پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
309 subscribers
31.5K photos
10.5K videos
7.29K files
8.74K links
پرنیان خیال با مطالب ادبی ،شعر،مقاله ،کتاب ومتنهای اجتماعی تاریخی تلاش برای گسترش فرهنگ کتاب خوانی دارد.
Download Telegram
کتاب جیبی - پنج زبان عشق
@AudiobooksChnl
پادکست
کتاب جیبی - پنج زبان عشق
چرا بعضی زن وشوهرها زبان مشترک ندارند و حرفهای هم را نمی فهمند؟
کتاب پنج زبان عشق : رازهایی برای داشتن عشق پایدار
نویسنده: گری چاپمن | Gary Chapman
گوینده و متن: مهدی بهمنی
تدوین: رضا بهمنی
✍️📖 به‌آواز‌بادگوش‌بده از هاروکی موراکامی

دروغ‌ها چیزهای وحشتناکی هستند. می‌توان گفت، بزرگ‌ترین گناهانی که جامعه‌ی مدرن را می‌آزارند افزایش دروغ و سکوت است. گستاخانه دروغ می‌گوییم و بعد زبان‌مان را قورت می‌دهیم. به هرحال، اگر تمام طول سال صرفا حقیقت را بگوییم، احتمالا حقیقت ارزشش را از دست بدهد.
رگتایم(@ocbooks).pdf
4 MB
رگتایم - ادگار لارنس دکتروف

رمان رگتایم که در سال 1975 منتشر شده است، مفهوم و معنی چگونگی یک رمان را در اذهان تغییر داد. رمان رگتایم، مانند پرده ای نقش دار، حال و هوای آمریکا در زمان بین عوض شدن سده و جنگ جهانی اول را به تصویر می کشد. داستان در سال 1906، در خانه ی خانواده ای ثروتمند در نیوروچل در نیویورک آغاز می شود. در یک بعد از ظهر دلگیر یکشنبه، هنرمند مشهور هری هودینی، ماشینش را به دیرک خطوط تلفن در نزدیکی خانه ی این خانواده می زند. به شکلی جادویی، مرز بین اتفاقات تاریخی و فانتزی و شخصیت های واقعی و خیالی از بین می رود. هنری فورد، اما گولدمن، جی پی مورگان، زیگموند فروید و امیلیانو زاپاتا شخصیت های در رفت و آمد به داستان هستند و با خانواده ی مذکور و دیگر شخصیت های خیالی خلق شده توسط دکتروف، مانند دستفروشی مهاجر و یک نوازنده ی موسیقی ضربی که پافشاری اش بر عدالت او را به خشونتی انقلابی می کشاند ارتباط برقرار می کنند.

@ocbooks
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#فیلم_کوتاه

▪️کارگردان:
#لئو_بورنت🎖
▪️محصول نروژ

💢 مهربانی زیباست، آن را تکثیر کنیم...

و دست‌هایش
هوای صاف سخاوت را
ورق زد و مهربانی را
به سمت ما کوچاند...

#سهراب_سپهری

عصرتان سرشار از عطر مهربانی
.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌹مراسم خواستگاری 🌺

"موسسه ملی فیلم کانادا، یک فیلم به یاد ماندنی درباره‌ مراسم سنتی خواستگاری ایرانی" در سال ۱۳۴۰ ساخت ، ساخت این فیلم ارزشمند بر عهده‌ ابراهیم گلستان قرار می‌گیرد و هنرپیشگانی دارد که شاید برای شما هم جالب باشد.
شما در این فیلم کوتاه فروغ فرخزاد، شاعر محبوب و تاثیرگذار ایرانی طوسی حائری (همسر احمد شاملو) ، مترجم، اولین گوینده‌ی زن رادیوی ملی و دارای دکترای زبان فرانسه از دانشگاه سوربن / پرویز داریوش،در نقش حاج آقا (  پدر عروس ) را می بینید . فروغ فرخزاد، علاوه بر دستیار کارگردان، بازیگر نقش خواهر داماد است. طوسی حائری نیز در نقش مادر حسن (داماد) ظاهر می‌شود.


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌
۳۰ ژوئیه #روز_جهانی_دوستی است.

این روز قصد دارد تا با پر کردن شکاف نژادی، مذهبی و قومی، پیوند دوستی را میان انسان‌ها برقرار کند.
01000000-0a00-0242-4904-08dcb0b70f01_hq
<unknown>
🎧 دینگو
(پادکستی درباره زبان‌های باستانی فلات ایران و ریشه زبان‌های امروزی)
✔️ برنامۀ هفدهم: "بهشتِ تنها"؛ دو کلمه هم از زبانِ پهلوی بشنویم.
🎙 مانی پارسا و شهریار صیامی

👈 در این برنامه، قدم به وادیِ کلماتِ زبانِ پهلوی، مادرِ زبانِ فارسیِ امروزی، می‌گذاریم. تفاوت‌های تلفظ در پهلوی با فارسی امروزی را بررسی می‌کنیم و می‌بینیم که کدام‌یک از گونه‌های زبان فارسی بیشترین شباهت را با این زبان کهن دارند. با ما همراه باشید.                   

🖋 در خانوادۀ زبانیِ هند و اروپاییِ نخستین، "دینگو" یعنی "زبان". از دید گروهی از دانشوران و پژوهشگران، "دینگو" همریشۀ "دنگ" به معنی "آواز و صدا" هم هست؛ چنانکه "بی‌دنگی" به معنای "سکوت و بی‌صدایی" است
در مرکز فلات ایران و مناطق بختیاری‌نشین، واژۀ "دنگ" و در میان کردها "ده‌نگ" کاربرد دارد
- دنگ مده: صدا نکن
- گاهی با واژۀ تابع سونگ به کار می رود؛ بی دنگ و سونگ: بی سروصدا

- کلمات tongue، language و زبان هم، با "دینگو" همریشه اند.
Forwarded from Sargol
.

📘 #غزل_شماره_51


لعلِ سیراب ِ به خون تشنه لب ِ یار ِ من است
وز پیِ دیدنِ او دادنِ جان کار ِ من است

شرم از آن چشم ِ سیه بادش و مژگانِ دراز
هر که دل بردنِ او دید و در انکار ِ من است

ساروان! رخت به دروازه مبَر کان سَر ِ کو
شاهراهیست که منزلگه ِ دلدار ِ من است

بنده‌ی طالعِ خویشم که در این قحط ِ وفا
عشقِ آن لولیِ سرمست خریدار ِ من است

طبله‌ی عطر ِ گل و زلف ِ عبیرافشانش
فیض ِ یک شَمّه ز بوی خوش ِ عطار ِ من است

باغبان! همچو نسیمم ز در ِ خویش مران
کآب ِ گلزار ِ تو از اشک ِ چو گلنار ِ من است

شربت ِ قند و گلاب از لب ِ یارم فرمود
نرگس ِ او، که طبیب ِ دلِ بیمار ِ من است

آن که در طرز ِ غزل نکته به حافظ آموخت
یار ِ شیرین‌سخنِ نادره‌گفتار ِ من است




🔹#حضرت_حافظ
🔹#سارگل🎙

.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✍️🌺درود صبحتان روشن به عشق وشادی روزتان غرق سرور امیدواری وکامیابی.رسالت انسان شاد وخردمندانه زیستن وعشق به طبیعت وهم نوع است.جهل وستیز وجنگ بیدار کردن خوی حیوانی در انسان است.هرگاه کسی شیپور جنگ وخشونت رامی نوازد  به انسانیت پشت کرده ولایق همراهی نیست
🖋️🌿تب مرداد و گرما زنگ تفریح
خیالم با تو در باغی به تلمیح
چو می گفتند بامن چشمهایت
از ان راز مگوگاهی به تصریح
🖋️🌿صبح آمد وجام رابه جامت می بست
خورشید نهاده لب به کامت می جست
از نرگس چشم مژد ه می داد به عشق
با  آن لب مست چون ز دامت می رست
🖋️🌿چه مردادی هوا تب کرده فرهاد
به پشت زین نشست و کرد فریاد
هوای رازقی خوش بود ومی گفت
گلاب از گل نگیرد هر که افتاد

    🖋️🌿تو نیستی ومرداد
چه پنفلوتی می نوازد
در رثای تیری
که بر پاشنه ی آشیل بهار شلیک شد
وبیداد می کند
گرمای تابستان  پشت در مردادماه

🖋️🌿مرگ شاه مقصودی
چرخان بر انگشتان
طول آرزوها را
اندازه می گیرد
   
شاه مقصود:تسبیح
🖋️🌿چشمان هیز دنیا
ردای زهد برتن
انکار می کرد
دنیا را
🖋️🌿چموش وتیز
گربه ای انگشت در خون کبوتران
از خواب بهشت می گفت
و شکار گاههای نقد
   
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📒بسیار بخوانید موسیقی گوش دهید و در هستی تامل کنید یادتان باشید سرنوشت هر ملت در دستانش گره خورده است .آسمان هیچ سرنوشتی را نمی نویسد
مادرِ هرزگی شادمانی نیست، بلکه ناشادمانی است.
#فردریش_نیچه
📒
#انسانی_بسیار_انسانی
پی نوشت :مردم شاد وامیدوار فاسد نمی شوند
✍️🌺درود صبحتان روشن به عشق وشادی روزتان غرق سرور امیدواری وکامیابی.رسالت انسان شاد وخردمندانه زیستن وعشق به طبیعت وهم نوع است.جهل وستیز وجنگ بیدار کردن خوی حیوانی در انسان است.هرگاه کسی شیپور جنگ وخشونت رامی نوازد  به انسانیت پشت کرده ولایق همراهی نیست
🖋️🌿تب مرداد و گرما زنگ تفریح
خیالم با تو در باغی به تلمیح
چو می گفتند بامن چشمهایت
از ان راز مگوگاهی به تصریح
🖋️🌿صبح آمد وجام رابه جامت می بست
خورشید نهاده لب به کامت می جست
از نرگس چشم مژد ه می داد به عشق
با  آن لب مست چون ز دامت می رست
🖋️🌿چه مردادی هوا تب کرده فرهاد
به پشت زین نشست و کرد فریاد
هوای رازقی خوش بود ومی گفت
گلاب از گل نگیرد هر که افتاد

    🖋️🌿تو نیستی ومرداد
چه پنفلوتی می نوازد
در رثای تیری
که بر پاشنه ی آشیل بهار شلیک شد
وبیداد می کند
گرمای تابستان  پشت در مردادماه

🖋️🌿مرگ شاه مقصودی
چرخان بر انگشتان
طول آرزوها را
اندازه می گیرد
   
شاه مقصود:تسبیح
🖋️🌿چشمان هیز دنیا
ردای زهد برتن
انکار می کرد
دنیا را
🖋️🌿چموش وتیز
گربه ای انگشت در خون کبوتران
از خواب بهشت می گفت
و شکار گاههای نقد
   
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📒بسیار بخوانید موسیقی گوش دهید و در هستی تامل کنید یادتان باشید سرنوشت هر ملت در دستانش گره خورده است .آسمان هیچ سرنوشتی را نمی نویسد
مادرِ هرزگی شادمانی نیست، بلکه ناشادمانی است.
#فردریش_نیچه
📒
#انسانی_بسیار_انسانی
پی نوشت :مردم شاد وامیدوار فاسد نمی شوند
۱۰ امرداد زادروز محمود دولت‌آبادی

(زاده ۱۰ امرداد ۱۳۱۹ سبزوار) نویسنده، نمایشنامه‌نویس و فیلمنامه‌‌نویس

او نویسنده رمان بلند "۱۰ جلدی" کلیدر، است که مشهورترین و با ارزش‌ترین اثر اوست. کلیدر، او را به‌ کسب جایزه نوبل ادبیات بسیار نزدیک کرد.
آثار وی به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی، نروژی، سوئدی، چینی، کردی، عربی، هلندی، عبری و آلمانی ترجمه شده‌است.
وی چندین نمایشنامه و فیلمنامه را به‌ نگارش درآورد و همچنین سابقه بازیگری در تئاتر و سینما را دارد، اقتباس از آثار وی ساخت چند فیلم را به‌ همراه داشته است.
فضای اکثر نوشته‌های او در روستاهای خراسان رخ می‌دهد و رنج و مشقت روستاییان شرق ایران را به تصویر می‌کشد.

جوایز و افتخارات:
نشان شوالیه هنر و ادب فرانسه ۲۰۱۴
برنده جایزه ادبی یان‌میخالسکی سویس ۲۰۱۳
ترجمه انگلیسی رمان کُلنل، با ترجمه تام پتردیل، نامزد جایزه بهترین کتاب ترجمه در آمریکا ۲۰۱۳
برنده جایزه ادبی هوشنگ گلشیری برای یک عمر فعالیت ۲۰۱۲
نامزد دریافت جایزه مَن بوکر آسیا در جشنواره کتاب سنگاپور ۲۰۱۱
نامزد دریافت جایزه ادبی آسیایی، برای رمان زوال کلنل ۲۰۱۱
دریافت جایزهٔ ادبیات بین‌المللی خانه فرهنگ‌های جهان برلین ۲۰۰۹
برنده جایزه ادبی واو ۱۳۹۰
دریافت جایزه یک عمر فعالیت فرهنگی، بدر نخستین دوره جایزه ادبی یلدا به‌همت انتشارات کاروان و انتشارات اندیشه سازان ۱۳۸۲
برنده لوح زرین بیست سال داستان‌نویسی بر کلیه آثار، به‌ همراه امین فقیری ۱۳۷۶

تمبر یادبود:
از تمبر یادبود دولت‌آبادی هم‌زمان با هفتاد و چهارمین تولدش با عنوان "آقای رمان ایران" در زادگاهش سبزوار، رونمایی شد. در این مراسم ضمن چند سخنرانی، برنامه هنری کلیدرخوانی توسط سه نفر از هنرمندان سبزوار برگزار شد.

گزیده آثارش به‌ شرح زیر است.
• جای خالی سلوچ (رمان)
• کلیدر (رمان)
• روزگار سپری شده مردم سالخورده
• تنگنا (نمایشنامه)
• هجرت سلیمان
• از خم چنبر
• مرد
• آهوی بخت من گزل (داستان)
• روز و شب یوسف
• ما نیز مردمی هستیم (گفت‌و‌گو)
• سلوک
• لایه‌های بیابانی
• عقیل، عقیل
• گاواره‌بان
• ناگریزی و گزینش هنرمند (مجموعه مقاله)
• سفر (رمان)
• اتوبوس (رمان)
• آن مادیان سرخ‌یال
• کارنامه سپنج (مجموعه داستان و نمایشنامه)
• ققنوس
• باشبیرو (نمایشنامه)
• دیدار بلوچ (سفرنامه)
• ته شب (داستان)
• آوسنه بابا سبحان (داستان بلند)
• موقعیت کلی هنر و ادبیات کنونی
• رد، گفت و گزار سپنج
• روز و شب یوسف
• طریق بسمل شدن
• گلدسته‌ها و سایه‌ها
• زوال کلنل
• نون نوشتن
• میم و آن دیگران
• وزیری امیر حسنک
• تا سر زلف عروسان سخن
• بنی‌آدم
• این گفت و سخن‌ها
• بیرون در
• اسب‌ها اسب‌ها از کنار یکدیگر
* دودمان
* دُرً یتیم

کانت زندگی ساده و محقری داشت. می‌گویند هرگز از زادگاهش کونیگسبرگ یا کالینینگرادِ کنونی، بیرون نرفت. یکی از زندگی‌نامه‌نویسان هم‌عصرش تعریف می‌کند که کانت برایِ دیدنِ دوستش فقط یک‌بار با درشکه چند کیلومتر از حومه‌ی شهر بیرون رفت. اما بازگشتِ دیرهنگامش به خانه، که ناخواسته بود و برنامه‌ی روزانه‌ی او را به هم ریخت، چنان او را پشیمان کرد که قصد کرد دیگر به چنین ماجراجویی‌هایی دست نزند و وقتِ خود را فقط وقفِ مطالعه کند.

حتی زنان نیز در زندگی او جایی نداشتند. فکر می‌کرد وقتش را می‌گیرند و ممکن است او را از کارهایِ اساسی‌اش منحرف کنند. وقتی علت تجردش را از او می‌پرسیدند، معمولاً پاسخ می‌داد: «زن با ازدواج آزاد می‌شود، مرد اما آزادی‌اش را از دست می‌دهد.» بزرگ‌ترین لذت کانت همین فکر کردن بود و خود را محق می‌دانست بی‌هیچ محدودیتی به دنبال عشق و علاقه‌ی خود برود. کانت را هم‌عصران و‌ نیز متفکران بعد به سبب شیوه‌ی زندگیِ وسواسی و زاهدانه‌اش مسخره کرده‌اند.


📚
#کانت
#والتر_تسیگلر 🇩🇪
🔁
#رحمان_افشاری
🫧
#انتشارات_مهراندیش
📄
           .
عشق اگرچہ می‌سوزاند،
          اما جلاے جان نیز هست.
     لحظه‌ها را رنگین می‌ڪند؛ سرخ...
     خون را داغ می‌ڪند؛ آفتاب است.
             فراز و فرود جان... 
         ڪوهستانے افسانه‌ای‌ست
  هموار بہ ناهموار، ناهموار بہ هموار.
       ڪشف تازه‌اے از خود در خود.
            ریشه‌هایے تازہ در قلب
      بہ جنبش و رویش آغاز می‌ڪنند.
در آن بود غبار باطن، موجی‌نو پدید می‌آید.
   تا ڪے جاے باز ڪند و بروید و بماند،
            چیزے ناشناختہ است.
خود را مگر در گم‌شدگے خود بازیابد.
       چگونہ اما عشق می‌آید؟
من چه‌می‌دانم؟نسیم را مگر ڪہ دیده‌است؟
          غرش رعد را چہ ڪسے
         پیش از غرش شنیدہ است؟
                چشم ڪدام سر،
تاب باز نگاہ آذرخش داشتہ است؟
              از ڪجا می‌روید؟
            در ڪجا جان می‌گیرد؟
        در ڪدام راہ پیش می‌رود؟
     رو بہ ڪدام سوے؟ چہ می‌دانم؟
      دیوانہ را مگر مقصدے هست؟    
             بگذار جهان برآشوبد!


               📚  ڪلیدر
      
#محمود_دولت آبادے
۱۰ مرداد ماه که بلند ترین روز سال و چهلمین روز از فصل تابستان است که ایرانیان باستان این روز را جشن می گرفتند و آن را جشن چله تابستان یا چله تموز می نامیدند.🥰

این جشن هم زمان با برداشت محصول برگزار می شده و مردم برای سپاسگزاری به درگاه خداوند این روز را گرامی می داشتند، این رسم همچنان در جنوب خراسان پابرجاست
شاید یکی از درس های که امروزه از نیاکان مان که امروزه به دلیل مشکلات و گرفتاری های زندگی معاصر بیش از هرزمان دیگری به آن نیاز داریم، همین جشن های ملی است.همین بهانه های کوچک برای شادمانه زیستن.

🍉❤️آرزو میکنم

که درطول تمام مراحل زندگیتون

به دلگرمی امروز باشید...❤️🍉و عشقتون مثل امروز گرم گرم🍉🍒🍉🍒🍉
الهی امین
🔻۱۰ مرداد جشن #چله_تابستان یا #چله_تموز است. دهم مرداد، چهلمین روز از فصل تابستان است ڪہ بہ بلندترین روز سال نیز معروف است. ایرانیان باستان این روز را جشن می‌گرفتند، رسمے ڪہ هنوز در جنوب خراسان پابرجاست.
چلہ تابستون تون مبااارڪ🍇🍉