لطفاً مردمآزاری را رعایت كنید!
غلطنویسی در حوزهٔ عمومی
ترانه بنییعقوب
روزنامهٔ ايران، ش۶۲۴۴، ۲تیر۱۳۹۵
«بلد نیستند یک جمله درست بنویسند.»
این جمله را جوانی حدوداً بیستساله در واگن مترو بر زبان میآورد.
چند جوان دور هم جمع شدهاند
و زل زدهاند به جملاتی که روی قسمتی از بدنهٔ واگن ثبت شده.
جملات را بلندبلند میخوانند
و دربارهاش حرف میزنند.
بیشتر شبیه بحثی است دربارهٔ رعایت آیین نگارش و دستور زبان.
تقریباً همهٔ مسافران به حرفهایشان گوش میکنند:
«بوی بد دهان را با کمی وقتگذاشتن میتوان برطرف کرد. ولی تصویری که در ذهن مسافران از شخصی که دهانش بو میدهد را نمیتوان کاری کرد.»
یکی از دخترها میگوید:
«دهانش بو میدهد را؟ از اول ابتدایی تا آخر دانشگاه میگویند `را` بعد از فعل غلط است.
اصلاً این جمله یعنی چه؟ باباجان راحتتر از این و سادهتر از این هم میشود نوشت. حالا این همه فشارآوردن به مغز هم لازم نیست!»
دوستش میگوید:
«مثلاً جمله دوم نبود، چه اتفاقی میافتاد؟
انگار این جمله نبود به اصل پیام لطمه میخورد. عادت کردهایم بلند بنویسیم. پیامهای خارجی را دیدهاید؟»
به ساختار جمله فکر میکنم.
درست میگویند.
در واقع فارغ از زائدبودن توضیح اضافی،
جمله پیوستی ساختار نادرست و بههمریختهای دارد.
یکی از دخترها میگوید:
- به نظرم اگر نویسنده، یک سطر دیگر به پیامش اضافه میکرد، کارش به نفرینکردن میکشید.
این پیام اصلاً اثر خوبی ندارد.
- هم شلخته مینویسند، هم شلخته حرف میزنند. گوینده مترو میگوید: «در ایستگاه بعد از قطار، پیاده شوید! ایستگاه بعد از قطار کجاست؟»
گويا دانشجوی ادبیاتاند
و برای همین اینطور جذب این جملات شدهاند:
«آیا کسی بعد از نوشتن این جملات نظارتی روی درستنویسیشان ندارد؟ مردم اینطوری یاد میگیرند غلط بنویسند. فکر میکنند چون این جملهها و پیامها در حوزهٔ عمومی ثبت شده، پس لابد الگوی درستی دارند.»
یکیشان میگوید:
«دقیقاً. ساختار جمله و درستنویسی یکطرف،
خود پیام و تأثیرش هم یک طرف. مثلاً جملههای روانشناسانهای که مینویسند. این پیامها واقعاً مفید هستند؟»
بهراستی این جملهها و پیامها را چه کسانی طراحی میکنند و چقدر با ادبیات فارسی و روانشناسی و تأثیر پیامها آشنایی دارند؟ نه ساخت و بافت جملهها و نه نحوهٔ ارائه آنها نشان نمیدهد چنین هوشمندی پشت قضیه باشد.
بعد از آن بحث، هر روز به پیامهای عمومی مترو بیشتر توجه میکنم:
«طبق نظر متخصصین کسانی که نسبت به اهدای خون مبادرت میکنند، خون سالمتری نسبت به سایر افراد دارند.»
این پیام، تنها سطر نخست از پیام سهسطریای است که سازمان انتقال خون ایران در قطارهای مترو نصب کرده.
علاوه بر طولانیبودن پیام که نشانهٔ ناآشنایی نویسندگان با ماهیت اطلاعرسانیهای همگانی در مکانهای عمومی است،
جملهٔ نخست بهوضوح نادرست است.
... و بهجای «کسانی که #نسبت به اهدای خون مبادرت میکنند»، «اهداکنندگان خون» میآمد.
ترکیب «نسبت به... اقدام/ مبادرت کردن»
ترکیبی کاملاً اشتباه و تا حدودی شبیه به ادبیات غلط نامهنگاریهای #اداری است:
امر به اقدام فرمائید،
در پی احقاق حقوق حقه خود...،
موجب ایجاد بروز بیماری...،
و جملات خندهداری از این دست.
در جملهٔ بالا اگر نخواهیم ویرایش بیشتری در متن اعمال کنیم و بدون وسواس آنچنانی، اساس جمله را هم حفظ کنیم، عبارت قابلقبول میتواند چنین چیزی باشد:
«طبق نظر متخصصان، اهداکنندگان خون، نسبت به سایر افراد سالمتر هستند.»
این یکی را هم بخوانیم:
«برهمزدن آرامش و خلوت دیگران در مترو از مصادیق رعایتنکردن حق الناس و مردمآزاری است. با تلفن همراه آرام صحبت کنیم.»
حرف و پیام جمله واضح است:
«با تلفن همراه، آرام صحبت کنیم.»
اما آنچه نویسنده میخواسته بگوید، بهجای بیان مستقیم و کوتاه، پس از یک جملهٔ بلند میآید.
شاید جابهجاکردن این دو جمله میتوانست نتیجهٔ بهتری داشته باشد.
ضمن اینکه «و مردمآزاری است» را میتوان طور دیگری هم خواند؛
یعنی برهمزدن آرامش دیگران، از مصادیق رعایتنکردن مردم آزاری است!
آیا اینگونه غلطنویسی در حوزهٔ عمومی برای مردمی که تیراژ کتاب در کشورشان تا این حد پایین است، مخرب نیست؟
مردمی که در طول شبانهروز ممکن است تنها جملاتی که میخوانند همینها باشد.
آنها تصور میکنند چون این جملهها در حوزهٔ عمومی و بر بنرهای بزرگ نصب شده، درستترین نگارش را دارد.
حال فکرش را بکنید چنین رویکردی چقدر تصور نهایی از زبان و ادب فارسی را مخدوش کند.
اصلاً از زاویهٔ دیگر ببینیم:
اگر قصد #فرهنگسازی و آموزش حقوق شهروندی داریم، بهتر نیست از پیامهایی با ادبیات درست و با جملات کوتاه بهره بگیریم؟
حتماً تأثیرگذاریشان هم بیشتر خواهد بود.
#را #بند_موصولی #پیچیدهنویسی
@virastaran
غلطنویسی در حوزهٔ عمومی
ترانه بنییعقوب
روزنامهٔ ايران، ش۶۲۴۴، ۲تیر۱۳۹۵
«بلد نیستند یک جمله درست بنویسند.»
این جمله را جوانی حدوداً بیستساله در واگن مترو بر زبان میآورد.
چند جوان دور هم جمع شدهاند
و زل زدهاند به جملاتی که روی قسمتی از بدنهٔ واگن ثبت شده.
جملات را بلندبلند میخوانند
و دربارهاش حرف میزنند.
بیشتر شبیه بحثی است دربارهٔ رعایت آیین نگارش و دستور زبان.
تقریباً همهٔ مسافران به حرفهایشان گوش میکنند:
«بوی بد دهان را با کمی وقتگذاشتن میتوان برطرف کرد. ولی تصویری که در ذهن مسافران از شخصی که دهانش بو میدهد را نمیتوان کاری کرد.»
یکی از دخترها میگوید:
«دهانش بو میدهد را؟ از اول ابتدایی تا آخر دانشگاه میگویند `را` بعد از فعل غلط است.
اصلاً این جمله یعنی چه؟ باباجان راحتتر از این و سادهتر از این هم میشود نوشت. حالا این همه فشارآوردن به مغز هم لازم نیست!»
دوستش میگوید:
«مثلاً جمله دوم نبود، چه اتفاقی میافتاد؟
انگار این جمله نبود به اصل پیام لطمه میخورد. عادت کردهایم بلند بنویسیم. پیامهای خارجی را دیدهاید؟»
به ساختار جمله فکر میکنم.
درست میگویند.
در واقع فارغ از زائدبودن توضیح اضافی،
جمله پیوستی ساختار نادرست و بههمریختهای دارد.
یکی از دخترها میگوید:
- به نظرم اگر نویسنده، یک سطر دیگر به پیامش اضافه میکرد، کارش به نفرینکردن میکشید.
این پیام اصلاً اثر خوبی ندارد.
- هم شلخته مینویسند، هم شلخته حرف میزنند. گوینده مترو میگوید: «در ایستگاه بعد از قطار، پیاده شوید! ایستگاه بعد از قطار کجاست؟»
گويا دانشجوی ادبیاتاند
و برای همین اینطور جذب این جملات شدهاند:
«آیا کسی بعد از نوشتن این جملات نظارتی روی درستنویسیشان ندارد؟ مردم اینطوری یاد میگیرند غلط بنویسند. فکر میکنند چون این جملهها و پیامها در حوزهٔ عمومی ثبت شده، پس لابد الگوی درستی دارند.»
یکیشان میگوید:
«دقیقاً. ساختار جمله و درستنویسی یکطرف،
خود پیام و تأثیرش هم یک طرف. مثلاً جملههای روانشناسانهای که مینویسند. این پیامها واقعاً مفید هستند؟»
بهراستی این جملهها و پیامها را چه کسانی طراحی میکنند و چقدر با ادبیات فارسی و روانشناسی و تأثیر پیامها آشنایی دارند؟ نه ساخت و بافت جملهها و نه نحوهٔ ارائه آنها نشان نمیدهد چنین هوشمندی پشت قضیه باشد.
بعد از آن بحث، هر روز به پیامهای عمومی مترو بیشتر توجه میکنم:
«طبق نظر متخصصین کسانی که نسبت به اهدای خون مبادرت میکنند، خون سالمتری نسبت به سایر افراد دارند.»
این پیام، تنها سطر نخست از پیام سهسطریای است که سازمان انتقال خون ایران در قطارهای مترو نصب کرده.
علاوه بر طولانیبودن پیام که نشانهٔ ناآشنایی نویسندگان با ماهیت اطلاعرسانیهای همگانی در مکانهای عمومی است،
جملهٔ نخست بهوضوح نادرست است.
... و بهجای «کسانی که #نسبت به اهدای خون مبادرت میکنند»، «اهداکنندگان خون» میآمد.
ترکیب «نسبت به... اقدام/ مبادرت کردن»
ترکیبی کاملاً اشتباه و تا حدودی شبیه به ادبیات غلط نامهنگاریهای #اداری است:
امر به اقدام فرمائید،
در پی احقاق حقوق حقه خود...،
موجب ایجاد بروز بیماری...،
و جملات خندهداری از این دست.
در جملهٔ بالا اگر نخواهیم ویرایش بیشتری در متن اعمال کنیم و بدون وسواس آنچنانی، اساس جمله را هم حفظ کنیم، عبارت قابلقبول میتواند چنین چیزی باشد:
«طبق نظر متخصصان، اهداکنندگان خون، نسبت به سایر افراد سالمتر هستند.»
این یکی را هم بخوانیم:
«برهمزدن آرامش و خلوت دیگران در مترو از مصادیق رعایتنکردن حق الناس و مردمآزاری است. با تلفن همراه آرام صحبت کنیم.»
حرف و پیام جمله واضح است:
«با تلفن همراه، آرام صحبت کنیم.»
اما آنچه نویسنده میخواسته بگوید، بهجای بیان مستقیم و کوتاه، پس از یک جملهٔ بلند میآید.
شاید جابهجاکردن این دو جمله میتوانست نتیجهٔ بهتری داشته باشد.
ضمن اینکه «و مردمآزاری است» را میتوان طور دیگری هم خواند؛
یعنی برهمزدن آرامش دیگران، از مصادیق رعایتنکردن مردم آزاری است!
آیا اینگونه غلطنویسی در حوزهٔ عمومی برای مردمی که تیراژ کتاب در کشورشان تا این حد پایین است، مخرب نیست؟
مردمی که در طول شبانهروز ممکن است تنها جملاتی که میخوانند همینها باشد.
آنها تصور میکنند چون این جملهها در حوزهٔ عمومی و بر بنرهای بزرگ نصب شده، درستترین نگارش را دارد.
حال فکرش را بکنید چنین رویکردی چقدر تصور نهایی از زبان و ادب فارسی را مخدوش کند.
اصلاً از زاویهٔ دیگر ببینیم:
اگر قصد #فرهنگسازی و آموزش حقوق شهروندی داریم، بهتر نیست از پیامهایی با ادبیات درست و با جملات کوتاه بهره بگیریم؟
حتماً تأثیرگذاریشان هم بیشتر خواهد بود.
#را #بند_موصولی #پیچیدهنویسی
@virastaran
لابهلای حدود ۱۵۰۰ فرسته
در کانال «ویراستاران»
با این برچسبها میتوانی چرخ بزنی:
#حشو #زیبانوشته
#صوتی (۱۱ درس)
#آواچه و #صوتک (۲۶ نکته)
#کژتابی #ساختار_بیگانه
#دستورخط #املا
#دستورزبان #نیمفاصله
#دقتورزی_معنایی
#دقت_ورزی_معنایی
#تنوین #ویراستار
#خطای_منطقی #تمرین
#عددنویسی (۶ درس)
#نمونه_ویرایش
#گرته_برداری #گرتهبرداری
#پیچیده_نویسی #پیچیدهنویسی
#بند_موصولی #باید
#را #اداری #افغانستان
#ترجمه #ارزیابی
#است #هست
#نگارش #نجفی
#عربی #حرف_ربط
#ویرایش_رایانهای
#بیگانهدوستی #مصدر_جعلی
#گیومه #کاما #گزیده
و...
@virastaran
این دو «ویژه»اند:
#آواچه #نماچه
در کانال «ویراستاران»
با این برچسبها میتوانی چرخ بزنی:
#حشو #زیبانوشته
#صوتی (۱۱ درس)
#آواچه و #صوتک (۲۶ نکته)
#کژتابی #ساختار_بیگانه
#دستورخط #املا
#دستورزبان #نیمفاصله
#دقتورزی_معنایی
#دقت_ورزی_معنایی
#تنوین #ویراستار
#خطای_منطقی #تمرین
#عددنویسی (۶ درس)
#نمونه_ویرایش
#گرته_برداری #گرتهبرداری
#پیچیده_نویسی #پیچیدهنویسی
#بند_موصولی #باید
#را #اداری #افغانستان
#ترجمه #ارزیابی
#است #هست
#نگارش #نجفی
#عربی #حرف_ربط
#ویرایش_رایانهای
#بیگانهدوستی #مصدر_جعلی
#گیومه #کاما #گزیده
و...
@virastaran
این دو «ویژه»اند:
#آواچه #نماچه