اقتصاد و نفت
2.05K subscribers
1.81K photos
11 videos
260 files
286 links
رامین فروزنده
متخصص استراتژی و سرمایه‌گذاری در صنعت انرژی


ایمیل:
raaminf@gmail.com


لینکدین:
ir.linkedin.com/in/ramin-forouzandeh


وب‌سایت:
raminf.com
Download Telegram
دوگانگی درباره نفت عراق
در اهمیت پارادایم


براساس آمارهای اوپک، تولید نفت عراق از حدود 2 میلیون بشکه در روز در سال 2007 به 4.6 میلیون بشکه در روز در سپتامبر امسال رسیده است، یعنی 130 درصد رشد. در همین مدت تولید نفت ایران از 4 میلیون بشکه در روز به 3.5 میلیون بشکه در روز کاهش یافته و اگر محدودیت تحریم را درنظر نگیریم، بدون تغییر بوده است. طی دوران مذکور اغلب غول‌های نفتی و همین طور شرکت‌های متوسط و کوچک در عراق و کردستان فعال بودند، ولی در ایران تقریباً تنها چینی‌ها در دو میدان آزادگان و یادآوران مشغول فعالیت بودند.


شاید تجربه عراق نتواند در مقایسه با عمان یا قطر یک نمونه موفق به شمار آید، اما در مقایسه با ایران می‌توان درس‌های زیادی از آن گرفت. باوجود این، بسیاری معتقدند عراق یک تجربه موفق (ولو نسبی) به شمار نمی‌آید. در یک تقسیم‌بندی کلی و غیردقیق، در بررسی تجربه توسعه بالادستی نفت عراق، با دو دسته مواجهیم.


دسته اول افرادی هستند که با اشاره به رشد قابل توجه نفت عراق در نتیجه اصلاح قراردادهای نفتی منجر به حضور گسترده شرکت‌های بین‌المللی (از جمله در کردستان)، این نمونه را موفق می‌دانند. طبیعتاً قراردادهای عراق طی دوران مناقصات اول تا چهارم برای همیشه موفق نبوده و حتی طی دو مناقصه آخر انتقاداتی درباره آن مطرح شده بود. در نتیجه دور پنجم مناقصات عراق با مدلی متفاوت و نزدیک‌تر به مشارکت در تولید برگزار شد.


دسته دوم افرادی هستند که مطرح شدن ارقام 12، 9 و 6 میلیون بشکه در روز به عنوان برآوردهای اولیه (طی دهه اخیر) و سپس رسیدن به ارقام 4 تا 5 میلیونی فعلی را نشان‌دهنده «عدم توفیق» عراق می‌دانند و احتمالاً همین رشد فعلی را نیز با تعابیری همچون «غیرصیانتی» و «گران» بودن مورد انتقاد قرار می‌دهند.


نظر نگارنده به دسته اول نزدیک‌تر است و برآوردی که از منابع تراز اول (مثل وودمکنزی) به دست می‌آید نیز عمدتاً موید همین دیدگاه هستند. اما نکته مهمی که قصد دارم به آن اشاره کنم چیز دیگری است که از قضا موضوع امسال پنل بالادستی در «کنگره نفت و نیرو» نیز بود: اهمیت پارادایم.


اگر یک دسته اطلاعات را در چارچوب دو پارادایم، نخست پارادایم مسلط بر صنعت نفت ایران (که قدمت چند دهه دارد) و دوم پارادایمی که توسعه کشورهایی مثل عمان و قطر را رقم زده پردازش کنیم، به دو جواب اساساً متفاوت می‌رسیم و این چندان عجیب و بدیع نیست. اما نکاتی هم وجود دارد:
1️⃣ تا زمانی که پارادایم فعلی مسلط است، ذکر نمونه‌های موفق از عمان و قطر گرفته تا عراق نمی‌تواند به خودی خود در کوتاه‌مدت گشایشی ایجاد کند.
2️⃣ باوجوداین می‌توان امیدوار بود طی زمان و با قرار گرفتن در معرض داده‌های متعدد، در بلندمدت شانس برای یک گشایش (حتی به صورتی که در مکزیک شاهد بودیم) افزایش یابد. به این موضوع می‌توان شرایط نامساعد دارایی‌های نفتی در ایران را افزود که تبعات آن دیر یا زود سیاست‌گذاران را در مسیر تغییر قرار می‌دهد.


⭕️ @EconomicsandOil

#Note
#Iran #Iraq #Legal #PSA #TSC
اقتصاد و نفت
دشواری تولید نفت در آمریکا: تولید روزانه 10 میلیون بشکه نفت و 78.7 میلیارد فوت مکعب گاز از حدود یک میلیون حلقه چاه ⭕️ @EconomicsandOil #EIA #US #Oil #Well
نفت آسان، نفت سخت
مقایسه تولید نفت در ایران و آمریکا


اداره اطلاعات انرژی آمریکا گزارش داده که تولید نفت و گاز آمریکا در سال 2017 از حدود 991هزار حلقه چاه صورت گرفته و از این تعداد چاه، روزانه 9.3 میلیون بشکه نفت و 78.7 میلیارد فوت مکعب گاز تولید شده است. اهمیت این ارقام در چیست؟


براساس آمار اوپک، در سال 2017، ایران روزانه حدود 4 میلیون بشکه از حدود سه‌هزار حلقه چاه تولید کرده است. در ایران توان تولید روزانه کمتر از 30 میلیارد فوت مکعب گاز وجود دارد. می‌توان تخمین زد تعداد چاه‌های گازی ایران حدود 500 حلقه باشد. یعنی کل چاه‌های ایران کمتر از 4000 حلقه است.


تولید نفت و گاز آمریکا بیش از دوبرابر ایران است، ولی تعداد چاه‌های این کشور حداقل 250 برابر ایران. این، می‌تواند مقیاسی از دشواری تولید نفت آمریکا در مقایسه با ایران باشد که به ویژگی‌های زمین‌شناسی و ... برمی‌گردد.


اگر به سراغ ذخایر اثبات‌شده نفت و گاز برویم، تصویر کماکان حکایت از دشواری تولید نفت آمریکا می‌کند: ذخایر نفت آمریکا 50 میلیارد بشکه و ایران حدود 160 میلیارد بشکه، ذخایر گاز 8.7 تریلیون متر مکعب و ایران بیش از 33 تریلیون متر مکعب.


چه چیز باعث می‌شود باوجود چنین دشواری، آمریکا بزرگ‌ترین تولیدکننده نفت و بزرگ‌ترین تولیدکننده گاز دنیا باشد، پایتخت غول‌های نفتی مثل اکسون‌موبیل، شورون و کونوکوفیلیپیس محسوب شود و بزرگ‌ترین سهم از بازار حفاری دنیا را به خود اختصاص دهد؛ اما در ایران باوجود آسانی نسبی، انبوه میادین توسعه‌نیافته را شاهد باشیم و پس از 110 سال تولید نفت، حتی یک شرکت نفتی در تراز منطقه‌ای را نتوانیم به دنیا معرفی کنیم؟


پاسخ، در محیط کسب‌وکار مبتنی بر اقتصاد بازار و فعالیت بخش خصوصی نهفته است. اکثریت قریب به اتفاق این تولید نفت توسط مردم آمریکا و شرکت‌های خصوصی صورت می‌گیرد، نه شرکت ملی نفت آمریکا. و دولت این کشور بر وظایف اولیه همچون حفاظت از محیط‌زیست، اخذ مالیات و تنظیم مقررات تمرکز دارد، نه تصدی‌گری تولید نفت و گاز و امثال آن. (به جز موارد استثناء)


ایجاد محیطی برای بهره‌گیری از توان مردم برای تولید نفت و گاز می‌تواند ضمن کاهش تحریم‌پذیری، به تولید حداکثری نفت و گاز و خلق ثروت ولو در دشوارترین شرایط یاری رساند. و بالعکس، عدم شکل‌گیری چنین محیطی موجب می‌شود از انبوه ذخایر نفت و گاز تولیدی صورت نگیرد.


⭕️ @EconomicsandOil

#Note
#US #Iran #Shale #Economic #Legal
تمرکز عربستان بر گازهای نامتعارف
نکته‌ای درباره فرصت از‌دست‌رفته ایران


مدیرعامل آرامکو، غول نفتی عربستان، گفته که 16 دکل حفاری در این کشور بر منابع «غیرمتعارف» گازی متمرکزند و امسال 70 چاه در این منابع تکمیل شده است. کل ذخایر اثبات‌شده گاز عربستان حدود 8 تریلیون مترمکعب است، یعنی تقریباً یک‌چهارم ایران، ولی تولید این کشور تقریباً نصف ایران است. این یعنی به نسبت ذخایر، عربستان دوبرابر ایران گاز تولید می‌کند. به دلیل توسعه صنایع پایین‌دستی و همچنین تولید برق، این کشور به گاز بیشتری نیاز دارد.


حرکت عربستان به سمت منابع غیرمتعارف گاز چندان عجیب نیست. قبلاً عمان به سراغ منابع نسبتاً دشوار گازی رفته، امارات در مسیر توسعه چنین منابعی گام برداشته و قطر نیز در منابع متعارف، تلاش خود را برای توسعه حداکثری به کار بسته است. تمام این کشورها از قراردادهای «مشارکت در تولید» یا «امتیازی» استفاده می‌کنند؛ یعنی دقیقاً همان نوع قراردادهایی که طی چند دهه اخیر هیچ گاه در ایران به کار نرفته‌اند. برای توضیح بیشتر:
t.me/EconomicsandOil/2749


در همسایگی ایران کشورهایی مثل کویت، پاکستان و امارات متحده عربی ال‌ان‌جی وارد می‌کنند، در حالی که ایران بزرگ‌ترین ذخایر گاز جهان را در اختیار دارد و بسیاری از میادین گازی بزرگ و کوچک آن اصلاً توسعه نیافته‌اند. ایران طی چند دهه اخیر تنها توانسته دو قرارداد قابل‌توجه را اجرایی کند: یکی به ترکیه و دیگری به عراق. ایران از بازارهایی مثل پاکستان یا امارات بازمانده و در ال‌ان‌جی نیز تنها یک پروژه نیمه‌کاره در دست دارد.


حرکت کشورهای همسایه به سمت منابع «غیرمتعارف» گاز، در شرایط عدم توسعه منابع «متعارف» گاز در ایران، یک پیام روشن دارد: بازماندن از قطار توسعه صنعت گاز، در حالی که این سوخت در اغلب سناریوهای موجود رشد طی دهه‌های آتی قابل توجهی را در مقایسه با نفت و زغال‌سنگ تجربه خواهد کرد. این عقب‌ماندگی قابل جبران نیست، چرا که تقاضای گاز بی‌نهایت نیست و فعلاً اکثر قراردادهای گاز (بر خلاف نفت) طولانی‌مدت هستند. بگذریم که منطق اقتصادی نیز برای به تعویق انداختن توسعه و کسب درآمد وجود ندارد.


نسخه توسعه میادین گازی بسیار آسان است، ولی عدم توجه به این نسخه (تقریباً جهان‌شمول) باعث شده به جز پارس جنوبی (که به دلیل تولید میعانات گازی همراه با گاز، به لحاظ اقتصادی توانسته حتی در چارچوب‌های قراردادی غیرجذاب هم توسعه یابد، البته با افزایش زمان و هزینه) تقریباً تمامی قراردادهای توسعه بر منابع نفتی متمرکز باشند (البته در عمل آنجا هم نتیجه چندانی در سال‌های اخیر حاصل نشده است!). این نسخه دو رکن دارد که جایگزین ناکامل همدیگرند، یعنی «بخشی» از جذابیت یک رکن را می‌توان با دیگری جبران کرد:
1️⃣ بکارگیری قراردادهای امتیازی و مشارکت در تولید (مثل عمان، قطر، امارات متحده عربی و ...)
2️⃣ افزایش جذابیت مالی پروژه‌ها، «تا حدی که شرکت‌ها حاضر به توسعه میادین ایران شوند»


🔵 منابع گاز (یا نفت) غیرمتعارف، تعریف غیردقیق و آسانی دارند: منابعی که با فناوری یا قیمت متعارف قابل استخراج نیستند و معمولاً نیز به همین دلیل جزء ذخایر درنظر گرفته نمی‌شند. (ذخایر اینجا به معنای Proved یا اصطلاحاً 1P است.) طبیعتاً طی زمان ممکن است این تعریف تغییر کند، یا بسته به مرجع تفسیر، منابعی جزء ذخایر درنظر گرفته شوند که درباره‌شان بحث وجود دارد، مثل منابع نفتی ونزوئلا. منابع نفت و گاز شیل معروف‌ترین مثال از منابع غیرمتعارف هستند.


🔵 خلاصه خوبی از آمارهای کلیدی گاز جهان را می‌توانید اینجا در بریده‌ای از گزارش سالانه بی‌پی ببینید:
https://www.bp.com/content/dam/bp/en/corporate/pdf/energy-economics/statistical-review/bp-stats-review-2018-natural-gas.pdf


⭕️ @EconomicsandOil

#Note
#KSA #Iran #Qatar #Gas #Shale #Unconventional #Iraq #LNG #GasMarket #LEGAL #PSA #Concession
پنج رقم مهم درباره انقلاب شیل آمریکا


انقلاب نفت شیل آمریکا، مقاوم‌تر و موثرتر از هر زمانی اکنون پیش روی ماست. باوجود تحریم ایران، افت تولید ونزوئلا و انتظار کاهش 1.2 میلیونی تولید اوپک و غیراوپک، قیمت نفت کمتر از 60 دلار است و این یعنی Lower for Longer، بخشی از مبانی تغییر پارادایم نفت جهان. اینجا قصد داریم چند رقم جدید درباره تولید نفت آمریکا و به طور خاص شیل مرور کنیم.


1️⃣ تولید نفت آمریکا حدود 11.7 میلیون بشکه در روز (تقریباً سه برابر ظرفیت تولید نفت ایران) است، در حالی که حجم ذخایر اثبات‌شده این کشور کمتر از یک‌سوم ایران است. به عبارت دیگر آمریکا با سرعتی بیش از 9 برابر ایران از منابع خود تولید می‌کند. یک دهه قبل تولید نفت آمریکا حدود 5 میلیون بشکه در روز بود و این رشد قریب به 7 میلیونی ظرف یک دهه رقم خورده است. برای توضیح بیشتر:
https://t.me/EconomicsandOil/2773
https://t.me/EconomicsandOil/2744
https://t.me/EconomicsandOil/2455


2️⃣ براساس گزارش DPR منتشره توسط EIA، تولید نفت از هفت حوزه منتخب نفت آمریکا، که عمده رشد تولید این کشور را در دهه اخیر رقم زده‌اند، در محدوده 8 میلیون بشکه در روز تثبیت شده است. (تولید این هفت حوزه در بسیاری از گزارش‌های خارجی و داخلی به عنوان تولید نفت شیل آمریکا درنظر گرفته می‌شود که اشتباه است، چراکه بخشی از تولید این مناطق از منابع شیل نیست.) تولید این مناطق یک دهه قبل تنها 1.5 میلیون بشکه در روز بود.


3️⃣ خالص واردات نفت و فرآورده‌های نفتی آمریکا امسال حدود 3 میلیون بشکه در روز بوده و طی اغلب هفته‌های اخیر در محدوده کمتر از 1 الی 2 میلیون بشکه در روز نوسان کرده است. خالص واردات در سال 2008 حدود 11.6 میلیون بشکه در روز بود. تداوم روند فوق یعنی آمریکا ظرف چند سال و شاید تا 2021 هیچ اتکایی به نفت وارداتی نخواهد داشت.


4️⃣ اکنون در هفت منطقه اصلی نفت آمریکا حدود 8400 چاه حفاری‌شده ولی تکمیل‌نشده (DUC) وجود دارند. این چاه‌ها حفاری شده‌اند و در نتیجه به تولید آمدن آنها نیازمند هزینه و زمان نسبتاً کمی است، ولی هنوز آماده تولید نیستند و ظرف مدت کوتاهی می‌توانند حتی بدون وجود دکل حفاری به تولید برسند. تولید این تعداد چاه می‌تواند معادل چند میلیون بشکه در روز باشد و این یعنی وجود چیزی شبیه به یک ظرفیت مازاد (Spare Capacity). برای توضیح بیشتر:
https://t.me/EconomicsandOil/2590
https://t.me/EconomicsandOil/1070


5️⃣ صادرات (ناخالص) نفت خام آمریکا در محدود 1.7 تا 2.1 میلیون بشکه در روز تثبیت شده است؛ در حالی که این کشور لااقل طی یک قرن اخیر هیچ گاه در چنین وضعیتی قرار نگرفته بود. کانادا، چین (تا پیش از تنش‌های اخیر) و کره جنوبی از مقاصد اصلی نفت امریکا بوده‌اند.


این رشد تولید، استقلال انرژی، گردش مالی چندصدمیلیارد دلاری و تبدیل شدن آمریکا به یک صادرکننده مهم نفت و گاز (طی دو تا سه سال آتی)، بدون برنامه‌ریزی متمرکز دولتی، وزارتخانه‌های عریض و طویل و انبوه شرکت‌های ملی و دولتی نفت رقم خورده و تنها ناشی از وجود یک محیط کسب‌وکار مبتنی بر اقتصاد آزاد (از جمله به دلیل وجود Rule of Capture) بوده که در آن بخش خصوصی محوریت توسعه و تولید را در دست دارد. در اغلب مناطق آمریکا مالک نفت عموم مردم هستند و نه یک شرکت دولتی انحصاری.


⭕️ @EconomicsandOil

#Note #EIA #DPR #US #Shale #DUC #LFL #Legal
مناقصه جدید نفتی عمان


کمتر از دو ماه دیگر مناقصه 2019 عمان آغاز می‌شود.


در این مناقصه شش بلوک عرضه خواهد شد که همگی قبلاً جزئی از بلوک 6 عمان (بزرگ‌ترین و پربازده‌ترین بلوک این کشور، که توسط PDO با مشارکت شل اداره می‌شود) بوده‌اند.


قراردادهای عمان مشارکت در تولید (EPSA) بوده و معمولاً سهم پیمانکار در آن 12 تا 30 درصد از Profit Oil است.

(نکته: اگرچه در قراردادهای خدماتی ایران چنین مفهومی وجود ندارد، برای مقایسه خوب است بدانیم در قراردادهای بیع متقابل نفتی ایران، سهم پیمانکار از سود میدان (Contractor's Take) به طور متوسط حدود 2 درصد بوده است.)


هنوز جزئیات اولیه بلوک‌ها منتشر نشده است. باوجود این انتظار می‌رود باتوجه به موقعیت (خشکی و نزدیک مناطق پربازده مرکزی) و اندازه (متوسط و کوچک)، استقبال خوبی از این بلوک‌ها صورت گیرد.


⭕️ @EconomicsandOil

#Oman #Bid #PDO #Shell #Legal #PSA #CT
آیا 14.5 درصد درآمدهای نفتی برای اداره شرکت نفت کافی است؟
پاسخ: بستگی دارد


مردی نشسته بود و با چکش به پای خود ضربه می‌زد و از درد فریاد می‌کرد. وقتی از او پرسیدند چرا این کار را می‌کنی، جواب داد: «نمی‌دانید وقتی ضربه نمی‌زنم چه کیفی دارد!» این حکایت شرکت ملی نفت ایران (NIOC) است. اما چرا؟


واضح است که 14.5 درصد درآمد نفت، با وضعیت فعلی NIOC (که با انبوهی از بدهی‌ها، تاسیسات فرسوده و ساختارهای ناکارآمد دست‌وپنجه نرم می‌کند) پاسخگوی نیازهای این شرکت نیست، چنانکه اکنون NIOC حتی از تامین معیشت کارکنان خود نیز باز مانده است. از سوی دیگر نمی‌توان انتظار داشت در شرایط نیاز بودجه‌ای و توسعه‌ای کشور به درآمد نفتی، بخش زیادی از درآمدها به NIOC برسد، چراکه دیگر نیازها بدون پاسخ خواهند ماند. پس چه باید کرد؟


راه‌حل بسیار ساده است: شرکت نفت دست از ضربه زدن به پای خود بردارد. یعنی به جای آنکه مسوولیت اکتشاف، توسعه، تولید و فروش را به صورت تقریباً انحصاری در دست بگیرد (که کاری ناممکن است و با سهم 30 درصدی از فروش نفت هم نمی‌توان از عهده چنین وظیفه بزرگی برآمد) میادین را با قراردادهای امتیازی و مشارکت در تولید به عموم مردم واگذار کند. (چنانکه در آمریکا، انگلستان و بسیاری نقاط دنیا مردم عهده‌دار میادین هستند نه یک شرکت ملی نفت انحصاری) با استفاده قراردادهای مذکور، تامین مالی توسعه میادین دشوار نخواهد بود و شاید حتی در شرایط تحریم فعلی، امکان تامین مالی با حضور شریک خارجی وجود داشته باشد.


دولت (یا شرکت ملی نفت ایران) می‌تواند 70 تا 80 درصد سود خالص میادین را بدون کوچک‌ترین زحمت، هزینه و برنامه‌ریزی به دست آورد و شرکت‌ها موظف به پرداخت مالیات نیز خواهند بود. این مالیات از نیاز دولت به درآمد نفتی می‌کاهد.


براساس آمارهایی که در کنگره سال گذشته نفت و نیرو منتشر شد، نصف نفت کشور از هشت میدان بزرگ تولید می‌شود. برای اطمینان از کنترل صنعت نفت توسط دولت، می‌توان میادین مذکور را (شاید در کنار چند میدان مهم تولیدی دیگر) در انحصار NIOC نگه داشت و بقیه میادین را به مردم واگذار کرد. اینگونه طی زمان مشخص خواهد شد که اداره نفت توسط مردم بازده بیشتری خواهد داشت یا اداره آن توسط یک شرکت دولتی. برای شروع می‌توان مجوز واگذاری امتیاز تمامی میادین با نفت درجای کمتر از مقداری مشخص (مثلاً 500 میلیون بشکه) را صادر کرد.


همان طور که می‌بینیم، اداره NIOC با 14.5 درصد و حتی بدون آن نیز ممکن است، مشروط بر آنکه شرکت نفت از ضربه زدن با چکش به پای خود دست بردارد.


⭕️ @EconomicsandOil

#Note
#NIOC #Paradigm #Legal #PSA #IPEC #Concession
ارقام جدید از بدهکاری شرکت نفت


براساس این جدول "دنیای اقتصاد" به نقل از سازمان برنامه و بودجه، جمع چهار قلم عمده بدهی شرکت نفت حدود ۱۵۰هزار میلیارد تومان است.


با برآوردهای فعلی این شرکت احتمالاً هرگز نمی‌تواند بدهی خود را بپردازد. البته اصولاً قرار نیست شرکت‌ها بدهکار نباشند و اساساً خلق بدهی می‌تواند منشاء خلق ارزش به شمار رود. اما شرکت نفت اکنون گرفتار این حجم بدهی است، درآمد کافی برای بازپرداخت آن ندارد و در نتیجه حتی نمی‌تواند بودجه حفظ و نگهداشت تولید نفت را تامین کند.


ریشه این بدهی، به قراردادهای نفتی بازمی‌گردد. برای جلوگیری از تشدید مشکلات باید از قراردادهای امتیازی و مشارکت در تولید بهره گرفت که اینجا نوشته‌ام:
t.me/EconomicsandOil/2827


پست‌های قدیمی در این رابطه:
t.me/EconomicsandOil/850
t.me/EconomicsandOil/1585


⭕️ @EconomicsandOil

#DEN #NIOC #Legal #Debt #PSA #Concession #Note
تصویری از نفت بدهکار در گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس:

برای سال ۹۸ شرکت نفت تنها ۴۴هزار میلیارد تومان منابع مطمئن دارد، درحالی که باید ۹۲هزار میلیارد تومان بدهی قطعی شده را بپردازد.

بدهی شرکت نفت در پایان سال گذشته حدود ۴۸.۷ میلیارد دلار بوده است.

🔵 پی‌نوشت: این واقعیت‌ها نتیجه عدم بکارگیری مدل‌های قراردادی امتیازی و مشارکت در تولید در ایران است.

⭕️ @EconomicsandOil

#Majlis #Iran #NIOC #Budget #Legal
سال رونق عمان
گزارشی کوتاه از رونق E&P خاورمیانه در روزهای رخوت نفت ایران


به نظر می‌رسد امسال زمان رونق دوباره نفت عمان باشد. طی روزهای اخیر چند قرارداد و تفاهم بین شرکت‌های نفتی و دولت عمان مهم به امضاء رسید:
1⃣ انی و OOCEP (شرکت دولتی نفت عمان) برای بلوک ۴۷
2⃣ انی و بی‌پی برای بلوک ۷۷
3⃣ اکسیدنتال برای بلوک ۵۱
4⃣ اکسیدنتال و OOCEP برای بلوک ۶۵


در عمان، پس از دو دور مناقصه نسبتاً موفق در ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷، مناقصات نفتی ۲۰۱۹ در راه هستند که به نظر می‌رسد به دو دلیل مورد استقبال واقع شوند:
1⃣ بلوک‌های مناقصه اغلب جزیی از بلوک ۶ عمان هستند، یعنی پربازده‌ترین و بزرگ‌ترین بلوک.
2⃣ با لحاظ جمیع شرایط، نمونه مشابه چنین مناقصه جذابی در منطقه وجود ندارد.
جزئیات:
t.me/EconomicsandOil/208
t.me/EconomicsandOil/2825
t.me/EconomicsandOil/1331


بد نیست بدانیم سال گذشته، دوران نسبتاً پررونقی برای امارات و عراق بود. امسال نیز انتظار می‌رود عمان و قطر شاهد افزایش فعالیت‌ها باشند. در ادامه چند خطی درباره امارات و عراق می‌گوییم.


امارات: رونق اکتشاف و تولید در این کشور به شکل‌های مختلف ادامه دارد: اکتشاف و توسعه منابع نامتعارف گاز فراساحل، شراکت غول‌های نفتی شرقی و غربی در امتیازهای نفتی تولیدی و قراردادهای اکتشافی شارجه. این کشور از توتال، انی، او‌ام‌وی، سپسا و وینترزهال گرفته تا ONGC و پتروچاینا را با قراردادهای جذاب سر میز کشانده است. جزییات:
t.me/EconomicsandOil/2257
t.me/EconomicsandOil/2520
t.me/EconomicsandOil/2749


عراق: مناقصه سال گذشته اگرچه نتوانست غول‌های نفتی را جذب کند، به واگذاری شش بلوک اکتشافی انجامید. همچنین ثمره قراردادهای پیشین به ویژه دور اول و دوم مناقصات نفتی در افزایش تولید این کشور به ۴.۷ میلیون بشکه در روز نمایان شد. انتظار می‌رود فعالیت‌های اکتشافی جدید به ویژه در صورت موفقیت شرکت چینی UEG (خریدار کویت انرژی) طی کمتر از یک دهه افزایش تولید قابل‌توجهی به همراه آورد. نکته مهم اینکه عراق در مناقصات ۲۰۱۸ به سراغ مدل مشارکت در تولید رفت. جزئیات:
t.me/EconomicsandOil/2319
t.me/EconomicsandOil/1034
t.me/EconomicsandOil/2655


قراردادهای فوق‌الذکر مشارکت در تولید و امتیازی هستند، یعنی همان قراردادهایی که در ایران چند دهه است به کار نرفته و محرومیت کشور را از ده‌ها میلیارد دلار سرمایه‌گذاری به همراه آورده و در نتیجه شرکت نفت برای جبران کسری سرمایه‌گذاری خارجی و داخلی، زیر بار ۵۰ میلیارد دلار بدهکاری رفته است. خوب است به این سوال فکر کنیم که چرا باید به این روند ادامه داد؟


⭕️ @EconomicsandOil

#Note #Iraq #Oman #PSA #EPSA #Concession #UAE #Legal #Bid #Investment #NIOC #ENI #BP #OXY #OOC #OOCEP #UEG
این آمارهای اوپک از تولید نفت ایران است. ظرفیت تولید نفت ایران در سال ۲۰۱۹ فرقی با ۱۹۷۰ ندارد و کمتر از ظرفیت تولید ۵میلیونی اواسط دهه ۱۹۷۰ است.


بسیاری (از جمله خود من) معتقدند که ایران به سادگی ظرفیت پایدار تولید ۶ میلیون بشکه نفت در روز را دارد و این رقم می‌تواند با رونق سرمایه‌گذاری خارجی تا ۸ م‌ب‌د‌ر برسد.


شرط تحقق این ارقام، برنامه‌ریزی برای توسعه میادین ایران است. مثلاً اکنون از میدان نفتی آب‌تیمور (که پروپوزال‌های مختلفی برای افزایش تولید آن به ارقام ۱۵۰ تا ۴۵۰هزار بشکه در روز وجود دارد) روزانه تنها ۵۰هزار بشکه نفت تولید می‌شود. برای این افزایش تولید باید برنامه‌ریزی کرد تا اگر دوباره شرکت‌های خارجی به ایران آمدند، شرایط قدری مساعدتر باشد.


ده‌ها میدان دیگر مثل آب‌تیمور در ایران وجود دارند. برای توسعه آنها با استفاده از توان داخلی، باید قراردادهای امتیازی و مشارکت در تولید را آغاز کرد.


⭕️ @EconomicsandOil

#Note #OPEC #ASB #AbTeymour #Legal
نقش اندک ایران در واردات نفت چین


این نمودار صادرات نفت کشورها به چین است. از کل واردات روزانه 10 میلیون بشکه‌ای چین در فصل سوم 2018، سهم ایران کمتر از 400هزار بشکه بوده است.


نکته مهم، نمودار سمت چپ است که پیشی گرفتن عراق را در سال‌های اخیر نشان می‌دهد. این رشد کم‌نظیر در نتیجه جذب سرمایه‌گذاری خارجی غول‌های نفتی توسط عراق بوده است، دقیقاً همان شرکت‌هایی که در ایران معمولاً با استقبال مواجه نشده‌اند.


مثال عمان نیز جای بررسی دارد. کشوری که ذخایر نفتش یک‌سی‌اُم ایران است، اما به مدد قراردادهای مشارکت در تولید و حضور شرکت‌های خارجی، یک‌چهارم ایران نفت تولید می‌کند.


نتیجه عدم جذب سرمایه‌گذاری خارجی در نفت، از دست رفتن درآمدهای نفتی و تحریم‌پذیری است.


بد نیست روند صعودی صادرات نفت روسیه به چین را نیز ببینیم. نکات زیادی دارد.


⭕️ @EconomicsandOil

#MEES #Iran #Sanction #OilExport #China #Oman #Iraq #Legal
نکاتی درباره کشف اخیر اکسون‌موبیل در قبرس


اکسون‌موبیل یک مخزن گازی در فراساحل قبرس کشف کرده که انتظار می‌رود 5 تا 8 تریلیون فوت مکعب گاز داشته باشد. دو نکته کوتاه:


1️⃣ شریک 40درصدی اکسون‌موبیل در این اکتشاف، قطرپترولیوم (QP) است. QP اکنون یک شرکت ملی بین‌المللی شده که در مناطق مختلف جهان صاحب دارایی‌های نفتی است. این حضور بین‌المللی، حاصل استراتژی هوشمندانه قطر در چند دهه مشارکت با اکسون‌موبیل در «گنبد شمالی» به مدد قراردادهای «مشارکت در تولید» است. بد نیست استراتژی قطر و ایران را در پارس جنوبی از این جهت مقایسه کنیم.


2️⃣ شرق مدیترانه طی سال‌های اخیر یکی از قطب‌های فعالیت اکتشافی جهان بوده که نتایج مثبتی نیز در آن مشاهده شده است. باید بپرسیم چه ویژگی در مفاد مالی و قراردادی وجود دارد که شرکت‌ها برای کشف نفت و گاز در چنان مناطقی صف می‌کشند، ولی حاضر نیستند میادین Green ایران را توسعه دهند؟ پاسخ خلاصه اینکه قراردادهای نفتی شرق مدیترانه یعنی لبنان، مصر، رژیم صهیونیستی و قبرس مشارکت در تولید و امتیازی است، با مفاد مالی نسبتاً جذاب.


⭕️ @EconomicsandOil

#ExxonMobil #Cyprus #QP #EY #PSA #Legal #Qatar
اقتصاد و نفت
ایران و ظرفیت تولید 8میلیونی این اسلایدی از ارائه من در کنگره E&P است که تولید کشورها را طی حدود 60 سال اخیر نشان می‌دهد. از جزئیات، بگذریم و حدود تولید کشورها را درنظر بگیریم. روزگاری نه چندان دور، ایران همپای عربستان یک تولیدکننده بزرگ بود. اما اکنون…
نتیجه نهایی تحریم نفتی ایران توسط آمریکا چیست؟


گفتیم که ایران در نتیجه فقدان سرمایه‌گذاری خارجی کافی، از عربستان، روسیه و آمریکا در تولید نفت بازماند و به یک بازیگر درجه دو تبدیل شد:
t.me/EconomicsandOil/2924


تحریم‌های اخیر تاثیر بیشتری داشته، ایران در سقف تولید 4میلیونی و اخیراً 3میلیونی محدود شده و در حال تبدیل شدن به بازیگری پایین‌تر از عراق، کویت و امارات است (نمودار بالا از EIA).


روزگاری ایران بازیگری هم‌پای عربستان بود و اکنون هم‌پای امارات و کویت. حجم ذخایر نفت ایران از مجموع ذخایر آمریکا و روسیه بیشتر بوده، در حالی که ظرفیت تولید ایران حدود یک‌ششم مجموع ظرفیت تولید این دو کشور است.


درحالی که برای مقابله با تحریم‌ها باید از قراردادهای مشارکت در تولید و مدل‌های امتیازی بهره گرفت، حتی مدل نسبتاً مترقی IPC نیز آنگونه که باید امکان اجراء نیافته و ایران در حال از دست دادن جایگاه خود به عنوان یک بازیگر درجه دو و تبدیل شدن به یک بازیگر کاملاً حاشیه‌ای در نفت است.


⭕️ @EconomicsandOil

#Note #Iran #Sanction #UAE #Legal #PSA #Iraq #Kuwait #Concession #EIA
فرسودگی تاسیسات نفتی و ریسک حوادث


قبلاً بارها گفته شد که تاسیسات فرسوده نفت، نتیجه سال‌ها عدم سرمایه‌گذاری (عمدتاً OPEX پایین) است. به طور خاص در این دو مطلب اشاره کردیم که فرسودگی تاسیسات در حدی است که ریسک خسارات جانی به همراه دارد:
t.me/EconomicsandOil/2854
t.me/EconomicsandOil/2124


اینجا می‌توان صحبت‌های مدیرعامل یکی از شرکت‌های تابعه شرکت ملی نفت ایران را دید که به درستی «قدمت و پوسیدگی خطوط عملیاتی» را یکی از دو علت اصلی حوادث دانسته است:
www.shana.ir/news/288054


برای تعمیر و بازسازی تاسیسات نفتی (بخش عمده گاز تولیدی از پارس جنوبی است که هنوز عمر چندانی ندارند) دو راه هست: جذب سرمایه‌گذاری خارجی و بکارگیری منابع محدود داخلی (اعم از منابع بانک‌ها و صندوق توسعه ملی و ...، یا افزایش سهم شرکت ملی نفت ایران از درآمدهای نفتی).


نیازی به توضیح ندارد که اولاً منابع داخلی بسیار محدودند و مثلاً هر ریال پول پرداختی بیشتر به شرکت ملی نفت ایران، یعنی کسری بودجه بیشتر دولت که باید از محل مالیات بیشتر تامین شود، یا کسری منابع صندوق توسعه ملی و در نتیجه توقف توسعه در بسیاری از پروژه‌های حیاتی حوزه آب و امثالهم. ثانیاً جذابیت منابع نفتی ایران آن قدر است که با یک مدل قراردادی و مالی جذاب، سیل منابع بین‌المللی به سوی آن سرازیر می‌شود و نیازی به دست بردن به منابع محدود داخلی نیست. (چنانکه مثلاً در کردستان عراق باوجود انبوه مسائل نظامی و امنیتی و سیاسی، اینگونه شد.)


طی چندده سال گذشته ایران هیچ گاه مدل‌های مترقی مشارکت در تولید را بکار نگرفته، درحالی که کشورهای همسایه مثل عمان و کردستان عراق و قطر و امارات و ... به مدد قراردادهای مشارکت در تولید و مدل‌های امتیازی، منابع خود را به سرعت توسعه دادند.


اکنون باید پرسید گذشته از ده‌ها میلیارد دلار فرصت از دست رفته ناشی از عدم بکارگیری قراردادهای جذاب و تحریم نفت ایران در نتیجه عدم حضور غول‌های نفتی و شرکت‌های بین‌المللی، آیا زمان آن فرا نرسیده که لااقل برای بازسازی تاسیسات نفتی و جلوگیری از مخاطرات جانی و مالی حوادث، به فکر راهکاری آزموده و توصیه‌شده برای جذب سرمایه‌گذاری بین‌المللی در نفت بود؟ تحریم‌ها دیر یا زود مرتفع خواهند شد و ایران در صورت بکارگیری مدل‌های مالی مناسب، جذاب‌ترین کشور دنیا برای سرمایه‌گذاری در بالادستی نفت و گاز است.


⭕️ @EconomicsandOil

#Legal #PSA #Concession #Investment
درباره پرمین، مهم‌ترین حوزه نفتی دنیا


براساس گزارش بهره‌وری حفاری اداره اطلاعات انرژی آمریکا، تولید نفت حوزه پرمین در آمریکا، در ماه آوریل حدود 4.1 میلیون بشکه در روز بوده است؛ یعنی بیش از کل پتانسیل تولید نفت ایران. مهم اینکه یک دهه قبل، تولید این حوزه کمتر از 900هزار بشکه در روز بود. این رشد خارق‌العاده، ناشی از برنامه‌ریزی متمرکز دولتی، برنامه‌های توسعه پنج‌ساله یا هدایت نقدینگی سرگردان توسط صندوق‌ها به سمت چاه‌های نفت نبوده، بلکه در نتیجه محیط کسب‌وکار مبتنی بر رقابت، نقش‌آفرینی مردم و فعالان بخش خصوصی و نظام حقوقی مبتنی بر Rule of Capture بوده که عملاً مالکیت و مدیریت نفت را در بیشتر گستره آمریکا به دست فعالان اقتصادی سپرده است.


تولید گاز این حوزه یک دهه قبل کمتر از پنج میلیارد فوت مکعب در روز بود، یعنی معادل پنج فاز پارس جنوبی. امروز این حوزه روزانه حدود 14 میلیارد فوت مکعب گاز تولید می‌کند. این یعنی راه‌اندازی 9 فاز پارس جنوبی، بدون آنکه خبری از افتتاح آنها بشنویم.


نکته مهم اینکه نفت و گاز موجود در حوزه پرمین عمدتاً از منابع شیل تولید می‌شود، نه از میادین نسبتاً آسان خشکی و دریای ایران. این یعنی برای هر بشکه نفت، فناوری و هزینه به مراتب بیشتری به کار گرفته شده است.


پرمین و شش حوزه نفتی دیگر، عمده رشد تولید نفت آمریکا را در دهه اخیر رقم زدند؛ همان رشدی که باعث شده نفت آمریکا به چین و هند برسد و تولید این کشور امسال از 12 میلیون بشکه در روز و اوایل دهه آینده میلادی از 14 میلیون بشکه در روز عبور کند.


پرمین (Permian) را می‌توان از جهت قدمت، حوزه‌ای شبیه مسجدسلیمان ایران دانست. با این تفاوت که تولید نفت مسجدسلیمان رو به افول رفت، اما در پرمین پس از افول، انقلاب شیل رونقی دوباره را رقم زد. همین باعث شده میدان را Permania لقب دهند، نامی که به دائمی (Permanent) بودن تولید نفت آن اشاره دارد. توضیح بیشتر:
t.me/EconomicsandOil/2417


چرا پرمین مهم‌ترین حوزه نفتی دنیا، یا لااقل یکی از مهم‌ترین‌هاست؟ چون رشد بی‌سابقه‌ای در تولید نفت و گاز را تجربه کرده، پررونق‌ترین حوزه آمریکا (به عنوان یکی از سه تولیدکننده بزرگ نفت جهان) است، مرکز انقلاب شیل محسوب می‌شود و بخش زیادی از آنچه تحت عنوان Lower for Longer و نرمال جدید بازار نفت (قیمت‌های دورقمی برای همیشه) می‌دانیم، به این حوزه مربوط می‌شود.


⭕️ @EconomicsandOil

#Note #Permian #EIA #DPR #Shale #Legal
سرمایه‌گذاری در انرژی - 18


منبع تامین مالی غول‌های نفتی در این نمودار آمده است. روش‌های مبتنی بر equity و فروش asset در ایران عملاً به کار نمی‌روند که ریشه آن به عدم استفاده از قراردادهای مشارکت در تولید و امتیازی بازمی‌گردد.

⭕️ @EconomicsandOil

#IEA #WEI #Finance #Legal
«دور منطقی» در استراتژی صادرات نفت


درباره اقدام اخیر و گذشته عربستان برای مشارکت در طرح‌های پالایشی و شیمیایی بسیار شنیده‌ایم و بحث درباره اهمیت و لزوم سهامداری ایران در پالایشگاه‌های داخلی و خارجی نیز مکرر مطرح شده است. می‌دانیم براساس محاسبات ساده اقتصادی برای کشوری با حجم ذخایر نفت و گاز توسعه نیافته مثل ایران، توسعه صنعت پالایش غیراقتصادی است. (از لحاظ هزینه فرصت) حال فرض کنیم هدف انجام این کار غیراقتصادی باشد، یعنی بخواهیم یک مشارکت استراتژیک برای فروش نفت تشکیل دهیم. سوال این است که چگونه باید این کار را انجام داد؟


اقدام عربستان به سهامداری در پالایشگاه‌های خارجی متکی به دو واقعیت بوده است: صادرات حدود هفت‌میلیونی (حدود 1.8 برابر کل ظرفیت تولید نفت ایران!) که باعث می‌شود این کشور یک بازیگر موثر و کم‌نظیر در بازارهای نفت باشد؛ و حجم عظیم ثروت نفتی که پشتوانه‌ای برای سرمایه‌گذاری است (و آن هم به همان صادرات برمی‌گردد.) هیچ یک از دو واقعیت مذکور درباره ایران صادق نیست. ظرفیت تولید ایران در 2019 به اندازه نیم قرن قبل (دهه 1970) و حتی کمتر است؛ یعنی حدود چهار میلیون بشکه در روز و صادرات نفت در محدوده صفر تا 500هزار بشکه در روز نوسان می‌کند.


اساساً چنین سرمایه‌گذاری‌هایی برای کشوری منطق اقتصادی دارد که دهه‌ها حداکثر تولید را از منابع خود صورت داده، نه ایران که ده‌ها میدان نفتی و گازی توسعه نیافته دارد و با واقعیتی مثل «آب‌تیمور» مواجه است؛ میدانی که تولید از آن اکنون 50هزار بشکه در روز است و با یک رژیم مالی مناسب می‌تواند 450هزار بشکه در روز نفت تولید کند. یک بررسی ساده می‌تواند نشان دهد تنها با بهینه‌سازی تولید، ظرفیت تولید نفت ایران می‌تواند به پنج م.ب.د.ر برسد و با توسعه میادین غرب کارون و دیگر مناطق کشور توسط صاحبان فناوری و منابع مالی، تولید هشت‌میلیونی به سادگی محقق می‌شود.


سوال: چگونه ایران می‌تواند مانند عربستان از ذخایر عظیم خود نفت بیشتری تولید کند و به چنان درآمدهای هنگفتی دست یابد و آن را برای سرمایه‌گذاری (مثلاً در خرید پالایشگاه، ولو باوجود غیراقتصادی بودن این کار) صرف کند و ضمناً این کار را با صرفه اقتصادی انجام دهد؛ یعنی آن قدر نفت تولید کرده باشد که جز گران‌ترین منابع، چیزی باقی نمانده باشد و منابع ارزان و آسان در حال تولید باشند؟


پاسخ: با مشارکت‌های برنده - برنده و بلندمدت استراتژیک با غول‌های نفتی و دیگر بازیگران. یعنی ارائه قراردادهای جذاب و بلندمدت نفتی به شرکت‌های بین‌المللی، کاری که در چند دهه اخیر هرگز صورت نگرفته است. این پاسخ مستلزم یک «دور منطقی» است. یعنی برای ایجاد مشارکت‌های استراتژیک (برای فروش نفت و تضمین صادرات) نیازمند همان مشارکت‌های استراتژیک (در توسعه میادین) هستیم. این واقعیتی است که نادیده گرفتن آن باعث شده چند دهه مشارکت‌های استراتژیک در توسعه میادین شکل نگیرد، و تلاش برای مشارکت‌های استراتژیک در فروش به جایی نرسد.


برای فروش، باید نفتی تولید شود و تولید نیازمند توسعه است. برای کشوری مثل ایران، با رژیم مالی و قراردادی بالادستی حاکم در چند دهه اخیر، توسعه نمی‌تواند به بهترین شکل صورت گیرد. نسخه‌های «مشارکت در تولید» و «امتیازی» به همین دلیل ساده جهان‌شمول شده‌اند و قراردادهای «خدماتی» به همین خاطر (جز در زمان نوسانات اجتماعی) طرفدار چندانی ندارند.


اقدام اخیر دولت در ارائه مشوق به توسعه پالایشگاه‌ها به دلایل متعدد از جمله آنچه در این نوشته ذکر شد احتمالاً نمی‌تواند تحرک چندانی در این بخش ایجاد کند.


⭕️ @EconomicsandOil

#Note #Refinery #Legal #PSA #Concession #AbTeymour
مساله Private Equity در اکتشاف و تولید
(و امکان‌پذیری شکل‌دهی Private Equity نفت در ایران)


بنگاه‌های Private Equity در شکل متعارف از تعدادی سرمایه‌گذار شخصی و نهادی تشکیل می‌شوند که پس از دریافت پول و تملیک شرکت‌ها و بهبود وضعیت درآمدی آنها، اقدام به خروج از روش‌هایی مثل فروش به سرمایه‌گذاران استراتژیک و IPO می‌کنند. بخش اکتشاف و تولید نفت به شکل متعارف در اکثر نقاط دنیا مورد توجه Private Equityها نبوده و آنچه در آمریکا یا دریای شمال می‌بینیم، در آن عمومیت نداشته که عمدتاً به نظام قراردادی و محیط کسب‌وکار مربوط می‌شود.


بررسی نمونه‌های موجود Private Equity در بالادستی نفت نشان می‌دهد آنها الزاماً رویه متعارف را پیگیری نمی‌کنند که احتمالاً این موضوع مختص نفت نیست و بسیاری صنایع دیگر را نیز دربرمی‌گیرد. به عنوان مثال استراتژی خروج الزاماً روی میز آنها قرار ندارد، بلکه با خرید دارایی در قیمت‌های مناسب (کاری که درباره دارایی‌های تولیدی (Brownfield) به ویژه در انگلستان و نروژ رونق دارد) و مدیریت آن، به دریافت عواید می‌پردازند. البته خرید دارایی‌ها از غول‌های نفتی و امثالهم می‌تواند به نوعی منطق افزایش بهره‌وری را دربر داشته باشد؛ چراکه الزاماً غول‌های نفتی در مدیریت دارایی‌های متعدد و کوچک و قدیمی بهینه عمل نمی‌کنند.


یک بررسی وودمکنزی نشان می‌دهد که حدود 30 تا 40 درصد تولید نفت انگلستان توسط PEها صورت می‌گیرد و میانگین IRR هدف شرکت‌های PE منطقه دریای شمال 20 درصد بوده است. انتظار می‌رود در ابتدای دهه آتی بسیاری از PEهای فعال در این منطقه وارد دوران بهبود وضعیت جریان نقدی شوند و آماده خروج (در صورت تمایل) باشند.


چه چیز باعث رونق حضور PEها در نفت می‌شود؟ این عوامل مهم‌اند ولی تجمیع همه آنها ضروری نیست:
1️⃣ رژیم قراردادی مترقی
2️⃣ وجود بازار Liquid برای خرید و فروش
3️⃣ در دسترس بودن دارایی‌های تولیدی
4️⃣ قیمت‌های پایین نفت و فشار بر فروشندگان غیربهره‌ور
5️⃣ فشار بر شرکت‌های سهامی عام از سوی سرمایه‌گذاران ESG و امثالهم


باوجود فراهم نبودن اکثریت قریب به اتفاق موارد فوق در نفت ایران، امکان تشکیل یک PE در ایران با اتکاء به دارایی‌های ارزی نه چندان بالا (در حدود چندده‌میلیون دلار) وجود دارد. مهم‌ترین زمینه آنکه باتوجه به وجود حدود 4 میلیون بشکه در روز دارایی تولیدی که چند دهه سرمایه‌گذاری کافی در حفظ و نگهداشت اغلب آنها صورت نگرفته است، کوچک‌ترین سرمایه‌گذاری به شکل متعارف بازده قابل‌توجهی خواهد داشت. جریان نقدی این بازده می‌تواند مبنای تامین مالی مراحل بعدی باشد. حتی با قراردادهای IPC (مشروط به جذابیت مالی و اصلاحات اندک مفاد قرارداد) می‌توان به چنین هدفی دست پیدا کرد.


⭕️ @EconomicsandOil

#Note #PE #Iran #NorthSea #ESG #Legal #Woodmac
Audio
پادکست «جمعه با نفت» - 6


عراق نیز به دنبال تولید هشت میلیونی است. رشد تولید نفت این کشور چگونه رقم خورد و الزامات رشد آتی چیست؟


مطالب مرتبط:
1️⃣ درس‌های اکتشاف و تولید خاورمیانه برای ایران
2️⃣ گزارش آژانس بین‌المللی انرژی درباره عراق
3️⃣ دوگانگی درباره نفت عراق
4️⃣ ارائه در اتاق مشترک ایران و عراق


⭕️ @EconomicsandOil

#Podcast #Iraq #Legal
Audio
پادکست «جمعه با نفت» - 9


موضوع: چارچوبی برای بحث درباره مبانی، الزامات و نتایج تولید حداکثری نفت


⭕️ @EconomicsandOil

#Podcast #LFL #Oil #Legal #Concession