#یک_پرسش_سوزان
#یادداشتهای_پریشانی
از گذشته ی نوجوان حالی تا اکنون میانسالی ، درباره ی رفتار شبه دردمندان تحصیل کرده ی نسل نخست پرسشی داشتم و دارم که پاسخی برایش نیافته ام . و آن پرسش این است؛
چرا وقتی آن نسل چشم نیمه_باز گشود بر سواد چهارکتابی و سیاهی خوان جوهر روی معدود کتابها شد بلافاصله شروع کرد به فحاشی کردن نسبت به ایل و تبار و مردم و احوالاتشان؟!
اکثر نسل نخستیها چه شد که هی عق زدند روی ملت و عقاید و افکار یا گیرم اوهام هاشان!؟ مگر آن نسل عرقی ریخته بود برای آگاه کردن مردم و بعد از سالها تلاش همه جانبه دیده بود که هیچ ..؟!
کیان تلاش کردند؟! تازه درست تلاش کردند !؟
دهشاهی فرنگی هایی مثل جمال زاده و هدایت و حتا نیما چه کرده بودند برای مردم که انتظار داشتند آروغهای روشنفکرانه ی ایشان را به تحلیل و تفسیر بنشیند ملت!؟ و بعد بنیانگذار مکتب #فحاشیسم شدند و این مکتب شد سنتی ماندگار که تا هنوز هم عده ای دارد و عده ای که کارشان بیست و چهار ساعته فحش بستن به ناف ملت است..
مثلا صد سال پیش ،جهان پدر بزرگ روستا نشین یا شهر/روستا نشین من چه بوده که #کاپیتال خوان تازه به فرنگ رسیده برسرش غر میزده که درودیوار به هم ریختتان بر سرم میشکند !؟
جالب اینجاست آنها که عملا ویدا کاری مرده اند برای ملت اصلا اهل فحاشی نبوده اند در هر کاری و خطی که بوده اند کار کرده اند کار .. از قریب بگیر تا بهمن بیگی و...
#درخدمت_وخیانت_روشنفکران #جلال را در شانزده هفده سالگی دوسه باری خواندم اما پس ازسی سال چیزی ازش به یاد ندارم و نمیدانم در آنجا آیا جلال روشنفکران ایران را به دو دسته ی اصلی تقسیم کرده یا نه ؟!
دسته ای که کارشان صرفا فحاشی به کل اینجاست بدون اینکه کاری کردن باشند و دسته ای که جان گذاشته اند و در گوشه و کنار هل داده اند ملت نیمه خواب را و... اما فحاشی نکرده اند..
و جالب اینجاست همین دو شیوه هنوز هم وپس از گذر صد سال در میان ملت رایج است.. راستی؛
شما در کدام یک ازین دودسته قرار میگیرید؟!
#محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشتهای_پریشانی
از گذشته ی نوجوان حالی تا اکنون میانسالی ، درباره ی رفتار شبه دردمندان تحصیل کرده ی نسل نخست پرسشی داشتم و دارم که پاسخی برایش نیافته ام . و آن پرسش این است؛
چرا وقتی آن نسل چشم نیمه_باز گشود بر سواد چهارکتابی و سیاهی خوان جوهر روی معدود کتابها شد بلافاصله شروع کرد به فحاشی کردن نسبت به ایل و تبار و مردم و احوالاتشان؟!
اکثر نسل نخستیها چه شد که هی عق زدند روی ملت و عقاید و افکار یا گیرم اوهام هاشان!؟ مگر آن نسل عرقی ریخته بود برای آگاه کردن مردم و بعد از سالها تلاش همه جانبه دیده بود که هیچ ..؟!
کیان تلاش کردند؟! تازه درست تلاش کردند !؟
دهشاهی فرنگی هایی مثل جمال زاده و هدایت و حتا نیما چه کرده بودند برای مردم که انتظار داشتند آروغهای روشنفکرانه ی ایشان را به تحلیل و تفسیر بنشیند ملت!؟ و بعد بنیانگذار مکتب #فحاشیسم شدند و این مکتب شد سنتی ماندگار که تا هنوز هم عده ای دارد و عده ای که کارشان بیست و چهار ساعته فحش بستن به ناف ملت است..
مثلا صد سال پیش ،جهان پدر بزرگ روستا نشین یا شهر/روستا نشین من چه بوده که #کاپیتال خوان تازه به فرنگ رسیده برسرش غر میزده که درودیوار به هم ریختتان بر سرم میشکند !؟
جالب اینجاست آنها که عملا ویدا کاری مرده اند برای ملت اصلا اهل فحاشی نبوده اند در هر کاری و خطی که بوده اند کار کرده اند کار .. از قریب بگیر تا بهمن بیگی و...
#درخدمت_وخیانت_روشنفکران #جلال را در شانزده هفده سالگی دوسه باری خواندم اما پس ازسی سال چیزی ازش به یاد ندارم و نمیدانم در آنجا آیا جلال روشنفکران ایران را به دو دسته ی اصلی تقسیم کرده یا نه ؟!
دسته ای که کارشان صرفا فحاشی به کل اینجاست بدون اینکه کاری کردن باشند و دسته ای که جان گذاشته اند و در گوشه و کنار هل داده اند ملت نیمه خواب را و... اما فحاشی نکرده اند..
و جالب اینجاست همین دو شیوه هنوز هم وپس از گذر صد سال در میان ملت رایج است.. راستی؛
شما در کدام یک ازین دودسته قرار میگیرید؟!
#محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from محسن یارمحمدی
#شرمستان
... با صبا در چمن لاله سحر میگفتم ؛
که شهیدان که اند اینهمه خونین کفنان!؟
احمد، حسین، غلامعباس، محمد رضا، علی، خسرو، احمد، روح الله، مرتضی، اسماعیل، فرج الله، عباس ، و..
سی سال است که گاه و بی گاه این نامها را در بیقراری ، همراه آه و اشک زمزمه میکنم.
بچه محل، همکلاسی ، هم دبیرستانی و... دوستان روزگار نوجوانی ام که اگر بودند الان مانند من و نیک تر از من خدمتگزار این سرزمین بودند اما انتخاب کردند که خونشان بریزد بر این خاک تا #یک_وجبش به تاراج اجنبی نرود...
و حالا چیزها میشنوم که نفس بند میآورد..
سالهاست عقد قراردادهای نهانی آب و خاکی را به باد داده که هزاران هزار جان مقدس بسوخت از غیرتش .. راستی چندصدهزار لیتر خون ریخته براین خاک که شما به بادش بدهید!؟
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
... با صبا در چمن لاله سحر میگفتم ؛
که شهیدان که اند اینهمه خونین کفنان!؟
احمد، حسین، غلامعباس، محمد رضا، علی، خسرو، احمد، روح الله، مرتضی، اسماعیل، فرج الله، عباس ، و..
سی سال است که گاه و بی گاه این نامها را در بیقراری ، همراه آه و اشک زمزمه میکنم.
بچه محل، همکلاسی ، هم دبیرستانی و... دوستان روزگار نوجوانی ام که اگر بودند الان مانند من و نیک تر از من خدمتگزار این سرزمین بودند اما انتخاب کردند که خونشان بریزد بر این خاک تا #یک_وجبش به تاراج اجنبی نرود...
و حالا چیزها میشنوم که نفس بند میآورد..
سالهاست عقد قراردادهای نهانی آب و خاکی را به باد داده که هزاران هزار جان مقدس بسوخت از غیرتش .. راستی چندصدهزار لیتر خون ریخته براین خاک که شما به بادش بدهید!؟
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#آیات_نوین
زینهار ، این اصل بنیادین را به یاد دار:
کسی که نتواند در #یک_جا آرام بیابد ، به #همه_جا نیز نخواهد توانست آرام گیرد...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
زینهار ، این اصل بنیادین را به یاد دار:
کسی که نتواند در #یک_جا آرام بیابد ، به #همه_جا نیز نخواهد توانست آرام گیرد...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشتهای_پریشانی
#امر_اخلاقی و #ضرورت_بازتعریف_گناه
در #شب_یلدا یاد #حافظ ایران و قرآن پررنگ تر میشود
وچرا از میان اینهمه #معرفت_اندیش اهل سخن حافظ چنین جایگاه و پایگاهی یافته در #شب_یلدا؟ نه که پیش از او نیز هزاران سال مردم ایران در این شب بیدار می مانده اند؟ خب آنوقتها چه می خوانده اند؟
- حافظ؟
و کی و کی وچرا؟احساس کرد که #حافظ میتواندو باید، دراین شب همراه روح و روان انسان ایرانی باشد؟
و آیا این آمدن و ماندن در سفره ی آفتاب به سبب #مهرپرستی حافظ نبوده است؟
و اگر هست و حافظ #قاف_شدن انسان ایرانی است، #چگونه_میتوان_حافظ_شد؟
حافظ قرآن و ایران، نگهبان این آتش اهورایی؟
چرا این دو را کنار هم می آورم و حتا یکی میدانم دلایلش فراوان است بگذارید یکیش را ازقول خود حافظ بگویم:
زحافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد
لطایف حکمی با نکات قرآنی
من لطایف حکمی را همان #حکمت_خسروانی میدانم و همان گنجینه ی ساخته شده ی انسان ایرانی در طول اعصار و نکات قرآنی همان پرتوهای جان بخش وحیانی است که قرنهاست معرفت انسان ایرانی با آن آشناست و از او بهره برده و به او بهره رسانده. و به این قرار حافظ #مجتمع و مجتمع لطایف حکمی با نکات قرآنی است
اما این نابغه ی بی نظیر قرون چه کارها کرده که شده #قاف_شدن_انسان_ایرانی؟! در همین غزل_قصیده ی مغفول میگوید:
ز دلبری نتوان لاف زد به آسانی
هزار نکته درین کار هست تا دانی
و از نظر من یکی ازاین نکات اصلی #بازتعریف_گناه است
در سخنان حافظ قراین بسیار هست که اثبات کند امر اخلاقی بی برو برگرد امری درونی است یعنی محک انجام شر و خیر یا وجدانی است یا اگر نباشد دیگر نیست
انسان اخلاقی در اوج اخلاقی شدن،از #اختیار تهی میشود او تمام مسیر را قدم به قدم اختیار کرده تا به بی اختیاری برسد.اختیار هنگامی معنا دارد که انتخاب هست و انتخاب #نخبه_گزینی است، #دو است و انسان اخلاقی نهایتا باید به #یک برسد. او هنگامی که در معرض دو چیز واقع بشود بطور خودکار و به طرزی دردناک هیچ چاره ای جز همان یک ندارد او هرگز در آن لحظه به چیز دیگری نمی اندیشد جز همان که وجدان می گوید و کلمه ی وجدان را بکار بردم تا این انسان را عریان کنم از هرچه فکر و تدبر و انتخاب
اگر کیف پول کسی در خیابان بیفتد انسان اخلاقی درست مثل نفس کشیدن و اینکه چشم ببیند فریاد خواهد زد آقا ، خانم کیفتان. این انسان در پس چراغ قرمز بی تاب نیست. دیدن مساوی اجرای طبیعی حکم است و..
اینها از کجاست؟
مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن
که در طریقت ما غیر ازین گناهی نیست
در طریق مهر فقط یک گناه وجود دارد؛ #آزار
مباش امر است. امری که اگر نهادینه نشده باشد هرگز اجرا نخواهد شد. درپی ، اشارتی است به قصدی و عمدی بودن کار که نشان از اختیار ، انتخاب و بودن تدبیر و تدبر و برنامه دارد . گویا حافظ نمی تواندنفی کند که آری انسان به سبب انسان بودنش و اهل نسیان بودنش ممکن است سهوا آزاری ایجاد کند به همین دلیل گفت :مباش در پی.. دنبال آزار مرو یعنی آن را به دلیل و مدرک راهرو نباش دستگاه مردم آزاری و نظام انسان خواری راه مینداز ما انسانها به سبب نقص ذاتی آزار رسان هستیم تو این کار را مستند نکن پرونده سازی نکن.( رفتار ترویج شده توسط حاکمان) وحتا اگر نادانسته آزار رساندی به مجرد متوجه شدن( انسان سالم متوجه میشود) آن را متوقف کن که در صورت ادامه دادن بیمار خواهی بود
آری جمله دوم امری است #مطلق
هرچه خواهی کن
به گمانم چنین امری در طول زندگی بشر کم مانندست.حافظ مجوزی میدهد #علی_الاطلاق، رهیده از قیدی و بندی.
اما نکته اینجاست حتا اگر به هزار تدبیر و تدبر عملت منجر به آزار غیر نشود پای خودت نیز در میان است. چرا که نگفت به دیگران آزار مرسان آنجا هم مطلق گفت: به چاره سازی و چاره گری دنبال آزار نباش و این آزار مطلق است در حق خویش است و دیگران
بماند که فرهنگ معرفتی ما ایرانیان این خود و دیگری را یکی می داند. یعنی آزار خویش آزار انسان است و انسان پیکره ای واحد است که هرجایش ضربه بخورد دگر عضوها را نماند قرار..
ببینید در این بازتعریف گناه نه نظربازی و معشوقه پرستی گناه است نه شراب نوشی:
چهل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت
تدبیر ما به دست شراب و ساله بود
می دوساله و محبوب چارده ساله
همین بس است مرا صحبت صغیر و کبیر
حاش لله که نی ام معتقد طاعت خویش
اینقدر هست که گه گه قدحی می نوشم
اما نماز با ریا ، اوقاف با شبهه ، عبادت جهت دار جذاب مال و کار و.. گناه است:
باده نوشی که در او روی و ریایی نبود
بهتر از زهد فروشی که دراو روی و ریاست
بیا که خرقه ی من گرچه رهن میکده هاست
زمال وقف نبینی به نام من درمی
ای کبک خوش خرام کجا می روی بمان
غره مشو که گربه ی زاهد نماز کرد
آری حافظ جمع کننده ی لطایف حکمی و نکات قرآنی میگوید: گناه یعنی آزار رساندن آنهم عامدانه و انسانی که بالقوه و بعدا بالفعل رسیده به جایی که امر اخلاقی را به صورت👇👇👇
#امر_اخلاقی و #ضرورت_بازتعریف_گناه
در #شب_یلدا یاد #حافظ ایران و قرآن پررنگ تر میشود
وچرا از میان اینهمه #معرفت_اندیش اهل سخن حافظ چنین جایگاه و پایگاهی یافته در #شب_یلدا؟ نه که پیش از او نیز هزاران سال مردم ایران در این شب بیدار می مانده اند؟ خب آنوقتها چه می خوانده اند؟
- حافظ؟
و کی و کی وچرا؟احساس کرد که #حافظ میتواندو باید، دراین شب همراه روح و روان انسان ایرانی باشد؟
و آیا این آمدن و ماندن در سفره ی آفتاب به سبب #مهرپرستی حافظ نبوده است؟
و اگر هست و حافظ #قاف_شدن انسان ایرانی است، #چگونه_میتوان_حافظ_شد؟
حافظ قرآن و ایران، نگهبان این آتش اهورایی؟
چرا این دو را کنار هم می آورم و حتا یکی میدانم دلایلش فراوان است بگذارید یکیش را ازقول خود حافظ بگویم:
زحافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد
لطایف حکمی با نکات قرآنی
من لطایف حکمی را همان #حکمت_خسروانی میدانم و همان گنجینه ی ساخته شده ی انسان ایرانی در طول اعصار و نکات قرآنی همان پرتوهای جان بخش وحیانی است که قرنهاست معرفت انسان ایرانی با آن آشناست و از او بهره برده و به او بهره رسانده. و به این قرار حافظ #مجتمع و مجتمع لطایف حکمی با نکات قرآنی است
اما این نابغه ی بی نظیر قرون چه کارها کرده که شده #قاف_شدن_انسان_ایرانی؟! در همین غزل_قصیده ی مغفول میگوید:
ز دلبری نتوان لاف زد به آسانی
هزار نکته درین کار هست تا دانی
و از نظر من یکی ازاین نکات اصلی #بازتعریف_گناه است
در سخنان حافظ قراین بسیار هست که اثبات کند امر اخلاقی بی برو برگرد امری درونی است یعنی محک انجام شر و خیر یا وجدانی است یا اگر نباشد دیگر نیست
انسان اخلاقی در اوج اخلاقی شدن،از #اختیار تهی میشود او تمام مسیر را قدم به قدم اختیار کرده تا به بی اختیاری برسد.اختیار هنگامی معنا دارد که انتخاب هست و انتخاب #نخبه_گزینی است، #دو است و انسان اخلاقی نهایتا باید به #یک برسد. او هنگامی که در معرض دو چیز واقع بشود بطور خودکار و به طرزی دردناک هیچ چاره ای جز همان یک ندارد او هرگز در آن لحظه به چیز دیگری نمی اندیشد جز همان که وجدان می گوید و کلمه ی وجدان را بکار بردم تا این انسان را عریان کنم از هرچه فکر و تدبر و انتخاب
اگر کیف پول کسی در خیابان بیفتد انسان اخلاقی درست مثل نفس کشیدن و اینکه چشم ببیند فریاد خواهد زد آقا ، خانم کیفتان. این انسان در پس چراغ قرمز بی تاب نیست. دیدن مساوی اجرای طبیعی حکم است و..
اینها از کجاست؟
مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن
که در طریقت ما غیر ازین گناهی نیست
در طریق مهر فقط یک گناه وجود دارد؛ #آزار
مباش امر است. امری که اگر نهادینه نشده باشد هرگز اجرا نخواهد شد. درپی ، اشارتی است به قصدی و عمدی بودن کار که نشان از اختیار ، انتخاب و بودن تدبیر و تدبر و برنامه دارد . گویا حافظ نمی تواندنفی کند که آری انسان به سبب انسان بودنش و اهل نسیان بودنش ممکن است سهوا آزاری ایجاد کند به همین دلیل گفت :مباش در پی.. دنبال آزار مرو یعنی آن را به دلیل و مدرک راهرو نباش دستگاه مردم آزاری و نظام انسان خواری راه مینداز ما انسانها به سبب نقص ذاتی آزار رسان هستیم تو این کار را مستند نکن پرونده سازی نکن.( رفتار ترویج شده توسط حاکمان) وحتا اگر نادانسته آزار رساندی به مجرد متوجه شدن( انسان سالم متوجه میشود) آن را متوقف کن که در صورت ادامه دادن بیمار خواهی بود
آری جمله دوم امری است #مطلق
هرچه خواهی کن
به گمانم چنین امری در طول زندگی بشر کم مانندست.حافظ مجوزی میدهد #علی_الاطلاق، رهیده از قیدی و بندی.
اما نکته اینجاست حتا اگر به هزار تدبیر و تدبر عملت منجر به آزار غیر نشود پای خودت نیز در میان است. چرا که نگفت به دیگران آزار مرسان آنجا هم مطلق گفت: به چاره سازی و چاره گری دنبال آزار نباش و این آزار مطلق است در حق خویش است و دیگران
بماند که فرهنگ معرفتی ما ایرانیان این خود و دیگری را یکی می داند. یعنی آزار خویش آزار انسان است و انسان پیکره ای واحد است که هرجایش ضربه بخورد دگر عضوها را نماند قرار..
ببینید در این بازتعریف گناه نه نظربازی و معشوقه پرستی گناه است نه شراب نوشی:
چهل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت
تدبیر ما به دست شراب و ساله بود
می دوساله و محبوب چارده ساله
همین بس است مرا صحبت صغیر و کبیر
حاش لله که نی ام معتقد طاعت خویش
اینقدر هست که گه گه قدحی می نوشم
اما نماز با ریا ، اوقاف با شبهه ، عبادت جهت دار جذاب مال و کار و.. گناه است:
باده نوشی که در او روی و ریایی نبود
بهتر از زهد فروشی که دراو روی و ریاست
بیا که خرقه ی من گرچه رهن میکده هاست
زمال وقف نبینی به نام من درمی
ای کبک خوش خرام کجا می روی بمان
غره مشو که گربه ی زاهد نماز کرد
آری حافظ جمع کننده ی لطایف حکمی و نکات قرآنی میگوید: گناه یعنی آزار رساندن آنهم عامدانه و انسانی که بالقوه و بعدا بالفعل رسیده به جایی که امر اخلاقی را به صورت👇👇👇
#شطحیات_زمینی
#یک_رمزگشایی_ساده
...و چون نیک بنگری ریشه و خاستگاه همه چیز #من است همه چیز از من شروع میشود.
و من، آنگاه که خویش را درمی یابد و درک میکند. درپی بقا و ماندن می ایستد. زیرا اشراف به معنای #بود، در واقع فهم #نبود نیز هست.
وجد و وجود به معنای یافتن است. پس، این یافتن مسبوق به نیافتن بود و نیز منجر به نیافتن می شود.
وجود چیزی است میان دو عدم.
و اما من انسان است که به عمیق ترین شکل این معنا را در می یابد.
این من که لذت #هست را چشیده نمی خواهد که نیست شود. بنابراین برای ماندن و بودن به تمامی #خواستن می شود.
اغلب انسانها بودن خود و ماندن خود را در سه چیز یافته اند؛
#قدرت، #ثروت و #شهرت ...
تمام سرکشان و علو طلبان دست به دامان این سه و ملتمسان این سه (التماس از لمس است) و خواهان به کابین در آوردن این سه عروس هستند. گویا با وصال ایشان است که انسان ماندگار می شود و... البته من با رسیدن به این سه است که جمشید، فرعون ، نمرود ،ضحاک و.... می شود..
حالا فکر میکنم معنای #هبل را دریافته ام. بزرگترین و عجیب ترین بت در کعبه، به هیأت انسان،از عقیق سرخ با دستی شکسته و مفقود، که بجایش دستی از طلا ساخته بودند...
و بعد سه بت بزرگ و بسیار قابل احترام ؛ #لات ، #منات و #عزی.
عرب جاهلی اینان را دختران خدا میخواند.
یعنی مونث اند آنگونه که #قدرة، #ثروة و #شهرة... و یکی از معانی هبل را مردم بسیار طالب و خواهنده گفته اند.
حل نشد؟!
من، طالب قدرت ، ثروت و شهرت هستم تا بمانم و فرعون شوم.. به همین سادگی..
حالا احتمالا معنای سخن اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک را بهتر می توان دریافت. دشمن ترین دشمن تو خود تست همان که فاصل دوپهلوی تست.( دو پهلو ؟!) (دو عدم؟!)
و باز می توان ازین منظر من ستیزی معرفت اندیشان شرق را دریافت و اینکه آخرین شهر عطار جان #فقر بود و #فنا...
#محسن_بارانی خرداد۱۴۰۰
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یک_رمزگشایی_ساده
...و چون نیک بنگری ریشه و خاستگاه همه چیز #من است همه چیز از من شروع میشود.
و من، آنگاه که خویش را درمی یابد و درک میکند. درپی بقا و ماندن می ایستد. زیرا اشراف به معنای #بود، در واقع فهم #نبود نیز هست.
وجد و وجود به معنای یافتن است. پس، این یافتن مسبوق به نیافتن بود و نیز منجر به نیافتن می شود.
وجود چیزی است میان دو عدم.
و اما من انسان است که به عمیق ترین شکل این معنا را در می یابد.
این من که لذت #هست را چشیده نمی خواهد که نیست شود. بنابراین برای ماندن و بودن به تمامی #خواستن می شود.
اغلب انسانها بودن خود و ماندن خود را در سه چیز یافته اند؛
#قدرت، #ثروت و #شهرت ...
تمام سرکشان و علو طلبان دست به دامان این سه و ملتمسان این سه (التماس از لمس است) و خواهان به کابین در آوردن این سه عروس هستند. گویا با وصال ایشان است که انسان ماندگار می شود و... البته من با رسیدن به این سه است که جمشید، فرعون ، نمرود ،ضحاک و.... می شود..
حالا فکر میکنم معنای #هبل را دریافته ام. بزرگترین و عجیب ترین بت در کعبه، به هیأت انسان،از عقیق سرخ با دستی شکسته و مفقود، که بجایش دستی از طلا ساخته بودند...
و بعد سه بت بزرگ و بسیار قابل احترام ؛ #لات ، #منات و #عزی.
عرب جاهلی اینان را دختران خدا میخواند.
یعنی مونث اند آنگونه که #قدرة، #ثروة و #شهرة... و یکی از معانی هبل را مردم بسیار طالب و خواهنده گفته اند.
حل نشد؟!
من، طالب قدرت ، ثروت و شهرت هستم تا بمانم و فرعون شوم.. به همین سادگی..
حالا احتمالا معنای سخن اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک را بهتر می توان دریافت. دشمن ترین دشمن تو خود تست همان که فاصل دوپهلوی تست.( دو پهلو ؟!) (دو عدم؟!)
و باز می توان ازین منظر من ستیزی معرفت اندیشان شرق را دریافت و اینکه آخرین شهر عطار جان #فقر بود و #فنا...
#محسن_بارانی خرداد۱۴۰۰
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_های_پریشانی
#اندر_توهم_دانایی(۱)
در حاشیه ی یک بیت پرآوازه
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
به گمانم یکی از مصایب بزرگ انسان ایرانی در صدسال اخیر توهم دانایی است.البته دلایل این عارضه متعدد می تواند بود اما یکیش مدل آموزش حاکم است
شنیده ایم پیشترها بیشتر افراد #یک_کتابی بوده اند.مثلا سوادشان گلستانی بوده یا قرآنی و این یادگیری آنقدر تکرار می شده که متعلم بسیاری از دقایق یک کتاب را یاد می گرفته و حتا کل کتاب یا اغلب آن را حفظ میکرده و بعد هم اگر اهل مطالعه بوده با آن پایه و اساس می رفته سراغ علوم مورد علاقه اش(بنا به مقتضیات روزگار)
اما در جهان صنعتی، پسا صنعتی، دیجیتال و.. معاصر سرعت همه چیز است در این جهان درنگ معنا ندارد و نظام شکل گرفته و مسلط جهانی شما را یک tourist of knowledge می خواهد نه science نه wisdom و..
نظام آموزشی این جهان خیل بزرگی از انسانها را می خواهد که توهم دانایی داشته باشند و تعداد اندکی دانشمند و خردمند را در سلولهای از پیش تعیین شده ی یک کندوی جهانی قرار میدهد که مواد خوراکی تولید کنند و بعد هر ماده ی تولیدی را می دهد به مردمی که با کمال اطلاعات دارند مصرف می کنند و هرگز نخواهند پذیرفت که برده ی یک سیستم مهیب اند
بگذارید از تجربه ی خود بگویم که احتمالا تجربه ی شما نیز هست:
در کودکی و نوجوانی دفتری داشتم که نام شهرهای را در آن مینوشتم که بهشان سفر کرده ام و نام چند خیابان یا مغازه یا نوع سوغاتی و..بعد هم پز می دادم که ده تا شهر را رفته ام و دیده ام و..
می دانید از چه می گویم؟ بعدها که با آن شخصیت #مارکز آشنا شدم چندان برایم غریب نبود.آن ابله هرگز با هیچ زنی همآغوش نشده بود،آن سیاهه ی پر از نام فقط اسمی بود و نه حتا اسمهایی،او هرگز کامی نستانده بود و هرگز کامی نداده بود،درست مثل من که در فهرستم یک کلمه بود؛ شهر
من اصفهان و شیراز و کاشان و..را نرفته بودم من فقط اسم یک شهر را اضافه می کردم به دفترم
حکایت کتاب خواندن هم همین است
کسیکه هزاران کتاب می خواند فقط فهرست کتاب هایش را چند رقمی کرده وگرنه #خواندن یک کتاب باید خیلی وقت گیر باشد.
بعد فاجعه ای که رخ می دهد.در اثر این صنعت جدید #توریسم_دانایی، کتاب هایی تولید می شوند که #کتاب نیستند. ساندویچ هایی اند برای رفع گرسنگی، مهم هم نیست محتوایش چیست.همین که شکم پر شود حل است.
ساندویچ خوران جهان، هیچ خاطره ای با_از #کتاب_ساندویچ های پی در پی ندارند اما اگر ذائقه و گوارششان تباه نشده باشد هنوز هم مزه ی فلان دوغی که در گردنه ی #حیران خورده اند زیر دندانشان است
سخنم نفی ساندویچ خوری نیست. نفی کتاب ها خواندن نیست صحبت بر سر این است که دست کم در کوچه پس کوچه های یک شهر زندگی کن ، در و دیوارش را پر از نهال و گل و خار خاطره کن بعد هم اگر از صدتا گذشتی گذشتی مشکلی نیست. فقط نگو:
فلان شهر؟ اوه بله می شناسم. فلان رستوران غذای توپی دارد فلان خیابان چه مغازه هایی دارد فلان مال را دیده ای؟ بع لع ماییم دیگه
چون این کار هم تو را به توهمی مخرب می برد هم دل آشنایان و اهلان آن شهر را می آزارد
نتیجه اینکه سرعت ذاتا راننده ی انسان دویست سیصد سال اخیر است به دامان توهم همه چیز دانی
در ادامه بلایی که نظام حاکم بر جهان و بویژه نظام آموزشی پدید آورده(جدای از شبه کتابها و مقالات و..) تولید حجم تهوع آوری از گزیده هاست
در رشته های علوم انسانی بویژه ادبیات هزاران گزیده وجود دارد که جز تعمیق تحمیق کار دیگری نکرده اند
یادم هست اساتید کهن سال ما معمولا یک کتاب را کار می کردند، گیرم طی سال فقط چند صفحه اش را می خواندیم..اما جوانترها کلی گزیده معرفی می کردند و البته مقالاتی که همه رونویسی از روی همان گزیده هاست
در رشته ی زبان و ادبیات فارسی دهها سرفصل را انسان از دبیرستان تا دکتری می خوانند به همان نشانی رستوران و فلان خیابان و فلان مال..تازه درباره ی زبل هاشان مصداق دارد این حرف و این فاجعه ی غریب عرصه ی هنر و علوم انسانی ایران است
گزیده ها و #گزین_گفتارها و اطلاعات، طاعون مرگ آوری شده اند که ریشه ی درخت دانش و دانایی و آگاهی و خرد و..را سوزانده اند
متاسفانه فرهنگ دیر سال ما نیز کمک حال چنین بلایی است.حجم فراوان ضرب المثل ها و تک بیت ها و جملات قصار و..ته نشین شدن همه ی اینها در ذهن خرد و کلان به آن توهم مهیب و ویرانگر دامن زده است
بیت را یکبار دیگر بخوانید.مصرع دوم باید خیلی خیلی بزرگ باشد که نتیجه اش بشود آسایش دو گیتی..مگرنه؟
جلوی هر کدام از کلمات بیت بویژه مروت و مدارا علامت سوال بگذاریم. چندتاشان را بلدیم؟ ترکیبات و مفاهیمش را چطور؟
#اندر_توهم_دانایی(۱)
در حاشیه ی یک بیت پرآوازه
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
به گمانم یکی از مصایب بزرگ انسان ایرانی در صدسال اخیر توهم دانایی است.البته دلایل این عارضه متعدد می تواند بود اما یکیش مدل آموزش حاکم است
شنیده ایم پیشترها بیشتر افراد #یک_کتابی بوده اند.مثلا سوادشان گلستانی بوده یا قرآنی و این یادگیری آنقدر تکرار می شده که متعلم بسیاری از دقایق یک کتاب را یاد می گرفته و حتا کل کتاب یا اغلب آن را حفظ میکرده و بعد هم اگر اهل مطالعه بوده با آن پایه و اساس می رفته سراغ علوم مورد علاقه اش(بنا به مقتضیات روزگار)
اما در جهان صنعتی، پسا صنعتی، دیجیتال و.. معاصر سرعت همه چیز است در این جهان درنگ معنا ندارد و نظام شکل گرفته و مسلط جهانی شما را یک tourist of knowledge می خواهد نه science نه wisdom و..
نظام آموزشی این جهان خیل بزرگی از انسانها را می خواهد که توهم دانایی داشته باشند و تعداد اندکی دانشمند و خردمند را در سلولهای از پیش تعیین شده ی یک کندوی جهانی قرار میدهد که مواد خوراکی تولید کنند و بعد هر ماده ی تولیدی را می دهد به مردمی که با کمال اطلاعات دارند مصرف می کنند و هرگز نخواهند پذیرفت که برده ی یک سیستم مهیب اند
بگذارید از تجربه ی خود بگویم که احتمالا تجربه ی شما نیز هست:
در کودکی و نوجوانی دفتری داشتم که نام شهرهای را در آن مینوشتم که بهشان سفر کرده ام و نام چند خیابان یا مغازه یا نوع سوغاتی و..بعد هم پز می دادم که ده تا شهر را رفته ام و دیده ام و..
می دانید از چه می گویم؟ بعدها که با آن شخصیت #مارکز آشنا شدم چندان برایم غریب نبود.آن ابله هرگز با هیچ زنی همآغوش نشده بود،آن سیاهه ی پر از نام فقط اسمی بود و نه حتا اسمهایی،او هرگز کامی نستانده بود و هرگز کامی نداده بود،درست مثل من که در فهرستم یک کلمه بود؛ شهر
من اصفهان و شیراز و کاشان و..را نرفته بودم من فقط اسم یک شهر را اضافه می کردم به دفترم
حکایت کتاب خواندن هم همین است
کسیکه هزاران کتاب می خواند فقط فهرست کتاب هایش را چند رقمی کرده وگرنه #خواندن یک کتاب باید خیلی وقت گیر باشد.
بعد فاجعه ای که رخ می دهد.در اثر این صنعت جدید #توریسم_دانایی، کتاب هایی تولید می شوند که #کتاب نیستند. ساندویچ هایی اند برای رفع گرسنگی، مهم هم نیست محتوایش چیست.همین که شکم پر شود حل است.
ساندویچ خوران جهان، هیچ خاطره ای با_از #کتاب_ساندویچ های پی در پی ندارند اما اگر ذائقه و گوارششان تباه نشده باشد هنوز هم مزه ی فلان دوغی که در گردنه ی #حیران خورده اند زیر دندانشان است
سخنم نفی ساندویچ خوری نیست. نفی کتاب ها خواندن نیست صحبت بر سر این است که دست کم در کوچه پس کوچه های یک شهر زندگی کن ، در و دیوارش را پر از نهال و گل و خار خاطره کن بعد هم اگر از صدتا گذشتی گذشتی مشکلی نیست. فقط نگو:
فلان شهر؟ اوه بله می شناسم. فلان رستوران غذای توپی دارد فلان خیابان چه مغازه هایی دارد فلان مال را دیده ای؟ بع لع ماییم دیگه
چون این کار هم تو را به توهمی مخرب می برد هم دل آشنایان و اهلان آن شهر را می آزارد
نتیجه اینکه سرعت ذاتا راننده ی انسان دویست سیصد سال اخیر است به دامان توهم همه چیز دانی
در ادامه بلایی که نظام حاکم بر جهان و بویژه نظام آموزشی پدید آورده(جدای از شبه کتابها و مقالات و..) تولید حجم تهوع آوری از گزیده هاست
در رشته های علوم انسانی بویژه ادبیات هزاران گزیده وجود دارد که جز تعمیق تحمیق کار دیگری نکرده اند
یادم هست اساتید کهن سال ما معمولا یک کتاب را کار می کردند، گیرم طی سال فقط چند صفحه اش را می خواندیم..اما جوانترها کلی گزیده معرفی می کردند و البته مقالاتی که همه رونویسی از روی همان گزیده هاست
در رشته ی زبان و ادبیات فارسی دهها سرفصل را انسان از دبیرستان تا دکتری می خوانند به همان نشانی رستوران و فلان خیابان و فلان مال..تازه درباره ی زبل هاشان مصداق دارد این حرف و این فاجعه ی غریب عرصه ی هنر و علوم انسانی ایران است
گزیده ها و #گزین_گفتارها و اطلاعات، طاعون مرگ آوری شده اند که ریشه ی درخت دانش و دانایی و آگاهی و خرد و..را سوزانده اند
متاسفانه فرهنگ دیر سال ما نیز کمک حال چنین بلایی است.حجم فراوان ضرب المثل ها و تک بیت ها و جملات قصار و..ته نشین شدن همه ی اینها در ذهن خرد و کلان به آن توهم مهیب و ویرانگر دامن زده است
بیت را یکبار دیگر بخوانید.مصرع دوم باید خیلی خیلی بزرگ باشد که نتیجه اش بشود آسایش دو گیتی..مگرنه؟
جلوی هر کدام از کلمات بیت بویژه مروت و مدارا علامت سوال بگذاریم. چندتاشان را بلدیم؟ ترکیبات و مفاهیمش را چطور؟
#یک_نکته
شکسپیر حواسش نبود به گمانم باید می گفت:
#سطح_یا_#عمق مسأله این است..
اغلب ما ایرانیان، دیگر عادت کرده ایم به سطوح ، در سطح زیستن ما هم خواست صاحب ثروتان و صاحب قدرتان است و تمام برنامهشان برای بردن ما سطح است...
وقتی ما سطحی باشیم هیچ اتفاق مبارکی در زندگی شخصی و اجتماعی مان پدید نخواهد آمد...
تلاشمان سطحی است، آگاهی مان سطحی است ، نیکی مان سطحی است، دوستی مان ، عشق ورزی مان، دشمنی مان و...حتا مبارزه مان با بدی نیز سطحی است.. خودمان را صاحب حق هم می دانیم و البته گناهی هم نداریم چون تمام تجارب زیسته مان در سطح اتفاق افتاده و لاجرم خروجی اش نیز سطحی است..
بگذارید یک مثال ساده بزنم:
در حالیکه #جهانخواران(زمین خوار، آب خوار، کوه خوار، جنگل خوار ، رانت خوار، زباله خوار، خداخوار و..) #انسان_سوز (لقبی که انقلابیون به دشمنان خود می دادند و چون انسانهایی سطحی بودند حالا خودشان چنین اند و بدتر) باری در حالیکه مسند نشینان و تصمیم گیران و اثرگذاران صاحب قدرت و مکنت و... این مملکت مشتی دنیا گرای بی تقوای کم خرد بی توجه به آینده اند (مثلا عیسی کلانتری) و محیط زیست این کشور دارد میسوزد و مردم با آتش کوب کوه و مرتع و جنگل را خاموش نمی کنند و میسوزند #هواپیمای_آبپاش شیکی می رود تا سواحل غرق در فساد آنتالیا و بدروم و.. را نجات دهد..
و همه فریاد می زنیم: ای وای از اینا داشتیم و نمی دانستیم؟! چرا مراتع و جنگلهای خودمان را خاموش نمی کنید و...
خب واقعا چرا؟!
یعنی شما دقت نکرده اید که امپراطوری تاریکی، سالهاست برنامه دارد که پول و ثروت و قدرت این کشور را پمپاژ کند به ترکیه و کشورهای حوزه ی خلیج فارس و حتا اروپا و امریکا... برای هر سلیقه ای مقصدی تعریف کرده تا شیردوشی کاملی را اجرا کند..
داخل ایران نه می توان لخت شد نه در ساحل عرق خورد نه پری پیکر عریان دید زد و... نگران نباشید ما برای شما قطب تعریف می کنیم پولتان را بردارید بیارید این نزدیکی ترکیه ... همه چیز فراهم است. خب هتل هم می خواهید!؟ درست می کنیم..ایران اوضاعش بد است می ترسید؟ آپارتمان هم برایتان می سازیم ... دقت دارید نامنی، ترس و... توسط خودشان ایجاد میشود تا خرده پولهایی که در نظامی ناعادلانه خودشان پخش کرده اند برگردد به جیب خودشان..
راستی می دانید ماه گذشته ایرانیان حدود سه هزار میلیارد تومن خانه خریده اند در ترکیه؟ ما می گوییم تومان اما شما بخوانید حدود۱۲۰ میلیون دلار ماهانه رفت و آمد و خرید و ... هم به درآمد آقایان اضافه کنید و بعد در همین سر تحریمی گسترش عجیب مالها و واردات عجیب برندهای ترکی را دریابید و...
خب مقصد بعدی پول دارها امارات و قطر و.. آنها هم که به سبب انسداد خودساخته ی آقایان زمین و آسمان ایران، مرفه ترین و پر درآمدترین مردم جهان شده اند و ...
اروپا ، کانادا و آمریکا هم هست..
اصلا برنامه جوری است که سرمایه ها از هر نوع ( پاک و آلوده ، کارگرعلمی و فنی و پزشکی و متخصص و مختلس و ... همه بروند جاهای دیگر جاهایی که قبلا برادران دامهای آماده را قشنگ چیده اند)
خب حالا متوجه شدید چرا هواپیمای آب پاش مثلا #بابک_زنجانی ها باید برود ترکیه نه پلاسکو یا لرستان یا کردستان ؟ چون هتل ها و منابع درآمد آقایان در معرض نابودی است.عاقل در هر کجا از منافعش دفاع خواهد کرد این امری طبیعی است.
شما این الگو را بیندازید در تمام حوزه هایی که درش پول هست ... والسلام.
@niyazestanbarsni
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
شکسپیر حواسش نبود به گمانم باید می گفت:
#سطح_یا_#عمق مسأله این است..
اغلب ما ایرانیان، دیگر عادت کرده ایم به سطوح ، در سطح زیستن ما هم خواست صاحب ثروتان و صاحب قدرتان است و تمام برنامهشان برای بردن ما سطح است...
وقتی ما سطحی باشیم هیچ اتفاق مبارکی در زندگی شخصی و اجتماعی مان پدید نخواهد آمد...
تلاشمان سطحی است، آگاهی مان سطحی است ، نیکی مان سطحی است، دوستی مان ، عشق ورزی مان، دشمنی مان و...حتا مبارزه مان با بدی نیز سطحی است.. خودمان را صاحب حق هم می دانیم و البته گناهی هم نداریم چون تمام تجارب زیسته مان در سطح اتفاق افتاده و لاجرم خروجی اش نیز سطحی است..
بگذارید یک مثال ساده بزنم:
در حالیکه #جهانخواران(زمین خوار، آب خوار، کوه خوار، جنگل خوار ، رانت خوار، زباله خوار، خداخوار و..) #انسان_سوز (لقبی که انقلابیون به دشمنان خود می دادند و چون انسانهایی سطحی بودند حالا خودشان چنین اند و بدتر) باری در حالیکه مسند نشینان و تصمیم گیران و اثرگذاران صاحب قدرت و مکنت و... این مملکت مشتی دنیا گرای بی تقوای کم خرد بی توجه به آینده اند (مثلا عیسی کلانتری) و محیط زیست این کشور دارد میسوزد و مردم با آتش کوب کوه و مرتع و جنگل را خاموش نمی کنند و میسوزند #هواپیمای_آبپاش شیکی می رود تا سواحل غرق در فساد آنتالیا و بدروم و.. را نجات دهد..
و همه فریاد می زنیم: ای وای از اینا داشتیم و نمی دانستیم؟! چرا مراتع و جنگلهای خودمان را خاموش نمی کنید و...
خب واقعا چرا؟!
یعنی شما دقت نکرده اید که امپراطوری تاریکی، سالهاست برنامه دارد که پول و ثروت و قدرت این کشور را پمپاژ کند به ترکیه و کشورهای حوزه ی خلیج فارس و حتا اروپا و امریکا... برای هر سلیقه ای مقصدی تعریف کرده تا شیردوشی کاملی را اجرا کند..
داخل ایران نه می توان لخت شد نه در ساحل عرق خورد نه پری پیکر عریان دید زد و... نگران نباشید ما برای شما قطب تعریف می کنیم پولتان را بردارید بیارید این نزدیکی ترکیه ... همه چیز فراهم است. خب هتل هم می خواهید!؟ درست می کنیم..ایران اوضاعش بد است می ترسید؟ آپارتمان هم برایتان می سازیم ... دقت دارید نامنی، ترس و... توسط خودشان ایجاد میشود تا خرده پولهایی که در نظامی ناعادلانه خودشان پخش کرده اند برگردد به جیب خودشان..
راستی می دانید ماه گذشته ایرانیان حدود سه هزار میلیارد تومن خانه خریده اند در ترکیه؟ ما می گوییم تومان اما شما بخوانید حدود۱۲۰ میلیون دلار ماهانه رفت و آمد و خرید و ... هم به درآمد آقایان اضافه کنید و بعد در همین سر تحریمی گسترش عجیب مالها و واردات عجیب برندهای ترکی را دریابید و...
خب مقصد بعدی پول دارها امارات و قطر و.. آنها هم که به سبب انسداد خودساخته ی آقایان زمین و آسمان ایران، مرفه ترین و پر درآمدترین مردم جهان شده اند و ...
اروپا ، کانادا و آمریکا هم هست..
اصلا برنامه جوری است که سرمایه ها از هر نوع ( پاک و آلوده ، کارگرعلمی و فنی و پزشکی و متخصص و مختلس و ... همه بروند جاهای دیگر جاهایی که قبلا برادران دامهای آماده را قشنگ چیده اند)
خب حالا متوجه شدید چرا هواپیمای آب پاش مثلا #بابک_زنجانی ها باید برود ترکیه نه پلاسکو یا لرستان یا کردستان ؟ چون هتل ها و منابع درآمد آقایان در معرض نابودی است.عاقل در هر کجا از منافعش دفاع خواهد کرد این امری طبیعی است.
شما این الگو را بیندازید در تمام حوزه هایی که درش پول هست ... والسلام.
@niyazestanbarsni
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یک_عکس_یک_جهان_سخن
شیخ صنعان و نیروهای طالبان
بگمانم این عکس یکی از نقطه عطفهای بزرگ تاریخ افغانستان خواهدشد
نگاه، بیشتر و پیشتر متمرکز میشود روی زن جوان ترسیده ی درخویش مچاله شده و مرد جوانی که گویا در جادویی فراتر از هرچه دیده و ندیده مات شده و محو
بالای سر این دو پدرواری ایستاده و تفنگی
عکس مرا یاد حمله ی اعراب پابرهنه ی بیابان زیست به ایران انداخت
مردمانی که حتا قرنها بعد تمام جهان را چیزی مثل سرزمین خود می پنداشتند و عمر (در کمترین توجه به الله و اسلام) با حربه ی جهاد و باطرح ریزی بزرگترین تهاجمات نظامی، ایشان را به اقالیمی برد که درخواب هم ندیده بودند و..نتیجه چه شد؟
هنوز ۱۵سال از مرگ پیامبر نگذشته بود که خانه ی خلیفه ی سوم پوشش فساد غریب بنی امیه شد،۲۰سال بعد عیش ونوش وتباهی کاخهای شام را به قهقهه انداخت، ۴۰سال بعد با نام دین خاندان پیامبر را تکه تکه کردند و سپس فسادی چندصد ساله ماندگار شد
طالبان بویژه نیروهای میانی وپایینی اش به شهر آمده اند اینجا چیزهایی است که هرگز ندیده اند و تجاربی که هرگز نزیسته اند بویژه #زن آنهم در قامتی که میبینید
بهگمان من نبرد اصلی تازه آغاز شده
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
شیخ صنعان و نیروهای طالبان
بگمانم این عکس یکی از نقطه عطفهای بزرگ تاریخ افغانستان خواهدشد
نگاه، بیشتر و پیشتر متمرکز میشود روی زن جوان ترسیده ی درخویش مچاله شده و مرد جوانی که گویا در جادویی فراتر از هرچه دیده و ندیده مات شده و محو
بالای سر این دو پدرواری ایستاده و تفنگی
عکس مرا یاد حمله ی اعراب پابرهنه ی بیابان زیست به ایران انداخت
مردمانی که حتا قرنها بعد تمام جهان را چیزی مثل سرزمین خود می پنداشتند و عمر (در کمترین توجه به الله و اسلام) با حربه ی جهاد و باطرح ریزی بزرگترین تهاجمات نظامی، ایشان را به اقالیمی برد که درخواب هم ندیده بودند و..نتیجه چه شد؟
هنوز ۱۵سال از مرگ پیامبر نگذشته بود که خانه ی خلیفه ی سوم پوشش فساد غریب بنی امیه شد،۲۰سال بعد عیش ونوش وتباهی کاخهای شام را به قهقهه انداخت، ۴۰سال بعد با نام دین خاندان پیامبر را تکه تکه کردند و سپس فسادی چندصد ساله ماندگار شد
طالبان بویژه نیروهای میانی وپایینی اش به شهر آمده اند اینجا چیزهایی است که هرگز ندیده اند و تجاربی که هرگز نزیسته اند بویژه #زن آنهم در قامتی که میبینید
بهگمان من نبرد اصلی تازه آغاز شده
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یک_جرعه_ستاره
احببتک بطریقة
تمنیت
أن یحبنی بها احد..
#محمود_درویش
چنانت دوست می دارم که ای کاش
کسی اینگونه من را دوست می داشت ..
ترجمه #محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
احببتک بطریقة
تمنیت
أن یحبنی بها احد..
#محمود_درویش
چنانت دوست می دارم که ای کاش
کسی اینگونه من را دوست می داشت ..
ترجمه #محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان
#دیالوگ_ماندگار
پیرمرد: دلت گرفته؟
سرباز: آره
پیرمرد: دل همه میگره، دل داشته باشی میگیره دیگه، اصلا دلی که نگیره دل نیست... یا رفیق من لا رفیق له...
#یک_تکه_نان #کمال_تبریزی
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
پیرمرد: دلت گرفته؟
سرباز: آره
پیرمرد: دل همه میگره، دل داشته باشی میگیره دیگه، اصلا دلی که نگیره دل نیست... یا رفیق من لا رفیق له...
#یک_تکه_نان #کمال_تبریزی
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#یک_نکته_ازهزاران
#کنکور_وتباهی_بزرگش
درباره ی مضرات فاجعهی بزرگی به نام کنکور سراسری دانش گاهها از وزیر و وکیل گرفته تا وضیع و شریف سخنان بسیار کفته اند اما من می خواهم به بزرگترین محصول این فاجعه اشاره کنم که البته برای برخی بزرگترین نعمت است.
تجربهی زیستهی من (از زندهگی خودم و اطرافیانم) میگوید: اکثر کسانی که اهل مطالعه شدهاند (کتاب خواندن وفیلم دیدن و موسیقی شنیدن و.. ) در سنین بین چهارده پانزده سالهگی تا بیست سالهگی به این کار براستی ضروری و مقدس خوگر شده اند یعنی اگر فردی در این پنج شش سال طلایی اهل مطالعه بشود که شده است وگرنه بسیار سخت است که افراد بالای بیست سال اهل مطالعه شوند.
حالا به فاجعهی بزرگ فکر کنید؛ طلایی ترین دوره ای که میتواند بچههای این سرزمین را بیندازد در خط مطالعه، و تبعا آگاهی، تفکر انتقادی ، خلاقیت و... صرف انباشت و حفظ اطلاعات سنگین و بی مصرفی میشود که برای اکثریت بچهها جز تباهی ثمری ندارد. فراری دادن خیل عظیم نیروهای توانمند از مطالعه نتیجه ای دارد که در جامعه کاملا مشهود است. کشوری که میلیون ها دانش آموز و دانش جو دارد (۲۰میلیون نفر) و میلیونها تحصیل کرده در سطوح عمومی و دانش گاهی اما شمارگان کتاب های جدی اش در حوزه های مختلف پانصد نسخه است...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#کنکور_وتباهی_بزرگش
درباره ی مضرات فاجعهی بزرگی به نام کنکور سراسری دانش گاهها از وزیر و وکیل گرفته تا وضیع و شریف سخنان بسیار کفته اند اما من می خواهم به بزرگترین محصول این فاجعه اشاره کنم که البته برای برخی بزرگترین نعمت است.
تجربهی زیستهی من (از زندهگی خودم و اطرافیانم) میگوید: اکثر کسانی که اهل مطالعه شدهاند (کتاب خواندن وفیلم دیدن و موسیقی شنیدن و.. ) در سنین بین چهارده پانزده سالهگی تا بیست سالهگی به این کار براستی ضروری و مقدس خوگر شده اند یعنی اگر فردی در این پنج شش سال طلایی اهل مطالعه بشود که شده است وگرنه بسیار سخت است که افراد بالای بیست سال اهل مطالعه شوند.
حالا به فاجعهی بزرگ فکر کنید؛ طلایی ترین دوره ای که میتواند بچههای این سرزمین را بیندازد در خط مطالعه، و تبعا آگاهی، تفکر انتقادی ، خلاقیت و... صرف انباشت و حفظ اطلاعات سنگین و بی مصرفی میشود که برای اکثریت بچهها جز تباهی ثمری ندارد. فراری دادن خیل عظیم نیروهای توانمند از مطالعه نتیجه ای دارد که در جامعه کاملا مشهود است. کشوری که میلیون ها دانش آموز و دانش جو دارد (۲۰میلیون نفر) و میلیونها تحصیل کرده در سطوح عمومی و دانش گاهی اما شمارگان کتاب های جدی اش در حوزه های مختلف پانصد نسخه است...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یک_نکته_ازهزاران
همیشه در انتقاد از خویشتن ایرانیمان گفتهایم: ما اهل گفتوگو نیستیم.
راستش این جمله برای من نقاط مبهم زیاد دارد یکیش «ما» است. تکثر ، تنوع ، تعدد، تشدد و.. از ویژهگی های جامعه ، اجتماع یا هر چیز دیگری است که ایران نامیده میشود. و بی چهرهگی ای و سیالیتی که من همیشه در ایران دیده ام محصول همین «ما» های متعدد و متنوع و.... است که در حال و گذشته داریم و داشته ایم. بر خلاف استاد دانشگاه تهران من گمان میکنم هرگز ما ، ما نشدیم که بخواهیم چهگونهگی اش را توضیح دهیم.
از قضا در هزار سال پسین اگر بنا به دلایلی روزی روزگاری نموده ایم که «ما» شده ایم، خیزی بوده برای گسست وشکستهای وحشتناک بعدی و مائیت مان منجر به مائیت سیالتر بعدی شده است..
زین قصه بگذرم که سخن میشود دراز.. و اما پر بین بخشی از «ما» های متنوع و متعدد ما اتفاقا گفتوکو زیاد بوده است. به عنوان دانش آموخته ی زبان فارسی و عربی برای من یکی از شگفتی های متون در اصطلاح ادبی هزار ، هزارودویست سال اخیر گفتوگوهایی است که در سپهر زبانی ایرانیان به شکل ها و شیوه های گوناگون و رنگارنگ رخ داده است.
این گفتوگوها به شیوههای بسیار متنوع قابل رهگیری است جوابیه، تاییدیه، ردیه ، استقبال ، توضیح ، تفسیر و... آثار همدیگر ، در جای جای متون مکتوب فارسی وجود دارد. به گمان من یکی از شاخصه های شگفت این متون ، گفتوکوهای در اصطلاح بینامتنی فراوانی است که البته ادیبان بی خبر از فلسفیدن سالهاست از آن غفلت کرده اند و البته گهگاه اشاره ای هم بدان داشته اند.
این یادداشت کوتاه میتواند شروع کتابی سترگ شود یادداشتی گه با خواندن دوبیت از دو سخن ور فارسی زبان به ذهنم رسید ..
یکی می گفت:
عقل پرسید که: دشوارتر از مردن چیست؟
عشق فرمود: فراق از همه دشوار تر است
و دیگری گفته بود:
ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست
گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست..
بمنه و کرمه #محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
همیشه در انتقاد از خویشتن ایرانیمان گفتهایم: ما اهل گفتوگو نیستیم.
راستش این جمله برای من نقاط مبهم زیاد دارد یکیش «ما» است. تکثر ، تنوع ، تعدد، تشدد و.. از ویژهگی های جامعه ، اجتماع یا هر چیز دیگری است که ایران نامیده میشود. و بی چهرهگی ای و سیالیتی که من همیشه در ایران دیده ام محصول همین «ما» های متعدد و متنوع و.... است که در حال و گذشته داریم و داشته ایم. بر خلاف استاد دانشگاه تهران من گمان میکنم هرگز ما ، ما نشدیم که بخواهیم چهگونهگی اش را توضیح دهیم.
از قضا در هزار سال پسین اگر بنا به دلایلی روزی روزگاری نموده ایم که «ما» شده ایم، خیزی بوده برای گسست وشکستهای وحشتناک بعدی و مائیت مان منجر به مائیت سیالتر بعدی شده است..
زین قصه بگذرم که سخن میشود دراز.. و اما پر بین بخشی از «ما» های متنوع و متعدد ما اتفاقا گفتوکو زیاد بوده است. به عنوان دانش آموخته ی زبان فارسی و عربی برای من یکی از شگفتی های متون در اصطلاح ادبی هزار ، هزارودویست سال اخیر گفتوگوهایی است که در سپهر زبانی ایرانیان به شکل ها و شیوه های گوناگون و رنگارنگ رخ داده است.
این گفتوگوها به شیوههای بسیار متنوع قابل رهگیری است جوابیه، تاییدیه، ردیه ، استقبال ، توضیح ، تفسیر و... آثار همدیگر ، در جای جای متون مکتوب فارسی وجود دارد. به گمان من یکی از شاخصه های شگفت این متون ، گفتوکوهای در اصطلاح بینامتنی فراوانی است که البته ادیبان بی خبر از فلسفیدن سالهاست از آن غفلت کرده اند و البته گهگاه اشاره ای هم بدان داشته اند.
این یادداشت کوتاه میتواند شروع کتابی سترگ شود یادداشتی گه با خواندن دوبیت از دو سخن ور فارسی زبان به ذهنم رسید ..
یکی می گفت:
عقل پرسید که: دشوارتر از مردن چیست؟
عشق فرمود: فراق از همه دشوار تر است
و دیگری گفته بود:
ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست
گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست..
بمنه و کرمه #محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from اتچ بات
#دوشنبه_های_سینما
#بچه_های_خیابان
#نانی_لویی
به گمانم #بچه_های_کار ترکیب ابلهانه ای است که جامعه ی ما #برتراشیده، تا از بار بودن ِ لبریزاز درد ِ بچه های خیابانی بکاهد تا شانه های بی غیرتی یک جامعه و بویژه گسترندگان اختلاف طبقاتی حتا همان اندک درد حضور ایشان را احساس نکند ودر پیله ی سخیف خوشبختی خویش شنگول بماند...
نمیدانم آن شیاد یا جاهلی که نخستین بار این اصطلاح را گسترش داد میدانست خادم ابلیس شده یا نه.
چون در وجدان جمعی ما ایرانیان #کار آنقدر مثبت بوده ( الان هست؟!) که میتواند قباحت و رذالت بردگی کودکان را پنهان کند..
اینها بماند..
#نانی_لویی ایتالیایی به سال ۱۹۸۹ فیلمی را بر پرده ی سینماهای جهان نمایش داد که اگر آن را نبینید حتما احساس زیان خواهید کرد و بسیاری چیزها را به تبع آن نخواهید دید...
البته بچه های هم نسل من(حدودا متولدین چهل تا شصت) دراین فیلم چیزهایی خواهند دید که بچه های متولد شصت و پنج به بعد مثلا، نخواهند دید..
غی المثل باید در زمان درخشش اعجوبه ای به نام #دیه_گو_آرماندو_مارادونا زندگی میکردید تا بدانید چگونه میشود با #دست_خدا چنان سیلی ای برچهره ی #بریتانیای همیشه متفرعن زد که پس از سی سال و با وجود آزردنهای بسیار #مارادونا، هنوز صورت انگلستان از آن سیلی گرم است وسرخ است..
باید اواخر دهه ی هشتاد میلادی را درک کرده باشید تا بدانید چگونه #یک_مرد #یک_شهر را میتواند احیا کند و مایه ی امید هزاران هزار کودک فقیر باشد. از کوچه های تنگ #بوئینس_آیرس تا خیابانهای کوچک بسته شده در هجوم ماشینهای #ناپل راهی نیست...
بازیگری نیمه مشهور برای بدست آوردن پول برنامه ای را پی میگیرد او میخواهد با کمک صدوپنجاه کودک کار که اغلب قربانی همان فقر تحمیلی شده ودر زندان نوجوانان عمر طی میکنند، تئاتری موزیکال بسازد..
تصورش را بکنید زندگی دهها نوجوان دختر وپسر در کف خیابانهای ناپل جز سیاهی، ننگ و تباهی چه ارائه خواهد داد؟
اینجاست که طنز_تباری ایتالیایی ها پا پیش مینهد تا با قطراتی چند از شهد کمدی ِ ایتالیایی شرنگ جانکاه آنهمه رسوایی را کمی شیرین کند که بیننده تاب دیدن فیلم را داشته باشد..
فیلم۱۲۲َ دقیقه است با موضوعاتی درد آور واتفاقاتی یاس آفرین، اما کاتهای سریع، جابجایی های افقی، رفت و برگشتهای موازی بین تئاتر(؟!) سینما(؟!) و جامعه(؟!) چنان حواس شما را پرت میکند که نه زیاد درد میکشید و نه گذر زمان را احساس میکنید..
#تیغ_وتبرتیز پیش از خبردار شدن #عصب از آن گذشته است...
#بچه_های_خیابان از آن فیلمهایی است که بر من #حق_حیات دارد. تک تک فریمهاو پلانها و سکانسها و جملاتش: زباله زیستی که بعدا #کارتون_خواب نام گرفتند و بعدا تر شدند گورخواب، خطاب به آدمها و موشها و.. نهایتا فقط خودش میگوید:
- اونا(موشها) به خاطر دزدیهاشون بازداشت نمیشن اما من اگه یه چیز کوچولو بدزدم بازداشت میشم. خوش به حالشون..
فیلم اما با همه ی سیاهی ها و دردها فیلمی است در ستایش امید و پاکدامنی ( سکانس آخر و ثابت شدن تصویر لبخند یک کودک معصوم خیابانی) فیلم سرشار از رنگ است و به قول مخملباف در #گبه زندگی رنگ است.. و رنگ با رنج چندان تفاوت آوایی ندارد...
من فقط میتوانم از شما وبرای شما، مصرانه بخواهم این فیلم را ببینید و اگر فیلم گامی فراترتان برد،حتما برای همه ی ما دعا کنید تا به امید و پاکی دلداده بمانیم...
برخیز شاید آفتاب بر ما هم بتابد
حتا اگر باران ببارد خورشید گرممان میکند
بیدار شو برای مردم خوب و بد همیشه امید هست....
شهر ما ناپل ما را دوست دارد وبه ما خیانت نمیکند
بیدار شو...فقط اگر بیدار شوی موفق خواهی شد...
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#بچه_های_خیابان
#نانی_لویی
به گمانم #بچه_های_کار ترکیب ابلهانه ای است که جامعه ی ما #برتراشیده، تا از بار بودن ِ لبریزاز درد ِ بچه های خیابانی بکاهد تا شانه های بی غیرتی یک جامعه و بویژه گسترندگان اختلاف طبقاتی حتا همان اندک درد حضور ایشان را احساس نکند ودر پیله ی سخیف خوشبختی خویش شنگول بماند...
نمیدانم آن شیاد یا جاهلی که نخستین بار این اصطلاح را گسترش داد میدانست خادم ابلیس شده یا نه.
چون در وجدان جمعی ما ایرانیان #کار آنقدر مثبت بوده ( الان هست؟!) که میتواند قباحت و رذالت بردگی کودکان را پنهان کند..
اینها بماند..
#نانی_لویی ایتالیایی به سال ۱۹۸۹ فیلمی را بر پرده ی سینماهای جهان نمایش داد که اگر آن را نبینید حتما احساس زیان خواهید کرد و بسیاری چیزها را به تبع آن نخواهید دید...
البته بچه های هم نسل من(حدودا متولدین چهل تا شصت) دراین فیلم چیزهایی خواهند دید که بچه های متولد شصت و پنج به بعد مثلا، نخواهند دید..
غی المثل باید در زمان درخشش اعجوبه ای به نام #دیه_گو_آرماندو_مارادونا زندگی میکردید تا بدانید چگونه میشود با #دست_خدا چنان سیلی ای برچهره ی #بریتانیای همیشه متفرعن زد که پس از سی سال و با وجود آزردنهای بسیار #مارادونا، هنوز صورت انگلستان از آن سیلی گرم است وسرخ است..
باید اواخر دهه ی هشتاد میلادی را درک کرده باشید تا بدانید چگونه #یک_مرد #یک_شهر را میتواند احیا کند و مایه ی امید هزاران هزار کودک فقیر باشد. از کوچه های تنگ #بوئینس_آیرس تا خیابانهای کوچک بسته شده در هجوم ماشینهای #ناپل راهی نیست...
بازیگری نیمه مشهور برای بدست آوردن پول برنامه ای را پی میگیرد او میخواهد با کمک صدوپنجاه کودک کار که اغلب قربانی همان فقر تحمیلی شده ودر زندان نوجوانان عمر طی میکنند، تئاتری موزیکال بسازد..
تصورش را بکنید زندگی دهها نوجوان دختر وپسر در کف خیابانهای ناپل جز سیاهی، ننگ و تباهی چه ارائه خواهد داد؟
اینجاست که طنز_تباری ایتالیایی ها پا پیش مینهد تا با قطراتی چند از شهد کمدی ِ ایتالیایی شرنگ جانکاه آنهمه رسوایی را کمی شیرین کند که بیننده تاب دیدن فیلم را داشته باشد..
فیلم۱۲۲َ دقیقه است با موضوعاتی درد آور واتفاقاتی یاس آفرین، اما کاتهای سریع، جابجایی های افقی، رفت و برگشتهای موازی بین تئاتر(؟!) سینما(؟!) و جامعه(؟!) چنان حواس شما را پرت میکند که نه زیاد درد میکشید و نه گذر زمان را احساس میکنید..
#تیغ_وتبرتیز پیش از خبردار شدن #عصب از آن گذشته است...
#بچه_های_خیابان از آن فیلمهایی است که بر من #حق_حیات دارد. تک تک فریمهاو پلانها و سکانسها و جملاتش: زباله زیستی که بعدا #کارتون_خواب نام گرفتند و بعدا تر شدند گورخواب، خطاب به آدمها و موشها و.. نهایتا فقط خودش میگوید:
- اونا(موشها) به خاطر دزدیهاشون بازداشت نمیشن اما من اگه یه چیز کوچولو بدزدم بازداشت میشم. خوش به حالشون..
فیلم اما با همه ی سیاهی ها و دردها فیلمی است در ستایش امید و پاکدامنی ( سکانس آخر و ثابت شدن تصویر لبخند یک کودک معصوم خیابانی) فیلم سرشار از رنگ است و به قول مخملباف در #گبه زندگی رنگ است.. و رنگ با رنج چندان تفاوت آوایی ندارد...
من فقط میتوانم از شما وبرای شما، مصرانه بخواهم این فیلم را ببینید و اگر فیلم گامی فراترتان برد،حتما برای همه ی ما دعا کنید تا به امید و پاکی دلداده بمانیم...
برخیز شاید آفتاب بر ما هم بتابد
حتا اگر باران ببارد خورشید گرممان میکند
بیدار شو برای مردم خوب و بد همیشه امید هست....
شهر ما ناپل ما را دوست دارد وبه ما خیانت نمیکند
بیدار شو...فقط اگر بیدار شوی موفق خواهی شد...
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
Telegram
#یک_توضیح
دربارهی ویدئوی بالا ....
راستش هروقت پای کودکان میآید وسط درمانده میشوم ... آخر این بیخبران تازه پا در همهجای جهان متاسفانه و متاسفانه همیشه مورد بهرهبرداری های سخیف بزرگترها قرارمیگیرند...
کودکان نباید با هیچ چیز جز کودکیشان آمیخته و آموخته شوند.
با این حال نتوانستم از اشتراک گذاری این ویدئو بگذرم.. 😔
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
دربارهی ویدئوی بالا ....
راستش هروقت پای کودکان میآید وسط درمانده میشوم ... آخر این بیخبران تازه پا در همهجای جهان متاسفانه و متاسفانه همیشه مورد بهرهبرداری های سخیف بزرگترها قرارمیگیرند...
کودکان نباید با هیچ چیز جز کودکیشان آمیخته و آموخته شوند.
با این حال نتوانستم از اشتراک گذاری این ویدئو بگذرم.. 😔
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from اتچ بات
#فیلمهایی_که_باید_دید
#یک_نامزدی_طولانی
چند نفر از کسانی که در میدان جنگی کشته یا زخمی شده اند در میدان نبردی جنگیده اند که جنگ خودشان بوده؟!
جنگ محصول چیست؟ چه تاثیری بر #انسان و #جوامع_انسانی دارد؟! آیا مثلا جنگ اروپایی اول که صدسال پیش پایان یافته واقعا پایان یافته؟! اثراتش چطور؟!
اگر بگویم:
#جنگ تنها پدیده ی عالم انسان است که فقط آغاز میشود و هرگز پایان ندارد. سخنی متفکرانه وعمیق برزبان آورده ام یا شعار داده ام؟!
#تن_و_روح مردم عادی، پیش از جنگ، هنگام آن و پس از آن میزبان چه احوالی بوده اند؟!
#مادران دیده به در دوخته، پدران امیدوار، فرزندان بیتاب، خواهران و برادران منتظر و...عاشقان چشم در راه چه ها کشیده و میکشند از جنگ؟!؟!
#ژان_پیِر_ژانه در #یک_نامزدی_طولانی به جنگ ِ جنگ رفته است. او بر اساس داستان #یکشنبه ی طولانی نامزدی اثر #سباستین_ژاپریسو فیلمی ساخته که #ادوره_توتو با آن معصومیت ازلی اش نقش آفرینی میکند.
#ماتیلدای_دلربا که در پاهایش نقصی هست خبر اعدام شدن(؟!) محبوبش را در جنگ اروپایی اول نمیپذیرد و سه سال تمام سردرپی یافتن او میگذارد.
ماتیلدا با همقطارهای #مانش به گفتگو مینشیند تا هر کدام روایت خاص خود را از یک اتفاق ِ مشترک بیان کنند،کاری که بُعد #هنری_فلسفی فیلم را دو چندان کند.
بیتابیهای روحی و روانی یک عاشق (آنهم یک زن) که مومنانه به صدای قلبش گوش میدهد در این فیلم دیدنی است. صدایی که در هیاهوی چرخها وصدای ماشینهای مصنوعی به چالش کشیده میشود.
لازم نیست فیلمساز و مجموعه ی فیلمسازی ریز به ریز این عوالم را جلوی چشم ببیننده قرار دهند چون باور دارم مخاطب ِ اهل به اشارتی خود لایه های نهان را درمیابد و حتا آنها را میسازد و مخاطب نااهل هم که هیچ چیز برایش فرقی نخواهد داشت.
#یک_نامزدی_طولانی از برگزیدگان ذهن و دل من است وبه همه ی عزیزانم اصرار میکنم آن را حتما ببینند تا سرانجام برسند به سکانسی که #ماتیلدا از دالانهای همیشه پاییز گذر میکند تا محبوبش را در یک آسایشگاه روانی بیابد و...
@niyazestanbarani
#یک_نامزدی_طولانی
چند نفر از کسانی که در میدان جنگی کشته یا زخمی شده اند در میدان نبردی جنگیده اند که جنگ خودشان بوده؟!
جنگ محصول چیست؟ چه تاثیری بر #انسان و #جوامع_انسانی دارد؟! آیا مثلا جنگ اروپایی اول که صدسال پیش پایان یافته واقعا پایان یافته؟! اثراتش چطور؟!
اگر بگویم:
#جنگ تنها پدیده ی عالم انسان است که فقط آغاز میشود و هرگز پایان ندارد. سخنی متفکرانه وعمیق برزبان آورده ام یا شعار داده ام؟!
#تن_و_روح مردم عادی، پیش از جنگ، هنگام آن و پس از آن میزبان چه احوالی بوده اند؟!
#مادران دیده به در دوخته، پدران امیدوار، فرزندان بیتاب، خواهران و برادران منتظر و...عاشقان چشم در راه چه ها کشیده و میکشند از جنگ؟!؟!
#ژان_پیِر_ژانه در #یک_نامزدی_طولانی به جنگ ِ جنگ رفته است. او بر اساس داستان #یکشنبه ی طولانی نامزدی اثر #سباستین_ژاپریسو فیلمی ساخته که #ادوره_توتو با آن معصومیت ازلی اش نقش آفرینی میکند.
#ماتیلدای_دلربا که در پاهایش نقصی هست خبر اعدام شدن(؟!) محبوبش را در جنگ اروپایی اول نمیپذیرد و سه سال تمام سردرپی یافتن او میگذارد.
ماتیلدا با همقطارهای #مانش به گفتگو مینشیند تا هر کدام روایت خاص خود را از یک اتفاق ِ مشترک بیان کنند،کاری که بُعد #هنری_فلسفی فیلم را دو چندان کند.
بیتابیهای روحی و روانی یک عاشق (آنهم یک زن) که مومنانه به صدای قلبش گوش میدهد در این فیلم دیدنی است. صدایی که در هیاهوی چرخها وصدای ماشینهای مصنوعی به چالش کشیده میشود.
لازم نیست فیلمساز و مجموعه ی فیلمسازی ریز به ریز این عوالم را جلوی چشم ببیننده قرار دهند چون باور دارم مخاطب ِ اهل به اشارتی خود لایه های نهان را درمیابد و حتا آنها را میسازد و مخاطب نااهل هم که هیچ چیز برایش فرقی نخواهد داشت.
#یک_نامزدی_طولانی از برگزیدگان ذهن و دل من است وبه همه ی عزیزانم اصرار میکنم آن را حتما ببینند تا سرانجام برسند به سکانسی که #ماتیلدا از دالانهای همیشه پاییز گذر میکند تا محبوبش را در یک آسایشگاه روانی بیابد و...
@niyazestanbarani
Telegram
Forwarded from نیازستان
#کتابستان
بعضی کتابها، بعضی داستان ها، بعضی فیلمها، بعضی آدمها و... بعضی بعضی ها #نقطه_عطف زندگی ما هستند و هرگاه قرار است بعضیهای مهم زندگی مان را به یاد بیاریم آنها در درگاه ذهنمان اول میایستند.
برای من #مکتب_دیکتاتورها از کتابهایی است که تحول جالبی در نگاهم ایجاد کرد بویژه که مقدمه ی خواندن آثار دیگر #اینیا_تیسیو_سیلونه ی ایتالیایی شد.
بعید میدانم کسی #یک_مشت_تمشک #فونتامارا #دانه_زیربرف و.. اورا بخواند و لذت نبرد.
حتما این کتاب را بخوانید.
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
بعضی کتابها، بعضی داستان ها، بعضی فیلمها، بعضی آدمها و... بعضی بعضی ها #نقطه_عطف زندگی ما هستند و هرگاه قرار است بعضیهای مهم زندگی مان را به یاد بیاریم آنها در درگاه ذهنمان اول میایستند.
برای من #مکتب_دیکتاتورها از کتابهایی است که تحول جالبی در نگاهم ایجاد کرد بویژه که مقدمه ی خواندن آثار دیگر #اینیا_تیسیو_سیلونه ی ایتالیایی شد.
بعید میدانم کسی #یک_مشت_تمشک #فونتامارا #دانه_زیربرف و.. اورا بخواند و لذت نبرد.
حتما این کتاب را بخوانید.
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#یک_روز_ازجنون_جهان
-خاورمیانه
در آرامشی هیولایی؛
- مسی در حجلهی وصال پاریس
هشتمین توپ طلایاش را میگیرد
- سوئیفت نشئهی زلزلهای خفیف را
به تن چند ایالت امریکا میریزد
- برلین پاییز بارانی اش را
آغاز کرده لست
- لندن هنوز کیفور خون خورده ی هند است
-در نیویورک، جز یکی دوشب در قرن،
هرگز شب نمی شود
- همهی غرب آرام است
حتا مجستیک پوتین
شاهانگبیناش را در تخت میخورد
اما؛
- در فلسطین هر دقیقه رویاهای یک کودک را
با بمبهای سوزان، فسفری میکنند
- در افغانستان برای دخترکان و زنان
هر یک ساعت قفس میبافند
- در سوریه ،
- در یمن
- در ارمنستان کهن
- و نیز
میهن من...
وقتی جایی بسیار آرام است
لابد از جایی آرامش را دزدیدهاند ..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
-خاورمیانه
در آرامشی هیولایی؛
- مسی در حجلهی وصال پاریس
هشتمین توپ طلایاش را میگیرد
- سوئیفت نشئهی زلزلهای خفیف را
به تن چند ایالت امریکا میریزد
- برلین پاییز بارانی اش را
آغاز کرده لست
- لندن هنوز کیفور خون خورده ی هند است
-در نیویورک، جز یکی دوشب در قرن،
هرگز شب نمی شود
- همهی غرب آرام است
حتا مجستیک پوتین
شاهانگبیناش را در تخت میخورد
اما؛
- در فلسطین هر دقیقه رویاهای یک کودک را
با بمبهای سوزان، فسفری میکنند
- در افغانستان برای دخترکان و زنان
هر یک ساعت قفس میبافند
- در سوریه ،
- در یمن
- در ارمنستان کهن
- و نیز
میهن من...
وقتی جایی بسیار آرام است
لابد از جایی آرامش را دزدیدهاند ..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یک_حرف_بس
#لاطالائیل ،
کسیکه در خانه شکست خورده، هرگز در خیابان پیروز نخواهد شد.
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#لاطالائیل ،
کسیکه در خانه شکست خورده، هرگز در خیابان پیروز نخواهد شد.
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from اتچ بات
#فیلمهایی_که_باید_دید
#یک_نامزدی_طولانی
چند نفر از کسانی که در میدان جنگی کشته یا زخمی شده اند در میدان نبردی جنگیده اند که جنگ خودشان بوده؟!
جنگ محصول چیست؟ چه تاثیری بر #انسان و #جوامع_انسانی دارد؟! آیا مثلا جنگ اروپایی اول که صدسال پیش پایان یافته واقعا پایان یافته؟! اثراتش چطور؟!
اگر بگویم:
#جنگ تنها پدیده ی عالم انسان است که فقط آغاز میشود و هرگز پایان ندارد. سخنی متفکرانه وعمیق برزبان آورده ام یا شعار داده ام؟!
#تن_و_روح مردم عادی، پیش از جنگ، هنگام آن و پس از آن میزبان چه احوالی بوده اند؟!
#مادران دیده به در دوخته، پدران امیدوار، فرزندان بیتاب، خواهران و برادران منتظر و...عاشقان چشم در راه چه ها کشیده و میکشند از جنگ؟!؟!
#ژان_پیِر_ژانه در #یک_نامزدی_طولانی به جنگ ِ جنگ رفته است. او بر اساس داستان #یکشنبه ی طولانی نامزدی اثر #سباستین_ژاپریسو فیلمی ساخته که #ادوره_توتو با آن معصومیت ازلی اش نقش آفرینی میکند.
#ماتیلدای_دلربا که در پاهایش نقصی هست خبر اعدام شدن(؟!) محبوبش را در جنگ اروپایی اول نمیپذیرد و سه سال تمام سردرپی یافتن او میگذارد.
ماتیلدا با همقطارهای #مانش به گفتگو مینشیند تا هر کدام روایت خاص خود را از یک اتفاق ِ مشترک بیان کنند،کاری که بُعد #هنری_فلسفی فیلم را دو چندان کند.
بیتابیهای روحی و روانی یک عاشق (آنهم یک زن) که مومنانه به صدای قلبش گوش میدهد در این فیلم دیدنی است. صدایی که در هیاهوی چرخها وصدای ماشینهای مصنوعی به چالش کشیده میشود.
لازم نیست فیلمساز و مجموعه ی فیلمسازی ریز به ریز این عوالم را جلوی چشم ببیننده قرار دهند چون باور دارم مخاطب ِ اهل به اشارتی خود لایه های نهان را درمیابد و حتا آنها را میسازد و مخاطب نااهل هم که هیچ چیز برایش فرقی نخواهد داشت.
#یک_نامزدی_طولانی از برگزیدگان ذهن و دل من است وبه همه ی عزیزانم اصرار میکنم آن را حتما ببینند تا سرانجام برسند به سکانسی که #ماتیلدا از دالانهای همیشه پاییز گذر میکند تا محبوبش را در یک آسایشگاه روانی بیابد و...
@niyazestanbarani
#یک_نامزدی_طولانی
چند نفر از کسانی که در میدان جنگی کشته یا زخمی شده اند در میدان نبردی جنگیده اند که جنگ خودشان بوده؟!
جنگ محصول چیست؟ چه تاثیری بر #انسان و #جوامع_انسانی دارد؟! آیا مثلا جنگ اروپایی اول که صدسال پیش پایان یافته واقعا پایان یافته؟! اثراتش چطور؟!
اگر بگویم:
#جنگ تنها پدیده ی عالم انسان است که فقط آغاز میشود و هرگز پایان ندارد. سخنی متفکرانه وعمیق برزبان آورده ام یا شعار داده ام؟!
#تن_و_روح مردم عادی، پیش از جنگ، هنگام آن و پس از آن میزبان چه احوالی بوده اند؟!
#مادران دیده به در دوخته، پدران امیدوار، فرزندان بیتاب، خواهران و برادران منتظر و...عاشقان چشم در راه چه ها کشیده و میکشند از جنگ؟!؟!
#ژان_پیِر_ژانه در #یک_نامزدی_طولانی به جنگ ِ جنگ رفته است. او بر اساس داستان #یکشنبه ی طولانی نامزدی اثر #سباستین_ژاپریسو فیلمی ساخته که #ادوره_توتو با آن معصومیت ازلی اش نقش آفرینی میکند.
#ماتیلدای_دلربا که در پاهایش نقصی هست خبر اعدام شدن(؟!) محبوبش را در جنگ اروپایی اول نمیپذیرد و سه سال تمام سردرپی یافتن او میگذارد.
ماتیلدا با همقطارهای #مانش به گفتگو مینشیند تا هر کدام روایت خاص خود را از یک اتفاق ِ مشترک بیان کنند،کاری که بُعد #هنری_فلسفی فیلم را دو چندان کند.
بیتابیهای روحی و روانی یک عاشق (آنهم یک زن) که مومنانه به صدای قلبش گوش میدهد در این فیلم دیدنی است. صدایی که در هیاهوی چرخها وصدای ماشینهای مصنوعی به چالش کشیده میشود.
لازم نیست فیلمساز و مجموعه ی فیلمسازی ریز به ریز این عوالم را جلوی چشم ببیننده قرار دهند چون باور دارم مخاطب ِ اهل به اشارتی خود لایه های نهان را درمیابد و حتا آنها را میسازد و مخاطب نااهل هم که هیچ چیز برایش فرقی نخواهد داشت.
#یک_نامزدی_طولانی از برگزیدگان ذهن و دل من است وبه همه ی عزیزانم اصرار میکنم آن را حتما ببینند تا سرانجام برسند به سکانسی که #ماتیلدا از دالانهای همیشه پاییز گذر میکند تا محبوبش را در یک آسایشگاه روانی بیابد و...
@niyazestanbarani
Telegram