⭕️#نمونههای_تاریخی از نقش حکومتها و دولتها در #تمدنسازی_و_تمدنسوزی
#تمدنسازی_و_تمدنسوزی
#تاریخ_تمدن_اسلامی
#تاریخ_تمدن_ایرانی
🔸حکومتها و دولتها در #تمدنسازی و بهتبع آن، در ایجاد #سبک_زندگی نقش بسیار مؤثری ایفا کردهاند و میکنند. با نگاهی به تاریخ جهان درمییابیم که حکومتها و دولتها نقش پررنگی در تمدنسازی یا #تمدنسوزی ایفا کردهاند؛ برای مثال، در تاریخ اسلام، دولت #آلبویه، #سامانیان، بخشی از #دولت_صفویه و بخشی از #دولت_عثمانی در تمدنسازی نقش ایفا کردند؛ اما #سلجوقیان در تمدنسوزی نقش ایفا کردند؛ بدینصورت که نزاع فرقهای درست میکردند و قتلعام به راه میانداختند و با مردم مدارا نمیکردند.
🔸همچنین در دوران قبل از اسلام، میتوان دورۀ #هخامنشینان را با #ساسانیان مقایسه کرد. در دورۀ ساسانیان، بهخصوص در مقاطع پایانی این سلسله، مردم در رنج و عذاب بسیاری بهسر میبردند. دولت به مردم ظلم میکرد و طبیعتاً تمدنی نیز شکل نمیگرفت؛ اما در دورۀ هخامنشینان، عدالت و توحید محوریت داشت. #ارزشهای_اخلاقی بهعنوان اصول راهبردی دولت بهویژه در زمان زمامداری #کوروش_و_داریوش پذیرفته شده بود. ازاینرو، در این دولتها تمدنسازی بهچشم میخورد. پس دولتها نقش بسیار بسزایی در #تمدنسازی یا ازبینبردن تمدنها ایفا میکنند.
🔻#حجتالاسلام_دکتر_عبدالحسین_خسروپناه
🆔 @behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
#تمدنسازی_و_تمدنسوزی
#تاریخ_تمدن_اسلامی
#تاریخ_تمدن_ایرانی
🔸حکومتها و دولتها در #تمدنسازی و بهتبع آن، در ایجاد #سبک_زندگی نقش بسیار مؤثری ایفا کردهاند و میکنند. با نگاهی به تاریخ جهان درمییابیم که حکومتها و دولتها نقش پررنگی در تمدنسازی یا #تمدنسوزی ایفا کردهاند؛ برای مثال، در تاریخ اسلام، دولت #آلبویه، #سامانیان، بخشی از #دولت_صفویه و بخشی از #دولت_عثمانی در تمدنسازی نقش ایفا کردند؛ اما #سلجوقیان در تمدنسوزی نقش ایفا کردند؛ بدینصورت که نزاع فرقهای درست میکردند و قتلعام به راه میانداختند و با مردم مدارا نمیکردند.
🔸همچنین در دوران قبل از اسلام، میتوان دورۀ #هخامنشینان را با #ساسانیان مقایسه کرد. در دورۀ ساسانیان، بهخصوص در مقاطع پایانی این سلسله، مردم در رنج و عذاب بسیاری بهسر میبردند. دولت به مردم ظلم میکرد و طبیعتاً تمدنی نیز شکل نمیگرفت؛ اما در دورۀ هخامنشینان، عدالت و توحید محوریت داشت. #ارزشهای_اخلاقی بهعنوان اصول راهبردی دولت بهویژه در زمان زمامداری #کوروش_و_داریوش پذیرفته شده بود. ازاینرو، در این دولتها تمدنسازی بهچشم میخورد. پس دولتها نقش بسیار بسزایی در #تمدنسازی یا ازبینبردن تمدنها ایفا میکنند.
🔻#حجتالاسلام_دکتر_عبدالحسین_خسروپناه
🆔 @behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
⭕️#نهضت_حسینی الگویی برای #تمدنسازی
🔹#تفکرحسینی_تفکر_تمدنساز
🔹#تمدن_سازی_اسلامی
🔹#درس_حسینی
🔸اگر ما در حال حاضر و بنا به فرمایش [#امام_حسین(ع)] مبنی بر اینکه حرکت من در جهت احیاء نمودن و زنده کردن فریضه امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امت نبی مکرم اسلام(ص) است، در حالی که این فرایض در دوران نبی مکرم اسلام(ص) نیز تا به این اندازه مورد بیمهری قرار نگرفته بود، گام برداریم، میتوانیم به یک مولفه اساسی و زیر بنایی در باب #تمدن_سازی_اسلامی دست پیدا کنیم.
🔸پیادهسازی این مفاهیم، یعنی زدودن و پاک کردن تمامی و همگی بدیها و نادرستیها و در مقابل پیادهسازی و اجراسازی تمام خوبیها و فضائل. در مقوله #تمدنسازی باید دقت داشت که #مفهوم_تمدن، یعنی اجرای #مدنیت در جامعه بر اساس الگوها و مدلهای ارزشی و زیربنایی. خُب چه ارزشی بالاتر از این که #حضرت_سیدالشهدا(ع) میفرمایند که نباید رهبری یک جامعه شخصی فاسد، شراب خوار و بیقید باشد. چه ارزشی از این بالاتر که حضرت سیدالشهدا(ع) میفرماید، رهبری جامعه نباید با دین و اصول اعتقادی مردم جامعه خود بازی و شعبده نماید، این معنی، مفهومی است که تمامی عقلا و بزرگان حتی فارغ از مذهب و شریعت شان نیز به صحت آن صحه میگذارند.
🔸از سمت دیگر تمامی سکنات و رفتار و کردار #حضرت_سیدالشهدا(ع) در این قیام، #مدنیت و ارزش نهادن به #ارزشهای_جامعه را به منصه ظهور میرساند. اگر درعرصه #نهضت_عاشورا، جلوههای انسانی و انقلابی و اجتماعی را بررسی و تحلیل نماییم، قطعاً به این نتیجه خواهیم رسید که این نهضت مانند و مشابهی در دنیا ندارد. اگر در این واقعه، رویکرد حضرت سیدالشهدا(ع) با یاران و نزدیکان و خاندان گرامیشان مورد بررسی و تحلیل قرارگیرد، میبینید که چنین رویکردی در تاریخ مشابه و قرینهای ندارد.
🔸[#امام_حسین(ع)] حتی در جریان مبارزاتشان در میدان نبرد و اجازه دادن به یاران و خاندان گرامیشان جهت حضور در میدان، هم به خوبی درمییابیم که چنین رویکردی فقط مختص #حضرت_سیدالشهدا(ع) است و بس. این جلوههای عظیم به طور قطع، در هیچ مدنیت و مبانی اجتماعی، جز در #فرهنگ_و_تمدن حضرت سیدالشهدا(ع) دیده نمیشود. بنابراین ما میتوانیم ادعا کنیم که اگر کسی و جامعهای بخواهد الگو و مدلی برای #تمدنسازی، از نهضت عظیم عاشورا دریافت کند، میبایست ابتدا به #مکتب_و_نهضت عظیم حضرت سیدالشهدا(ع) آشنایی و احاطه پیدانماید و سپس مکتب و نهضت حضرت سیدالشهدا(ع) را تبیین نماید و به فرامین و خطبه های #حضرت_سیدالشهدا(ع) آگاهی و اشراف پیداکند.
🔹#آیتالله_سیدطه_موسویهشترودی/ استاد حوزه و دانشگاه
🔹#منبع: پایگاه خبری- تحلیلی طلیعه
🆔 @behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔹#تفکرحسینی_تفکر_تمدنساز
🔹#تمدن_سازی_اسلامی
🔹#درس_حسینی
🔸اگر ما در حال حاضر و بنا به فرمایش [#امام_حسین(ع)] مبنی بر اینکه حرکت من در جهت احیاء نمودن و زنده کردن فریضه امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امت نبی مکرم اسلام(ص) است، در حالی که این فرایض در دوران نبی مکرم اسلام(ص) نیز تا به این اندازه مورد بیمهری قرار نگرفته بود، گام برداریم، میتوانیم به یک مولفه اساسی و زیر بنایی در باب #تمدن_سازی_اسلامی دست پیدا کنیم.
🔸پیادهسازی این مفاهیم، یعنی زدودن و پاک کردن تمامی و همگی بدیها و نادرستیها و در مقابل پیادهسازی و اجراسازی تمام خوبیها و فضائل. در مقوله #تمدنسازی باید دقت داشت که #مفهوم_تمدن، یعنی اجرای #مدنیت در جامعه بر اساس الگوها و مدلهای ارزشی و زیربنایی. خُب چه ارزشی بالاتر از این که #حضرت_سیدالشهدا(ع) میفرمایند که نباید رهبری یک جامعه شخصی فاسد، شراب خوار و بیقید باشد. چه ارزشی از این بالاتر که حضرت سیدالشهدا(ع) میفرماید، رهبری جامعه نباید با دین و اصول اعتقادی مردم جامعه خود بازی و شعبده نماید، این معنی، مفهومی است که تمامی عقلا و بزرگان حتی فارغ از مذهب و شریعت شان نیز به صحت آن صحه میگذارند.
🔸از سمت دیگر تمامی سکنات و رفتار و کردار #حضرت_سیدالشهدا(ع) در این قیام، #مدنیت و ارزش نهادن به #ارزشهای_جامعه را به منصه ظهور میرساند. اگر درعرصه #نهضت_عاشورا، جلوههای انسانی و انقلابی و اجتماعی را بررسی و تحلیل نماییم، قطعاً به این نتیجه خواهیم رسید که این نهضت مانند و مشابهی در دنیا ندارد. اگر در این واقعه، رویکرد حضرت سیدالشهدا(ع) با یاران و نزدیکان و خاندان گرامیشان مورد بررسی و تحلیل قرارگیرد، میبینید که چنین رویکردی در تاریخ مشابه و قرینهای ندارد.
🔸[#امام_حسین(ع)] حتی در جریان مبارزاتشان در میدان نبرد و اجازه دادن به یاران و خاندان گرامیشان جهت حضور در میدان، هم به خوبی درمییابیم که چنین رویکردی فقط مختص #حضرت_سیدالشهدا(ع) است و بس. این جلوههای عظیم به طور قطع، در هیچ مدنیت و مبانی اجتماعی، جز در #فرهنگ_و_تمدن حضرت سیدالشهدا(ع) دیده نمیشود. بنابراین ما میتوانیم ادعا کنیم که اگر کسی و جامعهای بخواهد الگو و مدلی برای #تمدنسازی، از نهضت عظیم عاشورا دریافت کند، میبایست ابتدا به #مکتب_و_نهضت عظیم حضرت سیدالشهدا(ع) آشنایی و احاطه پیدانماید و سپس مکتب و نهضت حضرت سیدالشهدا(ع) را تبیین نماید و به فرامین و خطبه های #حضرت_سیدالشهدا(ع) آگاهی و اشراف پیداکند.
🔹#آیتالله_سیدطه_موسویهشترودی/ استاد حوزه و دانشگاه
🔹#منبع: پایگاه خبری- تحلیلی طلیعه
🆔 @behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
⭕️#معرفی_مقاله📝
🔻#عنوان_مقاله:
🔸 ظرفیتهای #الگوی_اسلامی_ایرانی_پیشرفت در نوسازی تمدن نوین اسلامی
🔻#نویسندهگان_مقاله:
🔸اسماعیل همتیان[۱]و محسن مطلبی[۲]
🔻#چکیدهی_مقاله:
🔸#الگوی_اسلامی_ایرانی_پیشرفت در برگیرندهی نحوهی مدیریت و بهرهبرداری از مزیتهای رقابتی و پیشرانهای پیشبرندهی فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، دفاعی و امنیتی بوده که حرکت شتابان #انقلاب_اسلامی را در بعد ملی، منطقهای و بینالمللی دوچندان نموده و با ایجاد تحولات گسترده در سطح ملی، الگوی درونزای توسعهی مبتنی بر #ارزشهای_استراتژیک و تغییر جهتهای بنیادی به سمت الهامبخشی و مدل شدن برای سایر جوامع در حرکت توفنده پیشرونده در بعد منطقهای و تبدیل شدن به #الگوی_برتر و موفق از #حکومت و #نظامسازی را به وجود خواهد آورد که کانونی تأثیر گذار بر #جوامع_اسلامی و ملل در گرایش به مفاهیم و فرهنگ #اسلام_ناب_محمدی(ص) را به ارمغان خواهد آورد. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی_ توصیفی در سطح #تحلیل_تمدن به نقش انقلاب اسلامی و #الگوی_اسلامی_ایرانی پیشرفت برای #تمدنسازی در گسترهی #تمدنی_ایران_اسلامی پرداخته میشود. فرضیهی این تحقیق چنین است: #فرایند_تمدنسازی در ایران معاصر با وقوع انقلاب اسلامی آغاز شده و #الگوی_اسلامی_ایرانی_پیشرفت مدل خواهد بود برای تکمیل و همچنین شتاب بخشیدن به این فرایند. برای اثبات این امر، ظرفیتهای ایجاد شده برای #تمدنسازی توسط انقلاب اسلامی و #الگوی_اسلامی_ایرانی_پیشرفت تبیین گردیده است.
🔹#فایل_pdf_مقاله جهت دانلود در پُست بعدی:👇🏽
—---------------------------------------—
🔻#پینوشتها:
[۱]. کارشناس ارشد حقوق خصوصی.
[۲]. کارشناس ارشد علوم سیاسی.
🆔 @behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#عنوان_مقاله:
🔸 ظرفیتهای #الگوی_اسلامی_ایرانی_پیشرفت در نوسازی تمدن نوین اسلامی
🔻#نویسندهگان_مقاله:
🔸اسماعیل همتیان[۱]و محسن مطلبی[۲]
🔻#چکیدهی_مقاله:
🔸#الگوی_اسلامی_ایرانی_پیشرفت در برگیرندهی نحوهی مدیریت و بهرهبرداری از مزیتهای رقابتی و پیشرانهای پیشبرندهی فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، دفاعی و امنیتی بوده که حرکت شتابان #انقلاب_اسلامی را در بعد ملی، منطقهای و بینالمللی دوچندان نموده و با ایجاد تحولات گسترده در سطح ملی، الگوی درونزای توسعهی مبتنی بر #ارزشهای_استراتژیک و تغییر جهتهای بنیادی به سمت الهامبخشی و مدل شدن برای سایر جوامع در حرکت توفنده پیشرونده در بعد منطقهای و تبدیل شدن به #الگوی_برتر و موفق از #حکومت و #نظامسازی را به وجود خواهد آورد که کانونی تأثیر گذار بر #جوامع_اسلامی و ملل در گرایش به مفاهیم و فرهنگ #اسلام_ناب_محمدی(ص) را به ارمغان خواهد آورد. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی_ توصیفی در سطح #تحلیل_تمدن به نقش انقلاب اسلامی و #الگوی_اسلامی_ایرانی پیشرفت برای #تمدنسازی در گسترهی #تمدنی_ایران_اسلامی پرداخته میشود. فرضیهی این تحقیق چنین است: #فرایند_تمدنسازی در ایران معاصر با وقوع انقلاب اسلامی آغاز شده و #الگوی_اسلامی_ایرانی_پیشرفت مدل خواهد بود برای تکمیل و همچنین شتاب بخشیدن به این فرایند. برای اثبات این امر، ظرفیتهای ایجاد شده برای #تمدنسازی توسط انقلاب اسلامی و #الگوی_اسلامی_ایرانی_پیشرفت تبیین گردیده است.
🔹#فایل_pdf_مقاله جهت دانلود در پُست بعدی:👇🏽
—---------------------------------------—
🔻#پینوشتها:
[۱]. کارشناس ارشد حقوق خصوصی.
[۲]. کارشناس ارشد علوم سیاسی.
🆔 @behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#آفت_تمدنی
🔻#التقاطهای_فکری
⭕️نگاهی در جامعه شناسی معرفت؛ #فکر_عاریتی و #عاریت_فکری
🔸#عاریت_گرفتن (ایسم)ها توسط برخی از #گروهها و #احزاب و #جوامع اگر بر اساس پایبندی به رواقهای فکری- فلسفی و بدون تأمل در ماهوی آن اندیشه و مکتب فکری و حرکت تاریخی #جامعه_خودی باشد در دراز مدت منجر به نوعی کرختی در بنیان و فلسفه وجودی آن شیوه اندیشهی عاریت گرفتە خواهد شد!
🔸تصور کنید چه تعداد حزب و گروه با پسوند #دموکرات، #سوسیال، #کمونیست، #اسلامی و یا ترکیبی از اینها در فضای جوامع در حال ابراز [وجود و] بودن هستند. این گروهها و احزاب اساساً موجودیت فکری خود را از این #شیوههای_فلسفی خواهند گرفت. #موجودیتی_عاریتی که تفسیر و تبیین ساختمان فکریشان به روند تطور یافته #مکاتب_فکری در گذر زمان باز میگردد.
🔸حال #ترکیب_نمودن این شیوههای فکری که اصولاً ساخته شدهی ارزشهای #برون_سرزمینی هستند و آمیزش آنها با پلاتفورم و مرامنامهها مختلف اگر از رهگذر انطباق و یا انسجام با مفاهیم و مبانی #فرهنگی و #اجتماعی آن ملت در روندی #تاریخپژوهانه نگذرد، منجر به سرنوشتی غیر از #خط_تکامل جوامع مبدا و متروپلهای فلسفی خواهد شد.
به اطراف خود بنگریم و ببینیم چه تعداد و چه مقدار از مصادیق و #ارزشهای غربی و شرقی "#من، #جامعه و #احزاب" را احاطه کرده و #فضای_ذهنی جامعه را درنوردیده است. بنیانهای فکری که در بازده زمانی و برپایه فعل و انفعالات فکری و تاریخی بر اساس #ماده_گرایی فرهنگی ملتی تولید شده و امروز بصورت انبوه در گوشه، گوشهی جهان به انواع مختلف توسط ملتهای دیگر بازتولید میشود. مسلماً #فهم_اجتماعی ملتها از مکاتب فلسفی به ساختارهای اجتماعی و سیاسی حاکم بر جوامع بستگی دارد. برای نمونه پسوند و یا پیشوند "#دموکراتیک" برای یک حزب و جریان فکری به نوع دریافت فلسفی آنها از دموکراسی برمیگردد و نیز به خاطر داشتن این مطلب که، تعریف عملی و نظری فردی دموکرات از دموکراسی و آزادی در کنگو با فردی دموکرات در آمریکا و یا کردستان متغیر است.
🔸اینجا ملتهایی که در دریافت #مبانی_فکری و ارزشهای #فرهنگی، #اجتماعی و #سیاسی تنها به #تقلید از نظامهای اجتماعی متروپل بپردازند و در شناخت جوهر فرهنگی و یا اجتماعی #جامعه_خود عاجز باشند تنها زحمت حمل نامی را بر دوش خواهند کشید.
🔸احزاب و نظامهای سیاسی و اجتماعی در صورتی میتوانند در مورد کاربردی کردن نام و "عنوان فکریِ" فلسفههای مختلف غربی و شرقی موفق شوند که در #شناخت ساخت تاریخی و اجتماعی جامعه خود کوشا بوده و بتوانند آن رَگِ گم شدهی هویت اجتماعی خود را به برساخت جدیدی برسانند.
🔸فلذا تنها استفاده از پسوند و پیشوندهای مختلف دلیلی بر #باور و یا #اعتقاد اشخاص به این شیوههای فکری نیست، بلکه #فهم ذهنی و اجتماعی فرد و آن جامعه در قبول اینگونه فلسفهها تاثیرگذار است و احزاب و جوامع زمانی قادر خواهند بود به وعده هایی نظیر #عدالت_اجتماعی و #سعادت_همگانی نزدیک گردند که بتوانند #گوهر فرهنگی و اجتماعی جامعه خود را بشناسند و در صدد #شناخت و #معرفت بر آن "ایسم"ها باشند.
📝#افشین_غلامی، کارشناس ارشد جامعه شناسی
🔹نقل از: کانال خبر،تحلیل و سیاست↙️
https://telegram.me/afshinqholami
—----------------------------------—
@behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#آفت_تمدنی
🔻#التقاطهای_فکری
⭕️نگاهی در جامعه شناسی معرفت؛ #فکر_عاریتی و #عاریت_فکری
🔸#عاریت_گرفتن (ایسم)ها توسط برخی از #گروهها و #احزاب و #جوامع اگر بر اساس پایبندی به رواقهای فکری- فلسفی و بدون تأمل در ماهوی آن اندیشه و مکتب فکری و حرکت تاریخی #جامعه_خودی باشد در دراز مدت منجر به نوعی کرختی در بنیان و فلسفه وجودی آن شیوه اندیشهی عاریت گرفتە خواهد شد!
🔸تصور کنید چه تعداد حزب و گروه با پسوند #دموکرات، #سوسیال، #کمونیست، #اسلامی و یا ترکیبی از اینها در فضای جوامع در حال ابراز [وجود و] بودن هستند. این گروهها و احزاب اساساً موجودیت فکری خود را از این #شیوههای_فلسفی خواهند گرفت. #موجودیتی_عاریتی که تفسیر و تبیین ساختمان فکریشان به روند تطور یافته #مکاتب_فکری در گذر زمان باز میگردد.
🔸حال #ترکیب_نمودن این شیوههای فکری که اصولاً ساخته شدهی ارزشهای #برون_سرزمینی هستند و آمیزش آنها با پلاتفورم و مرامنامهها مختلف اگر از رهگذر انطباق و یا انسجام با مفاهیم و مبانی #فرهنگی و #اجتماعی آن ملت در روندی #تاریخپژوهانه نگذرد، منجر به سرنوشتی غیر از #خط_تکامل جوامع مبدا و متروپلهای فلسفی خواهد شد.
به اطراف خود بنگریم و ببینیم چه تعداد و چه مقدار از مصادیق و #ارزشهای غربی و شرقی "#من، #جامعه و #احزاب" را احاطه کرده و #فضای_ذهنی جامعه را درنوردیده است. بنیانهای فکری که در بازده زمانی و برپایه فعل و انفعالات فکری و تاریخی بر اساس #ماده_گرایی فرهنگی ملتی تولید شده و امروز بصورت انبوه در گوشه، گوشهی جهان به انواع مختلف توسط ملتهای دیگر بازتولید میشود. مسلماً #فهم_اجتماعی ملتها از مکاتب فلسفی به ساختارهای اجتماعی و سیاسی حاکم بر جوامع بستگی دارد. برای نمونه پسوند و یا پیشوند "#دموکراتیک" برای یک حزب و جریان فکری به نوع دریافت فلسفی آنها از دموکراسی برمیگردد و نیز به خاطر داشتن این مطلب که، تعریف عملی و نظری فردی دموکرات از دموکراسی و آزادی در کنگو با فردی دموکرات در آمریکا و یا کردستان متغیر است.
🔸اینجا ملتهایی که در دریافت #مبانی_فکری و ارزشهای #فرهنگی، #اجتماعی و #سیاسی تنها به #تقلید از نظامهای اجتماعی متروپل بپردازند و در شناخت جوهر فرهنگی و یا اجتماعی #جامعه_خود عاجز باشند تنها زحمت حمل نامی را بر دوش خواهند کشید.
🔸احزاب و نظامهای سیاسی و اجتماعی در صورتی میتوانند در مورد کاربردی کردن نام و "عنوان فکریِ" فلسفههای مختلف غربی و شرقی موفق شوند که در #شناخت ساخت تاریخی و اجتماعی جامعه خود کوشا بوده و بتوانند آن رَگِ گم شدهی هویت اجتماعی خود را به برساخت جدیدی برسانند.
🔸فلذا تنها استفاده از پسوند و پیشوندهای مختلف دلیلی بر #باور و یا #اعتقاد اشخاص به این شیوههای فکری نیست، بلکه #فهم ذهنی و اجتماعی فرد و آن جامعه در قبول اینگونه فلسفهها تاثیرگذار است و احزاب و جوامع زمانی قادر خواهند بود به وعده هایی نظیر #عدالت_اجتماعی و #سعادت_همگانی نزدیک گردند که بتوانند #گوهر فرهنگی و اجتماعی جامعه خود را بشناسند و در صدد #شناخت و #معرفت بر آن "ایسم"ها باشند.
📝#افشین_غلامی، کارشناس ارشد جامعه شناسی
🔹نقل از: کانال خبر،تحلیل و سیاست↙️
https://telegram.me/afshinqholami
—----------------------------------—
@behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
⭕️رویکرد تمدنی و ارزشهای تغییرساز
🔻#افق_تمدنی
🔻#رویکرد_تمدنی
🔻#ارزشهای_تغییرساز
🔸#افق_تمدنی یک افق بلندمدت است و هماکنون رویکردی که آیندهپژوهان دارند به گونه یک #رویکرد مبتنی بر #تغییرات است؛ برای دستیابی به تمدن باید از تغییرات عبور کنیم زیرا داشتن افقهای بلندمدت سازگار با تغییرات است. تغییرات باید مدیریت و به نفع جامعه همسو و همجهت شود و اگر افق از زمان بگذرد مبنا باید #مبنای_ارزشها شود و بهعبارتدیگر مبنای جامعه #ارزشهای_تغییرساز باشد و نه تغییراتی که باعث انفعال جامعه میشود که هماکنون رویکرد غالب نگاهی پذیرای [به این] تغییرات دارد. در #مدیریت_تمدنی مهمترین نکته این است که با رصد کامل تغییرات، موقعیت جامعه را نسبت به #شاخص_کلان_تمدن و ارزشهای مطلوب رصد کنیم.
🔹#دکتر_حسین_خزایی؛
استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
ا-----------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#افق_تمدنی
🔻#رویکرد_تمدنی
🔻#ارزشهای_تغییرساز
🔸#افق_تمدنی یک افق بلندمدت است و هماکنون رویکردی که آیندهپژوهان دارند به گونه یک #رویکرد مبتنی بر #تغییرات است؛ برای دستیابی به تمدن باید از تغییرات عبور کنیم زیرا داشتن افقهای بلندمدت سازگار با تغییرات است. تغییرات باید مدیریت و به نفع جامعه همسو و همجهت شود و اگر افق از زمان بگذرد مبنا باید #مبنای_ارزشها شود و بهعبارتدیگر مبنای جامعه #ارزشهای_تغییرساز باشد و نه تغییراتی که باعث انفعال جامعه میشود که هماکنون رویکرد غالب نگاهی پذیرای [به این] تغییرات دارد. در #مدیریت_تمدنی مهمترین نکته این است که با رصد کامل تغییرات، موقعیت جامعه را نسبت به #شاخص_کلان_تمدن و ارزشهای مطلوب رصد کنیم.
🔹#دکتر_حسین_خزایی؛
استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
ا-----------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
✅مواجهه انقلاب با چالشِ "سکولاریسم پنهان"(2)
🔻#یادداشت_منتخب
🔻#سکولاریسم_پنهان
🔻#دکتر_مهدی_جمشیدی
🔸در دوره پساانقلاب، جامعه ایران به عطش و شوق وصفناپذیری در طلب دین و زندگی متدینانه بود؛ چنان که در اثر این انقلاب، ناگهان تمام معیارها و قواعد زندگی دگرگون گشت و بدعتهای طاغوتی کنار گذاشته شدند و سنتهای الهی، منزلت رسمی و غالب یافتند. #امام_خمینی(ره) که رهبری مطلق و بیچون چرای این انقلاب را بر عهده داشت، عارفی بود که میخواست جامعه را از چشمه جوشان و حیاتآفرین #ارزشهای_اسلامی، سیراب کند و دین را در گستره جامعه، حاکم نماید. ایشان میدانست که با وجود حاکمیت نظامهای طاغوتی، دین بیش از «حریم شخصی» و «زندگی فردی»، اقتدار و اعتباری نخواهد داشت و ارزشهای اسلامی در «عرصه عمومی»، مهجور و متروک باقی خواهند ماند. از این رو، غایت و مقصد بنیادی خویش را برپایی «#حکومت_اسلامی» قرار داد تا در پرتو آن بتواند زندگی اجتماعی را به معیارهای اسلامی نزدیک کند و نظم طاغوتی و تجددی را براندازد. در نظر امام خمینی (ره)، #انقلاب_اسلامی در امتداد مجاهدتهای انبیای الهی قرار داشت و واقعیتی از سنخ و جنس آنها به شمار میآمد که در آن، جز اقامه حق و عدل و تحصیل رضایت خدای متعال و فراهم ساختن جامعهای که همگان را به حیات مؤمنانه و موحدانه سوق دهد، هدفی در میان نبود. انقلاب اسلامی، انقلاب برای «اسلام» بود، و هیچ غرض و غایت دیگری در عرض این امر نمینشست و همچون آن، معتبر نبود. انقلاب اسلامی، خود برخاسته از تحول عمیق باطنی نیروهای انقلابی بود که ریشه در «تذکر پیامبرانه» امام خمینی (ره) داشت؛ ایشان توانست خودآگاهی الهی و نور فطرت قدسی را در درون نیروهای انقلابی، فعال گرداند و آنها را برای یک انقلاب اجتماعی تمامعیار و بازسازی عالم و آدم، بسیج نماید.
🔸اسلام امام خمینی(ره)، «#اسلام_سیاسی» بود؛ اسلامی که در عبادیات شخصی و حوزه فردی و مناسک ظاهری خلاصه نمیشد، بلکه در برابر نظم طاغوتی و شیطانی، صفآرایی میکرد و قدرت سیاسی را امانتی الهی میشمرد که باید در اختیار صالحان و مؤمنان قرار گیرد تا از آن به عنوان ابزاری برای تحقق کلمه طیبه و تقرب الی الله استفاده شود، نه به منظور طلب نفسانیات و دراز کردن دست تعدی و تطاول به سوی مصالح مردم. طرح اجتماعی امام خمینی(ره)، زدودن اضلاع و شئون طاغوتی «تجدد» از پیکر جامعه ایران و احیای حاکمیت «دین» در صحنه سیاست و اجتماع بود که بر عالیترین سطح از سطوح امر به معروف و نهی از منکر دلالت دارد.
#ادامه_دارد...
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#یادداشت_منتخب
🔻#سکولاریسم_پنهان
🔻#دکتر_مهدی_جمشیدی
🔸در دوره پساانقلاب، جامعه ایران به عطش و شوق وصفناپذیری در طلب دین و زندگی متدینانه بود؛ چنان که در اثر این انقلاب، ناگهان تمام معیارها و قواعد زندگی دگرگون گشت و بدعتهای طاغوتی کنار گذاشته شدند و سنتهای الهی، منزلت رسمی و غالب یافتند. #امام_خمینی(ره) که رهبری مطلق و بیچون چرای این انقلاب را بر عهده داشت، عارفی بود که میخواست جامعه را از چشمه جوشان و حیاتآفرین #ارزشهای_اسلامی، سیراب کند و دین را در گستره جامعه، حاکم نماید. ایشان میدانست که با وجود حاکمیت نظامهای طاغوتی، دین بیش از «حریم شخصی» و «زندگی فردی»، اقتدار و اعتباری نخواهد داشت و ارزشهای اسلامی در «عرصه عمومی»، مهجور و متروک باقی خواهند ماند. از این رو، غایت و مقصد بنیادی خویش را برپایی «#حکومت_اسلامی» قرار داد تا در پرتو آن بتواند زندگی اجتماعی را به معیارهای اسلامی نزدیک کند و نظم طاغوتی و تجددی را براندازد. در نظر امام خمینی (ره)، #انقلاب_اسلامی در امتداد مجاهدتهای انبیای الهی قرار داشت و واقعیتی از سنخ و جنس آنها به شمار میآمد که در آن، جز اقامه حق و عدل و تحصیل رضایت خدای متعال و فراهم ساختن جامعهای که همگان را به حیات مؤمنانه و موحدانه سوق دهد، هدفی در میان نبود. انقلاب اسلامی، انقلاب برای «اسلام» بود، و هیچ غرض و غایت دیگری در عرض این امر نمینشست و همچون آن، معتبر نبود. انقلاب اسلامی، خود برخاسته از تحول عمیق باطنی نیروهای انقلابی بود که ریشه در «تذکر پیامبرانه» امام خمینی (ره) داشت؛ ایشان توانست خودآگاهی الهی و نور فطرت قدسی را در درون نیروهای انقلابی، فعال گرداند و آنها را برای یک انقلاب اجتماعی تمامعیار و بازسازی عالم و آدم، بسیج نماید.
🔸اسلام امام خمینی(ره)، «#اسلام_سیاسی» بود؛ اسلامی که در عبادیات شخصی و حوزه فردی و مناسک ظاهری خلاصه نمیشد، بلکه در برابر نظم طاغوتی و شیطانی، صفآرایی میکرد و قدرت سیاسی را امانتی الهی میشمرد که باید در اختیار صالحان و مؤمنان قرار گیرد تا از آن به عنوان ابزاری برای تحقق کلمه طیبه و تقرب الی الله استفاده شود، نه به منظور طلب نفسانیات و دراز کردن دست تعدی و تطاول به سوی مصالح مردم. طرح اجتماعی امام خمینی(ره)، زدودن اضلاع و شئون طاغوتی «تجدد» از پیکر جامعه ایران و احیای حاکمیت «دین» در صحنه سیاست و اجتماع بود که بر عالیترین سطح از سطوح امر به معروف و نهی از منکر دلالت دارد.
#ادامه_دارد...
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
✅مواجهه انقلاب با چالشِ "سکولاریسم پنهان"(3)
🔻#یادداشت_منتخب
🔻#سکولاریسم_پنهان
🔻#دکتر_مهدی_جمشیدی
🔸با این که #امام_خمینی(ره) در دهه شصت، همواره بر #ارزشهای_اسلامی تأکید میکرد و اسلام را امالمسائل جامعه و عمل به آن را در گستره جامعه، سر گشایش مادی و معنوی و سرچشمه تمام خیرات و برکات قلمداد میکرد، در سالهای پایانی دهه شصت و با قدرتگیری #نیروهای_تکنوکرات در درون ساخت سیاسی، ورق برگشت و تحولات تعیینکنندهای به وقوع پیوست. در این راستا، مفاهیم و مقولات ارزشی همچون «انقلاب»، «انقلابیگری»، «مکتب»، «اسلام ناب محمدی»، «اخلاص»، «محرومان و مستضعفان»، «ولی نعمتانگاری مردم»، «تعهد»، «جهاد»، «شهادت»، «مسئولیت»، «خودسازی و معنویت»، «امت و امامت»، «استقلال»، «استکبارستیزی»، «شیطان بزرگ» و … در گفتارهای رسمی و عمومی، رقیق و کمرنگ شدند و مفاهیم و مقولات مادی همچون «سازندگی اقتصادی»، «توسعه اقتصادی»، «رفاه»، «سرمایهگذاری خارجی»، «تنشزدایی»، «ترقی صنعتی»، «سرمایهداری» و … رواج یافتند.
🔸جایگزینی عناصر معنایی یاد شده در گفتارهای رسمی و عمومی، از یک چرخش پرشتاب فرهنگی در خلاف جهت و غایت گفتارهای انقلاب و امام خمینی(ره) حکایت داشت. در این مقطع تاریخی، صورت «تکنیکی» و «اقتصادی» تجدد در میان مدیران و کارگزاران دولتی، مقبولیت یافت و هم #ارزشهای_انقلابی و هم نیروهای انقلابی به علت این که مانع غلبه انگاره تجدد (در قالب برنامه غربی توسعه اقتصادی) میشدند، به حاشیه سوق داده شدند. به این ترتیب، «اصالت اقتصاد» و «اقتصادمحوری» در هندسهی ایدئولوژی #لیبرال_سرمایهداری و با حمایت و هدایت نهادهای اقتصادی به اصطلاح جهانی و در حقیقت غربی، سیطره مستبدانه و تمامیتخواهانهای بر بسیاری از معادلات و مناسبات انقلاب یافت. این روند ناخوشایند و قهقرایی، دلالت بر نفوذ یافتن #سکولاریسم به درون بخشهایی از حاکمیت و شکلگیری «سکولاریسم دولتی و رسمی» –در کنار سکولاریسم روشنفکری و غیررسمی که تازه لب به سخن گشوده بود و انقلاب را به چالش میکشید– داشت.
#ادامه_دارد...
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#یادداشت_منتخب
🔻#سکولاریسم_پنهان
🔻#دکتر_مهدی_جمشیدی
🔸با این که #امام_خمینی(ره) در دهه شصت، همواره بر #ارزشهای_اسلامی تأکید میکرد و اسلام را امالمسائل جامعه و عمل به آن را در گستره جامعه، سر گشایش مادی و معنوی و سرچشمه تمام خیرات و برکات قلمداد میکرد، در سالهای پایانی دهه شصت و با قدرتگیری #نیروهای_تکنوکرات در درون ساخت سیاسی، ورق برگشت و تحولات تعیینکنندهای به وقوع پیوست. در این راستا، مفاهیم و مقولات ارزشی همچون «انقلاب»، «انقلابیگری»، «مکتب»، «اسلام ناب محمدی»، «اخلاص»، «محرومان و مستضعفان»، «ولی نعمتانگاری مردم»، «تعهد»، «جهاد»، «شهادت»، «مسئولیت»، «خودسازی و معنویت»، «امت و امامت»، «استقلال»، «استکبارستیزی»، «شیطان بزرگ» و … در گفتارهای رسمی و عمومی، رقیق و کمرنگ شدند و مفاهیم و مقولات مادی همچون «سازندگی اقتصادی»، «توسعه اقتصادی»، «رفاه»، «سرمایهگذاری خارجی»، «تنشزدایی»، «ترقی صنعتی»، «سرمایهداری» و … رواج یافتند.
🔸جایگزینی عناصر معنایی یاد شده در گفتارهای رسمی و عمومی، از یک چرخش پرشتاب فرهنگی در خلاف جهت و غایت گفتارهای انقلاب و امام خمینی(ره) حکایت داشت. در این مقطع تاریخی، صورت «تکنیکی» و «اقتصادی» تجدد در میان مدیران و کارگزاران دولتی، مقبولیت یافت و هم #ارزشهای_انقلابی و هم نیروهای انقلابی به علت این که مانع غلبه انگاره تجدد (در قالب برنامه غربی توسعه اقتصادی) میشدند، به حاشیه سوق داده شدند. به این ترتیب، «اصالت اقتصاد» و «اقتصادمحوری» در هندسهی ایدئولوژی #لیبرال_سرمایهداری و با حمایت و هدایت نهادهای اقتصادی به اصطلاح جهانی و در حقیقت غربی، سیطره مستبدانه و تمامیتخواهانهای بر بسیاری از معادلات و مناسبات انقلاب یافت. این روند ناخوشایند و قهقرایی، دلالت بر نفوذ یافتن #سکولاریسم به درون بخشهایی از حاکمیت و شکلگیری «سکولاریسم دولتی و رسمی» –در کنار سکولاریسم روشنفکری و غیررسمی که تازه لب به سخن گشوده بود و انقلاب را به چالش میکشید– داشت.
#ادامه_دارد...
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
✅مواجهه انقلاب با چالشِ "سکولاریسم پنهان"(4)
🔻#یادداشت_منتخب
🔻#سکولاریسم_پنهان
🔻#دکتر_مهدی_جمشیدی
🔸نیروهای تکنوکرات در #دولت_سازندگی، بیش از این که به تجدد «باورمند» و «معتقد» باشند، از منظر «عملگرایانه» و به سبب پیشبرد برنامه #توسعه_اقتصادی به آن نگاه میکردند. از این رو، در زمینه معرفتی و نظری، بسیار ضعیف و ناتوان بودند و نمیتوانستند مفهومسازی و تولید فکر کنند. در مقابل، #نیروهای_لیبرال که در دولت بعدی به قدرت دست یافتند، به دلیل این که علوم انسانی آموخته بودند و در زمان حاشیهنشینی و دوری از قدرت سیاسی، فعالیتهای فکری و قلمی انجام داده بودند، هم #تجدد در عمق شخصیتشان رسوب کرده و اصالتهای اسلامی و انقلابیشان را تا حد زیادی از دست داده بودند، و هم قادر بودند مواضع خود را تئوریزه کنند. به بیان دیگر، وجوه و دلالتهای سکولاریستی تجدد در این دوره تاریخی حساس، بسیار بیش از گذشته رسمیت پیدا کرد و کوشیده شد تا به عنوان نفی «قرائت رسمی از دین»، «قرائت #سکولاریستی از اسلام» ساخته و پرداخته شود که در باطن، مغلوب تجدد است. نیروهای #اصلاحطلب معتقد بودند که ارزشهای تجددی، از دو نظر اصالت داشتند: نخست این که ارزشهای تجددی، «تفوق جهانی» یافته و «مسلط» و «حاکم» شدهاند و ما به هیچ رو نمیتوانیم آنها را نادیده گرفته و انزوا و مخالفخوانی را در پیش گیریم. دیگر اینکه ارزشهای تجددی، «عالی» و «انسانی» و «برتر» هستند و از یک جهش بزرگ و درخشان در #عقلانیت انسان معاصر حکایت میکنند.
🔸پس اگر «علتمدار» به مسأله نگاه کنیم باید گفت ارزشهای تجددی، به «ضرورت تاریخی» تبدیل شده و اجتنابناپذیر و قهری و محاط شدهاند؛ و اگر «دلیلمدار» سخن بگوییم، استدلال این خواهد شد که #ارزشهای_تجددی، «فضیلت معرفتی» دارند و نقطهی اوج کمال فکری و علمی به شمار میآیند. به هر حال، چه تجدد امر «گریزناپذیر» باشد و چه امر «مطلوب»، نیروهای #لیبرال تلاش کردند دین را در هاضمهی تجدد فروبرند تا خوانش و ترجمانی #متجددانه از دین شکل گیرد، و به این واسطه، دین به نفع تجدد، «مهار» و «محدود» شود.
#پایان.
🔻شمارههای قبلی این یادداشت:
#سکولاریسم_پنهان(1)
#سکولاریسم_پنهان(2)
#سکولاریسم_پنهان(3)
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#یادداشت_منتخب
🔻#سکولاریسم_پنهان
🔻#دکتر_مهدی_جمشیدی
🔸نیروهای تکنوکرات در #دولت_سازندگی، بیش از این که به تجدد «باورمند» و «معتقد» باشند، از منظر «عملگرایانه» و به سبب پیشبرد برنامه #توسعه_اقتصادی به آن نگاه میکردند. از این رو، در زمینه معرفتی و نظری، بسیار ضعیف و ناتوان بودند و نمیتوانستند مفهومسازی و تولید فکر کنند. در مقابل، #نیروهای_لیبرال که در دولت بعدی به قدرت دست یافتند، به دلیل این که علوم انسانی آموخته بودند و در زمان حاشیهنشینی و دوری از قدرت سیاسی، فعالیتهای فکری و قلمی انجام داده بودند، هم #تجدد در عمق شخصیتشان رسوب کرده و اصالتهای اسلامی و انقلابیشان را تا حد زیادی از دست داده بودند، و هم قادر بودند مواضع خود را تئوریزه کنند. به بیان دیگر، وجوه و دلالتهای سکولاریستی تجدد در این دوره تاریخی حساس، بسیار بیش از گذشته رسمیت پیدا کرد و کوشیده شد تا به عنوان نفی «قرائت رسمی از دین»، «قرائت #سکولاریستی از اسلام» ساخته و پرداخته شود که در باطن، مغلوب تجدد است. نیروهای #اصلاحطلب معتقد بودند که ارزشهای تجددی، از دو نظر اصالت داشتند: نخست این که ارزشهای تجددی، «تفوق جهانی» یافته و «مسلط» و «حاکم» شدهاند و ما به هیچ رو نمیتوانیم آنها را نادیده گرفته و انزوا و مخالفخوانی را در پیش گیریم. دیگر اینکه ارزشهای تجددی، «عالی» و «انسانی» و «برتر» هستند و از یک جهش بزرگ و درخشان در #عقلانیت انسان معاصر حکایت میکنند.
🔸پس اگر «علتمدار» به مسأله نگاه کنیم باید گفت ارزشهای تجددی، به «ضرورت تاریخی» تبدیل شده و اجتنابناپذیر و قهری و محاط شدهاند؛ و اگر «دلیلمدار» سخن بگوییم، استدلال این خواهد شد که #ارزشهای_تجددی، «فضیلت معرفتی» دارند و نقطهی اوج کمال فکری و علمی به شمار میآیند. به هر حال، چه تجدد امر «گریزناپذیر» باشد و چه امر «مطلوب»، نیروهای #لیبرال تلاش کردند دین را در هاضمهی تجدد فروبرند تا خوانش و ترجمانی #متجددانه از دین شکل گیرد، و به این واسطه، دین به نفع تجدد، «مهار» و «محدود» شود.
#پایان.
🔻شمارههای قبلی این یادداشت:
#سکولاریسم_پنهان(1)
#سکولاریسم_پنهان(2)
#سکولاریسم_پنهان(3)
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
⭕️درسگفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(3)
🔻نقطه مقابل تمدن چیست؟
#پاورقی_2
#درسگفتارها
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔸نقطه مقابل تمدن
معمولاً، اکثر تمدنشناسان، نقطه مقابل تمدن را «#بربریت» معرفی میکنند و حتی از شرایط فقدان تمدن، برداشت ارزشی دارند؛ یعنی تمدن را خوب، و نبود آن را بد توصیف میکنند. اما من معتقدم که #تمدن، پیامد شکلگیری جامعه غير بدوی و پویا است و ظهور و بروز آن در قالب مُدن یا شهرها اتفاق میافتد؛ با این وصف، بهتر است اول، نقطه مقابل تمدن را جامعه بدوی و ساكن بدانیم و نه بربریت؛ ثانية، از زدن برچسب ارزشی به آن خودداری کنیم.
🔸تفاوت #جامعه_بدوی و ساکن با بربریت به معنای رایج، در این است که جامعه بدوی برای خود نظم و قواعدی دارد و اساساً عمده جوامع، حتی یک جامعه بسیار کوچک، مثلاً در حد یک خانواده نیز بدون نظم و قاعده قابل تصور نیست، حتی اگر این نظم و قاعده، جامع، منظم و پیشرفته نباشد اما بربریت به معنای توحش یا وحشیگری، بر حسب ظاهر، تصور یک جامعه بیقاعده و بینظم است که در مناسبات انسانی اعضای آن جامعه، بسیاری از فضایل انسانی بیمعنا و مفقود است؛ حال باید گفت، بر فرض وجود چنین جامعهای در مقام عینیت، نه تنها بربریت با جامعه بدوی یکسان نیست، فاقد بخش عمده آن ارزشهایی است که میتواند در جامعه بدوی وجود داشته باشد؛ از طرف دیگر، هر جامعه بدوی، برخلاف بربریت، به صرف اینکه بدوی و ساکن است، مطلقاً بد نیست، یا به صرف اینکه متمدن است، مطلقاً خوب نیست.
🔸ما باید برای مطلقاً بد یا مطلقاً خوب معرفی کردن جوامع، به دنبال شاخصهایی باشیم که قضاوتهای ارزشی را معنادار و موجه کند. البته از نظر من تمدن، مولد یا بسترساز شکلگیری #ارزشهای_جدید است؛ ارزشهایی که مولود #جوامع_مدنی پیشرفته است و در جامعه بدوی و ساکن مجال ظهور پیدا نمیکند؛ از این جهت، جامعه متمدن بر جامعه غیر متمدن مرجح است اما نقطه مقابل تمدن هرچند واجد این ارزشها نیست، فی نفسه ضد ارزش هم نیست.
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 20 و 21.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻نقطه مقابل تمدن چیست؟
#پاورقی_2
#درسگفتارها
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔸نقطه مقابل تمدن
معمولاً، اکثر تمدنشناسان، نقطه مقابل تمدن را «#بربریت» معرفی میکنند و حتی از شرایط فقدان تمدن، برداشت ارزشی دارند؛ یعنی تمدن را خوب، و نبود آن را بد توصیف میکنند. اما من معتقدم که #تمدن، پیامد شکلگیری جامعه غير بدوی و پویا است و ظهور و بروز آن در قالب مُدن یا شهرها اتفاق میافتد؛ با این وصف، بهتر است اول، نقطه مقابل تمدن را جامعه بدوی و ساكن بدانیم و نه بربریت؛ ثانية، از زدن برچسب ارزشی به آن خودداری کنیم.
🔸تفاوت #جامعه_بدوی و ساکن با بربریت به معنای رایج، در این است که جامعه بدوی برای خود نظم و قواعدی دارد و اساساً عمده جوامع، حتی یک جامعه بسیار کوچک، مثلاً در حد یک خانواده نیز بدون نظم و قاعده قابل تصور نیست، حتی اگر این نظم و قاعده، جامع، منظم و پیشرفته نباشد اما بربریت به معنای توحش یا وحشیگری، بر حسب ظاهر، تصور یک جامعه بیقاعده و بینظم است که در مناسبات انسانی اعضای آن جامعه، بسیاری از فضایل انسانی بیمعنا و مفقود است؛ حال باید گفت، بر فرض وجود چنین جامعهای در مقام عینیت، نه تنها بربریت با جامعه بدوی یکسان نیست، فاقد بخش عمده آن ارزشهایی است که میتواند در جامعه بدوی وجود داشته باشد؛ از طرف دیگر، هر جامعه بدوی، برخلاف بربریت، به صرف اینکه بدوی و ساکن است، مطلقاً بد نیست، یا به صرف اینکه متمدن است، مطلقاً خوب نیست.
🔸ما باید برای مطلقاً بد یا مطلقاً خوب معرفی کردن جوامع، به دنبال شاخصهایی باشیم که قضاوتهای ارزشی را معنادار و موجه کند. البته از نظر من تمدن، مولد یا بسترساز شکلگیری #ارزشهای_جدید است؛ ارزشهایی که مولود #جوامع_مدنی پیشرفته است و در جامعه بدوی و ساکن مجال ظهور پیدا نمیکند؛ از این جهت، جامعه متمدن بر جامعه غیر متمدن مرجح است اما نقطه مقابل تمدن هرچند واجد این ارزشها نیست، فی نفسه ضد ارزش هم نیست.
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 20 و 21.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
⭕️محیط زیست، "شهروندی بوم شناختی" و هوش معنوی
#مقاله
#هوش_معنوی
#شهروندی_بوم_شناختی
#محیط_زیست_و_تمدنسازی
🔸مسئوولیت و وظیفه مراقبت از محیط زیست به معنای تعهدات و مسئوولیتهای #شهروندان است. این وظیفه از نظر شیوههای انتخاب #سبک_زندگی فردی و جمعی دارای پیامدهایی است. لذا چنین دیدگاهی است که ما را به بازاندیشی در شیوههای نگریستن به روابط انسان با طبیعت وادار میکند، بهویژه مسائل #بوم_شناختی، که چشماندازهای چالشانگیزی را در برابر جامعهشناسان میگشاید. تفکر بوم شناختی در پی آن است که، چگونه در جوامع مختلف، رابطه میان روستا و شهر، جامعه و طبیعت، و انسانها با حیوانات شکل گرفتهاند...
🔸"شهروندی بوم شناختی" از لحاظ سنت نظری در دوره سوم #مطالعات_شهروندی –دوره مابعد جهانشهری– واقع شده است که یکی از ویژگیهای این دوره توجه به #ارزشهای_اعتقادی و اخلاقی میباشد. از طرف دیگر، با توجه به اینکه هوش معنوی بر #ویژگیهای_اخلاقی و اعتقادی افراد استوار است، این امر میتواند هوش معنوی را با شهروندی بوم شناختی مرتبط کند. با عنایت به مولفههای شهروندی بوم شناختی، هوش معنوی و ابعاد آن میتواند در شکلدهی #رفتارهای_شهروندیِ بوم شناختی موثر باشد. #هوش_معنوی داشتن رفتاری خردمندانه توأم با حس همدردی است، به گونهای که فرد بتواند آرامش درون و بیرونش را با وجود شرایط و پیرامونش به خوبی حفظ کند. در شهروندی بوم شناختی، بُعد #اخلاق_زیست_محیطی به عنوان یکی از مهمترین ابعاد قلمداد میشود. در این رویکرد، ارتباط هوش معنوی با شهروندی بوم شناختی مورد بررسی قرار میگیرد.
🔸در ارتباط با اهمیت این رویکرد میتوان بیان کرد که، نوع رفتار و کنش با محیط زیست، اهمیت اساسی در زندگی انسانها دارد زیرا، #محیط_زیست طبیعی پایه زندگی انسان است و #حفظ_زندگی انسان مستلزم حفظ محیط زیست است. از طرف دیگر، رفتارها و کنشهای افراد و شهروندان میتوانند تاثیر دوگانهای بر محیط اطراف انسان داشته باشند. از یک سو، رفتارها و فعالیتهای شهروندان در ارتباط با محیط پیرامون آنها میتواند موجب وارد آمدن لطمات و آسیبهای جدی بر محیط زیست باشد. کما اینکه، اکثر اندیشمندان نابسامانیها و برهم خوردن #تعادل زیست محیطی را در نتیجه رفتارهای نابخردانه انسان میدانند که مسائل و مشکلاتی نظیر؛ آلودگی های جوی، اتلاف منابعی چون آب، انتشار گازهای گلخانهای و ... را به بار آورده است. از سوی دیگر، رفتارها و کنشهای شهروندان میتواند مبتنی بر #نگاه_اکولوژیک نسبت به محیط پیرامون بوده و به طور بهینه از منابع طبیعی استفاده شود. در این راستا، #هوش_معنوی عاملی است که میتواند در نگاه اکولوژیک انسان نسبت به جهان هستی موثر باشد. #مفهوم هوش معنوی بر نقش، اهمیت و جایگاه #عنصر_معنویت در ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی انسان تاکید مینماید که مدتها به دلیل حاکمیت تفکر علمی و رفتارگرایانه و نیز تسلط مادیگرایی در زندگی بشر مورد غفلت بوده است.
🔹متن کامل این مقاله در لینک زیر:
http://jas.ui.ac.ir/article_21715.html
ا-------------------------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
#مقاله
#هوش_معنوی
#شهروندی_بوم_شناختی
#محیط_زیست_و_تمدنسازی
🔸مسئوولیت و وظیفه مراقبت از محیط زیست به معنای تعهدات و مسئوولیتهای #شهروندان است. این وظیفه از نظر شیوههای انتخاب #سبک_زندگی فردی و جمعی دارای پیامدهایی است. لذا چنین دیدگاهی است که ما را به بازاندیشی در شیوههای نگریستن به روابط انسان با طبیعت وادار میکند، بهویژه مسائل #بوم_شناختی، که چشماندازهای چالشانگیزی را در برابر جامعهشناسان میگشاید. تفکر بوم شناختی در پی آن است که، چگونه در جوامع مختلف، رابطه میان روستا و شهر، جامعه و طبیعت، و انسانها با حیوانات شکل گرفتهاند...
🔸"شهروندی بوم شناختی" از لحاظ سنت نظری در دوره سوم #مطالعات_شهروندی –دوره مابعد جهانشهری– واقع شده است که یکی از ویژگیهای این دوره توجه به #ارزشهای_اعتقادی و اخلاقی میباشد. از طرف دیگر، با توجه به اینکه هوش معنوی بر #ویژگیهای_اخلاقی و اعتقادی افراد استوار است، این امر میتواند هوش معنوی را با شهروندی بوم شناختی مرتبط کند. با عنایت به مولفههای شهروندی بوم شناختی، هوش معنوی و ابعاد آن میتواند در شکلدهی #رفتارهای_شهروندیِ بوم شناختی موثر باشد. #هوش_معنوی داشتن رفتاری خردمندانه توأم با حس همدردی است، به گونهای که فرد بتواند آرامش درون و بیرونش را با وجود شرایط و پیرامونش به خوبی حفظ کند. در شهروندی بوم شناختی، بُعد #اخلاق_زیست_محیطی به عنوان یکی از مهمترین ابعاد قلمداد میشود. در این رویکرد، ارتباط هوش معنوی با شهروندی بوم شناختی مورد بررسی قرار میگیرد.
🔸در ارتباط با اهمیت این رویکرد میتوان بیان کرد که، نوع رفتار و کنش با محیط زیست، اهمیت اساسی در زندگی انسانها دارد زیرا، #محیط_زیست طبیعی پایه زندگی انسان است و #حفظ_زندگی انسان مستلزم حفظ محیط زیست است. از طرف دیگر، رفتارها و کنشهای افراد و شهروندان میتوانند تاثیر دوگانهای بر محیط اطراف انسان داشته باشند. از یک سو، رفتارها و فعالیتهای شهروندان در ارتباط با محیط پیرامون آنها میتواند موجب وارد آمدن لطمات و آسیبهای جدی بر محیط زیست باشد. کما اینکه، اکثر اندیشمندان نابسامانیها و برهم خوردن #تعادل زیست محیطی را در نتیجه رفتارهای نابخردانه انسان میدانند که مسائل و مشکلاتی نظیر؛ آلودگی های جوی، اتلاف منابعی چون آب، انتشار گازهای گلخانهای و ... را به بار آورده است. از سوی دیگر، رفتارها و کنشهای شهروندان میتواند مبتنی بر #نگاه_اکولوژیک نسبت به محیط پیرامون بوده و به طور بهینه از منابع طبیعی استفاده شود. در این راستا، #هوش_معنوی عاملی است که میتواند در نگاه اکولوژیک انسان نسبت به جهان هستی موثر باشد. #مفهوم هوش معنوی بر نقش، اهمیت و جایگاه #عنصر_معنویت در ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی انسان تاکید مینماید که مدتها به دلیل حاکمیت تفکر علمی و رفتارگرایانه و نیز تسلط مادیگرایی در زندگی بشر مورد غفلت بوده است.
🔹متن کامل این مقاله در لینک زیر:
http://jas.ui.ac.ir/article_21715.html
ا-------------------------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr