویکرد به این معنی نبود که رضاشاه فردی دموکرات و آزادیخواه است.
رضاشاه چه از نظر خلق و خو و چه از نظر مرامی فرد #مستبدی بود.
اما یک #مستبدروشن‌اندیش و تجددخواه و باورمند به جدایی دین از سیاست و نیز فرهنگ ریشه‌دار و غنی ایران باستان..

با این وجود نباید فراموش کرد که در همین دوران است که احزاب سوسیالیستی، حزب کمونیست ایران، احزاب ناسیونالیستی و گروه‌های مختلف به‌ویژه نهادهای مدافع حقوق زنان در ایران سامان می‌گیرند.

رضا شاه، با وجود رویکرد استبدادی‌اش اما با افرادی رایزنی می‌کرد که مخالفش بودند و مثل امروزه نبود که نتوان از شخص اول مملکت بخاطر عملکردش حتی انتقادی کرد...
دلیلش هم وجود مخالفانی چون #محمدتقی_بهار و #محمدمصدق، در آنزمان، که آنقدر آزادی داشتند تا علناً با شاه مخالفت کنند...

با وجود استبداد سیاسی دوران رضاشاه، فعالیت فرهنگی رونق بسیار گرفت و اندیشه بازگشت به تمدن با شکوه و ریشه‌دار ایرانی اوج تازه‌ای یافت.

شاهد آن فعالیت کسانی مثل #دهخدا، ملک‌الشعرای بهار و #پیرنیاست که آثار کلاسیک ماندگاری خلق کردند..

دستاوردهای او چون امنیت و استقلال ملی، بنیانگذاری دادگستری و ثبت احوال مدرن، بسط آموزش نوین و رهایی زنان از قید سنت و حجاب، گرچه با زور، در واقع جامه عمل پوشیدن آرمان‌های سکولار نهضت مشروطه و مایه نوعی اعتماد به‌ نفس ملی بود.

ضدیت روحانیون با رضاشاه در این است که در دوران قاجار روحانیون شیعه با تسلط برسیستم قضایی و آموزش و کنترل اوقاف و خمس و زکات از استقلال اقتصادی و سیاسی روز افزونی بهره مند شده بودند.
رضاشاه همچون معمار ایران مدرن و با کمک فکری تجدد خواهان مشروطه تلاش کرد که دست آخوندها را از مسایل مملکتی کوتاه کند.
در دوران پیروزی او قوانینی تصویب شد که نقش آخوندها را در مسایل قضاوت مشکل کرد و امور «ازدواج و طلاق و رجوع» که از امور اختصاصی روحانیون بود از انحصار روحانیون درآمد.
به همین دلیل تا آخرین روزهای سلطنت رضاشاه (۱۳۲۰) مشاجرات بر ضد مذهب و علمای دین افزایش یافت.
در هفت سال آخر سلطنت رضاشاه، آخوندها نه تنها منزوی شدند، بلکه تضاد بزرگی با رفرم‌های رضاشاهی پیدا کردند.

دستاوردهای رضاشاه پهلوی برخلاف روایت امروز اسلام‌گرایانِ حکومتی هیچ ربطی به عامل قدرتهای خارجی نداشت.


منبع: 
«ایران امروز »


t.me/tarikhdartarazoo 🏛
#داربستهای
#عمارت_قدرت !!!

حسین دادگر ملقب به #عدل_الملک نماینده وچند دوره رئیس مجلس شورای ملی یکی از عوامل اصلی بقدرت رسیدن رضاشاه بود.
اونیز سرنوشتی مشابه دیگرنزدیکان رضاشاه مانند #تیمورتاش، نصرت الدوله، #داور، #سرداراسعد،ارباب کیخسرو، تدیّن و...داشت، که بعدها مغضوب وی شدند.

اما دادگربموقع از نیت رضا شاه آگاهی یافت وازمهلکه گریخت وبه فرانسه پناه برد و بدینسان از مرگ حتمی نجات پیدا کرد.
عدل الملک پس از عزل وتبعید رضاه شاه درشهریورسال ۱۳۲۰ به کشوربازگشت.وی تعبیر جالبی از عوامل قدرت یابی دیکتاتورها داشت و می گفت:

"برمن مسلم شده که هرکسی که به ایجاد و روی کار آمدن #دیکتاتورها کمک کند،پس از محکم شدن پایه های حکومت آنها جزو قربانیان آن حکومت ها خواهند بود."

وی عمله خودکامگان را به  #داربست هایی تشبیه کرده که بعد از اتمام کار عمارت دیکتاتوری باید بساط شان برچیده شود.چرا که داربستها باعث بد نما شدن ساختمان می شوند.

ارادتمند :
#ادمین_کانال

t.me/tarikhdartarazoo 🏛
روزنامه #طوفان توسط #محمدفرخی_یزدی منتشر می‌شد. طوفان در طول مدت انتشار بیش از پانزده مرتبه توقیف و باز منتشر شده‌است. گاه نیز به سبب زندانی شدن فرخی، انتشار روزنامه دچار وقفه گردیده‌ است. او غزلی در مورد توقیف شدن روزنامه اش سروده:

هر خامه نکرد ناکسان را توصیف هر نامه نکرد خائنان را تعریف

آن خامه ز پافشاری ظلم شکست آن نامه به دست ظالمان شد توقیف

فرخی یزدی نماینده مردم یزد در مجلس ومخالف سرسخت پهلوی اول بود و بخاطر همین با آنکه از ایران فرار کرده بود با ملاقاتی با #تیمورتاش فریب وعده او را خورد و به ایران بازگشت و بلافاصله تحت تعقیب قرار گرفت و بالاخره  به بهانه بدهی به یک کاغذ فروش ابتدا به زندان ثبت و سپس به زندان شهربانی افتاد. او که بعدا به زندان قصر منتقل شده بود در بیمارستان زندان، به وسیله تزریق آمپول هوا توسط #پزشک_احمدی کشته شد، اگرچه گواهی رئیس زندان حاکی از فوت فرخی بر اثر ابتلا به #مالاریا است. مدفن فرخی نامعلوم بوده، ولی احتمالاً در گورستان مسگرآباد به‌طور ناشناس دفن شده‌است...

t.me/tarikhdartarazoo 🏛
عاقبتِ بدِ تاج بخش ها در ایران...


اصطلاح کینگ مِیکِر(Kingmaker)  به معنی تاج بخش، شاه ساز، سلطان ساز و ... به کسی گفته می شود که در انتخاب پادشاه و شخص اول مملکت، نقش اساسی و موثری بازی کند...
کینگ میکرها یا #شاه_سازها در ایران عاقبت بخیر نشده اند و پایان خوبی نداشته اند، مثالهای عدیده ای می توان از تاریخ ایران ذکر کرد ، اما تنها به چند مورداخیراکتفا می کنم.

#عباس_میرزا وقتی در بستر مرگ بود در مشهد، #قائم_مقام_فراهانی را به امام هشتم قسم داد كه در به سلطنت رسيدن پسرش #محمدميرزا كمك كند والبته قائم مقام نیز سنگ تمام گذاشت، چرا که وقتى، #فتحعلى _شاه درگذشت جنگى عريض و طويل براى كسب قدرت در بين فرزندان او در گرفت، حوادث تلخى كه هميشه در ايران پس از مرگ سلاطين رخ داده است.

قائم مقام، تلاش‏هاى جان فرسايى را براى به تخت نشاندن محمد ميرزا آغاز كرد اما پس از تثبیت قدرت محمدشاه، در ژوئن ۱۸۳۵ (۱۲۱۴ خورشیدی) ، قائم مقام بوسيله پيشخدمتى از طرف شاه احضار شده و بدستورش، دستمالی در حلق او فرو برده و خفه اش مى ‏سازند.
مشابه همین اتفاق بر سر #امیرکبیر می آید، او نیز در به تخت نشاندن #ناصرالدین شاه جوان، نهایت تلاش اش را کرد اما کمتر از چهار سال پس از به تخت نشستن ناصرالدین شاه، به دستور وی در #حمام_فین کاشان کشته شد.

اما بارزترین نمونه «تاجبخش» کُشی در دوره #رضاشاه رخ داد یعنی کشتن #تیمورتاش.
تیمورتاش یک تاجبخش تمام عیار بود او تلاش زیادی برای بقدرت رساندن و تبدیل رضاخان به رضاشاه کرد، هم در مجلس چهارم و پنجم در عزل قاجاریه و روی کار آوردن سلسله پهلوی نهایت تلاش خود را کرد و هم در مراسم تاجگذاری رضاشاه که تصویری معنی دار از او وجود دارد که تاج شاهی را در سینی بدست دارد و حامل تاج کیانی اوست.
برعکس رضاشاه که بیش از حد زمخت، خشن و بیسواد بود، تیمورتاش شیک پوش، خوش تیپ، مدرن، تحصیلکرده و مسلط به زبانهای روسی، فرانسوی، آلمانی وانگلیسی...بود. بخاطر همین، چنان جایگاهی داشت که رضاشاه می گفت: 👈«حرف تیمور حرف من است».

تیمورتاش #وزیردربار و دومين فرد قدرتمند ایران محسوب می شد، اما در قاموس دیکتاتورها، نفر دوم یا سوم وجود ندارد، بقول امیر عباس #هویدا: «تنها یک نفر وجود دارد» و آن خود دیکتاتور است!

چنین بود که بزودی افول ستاره اقبال تیمورتاش فرا رسید، در اول دی ۱۳۱۱خورشیدی طبق معمول، تيمورتاش به وزارت دربار رفت اما نامه ای بدستش دادند که در آن نوشته بود«از اين پس، سمتی در دربار نداريد»...

دیگر از اینجا تا روزی که #پزشک_احمدی بر سینه اش نشست چندان فاصله ای نبود، اثر دندانِ تیمورتاش بر مچِ دستِ جلادش نشان می دهد که  لحظات جان کندنِ تاجبخش، وحشتناک و به سختی گذشته است...!

اما به #محمدرضاشاه و برخوردش با #فضل_الله_زاهدی که می رسیم باز برخورد دیکتاتور با شخص دوم یا تاجبخش اش تکرار می گردد! شاه پس از پیروزی کودتا به محض بازگشت از رُم، در نخستین دیدارش با هندرسون(سفیر امریکا) گفت که از کابینه‌ی زاهدی راضی نیست...!
چون دیگر خفه کردن، کشتن در حمام یا آمپولِ پزشک احمدی ...کهنه شده بود پس راهی مدرن انتخاب کرد: محترمانه از ژنرال زاهدی خواست که استعفا دهد و آنوقت، ژنرال را بعنوان سفیر به #ژنو فرستاد.
خیلی تابلو است! یک ژنرال ارتشی که نه زبان خارجی بلد است و نه از اصول دیپلماسی کوچکترین اطلاع دارد میشود سفیر ایران و آن هم در ژنو...!
اما اینها مهم نیست مهم این بود که او باید از ایران دور باشد...

ممکن است هزاران علت برای حذف تاجبخش ها تراشیده شود اما اینها مهم نیستند. از منظر روانشناختیِ یک دیکتاتور که حکومتش مشروعیت ندارد، قضیه ساده است:
چون وجودِ تاجبخش، #موی_دماغ است، چون مثل دیگران کرنش بلد نیست، چون مدعی است و بالاتر از تمامی اینها، هر لحظه ممکن است فیلش یاد هندوستان کند و «سوء ظن» که بیماری رایج تمامی دیکتاتورهاست:
چرا که، آنکه تاج را بخشیده از همه بیشتر آن تاج را تهدید می کند و چه تضمینی است که بفکر باز پس گرفتن آن تاج نیفتد...!
... واین حکایت تلخ همچنان درتاریخ ایران ادامه دارد...!!!

#علی_مرادی_مراغه_ای

t.me/tarikhdartarazoo 🏛
فرخی یزدی
روزنامه نگار تندی که فضای باز سیاسی را پاس نداشت...


در تاریخ ایران کمتر فضای دمکراتیک بوده اما برهه های کوتاهِ فضای باز نیز مردم و مطبوعات، کمتر توانسته اند بهره جویند، آنان مانند زنجیریان غار افلاطون چون پایشان همیشه در زنجیر بوده وقتی هم زنجیر از پایشان برداشته میشد نمی توانستند بدرستی راه روند و زمین می خوردند...!

🔻به دوران مشروطیت که سایه استبداد اندکی زایل گشت تندروی روزنامه نگاران بجایی رسید که که مادر شاه را فاحشه خواندند!
به دوران #مصدق که روزنامه ها آزاد بود از فحاشی به مصدق نیز دریغ نکردند ریچارد کاتم مینویسد ما در غرب مقالات ضدمصدقی مینوشتیم ۴۰ دلار به مطبوعات تهران می دادیم و آنها چاپ می کردند...!
و البته وقتی کودتاگران بازگشتند و رفت آنکه بر مطبوعات رفت!
به دوران دولت مستعجل بختیار که سایه شوم پرویز ثابتی و همکارانش زایل گشته بود اما روزنامه نگاران بدنبال مدینه ای فاضله در افقهای دور شدند...!

👈سرنوشت فرخی یزدی روزنامه نگار عبرت انگیزترین نمونه است:
#احمدشاه دمکرات، ملتزم به اصول مشروطه بود و فرخی یزدی مقاله تندی در (روزنامه قیام، اول بهمن ۱۳۰۱ ، شماره ۳) نوشته و شدیدا بر شاه تاخته، او را عیاش نامید!
  فرخی می گفت چرا احمدشاه، قوام السلطنه را از نخست وزیری عزل نمیکند!؟ و احمدشاه که ملتزم به قانون اساسی مشروطه بود نمی توانست نخست وزیر را عزل کند، اما روزنامه نگار بر شاه می تاخت که چرا پا بر روی قانون اساسی نمی گذارد!
سرانجام احمدشاه مانند یک شهروند عادی، از توهین روزنامه نگار به محکمه شکایت کرد، دادگاه مدیر مسئول روزنامه(موسوی زاده) را فراخوانده و هیئت منصفه تشکیل گردید، صدها نفر از روزنامه نگاران و طبقات مختلف در دادگاه حضور یافتند. این یعنی یکی از درخشانترین سکانس تاریخ ایران که به مانند الماسی از ورای تاریخنویسی به غایت کدرِ پهلویسم می درخشد!
قبل از این تنها در فولکلورهای مادربزرگانمان شنیده بودیم دنیای زیبایی که در آن، شاه با گدا برابر باشند!
و اندکی بعد احمدشاه روزنامه نگار را بخشیده شکایت خودش را پس می گیرد.

🔻زمان گذشت و دوران رضاشاه و قلع و قمع روزنامه نگاران رسید، فرخی مخفیانه فرار کرده خود را به آلمان رساند، پس از یکسال دربدری با ضمانت #تیمورتاش به ایران بازگشت، اما تیمورتاش که مغضوب و کشته شد، دژخیمان بدستور رضاشاه، فرخی یزدی را زیر نظر گرفتند تا بلکه اشتباهی کند، اما او در آن خفقان، مواظب بود گزک بدست دیکتاتور ندهد، دژخیمان بدنبال بهانه شدند و همیشه پیدا کردن بهانه در نظامهای توتالیتر مثل آب خوردن است!
پس بزودی بهانه پیدا شد! در ۱۳۱۵خورشیدی #آقارضاکتابچی کاغذ فروش را وادار کردند تا شکایتی که مربوط به شش سال پیش بابت پول کاغذ #روزنامه_طوفان بوده به جریان اندازد و بدین ترتیب، فرخی بازداشت شد، بازداشتِ حقوقی را تبدیل به حبس سیاسی کردند و دیگر از اینجا تا روزی که پزشک احمدی بر سینه روزنامه نگار نشست چندان فاصله ای نبود!

🔻 #سیدجعفرپیشه_وری در خاطراتش از رنجهای فرخی یزدی در زندان مخوف قصر نوشته. فرخی یزدی از فشار زندان، خودکشی کرده تریاک خورد اما زندانبانان نگذاشتند، چند بار اعتصاب غذا کرد باز نگذاشتند بمیرد، یکبار خطاب به دژخیمان گفت:
👈«من می خواهم زندگی کنم شما نمی گذارید، می خواهم بمیرم باز نمی گذارید پس من چه کنم...؟!»
رئیس زندان #سرهنگ_پاشاخان_مبشر با خنده و استهزا گفت:
«آقای فرخی یزدی بزودی تکلیف شما را تعیین می کنیم»
و بزودی تکلیفش را تعیین کردند!
روزنامه نگار را برای کشتن، به زندان مجرد بردند تمام شیشه های اتاقش را گل سفید مالیدند و در غروب ۲۴ مهر ۱۳۱۸ش پزشک احمدی با همان کیف مشگی معروفش به همراه نیرومند و یک پاسبان تنومند وارد اتاق روزنامه نگار شد.
در آن لحظات جان کَندن، آیا روزنامه نگار با تحسر به یاد شکایت احمدشاه افتاده بوده...؟!

🔻فرخی یزدی و روزنامه نگاران تندروی که فضای باز موقتی را پاس نمیدارند سرنوشت شان مانند عبدالله ابن عمر می شود که با علی(ع) بیعت نکرد و علی در حق وی گفت:
«دست بیعت بر دست من نمی گذاری و روزگاری می رسد که مجبور شوی دست در پایِ خلیفه جور بگذاری!»
و زمان گذشت و دوران عبدالملک ابن مروان رسید و گماشته اش حجاج که شنیدن نامش مو بر تن آدمها راست می کرد!
آن زمان عبدالله ابن عمر را دیده بودند که از ترس با عجله برای بیعت عازم بارگاه حجاج میشود و وقتی وارد میشود، حجاج لم داده بود و عبدالله ابن عمر تعظیمی کرده، دستش را برای بیعت دراز میکند و حجاج میگوید:
«نمی توانم برخیزم و دستم را دراز کنم، از همانجا دست بر پایم بگذار و برو...!»

🔻و این مثل به یادگار ماند که:
مردمی که قدر دست علی(ع) را ندانند مجبور به بیعت با پای حجاج می گردند...!

#علی_مرادی_مراغه_ای

t.me/tarikhdartarazoo 🏛