Forwarded from (محمد رحمانیفر) Bitik
📜تاریخ اشکانیان، کتابی ناشناخته از نویسندهای سرشناس
🖊#محمد_رحمانی_فر
📝محمد حسن خان #اعتمادالسلطنه چهرهای نام آشنا در حوزه تاریخنگاری و تاریخپژوهی است. به نحوی که علیرغم گذشت زمان، برخی از آثار او همچنان محل رجوع پژوهشگران میباشد.
📝دکتر میرهاشم محدث در خصوص جایگاه اعتمادالسلطنه در حوزه تاریخ و ادبیات مینویسد: " دوره #قاجاریه از لحاظ تالیف و تحقیق کتب تاریخی و جغرافیایی یکی از دورههای شکوفای تاریخ ایران است. بدون شک خدمات اعتمادالسلطنه در این شکوفایی نقش بسزایی دارد...[او] در مدت اداره امور دارالتالیف و دارالترجمه با کفایت تمام توانست کتب زیادی را تالیف یا ترجمه کند و جمعی کثیر از فضلا و دانشمندان عصر را در حلقه علمی و ادبی دور هم جمع کند و چون از پشتیبانی خاص [ناصرالدین]شاه برخوردار بود، مصدر خدمات گرانقدر و مهمی شد زیرا که شاه به نشر معارف و طبع کتب علاقه مخصوص و وافری داشت" (1)
📝دکتر عبدالحسین نوائی هم در این خصوص مینویسد: "اولین تحولی که در تاریخنویسی ما پیش آمد نتیجه آشنایی ما با روشهای فرنگی بود. یعنی از زمان #ناصرالدینشاه اعتمادالسلطنه به سبب اینکه چند سال در خارج زندگی کرده بود و با روشهای فرنگی و علوم جدید آشنا شده بود، شروع کرد به اینکه کتابهایی را بر اساس روش علمی فرنگی بنویسد. در روش جدید، دیگر افسانهها و اساطیر تکرار نمیشد بلکه نتیجه تحقیقات تاریخی، باستانشناسی، سکهشناسی و سایر موضوعات مثل علوم اجتماعی مورد توجه محقق قرار میگرفت...به نظر من کتابهای اعتمادالسلطنه آغاز حرکتی است به سوی #تاریخ به معنای حقیقی آن" (2)
📝در حالی که بسیاری از ایرانیان هیچ گونه آشنایی با روشهای جدید علمی در پژوهشهای تاریخی نداشتند و اساساً فرق افسانهسرایی و تاریخنگاری را نمیدانستند، تسلط اعتمادالسلطنه به زبان فرانسه و امکان مراجعه وی به منابع دست اول تاریخی در کنار آشنایی وی با مباحثی همچون روششناسی، سکهشناسی و جغرافیا به وی امکان داد تا آثاری را خلق کند که در نوع خود بینظیرند.
📝با این حال به نظر میرسد برخی از آثار گرانقدر وی نتوانستهاند از حصار تنگنظری بهدرآیند. چنانچه دکتر محدث گلایه مینماید که "با تمام تلاش بیست سالهای" که به عمل آورده، نتوانسته حتی اجازه رویت کتاب #مرآةالبلدان را به دست آورد. کتابی که به تعبیر خود دکتر محدث "بدون اغراق، مهمترین کتاب تاریخی جغرافیایی سرزمین پهناور ایران است"(3) شایان ذکر است که کتاب مزبور از عظیمترین پروژههای تحقیقاتی اعتمادالسلطنه بودهاست که با حمایت مستقیم ناصرالدین شاه قاجار جامه عمل پوشیدهبود.
📝البته، این فقط کتاب عظیم مرآةالبلدان اعتمادالسلطنه نیست که در حصار تنگِ تنگنظریها محصور ماندهاست بلکه کتاب دیگر وی در حوزه تاریخ با عنوان #دررالتیجان_فی_تاریخ_بنی_الاشکان نیز کمابیش سرنوشت مشابهی پیدا کردهاست. هرچند برخلاف کتاب قبلی، این کتاب یکی دوبار در ایران چاپ شدهاست ولی در شرایطی که کتابهایی به مراتب نازلتر از آن، از سوی نهادهای مختلف دانشگاهی و غیردانشگاهی همه روزه مورد تدریس، ارجاع و حتی تبلیغ قرار میگیرند، کتاب مزبور از سوی همه این نهادها با #بایکوت کامل مواجه شده است.
📝دلیل این بایکوت هم کاملاً مشخص است: در کشوری که هنوز هم نه تنها مردم عادی بلکه پژوهشگران هم فرق #تاریخ و #افسانه را نمیدانند. در کشوری که معلمان تاریخش هنوز هم که هنوز است بدون هیچ گونه استناد تاریخی، افسانه خیالی و موهوم ورود #آریاییها به ایران و تقسیم آنها به سه دسته # ماد، #پارس و #پارت را مطرح میسازند، مرحوم اعتمادالسلطنه سالها پیش با استناد به منابع دست اولی همچون تاریخ #ژوستین نشان داده که پارتها (اشکانیان) نه تنها آریایی نبودند بلکه از تبار #سکاها و #ترکان بودهاند و این است تنها دلیل بایکوت آثار او.
🔖 1،2،3: رسائل اعتمادالسلطنه، انتشارات اطلاعات، صص9-13
t.me/BitkEvi
🖊#محمد_رحمانی_فر
📝محمد حسن خان #اعتمادالسلطنه چهرهای نام آشنا در حوزه تاریخنگاری و تاریخپژوهی است. به نحوی که علیرغم گذشت زمان، برخی از آثار او همچنان محل رجوع پژوهشگران میباشد.
📝دکتر میرهاشم محدث در خصوص جایگاه اعتمادالسلطنه در حوزه تاریخ و ادبیات مینویسد: " دوره #قاجاریه از لحاظ تالیف و تحقیق کتب تاریخی و جغرافیایی یکی از دورههای شکوفای تاریخ ایران است. بدون شک خدمات اعتمادالسلطنه در این شکوفایی نقش بسزایی دارد...[او] در مدت اداره امور دارالتالیف و دارالترجمه با کفایت تمام توانست کتب زیادی را تالیف یا ترجمه کند و جمعی کثیر از فضلا و دانشمندان عصر را در حلقه علمی و ادبی دور هم جمع کند و چون از پشتیبانی خاص [ناصرالدین]شاه برخوردار بود، مصدر خدمات گرانقدر و مهمی شد زیرا که شاه به نشر معارف و طبع کتب علاقه مخصوص و وافری داشت" (1)
📝دکتر عبدالحسین نوائی هم در این خصوص مینویسد: "اولین تحولی که در تاریخنویسی ما پیش آمد نتیجه آشنایی ما با روشهای فرنگی بود. یعنی از زمان #ناصرالدینشاه اعتمادالسلطنه به سبب اینکه چند سال در خارج زندگی کرده بود و با روشهای فرنگی و علوم جدید آشنا شده بود، شروع کرد به اینکه کتابهایی را بر اساس روش علمی فرنگی بنویسد. در روش جدید، دیگر افسانهها و اساطیر تکرار نمیشد بلکه نتیجه تحقیقات تاریخی، باستانشناسی، سکهشناسی و سایر موضوعات مثل علوم اجتماعی مورد توجه محقق قرار میگرفت...به نظر من کتابهای اعتمادالسلطنه آغاز حرکتی است به سوی #تاریخ به معنای حقیقی آن" (2)
📝در حالی که بسیاری از ایرانیان هیچ گونه آشنایی با روشهای جدید علمی در پژوهشهای تاریخی نداشتند و اساساً فرق افسانهسرایی و تاریخنگاری را نمیدانستند، تسلط اعتمادالسلطنه به زبان فرانسه و امکان مراجعه وی به منابع دست اول تاریخی در کنار آشنایی وی با مباحثی همچون روششناسی، سکهشناسی و جغرافیا به وی امکان داد تا آثاری را خلق کند که در نوع خود بینظیرند.
📝با این حال به نظر میرسد برخی از آثار گرانقدر وی نتوانستهاند از حصار تنگنظری بهدرآیند. چنانچه دکتر محدث گلایه مینماید که "با تمام تلاش بیست سالهای" که به عمل آورده، نتوانسته حتی اجازه رویت کتاب #مرآةالبلدان را به دست آورد. کتابی که به تعبیر خود دکتر محدث "بدون اغراق، مهمترین کتاب تاریخی جغرافیایی سرزمین پهناور ایران است"(3) شایان ذکر است که کتاب مزبور از عظیمترین پروژههای تحقیقاتی اعتمادالسلطنه بودهاست که با حمایت مستقیم ناصرالدین شاه قاجار جامه عمل پوشیدهبود.
📝البته، این فقط کتاب عظیم مرآةالبلدان اعتمادالسلطنه نیست که در حصار تنگِ تنگنظریها محصور ماندهاست بلکه کتاب دیگر وی در حوزه تاریخ با عنوان #دررالتیجان_فی_تاریخ_بنی_الاشکان نیز کمابیش سرنوشت مشابهی پیدا کردهاست. هرچند برخلاف کتاب قبلی، این کتاب یکی دوبار در ایران چاپ شدهاست ولی در شرایطی که کتابهایی به مراتب نازلتر از آن، از سوی نهادهای مختلف دانشگاهی و غیردانشگاهی همه روزه مورد تدریس، ارجاع و حتی تبلیغ قرار میگیرند، کتاب مزبور از سوی همه این نهادها با #بایکوت کامل مواجه شده است.
📝دلیل این بایکوت هم کاملاً مشخص است: در کشوری که هنوز هم نه تنها مردم عادی بلکه پژوهشگران هم فرق #تاریخ و #افسانه را نمیدانند. در کشوری که معلمان تاریخش هنوز هم که هنوز است بدون هیچ گونه استناد تاریخی، افسانه خیالی و موهوم ورود #آریاییها به ایران و تقسیم آنها به سه دسته # ماد، #پارس و #پارت را مطرح میسازند، مرحوم اعتمادالسلطنه سالها پیش با استناد به منابع دست اولی همچون تاریخ #ژوستین نشان داده که پارتها (اشکانیان) نه تنها آریایی نبودند بلکه از تبار #سکاها و #ترکان بودهاند و این است تنها دلیل بایکوت آثار او.
🔖 1،2،3: رسائل اعتمادالسلطنه، انتشارات اطلاعات، صص9-13
t.me/BitkEvi
تمدن ماد و حاتمبخشی پانفارسیسم
محمد_رحمانی_فر⬇️⬇️⬇️
📝دکتر علیرضا نوریزاده برای تمام اپوزیسیون ایرانی اعم از اپوزیسیون خارجنشین و داخلنشین نامی آشناست. فردی که همچون تمامی همقطاران پانفارسیست خویش در تمامی حوزهها اعم از جامعهشناسی سیاسی، تاریخ، ائتنولوژی، ائتیمولوژی و... صاحب نظر میباشد. البته، شکی نیست که سردمداران پانفارسیسم برای اینکه در حوزهای صاحبنظر باشند نیازی به مطالعه ندارند. در واقع، آنها فقط نظر میدهند و کاری به این ندارند که نظرات آنها تا چه حدی با اسناد موجود همخوانی دارد.
📝الغرض، پنجشنبه گذشته توفیقی حاصل شد تا شاهد افاضات ایشان در خصوص #تمدن_ماد باشم. ایشان بدون اینکه کوچکترین اشارهای به تحقیقات موجود در خصوص زبان و هویت اقوام مادی بنمایند با صراحت تمام مادها را #کرد معرفی کردند! این در حالی است که ادعای کرد بودن مادها تاکنون تنها از سوی چند نویسنده کرد مطرح شده و نویسندگان فارسگرا در نبود اسناد متقن تاریخی در خصوص زبان اقوام مادی تنها به این امر بسنده کردهاند که آنها را شاخهای از #نژاد_موهوم_آریایی بپندارند.
📝این حاتمبخشی از سوی نوریزاده در شرایطی صورت میگیرد که تاکنون هیچ اثری که بتوان بر پایه آن در خصوص #زبان_اقوام_مادی حدس و گمانهای جدی مطرح ساخت، کشف نشدهاست. چنانچه ا.م. #دیاکونوف نویسنده جامعترین اثر در خصوص #تاریخ_ماد اذعان میدارد: "حتی یک اثر کتبی نیز که مربوط به دوران دولت مادیها باشد، در دست نیست". (1) #پیرنیا که با ذکر جمله "از شاهان ماد تا حال کتیبههایی هم به دست نیامده که بتوان راجع به زبان و خط آنها استنباطهایی کرد" (2) علناً به تصدیق گفته دیاکونوف پرداخته، معلوم نیست #آریایی بودن مادها را از کجا استنباط کردهاست؟! به هر حال همین استنباط بیدلیل پیرنیا موجب شده، پس از وی نویسندگانِ #فارس_گرا بدون ارائه هیچگونه دلیل موجهی و تنها با استناد به قول بیپایه و اساس پیرنیا مادها را آریایی محسوب دارند!
📝این در حالی است که دیاکونوف با اشاره به جانبداری و غرضورزی پژوهندگان تاریخ ماد تاکید مینماید که "این دانشمندان به وسایل گوناگون آثار و علامات وجود #زبان_هند_و_اروپایی در سرزمین ماد را بزرگ جلوه داده و از روی قصد از اهمیت این حقیقت میکاستند که پیش از ورود هند و اروپاییانِ صحرانشین و خانه به دوش، در اراضی مزبور فرهنگی عالی و دولتی متکامل وجود داشته و این خود در تکامل تاریخی نورسیدگان که سطح رشدشان پستتر بود مؤثر واقع گشته".(3)
📝به نظر دیاکونوف و بسیاری دیگر از محققان، تمدن ماد نه یک قوم بلکه اتحادیهای از اقوام مختلف بوده و در این میان قدمت زبانهای ایرانی در این تمدن بسیار کمتر از #زبانهای_غیر_ایرانی میباشد. "در آغاز هزاره اول در مشرق ماد یک عنصر جدید لسانی و قومی دیگر نیز دیده میشود و آن عنصر ایرانی است که ریشه آن ظاهراً در آسیای میانه بودهاست" (4) و یا "زبان نواحی کنونی #آذربایجان و #کردستان ایران از قرن نهم تا هفتم ق.م. #غیر_ایرانی بوده... و فقط مشرق ماد یعنی ناحیه #تهران کنونی و #اصفهان را کاملاً زبان ایرانی فرا گرفتهبود".(5) به زعم دیاکونوف حتی در دورههای بعدی هم زبانهای ایرانی نتوانستند زبانهای غیر ایرانی را از صحنه خارج کنند: "به هر تقدیر در دوران مورد مطالعه ما در حدود مادِ #آتروپاتن [آذربایجان] زبانهای قبیلهای دیگری –که منشأ غیر ایرانی داشتند- وجود داشته است".(6)
📝در پایان بد نیست اشاره کنم که به نظر دیاکونوف "در سدههای نهم و هشتم ق.م. اکثر اسامی مربوط به قوم ماد، هند و اروپایی نبودند". البته دیاکونوف از میان نامهای ششگانه طوایف ماد فقط نام یک قبیله را کاملاً ایرانی و نام قبیلهای دیگر را مشتق از ایرانی دانستهاست.(7) و برای نامهای دیگر طوایف ماد نتوانسته با استناد به منابع ایرانی و هند اروپایی معنی پیدا کند. در حالی که #پروفسور_زهتابی نشان داده که همه آنها از ریشه ترکی مشتق شدهاند(8).
🔖جهت مطالعه بیشتر در این خصوص به کتاب #نگاهی_نوین_به_تاریخ_دیرین_ترکهای_ایران تالیف اینجانب صص69-76 مراجعه فرمایید.
📜منابع:
1- تاریخ ماد، ا.م. دیاکونوف، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1371 ص 11
2- ایران باستان، پیرنیا، دنیای کتاب، تهران 1362، ج1، ص219
3- تاریخ ماد، همان، ص73
4- همان، ص133
5- همان، ص146
6- همان، ص92
7- همان، ص142
8- ایران تورکلرینین اسکی تاریخی، زهتابی، نشر اختر، تبریز1378، صص523-533
t.me/BitkEvi
بیزه قوشولون«گله جه گین یولو»👇👇
@Galajayinyolu
👆👆👆👆👆
محمد_رحمانی_فر⬇️⬇️⬇️
📝دکتر علیرضا نوریزاده برای تمام اپوزیسیون ایرانی اعم از اپوزیسیون خارجنشین و داخلنشین نامی آشناست. فردی که همچون تمامی همقطاران پانفارسیست خویش در تمامی حوزهها اعم از جامعهشناسی سیاسی، تاریخ، ائتنولوژی، ائتیمولوژی و... صاحب نظر میباشد. البته، شکی نیست که سردمداران پانفارسیسم برای اینکه در حوزهای صاحبنظر باشند نیازی به مطالعه ندارند. در واقع، آنها فقط نظر میدهند و کاری به این ندارند که نظرات آنها تا چه حدی با اسناد موجود همخوانی دارد.
📝الغرض، پنجشنبه گذشته توفیقی حاصل شد تا شاهد افاضات ایشان در خصوص #تمدن_ماد باشم. ایشان بدون اینکه کوچکترین اشارهای به تحقیقات موجود در خصوص زبان و هویت اقوام مادی بنمایند با صراحت تمام مادها را #کرد معرفی کردند! این در حالی است که ادعای کرد بودن مادها تاکنون تنها از سوی چند نویسنده کرد مطرح شده و نویسندگان فارسگرا در نبود اسناد متقن تاریخی در خصوص زبان اقوام مادی تنها به این امر بسنده کردهاند که آنها را شاخهای از #نژاد_موهوم_آریایی بپندارند.
📝این حاتمبخشی از سوی نوریزاده در شرایطی صورت میگیرد که تاکنون هیچ اثری که بتوان بر پایه آن در خصوص #زبان_اقوام_مادی حدس و گمانهای جدی مطرح ساخت، کشف نشدهاست. چنانچه ا.م. #دیاکونوف نویسنده جامعترین اثر در خصوص #تاریخ_ماد اذعان میدارد: "حتی یک اثر کتبی نیز که مربوط به دوران دولت مادیها باشد، در دست نیست". (1) #پیرنیا که با ذکر جمله "از شاهان ماد تا حال کتیبههایی هم به دست نیامده که بتوان راجع به زبان و خط آنها استنباطهایی کرد" (2) علناً به تصدیق گفته دیاکونوف پرداخته، معلوم نیست #آریایی بودن مادها را از کجا استنباط کردهاست؟! به هر حال همین استنباط بیدلیل پیرنیا موجب شده، پس از وی نویسندگانِ #فارس_گرا بدون ارائه هیچگونه دلیل موجهی و تنها با استناد به قول بیپایه و اساس پیرنیا مادها را آریایی محسوب دارند!
📝این در حالی است که دیاکونوف با اشاره به جانبداری و غرضورزی پژوهندگان تاریخ ماد تاکید مینماید که "این دانشمندان به وسایل گوناگون آثار و علامات وجود #زبان_هند_و_اروپایی در سرزمین ماد را بزرگ جلوه داده و از روی قصد از اهمیت این حقیقت میکاستند که پیش از ورود هند و اروپاییانِ صحرانشین و خانه به دوش، در اراضی مزبور فرهنگی عالی و دولتی متکامل وجود داشته و این خود در تکامل تاریخی نورسیدگان که سطح رشدشان پستتر بود مؤثر واقع گشته".(3)
📝به نظر دیاکونوف و بسیاری دیگر از محققان، تمدن ماد نه یک قوم بلکه اتحادیهای از اقوام مختلف بوده و در این میان قدمت زبانهای ایرانی در این تمدن بسیار کمتر از #زبانهای_غیر_ایرانی میباشد. "در آغاز هزاره اول در مشرق ماد یک عنصر جدید لسانی و قومی دیگر نیز دیده میشود و آن عنصر ایرانی است که ریشه آن ظاهراً در آسیای میانه بودهاست" (4) و یا "زبان نواحی کنونی #آذربایجان و #کردستان ایران از قرن نهم تا هفتم ق.م. #غیر_ایرانی بوده... و فقط مشرق ماد یعنی ناحیه #تهران کنونی و #اصفهان را کاملاً زبان ایرانی فرا گرفتهبود".(5) به زعم دیاکونوف حتی در دورههای بعدی هم زبانهای ایرانی نتوانستند زبانهای غیر ایرانی را از صحنه خارج کنند: "به هر تقدیر در دوران مورد مطالعه ما در حدود مادِ #آتروپاتن [آذربایجان] زبانهای قبیلهای دیگری –که منشأ غیر ایرانی داشتند- وجود داشته است".(6)
📝در پایان بد نیست اشاره کنم که به نظر دیاکونوف "در سدههای نهم و هشتم ق.م. اکثر اسامی مربوط به قوم ماد، هند و اروپایی نبودند". البته دیاکونوف از میان نامهای ششگانه طوایف ماد فقط نام یک قبیله را کاملاً ایرانی و نام قبیلهای دیگر را مشتق از ایرانی دانستهاست.(7) و برای نامهای دیگر طوایف ماد نتوانسته با استناد به منابع ایرانی و هند اروپایی معنی پیدا کند. در حالی که #پروفسور_زهتابی نشان داده که همه آنها از ریشه ترکی مشتق شدهاند(8).
🔖جهت مطالعه بیشتر در این خصوص به کتاب #نگاهی_نوین_به_تاریخ_دیرین_ترکهای_ایران تالیف اینجانب صص69-76 مراجعه فرمایید.
📜منابع:
1- تاریخ ماد، ا.م. دیاکونوف، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1371 ص 11
2- ایران باستان، پیرنیا، دنیای کتاب، تهران 1362، ج1، ص219
3- تاریخ ماد، همان، ص73
4- همان، ص133
5- همان، ص146
6- همان، ص92
7- همان، ص142
8- ایران تورکلرینین اسکی تاریخی، زهتابی، نشر اختر، تبریز1378، صص523-533
t.me/BitkEvi
بیزه قوشولون«گله جه گین یولو»👇👇
@Galajayinyolu
👆👆👆👆👆
👨👨👧👦به مناسبت روز جهانی کودک
محمد رحمانی فر⬇️⬇️⬇️
📝قریب به سی سال از تدوین و تصویب #کنوانسیون_حقوق_کودک میگذرد. کنوانسیونی که تمام مسائل مربوط به رشد کودکان در زمینه های جسمی، ذهنی، روانی و اجتماعی را مورد توجه قرار داده و به عنوان یک میثاق بینالمللی تمامی دولتها را موظف نموده تا در برنامهریزیهای کلان خود، تحقق تمامی حقوق مندرج در متن این پیمان را تضمین نمایند.
📝جمهوری اسلامی ایران درسال ۱۳۷۳ کنوانسیون حقوق کودک را، به طور مشروط، پذیرفته است و مجلس شورای اسلامی نیز آن را تصویب کرده است. علیرغم اینکه پذیرش و تصویب این پیمان در هر کشوری به منزله الزام به اجرای آن است، دولت ایران نه تنها تاکنون از اجرای بسیاری از مفاد این میثاق جهانی امتناع کرده، بلکه در برخی از موارد، از جمله در خصوص حقوق مربوط به #گروههای_زبانی سیاستهایی را اتخاذ کرده که در نقطه مقابل مفاد این پیمان قرار دارند.
🌻به عنوان مثال، ماده 29 پیمان مزبور تصریح دارد که #آموزش_کودکان باید در راستای "ارتقای احترام به والدین کودک، هویت فرهنگی، زبان و ارزشهای کودک" باشد. در حالی که با نگاهی اجمالی به محتوای کتب درسی و البته اظهارات #وزیر_آموزش_و_پرورش در مییابیم که متاسفانه سیاستهای آموزشی در این کشور همواره بر تحریف، انکار و محو #هویت_فرهنگی و حتی ایجاد تنفر نسبت به هویت فرهنگی و تاریخی کودکان غیر فارس به ویژه کودکان ترک استوار بوده است و #زبان این کودکان هرگز اجازه ورود به متون آموزشی را نیافته است. بدیهی است که چنین سیاستهایی نه تنها در راستای ارتقای احترام به هویت فرهنگی و زبان مادری کودک نمیباشند، بلکه در تقابل کامل با این میثاق جهانی قرار دارند.
📝نظام آموزشی ایران برخلاف مفاد پیمان مزبور، نه تنها حرمت هویت فرهنگی و زبان مادری کودکان غیر فارس را پاس نمیدارد، بلکه علناً بذر #ازخودبیگانگی و نفرت به هویت فرهنگی و زبان مادری را در اذهان این کودکان میکارد. تصور کنید یک کودک تورک که بایستی به موجب مفاد پیمان مزبور آموزشهایی را دریافت نماید که به هویت و زبان خود با دیده احترام بنگرد، مجبور است در درس تاریخ، متونی را یاد بگیرد که در آنها #تاریخ و #هویت_تورکها مورد تحریف و تحقیر قرار گرفته است.
📝علیرغم اینکه یکی از بندهای ماده 17 پیمان مزبور کشورها را موظف به "تشویق رسانههای گروهی به بذل توجه خاص به نیازهای کودکان گروههای اقلیت یا بومی از نظر زبان" میکند، در ایران نه تنها رسانههای گروهی هیچ توجهی به زبانهای مادری کودکان غیر فارس ندارند بلکه علیرغم تولید و پخش برنامههای متعدد و متنوعی به #زبان_فارسی در شبکههای سراسری، در موارد متعددی شبکههای استانی هم امکان پخش برنامه کودک به زبانهای مادری را پیدا نمیکنند.
📝با توجه به اینکه، بررسی تمامی موارد نقض حقوق به رسمیت شناخته کودکان خارج از مجال این بحث میباشد، برای جلوگیری از اطاله کلام در پایان، بدون هیچگونه توضیحی، عین متن ماده 30 پیمان مزبور را تقدیم مخاطبین مینمایم:
🔖ماده 30: "در کشورهایی که اقلیتهای قومی، مذهبی یا زبانی و یا افرادی با منشأ بومی وجود دارند، کودک متعلق به اینگونه اقلیتها یا کودکی که بومی است نباید از حق برخورداری از فرهنگ خود، برخورداری از مذهب خود و اعمال آن یا استفاده از زبان خود به همراه سایر اعضای گروهش محروم شود.
به کانال تحلیلی و سیاسی ما بپیوندید👇👇👇
@Galajayinyolu
محمد رحمانی فر⬇️⬇️⬇️
📝قریب به سی سال از تدوین و تصویب #کنوانسیون_حقوق_کودک میگذرد. کنوانسیونی که تمام مسائل مربوط به رشد کودکان در زمینه های جسمی، ذهنی، روانی و اجتماعی را مورد توجه قرار داده و به عنوان یک میثاق بینالمللی تمامی دولتها را موظف نموده تا در برنامهریزیهای کلان خود، تحقق تمامی حقوق مندرج در متن این پیمان را تضمین نمایند.
📝جمهوری اسلامی ایران درسال ۱۳۷۳ کنوانسیون حقوق کودک را، به طور مشروط، پذیرفته است و مجلس شورای اسلامی نیز آن را تصویب کرده است. علیرغم اینکه پذیرش و تصویب این پیمان در هر کشوری به منزله الزام به اجرای آن است، دولت ایران نه تنها تاکنون از اجرای بسیاری از مفاد این میثاق جهانی امتناع کرده، بلکه در برخی از موارد، از جمله در خصوص حقوق مربوط به #گروههای_زبانی سیاستهایی را اتخاذ کرده که در نقطه مقابل مفاد این پیمان قرار دارند.
🌻به عنوان مثال، ماده 29 پیمان مزبور تصریح دارد که #آموزش_کودکان باید در راستای "ارتقای احترام به والدین کودک، هویت فرهنگی، زبان و ارزشهای کودک" باشد. در حالی که با نگاهی اجمالی به محتوای کتب درسی و البته اظهارات #وزیر_آموزش_و_پرورش در مییابیم که متاسفانه سیاستهای آموزشی در این کشور همواره بر تحریف، انکار و محو #هویت_فرهنگی و حتی ایجاد تنفر نسبت به هویت فرهنگی و تاریخی کودکان غیر فارس به ویژه کودکان ترک استوار بوده است و #زبان این کودکان هرگز اجازه ورود به متون آموزشی را نیافته است. بدیهی است که چنین سیاستهایی نه تنها در راستای ارتقای احترام به هویت فرهنگی و زبان مادری کودک نمیباشند، بلکه در تقابل کامل با این میثاق جهانی قرار دارند.
📝نظام آموزشی ایران برخلاف مفاد پیمان مزبور، نه تنها حرمت هویت فرهنگی و زبان مادری کودکان غیر فارس را پاس نمیدارد، بلکه علناً بذر #ازخودبیگانگی و نفرت به هویت فرهنگی و زبان مادری را در اذهان این کودکان میکارد. تصور کنید یک کودک تورک که بایستی به موجب مفاد پیمان مزبور آموزشهایی را دریافت نماید که به هویت و زبان خود با دیده احترام بنگرد، مجبور است در درس تاریخ، متونی را یاد بگیرد که در آنها #تاریخ و #هویت_تورکها مورد تحریف و تحقیر قرار گرفته است.
📝علیرغم اینکه یکی از بندهای ماده 17 پیمان مزبور کشورها را موظف به "تشویق رسانههای گروهی به بذل توجه خاص به نیازهای کودکان گروههای اقلیت یا بومی از نظر زبان" میکند، در ایران نه تنها رسانههای گروهی هیچ توجهی به زبانهای مادری کودکان غیر فارس ندارند بلکه علیرغم تولید و پخش برنامههای متعدد و متنوعی به #زبان_فارسی در شبکههای سراسری، در موارد متعددی شبکههای استانی هم امکان پخش برنامه کودک به زبانهای مادری را پیدا نمیکنند.
📝با توجه به اینکه، بررسی تمامی موارد نقض حقوق به رسمیت شناخته کودکان خارج از مجال این بحث میباشد، برای جلوگیری از اطاله کلام در پایان، بدون هیچگونه توضیحی، عین متن ماده 30 پیمان مزبور را تقدیم مخاطبین مینمایم:
🔖ماده 30: "در کشورهایی که اقلیتهای قومی، مذهبی یا زبانی و یا افرادی با منشأ بومی وجود دارند، کودک متعلق به اینگونه اقلیتها یا کودکی که بومی است نباید از حق برخورداری از فرهنگ خود، برخورداری از مذهب خود و اعمال آن یا استفاده از زبان خود به همراه سایر اعضای گروهش محروم شود.
به کانال تحلیلی و سیاسی ما بپیوندید👇👇👇
@Galajayinyolu
ستیز با فرهنگ آذربایجان در نمایشگاه کتاب تبریز
محمد رحمانی فر⬇️⬇️⬇️
📝چاپ دوم اولین کتاب اینجانب با عنوان #نگاهی_نوین_به_تاریخ_دیرین_ترکهای_ایران درست چند ماه بعد از چاپ اول آن به بازار آمد و طبعاً بنده هیچ فرصتی برای تکمیل و ویرایش مجدد کتاب مزبور نداشتم ولی وقتی قرار شد چاپ سوم کتاب به بازار بیاید، خیلی دوست داشتم نسبت به تکمیل و ویرایش آن اقدام نمایم که البته ناشر محترم با این کار مخالفت کرد و گفت که در صورت اعمال هرگونه تغییری، کتاب باید مجدداً جهت اخذ مجوز چاپ به ارشاد فرستاده شود و با این فضایی که در ارشاد حکمفرماست دیگر اجازه چاپ این کتاب را نخواهند داد. همین امر باعث شد در چاپهای بعدی نیز قید تکمیل و ویرایش کتاب را بزنم و کتاب با همان شکل و شمایل قبلی به بازار بیاید.
📝موضوع اشکانیان و زبان و هویت آنها فصل کاملی از کتاب نخست مرا به خود اختصاص داده بود، در حالی که در کتاب اخیرم یعنی #تاریخ_اورارتو حتی اجازه ندادند، نام این سلسله در میان اسامی اقوام پروتوتورک قرار بگیرد و این یعنی جانبداری آشکار اداره ارشاد از تاریخنویسی فارسگرایانه حاکم بر کشور و جلوگیری آن اداره از امکان طرح مباحث متفاوت در عرصه تاریخ.
📝البته موضوع سانسور کتابهای مربوط به تاریخ و فرهنگ مردم آذربایجان، تنها به مرحله اخذ مجوز چاپ منحصر نمیشود، بلکه این کتابها پس از چاپ نیز با بیمهریهای فراوانی مواجه میشوند. به عنوان مثال، همانگونه که اینجانب چند سال پیش در نشست مشترک ناشران و کتابفروشان تبریز با دکتر صفیپور، مدیرکل سابق فرهنگ و ارشاد استان آذربایجان شرقی مطرح کردم، در اغلب موارد امکان برگزاری مراسمی برای رونمایی و معرفی این آثار نیز فراهم نمیشود و در نتیجه کتابهای چاپشده هم در بیخبری جامعه محدود کتابخوانان، سالها در قفسههای کتابفروشان یا انبارهای ناشران تلنبار میشوند.
📝در این میان، برگزاری نمایشگاههای کتاب استانی فرصت مغتنمی است تا ناشران چنین آثاری، کتابهای خود را مستقیماً به دوستداران اینگونه کتابها عرضه کنند ولی اخبار نگرانکنندهای که از نمایشگاه اخیر کتاب تبریز واصل شد، حکایت از آن دارد که سانسورچیان به دنبال آن هستند که این امکان حداقلی را نیز از میان بردارند.
📝یکی از کارشناسان موسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران، در واقع یکی از عواملِ سانسورِ بعد از چاپ، به یکی از ناشرهای مطرح آذربایجانی تشر میزند که "این کتاب را از جلوی دید، بردار!" و وقتی ناشر محترم به وی متذکر میشود که کتاب مزبور دارای مجوز رسمی از اداره ارشاد است، با همان لحن قبلی داد میزند: "مجوز ارشادو داره، مجوز منو که نداره! زود باش جمعش کن!"
📝یکی دیگر از همین عوامل، عرصه را آنچنان بر #کیرپی_سیرا_کتاب_لاری تنگ نمود که مسوول غرفه کیرپی مجبور شد در همان روز اول نمایشگاه، عطای نمایشگاه را به لقای لبفروهشته ترشروی سانسورچی ببخشد. شایان ذکر است که کیرپی سیرا کتابلاری با همکاری نشر اختر کتابهای بسیار ارزندهای در حوزه ادبیات کودک به زبان ترکی منتشر کرده است.
📝سانسورچیانِ بعد از چاپ، در نمایشگاه کتاب تبریز، مانع عرضه کتاب #جوابیه_آذری_یا_زبان_باستان_آذربایجان کسروی تالیف عدالت طاهرزاده گردیدند. جلوگیری از فروش کتاب مزبور در شرایطی اتفاق میافتد که کتاب کسروی بدون هیچگونه مانعی به فروش میرسد!
📝عدم رعایت ترتیب حروف الفبا در اختصاص غرفههای نمایشگاهی و اختصاص بهترین نقاط نمایشگاه به ناشران تهرانی، اسکان ناشران کتب ترکی در نقاط خلوت و کم رفت و آمد، توقف عوامل سانسور در مقابل غرفههای ناشران کتب ترکی و نُتبرداری در مقابل دیدگان آنها با هدف مرعوب ساختن آنها و تذکرات پیدرپی به ناشران مزبور از جمله موارد دیگری بودند که دوستان در گزارشهایشان اشاره کردهاند.
@Galajayinyolu
محمد رحمانی فر⬇️⬇️⬇️
📝چاپ دوم اولین کتاب اینجانب با عنوان #نگاهی_نوین_به_تاریخ_دیرین_ترکهای_ایران درست چند ماه بعد از چاپ اول آن به بازار آمد و طبعاً بنده هیچ فرصتی برای تکمیل و ویرایش مجدد کتاب مزبور نداشتم ولی وقتی قرار شد چاپ سوم کتاب به بازار بیاید، خیلی دوست داشتم نسبت به تکمیل و ویرایش آن اقدام نمایم که البته ناشر محترم با این کار مخالفت کرد و گفت که در صورت اعمال هرگونه تغییری، کتاب باید مجدداً جهت اخذ مجوز چاپ به ارشاد فرستاده شود و با این فضایی که در ارشاد حکمفرماست دیگر اجازه چاپ این کتاب را نخواهند داد. همین امر باعث شد در چاپهای بعدی نیز قید تکمیل و ویرایش کتاب را بزنم و کتاب با همان شکل و شمایل قبلی به بازار بیاید.
📝موضوع اشکانیان و زبان و هویت آنها فصل کاملی از کتاب نخست مرا به خود اختصاص داده بود، در حالی که در کتاب اخیرم یعنی #تاریخ_اورارتو حتی اجازه ندادند، نام این سلسله در میان اسامی اقوام پروتوتورک قرار بگیرد و این یعنی جانبداری آشکار اداره ارشاد از تاریخنویسی فارسگرایانه حاکم بر کشور و جلوگیری آن اداره از امکان طرح مباحث متفاوت در عرصه تاریخ.
📝البته موضوع سانسور کتابهای مربوط به تاریخ و فرهنگ مردم آذربایجان، تنها به مرحله اخذ مجوز چاپ منحصر نمیشود، بلکه این کتابها پس از چاپ نیز با بیمهریهای فراوانی مواجه میشوند. به عنوان مثال، همانگونه که اینجانب چند سال پیش در نشست مشترک ناشران و کتابفروشان تبریز با دکتر صفیپور، مدیرکل سابق فرهنگ و ارشاد استان آذربایجان شرقی مطرح کردم، در اغلب موارد امکان برگزاری مراسمی برای رونمایی و معرفی این آثار نیز فراهم نمیشود و در نتیجه کتابهای چاپشده هم در بیخبری جامعه محدود کتابخوانان، سالها در قفسههای کتابفروشان یا انبارهای ناشران تلنبار میشوند.
📝در این میان، برگزاری نمایشگاههای کتاب استانی فرصت مغتنمی است تا ناشران چنین آثاری، کتابهای خود را مستقیماً به دوستداران اینگونه کتابها عرضه کنند ولی اخبار نگرانکنندهای که از نمایشگاه اخیر کتاب تبریز واصل شد، حکایت از آن دارد که سانسورچیان به دنبال آن هستند که این امکان حداقلی را نیز از میان بردارند.
📝یکی از کارشناسان موسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران، در واقع یکی از عواملِ سانسورِ بعد از چاپ، به یکی از ناشرهای مطرح آذربایجانی تشر میزند که "این کتاب را از جلوی دید، بردار!" و وقتی ناشر محترم به وی متذکر میشود که کتاب مزبور دارای مجوز رسمی از اداره ارشاد است، با همان لحن قبلی داد میزند: "مجوز ارشادو داره، مجوز منو که نداره! زود باش جمعش کن!"
📝یکی دیگر از همین عوامل، عرصه را آنچنان بر #کیرپی_سیرا_کتاب_لاری تنگ نمود که مسوول غرفه کیرپی مجبور شد در همان روز اول نمایشگاه، عطای نمایشگاه را به لقای لبفروهشته ترشروی سانسورچی ببخشد. شایان ذکر است که کیرپی سیرا کتابلاری با همکاری نشر اختر کتابهای بسیار ارزندهای در حوزه ادبیات کودک به زبان ترکی منتشر کرده است.
📝سانسورچیانِ بعد از چاپ، در نمایشگاه کتاب تبریز، مانع عرضه کتاب #جوابیه_آذری_یا_زبان_باستان_آذربایجان کسروی تالیف عدالت طاهرزاده گردیدند. جلوگیری از فروش کتاب مزبور در شرایطی اتفاق میافتد که کتاب کسروی بدون هیچگونه مانعی به فروش میرسد!
📝عدم رعایت ترتیب حروف الفبا در اختصاص غرفههای نمایشگاهی و اختصاص بهترین نقاط نمایشگاه به ناشران تهرانی، اسکان ناشران کتب ترکی در نقاط خلوت و کم رفت و آمد، توقف عوامل سانسور در مقابل غرفههای ناشران کتب ترکی و نُتبرداری در مقابل دیدگان آنها با هدف مرعوب ساختن آنها و تذکرات پیدرپی به ناشران مزبور از جمله موارد دیگری بودند که دوستان در گزارشهایشان اشاره کردهاند.
@Galajayinyolu
چند سؤال در خصوص کوروش و دروغهای پانفارسیسم
محمد رحمانی فر⬇️⬇️⬇️
📝 آیا عجیب نیست که در باب شخصیت تاریخی کوروش هیچ منبع قابل اتکایی وجود ندارد؟! آیا عجیب نیست که مورخین سدههای نخستین اسلامی و حتی تمامی مورخین وابسته به نهضت #شعوبیه که در خصوص تاریخ #رسل_و_ملوک کتاب نوشتهاند، در باب کوروش نتوانستهاند به هیچ منبع تاریخی دسترسی پیدا کنند و مجبور شدهاند گفتههای #تورات و تفاسیر یهود و البته برخی از افسانههای باستانی آمیخته با اساطیر را در نوشتههای خود منعکس نمایند؟
📝آیا میدانید که تورات کتاب تاریخ نیست و نمیتواند به عنوان منبع تاریخی دست اول مورد استناد قرار گیرد؟ آیا میدانید افسانهها و اسطورهها نمیتوانند مبنای تاریخنگاری باشند؟ آیا میدانید که نوشتههای امثال #گزنفون در باب کوروش نیز به هیچ وجه سندیت تاریخی ندارند و بیشتر به داستانپردازی و افسانهسرایی میمانند تا منابع تاریخی؟ آیا میدانید گزنفون صد سال پس از کوروش خیالی به دنیا آمده و با امکانات آن روزگاران، امکان نداشت وی به اسناد و حقایق تاریخی در باب کوروش دسترسی داشته باشد؟
📝 به راستی چه شد که از دوره قاجار به بعد، کشورهای استعماری اروپایی به یکباره شیفته تاریخ باستان ایران شدند و شروع به تاریخنویسی و به عبارت دقیقتر #تاریخ_سازی برای ما کردند؟
📝آیا عجیب نیست که اکثریت قریب به اتفاق نویسندگانی که برای ما تاریخسازی کردهاند و امروزه آثارشان مورد استناد طرفداران اندیشههای #ایرانشهری، #پان_فارسیسم و #آذری_گرایی قرار میگیرد وابسته به کلوپهای #روتاری و لژهای #فراماسونری بودهاند؟
کانال ما↙️↙️↙️
@Galajayinyolu
محمد رحمانی فر⬇️⬇️⬇️
📝 آیا عجیب نیست که در باب شخصیت تاریخی کوروش هیچ منبع قابل اتکایی وجود ندارد؟! آیا عجیب نیست که مورخین سدههای نخستین اسلامی و حتی تمامی مورخین وابسته به نهضت #شعوبیه که در خصوص تاریخ #رسل_و_ملوک کتاب نوشتهاند، در باب کوروش نتوانستهاند به هیچ منبع تاریخی دسترسی پیدا کنند و مجبور شدهاند گفتههای #تورات و تفاسیر یهود و البته برخی از افسانههای باستانی آمیخته با اساطیر را در نوشتههای خود منعکس نمایند؟
📝آیا میدانید که تورات کتاب تاریخ نیست و نمیتواند به عنوان منبع تاریخی دست اول مورد استناد قرار گیرد؟ آیا میدانید افسانهها و اسطورهها نمیتوانند مبنای تاریخنگاری باشند؟ آیا میدانید که نوشتههای امثال #گزنفون در باب کوروش نیز به هیچ وجه سندیت تاریخی ندارند و بیشتر به داستانپردازی و افسانهسرایی میمانند تا منابع تاریخی؟ آیا میدانید گزنفون صد سال پس از کوروش خیالی به دنیا آمده و با امکانات آن روزگاران، امکان نداشت وی به اسناد و حقایق تاریخی در باب کوروش دسترسی داشته باشد؟
📝 به راستی چه شد که از دوره قاجار به بعد، کشورهای استعماری اروپایی به یکباره شیفته تاریخ باستان ایران شدند و شروع به تاریخنویسی و به عبارت دقیقتر #تاریخ_سازی برای ما کردند؟
📝آیا عجیب نیست که اکثریت قریب به اتفاق نویسندگانی که برای ما تاریخسازی کردهاند و امروزه آثارشان مورد استناد طرفداران اندیشههای #ایرانشهری، #پان_فارسیسم و #آذری_گرایی قرار میگیرد وابسته به کلوپهای #روتاری و لژهای #فراماسونری بودهاند؟
کانال ما↙️↙️↙️
@Galajayinyolu
Forwarded from یوْلو Gәlәcәğin Yolu (راه آینده)گلهجهگین
🆔سرنوشت میراث #آتاترک ، #رضاشاه و #امان_الله_خان
«بخش اول»
#امیر_هاشمی مقدم دانشجوی دکترای انسانشناسی⬇️⬇️⬇️
آتاترک (ترکیه)،رضاشاه(ایران) و امانالله خان (افغانستان)، بهعنوان رهبران کشورشان نهتنها در یک دوره همزمان میزیستند، بلکه هر سه در صدد ایجاد تغییراتی بنیادین و مشابه در کشورشان بودند.
(برای نمونه هر سه خواهان مدرن کردن کشورشان بوده و در این راه، پیرو این ایده مدرنیزاسیون بودند که نهادها و سنتهای ابتدایی جامعه، مانع از مدرنیزاسیون میشود. بنابراین کشف حجاب را با همسر خودشان آغاز و سپس برای همگان اجباری کردند؛ به آموزش همگانی همت گماردند؛ تلاش کردند قدرت نهادهای دینی را محدود کنند و...). هر سه در دورهای به قدرت رسیدند که کشورهای اروپایی با سرعت در حال پیشرفتهای مادی و تکنیکی بودند، اما این سه کشور آسیایی و مسلمان قابل مقایسه با آنها نبودند. آتاترک در این راه پیشگام مدرنیزاسیون کشورش بر پایه غربگرایی شد و رضاشاه و امانالله خان هر دو پس از سفر به ترکیه و دیدار با او، از وی تأثیر پذیرفتند. با این وجود میزان موفقیت برنامههای مدرنیزاسیون اینان، بسیار متفاوت بود
امانالله خان با همان سرعتی که تلاش کرد مدرنیزاسیون را پیاده کند، بههمان سرعت هم طومار میراثش با یورش حبیبالله خان کلکانی پیچیده شد. حبیبالله خان (معروف به بچه سقا) به وعدهاش در هنگام تصرف شهر کابل عمل کرد؛ آنجا که گفت: «من اوضاع کفر و بیدینی و لاتیگری حکومت سابقه را دیده، و برای خدمت دین رسولالله کمر جهاد بسته کردم تا شما برادرها را از کفر و لاتیگری نجات بدهم
روی کار آمدن و کنار رفتن از قدرت
آتاترک آنقدر روی کار ماند تا ریشه گرفتن جمهوریتش را ببیند. ارتش بهعنوان اصلیترین تکیهگاه وی حتی پس از مرگش، هر گاه خطری برای این میراث احساس میشد، سریعاً دخالت کرده و دوباره قدرت را به میراثداران آتاترک باز میگرداند.
آتاترک فرماندهی بود که پس از موفقیتش در نبرد چاناککاله (جناققلعه) در متوقف کردن نیروی دریایی متفقین که قصد گذر از تنگه داردانل و تصرف استانبول را داشتند، چهرهای سرشناس و مورد احترام شد. او پس از پایهگذاری نظام جمهوری و برچیدن امپراطوری عثمانی، با سرکوبی مخالفان داخلی پایههای حکومتی که بنیانگذاری کرده بود را استوار گردانید. وی نهایتاً در شرایطی از دنیا رفت که قوت گرفتن میراث جمهوریتش را به چشم خود میدید.
رضاشاه همانند آتاترک، فرماندهی خودساخته بود که پس از کودتا و به دست گرفتن قدرت نظامی و تأمین امنیت در کشور، چهره برجستهای شد. او نیز مانند آتاترک به سرکوب سرکشیهای داخلی پرداخت و امنیت را در کشور برقرار ساخت. اما برخلاف آتاترک که در فرماندهی جنگ با نیروهای بیگانه تجربه داشت، تجربهای چندان در این زمینه نداشت و بنابراین در شهریور ۱۳۲۰ به دست نیروهای خارجی از قدرت برکنار و تبعید شد.
شاه امانالله اگرچه هم مانند آتاترک تجربه جنگ با نیروهای بیگانه را داشت (نبرد پیروزمندانه سوم افغانستان با بریتانیا که به «نبرد استقلال» معروف است) و هم مانند رضاشاه تجربه جنگ با سرکشان داخلی، اما خود، شخصیتی نظامی نبود و تلاشهایش در راستای ایجاد ارتش منظم و مدرن به نتیجه نرسید. همین امر باعث شد که به سادگی قدرت را از دست بدهد.
آتاترک آنقدر روی کار ماند تا ریشه گرفتن جمهوریتش را ببیند. ارتش بهعنوان اصلیترین تکیهگاه وی حتی پس از مرگش، هر گاه خطری برای این میراث احساس میشد، سریعاً دخالت کرده و دوباره قدرت را به میراثداران آتاترک باز میگرداند
انگیزههای مدرنیزاسیون
سرزمین عثمانی نزدیکترین سرزمین به خاک اروپا بود. بنابراین اخبار رویدادها خیلی زود به این کشور میرسید. همچنین صنایع اروپایی نیز به سرعت به خاک این امپراطوری پای میگذاشت.
سابقه آشنایی ایرانیان با مدرنیزاسیون و روشنگری اروپا، به برنامه فرستادن دانشجو به اروپا توسط عباس میرزا و دورههای بعدتر باز میگردد. این افراد امکان به اشتراک گذاشتن اندیشههایشان با دیگران را داشتند.
افغانستان نه مانند ترکیه با اروپا هممرز بود و نه مانند ایران دانشجویانش را تا پیش از شاه امانالله به اروپا اعزام کرده بود که بعدها نسلی روشنفکر را تربیت کرده و یا خود روشنفکرانی پیشگام باشند. شالوده و پایه اصلی مدرنیزاسیون در افغانستان، بر پایه خواست شخصی دو نفر بود: یکی محمود طرزی (پدر زن شاه امانالله) که چند سالی را در عثمانی سپری کرده و با برخی اندیشههای مدرن آشنا شده بود و دیگر، شاه امانالله که در پی سفر شش ماههاش به چندین کشور اروپایی، افریقایی و آسیایی (همچون ترکیه و ایران)، با الگوبرداری از آن کشورها ترغیب شد برای توسعه افغانستان. البته در این زمینه شاه امانالله چندین سال زودتر از رضاشاه برنامههایش را اجرایی کرد.
#تاریخ
ادمه در پست بعد👇
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
«بخش اول»
#امیر_هاشمی مقدم دانشجوی دکترای انسانشناسی⬇️⬇️⬇️
آتاترک (ترکیه)،رضاشاه(ایران) و امانالله خان (افغانستان)، بهعنوان رهبران کشورشان نهتنها در یک دوره همزمان میزیستند، بلکه هر سه در صدد ایجاد تغییراتی بنیادین و مشابه در کشورشان بودند.
(برای نمونه هر سه خواهان مدرن کردن کشورشان بوده و در این راه، پیرو این ایده مدرنیزاسیون بودند که نهادها و سنتهای ابتدایی جامعه، مانع از مدرنیزاسیون میشود. بنابراین کشف حجاب را با همسر خودشان آغاز و سپس برای همگان اجباری کردند؛ به آموزش همگانی همت گماردند؛ تلاش کردند قدرت نهادهای دینی را محدود کنند و...). هر سه در دورهای به قدرت رسیدند که کشورهای اروپایی با سرعت در حال پیشرفتهای مادی و تکنیکی بودند، اما این سه کشور آسیایی و مسلمان قابل مقایسه با آنها نبودند. آتاترک در این راه پیشگام مدرنیزاسیون کشورش بر پایه غربگرایی شد و رضاشاه و امانالله خان هر دو پس از سفر به ترکیه و دیدار با او، از وی تأثیر پذیرفتند. با این وجود میزان موفقیت برنامههای مدرنیزاسیون اینان، بسیار متفاوت بود
امانالله خان با همان سرعتی که تلاش کرد مدرنیزاسیون را پیاده کند، بههمان سرعت هم طومار میراثش با یورش حبیبالله خان کلکانی پیچیده شد. حبیبالله خان (معروف به بچه سقا) به وعدهاش در هنگام تصرف شهر کابل عمل کرد؛ آنجا که گفت: «من اوضاع کفر و بیدینی و لاتیگری حکومت سابقه را دیده، و برای خدمت دین رسولالله کمر جهاد بسته کردم تا شما برادرها را از کفر و لاتیگری نجات بدهم
روی کار آمدن و کنار رفتن از قدرت
آتاترک آنقدر روی کار ماند تا ریشه گرفتن جمهوریتش را ببیند. ارتش بهعنوان اصلیترین تکیهگاه وی حتی پس از مرگش، هر گاه خطری برای این میراث احساس میشد، سریعاً دخالت کرده و دوباره قدرت را به میراثداران آتاترک باز میگرداند.
آتاترک فرماندهی بود که پس از موفقیتش در نبرد چاناککاله (جناققلعه) در متوقف کردن نیروی دریایی متفقین که قصد گذر از تنگه داردانل و تصرف استانبول را داشتند، چهرهای سرشناس و مورد احترام شد. او پس از پایهگذاری نظام جمهوری و برچیدن امپراطوری عثمانی، با سرکوبی مخالفان داخلی پایههای حکومتی که بنیانگذاری کرده بود را استوار گردانید. وی نهایتاً در شرایطی از دنیا رفت که قوت گرفتن میراث جمهوریتش را به چشم خود میدید.
رضاشاه همانند آتاترک، فرماندهی خودساخته بود که پس از کودتا و به دست گرفتن قدرت نظامی و تأمین امنیت در کشور، چهره برجستهای شد. او نیز مانند آتاترک به سرکوب سرکشیهای داخلی پرداخت و امنیت را در کشور برقرار ساخت. اما برخلاف آتاترک که در فرماندهی جنگ با نیروهای بیگانه تجربه داشت، تجربهای چندان در این زمینه نداشت و بنابراین در شهریور ۱۳۲۰ به دست نیروهای خارجی از قدرت برکنار و تبعید شد.
شاه امانالله اگرچه هم مانند آتاترک تجربه جنگ با نیروهای بیگانه را داشت (نبرد پیروزمندانه سوم افغانستان با بریتانیا که به «نبرد استقلال» معروف است) و هم مانند رضاشاه تجربه جنگ با سرکشان داخلی، اما خود، شخصیتی نظامی نبود و تلاشهایش در راستای ایجاد ارتش منظم و مدرن به نتیجه نرسید. همین امر باعث شد که به سادگی قدرت را از دست بدهد.
آتاترک آنقدر روی کار ماند تا ریشه گرفتن جمهوریتش را ببیند. ارتش بهعنوان اصلیترین تکیهگاه وی حتی پس از مرگش، هر گاه خطری برای این میراث احساس میشد، سریعاً دخالت کرده و دوباره قدرت را به میراثداران آتاترک باز میگرداند
انگیزههای مدرنیزاسیون
سرزمین عثمانی نزدیکترین سرزمین به خاک اروپا بود. بنابراین اخبار رویدادها خیلی زود به این کشور میرسید. همچنین صنایع اروپایی نیز به سرعت به خاک این امپراطوری پای میگذاشت.
سابقه آشنایی ایرانیان با مدرنیزاسیون و روشنگری اروپا، به برنامه فرستادن دانشجو به اروپا توسط عباس میرزا و دورههای بعدتر باز میگردد. این افراد امکان به اشتراک گذاشتن اندیشههایشان با دیگران را داشتند.
افغانستان نه مانند ترکیه با اروپا هممرز بود و نه مانند ایران دانشجویانش را تا پیش از شاه امانالله به اروپا اعزام کرده بود که بعدها نسلی روشنفکر را تربیت کرده و یا خود روشنفکرانی پیشگام باشند. شالوده و پایه اصلی مدرنیزاسیون در افغانستان، بر پایه خواست شخصی دو نفر بود: یکی محمود طرزی (پدر زن شاه امانالله) که چند سالی را در عثمانی سپری کرده و با برخی اندیشههای مدرن آشنا شده بود و دیگر، شاه امانالله که در پی سفر شش ماههاش به چندین کشور اروپایی، افریقایی و آسیایی (همچون ترکیه و ایران)، با الگوبرداری از آن کشورها ترغیب شد برای توسعه افغانستان. البته در این زمینه شاه امانالله چندین سال زودتر از رضاشاه برنامههایش را اجرایی کرد.
#تاریخ
ادمه در پست بعد👇
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
✅زبان مادری یا محلی؟!
✍شیخ الاسلامی ⬇️⬇️⬇️
یک-
یکی از راههایی که در زمان معاویه و خلفای بعدی برای مهجور کردن قرآن و دور کردن مردم از تعالیم آن استفاده می شده است، این بوده که به جای استفاده و استنتاج از مواد اصولی و اساسی و درجه اول، مسائل غیر لازم را از قرآن مطرح می کردند.
مثلا" این مسئله را مطرح می کند که بیایید ببینیم آیا این قرآن مخلوق است، آیا زمانی بوده که قرآن نباشد، بعد خلق شده باشد؛ یا قرآن کلام خداست و مثل خود خدا قدیم است؟
بعد، یک عده ای را وادار می کند که شما بگویید قرآن نبوده، بعد بود شده،
به عده دیگر می گوید که ببینید این کافرها چه می گویند؟!، شما در مقابلشان از قرآن دفاع کنید بگویید نه، چرا جسارت می کنید به قرآن و می گویید قرآن یک وقتی نبوده بعد بود شده؟ بگویید قرآن از اول بوده.
دوباره بر می گردد سراغ دسته اول، می گوید ببینید اینها چطور توحید را در هم می شکنند؛ می گویند قرآن مثل خدا از اول بوده، پس خدا دوتاست و قرآن هم شریک خداست!
اینگونه این دو دسته را به جان هم می اندازد. دعوا سر چیست؟ سر قرآن. دعوای به این خوبی! اینجور می شود که مردم از قرآن حرف می زنند اما از خلق قرآن، از قدیم بودن قرآن؛ نه از مفاهیم اصیل ضدطاغوتی متن قرآن.
این بحث اقلّ فایده اش برای معاویه این بود که مردم از صدها آیه قرآن که به ضرر حکومت طاغوت است غافل می ماندند.
دو-
در مورد حقوق غیرفارس زبانان همین الگویی که به تفصیل در بند یک توضیح داده شد دارد اجرا می شود.
بگذارید در مورد ما ترکها را به صورت مشخص توضیح دهم:
به جای صحبت از حقوق انسانی ما - فارغ از اینکه این صحبت در مورد دادن آن حقوق انسانی باشد یا ندادنش- یک مرحله قبل تر می روند تا ما را درگیر بحث های تقدمو تاخر و تاریخ و .... بکنند.
مثلا" به جای اینکه این سوال را پاسخ دهند که چرا باید در این مملکت که در بهترین شرایط تنها چهل درصد آن فارس هستند باید همه مجبور به صحبت و زندگی به این زبان باشند و حتی آموزش زبان مادری هم از ما دریغ شود، می گویند شما آذری ! هستید و ترک نیستید و مثلا" بعد از آمدن مغول ها ترک شده اید!!! یک عده را اجیر می کنند تا کتاب و مقاله در مورد زبان دروغین آذری و ترک نبودن ما بنویسند. یک عده بی خبر از همه جا هم به جای مطالبه حقوق مسلم خود، در پی اثبات تاریخی خود و رد دروغ های مضحک آنها می روند و با مقاومت فریفتگان گروه اول مواجه می شوند و دعوای نظری در می گیرد که سودش را جانشینان معاویه می برند.
یا مثلا" شیخ بنفش بعد از هشت سال به جای اینکه توضیح دهد که چرا این حداقل حق انسانی را - بر اساس اصل پانزده و نوزده قانون اساسی و طبق وعده صریح خود - از غیرفارس زبانان دریغ کرده است، در اوج وقاحت نگرانی خود را از آموزش به زبان محلی به جای فارسی ابراز می کند و مردم را درگیر بحث بر سر تفاوت آموزشِ زبان مادری و آموزش به زبان مادری ( آنهم نه مادری که محلی!!!!) می کند. همینطوری ده سال دیگه از این قتل عام فرهنگی می گذرد و ما درگیر بحث های نظری در مورد تاریخ ترکهای ایران و تفاوت های "با به و بی به" آموزش هستیم و دوباره سودش را تفکرات معاویه ای فاشیست های فرهنگی ایران می برند.
سه-
چرچیل می گوید:
از کنار مقبره ای میگذشتم که روی آن نوشته بود :
اینجا آرامگاه مردی راستگو و سیاستمداری بزرگ است
این اولین بار بود که می دیدم دو نفر را در یک قبر دفن کرده اند.
چهار-
دولت محترم!!! شما همان اصل پانزده قانون اساسی را که طبق آن موظف به ایجار ساختارهای کامل و آموزش زبان مادری غیرفارس ها هستید اجرا کنید و اختیار فرهنگ و زبان ما را مثل همه کشورهای پیشرو به خودمان واگذار کنید. بقیه پیشکش.
پنج-
ای کاش مسئولین نژادپرست ما می توانستند بپذیرند - چون می دانند ولی نمی پذیرند - که در کشورهای چندزبانه دنیا چگونه با اعطای آزادی و احترام به زبان های اقوام مختلف، بنیانهای اجتماعی کشورهایشان را تقویت کرده اند.
شش-
برای تقویت حس ملی به جای کتمان و تحقیر و تبعیض علیه هویت اقوام، باید به تقویت و احترام و هم افزایی آن ها کوشید وگرنه دیر یا زود این فنر خواهد جست.
#امین_شیخ_الاسلام
#زبان_مادری #اصل_پانزدهم #قانون_اساسی #روحانی #وعده_دروغ #وقاحت_سیاست
#عدالت #برابری #انسانیت #تبعیض #تاریخ #ایران #آذربایجان #زبان_ترکی #آموزش_زبان_مادری
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
✍شیخ الاسلامی ⬇️⬇️⬇️
یک-
یکی از راههایی که در زمان معاویه و خلفای بعدی برای مهجور کردن قرآن و دور کردن مردم از تعالیم آن استفاده می شده است، این بوده که به جای استفاده و استنتاج از مواد اصولی و اساسی و درجه اول، مسائل غیر لازم را از قرآن مطرح می کردند.
مثلا" این مسئله را مطرح می کند که بیایید ببینیم آیا این قرآن مخلوق است، آیا زمانی بوده که قرآن نباشد، بعد خلق شده باشد؛ یا قرآن کلام خداست و مثل خود خدا قدیم است؟
بعد، یک عده ای را وادار می کند که شما بگویید قرآن نبوده، بعد بود شده،
به عده دیگر می گوید که ببینید این کافرها چه می گویند؟!، شما در مقابلشان از قرآن دفاع کنید بگویید نه، چرا جسارت می کنید به قرآن و می گویید قرآن یک وقتی نبوده بعد بود شده؟ بگویید قرآن از اول بوده.
دوباره بر می گردد سراغ دسته اول، می گوید ببینید اینها چطور توحید را در هم می شکنند؛ می گویند قرآن مثل خدا از اول بوده، پس خدا دوتاست و قرآن هم شریک خداست!
اینگونه این دو دسته را به جان هم می اندازد. دعوا سر چیست؟ سر قرآن. دعوای به این خوبی! اینجور می شود که مردم از قرآن حرف می زنند اما از خلق قرآن، از قدیم بودن قرآن؛ نه از مفاهیم اصیل ضدطاغوتی متن قرآن.
این بحث اقلّ فایده اش برای معاویه این بود که مردم از صدها آیه قرآن که به ضرر حکومت طاغوت است غافل می ماندند.
دو-
در مورد حقوق غیرفارس زبانان همین الگویی که به تفصیل در بند یک توضیح داده شد دارد اجرا می شود.
بگذارید در مورد ما ترکها را به صورت مشخص توضیح دهم:
به جای صحبت از حقوق انسانی ما - فارغ از اینکه این صحبت در مورد دادن آن حقوق انسانی باشد یا ندادنش- یک مرحله قبل تر می روند تا ما را درگیر بحث های تقدمو تاخر و تاریخ و .... بکنند.
مثلا" به جای اینکه این سوال را پاسخ دهند که چرا باید در این مملکت که در بهترین شرایط تنها چهل درصد آن فارس هستند باید همه مجبور به صحبت و زندگی به این زبان باشند و حتی آموزش زبان مادری هم از ما دریغ شود، می گویند شما آذری ! هستید و ترک نیستید و مثلا" بعد از آمدن مغول ها ترک شده اید!!! یک عده را اجیر می کنند تا کتاب و مقاله در مورد زبان دروغین آذری و ترک نبودن ما بنویسند. یک عده بی خبر از همه جا هم به جای مطالبه حقوق مسلم خود، در پی اثبات تاریخی خود و رد دروغ های مضحک آنها می روند و با مقاومت فریفتگان گروه اول مواجه می شوند و دعوای نظری در می گیرد که سودش را جانشینان معاویه می برند.
یا مثلا" شیخ بنفش بعد از هشت سال به جای اینکه توضیح دهد که چرا این حداقل حق انسانی را - بر اساس اصل پانزده و نوزده قانون اساسی و طبق وعده صریح خود - از غیرفارس زبانان دریغ کرده است، در اوج وقاحت نگرانی خود را از آموزش به زبان محلی به جای فارسی ابراز می کند و مردم را درگیر بحث بر سر تفاوت آموزشِ زبان مادری و آموزش به زبان مادری ( آنهم نه مادری که محلی!!!!) می کند. همینطوری ده سال دیگه از این قتل عام فرهنگی می گذرد و ما درگیر بحث های نظری در مورد تاریخ ترکهای ایران و تفاوت های "با به و بی به" آموزش هستیم و دوباره سودش را تفکرات معاویه ای فاشیست های فرهنگی ایران می برند.
سه-
چرچیل می گوید:
از کنار مقبره ای میگذشتم که روی آن نوشته بود :
اینجا آرامگاه مردی راستگو و سیاستمداری بزرگ است
این اولین بار بود که می دیدم دو نفر را در یک قبر دفن کرده اند.
چهار-
دولت محترم!!! شما همان اصل پانزده قانون اساسی را که طبق آن موظف به ایجار ساختارهای کامل و آموزش زبان مادری غیرفارس ها هستید اجرا کنید و اختیار فرهنگ و زبان ما را مثل همه کشورهای پیشرو به خودمان واگذار کنید. بقیه پیشکش.
پنج-
ای کاش مسئولین نژادپرست ما می توانستند بپذیرند - چون می دانند ولی نمی پذیرند - که در کشورهای چندزبانه دنیا چگونه با اعطای آزادی و احترام به زبان های اقوام مختلف، بنیانهای اجتماعی کشورهایشان را تقویت کرده اند.
شش-
برای تقویت حس ملی به جای کتمان و تحقیر و تبعیض علیه هویت اقوام، باید به تقویت و احترام و هم افزایی آن ها کوشید وگرنه دیر یا زود این فنر خواهد جست.
#امین_شیخ_الاسلام
#زبان_مادری #اصل_پانزدهم #قانون_اساسی #روحانی #وعده_دروغ #وقاحت_سیاست
#عدالت #برابری #انسانیت #تبعیض #تاریخ #ایران #آذربایجان #زبان_ترکی #آموزش_زبان_مادری
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️آیا تاریخ ایران افتخارآمیز است؟
✍️ حسن محدثیی گیلوایی
۳ دی ۱۴۰۰
من از تاریخ و فرهنگمان شرمنده نیستم. اما برآنام که این تاریخ و فرهنگ، افتخارآمیز نیست. در مقالهی "ایران، سرزمین فاجعه و جستوجوی نجات" دیدگاه خود را در بارهی تاریخ و فرهنگ ایرانیان به تفصیل توضیح دادهام.
از نظر من تاریخ ایران توسط چرخهی فاجعه و استبداد ساخته شده است و فرهنگمان، فرهنگ انقیاد و تزویر است. این فرهنگ، فرهنگی است که انسانبودنمان را (آنطور که هستیم) بهرسمیت نمیشناسد. نیازهای طبیعیی ما را دایماً سرکوب میکند و ما را به سوی تزویر سوق میدهد.
من بهعنوان یک ایرانی نمیتوانم به فرهنگمان و تاریخمان افتخار کنم. من به ایران فردا میاندیشم؛ به ایرانی انسانیتر و شایستهتر که در آن انسانها (مرد و زن) خودتعیینگر باشند و تکثرگرایی و دموکراسی در آن نهادینه شده باشد و حقوق بشر در آن محترم شمرده باشد و زنان مالک جسم و جان خود باشند و هیچکس مالک کس دیگری نباشد و مدنیت و قانونمندی در آن موج بزند و قدرت سیاسی در آن مهار و توزیع شده باشد و عشق انسانی در آن ممنوع نباشد.
ایران فردا را ما میبایست با کنشگریمان بسازیم و به جای نگریستن به آسمان برای پیداییی تغییر و بهبود وضعمان، به دستان خودمان نگاه کنیم و با دستان خودمان جهان بهتری بسازیم.
کوروش قرنها است که مرده است. تو خود کوروشی باش اگر چیزی در چنته داری! اما اگر دستانات خالی است، سکوت پیشه کن و از مردهپرستی سخن مگو! اسطورهها گرد و خاک به راه میاندازند و از پس این گرد و خاک، فاجعه آفریده میشود. اگر میتوانی، خود اسطورهای از خویش بیافرین و اگر ناتوانی، خاموش باش و گور گذشتهگان را دستکاری مکن!
مواظب باشیم به نام مخالفت با اعراب و اسلام، مشتی ایرانپرست ما را دچار توهم نکنند و بار دیگر فریب یک ایدئولوژی به نام ایرانپرستی را نخوریم. ایران دیروز و امروز را نقد کنیم و بکوشیم ایرانی بهتر و شایستهتر برای همهی مردمان این سرزمین (از ترک و لر و فارس و عرب و بلوچ و ترکمن و گرجی و تات و گیلک و مازنی و کرد و لک و کرمانج و ...) و با هر اعتقاد و مکتبی بسازیم.
#عشق
#تاریخ
#هویت
#کوروش
#اسطوره
#بتپرستی
#مردهپرستی
#ایرانپرستی
#خودتعیینگری
#فرهنگ_انقیاد_و_تزویر
#ایران_سرزمین_فاجعه_و_جستوجوی_نجات
@NewHasanMohaddesi
✍️ حسن محدثیی گیلوایی
۳ دی ۱۴۰۰
من از تاریخ و فرهنگمان شرمنده نیستم. اما برآنام که این تاریخ و فرهنگ، افتخارآمیز نیست. در مقالهی "ایران، سرزمین فاجعه و جستوجوی نجات" دیدگاه خود را در بارهی تاریخ و فرهنگ ایرانیان به تفصیل توضیح دادهام.
از نظر من تاریخ ایران توسط چرخهی فاجعه و استبداد ساخته شده است و فرهنگمان، فرهنگ انقیاد و تزویر است. این فرهنگ، فرهنگی است که انسانبودنمان را (آنطور که هستیم) بهرسمیت نمیشناسد. نیازهای طبیعیی ما را دایماً سرکوب میکند و ما را به سوی تزویر سوق میدهد.
من بهعنوان یک ایرانی نمیتوانم به فرهنگمان و تاریخمان افتخار کنم. من به ایران فردا میاندیشم؛ به ایرانی انسانیتر و شایستهتر که در آن انسانها (مرد و زن) خودتعیینگر باشند و تکثرگرایی و دموکراسی در آن نهادینه شده باشد و حقوق بشر در آن محترم شمرده باشد و زنان مالک جسم و جان خود باشند و هیچکس مالک کس دیگری نباشد و مدنیت و قانونمندی در آن موج بزند و قدرت سیاسی در آن مهار و توزیع شده باشد و عشق انسانی در آن ممنوع نباشد.
ایران فردا را ما میبایست با کنشگریمان بسازیم و به جای نگریستن به آسمان برای پیداییی تغییر و بهبود وضعمان، به دستان خودمان نگاه کنیم و با دستان خودمان جهان بهتری بسازیم.
کوروش قرنها است که مرده است. تو خود کوروشی باش اگر چیزی در چنته داری! اما اگر دستانات خالی است، سکوت پیشه کن و از مردهپرستی سخن مگو! اسطورهها گرد و خاک به راه میاندازند و از پس این گرد و خاک، فاجعه آفریده میشود. اگر میتوانی، خود اسطورهای از خویش بیافرین و اگر ناتوانی، خاموش باش و گور گذشتهگان را دستکاری مکن!
مواظب باشیم به نام مخالفت با اعراب و اسلام، مشتی ایرانپرست ما را دچار توهم نکنند و بار دیگر فریب یک ایدئولوژی به نام ایرانپرستی را نخوریم. ایران دیروز و امروز را نقد کنیم و بکوشیم ایرانی بهتر و شایستهتر برای همهی مردمان این سرزمین (از ترک و لر و فارس و عرب و بلوچ و ترکمن و گرجی و تات و گیلک و مازنی و کرد و لک و کرمانج و ...) و با هر اعتقاد و مکتبی بسازیم.
#عشق
#تاریخ
#هویت
#کوروش
#اسطوره
#بتپرستی
#مردهپرستی
#ایرانپرستی
#خودتعیینگری
#فرهنگ_انقیاد_و_تزویر
#ایران_سرزمین_فاجعه_و_جستوجوی_نجات
@NewHasanMohaddesi