☸شلّاق زدن به نام دین و قانون؟
(گر تو قرآن بدین روش خوانی ببری رونق مسلمانی)
✍محمدباقر تاج الدین
✅شمایانی که فریادتان در این سال ها بلند شده است که چه نشسته اید که جوانان دین گریز شده اند ایا از خود پرسیده اید که روش و منشی که در پیش گرفته اید بیش از همه در دین گریزی جوانان نقش داشته است؟!! کدام قرائت و تفسیر از دین یا قانون مجوزی برای شلاق زدن یک دختر به خاطر عدم رعایت حجاب است؟ در کجای قرآن حتی یک ایه آمده است که زنان بی حجاب باید مجازات شوند؟!! مگر بسیاری از علمای دین نگفته اند که اگر جاری و ساری ساختن برخی احکام و قوانین دینی سبب وهن دین شوند بهتر است که تعطیل شوند؟!! با این اقدام آیا فکر می کنید جوانان را به دین جذب می کنید یا هر چه بیش تر فراری می دهید؟!!!
✳پیش تر در نوشتاری این موضوع را تحت عنوان خشونت مقدس بررسی کرده ام که در همین کانال منتشر شده است. در بخشی از آن نوشتار آورده ام که:«در تعریف "خشونت مقدّس" می توان گفت آن نوع خشونتی است که برخی دین شناسان و دینداران مبتنی بر تفسیر و قرائت نادرست از آموزه ها و احکام دینی بدان مبادرت می ورزند و با این اقدام نسنجیدۀ خویش گویی که در حال خدمت به دین هستند. خشونت مقدس هر نوع عمل و اقدام خشونت آمیزی است که توسط متولیان دینی و همچنین برخی دینداران یک جامعه در قالب گفتار و رفتار نسبت به دیگران اِعمال می شود. خشونت مقدّس ریشه در جهل مقدّس دارد و مبتنی بر جهل مقدّس است که چنین خشونت هایی روا داشته می شود. "جهل مقدّس" جهلی است که ناشی از نادانی، عدم آگاهی و جهالت افراد نسبت به دین و دینداری بوده و در نتیجه افراد دیندار بدین گونه گمان می کنند که در حال خدمت به دین هستند اما گویی نمی دانند که در حقیقت با اعمال و رفتار نادرست شان به دین و البته به انسان ها و جامعه ضربه و اسیب جدی می زنند. اینان گویی نمی دانند که برخورد با یک منکر اگر با روش های غیر اخلاقی و غیر انسانی انجام شود خود منکری بزرگ تر محسوب می شود. این جماعت از آن جا که دچار جهل مقدّس اَند و درک درستی از آموزه های دینی ندارند لذا ارزش های دینی و اخلاقی درجۀ اوّل را در پای ارزش های دینی و اخلاقی درجۀ دوم و سوم قربانی می کنند. اینان نمی دانند و یا نمی خواهند بدانند که تأکید بیش از اندازه بر روی ارزش های اخلاقی و دینی درجۀ دوم و سوم، شهروندان و جامعه را از ارزش های اخلاقی درجۀ نخست و اصلی غافل ساخته و رفته رفته فرع جای اصل را می گیرد».
❇در جهان امروزین که جهان مدرن نام گرفته است اجرای چنین احکامی اگر هم به نام دین و قانون(البته بنا به تفسیر و قرائت نادرست از دین و قانون) باشد نه تنها کسی را دین دارتر نمی کند بلکه وی را هر چه بیش تر از دین فراری می دهد. به این دوستان توصیه می شود دست کم بروند کتاب های "دین در ترازوی اخلاق" و "اخلاق دین شناسی" دوست اندیشمند ما آقای دکتر ابوالقاسم فنایی را مطالعه کنند تا هم دین را بهتر بشناسند و هم قانون و اخلاق و انسانیت را!!! تردید نکنید با پیچیدن این خبر در جامعه که در شبکه های مجازی پر شده است افراد قابل توجه دیگری را از دین فراری دادید!!!! پس لطفا دیگران را متهم نکنید که در دین گریزی جوانان نقش دارند بلکه در باورها و رفتارهای نادرست خویش نظری بیفکنید و به تجدید نظر و اصلاح آن ها به طور جدی اقدام کنید!!!
#دین
#قانون
#دین_گریزی
#اخلاق
#جوانان
#جهان_مدرن
#خشونت_مقدس
@tajeddin_mohammadbagher
(گر تو قرآن بدین روش خوانی ببری رونق مسلمانی)
✍محمدباقر تاج الدین
✅شمایانی که فریادتان در این سال ها بلند شده است که چه نشسته اید که جوانان دین گریز شده اند ایا از خود پرسیده اید که روش و منشی که در پیش گرفته اید بیش از همه در دین گریزی جوانان نقش داشته است؟!! کدام قرائت و تفسیر از دین یا قانون مجوزی برای شلاق زدن یک دختر به خاطر عدم رعایت حجاب است؟ در کجای قرآن حتی یک ایه آمده است که زنان بی حجاب باید مجازات شوند؟!! مگر بسیاری از علمای دین نگفته اند که اگر جاری و ساری ساختن برخی احکام و قوانین دینی سبب وهن دین شوند بهتر است که تعطیل شوند؟!! با این اقدام آیا فکر می کنید جوانان را به دین جذب می کنید یا هر چه بیش تر فراری می دهید؟!!!
✳پیش تر در نوشتاری این موضوع را تحت عنوان خشونت مقدس بررسی کرده ام که در همین کانال منتشر شده است. در بخشی از آن نوشتار آورده ام که:«در تعریف "خشونت مقدّس" می توان گفت آن نوع خشونتی است که برخی دین شناسان و دینداران مبتنی بر تفسیر و قرائت نادرست از آموزه ها و احکام دینی بدان مبادرت می ورزند و با این اقدام نسنجیدۀ خویش گویی که در حال خدمت به دین هستند. خشونت مقدس هر نوع عمل و اقدام خشونت آمیزی است که توسط متولیان دینی و همچنین برخی دینداران یک جامعه در قالب گفتار و رفتار نسبت به دیگران اِعمال می شود. خشونت مقدّس ریشه در جهل مقدّس دارد و مبتنی بر جهل مقدّس است که چنین خشونت هایی روا داشته می شود. "جهل مقدّس" جهلی است که ناشی از نادانی، عدم آگاهی و جهالت افراد نسبت به دین و دینداری بوده و در نتیجه افراد دیندار بدین گونه گمان می کنند که در حال خدمت به دین هستند اما گویی نمی دانند که در حقیقت با اعمال و رفتار نادرست شان به دین و البته به انسان ها و جامعه ضربه و اسیب جدی می زنند. اینان گویی نمی دانند که برخورد با یک منکر اگر با روش های غیر اخلاقی و غیر انسانی انجام شود خود منکری بزرگ تر محسوب می شود. این جماعت از آن جا که دچار جهل مقدّس اَند و درک درستی از آموزه های دینی ندارند لذا ارزش های دینی و اخلاقی درجۀ اوّل را در پای ارزش های دینی و اخلاقی درجۀ دوم و سوم قربانی می کنند. اینان نمی دانند و یا نمی خواهند بدانند که تأکید بیش از اندازه بر روی ارزش های اخلاقی و دینی درجۀ دوم و سوم، شهروندان و جامعه را از ارزش های اخلاقی درجۀ نخست و اصلی غافل ساخته و رفته رفته فرع جای اصل را می گیرد».
❇در جهان امروزین که جهان مدرن نام گرفته است اجرای چنین احکامی اگر هم به نام دین و قانون(البته بنا به تفسیر و قرائت نادرست از دین و قانون) باشد نه تنها کسی را دین دارتر نمی کند بلکه وی را هر چه بیش تر از دین فراری می دهد. به این دوستان توصیه می شود دست کم بروند کتاب های "دین در ترازوی اخلاق" و "اخلاق دین شناسی" دوست اندیشمند ما آقای دکتر ابوالقاسم فنایی را مطالعه کنند تا هم دین را بهتر بشناسند و هم قانون و اخلاق و انسانیت را!!! تردید نکنید با پیچیدن این خبر در جامعه که در شبکه های مجازی پر شده است افراد قابل توجه دیگری را از دین فراری دادید!!!! پس لطفا دیگران را متهم نکنید که در دین گریزی جوانان نقش دارند بلکه در باورها و رفتارهای نادرست خویش نظری بیفکنید و به تجدید نظر و اصلاح آن ها به طور جدی اقدام کنید!!!
#دین
#قانون
#دین_گریزی
#اخلاق
#جوانان
#جهان_مدرن
#خشونت_مقدس
@tajeddin_mohammadbagher
☸️تئوکراسی و زندگی تخیّلی-عاطفی؛ دموکراسی و زندگی عقلانی-قانونی
[بخش دوم و پایانی]
✍️محمدباقر تاج الدین
✅ همچنین در حکومت دموکراتیک هر فرد به عنوان شهروند آن جامعه محسوب می شود و در نتیجه از تمامی حقوق شهروندی در چهار حوزۀ مدنی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برخوردار است که ساختارهای جامعه تماماً باید در این مسیر اقدام و فعالیت داشته باشند. ضمن این که آزادی بنیادی و به رسمیت شناخته شدن آزادی های مدنی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در حوزه های مختلف برای تمام شهروندان یک اصل تلقی می شود که هیچ نهاد و فردی حق مخدوش نمودن این آزادی ها را ندارد. تجربۀ تاریخی دست کم سیصد سال اخیر نشان داده است که فقط حکومت های دموکراتیک و نه هیچ نوع حکومت دیگری توانسته حقوق شهروندی و آزادی های شهروندی را برآورده نماید. این موفقیت درخشان و عالی را هرگز نباید دست کم گرفت و شهروندان جوامعی که چنین موقعیتی را تاکنون تجربه نکرده اند باید برای دست یابی به چنین موقعیت ممتازی پافشاری کنند.
✳️نتیجه این که گسترش و عمق عقلانیت، توجه به حقوق طبیعی انسان ها، گسترش آزادی های بنیادی، شهروند محسوب شدن تمامی انسان ها با هر عقیده و آیینی و به رسمیت شناخته شدن حقوق شهروندی زمینه های لازم برای شکل گیری حکومت دموکراتیک را فراهم می سازد. سخن آخر این که زیست تخیّلی، عاطفی و اسطوره ای با حکومت تئوکراتیک تناسب دارد و زیست عقلانی، قانونی و حقوقی با حکومت دموکراتیک و اگر انسان های جوامعی خواهان داشتن حکومت دموکراتیک اَند ضرورت دارد که از زیست و ساختار تخیّلی، عاطفی و اسطوره ای به سمت و سوی زیست و ساختار عقلانی، قاونی و حقوقی مهاجرت کنند.
#تئوکراسی
#دموکراسی
#تخیل
#اسطوره
#عقلانیت
#قانون
#حقوق_طبیعی
@tajeddin_mohammadbagher
[بخش دوم و پایانی]
✍️محمدباقر تاج الدین
✅ همچنین در حکومت دموکراتیک هر فرد به عنوان شهروند آن جامعه محسوب می شود و در نتیجه از تمامی حقوق شهروندی در چهار حوزۀ مدنی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برخوردار است که ساختارهای جامعه تماماً باید در این مسیر اقدام و فعالیت داشته باشند. ضمن این که آزادی بنیادی و به رسمیت شناخته شدن آزادی های مدنی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در حوزه های مختلف برای تمام شهروندان یک اصل تلقی می شود که هیچ نهاد و فردی حق مخدوش نمودن این آزادی ها را ندارد. تجربۀ تاریخی دست کم سیصد سال اخیر نشان داده است که فقط حکومت های دموکراتیک و نه هیچ نوع حکومت دیگری توانسته حقوق شهروندی و آزادی های شهروندی را برآورده نماید. این موفقیت درخشان و عالی را هرگز نباید دست کم گرفت و شهروندان جوامعی که چنین موقعیتی را تاکنون تجربه نکرده اند باید برای دست یابی به چنین موقعیت ممتازی پافشاری کنند.
✳️نتیجه این که گسترش و عمق عقلانیت، توجه به حقوق طبیعی انسان ها، گسترش آزادی های بنیادی، شهروند محسوب شدن تمامی انسان ها با هر عقیده و آیینی و به رسمیت شناخته شدن حقوق شهروندی زمینه های لازم برای شکل گیری حکومت دموکراتیک را فراهم می سازد. سخن آخر این که زیست تخیّلی، عاطفی و اسطوره ای با حکومت تئوکراتیک تناسب دارد و زیست عقلانی، قانونی و حقوقی با حکومت دموکراتیک و اگر انسان های جوامعی خواهان داشتن حکومت دموکراتیک اَند ضرورت دارد که از زیست و ساختار تخیّلی، عاطفی و اسطوره ای به سمت و سوی زیست و ساختار عقلانی، قاونی و حقوقی مهاجرت کنند.
#تئوکراسی
#دموکراسی
#تخیل
#اسطوره
#عقلانیت
#قانون
#حقوق_طبیعی
@tajeddin_mohammadbagher
Forwarded from هفت اقلیم (سعید معدنی)
خانم تذکّر دهنده!
✍سعید معدنی
دیروز در یکی از ایستگاههای مترو تهران خسته و کوفته از میان انبوه مسافر رد میشدم. دیدم یک خانم چادری به دختر نوجوانی گفت: "خانمم حجابت رو مراعات کن!". من و بسیاری نگاهمان به سوی آندو برگشت. دختر که روسریاش بر شانههایش افتاده بود انگار در گوشاش هدفون بود و فارغ از هر چیز در دنیای خود سیر میکرد و صدای تذکّر دهنده را نشنید. دوباره خانم تذکّر دهنده داد زد. دختر دهه هشتادی و شاید هم دهه نودی همچنان به راه خود ادامه داد. تا آخر خانم "حجاببان" بر روی شانهی دختر نوجوان دست گذاشت گفت: "خانم با تو هستم". دختر هاج و واج به او نگاه کرد. همه ما خیره بودیم که چه میشود. از نگاه دختر میشد خواند که او نمیداند چرا باید حجاب مورد نظر تذکر دهنده را مراعات کند؟!
بخشی از نسل امروز که شاید اکثریت جامعه را دربر بگیرد، بسیار متفاوت از نسلهای گذشته است. فرهنگاش جهانی است و بیش از مدرسه و صدا و سیما و خانواده، از جهان پیرامونش تأثیر میپذیرد و مذهب هزار سالهی پدراناش را هم مشتی ریاکار سودجو با ظاهر مذهبی به باد حراج دادهاند. او نمیداند چرا باید آن روسری که بر دوشش افتاده را بر روی سر بیاورد. من از نگاه دختر نوجوان این را فهمیدم. به فرض، دختر روسری را سر میکرد. باز دوباره چهار قدم آنطرفتر آن را بر روی شانه میانداخت. چون او از درون اعتقادی به پوشاندن موی سر ندارد و اجبار ۴۵ ساله هم جواب نداده و نمیدهد.
در مقابل بانوی تذکّر دهنده هم نمیداند آیا پوشاندن سر با پارچه، اعتقادی است یا قانونی. اگر اعتقادی است که نیاز به اجبار نیست و اگر قانونی است باید ابتدا قانون را ترویج کرد و در صورت پذیرش از سوی اکثریت مردم، آن را اجرایی کرد. ولی ظاهراً از اول انقلاب به اینطرف، اکثریت زنان و به ویژه دختران جوان نسبت به این قانون - حداقل در شهرها - بیاعتنا و بیاعتناتر شدهاند.
من فقط این را میفهمم که برای دینی کردن جامعه چاره و راهکار این نیست. دیندار کردن جامعه با زور و تنبیه و بازداشت نتیجهی کاملاً برعکس دارد.
۳۱ فروردین ۱۴۰۳
#سعید_معدنی
#تذکر
#پوشش
#حجاب
#دین
#اعتقاد
#قانون
@Saeed_Maadani
✍سعید معدنی
دیروز در یکی از ایستگاههای مترو تهران خسته و کوفته از میان انبوه مسافر رد میشدم. دیدم یک خانم چادری به دختر نوجوانی گفت: "خانمم حجابت رو مراعات کن!". من و بسیاری نگاهمان به سوی آندو برگشت. دختر که روسریاش بر شانههایش افتاده بود انگار در گوشاش هدفون بود و فارغ از هر چیز در دنیای خود سیر میکرد و صدای تذکّر دهنده را نشنید. دوباره خانم تذکّر دهنده داد زد. دختر دهه هشتادی و شاید هم دهه نودی همچنان به راه خود ادامه داد. تا آخر خانم "حجاببان" بر روی شانهی دختر نوجوان دست گذاشت گفت: "خانم با تو هستم". دختر هاج و واج به او نگاه کرد. همه ما خیره بودیم که چه میشود. از نگاه دختر میشد خواند که او نمیداند چرا باید حجاب مورد نظر تذکر دهنده را مراعات کند؟!
بخشی از نسل امروز که شاید اکثریت جامعه را دربر بگیرد، بسیار متفاوت از نسلهای گذشته است. فرهنگاش جهانی است و بیش از مدرسه و صدا و سیما و خانواده، از جهان پیرامونش تأثیر میپذیرد و مذهب هزار سالهی پدراناش را هم مشتی ریاکار سودجو با ظاهر مذهبی به باد حراج دادهاند. او نمیداند چرا باید آن روسری که بر دوشش افتاده را بر روی سر بیاورد. من از نگاه دختر نوجوان این را فهمیدم. به فرض، دختر روسری را سر میکرد. باز دوباره چهار قدم آنطرفتر آن را بر روی شانه میانداخت. چون او از درون اعتقادی به پوشاندن موی سر ندارد و اجبار ۴۵ ساله هم جواب نداده و نمیدهد.
در مقابل بانوی تذکّر دهنده هم نمیداند آیا پوشاندن سر با پارچه، اعتقادی است یا قانونی. اگر اعتقادی است که نیاز به اجبار نیست و اگر قانونی است باید ابتدا قانون را ترویج کرد و در صورت پذیرش از سوی اکثریت مردم، آن را اجرایی کرد. ولی ظاهراً از اول انقلاب به اینطرف، اکثریت زنان و به ویژه دختران جوان نسبت به این قانون - حداقل در شهرها - بیاعتنا و بیاعتناتر شدهاند.
من فقط این را میفهمم که برای دینی کردن جامعه چاره و راهکار این نیست. دیندار کردن جامعه با زور و تنبیه و بازداشت نتیجهی کاملاً برعکس دارد.
۳۱ فروردین ۱۴۰۳
#سعید_معدنی
#تذکر
#پوشش
#حجاب
#دین
#اعتقاد
#قانون
@Saeed_Maadani
☸️پذیرش و اجرای قانون منوط به پذیرش اکثریت شهروندان است
✍️محمدباقر تاج الدین
✅این روزها که داستان حجاب در جامعۀ ما بالا گرفته است عدّه ای برای این که هرگونه اقدام خود را در این زمینه توجیه کنند آن را قانون خوانده و با نوعی تحکّم می گویند همگان باید این قانون را بپذیرند و به هر صورت هم این قانون باید اجرا شود!!! برای روشن شدن و حالی کردن به این اقلیتی که دچار کج فهمی در موضوع قانون هستند و درک درستی هم از شرایط جامعۀ مدرن و انسان های مدرن ندارند بیان چند نکتۀ مهم زیر ضرورت دارد:
1.درست است که در جامعۀ مدرن قانون کم و بیش جای سنت ها و عرف را گرفته و تنظیم کنندۀ روابط اجتماعی شده و هدف اصلی آن ایجاد بهزیستی و رفاه اجتماعی و در حقیقت گسترش خیر و مصلحت عمومی تمام شهروندان است. این هم درست است که اگر عده ای بخواهند چنین قوانینی را نقض کنند باز هم مطابق با قانون مجازات می شوند البته به شرط رعایت تناسب جرم با مجازات. پس قوانین برای انسان ها و جامعه ای که در آن زیست می کنند و البته توسط خود انسان ها تنظیم می شوند تا تماماً در خدمت خیر و صلاح عموم شهروندان باشند. تا این جای موضوع فکر نمی کنم احدی در آن تردید داشته باشد.
2.قوانین زمانی ارزشمند اَند که در خدمت انسان و جامعه قرار گیرند و کارکردهای مطلوب و مناسبی برای شان داشته باشند. کارکردهای اساسی و مهمی چون: تسهیل گری، بهزیستی، رفاه اجتماعی، برابری اجتماعی، همبستگی اجتماعی، برخورداری از حقوق شهروندی، برخورداری از آزادی های مدنی، نظم اجتماعی، توانمندسازی اجتماعی، جلوگیری از خودسری ها، کاهش خشونت اجتماعی، کاهش محرومیت اجتماعی، کاهش فاصله و شکاف طبقاتی، کاهش آسیب ها و مسائل اجتماعی و در مجموع داشتن جامعه ای بهنجار(نرمال) و مطلوب. نکتۀ کلیدی ای که در این جا وجود دارد این است که قوانین زمانی می توانند کارکردهای مثبت و مطلوبی داشته باشند که جنبه ها و ابعاد انسان شناختی، روان شناختی، جامعه شناختی، فلسفی و حتی تاریخی انسان و جامعه با دقت هر چه تمام تر مد نظر قرار گیرند. قانون را برای انسان و جامعه می نویسند پس ضرورت تام دارد که در خدمت انسان و جامعه باشد تا سبب ارتقاء سطح زندگی شان بشود و اگر غیر از این باشد عدمش به زِ وجود!!
3.قوانینی که منافع و مصالح همگانی در آن لحاظ شود حتما مورد پذیرش همگان نیز خواهد بود و اگر اقلیتی از شهروندان جامعه از این قوانین پیروی نکنند مجازات خواهند شد چرا که منافع و مصالح عمومی را رعایت نکرده اند. اما در مقابل، قوانینی که منافع و مصالح اکثریت در آن ها نباشد خودبخود مورد پذیرش قرار نخواهند گرفت و لذا اِعمال هرگونه مجازات برای افراد بی معنا و بی وجه خواهد بود و نوعی اِعمال زور و اجبار تلقی می شود. به کار بردن قوّۀ قهریه برای جاری و ساری ساختن قانون زمانی معنادار و قابل پذیرش است که آن قانون از یک سو از پشتوانۀ حداکثری شهروندان برخوردار باشد و از سوی دیگر منافع و مصالح همگانی را در پی داشته باشد.
4.قوانین را برای انسان ها می نویسند، آن هم انسان هایی که درون بافت و زمینه ای اجتماعی، فرهنگی و تاریخی زیست می کنند لذا ضرورت دارد که با توجه و عنایت به چنین شرایط و زمینه ای دست به تنظیم قوانین زد و تمامی واقعیت های انسانی، اجتماعی و فرهنگی را را به خوبی لحاظ نمود. ضمن این که قوانین باید توسط نهادهای مدنی مستقل و نمایندگان واقعی شهروندان تنظیم و تصویب شود تا بتواند هر چه بیش تر در خدمت شهروندان و منافع و مصالح همگانی باشد. لذا هرگونه اِعمالِ سلیقه از سوی برخی نهادها و افراد قدرتمند در قالب قانون که به لحاظ عقلی و منطقی خلاف منافع و مصالح عمومی است به هیچ وجه مورد پذیرش نبوده و نمی تواند عنوان قانون به خود بگیرد تا چه رسد به اِعمال و اجرایِ آن!!!
#قانون
#انسان
#شهروندان
#جامعه
#خیر_عمومی
#مصلحت_عمومی
#رفاه_اجتماعی
#پذیرش_عمومی
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅این روزها که داستان حجاب در جامعۀ ما بالا گرفته است عدّه ای برای این که هرگونه اقدام خود را در این زمینه توجیه کنند آن را قانون خوانده و با نوعی تحکّم می گویند همگان باید این قانون را بپذیرند و به هر صورت هم این قانون باید اجرا شود!!! برای روشن شدن و حالی کردن به این اقلیتی که دچار کج فهمی در موضوع قانون هستند و درک درستی هم از شرایط جامعۀ مدرن و انسان های مدرن ندارند بیان چند نکتۀ مهم زیر ضرورت دارد:
1.درست است که در جامعۀ مدرن قانون کم و بیش جای سنت ها و عرف را گرفته و تنظیم کنندۀ روابط اجتماعی شده و هدف اصلی آن ایجاد بهزیستی و رفاه اجتماعی و در حقیقت گسترش خیر و مصلحت عمومی تمام شهروندان است. این هم درست است که اگر عده ای بخواهند چنین قوانینی را نقض کنند باز هم مطابق با قانون مجازات می شوند البته به شرط رعایت تناسب جرم با مجازات. پس قوانین برای انسان ها و جامعه ای که در آن زیست می کنند و البته توسط خود انسان ها تنظیم می شوند تا تماماً در خدمت خیر و صلاح عموم شهروندان باشند. تا این جای موضوع فکر نمی کنم احدی در آن تردید داشته باشد.
2.قوانین زمانی ارزشمند اَند که در خدمت انسان و جامعه قرار گیرند و کارکردهای مطلوب و مناسبی برای شان داشته باشند. کارکردهای اساسی و مهمی چون: تسهیل گری، بهزیستی، رفاه اجتماعی، برابری اجتماعی، همبستگی اجتماعی، برخورداری از حقوق شهروندی، برخورداری از آزادی های مدنی، نظم اجتماعی، توانمندسازی اجتماعی، جلوگیری از خودسری ها، کاهش خشونت اجتماعی، کاهش محرومیت اجتماعی، کاهش فاصله و شکاف طبقاتی، کاهش آسیب ها و مسائل اجتماعی و در مجموع داشتن جامعه ای بهنجار(نرمال) و مطلوب. نکتۀ کلیدی ای که در این جا وجود دارد این است که قوانین زمانی می توانند کارکردهای مثبت و مطلوبی داشته باشند که جنبه ها و ابعاد انسان شناختی، روان شناختی، جامعه شناختی، فلسفی و حتی تاریخی انسان و جامعه با دقت هر چه تمام تر مد نظر قرار گیرند. قانون را برای انسان و جامعه می نویسند پس ضرورت تام دارد که در خدمت انسان و جامعه باشد تا سبب ارتقاء سطح زندگی شان بشود و اگر غیر از این باشد عدمش به زِ وجود!!
3.قوانینی که منافع و مصالح همگانی در آن لحاظ شود حتما مورد پذیرش همگان نیز خواهد بود و اگر اقلیتی از شهروندان جامعه از این قوانین پیروی نکنند مجازات خواهند شد چرا که منافع و مصالح عمومی را رعایت نکرده اند. اما در مقابل، قوانینی که منافع و مصالح اکثریت در آن ها نباشد خودبخود مورد پذیرش قرار نخواهند گرفت و لذا اِعمال هرگونه مجازات برای افراد بی معنا و بی وجه خواهد بود و نوعی اِعمال زور و اجبار تلقی می شود. به کار بردن قوّۀ قهریه برای جاری و ساری ساختن قانون زمانی معنادار و قابل پذیرش است که آن قانون از یک سو از پشتوانۀ حداکثری شهروندان برخوردار باشد و از سوی دیگر منافع و مصالح همگانی را در پی داشته باشد.
4.قوانین را برای انسان ها می نویسند، آن هم انسان هایی که درون بافت و زمینه ای اجتماعی، فرهنگی و تاریخی زیست می کنند لذا ضرورت دارد که با توجه و عنایت به چنین شرایط و زمینه ای دست به تنظیم قوانین زد و تمامی واقعیت های انسانی، اجتماعی و فرهنگی را را به خوبی لحاظ نمود. ضمن این که قوانین باید توسط نهادهای مدنی مستقل و نمایندگان واقعی شهروندان تنظیم و تصویب شود تا بتواند هر چه بیش تر در خدمت شهروندان و منافع و مصالح همگانی باشد. لذا هرگونه اِعمالِ سلیقه از سوی برخی نهادها و افراد قدرتمند در قالب قانون که به لحاظ عقلی و منطقی خلاف منافع و مصالح عمومی است به هیچ وجه مورد پذیرش نبوده و نمی تواند عنوان قانون به خود بگیرد تا چه رسد به اِعمال و اجرایِ آن!!!
#قانون
#انسان
#شهروندان
#جامعه
#خیر_عمومی
#مصلحت_عمومی
#رفاه_اجتماعی
#پذیرش_عمومی
@tajeddin_mohammadbagher
☸️مباش در پیِ آزار و هر چه خواهی کن
✍️محمدباقر تاج الدین
✅از جمله توصیه های بسیار مهم و بنیادینی که حافظ به عنوان یکی از شعرای بزرگ پارسی زبان ارائه کرده این است که هرگز در پیِ آزار نباشید و منظورشان آزار نرساندن به تمام موجودات یعنی انسان ها، حیوانات، گیاهان و حتی جمادات است. در واقع، حافظ وقتی واژۀ "آزار" را به تنهایی به کار برده و هیچ قیدی به آن نزده در پی آن بود که به صورت کاملاً عام به این موضوع مهم اشاره کند تا تمام موجودات این جهان را در بر گیرد!! در معنای امروزین آزار نرساندن یعنی توجه کامل به حقوق انسان ها، حیوانات، گیاهان و حتی جمادات است به گونه ای که هیچ فرد و سازمان و نهادی حق ندارد به بهانه های مختلف حقوق انسان ها، حیوانات، گیاهان و حتی جمادات را نادیده بگیرد. روشن است که هر گونه آزار رساندن به این چهار گونه موجودی که نام برده شد خلاف اصول عقلانی، انسانی و اخلاقی بوده و هیچ توجیهی هم برای این کار نمی توان ارائه کرد. هرگونه آزارگری در حق موجودات جان دار و بی جانی که به آن ها اشاره شد بزرگ ترین گناه برای انسان محسوب می شود و منظور از گناه لزوماً به معنای دینی آن نیست، بلکه گناه به معنای اخلاقیِ آن است چرا که سبب آزرده شدن و رنجاندن جسم و جان هر موجودی خواهد شد که هرگز بخشودنی نیست!!
✳️اما این که در همین مصرع حافظ گفته است "هر چه خواهی کن" هرگز به معنای انجام هر عمل و رفتاری از سوی انسان نیست به ویژه آن که اگر سبب آزار رساندن به موجودات اشاره شده شود. روشن است که در این معنا هنگامی که به لحاظ اخلاقی و انسانی نتوانیم و حق نداشته باشیم که در پیِ آزار موجودات این جهان باشیم خودبخود سبب می شود که در حقیقت هر کاری هم نتوانیم انجام دهیم و چارچوب روشن و مشخصی برای اعمال و رفتارهای ما ایجاد می شود!!. به دیگر سخن هر چه خواهی کن یک قید اساسی و مهم می خورد و آن آزار نرساندن به هیچ موجودی است!! براساس گفتۀ حافظ انسان ها آزادی عمل و رفتار دارند اما تا آن جا که سبب آزارگری و تجاوز به حقوق دیگران نشوند. به نظر می رسد که این بهترین اصل و در واقع بهترین امر اخلاقی محسوب می شود چرا که از یک سو به انسان ها اجازه می دهد بسیاری از اعمال و رفتار را در جهت ارتقاء کیفیت جسم و جان خویش و در واقع برای ارتقاء کیفیت زندگی ارزشمند شان در این جهان پیشۀ خویش سازند و از سوی دیگر به آنان یادآور می شود که مراقب باشید در هر عمل و رفتاری که انجام می دهید تا آن جا که ممکن است هیچ آزاری ولو ناچیز به هیج موجودی نرسانید. این گفتۀ حافظ در ضمن ما را به یاد آن سخن مشهور و در واقع قاعدۀ زرّین اخلاقی مورد نظر فیلسوفان نیز می اندازد که گفته بودند:«هر آن چه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و هر آن چه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند».
❇️بیان این نکتۀ مهم ضرورت دارد که در جهان مدرن به دلیل پیچیدگی های بسیاری که در امور مختلف زندگی انسان ها و جوامع بروز و ظهور نموده است لذا علاوه بر این که "قواعد اخلاقی" ضامن قابل قبولی برای کنترل رفتارها و اعمال انسان ها محسوب می شوند در کنار آن "قوانین" گوناگونی نیز وضع شده اند تا اگر هر فردی از قواعد اخلاقی پیروی نکرد و سبب آزار رساندن به دیگران شد مبتنی بر قوانین مورد نظر با ایشان برخورد شود. به دیگر سخن، وضع قوانین در زمینه های مختلف برای تضمین سامان بخشی و ایجاد نظم و انضباط در زندگی انسان ها از یک سو و تسهیل مسیرهای گوناگون به منظور دست یابی به هدف اصلی یعنی زندگی ارزشمند، خوش و خوب است. ضمن این که تنظیم قوانین گوناگون از هرگونه خودسری ها توسط افراد و گروه های مختلف نیز جلوگیری می کند که از این منظر می توان گفت قوانین وسیله و راهی هستند برای دست یابی به اهداف والا و ارزشمند در زندگی که ضرورت تام دارد فقط مبتنی بر نیازهای واقعی و روزآمد انسان ها و در خدمت آن ها باشند.
#آزار
#انسان_ها
#حیوانات
#گیاهان
#جمادات
#اخلاق
#قانون
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅از جمله توصیه های بسیار مهم و بنیادینی که حافظ به عنوان یکی از شعرای بزرگ پارسی زبان ارائه کرده این است که هرگز در پیِ آزار نباشید و منظورشان آزار نرساندن به تمام موجودات یعنی انسان ها، حیوانات، گیاهان و حتی جمادات است. در واقع، حافظ وقتی واژۀ "آزار" را به تنهایی به کار برده و هیچ قیدی به آن نزده در پی آن بود که به صورت کاملاً عام به این موضوع مهم اشاره کند تا تمام موجودات این جهان را در بر گیرد!! در معنای امروزین آزار نرساندن یعنی توجه کامل به حقوق انسان ها، حیوانات، گیاهان و حتی جمادات است به گونه ای که هیچ فرد و سازمان و نهادی حق ندارد به بهانه های مختلف حقوق انسان ها، حیوانات، گیاهان و حتی جمادات را نادیده بگیرد. روشن است که هر گونه آزار رساندن به این چهار گونه موجودی که نام برده شد خلاف اصول عقلانی، انسانی و اخلاقی بوده و هیچ توجیهی هم برای این کار نمی توان ارائه کرد. هرگونه آزارگری در حق موجودات جان دار و بی جانی که به آن ها اشاره شد بزرگ ترین گناه برای انسان محسوب می شود و منظور از گناه لزوماً به معنای دینی آن نیست، بلکه گناه به معنای اخلاقیِ آن است چرا که سبب آزرده شدن و رنجاندن جسم و جان هر موجودی خواهد شد که هرگز بخشودنی نیست!!
✳️اما این که در همین مصرع حافظ گفته است "هر چه خواهی کن" هرگز به معنای انجام هر عمل و رفتاری از سوی انسان نیست به ویژه آن که اگر سبب آزار رساندن به موجودات اشاره شده شود. روشن است که در این معنا هنگامی که به لحاظ اخلاقی و انسانی نتوانیم و حق نداشته باشیم که در پیِ آزار موجودات این جهان باشیم خودبخود سبب می شود که در حقیقت هر کاری هم نتوانیم انجام دهیم و چارچوب روشن و مشخصی برای اعمال و رفتارهای ما ایجاد می شود!!. به دیگر سخن هر چه خواهی کن یک قید اساسی و مهم می خورد و آن آزار نرساندن به هیچ موجودی است!! براساس گفتۀ حافظ انسان ها آزادی عمل و رفتار دارند اما تا آن جا که سبب آزارگری و تجاوز به حقوق دیگران نشوند. به نظر می رسد که این بهترین اصل و در واقع بهترین امر اخلاقی محسوب می شود چرا که از یک سو به انسان ها اجازه می دهد بسیاری از اعمال و رفتار را در جهت ارتقاء کیفیت جسم و جان خویش و در واقع برای ارتقاء کیفیت زندگی ارزشمند شان در این جهان پیشۀ خویش سازند و از سوی دیگر به آنان یادآور می شود که مراقب باشید در هر عمل و رفتاری که انجام می دهید تا آن جا که ممکن است هیچ آزاری ولو ناچیز به هیج موجودی نرسانید. این گفتۀ حافظ در ضمن ما را به یاد آن سخن مشهور و در واقع قاعدۀ زرّین اخلاقی مورد نظر فیلسوفان نیز می اندازد که گفته بودند:«هر آن چه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و هر آن چه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند».
❇️بیان این نکتۀ مهم ضرورت دارد که در جهان مدرن به دلیل پیچیدگی های بسیاری که در امور مختلف زندگی انسان ها و جوامع بروز و ظهور نموده است لذا علاوه بر این که "قواعد اخلاقی" ضامن قابل قبولی برای کنترل رفتارها و اعمال انسان ها محسوب می شوند در کنار آن "قوانین" گوناگونی نیز وضع شده اند تا اگر هر فردی از قواعد اخلاقی پیروی نکرد و سبب آزار رساندن به دیگران شد مبتنی بر قوانین مورد نظر با ایشان برخورد شود. به دیگر سخن، وضع قوانین در زمینه های مختلف برای تضمین سامان بخشی و ایجاد نظم و انضباط در زندگی انسان ها از یک سو و تسهیل مسیرهای گوناگون به منظور دست یابی به هدف اصلی یعنی زندگی ارزشمند، خوش و خوب است. ضمن این که تنظیم قوانین گوناگون از هرگونه خودسری ها توسط افراد و گروه های مختلف نیز جلوگیری می کند که از این منظر می توان گفت قوانین وسیله و راهی هستند برای دست یابی به اهداف والا و ارزشمند در زندگی که ضرورت تام دارد فقط مبتنی بر نیازهای واقعی و روزآمد انسان ها و در خدمت آن ها باشند.
#آزار
#انسان_ها
#حیوانات
#گیاهان
#جمادات
#اخلاق
#قانون
@tajeddin_mohammadbagher