اقتصاد و نفت
2.05K subscribers
1.81K photos
11 videos
260 files
286 links
رامین فروزنده
متخصص استراتژی و سرمایه‌گذاری در صنعت انرژی


ایمیل:
raaminf@gmail.com


لینکدین:
ir.linkedin.com/in/ramin-forouzandeh


وب‌سایت:
raminf.com
Download Telegram
ناآرامی‌های خاورمیانه و جایگاه آمریکا در بازار امروز نفت
(منتشره در شماره 331 هفته‌نامه «تجارت فردا»)


پس از انفجارهای عربستان و کاهش تولید بیش از پنج‌میلیونی نفت این کشور، بسیاری انتظار داشتند که نفت از 70 و حتی 80 دلار عبور کند. کمابیش مشابه همین انتظار پیش از تحریم نفت ایران وجود داشت و برخی کارشناسان معتقد بودند که خروج ایران می‌تواند به نفت صددلاری بینجامد. در هر دو مورد شاهد بودیم که چنان انتظارهایی برآورده نشدند و نفت در محدوده 50 تا 75 دلار باقی ماند. چه چیز باعث می‌شود چنین شوک‌هایی به سادگی جهش قیمت نفت را رقم نزنند و آمریکا بعضاً تلاش کند اقداماتی را انجام دهد که در بادی امر به نظر رسد از جنبه امنیت تامین نفت به زیان این کشور خواهد بود؟ آیا آمریکا به ابزار و تکنیک جادویی برای مدیریت بازار نفت دست یافته است؟


متن کامل مطلب:
www.tejaratefarda.com/fa/tiny/news-32088


⭕️ @EconomicsandOil

#Note #TEF #Shale #US #Sanction #KSA
رشد تقاضای نفت از کجا می‌آید؟


این نمودار FGE رشد انباشتی تقاضای نفت را در بازه‌ای تقریباً ده‌ساله نشان می‌دهد. می‌بینیم که دوسوم تقاضا از چین و خاورمیانه آمده و رشد تقاضای اروپا منفی بوده، یعنی این قاره در ۲۰۱۸ نفت کمتری نسبت به ده سال قبل مصرف کرده و این روند استمرار داشته است.


نکته اول اینکه تصور غالب در ایران یعنی دنیایی که در آن اروپا و آمریکا وابسته به خاورمیانه هستند را باید با تصویری واقعی که در آن چین و هند و آسیا مراکز مصرف‌اند تعویض کرد. آینده بلندمدت رشد تقاضای انرژی نیز چین و هند هستند و اروپا و آمریکا برعکس.


نکته دوم آنکه دیر یا زود همه در مسیر مصرف نفتی شبیه اروپا قرار خواهند گرفت و این همان پیک تقاضای نفت است که همراه با قیمت‌های Lower for Longer ما را به تولید حداکثری وامی‌دارد.


سوم آنکه آمریکا با رشد تقاضایی گاه منفی و در کل بسیار اندک و رشد عرضه‌ای بی‌نظیر در تاریخ جهانی نفت، به رقیبی بدل شده که با مدل‌های قراردادی فعلی نمی‌توانیم مغلوبش کنیم. لذا باید به سراغ مدل‌های امتیازی و مشارکت در تولید برویم، پیش از آنکه دیر شود.


⭕️ @EconomicsandOil

#Note #FGE #China #MENA #LFL
الزام هشت میلیونی
در اهمیت تولید حداکثری نفت و تبدیل آن به سرمایه مولد

سرمقاله اخیر نشریه اکونومیست به موضوع «پیک تقاضای نفت» پرداخته که اگرچه در دنیای نفت کمابیش یک دهه از جدی مطرح شدن آن می‌گذرد، این ارزش را دارد که به منظور انعکاس در سیاستگذاری‌های کشور مورد بررسی قرار گیرد و دلالت‌های آن به بحث گذاشته شود. به ویژه آنکه رسوب نظریه «پیک عرضه نفت» باعث شده در سیاستگذاری‌ها جمع‌بندی روشنی درباره سناریوهای پیش‌روی نفت وجود نداشته باشد و کماکان نگه داشتن ذخایر نفت زیر زمین مورد دفاع قرار گیرد.


سوال مهمی که پیش‌روی اقتصاد ایران قرار دارد آن است که با این حجم از ذخایر نفت در دنیایی که هنوز نفت در آن اهمیت دارد چه باید کرد؟ تولید حداکثری و سپس تبدیل نفت به سرمایه‌ای برای اهداف مدنظر سیاستگذار (از قبیل تنوع‌بخشی به اقتصاد، توسعه زیرساخت‌ها، شکل‌دهی یک ابزار برای مدیریت اقتصاد کلان طی چرخه‌های تجاری و امثالهم) راهبردی است که به نظر می‌رسد بسیاری از دولت‌های نفتی مدنظر دارند. شاید این ایراد مطرح شود که این سیاستگذاری‌ها تفاوت‌های اساسی دارند. پاسخ اینکه نقطه اشتراک همه سیاستگذاری‌های مدنظر چیزی نیست جز «تولید حداکثری و تبدیل نفت به سرمایه مولد». با فرارسیدن پیک تقاضای نفت و این واقعیت که قیمت‌های نفت در بلندمدت صعودی نبوده و نخواهد بود، فرصت تولید نفت و تبدیل کردن آن به اهرمی برای توسعه کشور محدود و گذراست.


ایراد دیگر می‌تواند آن باشد که با شیوه فعلی حکمرانی، دستیابی به چنین حجمی از دارایی ارزی احتمالاً بیشتر زیان‌بار خواهد بود. مضافاً مساله اصلی اقتصاد ایران کمبود درآمدهای ارزی نیست؛ بلکه تحول در سطوح و بخش‌های مختلف حکمرانی به ویژه پارادایم حاکم، تعادل‌های اقتصادی و اجتماعی، سیاستگذاری‌های بخشی و نظام تصمیم‌گیری اولویت بیشتری دارند. نگارنده ضمن پذیرش و حتی تاکید بر ایرادهای مذکور، این سوال را مطرح می‌سازد که آیا از دست دادن یک فرصت برای کسب درآمد ارزی کمکی به حل دو مساله مذکور خواهد کرد؟ آیا اصولاً چشم‌اندازی وجود دارد که بتوان در افق چندده‌ساله در حوزه‌های مذکور به گشایشی دست پیدا کرد و البته اطمینان یافت که در آن زمان فرصت از دست نرفته است؟ اگر نه، آیا بهتر نیست که به دو موضوع مستقل از یکدیگر بپردازیم و ثروت‌آفرینی از ذخایر نفت به اصلاح نظام حکمرانی مشروط شود؟


شاید اینجا خوب باشد به تصوری غالب (و البته نادرست) از اقتصاد ایران گریزی کوتاه بزنیم که در آن ریشه همه (و اگرنه، اغلب) ناکامی‌ها و مشکلات حکمرانی به رانت نفتی دولت می‌رسد. نقد این تصور دشوار نیست. نخست با طرح این سوال که اساساً چند درصد همین توسعه نامتوازن و کج‌دارومریز قرن اخیر ایران بدون نفت و سرریز منابع انرژی به بخش‌های مختلف ممکن بود؟ آیا حتی می‌توان تامین آب و برق و ابنیه و زیرساخت‌های فعلی را بدون نفت ممکن دانست؟ دوم آنکه نفت در بستری از حکمرانی و سیاستگذاری معیوب نقش‌آفرین شده و جهت علیت برعکس نبوده؛ و مطابق آن گفته مشهور، ایران بدون نفت به افغانستان دهه شبیه‌تر می‌بود تا ژاپن. تصور ایرانی «تقلیل‌یافته»، «مینیاتوری» و «منتزع» از واقعیت (واقعیاتی چون عاقبت مشروطه حتی پیش از جدی شدن نقش نفت در اقتصاد یا واقع بودن ایران در منطقه خاورمیانه با کلیه دلالت‌های فرهنگی و اجتماعی آن) که در آن ناگهان ظرف یک شبانه‌روز تغییر پارادایم روی می‌دهد و کشور به سوی قله‌های توسعه اقتصادی پرواز می‌کند، همان‌قدر با درآمدهای عظیم نفتی ممکن است که بدون آن.


متن کامل مطلب منتشره در هفته‌نامه اقتصادی «تجارت فردا»:
www.tejaratefarda.com/fa/tiny/news-32572


⭕️ @EconomicsandOil

#TEF #Note #LFL
مساله Private Equity در اکتشاف و تولید
(و امکان‌پذیری شکل‌دهی Private Equity نفت در ایران)


بنگاه‌های Private Equity در شکل متعارف از تعدادی سرمایه‌گذار شخصی و نهادی تشکیل می‌شوند که پس از دریافت پول و تملیک شرکت‌ها و بهبود وضعیت درآمدی آنها، اقدام به خروج از روش‌هایی مثل فروش به سرمایه‌گذاران استراتژیک و IPO می‌کنند. بخش اکتشاف و تولید نفت به شکل متعارف در اکثر نقاط دنیا مورد توجه Private Equityها نبوده و آنچه در آمریکا یا دریای شمال می‌بینیم، در آن عمومیت نداشته که عمدتاً به نظام قراردادی و محیط کسب‌وکار مربوط می‌شود.


بررسی نمونه‌های موجود Private Equity در بالادستی نفت نشان می‌دهد آنها الزاماً رویه متعارف را پیگیری نمی‌کنند که احتمالاً این موضوع مختص نفت نیست و بسیاری صنایع دیگر را نیز دربرمی‌گیرد. به عنوان مثال استراتژی خروج الزاماً روی میز آنها قرار ندارد، بلکه با خرید دارایی در قیمت‌های مناسب (کاری که درباره دارایی‌های تولیدی (Brownfield) به ویژه در انگلستان و نروژ رونق دارد) و مدیریت آن، به دریافت عواید می‌پردازند. البته خرید دارایی‌ها از غول‌های نفتی و امثالهم می‌تواند به نوعی منطق افزایش بهره‌وری را دربر داشته باشد؛ چراکه الزاماً غول‌های نفتی در مدیریت دارایی‌های متعدد و کوچک و قدیمی بهینه عمل نمی‌کنند.


یک بررسی وودمکنزی نشان می‌دهد که حدود 30 تا 40 درصد تولید نفت انگلستان توسط PEها صورت می‌گیرد و میانگین IRR هدف شرکت‌های PE منطقه دریای شمال 20 درصد بوده است. انتظار می‌رود در ابتدای دهه آتی بسیاری از PEهای فعال در این منطقه وارد دوران بهبود وضعیت جریان نقدی شوند و آماده خروج (در صورت تمایل) باشند.


چه چیز باعث رونق حضور PEها در نفت می‌شود؟ این عوامل مهم‌اند ولی تجمیع همه آنها ضروری نیست:
1️⃣ رژیم قراردادی مترقی
2️⃣ وجود بازار Liquid برای خرید و فروش
3️⃣ در دسترس بودن دارایی‌های تولیدی
4️⃣ قیمت‌های پایین نفت و فشار بر فروشندگان غیربهره‌ور
5️⃣ فشار بر شرکت‌های سهامی عام از سوی سرمایه‌گذاران ESG و امثالهم


باوجود فراهم نبودن اکثریت قریب به اتفاق موارد فوق در نفت ایران، امکان تشکیل یک PE در ایران با اتکاء به دارایی‌های ارزی نه چندان بالا (در حدود چندده‌میلیون دلار) وجود دارد. مهم‌ترین زمینه آنکه باتوجه به وجود حدود 4 میلیون بشکه در روز دارایی تولیدی که چند دهه سرمایه‌گذاری کافی در حفظ و نگهداشت اغلب آنها صورت نگرفته است، کوچک‌ترین سرمایه‌گذاری به شکل متعارف بازده قابل‌توجهی خواهد داشت. جریان نقدی این بازده می‌تواند مبنای تامین مالی مراحل بعدی باشد. حتی با قراردادهای IPC (مشروط به جذابیت مالی و اصلاحات اندک مفاد قرارداد) می‌توان به چنین هدفی دست پیدا کرد.


⭕️ @EconomicsandOil

#Note #PE #Iran #NorthSea #ESG #Legal #Woodmac
ترامپ و نفت خاورمیانه


امروز رئیس‌جمهور آمریکا در صحبت‌های خود گفت که این کشور به نفت خاورمیانه نیازی ندارد. چند ماه قبل نیز مجدداً این موضوع در جریان حمله به تاسیسات نفتی عربستان مطرح شده بود. چنین تاکیدی چه معنایی دارد؟


نمودار بالا روند خالص واردات نفت و فرآورده‌های نفتی آمریکا را نشان می‌دهد. خالص واردات 12میلیون بشکه در روز اکنون به صفر رسیده است. دلیل؟ انقلاب شیل در نتیجه نظام قراردادی و مالی حاکم بر نفت آمریکا که در آن مالکیت و مدیریت نفت در دست بخش خصوصی است. (توضیح بیشتر)


روند روبه‌رشد نفت و گاز آمریکا لااقل تا اواسط دهه آتی ادامه خواهد یافت. این یعنی برای دوره‌ای قابل‌توجه تصویر کلاسیک اهالی خاورمیانه از صنعت نفت واقعیت ندارد و بیش از آمریکا و اروپا، کشورهای آسیایی هستند که در نتیجه تنش‌های منطقه دچار مشکل می‌شوند. (توضیح بیشتر)


تاکید ترامپ یعنی بخش زیادی از اهمیت استراتژیک این منطقه (ناشی از وابستگی آمریکا به منابع فسیلی) از دست رفته و اهالی خاورمیانه (از جمله ایران) باید این واقعیت را در تحلیل‌های خود لحاظ کنند.


⭕️ @EconomicsandOil

#Note #EIA #US #Shale #OilImport
دلالت‌های برقی شدن


براساس گزارش‌های آژانس بین‌المللی انرژی انتظار می‌رود در دو دهه آتی، رشد مصرف الکتریسیته دوبرابر نفت باشد. این هم به دلیل رشد بالای الکتریسیته است و هم به دلیل افت رشد نفت. اما دلالت‌های برقی شدن چیست؟ (نمودار بالا از IEA)


برقی شدن یعنی رشد تجدیدپذیرها (این به معنای رابطه علّی نیست). رشد تجدیدپذیرها یعنی کاهش شدید انتشار گازهای آلاینده.


برقی شدن می‌تواند به معنای رشد مصرف گاز و زغال‌سنگ هم باشد؛ چون این دو هم بیشتر برای تولید برق مصرف می‌شوند. گاز کمتر آلاینده است و در نتیجه رشد می‌کند، اما مصرف زغال‌سنگ به تدریجی افت می‌کند. لذا برقی شدن رقیب صنعت نفت است و از سویی دیگر عامل رونق صنعت گاز؛ و این یعنی تاثیری نامتقارن بر کل صنعت نفت و گاز.


یک نتیجه‌گیری بسیار کلی (و شاید غیردقیق) این است که رشد مصرف برق از گاز یعنی رشد بیشتر بازار LNG در مقایسه با خط‌لوله؛ چراکه منابع گاز همچون نفت بسیار نامتقارن توزیع شده‌اند و در نتیجه LNG که برای فواصل طولانی مناسب است رشد بیشتری دارد.


اسلایدهای مرتبط ارائه در دانشگاه خاتم

⭕️ @EconomicsandOil

#Note #IEA #Gas #Electricity #LNG #Energy
هفته پررویداد نفت و چند موضوع مهم


دیروز فرصتی شد تا سری به همایش سالانه اتحادیه صادرکنندگان فرآورده‌های نفت، گاز و پتروشیمی بزنم و پای صحبت‌های فعالان بخش خصوصی و خانم جنیدی، معاون حقوقی رئیس‌جمهور، بنشینم. سپس به نشست ماهانه باشگاه نفت و نیرو رفتم که آقای علی میرزاخانی، سردبیر دنیای اقتصاد، سخنران آن بود. امروز نیز شنونده پنل "طراحی ساختار رابطه مالی شرکت نفت و دولت" در کنفرانس حکمرانی و سیاست‌گذاری عمومی بودم. (ظاهراً شرایط عمومی بر رونق چنین محافلی تاثیر نداشته است.)


1⃣ یک نکته مهم در صحبت‌های دیروز خانم جنیدی و امروز پنل نفت، بحث بازار سرمایه بود. ضمن آنکه پررنگ شدن نقش این بازار اهمیت دارد، الزامات محیط کسب‌وکار برای آن به قدر کافی دیده نشده و بعضاً انتظارات نیز متناسب با ظرفیت‌ها نیست. مثلاً، واگذاری بلوک‌های کوچک در بازار سرمایه لااقل در کوتاه‌مدت نتوانسته مسیر خصوصی‌سازی را هموار کند چراکه اراده آن وجود نداشته است. استفاده از پتانسیل‌های این بازار برای صنعت بالادستی نفت نیز به تغییر پارادایم نیاز دارد؛ واگرنه کار به انتشار چندده‌میلیون دلار اوراق بدهی و امثال آن محدود می‌شود.


2⃣ محوریت بخش خصوصی در صحبت‌ها پررنگ بود. اینکه در شرایط فعلی راه برون‌رفت با نقش‌آفرینی این بخش میسر می‌شود و اینکه اساساً اداره دولتی نفت بسیار ناکارامد بوده است. عدم شفافیت هزینه‌ها، ناتوانی در دستیابی به تولید هشت‌میلیونی و انباشت بدهی‌های شرکت ملی نفت ایران از نمودهای این ناکارامدی است.


3⃣ سوم آنکه حکمرانی نفت و یارانه‌های انرژی و تنظیم روابط دولت و شرکت نفت مسائلی متصل هستند نه جزایری منفصل. اگرچه الزاماً نمی‌توان به همه آنها یکجا اندیشید، ولی راه‌حل‌های بخشی باید تصویر کلان‌تر را در نظر آورند.


نقد شخصی من به برخی مسائل مطروحه از جمله نظام رگولاتوری و نهادسازی جدید و تغییر مدل مالی این است که توجه به ابزار و تکنیک بدون تغییرات زیربنایی می‌تواند نتیجه عکس دهد. چنانکه نام‌گذاری‌هایی چون "واگذاری دارایی‌های سرمایه‌ای" کمکی به هزینه‌کرد بهتر نفت نکرد و صندوق توسعه ملی به جای ایفای نقش‌های اصلی خود، به ارگان تامین نیازهای مالی بخش دولتی و شبه‌دولتی تبدیل شد.


به نظرم به جای آنکه به دنبال پاسخ به سوالات همیشگی باشیم، باید سوالات بهتری طرح کنیم: مثلاً اینکه اگر همه میدان‌های ایران در معرض رقابت توسعه یابند، چند "آب‌تیمور" دیگر خواهیم داشت؟ چه تضمینی هست که تغییر مدل مالی نفت برای چند دهه دیگر ناکارامدی فعلی را تداوم نبخشد؟ چرا مدل نفت عربستان را مدنظر داریم ولی مدل عمان را نه؟


⭕️ @EconomicsandOil

#Note #event #AbTeymour #NIOC
اقتصاد و نفت
ظرفیت مازاد خطوط‌لوله منطقه پرمین (مرتبط با تحلیل پایین) ⭕️ @EconomicsandOil #Woodmac #Shale #Permian
نفت در پربازده‌ترین حوزه دنیا: پرمین آمریکا


پرمین (Permian) پررونق‌ترین و پربازده‌ترین حوزه نفتی دنیا و مرکز انقلاب شیل آمریکاست. این حوزه اکنون به تنهایی 4.8 میلیون بشکه در روز نفت تولید می‌کند. ده سال پیش این رقم تنها 800هزار بشکه در روز بود و این یعنی به اندازه کل ظرفیت تولید نفت ایران تنها ظرف یک دهه به تولید نفت این کشور اضافه شده است.


نگرانی درباره آینده این منطقه افزایش یافته، به ویژه آنکه به طور کلی انقلاب شیل شبیه به یک استارتاپ بوده و هنوز جریان نقدی مثبت پایدار ندارد. روند تعداد دستگاه‌های فعال حفاری این حوزه از نوامبر 2018 نزولی بوده و از 490 دستگاه به حدود 400 رسیده است.


وودمکنزی رشد امسال تولید نفت منطقه را حدود 0.6 م‌ب‌در برآورد کرده و انتظار دارد روند رشد این منطقه ادامه یابد. باوجود این ظرفیت خطوط‌لوله‌ای که برای انتقال نفت این منطقه ساخته می‌شوند و طی سال جاری و آینده بخش زیادی از آن به مدار می‌آیند، بسیار بیش از ظرفیت تولید نفت این حوزه است که در نمودار بالا از وودمکنزی برآوردی را در این باره می‌بینیم. همین رشد ظرفیت خط‌لوله مشوقی مهم برای حفظ و افزایش تولید نفت پرمین خواهد بود. اما چرا؟


دو دسته عوامل به کاهش بهای تمام‌شده نفت در انقلاب شیل انجامیدند: عوامل دوره‌ای (Cyclical، مثل کاهش نرخ اجاره دستگاه‌های حفاری) و عوامل ساختاری (Structural، مثل رشد فناوری و منحنی یادگیری تولیدکنندگان). این عوامل افت چندده‌دلاری نقطه سربه‌سری را رقم زدند و اکنون بخش عمده نفت آمریکا در قیمت برنت 50 دلاری رقابت‌پذیر است. همچنین تولیدکنندگان کوچک با Hedging خود را در مقابل کاهش قیمت تا حد زیادی پوشش داده‌اند.


به مدار آمدن خطوط‌لوله پرمین عاملی Structural در جهت بهبود حاشیه سود شرکت‌هاست که اگرچه در نقطه سربه‌سری سرچاه نمایان نمی‌شود، نهایتاً در صورت‌های مالی خود را نشان خواهد داد. به عبارت دیگر تخفیف تولیدکنندگان آمریکایی برای فروش نفت‌شان (که به گفته وودمکنزی تا 20 دلار بود و ارقام 5 تا 10 دلاری در آن متداول محسوب می‌شد) شدیداً کاهش می‌یابد و از منظر تئوریک به مرز صفر می‌رسد. این یعنی افزایش تاب‌آوری آنها.


براساس گزارش FGE، اداره اطلاعات انرژی آمریکا، آژانس بین‌المللی انرژی و اوپک تولید نفت آمریکا امسال از 13 م‌ب‌د‌ر عبور می‌کند و شاید در مرز 13.5 م‌ب‌در قرار گیرد. بد نیست بدانیم کُندی رشد تولید نفت آمریکا که اکنون در صدر تحلیل‌ها قرار گرفته در حالی است که این کشور ظرف بیش از یک دهه، تولید نفت خود را بیش از هشت میلیون بشکه در روز افزایش داد؛ آن هم به مدد سرمایه‌گذاری مردمی و با محوریت بخش خصوصی.


تولید نفت ایران در سال 2020 تفاوتی با 1970 ندارد و نسبت به رکورد تولید 6 میلیونی نیز افتی قابل‌توجه را نشان می‌دهد، درحالی که براساس برآوردهای اعلام‌شده ذخایر ایران می‌توانند به صورت پایدار روزانه هشت میلیون بشکه نفت تولید کنند.


چند مطلب مرتبط:
ماجرای افت ارزش بازار شرکت‌های نفتی متمرکز بر پرمین

درباره پرمین، مهم‌ترین حوزه نفتی دنیا

دومینوی پرمین: چگونه نفت شیل را تحلیل کنیم؟



⭕️ @EconomicsandOil

#Note #Woodmac #Shale #Permian
مختصری درباره بازار امسال نفت: افول و عدم قطعیت


سمت تقاضا
ظاهراً برای کل سال 2020 رشد تقاضای نفت منفی است. FGE نخستین بار از رشدی در حدود صفر گفت و اکنون از رشد منفی 500 هزار بشکه در روز می‌گوید. این هفته IEA نیز از رشد منفی 90 ه‌ب‌در خبر داد. IHS گفته رشد تقاضای نفت در فصل اول امسال حدود منفی 3.8 م‌ب‌در است. برای درک پایین بودن این ارقام تکرار می‌کنیم که رشد تقاضای نفت در سال‌هایی که رشد اقتصادی جهان سالم است، رقمی در حدود 1.5 م‌ب‌در را نشان می‌دهد. اینها برآورد فعلی‌اند و اگر شیوع کرونا تداوم یابد و بدتر شود، ارقام منفی بزرگ‌تری خواهیم شنید.


سمت عرضه
بیش از سه تا چهار میلیون بشکه نفت ایران، ونزوئلا و لیبی به دلیل تحریم از بازار خارج شده و اوپک‌پلاس نیز تا پایان مارس کاهشی در حدود 2.1 م‌ب‌در داشته که توافق مربوطه تمدید نشد. گزارش اوپک از رشد امسال عرضه غیراوپک به میزان 1.7 م‌ب‌در گفته که عمده آن در آمریکا خواهد بود. این ارقام یعنی بازار تا چند سال با حفظ ظرفیت تولید می‌تواند پاسخ‌گوی تقاضا باشد. (همه راه‌ها به Lower for Longer ختم می‌شوند!)


عدم توافق اوپک‌پلاس
اوپک‌پلاس در نتیجه عدم توافق روسیه و عربستان نتوانستند توافق خود را تمدید کنند. روسیه انتظار داشت سهم کمتری از توافق بردارد و عربستان که به طور معمول بسیار کمتر از سهمیه‌اش تولید کرد، نپذیرفت. اکنون هر کشوری سعی دارد نفت بیشتری به بازار بفرستد. این اتفاق یک ارزیابی خوب از ظرفیت مازاد (Spare Capacity) کشورها می‌دهد؛ به طور خاص عربستان که درباره ظرفیت 12.3 میلیونی‌اش تردید است.


وضعیت سه کشور
روسیه به دلیل سهم گاز از کل درآمدهای هیدروکربنی کمتر از امثال عربستان و امارات تحت‌فشار خواهد بود. قطر نیز که از اوپک خارج شده وضع مشابهی دارد. امارات، عربستان و عمان (که عضو اوپک نیست) فشار زیادی تحمل می‌کنند. آمریکا به دلیل کاهش هزینه سوخت خانوارها تا حدی منتفع می‌شود، اگرچه تاثیر منفی بر تولیدکنندگان شیل قابل‌انکار نیست. به هر حال تاثیرپذیری امسال نفت شیل از افت قیمت نفت از محدوده چندصدهزار بشکه در روز خارج نخواهد شد.


تعادل ناپایدار
وضعیت فعلی بازار یک تعادل ناپایدار است. فشار بر کشورها با احتمال بالایی آنها را به سمت توافقی دیگر سوق می‌دهد. این توافق می‌تواند نفت را به سرعت به بالای 45 دلار برگرداند. فعلاً به نظر می‌رسد نفت آرام آرام حداکثر تا نیمه دوم سال به بالای 40 برسد و امسال میانگینی در حدود 45 دلار را رقم بزند، البته اگر خبر جدیدی از شیوع کرونا منتشر نشود. EIA میانگین امسال را فعلاً 43.3 دلار دیده و قیمت‌های آتی پایان سال کمتر از 42 دلار هستند.


🔵 لینک‌های برخی منابع در متن گذاشته شده که با کلیک روی آنها می‌توان اصل گزارش‌ها را دید.


⭕️ @EconomicsandOil

#Note #EIA #IEA #Corona #MOMR #STEO #OPEC #Shale #OilMarket
سقوط اخیر قیمت نفت چقدر بی‌سابقه است؟
نگاهی به قیمت‌های اسمی و واقعی


برای پاسخ به سوال فوق نمودار بالا را رسم کردم که قیمت اسمی نفت برنت و همچنین قیمت‌های واقعی (یعنی قیمت‌های تعدیل شده با شاخص ماهانه قیمت مصرف‌کننده آمریکا) را نشان می‌دهد.


در چند دهه اخیر قیمت‌های مشابهی را تجربه کرده‌ایم؛ مثلاً در سال 2015 دو ماه قیمت‌های واقعی زیر 40 دلار بود. نگاهی به قیمت‌های واقعی نشان می‌دهد ارقام بالای 80 دلار بیشتر «استثناء» بوده‌اند تا «قاعده».


باوجوداین، سقوط اخیر به دو دلیل نگرانی‌های زیادی ایجاد کرده است:
1️⃣ وابستگی روزافزون دولت‌های نفتی عربستان و امارات و ... به درآمدها
2️⃣ عدم قطعیت بالا درباره مدت زمان و اندازه سقوط نفت در ادامه راه


علیهذا، برای ارزیابی چشم‌انداز نفت پیشنهاد می‌شود این دو را «روزانه» بررسی کنید:
1️⃣ تحولات کرونا
برای این موضوع می‌توانید در این کانال عضو شوید:
t.me/CoronaNotes
2️⃣ تحولات رشد اقتصادی و شاخص‌های تولید


⭕️ @EconomicsandOil

#Note #OilPrice #Corona #OilMarket
آیا عدم توافق روسیه و عربستان تصمیمی هوشمندانه بود؟
زمان ایده‌آل توافق اوپک‌پلاس


در نشست اخیر اوپک‌پلاس دیدیم که روسیه با عدم پذیرش کاهش بیشتر تولید، زمینه عدم تمدید توافق را فراهم کرد و از امروز (1 آوریل) کشورهای اوپک‌پلاس نه تنها به توافق قبلی پایبند نیستند، بلکه در مسیر تولید حداکثری قرار دارند. این رفتار عربستان و روسیه، عملاً به زیان همه بازیگران بود. اما به نظر می‌رسد این تمام ماجرا نیست.


روی دیگر سکه این است که حتی اگر این دو کشور به توافق می‌رسیدند و تولید اوپک‌پلاس بیش از 3 میلیون بشکه در روز کاهش می‌یافت، در شرایطی که برآوردهای فعلی از افت تقاضای نفت به میزان بیش از 16 میلیون بشکه در روز در فصل دوم 2020 حکایت دارند، و این رقم می‌تواند افزایش یابد، چنان توافقی عملاً بی‌تاثیر بود و بلکه در چنین شرایطی حتی فروش چند بشکه بیشتر با قیمت‌های پایین می‌تواند قابل پذیرش باشد. لذا فارغ از اینکه چنین تصمیمی هوشمندانه اتخاذ شده یا نه، طی زمان به گزینه مناسبی برای کشورهای اوپک‌پلاس تبدیل شده است.


حال اگر بپذیریم که اولاً شرایط فعلی برای دولت‌های نفتی نمی‌تواند مدت زیادی قابل پذیرش باشد؛ ثانیاً با برآوردهای فعلی آوریل بدترین ماه به لحاظ تقاضاست و از می کاهش افت تقاضا آغاز می‌شود؛ و ثالثاً وضعیت فعلی می‌تواند بر تولیدکنندگان مستقل (Independent) نفت شیل آمریکا تاثیری در محدود 0.5 تا 1 میلیون بشکه در روز بر جای بگذارد؛ می‌توان انتظار داشت که در نشست ماه ژوئن اوپک تصمیم به کاهش تولید اتخاذ شود و در نتیجه نفت با سرعتی بیش از حالت عادی به سمت احیاء حرکت کند.


براساس برآوردهای فعلی، در نیمه دوم سال تقاضای نفت به سمت احیاء می‌رود و در فصل چهارم رقمی مثبت ( هرچند ناچیز) را ثبت خواهد کرد. میانگین افت تقاضای نفت در نیمه دوم سال 1.5 تا 2 میلیون بشکه در روز خواهد بود و در چنین محیطی کاهش تولید اوپک‌پلاس می‌تواند معنادار و موثر باشد. در صورتی که شرایط کرونا و اقتصاد جهانی به سمت بدتر شدن برود، احتمال کاهش تولید اوپک‌پلاس نیز کم می‌شود.


⭕️ @EconomicsandOil

#Note #KSA #OPECPlus #OPEC #Russia #Corona #RystadEnergy
بازار اتیلن و پلی‌اتیلن


نمودارهای بالا از ICIS هستند. می‌بینیم که رابطه سنتی بین قیمت نفت و پلی‌اتیلن‌ها دیگر به اندازه قبل وجود ندارد و البته این بیشتر به استمرار روند نزولی قیمت اتیلن و پلی‌اتیلن طی دو سال اخیر مربوط می‌شود.


طی ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۴، رشد ۲۰میلیون تنی ظرفیت اتیلن و ۱۵میلیون تنی ظرفیت پلی‌اتیلن آمریکا به مدد انقلاب شیل و فراوانی اتان، عرضه زیادی را روانه بازار کرده و خواهد کرد.


«مارجین متغیر» (اختلاف قیمت محصول و بخش «متغیر» بهای تمام‌شده، یعنی عمدتاً «قیمت خوراک») واحدهای پتروشیمی کاهش یافته و بعضاً مزیت نسبی اتان آمریکا از دست رفته، اگرچه در بلندمدت اتان رقابت‌پذیر باقی مانده است. (این آیتم برای واحدهای تولیدی بیشتر اهمیت دارد.)


طی سال جاری و البته دوران میان‌مدت پیش‌رو، چشم‌انداز خوبی برای قیمت پلی‌اتیلن متصور نیستیم. مطالب مرتبط:
t.me/EconomicsandOil/3059
t.me/EconomicsandOil/3216


⭕️ @EconomicsandOil

#Note #PE #ICIS #Ethane #Ethylene #US #PE #Olefin
نشست اوپک‌پلاس: مهم‌ترین نکات و درس‌ها


نشست اوپک‌پلاس برگزار شد که نتیجه آن (لااقل برای نگارنده) قدری متفاوت از انتظار بود. اینجا به نکات «کمتر بحث‌شده» درباره نشست می‌پردازیم. سوال اینکه تاثیر توافق چه خواهد بود؟ پیشنهاد می‌شود فیلم صحبت‌های آقای دکتر ناصری (مدیر خاورمیانه FGE) را ببینید. ظاهراً مازاد عرضه در بازار نفت و موجودی بالای انبارهای نفتی (Stocks) در بستر روند بلندمدت کاهش رشد تقاضا و پایداری نفت شیل به تاثیر کمتر از انتظار (و حتی نومیدکننده) توافق بیانجامد؛ یعنی قیمت‌ها رشد چندانی نکنند و شاید اندکی کاهش یابند. (قیمت‌های روزانه و هفتگی را فراموش کنید. منظور، ارقام فصلی و سالانه است.)


یک نکته اینکه اکتبر سال 2018 به عنوان سطح مبنای کاهش تولید لحاظ شد. (البته برای عربستان و روسیه رقم 11 میلیون مبنا قرار گرفت.) لذا می‌توان گفت کاهش به هیچ وجه نمادین نبوده و کشورها (هرچند قدری دیر) پذیرفته‌اند که کرونا چه تاثیر عظیمی بر اقتصاد جهانی داشته است. می‌دانیم که در همین مدت کوتاه کشورها تولیدشان را افزایش دادند، ولی این تولید اخیر مبنا قرار نگرفت.


پذیرش این که با مازاد فراوان نفت در بازار مواجهیم و این موضوع بیش از چند ماه (برای سالیان طولانی) گریبان‌گیر بازار است (فیلم صحبت‌های آقای دکتر فشارکی را ببینید)، نکته (و شاید اعتراف!) مهم دیگر نشست بود. این نکته در دوران «دوساله» توافق نمایان شد؛ آن هم درحالی که چند ماه قبل کشورها درباره چندصدهزار بشکه کاهش بیشتر تولید برای چند ماه نتوانستند توافق کنند.


شرکت‌های نفتی که اقدام به کاهش هزینه (عمدتاً CAPEX) کردند در نیمه دوم 2020 و از 2021 از منافع کاهش هزینه (شاید حتی به شکل Dividend برای سهامداران) بهره‌مند خواهند شد. نفت شیل نیز مستثنی نخواهد بود. البته امسال شاهد افتی در حدود چندصدهزار بشکه در روز در تولید نفت شیل خواهیم بود، ولی بعید است این رقم به یک میلیون بشکه در روز برسد.


برخی انتظار داشتند چنین توافقی برای ماه می و ژوئن صورت نگیرد و از ماه ژوئیه به بعد کشورها تولید خود را کاهش دهند. در توافق فعلی نیز از ژوئیه کاهش 6میلیونی ذکر شده؛ چراکه دوران اوج تاثیر کرونا بر تقاضای جهانی نفت همین فصل دوم 2020 است. سوال اینکه چرا کشور چنین توافق نسبتاً کم‌تاثیری را برای دو ماه انجام دادند و مستقیماً به سراغ ژوئیه نرفتند؟ یک تحلیل این است: موجودی بالای انبارهای نفتی بر کارامدی کاهش تولید موثر است. لذا اگر امروز با کاهش 10 میلیونی موجودی انبارها کنترل نشود، از ژوئیه باید به توافقی بالاتر دست یافت. توافق ژوئیه به بعد طولانی‌مدت‌تر و احتمالاً در بستر قیمت‌های نفت بالاتر است. اما تحت قیمت‌های پایین فعلی، هم Justification ساده‌تر است و شاید قدری هم عدم‌النفع کمتر.


تاثیر قریب به هشت میلیونی کرونا (براساس آمارهای FGE) بر تقاضای جهانی نفت در 2020، حتی در سال 2021 نیز جبران نخواهد شد. این یعنی برای توازن در بازار باید به 2022 و بعدتر نگاه کرد. لذا حتی در صورت بازگشت ایران به بازار نفت نیز درآمدهای عظیمی که روزگاری نه چندان دور (حتی تا اوایل دهه جاری شمسی شاهد آن بودیم) تکرار نمی‌شود؛ چراکه قیمت‌های بالای 50 دلار نیز در میان‌مدت به سختی دست‌یافتنی هستند. درس مهم برای سیاست‌گذاران اینکه «تولید حداکثری» را باید طی چند دهه اخیر در دستور کار قرار می‌دادند و اکنون نیز باید با اولویت بیشتری به آن (و الزاماتش، یعنی قراردادهای امتیازی و مشارکت در تولید و افزایش جذابیت مالی قراردادها) توجه کرد.


❗️❗️❗️نکته: احتمال اینکه مشارکتی جدی از جانب کشورهای خارج از اوپک‌پلاس شاهد باشیم کم است؛ ولی وجود دارد. لذا می‌توان نشست امروز را دنبال کرد چراکه نتیجه‌گیری‌های فوق را تحت تاثیر قرار می‌دهد. همچنین روز سه‌شنبه گزارش بانک جهانی منتشر خواهد شد که به نوبه خود تاثیری شاید بیش از نشست اوپک دارد. اگر نشست امروز به توافقی در حدود 5 میلیون بشکه در روز بیانجامد، می‌توان انتظار داشت شاهد رشد قیمت‌ها تا محدوده 35 و حتی 40 دلار باشیم.


⭕️ @EconomicsandOil

#Note #OPEC #OPECPLUS #FGE #Shale
تاب‌آوری نفت شیل


تولید نفت هفت حوزه آمریکا را (که بیشترین رشد تولید را داشته‌اند و مراکز اصلی نفت شیل بوده‌اند) در کنار قیمت نفت WTI رسم کرده‌ایم.


ارقام تولید نفت برآوردهای EIA تا ماه می را دربرمی‌گیرد. قیمت نفت WTI برای آوریل و می 20 دلار پیش‌بینی شده است.


می‌بینیم که افت قبلی باوجود تاثیرگذاری، شیل را از پا درنیاورد که البته اکنون شاهد ارقام پایین‌تری هستیم.


دو تفاوت مهم اینکه بهره‌وری عملیات شرکت‌ها افزایش یافته و توان تامین اعتبارشان کاهش یافته است و این دو عامل عکس هم عمل می‌کنند.


اگر قرار باید یک سال شاهد چنین قیمت نفتی باشیم، احتمالاً 2 تا 3 میلیون از تولید نفت آمریکا کاهش می‌یابد. ولی چند ماه قیمت پایین تاثیری بسیار کمتری دارد.


اما آیا اوپک‌پلاس می‌تواند یک سال را با نفت 20 و 30 دلاری بگذراند؟ قطعاً خیر. لذا پیش از مثلاً نصف شدن تولید نفت شیل، احیاء نسبی قیمت نفت و متعاقباً نفت شیل شروع خواهد شد.


به نظر می‌رسد «نفت شیل» تاب‌آورتر از «دولت‌های نفتی» است.


⭕️ @EconomicsandOil

#Note #Shale #US #OPECPLUS
آمریکا چقدر نفت ذخیره کرده است؟


براساس آخرین آمارها ذخایر استراتژیک نفت‌خام (SPR) آمریکا 636 میلیون بشکه و ذخایر تجاری 527 میلیون بشکه است که این رقم اخیر شامل حدود 130 میلیون نفت در خطوط‌لوله و نفت در راه می‌شود.


ظرفیت ذخایر تجاری نفت آمریکا 653میلیون است که با احتساب خالص کمتر از 400 میلیونی محقق شده (پس از کسر نفت در خطوط‌لوله و نفت در راه از کل ذخایر) اکنون بیش از 61 درصد آنها پر شده است. برآورد می‌شود ظرفیت SPR حدود 700 تا 800 میلیون بشکه باشد.


در نمودار بالا دو واقعیت محرز است: رشد مستمر ذخایر تجاری و افت ذخایر استراتژیک. اما چرا؟ پاسخ اینکه با انقلاب شیل و از حوالی 2010 آمریکا نیاز کمتری به واردات نفت و همین طور ذخیره در SPR دارد.


میانگین تحلیل‌های نفتی کشورمان در دهه 1970 میلادی باقی مانده، درحالی که جهان نیم قرن از آن دوران عبور کرده و تصویر متفاوت از گذشته است. آسیا به مراتب بیشتر از آمریکا به نفت خاورمیانه نیاز دارد.


⭕️ @EconomicsandOil

#Note #US #EIA #SPR
20.05-Oil-TEF.pdf
179.5 KB
نکولِ نفت
افول جایگاه نفت ایران در جهان و ریشه‌های آن


منتشره در هفته‌نامه اقتصادی «تجارت فردا»


دهه طلایی نفت ایران به لحاظ تولید و البته جهش قیمت، 1970 میلادی بود. طی سال‌های 1970 تا 1979 میانگین تولید 5.3 میلیون بشکه در روز بود و رکورد تولید بیش از شش میلیون بشکه در روز به ثبت رسید.


ظرفیت تولید نفت خام کشور طی چند دهه اخیر در محدوده چهارمیلیونی درجا زده و تنها توسعه عظیم و قابل‌توجه در پارس جنوبی و غرب کارون رقم خورده است. در عمل، تولید نفت ایران پایین‌تر از کشورهایی مثل عراق، کویت و امارات متحده عربی قرار گرفته و ایران به یک بازیگر حاشیه‌ای در اوپک و بازار نفت تبدیل شده که هرازگاهی با لغو تحریم‌ها وارد بازار می‌شود.


ایران تا حدی در توسعه منابع ناکام بوده که با آمارهای فعلی برای حدود یک قرن می‌توان با ظرفیت موجود به تولید نفت پرداخت، در حالی که میانگین این رقم برای دنیا حدود 50 سال است. این یعنی بخش زیادی از منابع کشور در معرض متروک شدن قرار دارند.


⭕️ @EconomicsandOil

#TEF #Note #Paradigm #Iran
سقوط موجودی سرمایه در صنعت نفت و گاز
(نمودار از «تجارت فردا»)


رشد تابع سرمایه است و افت موجودی سرمایه یعنی از دست رفتن پتانسیل رشد. در نمودار بالا به نقل از بانک مرکزی می‌بینیم صنعتی که نقش اصلی در فراهم آوردن ارز برای پوشش کسری بودجه دولت، تامین منابع صندوق توسعه ملی برای طرح‌های صنایع مختلف و خرید مواد واسطه‌ای و اولیه را داشته با چه وضعی مواجه است.


منابع نفت و گاز ایران از ارزان‌ترین‌های دنیا هستند و در صورت بکارگیری مدل‌های جذاب‌تر قراردادی، به سادگی و با اتکاء به سرمایه‌گذاری غیردولتی می‌توانستند توسعه یابند. اما چند دهه اصرار به انحصار دولتی و بکارگیری مدل‌های غیرجذاب قراردادی (ولو به قیمت اضمحلال موجودی سرمایه در این صنعت) توسعه و جایگاه کشور را در معرض مسائل جدی قرار داده است. بدون نفت و با این محیط کسب‌وکار چطور می‌توان توسعه را رقم زد؟


اینجا بیشتر بخوانید:
https://t.me/EconomicsandOil/3360


⭕️ @EconomicsandOil

#TEF #Note #Oil #Economics #Capital
چرا نفت بهتر از انتظار رشد کرد؟ چشم‌انداز قیمت امسال چیست؟


شاید اگر چند روز قبل کسی می‌پرسید چشم‌انداز کوتاه‌مدت نفت چگونه است، از انتظار نفت قریب به 20 دلاری در هفته گذشته و کنونی می‌گفتیم و اینکه بازگشت توازن تدریجی و به دلیل تداوم پر شدن انبارهای نفتی (Stocks) تاثیر این توازن بر قیمت‌ها اندک خواهد بود. (شاید به دلیل همین دقت پایین پیش‌بینی‌ها به نظر رسد هیچ تخمینی نداشتن بهترین گزینه است. اما در عالم واقع کسب‌وکارها نیازمند پیش‌بینی خواهد بود.)


هفته گذشته با انتشار گزارش‌های آژانس بین‌المللی انرژی، اداره اطلاعات انرژی آمریکا و اوپک، قیمت‌ها رشد کم‌نظیری را تجربه کردند و نفت عملاً در سطح بالای 30 تثبیت شد. سوال اینکه چرا نفت بهتر از انتظار رشد کرد؟ در اینجا اهم موارد را به نقل از آژانس بین‌المللی انرژی می‌آوریم.
1️⃣ بهبود تقاضای جهانی در نتیجه کاهش تدریجی محدودیت‌های مرتبط با کرونا که باعث شد آژانس افت تقاضای جهانی امسال را 700هزار بشکه در روز تصحیح کند.
2️⃣ پایبندی بالای اوپک‌پلاس به اجراء توافق و انجام تعهدات بیشتر از سوی عربستان و کشورهای هم‌پیمان
3️⃣ افت طبیعی تولید نفت در خارج از اتحاد اوپک‌پلاس با محوریت کانادا و آمریکا در نتیجه افت قیمت‌ها
4️⃣ تاثیر برآیند موارد فوق بر انبارهای نفتی (Stocks)


اکنون به نظر می‌رسد امسال بازار قطعاً نفت 40 دلاری را خواهد دید و ای بسا قیمت میانگین 45 دلاری در فصل پاییز دور از ذهن نباشد. برای سال جاری میلادی، EIA میانگین 34.1 دلاری و FGE میانگین 36.3دلاری را پیش‌بینی کرده‌اند. نگارنده مطابق پیش‌بینی‌های صورت‌گرفته در سه گزارش کرونا (نسخه 1، نسخه 2، نسخه 3)، کماکان انتظار میانگین نفت 30 تا 35دلاری را برای سال 2020 دارد.


چنانچه نیازمند پیش‌بینی‌های کوتاه‌مدت و میان‌مدت قیمت نفت هستید، بهتر است با تواتر بیشتری تحلیل‌ها را دنبال کنید؛ چون هنوز هیچ فرمول جادویی برای پیش‌بینی قیمت نفت کشف نشده و اگر چنین می‌شد، اکنون کاشف آن میلیاردر بود!


⭕️ @EconomicsandOil

#NOTE #EIA #IEA #OPECPlus #Corona #OPEC #FGE #OilMarket
Forwarded from اقتصاد و نفت
تنگه هرمز برای چه کسی مهم‌تر است؟


تصور غالب در ایران این است که تنگه هرمز برای کشورهای مصرف‌کننده واقع در اروپا و آمریکا اهمیت دارد؛ چراکه آنها مصرف‌کننده بزرگ و مهم انرژی هستند و اگر تنگه تهدید شود، دچار مشکلات بزرگی خواهند شد. اما اعداد چه می‌گویند؟


براساس آمار FGE، این تنگه محل عبور 18.5 میلیون بشکه در روز نفت خام و فرآورده و 81میلیون تن در سال LNG است. نکته اینکه حدود 80 درصد نفت و فرآورده‌ها و همچنین LNG عبوری از تنگه، روانه مقاصد آسیایی می‌شود؛ نه اروپا یا آمریکا. یعنی تنگه هرمز از این جهت بیشتر برای چین و کره‌جنوبی و ژاپن و هند مهم است تا آمریکا و اروپا.


از جنبه تولیدکنندگان نیز می‌دانیم که LNG، میعانات و نفت «قطر» و نفت «عراق» (به عنوان کشورهای نزدیک به ایران) از همین جا عبور می‌کند. لذا همان قدر که عربستان و امارات برای تنگه هرمز اهمیت قائل هستند، عراق و قطر نیز به امنیت تنگه هرمز توجه دارند.


اگرچه بازار انرژی یک سیستم به‌هم‌متصل و یکپارچه است، منتفع اصلی امنیت تنگه هرمز متحدان تجاری ایران هستند. به عبارت دیگر هر بشکه نفتی که به چین نرود، قیمت را در کل دنیا تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. ولی به هر روی فعلاً چینی‌ها هستند که نفت زیادی از خاورمیانه وارد می‌کنند.


⭕️ @EconomicsandOil

#Note #Hormuz #Iraq #China #Qatar
تحریم‌ها و آینده صادرات نفت


در سرمقاله امروز دنیای اقتصاد به آینده صادرات نفت ایران با لحاظ آینده تحریم‌ها و موضوع توافق با چین پرداخته شده است.


توافق نفتی با چین بدون یک توافق جامع‌تر این کشور با آمریکا و متحدانش چندان ممکن به نظر نمی‌رسد. این موضوع که آیا چین می‌تواند به چنان توافقی با آمریکا دست یابد نیز دور از ذهن است؛ چراکه لااقل براساس کلیات منتشرشده تاکنون، اگرچه امتیازات ارائه‌شده به چین برای ایران شاید بسیار بزرگ به نظر بیاید اما برای چین به همان نسبت اهمیت ندارد و در نتیجه نمی‌توان انتظار داشت (به‌ویژه در بستر جنگ تجاری) که چین برای آن دست به یک معامله دیگر بزند.


نیاز چین به واردات منابع هیدروکربنی طیف وسیعی از نفت خام، گاز (به شکل LNG و خط‌لوله)، میعانات گازی، LPG و انبوه محصولات شیمیایی از قبیل متانول، پلیمرها و امثالهم را دربرمی‌گیرد. از قضا در بسیاری از آنها مثل LNG، LPG، محصولات شیمیایی و... آمریکا در زمره بزرگ‌ترین بازیگران است و ایران یک بازیگر متوسط یا حاشیه‌ای. مبادله‌ای که عمدتا نفت در آن حائز اهمیت ویژه است (چراکه بقیه محصولات اساسا تاثیر بسیار کمتری از تحریم پذیرفته‌اند) نمی‌تواند جذابیتی برای چنان هزینه‌ای از سوی چین داشته باشد؛ به‌ویژه در دنیای فراوانی نفت.


تصویر ایران‌محور از بازار نفت و نیاز دنیا متعلق به دهه ۱۹۷۰ میلادی بوده و اکنون فاقد موضوعیت است. گزاره‌های مطرح‌شده درباره تخفیفی اندک در فروش نفت و موارد دیگر با لحاظ درهم‌تنیدگی اقتصادی و مالی چین با اقتصاد جهان و به‌ویژه آمریکا نمی‌تواند کمکی به تغییر این نتیجه‌گیری کند.


گمانه دیگر برای منطق توافق می‌تواند این باشد که ایران (برای کنترل و محدودسازی توسط یک برادر بزرگ، مشابه مدل کره‌شمالی) در مدار چین قرار گیرد و مخاطرات مورد ادعا از منظر تاثیر تحرکات منطقه‌ای بر امنیت انرژی (امنیت زیرساخت‌های برخی همسایگان، تداوم جریان از مسیر تنگه هرمز و ...) نیز از این طریق کنترل شود. برخلاف منطق قبلی، این مبنا می‌تواند مورد پذیرش آمریکا و هم‌پیمانان نیز قرار گیرد. اما آیا واقعا می‌توان باوجود تفاوت‌های اساسی نظام اجتماعی و حکمرانی موجود پذیرفت که ایران به چنان چارچوبی تن دهد؟ پاسخ نگارنده به این سوال منفی است.


متن کامل مطلب را اینجا بخوانید:

https://www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3694875


⭕️ EconomicsandOil


#Note #DEN #Iran #China #US #Sanction