This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ملتی که ادبش قناعت را فضیلت میداند،
هرساله دچار قحطیست ..
_مملکت صاحب داره، پادشاه باید به فکر رعیت باشه
_رعیت کدام پدرسوخته؟
میراث کدام مختث؟
این مردم انسانهای بسیار شریفی هستند...
بسیار والاتر از همپالکی های فالودهخور تو!
فقط...مظلومند...
ملتی که ادبش قناعت را فضیلت میداند، هرساله دچار قحطیست ..
_پس مجلس و عدالتخانه در این میانه چه کارهاند؟
_عدالتی که میگوید یکی آقازاده به دنیا بیاید، یکی خانهزاد ...
#کمیته_مجارات
#علی_حاتمی
🏷 لیلی
جوش دریا
هرساله دچار قحطیست ..
_مملکت صاحب داره، پادشاه باید به فکر رعیت باشه
_رعیت کدام پدرسوخته؟
میراث کدام مختث؟
این مردم انسانهای بسیار شریفی هستند...
بسیار والاتر از همپالکی های فالودهخور تو!
فقط...مظلومند...
ملتی که ادبش قناعت را فضیلت میداند، هرساله دچار قحطیست ..
_پس مجلس و عدالتخانه در این میانه چه کارهاند؟
_عدالتی که میگوید یکی آقازاده به دنیا بیاید، یکی خانهزاد ...
#کمیته_مجارات
#علی_حاتمی
🏷 لیلی
جوش دریا
🍁
شما را چه به علی؟!
حق: جنگ اول علی با مفسدین اقتصادی بود یا همون جانمازآبکشهای مروش زیادهخواه. همونهایی که الان در جمهوری اسلامی، وزیر و وکیل و معاون و سردار و نماینده و مشاور هستن، علی باهاشون تا حد مرگ جنگید. جنگ دوم علی هم با قاسطین بود که وسطش مقدمات جنگ با مارقین فراهم شد؛ همون خوارجی که پینهی پیشونیشون یک چیزی در مایههای متحجرین امروز بود. همون خوراجی که درست مثل شما احمق و کجفهم و بیسود و بیسواد بودن و از دین فقط پوستهش رو گرفته بودن. همون خوارجی که لواط باجناقهای خودشون رو نمیدیدین لیکن گیرشون روی مدل موی دختر همسایهشون بود. نه عجب که همین طیف، علی رو در #محراب_نماز کشتن. #فتنه بالا بود اما علی باز هم #بدون_محافظ در بین #مردم تردد میکرد لیکن الان کسانی که به قول خودشون #غلام_قنبر_علی هم نیستن، #صد تا بلکه #هزار تا #محافظ دارن. بچههای نمایندههاشونم محافظ دارن؛ آقازادهها رو میگم. به نظرم به خاطر کامنت پر و پوچی که گذاشتی، بهتره بری آب بکشی دهنت رو. شما در حالی اسم علی رو میارین که حکومت محبوبتون حتی با #معاویه و #یزید هم دیگه قابل قیاس نیست. ظالمین واقعهی کربلا اگه به وقاحت شماها بودن، قطعاً مدعی میشدن که #سیدالشهدا بیماری زمینهای داشت و کمی تا قسمتی هم اختلال روانی! بعد سند میآوردن که آخه کدوم عاقلی، حجش رو نیمهکاره ول میکنه؟! لذا در #وقاحت و نیز در #حماقت دم و دستگاه محبوب شما، روی هر یزید و هر صدامی رو سفید کرده فکر کنم. عیب بزرگتر شماها اینه که همهی جرم و جنایتهاتون رو به اسم #علی و #حسن و #حسین و #دین و #خدا و #پیامبر و #اسلام انجام میدین و نتیجهش هم قابل مشاهده است: یه روزی زنان همین کشور حاضر بودن کتک بخورن ولی دست از #حجاب برندارن؛ حالا حاضرن #جریمه بشن اما زیر بار حرف زور جیم. الف نرن. آره داداش! حکومت بیسوادها و کجفهمها حتی قادره #مردم رو که ذاتاً دیندوست هستن، به لجبازی بکشونه. برو آب بکش دهنت رو که علی، زور #ذوالفقار رو به طلحهها و زبیرها نشون میداد، نه نیکاها و مهرشادها. از مرحله خیلی پرتی و بدبختی اینجاست: نفع داری توی این همه بیسوادی و کجفهمی...
#حق
#حسین_قدیانی
@ghete26
https://www.instagram.com/p/Cv2ISxqLRRj/?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
شما را چه به علی؟!
حق: جنگ اول علی با مفسدین اقتصادی بود یا همون جانمازآبکشهای مروش زیادهخواه. همونهایی که الان در جمهوری اسلامی، وزیر و وکیل و معاون و سردار و نماینده و مشاور هستن، علی باهاشون تا حد مرگ جنگید. جنگ دوم علی هم با قاسطین بود که وسطش مقدمات جنگ با مارقین فراهم شد؛ همون خوارجی که پینهی پیشونیشون یک چیزی در مایههای متحجرین امروز بود. همون خوراجی که درست مثل شما احمق و کجفهم و بیسود و بیسواد بودن و از دین فقط پوستهش رو گرفته بودن. همون خوارجی که لواط باجناقهای خودشون رو نمیدیدین لیکن گیرشون روی مدل موی دختر همسایهشون بود. نه عجب که همین طیف، علی رو در #محراب_نماز کشتن. #فتنه بالا بود اما علی باز هم #بدون_محافظ در بین #مردم تردد میکرد لیکن الان کسانی که به قول خودشون #غلام_قنبر_علی هم نیستن، #صد تا بلکه #هزار تا #محافظ دارن. بچههای نمایندههاشونم محافظ دارن؛ آقازادهها رو میگم. به نظرم به خاطر کامنت پر و پوچی که گذاشتی، بهتره بری آب بکشی دهنت رو. شما در حالی اسم علی رو میارین که حکومت محبوبتون حتی با #معاویه و #یزید هم دیگه قابل قیاس نیست. ظالمین واقعهی کربلا اگه به وقاحت شماها بودن، قطعاً مدعی میشدن که #سیدالشهدا بیماری زمینهای داشت و کمی تا قسمتی هم اختلال روانی! بعد سند میآوردن که آخه کدوم عاقلی، حجش رو نیمهکاره ول میکنه؟! لذا در #وقاحت و نیز در #حماقت دم و دستگاه محبوب شما، روی هر یزید و هر صدامی رو سفید کرده فکر کنم. عیب بزرگتر شماها اینه که همهی جرم و جنایتهاتون رو به اسم #علی و #حسن و #حسین و #دین و #خدا و #پیامبر و #اسلام انجام میدین و نتیجهش هم قابل مشاهده است: یه روزی زنان همین کشور حاضر بودن کتک بخورن ولی دست از #حجاب برندارن؛ حالا حاضرن #جریمه بشن اما زیر بار حرف زور جیم. الف نرن. آره داداش! حکومت بیسوادها و کجفهمها حتی قادره #مردم رو که ذاتاً دیندوست هستن، به لجبازی بکشونه. برو آب بکش دهنت رو که علی، زور #ذوالفقار رو به طلحهها و زبیرها نشون میداد، نه نیکاها و مهرشادها. از مرحله خیلی پرتی و بدبختی اینجاست: نفع داری توی این همه بیسوادی و کجفهمی...
#حق
#حسین_قدیانی
@ghete26
https://www.instagram.com/p/Cv2ISxqLRRj/?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
خوشبختی
#علی_صاحبی🎤
🎧فایل صوتی ضمیمه شده است🎧
چرا آدمهای موفق، لزوماً خوشحال نیستند؟ و چگونه برخی آدمها در شرایط بد و موقعیتهای ناپایدار، احساس خوشبختی میکنند؟
بسیاری از ما فکر میکنیم به واسطهی تغییر محیط، به خوشبختی خواهیم رسید. من و همسرم در سه کشور ایران، استرالیا و کانادا زندگی کردهایم. مشاهدات ما نشان میدهد که مهاجرت افراد، کمکی به احساس خوشبختی آنها نکرده است. در آمریکا که دارای یکی از مطلوبترین شرایط به لحاظ اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و محیطی است، روزانه ۲۰۰ میلیون قرص ضد افسردگی مصرف میشود. نسبت افسردگی در کشورهای توسعهیافتهی اسکاندیناوی نیز بالاست.
آدم هایی که احساس خوشبختی نمیکنند، محیط را مقصر میدانند، خود را قربانی میپندارند و منتظر منجی هستند. آنها که خود را خوشبخت میدانند معمولاً محیط را چالشگر (و نه مخرب) میبینند و به جای منجی به دنبال مربی (مثل کتاب، علم، الگو) میگردند.
آدمهای خوشبخت سه ویژگی دارند:
اول: نسبت به هستی، نگرش و طرز تفکر پویا دارند.
دوم: بیشتر از آنکه از جهان بخواهند، به آن میبخشند و فعالیتهای مهربانانه و بدون چشمداشت انجام میدهند.
سوم: قدردان داشتهها هستند و آنها را مدام به خود یادآوری میکنند.
این سه ویژگی را در هر نقطه از کرهی زمین داشته باشیم، خوشبخت خواهیم بود. باید توجه داشت این ویژگیها در مورد آدمهایی نیست که به نان شب محتاج هستند؛ آنها موضوع بحث جداگانهای دارند. بحث بر سر افرادی است که شرایط زیست معمولی دارند و قادر به رفع نیازهای اولیهی خود هستند، اما از زندگی رضایت ندارند.
متغیرهایی هستند که ما هیچ کنترلی روی آنها نداریم (مثل بخش قابلتوجهی از رفتار دیگران، ژنتیک، وضعیت بازار و دو سوم وضعیت سلامتمان). بعضی متغیرها هستند که ما روی آنها تا حدی نفوذ داریم (مثل یک سوم سلامت، بخشی جزئی از رفتار دیگران و مسائل مالی) و بعضی از متغیرها نیز هستند که ما تقریباً به طور کامل روی آنها نفوذ داریم (مثل اهداف و طرز فکر). افراد خوشبخت، عمدهی تمرکز خود را روی بخش سوم متغیرها میگذارند.
#خوشبختی
زمان= ۲۳:۴۷
حجم= ۷ مگابایت
#آوای_توسعه
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#علی_صاحبی🎤
🎧فایل صوتی ضمیمه شده است🎧
چرا آدمهای موفق، لزوماً خوشحال نیستند؟ و چگونه برخی آدمها در شرایط بد و موقعیتهای ناپایدار، احساس خوشبختی میکنند؟
بسیاری از ما فکر میکنیم به واسطهی تغییر محیط، به خوشبختی خواهیم رسید. من و همسرم در سه کشور ایران، استرالیا و کانادا زندگی کردهایم. مشاهدات ما نشان میدهد که مهاجرت افراد، کمکی به احساس خوشبختی آنها نکرده است. در آمریکا که دارای یکی از مطلوبترین شرایط به لحاظ اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و محیطی است، روزانه ۲۰۰ میلیون قرص ضد افسردگی مصرف میشود. نسبت افسردگی در کشورهای توسعهیافتهی اسکاندیناوی نیز بالاست.
آدم هایی که احساس خوشبختی نمیکنند، محیط را مقصر میدانند، خود را قربانی میپندارند و منتظر منجی هستند. آنها که خود را خوشبخت میدانند معمولاً محیط را چالشگر (و نه مخرب) میبینند و به جای منجی به دنبال مربی (مثل کتاب، علم، الگو) میگردند.
آدمهای خوشبخت سه ویژگی دارند:
اول: نسبت به هستی، نگرش و طرز تفکر پویا دارند.
دوم: بیشتر از آنکه از جهان بخواهند، به آن میبخشند و فعالیتهای مهربانانه و بدون چشمداشت انجام میدهند.
سوم: قدردان داشتهها هستند و آنها را مدام به خود یادآوری میکنند.
این سه ویژگی را در هر نقطه از کرهی زمین داشته باشیم، خوشبخت خواهیم بود. باید توجه داشت این ویژگیها در مورد آدمهایی نیست که به نان شب محتاج هستند؛ آنها موضوع بحث جداگانهای دارند. بحث بر سر افرادی است که شرایط زیست معمولی دارند و قادر به رفع نیازهای اولیهی خود هستند، اما از زندگی رضایت ندارند.
متغیرهایی هستند که ما هیچ کنترلی روی آنها نداریم (مثل بخش قابلتوجهی از رفتار دیگران، ژنتیک، وضعیت بازار و دو سوم وضعیت سلامتمان). بعضی متغیرها هستند که ما روی آنها تا حدی نفوذ داریم (مثل یک سوم سلامت، بخشی جزئی از رفتار دیگران و مسائل مالی) و بعضی از متغیرها نیز هستند که ما تقریباً به طور کامل روی آنها نفوذ داریم (مثل اهداف و طرز فکر). افراد خوشبخت، عمدهی تمرکز خود را روی بخش سوم متغیرها میگذارند.
#خوشبختی
زمان= ۲۳:۴۷
حجم= ۷ مگابایت
#آوای_توسعه
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
Telegram
attach 📎
🍁
رفیقم کجایی؟
حق: برای #محسن_چاوشی سیاست در حکم حاشیه است؛ او در همهی این سالها نشان داده که دوست دارد صدایش متعلق به همهی مردم باشد. موسیقی محسن همان خیمهی وحدتی است که به آدمها صرفنظر از بروندادهای ژورنالیستی نگاه میکند: «پای صدای من دمی اختلافها را کنار بگذارید؛ فراموش نکنیم که همهی ما یک #پدر داریم به اسم آدم و یک #مادر داریم به نام حوا.» دعوت چاوشی به متن است، به اصل؛ به زمینی که #ایران باشد و به ضمیری که #اسلام باشد. این از قضا چیز بدی هم نیست؛ مگر قرار است ما همهی داشتههای خود را در جنگ میان موافقان و مخالفان نظام بسوزانیم؟ زندگی اگر قرار است ادامه داشته باشد، زنده باد چهرههایی که هم نزد آرمان و روحالله محبوبند و هم در نظر مهرشاد و حمیدرضا محترم. کاش #قمار نکنیم همهی سرمایههای خود را در این مصاف سرمایهسوز که این وطن به آرامش هم نیاز دارد. نه؛ همه قرار نیست چریک نبرد مرد و نامرد باشند. از قضا بدترین مصداق چپزدگی همین است که از #استاد_فرشچیان یا #پروفسور_سمیعی بخواهیم که آنها هم لباس رزم بپوشند و بگویند که عاقبت در این وادی به کدام سو غش میکنند. فقط دو متر آنورتر از دماغمان را اگر نگاه کنیم، فهم میکنیم که همان بهتر چهرههایی همچون #علی_نصیریان یا #مجید_انتظامی زخم برندارند در نزاعی که هی هر روز دارد ما را رنجورتر میکند؛ افسردهتر، عاصیتر، تنهاتر، خستهتر. وای از این تناقض زمخت که ما از سویی یقهی جلال و گلستان و سایه و شریعتی و شاملو و دولتآبادی را میگیریم که چرا بیخود ژست مبارز گرفتند؛ از سویی دیگر خودمان حتی به خالق کلاهقرمزی و پسرخاله هم به چشم گلادیاتور نگاه میکنیم و از #ایرج_طهماسب توقع داریم #پرویز_پرستویی باشد. تو بگذار پای پانتومیم #حسن_ریوندی همهی مردم با هم بنشینند و با هم بخندند. تو بگذار #مجتبی_شکوری همان آقامعلم خوشفهم و خوشسخنی باشد که پای کلامش حال همهی ما ایرانیها ولو برای دقایقی کوتاه خوب باشد. اولاً #زندگی فقط #مبارزه نیست؛ ثانیاً نگه داشتن چهار تا آدم بیرون از منازعات روزمره خودش مقدسترین نوع مبارزه است. این همه را نوشتم تا برسم به این تذکر: آقای جمهوری اسلامی! ببین چقدر داری راه را #اشتباه میروی که حتی محسن چاوشی سر به زیر هم دارد به نظام متلک میاندازد. نه به قرآن؛ حکومتداری به خوشآیند پایداریچیهای بدترکیب یا سوپرانقلابیهای منفور اینقدر نمیارزد که روزی #علی_کریمی به #چگوارا تبدیل شود و روزی دیگر #کریم_باقری همیشه آرام به حامی اول هشت همیشه شاکی بدل شود...
#حق
#حسین_قدیانی
@ghete26
https://www.instagram.com/p/CwkUzp5y00o/?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
رفیقم کجایی؟
حق: برای #محسن_چاوشی سیاست در حکم حاشیه است؛ او در همهی این سالها نشان داده که دوست دارد صدایش متعلق به همهی مردم باشد. موسیقی محسن همان خیمهی وحدتی است که به آدمها صرفنظر از بروندادهای ژورنالیستی نگاه میکند: «پای صدای من دمی اختلافها را کنار بگذارید؛ فراموش نکنیم که همهی ما یک #پدر داریم به اسم آدم و یک #مادر داریم به نام حوا.» دعوت چاوشی به متن است، به اصل؛ به زمینی که #ایران باشد و به ضمیری که #اسلام باشد. این از قضا چیز بدی هم نیست؛ مگر قرار است ما همهی داشتههای خود را در جنگ میان موافقان و مخالفان نظام بسوزانیم؟ زندگی اگر قرار است ادامه داشته باشد، زنده باد چهرههایی که هم نزد آرمان و روحالله محبوبند و هم در نظر مهرشاد و حمیدرضا محترم. کاش #قمار نکنیم همهی سرمایههای خود را در این مصاف سرمایهسوز که این وطن به آرامش هم نیاز دارد. نه؛ همه قرار نیست چریک نبرد مرد و نامرد باشند. از قضا بدترین مصداق چپزدگی همین است که از #استاد_فرشچیان یا #پروفسور_سمیعی بخواهیم که آنها هم لباس رزم بپوشند و بگویند که عاقبت در این وادی به کدام سو غش میکنند. فقط دو متر آنورتر از دماغمان را اگر نگاه کنیم، فهم میکنیم که همان بهتر چهرههایی همچون #علی_نصیریان یا #مجید_انتظامی زخم برندارند در نزاعی که هی هر روز دارد ما را رنجورتر میکند؛ افسردهتر، عاصیتر، تنهاتر، خستهتر. وای از این تناقض زمخت که ما از سویی یقهی جلال و گلستان و سایه و شریعتی و شاملو و دولتآبادی را میگیریم که چرا بیخود ژست مبارز گرفتند؛ از سویی دیگر خودمان حتی به خالق کلاهقرمزی و پسرخاله هم به چشم گلادیاتور نگاه میکنیم و از #ایرج_طهماسب توقع داریم #پرویز_پرستویی باشد. تو بگذار پای پانتومیم #حسن_ریوندی همهی مردم با هم بنشینند و با هم بخندند. تو بگذار #مجتبی_شکوری همان آقامعلم خوشفهم و خوشسخنی باشد که پای کلامش حال همهی ما ایرانیها ولو برای دقایقی کوتاه خوب باشد. اولاً #زندگی فقط #مبارزه نیست؛ ثانیاً نگه داشتن چهار تا آدم بیرون از منازعات روزمره خودش مقدسترین نوع مبارزه است. این همه را نوشتم تا برسم به این تذکر: آقای جمهوری اسلامی! ببین چقدر داری راه را #اشتباه میروی که حتی محسن چاوشی سر به زیر هم دارد به نظام متلک میاندازد. نه به قرآن؛ حکومتداری به خوشآیند پایداریچیهای بدترکیب یا سوپرانقلابیهای منفور اینقدر نمیارزد که روزی #علی_کریمی به #چگوارا تبدیل شود و روزی دیگر #کریم_باقری همیشه آرام به حامی اول هشت همیشه شاکی بدل شود...
#حق
#حسین_قدیانی
@ghete26
https://www.instagram.com/p/CwkUzp5y00o/?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دیکتاتورها چگونه سرنگون میشوند؟
دیکتاتورها گمان میکنند که میتوان تاریخ را دور زد، اما با تکرار اشتباهات فاحش گذشتگان، آنها صرفاً به فهرست مستبدان بازنده تاریخ افزوده میشوند و میراثی از کینه، دشمنی، تفرقه و حماقت را برای دیگران به جا میگذارند.
دو سوم مردم جهان در نظامهای دیکتاتوری زندگی میکنند، با این وجود اطلاعات ما درباره این نظامها بسیار اندک است. در این سخنرانی دکتر ناتاشا ازرو درباره تفاوت نظامهای دیکتاتوری، اهمیت این تفاوتها و چگونگی سرنگونی آنها سخن میگوید.
🔻دکتر ناتاشا ازرو استاد ارشد علوم سیاسی دانشگاه اسکس و پژوهشگر متخصص در حکومتهای دیکتاتوری است. او تاکنون دو کتاب درباره رژیمهای دیکتاتوری و رهبران آنها نوشته است: «دیکتاتورها و نظامهای دیکتاتوری: شناخت رژیمهای استبدادی و رهبران آنها» و «سیاست نظام دیکتاتوری: نهادها و پیامدها در رژیمهای استبدادی».
ترجمه و زیرنویس: #رکسانا_شیرخورشیدی و #علی_نانوایی
بازبینی و ادیت: #شهاب_غدیری
این ویدئو را از صفحه وزین همپرسه تقدیم میکنیم
جوش دریا
دیکتاتورها گمان میکنند که میتوان تاریخ را دور زد، اما با تکرار اشتباهات فاحش گذشتگان، آنها صرفاً به فهرست مستبدان بازنده تاریخ افزوده میشوند و میراثی از کینه، دشمنی، تفرقه و حماقت را برای دیگران به جا میگذارند.
دو سوم مردم جهان در نظامهای دیکتاتوری زندگی میکنند، با این وجود اطلاعات ما درباره این نظامها بسیار اندک است. در این سخنرانی دکتر ناتاشا ازرو درباره تفاوت نظامهای دیکتاتوری، اهمیت این تفاوتها و چگونگی سرنگونی آنها سخن میگوید.
🔻دکتر ناتاشا ازرو استاد ارشد علوم سیاسی دانشگاه اسکس و پژوهشگر متخصص در حکومتهای دیکتاتوری است. او تاکنون دو کتاب درباره رژیمهای دیکتاتوری و رهبران آنها نوشته است: «دیکتاتورها و نظامهای دیکتاتوری: شناخت رژیمهای استبدادی و رهبران آنها» و «سیاست نظام دیکتاتوری: نهادها و پیامدها در رژیمهای استبدادی».
ترجمه و زیرنویس: #رکسانا_شیرخورشیدی و #علی_نانوایی
بازبینی و ادیت: #شهاب_غدیری
این ویدئو را از صفحه وزین همپرسه تقدیم میکنیم
جوش دریا
از خانلری تا حدّادیان
انقلاب شکوهمند اسلامی اگر نه ماهیّتش، دستکم محصولش نفی تمام دستاوردهای تمدّن و فرهنگ نو بود و دانشگاه نماد آن تمدّن و فرهنگ. خواسته یا ناخواسته، تقریباً هر تغییری در وضع دانشگاهها دادهاند به ضرر کیفیّت دانشگاه بودهاست. دلیل اصلی آن این است که پروردگان مکتب فکری جمهوری اسلامی ماهیّت علم و دانشگاه را نمیشناسند و سوء ظن هم نتیجۀ قهری این جهل است.
عدهای خودشان میدانند که اینکاره نیستند و تظاهر میکنند کارشناس و استادند، و عدۀ دیگری اعتمادبهنفس بیشتری دارند و خیال میکنند به اندازۀ کافی مدرن هستند که بتوانند خوبهایش را سوا کنند و بدها را دور بریزند. خوبش البته موشک است و دوربین چهرهزن و بمب ملخدار است و در مرحلۀ بعد هر چیزی که اسمش به درد پُز دادن بخورد، از قبیل سلولهای بنیادی و علم نانو. بدش هم هر چیزی است که به تفکّر و استقلال فکری بینجامد، به ارزشهای اخلاقیای جز سرسپردگی به خودکامۀ مستقر منجر شود.
و چون تفکّر سالم علمی اغلب به سلامت اخلاقی و استقلال فکری و پیروی از منطق میانجامد، هرچه کوشیدهاند خوب و بد دانشگاه را سوا کنند نشده! این باعث میشود گاهی خیال کنند دانشگاه از اول ایدۀ استعماری بود و سرچشمۀ ترویج نظاممند غربزدگی.
دشمنی نظام مقدّس با علوم انسانی از اینجا میآید: «ما دانشگاه را برای فنّاوری لازم داریم و فوقش چند تا هم دکتر حاذق برای وقتی که گند درمانهای علفی و آخوندی درآمد. بقیهاش مسخرهبازی و استعماری است. وقتی شریعت مبین را داریم حقوق فرانسه و انگلیس غلط میکند حرف بزند، بلکه صحبت از جان لاک و توماس هابز مقدّمۀ زباندرازیهای بعدی است و کلاً تهاجم فرهنگی است. دانشکدۀ ادبیّات اگر نگوید تمام "می"ها در ادبیات فارسی عشق به خدا و سیّدالشّهداء و به طریق اولی ولایت فقیه است معلوم است به دشمن آلوده شده، "هنرهای زیبا" هم که اصلاً همان اسمش دو تا اقدام علیه امنیت ملّی میکند»!
این عصارۀ تفکّر غالب است. به همین سبب است که سعی میکنند به این عرصه «ورود پیدا کنند» و آن را «ساماندهی» کنند، به شیوۀ خودشان و آن شیوه هم بگیروببند است و آزمون و [همیشه] خطاست و تزریق دلقکهای نابلد به دانشگاه.
پس عجیب نیست که ببینیم جمعی از بهترین استادان دانشگاه را از تدریس محروم میکنند. آنچه عجیب است ندیدن این تقابل و ندیدن آن در بافتار وضعیّت انقلابی ایران است. تفصیل این مورد اخیر را در مطلب بعدی مشخّصاً دربارۀ دانشگاه تهران و رشتۀ ادبیّات خواهمنوشت.
#علی_شاپوران
این یادداشت از کانال وزین فن ادبیات به شما عزیزان تقدیم میگردد.
جوش دریا
انقلاب شکوهمند اسلامی اگر نه ماهیّتش، دستکم محصولش نفی تمام دستاوردهای تمدّن و فرهنگ نو بود و دانشگاه نماد آن تمدّن و فرهنگ. خواسته یا ناخواسته، تقریباً هر تغییری در وضع دانشگاهها دادهاند به ضرر کیفیّت دانشگاه بودهاست. دلیل اصلی آن این است که پروردگان مکتب فکری جمهوری اسلامی ماهیّت علم و دانشگاه را نمیشناسند و سوء ظن هم نتیجۀ قهری این جهل است.
عدهای خودشان میدانند که اینکاره نیستند و تظاهر میکنند کارشناس و استادند، و عدۀ دیگری اعتمادبهنفس بیشتری دارند و خیال میکنند به اندازۀ کافی مدرن هستند که بتوانند خوبهایش را سوا کنند و بدها را دور بریزند. خوبش البته موشک است و دوربین چهرهزن و بمب ملخدار است و در مرحلۀ بعد هر چیزی که اسمش به درد پُز دادن بخورد، از قبیل سلولهای بنیادی و علم نانو. بدش هم هر چیزی است که به تفکّر و استقلال فکری بینجامد، به ارزشهای اخلاقیای جز سرسپردگی به خودکامۀ مستقر منجر شود.
و چون تفکّر سالم علمی اغلب به سلامت اخلاقی و استقلال فکری و پیروی از منطق میانجامد، هرچه کوشیدهاند خوب و بد دانشگاه را سوا کنند نشده! این باعث میشود گاهی خیال کنند دانشگاه از اول ایدۀ استعماری بود و سرچشمۀ ترویج نظاممند غربزدگی.
دشمنی نظام مقدّس با علوم انسانی از اینجا میآید: «ما دانشگاه را برای فنّاوری لازم داریم و فوقش چند تا هم دکتر حاذق برای وقتی که گند درمانهای علفی و آخوندی درآمد. بقیهاش مسخرهبازی و استعماری است. وقتی شریعت مبین را داریم حقوق فرانسه و انگلیس غلط میکند حرف بزند، بلکه صحبت از جان لاک و توماس هابز مقدّمۀ زباندرازیهای بعدی است و کلاً تهاجم فرهنگی است. دانشکدۀ ادبیّات اگر نگوید تمام "می"ها در ادبیات فارسی عشق به خدا و سیّدالشّهداء و به طریق اولی ولایت فقیه است معلوم است به دشمن آلوده شده، "هنرهای زیبا" هم که اصلاً همان اسمش دو تا اقدام علیه امنیت ملّی میکند»!
این عصارۀ تفکّر غالب است. به همین سبب است که سعی میکنند به این عرصه «ورود پیدا کنند» و آن را «ساماندهی» کنند، به شیوۀ خودشان و آن شیوه هم بگیروببند است و آزمون و [همیشه] خطاست و تزریق دلقکهای نابلد به دانشگاه.
پس عجیب نیست که ببینیم جمعی از بهترین استادان دانشگاه را از تدریس محروم میکنند. آنچه عجیب است ندیدن این تقابل و ندیدن آن در بافتار وضعیّت انقلابی ایران است. تفصیل این مورد اخیر را در مطلب بعدی مشخّصاً دربارۀ دانشگاه تهران و رشتۀ ادبیّات خواهمنوشت.
#علی_شاپوران
این یادداشت از کانال وزین فن ادبیات به شما عزیزان تقدیم میگردد.
جوش دریا
Telegram
جوشِ دریا
«شعلهٔ دل ز چشم تر ننشست
ابر ننشاند جوش دریا را» #بیدل
📌 آنچه در کانال ارائه میشود، الزاما دیدگاه مدیران کانال نیست.
کانال ادبی: 💠 خوبان پارسیگو: https://t.me/khoobaneparsigoo
کافه کتاب📚 https://t.me/cafe_ketabe20
ابر ننشاند جوش دریا را» #بیدل
📌 آنچه در کانال ارائه میشود، الزاما دیدگاه مدیران کانال نیست.
کانال ادبی: 💠 خوبان پارسیگو: https://t.me/khoobaneparsigoo
کافه کتاب📚 https://t.me/cafe_ketabe20
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جان رالز: حجاب جهل و جامعه عادلانه
✍🏼چگونه میتوانیم به جامعهای برسیم که برای تمام شهروندانش خدمات اولیه آبرومندانه فراهم میکند؟ تصور چنین جامعهای نیازمند درکی از مفهوم «عدالت» است.
🔻جان رالز، فیلسوف سیاسی خوشنامی است که در سده بیستم زندگی میکرد. او را فیلسوف عدالت نامیدهاند. شهرت او، به دلیل نظریهپردازی درباره مفهوم عدالت و انصاف است. نخستین کتاب جنجالی رالز که در ۱۹۷۱ منتشر شد، «نظریهای در باب عدالت» نام دارد.
🔻رالز از مفهوم کلیدی «حجاب جهل» استفاده میکند تا درک بهتری از وضعیت عادلانه مطلوب ارائه کند. در این ویدئو با اندیشه این فیلسوف آشنا میشویم.
ترجمه: #نوشین_دیلمی/ #علی_نانوایی
صداگذاری و ادیت: #شهاب_غدیری
این ویدئو را از کانال وزین همپرسه تقدیم میکنیم
جوش دریا
✍🏼چگونه میتوانیم به جامعهای برسیم که برای تمام شهروندانش خدمات اولیه آبرومندانه فراهم میکند؟ تصور چنین جامعهای نیازمند درکی از مفهوم «عدالت» است.
🔻جان رالز، فیلسوف سیاسی خوشنامی است که در سده بیستم زندگی میکرد. او را فیلسوف عدالت نامیدهاند. شهرت او، به دلیل نظریهپردازی درباره مفهوم عدالت و انصاف است. نخستین کتاب جنجالی رالز که در ۱۹۷۱ منتشر شد، «نظریهای در باب عدالت» نام دارد.
🔻رالز از مفهوم کلیدی «حجاب جهل» استفاده میکند تا درک بهتری از وضعیت عادلانه مطلوب ارائه کند. در این ویدئو با اندیشه این فیلسوف آشنا میشویم.
ترجمه: #نوشین_دیلمی/ #علی_نانوایی
صداگذاری و ادیت: #شهاب_غدیری
این ویدئو را از کانال وزین همپرسه تقدیم میکنیم
جوش دریا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#تنها_راه_نجات_سوریه_اعتراضات_مسالمت_آمیز_زنان_در_کنار_مردان_است! ✍️محمد حسین مهدیخانی: ✔️سوری ها به این واقعیت دست یافته اند که در مقابل #دیکتاتوری_بشار_اسد، فقط #اتحاد همه اقشار جامعه جواب می دهد، #علی_الخصوص حضور #زنان_دختران در اعتراضات مسالمت آمیز ! #بشار_اسد در مقابل #اعتراضات_مسالمت_آمیز سوری ها مجبور است سر تعظیم فرود آورد، #چون_دیگر_توجیهی_برای_کشتن_سوری_ها_ندارد !
🍂
تقدیم به #شهریار
#دایی و #رونالدو آقای گلهایی که یک بو میدهند
حق: در همان تابستانهایی که #کریس_رونالدو مجبور بود کودکی خود را با کار بگذراند و کف زمین رستورانها را تی بکشد، اینجا در ایران خودمان هم #علی_دایی سه ماه تمام دستفروشی میکرد تا برای هزینههای تحصیل در ماههای دیگر سال کم نیاورد. جفتشان خیلی زود #پدر از دست داده بودند و هر دو به شکل غریبی دل در گرو #مادر داشتند. آخ که چقدر شباهت دارد به هم زندگی آقای گل دیروز و امروز جهان؛ هر دو با حسرت از پدر یاد میکنند و هر دو علیرغم همهی تحفظی که دارند، خیلی زود احساساتی میشوند و حتی در ورای #بغض دیگر قادر نیستند جلوی اشک چشمشان را بگیرند. هم قشنگ خجالت میکشند، هم قشنگ مغرورند و هم قشنگ از خجالت بدخواهشان درمیآیند. دیر از کوره درمیروند ولی اگر دربروند، کمتر کسی میتواند حریف زبان سرخشان بشود. این تشابه عجبا که علاوه بر #زندگی در #فوتبال هر دو اسطوره هم صادق است. هم رونالدو و هم دایی موفقیت خود را مدیون مربیهایی میدانند که در روزهای مهجوری، پایشان ایستادند و با صبر و حوصله از کنار زخمزبان خبرنگاران عبور کردند. اگر کریس هنوز هم با احترام از #الکس_فرگوسن یاد میکند، دایی هم در قبال #ناصر_حجازی همیشهی خدا مظهر تام و تمام ادب بوده. دایی روزهایی را به یاد میآورد که #حجازی در #بانک_تجارت مدام پای او میایستاد که اگر در تمرین کم نگذاری و اگر متن برایت مهمتر از حاشیه باشد و اگر نگذاری طعنهها خستهات بکنند و اگر چشم به افقهای دور و دراز داشته باشی، پرسپولیس که سهل است؛ تو میتوانی در بهترین باشگاههای دنیا آنچنان بدرخشی که همهی جهانیان #ایران را در وهلهی اول به علی دایی بشناسند. پس نگو قدم زیادی بلند است و این قد به درد فوتبال نمیخورد؛ نگو زیادی لاغرم و این تن نزار هیچ تناسبی با عضلات فوتبالیستها ندارد؛ نگو اینجا #تهران است و رسیدن به قلهها برای یک جوان اردبیلی که حتی هنگام تکلم هم دچار تیک میشود، آرزویی است که هرگز به خاطره تبدیل نمیشود. باری اینجا #ناصرخان هوای #علی را داشت و آنجا هم #سر_الکس مطمئن بود که قمار روی پسرک نحیف پرتغالی، درجهآخر به بزرگترین برد #منچستر_یونایتد منتهی میشود. ملیح آنکه بهترین گلهای رونالدو و دایی اغلب با سر بوده است؛ آنهم هدهایی شبیه معجزه. تو گویی، هم دایی و هم رونالدو وقتی به هوا میپریدند، هر دو آن بالا در اوج برای لحظاتی توقف میکردند تا همزمان به ریش قانون جاذبهی زمین بخندند. کارتون فوتبالیستها میدیدیم انگار. بزن آهنگش را...
#حق
#حسین_قدیانی
@ghete26
https://www.instagram.com/p/CxaZhFIoUFy/?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
تقدیم به #شهریار
#دایی و #رونالدو آقای گلهایی که یک بو میدهند
حق: در همان تابستانهایی که #کریس_رونالدو مجبور بود کودکی خود را با کار بگذراند و کف زمین رستورانها را تی بکشد، اینجا در ایران خودمان هم #علی_دایی سه ماه تمام دستفروشی میکرد تا برای هزینههای تحصیل در ماههای دیگر سال کم نیاورد. جفتشان خیلی زود #پدر از دست داده بودند و هر دو به شکل غریبی دل در گرو #مادر داشتند. آخ که چقدر شباهت دارد به هم زندگی آقای گل دیروز و امروز جهان؛ هر دو با حسرت از پدر یاد میکنند و هر دو علیرغم همهی تحفظی که دارند، خیلی زود احساساتی میشوند و حتی در ورای #بغض دیگر قادر نیستند جلوی اشک چشمشان را بگیرند. هم قشنگ خجالت میکشند، هم قشنگ مغرورند و هم قشنگ از خجالت بدخواهشان درمیآیند. دیر از کوره درمیروند ولی اگر دربروند، کمتر کسی میتواند حریف زبان سرخشان بشود. این تشابه عجبا که علاوه بر #زندگی در #فوتبال هر دو اسطوره هم صادق است. هم رونالدو و هم دایی موفقیت خود را مدیون مربیهایی میدانند که در روزهای مهجوری، پایشان ایستادند و با صبر و حوصله از کنار زخمزبان خبرنگاران عبور کردند. اگر کریس هنوز هم با احترام از #الکس_فرگوسن یاد میکند، دایی هم در قبال #ناصر_حجازی همیشهی خدا مظهر تام و تمام ادب بوده. دایی روزهایی را به یاد میآورد که #حجازی در #بانک_تجارت مدام پای او میایستاد که اگر در تمرین کم نگذاری و اگر متن برایت مهمتر از حاشیه باشد و اگر نگذاری طعنهها خستهات بکنند و اگر چشم به افقهای دور و دراز داشته باشی، پرسپولیس که سهل است؛ تو میتوانی در بهترین باشگاههای دنیا آنچنان بدرخشی که همهی جهانیان #ایران را در وهلهی اول به علی دایی بشناسند. پس نگو قدم زیادی بلند است و این قد به درد فوتبال نمیخورد؛ نگو زیادی لاغرم و این تن نزار هیچ تناسبی با عضلات فوتبالیستها ندارد؛ نگو اینجا #تهران است و رسیدن به قلهها برای یک جوان اردبیلی که حتی هنگام تکلم هم دچار تیک میشود، آرزویی است که هرگز به خاطره تبدیل نمیشود. باری اینجا #ناصرخان هوای #علی را داشت و آنجا هم #سر_الکس مطمئن بود که قمار روی پسرک نحیف پرتغالی، درجهآخر به بزرگترین برد #منچستر_یونایتد منتهی میشود. ملیح آنکه بهترین گلهای رونالدو و دایی اغلب با سر بوده است؛ آنهم هدهایی شبیه معجزه. تو گویی، هم دایی و هم رونالدو وقتی به هوا میپریدند، هر دو آن بالا در اوج برای لحظاتی توقف میکردند تا همزمان به ریش قانون جاذبهی زمین بخندند. کارتون فوتبالیستها میدیدیم انگار. بزن آهنگش را...
#حق
#حسین_قدیانی
@ghete26
https://www.instagram.com/p/CxaZhFIoUFy/?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
🔴🔴 « کاستیها و نابهنجاری های آموزش و پرورش در ایران »
🔵 جناب علی زمانیان در یادداشت مهمی به « هشت گناه آموزش و پرورش ایران » اشاره داشته و در توضیح هریک به نکات مهمی اشاره نموده است:
۱- آموزش حفظیات
۲- آموزش سکوت
۳- آموزش تقلید و پیروی
۴- آموزش عدم مدارا
۵- جای خالی هنر بهویژه موسیقی
۶- تربیت نه برای اکنون
۷- جای خالی شادکامی
۸- ناکارآمدی
🔷ضمن سپاس از یادداشت ایشان، چند مورد مهم دیگر نیز که در سیاستگذاری و محتوای نهادهای آموزشی ما، زیان رسان بوده و فرصت جامعهپذیری کامل و توسعهیافته را در سنین کودکی و نوجوانی نابود میسازد؛ بدین ترتیب بر میشمارم:
1️⃣ آموزش ندادن مهارتهای زندگی
( با بهرهمندی از تجارب و ظرفیت مدلهای: دهگانه و H_4 در سایر کشورها )
2️⃣ وجود رویکرد نابرابری جنسیتی، دینی، مذهبی، قومی
3️⃣ نبود رویکرد پژوهش محوری
4️⃣ توجه ناکافی و سطحی به ورزش و نظام تندرستی
5️⃣ نبود تمرکز بر کار گروهی
6️⃣ مشورت نکردن با کودکان و نوجوانان در تصمیمگیری ها و برنامهریزی ها
7️⃣ نبود آموزش و توجه به محیط زیست، گیاهان و جانوران
8️⃣ تبعیض و نابرابری در برخورداری از حق آموزش رایگان و امکانات مناسب آموزشی
9️⃣ نبود توجه و آموزش حقوق شهروندی
🔟 نبود آموزش مهارتهای ارتباطی بهنجار در جامعه به دلیل تفکیک جنسیتی محیط آموزشی در دوران کودکی و نوجوانی
1️⃣1️⃣ نبود آموزش تفکر انتقادی*
2️⃣1️⃣ وجود آموزش رقابت محور**
3️⃣1️⃣ نبود آموزش جامعهی عشقمحور و صلح اجتماعی
4️⃣1️⃣ وجود محتوای آموزشی ایدئولوژیک و سیاستزده
✍️ فریبا نظری
۱۳ آبان ۱۴۰۲
#علی_زمانیان
#توران_میرهادی
#جامعهپذیری
🔰🔰 برای مطالعهی بیشتر، مطالب زیر را بخوانید 👇👇👇
https://t.me/Sociologyofsocialgroups/665
* دانشآموزان و ضرورت تفکر انتقادی/ ۱۴ آبان ۱۴۰۱
https://pooyeshfekri.com
** تحلیلی بر آرا و اندیشههای توران میرهادی
https://t.me/Sociologyofsocialgroups
🔵 جناب علی زمانیان در یادداشت مهمی به « هشت گناه آموزش و پرورش ایران » اشاره داشته و در توضیح هریک به نکات مهمی اشاره نموده است:
۱- آموزش حفظیات
۲- آموزش سکوت
۳- آموزش تقلید و پیروی
۴- آموزش عدم مدارا
۵- جای خالی هنر بهویژه موسیقی
۶- تربیت نه برای اکنون
۷- جای خالی شادکامی
۸- ناکارآمدی
🔷ضمن سپاس از یادداشت ایشان، چند مورد مهم دیگر نیز که در سیاستگذاری و محتوای نهادهای آموزشی ما، زیان رسان بوده و فرصت جامعهپذیری کامل و توسعهیافته را در سنین کودکی و نوجوانی نابود میسازد؛ بدین ترتیب بر میشمارم:
1️⃣ آموزش ندادن مهارتهای زندگی
( با بهرهمندی از تجارب و ظرفیت مدلهای: دهگانه و H_4 در سایر کشورها )
2️⃣ وجود رویکرد نابرابری جنسیتی، دینی، مذهبی، قومی
3️⃣ نبود رویکرد پژوهش محوری
4️⃣ توجه ناکافی و سطحی به ورزش و نظام تندرستی
5️⃣ نبود تمرکز بر کار گروهی
6️⃣ مشورت نکردن با کودکان و نوجوانان در تصمیمگیری ها و برنامهریزی ها
7️⃣ نبود آموزش و توجه به محیط زیست، گیاهان و جانوران
8️⃣ تبعیض و نابرابری در برخورداری از حق آموزش رایگان و امکانات مناسب آموزشی
9️⃣ نبود توجه و آموزش حقوق شهروندی
🔟 نبود آموزش مهارتهای ارتباطی بهنجار در جامعه به دلیل تفکیک جنسیتی محیط آموزشی در دوران کودکی و نوجوانی
1️⃣1️⃣ نبود آموزش تفکر انتقادی*
2️⃣1️⃣ وجود آموزش رقابت محور**
3️⃣1️⃣ نبود آموزش جامعهی عشقمحور و صلح اجتماعی
4️⃣1️⃣ وجود محتوای آموزشی ایدئولوژیک و سیاستزده
✍️ فریبا نظری
۱۳ آبان ۱۴۰۲
#علی_زمانیان
#توران_میرهادی
#جامعهپذیری
🔰🔰 برای مطالعهی بیشتر، مطالب زیر را بخوانید 👇👇👇
https://t.me/Sociologyofsocialgroups/665
* دانشآموزان و ضرورت تفکر انتقادی/ ۱۴ آبان ۱۴۰۱
https://pooyeshfekri.com
** تحلیلی بر آرا و اندیشههای توران میرهادی
https://t.me/Sociologyofsocialgroups
Telegram
جامعهشناسی گروههای اجتماعی
👈" دانش آموزان و ضرورت تفکر انتقادی "
☑سالها پیش وقتی پسرم برای نخستین بار وارد نهاد آموزشی مدرسه در کلاس اول ابتدایی شد؛ یکی از ناظم ها، این پسرهای کوچک تازه وارد را به صف کرد و در میانهی مراسم جشن شکوفه ها و خنده و گل و خوشامدگویی مسوولان مدرسه؛ پشت…
☑سالها پیش وقتی پسرم برای نخستین بار وارد نهاد آموزشی مدرسه در کلاس اول ابتدایی شد؛ یکی از ناظم ها، این پسرهای کوچک تازه وارد را به صف کرد و در میانهی مراسم جشن شکوفه ها و خنده و گل و خوشامدگویی مسوولان مدرسه؛ پشت…
Audio
| نشست «بزرگداشت دکتر #سعید_مدنی»
(#جامعهشناس در #زندان)
| نشست «بزرگداشت دکتر #سعید_مدنی» ( #جامعهشناس در #زندان )
با حضور:
فرزندان (صبا و یاسمین مدنی) و جمعی از همکاران انجمن جامعهشناسی ایران
مدعوين آقايان: #مهدی_نصیری، #بیژن_عبدالکریمی #احمد_بخارایی، #فیاض_زاهد #تقی_رحمانی #مهدی_محمودیان #حسن_رفیعی #علی_اکبر_موسوی
| تاریخ: شنبه ۳۰ دی ۱۴۰۲
| زمان: ساعت ۲۱
| مکان: کلابهاوس «پرتو» https://t.me/partoclubb
(#جامعهشناس در #زندان)
| نشست «بزرگداشت دکتر #سعید_مدنی» ( #جامعهشناس در #زندان )
با حضور:
فرزندان (صبا و یاسمین مدنی) و جمعی از همکاران انجمن جامعهشناسی ایران
مدعوين آقايان: #مهدی_نصیری، #بیژن_عبدالکریمی #احمد_بخارایی، #فیاض_زاهد #تقی_رحمانی #مهدی_محمودیان #حسن_رفیعی #علی_اکبر_موسوی
| تاریخ: شنبه ۳۰ دی ۱۴۰۲
| زمان: ساعت ۲۱
| مکان: کلابهاوس «پرتو» https://t.me/partoclubb
Forwarded from روایت حق
🍁
🔻یک استوری حق از حسین قدیانی
🔺️تفاوت سیدالشهدا با نظام بیجمهوری اسلامی
🔸️یک- حسین هیچ اعتقادی به مخلصسازی آنهم زوری یا صوری نداشت. سیدالشهدا اگر چه سعی میکرد برآیند امامتش به پرورش انسانهای مخلص ختم شود اما انجام این کار را به صورت تشکیلاتی یا فرمایشی اتفاقاً آفت اخلاص میدانست.
🔹️دو- حسین حتی بیعت خود را هم برداشت: خواستید بمانید، نخواستید بروید.
🔸️سه- حسین از لشکر دشمنش هم یارکشی میکرد ولو تا آخرین آنات.
🔹️چهار- حسین با آنکه مشروعیت ولایتش لنگ نظر مردم نبود ولی هرگز هیچ چیز را به هیچ اکثریت و اقلیتی تحمیل نکرد.
🔸️پنج- حسین آنجا که مردم دعوتش کردند، نزدشان رفت؛ آنجا که به هر دلیل طردش کردند، راهش را کج کرد.
🔹️شش- حسین حتی شهادت مسلم را بهانه نکرد برای جنگ با مردم بدعهد کوفه.
🔸️هفت- حسین دلیل حقانیت خود را این نمیدانست که یاران کمی دارد.
🔹️هشت- حسین از آن جهت حق بود که امر به معروف و نهی از منکر را در وهلهی اول برای امر و نهی حکومت میخواست، نه فضولی در زندگی آحاد ملت.
🔸️نه- حسین برادر همان حسن بود که به جهت حفظ منافع مردم
حتی با معاویه صلح کرد.
🔹️ده- حسین فرزند همان مادر بود که همسایه را بر خود مقدم میخواند: میارزد خودمان گرسنه بمانیم اما سائل ناامید نشود از کرامت اهل بیت.
🔸️یازده- حسین فرزند همان پدر بود که #امیرالمؤمنین بود ولی بیست و پنج سال تمام بیخیال حق مسلمش شد به خاطر امنیت ملت.
🔹️دوازده- حسین شاگرد مکتب همان علی بود
▫️که در جمل با ناکثین جنگید؛ دوست زیادهخواه
▫️که در صفین با خصم اصلی جنگید؛ دشمن زیادهخواه
▫️که در نهروان با احمقهای خرمقدس جنگید؛ ورژن کهنهی مصباحیسم
▪️باری #سیدعلی در #صلح است با همهی آنهایی که علی باهاشان جنگید و در #جنگ است با همهی آنها که #علی کاری به کارشان نداشت...
🔸️سیزده- حسین هر چه از تعداد یارانش کمتر میشد، جماعت مخلصتر میشدند. برعکس نظام که گویی غربال معکوس دارد: هر چه فاسدتر، دستبوستر بلکه پابوستر
▫️▪️▫️
▫️نه عجب که برای حسین امثال عباس و علیاکبر و قاسم ماندند؛ یکی از یکی در ظاهر و باطن زیباتر...
▫️و برای بیجمهوری اسلامی امثال جلالی و جلیلی و آقاطهرانی؛ یکی از یکی در ظاهر و باطن زشتتر و پلشتتر
▪️باری حسین سختی را برای زن و بچهی خود میخواست؛ اینها درست برعکس حسین: زن و بچهی مردم فدای آسایش زن و بچهی ما...
📍نتیجهگیری: سوپرانقلابیها خود را با #یزید قیاس کنند، نه #حسین
#حق
#حسین_قدیانی
https://t.me/ghete26
🔻یک استوری حق از حسین قدیانی
🔺️تفاوت سیدالشهدا با نظام بیجمهوری اسلامی
🔸️یک- حسین هیچ اعتقادی به مخلصسازی آنهم زوری یا صوری نداشت. سیدالشهدا اگر چه سعی میکرد برآیند امامتش به پرورش انسانهای مخلص ختم شود اما انجام این کار را به صورت تشکیلاتی یا فرمایشی اتفاقاً آفت اخلاص میدانست.
🔹️دو- حسین حتی بیعت خود را هم برداشت: خواستید بمانید، نخواستید بروید.
🔸️سه- حسین از لشکر دشمنش هم یارکشی میکرد ولو تا آخرین آنات.
🔹️چهار- حسین با آنکه مشروعیت ولایتش لنگ نظر مردم نبود ولی هرگز هیچ چیز را به هیچ اکثریت و اقلیتی تحمیل نکرد.
🔸️پنج- حسین آنجا که مردم دعوتش کردند، نزدشان رفت؛ آنجا که به هر دلیل طردش کردند، راهش را کج کرد.
🔹️شش- حسین حتی شهادت مسلم را بهانه نکرد برای جنگ با مردم بدعهد کوفه.
🔸️هفت- حسین دلیل حقانیت خود را این نمیدانست که یاران کمی دارد.
🔹️هشت- حسین از آن جهت حق بود که امر به معروف و نهی از منکر را در وهلهی اول برای امر و نهی حکومت میخواست، نه فضولی در زندگی آحاد ملت.
🔸️نه- حسین برادر همان حسن بود که به جهت حفظ منافع مردم
حتی با معاویه صلح کرد.
🔹️ده- حسین فرزند همان مادر بود که همسایه را بر خود مقدم میخواند: میارزد خودمان گرسنه بمانیم اما سائل ناامید نشود از کرامت اهل بیت.
🔸️یازده- حسین فرزند همان پدر بود که #امیرالمؤمنین بود ولی بیست و پنج سال تمام بیخیال حق مسلمش شد به خاطر امنیت ملت.
🔹️دوازده- حسین شاگرد مکتب همان علی بود
▫️که در جمل با ناکثین جنگید؛ دوست زیادهخواه
▫️که در صفین با خصم اصلی جنگید؛ دشمن زیادهخواه
▫️که در نهروان با احمقهای خرمقدس جنگید؛ ورژن کهنهی مصباحیسم
▪️باری #سیدعلی در #صلح است با همهی آنهایی که علی باهاشان جنگید و در #جنگ است با همهی آنها که #علی کاری به کارشان نداشت...
🔸️سیزده- حسین هر چه از تعداد یارانش کمتر میشد، جماعت مخلصتر میشدند. برعکس نظام که گویی غربال معکوس دارد: هر چه فاسدتر، دستبوستر بلکه پابوستر
▫️▪️▫️
▫️نه عجب که برای حسین امثال عباس و علیاکبر و قاسم ماندند؛ یکی از یکی در ظاهر و باطن زیباتر...
▫️و برای بیجمهوری اسلامی امثال جلالی و جلیلی و آقاطهرانی؛ یکی از یکی در ظاهر و باطن زشتتر و پلشتتر
▪️باری حسین سختی را برای زن و بچهی خود میخواست؛ اینها درست برعکس حسین: زن و بچهی مردم فدای آسایش زن و بچهی ما...
📍نتیجهگیری: سوپرانقلابیها خود را با #یزید قیاس کنند، نه #حسین
#حق
#حسین_قدیانی
https://t.me/ghete26
🔺مقایسه سیسمونی-گیت با ازگل-گیت
✍ علی میرزامحمدی(جامعه شناس)
🔺نویسنده همراستا با آنتونی کینگ (Anthony King) معتقد است هرچند رسواییها یک ویژگی همهشمول زندگی سیاسی معاصر است، ادبیات انتقادی مستدل درباره تحلیل آن، نادر و در مرحله نوزادی است. در ایران این ادبیات بیشتر ژورنالیستی است و محافظهکاری و خودسانسوری مانع از ورود آن به مباحث دانشگاهی میشود. این نوشتار نمونهای است در جهت مطالعه ساختار رسوایی های سیاسی که درباره دیگر موارد مشابه نیز میتوان به کار گرفت.
🔻در فاصله نزدیک به دو سال، دو رسوایی سیاسی، موجی از واکنشهای رسانهای را به همراه داشته است که با هشتگهای سیسمونی-گیت و ازگل-گیت معروف شدهاند. مقایسه این دو رسوایی از ابعاد مختلف میتواند مد نظر قرار گیرد:
🔹نوع رسوایی: اگر دسته بندی کینگ را ملاک قرار دهیم(رسوایی جنسی، مالی- پولی، و رسواییهای قدرت)، ازگل-گیت را به راحتی میتوانیم در دسته مالی- پولی قرار دهیم، اما درباره سیسمونی-گیت قرار دادن آن در دستهبندی سهگانه کینگ ساده نیست. شاید بتوان با تسامح آن را در دسته رسواییهای قدرت قرار داد.
🔺این دشواری در دستهبندی سیسمونی-گیت، ریشه در آن دارد که در تحلیل مساله رسوایی، باید به تفاوتهای فرهنگی در قراردادهای رفتاری، تفاوت نظامهای سیاسی و منافع رسانهای نیز توجه نمود. از این منظر، اصولا" اگر ماجرای پایهای سیسمونی-گیت در دیگر کشورها و حتی درباره بیشتر سیاستمداران کشور با گرایش سیاسی متفاوت رخ میداد به احتمال به عنوان رسوایی، دستمایه و سوژه افشاگری رسانهای قرار نمیگرفت. ساختار اصلی این ماجرا، ریا و دورویی فاحشی بود که با خشم افکار عمومی موجب شد از آن به رسوایی یاد شود.
🔹سیاستمدار و جناح سیاسی هدف: هر رسوایی سیاسی، با نشانه رفتن سیاستمداری، چالشی بزرگ برای او در رسانهها ایجاد میکند. سیسمونی-گیت محمدباقر قالیباف و ازگل-گیت کاظم صدیقی و در مقیاسی بزرگتر، طیفهای سیاسی اصولگرای مورد حمایت آنها را به چالش کشیده است.
🔹مبادی افشاگری رسوایی : مبادی واقعی افشای این دو رسوایی چندان مشخص نیست، ولی این رسواییها توسط دو فعال رسانهای (سیسمونی-گیت توسط وحید اشتری و ازگل-گیت توسط یاشار سلطانی) منتشرشدهاند.
🔹مدیریت رسوایی : در هر دو رسوایی، واکنش سیاستمدار و جناح سیاسی هدف با تاخیر همراه بوده است. آنها با این افشاگریها، شوکه شدهاند و توان واکنش سریع به آنها را نداشتهاند. در مدیریت رسانهای هر دو رسوایی از شگرد «امکان انکار آتی» استفاده شده است. به این معنا که با فراهم کردن شرایطی، چنین قلمداد شده که سیاستمدار از ماجرا بیخبر بوده است.
همچنین تلاش شده است فرد یا افراد دیگری از میان نزدیکان (خانواده، یا حلقه دوستان) به عنوان مقصر اصلی معرفی شوند تا سیاستمدار اصلی از تبعات رسانهای و به احتمال حقوقی/قضایی مساله مصون بماند.
🔹واکنش سیاستمدار و حلقه نزدیکان: نگاهی به واکنشسیاستمداران هدف و حلقه نزدیکان آنها، نشاندهنده تناقض در اظهارات و دستپاچگی آنهاست. در سیسمونی-گیت با وجود اعتراف یک عضو خانواده به خطای خانواده در سفر به ترکیه، برخی مشاوران رسانهای و سایت های حامی دولت با توجیه و تغییر ماهیت ماجرا به زعم خود تلاش کردند از حیثیت سیاسی و اجتماعی سیاستمدار هدف دفاع کنند. قالی باف نیز، پس از سکوت دو هفتهای، این اقدام را پروژه تخریب سیاسی خود و مجلس انقلابی خواند.
🔺این خط سیر انکاری در ماجرای ازگل-گیت هم قابل ردیابی است. صدیقی مدعی شده است هدف این ماجرا نه خود او، بلکه اعتقادات مردم است. او معتقد است در پس منتشرکنندههای این ماجرا، جریانهای دیگری به دنبال دلسرد کردن مردم هستند. او بعدها در نامهای به دادستان تهران مدعی شد که امضایش جعل شده است. اما چندی بعد مشخص شد که امضاء او را کسی جعل نکرده و او خود، اسناد را امضاء کرده است!؟
در سیسمونی-گیت، تیم رسانهای قالیباف بیشتر فعال بودند، ولی در ماجرای ازگل-گیت، حلقه نزدیکان صدیقی سکوت کردهاند.
🔹ماهیت حقوقی/قضایی رسوایی : سیسمونی-گیت فاقد ماهیت حقوقی/ قضایی بود. اما ورود حقوقدانان به مساله ازگل-گیت و بررسی ابعاد حقوقی و قضایی نشان میدهد این رسوایی دارای ابعاد حقوقی/قضایی است. هر چند در این باب، تاکنون واکنش رسمی از طرف مقامات قضایی کشور ارائه نشده است.
🔹آثار سیاسی رسوایی: رسواییهای سیاسی، موقعیت سیاستمدار هدف، حلقه و طیف حامیان او را به خطر میاندازند. تحت فشار افکار عمومی و دیگر طیفهای سیاسی، سیاستمدار یا برخی نزدیکان بلاگردان او، مجبور به عذرخواهی رسمی یا استعفا میشوند و در صورت ابعاد قضایی مساله، حتی ممکن است محاکمه شوند. اما در سیسمونی-گیت این موارد رخ نداد و در ازگل-گیت نیز تاکنون هیچ یک از آثار سیاسی مذکور محقق نشده است.
#علی_میرزامحمدی
متن کامل👇
https://telegra.ph/mirzamohammadi-03-26
✍ علی میرزامحمدی(جامعه شناس)
🔺نویسنده همراستا با آنتونی کینگ (Anthony King) معتقد است هرچند رسواییها یک ویژگی همهشمول زندگی سیاسی معاصر است، ادبیات انتقادی مستدل درباره تحلیل آن، نادر و در مرحله نوزادی است. در ایران این ادبیات بیشتر ژورنالیستی است و محافظهکاری و خودسانسوری مانع از ورود آن به مباحث دانشگاهی میشود. این نوشتار نمونهای است در جهت مطالعه ساختار رسوایی های سیاسی که درباره دیگر موارد مشابه نیز میتوان به کار گرفت.
🔻در فاصله نزدیک به دو سال، دو رسوایی سیاسی، موجی از واکنشهای رسانهای را به همراه داشته است که با هشتگهای سیسمونی-گیت و ازگل-گیت معروف شدهاند. مقایسه این دو رسوایی از ابعاد مختلف میتواند مد نظر قرار گیرد:
🔹نوع رسوایی: اگر دسته بندی کینگ را ملاک قرار دهیم(رسوایی جنسی، مالی- پولی، و رسواییهای قدرت)، ازگل-گیت را به راحتی میتوانیم در دسته مالی- پولی قرار دهیم، اما درباره سیسمونی-گیت قرار دادن آن در دستهبندی سهگانه کینگ ساده نیست. شاید بتوان با تسامح آن را در دسته رسواییهای قدرت قرار داد.
🔺این دشواری در دستهبندی سیسمونی-گیت، ریشه در آن دارد که در تحلیل مساله رسوایی، باید به تفاوتهای فرهنگی در قراردادهای رفتاری، تفاوت نظامهای سیاسی و منافع رسانهای نیز توجه نمود. از این منظر، اصولا" اگر ماجرای پایهای سیسمونی-گیت در دیگر کشورها و حتی درباره بیشتر سیاستمداران کشور با گرایش سیاسی متفاوت رخ میداد به احتمال به عنوان رسوایی، دستمایه و سوژه افشاگری رسانهای قرار نمیگرفت. ساختار اصلی این ماجرا، ریا و دورویی فاحشی بود که با خشم افکار عمومی موجب شد از آن به رسوایی یاد شود.
🔹سیاستمدار و جناح سیاسی هدف: هر رسوایی سیاسی، با نشانه رفتن سیاستمداری، چالشی بزرگ برای او در رسانهها ایجاد میکند. سیسمونی-گیت محمدباقر قالیباف و ازگل-گیت کاظم صدیقی و در مقیاسی بزرگتر، طیفهای سیاسی اصولگرای مورد حمایت آنها را به چالش کشیده است.
🔹مبادی افشاگری رسوایی : مبادی واقعی افشای این دو رسوایی چندان مشخص نیست، ولی این رسواییها توسط دو فعال رسانهای (سیسمونی-گیت توسط وحید اشتری و ازگل-گیت توسط یاشار سلطانی) منتشرشدهاند.
🔹مدیریت رسوایی : در هر دو رسوایی، واکنش سیاستمدار و جناح سیاسی هدف با تاخیر همراه بوده است. آنها با این افشاگریها، شوکه شدهاند و توان واکنش سریع به آنها را نداشتهاند. در مدیریت رسانهای هر دو رسوایی از شگرد «امکان انکار آتی» استفاده شده است. به این معنا که با فراهم کردن شرایطی، چنین قلمداد شده که سیاستمدار از ماجرا بیخبر بوده است.
همچنین تلاش شده است فرد یا افراد دیگری از میان نزدیکان (خانواده، یا حلقه دوستان) به عنوان مقصر اصلی معرفی شوند تا سیاستمدار اصلی از تبعات رسانهای و به احتمال حقوقی/قضایی مساله مصون بماند.
🔹واکنش سیاستمدار و حلقه نزدیکان: نگاهی به واکنشسیاستمداران هدف و حلقه نزدیکان آنها، نشاندهنده تناقض در اظهارات و دستپاچگی آنهاست. در سیسمونی-گیت با وجود اعتراف یک عضو خانواده به خطای خانواده در سفر به ترکیه، برخی مشاوران رسانهای و سایت های حامی دولت با توجیه و تغییر ماهیت ماجرا به زعم خود تلاش کردند از حیثیت سیاسی و اجتماعی سیاستمدار هدف دفاع کنند. قالی باف نیز، پس از سکوت دو هفتهای، این اقدام را پروژه تخریب سیاسی خود و مجلس انقلابی خواند.
🔺این خط سیر انکاری در ماجرای ازگل-گیت هم قابل ردیابی است. صدیقی مدعی شده است هدف این ماجرا نه خود او، بلکه اعتقادات مردم است. او معتقد است در پس منتشرکنندههای این ماجرا، جریانهای دیگری به دنبال دلسرد کردن مردم هستند. او بعدها در نامهای به دادستان تهران مدعی شد که امضایش جعل شده است. اما چندی بعد مشخص شد که امضاء او را کسی جعل نکرده و او خود، اسناد را امضاء کرده است!؟
در سیسمونی-گیت، تیم رسانهای قالیباف بیشتر فعال بودند، ولی در ماجرای ازگل-گیت، حلقه نزدیکان صدیقی سکوت کردهاند.
🔹ماهیت حقوقی/قضایی رسوایی : سیسمونی-گیت فاقد ماهیت حقوقی/ قضایی بود. اما ورود حقوقدانان به مساله ازگل-گیت و بررسی ابعاد حقوقی و قضایی نشان میدهد این رسوایی دارای ابعاد حقوقی/قضایی است. هر چند در این باب، تاکنون واکنش رسمی از طرف مقامات قضایی کشور ارائه نشده است.
🔹آثار سیاسی رسوایی: رسواییهای سیاسی، موقعیت سیاستمدار هدف، حلقه و طیف حامیان او را به خطر میاندازند. تحت فشار افکار عمومی و دیگر طیفهای سیاسی، سیاستمدار یا برخی نزدیکان بلاگردان او، مجبور به عذرخواهی رسمی یا استعفا میشوند و در صورت ابعاد قضایی مساله، حتی ممکن است محاکمه شوند. اما در سیسمونی-گیت این موارد رخ نداد و در ازگل-گیت نیز تاکنون هیچ یک از آثار سیاسی مذکور محقق نشده است.
#علی_میرزامحمدی
متن کامل👇
https://telegra.ph/mirzamohammadi-03-26
Telegraph
mirzamohammadi
🔺مقایسه سیسمونی-گیت با ازگل-گیت ✍️دکتر علی میرزامحمدی(جامعه شناس) 🔺نویسنده همراستا با آنتونی کینگ (Anthony King) معتقد است هرچند رسواییها یک ویژگی همهشمول زندگی سیاسی معاصر است، ادبیات انتقادی مستدل درباره تحلیل آن، نادر و در مرحله نوزادی است. در ایران…
🔻 از هتل اسپیناس، به اتوبان #همت: ما تصمیم میگیریم کی بماند، کی برود، کی بخورد! .../
- شمعخانی و #رضایی و #صفوی به #همت برای عملیات والفجر۵ فشار میآورند، ولی همت با استناد به توان رزم پایین نیروهایش و گزارش اطلاعات عملیات و لو رفتن عملیات، به اجرای عملیات تن نمیدهد، و سرانجام #شمخانی (شمعخانی) میگوید ما تصمیم میگیریم کجا و کی عملیات شود و ...
🔹گلعلی بابایی در "کوهستان آتش" مینویسد:
بدیهی بود که خروجی نشست فرماندهان ارشد سپاه با مسئولین طرح و شناسایی و اطلاعات عملیات لشکر ۲۷ چه در نشست اول با مدیریت #علی_شمخانی و به ویژه نشست دوم که با حضور #محسن_رضایی برگزار شد، به مذاق همت خوش نیاید. در نتیجه با این عناصر برخورد شدیدی کرد. سعید قاسمی درباره آن جلسات گفته پس از اتمام جلسه دوم، شمخانی به مجید زادبود و احمد استادباقر گفته بود:
«اینحرفهایی که زدید درست، اما این را هم بدانید؛ در نهایت این ما هستیم که تصمیم میگیریم در این محور عملیات بشود یا نشود. پس بهتر است شما بروید و به کارهایتان ادامه بدهید، تا ما بگوییم چهکار باید بکنید. لحن صحبتها و تعابیر به کار گرفته شده توسط آقای شمخانی، تاثیر بدی روی روحیه زادبود و استادباقر گذاشت و آنها را خیلی آشفته کرد.» (صفحه ۳۲۵)
وقتی قاسمی برای کسب تکلیف خبر این ماجرا را به همت داد، همت برآشفته شده و گفته: «ببینم سعید؛ شما اصلاً با اجازه چه کسی این حرفها را به محسن رضایی زدید؟ اصلاً این مسائل چه ربطی به شما داشت؟» قاسمی به همت میگوید بعد از جلسه اولی که خودت هماهنگ کرده بودی، از قرارگاه نجف بچهها را احضار کردند که همت در پاسخ میگوید: «خیلی بی جا کردهاند؛ مگر شما بزرگتر ندارید؟» و در ادامه به قاسمی میگوید:
«میآمدید به من میگفتید که محسن و شمخانی خواستار جلسه با ما شدهاند، آنوقت خودم میرفتم و میدانستم جواب آن آقایان را چهطوری بدهم.» (صفحه ۳۲۵)
صفوی همچنین [به همت] گفت فرمانده لشکر وظیفه دارد به نیروهایش روحیه بدهد و آنها را برای حضور در جبهه تشویق کند. نه اینکه قیافه بگیرد و بگوید ما که موافق این عملیات نبودیم، بلکه مجبورمان کردند و چاره دیگری نداشتیم. (صفحه ۳۴۰) همت در پاسخ به این سخنان صفوی گفت شنیده برخی پشت سرش میگویند اینکه حتماً باید در این منطقه عملیات بشود، ناشی از نظر همت بوده که او شرعا این قضاوتها را نخواهد بخشید. اما اینکه او گفته باید در منطقه بمو و دربندیخان کار کرد به این دلیل بوده که تا حالا کسی در این منطقه عمل نکرده است. با این حال او تک و تنها افتاده و اگر همه همکاری بکنند، میتوان در همین منطقه بینظیرترین عملیات را پیریزی کرد.
- همت در همانجلسه خطاب به صفوی و شمخانی گفت لعنت بر من اگر نسبت به اقدام در اینجا اصرار بیهوده بکنم.
همت در این جلسه خطاب به شمخانی گفت: «آقای شمخانی، همه ما یک روز میمیریم، ولی به خدا قسم وظیفه داریم که نگذاریم این نیروی الهی، از خدا و اسلام و جنگ، زده بشوند. من از احتمال وقوع چنین اتفاقهایی است که میترسم»./ "کوهستان آتش".
⭕️ اگر به عاقبت عملیات والفجر ۵ مراجعه کنید، میبینید چیزی کمتر از کربلای۴ نبود، ناگفته نماند که درباره لو رفتن #والفجر_مقدماتی آن موقع یادم هست تقصیر را گردن همت انداختند و بین رزمندگان شایع کردند که در محوطهی باز کالک را خوانده و ماهوارهها دیدهاند!
- به گفته مهدی کیانی از فرماندهان ارشد سپاه، علت تاکید فرماندهان جنگی به اجرای عملیات والفجر ۵ با وجود آگاهی از لو رفتن آن، کنفرانس غیر متعهدها بود زیرا شمخانی از فرماندهان خواسته بود کاری کنند که رئیسجمهور با دست پر به اجلاس بروند.
@shafieikia
- شمعخانی و #رضایی و #صفوی به #همت برای عملیات والفجر۵ فشار میآورند، ولی همت با استناد به توان رزم پایین نیروهایش و گزارش اطلاعات عملیات و لو رفتن عملیات، به اجرای عملیات تن نمیدهد، و سرانجام #شمخانی (شمعخانی) میگوید ما تصمیم میگیریم کجا و کی عملیات شود و ...
🔹گلعلی بابایی در "کوهستان آتش" مینویسد:
بدیهی بود که خروجی نشست فرماندهان ارشد سپاه با مسئولین طرح و شناسایی و اطلاعات عملیات لشکر ۲۷ چه در نشست اول با مدیریت #علی_شمخانی و به ویژه نشست دوم که با حضور #محسن_رضایی برگزار شد، به مذاق همت خوش نیاید. در نتیجه با این عناصر برخورد شدیدی کرد. سعید قاسمی درباره آن جلسات گفته پس از اتمام جلسه دوم، شمخانی به مجید زادبود و احمد استادباقر گفته بود:
«اینحرفهایی که زدید درست، اما این را هم بدانید؛ در نهایت این ما هستیم که تصمیم میگیریم در این محور عملیات بشود یا نشود. پس بهتر است شما بروید و به کارهایتان ادامه بدهید، تا ما بگوییم چهکار باید بکنید. لحن صحبتها و تعابیر به کار گرفته شده توسط آقای شمخانی، تاثیر بدی روی روحیه زادبود و استادباقر گذاشت و آنها را خیلی آشفته کرد.» (صفحه ۳۲۵)
وقتی قاسمی برای کسب تکلیف خبر این ماجرا را به همت داد، همت برآشفته شده و گفته: «ببینم سعید؛ شما اصلاً با اجازه چه کسی این حرفها را به محسن رضایی زدید؟ اصلاً این مسائل چه ربطی به شما داشت؟» قاسمی به همت میگوید بعد از جلسه اولی که خودت هماهنگ کرده بودی، از قرارگاه نجف بچهها را احضار کردند که همت در پاسخ میگوید: «خیلی بی جا کردهاند؛ مگر شما بزرگتر ندارید؟» و در ادامه به قاسمی میگوید:
«میآمدید به من میگفتید که محسن و شمخانی خواستار جلسه با ما شدهاند، آنوقت خودم میرفتم و میدانستم جواب آن آقایان را چهطوری بدهم.» (صفحه ۳۲۵)
صفوی همچنین [به همت] گفت فرمانده لشکر وظیفه دارد به نیروهایش روحیه بدهد و آنها را برای حضور در جبهه تشویق کند. نه اینکه قیافه بگیرد و بگوید ما که موافق این عملیات نبودیم، بلکه مجبورمان کردند و چاره دیگری نداشتیم. (صفحه ۳۴۰) همت در پاسخ به این سخنان صفوی گفت شنیده برخی پشت سرش میگویند اینکه حتماً باید در این منطقه عملیات بشود، ناشی از نظر همت بوده که او شرعا این قضاوتها را نخواهد بخشید. اما اینکه او گفته باید در منطقه بمو و دربندیخان کار کرد به این دلیل بوده که تا حالا کسی در این منطقه عمل نکرده است. با این حال او تک و تنها افتاده و اگر همه همکاری بکنند، میتوان در همین منطقه بینظیرترین عملیات را پیریزی کرد.
- همت در همانجلسه خطاب به صفوی و شمخانی گفت لعنت بر من اگر نسبت به اقدام در اینجا اصرار بیهوده بکنم.
همت در این جلسه خطاب به شمخانی گفت: «آقای شمخانی، همه ما یک روز میمیریم، ولی به خدا قسم وظیفه داریم که نگذاریم این نیروی الهی، از خدا و اسلام و جنگ، زده بشوند. من از احتمال وقوع چنین اتفاقهایی است که میترسم»./ "کوهستان آتش".
⭕️ اگر به عاقبت عملیات والفجر ۵ مراجعه کنید، میبینید چیزی کمتر از کربلای۴ نبود، ناگفته نماند که درباره لو رفتن #والفجر_مقدماتی آن موقع یادم هست تقصیر را گردن همت انداختند و بین رزمندگان شایع کردند که در محوطهی باز کالک را خوانده و ماهوارهها دیدهاند!
- به گفته مهدی کیانی از فرماندهان ارشد سپاه، علت تاکید فرماندهان جنگی به اجرای عملیات والفجر ۵ با وجود آگاهی از لو رفتن آن، کنفرانس غیر متعهدها بود زیرا شمخانی از فرماندهان خواسته بود کاری کنند که رئیسجمهور با دست پر به اجلاس بروند.
@shafieikia
اصفهان؛ علی معینی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد
❗️❗️❗️❗️❗️ – امروز شنبه، بیستم مردادماه، #علی_معینی، #فعال_سیاسی ساکن #اصفهان، توسط نیروهای امنیتی در این شهر #بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
ادامه مطلب
↘️
@hranews_bot تماس ✉️ - @Hranews کانال هرانا 🆑
❗️❗️❗️❗️❗️ – امروز شنبه، بیستم مردادماه، #علی_معینی، #فعال_سیاسی ساکن #اصفهان، توسط نیروهای امنیتی در این شهر #بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
ادامه مطلب
↘️
@hranews_bot تماس ✉️ - @Hranews کانال هرانا 🆑
خبرگزاری هرانا
اصفهان؛ علی معینی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد
خبرگزاری هرانا – امروز شنبه، بیستم مردادماه، علی معینی، فعال سیاسی ساکن اصفهان، توسط نیروهای امنیتی در این شهر بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. به گزارش . . .
مرضیه آدینهزاده، خواهر ابوالفضل آدینهزاده، جانباخته خیزش ۱۴۰۱ نوشت: «داغ ازدستدادن برادرم #رضا_رسایی بهقدری بزرگ بود که در خصوص آخرین وضعیت پدرم اطلاعرسانی نکردیم. پدرم شش صبح روز سهشنبه هفته قبل با فوریت به بند زندانیان دارای اعتیاد زندان وکیلآباد مشهد منتقل شده بود و در حال حاضر به بند قاتلین و مجرمین خطرناک انتقال داده اند. از الان به بعد هر اتفاقی برای پدرم بیافتد مسئولیت آن بر عهده جمهوری اسلامی ست مادر و خانوادهام بهشدت تحتفشارند تا از هر گونه اطلاعرسانی درباره وضعیت پدرم جلوگیری کنند. هیجده روز از بازداشت پدرم میگذرد و هیچ پاسخی به پیگیریهای خانواده ما نمیدهند.»
#علی_آدینه_زاده #ابوالفضل_آدینه_زاده #دادخواهی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#علی_آدینه_زاده #ابوالفضل_آدینه_زاده #دادخواهی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#تاریخ_ایران
📚از عبرتهای تاریخ...!
زندگی ما آدمیان در این کره خاکی هیچوقت بهشت نمی گردد، اما تنها با در پیش گرفتن عقلانیت و خردمندی است که می توان تا حدودی از رنجها، دردها و الام زندگی کاست و این، در گروِ عبرت گرفتن از عملکرد پدرانمان و خطاهای گذشتگان است هر چند متاسفانه انسانها کمتر عبرت پذیر هستند...!
اول:
وقتی احمد کسروی در ۲۰ اسفند ۱۳۲۴، در اتاق دادگستری تهران به ضرب گلوله و ضربات چاقو توسط «فدائیان اسلام» کشته شد تقریبا اکثریت مردم ایران اعم از دولتیان، مجلسیان، اهالی مطبوعات و طبقات مختلف مردم...از این قتل راضی بودند، اما در این میان، عبدالحسین هژیر(وزیر دارایی قوام) گوی سبقت را از همگان ربوده و گفته بود:
کسروی ملحد بود و کشتن اش واجب!
ایرج اسکندری یکی از سه وزیر توده ای در کابینه قوام السلطنه نقل می کند که عبدالحسین هژیر در جلسه کابینه گفت باید موافقت کنیم که سیدامامی قاتل کسروی از زندان آزاد شود بنده عقیده دارم این احمد کسروی مهدورالدم بوده و اگر او را کشته اند کار صحیحی بوده»!
(خاطرات ایرج اسکندری...ص۲۲۵)
البته سیدامامی قاتل کسروی با اصرار و پافشاری کثیری از مردم، مخصوصا پافشاری هژیر، بدون محاکمه از زندان آزاد شد، اما شگفت انگیز است که چهار سال بعد، خود هژیر توسط همین سیدامامی کشته شد! و با همان اتهاماتی که در آن جلسه، خود هژیر بر کسروی وارد کرده بود یعنی مهدورالدم بودن...!
شترِ مرگ دقیقا زمانی بر درِ خانه هژیر نشست که او نخست وزیر شده و می کوشید از خود یک چهره مذهبی نشان دهد حتی بسیاری از قوانین سکولار دوره رضاشاه به اصرار او لغو شده بود، اما با این حال از نظر فدائیان اسلام گناهانش نابخشودنی بود، قبل از مرگش، فداییان اسلام اعلام کردند که:
هژیر بهایی است، سپس گفتند مادرش یهودی بوده و سرانجام گفتند مسیحی است و در آخر هم هژیر را به جرم ملحد بودن کشتند و آنهم درست در خودِ مسجد و در زمانی که هژیر در حال جایزه دادن به دسته های عزادار امام حسین بود در ماه محرم در ۱۳ آبان ۱۳۲۸ش در مسجد سپهسالار...!
هژير در راهروی مسجد ايستاده به هر مداحی كه می آمد خلعتی مي داد و امامی همان جا، گردن هژير را گرفت و تير را شليك كرد و به تصور اینکه کار هژیر تمام نشده سپس، یقه او را گرفت و دو تیر دیگر به او زد و هژیر نقش بر زمین شد!
دوم
تنها یکسال بعد از قتل هژیر، این بار رزم آرا نخست وزیر و از مخالفان ملی شدن صنعت نفت، در روز ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ش توسط خلیل طهماسبی از فدائیان اسلام و باز هم در مسجد کشته شد در مجلس ختم میرزامحمد فیض قمی...!
این بار نوبتِ سیدحسین فاطمی بود که می گفت رزم آرا عامل انگلیسی است و باید کشته می شد!
(اعدام انقلابی رزم آرا...داود امینی...ص۱۱۵)
حسین فاطمی در روزنامه باخترش نوشت:
«دست توانای یک مرد مجاهد و فداکار (خلیل طهماسبی) طومار خیانت یک فرزند ناخلف وطن (رزم آرا) را درهم پیچید؛ و نقشه های مضر و خطرناک اورا در دل خاک مدفون ساخت. گلوله خلیل طهماسبی که دنباله ی تیر سیدحسین امامی شهید بود؛ این اثر را در ایران و در دنیا باقی گذاشت؛ که اگر اجنبی غارتگر بخواهد از راه دیکتاتورتراشی؛ نفوذ ننگین و شرم آور خویش را به ملت ما تحمیل کند؛ جوانان فداکار و مبارز به قیمت خون خود حاضر به شستن لکه های بدنامی وطن خواهند بود»
خلیل طهماسبی قاتل رزم آرا با کوشش های آیت الله کاشانی آزاد شد.
کاشانی ماده ای در مجلس جهت آزادی طهماسبی به تصویب رساند و محمدرضاشاه آنرا امضا و تایید کرده جهت اجرا در اختیار دولت گذاشت و طهماسبی آزاد شد.
(موج نفت، احدی راسخی لنگرودی...ص۱۵۵)
در حالیکه که خودِ محمدرضاشاه قبل از این در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ هدف یک ترورِ نافرجام قرار گرفته بود!
حسین فاطمی بعدا به مناسبت ترور رزم آرا در سرمقاله اش در روزنامه باختر در مورخه ۱۶ دی ۱۳۳۰ش چنین تیتر زد:
«گلوله فرزندان وطن در انتظار دیکتاتور نظامی لندن است».
(تصویر روزنامه باختر اینجا)
اما زمانِ چندانی نگذشت که این بار خود سیدحسین فاطمی در ۲۵ بهمن ۱۳۳۰ در حین سخنرانی هدفِ گلوله یکی از همان «فرزندان وطن» یعنی محمدمهدی عبدخدایی واقع گردید!
در این تصویر فاطمیِ مجروح که بر تخت بیمارستان افتاده، گلوله بر بالای شکم او اصابت کرده و از سمت چپ بدنش خارج شده، گلوله، پرده سفاق را پاره کرده از نزدیک قلب، ریه و طحال عبور کرده فقط روده بزرگش در سه نقطه سوراخ شده.
فاطمی تنها یک ماه پس از نوشتن آن سرمقاله در تشویق و ستایش ترور رزم آرا ترور می گردد یعنی در بهمن ۱۳۳۰ش. اما او تنها زخمی شد و شانس با او بود چون ترور کنندهاش نوجوان بود و نتوانست کارش را به نحو کامل انجام دهد!
عبرت نگرفتن از تاریخ است که باعث می گردد تاریخ فاجعه گردد!
هیچ جرمی، فقط یک مجرم ندارد و هیچ قتلی فقط یک قاتل ندارد. ما بی هیچ رد و نشانی، شریک بسیاری از قتلهای روزگاریم!
#علی_مرادی_مراغه_ی
@danshamukhte
📚از عبرتهای تاریخ...!
زندگی ما آدمیان در این کره خاکی هیچوقت بهشت نمی گردد، اما تنها با در پیش گرفتن عقلانیت و خردمندی است که می توان تا حدودی از رنجها، دردها و الام زندگی کاست و این، در گروِ عبرت گرفتن از عملکرد پدرانمان و خطاهای گذشتگان است هر چند متاسفانه انسانها کمتر عبرت پذیر هستند...!
اول:
وقتی احمد کسروی در ۲۰ اسفند ۱۳۲۴، در اتاق دادگستری تهران به ضرب گلوله و ضربات چاقو توسط «فدائیان اسلام» کشته شد تقریبا اکثریت مردم ایران اعم از دولتیان، مجلسیان، اهالی مطبوعات و طبقات مختلف مردم...از این قتل راضی بودند، اما در این میان، عبدالحسین هژیر(وزیر دارایی قوام) گوی سبقت را از همگان ربوده و گفته بود:
کسروی ملحد بود و کشتن اش واجب!
ایرج اسکندری یکی از سه وزیر توده ای در کابینه قوام السلطنه نقل می کند که عبدالحسین هژیر در جلسه کابینه گفت باید موافقت کنیم که سیدامامی قاتل کسروی از زندان آزاد شود بنده عقیده دارم این احمد کسروی مهدورالدم بوده و اگر او را کشته اند کار صحیحی بوده»!
(خاطرات ایرج اسکندری...ص۲۲۵)
البته سیدامامی قاتل کسروی با اصرار و پافشاری کثیری از مردم، مخصوصا پافشاری هژیر، بدون محاکمه از زندان آزاد شد، اما شگفت انگیز است که چهار سال بعد، خود هژیر توسط همین سیدامامی کشته شد! و با همان اتهاماتی که در آن جلسه، خود هژیر بر کسروی وارد کرده بود یعنی مهدورالدم بودن...!
شترِ مرگ دقیقا زمانی بر درِ خانه هژیر نشست که او نخست وزیر شده و می کوشید از خود یک چهره مذهبی نشان دهد حتی بسیاری از قوانین سکولار دوره رضاشاه به اصرار او لغو شده بود، اما با این حال از نظر فدائیان اسلام گناهانش نابخشودنی بود، قبل از مرگش، فداییان اسلام اعلام کردند که:
هژیر بهایی است، سپس گفتند مادرش یهودی بوده و سرانجام گفتند مسیحی است و در آخر هم هژیر را به جرم ملحد بودن کشتند و آنهم درست در خودِ مسجد و در زمانی که هژیر در حال جایزه دادن به دسته های عزادار امام حسین بود در ماه محرم در ۱۳ آبان ۱۳۲۸ش در مسجد سپهسالار...!
هژير در راهروی مسجد ايستاده به هر مداحی كه می آمد خلعتی مي داد و امامی همان جا، گردن هژير را گرفت و تير را شليك كرد و به تصور اینکه کار هژیر تمام نشده سپس، یقه او را گرفت و دو تیر دیگر به او زد و هژیر نقش بر زمین شد!
دوم
تنها یکسال بعد از قتل هژیر، این بار رزم آرا نخست وزیر و از مخالفان ملی شدن صنعت نفت، در روز ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ش توسط خلیل طهماسبی از فدائیان اسلام و باز هم در مسجد کشته شد در مجلس ختم میرزامحمد فیض قمی...!
این بار نوبتِ سیدحسین فاطمی بود که می گفت رزم آرا عامل انگلیسی است و باید کشته می شد!
(اعدام انقلابی رزم آرا...داود امینی...ص۱۱۵)
حسین فاطمی در روزنامه باخترش نوشت:
«دست توانای یک مرد مجاهد و فداکار (خلیل طهماسبی) طومار خیانت یک فرزند ناخلف وطن (رزم آرا) را درهم پیچید؛ و نقشه های مضر و خطرناک اورا در دل خاک مدفون ساخت. گلوله خلیل طهماسبی که دنباله ی تیر سیدحسین امامی شهید بود؛ این اثر را در ایران و در دنیا باقی گذاشت؛ که اگر اجنبی غارتگر بخواهد از راه دیکتاتورتراشی؛ نفوذ ننگین و شرم آور خویش را به ملت ما تحمیل کند؛ جوانان فداکار و مبارز به قیمت خون خود حاضر به شستن لکه های بدنامی وطن خواهند بود»
خلیل طهماسبی قاتل رزم آرا با کوشش های آیت الله کاشانی آزاد شد.
کاشانی ماده ای در مجلس جهت آزادی طهماسبی به تصویب رساند و محمدرضاشاه آنرا امضا و تایید کرده جهت اجرا در اختیار دولت گذاشت و طهماسبی آزاد شد.
(موج نفت، احدی راسخی لنگرودی...ص۱۵۵)
در حالیکه که خودِ محمدرضاشاه قبل از این در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ هدف یک ترورِ نافرجام قرار گرفته بود!
حسین فاطمی بعدا به مناسبت ترور رزم آرا در سرمقاله اش در روزنامه باختر در مورخه ۱۶ دی ۱۳۳۰ش چنین تیتر زد:
«گلوله فرزندان وطن در انتظار دیکتاتور نظامی لندن است».
(تصویر روزنامه باختر اینجا)
اما زمانِ چندانی نگذشت که این بار خود سیدحسین فاطمی در ۲۵ بهمن ۱۳۳۰ در حین سخنرانی هدفِ گلوله یکی از همان «فرزندان وطن» یعنی محمدمهدی عبدخدایی واقع گردید!
در این تصویر فاطمیِ مجروح که بر تخت بیمارستان افتاده، گلوله بر بالای شکم او اصابت کرده و از سمت چپ بدنش خارج شده، گلوله، پرده سفاق را پاره کرده از نزدیک قلب، ریه و طحال عبور کرده فقط روده بزرگش در سه نقطه سوراخ شده.
فاطمی تنها یک ماه پس از نوشتن آن سرمقاله در تشویق و ستایش ترور رزم آرا ترور می گردد یعنی در بهمن ۱۳۳۰ش. اما او تنها زخمی شد و شانس با او بود چون ترور کنندهاش نوجوان بود و نتوانست کارش را به نحو کامل انجام دهد!
عبرت نگرفتن از تاریخ است که باعث می گردد تاریخ فاجعه گردد!
هیچ جرمی، فقط یک مجرم ندارد و هیچ قتلی فقط یک قاتل ندارد. ما بی هیچ رد و نشانی، شریک بسیاری از قتلهای روزگاریم!
#علی_مرادی_مراغه_ی
@danshamukhte
🔻نیلوفری در مرداب...
▪️امروز پنجم شهریور، سالروز تولد عباس میرزاست کسی که زندگی کوتاهش، قصه ای بوده پر غصه و برای ایرانیان و پروژه ای بوده ناتمام و حسرت آلود...
در زندگی هر فرد یا جامعه، فرصتهای طلایی و نادری هست که اگر بموقع استفاده نشود برای همیشه پشیمانی بدنبال خواهند داشت، بقول معروف: «والفُرصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحاب، فَاْنتَهِزُوا فُرَصَ الخَیرِ»
فرصت همچون عبور ابر میگذرد، پس فرصتهای خوب را غنیمت شمرید! وجود عباس میرزا برای ایران یک فرصت بود فرصتی که از دست رفت! از آن نوسازی و اصلاحاتی که او از دارالسلطنه تبریز آغاز کرد، تقریبا ۲۰۰سال می گذرد، ۲۰۰سال کشمکش بین سنت و مدرنیته...!
▫️کاری که او با کمک وزیر فرهیخته اش قائم مقام فراهانی در آن زمان آغاز کردند تقریبا در کل آسیا ناشناخته بود. گفتگویش با ژوبر فرستاده ناپلئون به روشنی دغدغه و رنجِ ولیعهدِ جوان و محبوب ایرانی را در آن برهوت جهل و استبداد پژواک می دهد.
اگر او بر تخت سلطنت می نشست و آن جریان نوسازی از بالاترین نقطه قدرت آغاز میشد و اگر مرگ نابهنگام و شوم آن دو، که به فاصله کمی از همدیگر روی داد رخ نمی داد چه می شد؟! متاسفانه تاریخ ما، مشحون از «اگرهای» حسرت آلود هست!
▫️مدلِ «تحول از بالا» برای جوامع تاخیری به عنوان يكى از مدلهاى نوسازى و توسعه بوده نظير آنچه در ژاپن یا کج دار و مریز در تركيه و مالزی...رخ داد.
در این كشورها که بورژوازى ضعيف بوده، نوسازى«از بالا» از طريق يك دولت مقتدر، با توسل بر قوه قهريه پيش برده شده و موانع سر راه رشد تجارت داخلى از ميان برداشته و از بالا کوشیده تا با آموزش شهروندان و تغيير روحيه و تفكر جامعه، آنان را براى زيستن در جامعه جديد آماده سازند.
به عبارتی، خود دولت نقش مهمى در انباشت سرمايه، ايجاد صنايع، حمايت گمركى از توليدات داخلى و تغيير ساختارهاى اجتماعى، اقتصادى و فرهنگی بر عهده گرفته و از بالا، موانع بی شمار سر راهِ نوسازی اعم از مقاومتها و دسیسه هایِ قشریون سنتی را از سر راه برمی دارد و جامعه را به جلو می راند...
▫️با آغاز اصلاحات، مرتجعین از یک طرف و برادران تشنه قدرت اش از طرف دیگر، چو انداختند که عباس میرزا میخواهد ایران را مسیحی کند! انواع کارشکنی ها کردند که سرانجام، رهبر نوسازی ایران، آرزوی مرگ میکرد و می نوشت:
«بعضى فقرات مذكور مىشود كه كاش مى مُردم جانم خلاص مىشد والله در ميان دو سنگ آرد شدم...»
▫️آن دو مكمل هم بودند:
عباس ميرزا يك شخصيت پراگماتيست و عملگرا و قائم مقام شخصيت فرهيخته و فكرى...كه هر دو نبض زمان را به عميق ترين وجه حس كرده بودند...
آنها اگر در رأس قدرت قرار مى گرفتند بدون شک تاریخ ایران مسیر متفاوت طی می کرد اما متاسفانه هر دو در بدترین زمانِ ممکن مُردند و طومار نوسازی و اصلاحاتی را که آغاز کرده بودند تا مدتها بسته شد.
قائم مقام كه در وجود عباس ميرزا و آينده ايران، شاهى دادگستر و رهبر«طرح نو» مى ديد با مرگ نابهنگامِ او، همه اميدهاى خود را از دست رفته می بیند و اين، به تلخترين شكل در نامه او به همسرش به چشم میخورد:
«... در اين واقعه هايله، كه خاك بر سر من و ايران شد، تلف خواهم گرديد... دريغ و درد كه آسمان نخواست ايران نظام گيرد و دولت و دين انتظام پذيرد... اين غلام پير به چه زبان گويد و به چه بيان بنويسد؟ خدا نخواست كه جهان در عهد جهاندارى او زنده و نازنده شود...»
▫️خود قائم مقام نیز بیشتر از دو سال پس مرگ عباس میرزا زنده نماند و بعد از كشته شدنش، پس مانده ترين عناصر وابسته ايران در همه جا بر عليه او تبليغ کرده، حتی به نزد كمپل وزير مختار انگلستان رفته كشته شدنش را بدو تبريك میگفتند!.
اعتمادالسلطنه در واكنش مردم نسبت به قتل قائم مقام فراهانى مینويسد:
«جمعى از مردم عوام در روز قتل او به يكديگر تهنيت و مبارك باد گفته مصافحه مینمودند»!
✔️ برای نوسازی یک جامعه سنتی، موانع عدیده فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، تاریخی... وجود دارد اما در سربزنگاههای تاریخی، با قرار گرفتن یک لیدر مصلح و برجسته، میتواند معجزه کند! و با کوشش از بالا، خواست نوسازی را به یک جریان تبدیل کند و این با وجود عباس میرزا و فراهانی مهیا شده بود اما با مرگ نابهنگامشان همه امیدها برباد رفت و گویی ایران به شوره زاری بدل گردید که بعدها نیز با کوششهای امیرکبیر و اصلاحات سپهسالار به نتیجه نرسید....
🔚 اکنون ۲۰۰سال از تلاشهای سیزیف وارِ عباس میرزا برای به بالای قله رساندن آن تخته سنگ می گذرد و در این ۲۰۰ سال، حتی کشورهایی که در آن زمان اصلا وجود نداشتند وجود پیدا کرده و به جرگه جوامع مدرن پیوسته اند، اما ما خسته و نا امید، نه پرواز که بر روی زمینِ هموار میخزیم!
و همچنان
دوره می کنیم
شب را و روز را
هنوز را...
#علی_مرادی_مراغهای
#عباس_میرزا
#قائم_مقام_فراهانی
جوش دریا
▪️امروز پنجم شهریور، سالروز تولد عباس میرزاست کسی که زندگی کوتاهش، قصه ای بوده پر غصه و برای ایرانیان و پروژه ای بوده ناتمام و حسرت آلود...
در زندگی هر فرد یا جامعه، فرصتهای طلایی و نادری هست که اگر بموقع استفاده نشود برای همیشه پشیمانی بدنبال خواهند داشت، بقول معروف: «والفُرصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحاب، فَاْنتَهِزُوا فُرَصَ الخَیرِ»
فرصت همچون عبور ابر میگذرد، پس فرصتهای خوب را غنیمت شمرید! وجود عباس میرزا برای ایران یک فرصت بود فرصتی که از دست رفت! از آن نوسازی و اصلاحاتی که او از دارالسلطنه تبریز آغاز کرد، تقریبا ۲۰۰سال می گذرد، ۲۰۰سال کشمکش بین سنت و مدرنیته...!
▫️کاری که او با کمک وزیر فرهیخته اش قائم مقام فراهانی در آن زمان آغاز کردند تقریبا در کل آسیا ناشناخته بود. گفتگویش با ژوبر فرستاده ناپلئون به روشنی دغدغه و رنجِ ولیعهدِ جوان و محبوب ایرانی را در آن برهوت جهل و استبداد پژواک می دهد.
اگر او بر تخت سلطنت می نشست و آن جریان نوسازی از بالاترین نقطه قدرت آغاز میشد و اگر مرگ نابهنگام و شوم آن دو، که به فاصله کمی از همدیگر روی داد رخ نمی داد چه می شد؟! متاسفانه تاریخ ما، مشحون از «اگرهای» حسرت آلود هست!
▫️مدلِ «تحول از بالا» برای جوامع تاخیری به عنوان يكى از مدلهاى نوسازى و توسعه بوده نظير آنچه در ژاپن یا کج دار و مریز در تركيه و مالزی...رخ داد.
در این كشورها که بورژوازى ضعيف بوده، نوسازى«از بالا» از طريق يك دولت مقتدر، با توسل بر قوه قهريه پيش برده شده و موانع سر راه رشد تجارت داخلى از ميان برداشته و از بالا کوشیده تا با آموزش شهروندان و تغيير روحيه و تفكر جامعه، آنان را براى زيستن در جامعه جديد آماده سازند.
به عبارتی، خود دولت نقش مهمى در انباشت سرمايه، ايجاد صنايع، حمايت گمركى از توليدات داخلى و تغيير ساختارهاى اجتماعى، اقتصادى و فرهنگی بر عهده گرفته و از بالا، موانع بی شمار سر راهِ نوسازی اعم از مقاومتها و دسیسه هایِ قشریون سنتی را از سر راه برمی دارد و جامعه را به جلو می راند...
▫️با آغاز اصلاحات، مرتجعین از یک طرف و برادران تشنه قدرت اش از طرف دیگر، چو انداختند که عباس میرزا میخواهد ایران را مسیحی کند! انواع کارشکنی ها کردند که سرانجام، رهبر نوسازی ایران، آرزوی مرگ میکرد و می نوشت:
«بعضى فقرات مذكور مىشود كه كاش مى مُردم جانم خلاص مىشد والله در ميان دو سنگ آرد شدم...»
▫️آن دو مكمل هم بودند:
عباس ميرزا يك شخصيت پراگماتيست و عملگرا و قائم مقام شخصيت فرهيخته و فكرى...كه هر دو نبض زمان را به عميق ترين وجه حس كرده بودند...
آنها اگر در رأس قدرت قرار مى گرفتند بدون شک تاریخ ایران مسیر متفاوت طی می کرد اما متاسفانه هر دو در بدترین زمانِ ممکن مُردند و طومار نوسازی و اصلاحاتی را که آغاز کرده بودند تا مدتها بسته شد.
قائم مقام كه در وجود عباس ميرزا و آينده ايران، شاهى دادگستر و رهبر«طرح نو» مى ديد با مرگ نابهنگامِ او، همه اميدهاى خود را از دست رفته می بیند و اين، به تلخترين شكل در نامه او به همسرش به چشم میخورد:
«... در اين واقعه هايله، كه خاك بر سر من و ايران شد، تلف خواهم گرديد... دريغ و درد كه آسمان نخواست ايران نظام گيرد و دولت و دين انتظام پذيرد... اين غلام پير به چه زبان گويد و به چه بيان بنويسد؟ خدا نخواست كه جهان در عهد جهاندارى او زنده و نازنده شود...»
▫️خود قائم مقام نیز بیشتر از دو سال پس مرگ عباس میرزا زنده نماند و بعد از كشته شدنش، پس مانده ترين عناصر وابسته ايران در همه جا بر عليه او تبليغ کرده، حتی به نزد كمپل وزير مختار انگلستان رفته كشته شدنش را بدو تبريك میگفتند!.
اعتمادالسلطنه در واكنش مردم نسبت به قتل قائم مقام فراهانى مینويسد:
«جمعى از مردم عوام در روز قتل او به يكديگر تهنيت و مبارك باد گفته مصافحه مینمودند»!
✔️ برای نوسازی یک جامعه سنتی، موانع عدیده فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، تاریخی... وجود دارد اما در سربزنگاههای تاریخی، با قرار گرفتن یک لیدر مصلح و برجسته، میتواند معجزه کند! و با کوشش از بالا، خواست نوسازی را به یک جریان تبدیل کند و این با وجود عباس میرزا و فراهانی مهیا شده بود اما با مرگ نابهنگامشان همه امیدها برباد رفت و گویی ایران به شوره زاری بدل گردید که بعدها نیز با کوششهای امیرکبیر و اصلاحات سپهسالار به نتیجه نرسید....
🔚 اکنون ۲۰۰سال از تلاشهای سیزیف وارِ عباس میرزا برای به بالای قله رساندن آن تخته سنگ می گذرد و در این ۲۰۰ سال، حتی کشورهایی که در آن زمان اصلا وجود نداشتند وجود پیدا کرده و به جرگه جوامع مدرن پیوسته اند، اما ما خسته و نا امید، نه پرواز که بر روی زمینِ هموار میخزیم!
و همچنان
دوره می کنیم
شب را و روز را
هنوز را...
#علی_مرادی_مراغهای
#عباس_میرزا
#قائم_مقام_فراهانی
جوش دریا
Audio
🔹 مهران صولتی در نشست معرفی کتاب؛ از مصدق تاریخی تا مصدق اسطورهای نوشته؛ علی اصغر سیدآبادی به بیان درسهایی از تجربه محمد مصدق برای ایران امروز پرداخته است:
🔺 توسعه در گرو گذار از نقالی تاریخ به نقادی تاریخ است
🔺 اسطورهها حذف و محو نمیشوند
🔺 در ایران لیبرالیسم بر دموکراسی اولویت دارد
🔺 پوپولیسم و تله بنیانگذار در تجربه مصدق
🔺 توسعه نیازمند ائتلاف سازی است نه قهرمانپروری
🔺 در جهان امروز شعار؛ هم شرقی، هم غربی کارآمد است نه شعار؛ نه شرقی، نه غربی
🔺 دموکراسی بدون رعایت قانون به هرجومرج میانجامد
🔺 در دنیای امروز خودکفایی و استقلال اقتصادی نه ممکن است نه مطلوب
🔺 یک توافق خوب همیشه در دسترس نیست
زمان فایل: ۲۰ دقیقه
دهم آبانماه ۱۴۰۳
کافه ویرگول
@solati_mehran
#مصدق_تاریخی
#مصدق_اسطورهای
#علی_اصغر_سیدآبادی
🔺 توسعه در گرو گذار از نقالی تاریخ به نقادی تاریخ است
🔺 اسطورهها حذف و محو نمیشوند
🔺 در ایران لیبرالیسم بر دموکراسی اولویت دارد
🔺 پوپولیسم و تله بنیانگذار در تجربه مصدق
🔺 توسعه نیازمند ائتلاف سازی است نه قهرمانپروری
🔺 در جهان امروز شعار؛ هم شرقی، هم غربی کارآمد است نه شعار؛ نه شرقی، نه غربی
🔺 دموکراسی بدون رعایت قانون به هرجومرج میانجامد
🔺 در دنیای امروز خودکفایی و استقلال اقتصادی نه ممکن است نه مطلوب
🔺 یک توافق خوب همیشه در دسترس نیست
زمان فایل: ۲۰ دقیقه
دهم آبانماه ۱۴۰۳
کافه ویرگول
@solati_mehran
#مصدق_تاریخی
#مصدق_اسطورهای
#علی_اصغر_سیدآبادی