Forwarded from کافه کتاب
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from 𝓑𝓮𝓱𝓷𝓪𝔃
#زادروز #آنتون_چخوف (۲۹ژانویهی۱۸۶۰_۱۵ژوئیهی۱۹۰۴)
📖«زندگی همین است!
به یک گل میماند که شاد و خندان در چمن شکفته میشود ...
یک بُز سر میرسد و آن را میخورد!
و همه چیز تمام میشود !»...
📋: #ایوانف
🖊: #آنتون_چخوف
چخوف در نامهای مینویسد:
«به تئاتر کُرش رفته بودم. نمایشی که در حال اجرا بود، بی سر و ته و مسخره مینمود. به عنوان انتقاد هر چه بر زبانم آمد به کُرش گفتم. او در پاسخ با خنده و شوخی گفت: آیا بهتر نیست به جای انتقاد، خودتان نمایشنامهای بنویسید. پاسخ دادم: چرا که نه! حتماً مینویسم.»
چخوف بهزودی کار نوشتن نمایشنامه را شروع کرد. او به برادرش چنین نوشت: «شبی همانطور که در بستر دراز کشیده بودم، موضوع را در ذهنم پروراندم. روی هم رفته دو هفته و یا دقیقتر بگویم ده روز روی آن کار کردم.»
این نمایشنامه که ایوانف نام گرفت در تاریخ ۵ اکتبر ۱۸۸۷ به چاپ رسید. اولین بازتاب ایوانف در مطبوعات چنین بود: «آنتون پاولوویچ چخوف نمایشنامهای کمدی با عنوان ایوانف نوشته است که موضوع آن در تئاتر روسیه کاملاً تازگی دارد.
#زادروز #آنتون_چخوف (۲۹ژانویهی۱۸۶۰_۱۵ژوئیهی۱۹۰۴)
📖«زندگی همین است!
به یک گل میماند که شاد و خندان در چمن شکفته میشود ...
یک بُز سر میرسد و آن را میخورد!
و همه چیز تمام میشود !»...
📋: #ایوانف
🖊: #آنتون_چخوف
چخوف در نامهای مینویسد:
«به تئاتر کُرش رفته بودم. نمایشی که در حال اجرا بود، بی سر و ته و مسخره مینمود. به عنوان انتقاد هر چه بر زبانم آمد به کُرش گفتم. او در پاسخ با خنده و شوخی گفت: آیا بهتر نیست به جای انتقاد، خودتان نمایشنامهای بنویسید. پاسخ دادم: چرا که نه! حتماً مینویسم.»
چخوف بهزودی کار نوشتن نمایشنامه را شروع کرد. او به برادرش چنین نوشت: «شبی همانطور که در بستر دراز کشیده بودم، موضوع را در ذهنم پروراندم. روی هم رفته دو هفته و یا دقیقتر بگویم ده روز روی آن کار کردم.»
این نمایشنامه که ایوانف نام گرفت در تاریخ ۵ اکتبر ۱۸۸۷ به چاپ رسید. اولین بازتاب ایوانف در مطبوعات چنین بود: «آنتون پاولوویچ چخوف نمایشنامهای کمدی با عنوان ایوانف نوشته است که موضوع آن در تئاتر روسیه کاملاً تازگی دارد.
Forwarded from 𝓑𝓮𝓱𝓷𝓪𝔃
مجموعهداستانهایکوتاهچخوف.pdf
841.1 KB
Forwarded from Deleted Account
نامه ای از اولگا کنیپر به آنتوان چخوف :
۸ فوریه مسکو
فقط میخواهم برایت بنویسم که امروز چه قدر به فکر تو بودم و همین چه قدر آرامش به من داده است . عزیزم... چه قدر از من دوری نمیتوانم تا آخر زمستان و تا آخر فصل که دیگر هر روز و هر ساعت با تو خواهم بود صبر کنم .
کاش میدانستی چه اندازه مشتاق آن روز ها هستم .
کجا همدیگر را خواهیم دید ؟
اگر نمایشنامه بدون حضور من اجرا شود احتمالش هست که دیگر آزاد باشم . خیلی خسته ام ... از پا در آمده ام . احساس میکنم کس دیگری هستم . حتما داری به من میخندی . همه میگویند این دختر دارد خود را از پا درمی آورد . مثل سنجاب توی قفس ورجه ورجه میرود و فکر میکند دارد کاری درست و حسابی میکند... باشد بخند آنتوان عزیز.
اما من نمیتوانم بدون این چیز ها زندگی کنم ، اصلا ...
هیچ خسته نمیشوم . گاهی آرام هستم و میتوانم آنگونه که میخواهم زندگی کنم . نمیتوانم آن زندگی ای را که میخواهم در این جا بکنم . یعنی زندگی ای که در آن وقتم بیهوده هدر نشود و مجبور نشوم با کسانی باشم که دوستشان ندارم و مرا تا سر حد جنون میکشانند .
خیلی دلم میخواهد ببینمت آنتوان . به عکست نگاه میکنم و خنده ات را میشنوم . همه ی وجودت را میبینم . نگاهی را در آن چشمان فوق العاده ات میبینم .
میتوانم بشنوم که مرا دختر باشکوه مینامی . این را خیلی دوست دارم ...
الگای تو...
#اولگا_کنیپر
#آنتون_چخوف
#زادروز
۸ فوریه مسکو
فقط میخواهم برایت بنویسم که امروز چه قدر به فکر تو بودم و همین چه قدر آرامش به من داده است . عزیزم... چه قدر از من دوری نمیتوانم تا آخر زمستان و تا آخر فصل که دیگر هر روز و هر ساعت با تو خواهم بود صبر کنم .
کاش میدانستی چه اندازه مشتاق آن روز ها هستم .
کجا همدیگر را خواهیم دید ؟
اگر نمایشنامه بدون حضور من اجرا شود احتمالش هست که دیگر آزاد باشم . خیلی خسته ام ... از پا در آمده ام . احساس میکنم کس دیگری هستم . حتما داری به من میخندی . همه میگویند این دختر دارد خود را از پا درمی آورد . مثل سنجاب توی قفس ورجه ورجه میرود و فکر میکند دارد کاری درست و حسابی میکند... باشد بخند آنتوان عزیز.
اما من نمیتوانم بدون این چیز ها زندگی کنم ، اصلا ...
هیچ خسته نمیشوم . گاهی آرام هستم و میتوانم آنگونه که میخواهم زندگی کنم . نمیتوانم آن زندگی ای را که میخواهم در این جا بکنم . یعنی زندگی ای که در آن وقتم بیهوده هدر نشود و مجبور نشوم با کسانی باشم که دوستشان ندارم و مرا تا سر حد جنون میکشانند .
خیلی دلم میخواهد ببینمت آنتوان . به عکست نگاه میکنم و خنده ات را میشنوم . همه ی وجودت را میبینم . نگاهی را در آن چشمان فوق العاده ات میبینم .
میتوانم بشنوم که مرا دختر باشکوه مینامی . این را خیلی دوست دارم ...
الگای تو...
#اولگا_کنیپر
#آنتون_چخوف
#زادروز
الینکای عزیز
✍️#آنتون_چخوف
📝#احمد_گلشیری
🎙#آیدا_صادقی
الینکای عزیز / آنتوان چخوف
کتاب «الینکای عزیز» نوشته آنتوان چخوف (۱۹۰۴-۱۸۶۰)، نویسنده و نمایشنامهنویس روس، است.چخوف، نویسنده روس، به باور بسیاری از منتقدان و نویسندگان، بهترین داستان کوتاهنویس دنیا است. او تعداد زیادی داستان کوتاه و بلند و چند نمایشنامه نوشته که پس از گذشت دهها سال به زبانهای مختلف ترجمه شده و یا به صورت تئاتر و سریال درآمده اند.
این کتاب مجموعه ای از داستانهای کوتاه چخوف است که اسامی برخی از آنها شامل؛ «مرد چاق، مرد لاغر»، «آفتاب پرست»، «ماسک»، «وانکا»، «شوخی»، «سرگذشت ملال انگیز» و «النیکای عزیز» است.
در خلاصة داستان «النیکای عزیز» آمده: «النیکا» دختر سالم و تندرست، آرام و پاکدلی است که بدون دلبستگی و عشق نمیتواند به زندگی ادامه دهد. او دختر کارمندی بازنشسته است که بعد از مرگ پدر تنها شده است. النیکا با شنیدن درددلهای «کوکین»، پیمانکار و مؤسس باغ تفریحات، دلدادة او شده و با هم ازدواج میکنند. النیکا خیلی خود را با کار و عقاید شوهر دربارة تئاتر تطبیق میدهد. با مرگ کوکین دوباره تنها شده و اینبار با یک فروشندة چوب ازدواج میکند. با مرگ همسرش، النیکا به دلیل وابستگی به عشق و علاقهمندی، این بار با دامپزشک جوانی آشنا شده و عاشق وی میشود. اما به عشق خود نمیرسد و ماجراهای تازهای برایش رخ میدهد.
✍️#آنتون_چخوف
📝#احمد_گلشیری
🎙#آیدا_صادقی
الینکای عزیز / آنتوان چخوف
کتاب «الینکای عزیز» نوشته آنتوان چخوف (۱۹۰۴-۱۸۶۰)، نویسنده و نمایشنامهنویس روس، است.چخوف، نویسنده روس، به باور بسیاری از منتقدان و نویسندگان، بهترین داستان کوتاهنویس دنیا است. او تعداد زیادی داستان کوتاه و بلند و چند نمایشنامه نوشته که پس از گذشت دهها سال به زبانهای مختلف ترجمه شده و یا به صورت تئاتر و سریال درآمده اند.
این کتاب مجموعه ای از داستانهای کوتاه چخوف است که اسامی برخی از آنها شامل؛ «مرد چاق، مرد لاغر»، «آفتاب پرست»، «ماسک»، «وانکا»، «شوخی»، «سرگذشت ملال انگیز» و «النیکای عزیز» است.
در خلاصة داستان «النیکای عزیز» آمده: «النیکا» دختر سالم و تندرست، آرام و پاکدلی است که بدون دلبستگی و عشق نمیتواند به زندگی ادامه دهد. او دختر کارمندی بازنشسته است که بعد از مرگ پدر تنها شده است. النیکا با شنیدن درددلهای «کوکین»، پیمانکار و مؤسس باغ تفریحات، دلدادة او شده و با هم ازدواج میکنند. النیکا خیلی خود را با کار و عقاید شوهر دربارة تئاتر تطبیق میدهد. با مرگ کوکین دوباره تنها شده و اینبار با یک فروشندة چوب ازدواج میکند. با مرگ همسرش، النیکا به دلیل وابستگی به عشق و علاقهمندی، این بار با دامپزشک جوانی آشنا شده و عاشق وی میشود. اما به عشق خود نمیرسد و ماجراهای تازهای برایش رخ میدهد.
کلمات همیشه این قدرت را ندارند که آدمهای خیلی خوشحال یا خیلی غمناک را ارضا کنند، زیرا آخرین بیان خوشحالی و غم زیاد سکوت است...!
#آنتون_چخوف
#آنتون_چخوف
کلمات همیشه این قدرت را ندارند که آدمهای خیلی خوشحال یا خیلی غمناک را ارضا کنند، زیرا آخرین بیان خوشحالی و غم زیاد سکوت است...!
#آنتون_چخوف
#آنتون_چخوف
سهشنبه 9 بهمن 1397
29 ژانویه 2019
❄️ #آنتون_چخوف و یا #آنتوان_چخوف (Anton Chekhov) (زاده ۲۹ ژانویه ۱۸۶۰ ـ درگذشته ۱۵ جولای ۱۹۰۴) نویسنده و نمایشنامهنویس روسی بود. او را مهمترین داستانکوتاهنویس، و پس از شکسپیر بزرگترین نمایشنامهنویس میدانند. از چخوف آثار بسیاری به فارسی برگردان شده که از این میان میتوان به نمایشنامههای «باغ آلبالو»، «دایی وانیا»، «سه خواهر»، «مرغ دریایی» و مجموعه بهترین داستانهای کوتاه وی که توسط #احمد_گلشیری ترجمه شده، اشاره کرد. چخوف داستان بلندی هم به نام «ملال انگیز» نوشته که #آبتین_گلکار آن را ترجمه و #نشر_ماهی منتشر کرده است.
❄️ #رومن_رولان (Romain Rolland) (زاده ۲۹ ژانویه ۱۸۶۶ - درگذشته ۳۰ دسامبر ۱۹۴۴) نویسنده فرانسوی بود. او در سال ۱۹۱۶ جایزه ادبی #نوبل ادبیات را به دست آورد. رمان «ژان کریستف» اثر وی، در شمار مشهورترین آثار ادبی جهان به شمار میرود. این اثر توسط #م_ا_بهآذین و #علی_اصغر_خبره_زاده به فارسی برگردان شده است. از دیگر آثار ترجمه شده رولان به فارسی میتوان «جانِ شیفته»، «پییر و لوسی» و «سفر درونی» را نام برد.
❄️ #اپرا_وینفری (Oprah Winfrey) (زادهٔ ۲۹ ژانویه ۱۹۵۴) تهیهکننده، هنرپیشه، مجری، خیرخواه و از مشهورترین و مطرحترین مجری های تلویزیونی آمریکا و جهان است. وینفری به عنوان ثروتمندترین آمریکایی آفریقاییتبار قرن بیستم رتبهبندی شدهاست. در ایران از وی کتابی به نام «با اطمینان میدانم که» با ترجمه #یاسمن_رضایی ترجمه و توسط #نشر_میلکان منتشر شده است.
❄️ #ویسنته_بلاسکو_ایبانز (Vicente Blasco Ibáñez) (زاده 29 ژانویه 1867 ـ درگذشته 28 ژانویه 1928) نویسنده اسپانیایی بود. معروفترین اثر وی کتاب «چهار سوار سرنوشت» است که در ایران توسط #قاسم_صنعوی با نام «چهار سوار مکاشفه» ترجمه شده است. از روی این رمان، دو اقتباس سینمایی در سالهای ۱۹۲۱ و ۱۹۶۲ ساخته شده است.
🎬 The Four Horsemen of the Apocalypse (1921)
❄️ #ماتئی_ویسنی_یک (Matei Vişniec) (زاده ۲۹ ژانویه ۱۹۵۶) نمایشنامهنویس، شاعر و روزنامهنگار فرانسوی رومانیایی تبار است. یکی از معروفترین آثار او، نمایشنامهای با نام بلند «داستان خرسهای پاندا» است که به زبانهای مختلف دنیا ترجمه و اجرا شده است. این کتاب در ایران توسط #نشر_نی منتشر شده است. از ویسنییک آثار دیگری چون «آخرین گودو»، «اسبهای پشت پنجره» و «تماشاچی محکوم به اعدام» به فارسی برگردان شده است.
❄️ #مهدی_فرجی (زاده ۹ بهمن ۱۳۵۸) شاعر ایرانی است. او را میتوان از جمله شاعران جوانی دانست که شعرش در پایان دهه هفتاد شکل گرفت و در آغاز دهه هشتاد به سرعت پیشرفت کرد. کتابهای «قرار نشد»، «منم که میگذری»، «زیر چتر تو باران میآید»، «روسری باد را تکان میداد» و «میخانهی بیخواب» از آثار فرجی هستند. این آثار توسط #نشر_نیماژ و #نشر_فصل_پنجم منتشر شدهاند.
Forwarded from اتچ بات
✍🌺عصر است ودارد می چکد نم نم
از بوسه هایت برلبم کم کم
آغوش گلها جای پروانه است
پروانه جان پر می زنیم باهم
✍🌺عصری دل انگیز وغروبی ناب
من با تو ام تو بامنی درتاب
باید کشیدن نقش خورشیدی
از چشمهایت مانده تا بی تاب
✍🌺تو را باران فراموشی نیاورد؟
به غربت نقش خاموشی نیاورد؟
کنون که برگ ریزان است وپاییز
برایت شعر پر جوشی نیاورد؟
#ایرج_جمشیدی(بینا)
✔️🌺درود عصر بخیر وغروبتان دلنشین
✍🌺کسانی که نسبت به آینده وطن خود بی تفاوتند و برای ارتقا ملی تلاش نمی کنند انسانهای حقیری هستند
✍🌺کتاب بخوانیم وکتابخوانی را ترویج کنیم(کانال پرنیان خیال)
📗🌺اكثريت عظيم روشنفكرانى كه مىشناسم در جستجوى چيزى نيستند و هيچ كارى نمىكنند و به درد كارى نمىخورند. همهشان بد تحصيل كردهاند، به طور جدى مطالعه نمىكنند، دربارهى علوم فقط پرحرفى مىكنند، از هنر هم كم سر در مى آورند. همهشان خودشان را مىگيرند و با قيافهى جدى، گندهگويى و فلسفهبافى مىكنند؛ حال آن كه پيش چشمشان كارگرها غذا ندارند و چهل نفرى در يك اتاق نامناسب مىخوابند، توى ساس و تعفن و گند و رطوبت و ناپاكى اخلاقى مىلولند...
پر واضح است كه همهى حرفهاى قشنگمان فقط براى آن است كه سر خودمان و ديگران شيره بماليم.
#آنتون_چخوف📚
از بوسه هایت برلبم کم کم
آغوش گلها جای پروانه است
پروانه جان پر می زنیم باهم
✍🌺عصری دل انگیز وغروبی ناب
من با تو ام تو بامنی درتاب
باید کشیدن نقش خورشیدی
از چشمهایت مانده تا بی تاب
✍🌺تو را باران فراموشی نیاورد؟
به غربت نقش خاموشی نیاورد؟
کنون که برگ ریزان است وپاییز
برایت شعر پر جوشی نیاورد؟
#ایرج_جمشیدی(بینا)
✔️🌺درود عصر بخیر وغروبتان دلنشین
✍🌺کسانی که نسبت به آینده وطن خود بی تفاوتند و برای ارتقا ملی تلاش نمی کنند انسانهای حقیری هستند
✍🌺کتاب بخوانیم وکتابخوانی را ترویج کنیم(کانال پرنیان خیال)
📗🌺اكثريت عظيم روشنفكرانى كه مىشناسم در جستجوى چيزى نيستند و هيچ كارى نمىكنند و به درد كارى نمىخورند. همهشان بد تحصيل كردهاند، به طور جدى مطالعه نمىكنند، دربارهى علوم فقط پرحرفى مىكنند، از هنر هم كم سر در مى آورند. همهشان خودشان را مىگيرند و با قيافهى جدى، گندهگويى و فلسفهبافى مىكنند؛ حال آن كه پيش چشمشان كارگرها غذا ندارند و چهل نفرى در يك اتاق نامناسب مىخوابند، توى ساس و تعفن و گند و رطوبت و ناپاكى اخلاقى مىلولند...
پر واضح است كه همهى حرفهاى قشنگمان فقط براى آن است كه سر خودمان و ديگران شيره بماليم.
#آنتون_چخوف📚
Telegram
attach 📎
اگر میتوانستم برای خودم انگشتری با نوشته ای بر روی آن سفارش دهم احتمالاً این عبارت را انتخاب میکردم؛ "هیچ چیز نمیگذرد."
من معتقدم که هیچ چیز بدون این که اثری از خود به جای بگذارد، نمیگذرد. و هر قدم کوچکی که بر میداریم، بر حال و آینده ما بسیار اثر گذار است.
📒 #زندگی_من
🖍 #آنتون_چخوف
من معتقدم که هیچ چیز بدون این که اثری از خود به جای بگذارد، نمیگذرد. و هر قدم کوچکی که بر میداریم، بر حال و آینده ما بسیار اثر گذار است.
📒 #زندگی_من
🖍 #آنتون_چخوف
اگر میتوانستم برای خودم انگشتری با نوشتهای بر روی آن سفارش دهم احتمالاً این عبارت را انتخاب میکردم؛ "هیچ چیز نمیگذرد."
من معتقدم که هیچ چیز بدون این که اثری از خود به جای بگذارد، نمیگذرد. و هر قدم کوچکی که برمیداریم، بر حال و آینده ما بسیار اثرگذار است.
📕 زندگی من
✍🏻 #آنتون_چخوف
من معتقدم که هیچ چیز بدون این که اثری از خود به جای بگذارد، نمیگذرد. و هر قدم کوچکی که برمیداریم، بر حال و آینده ما بسیار اثرگذار است.
📕 زندگی من
✍🏻 #آنتون_چخوف
اگر میتوانستم براے خودم انگشترے با نوشتهاے بر روے آن سفارش دهم احتمالا این عبارت را انتخاب میڪردم: "هیچ چیز نمیگذرد" ...
#آنتون چخوف
#آنتون چخوف
هنر درک زمانه.pdf
2.3 MB
کتاب نایاب"هنر درک زمانه"یک مجموعه کوچک امابسیار دلچسب وجذاب از آثار آنتون چخوف، نویسنده،داستاننویس و نمایشنامهنویس مشهور روس؛به گردآوری وتالیف دکتر مرتضی حقیقت، میباشد
📕 هنر درک زمانه
✍🏻 #آنتون_چخوف
📕 هنر درک زمانه
✍🏻 #آنتون_چخوف
هنر درک زمانه_آنتوان چخوف.pdf
2.3 MB
📙 هنر درک زمانه
✍🏽 #آنتون_چخوف
کتاب نایاب " هنر درک زمانه " یک مجموعه کوچک اما بسیار دلچسب و جذاب از آثار آنتون چخوف، نویسنده، داستاننویس و نمایشنامهنویس مشهور روس؛ به گردآوری و تالیف دکتر مرتضی حقیقت، میباشد.
✍🏽 #آنتون_چخوف
کتاب نایاب " هنر درک زمانه " یک مجموعه کوچک اما بسیار دلچسب و جذاب از آثار آنتون چخوف، نویسنده، داستاننویس و نمایشنامهنویس مشهور روس؛ به گردآوری و تالیف دکتر مرتضی حقیقت، میباشد.
,
میانِ پنجاه هزار مردم شهر، یک نفر پیدا نمی شود که فریاد بزند و ناسزا بگوید.
می بینم می روند به بازار، روز می خورند، شب را می خوابند، حرف های بی مزه به هم می زنند، زناشویی می کنند، پیر می شوند، با چهرهٔ گشاده مُرده های خودشان را به گور می سپارند!
ولی آن هایی که درد می کشند ما نمی بینیم،
ما نمی شنویم و آن چه در زندگی ترسناک است می گذرد و کسی نمی داند که کجا در پس پرده پنهان است...
#آنتون_چخوف
#تمشک_تیغ_دار 📚
میانِ پنجاه هزار مردم شهر، یک نفر پیدا نمی شود که فریاد بزند و ناسزا بگوید.
می بینم می روند به بازار، روز می خورند، شب را می خوابند، حرف های بی مزه به هم می زنند، زناشویی می کنند، پیر می شوند، با چهرهٔ گشاده مُرده های خودشان را به گور می سپارند!
ولی آن هایی که درد می کشند ما نمی بینیم،
ما نمی شنویم و آن چه در زندگی ترسناک است می گذرد و کسی نمی داند که کجا در پس پرده پنهان است...
#آنتون_چخوف
#تمشک_تیغ_دار 📚