Forwarded from محسن یارمحمدی
#جمعه_های_غذا
#تاملی_درمعنای_جاافتادن
تکرار میکنم آدمی در تعریفی، آنچیزی است که میخورد.
وقتی خوردن غذاهایی خاص پرورش دهنده ی خویی خاص میشود پس بهتر است در انتخاب غذا بیشتر دقت کنیم.
غذاهایی که اجداد ما طی سالیان دراز مصرف کرده اند جزیی از ژنتیک جسمی و روانی ما شده است.
چرا روی کلمه ی روانی و بعدها روحی تکیه میکنم؟!چون غذا برای ما ایرانیان از دیرباز صرفا پرکردن شکم نبوده است سفره انداختن، گرد آن نشستن به صورت جمعی و غذاهایی را صرف کردن که زمانی زیاد برایشان وقت گذاشته شده تا #جابیافتند رمز و رازی بزرگ در خود دارد.
شاید فقط ما ایرانیان #مفهوم عمیق #جاافتادن را داریم و به خورشی که خوب آماده شده #جاافتاده میگوییم.
بماند که جاافتادن معنای دیگری هم دارد (این کاغذ جاافتاده یعنی فراموش شده، سرجایش نیست و...)
ما حتا به آدمی که به درجه ای از متانت و تجربه و... رسیده نیز #جاافتاده میگوییم.کسی که در جایی ثابت شده جایش مشخص است و قابلیت تکیه دادن را دارد و درباره ی غذا نیز گویا در ناخودآگاه ما #جاافتادن نشان کمال مطلوب است پ خوشمزگی...
اما غذای جاافتاده کاملا پخته است حتا رسیده لب مرز سوختن اما هیچ نشانی از سوختن ندارد که بدطعم بشود.
غذای #جاافتاده کاملا عناصرش ممزوج است واین عناصر به شکلی یکدست در سراسر غذا پخش شده یعنی وقتی از خورشی #جاافتاده ده تا ملاقه (ملعقة) بردارید این ده تا، فرق چندانی در مثلا تعداد حبوبات یا تکه های گوشت و... ندارند به نوعی مفهموم #عدل در غذا رعایت شده است.
غذای #جاافتاده هرگز در شعله ی زیاد بدست نمی آید یکی از رازهای آشپزی ایرانی شعله ی کم است. همینطور است انسان #جاافتاده باید نم نم در شعله ای کم بپزد و خوش طعم شود.
من همه ی غذاهای ایرانی را بین سه تا پنج ساعت با شعله ای روبه خاموشی #جامیاندازم
امتحان کنید نترسید مادر بزرگ من با چراغ سه شعله بهترین آبگوشتها را چهارساعته آماده میکرد آن وسطها هم گاهی برای غذا بیتکی میخواند و به رویش لبخند میزد
غِذا میپزم سی بچگونوم
سی کُرَکاو سی دُتِرونم
سی میره ی خیلی مهربونم..
(غذا میپزم برای بچگانم برای پسران و دخترانم، برای شوی بسیار مهربانم) و مگر میشد چنین غذایی #جاافتاده نباشد؟!
ضمنا با شعله ی کم در مصرف سوخت هم صرفه جویی میشود.
غذای خوشمزه باید در آرامش پخته شود نه شتاب. زندگی پرشتاب غذای پرشتاب میخواهد و غذای پرشتاب انسان پرشتاب میسازد.
نگاهی به اغلب غذاهای ایرانی نشان میدهد که این قوم تا کجا رازهای #هستی را دریافته است و نیک دانسته آهستگی و پیوستگی در کار کیمیایی است که خاک را گندم میکند گندم را نان و نان را #جان... هدف از خوردن در غرهنگ #ایرانی افزایش جان ِ جهان است و مولانا، جان را آگاهی دانسته است:
این خبر جان است اندر آزمون
هرکه را افزون خبر جانش فزون...
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#تاملی_درمعنای_جاافتادن
تکرار میکنم آدمی در تعریفی، آنچیزی است که میخورد.
وقتی خوردن غذاهایی خاص پرورش دهنده ی خویی خاص میشود پس بهتر است در انتخاب غذا بیشتر دقت کنیم.
غذاهایی که اجداد ما طی سالیان دراز مصرف کرده اند جزیی از ژنتیک جسمی و روانی ما شده است.
چرا روی کلمه ی روانی و بعدها روحی تکیه میکنم؟!چون غذا برای ما ایرانیان از دیرباز صرفا پرکردن شکم نبوده است سفره انداختن، گرد آن نشستن به صورت جمعی و غذاهایی را صرف کردن که زمانی زیاد برایشان وقت گذاشته شده تا #جابیافتند رمز و رازی بزرگ در خود دارد.
شاید فقط ما ایرانیان #مفهوم عمیق #جاافتادن را داریم و به خورشی که خوب آماده شده #جاافتاده میگوییم.
بماند که جاافتادن معنای دیگری هم دارد (این کاغذ جاافتاده یعنی فراموش شده، سرجایش نیست و...)
ما حتا به آدمی که به درجه ای از متانت و تجربه و... رسیده نیز #جاافتاده میگوییم.کسی که در جایی ثابت شده جایش مشخص است و قابلیت تکیه دادن را دارد و درباره ی غذا نیز گویا در ناخودآگاه ما #جاافتادن نشان کمال مطلوب است پ خوشمزگی...
اما غذای جاافتاده کاملا پخته است حتا رسیده لب مرز سوختن اما هیچ نشانی از سوختن ندارد که بدطعم بشود.
غذای #جاافتاده کاملا عناصرش ممزوج است واین عناصر به شکلی یکدست در سراسر غذا پخش شده یعنی وقتی از خورشی #جاافتاده ده تا ملاقه (ملعقة) بردارید این ده تا، فرق چندانی در مثلا تعداد حبوبات یا تکه های گوشت و... ندارند به نوعی مفهموم #عدل در غذا رعایت شده است.
غذای #جاافتاده هرگز در شعله ی زیاد بدست نمی آید یکی از رازهای آشپزی ایرانی شعله ی کم است. همینطور است انسان #جاافتاده باید نم نم در شعله ای کم بپزد و خوش طعم شود.
من همه ی غذاهای ایرانی را بین سه تا پنج ساعت با شعله ای روبه خاموشی #جامیاندازم
امتحان کنید نترسید مادر بزرگ من با چراغ سه شعله بهترین آبگوشتها را چهارساعته آماده میکرد آن وسطها هم گاهی برای غذا بیتکی میخواند و به رویش لبخند میزد
غِذا میپزم سی بچگونوم
سی کُرَکاو سی دُتِرونم
سی میره ی خیلی مهربونم..
(غذا میپزم برای بچگانم برای پسران و دخترانم، برای شوی بسیار مهربانم) و مگر میشد چنین غذایی #جاافتاده نباشد؟!
ضمنا با شعله ی کم در مصرف سوخت هم صرفه جویی میشود.
غذای خوشمزه باید در آرامش پخته شود نه شتاب. زندگی پرشتاب غذای پرشتاب میخواهد و غذای پرشتاب انسان پرشتاب میسازد.
نگاهی به اغلب غذاهای ایرانی نشان میدهد که این قوم تا کجا رازهای #هستی را دریافته است و نیک دانسته آهستگی و پیوستگی در کار کیمیایی است که خاک را گندم میکند گندم را نان و نان را #جان... هدف از خوردن در غرهنگ #ایرانی افزایش جان ِ جهان است و مولانا، جان را آگاهی دانسته است:
این خبر جان است اندر آزمون
هرکه را افزون خبر جانش فزون...
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#برندگان_و_بازندگان_یک_شهادت
#دکترمحسن_یارمحمدی
پیش درآمد:روشن است که همه ی ما براساس دانسته ها، گزارشها، ودریافتها حرف میزنیم،تحلیل میکنیم و نهایتا نظر میدهیم و قضاوت می کنیم..البته نکته ی مهم انتهای به غیر از روش مندی و حساب کتاب داشتن و...یک #امر_مهم است ؛ #من و #منفعت_من و #قبیله_ی_من میتواند تمام داستان را تغییر دهد
این است که از ازل قضاوت را به کسی سپرده اند که هیچ نفع و ضرری در #دعوا ندارد و هیچ ربط و پیوندی یا شناختی از طرفین ندارد.. پلیدی و لعن #رشوه در اینجاست #رشوه آن بی طرفی و نهایتا #عدل را قربانی #من میکند. پس آنچه میگویم تلاشی است برای در #معدلت ایستادن ( انشاالله)
#شهادت مردی، در #اربعین سالهایی سخت (چهل سال نبرد در راه میهن و باورها) از عمری #شصت_و_سه ساله حکایتی شگفت را رقم زده است.
اگر #رسانه ای ها، تاریخ آمریکای جنایت_پیشه را به قبل و بعد از یازده سپتامبر تقسیم میکنند می توان با همان #نگاه_رسانه ای تاریخ منطقه را به قبل و بعد از سیزدهم دی تقسیم کرد.
در بزرگی این حادثه هیچ شکی نیست جهان،منطقه و بویژه ایران دستخوش التهاباتی شگفت شده و قطب بندیها دارد رخ میدهد
اکنون نیز برای بیان سوالها و گمانهای مربوط به بخش پنهان این داستان وقت مناسبی نیست اما میتوانم براساس شنیده ها وخوانده ها و...از مرگ مردی بگویم که بی شک تاثیر گذار تر از زندگی آن مرد خواهد شد.
#حاج_قاسم هشت سال با صدام و حامیانش جنگیده وبعد از آن بجای آنکه مثل بسیاری از همرزمانش وارد بازی کثیف #تکاثر_ثروت_وقدرت شود کارهایی بزرگ در منطقه کرده که طبعا #کاربزرگ، دوستان بزرگ و دشمنان بزرگ می آفریند..
صهیونیستها، اعراب افراطی، و.. اهریمن بزرگ، امریکا،از دشمنان اویند ( طبعا بخشی از مردم منطقه) و بخش دیگری از مردم منطقه دوست دار اویند.
چندکار بسیار بزرگ او را بگویم که از دل مرگها زندگیهای بیشتری را بیرون کشیده. در قلع و قمع داعشیان وحشی نقشش بی بدیل است،در منکوب کردن اسراییل همینطور، در مجاب کردن پوتین برای ورود به سوریه همینطور، در نجات کردستان سفارشهای سردار به سران کردستان نهایتا مانع از تجزیه ی مورد استقبال اسراییل شده، در افغانستان آنگاه که تقلبات گسترده و حذف دکترعبدالله داشت افغانستان را به یک جنگ داخلی بی بازگشت دیگر می کشید #سردار با سفارشها و تحلیلهایش داستان را به امنیت رسانده و..
معلوم است من که خواهان حفظ یکپارچگی کشورهای منطقه و رفتن بسوی عدالتم این کارها را ستایش میکنم و آن تجزیه طلب که میخواهد در منطقه ای خون_خیز بنای کشتارهایی مهیب تر را بگذارد دشمن سردار است..او میگوید سردار در کشتن بسیاران نقش داشته من میگویم ؛اولا کشتارها راچه کسانی آغاز کردند وحمایت، وبه چه منظور؟ دوم این کشتارها جلوی بسیارتر کشتارها را گرفته.
بحث این نبود.در یادداشتی دیگر تحت عنوان #خروج_بر_تاریخ #ورود_به_اسطوره به این ابعاد خواهم پرداخت
اشاره به این موارد به این منظور بود که بگویم ؛زندگی سردار برکت داشته پس، مرگش هم میتواند برکت داشته باشد به شرطهاو شروطها
ج.ا.ا به سبب صدها دلیل ؛دشمنی بیگانکان، حماقت و بی تدبیری حاکمان و..به تنگنای سختی افتاده است.
بی عدالتی ها، فسادها و..سیاهی های جاری در صدر وذیل جامعه، نهایتا فاجعه ی آبان ماه را آفرید که باز و بنا به ابهام خودخواسته و ذاتی ج.ا و مخالفان و دشمنانش،ابعادش مشخص نشده. شکافی مهیب میان حاکمیت با مردم و مردم با مردم ایجاد شده ، موافقان افراطی دامن قدسی حاکمیت ج.ا را مبرا از هرگردی حتا کبریایی میدانند و مخالفان هیچ خیر و نوری در این حاکمیت نمی بینند اما این وسط فرقی هست؛
موافقان افراطی بیشتر ریشه های حمایتی شان در داخل است و مخالفان افراطی بیشتر از خارج حمایت میشوند توسط آمریکا و اسرائیل و انگلیس و اعرابی که برای اکثریت ملت ما به هیچوجه بهتر از حاکمیت_کارنابلد نیستند
در این آشوب زده ایام ناگهان مجنونی از تبار اهریمن، پوست خربزه میگذارد زیر پای آلت دستی مثل ترامپ و یک شخصیت نام و نشان دار و رسمی ایران را سخیفانه ترور می میکند و مرد از تاریخ می رود به اسطوره و اکثریت مردم رنجدیده از دواخل بی خرد و دشمن باخرد میدود زیر تابوت شهیدی که او را از خود میداند.
حالا توپ در زمین حاکمیت است او میتواندبه روش گذشته در باد این همه خلوص و عشق و حضور مردم متوهم شود که ؛ بعلع اینهمه خواهان دارم و فرمان ماشین داغان شده را همچنان بسپارد به امثال حسین شریعتمداری ها که جاده ی زندگی را یکطرفه معرفی کرده اند و اصلا باوری به #فرمان ندارند یا میتواند به سرعقل بیاید و از فرصت وفاقی که پیش آمده سعی در اصلاح امور کند و ماشین را بدست خردمندان بسپارد تا تعمییر شود..
زندگی #سردار_نیکنام برای ج.ا.ا پر برکت بوده در صورت قدرشناسی و خردورزی #شهادتش نیز برای ج ا.ا پربرکت تر خواهد شد مگر اینکه ج.ا بخواهد ایران را از ادامه ی نامش حذف کند.. ادامه 👇👇👇
#دکترمحسن_یارمحمدی
پیش درآمد:روشن است که همه ی ما براساس دانسته ها، گزارشها، ودریافتها حرف میزنیم،تحلیل میکنیم و نهایتا نظر میدهیم و قضاوت می کنیم..البته نکته ی مهم انتهای به غیر از روش مندی و حساب کتاب داشتن و...یک #امر_مهم است ؛ #من و #منفعت_من و #قبیله_ی_من میتواند تمام داستان را تغییر دهد
این است که از ازل قضاوت را به کسی سپرده اند که هیچ نفع و ضرری در #دعوا ندارد و هیچ ربط و پیوندی یا شناختی از طرفین ندارد.. پلیدی و لعن #رشوه در اینجاست #رشوه آن بی طرفی و نهایتا #عدل را قربانی #من میکند. پس آنچه میگویم تلاشی است برای در #معدلت ایستادن ( انشاالله)
#شهادت مردی، در #اربعین سالهایی سخت (چهل سال نبرد در راه میهن و باورها) از عمری #شصت_و_سه ساله حکایتی شگفت را رقم زده است.
اگر #رسانه ای ها، تاریخ آمریکای جنایت_پیشه را به قبل و بعد از یازده سپتامبر تقسیم میکنند می توان با همان #نگاه_رسانه ای تاریخ منطقه را به قبل و بعد از سیزدهم دی تقسیم کرد.
در بزرگی این حادثه هیچ شکی نیست جهان،منطقه و بویژه ایران دستخوش التهاباتی شگفت شده و قطب بندیها دارد رخ میدهد
اکنون نیز برای بیان سوالها و گمانهای مربوط به بخش پنهان این داستان وقت مناسبی نیست اما میتوانم براساس شنیده ها وخوانده ها و...از مرگ مردی بگویم که بی شک تاثیر گذار تر از زندگی آن مرد خواهد شد.
#حاج_قاسم هشت سال با صدام و حامیانش جنگیده وبعد از آن بجای آنکه مثل بسیاری از همرزمانش وارد بازی کثیف #تکاثر_ثروت_وقدرت شود کارهایی بزرگ در منطقه کرده که طبعا #کاربزرگ، دوستان بزرگ و دشمنان بزرگ می آفریند..
صهیونیستها، اعراب افراطی، و.. اهریمن بزرگ، امریکا،از دشمنان اویند ( طبعا بخشی از مردم منطقه) و بخش دیگری از مردم منطقه دوست دار اویند.
چندکار بسیار بزرگ او را بگویم که از دل مرگها زندگیهای بیشتری را بیرون کشیده. در قلع و قمع داعشیان وحشی نقشش بی بدیل است،در منکوب کردن اسراییل همینطور، در مجاب کردن پوتین برای ورود به سوریه همینطور، در نجات کردستان سفارشهای سردار به سران کردستان نهایتا مانع از تجزیه ی مورد استقبال اسراییل شده، در افغانستان آنگاه که تقلبات گسترده و حذف دکترعبدالله داشت افغانستان را به یک جنگ داخلی بی بازگشت دیگر می کشید #سردار با سفارشها و تحلیلهایش داستان را به امنیت رسانده و..
معلوم است من که خواهان حفظ یکپارچگی کشورهای منطقه و رفتن بسوی عدالتم این کارها را ستایش میکنم و آن تجزیه طلب که میخواهد در منطقه ای خون_خیز بنای کشتارهایی مهیب تر را بگذارد دشمن سردار است..او میگوید سردار در کشتن بسیاران نقش داشته من میگویم ؛اولا کشتارها راچه کسانی آغاز کردند وحمایت، وبه چه منظور؟ دوم این کشتارها جلوی بسیارتر کشتارها را گرفته.
بحث این نبود.در یادداشتی دیگر تحت عنوان #خروج_بر_تاریخ #ورود_به_اسطوره به این ابعاد خواهم پرداخت
اشاره به این موارد به این منظور بود که بگویم ؛زندگی سردار برکت داشته پس، مرگش هم میتواند برکت داشته باشد به شرطهاو شروطها
ج.ا.ا به سبب صدها دلیل ؛دشمنی بیگانکان، حماقت و بی تدبیری حاکمان و..به تنگنای سختی افتاده است.
بی عدالتی ها، فسادها و..سیاهی های جاری در صدر وذیل جامعه، نهایتا فاجعه ی آبان ماه را آفرید که باز و بنا به ابهام خودخواسته و ذاتی ج.ا و مخالفان و دشمنانش،ابعادش مشخص نشده. شکافی مهیب میان حاکمیت با مردم و مردم با مردم ایجاد شده ، موافقان افراطی دامن قدسی حاکمیت ج.ا را مبرا از هرگردی حتا کبریایی میدانند و مخالفان هیچ خیر و نوری در این حاکمیت نمی بینند اما این وسط فرقی هست؛
موافقان افراطی بیشتر ریشه های حمایتی شان در داخل است و مخالفان افراطی بیشتر از خارج حمایت میشوند توسط آمریکا و اسرائیل و انگلیس و اعرابی که برای اکثریت ملت ما به هیچوجه بهتر از حاکمیت_کارنابلد نیستند
در این آشوب زده ایام ناگهان مجنونی از تبار اهریمن، پوست خربزه میگذارد زیر پای آلت دستی مثل ترامپ و یک شخصیت نام و نشان دار و رسمی ایران را سخیفانه ترور می میکند و مرد از تاریخ می رود به اسطوره و اکثریت مردم رنجدیده از دواخل بی خرد و دشمن باخرد میدود زیر تابوت شهیدی که او را از خود میداند.
حالا توپ در زمین حاکمیت است او میتواندبه روش گذشته در باد این همه خلوص و عشق و حضور مردم متوهم شود که ؛ بعلع اینهمه خواهان دارم و فرمان ماشین داغان شده را همچنان بسپارد به امثال حسین شریعتمداری ها که جاده ی زندگی را یکطرفه معرفی کرده اند و اصلا باوری به #فرمان ندارند یا میتواند به سرعقل بیاید و از فرصت وفاقی که پیش آمده سعی در اصلاح امور کند و ماشین را بدست خردمندان بسپارد تا تعمییر شود..
زندگی #سردار_نیکنام برای ج.ا.ا پر برکت بوده در صورت قدرشناسی و خردورزی #شهادتش نیز برای ج ا.ا پربرکت تر خواهد شد مگر اینکه ج.ا بخواهد ایران را از ادامه ی نامش حذف کند.. ادامه 👇👇👇
#قرآن
#حکایت_فقری_که_وعده_شیطان_است(۱)
اگر قرآن متنی باشد برای همیشه که میتوان با تفکر در این #متن بسیاری چیزها دانست و کشف کرد و... نباید صرفا در ارجاعات تاریخی آن متوقف شد .
باور به #زمان_شکن بودن قرآن یا این تعبیر که #زمان_متن_مقدس چیزی است جز زمان به سنجش درآمده ی محدود برای زندگی در مجالی محدود ، بنیاد نگاه ما را به متن مقدس تغییر میدهد.
در این نگاه مدعا این است که #متن_مقدس ذاتا به گونه ای شکل گرفته که هم در بستر #زمان_کرانه_مند ( هر زمان معینی) معنا میشود و هم در زمانهای غیر مادی ...
حال غرض ازین مقدمه این بود که مثلاً در ذهن من #بنی_اسراییل هم آن قوم تاریخی منتسب به یعقوب و بعدها موسی و... نهایتا #تورات است با تمام تاریخ مبهم و مشخص و هم یک #تعبیر_قرآنی است برای همیشه...
در شکل اول شما در پی مستندات گوناگون اسطوره ای، تاریخی ، علمی ،زبانشناسی ،کلامی و.... میروید مثلا به یهود روزگار موسی یا حضرت رسول می پردازید و در نگاه دوم شما #منش بنی اسراییل را یک نوع #بود می یابید که در ادواری مختلف آن زمان کرانه مند #نمود های رنگارنگ دارد..
برویم سمت مصادیق بحث: در قرآن یکی از ویژگیهای بنی اسراییل #تحریف است ( بقره /۷۵ نساء /۴۶ مائده /۱۳ و ۴۲) که البته مثلا در سوره ی بقره میتوان علاوه بر بنی اسراییل تاریخی، رد پای کسان دیگری چون ایشان را بوضوح دید.
باری برخی تعابیری که حضرت قرآن درباره ی این #محرفین_الکلم به کار می برد اینگونه است.
ایشان قبلاً به خرد موضوعی را دریافته بوده اند ، اهل ذکر بوده و لذتش را چشیده اند در واقع در راه بوده اند و الحق هم اهل هدایت و #هادوا.. ( تعبیر بسیار زیرکانه ی قرآن و پاسخی به زبل بازی یهود) اما کم کم #سنگ شده اند #قست_قلوبهم اند ،فراموشکار شده اند ،مرض دارند ،آگاهانه تحریف میکنند و..
خب اینها شرح حال ما نیست و کسانی که در همه ی ادوار تاریخ انسان نمودهای گوناگون دارند ؟ اینها هشداری به من حق جو نیست که ممکن است الان جز بنی اسراییل شده باشم؟
خب بنی اسراییل اهل علم و دانش و ذکر و.. هستند از جایی (؟!؟) چیزی مطابق #میلشان، چیزی موید #نفسشان و.. نیست (مثلا نداشتن تصویری از خدا مانند قبطیان و روکردن به گاو سامری یا بعدها ظهور رسول امی)
اینجا به بعد #گمراهی آغاز میشود و روند سنگ شدن شروع ..اندوخته های نیک در راه بد بکار گرفته میشود و توانایی هایی که موجب هدایت و ارتقا بود زمینه ی ضلالت و سقوط میشود.
اگر قرار است در جایی خطاها و گناهان انسان تبدیل شود به حسنات ،خب برعکسش هم منطقی است یعنی همه ی اعمالی که واقعا . حقیقتا نیک بوده اند میروند در کفه ی سنگین گناه و تباهی ..
آری بنی اسراییل به خودبینی و خودرایی رسیده دیگر مسأله ی او به تعبیر حضرت امیر مرد است نه حق پس تحریف شروع میشود.
تحریف از حرف است هیچ ربطی هم به تفسیر و تاویل ندارد از جنس دیگری است . خروج و اخراج کردن از #موضع است خروج از #عدل و #معدلت است و نهایتا خروج از جایگاه خدا_انسان است. که خدا عدل هستی است و لاجرم خلیفه اش هم باید عدل هستی باشد.
مصداق میخواهید؟
احبار یهود بی شک اندوخته های علمی و معرفتی فراوان داشتند قومی که قرنها پیش از #محمد، از نیل تا جیحون را درنوردیده بود و از هرجا چیزی برگرفته بود ...
پیامبر مطالبی برای مسلمانان میگفت گهگاه مسلمانان در درک مطلب جا میماندند پس به شیوه ی مرسوم مدینه به حضرت رسالت میگفتند : #راعنا مارا دریاب ، رعایت کن، آهسته تر بگو ، دوباره بگو و...
#فرقان و #میزان #محک رسالت محمدی اکثریت یهود را از صراط_مستقیم جدا کرده بود ( به سبب نامطابق بودن حق با مردی که ایشان میخواستند) خب تحریف شروع شده بود . عبری و عربی همریشه اند کلمات مشابه بسیار دارند اما درهمین کلمات هم تلفظها متفاوت است و گاه با چرخشی زبانی معانی نیز بنیادین تغییر میکنند. یهود وقتی پای سخن پیامبر اکرم مینشست برای آزار روح محمدیه میگفت : راعنا اما طوری کلمه را تلفظ میکرد که از آن موضع ( جمع وعظ و تذکیر) و موضع خود کلمه ( مارا دریاب ) کنار میرفت ( حرف یعنی کنار ،حاشیه ) و معانی دیگری میداد از جمله : چوپان ما ...( طعنه به کار پیامبر و امی بودن او) یا مارا احمق حساب کن .. چیزی مثل اینکه امروزه مردم خطاب به سخنران میگویند : آره ما خریم
این مریضان خود را در پناه تلفظ عربی پناهان میکردند و اگر کسی هم معترض میشد ( چنانکه گویا سعد به سبب آشنایی با زبان و فرهنگ عبریان متوجه شد ) میگفتند این لهجه ی ماست
برای رفع این مشکل باید خط و مرزی ایجاد میشد پس کتاب مقدس به مسلمانان فرمود : قل انظرنا ..و یک کلمه خندقی عظیم شد چرا که اگر یهودی معرض میگفت راعنا کاملا منظورش مشخص بود و حکم به طرد خویش داده بود و اگر میگفت : انظرنا اسلام را پذیرفته بود..
شگفتی و اعجاز یعنی همین بدون خشونت و قلع و قمع و حصر .. اتفاق مورد نظر افتاده بود ..پس یهودیان 👇👇👇
#حکایت_فقری_که_وعده_شیطان_است(۱)
اگر قرآن متنی باشد برای همیشه که میتوان با تفکر در این #متن بسیاری چیزها دانست و کشف کرد و... نباید صرفا در ارجاعات تاریخی آن متوقف شد .
باور به #زمان_شکن بودن قرآن یا این تعبیر که #زمان_متن_مقدس چیزی است جز زمان به سنجش درآمده ی محدود برای زندگی در مجالی محدود ، بنیاد نگاه ما را به متن مقدس تغییر میدهد.
در این نگاه مدعا این است که #متن_مقدس ذاتا به گونه ای شکل گرفته که هم در بستر #زمان_کرانه_مند ( هر زمان معینی) معنا میشود و هم در زمانهای غیر مادی ...
حال غرض ازین مقدمه این بود که مثلاً در ذهن من #بنی_اسراییل هم آن قوم تاریخی منتسب به یعقوب و بعدها موسی و... نهایتا #تورات است با تمام تاریخ مبهم و مشخص و هم یک #تعبیر_قرآنی است برای همیشه...
در شکل اول شما در پی مستندات گوناگون اسطوره ای، تاریخی ، علمی ،زبانشناسی ،کلامی و.... میروید مثلا به یهود روزگار موسی یا حضرت رسول می پردازید و در نگاه دوم شما #منش بنی اسراییل را یک نوع #بود می یابید که در ادواری مختلف آن زمان کرانه مند #نمود های رنگارنگ دارد..
برویم سمت مصادیق بحث: در قرآن یکی از ویژگیهای بنی اسراییل #تحریف است ( بقره /۷۵ نساء /۴۶ مائده /۱۳ و ۴۲) که البته مثلا در سوره ی بقره میتوان علاوه بر بنی اسراییل تاریخی، رد پای کسان دیگری چون ایشان را بوضوح دید.
باری برخی تعابیری که حضرت قرآن درباره ی این #محرفین_الکلم به کار می برد اینگونه است.
ایشان قبلاً به خرد موضوعی را دریافته بوده اند ، اهل ذکر بوده و لذتش را چشیده اند در واقع در راه بوده اند و الحق هم اهل هدایت و #هادوا.. ( تعبیر بسیار زیرکانه ی قرآن و پاسخی به زبل بازی یهود) اما کم کم #سنگ شده اند #قست_قلوبهم اند ،فراموشکار شده اند ،مرض دارند ،آگاهانه تحریف میکنند و..
خب اینها شرح حال ما نیست و کسانی که در همه ی ادوار تاریخ انسان نمودهای گوناگون دارند ؟ اینها هشداری به من حق جو نیست که ممکن است الان جز بنی اسراییل شده باشم؟
خب بنی اسراییل اهل علم و دانش و ذکر و.. هستند از جایی (؟!؟) چیزی مطابق #میلشان، چیزی موید #نفسشان و.. نیست (مثلا نداشتن تصویری از خدا مانند قبطیان و روکردن به گاو سامری یا بعدها ظهور رسول امی)
اینجا به بعد #گمراهی آغاز میشود و روند سنگ شدن شروع ..اندوخته های نیک در راه بد بکار گرفته میشود و توانایی هایی که موجب هدایت و ارتقا بود زمینه ی ضلالت و سقوط میشود.
اگر قرار است در جایی خطاها و گناهان انسان تبدیل شود به حسنات ،خب برعکسش هم منطقی است یعنی همه ی اعمالی که واقعا . حقیقتا نیک بوده اند میروند در کفه ی سنگین گناه و تباهی ..
آری بنی اسراییل به خودبینی و خودرایی رسیده دیگر مسأله ی او به تعبیر حضرت امیر مرد است نه حق پس تحریف شروع میشود.
تحریف از حرف است هیچ ربطی هم به تفسیر و تاویل ندارد از جنس دیگری است . خروج و اخراج کردن از #موضع است خروج از #عدل و #معدلت است و نهایتا خروج از جایگاه خدا_انسان است. که خدا عدل هستی است و لاجرم خلیفه اش هم باید عدل هستی باشد.
مصداق میخواهید؟
احبار یهود بی شک اندوخته های علمی و معرفتی فراوان داشتند قومی که قرنها پیش از #محمد، از نیل تا جیحون را درنوردیده بود و از هرجا چیزی برگرفته بود ...
پیامبر مطالبی برای مسلمانان میگفت گهگاه مسلمانان در درک مطلب جا میماندند پس به شیوه ی مرسوم مدینه به حضرت رسالت میگفتند : #راعنا مارا دریاب ، رعایت کن، آهسته تر بگو ، دوباره بگو و...
#فرقان و #میزان #محک رسالت محمدی اکثریت یهود را از صراط_مستقیم جدا کرده بود ( به سبب نامطابق بودن حق با مردی که ایشان میخواستند) خب تحریف شروع شده بود . عبری و عربی همریشه اند کلمات مشابه بسیار دارند اما درهمین کلمات هم تلفظها متفاوت است و گاه با چرخشی زبانی معانی نیز بنیادین تغییر میکنند. یهود وقتی پای سخن پیامبر اکرم مینشست برای آزار روح محمدیه میگفت : راعنا اما طوری کلمه را تلفظ میکرد که از آن موضع ( جمع وعظ و تذکیر) و موضع خود کلمه ( مارا دریاب ) کنار میرفت ( حرف یعنی کنار ،حاشیه ) و معانی دیگری میداد از جمله : چوپان ما ...( طعنه به کار پیامبر و امی بودن او) یا مارا احمق حساب کن .. چیزی مثل اینکه امروزه مردم خطاب به سخنران میگویند : آره ما خریم
این مریضان خود را در پناه تلفظ عربی پناهان میکردند و اگر کسی هم معترض میشد ( چنانکه گویا سعد به سبب آشنایی با زبان و فرهنگ عبریان متوجه شد ) میگفتند این لهجه ی ماست
برای رفع این مشکل باید خط و مرزی ایجاد میشد پس کتاب مقدس به مسلمانان فرمود : قل انظرنا ..و یک کلمه خندقی عظیم شد چرا که اگر یهودی معرض میگفت راعنا کاملا منظورش مشخص بود و حکم به طرد خویش داده بود و اگر میگفت : انظرنا اسلام را پذیرفته بود..
شگفتی و اعجاز یعنی همین بدون خشونت و قلع و قمع و حصر .. اتفاق مورد نظر افتاده بود ..پس یهودیان 👇👇👇
#یادداشتهای_پریشانی از #محسن_بارانی
#مثلهای_سایر یا #گرانیگاههای_هویتی
و سالهاست که همچنان معتقدم که در ترسیم #شجره_نامه_ی_وجودی یک قوم یا تبار یا یک ملت، باید به آنچه میچرخد در زبان مردم و میماند در خاطره ی آن قوم بیشتر توجه کرد .
جوکها و لطیفه ها و مثلهای سایر بیانگر تجربه ی زیسته ی هر ملت در هیات یک پیکره ی واحد و زیستی است و ترسیم #ژنوم یک تبار از راه بررسی و تجزیه و تحلیل این به تعبیر من #گلمیخهای_ذهن ممکن است .
زبان ،ذهن است و هرچه اتفاق افتاده یا می افتد ربطی وثیق با ذهن و ذهنیت ما دارد.
انسان ایرانی معاصر اما در مواجه با این امر ستبر باز هم درغلتیده به یکی از همان ویژگی های عمومی اش؛ افراط ، که طبعا آن سوی این داستان تفریط است.
پررنگ کردن برخی از این مثلها و باورها و تاختن بی محابا به آنها و نتیجتا تیشه به ریشه ی آن #شجره_نامه زدن...شاید در استانبول و آران و آذربایجان شروع شد تا نماینده ی تام خود را در تهران بیابد. #صادق_هدایت را یکی از موثرترین کسانی میدانم که با طرح کاستیهای این حوزه بنیانگذار راهی شد که هنوز هم در میان نخبگان و مردم طرفدار دارد.
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو .. فروکوفته میشود اما درباره ی #دروغگو دشمن خداست هیچ نمی دانیم و...
کلاه خود نگه دار باد نبرد لعن می شود اما هرچه کنی به خود کنی اصلا بررسی نمیشود که آقا خانم ، چه میگوید این مثل سایر؟
مردم میگویند یعنی بدی و خوبی به خودت برمیگردد .. اما این هرگز معنای عبارت نیست. طبق این #گلمیخ_ذهن اصلا بدی یا خوبی نمیرود که برگردد ، در همان لحظه که انجام میدهی در حق خویش انجامش داده ای و این ظریفه ای مهیب در خود دارد.
گویا جهان و دیگران چیزی جز تو نیست.و تو ای انسان تمام این عظمت سترگی که جهانش می نامند.
و کدام فرهنگ را در جهان می یابید که چنین تعبیری از انسان بدهد!؟ هرچه کنی به خود کنی یعنی تو تمام #هستی ، هستی و هر کنشی از تو ( خیال و فکر و گفتار و کردار) مستقیما تو را مخاطب قرار می دهد. و این بود که آن در مه آلود اساطیر نهان اینقدر تکیه داشت بر پندار و گفتار و کردار نیک..
باری سخنم #عدل است و #تعادل.. که گویا امری است در سرحد محال وگرنه متعادلین بسیار می بودند.
حضرت حافظ گفته بود:
عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو
نفی حکمت نکن از بهر دل عامی چند..
باری نقد اگر نقد است و راه بجایی میبرد جدا کردن #سره از #ناسره است وگرنه بیان ممتد ناسره ها جز دردسر ندارد و البته باز به قول حضرت عشق حافظ بی مانند:
کمال سر محبت ببین نه نقص گناه
که هرکه بی هنر افتد نظر به عیب کند...
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
#محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#مثلهای_سایر یا #گرانیگاههای_هویتی
و سالهاست که همچنان معتقدم که در ترسیم #شجره_نامه_ی_وجودی یک قوم یا تبار یا یک ملت، باید به آنچه میچرخد در زبان مردم و میماند در خاطره ی آن قوم بیشتر توجه کرد .
جوکها و لطیفه ها و مثلهای سایر بیانگر تجربه ی زیسته ی هر ملت در هیات یک پیکره ی واحد و زیستی است و ترسیم #ژنوم یک تبار از راه بررسی و تجزیه و تحلیل این به تعبیر من #گلمیخهای_ذهن ممکن است .
زبان ،ذهن است و هرچه اتفاق افتاده یا می افتد ربطی وثیق با ذهن و ذهنیت ما دارد.
انسان ایرانی معاصر اما در مواجه با این امر ستبر باز هم درغلتیده به یکی از همان ویژگی های عمومی اش؛ افراط ، که طبعا آن سوی این داستان تفریط است.
پررنگ کردن برخی از این مثلها و باورها و تاختن بی محابا به آنها و نتیجتا تیشه به ریشه ی آن #شجره_نامه زدن...شاید در استانبول و آران و آذربایجان شروع شد تا نماینده ی تام خود را در تهران بیابد. #صادق_هدایت را یکی از موثرترین کسانی میدانم که با طرح کاستیهای این حوزه بنیانگذار راهی شد که هنوز هم در میان نخبگان و مردم طرفدار دارد.
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو .. فروکوفته میشود اما درباره ی #دروغگو دشمن خداست هیچ نمی دانیم و...
کلاه خود نگه دار باد نبرد لعن می شود اما هرچه کنی به خود کنی اصلا بررسی نمیشود که آقا خانم ، چه میگوید این مثل سایر؟
مردم میگویند یعنی بدی و خوبی به خودت برمیگردد .. اما این هرگز معنای عبارت نیست. طبق این #گلمیخ_ذهن اصلا بدی یا خوبی نمیرود که برگردد ، در همان لحظه که انجام میدهی در حق خویش انجامش داده ای و این ظریفه ای مهیب در خود دارد.
گویا جهان و دیگران چیزی جز تو نیست.و تو ای انسان تمام این عظمت سترگی که جهانش می نامند.
و کدام فرهنگ را در جهان می یابید که چنین تعبیری از انسان بدهد!؟ هرچه کنی به خود کنی یعنی تو تمام #هستی ، هستی و هر کنشی از تو ( خیال و فکر و گفتار و کردار) مستقیما تو را مخاطب قرار می دهد. و این بود که آن در مه آلود اساطیر نهان اینقدر تکیه داشت بر پندار و گفتار و کردار نیک..
باری سخنم #عدل است و #تعادل.. که گویا امری است در سرحد محال وگرنه متعادلین بسیار می بودند.
حضرت حافظ گفته بود:
عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو
نفی حکمت نکن از بهر دل عامی چند..
باری نقد اگر نقد است و راه بجایی میبرد جدا کردن #سره از #ناسره است وگرنه بیان ممتد ناسره ها جز دردسر ندارد و البته باز به قول حضرت عشق حافظ بی مانند:
کمال سر محبت ببین نه نقص گناه
که هرکه بی هنر افتد نظر به عیب کند...
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
#محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_روز
#دیدی_که_چگونه_گور...
این یادداشت یک آدم عادی در میانسالی است. انسانی عادی که مانندان او در این کشور بسیارانند.
انسانهایی عادی که باورها گفتارها و کردارهای بسیار غیرعادی مسند نشینانی بسیار عادی تر از خودشان تمام زندگی شان را به طرزی غیر عادی زیر و رو کرد.
...و اما بعد
#شیخ_محمد_یزدی حالا رسما مرده است.
مردم گویا اصلا خبر ندارند که یکی از تاثیرگذارترین افراد زندگیشان مرده ، هیچ خبری را پررنگ نمی کنند کأنه نه خانی آمده و نه خانی رفته. مردم طوفان به راه نمی اندازند چنانکه حدود دوماه پیش برای خسرو آوازشان #سیاوش_فرهنگشان قیامت به پاکردند تا در همین دنیا از جانب مردم عادی که آیینه ی خدایند،حساب محمدرضا شجریان روشن شود
آری او مرده. کسی که نتوانست شمع تولد نود سالگی اش را فوت کند و برود سمت نودویک سالگی،همچنین درآستانه ی ۹۰سالگی نتوانست کارش را در خبرگان رهبری شروع کند. بعد از پس زده شدن به دست مردم تهران راهی قم شد و با یار غارش توانست با رد صلاحیت رقبا ۳۳درصد آرا را به دست آورد و برود شورایی که بیش غز سه دوره آنجا بود. و اکنون ملک الموت او را جایی برده و لابد به آنچه کرد درگیر است و مشغول پاسخگویی..
#شیخ_محمد_یزدی هشت سال نمایندگی مجلس، عضویت تقریبا مادم العمر در شورای نگهبان ، ده سال ریاست مهمترین قوه ی کشور ( قضاییه) در همین جا دخترش را سرپرست امور زنان کرد تا یک محرم مسایل زنان را به او برساند. این محرم همسر رییس دانشکده ی حقوق دانشگاه تهران است که دخترشان زهرا تخشید در امریکا مشغول کسب علوم الهی است.
به هرحال وقتی پایم به دانشگاه تهران باز شده بود او گهگاه میشد امام جمعه تا من نوجوان نماز جمعه را #فرادا نیت کنم نه به امامت کسی که با خشم و غضب هرکس جز تبار خویش را فرو میکوفت و... مگر اول شرط امامت #عدل نبود؟ و مگر شیعه عدالت را مفصل توحید و نبوت و معاد با امامت نمی دانست؟ خب هرکس از میانه تخطی کند اقتدا پذیر نیست که و.... به این شکل استدلال و برهان میکردم و...
بعدها ( خیلی بعدها) وقتی اینهمه مسئول درباره ی آن آیة الله آنهمه مسئول با همان خشم و غضب بیست سی سال قبل بدون اینکه گذر زمانش کمی متعادل کند خروشید:
شما در قم هم خیلی موثر نبودید چه رسد به نجف؟
بروید نجف مگر قم بدون شما دچار مشکل میشود؟
به اسم مدرسه علمیه کاخ ساختند... از کجا آوردی ساختی و...
پرده بر افتاده بود بویژه که آن رییس قوه ی قضاییه که ویرانه ای را به ارث برده بود چتین ها گفت و نوشت:
- بنده سینه ام خزانه الاسرار اتهامات .... است.
(مگر قرار بوده ریاست نجات بخش ترین قوه ی هر کشور رازدار اتهامات باشد؟ مگر وظایفش چیز دیگری نبوده!؟( آها یادم آمد وقتی رییس جمهور محبوب شیخ محمد یزدی میگفت سوپور ( رفتگر ) است نه شهردار یا رییس جمهور این هم عجیب نبود لابد)
باری آیت الله گفت: شما ساختمان هایی را به #لطایف_الحیل ازدست مسئولین در آوردید
- شما جز داد و قال و توهین به مسئولین و بزرگان و تحقیر کردن آیا کار دیگری کرده اید؟
شما با آیت الله #شبیری چه کردید؟ در عرصههای تحقیق و پژوهش چه؟ حاشیه ی شما بر کتاب القضاء حد تحصیلات جناب عالی و استفراغ وسعتان درباب احکام را نشان میدهد. فهم محققانی چون نائینی و عراقی و اصفهانی ازسوی شما انتظاری بی مورد است گاه فهم همین قوانین فارسی مصوب نیز مفقود است...
باری اینها جملات من نیست بزرگی از بزرگان نظام در باره ی کسی چنین گفته که بیش از چهار دهه در اصلی ترین مراکز تصمیم گیری این کشور بوده است. تصمیماتی بسیار غیر عادی که زندگی میلیون ها میلیون انسان عادی مثل مرا زیر و زبر کرده است.
حال در نود سالگی شیخ محمد یزدی مرده اما آثار گفتارها و کردارهایش تا قیامت بجاست..
و من فکر میکنم آیا حق با مغبچه ی ترسایی است؟! هم او که حافظ در سحرگاه های بازگشت از شب بیداری های مستی و مکاشفه ، بر در میخانه اش دید و حافظ قرآن خندید و گفت:
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
وای اگر از پس امروز بود فردایی..
گرفتید که؟! مغبچه ی ترسایی احتمالا همان نوجوان هویت طلبی بوده که سحرگاه داشته میرفته مسجد برای نماز جماعت بعد در راه حافظ را دیده که ...
#محسن_یارمحمدی ۲۰آذر۱۳۹۹
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#دیدی_که_چگونه_گور...
این یادداشت یک آدم عادی در میانسالی است. انسانی عادی که مانندان او در این کشور بسیارانند.
انسانهایی عادی که باورها گفتارها و کردارهای بسیار غیرعادی مسند نشینانی بسیار عادی تر از خودشان تمام زندگی شان را به طرزی غیر عادی زیر و رو کرد.
...و اما بعد
#شیخ_محمد_یزدی حالا رسما مرده است.
مردم گویا اصلا خبر ندارند که یکی از تاثیرگذارترین افراد زندگیشان مرده ، هیچ خبری را پررنگ نمی کنند کأنه نه خانی آمده و نه خانی رفته. مردم طوفان به راه نمی اندازند چنانکه حدود دوماه پیش برای خسرو آوازشان #سیاوش_فرهنگشان قیامت به پاکردند تا در همین دنیا از جانب مردم عادی که آیینه ی خدایند،حساب محمدرضا شجریان روشن شود
آری او مرده. کسی که نتوانست شمع تولد نود سالگی اش را فوت کند و برود سمت نودویک سالگی،همچنین درآستانه ی ۹۰سالگی نتوانست کارش را در خبرگان رهبری شروع کند. بعد از پس زده شدن به دست مردم تهران راهی قم شد و با یار غارش توانست با رد صلاحیت رقبا ۳۳درصد آرا را به دست آورد و برود شورایی که بیش غز سه دوره آنجا بود. و اکنون ملک الموت او را جایی برده و لابد به آنچه کرد درگیر است و مشغول پاسخگویی..
#شیخ_محمد_یزدی هشت سال نمایندگی مجلس، عضویت تقریبا مادم العمر در شورای نگهبان ، ده سال ریاست مهمترین قوه ی کشور ( قضاییه) در همین جا دخترش را سرپرست امور زنان کرد تا یک محرم مسایل زنان را به او برساند. این محرم همسر رییس دانشکده ی حقوق دانشگاه تهران است که دخترشان زهرا تخشید در امریکا مشغول کسب علوم الهی است.
به هرحال وقتی پایم به دانشگاه تهران باز شده بود او گهگاه میشد امام جمعه تا من نوجوان نماز جمعه را #فرادا نیت کنم نه به امامت کسی که با خشم و غضب هرکس جز تبار خویش را فرو میکوفت و... مگر اول شرط امامت #عدل نبود؟ و مگر شیعه عدالت را مفصل توحید و نبوت و معاد با امامت نمی دانست؟ خب هرکس از میانه تخطی کند اقتدا پذیر نیست که و.... به این شکل استدلال و برهان میکردم و...
بعدها ( خیلی بعدها) وقتی اینهمه مسئول درباره ی آن آیة الله آنهمه مسئول با همان خشم و غضب بیست سی سال قبل بدون اینکه گذر زمانش کمی متعادل کند خروشید:
شما در قم هم خیلی موثر نبودید چه رسد به نجف؟
بروید نجف مگر قم بدون شما دچار مشکل میشود؟
به اسم مدرسه علمیه کاخ ساختند... از کجا آوردی ساختی و...
پرده بر افتاده بود بویژه که آن رییس قوه ی قضاییه که ویرانه ای را به ارث برده بود چتین ها گفت و نوشت:
- بنده سینه ام خزانه الاسرار اتهامات .... است.
(مگر قرار بوده ریاست نجات بخش ترین قوه ی هر کشور رازدار اتهامات باشد؟ مگر وظایفش چیز دیگری نبوده!؟( آها یادم آمد وقتی رییس جمهور محبوب شیخ محمد یزدی میگفت سوپور ( رفتگر ) است نه شهردار یا رییس جمهور این هم عجیب نبود لابد)
باری آیت الله گفت: شما ساختمان هایی را به #لطایف_الحیل ازدست مسئولین در آوردید
- شما جز داد و قال و توهین به مسئولین و بزرگان و تحقیر کردن آیا کار دیگری کرده اید؟
شما با آیت الله #شبیری چه کردید؟ در عرصههای تحقیق و پژوهش چه؟ حاشیه ی شما بر کتاب القضاء حد تحصیلات جناب عالی و استفراغ وسعتان درباب احکام را نشان میدهد. فهم محققانی چون نائینی و عراقی و اصفهانی ازسوی شما انتظاری بی مورد است گاه فهم همین قوانین فارسی مصوب نیز مفقود است...
باری اینها جملات من نیست بزرگی از بزرگان نظام در باره ی کسی چنین گفته که بیش از چهار دهه در اصلی ترین مراکز تصمیم گیری این کشور بوده است. تصمیماتی بسیار غیر عادی که زندگی میلیون ها میلیون انسان عادی مثل مرا زیر و زبر کرده است.
حال در نود سالگی شیخ محمد یزدی مرده اما آثار گفتارها و کردارهایش تا قیامت بجاست..
و من فکر میکنم آیا حق با مغبچه ی ترسایی است؟! هم او که حافظ در سحرگاه های بازگشت از شب بیداری های مستی و مکاشفه ، بر در میخانه اش دید و حافظ قرآن خندید و گفت:
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
وای اگر از پس امروز بود فردایی..
گرفتید که؟! مغبچه ی ترسایی احتمالا همان نوجوان هویت طلبی بوده که سحرگاه داشته میرفته مسجد برای نماز جماعت بعد در راه حافظ را دیده که ...
#محسن_یارمحمدی ۲۰آذر۱۳۹۹
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#میز_یا_میدان ادامه 👆👆👆👆
درباره ی امریکای قدرتمند نیز که بزرگترین میدانها را دارد و البته ابزار و سلاح و مردان میدان، یک نکته ی اساسی وجود دارد.
ما دهه هاست که می شنویم امریکا خطاب به دیگران مخالف و دشمن و.. میگوید تمام گزینه ها روی میز است و ذهن فلجمان نمی فهمد چه می گوید.
از تمام گزینه ها جنگ به ذهنمان می رسد چون #ما_مرد_جنگیم یعنی به تمام فکر نمی کنیم یعنی پرپوگاندا به بچه های این مملکت نگفته گفتگو، تفاهم ، همکاری ، و حتا عقب نشینی مناسب هم جز گزینه ها است و از آن مهمتر نفهمیده که روی #میز است. یعنی امریکا حتا برای جنگیدن از روی میز باید بگذرد تو بگو دهها میز مشورتی خبرگان گوناگون است که به رییس جمهور می گوید بجنگ ، کجا، چطور ،با چه اهدافی و چقدر .. (شما بگویید شعار می دهد خب لااقل شعارش را دارد) این است که امروز در پی پایان دادن به جنگهای بی پایان است به گمانم امریکا در این تغییر رویه کاری را دارد میکند که ژاپن ، آلمان و این اواخر چین کرده است. آمریکا فهمیده جهان جدید #میدان جدید دارد و در این میدان جدید هرکس زودتر برسد و گاوش را ببندد در نبرد فردا زور بیشتری خواهد داشت چون دارد از قلمرو و حریمش دفاع میکند. تا امروز آمریکا بازی را به چین باخته است بویژه وقتی مردم محروم و آسیب دیده و تحقیر شده ی جنوب امریکا تن دادند برگزیدن هیولاهایی مثل #نتن_یاهو، ترامپ و وزیر جنگ انسان کشی مانند پمپئو..
اما همان جامعه از جای به بعد دید سیاستهای گذشته در جنگ و سرناسارگاری داشتن با دنیا ، ایشان بازنده ی عن قریب افعی زرد خواهد کرد
این است که دارند برمی گردند تا ...
و اما هدف من این سخنان این بود.
که جهان امروز ، #جهان_میز_و_میدان است ودقیقا میز و میدان. اگر میزی نباشد میدان میدان اهریمن است و اگر میدان نباشد میزی در کار نخواهد بود.
شاید اینجا هم باید برگشت به آن جایگاه شگفت که در فرهنگ ما #عدل می نامند آن میانه ای که باریکتر از موست. لا میز و لا میدان بل #امر_بین_امرین اما ما برای ایستادن در چنین جایگاه خطیری آغاز کرده ایم تربیتی را که چنین انسانهایی را پدید آورد؟
برای پاسخ زیاد زحمت نکشید سری به جامعه بزنید جهان مجازی تا ببینید هنوز صداهای بلند و عربده های نژند از آن کیان است. هرچند صدای اهل میانه به هزار دلیل نسبت به مثلا چهل پنجاه سال پیش بیشتر شده اما تا تشکیل یک گروه اقلیت اما تاثیرگذار اهل عدل ما هنوز فاصله داریم. زیرا هنوز پول و جایگاه و.. دست دو گروه دیگر است..
اما تاریخ گذشته و حال پراست از نمونه هایی برای پند گیری و عبرت پذیری و البته اینها برای کسانی مفید خواهد بود که از له قلب هستند یا از اولی الالباب ، با از اهالی اعتبار، یا از لعلکم یتفکرون و... کسانی که از این گروهها نباشند طبعا می روند جز همان ها که چشم و گوش دارند اما نه میبینند و نه می شنوند.
#محسن_یارمحمدی
۷اردیبهشت۱۴۰۰
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
درباره ی امریکای قدرتمند نیز که بزرگترین میدانها را دارد و البته ابزار و سلاح و مردان میدان، یک نکته ی اساسی وجود دارد.
ما دهه هاست که می شنویم امریکا خطاب به دیگران مخالف و دشمن و.. میگوید تمام گزینه ها روی میز است و ذهن فلجمان نمی فهمد چه می گوید.
از تمام گزینه ها جنگ به ذهنمان می رسد چون #ما_مرد_جنگیم یعنی به تمام فکر نمی کنیم یعنی پرپوگاندا به بچه های این مملکت نگفته گفتگو، تفاهم ، همکاری ، و حتا عقب نشینی مناسب هم جز گزینه ها است و از آن مهمتر نفهمیده که روی #میز است. یعنی امریکا حتا برای جنگیدن از روی میز باید بگذرد تو بگو دهها میز مشورتی خبرگان گوناگون است که به رییس جمهور می گوید بجنگ ، کجا، چطور ،با چه اهدافی و چقدر .. (شما بگویید شعار می دهد خب لااقل شعارش را دارد) این است که امروز در پی پایان دادن به جنگهای بی پایان است به گمانم امریکا در این تغییر رویه کاری را دارد میکند که ژاپن ، آلمان و این اواخر چین کرده است. آمریکا فهمیده جهان جدید #میدان جدید دارد و در این میدان جدید هرکس زودتر برسد و گاوش را ببندد در نبرد فردا زور بیشتری خواهد داشت چون دارد از قلمرو و حریمش دفاع میکند. تا امروز آمریکا بازی را به چین باخته است بویژه وقتی مردم محروم و آسیب دیده و تحقیر شده ی جنوب امریکا تن دادند برگزیدن هیولاهایی مثل #نتن_یاهو، ترامپ و وزیر جنگ انسان کشی مانند پمپئو..
اما همان جامعه از جای به بعد دید سیاستهای گذشته در جنگ و سرناسارگاری داشتن با دنیا ، ایشان بازنده ی عن قریب افعی زرد خواهد کرد
این است که دارند برمی گردند تا ...
و اما هدف من این سخنان این بود.
که جهان امروز ، #جهان_میز_و_میدان است ودقیقا میز و میدان. اگر میزی نباشد میدان میدان اهریمن است و اگر میدان نباشد میزی در کار نخواهد بود.
شاید اینجا هم باید برگشت به آن جایگاه شگفت که در فرهنگ ما #عدل می نامند آن میانه ای که باریکتر از موست. لا میز و لا میدان بل #امر_بین_امرین اما ما برای ایستادن در چنین جایگاه خطیری آغاز کرده ایم تربیتی را که چنین انسانهایی را پدید آورد؟
برای پاسخ زیاد زحمت نکشید سری به جامعه بزنید جهان مجازی تا ببینید هنوز صداهای بلند و عربده های نژند از آن کیان است. هرچند صدای اهل میانه به هزار دلیل نسبت به مثلا چهل پنجاه سال پیش بیشتر شده اما تا تشکیل یک گروه اقلیت اما تاثیرگذار اهل عدل ما هنوز فاصله داریم. زیرا هنوز پول و جایگاه و.. دست دو گروه دیگر است..
اما تاریخ گذشته و حال پراست از نمونه هایی برای پند گیری و عبرت پذیری و البته اینها برای کسانی مفید خواهد بود که از له قلب هستند یا از اولی الالباب ، با از اهالی اعتبار، یا از لعلکم یتفکرون و... کسانی که از این گروهها نباشند طبعا می روند جز همان ها که چشم و گوش دارند اما نه میبینند و نه می شنوند.
#محسن_یارمحمدی
۷اردیبهشت۱۴۰۰
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#راز_حافظ_بودن
همچنان باور دارم شناخت #حافظ و به اعتباری #حافظ_شدن، یکی از راههای رستگاری ایرانیان است.
چرایش و توضیحش مفصل است. همین یک جمله ی بسیار بزرگ را بگویم که شرحش نیز البته بسیار مفصل است.
« #مقام_حافظ راه رستگاری ماست.»
و مقام حافظ #عدل_انسانی است. عدل در اینجا بجز داد معنای اصلیاش را دارد. در #میان و میانه ایستادن.
حافظ در میانهی انسان و طبعا جهان_انسانی ایستاده است. این «در میانهی همه چیز ایستادن» مقامی است که میشود درش بهترین قضاوتها را داشت زیرا بهترین جایگاه را برای دیدن داری. در این مقام تو به سمت چیزی غش نکرده ای. فاصلهات با هر چیز یک اندازه است از کسی دور نیستی تا به به کسی نزدیک باشی.
رسیدن این مقام البته بسیار بسیار دشوار است و ماندن درش بسیار بسیار دشوارتر...
بشود روزی و روزهایی که تر این باره بگوییم و بشنویم. تا آن موعد غزلی ناب از حافظ_انسان را بخوانیم:
صوفی نهاد دام و سَرِ حُقِّه، باز کرد
بنیادِ مکر با فلکِ حُقِّهباز کرد
بازیِ چرخ بشکندش بیضه در کلاه
زیرا که عَرضِ شعبده با اهلِ راز کرد
ساقی بیا که شاهدِ رعنایِ صوفیان
دیگر به جلوه آمد و آغازِ ناز کرد
این مطرب از کجاست که سازِ عراق ساخت؟
و آهنگ بازگشت به راهِ حجاز کرد
ای دل بیا که ما به پناهِ خدا رویم
زآنچ آستینِ کوته و دستِ دراز کرد
صنعت مَکُن که هر که محبت نه راست باخت
عشقش به روی دل درِ معنی فراز کرد
فردا که پیشگاهِ حقیقت شود پدید
شرمنده رَهرُوی، که عمل بر مجاز کرد
ای کبک خوش خُرام کجا میروی؟ بایست
غَرِّه مشو که گربهٔ زاهد نماز کرد
حافظ مکن ملامتِ رندان که در ازل
ما را خدا ز زهدِ ریا بینیاز کرد..
#محسن_یارمحمدی
دانش آموختهی دکتری زبان و ادبیات فارسی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
همچنان باور دارم شناخت #حافظ و به اعتباری #حافظ_شدن، یکی از راههای رستگاری ایرانیان است.
چرایش و توضیحش مفصل است. همین یک جمله ی بسیار بزرگ را بگویم که شرحش نیز البته بسیار مفصل است.
« #مقام_حافظ راه رستگاری ماست.»
و مقام حافظ #عدل_انسانی است. عدل در اینجا بجز داد معنای اصلیاش را دارد. در #میان و میانه ایستادن.
حافظ در میانهی انسان و طبعا جهان_انسانی ایستاده است. این «در میانهی همه چیز ایستادن» مقامی است که میشود درش بهترین قضاوتها را داشت زیرا بهترین جایگاه را برای دیدن داری. در این مقام تو به سمت چیزی غش نکرده ای. فاصلهات با هر چیز یک اندازه است از کسی دور نیستی تا به به کسی نزدیک باشی.
رسیدن این مقام البته بسیار بسیار دشوار است و ماندن درش بسیار بسیار دشوارتر...
بشود روزی و روزهایی که تر این باره بگوییم و بشنویم. تا آن موعد غزلی ناب از حافظ_انسان را بخوانیم:
صوفی نهاد دام و سَرِ حُقِّه، باز کرد
بنیادِ مکر با فلکِ حُقِّهباز کرد
بازیِ چرخ بشکندش بیضه در کلاه
زیرا که عَرضِ شعبده با اهلِ راز کرد
ساقی بیا که شاهدِ رعنایِ صوفیان
دیگر به جلوه آمد و آغازِ ناز کرد
این مطرب از کجاست که سازِ عراق ساخت؟
و آهنگ بازگشت به راهِ حجاز کرد
ای دل بیا که ما به پناهِ خدا رویم
زآنچ آستینِ کوته و دستِ دراز کرد
صنعت مَکُن که هر که محبت نه راست باخت
عشقش به روی دل درِ معنی فراز کرد
فردا که پیشگاهِ حقیقت شود پدید
شرمنده رَهرُوی، که عمل بر مجاز کرد
ای کبک خوش خُرام کجا میروی؟ بایست
غَرِّه مشو که گربهٔ زاهد نماز کرد
حافظ مکن ملامتِ رندان که در ازل
ما را خدا ز زهدِ ریا بینیاز کرد..
#محسن_یارمحمدی
دانش آموختهی دکتری زبان و ادبیات فارسی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادستان
- چند گزارهی تاریخی دربارهی #عاشورا
پیش از این درباره ی عاشورا چندین یادداشت در همین کانال تلگرامی نوشتهام و اکنون چند نکتهی بسیار مهم تاریخی را یادآوری میکنم که به نظرم بسیار قابل توجه است.
۱- معاویه همچون پدرش حب ریاست فراوان داشت او برای رسیدن به جاه و مقام از هیچ کاری دریغ نداشت. خونخواهی مزورانهی او از عثمان و انتساب قاتلان او به علی در واقع نبرد علنی او با خاندان علی بود برای حفظ قدرت و خلافت در خاندان خود.
او که در پیمان شکنی بسیار ید طولایی داشت در بیعت ستاندن برای یزید کم سن و سال نیز بدعت پیشه کرد و از قضا بیعت نکنندهگان را خوب معرفی کرد و خواهان آن شد که بر حسین بن علی سخت نگیرند. جالب اینجاست او در نامه ای تهدیدآمیز به امام ولایت او را #فتنه خواند.
۲- در نامه به کوفیان حسین بن علی بر امام بودن ونه خلیفه بودن خود تاکید داشت. او امام را عامل به قرآن و برپادارنده و برقرارکنندهی قسط و عدل میدانست.
این نکته در تاریخ تشیع راستین اساسیترین موضوع است. شیعه در کنار سه اصل دیگر از آنجهت به امامت قائل است که امام درک کننده ی باطن است در بُعد فردی، و درپی قسط و عدل است در بعد اجتماعی. بدین قرار، هر گروهی در طول تاریخ احیاگر #عدل نباشد بهصورت ذاتی، امامت را هم ندارد و بدین شکل ربطی به شیعه نخواهد داشت .
۳- ابن زیاد با تهدید و نیز دادن #عطا (خرج سالیانه ای که در آغاز سال ،محرم، به مردم بویژه سپاهیان میدادند) مردم را از فتنه و عواقب آن برحذر میداشت.
۴- معاویه نیز خروج بر خلفا را( عثمان و طبعن خودش) فتنه و کفر مینامید. او حجربنعدی و یارانش را رؤسایفتنه نامید و همه را کشت.
۵- ابن سعد کارگزار ابن زیاد در جنگ با حسین (ع) سپاهیان خود را «خیلالله » نامید و بدین نام آنها را در حمله به سپاه اندک امام سوم شیعیان تهییج میکرد.
۵- عمر بن حجاج به سپاه خود میگفت : در کشتن این از دین برگشتهگان درنگ و تردید نکنید..
۶- کشمکشهای واپسین محرم خونین چند روز طول کشید اما حسین(ع) نه راضی به آغازگربودن جنگ میشد ونه به خلافت مشتی فاسد آری میگفت. نهایتن نبرد عاشورا پس از نماز صبح آغاز شد و بعد از نماز ظهر پایان گرفت. در هنگام این نمازها سپاهیان کوفه نعره می زدند «نماز شما پذیرفته نیست». کأنه خدا بودند.
۷- در آخرین لحظات نبرد امام حسین باوجود زخمهای بسیار با سپاه یزید میجنگید چنانکه نهایتن او را محاصره کردند و به صورت جمعی تیغ و نیزه و شمشیر بر او نهادند. سنان بن انس نخعی، سر حسین بن علی را برید و به خولی بن یزید سپرد.
عمر بن سعد به فرمان ابن زیاد به داوطلبان دستور داد با اسب بر پیکر حسین بن علی(ع) بتازند. آنگاه بر ۸۸تن از کشتهشدهگان سپاه خود نماز خواند و ایشان را دفن کرد و پیکرهای تکه تکه شده ی همراهان امام را رها کرد و به کوفه بازگشت...
پ.ن: مطالب بالا را در کتابهایی که بلاذری، طبری، مسعودی، دینوری و.. نوشتهاند میتوان مشاهده کرد ...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
- چند گزارهی تاریخی دربارهی #عاشورا
پیش از این درباره ی عاشورا چندین یادداشت در همین کانال تلگرامی نوشتهام و اکنون چند نکتهی بسیار مهم تاریخی را یادآوری میکنم که به نظرم بسیار قابل توجه است.
۱- معاویه همچون پدرش حب ریاست فراوان داشت او برای رسیدن به جاه و مقام از هیچ کاری دریغ نداشت. خونخواهی مزورانهی او از عثمان و انتساب قاتلان او به علی در واقع نبرد علنی او با خاندان علی بود برای حفظ قدرت و خلافت در خاندان خود.
او که در پیمان شکنی بسیار ید طولایی داشت در بیعت ستاندن برای یزید کم سن و سال نیز بدعت پیشه کرد و از قضا بیعت نکنندهگان را خوب معرفی کرد و خواهان آن شد که بر حسین بن علی سخت نگیرند. جالب اینجاست او در نامه ای تهدیدآمیز به امام ولایت او را #فتنه خواند.
۲- در نامه به کوفیان حسین بن علی بر امام بودن ونه خلیفه بودن خود تاکید داشت. او امام را عامل به قرآن و برپادارنده و برقرارکنندهی قسط و عدل میدانست.
این نکته در تاریخ تشیع راستین اساسیترین موضوع است. شیعه در کنار سه اصل دیگر از آنجهت به امامت قائل است که امام درک کننده ی باطن است در بُعد فردی، و درپی قسط و عدل است در بعد اجتماعی. بدین قرار، هر گروهی در طول تاریخ احیاگر #عدل نباشد بهصورت ذاتی، امامت را هم ندارد و بدین شکل ربطی به شیعه نخواهد داشت .
۳- ابن زیاد با تهدید و نیز دادن #عطا (خرج سالیانه ای که در آغاز سال ،محرم، به مردم بویژه سپاهیان میدادند) مردم را از فتنه و عواقب آن برحذر میداشت.
۴- معاویه نیز خروج بر خلفا را( عثمان و طبعن خودش) فتنه و کفر مینامید. او حجربنعدی و یارانش را رؤسایفتنه نامید و همه را کشت.
۵- ابن سعد کارگزار ابن زیاد در جنگ با حسین (ع) سپاهیان خود را «خیلالله » نامید و بدین نام آنها را در حمله به سپاه اندک امام سوم شیعیان تهییج میکرد.
۵- عمر بن حجاج به سپاه خود میگفت : در کشتن این از دین برگشتهگان درنگ و تردید نکنید..
۶- کشمکشهای واپسین محرم خونین چند روز طول کشید اما حسین(ع) نه راضی به آغازگربودن جنگ میشد ونه به خلافت مشتی فاسد آری میگفت. نهایتن نبرد عاشورا پس از نماز صبح آغاز شد و بعد از نماز ظهر پایان گرفت. در هنگام این نمازها سپاهیان کوفه نعره می زدند «نماز شما پذیرفته نیست». کأنه خدا بودند.
۷- در آخرین لحظات نبرد امام حسین باوجود زخمهای بسیار با سپاه یزید میجنگید چنانکه نهایتن او را محاصره کردند و به صورت جمعی تیغ و نیزه و شمشیر بر او نهادند. سنان بن انس نخعی، سر حسین بن علی را برید و به خولی بن یزید سپرد.
عمر بن سعد به فرمان ابن زیاد به داوطلبان دستور داد با اسب بر پیکر حسین بن علی(ع) بتازند. آنگاه بر ۸۸تن از کشتهشدهگان سپاه خود نماز خواند و ایشان را دفن کرد و پیکرهای تکه تکه شده ی همراهان امام را رها کرد و به کوفه بازگشت...
پ.ن: مطالب بالا را در کتابهایی که بلاذری، طبری، مسعودی، دینوری و.. نوشتهاند میتوان مشاهده کرد ...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹