☸شلّاق زدن به نام دین و قانون؟
(گر تو قرآن بدین روش خوانی ببری رونق مسلمانی)
✍محمدباقر تاج الدین
✅شمایانی که فریادتان در این سال ها بلند شده است که چه نشسته اید که جوانان دین گریز شده اند ایا از خود پرسیده اید که روش و منشی که در پیش گرفته اید بیش از همه در دین گریزی جوانان نقش داشته است؟!! کدام قرائت و تفسیر از دین یا قانون مجوزی برای شلاق زدن یک دختر به خاطر عدم رعایت حجاب است؟ در کجای قرآن حتی یک ایه آمده است که زنان بی حجاب باید مجازات شوند؟!! مگر بسیاری از علمای دین نگفته اند که اگر جاری و ساری ساختن برخی احکام و قوانین دینی سبب وهن دین شوند بهتر است که تعطیل شوند؟!! با این اقدام آیا فکر می کنید جوانان را به دین جذب می کنید یا هر چه بیش تر فراری می دهید؟!!!
✳پیش تر در نوشتاری این موضوع را تحت عنوان خشونت مقدس بررسی کرده ام که در همین کانال منتشر شده است. در بخشی از آن نوشتار آورده ام که:«در تعریف "خشونت مقدّس" می توان گفت آن نوع خشونتی است که برخی دین شناسان و دینداران مبتنی بر تفسیر و قرائت نادرست از آموزه ها و احکام دینی بدان مبادرت می ورزند و با این اقدام نسنجیدۀ خویش گویی که در حال خدمت به دین هستند. خشونت مقدس هر نوع عمل و اقدام خشونت آمیزی است که توسط متولیان دینی و همچنین برخی دینداران یک جامعه در قالب گفتار و رفتار نسبت به دیگران اِعمال می شود. خشونت مقدّس ریشه در جهل مقدّس دارد و مبتنی بر جهل مقدّس است که چنین خشونت هایی روا داشته می شود. "جهل مقدّس" جهلی است که ناشی از نادانی، عدم آگاهی و جهالت افراد نسبت به دین و دینداری بوده و در نتیجه افراد دیندار بدین گونه گمان می کنند که در حال خدمت به دین هستند اما گویی نمی دانند که در حقیقت با اعمال و رفتار نادرست شان به دین و البته به انسان ها و جامعه ضربه و اسیب جدی می زنند. اینان گویی نمی دانند که برخورد با یک منکر اگر با روش های غیر اخلاقی و غیر انسانی انجام شود خود منکری بزرگ تر محسوب می شود. این جماعت از آن جا که دچار جهل مقدّس اَند و درک درستی از آموزه های دینی ندارند لذا ارزش های دینی و اخلاقی درجۀ اوّل را در پای ارزش های دینی و اخلاقی درجۀ دوم و سوم قربانی می کنند. اینان نمی دانند و یا نمی خواهند بدانند که تأکید بیش از اندازه بر روی ارزش های اخلاقی و دینی درجۀ دوم و سوم، شهروندان و جامعه را از ارزش های اخلاقی درجۀ نخست و اصلی غافل ساخته و رفته رفته فرع جای اصل را می گیرد».
❇در جهان امروزین که جهان مدرن نام گرفته است اجرای چنین احکامی اگر هم به نام دین و قانون(البته بنا به تفسیر و قرائت نادرست از دین و قانون) باشد نه تنها کسی را دین دارتر نمی کند بلکه وی را هر چه بیش تر از دین فراری می دهد. به این دوستان توصیه می شود دست کم بروند کتاب های "دین در ترازوی اخلاق" و "اخلاق دین شناسی" دوست اندیشمند ما آقای دکتر ابوالقاسم فنایی را مطالعه کنند تا هم دین را بهتر بشناسند و هم قانون و اخلاق و انسانیت را!!! تردید نکنید با پیچیدن این خبر در جامعه که در شبکه های مجازی پر شده است افراد قابل توجه دیگری را از دین فراری دادید!!!! پس لطفا دیگران را متهم نکنید که در دین گریزی جوانان نقش دارند بلکه در باورها و رفتارهای نادرست خویش نظری بیفکنید و به تجدید نظر و اصلاح آن ها به طور جدی اقدام کنید!!!
#دین
#قانون
#دین_گریزی
#اخلاق
#جوانان
#جهان_مدرن
#خشونت_مقدس
@tajeddin_mohammadbagher
(گر تو قرآن بدین روش خوانی ببری رونق مسلمانی)
✍محمدباقر تاج الدین
✅شمایانی که فریادتان در این سال ها بلند شده است که چه نشسته اید که جوانان دین گریز شده اند ایا از خود پرسیده اید که روش و منشی که در پیش گرفته اید بیش از همه در دین گریزی جوانان نقش داشته است؟!! کدام قرائت و تفسیر از دین یا قانون مجوزی برای شلاق زدن یک دختر به خاطر عدم رعایت حجاب است؟ در کجای قرآن حتی یک ایه آمده است که زنان بی حجاب باید مجازات شوند؟!! مگر بسیاری از علمای دین نگفته اند که اگر جاری و ساری ساختن برخی احکام و قوانین دینی سبب وهن دین شوند بهتر است که تعطیل شوند؟!! با این اقدام آیا فکر می کنید جوانان را به دین جذب می کنید یا هر چه بیش تر فراری می دهید؟!!!
✳پیش تر در نوشتاری این موضوع را تحت عنوان خشونت مقدس بررسی کرده ام که در همین کانال منتشر شده است. در بخشی از آن نوشتار آورده ام که:«در تعریف "خشونت مقدّس" می توان گفت آن نوع خشونتی است که برخی دین شناسان و دینداران مبتنی بر تفسیر و قرائت نادرست از آموزه ها و احکام دینی بدان مبادرت می ورزند و با این اقدام نسنجیدۀ خویش گویی که در حال خدمت به دین هستند. خشونت مقدس هر نوع عمل و اقدام خشونت آمیزی است که توسط متولیان دینی و همچنین برخی دینداران یک جامعه در قالب گفتار و رفتار نسبت به دیگران اِعمال می شود. خشونت مقدّس ریشه در جهل مقدّس دارد و مبتنی بر جهل مقدّس است که چنین خشونت هایی روا داشته می شود. "جهل مقدّس" جهلی است که ناشی از نادانی، عدم آگاهی و جهالت افراد نسبت به دین و دینداری بوده و در نتیجه افراد دیندار بدین گونه گمان می کنند که در حال خدمت به دین هستند اما گویی نمی دانند که در حقیقت با اعمال و رفتار نادرست شان به دین و البته به انسان ها و جامعه ضربه و اسیب جدی می زنند. اینان گویی نمی دانند که برخورد با یک منکر اگر با روش های غیر اخلاقی و غیر انسانی انجام شود خود منکری بزرگ تر محسوب می شود. این جماعت از آن جا که دچار جهل مقدّس اَند و درک درستی از آموزه های دینی ندارند لذا ارزش های دینی و اخلاقی درجۀ اوّل را در پای ارزش های دینی و اخلاقی درجۀ دوم و سوم قربانی می کنند. اینان نمی دانند و یا نمی خواهند بدانند که تأکید بیش از اندازه بر روی ارزش های اخلاقی و دینی درجۀ دوم و سوم، شهروندان و جامعه را از ارزش های اخلاقی درجۀ نخست و اصلی غافل ساخته و رفته رفته فرع جای اصل را می گیرد».
❇در جهان امروزین که جهان مدرن نام گرفته است اجرای چنین احکامی اگر هم به نام دین و قانون(البته بنا به تفسیر و قرائت نادرست از دین و قانون) باشد نه تنها کسی را دین دارتر نمی کند بلکه وی را هر چه بیش تر از دین فراری می دهد. به این دوستان توصیه می شود دست کم بروند کتاب های "دین در ترازوی اخلاق" و "اخلاق دین شناسی" دوست اندیشمند ما آقای دکتر ابوالقاسم فنایی را مطالعه کنند تا هم دین را بهتر بشناسند و هم قانون و اخلاق و انسانیت را!!! تردید نکنید با پیچیدن این خبر در جامعه که در شبکه های مجازی پر شده است افراد قابل توجه دیگری را از دین فراری دادید!!!! پس لطفا دیگران را متهم نکنید که در دین گریزی جوانان نقش دارند بلکه در باورها و رفتارهای نادرست خویش نظری بیفکنید و به تجدید نظر و اصلاح آن ها به طور جدی اقدام کنید!!!
#دین
#قانون
#دین_گریزی
#اخلاق
#جوانان
#جهان_مدرن
#خشونت_مقدس
@tajeddin_mohammadbagher
☸موانع توسعه در ایران؛ داخلی یا خارجی؟
[بخش نخست]
(عقلانیتِ توسعه، دانشِ توسعه و اخلاقِ توسعه)
✍محمدباقر تاج الدین
✅توسعه مقوله ای بسیار پیچیده، چند وجهی و نیازمند ایجاد زیرساخت های بنیادینی است که اگر بدان ها توجه نشود بسیار دور از انتظار است که بتوان به آن دست یافت. بیش از یکصد سال است که ایرانیان در مسیر توسعه حرکت های رفت و برگشتی داشته اند اما آن گونه که می بایست نتوانستند به توسعه دست یابند و تو گویی که چونان جوان ناکامی شده اند که آرزوهای زیادی در دل شان مانده است و اکنون حسرت بسیاری از اموری را می خورند که دیگران از آن ها بهره مند شده اند!!! اما پرسش اساسی در این زمینه این است که موانع توسعۀ کشورمان داخلی اَند یا خارجی؟ و این که چرا این گونه است؟!
✳پاسخ به این پرسش ها هم امر آسانی نیست که بتوان در این نوشتارهای کوتاه بدان ها پاسخ همه جانبه و قطعی داد. تاکنون دربارۀ توسعه و موانع موجود بر سرِ راهِ آن در ایران کتاب ها، مقالات و پایان نامه های دانشگاهی فراوانی نوشته شد و همایش ها و سمینارهای فراوانی هم برگزار شد که هر کدام شان به ابعاد گوناگون این موضوع پرداخته اند. با این همه اما همچنان این پرسش اساسی مطرح است که چرا به توسعه نرسیدیم؟! در نوشتار حاضر که در چند بخش ادامه خواهد یافت کوشش می شود به این موضوع پرداخته شود تا شاید دریچه های نویی در این زمینه گشوده شود. هرچند که هرگز ادعا بر این نیست که تمام ابعاد و زوایای پیچیدۀ این موضوع مورد واکاوی قرار خواهد گرفت.
❇در این نوشتار بر روی سه موضوع بسیار بنیادین تأکید خواهد شد که عبارتند از:
1.عقلانیتِ توسعه
2.دانشِ توسعه
3.اخلاقِ توسعه
ادعا بر این است که توسعه نیازمند در اختیار داشتن عقلانیت جدید، دانش های جدید و اخلاقیات جدید به عنوان زیرساخت های بنیادین است که اگر ملتی به طور همزمان و به صورت یکپارچه و هماهنگ به این سه مقولۀ بنیادین دست نیابند بسیار دور از انتظار است که به توسعه دست یابند. از سوی دیگر ادعای دوم این است که جامعۀ ایران به دلایل گوناگون که دربارۀ آن ها بحث خواهد شد در فرصت و زمانۀ مناسب و به موقع نتوئانسته به این سه مقولۀ بنیادین دست یابد و در نتیجه از دست یابی به توسعۀ یکپارچه، متوازن و همه جانبه دست یابد. در نوشتار بعدی به این سه موضوع بنیادین پرداخته خواهد شد.
#توسعه
#موانع_داخلی
#موانع_خارجی
#عقلانیت
#دانش
#اخلاق
#ایران
@tajeddin_mohammadbagher
[بخش نخست]
(عقلانیتِ توسعه، دانشِ توسعه و اخلاقِ توسعه)
✍محمدباقر تاج الدین
✅توسعه مقوله ای بسیار پیچیده، چند وجهی و نیازمند ایجاد زیرساخت های بنیادینی است که اگر بدان ها توجه نشود بسیار دور از انتظار است که بتوان به آن دست یافت. بیش از یکصد سال است که ایرانیان در مسیر توسعه حرکت های رفت و برگشتی داشته اند اما آن گونه که می بایست نتوانستند به توسعه دست یابند و تو گویی که چونان جوان ناکامی شده اند که آرزوهای زیادی در دل شان مانده است و اکنون حسرت بسیاری از اموری را می خورند که دیگران از آن ها بهره مند شده اند!!! اما پرسش اساسی در این زمینه این است که موانع توسعۀ کشورمان داخلی اَند یا خارجی؟ و این که چرا این گونه است؟!
✳پاسخ به این پرسش ها هم امر آسانی نیست که بتوان در این نوشتارهای کوتاه بدان ها پاسخ همه جانبه و قطعی داد. تاکنون دربارۀ توسعه و موانع موجود بر سرِ راهِ آن در ایران کتاب ها، مقالات و پایان نامه های دانشگاهی فراوانی نوشته شد و همایش ها و سمینارهای فراوانی هم برگزار شد که هر کدام شان به ابعاد گوناگون این موضوع پرداخته اند. با این همه اما همچنان این پرسش اساسی مطرح است که چرا به توسعه نرسیدیم؟! در نوشتار حاضر که در چند بخش ادامه خواهد یافت کوشش می شود به این موضوع پرداخته شود تا شاید دریچه های نویی در این زمینه گشوده شود. هرچند که هرگز ادعا بر این نیست که تمام ابعاد و زوایای پیچیدۀ این موضوع مورد واکاوی قرار خواهد گرفت.
❇در این نوشتار بر روی سه موضوع بسیار بنیادین تأکید خواهد شد که عبارتند از:
1.عقلانیتِ توسعه
2.دانشِ توسعه
3.اخلاقِ توسعه
ادعا بر این است که توسعه نیازمند در اختیار داشتن عقلانیت جدید، دانش های جدید و اخلاقیات جدید به عنوان زیرساخت های بنیادین است که اگر ملتی به طور همزمان و به صورت یکپارچه و هماهنگ به این سه مقولۀ بنیادین دست نیابند بسیار دور از انتظار است که به توسعه دست یابند. از سوی دیگر ادعای دوم این است که جامعۀ ایران به دلایل گوناگون که دربارۀ آن ها بحث خواهد شد در فرصت و زمانۀ مناسب و به موقع نتوئانسته به این سه مقولۀ بنیادین دست یابد و در نتیجه از دست یابی به توسعۀ یکپارچه، متوازن و همه جانبه دست یابد. در نوشتار بعدی به این سه موضوع بنیادین پرداخته خواهد شد.
#توسعه
#موانع_داخلی
#موانع_خارجی
#عقلانیت
#دانش
#اخلاق
#ایران
@tajeddin_mohammadbagher
☸️واقعیت ها را درست و دقیق ببینیم
(نقدی بر دیدگاه دکتر نجاتی حسینی)
✍️محمدباقر تاج الدین
✅از یک جامعه شاس نخستین و کم ترین انتظار این است که واقعیت های انسانی و اجتماعی را به درستی و دقیق ببیند و مورد تحلیل قرار دهد. انتزاعی اندیشیدن و عمل کردن خلاف دید جامعه شناختی است که از جامعه شناس چنین انتظاری نمی رود. دوست و همکار گرامی ما جناب دکتر نجاتی حسینی امر انتزاعی را مقدم بر امر واقعی تلقی کرده و گمان برده اند که انسان ها در حالت انتزاعی روزگاران خود را سپری می کنند. ضمن این که آرمانی و ایدئال دیدن و تحلیل کردن پدیده های انسانی و اجتماعی راه به جایی نمی برد. این میزان آشکار است که انسان ها خواهان یک زندگی معمولی و مطابق با نیازهای انسانی شان در این جهان هستند و نمی توانند با اندیشه های آرمان گرایانه زیست خود را سامان دهند.
✳️البته که تمام انسان ها مسئولیت هایی بر عهده شان است و تا آن جا که ممکن است باید این مسئولیت های انسانی شان را به خوبی انجام دهند. اما بحث بر سر این است که اگر زیست و حیات آدمیان در خطر بیفتد و دچار چالش های اساسی شود آن وقت چقدر از آن ها می توان انتظار داشت همچنان بر سرِ مسئولیت های انسانی شان باقی بمانند. این موضوعی بسیار پیچیده است که به راحتی و با نگاه های ساده اندیشانه و تقلیل گرایانه نمی توان از آن عبور کرد. پرسش ساده و البته مهمی از اقای دکتر نجاتی دارم و آن این است که اگر فردی فرزندش دچار بیماری سختی باشد و نیازمند دارویی برای درمان و بدون پرداخت رشوه هم امکان دست یابی به این دارو را نداشته باشد چه باید بکند؟ در این جا هم به نظر شما همچنان باید با شرّ مبارزه کند؟ و اخلاقی بزید؟ و این که آیا از همۀ انسان ها می توان چنین توقع و انتظاری داشت؟ آیا نباید میزان توان و تحمّل جسمی و روانی افراد را در نظر گرفت؟ آیا نباید میزان دسترسی افراد به فرصت ها و امکانات لازم برای اخلاقی زیستن را مدّ نظر قرار داد؟
❇️نکتۀ مهم تر این که اکنون بحث فردی در میان نیست بلکه بحث اجتماعی و ساختاری در میان است که باز هم از ایشان به عنوان کسی که جامعه شناسی خوانده انتظار می رفت نگاه ساختاری و اجتماعی را در این بحث لحاظ می کردند که متأسفانه چنین نکردند!!!قرار گرفتن شهروندان یک جامعه در یک ساختار معیوب که بسیاری از راه های اخلاقی و بلکه بهنجار زیستن را دشوار و حتی تاحدی ناممکن می کند به لحاظ جامعه شناختی چگونه قابل تحلیل و تبیین است؟ از چنین شهروندانی چگونه و تا کجا می توان انتظار داشت که با شرّ مبارزه کنند؟ بنده هم می گویم باید با شرّ مبارزه کرد و در مقابل باید اخلاقی و بهنجار زیست اما پرسش اساسی این است که چگونه و مبتنی بر چه سازِکاری؟ از جناب نجاتی حسینی انتظار این است که به این پرسش های کلیدی و مهم پاسخ گوید و الّا گفتن این که انسان ها باید مسئولیت اخلاقی شان را اَدا کنند آسان است و سخنی است تکراری و کلّی گویانه!!!سخن اصلی این است که اخلاقی و بهنجار زیستن انسان ها در ساختار به نسبت سالم که چندان هنر نیست اما در یک ساختار معیوب و ناسالم بسیار هنر است!!! و این که راه کار زیستِ انسانی و بهنجار و اخلاقی در چنین ساختارهایی کدام اَند؟
#واقعیت
#ساختار
#جامعه
#امر_اجتماعی
#جامعه_شناس
#تحلیل
#تبیین
#فساد
#شرّ
#اخلاق
@tajeddin_mohammadbagher
(نقدی بر دیدگاه دکتر نجاتی حسینی)
✍️محمدباقر تاج الدین
✅از یک جامعه شاس نخستین و کم ترین انتظار این است که واقعیت های انسانی و اجتماعی را به درستی و دقیق ببیند و مورد تحلیل قرار دهد. انتزاعی اندیشیدن و عمل کردن خلاف دید جامعه شناختی است که از جامعه شناس چنین انتظاری نمی رود. دوست و همکار گرامی ما جناب دکتر نجاتی حسینی امر انتزاعی را مقدم بر امر واقعی تلقی کرده و گمان برده اند که انسان ها در حالت انتزاعی روزگاران خود را سپری می کنند. ضمن این که آرمانی و ایدئال دیدن و تحلیل کردن پدیده های انسانی و اجتماعی راه به جایی نمی برد. این میزان آشکار است که انسان ها خواهان یک زندگی معمولی و مطابق با نیازهای انسانی شان در این جهان هستند و نمی توانند با اندیشه های آرمان گرایانه زیست خود را سامان دهند.
✳️البته که تمام انسان ها مسئولیت هایی بر عهده شان است و تا آن جا که ممکن است باید این مسئولیت های انسانی شان را به خوبی انجام دهند. اما بحث بر سر این است که اگر زیست و حیات آدمیان در خطر بیفتد و دچار چالش های اساسی شود آن وقت چقدر از آن ها می توان انتظار داشت همچنان بر سرِ مسئولیت های انسانی شان باقی بمانند. این موضوعی بسیار پیچیده است که به راحتی و با نگاه های ساده اندیشانه و تقلیل گرایانه نمی توان از آن عبور کرد. پرسش ساده و البته مهمی از اقای دکتر نجاتی دارم و آن این است که اگر فردی فرزندش دچار بیماری سختی باشد و نیازمند دارویی برای درمان و بدون پرداخت رشوه هم امکان دست یابی به این دارو را نداشته باشد چه باید بکند؟ در این جا هم به نظر شما همچنان باید با شرّ مبارزه کند؟ و اخلاقی بزید؟ و این که آیا از همۀ انسان ها می توان چنین توقع و انتظاری داشت؟ آیا نباید میزان توان و تحمّل جسمی و روانی افراد را در نظر گرفت؟ آیا نباید میزان دسترسی افراد به فرصت ها و امکانات لازم برای اخلاقی زیستن را مدّ نظر قرار داد؟
❇️نکتۀ مهم تر این که اکنون بحث فردی در میان نیست بلکه بحث اجتماعی و ساختاری در میان است که باز هم از ایشان به عنوان کسی که جامعه شناسی خوانده انتظار می رفت نگاه ساختاری و اجتماعی را در این بحث لحاظ می کردند که متأسفانه چنین نکردند!!!قرار گرفتن شهروندان یک جامعه در یک ساختار معیوب که بسیاری از راه های اخلاقی و بلکه بهنجار زیستن را دشوار و حتی تاحدی ناممکن می کند به لحاظ جامعه شناختی چگونه قابل تحلیل و تبیین است؟ از چنین شهروندانی چگونه و تا کجا می توان انتظار داشت که با شرّ مبارزه کنند؟ بنده هم می گویم باید با شرّ مبارزه کرد و در مقابل باید اخلاقی و بهنجار زیست اما پرسش اساسی این است که چگونه و مبتنی بر چه سازِکاری؟ از جناب نجاتی حسینی انتظار این است که به این پرسش های کلیدی و مهم پاسخ گوید و الّا گفتن این که انسان ها باید مسئولیت اخلاقی شان را اَدا کنند آسان است و سخنی است تکراری و کلّی گویانه!!!سخن اصلی این است که اخلاقی و بهنجار زیستن انسان ها در ساختار به نسبت سالم که چندان هنر نیست اما در یک ساختار معیوب و ناسالم بسیار هنر است!!! و این که راه کار زیستِ انسانی و بهنجار و اخلاقی در چنین ساختارهایی کدام اَند؟
#واقعیت
#ساختار
#جامعه
#امر_اجتماعی
#جامعه_شناس
#تحلیل
#تبیین
#فساد
#شرّ
#اخلاق
@tajeddin_mohammadbagher
☸️اخلاق در خدمت زندگی یا زندگی در خدمت اخلاق؟
✍️محمدباقر تاج الدین
✅بنده در چندین نوشتاری که در همین کانال هم منتشر کرده ام همواره تأکید کرده ام که همه چیز باید در خدمت انسان و زیست او قرار گیرد از دین گرفته تا عرفان و شعر و ادبیات و قانون و اقتصاد خلاصه همه چیز های دیگر. انسان ها زندگی نمی کنند که دینی یا دیندار باشند بلکه دینی هستند که زندگی ارزشمند، خوش و خوب داشته باشند و در این حالت دین باید در خدمت انسان باشد و برای دست یابی وی به زندگی ارزشمند، خوش و خوب. انسان ها برای راستگو بودن یا عادل بودن یا منصف بودن زندگی نمی کنند بلکه راست می گویند و عدالت می ورزند و منصف هستند تا زندگی ارزشمند، خوش و خوب داشته باشند. به دیگر سخن و به تعبیر دکتر عبدالکریم سروش اخلاق خادم زندگی انسان ها است و نه این که زندگی انسان ها خادم اخلاق باشند. باز هم به تعبیر استاد مصطفی ملکیان «بنده برای انسان های گوشت و پوست و استخوان داری که می آیند و در این جهان رنج می کشند اهمیت قائل هستم و نه برای امور انتزاعی»(نقل به مضمون).
✳️لطفاً این جملۀ جناب نجاتی حسینی را با دقت مرور کنید و ببینید چیزی از آن در می یابید:«امر اخلاقی انتزاعی همه شمول و امر اخلاقی دینی اسلامی شیعی انسان گرایانه». به راستی از یک فردی که جامعه شناسی خوانده و از قضا خود را اندیشمندی هم می داند و البته اخلاقی بیان این گونه حرف ها چه دردی از انسان های جامعه دوا خواهد کرد؟ این ها یک مشت حرف های انتزاعی کاملاً بریده با واقعیت های زیست انسانی و اجتماعی در این جهان اَند که به هیچ کاری نمی آیند!!! این ها همان ایده های مدینه فاضله ساختنی است که شوربختانه برخی به دنبال آن بوده و هنوز هم هستند!!! کجاست آدرس امر اخلاقی انتزاعی همه شمول و امر اخلاقی دینی اسلامی شیعی انسان گرایانه؟!!! لطفا شما که آدرس این چیزها را می دانید به ما هم معرفی کنید که برویم استفاده کنیم تا شاید از این وضع اسف بار رهایی پیدا کردیم!!! برادر عزیز این ها نا کجا آباد هایی است که فقط و فقط وقت و انرژی و سرمایه های مردمان و جامعه ای را هدر می دهد!!!
❇️تاریخ زیست انسان ها را مرور کنید و ببینید که در هر جامعه ای که شعارهای فشنگ و چشم و دهان پر کن داده اند و راه رسیدن به مدینۀ فاضله را جستجو کرده اند در پایان به ناکجا آبادی رسیده اند که چون نیک بنگریم به جز تباهی و تیره بختی هیچ چیزی نصیب شان نشده است!! تو گویی که این دوست و همکار ما می خواهد بگوید که امثال تاج الدین و دیگران اعتقادی به اخلاق و اخلاقی زیستن ندارند و فقط به سود و عقلانی زیستن می اندیشند و این البته اگر خود تهمتی در حق بنده و دیگران نباشد دست کم خطای اِدراکی ایشان است!! تمام سخن در این است که اخلاق را در خدمت زیست مان قرار دهیم تا زیستی اخلاقی داشته باشیم و از پسِ آن جامعه ای اخلاقی!!این کجایش عدول از اخلاق است یا معنا می دهد؟!!! ضمن این که اخلاق امری زمینه مند است و بنابر شرایط و تحولات تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ممکن است معیارها و شاخص های آن نیز دچار تحول و دگرگونی اساسی شوند!!
✅مثال روشن و البته مهمی ارائه می کنم. در دوران پیشین(سنتی) بسیاری از ازدواج ها در جامعۀ ما و برخی جوامع دیگر اجباری و با زور انجام می گرفت چون رویه ای کاملا مردسالارانه بر جامعه حاکم بود!! اما این ازدواج ها در همین جامعۀ به اصطلاح دینی خودمان همگی براساس قواعد دینی هم صورت می گرفت و می ماند این پرسش اساسی که آیا این ازدواج ها اخلاقی هم بودند؟!! و همۀ ما می دانیم که نبودند. چرا این گونه بود؟ برای این که اخلاق را در خدمت زندگی شان قرار نداده بودند. آنان گمان می کردند که ازدواج و تشکیل خانواده اصل است اما در نیافته بودند که اخلاقی زیستن و اخلاق را پشتوانۀ زندگی قرار دادن اصل است!! امروزه هم هنوز برخی افراد جامعه و البته دست اندرکاران همین گونه می اندیشند و توجه درست و دقیق به موضوع اخلاق انضمامی، کاربردی ، عینی و زمینه مند ندارند!!! برای این که فقط یک کلیشه و قالب از ازدواج و تشکیل خانواده در ذهن شان شکل گرفته و به هر ضرب و زوری همان را می خواهند در جامعه نهادینه کنند و به کار ببندند اما غافل از این که درک و دریافت انسان ها از امر ازدواج و خانواده از بیخ و بن دیگرگونه شده است و مبتنی بر هنجارهای اخلاقی جهان مدرن زیست شان را تنظیم می کنند و نه هنجارهای اخلاقی جهان سنتی!!! تو گویی که جناب نجاتی حسینی هنوز هم خواهان جاری و ساری کردن هنجارهای اخلاقی جهان سنتی و البته انتزاعی در جامعه ای مدرن هستند!!!
#اخلاق
#زندگی
#اخلاق_سنتی
#اخلاق_مدرن
#اخلاق_انتزاعی
#اخلاق_انضمامی
#سنت
#مدرنیته
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅بنده در چندین نوشتاری که در همین کانال هم منتشر کرده ام همواره تأکید کرده ام که همه چیز باید در خدمت انسان و زیست او قرار گیرد از دین گرفته تا عرفان و شعر و ادبیات و قانون و اقتصاد خلاصه همه چیز های دیگر. انسان ها زندگی نمی کنند که دینی یا دیندار باشند بلکه دینی هستند که زندگی ارزشمند، خوش و خوب داشته باشند و در این حالت دین باید در خدمت انسان باشد و برای دست یابی وی به زندگی ارزشمند، خوش و خوب. انسان ها برای راستگو بودن یا عادل بودن یا منصف بودن زندگی نمی کنند بلکه راست می گویند و عدالت می ورزند و منصف هستند تا زندگی ارزشمند، خوش و خوب داشته باشند. به دیگر سخن و به تعبیر دکتر عبدالکریم سروش اخلاق خادم زندگی انسان ها است و نه این که زندگی انسان ها خادم اخلاق باشند. باز هم به تعبیر استاد مصطفی ملکیان «بنده برای انسان های گوشت و پوست و استخوان داری که می آیند و در این جهان رنج می کشند اهمیت قائل هستم و نه برای امور انتزاعی»(نقل به مضمون).
✳️لطفاً این جملۀ جناب نجاتی حسینی را با دقت مرور کنید و ببینید چیزی از آن در می یابید:«امر اخلاقی انتزاعی همه شمول و امر اخلاقی دینی اسلامی شیعی انسان گرایانه». به راستی از یک فردی که جامعه شناسی خوانده و از قضا خود را اندیشمندی هم می داند و البته اخلاقی بیان این گونه حرف ها چه دردی از انسان های جامعه دوا خواهد کرد؟ این ها یک مشت حرف های انتزاعی کاملاً بریده با واقعیت های زیست انسانی و اجتماعی در این جهان اَند که به هیچ کاری نمی آیند!!! این ها همان ایده های مدینه فاضله ساختنی است که شوربختانه برخی به دنبال آن بوده و هنوز هم هستند!!! کجاست آدرس امر اخلاقی انتزاعی همه شمول و امر اخلاقی دینی اسلامی شیعی انسان گرایانه؟!!! لطفا شما که آدرس این چیزها را می دانید به ما هم معرفی کنید که برویم استفاده کنیم تا شاید از این وضع اسف بار رهایی پیدا کردیم!!! برادر عزیز این ها نا کجا آباد هایی است که فقط و فقط وقت و انرژی و سرمایه های مردمان و جامعه ای را هدر می دهد!!!
❇️تاریخ زیست انسان ها را مرور کنید و ببینید که در هر جامعه ای که شعارهای فشنگ و چشم و دهان پر کن داده اند و راه رسیدن به مدینۀ فاضله را جستجو کرده اند در پایان به ناکجا آبادی رسیده اند که چون نیک بنگریم به جز تباهی و تیره بختی هیچ چیزی نصیب شان نشده است!! تو گویی که این دوست و همکار ما می خواهد بگوید که امثال تاج الدین و دیگران اعتقادی به اخلاق و اخلاقی زیستن ندارند و فقط به سود و عقلانی زیستن می اندیشند و این البته اگر خود تهمتی در حق بنده و دیگران نباشد دست کم خطای اِدراکی ایشان است!! تمام سخن در این است که اخلاق را در خدمت زیست مان قرار دهیم تا زیستی اخلاقی داشته باشیم و از پسِ آن جامعه ای اخلاقی!!این کجایش عدول از اخلاق است یا معنا می دهد؟!!! ضمن این که اخلاق امری زمینه مند است و بنابر شرایط و تحولات تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ممکن است معیارها و شاخص های آن نیز دچار تحول و دگرگونی اساسی شوند!!
✅مثال روشن و البته مهمی ارائه می کنم. در دوران پیشین(سنتی) بسیاری از ازدواج ها در جامعۀ ما و برخی جوامع دیگر اجباری و با زور انجام می گرفت چون رویه ای کاملا مردسالارانه بر جامعه حاکم بود!! اما این ازدواج ها در همین جامعۀ به اصطلاح دینی خودمان همگی براساس قواعد دینی هم صورت می گرفت و می ماند این پرسش اساسی که آیا این ازدواج ها اخلاقی هم بودند؟!! و همۀ ما می دانیم که نبودند. چرا این گونه بود؟ برای این که اخلاق را در خدمت زندگی شان قرار نداده بودند. آنان گمان می کردند که ازدواج و تشکیل خانواده اصل است اما در نیافته بودند که اخلاقی زیستن و اخلاق را پشتوانۀ زندگی قرار دادن اصل است!! امروزه هم هنوز برخی افراد جامعه و البته دست اندرکاران همین گونه می اندیشند و توجه درست و دقیق به موضوع اخلاق انضمامی، کاربردی ، عینی و زمینه مند ندارند!!! برای این که فقط یک کلیشه و قالب از ازدواج و تشکیل خانواده در ذهن شان شکل گرفته و به هر ضرب و زوری همان را می خواهند در جامعه نهادینه کنند و به کار ببندند اما غافل از این که درک و دریافت انسان ها از امر ازدواج و خانواده از بیخ و بن دیگرگونه شده است و مبتنی بر هنجارهای اخلاقی جهان مدرن زیست شان را تنظیم می کنند و نه هنجارهای اخلاقی جهان سنتی!!! تو گویی که جناب نجاتی حسینی هنوز هم خواهان جاری و ساری کردن هنجارهای اخلاقی جهان سنتی و البته انتزاعی در جامعه ای مدرن هستند!!!
#اخلاق
#زندگی
#اخلاق_سنتی
#اخلاق_مدرن
#اخلاق_انتزاعی
#اخلاق_انضمامی
#سنت
#مدرنیته
@tajeddin_mohammadbagher
☸️جامعۀ سنتی و اخلاق فردی؛ جامعۀ مدرن و اخلاق اجتماعی
✍️محمدباقر تاج الدین
✅جامعۀ اخلاقی را نمی توان لزوماً حاصل جمعِ انسان های اخلاقی دانست، بلکه جامعه ای است با دارا بودن ساختارهای اخلاقی و عادلانه. در این زمینه چندین فرض پایه ای وجود دارد که ضرورت پرداختن به آن ها احساس می شود:
1.تمام انسان ها بنا به میزان آگاهی، توان و فرصت های گوناگونی که از آن ها برخورداراَند در ساختن جامعۀ خودشان نقش دارند به گونه ای که هرگز نمی توان نقش و عاملیت انسانی شان را نادیده گرفت. هر انسانی از میزانی اراده، خلاقیت، تفسیرگری و معنابخشی به جهان فردی و اجتماعی خودش برخوردار است.
2. انسان ها بیرون از جامعه و فرهنگ و در واقع برکنار از ساختارهای جامعه زندگی نمی کنند به این معنا که پس از ساختن جامعه و شکل دهی الگوها و ساختارهای آن چه بخواهند و چه نخواهند از همین الگوها و نهادهایی که خودشان ساخته و پرداخته اند، تأثیر می پذیرند.
3.در جامعۀ سنتی که جامعه ای بسیار ساده و ابتدایی بود آن چه که بیش از همه جاری و ساری و در واقع سبب ساز روندها و رویه های جمعی هم محسوب می شد، اخلاق فردی بود به این صورت که الگوهای فردیِ اخلاقی تأثیرات بسزایی در ایجاد اخلاق اجتماعی هم داشتند. ضمن این که اخلاق فردی اصل بود و نه اخلاق اجتماعی. به دیگر سخن در جامعۀ سنتی هیچ نیازی به وجود ساختارها و الگوهای خاصی برای ساختن جامعه ای اخلاقی نبود و همین که چندین الگوی فردی اخلاقی در جامعه حضور و فعالیت می داشتند برای اخلاقی کردن جامعه کفایت می کرد.
4.جامعۀ مدرن که جامعه ای بسیار پیچیده، تودرتو و دارای ابعاد و اضلاع گوناگونی است و نهادهای فراوان اجتماعی جدیدی هم در آن پایه ریزی و بنا نهاده شده اند بسی بیش از جامعۀ سنتی وابسته به نهادها و ساختارهای جدیدِ ایجاد شده بوده و بدون آن ها امکان سامان دادن زیست فردی شهروندان تا حد زیادی غیر ممکن است. نهادهای فراوان اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، آموزشی، صنعتی، قضایی، قانونی، مدنی، نظامی و ده ها و بلکه صدها نهاد جدید دیگر که هیچ کدام شان در جامعۀ سنتی وجود خارجی هم نداشتند.
5.بنابر فرض های پیشین می توان به این اصل مسلّم و اساسی رسید که در جامعۀ مدرن هرچقدر ساختارها و نهادها اخلاقی، آزادانه و عادلانه باشند آن گاه می توان انتظار داشت که شهروندان جامعه به مثابه کنش گران اجتماعی نیز اخلاقی عمل کنند. به عبارت دیگر، در جهان مدرن این اخلاق اجتماعی است که بسی مهم تر از اخلاق فردی عمل می کند و نقش و تأثیر بسزایی در ایجاد جامعۀ اخلاقی و به تبعِ آن انسان های اخلاقی دارد.
6.سخن اصلی در این زمینه این است که ویژگی و صفت بارز و ممتاز جامعۀ مدرن در پی ریزی ساختارها و نهادهای اخلاقی، آزادانه و برابر است و هر جامعه ای که در این زمینه موفق تر عمل کند بدون تردید به نتایج بسیار درخشانی نیز دست خواهد یافت. چرا که بدون در اختیار داشتن چنین ساختارها و نهادهایی امکان تربیت شهروندانی اخلاقی و بهنجار بسیار دور از انتظار خواهد بود.
7.شوربختانه این که برخی دوستان جامعه شناسی خواندۀ ما گویی که درک درستی از جامعۀ مدرن نداشته و هنوز هم گمان می کنند که با توصیه های دینی و اخلاقی در مقیاس فردی می توانند جامعه ای اخلاقی داشته باشند. ضمن این که این دوستان درنیافته اند که جامعۀ ایرانی تا حدی زیادی به سمت و سوی سکولار شدن پیش رفته و مبتنی بر معیارهای جهان مدرن زیست خود را تنظیم می کنند و سامان می بخشند و لذا از چنین جامعه ای و شهروندان اَش نمی توان انتظار داشت مبتنی بر معیارهای جامعۀ سنتی عمل کنند!!
8.نتیجه این که تمام کوشش های جامعه شناسان به لحاظ مفهومی و نظری باید در راستای پی افکندن اخلاق اجتماعی باشد تا از پسِ چنین اقدام مهمی ساختارها و نهادهای اجتماعی اخلاقی، عادلانه و آزادانه ای شکل گیرد و زمینه ها و فرصت های ضروری و مطلوب برای اخلاقی شدن شهروندان هم فراهم شود. جامعۀ مدرن را براساس ساختارها و نهادهای اخلاقی، عادلانه و آزادانۀ آن می شناسند و ارزیابی می کنند و نه صرفاً انسان های اخلاقی. نهایت سخن این که در جامعۀ مدرن انسان های اخلاقی و عادل در سطح فردی و خُرد ممکن است به توفیقاتی کوچک مقیاس دست یابند اما بدون وجود ساختارهای اخلاقی، عادلانه و آزادانه راه به جایی نخواهند برد.
#جامعۀ_سنتی
#اخلاق_فردی
#جامعۀ_مدرن
#اخلاق_اجتماعی
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅جامعۀ اخلاقی را نمی توان لزوماً حاصل جمعِ انسان های اخلاقی دانست، بلکه جامعه ای است با دارا بودن ساختارهای اخلاقی و عادلانه. در این زمینه چندین فرض پایه ای وجود دارد که ضرورت پرداختن به آن ها احساس می شود:
1.تمام انسان ها بنا به میزان آگاهی، توان و فرصت های گوناگونی که از آن ها برخورداراَند در ساختن جامعۀ خودشان نقش دارند به گونه ای که هرگز نمی توان نقش و عاملیت انسانی شان را نادیده گرفت. هر انسانی از میزانی اراده، خلاقیت، تفسیرگری و معنابخشی به جهان فردی و اجتماعی خودش برخوردار است.
2. انسان ها بیرون از جامعه و فرهنگ و در واقع برکنار از ساختارهای جامعه زندگی نمی کنند به این معنا که پس از ساختن جامعه و شکل دهی الگوها و ساختارهای آن چه بخواهند و چه نخواهند از همین الگوها و نهادهایی که خودشان ساخته و پرداخته اند، تأثیر می پذیرند.
3.در جامعۀ سنتی که جامعه ای بسیار ساده و ابتدایی بود آن چه که بیش از همه جاری و ساری و در واقع سبب ساز روندها و رویه های جمعی هم محسوب می شد، اخلاق فردی بود به این صورت که الگوهای فردیِ اخلاقی تأثیرات بسزایی در ایجاد اخلاق اجتماعی هم داشتند. ضمن این که اخلاق فردی اصل بود و نه اخلاق اجتماعی. به دیگر سخن در جامعۀ سنتی هیچ نیازی به وجود ساختارها و الگوهای خاصی برای ساختن جامعه ای اخلاقی نبود و همین که چندین الگوی فردی اخلاقی در جامعه حضور و فعالیت می داشتند برای اخلاقی کردن جامعه کفایت می کرد.
4.جامعۀ مدرن که جامعه ای بسیار پیچیده، تودرتو و دارای ابعاد و اضلاع گوناگونی است و نهادهای فراوان اجتماعی جدیدی هم در آن پایه ریزی و بنا نهاده شده اند بسی بیش از جامعۀ سنتی وابسته به نهادها و ساختارهای جدیدِ ایجاد شده بوده و بدون آن ها امکان سامان دادن زیست فردی شهروندان تا حد زیادی غیر ممکن است. نهادهای فراوان اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، آموزشی، صنعتی، قضایی، قانونی، مدنی، نظامی و ده ها و بلکه صدها نهاد جدید دیگر که هیچ کدام شان در جامعۀ سنتی وجود خارجی هم نداشتند.
5.بنابر فرض های پیشین می توان به این اصل مسلّم و اساسی رسید که در جامعۀ مدرن هرچقدر ساختارها و نهادها اخلاقی، آزادانه و عادلانه باشند آن گاه می توان انتظار داشت که شهروندان جامعه به مثابه کنش گران اجتماعی نیز اخلاقی عمل کنند. به عبارت دیگر، در جهان مدرن این اخلاق اجتماعی است که بسی مهم تر از اخلاق فردی عمل می کند و نقش و تأثیر بسزایی در ایجاد جامعۀ اخلاقی و به تبعِ آن انسان های اخلاقی دارد.
6.سخن اصلی در این زمینه این است که ویژگی و صفت بارز و ممتاز جامعۀ مدرن در پی ریزی ساختارها و نهادهای اخلاقی، آزادانه و برابر است و هر جامعه ای که در این زمینه موفق تر عمل کند بدون تردید به نتایج بسیار درخشانی نیز دست خواهد یافت. چرا که بدون در اختیار داشتن چنین ساختارها و نهادهایی امکان تربیت شهروندانی اخلاقی و بهنجار بسیار دور از انتظار خواهد بود.
7.شوربختانه این که برخی دوستان جامعه شناسی خواندۀ ما گویی که درک درستی از جامعۀ مدرن نداشته و هنوز هم گمان می کنند که با توصیه های دینی و اخلاقی در مقیاس فردی می توانند جامعه ای اخلاقی داشته باشند. ضمن این که این دوستان درنیافته اند که جامعۀ ایرانی تا حدی زیادی به سمت و سوی سکولار شدن پیش رفته و مبتنی بر معیارهای جهان مدرن زیست خود را تنظیم می کنند و سامان می بخشند و لذا از چنین جامعه ای و شهروندان اَش نمی توان انتظار داشت مبتنی بر معیارهای جامعۀ سنتی عمل کنند!!
8.نتیجه این که تمام کوشش های جامعه شناسان به لحاظ مفهومی و نظری باید در راستای پی افکندن اخلاق اجتماعی باشد تا از پسِ چنین اقدام مهمی ساختارها و نهادهای اجتماعی اخلاقی، عادلانه و آزادانه ای شکل گیرد و زمینه ها و فرصت های ضروری و مطلوب برای اخلاقی شدن شهروندان هم فراهم شود. جامعۀ مدرن را براساس ساختارها و نهادهای اخلاقی، عادلانه و آزادانۀ آن می شناسند و ارزیابی می کنند و نه صرفاً انسان های اخلاقی. نهایت سخن این که در جامعۀ مدرن انسان های اخلاقی و عادل در سطح فردی و خُرد ممکن است به توفیقاتی کوچک مقیاس دست یابند اما بدون وجود ساختارهای اخلاقی، عادلانه و آزادانه راه به جایی نخواهند برد.
#جامعۀ_سنتی
#اخلاق_فردی
#جامعۀ_مدرن
#اخلاق_اجتماعی
@tajeddin_mohammadbagher
☸️اگر من جای آن طلبۀ جوان بودم
✍️محمدباقر تاج الدین
✅در شبکه های مجازی فیلمی از مواجهۀ یک طلبۀ جوان و خانمی بچه در بغل پخش شده است که آن طلبۀ جوان مثلا برای انجام امر به معروف و نهی از منکر اقدام به فیلم برداری از آن خانمی که در یک لحظه بی حجاب شده بود، کرده است و در نهایت آن خانم نیز درخواست گرفتن گوشی برای پاک کردن فیلم کذایی را نمود. اما اگر من جای آن طلبۀ جوان و سایر طلبه ها و افرادی که خود را موظف به انجام امر به معروف و نهی از منکر می دانند، بودم اقدام به چند عمل مهم زیر می کردم:
1.نخست این که می رفتم نزد آن خانم حوانی که بچه ای در بغل دارد و برای لحظاتی به صورت ناخواسته شالش افتاد با احترام درخواست می کردم که بیاید بر روی یکی از صندلی ها بنشیند تا هم خودش و هم نوزادی که در بغل دارد آرام بگیرند و از آن وضع دشوار و ناراحت کننده در محیطی درمانی بیرون بیاید که این اقدام در جای خودش بهترین معروف و عمل خیر و انسانی است. با این اقدام قطعاً آن خانم نیز احترامش به آن طلبه و در کل روحانیت و دین بیش تر می شد و پس از آن اگر آن طلبه از ایشان درخواست محترمانه می کرد که بهتر است شال را بر سرش بگذارد و به اصطلاح حجاب خود را حفظ کند قطعاً با رویی گشاده مورد پذیرش قرار می گرفت. اما هزاران افسوس که آن طلبۀ جوان چنین نکرد که در نهایت به برخوردی زشت و زننده بدل شد!!!
2.اگر من جای آن طلبۀ جوان بودم کمی بیش تر دربارۀ دین و اخلاق و برخورد با انسان های دیگر مطالعه می کردم و برای شروع این کار دو کتاب "دین در ترازوی اخلاق" و "اخلاق دین شناسی" آقای دکتر ابوالقاسم فنایی و یا کتاب "امر به معروف و نهی از منکر" اثر دانشمند آمریکایی مایکل کوک و یا کتاب ارزشمئد "حجاب شرعی در عصر پیامبر: اثر امیر ترکاشوند را به خوبی در مطالعه می گرفتم تا هر چه بهتر و دقیق تر نسبت به اهمیت اخلاق و انسانیت پی می بردم و از این جهل مقدّسی که گرفتارش بودم، بیرون می آمدم. اما هزاران دریغ و درد که این طلبۀ جوان و برخی از هم صنفان ایشان گرفتار جهل مقدّس هستند و هیچ بله تأکید می کنم هیچ درک درستی از دین و دینداری و اخلاق دین شناسی و اخلاق دینداری و حتی امر به معروف و نهی از منکر ندارند!!
3.اگر من جای آن طلبۀ جوان بودم به جای فیلم برداری از یک زن جوانی که ناخواسته حجابش کنار رفته بود می رفتم در محله های فقر زده و حاشیه ای قم و یا شهرهای دیگر از فقر و محرومیت گسترده و عمیق فقرا و محرومین فیلم می گرفتم و برای مسئولین امر می فرستادم تا به وضع این فقرا هر چه زودتر رسیدگی کنند که این اقدام بهترین امر به معروف و نهی از منکر تلقی می شود. اما افسوس که این طلبه درکی از چنین مسائل و مشکلات ندارد چرا که دین و حجاب را مهم تر و برتر از انسان و انسانیت و اخلاق پنداشته است!!!
4.اگر من جای آن طلبۀ جوان و خام بودم به جای چنین اقدام غیر اخلاقی و غیر انسانی می رفتم مدارا و هم زیستی مسالمت آمیز با دیگرانی که مانند من نمی اندیشند و عمل نمی کنند را آموزش می دیدم و یاد می گرفتم تا بتوانم با همگان رفتاری اخلاقی و انسانی داشته باشم و با چنین رفتار ارزشمندی به صورت غیر مستقیم دیگران را به دین دعوت می کردم و نه به صورت ناشیانه و مستقیم که منجر به چنین رفتار نادرست و غیر اخلاقی بشود!!!ضمن این که یاد می گرفتم حقوق انسان ها و به ویژه حقوق زنان را هر چه بیش تر و بهتر پاس بدارم و جایگاه ارزشمندشان را بهتر درک کنم!!
5.اگر من جای آن طلبۀ جوان بودم می رفتم هر چه بیش تر وقت می گذاشتم و با مطالعۀ کتاب های مربوط به مدرنیته و جهان مدرن هرچه بیش تر و عمیق تر با نحوه و سبک زندگی مدرن آشنا می شدم و در می یافتم که نوع و نحوۀ دینداری در جهان مدرن با جهان سنتی و پیشامدرن بسیار متفاوت شده است و نتیجه این که می فهمیدم تکثرگرایی در زیست انسان ها سبب تکثر و تنوع در دینداری شده است و این گونه نیست که فقط نحوه و سبک دینداری من بهترین نحوۀ دینداری باشد. اما هزاران دریغ و درد که این طلبۀ جوان به دلیل بی اطلاعی از سبک زندگی انسان ها در جهان مدرن چنین نکرده است که اگر می کرد چنین مواجهه ای هرگز رخ نمی داد!!!
#جهل_مقدس
#طلبه_جوان
#اخلاق_دین_شناسی
#اخلاق_دینداری
#امر_به_معروف
#نهی_از_منکر
#دین_شناسی
#دینداری
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅در شبکه های مجازی فیلمی از مواجهۀ یک طلبۀ جوان و خانمی بچه در بغل پخش شده است که آن طلبۀ جوان مثلا برای انجام امر به معروف و نهی از منکر اقدام به فیلم برداری از آن خانمی که در یک لحظه بی حجاب شده بود، کرده است و در نهایت آن خانم نیز درخواست گرفتن گوشی برای پاک کردن فیلم کذایی را نمود. اما اگر من جای آن طلبۀ جوان و سایر طلبه ها و افرادی که خود را موظف به انجام امر به معروف و نهی از منکر می دانند، بودم اقدام به چند عمل مهم زیر می کردم:
1.نخست این که می رفتم نزد آن خانم حوانی که بچه ای در بغل دارد و برای لحظاتی به صورت ناخواسته شالش افتاد با احترام درخواست می کردم که بیاید بر روی یکی از صندلی ها بنشیند تا هم خودش و هم نوزادی که در بغل دارد آرام بگیرند و از آن وضع دشوار و ناراحت کننده در محیطی درمانی بیرون بیاید که این اقدام در جای خودش بهترین معروف و عمل خیر و انسانی است. با این اقدام قطعاً آن خانم نیز احترامش به آن طلبه و در کل روحانیت و دین بیش تر می شد و پس از آن اگر آن طلبه از ایشان درخواست محترمانه می کرد که بهتر است شال را بر سرش بگذارد و به اصطلاح حجاب خود را حفظ کند قطعاً با رویی گشاده مورد پذیرش قرار می گرفت. اما هزاران افسوس که آن طلبۀ جوان چنین نکرد که در نهایت به برخوردی زشت و زننده بدل شد!!!
2.اگر من جای آن طلبۀ جوان بودم کمی بیش تر دربارۀ دین و اخلاق و برخورد با انسان های دیگر مطالعه می کردم و برای شروع این کار دو کتاب "دین در ترازوی اخلاق" و "اخلاق دین شناسی" آقای دکتر ابوالقاسم فنایی و یا کتاب "امر به معروف و نهی از منکر" اثر دانشمند آمریکایی مایکل کوک و یا کتاب ارزشمئد "حجاب شرعی در عصر پیامبر: اثر امیر ترکاشوند را به خوبی در مطالعه می گرفتم تا هر چه بهتر و دقیق تر نسبت به اهمیت اخلاق و انسانیت پی می بردم و از این جهل مقدّسی که گرفتارش بودم، بیرون می آمدم. اما هزاران دریغ و درد که این طلبۀ جوان و برخی از هم صنفان ایشان گرفتار جهل مقدّس هستند و هیچ بله تأکید می کنم هیچ درک درستی از دین و دینداری و اخلاق دین شناسی و اخلاق دینداری و حتی امر به معروف و نهی از منکر ندارند!!
3.اگر من جای آن طلبۀ جوان بودم به جای فیلم برداری از یک زن جوانی که ناخواسته حجابش کنار رفته بود می رفتم در محله های فقر زده و حاشیه ای قم و یا شهرهای دیگر از فقر و محرومیت گسترده و عمیق فقرا و محرومین فیلم می گرفتم و برای مسئولین امر می فرستادم تا به وضع این فقرا هر چه زودتر رسیدگی کنند که این اقدام بهترین امر به معروف و نهی از منکر تلقی می شود. اما افسوس که این طلبه درکی از چنین مسائل و مشکلات ندارد چرا که دین و حجاب را مهم تر و برتر از انسان و انسانیت و اخلاق پنداشته است!!!
4.اگر من جای آن طلبۀ جوان و خام بودم به جای چنین اقدام غیر اخلاقی و غیر انسانی می رفتم مدارا و هم زیستی مسالمت آمیز با دیگرانی که مانند من نمی اندیشند و عمل نمی کنند را آموزش می دیدم و یاد می گرفتم تا بتوانم با همگان رفتاری اخلاقی و انسانی داشته باشم و با چنین رفتار ارزشمندی به صورت غیر مستقیم دیگران را به دین دعوت می کردم و نه به صورت ناشیانه و مستقیم که منجر به چنین رفتار نادرست و غیر اخلاقی بشود!!!ضمن این که یاد می گرفتم حقوق انسان ها و به ویژه حقوق زنان را هر چه بیش تر و بهتر پاس بدارم و جایگاه ارزشمندشان را بهتر درک کنم!!
5.اگر من جای آن طلبۀ جوان بودم می رفتم هر چه بیش تر وقت می گذاشتم و با مطالعۀ کتاب های مربوط به مدرنیته و جهان مدرن هرچه بیش تر و عمیق تر با نحوه و سبک زندگی مدرن آشنا می شدم و در می یافتم که نوع و نحوۀ دینداری در جهان مدرن با جهان سنتی و پیشامدرن بسیار متفاوت شده است و نتیجه این که می فهمیدم تکثرگرایی در زیست انسان ها سبب تکثر و تنوع در دینداری شده است و این گونه نیست که فقط نحوه و سبک دینداری من بهترین نحوۀ دینداری باشد. اما هزاران دریغ و درد که این طلبۀ جوان به دلیل بی اطلاعی از سبک زندگی انسان ها در جهان مدرن چنین نکرده است که اگر می کرد چنین مواجهه ای هرگز رخ نمی داد!!!
#جهل_مقدس
#طلبه_جوان
#اخلاق_دین_شناسی
#اخلاق_دینداری
#امر_به_معروف
#نهی_از_منکر
#دین_شناسی
#دینداری
@tajeddin_mohammadbagher
☸️دلواپسی برای انسان ها والاترین امر اخلاقی است
✍️محمدباقر تاج الدین
✅انسان و نحوۀ زیستن او در این جهان آن هم زیستن ارزشمند، خوش و خوب بنیادی ترین امری است که اگر حاصل شود دیگر جای هیچ گونه نگرانی نیست. شوربختانه این که در طول تاریخ به نسبت طولانی زیستِ آدمی در این جهان این امر مهم چندان محقق نشد و بسیاری از انسان ها به دلایل گوناگون نتوانستند به یک زندگی ارزشمند، خوش و خوب دست یابند. به نظر می رسد اساسی ترین مسأله و معضلۀ مرتبط با زیست آدمی در این دنیا همین مسأله باشد. لذا تمام کوشش های فلسفی و علمی باید در این جهت سوق داده شوند تا بلکه انسان به زیست مطلوبی که بیان شد به نحو مناسبی دست یابد. دیده می شود که کسانی به دلیل فقدان درک درست و دقیق وضعیت انسان در این جهان آدرس های نادرستی را پیش پای انسان ها می گذارند که نه تنها سودمند نیست بلکه زیان آور است. بارها و بارها در طول تاریخ چنین حادثۀ شوم و دردناکی برای انسان ها روی داده است و آنان را به ورطۀ زیستی بی کیفیت و بی ارزش و ناخوش و ناخوب درافکنده است!!!
✳️این گونه به نظر می رسد که فقط باید دلواپس انسان ها بود آن هم برای این هدف بنیادین و مهم که به زندگی ارزشمند، خوش و خوب دست یابند. از این جهت می توان گفت که دلواپسی برای سایر امور این جهانی اگر منتج به زندگی مطلوب و با کیفیت برای انسان ها نشود دلواپسی کاذب و فریبنده است!! دلواپسی برای فرهنگ و تمدن و محیط زیست و دین و آیین و قوم و فرقه و زبان همگی از آن رو مفید و مطلوب است که در نهایت سبب دست یابی انسان ها به زندگی ارزشمند، خوش و خوب شود. چرا که اگر غیر از این باشد دلواپسی های مورد اشاره دیگر چندان با ارزش و مطلوب به نظر نمی رسند! اگر دریاها باید بخروشند، چشمه ها و رودخانه بجوشند، پرندگان آواز بخوانند و سرمستی کنند، ابرها بگریند، باغ و بستان ها سرسبز و خرّم باشند، کوه ها استوار بمانند، جنگل و دشت و بیابان حفظ شوند، آداب و رسوم و زبان و فرهنگ مورد احترام قرار گیرند، دین و آیین ستایش شوند، قوم و ملّت تمجید و تقدیر شوند، فلسفه و علوم مختلف ارزشمند باشند، دانایی و اندیشیدن و تفکر تقدیر شوند و خلاصه تمامی امور این جهانی مورد توجه باشند همه و همه برای آن است که در خدمت انسان باشند تا وی را به زیست انسانی و اخلاقی نزدیک تر کنند.
❇️این ها که گفته شد هرگز به معنای خودستایی انسان نیست بلکه فقط در جهت دور ماندن هر چه بیش تر انسان از درد و رنج های گوناگون جسمی و روانی و صد البته دور ماندن انسان از غرور و کبر و تجاوزگری و بی اخلاقی و هرگونه عمل و رفتار غیر عقلانی، غیر انسانی و غیر اخلاقی نیز است!! دلواپسی برای انسان ها یعنی مراقبت و محافظت از آن ها در جهت دست یابی به زیستی عقلانی، انسانی و اخلاقی است و اگر چنین شود سهل است که از هرگونه رفتارهای نادرست که جسم و جان آدمی را تباه می سازد نیز دور خواهد شد. البته که هرگز نباید در پیِ آن باشیم که انسان کامل و فاضل و سپس پی افکندن مدینۀ فاضله باشیم که هرگز شدنی نبوده و تجربیات تاریخی انسان ها نشان می دهد که مدینۀ فاضله ساختن امری غیر ممکن بوده و آب در هاون کوفتن است!! دلواپس انسان بودن یعنی رهانیدن او از درد و رنج های گوناگون جسمی و روانی در حدِّ ممکن و کوشش برای دست یابی وی به یک زندگی ارزشمند، خوش و خوب که آن هم البته امری نسبی است و نه مطلق!!
✅نتیجه و پایان سخن این که هر فرد یا سازمان و نهادی که دلواپس انسان های جامعه باشد و در جهت کاهش درد و رنج های گوناگونی که شهروندان و به ویژه شهروندان فقیر و محروم تحمل می کنند اقدام می کنند امری است مبارک و ارزشمند و اگر غیر از این باشد نتیجه ای به جز فنا دادن سرمایه های انسانی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و اخلاقی جامعه نیست!! این که این روزها دست اندرکاران امور دلواپس برخی موضوعات فرعی و بی مورد شده اند نشان از انحراف جدی در سیاست ها و برنامه ها دارد چرا که چنین دلواپسی هایی نه تنها هیچ کدام از مشکلات و مسائل شهروندان را حل نخواهد کرد، بلکه بر درد و رنج های شان نیز خواهد افزود!! پس دلواپس انسان های این سرزمین باشید، به ویژه انسان های سرشار از درد و رنج در مناطق فقیر و محروم و همه چیز را در خدمت کاهش درد و رنج های شان به کار بندید که والاترین و برترین امر اخلاقی همین است!!!
#انسان
#دلواپسی
#درد
#رنج
#اخلاق
#امر_اخلاقی
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅انسان و نحوۀ زیستن او در این جهان آن هم زیستن ارزشمند، خوش و خوب بنیادی ترین امری است که اگر حاصل شود دیگر جای هیچ گونه نگرانی نیست. شوربختانه این که در طول تاریخ به نسبت طولانی زیستِ آدمی در این جهان این امر مهم چندان محقق نشد و بسیاری از انسان ها به دلایل گوناگون نتوانستند به یک زندگی ارزشمند، خوش و خوب دست یابند. به نظر می رسد اساسی ترین مسأله و معضلۀ مرتبط با زیست آدمی در این دنیا همین مسأله باشد. لذا تمام کوشش های فلسفی و علمی باید در این جهت سوق داده شوند تا بلکه انسان به زیست مطلوبی که بیان شد به نحو مناسبی دست یابد. دیده می شود که کسانی به دلیل فقدان درک درست و دقیق وضعیت انسان در این جهان آدرس های نادرستی را پیش پای انسان ها می گذارند که نه تنها سودمند نیست بلکه زیان آور است. بارها و بارها در طول تاریخ چنین حادثۀ شوم و دردناکی برای انسان ها روی داده است و آنان را به ورطۀ زیستی بی کیفیت و بی ارزش و ناخوش و ناخوب درافکنده است!!!
✳️این گونه به نظر می رسد که فقط باید دلواپس انسان ها بود آن هم برای این هدف بنیادین و مهم که به زندگی ارزشمند، خوش و خوب دست یابند. از این جهت می توان گفت که دلواپسی برای سایر امور این جهانی اگر منتج به زندگی مطلوب و با کیفیت برای انسان ها نشود دلواپسی کاذب و فریبنده است!! دلواپسی برای فرهنگ و تمدن و محیط زیست و دین و آیین و قوم و فرقه و زبان همگی از آن رو مفید و مطلوب است که در نهایت سبب دست یابی انسان ها به زندگی ارزشمند، خوش و خوب شود. چرا که اگر غیر از این باشد دلواپسی های مورد اشاره دیگر چندان با ارزش و مطلوب به نظر نمی رسند! اگر دریاها باید بخروشند، چشمه ها و رودخانه بجوشند، پرندگان آواز بخوانند و سرمستی کنند، ابرها بگریند، باغ و بستان ها سرسبز و خرّم باشند، کوه ها استوار بمانند، جنگل و دشت و بیابان حفظ شوند، آداب و رسوم و زبان و فرهنگ مورد احترام قرار گیرند، دین و آیین ستایش شوند، قوم و ملّت تمجید و تقدیر شوند، فلسفه و علوم مختلف ارزشمند باشند، دانایی و اندیشیدن و تفکر تقدیر شوند و خلاصه تمامی امور این جهانی مورد توجه باشند همه و همه برای آن است که در خدمت انسان باشند تا وی را به زیست انسانی و اخلاقی نزدیک تر کنند.
❇️این ها که گفته شد هرگز به معنای خودستایی انسان نیست بلکه فقط در جهت دور ماندن هر چه بیش تر انسان از درد و رنج های گوناگون جسمی و روانی و صد البته دور ماندن انسان از غرور و کبر و تجاوزگری و بی اخلاقی و هرگونه عمل و رفتار غیر عقلانی، غیر انسانی و غیر اخلاقی نیز است!! دلواپسی برای انسان ها یعنی مراقبت و محافظت از آن ها در جهت دست یابی به زیستی عقلانی، انسانی و اخلاقی است و اگر چنین شود سهل است که از هرگونه رفتارهای نادرست که جسم و جان آدمی را تباه می سازد نیز دور خواهد شد. البته که هرگز نباید در پیِ آن باشیم که انسان کامل و فاضل و سپس پی افکندن مدینۀ فاضله باشیم که هرگز شدنی نبوده و تجربیات تاریخی انسان ها نشان می دهد که مدینۀ فاضله ساختن امری غیر ممکن بوده و آب در هاون کوفتن است!! دلواپس انسان بودن یعنی رهانیدن او از درد و رنج های گوناگون جسمی و روانی در حدِّ ممکن و کوشش برای دست یابی وی به یک زندگی ارزشمند، خوش و خوب که آن هم البته امری نسبی است و نه مطلق!!
✅نتیجه و پایان سخن این که هر فرد یا سازمان و نهادی که دلواپس انسان های جامعه باشد و در جهت کاهش درد و رنج های گوناگونی که شهروندان و به ویژه شهروندان فقیر و محروم تحمل می کنند اقدام می کنند امری است مبارک و ارزشمند و اگر غیر از این باشد نتیجه ای به جز فنا دادن سرمایه های انسانی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و اخلاقی جامعه نیست!! این که این روزها دست اندرکاران امور دلواپس برخی موضوعات فرعی و بی مورد شده اند نشان از انحراف جدی در سیاست ها و برنامه ها دارد چرا که چنین دلواپسی هایی نه تنها هیچ کدام از مشکلات و مسائل شهروندان را حل نخواهد کرد، بلکه بر درد و رنج های شان نیز خواهد افزود!! پس دلواپس انسان های این سرزمین باشید، به ویژه انسان های سرشار از درد و رنج در مناطق فقیر و محروم و همه چیز را در خدمت کاهش درد و رنج های شان به کار بندید که والاترین و برترین امر اخلاقی همین است!!!
#انسان
#دلواپسی
#درد
#رنج
#اخلاق
#امر_اخلاقی
@tajeddin_mohammadbagher
☸️تورّم و گرانی و رابطۀ آن با اخلاقی زیستن
✍️محمدباقر تاج الدین
✅اخلاقی زیستن یکی از مهم ترین وجه انسان بودن در هر جامعه ای است و تمامی جوامع بنابر اصول و قواعد اخلاقی ای که دارند به شهروندان می آموزند که بدون اخلاق نمی توان جامعه ای سالم و مطلوب داشت. در این میان برخی افراد و حتی برخی از به اصطلاح اخلاقیون که خود را به نوعی مربی و معلم اخلاق هم می پندارند در حقیقت نوعی اخلاق انتزاعی و بریده از شرایط و زمینه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را به دیگران توصیه می کنند. این دسته از افراد گمان می کنند که با توصیه ها و نصیحت های اخلاقی به دیگران می توانند انسان های اخلاقی و به تَبَعِ آن جامعه ای اخلاقی داشته باشند اما غافل از این موضوع بنیادین هستند که امر اخلاقی وابستگی های زیادی به شرایط و زمینه های اجتماعی در معنای تامّ آن دارد. برای مثال از یک انسان فقیر و گرسنه که نیازهای ضروری و اولیه اش نیز تأمین نمی شود نمی توان انتظار اخلاقی بودن را داشت چرا که برای بقا و حیات خودش ممکن است هر لحظه از قواعد و اصول اخلاقی عبور کند تا به یک زندگی و زیست حداقلی دست یابد!!
✳️این گونه به نظر می رسد که علاوه بر تأثیرات شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بر روی اخلاق و امر اخلاقی وضعیت اقتصادی یک جامعه نیز تأثیرات انکار ناپذیری بر اخلاقی زیستن انسان های آن جامعه دارد. براین اساس می توان گفت که رابطۀ بین اقتصاد و اخلاق رابطه ای مستقیم است و این موضوعی است که مورد تأکید بسیاری از اندیشمندان نیز قرار گرفته است. به دیگر سخن در شرایطی که جامعه ای با وضعیت تورمی هولناک از یک سو و گرانی های لجام گسیخته از سوی دیگر مواجه است و یک زیست حداقلی یا یک زندگی معمولی برای بسیاری از شهروندان با دشواری های فراوانی روبرو است به راستی چگونه می توان از آنان درخواست نمود که قواعد و اصول اخلاقی را مراعات کنند و اخلاقی باشند؟!! این موضوع به ویژه برای فقرا و محرومین جامعه بیش از همه مورد بحث است به گونه ای که هرگونه سخن گفتن از اخلاق دربارۀ آنان به نظر می رسد که سخنی بی معنا و بی فایده باشد!! تأسف بارتر این که این دسته از فقرا و محرومین به چشم خود شکاف های طبقاتی وحشتناکی را هم در جامعه می بینند که چگونه عده ای اندک با ثروت های بادآورده به زندگی های به اصطلاح لاکچری دست یافته اند و آنان باید در فقر و محرومیتی جانکاه و دردناک دست و پا بزنند!!
❇️تورم و گرانی های افسار گسیخته ای که هر روز و بلکه هر ساعت هزینه های زیست معمولی را افزایش می دهد و بسیاری از فقرا و محرومین توان تأمین این هزینه ها را هم ندارند بدون تردید بر اخلاق آنان تأثیرات انکار ناپذیری می گذارد!! برای نمونه مستأجری که برای اجارۀ یک واحد کوچک در جنوب تهران باید از این بنگاه به آن بنگاه برود و نزد بنگاه دار و مالکان انواع حقارت ها و سرخوردگی ها را ببیند و تحمل کند چگونه می تواند انسانی اخلاقی باشد؟!! یا بیمار فقیری که برای درمان بیماری خودش در بیمارستان ها سرگردان بماند و توان تأمین هزینه های درمانی خودش را نداشته باشد چگونه می توان از او انتظار اخلاقی بودن را داشت؟!! معلم و کارگر و کارمندی که با حقوق ناچیز قرار است هزینه های سنگین زندگی خودش را تأمین کند چگونه میتواند اخلاق حرفه ای را در شغل خودش رعایت کند؟!! پس می توان نتیجه گرفت که هر چقدر میزان تورم و گرانی افزایش یابد از میزان اخلاقی بودن شهروندان جامعه نیز کاسته می شود! این گونه است که در می یابیم اخلاق امری انتزاعی نیست که در خلاء شکل بگیرد بلکه به طور تام ریشه در شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی هر جامعه دارد!! لذا در شرایط وخیم اقتصادی نمی توان انتظار اخلاقی بودن افراد را نیز داشت!! البته که عوامل دیگری هم بر روی اخلاق اثرگذاری دارند اما در این نوشته سخن بر سر رابطۀ تورم وگرانی با اخلاق است!!
#تورم
#گرانی
#اخلاق
#اخلاقی_بودن
#اخلاقی_زیستن
#شهروندان
#جامعه
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅اخلاقی زیستن یکی از مهم ترین وجه انسان بودن در هر جامعه ای است و تمامی جوامع بنابر اصول و قواعد اخلاقی ای که دارند به شهروندان می آموزند که بدون اخلاق نمی توان جامعه ای سالم و مطلوب داشت. در این میان برخی افراد و حتی برخی از به اصطلاح اخلاقیون که خود را به نوعی مربی و معلم اخلاق هم می پندارند در حقیقت نوعی اخلاق انتزاعی و بریده از شرایط و زمینه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را به دیگران توصیه می کنند. این دسته از افراد گمان می کنند که با توصیه ها و نصیحت های اخلاقی به دیگران می توانند انسان های اخلاقی و به تَبَعِ آن جامعه ای اخلاقی داشته باشند اما غافل از این موضوع بنیادین هستند که امر اخلاقی وابستگی های زیادی به شرایط و زمینه های اجتماعی در معنای تامّ آن دارد. برای مثال از یک انسان فقیر و گرسنه که نیازهای ضروری و اولیه اش نیز تأمین نمی شود نمی توان انتظار اخلاقی بودن را داشت چرا که برای بقا و حیات خودش ممکن است هر لحظه از قواعد و اصول اخلاقی عبور کند تا به یک زندگی و زیست حداقلی دست یابد!!
✳️این گونه به نظر می رسد که علاوه بر تأثیرات شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بر روی اخلاق و امر اخلاقی وضعیت اقتصادی یک جامعه نیز تأثیرات انکار ناپذیری بر اخلاقی زیستن انسان های آن جامعه دارد. براین اساس می توان گفت که رابطۀ بین اقتصاد و اخلاق رابطه ای مستقیم است و این موضوعی است که مورد تأکید بسیاری از اندیشمندان نیز قرار گرفته است. به دیگر سخن در شرایطی که جامعه ای با وضعیت تورمی هولناک از یک سو و گرانی های لجام گسیخته از سوی دیگر مواجه است و یک زیست حداقلی یا یک زندگی معمولی برای بسیاری از شهروندان با دشواری های فراوانی روبرو است به راستی چگونه می توان از آنان درخواست نمود که قواعد و اصول اخلاقی را مراعات کنند و اخلاقی باشند؟!! این موضوع به ویژه برای فقرا و محرومین جامعه بیش از همه مورد بحث است به گونه ای که هرگونه سخن گفتن از اخلاق دربارۀ آنان به نظر می رسد که سخنی بی معنا و بی فایده باشد!! تأسف بارتر این که این دسته از فقرا و محرومین به چشم خود شکاف های طبقاتی وحشتناکی را هم در جامعه می بینند که چگونه عده ای اندک با ثروت های بادآورده به زندگی های به اصطلاح لاکچری دست یافته اند و آنان باید در فقر و محرومیتی جانکاه و دردناک دست و پا بزنند!!
❇️تورم و گرانی های افسار گسیخته ای که هر روز و بلکه هر ساعت هزینه های زیست معمولی را افزایش می دهد و بسیاری از فقرا و محرومین توان تأمین این هزینه ها را هم ندارند بدون تردید بر اخلاق آنان تأثیرات انکار ناپذیری می گذارد!! برای نمونه مستأجری که برای اجارۀ یک واحد کوچک در جنوب تهران باید از این بنگاه به آن بنگاه برود و نزد بنگاه دار و مالکان انواع حقارت ها و سرخوردگی ها را ببیند و تحمل کند چگونه می تواند انسانی اخلاقی باشد؟!! یا بیمار فقیری که برای درمان بیماری خودش در بیمارستان ها سرگردان بماند و توان تأمین هزینه های درمانی خودش را نداشته باشد چگونه می توان از او انتظار اخلاقی بودن را داشت؟!! معلم و کارگر و کارمندی که با حقوق ناچیز قرار است هزینه های سنگین زندگی خودش را تأمین کند چگونه میتواند اخلاق حرفه ای را در شغل خودش رعایت کند؟!! پس می توان نتیجه گرفت که هر چقدر میزان تورم و گرانی افزایش یابد از میزان اخلاقی بودن شهروندان جامعه نیز کاسته می شود! این گونه است که در می یابیم اخلاق امری انتزاعی نیست که در خلاء شکل بگیرد بلکه به طور تام ریشه در شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی هر جامعه دارد!! لذا در شرایط وخیم اقتصادی نمی توان انتظار اخلاقی بودن افراد را نیز داشت!! البته که عوامل دیگری هم بر روی اخلاق اثرگذاری دارند اما در این نوشته سخن بر سر رابطۀ تورم وگرانی با اخلاق است!!
#تورم
#گرانی
#اخلاق
#اخلاقی_بودن
#اخلاقی_زیستن
#شهروندان
#جامعه
@tajeddin_mohammadbagher
☸️مباش در پیِ آزار و هر چه خواهی کن
✍️محمدباقر تاج الدین
✅از جمله توصیه های بسیار مهم و بنیادینی که حافظ به عنوان یکی از شعرای بزرگ پارسی زبان ارائه کرده این است که هرگز در پیِ آزار نباشید و منظورشان آزار نرساندن به تمام موجودات یعنی انسان ها، حیوانات، گیاهان و حتی جمادات است. در واقع، حافظ وقتی واژۀ "آزار" را به تنهایی به کار برده و هیچ قیدی به آن نزده در پی آن بود که به صورت کاملاً عام به این موضوع مهم اشاره کند تا تمام موجودات این جهان را در بر گیرد!! در معنای امروزین آزار نرساندن یعنی توجه کامل به حقوق انسان ها، حیوانات، گیاهان و حتی جمادات است به گونه ای که هیچ فرد و سازمان و نهادی حق ندارد به بهانه های مختلف حقوق انسان ها، حیوانات، گیاهان و حتی جمادات را نادیده بگیرد. روشن است که هر گونه آزار رساندن به این چهار گونه موجودی که نام برده شد خلاف اصول عقلانی، انسانی و اخلاقی بوده و هیچ توجیهی هم برای این کار نمی توان ارائه کرد. هرگونه آزارگری در حق موجودات جان دار و بی جانی که به آن ها اشاره شد بزرگ ترین گناه برای انسان محسوب می شود و منظور از گناه لزوماً به معنای دینی آن نیست، بلکه گناه به معنای اخلاقیِ آن است چرا که سبب آزرده شدن و رنجاندن جسم و جان هر موجودی خواهد شد که هرگز بخشودنی نیست!!
✳️اما این که در همین مصرع حافظ گفته است "هر چه خواهی کن" هرگز به معنای انجام هر عمل و رفتاری از سوی انسان نیست به ویژه آن که اگر سبب آزار رساندن به موجودات اشاره شده شود. روشن است که در این معنا هنگامی که به لحاظ اخلاقی و انسانی نتوانیم و حق نداشته باشیم که در پیِ آزار موجودات این جهان باشیم خودبخود سبب می شود که در حقیقت هر کاری هم نتوانیم انجام دهیم و چارچوب روشن و مشخصی برای اعمال و رفتارهای ما ایجاد می شود!!. به دیگر سخن هر چه خواهی کن یک قید اساسی و مهم می خورد و آن آزار نرساندن به هیچ موجودی است!! براساس گفتۀ حافظ انسان ها آزادی عمل و رفتار دارند اما تا آن جا که سبب آزارگری و تجاوز به حقوق دیگران نشوند. به نظر می رسد که این بهترین اصل و در واقع بهترین امر اخلاقی محسوب می شود چرا که از یک سو به انسان ها اجازه می دهد بسیاری از اعمال و رفتار را در جهت ارتقاء کیفیت جسم و جان خویش و در واقع برای ارتقاء کیفیت زندگی ارزشمند شان در این جهان پیشۀ خویش سازند و از سوی دیگر به آنان یادآور می شود که مراقب باشید در هر عمل و رفتاری که انجام می دهید تا آن جا که ممکن است هیچ آزاری ولو ناچیز به هیج موجودی نرسانید. این گفتۀ حافظ در ضمن ما را به یاد آن سخن مشهور و در واقع قاعدۀ زرّین اخلاقی مورد نظر فیلسوفان نیز می اندازد که گفته بودند:«هر آن چه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و هر آن چه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند».
❇️بیان این نکتۀ مهم ضرورت دارد که در جهان مدرن به دلیل پیچیدگی های بسیاری که در امور مختلف زندگی انسان ها و جوامع بروز و ظهور نموده است لذا علاوه بر این که "قواعد اخلاقی" ضامن قابل قبولی برای کنترل رفتارها و اعمال انسان ها محسوب می شوند در کنار آن "قوانین" گوناگونی نیز وضع شده اند تا اگر هر فردی از قواعد اخلاقی پیروی نکرد و سبب آزار رساندن به دیگران شد مبتنی بر قوانین مورد نظر با ایشان برخورد شود. به دیگر سخن، وضع قوانین در زمینه های مختلف برای تضمین سامان بخشی و ایجاد نظم و انضباط در زندگی انسان ها از یک سو و تسهیل مسیرهای گوناگون به منظور دست یابی به هدف اصلی یعنی زندگی ارزشمند، خوش و خوب است. ضمن این که تنظیم قوانین گوناگون از هرگونه خودسری ها توسط افراد و گروه های مختلف نیز جلوگیری می کند که از این منظر می توان گفت قوانین وسیله و راهی هستند برای دست یابی به اهداف والا و ارزشمند در زندگی که ضرورت تام دارد فقط مبتنی بر نیازهای واقعی و روزآمد انسان ها و در خدمت آن ها باشند.
#آزار
#انسان_ها
#حیوانات
#گیاهان
#جمادات
#اخلاق
#قانون
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅از جمله توصیه های بسیار مهم و بنیادینی که حافظ به عنوان یکی از شعرای بزرگ پارسی زبان ارائه کرده این است که هرگز در پیِ آزار نباشید و منظورشان آزار نرساندن به تمام موجودات یعنی انسان ها، حیوانات، گیاهان و حتی جمادات است. در واقع، حافظ وقتی واژۀ "آزار" را به تنهایی به کار برده و هیچ قیدی به آن نزده در پی آن بود که به صورت کاملاً عام به این موضوع مهم اشاره کند تا تمام موجودات این جهان را در بر گیرد!! در معنای امروزین آزار نرساندن یعنی توجه کامل به حقوق انسان ها، حیوانات، گیاهان و حتی جمادات است به گونه ای که هیچ فرد و سازمان و نهادی حق ندارد به بهانه های مختلف حقوق انسان ها، حیوانات، گیاهان و حتی جمادات را نادیده بگیرد. روشن است که هر گونه آزار رساندن به این چهار گونه موجودی که نام برده شد خلاف اصول عقلانی، انسانی و اخلاقی بوده و هیچ توجیهی هم برای این کار نمی توان ارائه کرد. هرگونه آزارگری در حق موجودات جان دار و بی جانی که به آن ها اشاره شد بزرگ ترین گناه برای انسان محسوب می شود و منظور از گناه لزوماً به معنای دینی آن نیست، بلکه گناه به معنای اخلاقیِ آن است چرا که سبب آزرده شدن و رنجاندن جسم و جان هر موجودی خواهد شد که هرگز بخشودنی نیست!!
✳️اما این که در همین مصرع حافظ گفته است "هر چه خواهی کن" هرگز به معنای انجام هر عمل و رفتاری از سوی انسان نیست به ویژه آن که اگر سبب آزار رساندن به موجودات اشاره شده شود. روشن است که در این معنا هنگامی که به لحاظ اخلاقی و انسانی نتوانیم و حق نداشته باشیم که در پیِ آزار موجودات این جهان باشیم خودبخود سبب می شود که در حقیقت هر کاری هم نتوانیم انجام دهیم و چارچوب روشن و مشخصی برای اعمال و رفتارهای ما ایجاد می شود!!. به دیگر سخن هر چه خواهی کن یک قید اساسی و مهم می خورد و آن آزار نرساندن به هیچ موجودی است!! براساس گفتۀ حافظ انسان ها آزادی عمل و رفتار دارند اما تا آن جا که سبب آزارگری و تجاوز به حقوق دیگران نشوند. به نظر می رسد که این بهترین اصل و در واقع بهترین امر اخلاقی محسوب می شود چرا که از یک سو به انسان ها اجازه می دهد بسیاری از اعمال و رفتار را در جهت ارتقاء کیفیت جسم و جان خویش و در واقع برای ارتقاء کیفیت زندگی ارزشمند شان در این جهان پیشۀ خویش سازند و از سوی دیگر به آنان یادآور می شود که مراقب باشید در هر عمل و رفتاری که انجام می دهید تا آن جا که ممکن است هیچ آزاری ولو ناچیز به هیج موجودی نرسانید. این گفتۀ حافظ در ضمن ما را به یاد آن سخن مشهور و در واقع قاعدۀ زرّین اخلاقی مورد نظر فیلسوفان نیز می اندازد که گفته بودند:«هر آن چه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و هر آن چه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند».
❇️بیان این نکتۀ مهم ضرورت دارد که در جهان مدرن به دلیل پیچیدگی های بسیاری که در امور مختلف زندگی انسان ها و جوامع بروز و ظهور نموده است لذا علاوه بر این که "قواعد اخلاقی" ضامن قابل قبولی برای کنترل رفتارها و اعمال انسان ها محسوب می شوند در کنار آن "قوانین" گوناگونی نیز وضع شده اند تا اگر هر فردی از قواعد اخلاقی پیروی نکرد و سبب آزار رساندن به دیگران شد مبتنی بر قوانین مورد نظر با ایشان برخورد شود. به دیگر سخن، وضع قوانین در زمینه های مختلف برای تضمین سامان بخشی و ایجاد نظم و انضباط در زندگی انسان ها از یک سو و تسهیل مسیرهای گوناگون به منظور دست یابی به هدف اصلی یعنی زندگی ارزشمند، خوش و خوب است. ضمن این که تنظیم قوانین گوناگون از هرگونه خودسری ها توسط افراد و گروه های مختلف نیز جلوگیری می کند که از این منظر می توان گفت قوانین وسیله و راهی هستند برای دست یابی به اهداف والا و ارزشمند در زندگی که ضرورت تام دارد فقط مبتنی بر نیازهای واقعی و روزآمد انسان ها و در خدمت آن ها باشند.
#آزار
#انسان_ها
#حیوانات
#گیاهان
#جمادات
#اخلاق
#قانون
@tajeddin_mohammadbagher