💢نظریات سید قطب در باره نقد تمدن غربی، لزوم تأسیس تمدن اسلامی، و تأثیر و انعکاس آن در ایران(2)
✍حجتالاسلامدکتررسولجعفریان
#سید_قطب_و_نقد_تمدن_غرب
🔸همینطور از کتاب #الحجاب مودودی (ص 96، ص 222 ـ 223). در ادامه، از دوران #قرون_وسطای اروپا و عقب ماندگیهای آن یاد شده، و این که مسیحیت چهاندازه نقش داشته، و زمانی که غرب هشیار شده، سبب مبارزهاش با دین و رویگردانی از آن شده است (ص 104). این نگاه در بین نویسندگان ایرانی جدی بود و آقای مطهری هم در مقدمه علل گرایش به مادیگری به آن پرداخت. بحث از زن یکی از جنبههای دیگر #تمدن_غرب است که به نظر #سید_قطب سبب آشفتگی شدهاست. در این تفکر، زن از هویت اصلی خود خارج شدهاست، در حالی که به نظر سید قطب اسلام، در این زمینه برخورد بسیار خوب و متعادلی دارد (106 به بعد). اشکال اینجا هم به کلیسا بر میگردد که زن را موجودی شرور میدانست و دوره جدید به خاطر دشمنی با کلیسا و آن باورها، مسیر را این چنین دنبال کرده است(ص 121ـ 122).
🔸در ادامه بحث فساد در غرب اینجا صریح تر دنبال شده و سید قطب حتی از نمونهای که خودش در امریکا در یک هتل از یک مستخدم شنیده، نقل کرده تا عمق این فساد را نشان دهد (ص 126). برای یک مسلمان سنتی، در امر فساد، امری بالاتر این قبیل امور به چشم نمی آمد. به نظر سید قطب، غرب امروز به روم باستان برگشته است که سراسر به لذت فکر میکرد (ص 129). اروپایی های امروز، مسیحی نیستند، بلکه ماتریالیست هستند. وی این مطالب را از کتاب #ندوی یعنی همان اثر معروف ماذا خسر العالم نقل کرده است (ص 133).
🔸وی صفحاتی از کتاب امریکا التی رأیت خود را در اینجا آورده تا عمق بیدینی و بیاعتقادی امریکاییها را به کلیسا، به رغم شهرت عکس آن، نشان دهد. از نظر او، این که مردم را برای کشاندن به کلیسا دعوت به سرو غذای سبک در آنجا کنند، (تبلیغاتی که از سوی برخی از کلیساها دیده) و مواردی از این قبیل، شاهد مثال او از تحریف معنای دین و عبادت است (ص 135). سید قطب در بخش #نظامات_سیاسی و اقتصادی هم همان آشفتگی و اضطراب را دنبال کرده و میخواهد نشان بدهد که مارکسیسم که امیدی برای اصلاح بود، کاری از پیش نبرد، و به نظر سید قطب راه درست «در آن صورت امکانپذیر است که حرکتی عمومی و مجدانه و پیگیر برای استقرار #نظام_اسلامی در همه گوشه و کنارهای اجتماع بوجود آید». (ص 151)
#ادامه_دارد...
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
✍حجتالاسلامدکتررسولجعفریان
#سید_قطب_و_نقد_تمدن_غرب
🔸همینطور از کتاب #الحجاب مودودی (ص 96، ص 222 ـ 223). در ادامه، از دوران #قرون_وسطای اروپا و عقب ماندگیهای آن یاد شده، و این که مسیحیت چهاندازه نقش داشته، و زمانی که غرب هشیار شده، سبب مبارزهاش با دین و رویگردانی از آن شده است (ص 104). این نگاه در بین نویسندگان ایرانی جدی بود و آقای مطهری هم در مقدمه علل گرایش به مادیگری به آن پرداخت. بحث از زن یکی از جنبههای دیگر #تمدن_غرب است که به نظر #سید_قطب سبب آشفتگی شدهاست. در این تفکر، زن از هویت اصلی خود خارج شدهاست، در حالی که به نظر سید قطب اسلام، در این زمینه برخورد بسیار خوب و متعادلی دارد (106 به بعد). اشکال اینجا هم به کلیسا بر میگردد که زن را موجودی شرور میدانست و دوره جدید به خاطر دشمنی با کلیسا و آن باورها، مسیر را این چنین دنبال کرده است(ص 121ـ 122).
🔸در ادامه بحث فساد در غرب اینجا صریح تر دنبال شده و سید قطب حتی از نمونهای که خودش در امریکا در یک هتل از یک مستخدم شنیده، نقل کرده تا عمق این فساد را نشان دهد (ص 126). برای یک مسلمان سنتی، در امر فساد، امری بالاتر این قبیل امور به چشم نمی آمد. به نظر سید قطب، غرب امروز به روم باستان برگشته است که سراسر به لذت فکر میکرد (ص 129). اروپایی های امروز، مسیحی نیستند، بلکه ماتریالیست هستند. وی این مطالب را از کتاب #ندوی یعنی همان اثر معروف ماذا خسر العالم نقل کرده است (ص 133).
🔸وی صفحاتی از کتاب امریکا التی رأیت خود را در اینجا آورده تا عمق بیدینی و بیاعتقادی امریکاییها را به کلیسا، به رغم شهرت عکس آن، نشان دهد. از نظر او، این که مردم را برای کشاندن به کلیسا دعوت به سرو غذای سبک در آنجا کنند، (تبلیغاتی که از سوی برخی از کلیساها دیده) و مواردی از این قبیل، شاهد مثال او از تحریف معنای دین و عبادت است (ص 135). سید قطب در بخش #نظامات_سیاسی و اقتصادی هم همان آشفتگی و اضطراب را دنبال کرده و میخواهد نشان بدهد که مارکسیسم که امیدی برای اصلاح بود، کاری از پیش نبرد، و به نظر سید قطب راه درست «در آن صورت امکانپذیر است که حرکتی عمومی و مجدانه و پیگیر برای استقرار #نظام_اسلامی در همه گوشه و کنارهای اجتماع بوجود آید». (ص 151)
#ادامه_دارد...
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢نظریات سید قطب در باره نقد تمدن غربی، لزوم تأسیس تمدن اسلامی، و تأثیر و انعکاس آن در ایران(3)
✍حجتالاسلام دکتر رسول جعفریان
🔻#سید_قطب_و_نقد_تمدن_غرب
🔸پیشنهادی که #سید_قطب برای اصلاح این جهان دارد، و نظریه مهمی است، ایجاد یک #نظام_اسلامی در برابر نظامات به نظر او آشفته و ویرانه غربی است. باید آن را ایجاد کرد تا اسلام محقق شده شناخته شود. وی به نقد سرمایهداری و سوسیالیسم پرداخته تا راه اسلامی را به عنوان راه میانه باز کند. در فصل دیگری از کتاب، #تمدن_غربی به عنوان تمدنی ناسازگار با انسان عنوان شده و سید قطب، مطالبی از کتاب دیگرش با عنوان «المستقبل لهذا الدین» آورده است، کتابی که مترجم آن هم #آیتالله_خامنهای با عنوان «آینده در قلمرو اسلام» است (ص 177). در اینجا باز سراغ انتقادهای #آلکسیس_کارل از تمدن غربی رفته، و این که «تمدن جدید در وضع دشوار و اسفناکی قرار گرفته است» (ص 179). سید قطب، طی صفحاتی چند، بندهایی از انتقادات آلکسیس کارل را از تمدن جدید نقل کرده است ( تا ص 184) و پس از آن، هم همچنان زیر سلطه آرای او، بحثهای خود را از #نقد_غرب ادامه داده و البته میگوید: مدرک ما برای محکومیت این تمدن ... منحصر در گفتههای این رجل دانشمند نیست» (ص 188).
🔸وی از این که کارل، خیلی به دین باور ندارد هم اظهار گلایه کرده، دریافت او را نادرست و ناقص و تحت تأثیر شرایط فکری اروپا دانسته است (ص 189). در بحث بعدی این کتاب، با عنوان انتقام طبیعت، باز از تعارض تمدن جدید با #ماهیت_انسان، یاد شده و بر محور مطالب و اظهارات همان آلکسیس کارل پیش میرود، مانند این که در تمدن جدید، چه اندازه شمار کسانی که اختلال روانی دارند، زیاد شده است (ص 207). مسأله بعد باز بر اساس به گفته سید قطب «گواهی عالمانه او» یعنی کارل، در باره #مناسبات زن و مرد در تمدن جدید است، به طوری که در تمدن جدید، روال بر اساس ضدیت با طبیعت است و در این مورد خاص، دور کردن زنان از وظیفه مادری و به طور خاص، زایمان و تبعات آن. مطالبی هم از ویل دورانت آمده، و در نهایت، از #زندگی_ماشینی و تغییراتی که روی آدم ها پدید آورده، سخن گفته شده است (ص 218).
🔸در صفحات اخیر کتاب، باز از رواج فساد و فحشا و منکرات در غرب و حوزههای نفوذ تمدن غربی بحث شده، و این که چطور از «هر سو انگیزه های شهوت و مناظر هوس انگیز» افراد جامعه را احاطه کرده است (ص 231). چنان که اشاره کردیم، این فساد، مهمترین رکن انتقاد نویسندگان مسلمان از زندگی غربی و موثرترین عامل برای تولید واکنش منفی نسبت به غرب در میان مردم مسلمان است. اما نمونهها مثل این که #شهوترانی در فرانسه چه ضربهای بر پیکر ملت فرانسه وارد کرده و سبب تحلیل قوای جسمانی و ضعف و ناتوانی بدنی آنان شده، از حاشیههای دیگر بحث در باره وجوه فساد در #تمدن_غرب است (ص 233). چنان که این آزادی جنسی، بنیاد خانواده را در فرانسه متلاشی کرده است. این نمونهها بر اساس گواهیهای که از مطبوعات وقت در باره مسائل رخداده در جوامع غربی ارائه میشود، ادامه مییابد.
🔸بخشی از آنها از دیده های خانم #عائشه_عبدالرحمان یا همان بنت الشاطی است که از مشاهداتش در وین نقل و در روزنامه الاهرام چاپ کرده است. در آنجا از قول یک خانم طبیب فرنگی آمده است که در غرب نسل تازهای از زنان شاغل پدید آمده که رفتارهای عمومی این تمدن بیماری صعب العلاج نازایی برای آنها آورده، بدون این که فیزیولوژی ظاهری و جسمیشان تغییر کرده باشد. این در واقع ناشی از وضع شغلی آنهاست (ص 238 ـ 242). این گزارشهای مطبوعاتی که مانند آن در ایران هم توسط نویسندگان وقت مذهبی مانند مرحوم زمانی و دیگران استفاده میشود، به یک روش دایمی برای اثبات خرابی وضع غرب مورد استفاده بود.
#ادامه_دارد...
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
✍حجتالاسلام دکتر رسول جعفریان
🔻#سید_قطب_و_نقد_تمدن_غرب
🔸پیشنهادی که #سید_قطب برای اصلاح این جهان دارد، و نظریه مهمی است، ایجاد یک #نظام_اسلامی در برابر نظامات به نظر او آشفته و ویرانه غربی است. باید آن را ایجاد کرد تا اسلام محقق شده شناخته شود. وی به نقد سرمایهداری و سوسیالیسم پرداخته تا راه اسلامی را به عنوان راه میانه باز کند. در فصل دیگری از کتاب، #تمدن_غربی به عنوان تمدنی ناسازگار با انسان عنوان شده و سید قطب، مطالبی از کتاب دیگرش با عنوان «المستقبل لهذا الدین» آورده است، کتابی که مترجم آن هم #آیتالله_خامنهای با عنوان «آینده در قلمرو اسلام» است (ص 177). در اینجا باز سراغ انتقادهای #آلکسیس_کارل از تمدن غربی رفته، و این که «تمدن جدید در وضع دشوار و اسفناکی قرار گرفته است» (ص 179). سید قطب، طی صفحاتی چند، بندهایی از انتقادات آلکسیس کارل را از تمدن جدید نقل کرده است ( تا ص 184) و پس از آن، هم همچنان زیر سلطه آرای او، بحثهای خود را از #نقد_غرب ادامه داده و البته میگوید: مدرک ما برای محکومیت این تمدن ... منحصر در گفتههای این رجل دانشمند نیست» (ص 188).
🔸وی از این که کارل، خیلی به دین باور ندارد هم اظهار گلایه کرده، دریافت او را نادرست و ناقص و تحت تأثیر شرایط فکری اروپا دانسته است (ص 189). در بحث بعدی این کتاب، با عنوان انتقام طبیعت، باز از تعارض تمدن جدید با #ماهیت_انسان، یاد شده و بر محور مطالب و اظهارات همان آلکسیس کارل پیش میرود، مانند این که در تمدن جدید، چه اندازه شمار کسانی که اختلال روانی دارند، زیاد شده است (ص 207). مسأله بعد باز بر اساس به گفته سید قطب «گواهی عالمانه او» یعنی کارل، در باره #مناسبات زن و مرد در تمدن جدید است، به طوری که در تمدن جدید، روال بر اساس ضدیت با طبیعت است و در این مورد خاص، دور کردن زنان از وظیفه مادری و به طور خاص، زایمان و تبعات آن. مطالبی هم از ویل دورانت آمده، و در نهایت، از #زندگی_ماشینی و تغییراتی که روی آدم ها پدید آورده، سخن گفته شده است (ص 218).
🔸در صفحات اخیر کتاب، باز از رواج فساد و فحشا و منکرات در غرب و حوزههای نفوذ تمدن غربی بحث شده، و این که چطور از «هر سو انگیزه های شهوت و مناظر هوس انگیز» افراد جامعه را احاطه کرده است (ص 231). چنان که اشاره کردیم، این فساد، مهمترین رکن انتقاد نویسندگان مسلمان از زندگی غربی و موثرترین عامل برای تولید واکنش منفی نسبت به غرب در میان مردم مسلمان است. اما نمونهها مثل این که #شهوترانی در فرانسه چه ضربهای بر پیکر ملت فرانسه وارد کرده و سبب تحلیل قوای جسمانی و ضعف و ناتوانی بدنی آنان شده، از حاشیههای دیگر بحث در باره وجوه فساد در #تمدن_غرب است (ص 233). چنان که این آزادی جنسی، بنیاد خانواده را در فرانسه متلاشی کرده است. این نمونهها بر اساس گواهیهای که از مطبوعات وقت در باره مسائل رخداده در جوامع غربی ارائه میشود، ادامه مییابد.
🔸بخشی از آنها از دیده های خانم #عائشه_عبدالرحمان یا همان بنت الشاطی است که از مشاهداتش در وین نقل و در روزنامه الاهرام چاپ کرده است. در آنجا از قول یک خانم طبیب فرنگی آمده است که در غرب نسل تازهای از زنان شاغل پدید آمده که رفتارهای عمومی این تمدن بیماری صعب العلاج نازایی برای آنها آورده، بدون این که فیزیولوژی ظاهری و جسمیشان تغییر کرده باشد. این در واقع ناشی از وضع شغلی آنهاست (ص 238 ـ 242). این گزارشهای مطبوعاتی که مانند آن در ایران هم توسط نویسندگان وقت مذهبی مانند مرحوم زمانی و دیگران استفاده میشود، به یک روش دایمی برای اثبات خرابی وضع غرب مورد استفاده بود.
#ادامه_دارد...
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢نظریات سید قطب در باره نقد تمدن غربی، لزوم تأسیس تمدن اسلامی، و تأثیر و انعکاس آن در ایران(4)
✍حجتالاسلام دکتر رسول جعفریان
🔻 #سید_قطب_و_نقد_تمدن_غرب
🔸آخرین فصل کتاب، «راه نجات چیست؟» است، آنجا هم جملات اول از #آلکسیس_کارل است که کتاب انسان موجود ناشناخته را با این هدف نوشته که ما راهی جز واژگون کردن #تمدن_صنعتی غرب نداریم، اما چون این ممکن نیست، و بازگشت به عقبروا نه، باید راه دیگری بیابیم. آن وقت راههایی را توصیه کرده و #سید_قطب عیناً مطالب او را طی صفحاتی نقل نموده است (ص 255 ـ 260). سید قطب انتقادهایی به کارل دارد، و میگوید اشکال اصلی نوع ایمان غربیها به علم، و نوع تلقی آنها از دین است، این دو باید اصلاح شود (ص 261). اینها مطالبی است که به گفته وی الکسیس کارل هم نمیفهمد، چون محصور در تمدن غربی است و برای همین، راه حل اصلی به ذهن او هم که منتقد غرب است، نمیرسد.
🔸به نظر وی، اشکال کارل این است همه راهحل را در «علم» جستجو میکند، و #دین در نگاه جامعه او حداکثر یک گرایش صوفیانه یا نوعی احساس روانی و تصفیه اخلاقی است (ص 262). سید قطب می گوید ما باید امثال کارل را با تکیه بر #اسلام نجات دهیم و راه را به او بیاموزیم (ص 263). البته، سید قطب تأکید دارد ما تمدن صنعتی را قبول داریم و اساساً این #نگرش_تجربی، از طریق اندلس به اروپای غربی رسیده است، نگرشی که ضد تفکر یونانی و تجریدی بوده است (ص 271). آنچه از تمدن جدید از نظر اسلام نکوهیده است، چیزی سوای زیربنای علمی تجربی است (ص 273). در اینجا خلاصهای از دیدگاههای اسلام در باره اسلام و #نظام_اقتصادی بیان میکند، و هدف آن را حفظ انسانیت میداند. یک نکته مهم از نظر سید قطب این است که چطور باید این مطلب را به دنیا نشان داد. او بر این باور است که هزاران خَطاب و کتاب و فیلم برای نشان دادن نظر اسلام، قادر نیست به اندازه «یک اجتماع کوچک که در نقطهای دور افتاده بر اساس اسلام تشکیل شود» مزایای اسلام را نشان دهد (ص 287).
🔸این توصیه مهم سید قطب در باره تشکیل #حکومت_اسلامی است که بتواند به عنوان یک ایدهآل، معرف اسلام باشد. اما مشکل، صهیونیستها و صلیبیها هستند که با این راه مبارزه میکنند. آنها از نشر کتاب هراسی ندارند، جلوی سخنرانی را نمیگیرند، اما در عمل، مانع از تحقق چنین جامعهای میشوند: «ولی هرگز هرگز به هیچ عنوان و به هیچ صورت، تشکیل جامعهای را بر اساس اسلام در هیچ نقطهای از جهان ولو در یکی از دور افتادهترین جزائر اقیانوسها، نمیتوانند تحمل کنند» (ص 287). از نظر سید قطب، تشکیل این جامعه، یعنی اسلام تحقق یافته که آنها با آن مخالف هستند «و به هیچ عنوان وجود تحقق یافتهای را تحمل نمی کنند»(ص 288). وی در پایان به دشواریهایی که سر راه محقق #ساختن_اسلام به صورت عملی آن هم در مواجه با تمدن کنونی است، سخن گفته است. سید قطب میگوید هنوز مشکلات درست کردن چنین جامعهای را نمیدانیم، اما آگاهیم که باید بسیار سخت باشد. وی از اجرای شریعت به عنوان اصلیترین نکته در آن جامعه تحقق یافته اسلامی اشاره کرده و به برخی از جوانب آن پرداخته است.
#ادامه_دارد...
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
✍حجتالاسلام دکتر رسول جعفریان
🔻 #سید_قطب_و_نقد_تمدن_غرب
🔸آخرین فصل کتاب، «راه نجات چیست؟» است، آنجا هم جملات اول از #آلکسیس_کارل است که کتاب انسان موجود ناشناخته را با این هدف نوشته که ما راهی جز واژگون کردن #تمدن_صنعتی غرب نداریم، اما چون این ممکن نیست، و بازگشت به عقبروا نه، باید راه دیگری بیابیم. آن وقت راههایی را توصیه کرده و #سید_قطب عیناً مطالب او را طی صفحاتی نقل نموده است (ص 255 ـ 260). سید قطب انتقادهایی به کارل دارد، و میگوید اشکال اصلی نوع ایمان غربیها به علم، و نوع تلقی آنها از دین است، این دو باید اصلاح شود (ص 261). اینها مطالبی است که به گفته وی الکسیس کارل هم نمیفهمد، چون محصور در تمدن غربی است و برای همین، راه حل اصلی به ذهن او هم که منتقد غرب است، نمیرسد.
🔸به نظر وی، اشکال کارل این است همه راهحل را در «علم» جستجو میکند، و #دین در نگاه جامعه او حداکثر یک گرایش صوفیانه یا نوعی احساس روانی و تصفیه اخلاقی است (ص 262). سید قطب می گوید ما باید امثال کارل را با تکیه بر #اسلام نجات دهیم و راه را به او بیاموزیم (ص 263). البته، سید قطب تأکید دارد ما تمدن صنعتی را قبول داریم و اساساً این #نگرش_تجربی، از طریق اندلس به اروپای غربی رسیده است، نگرشی که ضد تفکر یونانی و تجریدی بوده است (ص 271). آنچه از تمدن جدید از نظر اسلام نکوهیده است، چیزی سوای زیربنای علمی تجربی است (ص 273). در اینجا خلاصهای از دیدگاههای اسلام در باره اسلام و #نظام_اقتصادی بیان میکند، و هدف آن را حفظ انسانیت میداند. یک نکته مهم از نظر سید قطب این است که چطور باید این مطلب را به دنیا نشان داد. او بر این باور است که هزاران خَطاب و کتاب و فیلم برای نشان دادن نظر اسلام، قادر نیست به اندازه «یک اجتماع کوچک که در نقطهای دور افتاده بر اساس اسلام تشکیل شود» مزایای اسلام را نشان دهد (ص 287).
🔸این توصیه مهم سید قطب در باره تشکیل #حکومت_اسلامی است که بتواند به عنوان یک ایدهآل، معرف اسلام باشد. اما مشکل، صهیونیستها و صلیبیها هستند که با این راه مبارزه میکنند. آنها از نشر کتاب هراسی ندارند، جلوی سخنرانی را نمیگیرند، اما در عمل، مانع از تحقق چنین جامعهای میشوند: «ولی هرگز هرگز به هیچ عنوان و به هیچ صورت، تشکیل جامعهای را بر اساس اسلام در هیچ نقطهای از جهان ولو در یکی از دور افتادهترین جزائر اقیانوسها، نمیتوانند تحمل کنند» (ص 287). از نظر سید قطب، تشکیل این جامعه، یعنی اسلام تحقق یافته که آنها با آن مخالف هستند «و به هیچ عنوان وجود تحقق یافتهای را تحمل نمی کنند»(ص 288). وی در پایان به دشواریهایی که سر راه محقق #ساختن_اسلام به صورت عملی آن هم در مواجه با تمدن کنونی است، سخن گفته است. سید قطب میگوید هنوز مشکلات درست کردن چنین جامعهای را نمیدانیم، اما آگاهیم که باید بسیار سخت باشد. وی از اجرای شریعت به عنوان اصلیترین نکته در آن جامعه تحقق یافته اسلامی اشاره کرده و به برخی از جوانب آن پرداخته است.
#ادامه_دارد...
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢تمدن در آینه قرآن/ #شماره_1
#قرآن_و_تمدن
🔻قرآن کریم، کدام تمدن را متعالی میداند؟
معیار تمدن و شهرنشینی متعالی در قرآن کریم، داشتن فرهنگ دینی و خداشناسی و ارتباط با خدا میباشد. به همین دلیل قرآن کریم، هر شهرنشینی و پیشرفت در امور مادی و علمی را تمدن نمیداند و مرکز کار و فعالیت آنها را مدینه نمیشناسد؛ بلکه آن مجتمع که در مسیر هدفهای الهی باشند و در اصطلاح قرآن کریم، افراد صالح باشند، آنها را صاحب تمدن و محل اجتماع و فعالیت آنها را شهر میداند؛ در نتیجه آن تمدنی را پیشرفتهتر میداند که مسیر حرکت اجتماعی و فردی آنها با برنامه انبیای الهی موافقتر و همراهتر باشد.
#ادامه_دارد...
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
#قرآن_و_تمدن
🔻قرآن کریم، کدام تمدن را متعالی میداند؟
معیار تمدن و شهرنشینی متعالی در قرآن کریم، داشتن فرهنگ دینی و خداشناسی و ارتباط با خدا میباشد. به همین دلیل قرآن کریم، هر شهرنشینی و پیشرفت در امور مادی و علمی را تمدن نمیداند و مرکز کار و فعالیت آنها را مدینه نمیشناسد؛ بلکه آن مجتمع که در مسیر هدفهای الهی باشند و در اصطلاح قرآن کریم، افراد صالح باشند، آنها را صاحب تمدن و محل اجتماع و فعالیت آنها را شهر میداند؛ در نتیجه آن تمدنی را پیشرفتهتر میداند که مسیر حرکت اجتماعی و فردی آنها با برنامه انبیای الهی موافقتر و همراهتر باشد.
#ادامه_دارد...
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢نقش بصیرت در شکوفایی یا اضمحلال تمدنها/ #شماره_1
#بصیرت_تمدنی
#فراز_و_فرود_تمدنها
#آیتالله_خلیل_منصوری
🔻مقدمه:
خداوند در آیات قرآن در بیان علل و عوامل فراز و فرود تمدنها، افزون بر منشائیت خود و خاستگاهی خدایی این پدیدهها و تغییرات، بر عوامل و اسباب خاصی تاکید ویژهای دارد. یکی از این اسباب و عوامل مهم و اساسی که در آیات چندی در هنگام تحلیل و تبیین فراز و فرود تمدنها بدان اشاره شده است، نقش بصیرت است. نویسنده در این مطلب اهمیت و نقش بصیرت را پیدایش و نابودی تمدنها بررسی کرده است.
✳️بصیرت، توانایی تحلیل درست پدیدههاست/1
بصیرت، بینایی خاصی است که به انسان این توانایی را میبخشد تا پدیدههای جهانی و جامعه را تحلیل و تبیین درست بکند. بصیرت و بینایی همانند شنوایی و خردورزی، با دیدن و شنیدن و عقل و قلب داشتن تفاوت دارد. از این رو خداوند در آیاتی از قرآن از انسانهایی حکایت میکند که چشم دارند ولی از بینایی برخوردار نمیباشند، یا آنکه گوش دارند، ولی بهرهای از شنوایی نبردهاند و یا عقل دارند، ولی خردمند و خردورز نیستند و نمیتوانند مسائل را در کنار هم قرار دهند و به یک تحلیل کلی و جامع از موضوع برسند و دارای درک و فهم نیستند. (اعراف، آیات ۱۷۹ و ۱۹۵ و ۱۹۸)
🔅انسان بصیر و بینا کسی است که از همه منابع و ابزارهای شناختی تحت حاکمیت خرد بهره میگیرد و امور و مسائل هستی و جامعه را در کنار هم میگذارد و با نگرش فلسفی و عقلانی، تحلیل و تبیین راست و درستی از آن ارائه داده و حکیمانه توصیههایی را به خود و دیگران میکند و از توصیهها درست بهره میبرد. از این روست که توانایی و قدرت تشخیص حق از باطل را مییابد و میتواند در هنگام فتنهها و آمیخته شدن حق و باطل، به فرقان و جداسازی بپردازد و از تردید و دودلی بیرون آید و مسیر حق را بشناسد و بپیماید.
🔅انسان بصیر به یک معنا انسانی فلسفی و خردورز و حکیم و فرزانه است؛ زیرا درک کلیات و کنار هم گذاشتن جزئیات و جدا کردن مصادیق فریب و نیرنگ و باطل، از غیر آنها، نیازمند یک کلینگری و قرار گرفتن در فرازی برتر و بالاتر از جزئیات است. این گونه است که در میدان فتنه و جنگ، در یک بلندی قرار دارد که میتواند از آنجا جزئیات را کنار هم بگذارد و طرح کلی به دست آورد و موقعیت خود را به درستی بشناسد و راه رهایی را بیابد و بر موقعیت مسلط شود. او از این توانایی برخوردار است که قطعات یک جورچین را در کنار هم بگذارد و تصویری روشن ارائه دهد.
🔅بر این اساس خداوند انسانهای بصیر را انسانهای حکیم، خردورز و اولوا الالباب و دارندگان خرد معرفی میکند که توانایی دیدن باطن چیزها را دارند و میتوانند از ظواهر بگذرند و به حقایق ورای این ظواهر دست یابند. در حالی که فاقدان بینایی و بصیرت، با آنکه همه ابزارها و منابع شناختی را در اختیار دارند، نمیتوانند به این تحلیل و تبیین راست و درست برسند. لذا با چشم خویش نمیتوانند راه را از چاه بازشناسند و با آنکه از توانایی دیدن و نظر کردن برخوردار هستند ولی توانایی بینایی را ندارند.(یونس، آیه ۶۷؛ هود، آیه ۲۰)
#ادامه_دارد...
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
#بصیرت_تمدنی
#فراز_و_فرود_تمدنها
#آیتالله_خلیل_منصوری
🔻مقدمه:
خداوند در آیات قرآن در بیان علل و عوامل فراز و فرود تمدنها، افزون بر منشائیت خود و خاستگاهی خدایی این پدیدهها و تغییرات، بر عوامل و اسباب خاصی تاکید ویژهای دارد. یکی از این اسباب و عوامل مهم و اساسی که در آیات چندی در هنگام تحلیل و تبیین فراز و فرود تمدنها بدان اشاره شده است، نقش بصیرت است. نویسنده در این مطلب اهمیت و نقش بصیرت را پیدایش و نابودی تمدنها بررسی کرده است.
✳️بصیرت، توانایی تحلیل درست پدیدههاست/1
بصیرت، بینایی خاصی است که به انسان این توانایی را میبخشد تا پدیدههای جهانی و جامعه را تحلیل و تبیین درست بکند. بصیرت و بینایی همانند شنوایی و خردورزی، با دیدن و شنیدن و عقل و قلب داشتن تفاوت دارد. از این رو خداوند در آیاتی از قرآن از انسانهایی حکایت میکند که چشم دارند ولی از بینایی برخوردار نمیباشند، یا آنکه گوش دارند، ولی بهرهای از شنوایی نبردهاند و یا عقل دارند، ولی خردمند و خردورز نیستند و نمیتوانند مسائل را در کنار هم قرار دهند و به یک تحلیل کلی و جامع از موضوع برسند و دارای درک و فهم نیستند. (اعراف، آیات ۱۷۹ و ۱۹۵ و ۱۹۸)
🔅انسان بصیر و بینا کسی است که از همه منابع و ابزارهای شناختی تحت حاکمیت خرد بهره میگیرد و امور و مسائل هستی و جامعه را در کنار هم میگذارد و با نگرش فلسفی و عقلانی، تحلیل و تبیین راست و درستی از آن ارائه داده و حکیمانه توصیههایی را به خود و دیگران میکند و از توصیهها درست بهره میبرد. از این روست که توانایی و قدرت تشخیص حق از باطل را مییابد و میتواند در هنگام فتنهها و آمیخته شدن حق و باطل، به فرقان و جداسازی بپردازد و از تردید و دودلی بیرون آید و مسیر حق را بشناسد و بپیماید.
🔅انسان بصیر به یک معنا انسانی فلسفی و خردورز و حکیم و فرزانه است؛ زیرا درک کلیات و کنار هم گذاشتن جزئیات و جدا کردن مصادیق فریب و نیرنگ و باطل، از غیر آنها، نیازمند یک کلینگری و قرار گرفتن در فرازی برتر و بالاتر از جزئیات است. این گونه است که در میدان فتنه و جنگ، در یک بلندی قرار دارد که میتواند از آنجا جزئیات را کنار هم بگذارد و طرح کلی به دست آورد و موقعیت خود را به درستی بشناسد و راه رهایی را بیابد و بر موقعیت مسلط شود. او از این توانایی برخوردار است که قطعات یک جورچین را در کنار هم بگذارد و تصویری روشن ارائه دهد.
🔅بر این اساس خداوند انسانهای بصیر را انسانهای حکیم، خردورز و اولوا الالباب و دارندگان خرد معرفی میکند که توانایی دیدن باطن چیزها را دارند و میتوانند از ظواهر بگذرند و به حقایق ورای این ظواهر دست یابند. در حالی که فاقدان بینایی و بصیرت، با آنکه همه ابزارها و منابع شناختی را در اختیار دارند، نمیتوانند به این تحلیل و تبیین راست و درست برسند. لذا با چشم خویش نمیتوانند راه را از چاه بازشناسند و با آنکه از توانایی دیدن و نظر کردن برخوردار هستند ولی توانایی بینایی را ندارند.(یونس، آیه ۶۷؛ هود، آیه ۲۰)
#ادامه_دارد...
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
بهسوی تمدن نوین اسلامی
💢 ما ایرانیان کجای مدرنیته ایستادهایم* ✍ محمد میلانی #مدرنیته_ما #یادداشت_منتخب 🔸#مدرنیته چیست؟ #مدرنیسم کدام است؟ امر مدرن یعنی چه؟ دنیای مدرن کجاست؟ در دنیای مدرن چه اتفاقاتی میافتد؟ براین مبنا به چه امری سنت میگویند؟ آیا ما مدرن هستیم؟ آیا توهم مدرنیته…
💢 ما ایرانیان کجای مدرنیته ایستادهایم* (بخش دوم)
✍️ محمد میلانی
#یادداشت_منتخب
#درسگفتارها_درباب_مدرنیت_ما
🔸یک توهم ماندگار
غرب مدرنی که تا مدتها فقط از طریق زیارت رفتگان به بلادها و سرزمینهای مختلفش، برای دیگر ایرانیها معنا و مفهوم و جلوه #ناکجاآبادی داشت، بنا نبود که تا ابد به همان صورت بماند. در ذات این مدرنیت، پویایی بس عجیبی بود که به خودش و هر غربی اجازه میداد تا سراز هرکجای این کره خاکی درآورد. از چین و برزیل گرفته تا هند و آفریقای جنوبی. بعضیها مسحور #تکنیکمداری و زرق و برقش شدند و درمانده از درکش، به مستعمره تبدیل شدند، بعضیها که ساختارهای فرهنگی و تمدنی منسجمی نداشتند، غارت شدند و سهمشان از مدرنیته رو به رشد، جز بردگی و به اسارت رفتن چیز دیگری نبود. مدرنیته اینچنین بود که از هر دری وارد منافذ این کره خاکی میشد. یا با ماشینها و لوکومتیوهای بخارش، یا ابزار و صنعت بیمثالش و یا #میسیونرهای مذهبی زیرک وآینده نگرش. از این سوی نیز، یا تحولات و اقدامات کر سیاسی و اجتماعی، جوامع و ملتها را متحول میکرد و یا سنتزدگان بیتحرک را وادار به خشم و دورویی به دلیل نافهمی از اصالت وجودی تحولات و ماهیت جهانی که هردم تحول مییافت میکرد. دست آخر آنکه تحولات #صنعتمدار ابزاریش چنان انگشت حیرت در دهان اهل فن به طور مداوم و دایم مینشاندکه گویی همه چیز غرب است و آفتاب عالم تاب از آن سوی این جهان طلوع میکند. به این استناد یکی از پرسشهای بنیادینی که در هردوره میتوانستی در مواجه با دوره پیشینت میتوانستی طرح کنی، این بود که اگر مدرنیته را نمی پذیرفتی به کجا میخواستی بروی؟ یا آنکه به کدام ابزار میتوانستی متوسل شوی تا بدلش را بیافرینی؟ مگر میشد؟
🔸دنیا تا این مقدار نیز که از مدرنیته درک عایدش شده به همین دلایل و توجه به کنه این پزسشهای بنیادین بود که مدرنیته را فهمید. اما مشکل اساسی و بنیادین در همین فهم است. همین فهمی که داستان مدرنیت ما یا هر ملت دیگری در آن، هزاران حرف ناگفته دارد. در این تقابل است که درست یا به غلط، صحیح یا به خطا، تناقضها پشت سرهم نمود عینی پیدا میکردند. تجربه هر ملت و قومی نیز کاملا متفاوت از بقیه بود. هیچ دو جامعهای را در دنیای خاکی نمیتوانید بیابید که درک و فهم کنونی و گذشتهشان از مدرنیته عیناً و شباهت تام به هم داشته باشند.
🔸مدرنیت ماهم رنگ و بویی جز این نداشت. از یک سوی سنتهای ایرانی و از سوی دیگر اسلام به عنوان مفهومی فرهنگساز مواجه را با مدرنیته را اگر سختتر نمیکرد؛ از سرعت حضورش در بنیان زندگی روزمره ما به نحو چشمگیری میکاست. واقعیت این بوده و هست که عواملی اینچنینی ترسی بسیار بزرگ در دل بسیاری از روشنفکران ما از مدرنیته به ودیعه گذارده است. چرا به ودیعه؟
🔸چون در هردورهای و بنا به هرعلتی ما با مدرنیته موضع داشته و خواهیم داشت. اصلی که تحت هیچ شرایطی چه در سدههای گذشته و چه امروزی نمیتوان منکرش شد. مدرنیته یا مفهوم است که در این صورت توان تحلیلش منجر به نارساییهای بسیار ناموزونی در تحلیل و تفسیرش شده است یا عینیتی آرام و مأوا گرفته در اجتماع ایرانی است که باز به نوبه خود جز تناقضاتی ناموزون هیچ چیز دیگری به عنوان یک #اصل_فلسفی یا زمینهای تام در راستای #شناخت_شناسی و #معرفت_شناسی ایرانی نیافزوده است. مدرنیتهای که #مدرنیت ما یا همان دستگاه شناخت ما از مدرنیته را چنان دامنههای گستردهای از تضارب آراء و افکار و همچنین #جهانشناسی و معرفتشناسی دچار کرده که گاهی اوقات آدمی به شک وادار میشود که مدرنیته به ما رسیده، مفهومی مبتنی بر اصل توهمی، زاییده ذهن من و تو است یا همان دستگاه مستقل و بس سترگی است که غرب دیروز و امروز را معنا داده است. ما با چنین مدرنیتهای مواجه بوده و هستیم.
#ادامه_دارد...
🔹نقل از کانالِ عقل افسرده
@aghleafsordeh
🔻پینوشت:
*عنوان اصلی یادداشت "در باب درسگفتار مدرنیته ما" میباشد.
ا-------------------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
✍️ محمد میلانی
#یادداشت_منتخب
#درسگفتارها_درباب_مدرنیت_ما
🔸یک توهم ماندگار
غرب مدرنی که تا مدتها فقط از طریق زیارت رفتگان به بلادها و سرزمینهای مختلفش، برای دیگر ایرانیها معنا و مفهوم و جلوه #ناکجاآبادی داشت، بنا نبود که تا ابد به همان صورت بماند. در ذات این مدرنیت، پویایی بس عجیبی بود که به خودش و هر غربی اجازه میداد تا سراز هرکجای این کره خاکی درآورد. از چین و برزیل گرفته تا هند و آفریقای جنوبی. بعضیها مسحور #تکنیکمداری و زرق و برقش شدند و درمانده از درکش، به مستعمره تبدیل شدند، بعضیها که ساختارهای فرهنگی و تمدنی منسجمی نداشتند، غارت شدند و سهمشان از مدرنیته رو به رشد، جز بردگی و به اسارت رفتن چیز دیگری نبود. مدرنیته اینچنین بود که از هر دری وارد منافذ این کره خاکی میشد. یا با ماشینها و لوکومتیوهای بخارش، یا ابزار و صنعت بیمثالش و یا #میسیونرهای مذهبی زیرک وآینده نگرش. از این سوی نیز، یا تحولات و اقدامات کر سیاسی و اجتماعی، جوامع و ملتها را متحول میکرد و یا سنتزدگان بیتحرک را وادار به خشم و دورویی به دلیل نافهمی از اصالت وجودی تحولات و ماهیت جهانی که هردم تحول مییافت میکرد. دست آخر آنکه تحولات #صنعتمدار ابزاریش چنان انگشت حیرت در دهان اهل فن به طور مداوم و دایم مینشاندکه گویی همه چیز غرب است و آفتاب عالم تاب از آن سوی این جهان طلوع میکند. به این استناد یکی از پرسشهای بنیادینی که در هردوره میتوانستی در مواجه با دوره پیشینت میتوانستی طرح کنی، این بود که اگر مدرنیته را نمی پذیرفتی به کجا میخواستی بروی؟ یا آنکه به کدام ابزار میتوانستی متوسل شوی تا بدلش را بیافرینی؟ مگر میشد؟
🔸دنیا تا این مقدار نیز که از مدرنیته درک عایدش شده به همین دلایل و توجه به کنه این پزسشهای بنیادین بود که مدرنیته را فهمید. اما مشکل اساسی و بنیادین در همین فهم است. همین فهمی که داستان مدرنیت ما یا هر ملت دیگری در آن، هزاران حرف ناگفته دارد. در این تقابل است که درست یا به غلط، صحیح یا به خطا، تناقضها پشت سرهم نمود عینی پیدا میکردند. تجربه هر ملت و قومی نیز کاملا متفاوت از بقیه بود. هیچ دو جامعهای را در دنیای خاکی نمیتوانید بیابید که درک و فهم کنونی و گذشتهشان از مدرنیته عیناً و شباهت تام به هم داشته باشند.
🔸مدرنیت ماهم رنگ و بویی جز این نداشت. از یک سوی سنتهای ایرانی و از سوی دیگر اسلام به عنوان مفهومی فرهنگساز مواجه را با مدرنیته را اگر سختتر نمیکرد؛ از سرعت حضورش در بنیان زندگی روزمره ما به نحو چشمگیری میکاست. واقعیت این بوده و هست که عواملی اینچنینی ترسی بسیار بزرگ در دل بسیاری از روشنفکران ما از مدرنیته به ودیعه گذارده است. چرا به ودیعه؟
🔸چون در هردورهای و بنا به هرعلتی ما با مدرنیته موضع داشته و خواهیم داشت. اصلی که تحت هیچ شرایطی چه در سدههای گذشته و چه امروزی نمیتوان منکرش شد. مدرنیته یا مفهوم است که در این صورت توان تحلیلش منجر به نارساییهای بسیار ناموزونی در تحلیل و تفسیرش شده است یا عینیتی آرام و مأوا گرفته در اجتماع ایرانی است که باز به نوبه خود جز تناقضاتی ناموزون هیچ چیز دیگری به عنوان یک #اصل_فلسفی یا زمینهای تام در راستای #شناخت_شناسی و #معرفت_شناسی ایرانی نیافزوده است. مدرنیتهای که #مدرنیت ما یا همان دستگاه شناخت ما از مدرنیته را چنان دامنههای گستردهای از تضارب آراء و افکار و همچنین #جهانشناسی و معرفتشناسی دچار کرده که گاهی اوقات آدمی به شک وادار میشود که مدرنیته به ما رسیده، مفهومی مبتنی بر اصل توهمی، زاییده ذهن من و تو است یا همان دستگاه مستقل و بس سترگی است که غرب دیروز و امروز را معنا داده است. ما با چنین مدرنیتهای مواجه بوده و هستیم.
#ادامه_دارد...
🔹نقل از کانالِ عقل افسرده
@aghleafsordeh
🔻پینوشت:
*عنوان اصلی یادداشت "در باب درسگفتار مدرنیته ما" میباشد.
ا-------------------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
بهسوی تمدن نوین اسلامی
💢 ما ایرانیان کجای مدرنیته ایستادهایم* (بخش دوم) ✍️ محمد میلانی #یادداشت_منتخب #درسگفتارها_درباب_مدرنیت_ما 🔸یک توهم ماندگار …
💢 ما ایرانیان کجای مدرنیته ایستادهایم* (بخش سوم)
✍ محمد میلانی
#یادداشت_منتخب
#درسگفتارها_درباب_مدرنیت_ما
🔸اشتباه تاریخی
از این قرنی که در آن هستیم، وقتی پا به عقب میگذاریم، شناخت ما از مدرنیته اگر چه بیمحتوا نیست اما نوع آن، به اندازه حجم مواجهات ما در قرنی که درآن هستیم، به هیچ عنوان پرمحتواتر نیست. اما هنوز شاخصهها و ارجحیت شناخت از برای غربیهاست و هنوز آنها هستند که مشغول شناختن همه جانبه از ما هستند. از فعالیتهای #گوبینو، متفکر و #شرق_شناس برجسته گرفته تا #تأملات جهانگردان و تاجران غربی؛ از کودتای 28 مرداد گرفته تا این حجم تفاخر تعفنآمیز تحصیل #آقازادهها در غرب، همه نشان از سنگینی کفه ترازو به آن سمت است. اما یک تفاوت اساسی در این نوع شناخت وجود دارد و آن شناختی است که میخواهد سیطره حضور خود را هم پایدار نگه دارد و هم بر کیفیت آن به نحو مطلوب و مستحکم مهر تأیید بزند. از قضا اینچنین نیز شد.
🔸تنها زمانی نیازهای جدی به داشتن آنچه که غرب داشت در ما به یک ضرورت بدل شد که نیازمند تشکیلات نظامی پیشرفته آنها بودیم و بعدها شکل و ساختاری علم و دانش آنها بود که درست همپای افسونزدگی #شاهان_قاجار، در توجه #امیرکبیر به کیفیت و بهره جوییهای علمی نوین، تبدیل به یک ضرورت جدی شد. دارالفنون اگرچه نمونه مثالی موَجّه در این خصوص است، اما نباید فراموش کرد که #غربزدگی تمام عیار برخی از شاهزادگان و وابستگان دربار به #فرنگ و جاذبههایش به اندازه تأمل برخی از #منورالفکران همان دورهها میتواند پراهمیت باشد. اکنون که در این مقطع زمانی تحلیلگر اوضاع و شرایط آن روزهای ایران هستیم، خوب میفهمیم که هنوز مدرنیت غربی برای ما سوژه یا نمود است. شکلی ملموس از چیستی و نحوه زندگی است. درک عیان از غرب چنان در این ایام به عنوان بت ذهنی ما ایرانیها شکل گرفت که اثراتش تا به همین امروز و آینده شناخت ما از غرب مستدام خواهد بود.
🔸اما همین مسئله نیز عیان است. یعنی به معنای واقعی کلمه هم در بحران هویت ما تأثیر داشت، هم به بنیانهای شناخت فلسفی و اجتماعی ما ورود کرد و هم تشعشعاتش زندگی امروزی ما را مورد نوازش قرار داد و صد البته که جهانبینی ما را نیز به نحو دیگری تغییر داد. این #بت_ذهنی که اینگونه عیان از آن میگویم مقوله غیرقابل فهم یا فرضیهای ثقیل و دیرفهم نیست. به معنای بسیار ساده که باب درک همگان باشد، شناخت صوری ما از غرب است. یعنی ما غرب را هیچگاه مفهوم ندیدهایم. غرب برای ما به تعبیری دیدار از یک خیابان بوده و نه کوچه پس کوچهها، کیفیت معماری ساختمانها و نحوه تردد خودروها در آن خیابان. یعنی غرب از برای ما یا بحران بوده است، یا معضل بوده است، یا کعبه آمال و یا رقیب و حریفی که به زوال و واژگون شدنش در گوشهای نشسته و میاندیشیم و یا شاید دست به دعا برداشتهایم.
🔸هیچ بزنگاه تاریخی را نمیتوانید بیابید که #غرب به معنای واقعی کلمه غربشناسی بوده باشد. به آن معنا که آنها #مستشرق داشته و دارند ما به هیچ عنوان #مستغرب نداریم و هر دردمند اهل فکری نیز که خواست به این همت گمارد، به او انگ غربزدگی و کافر و .... چسباندند و طرف ناگزیر جانب سکوت را اختیار کرد. در صورتیکه در هیچکدام از دانشگاههای ما نه تنها رشته غربشناسی نمیبینید بلکه استادی نیز دراین قاعده و قاموس را نمیتوانید ببینید.
🔸امرور شاید بسیاری از #روشنفکران و اندیشمندانی که بخشی از مطالعات و آثار خودشان را معطوف به این مهم کردهاند به کلی منکر این قول باشند و هرکدام به نحوی و نوعی سعی کنند که خود را بری از این جریان تاریخی نشان بدهند، اما واقعیت دقیقا همین را میگوید. ما هرکدام به نوبه خود بخشی از جریان شناخت نادرست #غرب_مدرن بودهایم. غربی که هنوز هم برای ما صورت ظاهر است. فرمی که #ابژه است و نه #سوژه. دست برقضا شناخت این سوژه ریشه در شناخت صحیح ابژه داشته و دارد. پس میتوان به جرأت البته با کمی اغماض گفت که روششناسی ما در شناخت #مدرن_غربی بالجمله یا طریق ناصواب بوده و یا حرکتی ابتر بوده که تاریخ معاصرِ #شناخت_شناسی ما گواه بر آن است.
#ادامه_دارد...
🔹نقل از کانالِ عقل افسرده
@aghleafsordeh
🔻پینوشت:
*عنوان اصلی یادداشت "در باب درسگفتار مدرنیته ما" میباشد.
ا------------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
✍ محمد میلانی
#یادداشت_منتخب
#درسگفتارها_درباب_مدرنیت_ما
🔸اشتباه تاریخی
از این قرنی که در آن هستیم، وقتی پا به عقب میگذاریم، شناخت ما از مدرنیته اگر چه بیمحتوا نیست اما نوع آن، به اندازه حجم مواجهات ما در قرنی که درآن هستیم، به هیچ عنوان پرمحتواتر نیست. اما هنوز شاخصهها و ارجحیت شناخت از برای غربیهاست و هنوز آنها هستند که مشغول شناختن همه جانبه از ما هستند. از فعالیتهای #گوبینو، متفکر و #شرق_شناس برجسته گرفته تا #تأملات جهانگردان و تاجران غربی؛ از کودتای 28 مرداد گرفته تا این حجم تفاخر تعفنآمیز تحصیل #آقازادهها در غرب، همه نشان از سنگینی کفه ترازو به آن سمت است. اما یک تفاوت اساسی در این نوع شناخت وجود دارد و آن شناختی است که میخواهد سیطره حضور خود را هم پایدار نگه دارد و هم بر کیفیت آن به نحو مطلوب و مستحکم مهر تأیید بزند. از قضا اینچنین نیز شد.
🔸تنها زمانی نیازهای جدی به داشتن آنچه که غرب داشت در ما به یک ضرورت بدل شد که نیازمند تشکیلات نظامی پیشرفته آنها بودیم و بعدها شکل و ساختاری علم و دانش آنها بود که درست همپای افسونزدگی #شاهان_قاجار، در توجه #امیرکبیر به کیفیت و بهره جوییهای علمی نوین، تبدیل به یک ضرورت جدی شد. دارالفنون اگرچه نمونه مثالی موَجّه در این خصوص است، اما نباید فراموش کرد که #غربزدگی تمام عیار برخی از شاهزادگان و وابستگان دربار به #فرنگ و جاذبههایش به اندازه تأمل برخی از #منورالفکران همان دورهها میتواند پراهمیت باشد. اکنون که در این مقطع زمانی تحلیلگر اوضاع و شرایط آن روزهای ایران هستیم، خوب میفهمیم که هنوز مدرنیت غربی برای ما سوژه یا نمود است. شکلی ملموس از چیستی و نحوه زندگی است. درک عیان از غرب چنان در این ایام به عنوان بت ذهنی ما ایرانیها شکل گرفت که اثراتش تا به همین امروز و آینده شناخت ما از غرب مستدام خواهد بود.
🔸اما همین مسئله نیز عیان است. یعنی به معنای واقعی کلمه هم در بحران هویت ما تأثیر داشت، هم به بنیانهای شناخت فلسفی و اجتماعی ما ورود کرد و هم تشعشعاتش زندگی امروزی ما را مورد نوازش قرار داد و صد البته که جهانبینی ما را نیز به نحو دیگری تغییر داد. این #بت_ذهنی که اینگونه عیان از آن میگویم مقوله غیرقابل فهم یا فرضیهای ثقیل و دیرفهم نیست. به معنای بسیار ساده که باب درک همگان باشد، شناخت صوری ما از غرب است. یعنی ما غرب را هیچگاه مفهوم ندیدهایم. غرب برای ما به تعبیری دیدار از یک خیابان بوده و نه کوچه پس کوچهها، کیفیت معماری ساختمانها و نحوه تردد خودروها در آن خیابان. یعنی غرب از برای ما یا بحران بوده است، یا معضل بوده است، یا کعبه آمال و یا رقیب و حریفی که به زوال و واژگون شدنش در گوشهای نشسته و میاندیشیم و یا شاید دست به دعا برداشتهایم.
🔸هیچ بزنگاه تاریخی را نمیتوانید بیابید که #غرب به معنای واقعی کلمه غربشناسی بوده باشد. به آن معنا که آنها #مستشرق داشته و دارند ما به هیچ عنوان #مستغرب نداریم و هر دردمند اهل فکری نیز که خواست به این همت گمارد، به او انگ غربزدگی و کافر و .... چسباندند و طرف ناگزیر جانب سکوت را اختیار کرد. در صورتیکه در هیچکدام از دانشگاههای ما نه تنها رشته غربشناسی نمیبینید بلکه استادی نیز دراین قاعده و قاموس را نمیتوانید ببینید.
🔸امرور شاید بسیاری از #روشنفکران و اندیشمندانی که بخشی از مطالعات و آثار خودشان را معطوف به این مهم کردهاند به کلی منکر این قول باشند و هرکدام به نحوی و نوعی سعی کنند که خود را بری از این جریان تاریخی نشان بدهند، اما واقعیت دقیقا همین را میگوید. ما هرکدام به نوبه خود بخشی از جریان شناخت نادرست #غرب_مدرن بودهایم. غربی که هنوز هم برای ما صورت ظاهر است. فرمی که #ابژه است و نه #سوژه. دست برقضا شناخت این سوژه ریشه در شناخت صحیح ابژه داشته و دارد. پس میتوان به جرأت البته با کمی اغماض گفت که روششناسی ما در شناخت #مدرن_غربی بالجمله یا طریق ناصواب بوده و یا حرکتی ابتر بوده که تاریخ معاصرِ #شناخت_شناسی ما گواه بر آن است.
#ادامه_دارد...
🔹نقل از کانالِ عقل افسرده
@aghleafsordeh
🔻پینوشت:
*عنوان اصلی یادداشت "در باب درسگفتار مدرنیته ما" میباشد.
ا------------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢چیستی بینش تمدنی (1)
✍حجتالاسلام دکتر محسن الویری
#بینش_تمدنی
با این پیشفرض که تمدن و یا لااقل لایههایی از آن مقولهای مدیریتپذیر است، مجموعه مباحث و فعالیتهای معطوف به تمدن را میتوان به سه دسته کنشی، دانشی و بینشی تقسیم کرد. کنشها، رفتارهای تمدنساز هستند و از بالاترین سطوح فعالیتهای جهانی تا خردترین فعالیتهای میدانی در یک محله و حتی خانواده را در برمیگیرد. فعالیتهای دانشی هم که دربردارنده مجموعه مطالعات و پژوهشهایی است که برای واکاوی و تبیین ابعاد مختلف نظری و تاریخی و عینی تمدن صورت میبندد؛ اما بینش تمدنی که شاید بتوان آن را برآمده از آبشخورهای معرفتی و دانشی و انگیزشی شمرد، حد میان دانش و کنش است، همان چیزی که گاه از آن با تعابیری دیگر مانند تمدناندیشی، رویکرد تمدنی، روحیه تمدنی، فهم تمدنی، درک تمدنی و دغدغه تمدنی هم یاد میشود.
#ادامه_دارد...
ا----------------------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
✍حجتالاسلام دکتر محسن الویری
#بینش_تمدنی
با این پیشفرض که تمدن و یا لااقل لایههایی از آن مقولهای مدیریتپذیر است، مجموعه مباحث و فعالیتهای معطوف به تمدن را میتوان به سه دسته کنشی، دانشی و بینشی تقسیم کرد. کنشها، رفتارهای تمدنساز هستند و از بالاترین سطوح فعالیتهای جهانی تا خردترین فعالیتهای میدانی در یک محله و حتی خانواده را در برمیگیرد. فعالیتهای دانشی هم که دربردارنده مجموعه مطالعات و پژوهشهایی است که برای واکاوی و تبیین ابعاد مختلف نظری و تاریخی و عینی تمدن صورت میبندد؛ اما بینش تمدنی که شاید بتوان آن را برآمده از آبشخورهای معرفتی و دانشی و انگیزشی شمرد، حد میان دانش و کنش است، همان چیزی که گاه از آن با تعابیری دیگر مانند تمدناندیشی، رویکرد تمدنی، روحیه تمدنی، فهم تمدنی، درک تمدنی و دغدغه تمدنی هم یاد میشود.
#ادامه_دارد...
ا----------------------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢نقش بصیرت در شکوفایی یا اضمحلال تمدنها(1)
#بصیرت_تمدنی
#فراز_و_فرود_تمدنها
#آیتالله_خلیل_منصوری
🔻مقدمه:
خداوند در آیات قرآن در بیان علل و عوامل فراز و فرود تمدنها، افزون بر منشائیت خود و خاستگاهی خدایی این پدیدهها و تغییرات، بر عوامل و اسباب خاصی تاکید ویژهای دارد. یکی از این اسباب و عوامل مهم و اساسی که در آیات چندی در هنگام تحلیل و تبیین فراز و فرود تمدنها بدان اشاره شده است، نقش بصیرت است. نویسنده در این مطلب اهمیت و نقش بصیرت را پیدایش و نابودی تمدنها بررسی کرده است.
🔸بصیرت، توانایی تحلیل درست پدیدههاست/1
بصیرت، بینایی خاصی است که به انسان این توانایی را میبخشد تا پدیدههای جهانی و جامعه را تحلیل و تبیین درست بکند. بصیرت و بینایی همانند شنوایی و خردورزی، با دیدن و شنیدن و عقل و قلب داشتن تفاوت دارد. از این رو خداوند در آیاتی از قرآن از انسانهایی حکایت میکند که چشم دارند ولی از بینایی برخوردار نمیباشند، یا آنکه گوش دارند، ولی بهرهای از شنوایی نبردهاند و یا عقل دارند، ولی خردمند و خردورز نیستند و نمیتوانند مسائل را در کنار هم قرار دهند و به یک تحلیل کلی و جامع از موضوع برسند و دارای درک و فهم نیستند. (اعراف، آیات ۱۷۹ و ۱۹۵ و ۱۹۸)
🔅انسان بصیر و بینا کسی است که از همه منابع و ابزارهای شناختی تحت حاکمیت خرد بهره میگیرد و امور و مسائل هستی و جامعه را در کنار هم میگذارد و با نگرش فلسفی و عقلانی، تحلیل و تبیین راست و درستی از آن ارائه داده و حکیمانه توصیههایی را به خود و دیگران میکند و از توصیهها درست بهره میبرد. از این روست که توانایی و قدرت تشخیص حق از باطل را مییابد و میتواند در هنگام فتنهها و آمیخته شدن حق و باطل، به فرقان و جداسازی بپردازد و از تردید و دودلی بیرون آید و مسیر حق را بشناسد و بپیماید.
🔅انسان بصیر به یک معنا انسانی فلسفی و خردورز و حکیم و فرزانه است؛ زیرا درک کلیات و کنار هم گذاشتن جزئیات و جدا کردن مصادیق فریب و نیرنگ و باطل، از غیر آنها، نیازمند یک کلینگری و قرار گرفتن در فرازی برتر و بالاتر از جزئیات است. این گونه است که در میدان فتنه و جنگ، در یک بلندی قرار دارد که میتواند از آنجا جزئیات را کنار هم بگذارد و طرح کلی به دست آورد و موقعیت خود را به درستی بشناسد و راه رهایی را بیابد و بر موقعیت مسلط شود. او از این توانایی برخوردار است که قطعات یک جورچین را در کنار هم بگذارد و تصویری روشن ارائه دهد.
🔅بر این اساس خداوند انسانهای بصیر را انسانهای حکیم، خردورز و اولوا الالباب و دارندگان خرد معرفی میکند که توانایی دیدن باطن چیزها را دارند و میتوانند از ظواهر بگذرند و به حقایق ورای این ظواهر دست یابند. در حالی که فاقدان بینایی و بصیرت، با آنکه همه ابزارها و منابع شناختی را در اختیار دارند، نمیتوانند به این تحلیل و تبیین راست و درست برسند. لذا با چشم خویش نمیتوانند راه را از چاه بازشناسند و با آنکه از توانایی دیدن و نظر کردن برخوردار هستند ولی توانایی بینایی را ندارند.(یونس، آیه ۶۷؛ هود، آیه ۲۰)
#ادامه_دارد...
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
#بصیرت_تمدنی
#فراز_و_فرود_تمدنها
#آیتالله_خلیل_منصوری
🔻مقدمه:
خداوند در آیات قرآن در بیان علل و عوامل فراز و فرود تمدنها، افزون بر منشائیت خود و خاستگاهی خدایی این پدیدهها و تغییرات، بر عوامل و اسباب خاصی تاکید ویژهای دارد. یکی از این اسباب و عوامل مهم و اساسی که در آیات چندی در هنگام تحلیل و تبیین فراز و فرود تمدنها بدان اشاره شده است، نقش بصیرت است. نویسنده در این مطلب اهمیت و نقش بصیرت را پیدایش و نابودی تمدنها بررسی کرده است.
🔸بصیرت، توانایی تحلیل درست پدیدههاست/1
بصیرت، بینایی خاصی است که به انسان این توانایی را میبخشد تا پدیدههای جهانی و جامعه را تحلیل و تبیین درست بکند. بصیرت و بینایی همانند شنوایی و خردورزی، با دیدن و شنیدن و عقل و قلب داشتن تفاوت دارد. از این رو خداوند در آیاتی از قرآن از انسانهایی حکایت میکند که چشم دارند ولی از بینایی برخوردار نمیباشند، یا آنکه گوش دارند، ولی بهرهای از شنوایی نبردهاند و یا عقل دارند، ولی خردمند و خردورز نیستند و نمیتوانند مسائل را در کنار هم قرار دهند و به یک تحلیل کلی و جامع از موضوع برسند و دارای درک و فهم نیستند. (اعراف، آیات ۱۷۹ و ۱۹۵ و ۱۹۸)
🔅انسان بصیر و بینا کسی است که از همه منابع و ابزارهای شناختی تحت حاکمیت خرد بهره میگیرد و امور و مسائل هستی و جامعه را در کنار هم میگذارد و با نگرش فلسفی و عقلانی، تحلیل و تبیین راست و درستی از آن ارائه داده و حکیمانه توصیههایی را به خود و دیگران میکند و از توصیهها درست بهره میبرد. از این روست که توانایی و قدرت تشخیص حق از باطل را مییابد و میتواند در هنگام فتنهها و آمیخته شدن حق و باطل، به فرقان و جداسازی بپردازد و از تردید و دودلی بیرون آید و مسیر حق را بشناسد و بپیماید.
🔅انسان بصیر به یک معنا انسانی فلسفی و خردورز و حکیم و فرزانه است؛ زیرا درک کلیات و کنار هم گذاشتن جزئیات و جدا کردن مصادیق فریب و نیرنگ و باطل، از غیر آنها، نیازمند یک کلینگری و قرار گرفتن در فرازی برتر و بالاتر از جزئیات است. این گونه است که در میدان فتنه و جنگ، در یک بلندی قرار دارد که میتواند از آنجا جزئیات را کنار هم بگذارد و طرح کلی به دست آورد و موقعیت خود را به درستی بشناسد و راه رهایی را بیابد و بر موقعیت مسلط شود. او از این توانایی برخوردار است که قطعات یک جورچین را در کنار هم بگذارد و تصویری روشن ارائه دهد.
🔅بر این اساس خداوند انسانهای بصیر را انسانهای حکیم، خردورز و اولوا الالباب و دارندگان خرد معرفی میکند که توانایی دیدن باطن چیزها را دارند و میتوانند از ظواهر بگذرند و به حقایق ورای این ظواهر دست یابند. در حالی که فاقدان بینایی و بصیرت، با آنکه همه ابزارها و منابع شناختی را در اختیار دارند، نمیتوانند به این تحلیل و تبیین راست و درست برسند. لذا با چشم خویش نمیتوانند راه را از چاه بازشناسند و با آنکه از توانایی دیدن و نظر کردن برخوردار هستند ولی توانایی بینایی را ندارند.(یونس، آیه ۶۷؛ هود، آیه ۲۰)
#ادامه_دارد...
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
بهسوی تمدن نوین اسلامی
💢چیستی بینش تمدنی (1) ✍حجتالاسلام دکتر محسن الویری #بینش_تمدنی با این پیشفرض که تمدن و یا لااقل لایههایی از آن مقولهای مدیریتپذیر است، مجموعه مباحث و فعالیتهای معطوف به تمدن را میتوان به سه دسته کنشی، دانشی و بینشی تقسیم کرد. کنشها، رفتارهای تمدنساز…
💢چیستی بینش تمدنی (2)
✍حجتالاسلام دکتر محسن الویری
#بینش_تمدنی
بینش تمدنی یعنی نگریستن به مسائل مختلف در افق گستردهترین واحد اجتماعی و نگاه کردن به تمام مسائل فرد و جامعه با نگاهی فرازمانی و فرامکانی در بالاترین حد ممکن زیست اجتماعی بشر در دایرهای فراختر از نگاه جهانی؛ زیرا نگاه جهانی محدود به اکنون جهان است و نگاه تمدنی گذشته و حال و آینده را در برمیگیرد. لازمه چنین نگاهی توجه بایسته و عمیق به مبانی و چارچوبها و همه نقطههای اتصال یک پدیده حتی فردی با نظامهای مختلف و سنجش همه پیامدهای آن در یک افق زمانی بلندمدت و یک افق مکانی بسیار گسترده است.
#ادامه_دارد...
ا----------------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
✍حجتالاسلام دکتر محسن الویری
#بینش_تمدنی
بینش تمدنی یعنی نگریستن به مسائل مختلف در افق گستردهترین واحد اجتماعی و نگاه کردن به تمام مسائل فرد و جامعه با نگاهی فرازمانی و فرامکانی در بالاترین حد ممکن زیست اجتماعی بشر در دایرهای فراختر از نگاه جهانی؛ زیرا نگاه جهانی محدود به اکنون جهان است و نگاه تمدنی گذشته و حال و آینده را در برمیگیرد. لازمه چنین نگاهی توجه بایسته و عمیق به مبانی و چارچوبها و همه نقطههای اتصال یک پدیده حتی فردی با نظامهای مختلف و سنجش همه پیامدهای آن در یک افق زمانی بلندمدت و یک افق مکانی بسیار گسترده است.
#ادامه_دارد...
ا----------------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr