نیازستان
1.55K subscribers
790 photos
107 videos
132 files
236 links
به ایران:
قسم به موی تو و گیسوان بر بادت
غریق آتش نسیان نمی‌شود یادت..
(حوصله دارید هم‌راه شوید)

ارتباط با ادمین
@Mohsenbarani_niyaz
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
#کتاب_بخوانیم

#داستان_یک_روح

#صادق_هدایت یکی از پیش روان و بنیانگذران حرکتهای جدید هنری، ادبی، فرهنگی و... ایران است.

و همه ی پیش روان و بنیانگذران به سببهای مختلف (مثلا ذات پیشقراولی، هیجان زدگی و...) هم سنت نیک بنا کرده اند و هم سنت زشت...
#هدایت ِ برآمده در خاندان قاجار چهار ساله بود که مردم را عاصی ِ #قاجار دید تا شاه قجر در تابستان ۱۲۸۵ مجبور شود فرمان مشروطه را امضا کند و سیر محدودیت و سقوط ایل قاجار سرعت گیرد..

تاثیر این محرومیت از مصادر اجدادی چه تاثیری بر نگاه یک جوان هنرمند و حساس داشته است؟!
وقتی #هدایت بیست ساله بود رضای میرپنج دیگر شاه شده بود و اصلاحات از بالا را آغاز کرده بود..
در چنین فضای پر تنش اجتماعی، تاریخی و شخصی است که #بوف_کور شکل میگیرد. فضای گذاری که ما همچنان در آن نفس میکشیم.
در دمدمه های این گذار کتابی پدید امده که بیش از هرکتاب معاصر دیگری در هاله ی ابهام تنیده شده و گویا سرنوشت ازلی اش باید همچون نویسنده اش بوده باشد..
#هدایت بوف ِ کور ِ دست نویس را در پنجاه نسخه در #بمبئی پلی کپی کرد واز آنجهت که نمیتوانست آن را به نام خود به طهران بفرستد، سی نسخه اش را برای جمال زاده در سوییس فرستاد تا او بیست وهشت نسخه را به طهران ارسال کند و بعدها یکی دیگر از نسخه ها را به کتابخانه ی مرکزی دانشگاه طهران هدیه دهد..

کتاب، پس از انتقام ِ مذبوحانه ی انگلیس همیشه غدار از شاه وقت،بصورت پاورقی در روزنامه ی ایران ِ #مستعان چاپ شد و پس از آن در پانصد نسخه چاپی به بازار نشر راه یافت.همه ی این چاپها همراه دخل و تصرفاتی است، هم از جانب نویسنده و هم به سبب دست درازی دیگران...

همین سخنان برای اثبات عجیب بودن این کتاب ِ شصت صفحه ای ( چاپ طهران ۹۵ص) بس است.
بازتابها،مهر و کینها، تاثیرات و... همه وهمه تا امروز کتاب را در مه آلودی وسوسه انگیز و ترس آور فروبرده است.

#سیروس شمیسا چاپ اول #داستان_یک_روح را پس از گشایشهای دهه ی هفتاد روانه ی بازار کرد و بارها شاهد تجدید چاپ آن بود.

منتقد و مفسر کتاب با تکیه بر اندوخته های ذهنی و دریافتهای خویش تلاش کرده #بوف_کور را براساس رویکرد اساطیری و مباحث روانکاوانه ی #یونگ به بستر #هرمونتیک بکشاند و مغازله ها و مجادله های دو روح را به تصویر بکشد..
این کتاب خواندنی است بویژه این #دکتر_شمیسا متن اصلی کتاب را
(البته مقطع) در پایان نظرات خویش جای داده است.
#بیست_و_هشت بهمن سال روز به دنیا آمدن مردی است که پس از گذشت شش هفت دهه از مرگش، هنوز در معرض نوری آنچنان که باید قرار نگرفته است..

نور یا انوار؟! #شمیسا تلاش کرده نوری بر خلوت آن روح مرموز بتاباند..

@niyazestanbarani
#موج_چیست_موج_سوار_کیست
#یادداشت_روز

ما جامعه ای بیمار و تب زده داریم و یکی از نشانه های چنین جامعه ای #تلاطم است.
ما جامعه ای #متلاطم داریم و در جامعه ی متلاطم چیزی که زیاد است #لطمه است.
جامعه ی ما پس از برخورد و شکست تحقیر آمیز از غرب استعاره ای (عثمانی، روسیه، فرانسه، انگلستان ، آمریکا و...) دهه هاست که گرفتار امواج گوناگون شده و می شود. و محصول این امواج نیز طبعا ظهور موج سواران قهاری است که بزرگترین ویژگی همه شان سبک_مایگی...بیسواد، بی مایه ، بی ریشه، سلوک ناکرده ، درد فهم نچشیده ، جوگیر ، هیجانی ، هوچی و.. از صفات سبکی است.
سنگین که باشی پایین میروی در این جامعه و سبک که باشی میایی بالا ( دقت کنید به رفتن امثال طالقانی و بهشتی و مطهری و شریعتی ، بازرگان و... ماندن...)
هر هفته در این جامعه موجی راه می افتد و کسانی به مدد آن بالا میروند و میوه ی خویش‌ میچینند .
بگذارید مثالی ملموس بزنم. کسانی به عمد یا سهو عکس دخترکانی را از روی جلد کتابی حذف میکنند. موج ایجاد میشود و موج سواران همیشه آماده هم سوار میشوند الحمد لله ومملکت هم پر است از #سبک_سرانی که به جای سنگینی خرد وجودشان پر از باد هیجان است. پست فلان استاد هفتاد ساله ی عمری دلسوخته برای آموزش و فرهنگ دویست بیننده دارد و ستاینده، و پست فلان بیمایه ی بیسواد که هیچ چیز از فلسفه نمیداند اما #فمنیست است دهها هزار مؤید . تازه مؤید چی!؟ تاییدکننده ی فحش و ناسزا و عقده و...
بارها گفته ام که دیگرانی چون من بسیارند که رسیده اند به مرزهای ناامیدی ،نه از حاکمیت که حاکمان و حاکمیتها ناپایدارتر از آنند که ناامیدی بیافرینند بلکه از ملتی که دراین فلات قرنها قرن است هست و از قضا علیرغم اینهمه حاکمیت آنقدر پرت هست که حاکمیت بعدیش را سیاه تر از قبلیش برگزیند.
این روشنفکران رنگارنگ که فرصتی یافته اند برای دیده شدن و احیانا نشستن در پستهای بعدی سالهاست که نه فرصتش را داشته اند نه شعورش را که مثلا به سیستم تباه آموزش و پرورش بپردازند و نقدش کنند و..‌
اکثریت این ملت ظاهربینند وگرنه #طرح_جلد اینقدر غوغا نمیکرد و شگفتا هیچ کدام ( که بسیاریشان بچه هاشان را سپرده اند به همین نظام آموزشی) در همه عمرشان محتوای آموزش و کتابها را نگاه نکرده اند که بدانند فاجعه ی اصلی کجاست!؟ و چرا حاکمان ازین اشتباه عمدی یا سهوی بیشترین بهره را نبرند!؟ ایشان که در موج_سواری دردانه های عالم امکان اند #فرصت_طلبی بزرگترین خصیصه ی همه ی #فرومایگان در تمامی تاریخها و جغرافیا هاست.
بگذارید از ادبیات فارسی بگویم‌ادبیاای در این شکل، دست کم هزار و دویست ساله که طی سه دهه در مدراس به تباهی کشیده شد.
حذف املا و انشا ، حذف دو ساعت آموزشی این درس ، حذف بسیاری متون باشکوه و موثر و جایگزینی آنها با متونی #حرامزاده. حرف بسیاری نامهای ریشه دار و تابلو کردن بسیاری بی ریشگان و... کدام ازین سینه چاکان #معتادا_نمیگیرن طی اینهمه سال حرفی زده ، نقدی کرده ، اعتراضی نوشته و...
بدبختی این جامعه این است که #أنتلکتولش بی مایه تر خود مردمش است از #صادق_هدایت بگیر و بیا تا همین ابراهیم گلستانها و دیگر چهره داران پرسر و صدا ..
وگرنه دهخداها و علامه طباطبایی ها و.. که همیشه گوشه نشین بوده اند به سبب همان وزانتی که داشته اند و اینقدر سبک نبوده اند که بیفتند سرزبان هزاران تن سبک تر از خودشان.
در یادداشت قبلی ( مثل بسیارها بار) از سلبریدی_های هوچی و مردم جوگیر ترسیده بودم و امروز این ترس بیشتر است.
من مطمئنم که جامعه ی ما حامله است. قبلا گفته ام درست مثل چهل پنجاه سال پیش و البته باز بسیاری دنبال زود به دنیا آوردن این جنین اند چنانکه در ۵۷ کردند و دست کم اگر شما #مدار_صفر_درجه #احمد_محمود را می خواندید تمثیلش را خوب دریافته بودید و چه کنم که جوجگان سر از تخم درنیاورده ی این مملکت #گلستان را می شناسند و تعظیم و تکریم می کنند و #بیژن_نجدی را نه.. من تو و ارمیا را خوانده ( که طبعا به جای خویش نیکو) و نام جلال را شنیده اما مندنی پور و معروفی را کمتر میشناسد ..
گویا این تقدیر اجتناب ناپذیر ماست. دربار سلطان محمود پر بود از سبک مغزان ظاهر ساز بهره مند بخور بنوش ... آنوقت #پیر_طوس و #غریب_یمگان در عزلت خویش گاه آرزوی نوشیدن جامی داشتند و سر گوسفندی ...
مدتهاست حرکت آغاز شده و من پیشانی این حرکت را زنان دیده ام اما خوب میدانم این زنان خواهان تحول #مرجع_عالم ندارند هرکس در جایی علم شهربانویی افراخته و از توهم و بیسوادی کاخی ساخته و زائرانی گرداگردش را گرفته اند و...
زائرانی که صدها سال است ازین معبد بدان معبد می‌خزند تا پرستش کنند و #نمی دانند بزرگترین معبد هستی خودشانند. معبد را در بیرون میجویند و این است که گلوی ایشان را قرنهاست موشهای کور جهل و بیشعوری میجوند.
البته که شناخت خویش و شکوفایی خویش و به حد پرستش رساندن خویش بسیار 👇👇
#یادداشتهای_پریشانی از #محسن_بارانی
#مثلهای_سایر یا #گرانیگاههای_هویتی
و سالهاست که همچنان معتقدم که در ترسیم #شجره_نامه_ی_وجودی یک قوم یا تبار یا یک ملت، باید به آنچه میچرخد در زبان مردم و میماند در خاطره ی آن قوم بیشتر توجه کرد .
جوکها و لطیفه ها و مثلهای سایر بیانگر تجربه ی زیسته ی هر ملت در هیات یک پیکره ی واحد و زیستی است و ترسیم #ژنوم یک تبار از راه بررسی و تجزیه و تحلیل این به تعبیر من #گلمیخهای_ذهن ممکن است‌ .
زبان ،ذهن است و هرچه اتفاق افتاده یا می افتد ربطی وثیق با ذهن و ذهنیت ما دارد.
انسان ایرانی معاصر اما در مواجه با این امر ستبر باز هم درغلتیده به یکی از همان ویژگی های عمومی اش؛ افراط ، که طبعا آن سوی این داستان تفریط است.
پررنگ کردن برخی از این مثلها و باورها و تاختن بی محابا به آنها و نتیجتا تیشه به ریشه ی آن #شجره_نامه زدن...شاید در استانبول و آران و آذربایجان شروع شد تا نماینده ی تام خود را در تهران بیابد. #صادق_هدایت را یکی از موثرترین کسانی میدانم که با طرح کاستیهای این حوزه بنیانگذار راهی شد که هنوز هم در میان نخبگان و مردم طرفدار دارد.
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو .. فروکوفته میشود اما درباره ی #دروغگو دشمن خداست هیچ نمی دانیم و...
کلاه خود نگه دار باد نبرد لعن می شود اما هرچه کنی به خود کنی اصلا بررسی نمیشود که آقا خانم ، چه می‌گوید این مثل سایر؟
مردم می‌گویند یعنی بدی و خوبی به خودت برمیگردد .. اما این هرگز معنای عبارت نیست. طبق این #گلمیخ_ذهن اصلا بدی یا خوبی نمیرود که برگردد ، در همان لحظه که انجام میدهی در حق خویش انجامش داده ای و این ظریفه ای مهیب در خود دارد.
گویا جهان و دیگران چیزی جز تو نیست.و تو ای انسان تمام این عظمت سترگی که جهانش می نامند.
و کدام فرهنگ را در جهان می یابید که چنین تعبیری از انسان بدهد!؟ هرچه کنی به خود کنی یعنی تو تمام #هستی ، هستی‌ و هر کنشی از تو ( خیال و فکر و گفتار و کردار) مستقیما تو را مخاطب قرار می دهد. و این بود که آن در مه آلود اساطیر نهان اینقدر تکیه داشت بر پندار و گفتار و کردار نیک..
باری سخنم #عدل است و #تعادل.. که گویا امری است در سرحد محال وگرنه متعادلین بسیار می بودند.
حضرت حافظ گفته بود:
عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو
نفی حکمت نکن از بهر دل عامی چند..
باری نقد اگر نقد است و راه بجایی میبرد جدا کردن #سره از #ناسره است وگرنه بیان ممتد ناسره ها جز دردسر ندارد و البته باز به قول حضرت عشق حافظ بی مانند:
کمال سر محبت ببین نه نقص گناه
که هرکه بی هنر افتد نظر به عیب کند...

#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
#محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان
#آنچه_خود_داشت..

به گمانم اغلب نسل سده ی اخیر ناتوانی و ضعف و ترس و.. خود را در کار کردن در پس غرغرهای فراوان و نمیشودها و نمیگذارندها و اوضاع خراب است ها و.. پنهان میکنند و یکی از بلندگوهای آغازگر این بدبختی #صادق_هدایت بود از تبار قاجار که بختکی شده بر ذهن نیمچه باسوادهای صدسال گذشته..

بیست سال پیش نوشته بودم "اوضاع برای شکفتن خوب نبود هیچ وقت خوب نبوده.." اما در همین سرزمین ناهموار کوه درختهایی روییده که در هیچ کجای جهان همانند ندارند

کافیست برگردیم و کمی مطالعه کنیم ایران پس از اسکند چه شد و چه کرد؟ پس از فساد روحانیان ساسانی و حکام آن و غلبه ی شمشیرهای کوتاه تازیان چه شد و چه کرد؟ پس از مغول کوتاه قامت دراز دست؟ پس از تیمور شلّ چه؟! و...
آری نگاه کنید یادگارانی مانده از آن ایام که مایه ی سربلندی است..
یکی قناتی کنده، یکی بنایی ساخته و یکی نوایی و دیگری معارفی جا نهاد و دیگری کتابی و...
ما ملت #معماری هستیم در جهنمی که چهارراه جنگ و ستیز است از هیچ، بهشتی ساخته ایم با هزاران هزار رنگ...
قناتت را بکن، بنایت را بساز نوایت را بنواز...

@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
Forwarded from اتچ بات
#کتاب_بخوانیم

#داستان_یک_روح

#صادق_هدایت یکی از پیش روان و بنیانگذران حرکتهای جدید هنری، ادبی، فرهنگی و... ایران است.

و همه ی پیش روان و بنیانگذران به سببهای مختلف (مثلا ذات پیشقراولی، هیجان زدگی و...) هم سنت نیک بنا کرده اند و هم سنت زشت...
#هدایت ِ برآمده در خاندان قاجار چهار ساله بود که مردم را عاصی ِ #قاجار دید تا شاه قجر در تابستان ۱۲۸۵ مجبور شود فرمان مشروطه را امضا کند و سیر محدودیت و سقوط ایل قاجار سرعت گیرد..

تاثیر این محرومیت از مصادر اجدادی چه تاثیری بر نگاه یک جوان هنرمند و حساس داشته است؟!
وقتی #هدایت بیست ساله بود رضای میرپنج دیگر شاه شده بود و اصلاحات از بالا را آغاز کرده بود..
در چنین فضای پر تنش اجتماعی، تاریخی و شخصی است که #بوف_کور شکل میگیرد. فضای گذاری که ما همچنان در آن نفس میکشیم.
در دمدمه های این گذار کتابی پدید امده که بیش از هرکتاب معاصر دیگری در هاله ی ابهام تنیده شده و گویا سرنوشت ازلی اش باید همچون نویسنده اش بوده باشد..
#هدایت بوف ِ کور ِ دست نویس را در پنجاه نسخه در #بمبئی پلی کپی کرد واز آنجهت که نمیتوانست آن را به نام خود به طهران بفرستد، سی نسخه اش را برای جمال زاده در سوییس فرستاد تا او بیست وهشت نسخه را به طهران ارسال کند و بعدها یکی دیگر از نسخه ها را به کتابخانه ی مرکزی دانشگاه طهران هدیه دهد..

کتاب، پس از انتقام ِ مذبوحانه ی انگلیس همیشه غدار از شاه وقت،بصورت پاورقی در روزنامه ی ایران ِ #مستعان چاپ شد و پس از آن در پانصد نسخه چاپی به بازار نشر راه یافت.همه ی این چاپها همراه دخل و تصرفاتی است، هم از جانب نویسنده و هم به سبب دست درازی دیگران...

همین سخنان برای اثبات عجیب بودن این کتاب ِ شصت صفحه ای ( چاپ طهران ۹۵ص) بس است.
بازتابها،مهر و کینها، تاثیرات و... همه وهمه تا امروز کتاب را در مه آلودی وسوسه انگیز و ترس آور فروبرده است.

#سیروس شمیسا چاپ اول #داستان_یک_روح را پس از گشایشهای دهه ی هفتاد روانه ی بازار کرد و بارها شاهد تجدید چاپ آن بود.

منتقد و مفسر کتاب با تکیه بر اندوخته های ذهنی و دریافتهای خویش تلاش کرده #بوف_کور را براساس رویکرد اساطیری و مباحث روانکاوانه ی #یونگ به بستر #هرمونتیک بکشاند و مغازله ها و مجادله های دو روح را به تصویر بکشد..
این کتاب خواندنی است بویژه این #دکتر_شمیسا متن اصلی کتاب را
(البته مقطع) در پایان نظرات خویش جای داده است.
#بیست_و_هشت بهمن سال روز به دنیا آمدن مردی است که پس از گذشت شش هفت دهه از مرگش، هنوز در معرض نوری آنچنان که باید قرار نگرفته است..

نور یا انوار؟! #شمیسا تلاش کرده نوری بر خلوت آن روح مرموز بتاباند..

@niyazestanbarani
Forwarded from اتچ بات
#کتاب_بخوانیم

#داستان_یک_روح

#صادق_هدایت یکی از پیش روان و بنیانگذران حرکتهای جدید هنری، ادبی، فرهنگی و... ایران است.

و همه ی پیش روان و بنیانگذران به سببهای مختلف (مثلا ذات پیشقراولی، هیجان زدگی و...) هم سنت نیک بنا کرده اند و هم سنت زشت...
#هدایت ِ برآمده در خاندان قاجار چهار ساله بود که مردم را عاصی ِ #قاجار دید تا شاه قجر در تابستان ۱۲۸۵ مجبور شود فرمان مشروطه را امضا کند و سیر محدودیت و سقوط ایل قاجار سرعت گیرد..

تاثیر این محرومیت از مصادر اجدادی چه تاثیری بر نگاه یک جوان هنرمند و حساس داشته است؟!
وقتی #هدایت بیست ساله بود رضای میرپنج دیگر شاه شده بود و اصلاحات از بالا را آغاز کرده بود..
در چنین فضای پر تنش اجتماعی، تاریخی و شخصی است که #بوف_کور شکل میگیرد. فضای گذاری که ما همچنان در آن نفس میکشیم.
در دمدمه های این گذار کتابی پدید امده که بیش از هرکتاب معاصر دیگری در هاله ی ابهام تنیده شده و گویا سرنوشت ازلی اش باید همچون نویسنده اش بوده باشد..
#هدایت بوف ِ کور ِ دست نویس را در پنجاه نسخه در #بمبئی پلی کپی کرد واز آنجهت که نمیتوانست آن را به نام خود به طهران بفرستد، سی نسخه اش را برای جمال زاده در سوییس فرستاد تا او بیست وهشت نسخه را به طهران ارسال کند و بعدها یکی دیگر از نسخه ها را به کتابخانه ی مرکزی دانشگاه طهران هدیه دهد..

کتاب، پس از انتقام ِ مذبوحانه ی انگلیس همیشه غدار از شاه وقت،بصورت پاورقی در روزنامه ی ایران ِ #مستعان چاپ شد و پس از آن در پانصد نسخه چاپی به بازار نشر راه یافت.همه ی این چاپها همراه دخل و تصرفاتی است، هم از جانب نویسنده و هم به سبب دست درازی دیگران...

همین سخنان برای اثبات عجیب بودن این کتاب ِ شصت صفحه ای ( چاپ طهران ۹۵ص) بس است.
بازتابها،مهر و کینها، تاثیرات و... همه وهمه تا امروز کتاب را در مه آلودی وسوسه انگیز و ترس آور فروبرده است.

#سیروس شمیسا چاپ اول #داستان_یک_روح را پس از گشایشهای دهه ی هفتاد روانه ی بازار کرد و بارها شاهد تجدید چاپ آن بود.

منتقد و مفسر کتاب با تکیه بر اندوخته های ذهنی و دریافتهای خویش تلاش کرده #بوف_کور را براساس رویکرد اساطیری و مباحث روانکاوانه ی #یونگ به بستر #هرمونتیک بکشاند و مغازله ها و مجادله های دو روح را به تصویر بکشد..
این کتاب خواندنی است بویژه این #دکتر_شمیسا متن اصلی کتاب را
(البته مقطع) در پایان نظرات خویش جای داده است.
#بیست_و_هشت بهمن سال روز به دنیا آمدن مردی است که پس از گذشت شش هفت دهه از مرگش، هنوز در معرض نوری آنچنان که باید قرار نگرفته است..

نور یا انوار؟! #شمیسا تلاش کرده نوری بر خلوت آن روح مرموز بتاباند..

@niyazestanbarani