امروز روز شهادت
امام حسن عس«ک»ری(ع) بود
و امشب شب تاجگ«ذ»اری
امامزمان(عج) است
که البته بهتر است بهجای این تعبیر،
بگوییم: «آغاز امامت» امامزمان(عج).
@virastaran #املا #دستورخط
امام حسن عس«ک»ری(ع) بود
و امشب شب تاجگ«ذ»اری
امامزمان(عج) است
که البته بهتر است بهجای این تعبیر،
بگوییم: «آغاز امامت» امامزمان(عج).
@virastaran #املا #دستورخط
لابهلای حدود ۱۵۰۰ فرسته
در کانال «ویراستاران»
با این برچسبها میتوانی چرخ بزنی:
#حشو #زیبانوشته
#صوتی (۱۱ درس)
#آواچه و #صوتک (۲۶ نکته)
#کژتابی #ساختار_بیگانه
#دستورخط #املا
#دستورزبان #نیمفاصله
#دقتورزی_معنایی
#دقت_ورزی_معنایی
#تنوین #ویراستار
#خطای_منطقی #تمرین
#عددنویسی (۶ درس)
#نمونه_ویرایش
#گرته_برداری #گرتهبرداری
#پیچیده_نویسی #پیچیدهنویسی
#بند_موصولی #باید
#را #اداری #افغانستان
#ترجمه #ارزیابی
#است #هست
#نگارش #نجفی
#عربی #حرف_ربط
#ویرایش_رایانهای
#بیگانهدوستی #مصدر_جعلی
#گیومه #کاما #گزیده
و...
@virastaran
این دو «ویژه»اند:
#آواچه #نماچه
در کانال «ویراستاران»
با این برچسبها میتوانی چرخ بزنی:
#حشو #زیبانوشته
#صوتی (۱۱ درس)
#آواچه و #صوتک (۲۶ نکته)
#کژتابی #ساختار_بیگانه
#دستورخط #املا
#دستورزبان #نیمفاصله
#دقتورزی_معنایی
#دقت_ورزی_معنایی
#تنوین #ویراستار
#خطای_منطقی #تمرین
#عددنویسی (۶ درس)
#نمونه_ویرایش
#گرته_برداری #گرتهبرداری
#پیچیده_نویسی #پیچیدهنویسی
#بند_موصولی #باید
#را #اداری #افغانستان
#ترجمه #ارزیابی
#است #هست
#نگارش #نجفی
#عربی #حرف_ربط
#ویرایش_رایانهای
#بیگانهدوستی #مصدر_جعلی
#گیومه #کاما #گزیده
و...
@virastaran
این دو «ویژه»اند:
#آواچه #نماچه
هرکی رفت فروشگاه رفاه، ملایم بگه
که از خریدارها «سپاسگذار» نباشن.
«سپاسگزار» باشن. @Sfada
@virastaran #املا #دستورخط
که از خریدارها «سپاسگذار» نباشن.
«سپاسگزار» باشن. @Sfada
@virastaran #املا #دستورخط
مراقب سلامت اعضای «اداریِ» بدنتون باشین. دکتر براش کم پیدا میشه!
#طنز #املا @virastaran
برگرفته از @med_funn
#طنز #املا @virastaran
برگرفته از @med_funn
افراط نیمفاصلهای در سووشون
چند روزی است در حال مطالعهٔ کتاب سووشون هستم. در حالی که از مطالعهٔ این کتاب لذتی وافر میبرم، نیمفاصلههای...
virastaran.net/a/11751
#املا #نیمفاصله
چند روزی است در حال مطالعهٔ کتاب سووشون هستم. در حالی که از مطالعهٔ این کتاب لذتی وافر میبرم، نیمفاصلههای...
virastaran.net/a/11751
#املا #نیمفاصله
ویراستاران
آقای جیرانی، همولایتی عزیز، شما چرا؟ خفگی یا خفهگی؟! شاید هم میخواستهاید تمایز ایجاد کنید. آری؟ خب آن asphyxia را هم مینوشتید asfyxia! کوتاهتر از دیوار فارسی پیدا نمیشود؟ #ویرانما_۲۲۲ #نگاره
ویرگول
اشتباهات رایج باسوادها (4):خفهگی، زندهگی را بر من تلخ کرد!!
اینبار میخواهم در مورد اشتباه رایجی صحبت کنم که نه تنها کمسوادها و باسوادها بلکه عدهای از خیلیباسوادها و ح
virastaran.net/hz/11197 #دستورخط #املا
نقدی ویرایشی
بر مجموعهٔ «تجربههای کوتاه» نشر چشمه
سیدامیر نعمتی دوپُلانی
شرکتکنندهٔ کارگاه ۲۰۵ «ویرایش و درستنویسی»
مؤسسهٔ «ویراستاران»
یادداشت کامل را از پیوند صدرِ این پیام بخوانید.
...................................................
چه بهتر از اینکه اوقات فراغت ناچیزمان را با خواندنِ داستانِ کوتاهی از سر وانتس و آنهم با ترجمهٔ عبدالله کوثری بگذرانیم؟ یا زمانهای مردهمان را با داستانهایی از چارلز دیکنز و تامِس هاردی، آنهم با ترجمهٔ زندهیاد ابراهیم یونسی، زنده کنیم؟ یا از خالق رابینسون کروزو، دَنیل دِفو، چیزکی با ترجمهٔ حسن کامشاد بخوانیم؟
اما هنوز یک جمله هم نخواندهاید که ماتومبهوت میشوید. واژههایی مثل «همراه» و «آبشار» و «خدمتگار» را میبینید که «همْراه» و «آبْشار» و «خدمتْگار» شدهاند! جلد کتاب را نگاه میکنید تا مطمئن شوید کتاب را اشتباهی نخریدهاید. اما نه، همان نویسنده و همان مترجم را میبینید، همان نامهای بزرگ.
برمیگردید، دوباره به همان کتابفروشی میروید و این بار با کتابی از یک نویسندهٔ دیگرِ این مجموعه بیرون میآیید: ۳۲ صفحه، چاپ پاییز۱۳۹۶، قطع پالتویی، بازهم ۴۵۰۰ تومان. چون دیرتان شده، این بار سوار تاکسی میشوید. بازهم به پیشنهاد وبگاه رسمی نشر چشمه، کتاب را در همان تاکسی باز میکنید و میخوانید.
چه میبینید؟! این بار میبینید که «نیمکت»ها و «نگهبان»ها و «دیشب»ها و «پایداری»ها و «خشنود»ها هم دو تکه شدهاند: «نیمکت»، «نگهبان»، «دیشب»، «پایْداری»، «خوشنُود».
و نه فقط اینها، میبینید که هر اسم غیرسادهای (مرکب، مشتق، مشتقمرکب) چند شقّه شده و اجزایش بهشکلی که انگار ابداً یکدیگر را نمیشناسند یا با هم پدرکشتگی دیرینه دارند، معذّب و ناراضی، کنار هم ایستادهاند.
اما کاش فقط همین بود. دریغا که باز هم هست:
– خانهئی، خندهئی، سوالهائی، دانشجوئی.
– علامت سکونِ بیجا: همْْراه، همْْکار، همْْخانه، همْْراهی، همْسفر، همْسر، پیشْنهاد، آبْشار، وسْوسه.
– نقطهکاما قبل از «یا»: این را شاید نمیتوانست بگوید؛ یا شاید هم اصلاً نشده بود این را از خود بپرسد.
– شکستهنویسیِ ناآشنا: ما اومدهیم قصهئی رو که گفتیم برات تعریف کنیم. یادت ئه؟... یا بهتر ئه بگم کی میخواد ببینه؟
...................................................
حال تصور کنید که بخواهیم با این رسمالخط پیشنهادی، بند زیر را بازنویسی کنیم. البته پیشنهادی در کار نیست: تحمیل است. این رسمالخط به ما تحمیل شده. آیا به مترجمان هم همین طور؟ یا چه؟
همخوابگاهیِ کامیار بختیاریزاده در یک فروشگاه گلدانفروشی در چهارراهِ سیمرغ کار میکند. کامیار دیشب از او خواست که گلدانی برایش بیاورد؛ اما همخوابگاهیاش که گمان میکند کامیار گلدان را رایگان میخواهد، در فروشگاه بهدنبال گلدان لبپریدهای میگردد که مفتدادنش به کسی، ضرری نداشته باشد. با این کار، هم اگر کامیار پول گلدان را بدهد، سود کرده و از هیچ پولی ساخته، و هم اگر کامیار از لپپریدگی گلدان ایراد بگیرد یا اصلاً نخواهد پولی بدهد، او میتواند با یک بزرگمنشی متظاهرانه گلدان را هدیهای به کامیار جا بزند و در این صورت نیز انگار هیچ نگرفته و هیچ نداده.
و اما بازنویسی با رسمالخط یادشده:
هْمخوابگاهیِ کامْیار بختیاریزاده در یک فروشگاه گلْدانفروشی در چهارراهِ سیمرغ کار میکند. کامْیار دیشب از او خواست که گلْدانی برایاش بیاورد؛ اما همْخوابگاهیاش که گمان میکند کامْیار گلْدان را رایْگان میخواهد، در فروشگاه به دنبال گلْدان لبپریدهئی میگردد که مفت دادناش به کسی، ضرری نداشته باشد. با اینکار، هم اگر کامْیار پول گلْدان را بدهد، سود کرده و از هیچ پولی ساخته، و هم اگر کامْیار از لپپریدگی گلْدان ایراد بگیرد یا اصلاً نخواهد پولی بدهد، او میتواند با یک بزرگمنشی متظاهرانه گلْدان را هدیهای به کامْیار جا بزند و در این صورت نیز انگار هیچ نگرفته و هیچ نداده.
...................................................
و حال تصور کنید که بخواهیم داستانی چندهزارکلمهای را با این رسمالخط بخوانیم. گوستاو فلوبر، استاد فرانسوی رمان، بر آن بود که «تنها راه تحمل هستی این است که در ادبیات غرقه شوی، همچنان که در عیشی مدام». با چنین رسمالخطی، آیا میتوانیم عیشمان را مدام کنیم؟ یا میان عیش و رنج، سرگشته خواهیم شد؟
ادامه
نقدی ویرایشی
بر مجموعهٔ «تجربههای کوتاه» نشر چشمه
سیدامیر نعمتی دوپُلانی
شرکتکنندهٔ کارگاه ۲۰۵ «ویرایش و درستنویسی»
مؤسسهٔ «ویراستاران»
یادداشت کامل را از پیوند صدرِ این پیام بخوانید.
...................................................
چه بهتر از اینکه اوقات فراغت ناچیزمان را با خواندنِ داستانِ کوتاهی از سر وانتس و آنهم با ترجمهٔ عبدالله کوثری بگذرانیم؟ یا زمانهای مردهمان را با داستانهایی از چارلز دیکنز و تامِس هاردی، آنهم با ترجمهٔ زندهیاد ابراهیم یونسی، زنده کنیم؟ یا از خالق رابینسون کروزو، دَنیل دِفو، چیزکی با ترجمهٔ حسن کامشاد بخوانیم؟
اما هنوز یک جمله هم نخواندهاید که ماتومبهوت میشوید. واژههایی مثل «همراه» و «آبشار» و «خدمتگار» را میبینید که «همْراه» و «آبْشار» و «خدمتْگار» شدهاند! جلد کتاب را نگاه میکنید تا مطمئن شوید کتاب را اشتباهی نخریدهاید. اما نه، همان نویسنده و همان مترجم را میبینید، همان نامهای بزرگ.
برمیگردید، دوباره به همان کتابفروشی میروید و این بار با کتابی از یک نویسندهٔ دیگرِ این مجموعه بیرون میآیید: ۳۲ صفحه، چاپ پاییز۱۳۹۶، قطع پالتویی، بازهم ۴۵۰۰ تومان. چون دیرتان شده، این بار سوار تاکسی میشوید. بازهم به پیشنهاد وبگاه رسمی نشر چشمه، کتاب را در همان تاکسی باز میکنید و میخوانید.
چه میبینید؟! این بار میبینید که «نیمکت»ها و «نگهبان»ها و «دیشب»ها و «پایداری»ها و «خشنود»ها هم دو تکه شدهاند: «نیمکت»، «نگهبان»، «دیشب»، «پایْداری»، «خوشنُود».
و نه فقط اینها، میبینید که هر اسم غیرسادهای (مرکب، مشتق، مشتقمرکب) چند شقّه شده و اجزایش بهشکلی که انگار ابداً یکدیگر را نمیشناسند یا با هم پدرکشتگی دیرینه دارند، معذّب و ناراضی، کنار هم ایستادهاند.
اما کاش فقط همین بود. دریغا که باز هم هست:
– خانهئی، خندهئی، سوالهائی، دانشجوئی.
– علامت سکونِ بیجا: همْْراه، همْْکار، همْْخانه، همْْراهی، همْسفر، همْسر، پیشْنهاد، آبْشار، وسْوسه.
– نقطهکاما قبل از «یا»: این را شاید نمیتوانست بگوید؛ یا شاید هم اصلاً نشده بود این را از خود بپرسد.
– شکستهنویسیِ ناآشنا: ما اومدهیم قصهئی رو که گفتیم برات تعریف کنیم. یادت ئه؟... یا بهتر ئه بگم کی میخواد ببینه؟
...................................................
حال تصور کنید که بخواهیم با این رسمالخط پیشنهادی، بند زیر را بازنویسی کنیم. البته پیشنهادی در کار نیست: تحمیل است. این رسمالخط به ما تحمیل شده. آیا به مترجمان هم همین طور؟ یا چه؟
همخوابگاهیِ کامیار بختیاریزاده در یک فروشگاه گلدانفروشی در چهارراهِ سیمرغ کار میکند. کامیار دیشب از او خواست که گلدانی برایش بیاورد؛ اما همخوابگاهیاش که گمان میکند کامیار گلدان را رایگان میخواهد، در فروشگاه بهدنبال گلدان لبپریدهای میگردد که مفتدادنش به کسی، ضرری نداشته باشد. با این کار، هم اگر کامیار پول گلدان را بدهد، سود کرده و از هیچ پولی ساخته، و هم اگر کامیار از لپپریدگی گلدان ایراد بگیرد یا اصلاً نخواهد پولی بدهد، او میتواند با یک بزرگمنشی متظاهرانه گلدان را هدیهای به کامیار جا بزند و در این صورت نیز انگار هیچ نگرفته و هیچ نداده.
و اما بازنویسی با رسمالخط یادشده:
هْمخوابگاهیِ کامْیار بختیاریزاده در یک فروشگاه گلْدانفروشی در چهارراهِ سیمرغ کار میکند. کامْیار دیشب از او خواست که گلْدانی برایاش بیاورد؛ اما همْخوابگاهیاش که گمان میکند کامْیار گلْدان را رایْگان میخواهد، در فروشگاه به دنبال گلْدان لبپریدهئی میگردد که مفت دادناش به کسی، ضرری نداشته باشد. با اینکار، هم اگر کامْیار پول گلْدان را بدهد، سود کرده و از هیچ پولی ساخته، و هم اگر کامْیار از لپپریدگی گلْدان ایراد بگیرد یا اصلاً نخواهد پولی بدهد، او میتواند با یک بزرگمنشی متظاهرانه گلْدان را هدیهای به کامْیار جا بزند و در این صورت نیز انگار هیچ نگرفته و هیچ نداده.
...................................................
و حال تصور کنید که بخواهیم داستانی چندهزارکلمهای را با این رسمالخط بخوانیم. گوستاو فلوبر، استاد فرانسوی رمان، بر آن بود که «تنها راه تحمل هستی این است که در ادبیات غرقه شوی، همچنان که در عیشی مدام». با چنین رسمالخطی، آیا میتوانیم عیشمان را مدام کنیم؟ یا میان عیش و رنج، سرگشته خواهیم شد؟
ادامه
ویراستاران
گلدان لبپریدهٔ ناشر | نقدی بر مجموعهٔ «تجربههای کوتاه» نشر چشمه - ویراستاران
دو یار زیرک و از بادهٔ کهن دومنی فراغتی و کتابی و گوشهٔ چمنی من این مقام به دنیا و آخرت ندهم اگرچه در پیام افتند هر دم انجمنی حافظ چه بهتر از اینکه اوقات فراغت ناچیزمان را با خواندنِ داستانِ کوتاهی از سر وانتس و آنهم با ترجمهٔ عبدالله کوثری بگذرانیم؟…
کافهبازار جان، سلام. خوبی؟
فیلمفروشی که حوزهٔ کار شما نبود.
اما باشد، بفروش. ما عادت داریم که
هر چیزی را سرِ جای خودش نبینیم.
دستکم درستتر کار کن!
یازده غلطِ فاصلهگذاری و نشانهگذاریاش پیشکش. #املا
@virastaran virastaran.net
فیلمفروشی که حوزهٔ کار شما نبود.
اما باشد، بفروش. ما عادت داریم که
هر چیزی را سرِ جای خودش نبینیم.
دستکم درستتر کار کن!
یازده غلطِ فاصلهگذاری و نشانهگذاریاش پیشکش. #املا
@virastaran virastaran.net
بالاخره غلط نگارشی سال گذشته را
در تبلیغات امسالشان درست کردند.
بالا: پیش از نوروز ۱۳۹۸
پایین: پیش از نوروز ۱۳۹۷
از @DonyaeTablighat
@virastaran #املا #دستورخط
در تبلیغات امسالشان درست کردند.
بالا: پیش از نوروز ۱۳۹۸
پایین: پیش از نوروز ۱۳۹۷
از @DonyaeTablighat
@virastaran #املا #دستورخط
ویراستاران
هرکی رفت فروشگاه رفاه، ملایم بگه که از خریدارها «سپاسگذار» نباشن. «سپاسگزار» باشن. @Sfada @virastaran #املا #دستورخط
بزار نه! بذار.
میزارن نه! میذارن.
نمیزاریم نه! نمیذاریم.
رایجترین غلط املاییِ فضای مجازی همین است.
«گذاشتن» مصدره.
فعل که میشه، میشه:
میگذارم، بگذار، نمیگذارد...
وقتی شکسته مینویسی:
میذارم، بذار، نمیذاره...
حالا نیمفاصلهٔ «می» پیشکش! اما رفیق من، توی شکستهنویسی که دیگه «حرفِ» کلمه عوض نمیشه!
پس چی شد؟
میزارم: غلطه.
میذارم: بازم قبول.
می ذارم: بهتر شد.
میذارم: این عالیه.
میگذارم: این نیز رسمیاش.
@virastaran #املا
emla.virastaran.net
میزارن نه! میذارن.
نمیزاریم نه! نمیذاریم.
رایجترین غلط املاییِ فضای مجازی همین است.
«گذاشتن» مصدره.
فعل که میشه، میشه:
میگذارم، بگذار، نمیگذارد...
وقتی شکسته مینویسی:
میذارم، بذار، نمیذاره...
حالا نیمفاصلهٔ «می» پیشکش! اما رفیق من، توی شکستهنویسی که دیگه «حرفِ» کلمه عوض نمیشه!
پس چی شد؟
میزارم: غلطه.
میذارم: بازم قبول.
می ذارم: بهتر شد.
میذارم: این عالیه.
میگذارم: این نیز رسمیاش.
@virastaran #املا
emla.virastaran.net
ویراستاران
در گوگل بنویسید: فرهنگ املایی و نتیجهٔ نخست را ضربانگشت کنید. emla.virastaran.net املای ۳۷٬۷۲۰ واژهٔ فارسی بر اساس دستورخط فرهنگستان در دسترس شما یکدستسازانِ املاست. و ۱۵۰۰۰ نفرساعت کار پشت این سامانه بوده. virastaran.net/em/11821
بلیت یا بلیط؟
اینها املای انتخابیِ فرهنگستان است
برای واژههای دواملایی، بههدف #یکدستی.
emla.virastaran.net #املا
اینها املای انتخابیِ فرهنگستان است
برای واژههای دواملایی، بههدف #یکدستی.
emla.virastaran.net #املا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
از میان غلطهای جورواجورِ فارسینویسیِ فجازی (فضای مجازی)، پدیدهٔ «هِکَسره» و «هِاَست» بیشترین حساسیت را در میان دغدغهداران و فعالان این وادی برانگیخته است. واکنشها به آن و آموزشها دربارهٔ آن همچنان ادامه دارد. خبری است خوش! امیدواریم کژیهای رواجیافتهٔ دیگر نیز در کانون توجه قرار بگیرند و دانش عمومی در وادی درستنویسی رشد کند.
این فیلمک از شبکهٔ سه پخش شده است. کاری است از دوست خوشفکرمان، حسین شاهمرادی. زنده باشد.
virastaran.net @virastaran #املا
این فیلمک از شبکهٔ سه پخش شده است. کاری است از دوست خوشفکرمان، حسین شاهمرادی. زنده باشد.
virastaran.net @virastaran #املا
ویراستاران
آیندهٔ کتاب فارسی اول دبستان! @sadrahosseyni :ایده @virastaran #طنز t.me/virastaran/998 t.me/virastaran/1572 t.me/virastaran/990
خیلی دوست دارم بدونم مخترعِ تشدید، با وقت اضافهای که سرِ ننوشتن حرف تکراری جمع کرد، چی کار کرد!
@virastaran #طنز #املا
@virastaran #طنز #املا