☸️سرعتِ اینترنت و سرعت کامیون های قدیمی در جاده های خاکی قدیم!!!
✍️محمدباقر تاج الدین
✅سرعت این روزهای اینترنت در ایران مرا به یاد دهۀ شصت می اندازد که کامیون های قدیمی برای آمدن به روستای پدری اَم در جادّۀ خاکی با کندی هر چه تمام تر حرکت می کردند و در برخی مواقع باید چند نفر آن ها را هُل می دادند تا بتوانند از شیب های تند جاده عبور کنند. کامیون ها زوزه کشان و با سرعتی بسیار پایین در جاده می رفتند و برای رسیدن از شهر به روستا راه 1 ساعته را چندین ساعت طی می کردند، البته با زجر و گرفتاری های مربوطه!! تو گویی اکنون نیز در این زمینه دنده عقب گرفته ایم و به دهۀ شصت برگشته ایم، و این خیلی عجیب است، آن هم در قرن بیست و یکم که سرعت اینترنت نه تنها در کشورهای توسعه یافته بلکه در برخی کشورهای حتی توسعه نیافته نیز بسیار بالاتر است!! امروزه که بسیاری از دانش آموزان، دانشجویان، معلمان، استادان، کارمندان، نویسندگان، صاحبان کسب و کارها و امور پزشکی و بهداشتی و صنعتی و حتی کشاورزی و دامداری به یاری اینترنت انجام می شود انصافاً با این سرعت پایین و قطع و وصل شدن های پی در پی چگونه امور کشور باید به سامان برسد؟!!!
✳️داشتن و استفاده از اینترنت در دنیای امروزی یک ضرورت تام است و اگر بدون برق و آب و خودرو و سایر امکانات نمی توان زندگی روزانه را سامان داد بدون اینترنت هم نمی شود. اما با این سرعت پایین و قطعی های مکرر چگونه باید امور روزمرّه را به سرانجام رساند؟ برای مثال اکون بسیاری از دانشجویان به صورت مجازی درس می خوانند و پایان نامه های خود را در فضاهای مجازی گوناگون ارسال می کنند و اگر اینترنت نباشد تمام این کارها مختل می شود که در واقع مختل هم شده است. طی دیروز و حتی امروز بسیاری از سامانه های مجلات علمی و پژوهشی هم باز نمی شوند چه رسد به دریافت یا ارسال برخی متونی که دارای نقشه و تصویر هستند!!! عصر مدرن که عصر شتاب در همه چیز است حالا تو گویی که ما در ایران باید با همان کامیون های قدیمی در جادّۀ خاکی با کندی هر چه تمام تر حرکت کنیم و این طنز تلخی است!!!
#اینترنت
#سرعت_پایین
#اخلال_امور
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅سرعت این روزهای اینترنت در ایران مرا به یاد دهۀ شصت می اندازد که کامیون های قدیمی برای آمدن به روستای پدری اَم در جادّۀ خاکی با کندی هر چه تمام تر حرکت می کردند و در برخی مواقع باید چند نفر آن ها را هُل می دادند تا بتوانند از شیب های تند جاده عبور کنند. کامیون ها زوزه کشان و با سرعتی بسیار پایین در جاده می رفتند و برای رسیدن از شهر به روستا راه 1 ساعته را چندین ساعت طی می کردند، البته با زجر و گرفتاری های مربوطه!! تو گویی اکنون نیز در این زمینه دنده عقب گرفته ایم و به دهۀ شصت برگشته ایم، و این خیلی عجیب است، آن هم در قرن بیست و یکم که سرعت اینترنت نه تنها در کشورهای توسعه یافته بلکه در برخی کشورهای حتی توسعه نیافته نیز بسیار بالاتر است!! امروزه که بسیاری از دانش آموزان، دانشجویان، معلمان، استادان، کارمندان، نویسندگان، صاحبان کسب و کارها و امور پزشکی و بهداشتی و صنعتی و حتی کشاورزی و دامداری به یاری اینترنت انجام می شود انصافاً با این سرعت پایین و قطع و وصل شدن های پی در پی چگونه امور کشور باید به سامان برسد؟!!!
✳️داشتن و استفاده از اینترنت در دنیای امروزی یک ضرورت تام است و اگر بدون برق و آب و خودرو و سایر امکانات نمی توان زندگی روزانه را سامان داد بدون اینترنت هم نمی شود. اما با این سرعت پایین و قطعی های مکرر چگونه باید امور روزمرّه را به سرانجام رساند؟ برای مثال اکون بسیاری از دانشجویان به صورت مجازی درس می خوانند و پایان نامه های خود را در فضاهای مجازی گوناگون ارسال می کنند و اگر اینترنت نباشد تمام این کارها مختل می شود که در واقع مختل هم شده است. طی دیروز و حتی امروز بسیاری از سامانه های مجلات علمی و پژوهشی هم باز نمی شوند چه رسد به دریافت یا ارسال برخی متونی که دارای نقشه و تصویر هستند!!! عصر مدرن که عصر شتاب در همه چیز است حالا تو گویی که ما در ایران باید با همان کامیون های قدیمی در جادّۀ خاکی با کندی هر چه تمام تر حرکت کنیم و این طنز تلخی است!!!
#اینترنت
#سرعت_پایین
#اخلال_امور
@tajeddin_mohammadbagher
همراه با دکتر محدثی عزیز در منطقه طالقان روز پنج شنبه ۵ مهرماه ۱۴۰۳/عکاس دکتر معدنی عزیز
@tajeddin_mohammadbagher
@tajeddin_mohammadbagher
همراه با دکتر معدنی عزیز در روستای حسنجون طالقان روز پنج شنبه ۵ مهر ماه ۱۴۰۳/عکاس دکتر محدثی عزیز
@tajeddin_mohammadbagher
@tajeddin_mohammadbagher
در کنار دکتر محدثی عزیز /روستای گلیرد طالقان/روز پنج شنبه ۵ مهرماه ۱۴۰۳/ عکاس دکتر معدنی عزیز
@tajeddin_mohammadbagher
@tajeddin_mohammadbagher
دکتر محدثی و دکتر معدنی عزیز/روستای گلیرد طالقان/ روز پنجشنبه ۵ مهرماه ۱۴۰۳/عکاس دکتر تاج الدین
@tajeddin_mohammadbagher
@tajeddin_mohammadbagher
🔵همراه با شاعران پارسی گو
🟪ملک الشعرای بهار
❇️جُغدِ جنگ
فغان زِ جُغدِ جنگ و مُرغْوایِ او
که تا ابد بریده باد نای او
بریده باد نای او و تا ابد
گسسته و شکسته پر و پای او
ز من بریده یار آشنای من
کز او بریده باد آشنای او
چه باشد از بلای جنگ صَعْبتَر؟
که کس امان نیابد از بلای او
شراب او زِ خون مرد رنجبر
وز استخوان کارگر، غذای او
همی زند صلای مرگ و نیست کس
که جان بَرَد زِ صَدْمَتِ صلای او
همی دهد ندای خوف و میرسد
به هر دلی مَهابَتِ ندای او
همی تَنَد چو دیوپای در جهان
به هر طرف کشیده تارهای او
چو خیل مور گرد پارۀ شکر
فتد به جان آدمی عنای او
به هر زمین که باد جنگ بَر وَزَد
به حلقها گره شود هوای او
به رزمگه خدای جنگ بگذرد
چو چشم شیر لعلگون قبای او
به هر زمین که بگذرد، بگسترد
نهیب مرگ و درد ویل و وای او
جهانخواران گنجبر به جنگ بر
مسلطاند و رنج و ابتلای او
ز غول جنگ و جنگبارگی بتر
سرشت جنگباره و بقای او
به خاک مشرق از چه رو زنند ره
جهانخواران غرب و اولیای او؟
به نان ارزنت بساز و کن حذر
ز گندم و جو و مس و طلای او
به سان که که سوی کهربا رود
رود زر تو سوی کیمیای او
نه دوستیش خواهم و نه دشمنی
نه ترسم از غرور و کبریای او
همه فریب و حیلت است و رهزنی
مخور فریب جاه و اعتلای او
غنای اوست اشک چشم رنجبر
مبین به چشم ساده در غنای او
عطاش را نخواهم و لقاش را
که شومتر لقایش از عطای او
لقای او پلید چون عطای وی
عطای وی کریه چون لقای او
کجاست روزگار صلح و ایمنی؟
شکفته مرز و باغ دلگشای او
کجاست عهد راستی و مردمی؟
فروغ عشق و تابش ضیای او
کجاست دور یاری و برابری؟
حیات جاودانی و صفای او
فنای جنگ خواهم از خدا که شد
بقای خلق بسته در فنای او
زهی کبوتر سپید آشتی!
که دل برد سرود جانفزای او
رسید وقت آنکه جغد جنگ را
جدا کنند سر به پیش پای او
بهار طبع من شکفته شد چو من
مدیح صلح گفتم و ثنای او
بر این چکامه آفرین کند کسی
که پارسی شناسد و بهای او
شد اقتدا به اوستاد دامغان
« فغان از این غراب بین و وای او»
@tajeddin_mohammadbagher
🟪ملک الشعرای بهار
❇️جُغدِ جنگ
فغان زِ جُغدِ جنگ و مُرغْوایِ او
که تا ابد بریده باد نای او
بریده باد نای او و تا ابد
گسسته و شکسته پر و پای او
ز من بریده یار آشنای من
کز او بریده باد آشنای او
چه باشد از بلای جنگ صَعْبتَر؟
که کس امان نیابد از بلای او
شراب او زِ خون مرد رنجبر
وز استخوان کارگر، غذای او
همی زند صلای مرگ و نیست کس
که جان بَرَد زِ صَدْمَتِ صلای او
همی دهد ندای خوف و میرسد
به هر دلی مَهابَتِ ندای او
همی تَنَد چو دیوپای در جهان
به هر طرف کشیده تارهای او
چو خیل مور گرد پارۀ شکر
فتد به جان آدمی عنای او
به هر زمین که باد جنگ بَر وَزَد
به حلقها گره شود هوای او
به رزمگه خدای جنگ بگذرد
چو چشم شیر لعلگون قبای او
به هر زمین که بگذرد، بگسترد
نهیب مرگ و درد ویل و وای او
جهانخواران گنجبر به جنگ بر
مسلطاند و رنج و ابتلای او
ز غول جنگ و جنگبارگی بتر
سرشت جنگباره و بقای او
به خاک مشرق از چه رو زنند ره
جهانخواران غرب و اولیای او؟
به نان ارزنت بساز و کن حذر
ز گندم و جو و مس و طلای او
به سان که که سوی کهربا رود
رود زر تو سوی کیمیای او
نه دوستیش خواهم و نه دشمنی
نه ترسم از غرور و کبریای او
همه فریب و حیلت است و رهزنی
مخور فریب جاه و اعتلای او
غنای اوست اشک چشم رنجبر
مبین به چشم ساده در غنای او
عطاش را نخواهم و لقاش را
که شومتر لقایش از عطای او
لقای او پلید چون عطای وی
عطای وی کریه چون لقای او
کجاست روزگار صلح و ایمنی؟
شکفته مرز و باغ دلگشای او
کجاست عهد راستی و مردمی؟
فروغ عشق و تابش ضیای او
کجاست دور یاری و برابری؟
حیات جاودانی و صفای او
فنای جنگ خواهم از خدا که شد
بقای خلق بسته در فنای او
زهی کبوتر سپید آشتی!
که دل برد سرود جانفزای او
رسید وقت آنکه جغد جنگ را
جدا کنند سر به پیش پای او
بهار طبع من شکفته شد چو من
مدیح صلح گفتم و ثنای او
بر این چکامه آفرین کند کسی
که پارسی شناسد و بهای او
شد اقتدا به اوستاد دامغان
« فغان از این غراب بین و وای او»
@tajeddin_mohammadbagher
☸️و تو چه دانی که مستأجر و بیمار بی پول بودن چیست!!!
✍️محمدباقر تاج الدین
✅همسایه ای داریم که 65 سال سن دارد و مستأجر ساختمان ما است و می گوید در اثر یک اشتباه خانه ام را چندین سال پیش از دست دادم و الان شدم مستأجر با این سن و سال و با بچه های بزرگ!! صاحبخانه به ایشان گفت که باید خانه را تخلیه کنی یا 15 میلیون تومان اجاره را زیاد می کنم!! دیروز عصر با من صحبت می کرد بسیار درمانده و غمگین بود!! گفت می خواهم از تهران بروم به سمت حاشیه های تهران چون به هیچ وجه توان پرداخت اجاره های سنگین در تهران را ندارم. فردی دیگر که او را کم و بیش می شناسم با من تماس گرفت که دخترم بیماری اِم اِس گرفته و باید ببرم بیمارستان برای بستری کردن و چون وضعیت مالی بسیار بدی دارم امکان این کار برایم وجود ندارد. از طرفی دخترم را می بینم که با این بیماری لعنتی دست و پنجه نرم می کند و از طرف دیگر چون پول کافی برای درمانش را ندارم تو گویی که زمین و زمان چون آواری بر سرم خراب شده است!!!
✳️این ها قطعاً فقط چند نمونه از هزاران نمونه هایی هستند که در این جامعه وجود دارند و شوربختانه این که هر روز نیز بر تعدادشان افزوده می شود!! دیده ام که آقایان پرویز پرستویی هنرمند و رسول خادم ورزشکار نامی کشورمان مدت ها است که دست به کار شده اند و در مناطق محروم در حال یاری رساندن به فقرا و محرومین هستند. آن گاه می ماند این پرسش مهم که پس این همه سازمان ها و نهادهای عریض و طویل که ادعای ایجاد رفاه و رفع فقر و محرومیت را دارند الان دقیقاً در حال چه کاری اَند؟!! پس چرا باید شاهد این همه گرفتاری و مشکلات بسیاری از شهروندان جامعه باشیم. وزیر رفاه اعلام کرد که 25 میلیون نفر دچار فقر مطلق هستند و هکذا تعداد زیاد دیگری هم دچار فقر نسبی!!خُب مسأله که روشن است و می ماند سیاستگذاری و برنامه ریز ی و اجرای همه جانبه برای رفع این مسأله!! اما چرا چنین نمی شود؟!! اصلا چرا باید هنرمند و ورزشکار و دیگران دست به کار شوند برای رفع فقر و محرومیت؟!! این که تمام افراد جامعه در قبال یکدیگر مسئولیت دارند و ظیفۀ انسانی و اخلاقی حکم می کند که همگان به کمک فقرا و محرومین بیایند تردیدی نیست اما می ماند وظیفۀ نهادهای دولتی با این گستردگی که تو گویی توان یا ارادۀ لازم برای رفع این مشکلات را ندارند!!
#مستأجری
#بیماری
#بی_پولی
#فقر
#محرومیت
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅همسایه ای داریم که 65 سال سن دارد و مستأجر ساختمان ما است و می گوید در اثر یک اشتباه خانه ام را چندین سال پیش از دست دادم و الان شدم مستأجر با این سن و سال و با بچه های بزرگ!! صاحبخانه به ایشان گفت که باید خانه را تخلیه کنی یا 15 میلیون تومان اجاره را زیاد می کنم!! دیروز عصر با من صحبت می کرد بسیار درمانده و غمگین بود!! گفت می خواهم از تهران بروم به سمت حاشیه های تهران چون به هیچ وجه توان پرداخت اجاره های سنگین در تهران را ندارم. فردی دیگر که او را کم و بیش می شناسم با من تماس گرفت که دخترم بیماری اِم اِس گرفته و باید ببرم بیمارستان برای بستری کردن و چون وضعیت مالی بسیار بدی دارم امکان این کار برایم وجود ندارد. از طرفی دخترم را می بینم که با این بیماری لعنتی دست و پنجه نرم می کند و از طرف دیگر چون پول کافی برای درمانش را ندارم تو گویی که زمین و زمان چون آواری بر سرم خراب شده است!!!
✳️این ها قطعاً فقط چند نمونه از هزاران نمونه هایی هستند که در این جامعه وجود دارند و شوربختانه این که هر روز نیز بر تعدادشان افزوده می شود!! دیده ام که آقایان پرویز پرستویی هنرمند و رسول خادم ورزشکار نامی کشورمان مدت ها است که دست به کار شده اند و در مناطق محروم در حال یاری رساندن به فقرا و محرومین هستند. آن گاه می ماند این پرسش مهم که پس این همه سازمان ها و نهادهای عریض و طویل که ادعای ایجاد رفاه و رفع فقر و محرومیت را دارند الان دقیقاً در حال چه کاری اَند؟!! پس چرا باید شاهد این همه گرفتاری و مشکلات بسیاری از شهروندان جامعه باشیم. وزیر رفاه اعلام کرد که 25 میلیون نفر دچار فقر مطلق هستند و هکذا تعداد زیاد دیگری هم دچار فقر نسبی!!خُب مسأله که روشن است و می ماند سیاستگذاری و برنامه ریز ی و اجرای همه جانبه برای رفع این مسأله!! اما چرا چنین نمی شود؟!! اصلا چرا باید هنرمند و ورزشکار و دیگران دست به کار شوند برای رفع فقر و محرومیت؟!! این که تمام افراد جامعه در قبال یکدیگر مسئولیت دارند و ظیفۀ انسانی و اخلاقی حکم می کند که همگان به کمک فقرا و محرومین بیایند تردیدی نیست اما می ماند وظیفۀ نهادهای دولتی با این گستردگی که تو گویی توان یا ارادۀ لازم برای رفع این مشکلات را ندارند!!
#مستأجری
#بیماری
#بی_پولی
#فقر
#محرومیت
@tajeddin_mohammadbagher
☸️انسانِ کامل؛ انسانِ سالم
✍️محمدباقر تاج الدین
✅برخی افراد گمان می کنند که انسان می تواند به عنوان موجودی کامل و عاری از هرگونه عیب و نقص ظاهر شود و تو گویی که این امر در این جهان خاکی شدنی می نماید. اما واقعیت این است که هیچ انسانی در این جهان نمی تواند به صورت انسان کامل و عاری از تمام عیوب و نواقص زیست کند چرا که شرایط و قوانین حاکم بر انسان و جامعه و جهان چنین امکانی را به او نمی دهد. البته که ممکن است بسیاری از انسان ها آرزوی این را داشته باشند که انسان کامل بودن را تجربه کنند اما می دانیم که این فقط یک آرزو است. انسان کامل بنا به تعریف انسانی است که تمام استعدادها و توانمندی های بالقوّۀ خودش را به فعلیت رسانده و به عالی ترین درجۀ انسانیت و در واقع به شکوفایی کامل از هر لحاظ رسیده باشد. همۀ ما کم و بیش می دانیم که چنین انسانی دست کم تا به امروز وجود نداشته است. در مقابل، انسان سالم کسی است که از نظر جسمی و روانی در مسیر رشد و بهرهوری از استعدادها و تواناییهای خودش قرار دارد و نسبت به نقاط ضعف و قوّت جسمی و روانی خودش آشنایی داشته و بنابر فرصت ها و امکاناتی که در اختیار دارد کوشش می کند زیست عقلانی، انسانی و اخلاقی داشته باشد. غرض از طرح بحث حاضر این است که به دنبال انسان کامل در این جهان بودن کوششی بیهوده است چرا که مجموعۀ شرایط و قوانین حاکم بر انسان، جامعه و جهان اجازۀ بروز و ظهور چنین انسانی را به هیچ کس نمی دهد و ضرورت تام دارد که در این زمینه واقع بین باشیم و بدانیم که انسان سالم را خواستن بسی مطلوب تر از انسان کامل است. براین اساس می توان برخی ویژگی های انسان سالم را به شرح زیر بررسی نمود:
1.انسان سالم بیش و پیش از همه به خودشناسی می پردازد تا نسبت به توانمندی ها و ناتوانمندی های واقعی خودش پی ببرد.
2.انسان سالم همواره کوشش می کند تا توانمندی های خودش را به نحو مطلوب شکوفا سازد و ناتوانمندی های خودش را نیز بپذیرد و البته برای غلبۀ نسبی بر آن ها تلاش می کند.
3.انسان سالم می داند که قوانین این جهان لزوماً مطابق با خواست و آرزوی وی تنظیم نشده اند، لذا کوشش می کند که مطابق با قوانین مورد نظر زندگی خود را تنظیم کند تا دچار سرخوردگی و حسرت های بی مورد نشود.
4.انسان سالم می داند که آزادی هایی در این جهان دارد که برای وی مسئولیت هایی را نیز به دنبال خواهد داشت، لذا کوشش می کند مسئولیت های انسانی خودش را تا حد ممکن به جای آورد.
5.انسان سالم می داند که تغییر دنیا و دیگران به سادگی امکان پذیر نیست و در نتیجه کوشش می کند که در درجۀ نخست خودش را تغییر دهد تا تغییر دیگران، جامعه و جهان تا حدودی امکان پذیر شود.
6.انسان سالم می پذیرد که زندگی بدون مشکل، دشواری، گرفتاری و غم در این جهان غیر ممکن است و در نتیجه خود را برای روبرو شدن با هر مشکل و گرفتاری ای آماده می کند.
7.انسان سالم می داند که واقعیت های این جهانی بسی گسترده تر و عمیق تر و پیچیده تر از عقل و اندیشۀ وی هستند و لذا کوشش می کند این واقعیت ها را بپذیرد و با خردورزی و دانش اندوزی هر چه بیش تر با آن ها مواجه شود.
8.انسان سالم می داند که وظایفی چون عشق ورزی به هم نوعان، کاهش درد و رنج دیگران و خدمت رسانی به همگان را در حیطۀ فرصت ها و امکانات در اختیار خودش دارد.
9.انسان سالم می داند که این جهان فقط برای او ساخته و پرداخته نشده و تمام انسان های دیگر حق برخورداری از فرصت ها و امکانات موجود را دارند لذا کوشش می کند همواره به حقوق دیگران احترام بگذارد و از تجاوز به حقوق دیگران به شدت دوری کند.
10.انسان سالم می داند که هرگونه زیاده خواهی، طمع ورزی، بدبینی، کین توزی، آزار رساندن، شهرت طلبی، ثروت اندوزی و قدرت طلبی وی را از دست یابی به یک زندگی سرشار از تعادل و آرامش دور می سازد.
11.انسان سالم می داند که وسایلی در این جهان وجود دارند که قرار است وی را به اهداف ارزشمند برسانند و لذا جای وسایل با اهداف را اشتباه نمی گیرد.
12. انسان سالم به خوبی می داند که همواره برخی کاستی های عقلانی، اخلاقی و انسانی در وی وجود دارد که ضرورت دارد برای بر طرف کردن این ضعف ها به کوشش های مستمر خودش ادامه دهد.
13. انسان سالم این جهان و مردمان اَش را با تمام ویژگی های بد و خوبی که دارند می پذیرد و می داند که بهترین عمل مدارا با همگان است تا زیست با کیفیتی نصیبش شود.
14. انسان سالم تا جایی که امکان دارد در طلب زندگی ارزشمند، خوش و خوب هم برای خودش و هم برای دیگران است و در این مسیر از هیچ کوششی فروگذار نمی کند.
#انسان_کامل
#انسان_سالم
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅برخی افراد گمان می کنند که انسان می تواند به عنوان موجودی کامل و عاری از هرگونه عیب و نقص ظاهر شود و تو گویی که این امر در این جهان خاکی شدنی می نماید. اما واقعیت این است که هیچ انسانی در این جهان نمی تواند به صورت انسان کامل و عاری از تمام عیوب و نواقص زیست کند چرا که شرایط و قوانین حاکم بر انسان و جامعه و جهان چنین امکانی را به او نمی دهد. البته که ممکن است بسیاری از انسان ها آرزوی این را داشته باشند که انسان کامل بودن را تجربه کنند اما می دانیم که این فقط یک آرزو است. انسان کامل بنا به تعریف انسانی است که تمام استعدادها و توانمندی های بالقوّۀ خودش را به فعلیت رسانده و به عالی ترین درجۀ انسانیت و در واقع به شکوفایی کامل از هر لحاظ رسیده باشد. همۀ ما کم و بیش می دانیم که چنین انسانی دست کم تا به امروز وجود نداشته است. در مقابل، انسان سالم کسی است که از نظر جسمی و روانی در مسیر رشد و بهرهوری از استعدادها و تواناییهای خودش قرار دارد و نسبت به نقاط ضعف و قوّت جسمی و روانی خودش آشنایی داشته و بنابر فرصت ها و امکاناتی که در اختیار دارد کوشش می کند زیست عقلانی، انسانی و اخلاقی داشته باشد. غرض از طرح بحث حاضر این است که به دنبال انسان کامل در این جهان بودن کوششی بیهوده است چرا که مجموعۀ شرایط و قوانین حاکم بر انسان، جامعه و جهان اجازۀ بروز و ظهور چنین انسانی را به هیچ کس نمی دهد و ضرورت تام دارد که در این زمینه واقع بین باشیم و بدانیم که انسان سالم را خواستن بسی مطلوب تر از انسان کامل است. براین اساس می توان برخی ویژگی های انسان سالم را به شرح زیر بررسی نمود:
1.انسان سالم بیش و پیش از همه به خودشناسی می پردازد تا نسبت به توانمندی ها و ناتوانمندی های واقعی خودش پی ببرد.
2.انسان سالم همواره کوشش می کند تا توانمندی های خودش را به نحو مطلوب شکوفا سازد و ناتوانمندی های خودش را نیز بپذیرد و البته برای غلبۀ نسبی بر آن ها تلاش می کند.
3.انسان سالم می داند که قوانین این جهان لزوماً مطابق با خواست و آرزوی وی تنظیم نشده اند، لذا کوشش می کند که مطابق با قوانین مورد نظر زندگی خود را تنظیم کند تا دچار سرخوردگی و حسرت های بی مورد نشود.
4.انسان سالم می داند که آزادی هایی در این جهان دارد که برای وی مسئولیت هایی را نیز به دنبال خواهد داشت، لذا کوشش می کند مسئولیت های انسانی خودش را تا حد ممکن به جای آورد.
5.انسان سالم می داند که تغییر دنیا و دیگران به سادگی امکان پذیر نیست و در نتیجه کوشش می کند که در درجۀ نخست خودش را تغییر دهد تا تغییر دیگران، جامعه و جهان تا حدودی امکان پذیر شود.
6.انسان سالم می پذیرد که زندگی بدون مشکل، دشواری، گرفتاری و غم در این جهان غیر ممکن است و در نتیجه خود را برای روبرو شدن با هر مشکل و گرفتاری ای آماده می کند.
7.انسان سالم می داند که واقعیت های این جهانی بسی گسترده تر و عمیق تر و پیچیده تر از عقل و اندیشۀ وی هستند و لذا کوشش می کند این واقعیت ها را بپذیرد و با خردورزی و دانش اندوزی هر چه بیش تر با آن ها مواجه شود.
8.انسان سالم می داند که وظایفی چون عشق ورزی به هم نوعان، کاهش درد و رنج دیگران و خدمت رسانی به همگان را در حیطۀ فرصت ها و امکانات در اختیار خودش دارد.
9.انسان سالم می داند که این جهان فقط برای او ساخته و پرداخته نشده و تمام انسان های دیگر حق برخورداری از فرصت ها و امکانات موجود را دارند لذا کوشش می کند همواره به حقوق دیگران احترام بگذارد و از تجاوز به حقوق دیگران به شدت دوری کند.
10.انسان سالم می داند که هرگونه زیاده خواهی، طمع ورزی، بدبینی، کین توزی، آزار رساندن، شهرت طلبی، ثروت اندوزی و قدرت طلبی وی را از دست یابی به یک زندگی سرشار از تعادل و آرامش دور می سازد.
11.انسان سالم می داند که وسایلی در این جهان وجود دارند که قرار است وی را به اهداف ارزشمند برسانند و لذا جای وسایل با اهداف را اشتباه نمی گیرد.
12. انسان سالم به خوبی می داند که همواره برخی کاستی های عقلانی، اخلاقی و انسانی در وی وجود دارد که ضرورت دارد برای بر طرف کردن این ضعف ها به کوشش های مستمر خودش ادامه دهد.
13. انسان سالم این جهان و مردمان اَش را با تمام ویژگی های بد و خوبی که دارند می پذیرد و می داند که بهترین عمل مدارا با همگان است تا زیست با کیفیتی نصیبش شود.
14. انسان سالم تا جایی که امکان دارد در طلب زندگی ارزشمند، خوش و خوب هم برای خودش و هم برای دیگران است و در این مسیر از هیچ کوششی فروگذار نمی کند.
#انسان_کامل
#انسان_سالم
@tajeddin_mohammadbagher
☸️قصّۀ دردناک "همراه بیمار" در بیمارستان ها
✍️محمدباقر تاج الدین
✅"همراه بیمار " بودن برای تمام ما ایرانیان کم و بیش امری آشنا است که به هر حال برای یک بار هم که شده با آن روبرو شدیم. به هر بیمارستانی که مراجعه کنیم چه دولتی و چه خصوصی "همراه بیمار " را صدا می زنند و فهرستی به نسبت طولانی را به دستش می دهند که انجام بدهد. از بالا زدن آستین بیمار برای گرفتن نمونۀ خون تا بردن نمونه به آزمایشگاه، همراهی بیمار برای رفتن به سرویس بهداشتی، همراه شب بودن، بردن بیمار به رادیولوژی و آندوسکوپی و تا چندین کار دیگر که همگی بر عهدۀ "همراه بیمار" گذاشته می شود. در واقع، "همراه بیمار" در مدتی که بیمار در بیمارستان حضور دارد تو گویی که بدل به یکی از کارکنان بیمارستان می شود اما همه می دانیم که نه تنها هیچ دستمزدی دریافت نمی کند، تازه برای غذا و تخت خواب شبانه هم باید هزینه هایی پرداخت کند.
✳️چنین وضعیتی که دربارۀ "همراه بیمار" توصیف می شود دقیقاً نشان از فشل بودن ساختار درمانی و بهداشتی کشور است که توان ارائۀ خدمات لازم و ضروری به بیماران را ندارد چرا که بخش قابل توجهی از خدمات مورد نظر توسط "همراه بیمار" ارائه می شود و در این جا باید پرسش شود که نقش کادر درمانی اعم از پزشک و پرستار و نیروهای خدماتی و دیگران چیست؟ بدتر این که در مواردی همین "همراه بیمار" که چندین کار را انجام می دهد مورد توهین و طعنه هم قرار می گیرد(تجربۀ زیسته ای که من خودم در چندین مورد در بیمارستان های مختلف داشتم). از یک سو به طور مرتب "همراه بیمار" را برای انجام امور مختلف صدا می زنند و از سوی دیگر اگر همین "همراه بیمار" پرسشی مطرح کند یا درخواستی داشته باشد مورد عتاب و سرزنش قرار می گیرد!!!
❇️"همراه بیمار" موظف است بسیاری از امور مربوط به بیمار را انجام بدهد اما حق ندارد پشت در اتاق عمل بایستد، در اورژانس بماند، در راهروها راه برود، در ایستگاه پرستاری از پرستاران چیزی درخواست کند،و یا دست به چیزی بزند. پزشکان که شأن شان بسی فراتر از این است که "همراه بیمار" بخواهد از ایشان چیزی بپرسد و اساساً "همراه بیمار" هرگز نباید در محدودۀ این پزشکان وارد شوند که تو گویی خط قرمزی را رد کرده اند!! با این همه می ماند این پرسش اساسی که "همراه بیمار" در کجای این میدان وسیع درمانی و بهداشتی تعریف شده است؟ و اساساً چرا باید حضور داشته باشد؟ اگر قرار بر این باشد که بخشی از امور بیمار را "همراه بیمار" انجام دهد پس نقش کادر درمانی چیست؟ و مهم تر این که حقوق انسانی "همراه بیمار" برای حضور چند روزه یا چند هفته در بیمارستان چیست؟ از تغذیۀ ایشان گرفته تا جای استراحت و خواب و موارد دیگر!! بدتر و تأسف بارتر از همۀ این ها "همراه بیمار" نگون بختی است که از روستا یا شهرستان دوری به تهران آمده و هیچ سرپناه و قوم و خویشی هم ندارد و به صورت شبانه روز در بیمارستان سرگردان و حیران است. چنین "همراه بیمار" ی که قرار است همراه و همدل بیمار باشد حالا خودش با چندین غم و گرفتاری مضاعفی دست به گریبان می شود(لطفاً سری به اطراف بیمارستان های بزرگ تهران بزنید تا ببینید وضعیت اسف بار این همراهان چگونه است!!! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!!!
#بیمار
#همراه_بیمار
#بیمارستان
#حقوق_بیمار
#حقوق_همراه_بیمار
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅"همراه بیمار " بودن برای تمام ما ایرانیان کم و بیش امری آشنا است که به هر حال برای یک بار هم که شده با آن روبرو شدیم. به هر بیمارستانی که مراجعه کنیم چه دولتی و چه خصوصی "همراه بیمار " را صدا می زنند و فهرستی به نسبت طولانی را به دستش می دهند که انجام بدهد. از بالا زدن آستین بیمار برای گرفتن نمونۀ خون تا بردن نمونه به آزمایشگاه، همراهی بیمار برای رفتن به سرویس بهداشتی، همراه شب بودن، بردن بیمار به رادیولوژی و آندوسکوپی و تا چندین کار دیگر که همگی بر عهدۀ "همراه بیمار" گذاشته می شود. در واقع، "همراه بیمار" در مدتی که بیمار در بیمارستان حضور دارد تو گویی که بدل به یکی از کارکنان بیمارستان می شود اما همه می دانیم که نه تنها هیچ دستمزدی دریافت نمی کند، تازه برای غذا و تخت خواب شبانه هم باید هزینه هایی پرداخت کند.
✳️چنین وضعیتی که دربارۀ "همراه بیمار" توصیف می شود دقیقاً نشان از فشل بودن ساختار درمانی و بهداشتی کشور است که توان ارائۀ خدمات لازم و ضروری به بیماران را ندارد چرا که بخش قابل توجهی از خدمات مورد نظر توسط "همراه بیمار" ارائه می شود و در این جا باید پرسش شود که نقش کادر درمانی اعم از پزشک و پرستار و نیروهای خدماتی و دیگران چیست؟ بدتر این که در مواردی همین "همراه بیمار" که چندین کار را انجام می دهد مورد توهین و طعنه هم قرار می گیرد(تجربۀ زیسته ای که من خودم در چندین مورد در بیمارستان های مختلف داشتم). از یک سو به طور مرتب "همراه بیمار" را برای انجام امور مختلف صدا می زنند و از سوی دیگر اگر همین "همراه بیمار" پرسشی مطرح کند یا درخواستی داشته باشد مورد عتاب و سرزنش قرار می گیرد!!!
❇️"همراه بیمار" موظف است بسیاری از امور مربوط به بیمار را انجام بدهد اما حق ندارد پشت در اتاق عمل بایستد، در اورژانس بماند، در راهروها راه برود، در ایستگاه پرستاری از پرستاران چیزی درخواست کند،و یا دست به چیزی بزند. پزشکان که شأن شان بسی فراتر از این است که "همراه بیمار" بخواهد از ایشان چیزی بپرسد و اساساً "همراه بیمار" هرگز نباید در محدودۀ این پزشکان وارد شوند که تو گویی خط قرمزی را رد کرده اند!! با این همه می ماند این پرسش اساسی که "همراه بیمار" در کجای این میدان وسیع درمانی و بهداشتی تعریف شده است؟ و اساساً چرا باید حضور داشته باشد؟ اگر قرار بر این باشد که بخشی از امور بیمار را "همراه بیمار" انجام دهد پس نقش کادر درمانی چیست؟ و مهم تر این که حقوق انسانی "همراه بیمار" برای حضور چند روزه یا چند هفته در بیمارستان چیست؟ از تغذیۀ ایشان گرفته تا جای استراحت و خواب و موارد دیگر!! بدتر و تأسف بارتر از همۀ این ها "همراه بیمار" نگون بختی است که از روستا یا شهرستان دوری به تهران آمده و هیچ سرپناه و قوم و خویشی هم ندارد و به صورت شبانه روز در بیمارستان سرگردان و حیران است. چنین "همراه بیمار" ی که قرار است همراه و همدل بیمار باشد حالا خودش با چندین غم و گرفتاری مضاعفی دست به گریبان می شود(لطفاً سری به اطراف بیمارستان های بزرگ تهران بزنید تا ببینید وضعیت اسف بار این همراهان چگونه است!!! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!!!
#بیمار
#همراه_بیمار
#بیمارستان
#حقوق_بیمار
#حقوق_همراه_بیمار
@tajeddin_mohammadbagher
☸️گریز از آگاهی، به مثابه گریز از مسئولیت انسانی
✍️محمدباقر تاج الدین
✅این گونه به نظر می رسد که تمام انسان ها آگاهی و شناخت را دوست داشته باشند و از نادانی گریزان باشند، اما واقعیت در این زمینه به گونه ای دیگر است چرا که در عمل دیده می شود که دست کم برخی از انسان ها چندان هم از آگاهی استقبال نمی کنند و تو گویی که به سمت و سوی نادانی پناه می برند. این موضوع دردناک و نگران کننده در جوامع توسعه نیافته رواج بیش تری دارد. دربارۀ جامعۀ ایران نیز برخی شواهد و قرائنی وجود دارند که نشان می دهند حتی امروزه در همین قرن بیست و یکم برخی(اقلیتی) ایرانیان هنوز هم از آگاهی و شناخت نسبت به بسیاری از امور این جهانی و اموری که رابطۀ مستقیم با زندگی شان دارد نیز رویگردان هستند. این همان موضوع دردناکی است که "اریک(اریش) فروم" روان شناس نامی در کتاب "گریز از آزادی" و اروین یالوم دربارۀ گریز از آزادی(مسئولیت) بیان کرده اند چرا که آزادی و دانایی برای انسان مسئولیت هایی را به همراه دارد و شوربختانه این که برخی افراد از این مسئولیت ها گریزان اَند.
✳️موضوعی بسیار تلخ و دردناک است که انسان هایی برای این که آگاه شوند و از این طریق زندگی شان هر چه بهتر و با کیفیت تر شود رویگران باشند و تو گویی که نادانی را بر دانایی ترجیح می دهند زیرا نمی خواهند مسئولیت بسیاری از پیامدهای شوم و دردناکی که با آن ها روبرو هستند را بپذیرند و ساده ترین عمل این است که تمام مشکلات و گرفتاری های شان را به گردن دیگران بیندازند. تجربۀ زیسته اَم در سال های گذشته و بررسی هایی که به صورت میدانی و تجربی انجام داده اَم نیز کم و بیش نشان از وجود چنین روند و رویّۀ نگران کننده ای در جامعۀ ما دارد. برای مثال بارها کوشش کرده ام برخی افراد فامیل و یا دوستان و همشهریان را از برخی حقایق دربارۀ امور مختلف دینی، سیاسی، اجتماعی و انسانی آگاه سازم اما با مقاومت های جدی این افراد روبرو شدم و به سدّی ستبر از تعصب و جزم اندیشی برخورده ام. این افراد حتی حاضر به شنیدن کلمه ای از حقایق موجود نبودند و مبتنی بر برخی آموخته های کاملا نادرست پیشین که به طور کاملاً تقلیدی و متعصبانه و جزم اندیشانه از پدران و مادران شان یا دیگران فراگرفته بودند، برخورد می کردند.
❇️ ناگفته نمی توان گذاشت و گذشت که به یاری جهان مدرن و گسترش مدارس و دانشگاه ها از یک سو و وسایل ارتباط جمعی به ویژه فضاهای مجازی سطح آگاهی و سواد بیش تر افراد جامعه به نحو مناسبی افزایش یافته و امیدواری هایی را ایجاد کرده است. روی سخن در این نوشتار با گروهی از اقلیت افراد جامعه است که شوربختانه به دلیل برخورداری از تعصب، جزم اندیشی و پیش داوری همچنان در دنیای نادانی شان غوطه ور اَند و از دانایی گریزان!! این اقلیت نه تنها دچار تعصب، جزم اندیشی(دگماتیسم) و پیشداوری هستند، بلکه از نوعی توهم دردناکی هم برخورداراَند به گونه ای که در جهانی از پندارهای باطل و بی پایه و اساس غوطه می خورند. این جماعت متوهم و نادان با تمام توان در برابر دانایی و آگاه شدن مقاومت می کنند و شوربختانه این که گریز از دانایی و آگاهی را نیز برای خود افتخار تلقی می کنند!!
✅اگر کوشش شود که برای این دسته از افراد استدلال های عقلانی و منطقی و مستندات قابل اتکا هم ارائه شود آنان بنابر آن که دچار تعصب و جزم اندیشی و پیشداوری هستند به هیچ عنوان تن به چنین استدلال ها و مستنداتی نمی دهند و همچنان بر داشته های نادرست و باطل خود اصرار می ورزند. قصّۀ دردناک ماجرا این جا است که برخی از این افراد در برخی سیاستگذاری ها و برنامه ریزی های ریز و درشت جامعه هم دخالت دارند و برای میلیون ها شهروند برنامه هایی را نیز اجرا می کنند که به جز خسارت و تیره بختی هیچ نتیجۀ دیگری در پی ندارد. تصور کنید در نظام آموزش و پرورش کشور برخی از همین افراد با تعصب و جزم اندیشی شان اقدام به تألیف کتاب های درسی یا سایر برنامه های آموزشی و پرورشی برای دانش آموزان می کنند آن هم دانش آموزانی که به طور کامل در زیست جهانی متفاوت با آن ها زندگی می کنند و سبک و شیوۀ زندگی شان از اساس دیگرگون شده است!! این که می بینید بیش تر دانش آموزان از بسیاری از دروس و برنامه های مدارس گریزان هستند مهم ترین دلیلش وجود همین دسته از افراد در حوزۀ سیاستگذاری و برنامه ریزی آموزش و پرورش کشور است!!
✳️سخن درست بگویم گریز از آگاهی و دانایی سرنوشت شوم و دردناکی را برای ملتی رقم خواهد زد و وجود حتی اقلیتی از افرادی که هنوز هم از آگاهی و دانایی گریزان اَند بسیار برای جامعه خطرناک و دردناک خواهد بود چرا که همین اقلیت اگر از برخی پشتوانه هایی نیز برخوردار باشند راه را بر هرگونه توسعه و پیشرفت علمی و فکری و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی خواهند بست!!!
#آگاهی
#دانایی
#مسئولیت
#انسان
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅این گونه به نظر می رسد که تمام انسان ها آگاهی و شناخت را دوست داشته باشند و از نادانی گریزان باشند، اما واقعیت در این زمینه به گونه ای دیگر است چرا که در عمل دیده می شود که دست کم برخی از انسان ها چندان هم از آگاهی استقبال نمی کنند و تو گویی که به سمت و سوی نادانی پناه می برند. این موضوع دردناک و نگران کننده در جوامع توسعه نیافته رواج بیش تری دارد. دربارۀ جامعۀ ایران نیز برخی شواهد و قرائنی وجود دارند که نشان می دهند حتی امروزه در همین قرن بیست و یکم برخی(اقلیتی) ایرانیان هنوز هم از آگاهی و شناخت نسبت به بسیاری از امور این جهانی و اموری که رابطۀ مستقیم با زندگی شان دارد نیز رویگردان هستند. این همان موضوع دردناکی است که "اریک(اریش) فروم" روان شناس نامی در کتاب "گریز از آزادی" و اروین یالوم دربارۀ گریز از آزادی(مسئولیت) بیان کرده اند چرا که آزادی و دانایی برای انسان مسئولیت هایی را به همراه دارد و شوربختانه این که برخی افراد از این مسئولیت ها گریزان اَند.
✳️موضوعی بسیار تلخ و دردناک است که انسان هایی برای این که آگاه شوند و از این طریق زندگی شان هر چه بهتر و با کیفیت تر شود رویگران باشند و تو گویی که نادانی را بر دانایی ترجیح می دهند زیرا نمی خواهند مسئولیت بسیاری از پیامدهای شوم و دردناکی که با آن ها روبرو هستند را بپذیرند و ساده ترین عمل این است که تمام مشکلات و گرفتاری های شان را به گردن دیگران بیندازند. تجربۀ زیسته اَم در سال های گذشته و بررسی هایی که به صورت میدانی و تجربی انجام داده اَم نیز کم و بیش نشان از وجود چنین روند و رویّۀ نگران کننده ای در جامعۀ ما دارد. برای مثال بارها کوشش کرده ام برخی افراد فامیل و یا دوستان و همشهریان را از برخی حقایق دربارۀ امور مختلف دینی، سیاسی، اجتماعی و انسانی آگاه سازم اما با مقاومت های جدی این افراد روبرو شدم و به سدّی ستبر از تعصب و جزم اندیشی برخورده ام. این افراد حتی حاضر به شنیدن کلمه ای از حقایق موجود نبودند و مبتنی بر برخی آموخته های کاملا نادرست پیشین که به طور کاملاً تقلیدی و متعصبانه و جزم اندیشانه از پدران و مادران شان یا دیگران فراگرفته بودند، برخورد می کردند.
❇️ ناگفته نمی توان گذاشت و گذشت که به یاری جهان مدرن و گسترش مدارس و دانشگاه ها از یک سو و وسایل ارتباط جمعی به ویژه فضاهای مجازی سطح آگاهی و سواد بیش تر افراد جامعه به نحو مناسبی افزایش یافته و امیدواری هایی را ایجاد کرده است. روی سخن در این نوشتار با گروهی از اقلیت افراد جامعه است که شوربختانه به دلیل برخورداری از تعصب، جزم اندیشی و پیش داوری همچنان در دنیای نادانی شان غوطه ور اَند و از دانایی گریزان!! این اقلیت نه تنها دچار تعصب، جزم اندیشی(دگماتیسم) و پیشداوری هستند، بلکه از نوعی توهم دردناکی هم برخورداراَند به گونه ای که در جهانی از پندارهای باطل و بی پایه و اساس غوطه می خورند. این جماعت متوهم و نادان با تمام توان در برابر دانایی و آگاه شدن مقاومت می کنند و شوربختانه این که گریز از دانایی و آگاهی را نیز برای خود افتخار تلقی می کنند!!
✅اگر کوشش شود که برای این دسته از افراد استدلال های عقلانی و منطقی و مستندات قابل اتکا هم ارائه شود آنان بنابر آن که دچار تعصب و جزم اندیشی و پیشداوری هستند به هیچ عنوان تن به چنین استدلال ها و مستنداتی نمی دهند و همچنان بر داشته های نادرست و باطل خود اصرار می ورزند. قصّۀ دردناک ماجرا این جا است که برخی از این افراد در برخی سیاستگذاری ها و برنامه ریزی های ریز و درشت جامعه هم دخالت دارند و برای میلیون ها شهروند برنامه هایی را نیز اجرا می کنند که به جز خسارت و تیره بختی هیچ نتیجۀ دیگری در پی ندارد. تصور کنید در نظام آموزش و پرورش کشور برخی از همین افراد با تعصب و جزم اندیشی شان اقدام به تألیف کتاب های درسی یا سایر برنامه های آموزشی و پرورشی برای دانش آموزان می کنند آن هم دانش آموزانی که به طور کامل در زیست جهانی متفاوت با آن ها زندگی می کنند و سبک و شیوۀ زندگی شان از اساس دیگرگون شده است!! این که می بینید بیش تر دانش آموزان از بسیاری از دروس و برنامه های مدارس گریزان هستند مهم ترین دلیلش وجود همین دسته از افراد در حوزۀ سیاستگذاری و برنامه ریزی آموزش و پرورش کشور است!!
✳️سخن درست بگویم گریز از آگاهی و دانایی سرنوشت شوم و دردناکی را برای ملتی رقم خواهد زد و وجود حتی اقلیتی از افرادی که هنوز هم از آگاهی و دانایی گریزان اَند بسیار برای جامعه خطرناک و دردناک خواهد بود چرا که همین اقلیت اگر از برخی پشتوانه هایی نیز برخوردار باشند راه را بر هرگونه توسعه و پیشرفت علمی و فکری و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی خواهند بست!!!
#آگاهی
#دانایی
#مسئولیت
#انسان
@tajeddin_mohammadbagher
☸️رنگین کمان مدارس در ایران(گفتار در فعالیت 23 نوع مدرسه در کشور)
✍️محمدباقر تاج الدین
✅بنابر بررسی های صورت گرفته می دانیم که 23 نوع مدرسه در ایران در حال فعالیت هستند از مدارس دولتی گرفته تا مدارس غیر انتفاعی، نمونه دولتی، هیأت امنایی، تیزهوشان(سمپاد)، شاهد، استثنایی، غیردولتی، خیریّه، و چندین مدرسه دیگر که همگی مبتنی بر یک نظام آموزشی اقدام به ارائۀ آموزش به دانش آموزان می کنند. به رساتی وجود این همه مدارس گوناگون و رنگارنگ بنابر کدام ضرورت آموزشی راه اندازی شده اند و در نهایت قرار است کدام یک از اهداف مهم آموزش را برآورده سازند؟ ممکن است گفته شود بنابر تکثر و تنوع در جامعه مدارس نیز متنوع و متکثر شده اند که از جهتی ممکن است این پاسخ جای تأمّل و بررسی داشته باشد. اما در ادامه باز هم پرسش دیگری مطرح می شود <و آن بحث عدالت آموزشی است که این همه دربارۀ آن داد سخن داده می شود!!
✳️هنگامی که نظام آموزشی کشور به صورت یگانه و مبتنی بر سیاست های متمرکز و خاصی تنظیم می شوند آن وقت وجود این همه مدارس متفاوت چگونه قابل توجیه است؟ می ماند این نکتۀ مهم که فقط برخی مدارس لاکچری و آن چنانی که شهریه های گزافی دریافت می کنند برخی امکانات خاص و ویژه برای دانش آموزان تدارک می بینند که سایر مدارس به ویژه مدارس دولتی هرگز توان ارائۀ چنین خدمات و امکاناتی را ندارند. البته آشکار است که مدارسی با شهریه های گزاف مانند مدارس غیرانتفاعی کوشش می کنند از معلمان با سابقه و با دستمزدهای گران نیز استفاده کنند تا با برگزاری کلاس ها و دوره ها ی آموزشی خاص دانش آموزان را برای ورود به دانشگاه های معتبر و تراز اول آماده سازند. آن گاه این دانش آموزان مدارس لاکچری و خاص را مقایسه کنید با دانش آموزان مدارس دولتی در مناطق محروم کشور که از ابتدایی ترین امکانات نیز بهره مند نیستند!!
❇️واقعیت این است که بسیاری از ایرانیان گمان نمی کردند که روزگاری برسد که با رنگین کمانی از مدارس گوناگون مواجه شوند که هر کدام شان گویی که در حال برپا کردن دنیایی خاص برای دانش آموزان شان باشند!! موضوع جالب این جا است که برخی نهادهای سیاستگذاری و برنامه ریزی کشور نیز بارها وجود این همه مدارس متنوع و رنگارنگ را خلاف عدالت آموزشی اعلام کرده اند اما در عمل نه تنها هیچ گونه تجدید نظری اساسی در این قضیه صورت نگرفت بلکه تو گویی که هر روز بر تنوع این مدارس نیز افزوده شد!! بدترین وضع را در این میان نیز مدارس دولتی دارند که بودجه شان نزدیک به صفر است و برای گذران امور معمولی روزانه مانند پرداخت قبوض آب و برق و تلفن دست به دامن والدین دانش آموزان شده اند، آن هم والدینی که به اصطلاح هشت شان گرو نُهشان است و از فرط فقر و محرومیت توان تهیۀ ملزومات ساده و اولیّۀ تحصیلی فرزندان خودشان را هم ندارند چه رسد به این که به مدارس کمک هم بکنند!! خانواده ای فرزند خودش را با شهریه چند صد میلیون تومانی به مدارس ویژه در شمال شهر تهران می فرستد و خانواده ای دیگر در مناطق محروم یا توان فرستادن فرزندان خود را به مدرسۀ معمولی هم ندارد یا اگر هم بفرستد با وضعی اسف بار و دردناک!!!
#مدرسه
#ایران
#آموزش
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅بنابر بررسی های صورت گرفته می دانیم که 23 نوع مدرسه در ایران در حال فعالیت هستند از مدارس دولتی گرفته تا مدارس غیر انتفاعی، نمونه دولتی، هیأت امنایی، تیزهوشان(سمپاد)، شاهد، استثنایی، غیردولتی، خیریّه، و چندین مدرسه دیگر که همگی مبتنی بر یک نظام آموزشی اقدام به ارائۀ آموزش به دانش آموزان می کنند. به رساتی وجود این همه مدارس گوناگون و رنگارنگ بنابر کدام ضرورت آموزشی راه اندازی شده اند و در نهایت قرار است کدام یک از اهداف مهم آموزش را برآورده سازند؟ ممکن است گفته شود بنابر تکثر و تنوع در جامعه مدارس نیز متنوع و متکثر شده اند که از جهتی ممکن است این پاسخ جای تأمّل و بررسی داشته باشد. اما در ادامه باز هم پرسش دیگری مطرح می شود <و آن بحث عدالت آموزشی است که این همه دربارۀ آن داد سخن داده می شود!!
✳️هنگامی که نظام آموزشی کشور به صورت یگانه و مبتنی بر سیاست های متمرکز و خاصی تنظیم می شوند آن وقت وجود این همه مدارس متفاوت چگونه قابل توجیه است؟ می ماند این نکتۀ مهم که فقط برخی مدارس لاکچری و آن چنانی که شهریه های گزافی دریافت می کنند برخی امکانات خاص و ویژه برای دانش آموزان تدارک می بینند که سایر مدارس به ویژه مدارس دولتی هرگز توان ارائۀ چنین خدمات و امکاناتی را ندارند. البته آشکار است که مدارسی با شهریه های گزاف مانند مدارس غیرانتفاعی کوشش می کنند از معلمان با سابقه و با دستمزدهای گران نیز استفاده کنند تا با برگزاری کلاس ها و دوره ها ی آموزشی خاص دانش آموزان را برای ورود به دانشگاه های معتبر و تراز اول آماده سازند. آن گاه این دانش آموزان مدارس لاکچری و خاص را مقایسه کنید با دانش آموزان مدارس دولتی در مناطق محروم کشور که از ابتدایی ترین امکانات نیز بهره مند نیستند!!
❇️واقعیت این است که بسیاری از ایرانیان گمان نمی کردند که روزگاری برسد که با رنگین کمانی از مدارس گوناگون مواجه شوند که هر کدام شان گویی که در حال برپا کردن دنیایی خاص برای دانش آموزان شان باشند!! موضوع جالب این جا است که برخی نهادهای سیاستگذاری و برنامه ریزی کشور نیز بارها وجود این همه مدارس متنوع و رنگارنگ را خلاف عدالت آموزشی اعلام کرده اند اما در عمل نه تنها هیچ گونه تجدید نظری اساسی در این قضیه صورت نگرفت بلکه تو گویی که هر روز بر تنوع این مدارس نیز افزوده شد!! بدترین وضع را در این میان نیز مدارس دولتی دارند که بودجه شان نزدیک به صفر است و برای گذران امور معمولی روزانه مانند پرداخت قبوض آب و برق و تلفن دست به دامن والدین دانش آموزان شده اند، آن هم والدینی که به اصطلاح هشت شان گرو نُهشان است و از فرط فقر و محرومیت توان تهیۀ ملزومات ساده و اولیّۀ تحصیلی فرزندان خودشان را هم ندارند چه رسد به این که به مدارس کمک هم بکنند!! خانواده ای فرزند خودش را با شهریه چند صد میلیون تومانی به مدارس ویژه در شمال شهر تهران می فرستد و خانواده ای دیگر در مناطق محروم یا توان فرستادن فرزندان خود را به مدرسۀ معمولی هم ندارد یا اگر هم بفرستد با وضعی اسف بار و دردناک!!!
#مدرسه
#ایران
#آموزش
@tajeddin_mohammadbagher
☸️فقدان طبقۀ متوسط به مثابه گسترش نابرابری های اجتماعی
✍️محمدباقر تاج الدین
✅طبقۀ متوسط، طبقه ای است که ضمن داشتن توانمندی های اقتصادی و درآمدی دارای توانمندی های فکری، فرهنگی و اجتماعی است و می تواند به نیرویی اجتماعی برای توسعۀ متوازن تبدیل شود. به عبارت دیگر، طبقۀ متوسط به نوعی بخش مدنی هر جامعه ای را شکل می دهد و نمایندگی می کند و با داشتن میزان قابل توجهی از توانمندی های فکری و معرفتی و همچنین رفتارهای مناسب و منطقی زمینه های ایجاد یک جامعۀ متعادل و نرمال را فراهم می سازد. در واقع وجود طبقۀ متوسط گسترده و قوی در هر جامعه ای نشانگر توزیع عادلانه و برابرانه قدرت و ثروت در جامعه هم هست و هر چقدر این طبقه تضعیف شود و در مقابل طبقه فقیر و پایین گسترده تر شود آن وقت است که شاهد گسترش نابرابری های اجتماعی گسترده در جامعه بوده و چنین شکاف طبقاتی ای جامعه را مستعد بروز و ظهور انواع و اقسام خشونت و درگیری و نزاع خواهد ساخت.
✳️عموما کارکنان دولت و بخش خصوصی، استادان دانشگاه، معلمین، و بخشی از کارگران فنی و تحصیل کرده را می توان به نوعی جزء طبقه متوسط به حساب آورد که دارای درآمد، تحصیلات و شغل مناسبی بوده و از همه مهم تر این که توان علمی، فکری و فرهنگی لازم برای فعالیت های مدنی را دارا هستند. به عبارت دیگر طبقه متوسط قدرت و نفوذ لازم برای ایجاد بسترهای مناسب جهت توسعه جامعه را دارا هستند. بدیهی است که شرایط نامناسب و ناگوار اقتصادی و سیاسی و اجتماعی می تواند موجب تضعیف طبقه متوسط شده و حتی موجب سقوط این طبقه به طبقۀ پایین شود. در این سال ها هر چقدر جلوتر آمدیم و شرایط اقتصادی بدتر شد نه تنها شاهد اسف بارتر شدن طبقۀ پایین یا به اصطلاح طبقۀ محروم و فقیر جامعه بودیم بلکه بدتر این که طبقۀ متوسط جامعه نیز رفته رفته دچار سقوط و اضمحلال شده است.
❇️در شرایط فعلی که کشور دچار شرایط نامناسب اقتصادی شده است متأسفانه شاهد سقوط طبقه متوسط به طبقه پایین هستیم. بنابر آمارهای موجود در خصوص خط فقر در ایران که در مناطق شهری رقم حدود 30 میلیون تومان را تخمین زده اند(بنابر آمارهای رسمی چون برخی اقتصادان ها این رقم را 40 میلیون تومان تخمین زده اند) می توان گفت بخش قابل توجهی از افراد طبقه متوسط مانند استادان دانشگاه، کارکنان بخش دولتی و خصوصی و معلمین کم و بیش به سمت طبقه پایین سوق داده شده و این رانده شدن تا حدود زیادی اجباری هم بوده است. این موضوعی است که مورد اذعان برخی مسئولین کشور هم بوده است و جملگی از فقیرتر شدن طبقه متوسط و تضعیف آن سخن گفته اند.
✅سقوط طبقۀ متوسط پیامدهای ناخوشایند برای جامعه به همراه خواهد داشت که به برخی از آنها در زیر اشاره می شود: 1. رکود فکری و معرفتی طبقۀ متوسط، 2.تضعیف نفوذ طبقۀ متوسط در بخش مدنی جامعه، 3.تضعیف جامعۀ مدنی، 4.کاهش قدرت علمی و فکری جامعه، 5.تأخیر در بسط و گسترش فرایند دموکراسی و مدنیت در جامعه 6.تضعیف مشارکت مدنی و اجتماعی در مسیر توسعه کشور، 7.نا امیدی و سرخوردگی طبقۀ متوسط و به تَبَعِ آن نا امیدی و سرخوردگی طبقه پایین جامعه، 8.رها شدگی نمایندگی بخش مدنی جامعه، 9. فرسایش سرمایۀ اجتماعی، 10.تسلط هر چه بیشتر دولت بر نهادهای مدنی، 11.تضعیف کارکرد توسعه ای طبقۀ متوسط و 12.تعویق فرایند توسعه متوازن و پایدار کشور
#طبقه_متوسط
#فقر
#طبقه_پایین
#توسعه
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅طبقۀ متوسط، طبقه ای است که ضمن داشتن توانمندی های اقتصادی و درآمدی دارای توانمندی های فکری، فرهنگی و اجتماعی است و می تواند به نیرویی اجتماعی برای توسعۀ متوازن تبدیل شود. به عبارت دیگر، طبقۀ متوسط به نوعی بخش مدنی هر جامعه ای را شکل می دهد و نمایندگی می کند و با داشتن میزان قابل توجهی از توانمندی های فکری و معرفتی و همچنین رفتارهای مناسب و منطقی زمینه های ایجاد یک جامعۀ متعادل و نرمال را فراهم می سازد. در واقع وجود طبقۀ متوسط گسترده و قوی در هر جامعه ای نشانگر توزیع عادلانه و برابرانه قدرت و ثروت در جامعه هم هست و هر چقدر این طبقه تضعیف شود و در مقابل طبقه فقیر و پایین گسترده تر شود آن وقت است که شاهد گسترش نابرابری های اجتماعی گسترده در جامعه بوده و چنین شکاف طبقاتی ای جامعه را مستعد بروز و ظهور انواع و اقسام خشونت و درگیری و نزاع خواهد ساخت.
✳️عموما کارکنان دولت و بخش خصوصی، استادان دانشگاه، معلمین، و بخشی از کارگران فنی و تحصیل کرده را می توان به نوعی جزء طبقه متوسط به حساب آورد که دارای درآمد، تحصیلات و شغل مناسبی بوده و از همه مهم تر این که توان علمی، فکری و فرهنگی لازم برای فعالیت های مدنی را دارا هستند. به عبارت دیگر طبقه متوسط قدرت و نفوذ لازم برای ایجاد بسترهای مناسب جهت توسعه جامعه را دارا هستند. بدیهی است که شرایط نامناسب و ناگوار اقتصادی و سیاسی و اجتماعی می تواند موجب تضعیف طبقه متوسط شده و حتی موجب سقوط این طبقه به طبقۀ پایین شود. در این سال ها هر چقدر جلوتر آمدیم و شرایط اقتصادی بدتر شد نه تنها شاهد اسف بارتر شدن طبقۀ پایین یا به اصطلاح طبقۀ محروم و فقیر جامعه بودیم بلکه بدتر این که طبقۀ متوسط جامعه نیز رفته رفته دچار سقوط و اضمحلال شده است.
❇️در شرایط فعلی که کشور دچار شرایط نامناسب اقتصادی شده است متأسفانه شاهد سقوط طبقه متوسط به طبقه پایین هستیم. بنابر آمارهای موجود در خصوص خط فقر در ایران که در مناطق شهری رقم حدود 30 میلیون تومان را تخمین زده اند(بنابر آمارهای رسمی چون برخی اقتصادان ها این رقم را 40 میلیون تومان تخمین زده اند) می توان گفت بخش قابل توجهی از افراد طبقه متوسط مانند استادان دانشگاه، کارکنان بخش دولتی و خصوصی و معلمین کم و بیش به سمت طبقه پایین سوق داده شده و این رانده شدن تا حدود زیادی اجباری هم بوده است. این موضوعی است که مورد اذعان برخی مسئولین کشور هم بوده است و جملگی از فقیرتر شدن طبقه متوسط و تضعیف آن سخن گفته اند.
✅سقوط طبقۀ متوسط پیامدهای ناخوشایند برای جامعه به همراه خواهد داشت که به برخی از آنها در زیر اشاره می شود: 1. رکود فکری و معرفتی طبقۀ متوسط، 2.تضعیف نفوذ طبقۀ متوسط در بخش مدنی جامعه، 3.تضعیف جامعۀ مدنی، 4.کاهش قدرت علمی و فکری جامعه، 5.تأخیر در بسط و گسترش فرایند دموکراسی و مدنیت در جامعه 6.تضعیف مشارکت مدنی و اجتماعی در مسیر توسعه کشور، 7.نا امیدی و سرخوردگی طبقۀ متوسط و به تَبَعِ آن نا امیدی و سرخوردگی طبقه پایین جامعه، 8.رها شدگی نمایندگی بخش مدنی جامعه، 9. فرسایش سرمایۀ اجتماعی، 10.تسلط هر چه بیشتر دولت بر نهادهای مدنی، 11.تضعیف کارکرد توسعه ای طبقۀ متوسط و 12.تعویق فرایند توسعه متوازن و پایدار کشور
#طبقه_متوسط
#فقر
#طبقه_پایین
#توسعه
@tajeddin_mohammadbagher
☸️ما هم مردمانیم
✍️محمدباقر تاج الدین
✅این فرزندان عزیزی که در تصویر مشاهده می کنید فرزندان این آب و خاک اَند که در مناطق فقر زده و محروم سیستان و بلوچستان با کم ترین امکانات، خدمات و فرصت های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی زندگی می کنند. من دوبار به این استان سفر کردم و از نزدیک نهایت فقر و محرومیت را در آن جا دیدم. غرض از نوشتن این متن در حقیقت بیان این نکتۀ اساسی است که این فرزندان می گویند ما هم مردمان این سرزمین هستیم و اگر سهمی هرچند ناچیز از امکانات، خدمات و فرصت های گوناگون را در اختیار داشته باشیم می توانیم استعدادها و توانمند های قابلیتی خود را شکوفا سازیم اما اکنون که در چرخۀ فقر و محرومیت گرفتار شده ایم چگونه دست به چنین کاری بزنیم؟!! اینان می گویند که ما بی استعداد و عقب ماندۀ ذهنی و بی عرضه نیستیم اما دچار محدودیت ها و محرومیت های گسترده و عمیقی از هر لحاظ هستیم و اگر حتی اندک خدمات و امکانات و فرصت هایی در اختیارمان باشد ممکن است بتوانیم به انسان های اثرگذار و شکوفایی تبدیل شویم.
✳️اینان می گویند ما هم مردمانیم و دست کم به امتحانش می ارزد که برخی امکانات و فرصت های اقتصادی و اجتماعی در اختیارمان قرار گیرد تا ما هم بتوانیم به شکوفایی بخشی از استعدادها و قابلیت های خودمان بپردازیم. اما اکنون ما در آزمون و مسابقه ای نابرابر از هر جهت وارد شده ایم که مثلا باید با بچه های فرزندان خانواده های ثروتمند تهران و سایر کلان شهرها رقابت کنیم و انصافاً آیا چنین رقابت نابرابری به لحاظ انسانی و اخلاقی درست است؟!! ما که در این برهوت بدون هرگونه امکانات و خدماتی زندگی می کنیم کجا و بچه های شمال شهر تهران که در مدارس لاکچری درس می خوانند و در خانه های لاکچری زندگی می کنند و خودروهای لاکچری سوار می شوند کجا؟!! پس کجاست ادعای برابری و مروت و انصاف که گوش فلک را پر کرده است؟!!!
❇️ما هم مردمانیم و آرزوهای زیادی در سر داریم که بسیاری از آن ها در این جای دشواری که زندگی می کنیم هرگز برآوردنی شدنی نیستند!!! ما شاید فقط در خواب بتوانیم داشتن یک زندگی حتی معمولی را ببینیم و در عمل که هنوز چیزی ندیده ایم!! ما با اشک و آه به افق های دور خیره مانده ایم تا شاید وضعیتی بهتر از این برای مان رقم بخورد. اما این را هم بگوییم که ما هرگز دچار تنبلی و بی کارگی و رکود فکری و عملی نیستیم که خیال کنید در گوشه ای نشسته ایم و هیچ کوششی نمی کنیم که از قضا بسیار هم کار و کوشش می کنیم اما چه کنیم که در چرخه ای محدود و بسته از انواع مسائل و گرفتاری ها و مشکلات محاصره شده ایم. بی آبی، خشکسالی، نداشتن امکانات آموزشی مناسب و حداقلی، نداشتن امکانات بهداشتی و درمانی مناسب و مطلوب، فقدان زیرساخت های شهری مطلوب، فقدان شغل مناسب، فقدان درآمدی که کفاف زندگی معمولی مان را هم بدهد و خلاصه این که فقدان فرصت های مناسب برای دسترسی به یک زندگی انسانی! آری ما هم مردمانیم، مردمان این سرزمین، و نه مردمانی بیگانه از جایی دیگر!!!
#مردم
#شهروندی
#انسان
#زندگی
#فقر
#محرومیت
#سیستان_و_بلوچستان
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅این فرزندان عزیزی که در تصویر مشاهده می کنید فرزندان این آب و خاک اَند که در مناطق فقر زده و محروم سیستان و بلوچستان با کم ترین امکانات، خدمات و فرصت های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی زندگی می کنند. من دوبار به این استان سفر کردم و از نزدیک نهایت فقر و محرومیت را در آن جا دیدم. غرض از نوشتن این متن در حقیقت بیان این نکتۀ اساسی است که این فرزندان می گویند ما هم مردمان این سرزمین هستیم و اگر سهمی هرچند ناچیز از امکانات، خدمات و فرصت های گوناگون را در اختیار داشته باشیم می توانیم استعدادها و توانمند های قابلیتی خود را شکوفا سازیم اما اکنون که در چرخۀ فقر و محرومیت گرفتار شده ایم چگونه دست به چنین کاری بزنیم؟!! اینان می گویند که ما بی استعداد و عقب ماندۀ ذهنی و بی عرضه نیستیم اما دچار محدودیت ها و محرومیت های گسترده و عمیقی از هر لحاظ هستیم و اگر حتی اندک خدمات و امکانات و فرصت هایی در اختیارمان باشد ممکن است بتوانیم به انسان های اثرگذار و شکوفایی تبدیل شویم.
✳️اینان می گویند ما هم مردمانیم و دست کم به امتحانش می ارزد که برخی امکانات و فرصت های اقتصادی و اجتماعی در اختیارمان قرار گیرد تا ما هم بتوانیم به شکوفایی بخشی از استعدادها و قابلیت های خودمان بپردازیم. اما اکنون ما در آزمون و مسابقه ای نابرابر از هر جهت وارد شده ایم که مثلا باید با بچه های فرزندان خانواده های ثروتمند تهران و سایر کلان شهرها رقابت کنیم و انصافاً آیا چنین رقابت نابرابری به لحاظ انسانی و اخلاقی درست است؟!! ما که در این برهوت بدون هرگونه امکانات و خدماتی زندگی می کنیم کجا و بچه های شمال شهر تهران که در مدارس لاکچری درس می خوانند و در خانه های لاکچری زندگی می کنند و خودروهای لاکچری سوار می شوند کجا؟!! پس کجاست ادعای برابری و مروت و انصاف که گوش فلک را پر کرده است؟!!!
❇️ما هم مردمانیم و آرزوهای زیادی در سر داریم که بسیاری از آن ها در این جای دشواری که زندگی می کنیم هرگز برآوردنی شدنی نیستند!!! ما شاید فقط در خواب بتوانیم داشتن یک زندگی حتی معمولی را ببینیم و در عمل که هنوز چیزی ندیده ایم!! ما با اشک و آه به افق های دور خیره مانده ایم تا شاید وضعیتی بهتر از این برای مان رقم بخورد. اما این را هم بگوییم که ما هرگز دچار تنبلی و بی کارگی و رکود فکری و عملی نیستیم که خیال کنید در گوشه ای نشسته ایم و هیچ کوششی نمی کنیم که از قضا بسیار هم کار و کوشش می کنیم اما چه کنیم که در چرخه ای محدود و بسته از انواع مسائل و گرفتاری ها و مشکلات محاصره شده ایم. بی آبی، خشکسالی، نداشتن امکانات آموزشی مناسب و حداقلی، نداشتن امکانات بهداشتی و درمانی مناسب و مطلوب، فقدان زیرساخت های شهری مطلوب، فقدان شغل مناسب، فقدان درآمدی که کفاف زندگی معمولی مان را هم بدهد و خلاصه این که فقدان فرصت های مناسب برای دسترسی به یک زندگی انسانی! آری ما هم مردمانیم، مردمان این سرزمین، و نه مردمانی بیگانه از جایی دیگر!!!
#مردم
#شهروندی
#انسان
#زندگی
#فقر
#محرومیت
#سیستان_و_بلوچستان
@tajeddin_mohammadbagher
☸️ایران؛ جامعۀ نابهنجار(آنومیک)
✍️محمدباقر تاج الدین
✅جامعۀ نابهنجار جامعه ای است که از هنجارها و قواعد مشخصی پیروی نکند و نوعی سردرگمی و بلاتکلیفی لایه های گوناگون جامعه را در بر گرفته باشد. شرایط آنومیک یا نابهنجار شرایطی است که طی آن هنجارها، باورها و ارزش های یک جامعۀ سنتی دستخوش تغییرات اساسی شده و نتوانسته به هنجارها، ارزش ها و باورهای جامعۀ مدرن و جدید تبدیل شود. هرگاه هنجارهای جامعه آن چنان دستخوشِ تغییراتی قرار گیرند که اثر و نفوذ خود را بر افراد جامعه از دست بدهند و راهنمای عملِ افراد قرار نگیرند و همبستگی اجتماعی دچار فروپاشی بشود در این شرایط دیگر هنجاری برای تنظیم رفتارها و کنش های افراد وجود نداشته و یا وجود دارند و کارکرد خود را از دست می دهند. در چنین وضعیتی نوعی بلا تکلیفی برای افراد جامعه به وجود می آید و افراد نمی دانند از کدام هنجار، ارزش و یا باور پیروی کنند. در شرایط نابهنجار نمی توان از افراد انتظار تعهد، وفاداری و پیوند متقابل را داشت و از آن جا که شبکۀ پیوندها و تعهدات متقابل دچار فروپاشی شده اند و همبستگی های اجتماعی تا حدود زیادی سست و بی پایه شده اند، لذا افراد جامعه در تنهایی و فردیت خود راهی برای برون رفت از مشکلات و گرفتاری ها جستجو می کنند و غافلند از این که بدون وجود تعهدات و همبستگی هایِ قویِ اجتماعی امکان حل همه مشکلات وجود ندارد.
✳️زندگی در فردیت خویش و نبود همبستگی ها، تعهدات و پیوندهایِ متقابلِ اجتماعی نتیجه ای جز ساختار اجتماعی ضعیف و بیمار نداشته و بدتر این که در چنین وضعیتی نه افراد و نه جامعه قادر به برون رفت از مشکلات اجتماعی نخواهند بود. از قضا گسستن از پیوندها و شبکه های اجتماعی و فرو رفتن در تنهایی و انزوای بیمار گونه نه تنها بحران های فردی و اجتماعی را کاهش نمی دهد، بلکه آتش مشکلات و گرفتاری ها را شعله ورتر می سازد. راه چاره تقویت پیوندها و همبستگی های اجتماعی است و نه پاره کردن و گسستن این پیوندها و همبستگی ها. از سوی دیگر، شرایط نابهنجار مستعدترین و مناسب ترین شرایط برای بروز و گسترش انواع آسیب های اجتماعی است. اکنون باید دانست که بروز گستردۀ طلاق، سرقت، فرار از منزل، کارتن خوابی، بیکاری، کودکان کار، روسپیگری، اعتیاد، خشونت و سایر آسیب های اجتماعی ناشی از چنین شرایطی است و دلیل بروز آنها را باید بیش از همه در همین شرایط و وضعیت جستجو نمود.
❇️همچنین شرایط نابهنجار مستعد فرسایش کارکرد سازمان ها و نهاد های اجتماعی هم هست، چرا که نهادها و سازمان های اجتماعی کارکرد مؤثر و مفید خود را از دست می دهند. از آنجا که نهادهای اجتماعی بر اساس کارکردی که دارند مقرر است نیازهای اساسی جامعه را برآورده سازند، لذا در شرایطی که دچار فرسایشِ ناشی از نابهنجاری می شوند نمی توانند آن نیازها را برآورده سازند. ضمن این که در مواردی شاید به مانع بزرگی بر سر راه برآورده نمودن نیازها هم تبدیل شوند. نگاهی هرچند سطحی به وضعیت سازمان های مختلف در ایران به خوبی گویای این مدعا است که این سازمان ها عموما نه تنها گرهی از کار افراد جامعه نمی گشایند، بلکه در بسیاری از موارد گره های تازه ای هم می افزایند. وجود بوروکراسی های(نظام اداری و سازمانی گسترده) در ایران که هنوز هم قادر به حل بسیاری از مشکلات جامعه نیستند به نظر می رسد که از وجود و دوام شرایط آنومیک در جامعه حکایت می کنند، یعنی بوروکراسی های بی کارکرد و بی اثر!!.
✅شرایط نابهنجار که مهم ترین پیامد آن کاهش و فروپاشی همبستگی اجتماعی، انسجام اجتماعی و از بین رفتن تعاملات و پیوندهای اجتماعی است، منجر به فرسایش و فروپاشی سرمایه اجتماعی، اعتماد اجتماعی، سرمایه های انسانی، طرد اجتماعی، انزوای اجتماعی و ده ها پیامد منفی دیگر هم خواهد شد. در چنین شرایطی است که انتظار حل و فصل مشکلات و معضلات اجتماعی دور از ذهن خواهد بود. ضمن این که امکان توسعۀ اجتماعی پایدار به آرزویی دست نایافتنی تبدیل می شود. جامعه ای خواهد توانست به توسعۀ اجتماعی پایدار و همه جانبه دست یابد که بتواند بر شرایط نابهنجار خود غلبه کند و جامعه را به تعادل پیشین بازگرداند و در جهت تقویت همبستگی های اجتماعی و پیوندهای اجتماعی گام بردارد. در واقع، تقویت همبستگی و پیوندهای اجتماعی منجر به گسترش و تقویت اعتماد اجتماعی دو جانبه بین مردم و دولت گردیده و در پرتو آن همکاری های اجتماعی مسالمت آمیز و مثبت افزایش یافته و از این طریق امکان حل مشکلات تا حدود زیادی میسر و آسان می شود.
#ایران
#جامعه_نابهنجار
#مسائل_اجتماعی
#همبستگی_اجتماعی
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅جامعۀ نابهنجار جامعه ای است که از هنجارها و قواعد مشخصی پیروی نکند و نوعی سردرگمی و بلاتکلیفی لایه های گوناگون جامعه را در بر گرفته باشد. شرایط آنومیک یا نابهنجار شرایطی است که طی آن هنجارها، باورها و ارزش های یک جامعۀ سنتی دستخوش تغییرات اساسی شده و نتوانسته به هنجارها، ارزش ها و باورهای جامعۀ مدرن و جدید تبدیل شود. هرگاه هنجارهای جامعه آن چنان دستخوشِ تغییراتی قرار گیرند که اثر و نفوذ خود را بر افراد جامعه از دست بدهند و راهنمای عملِ افراد قرار نگیرند و همبستگی اجتماعی دچار فروپاشی بشود در این شرایط دیگر هنجاری برای تنظیم رفتارها و کنش های افراد وجود نداشته و یا وجود دارند و کارکرد خود را از دست می دهند. در چنین وضعیتی نوعی بلا تکلیفی برای افراد جامعه به وجود می آید و افراد نمی دانند از کدام هنجار، ارزش و یا باور پیروی کنند. در شرایط نابهنجار نمی توان از افراد انتظار تعهد، وفاداری و پیوند متقابل را داشت و از آن جا که شبکۀ پیوندها و تعهدات متقابل دچار فروپاشی شده اند و همبستگی های اجتماعی تا حدود زیادی سست و بی پایه شده اند، لذا افراد جامعه در تنهایی و فردیت خود راهی برای برون رفت از مشکلات و گرفتاری ها جستجو می کنند و غافلند از این که بدون وجود تعهدات و همبستگی هایِ قویِ اجتماعی امکان حل همه مشکلات وجود ندارد.
✳️زندگی در فردیت خویش و نبود همبستگی ها، تعهدات و پیوندهایِ متقابلِ اجتماعی نتیجه ای جز ساختار اجتماعی ضعیف و بیمار نداشته و بدتر این که در چنین وضعیتی نه افراد و نه جامعه قادر به برون رفت از مشکلات اجتماعی نخواهند بود. از قضا گسستن از پیوندها و شبکه های اجتماعی و فرو رفتن در تنهایی و انزوای بیمار گونه نه تنها بحران های فردی و اجتماعی را کاهش نمی دهد، بلکه آتش مشکلات و گرفتاری ها را شعله ورتر می سازد. راه چاره تقویت پیوندها و همبستگی های اجتماعی است و نه پاره کردن و گسستن این پیوندها و همبستگی ها. از سوی دیگر، شرایط نابهنجار مستعدترین و مناسب ترین شرایط برای بروز و گسترش انواع آسیب های اجتماعی است. اکنون باید دانست که بروز گستردۀ طلاق، سرقت، فرار از منزل، کارتن خوابی، بیکاری، کودکان کار، روسپیگری، اعتیاد، خشونت و سایر آسیب های اجتماعی ناشی از چنین شرایطی است و دلیل بروز آنها را باید بیش از همه در همین شرایط و وضعیت جستجو نمود.
❇️همچنین شرایط نابهنجار مستعد فرسایش کارکرد سازمان ها و نهاد های اجتماعی هم هست، چرا که نهادها و سازمان های اجتماعی کارکرد مؤثر و مفید خود را از دست می دهند. از آنجا که نهادهای اجتماعی بر اساس کارکردی که دارند مقرر است نیازهای اساسی جامعه را برآورده سازند، لذا در شرایطی که دچار فرسایشِ ناشی از نابهنجاری می شوند نمی توانند آن نیازها را برآورده سازند. ضمن این که در مواردی شاید به مانع بزرگی بر سر راه برآورده نمودن نیازها هم تبدیل شوند. نگاهی هرچند سطحی به وضعیت سازمان های مختلف در ایران به خوبی گویای این مدعا است که این سازمان ها عموما نه تنها گرهی از کار افراد جامعه نمی گشایند، بلکه در بسیاری از موارد گره های تازه ای هم می افزایند. وجود بوروکراسی های(نظام اداری و سازمانی گسترده) در ایران که هنوز هم قادر به حل بسیاری از مشکلات جامعه نیستند به نظر می رسد که از وجود و دوام شرایط آنومیک در جامعه حکایت می کنند، یعنی بوروکراسی های بی کارکرد و بی اثر!!.
✅شرایط نابهنجار که مهم ترین پیامد آن کاهش و فروپاشی همبستگی اجتماعی، انسجام اجتماعی و از بین رفتن تعاملات و پیوندهای اجتماعی است، منجر به فرسایش و فروپاشی سرمایه اجتماعی، اعتماد اجتماعی، سرمایه های انسانی، طرد اجتماعی، انزوای اجتماعی و ده ها پیامد منفی دیگر هم خواهد شد. در چنین شرایطی است که انتظار حل و فصل مشکلات و معضلات اجتماعی دور از ذهن خواهد بود. ضمن این که امکان توسعۀ اجتماعی پایدار به آرزویی دست نایافتنی تبدیل می شود. جامعه ای خواهد توانست به توسعۀ اجتماعی پایدار و همه جانبه دست یابد که بتواند بر شرایط نابهنجار خود غلبه کند و جامعه را به تعادل پیشین بازگرداند و در جهت تقویت همبستگی های اجتماعی و پیوندهای اجتماعی گام بردارد. در واقع، تقویت همبستگی و پیوندهای اجتماعی منجر به گسترش و تقویت اعتماد اجتماعی دو جانبه بین مردم و دولت گردیده و در پرتو آن همکاری های اجتماعی مسالمت آمیز و مثبت افزایش یافته و از این طریق امکان حل مشکلات تا حدود زیادی میسر و آسان می شود.
#ایران
#جامعه_نابهنجار
#مسائل_اجتماعی
#همبستگی_اجتماعی
@tajeddin_mohammadbagher
☸️چرا ریشت کوتاه است؟
✍️محمدباقر تاج الدین
✅این روزها فراوان در خبرگزاری های مختلف می خوانیم که رژیم وحشت و احمق طالبان در افغانستان به جای این که به فکر زندگی و رفاه باشندگان خودش باشد به جان زنان و مردان این سرزمین افتاده و گاه و بی گاه با استفاده از زور و خشونت می خواهد مردم را به سمت و سوی ایدئولوژی ای ببرد که فقط مبتنی بر نادانی و حماقت است. به گفتۀ بسیاری از مردان افغانستان یک بار نشده که مأموران رژیم طالبان از ما بپرسند که کار دارید؟ درآمد دارید؟ شکم تان سیر است؟ اما مرتب می پرسند که چرا ریش تان کوتاه است؟ یا مرتب از زنان می خواهند که با پوشیه و به همراه یکی از اعضای خانواده در مکان های عمومی حضور یابند!!! اما گرسنگی و فقر و بی جا شدن این زنان و دختران را نمی بینند!! نمی پرسند که دختران چرا به مکتب(مدرسه) نمی روند و بی سواد باقی می مانند؟!اما می پرسند که چرا پوشیه ندارند و بدون اعضای مرد خانواده به خیابان می آیند؟!! واقعا! حماقت و خشونت از این بدتر در کجا می توان سراغ گرفت؟!!
✳️این دقیقا نمونه ای از جایگزین شدن و برتر بودن ایدئولوژی به جای انسان و انسانیت است!!! هنگامی که ایدئولوژی جایگزین حقوق انسانی می شود چنین رفتارهای سراسر خشونت آمیزی توسط حاکمان ابله و خشنی چون طالبان بر باشندگان کشور افغانستان اِعمال می شود!!! حاکمان احمق و خشن طالبان گمان می کنند که فقط تکلیف دارند نوعی ایدئولوژی را برای مردم افغانستان پیاده کنند و رفاه و حقوق شهروندی و در یک کلمه زندگی باشندگان هیچ اهمیتی برای شان ندارد!! میلیون ها نفر از باشندگان این سرزمین برای یافتن شغل و درآمد مجبور به مهاجرت به ایران و پاکستان و ترکیه و اروپا و سایر کشورها شده اند و در شرایط بسیار دردناک روزگاران خود را سپری می کنند اما تو گویی که حاکمان طالبان هیچ مسئولیتی در قبال این وضع اسف بار ندارد و تنها به چیزی که می اندیشد و عمل می کند نوعی ایدئولوژی سراسر خشونت آمیز و مبتنی بر جهل و حماقت است!!!
❇️صدها هزار نفر از دختران افغانستان به واسطۀ سخت گیری های بی مورد طالبان از ادامۀ تحصیل در مدارس و دانشگاه ها محروم شده اند و حق حضور در مجامع عمومی و یا سازمان ها را ندارند!! ضمن این که به واسطۀ چنین سخت گیری هایی بسیاری از فرصت های شغلی برای جوانان نیز از بین رفته است و در نتیجه بیکاری و فقر و بدبختی بیداد می کند!! اما حکومت پلید طالبان تمام این ها را نادیده می گیرد و چسبیده است به ریش مردان و پوشیۀ زنان!!! راستی چرا ریشت کوتاه است؟!! به گفتۀ دکتر شریعتی این ریش هم در جوامع ما چه داستان غم انگیزی داشته و دارد!!!
#افغانستان
#طالبان
#خشونت
#حماقت
#پوشش_زنان
#فقر
#محرومیت
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅این روزها فراوان در خبرگزاری های مختلف می خوانیم که رژیم وحشت و احمق طالبان در افغانستان به جای این که به فکر زندگی و رفاه باشندگان خودش باشد به جان زنان و مردان این سرزمین افتاده و گاه و بی گاه با استفاده از زور و خشونت می خواهد مردم را به سمت و سوی ایدئولوژی ای ببرد که فقط مبتنی بر نادانی و حماقت است. به گفتۀ بسیاری از مردان افغانستان یک بار نشده که مأموران رژیم طالبان از ما بپرسند که کار دارید؟ درآمد دارید؟ شکم تان سیر است؟ اما مرتب می پرسند که چرا ریش تان کوتاه است؟ یا مرتب از زنان می خواهند که با پوشیه و به همراه یکی از اعضای خانواده در مکان های عمومی حضور یابند!!! اما گرسنگی و فقر و بی جا شدن این زنان و دختران را نمی بینند!! نمی پرسند که دختران چرا به مکتب(مدرسه) نمی روند و بی سواد باقی می مانند؟!اما می پرسند که چرا پوشیه ندارند و بدون اعضای مرد خانواده به خیابان می آیند؟!! واقعا! حماقت و خشونت از این بدتر در کجا می توان سراغ گرفت؟!!
✳️این دقیقا نمونه ای از جایگزین شدن و برتر بودن ایدئولوژی به جای انسان و انسانیت است!!! هنگامی که ایدئولوژی جایگزین حقوق انسانی می شود چنین رفتارهای سراسر خشونت آمیزی توسط حاکمان ابله و خشنی چون طالبان بر باشندگان کشور افغانستان اِعمال می شود!!! حاکمان احمق و خشن طالبان گمان می کنند که فقط تکلیف دارند نوعی ایدئولوژی را برای مردم افغانستان پیاده کنند و رفاه و حقوق شهروندی و در یک کلمه زندگی باشندگان هیچ اهمیتی برای شان ندارد!! میلیون ها نفر از باشندگان این سرزمین برای یافتن شغل و درآمد مجبور به مهاجرت به ایران و پاکستان و ترکیه و اروپا و سایر کشورها شده اند و در شرایط بسیار دردناک روزگاران خود را سپری می کنند اما تو گویی که حاکمان طالبان هیچ مسئولیتی در قبال این وضع اسف بار ندارد و تنها به چیزی که می اندیشد و عمل می کند نوعی ایدئولوژی سراسر خشونت آمیز و مبتنی بر جهل و حماقت است!!!
❇️صدها هزار نفر از دختران افغانستان به واسطۀ سخت گیری های بی مورد طالبان از ادامۀ تحصیل در مدارس و دانشگاه ها محروم شده اند و حق حضور در مجامع عمومی و یا سازمان ها را ندارند!! ضمن این که به واسطۀ چنین سخت گیری هایی بسیاری از فرصت های شغلی برای جوانان نیز از بین رفته است و در نتیجه بیکاری و فقر و بدبختی بیداد می کند!! اما حکومت پلید طالبان تمام این ها را نادیده می گیرد و چسبیده است به ریش مردان و پوشیۀ زنان!!! راستی چرا ریشت کوتاه است؟!! به گفتۀ دکتر شریعتی این ریش هم در جوامع ما چه داستان غم انگیزی داشته و دارد!!!
#افغانستان
#طالبان
#خشونت
#حماقت
#پوشش_زنان
#فقر
#محرومیت
@tajeddin_mohammadbagher