در جستجوی حقیقت
1.48K subscribers
892 photos
42 videos
99 files
215 links
جنگ هفتاد دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند(حافظ)
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما ین است که میان گل نیلوفر و قرن
پی آواز حقیقت بدویم(سهراب سپهری)
در جستجوی حقیقت کانالی است برای معرفی نوشته ها و تأملات دکتر محمد باقر تاج الدین
Download Telegram
Forwarded from زیر سقف آسمان
🔴 نقدِ نقدِ دكتر تاج الدين بر آرای محدثی پیرامون زمانه عاشورا و زمینه کربلا
1️⃣ پاره نخست

اسماعیل احمدپور
دانش‌جوی کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی

🔸سخنان دکتر تاج الدین من را بعنوان یک دنبال کننده همیشگی مباحث ایشان، متعجب نمود. می توان آرای ایشان را از دو منظر مورد نقد و بررسی قرار داد. ابتدا به نقد متن منتشره می پردازم.

🔸محدثی از انبوه مفاهیم قابل استخراج از واقعه عاشورا، کلید واژه #انتخاب را برگزیده و زندگی را همواره عرصه انتخاب و دوراهی می داند و عاشورا را یک نمونه والای انتخاب و کنش بر می شمرد. اگرچه دکتر سروش رویکرد دیگری دارند اما ایشان هم دست کم به صورت محدود و‌ موردی با این برداشت موافق است(۱:۴۰ فایل صوتی) ولی محدثی انتخاب و کنش و دوراهی را در زندگی انسان، دایمی و هر روزه می انگارد. حال در کمال تعجب می بینیم تاج الدین ضمن نادیده گرفتن تفهم نمادین محدثی از واقعه عاشورا و پرداختن به مثال های آورده شده(انتخابات) به جای بررسی موضوع مورد مثال، به نقد مفهوم دیگری (که اساسا موضوع بحث نبوده)یعنی #قضاوت می پردازد و ارجاعاتی از قرآن در باب مذمت #قضاوت می‌آورد!

🔸در جایی دیگر تاج الدین معنی “کنش” و “انتخاب” را با معنی “برچسب زدن” خلط نموده و ضمن نکوهش آن، محدثی‌ را از برچسب زدن و کمک به تیز شدن شمشیر منکوب گرایان تکثر‌ گرایی در جامعه، بر حذر می دارد. در صورتی که به نظر نمی رسد برداشت محدثی از جمله” همه جا کربلا و هر زمان عاشورا”، قضاوت دیگران و باطل خواندن آنها و بر حق دانستن خود باشد و اساسا مثال هایی هم که می آورد یک گفت و گوی درونی است، گفت و گو بین خود و خود. در این گفتگو اساسا دیگرانی حضور ندارند که شمر و یزید و باطل تلقی شوند.

🔸دکتر تاج الدین در جایی دیگر تعبیر عجیبی را به کار می‌برند که عینا نقل می شود: “آدمیان در زندگی خود دست به انتخاب می زنند و این انتخاب ها عموما دوگانه هستند اما اولا این انتخاب ها همواره دوگانه نیستند...” !!؟

🔸این نکته اساسی را باید در نظر داشت که عاشورا یک #پروژه یک روزه نبود، عاشورا یک #پروسه و حاصل یک فرآیند بود. حسین(ع) انواع تساهل و مدارا و تعامل را پیش گرفت و در نهایت وقتی همه راه ها به رویش بسته شد، جهاد کرد. دکتر تاج الدین به گونه ای مخاطب را جهت شیرین تر شدن زندگی به تساهل در امور فرا می خوانند که گویی حسین(ع) در جواب هر اخمی شمشیر می کشید.

🔸باز هم تاکید می کنم که از نظر من، هم محدثی و هم شریعتی تفهمی نمادین از واقعه عاشورا دارند. در این نوع تفکر #کارکرد و #ساختار واقعه بر افراد و زمان و ‌مکان آن ارجحیت دارد. ساختار عاشورا بر پایه ظلم ستیزی و آزادگی و رهایی از قیود استوار است. مفاهیمی که در هر جامعه ای، خواه جوامع پیچیده مدرن و خواه جوامع ساده ما قبل مدرن، مفاهیمی اصیل و مترقی محسوب می شوند.

🔸(ادامه دارد)


تاریخ انتشار: 19 دی 1397


🔻بحث‌های مرتبط قبلی:
🖌 فایل صوتی استاد دکتر عبدالکریم سروش (برخلاف #شریعتی نباید فکر کنیم هر روز #عاشورا است‌ و هر سرزمینی #کربلا.)
🖌 فایل صوتی حسن محدثی در نقد سخن استاد سروش (هر روز و هر جا صحنه‌ی انتخاب است)
🖌 ["نه زمین ما کربلا و نه زمان ما عاشورا است"] / استاد علی زمانیان
🖌 #فهم_نمادین؛ شاه کلید معناکاوی دین و وقایع دینی / اسماعیل احمدپور
🖌 فرزند زمانه خویشتن بودن (نقدِ نقدِ دکتر محدثی بر دکتر سروش درباره زمانه عاشورا و زمینه کربلا) / دکتر محمد باقر تاج‌الدین
🖌 جمله کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا فارغ از زمان و مکان انسان‌ها را کنشگران عقلانی فرض می‌کند / مهدی حاجی حسینی
🖌عاشورا و کربلا، مصداق‌های تاریخی مفاهیمی هستند که تعلق مکانی و زمانی ندارند / مجید یونسیان

#دوراهی‌ها_و_انتخاب‌گری‌ها
@NewHasanMohaddesi
تاریخ نگاری و تاریخ سازی در ایران
[بخش سوم]
(شکاف های تاریخی در ایران)

محمدباقر تاج الدین

تاریخ ایران سرشار از شکاف ها و گسست های فراوان است به گونه ای که به تقریب می توان گفت هیچ از یک دوره های تاریخی این سرزمین با دیگر دوره ها متصل نشده است. به عبارت دیگر، در اثر وجود شکاف ها و گسست های گوناگون در دوره های تاریخی ایران تجربیات هر دوره به دوره های دیگر منتقل نشده و تو گویی که مردمان هر دورۀ تاریخی محکوم به این بوده اند که از نو دست به تجربه بزنند و از آغاز جامعۀ خود را بسازند. ضرب المثلی انگلیسی می گوید: «اگر فرهنک از نسلی به نسل دیگر منتقل نشود نسل بعد چاره ای جز این ندارد که چرخ را دوباره اختراع کند». بر این اساس این گونه به نظر می رسد که ایرانیان در هر دورۀ تاریخی مجبور بودند که دست به اختراع چرخ بزنند چرا که تجربۀ چندان مفید و مطلوبی از دوره های تاریخی قبل از خود نداشته اند. به دلیل همین عدم اتصال دوره های تاریخی این سرزمین با یکدیگر است که امکان انباشت فرهنگ، انباشت دانش و انباشت سرمایه میسر نشده و در نتیجه مردمان این سرزمین نتوانستند به یک موقعیت با ثبات و مشخصی دست پیدا کنند و مسیر توسعه را به درستی طی کننند.

توجه به این نکته ضرورت دارد که سخن از شکاف و گسست تاریخی در ایران به معنای این نیست که به طور مطلق هیچ گونه تجربه، آثار و میراثی از گذشته به آنان نرسیده باشد و آنان همواره مجبور بوده باشند که از نقطۀ صفر آغاز کنند، بلکه بدین معنا است که دوره های تاریخی چندان به یکدیگر متصل نشده اند که بتواند منجر به یک ساختار و الگوی قوی و منسجمی شود و این ساختار و الگو بتواند راهنمای نظر و عمل ایرانیان در دوره های بعدی باشد و از این طریق زمینه های پیشرفت و توسعۀ این سرزمین فراهم شود.

غور و بررسی در تاریخ ایران نشان از این موضوع مهم دارد که به دلیل عدم اتصال دوره های تاریخی با یکدیگر هیچ گاه انباشتی از فرهنگ، دانش و سرمایه صورت نگرفته و از پسِ چنین عدم انباشتی بوده است که هیچ گاه ساختار و الگویی مشخص و قابل قبول نیز شکل نگرفته است. ساختار و الگویی که مبتنی بر آن بتوان پایه ها و بنیان های پیشرفت و توسعۀ همه جانبه و پایدار را پی ریزی نمود. برای مثال می توان پرسید که صفویان کدام ساختار و الگوی مشخصی را از خود برجای گذاشته اند تا حکومت بعدی یعنی افشاریه از آن استفادۀ معقول و مطلوب نموده باشد؟ افشاریه چطور؟ قاجاریه چطور؟ و این پرسش بسیار بنیادینی است که ضرورت پرداختن به آن کاملا احساس می شود. از این جهت که بتوانیم یک دورۀ تاریخی را به درستی به دورۀ تاریخی دیگر متصل سازیم تا انباشتی از تجربیات، دانش، فرهنگ، سرمایه های اجتماعی و اقتصادی و ساختار و الگوی مشخصی شکل بگیرد تا مبتنی بر آن مسیر توسعه نیز هموارتر شود.

#شکاف_تاریخی
#ایران
#تاریخ_ایران
#ساختار
#الگو
#انباشت_دانش
#توسعه

@tajeddin_mohammadbagher
☸️واقعیت ها را درست و دقیق ببینیم
(نقدی بر دیدگاه دکتر نجاتی حسینی)

✍️محمدباقر تاج الدین

از یک جامعه شاس نخستین و کم ترین انتظار این است که واقعیت های انسانی و اجتماعی را به درستی و دقیق ببیند و مورد تحلیل قرار دهد. انتزاعی اندیشیدن و عمل کردن خلاف دید جامعه شناختی است که از جامعه شناس چنین انتظاری نمی رود. دوست و همکار گرامی ما جناب دکتر نجاتی حسینی امر انتزاعی را مقدم بر امر واقعی تلقی کرده و گمان برده اند که انسان ها در حالت انتزاعی روزگاران خود را سپری می کنند. ضمن این که آرمانی و ایدئال دیدن و تحلیل کردن پدیده های انسانی و اجتماعی راه به جایی نمی برد. این میزان آشکار است که انسان ها خواهان یک زندگی معمولی و مطابق با نیازهای انسانی شان در این جهان هستند و نمی توانند با اندیشه های آرمان گرایانه زیست خود را سامان دهند.

✳️البته که تمام انسان ها مسئولیت هایی بر عهده شان است و تا آن جا که ممکن است باید این مسئولیت های انسانی شان را به خوبی انجام دهند. اما بحث بر سر این است که اگر زیست و حیات آدمیان در خطر بیفتد و دچار چالش های اساسی شود آن وقت چقدر از آن ها می توان انتظار داشت همچنان بر سرِ مسئولیت های انسانی شان باقی بمانند. این موضوعی بسیار پیچیده است که به راحتی و با نگاه های ساده اندیشانه و تقلیل گرایانه نمی توان از آن عبور کرد. پرسش ساده و البته مهمی از اقای دکتر نجاتی دارم و آن این است که اگر فردی فرزندش دچار بیماری سختی باشد و نیازمند دارویی برای درمان و بدون پرداخت رشوه هم امکان دست یابی به این دارو را نداشته باشد چه باید بکند؟ در این جا هم به نظر شما همچنان باید با شرّ مبارزه کند؟ و اخلاقی بزید؟ و این که آیا از همۀ انسان ها می توان چنین توقع و انتظاری داشت؟ آیا نباید میزان توان و تحمّل جسمی و روانی افراد را در نظر گرفت؟ آیا نباید میزان دسترسی افراد به فرصت ها و امکانات لازم برای اخلاقی زیستن را مدّ نظر قرار داد؟

❇️نکتۀ مهم تر این که اکنون بحث فردی در میان نیست بلکه بحث اجتماعی و ساختاری در میان است که باز هم از ایشان به عنوان کسی که جامعه شناسی خوانده انتظار می رفت نگاه ساختاری و اجتماعی را در این بحث لحاظ می کردند که متأسفانه چنین نکردند!!!قرار گرفتن شهروندان یک جامعه در یک ساختار معیوب که بسیاری از راه های اخلاقی و بلکه بهنجار زیستن را دشوار و حتی تاحدی ناممکن می کند به لحاظ جامعه شناختی چگونه قابل تحلیل و تبیین است؟ از چنین شهروندانی چگونه و تا کجا می توان انتظار داشت که با شرّ مبارزه کنند؟ بنده هم می گویم باید با شرّ مبارزه کرد و در مقابل باید اخلاقی و بهنجار زیست اما پرسش اساسی این است که چگونه و مبتنی بر چه سازِکاری؟ از جناب نجاتی حسینی انتظار این است که به این پرسش های کلیدی و مهم پاسخ گوید و الّا گفتن این که انسان ها باید مسئولیت اخلاقی شان را اَدا کنند آسان است و سخنی است تکراری و کلّی گویانه!!!سخن اصلی این است که اخلاقی و بهنجار زیستن انسان ها در ساختار به نسبت سالم که چندان هنر نیست اما در یک ساختار معیوب و ناسالم بسیار هنر است!!! و این که راه کار زیستِ انسانی و بهنجار و اخلاقی در چنین ساختارهایی کدام اَند؟

#واقعیت
#ساختار
#جامعه
#امر_اجتماعی
#جامعه_شناس
#تحلیل
#تبیین
#فساد
#شرّ
#اخلاق


@tajeddin_mohammadbagher
☸️دزدانِ بزرگ؛ دزدانِ کوچک

✍️محمدباقر تاج الدین

برتولت برشت(Bertolt Brecht) [به آلمانی اویگن برتولت فریدریش برشتEugen Berthold Friedrich Brecht] شاعر، کارگردان و نویسندۀ نامدار آلمانی در این زمینه گفته است:«دزدان بزرگ بانک می زنند[بانک تأسیس می کنند] و دزدان کوچک بانک را می زنند[از بانک دزدی می کنند]. معمولاً پلیس دزدان کوچک را دستگیر می کند و از دزدان بزرگ محافظت می کند». بنابر آن چه که برتولت برشت گفته است می توان این گونه تحلیل کرد که اگر راه کار اساسی برای رهایی از دست دزدان معمولی و کوچک محکم کردن در و پنجره های خانه ها و مغازه های مان است اما و هزار اما راه کار اساسی برای رهایی از دست دزدان بزرگ به دست آوردن "آگاهی" در گام نخست و "ایجاد ساختارهایی" در گام دوم است تا وقوع هرگونه دزدی و تیره بختی را به پایین ترین حد ممکن برساند. ساختارها و الگوهایی که برای دزدان بزرگ حاشیه ها و فرصت های امنی ایجاد می کنند تا هر چه بیش تر به دزدی های کلان خود ادامه دهند باید بدل به ساختارها و الگوهای بازدارندۀ قوی و محکمی در برابر چنین دزدی های کلانی شوند.

✳️نکتۀ اساسی در این زمینه این است که گناه دزدان معمولی یا کوچک از جهتی بر گردن دزدان بزرگ است چرا که دزدان بزرگ تمام سرمایه های مادی و معنوی آنان را به یغما می برند و آن وقت انتظار دارند که این شهروندان سر به راه و نُرمال و قانون مدار باشند. در شرایطی که دزدان بزرگ بسیاری از ثروت ها و سرمایه های جامعه را به راحتی به یغما می برند چگونه می توان از شهروندانی که در فقر و محرومیت و بیکاری به سر می برند انتظار داشت که دست به دزدی های کوچک نزنند؟!! دزدان بزرگ قوانینی هم که وضع می کنند برای کنترل و بازدارندگی دزدان کوچک و صد البته تمام شهروندان است تا هر چه بیش تر و آسان تر به دزدی های کلان خود ادامه دهند. به عبارت بهتر، هرچقدر شهروندان بیش تر کنترل شوند آشکار است که دزدان بزرگ بدون هرگونه مانعی به غارت گری های خود ادامه می دهند.

❇️از سوی دیگر، دزدان بزرگ یک جمع کاملاً خودمانی و در واقع نوعی کلونیِ خاص خودشان را نیز تشکیل می دهند که هر کسی را یارای راه یافتن بدان جا نبوده و بخش بزرگ سرمایه های جامعه را بین خودشان تقسیم می کنند و البته از این طریق بدل به مافیاهای ثروت و قدرت هم می شوند که همه چیز ممکن است در اختیارشان باشد از رسانه ها گرفته تا ابزارهای کنترل مانند قوانینی که به نفع خودشان وضع می کنند تا به آسانی هر آن چه می خواهند انجام دهند. دزدانِ بزرگ با ایجاد انواع انحصار در زمینه های گوناگون راه های دسترسی شهروندان به ویژه شهروندان فقیر و محروم به فرصت های پیشرفت را خودبخود محدود و مسدود می سازند. در واقع، ساختار ها و الگوهایی که دزدانِ بزرگ ایجاد می کنند به طور کامل به هرچه بیش تر شدن فرصت ها و موقعیت های مطلوب و عالی خودشان می انجامد و در نتیجه چنین ساختاری در جهت بیشینه سازی منافع آنان و کمینه سازی و در حقیقت از بین بردن منافع شهروندان عمل می کند!!!!

در چنین وضع اسف باری که دزدانِ کوچک از دسترسی به بسیاری از فرصت های در اختیار داشتن یک زندگی حتی معمولی هم محروم می شوند چگونه می توان از آنان انتظار داشت که شهروندان نُرمال(بهنجار)، قانون مدار، اخلاقی، آرام، شکیبا و اهل مدارا باشند؟!! چگونه دچار این همه نابرابری و طرد و محرومیت باشند و در عین حال از آنان خواست که همچنان صبورانه چنین وضع تلخ و دردناکی را تحمل کنند و امیدوار باشند که شاید روزی طعم شیرین برابری و شادی و رفاه را در آغوش خواهند کشید!!!! این دزدان کوچک به تعبیر ماکسیم گورکی نویسندۀ چیره دست روسی برای سیر کردن شکم خود و فرزندان شان دست به دزدی های کوچک می زنند و البته از هیچ گونه حمایتی هم برخوردار نیستند!!
✳️ممکن است برخی دوستان بگویند که فقیر و محروم بودن هیچ مجوزی برای انجام رفتارهای خلاف قانون و اخلاق مانند دزدی هایِ کوچک هم نیست که در پاسخ باید گفت نخست این که سخن از اخلاق نظری و انتزاعی نیست بلکه سخن از اخلاق عملی و زمینه مند است و دوم این که در موقعیت و شرایطی که تمام یا بسیاری از فرصت های زندگی معمولی از این افراد ستانده شود دیگر سخن از اخلاق و قانون نوعی فریب و نهادن داغی بر دل این دسته از شهروندان است!!!کسانی که چنین توصیه هایی می کنند از قضا زمینه را برای تُرک تازی هر چه بیش ترِ دزدانِ بزرگ فراهم می کنند!! چنین سخنی هرگز به معنای ترویج بی اخلاقی یا بی قانونی نیست اما پرسش اساسی این است که گردن نهادن به کدام قانون و کدام اخلاق؟ در کدام زمینه و زمانه ای؟!! توسط کدام انسان ها؟ و در چه شرایط و موقعیتی؟!!!
#دزدان_بزرگ
#دزدان_کوچک
#آگاهی
#ساختار
#فقر
#محرومیت


@tajeddin_mohammadbagher