نقد
3.27K subscribers
198 photos
17 files
783 links
نقد اقتصاد سیاسی- نقد بتوارگی- نقد ایدئولوژی

بهترین، انقلابی‌ترین و نبوغ‌آمیزترین نظریه، بدون پیوند اندام‌وار با نبض، متن و کنشگران یک جنبش اجتماعی و سیاسیِ واقعی، به‌طور بلاواسطه، هیچ هوده‌ای ندارد.

www.naghd.com

Naghd.site@gmail.com
Download Telegram
▫️ تداوم خیزش دی‌ماه در آینه‌ی آمار

نوشته‌ی: تارا بهروزیان

1 می 2018

در یادداشت حاضر تلاش می‌شود تا زمینه‌های عینی این اعتراضات، محتوا و انواع آن‌ها در بازه‌ی زمانی پس از خیزش دی ماه 1396 مورد بررسی قرار گیرد. این یادداشت بر پایه‌ی اطلاعات آماری اعتراضات و تجمعات در بازه‌ی زمانی اول بهمن 1396 تا 31 فروردین 1397 تنظیم شده است. به این منظور پس از اعتراضات دی ماه 1396، به مدت سه ماه (بهمن، اسفند و فروردین) اطلاعات و داده‌های تجمعات، اعتصاب‌ها و اعتراض‌ها به صورت روزانه ثبت شده است...

هدف از این یادداشت به هیچ‌روی پیش‌بینی قطعی نتیجه‌ی این اعتراضات نیست، اما مسئله‌ی محوری آن، توصیف موقعیت و در نتیجه هموار کردن مسیری برای درک و شناخت چشم‌انداز‌های ممکنِ پیش‌رو و ظرفیت‌های حرکت‌های اعتراضی در ایران بر پایه‌ی واقعیت‌‌های روزمره است. گرچه تداوم و تعدد معنادارِ این حرکت‌ها و تجمع‌های اعتراضی، جلوه‌ی بیرونیِ تضادها و بحران‌های چندپهلو و چندوجهی جامعه‌‌ی ایران در سطح خیابان‌های شهرهای کوچک و بزرگ و حتی روستاها هستند که دهه‌ها به شیوه‌های گوناگون، از سرکوب گرفته تا سد فریبنده‌ی گفتمان اصلاح‌طلبی، معوق و معلق مانده‌اند، اما شناسایی راستای حرکت آن‌ها به سوی انسجام یا پراکندگی، سازماندهی یا بی‌برنامگی، اعتلا یا محاق، انشقاق یا اشتراکِ منافع، در گرو تحلیل‌های جامع‌تر و ژرف‌اندیشی‌های نظری برپایه‌ی همین واقعیات عینی است. تحلیل‌هایی که فارغ از خوش‌بینی‌های ساده‌دلانه‌ و یا توهم تغییر خودبه‌خودی در غیاب آگاهی سیاسی و طبقاتی، و یا برعکس ناامیدی از شکل‌گیری هرگونه بدیل مترقی، بتوانند هم‌زمان خط سیر جنبش‌ها و حلقه‌های اتصال و تلاقی مطالبات را بشناسند و کنش سیاسی و اجتماعی متناسب با آن را تعریف کنند.

https://wp.me/p9vUft-eM
#تارا_بهروزیان
#خیزش_دی‌_ماه #اعتراضات
#کارگران #آگاهی_طبقاتی

👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ تاریخ تحلیلی جنبش کارگری ایران

بخش اول: درس‏‌هایی برای امروز

نوشته‌ی: یاشار دارالشفاء
19 می 2018

پس از اعتراضات دی ماه 1396 که در گفتمان سیاسی تحلیل‌‌گران به «خیزش دی ماه» شهرت یافت، در خصوص این‌که در آغاز دوره‌‌ی جدیدی از مبارزات مردم علیه حاکمیت قرار گرفته‌‌ایم، گمانه‌‌زنی‌‌های بسیاری شد. متأثر از برخی شعارها، ترکیب معترضان در برخی شهرها و نیز پُررنگی مسائل معیشتی طی یک سال گذشته که تجلی‌‌های اعتراضی‌‌اش را می‌‌شد در اعتصابات کارگری و نیز تظاهرات‌‌های پی‌‌درپی مال باختگان مؤسسات مالی و اعتباری دید، بسیاری بر این شدند که سوژه‌‌ی اصلی این دور جدید مبارزات یحتمل فرودستان شهری و در صدر ایشان «طبقه‌‌ی کارگر» خواهد بود. برجستگی سه نمونه‌‌ی اعتراضی دیگر به فاصله‌‌ی اندکی پس از سرکوب خیزش دی، یعنی «اعتراضات کارگران نی‌‌شکر هفت تپه»، «اعتراضات دهقانان اصفهان به بحران آب» و نیز «اعتراضات گسترده کارگران نورد لوله اهواز»، از جدی بودن اراده‌‌ی معترضانِ طبقات پائین -علی‌‌رغم سرکوب‌‌ها- خبر می‌‌داد.

فارغ از تمرکز بر چند و چون و ترکیب اعتراضات دی ماه، نظر به این‌که این خیزش سراسری، پس از «جنبش سبز» دومین حرکت اعتراضی فراگیر در تمامی شهرهای کشور علیه حاکمیت بوده است، می‌‌توان آن را مبنایی برای یک مقایسه در تبیین این دوره‌‌ی جدید قرار داد تا روشن شود آیا حقیقتا می‌‌توانیم در اعتراضات کارگران ایران از «فصل جدید»ی سخن بگوییم یا نه. پرسش‌‌های ما در این بررسی متأثر از ترکیب «فصل جدید» در بحث از اعتراضات کارگری، عبارت است از این‌که:

اولا آیا در «مبارزاتِ حول محور استیفای حقوق کارگران در قانون کار» که همواره برقرار بوده است، شکل مبارزه از حیث «دفاعی/تهاجمی» بودن دست‌‌خوش تغییراتی شده است؟
و ثانیا توضیح چرایی پاسخ منفی یا مثبت به این پرسش.


🔸متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-iB

#یاشار_دارالشفاء
#کارگران #آگاهی_طبقاتی #اتحادیه #خیزش_دی_ماه

👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ تاریخ تحلیلی جنبش کارگری ایران

بخش دوم: جنبش زیر سایه‏‌ی کودتا

نوشته‌ی: یاشار دارالشفاء
29 ژوئن 2018

در بخش اول این مقاله ما با انگیزه پاسخگویی به این پرسش که «آیا پس از «خیزش دی ماه» حقیقتا می‏‌توانیم در اعتراضات کارگران ایران از «فصل جدید»ی سخن بگوییم یا نه؟»، به بررسی تاریخ نزدیک به نیم‏‌دهه‌ای (1285-1332) جنبش کارگری ایران پرداختیم و به پنج نتیجه رسیدیم که نظر به شرایط کنونی مبارزات کارگران ایران برای امروز هم قابل تأمل هستند:

1️⃣ناپایداری خصلت تشکل‏های کارگری شکل داده شده.

2️⃣تمرکز بر سامان دادن تنها یک نوع از تشکل‏های کارگری (سندیکا و اتحادیه).

3️⃣اخلال در روند هماهنگی «از پائین به بالا»ی منافع طبقاتی کارگران با احزاب و سازمان‏های مدعی نمایندگی طبقه‏‌ی کارگر.

4️⃣مردانه بودن جنبش کارگری ایران و بها ندادن به توان و استعداد زنان کارگر در سازمان‏یابی و مبارزه طبقاتی.

5️⃣جریان نداشتن مستمر فرآیند «گفتگو» و «انتقال تجربه» در داخل طبقه‌‏ی کارگر.

در این بخش ما به مرور و تحلیل شرایط حاکم بر مبارزات کارگران ایران در دوران پس از کودتای 28 مرداد تا پیش از اصلاحات ارضی می‏‌پردازیم و می‏‌کوشیم تا بر این پرسش متمرکز شویم که:

چطور از آن انبوه سازماندهی‏‌ها، اتحادیه‌‏ها و سندیکاها، نمایش‏های قدرت طبقاتی در راهپیمایی‏‌های اول ماه می و… در دهه‏‌ی 1320 میراث تشکیلاتی مؤثری برای مقاومت در سال‏های پس از کودتا برجا نماند و مبارزه طبقاتی کارگران دچار رکود چشمگیری شد؟

در پاسخگویی به این پرسش ما عامدانه قدرت سرکوبِ یک حکومت پسا-کودتایی (نظامی) را نادیده می‏‌گیریم تا بتوانیم بر ضعف‏‌های خودِ جنبش تمرکز کنیم. چنین تمرکزی می‏‌تواند برای دغدغه‏‌ی اصلی سلسله مقالات، یعنی تأمل پیرامون چگونگی کیفیت مبارزات کارگری پس از «خیزش دی ماه» و سنجش توان مبارزه طبقاتی برای تأثیرگذاری در شرایط باز بودن همه‏‌جانبه‌‏ی بحران‏های «اقتصادی»، «مشروعیت سیاسی داخلی» و «مشروعیت بین‌‏المللی» بر حاکمیت، واجد این معنا باشد که در صورت متوسل شدن حاکمیت به «منطق نظامی‏گری» کودتایی به منظور فراروی از واقع شدن در چنبره‏‌ی سه بحران ذکر شده، چطور باید از میراث تاکنونی مبارزات طبقاتی دفاع کرد و دست‏‌کم در شکلی تدافعی در هنگامه‌‏ی کودتا آن را تداوم بخشید.

🔸متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-mM

#یاشار_دارالشفاء
#کارگران #آگاهی_طبقاتی #اتحادیه #جنبش_کارگری
#خیزش_دی_ماه

👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ روشنفکران و کارگران
🔹 دیالکتیک اندیشه و کردار

نوشته‌ی: کمال خسروی

21 اکتبر 2019

«عنوان توصیفیِ «روشنفکران و کارگران»، بیش و پیش از آنچه ضرورت دارد بر متن پیش‌دستی می‌کند و پیش‌پنداشت‌هایی را برمی‌انگیزاند که شاید متن در تحلیل نهایی نتواند ــ حتی اگر بخواهد ــ از عهده‌ی دگرگون‌ساختن‌شان برآید؛ هیچ که نه، همین «واو» بین واژه‌های «روشنفکران» و «کارگران» که به‌ناگزیر دال بر تمایز و تشخص دو گروه اجتماعی است، خواه‌ناخواه بر گُسست و جدایی دلالت دارد تا یگانگی و پیوند. اما مهم‌تر از همه، با جمع و جورکردن دست و پای بحث پیرامون «روشنفکران» و محدودکردن آن به‌بحثی پیرامون روشنفکران و کارگران، در نگاه نخست، از آن سنجه‌ی مشترک و داعیه‌ی بحث پیرامون روشنفکران و همه‌ی گروه‌ها و نهادهای دیگرِ اجتماعی فاصله می‌گیرد. با این رویکرد، جستار حاضر باید گناه برانگیختن دست‌کم دو پیش‌داوری را به‌گردن بگیرد: نخست، تبعیدشدن به قلمروی ــ اگر نه «فرقه»گرا، بلکه دست‌کم ــ محدود؛ به حوزه‌ی گفتمان ایدئولوژیکِ مشاجرات مارکسیستی و مارکسیست‌ها؛ به دعوایی «درونی» پیرامون کلیشه‌های ملال‌آور و تکراری «حزب» و «نقش عنصر آگاه» و «جنبش خودبه‌خودی» و «اکونومیسم» و عینیت و ذهنیتِ «چه باید کرد؟»ی؛ به دنیای گرد و غبارگرفته‌ی غافل از گستره‌ی بسیار گسترده‌ی گفتمان مدرن و پسامدرن «روشنفکری»، یا دست‌کم متجاهل نسبت به آن. این، بهایی است که باید پرداخت. دوم، از آنجاکه عنوان «فرعیِ» این جستار «دیالکتیک اندیشه و کردار» است، بدگمانی به پرمدعایی و بلندپروازیِ رویکردی که گفتمانی چنان گسترده را به حوزه‌ای چنین کوچک محدود می‌کند یا دست‌کم با عزیمت از این حوزه‌ی کوچک، داعیه‌ی ادای سهمی در تبیین و نقد آن حوزه‌ی بسیار گسترده را دارد. در روزگاری که «کَلانْ روایت‌ها» نشان «فرقه‌گرایی»اند و محبوبیت چندانی میان روشنفکران مدرن و پسامدرن ندارند، پیوند این دو پیش‌داوری، پیش‌داوران را پیشاپیش مجاب می‌کند. این نیز بهایی است که باید پرداخت.»

🔸 در این مقاله می‌خوانید:

1 ـ دو رویکرد
2 ـ یک گام به پس
3 ـ دیالکتیک گُسست و پیوستگی
4 ـ مفصل‌بندیِ ایدئولوژی در سپهر کردار
5 ـ بازنمایی


🔸 از متن مقاله:

نسخه‌ی وارونه‌ی ایدئولوژیِ چپِ ضدِ روشنفکری، ایدئولوژیِ چپِ روشنفکری است. این ایدئولوژی هرچند در تلاش «فروتنانه» برای اندک جلوه‌دادنِ نقش روشنفکرانه‌ی خود است و هرگز نقش عظیم و تاریخی و سرنوشت‌سازِ جنبش کارگری و طبقه‌ی کارگر را انکار نمی‌کند، بلکه به وارونه، هر کلام و پیام و کشف تازه‌ی خود را نه از آنِ خود، بلکه کلام و پیام طبقه‌ی کارگر می‌نامد، در تعیین جایگاه کارگران بیش‌تر به منظر ایدئولوژیِ بورژوایی نزدیک است و از جنبش «خودبه‌خودیِ» کارگری ظرفیتی بیش از آگاهی غریزی و اقتصادی انتظار ندارد. در تعیین جایگاه روشنفکران نیز، شکل وارونه‌ی ایدئولوژیِ چپِ ضدِ روشنفکری است؛ البته با همان مبانی استدلالی و همان خطاهای نظری: «سپهر اندیشه» به «تئوری» ــ که در اینجا «ایدئولوژی» نامیده می‌شود ــ تقلیل می‌یابد، جای نسبی‌گراییِ ایدئولوژیک را مطلق‌گراییِ حقانیت نظری و نمایندگیِ بی‌چون و چرایِ رسالتِ تاریخیِ پرولتاریا می‌گیرد و هرگونه تخطیِ کردار پرولتاریای واقعی و مبارزه‌ی واقعی از احکام ایدئولوژیک، هم‌چون انحراف و خیانت ارزیابی می‌شود. احکام ایدئولوژیک فرمان‌هایی هستند که ایدئولوژیِ چپِ روشنفکری مورد به مورد و بنا به مصالح ملی (مثلاً دفاع از وطن سوسیالیستی)، بین‌المللی (دفاع از منافع طبقه‌ی کارگر جهانی یا محورهای مقاومت)، مقتضیاتِ ضدِامپریالیستی (به سرکردگیِ این یا آن) و با اتکا به روایت فراگیر و همه‌سو نگرِ این روشنفکران ــ که کارگران به دلیل درگیری در مسائل روزمره‌ی اقتصادی و غریزی‌شان از آن بی‌بهره‌اند ــ صورت‌بندی می‌کند و سرپیچی از آن‌ها، اگر نشانه‌ی مزدوری و جاسوسی برای دشمن و دست‌نشاندگی نباشد، دست‌کم نشانه‌ی ساده‌لوحی، بلاهت یا حماقت و نادانی است. شکلِ وارونه‌ی پارانویای ایدئولوژیِ چپِ ضدِروشنفکری، اینجا به‌خودشیفتگیِ روان‌پریشانه‌ی رسولانِ بی‌اُمت و شگفت‌آورترین «تئوری‌های توطئه» بدل می‌شود. همه‌ی ادعاهای این ایدئولوژی در مورد پیوند با طبقه‌ی کارگر، چیزی جز تلاش (و آرزوی) پیروی کارگران از فرمان‌های آن‌ها (با نام‌های متواضعانه‌ترِ «ایدئولوژی»، «تئوری انقلابی»، «برنامه‌ی حزبی»، «استراتژی»، «تاکتیک» و از این دست) در کاربست این فرمان‌هاست.

🔹 متن کامل مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-14r

#کمال_خسروی #کارگران #روشنفکران
#حزب #دیالکتیک #شورا
👇🏽

🖋@naghd_com
🔹 نوشته های دریافتی 🔹

▫️ بازتولید اجتماعی و پاندمی کرونا
▫️ گفت‌وگوی سارا جَفی با تیتی باتاچاریا

ترجمه‌ی: سروناز احمدی

9 آوریل 2020

🔸 پاندمی ویروس کرونا با شفافیتی ددمنشانه به بسیاری از ما نشان داده است که جامعه به چه سرعتی می‌تواند تغییر کند و ما با چه چیزهایی می‌توانیم یا نمی‌توانیم زندگی کنیم. از قرار معلوم بخش اعظمی از اقتصاد سرمایه‌داری در زمان بحران اساساً می‌تواند در یخ خوابانده شود، ضمن آن‌که منابع به بهداشت و درمان اختصاص داده می‌شوند. بسیاری چیزها که قبلاً می‌گفتند امکانش نیست ــ از آزادی زندانیان و تعویق اجاره‌ها و پرداخت وام‌ها تا پرداخت نقدی به همه در کشور ــ اکنون در حال انجام است.

🔸 تیتی باتاچاریا به جامعه‌ای می‌اندیشد که به‌جای عطف به نیازهای بازار قدرقدرت با زندگی انسان‌ها سازگار باشد. او پروفسور تاریخ و مدیر مطالعات جهانی در دانشگاه پردو، یکی از نویسندگان فمینیسم برای 99 درصد: یک مانیفست (که در حال حاضر انتشارات ورسو ای‌ ـ بوک آن را به رایگان در دسترس قرار داده است)، عضو هیئت تحریریه مجله جدید اسپکتر و ویراستار کتاب نظریه‌ی بازتولید اجتماعی: بازترسیم طبقه، بازتمرکز بر ستم است که به تازگی منتشر شده است.

سارا جَفی از مجله دیسنت با تیتی باتاچار درباره‌ی این‌که در این برهه از زمان چه چیزهایی از نظریه‌ی بازتولید اجتماعی می‌توانیم فرا بگیریم، چپ چه مطالباتی باید داشته باشد و چطور می‌توانیم این درس‌ها را برای پیشگیری از فاجعه تغییرات اقلیمی به کار بگیریم، گفت‌وگو کرده است.

🔹متن کامل این مصاحبه را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-1kS

#تیتی_باتاچاریا #سروناز_احمدی
#کرونا #تهیدستان #کارگران #تغییرات_اقلیمی

👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ نوزایی اندام‌واره‌های اقتدار توده‌ای
▫️ نگاهی به تجربه‌ی کمیته‌های محلات، ادارات، کارخانه‌ها و اعتصابات

نوشته‌ی: همایون ایوانی

چهارم ژوئیه 2021‏

🔸 اینک، یگان‌های تعیین‌کننده نبرد، با بیش از شصت هزار کارگر اعتصابی بر رزم‌گاه گام نهاده‌اند؛ بیش از هفتاد یگان ‏کارگری در نوزده شهر بر مهم‌ترین گلوگاه‌های حیات اقتصادی حکومت اسلامی ایران پنجه افکنده‌اند. پشتیبانان جهانی از ‏سراسر گیتی، رفیقان به‌پاخاسته خود را به حمایتی تاریخی پشت‌گرمی دادند. افزون بر آن، در میهن به خون کشیده‌شده ‏همراهانی دیرینه این خیزش را به درودی و سرودی آتشین شادباش و پیروزباد گفتند. اما، این‌همه، موجبی برای شادمانی ‏پیش‌رس نیست!‏

🔸 در لحظات کنونی، طبقه کارگر ایران و به ویژه کارگران نفت و گاز، تجربه تاریخی دیگری را به گنجینه‌های مبارزات ‏اجتماعی و طبقاتی می‌افزایند و حافظه تاریخی و فرهنگی طبقه کارگر و انبوه ستم‌کشان را غنایی تازه می‌بخشند. با این‌حال، ‏برای به دست‌گیری ابتکار عمل توسط توده‌های کارگر و زحمکتش هنوز راهی طولانی پیش روی گسترده است. برای ‏دست‌یافتن به قدرت‌ رهبری جنبشی که با افت و خیزی بی‌همانند از چندین دهه، سال‌ها به انحای مختلف به‌دست حکومت ‏اوباشان سرکوب و منهدم شده، نیاز به ساختارهایی کارآمد و چشم‌پوشی‌ناپذیر دارد. در ایران، اما، نشانه‌های سرزدن نهال‌های ‏نورسی دیده می‌شود که پس از خیزش دی ماه ۱۳۹۶ آغاز شده و با بحران اخیر، نهالی دیگر از ریشه کهن‌سال مبارزه انقلابی ‏کارگران و توده‌های مردم، دوباره قد علم کرده است. اعتصاب کنونی و پیام تاریخی آن هرگز نمی‌توانسته است خلق‌الساعه و ‏بی سازماندهی به چنین ابعادی ارتقاء یابد. حکومتِ زبون با تکیه بر نیروی سرکوب داخلی، تهدید جهان با آدم‌کشان مزدور ‏منطقه‌ای، توسل به تکنولوژی جنگ از راه دور و ترور کور اسلامی توانسته است تنها در ادامه حکمرانی شکننده‌اش موفق ‏باشد. سازمان‌گران اعتراضات در برش‌های گوناگون پیشین، هم‌چنین سازماندهی اعتصابات جاری بی‌گمان بر اندوخته ‏تجربیات تکیه داشته، اینک شکل‌هایی نو از فنون مبارزه با حکومت را به‌کار گرفته‌اند. یادآوری شکل‌گیری کمیته‌های ‏اعتصاب هم‌پیوند با شوراهای کارگری، کمیته‌های مقاومت محلات در پیوند نزدیک با هسته‌های ستیزه‌جو و مخفی؛ می‌تواند ‏به ارتقاء مبارزاتی که در ابعادی جدید آغاز شده است، یاری برساند. خیزش دی ماه ۱۳۹۶، توجه و اتکا به موضوع شوراهای ‏مستقل کارگری، شکل‌گیری کمیته‌های مستقل محلی و مردمی را در عمل به دستورِ کارِ فوری فعالان جنبش بدل کرد. نوشته ‏کنونی به تجربه کمیته‌ها در کنار شوراها نظر دارد و بر شکل‌گیری «هسته»ها که فعالینش آن را به هسته‌های مخفی، ‏هسته‌های سرخ، هسته‌های پیشرو و … می‌نامند. پیدایش هسته‌ها، از لحاظ پیدایشِ زمانی جدیدتر و از لحاظ ماهوی و کیفی ‏موضوعی متفاوت هستند و نیاز به بازنگری ویژه دیگری دارند که در این نوشته به آن‌ها پرداخته نخواهد شد.‏

🔸 شوراها و کمیته‌ها، نطفه رشد و بالندگی ارگانیک اقتدار مردمی را در خود می‌پرورند و در تجربه تاریخی دوران انقلابی ‌‏۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ سازماندهی مبارزات مردمی علیه رژیم شاه و حکومت نظامی در شهرهای بزرگ کشور را متحقق کردند. ‏بازسازی دوباره این دو نهاد متناسب با سطح و پیچیدگیِ مبارزات جاری، پس از سال‌ها سرکوب و تلاش حکومت در جهت به ‏فراموشی راندن تجربه‌های انقلابی «آن دوره»، اقدامی کارساز و نویدبخش است. تقویت، یاری‌رساندن به رشد و بالندگیِ دو ‏اندام‌واره مبارزات کارگری و مردمی، می‌بایست دغدغه‌ اصلی فعالان جنبش باشد. پافشاری بر ارتقاء اشکال مبارزه، نیز ‏بارورساختن آگاهی طبقاتی ملازم با مبارزه‌ موضوعی گسست‌ناپذیر چنین سازمان‌یابی‌ای ‌است که کنشگرانِ جنبش همواره در ‏برابر خود دارند و خواهند داشت.‏

🔸 هرچند کمیته‌های کارگری در کارخانه‌ها و کمیته‌های مردمی در محلات، شهرها و روستاها یکی از امکان‌ها و نیز ابزار ‏اجرایی پیش‌برد جنبش انقلابی جاری هستند، اما در شرایط سرکوب مداوم حکومت الزاما توفیقی بلاواسطه را تضمین ‏نمی‌کنند. با این وجود، تداوم و گسترش چنین نهادهایی، بخت بازآفرینی نمونه‌های موفق را در جنبش کارگری و مردمی ‏افزایش می‌دهد. واکنش به شرایط متحول کنونی، به ویژه در روزها و هفته‌های آتی که یکی از اعضای هیئت مرگ بر ریاست ‏اجرایی جمهوری اسلامی تسلط یافته، اتکا به کمیته‌های محلی و شوراهای کارگری، مبارزه‌ی سازمان‌یافته و ادامه‌کاری آنرا ‏موثرتر و جمعی‌تر پیش خواهد راند...‏

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:‏

https://wp.me/p9vUft-2lV

#همایون_ایوانی
#کمیته_محله #کمیته_هماهنگی #کمیته_کارخانه
#کمیته_اعتصاب #کارگران_نفت

👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ نقدِ ایدئولوژی «رسمی» و «غیر‌رسمی»‏
بخش دوم: برزخ هویتی، اعتراضات کارگری

نوشته‌ی: فرنگیس بختیاری

‏28 نوامبر 2021‏

🔸 سال ۱۳۵۷، وقتی قدرت در اختیار حاکمان جدید گذارده شد، رهبرانِ نهادِ دولت تغییر کردند، اما خود این نهاد هم‌چنان ‏پایدار و بر همان پاشنه‌ی سابق با شبکه‌ای از نهادها، پیکریافته در۳ نهادِ اجرایی، مقننه و قضایی بازتولید شد. طوفان انشقاق ‏سیاسی طبقه کارگر با القاب متعدد و انتزاعی ـ مذهبی و غیر‌مذهبی‌ـ در حالی شروع شد که این طبقه قبلا، در آغاز قرن در ‏چند گروه و زیر گروه تقسیم شده بود. گروه اول: کارکنان مستقل، که آن زمان هم گسترده و حدود یک‌سوم شاغلین را تشکیل ‏می‌دادند، اقلیت این گروه در اقشار میانی جامعه ، اما اکثریت آن‌ها کارگر بودند.‏

🔸 گروه دوم کارکنان دولت، مزد و حقوق‌بگیران بخش عمومی، که کم‌تر از یک‌پنجم جمعیت شاغل کشور بودند. از این تعداد، ‏بخشی نقش غیر‌واقعی داشتند و «رسمی» نامیده می‌شدند؛ همان کسانی که امروز با‌ عنوان «مشاغل حاکمیتی» شناخته ‏می‌شوند... این بخش در جایگاه اجتماعی سلطه قرار دارند و در گروه‌بندی کارگران حضور ندارند. بقیه کارگر محسوب ‏می‌شوند و با آمریت دو قانون در دو زیر گروه قرار گرفته‌اند : ۱- آنها که امروز با‌ عنوان مشاغل غیر‌حاکمیتی شناخته شده‌اند، ‏در سلسله مراتب قانون استخدام کشوری شایسته‌سازی شده‌‌، با هویتِ «مستخدم رسمی» دارای «شغل ثابت» و با هویتِ ‌‏«مستخدم پیمانی» دارای شغل «معین با مدت موقت» ‌بودند و ۲- آنها که در قاعده هرم قدرت قرار داشتند، عمدتاً کارهای ‏بدنی و غیر‌فکری می‌کردند، «کارگر» محسوب می‌شدند و با هویتِ «مستخدم غیر‌‌‌رسمی» شغل موقت ‌داشتند. با این ‏تقسیمات، بخشی از کارگران به‌نام کارکنان دولت توسط ۳ نشانه‌ی قانونی، «رسمی»، «غیر‌رسمی» و «پیمانی» هویت‌بندی ‏شده‌بودند. ‏

🔸 گروه سوم: مزد‌بگیران بخش‌ خصوصی که همه از رئیس، مدیر و معاون تا معلم، جوشکار و … طبق آمریت قانون کار با ‏انتزاع «کارگر» مخاطبِ نهادهای دولتی قرار‌ می‌گرفتند. اکثریت این مزدبگیران با نشانه‌ی قانونی قرارداد کارِ «نامحدود»، ‏شغل دائم داشتند و خود را «ر‌سمی» می‌نامیدند، و آنها که قرارداد موقت‌ داشتند، خود را «غیر‌‌‌ر‌سمی» می‌انگاشتند. با این ‏نشانه‌ها، «شغل ثابت» و غیر‌ثابت، هویت‌های‌ «رسمی و غیر‌‌ر‌سمی» را واقعیت بخشیده بودند. از طرف دیگر انتزاعات ‌‏«کارگر» و «مستخدم دولت» که با آمریتِ اولین ماده‌ در ‌هر دو قانون کار و استخدام کشوری به‌وجود آمده بودند، در طی زمان ‏خود را از نشانه‌‌های قانونی خود جدا کرده‌بودند. بر پایه‌‌ی تصورات مردم از تقسیم کار فکری و بدنی در دولت، «مستخدم ‏دولت» با اصطلاح‌ «کارمند»، هویت‌بخش شاغلین کار ذهنی ـ نرم‌افزاری‌ـ و «کارگر» هویت‌بخش شاغلین کار بدنی‌ ‏ـ ‌سخت‌افزاری‌ شده‌بودند. در پائیز ۱۳۵۷ این هویت‌ها با اخبار اعتصاب کارگران، اعتصاب کارمندان، پیوستن کارمندان به ‏کارگران و… در گفتمان مسلط و چپ، قدرت ایدئولوژیک خود را به رخ می‌کشیدند. هنوز هم، ایدئولوژی «کارمندی، ‏کارگری» همه‌جا، از اینترنت گرفته تا دنیای واقعی و از قانون گرفته تا باورها، سیطره دارد.‏

🔸 روند قانون‌گذاری، از ممنوعیت استخدام «رسمی» در سال ۱۳۵۸ تا حذف کار «نامحدود» در قانون کار ۱۳۶۹ و تا سلب ‏شغل دائم از مشاغل غیر‌حاکمیتی در سال ۱۳۸۶ نشان می‌دهد که رژیم اسلامی از آغاز قداره بسته بود که حذف شغل دائمِ ‏کارگران و نیازمندکردن آنها به کار موقت روزمزد یا بدون مزد، حتی برده‌وار را گام به‌گام در قانون واقعیت ببخشد. سلب ‌‏«شغل ثابت» از کارگران و هویت‌زدایی غیر مستقیم مشاغل «رسمی و غیر‌رسمی» بالاخص در بخش خصوصی در سه دهه ‏اول، با کمک تصرف ذهن کارگران با ایدئولوژی‌های دیگر در حوزه‌ی سیاست بدون بحران اساسی پیش رفت. ایدئولوژی‌های ‏مختلف از «مستضعفان و مستکبران»، «دشمن‌تراشی» تا «دفاع میهنی»، سپس ایدئولوژی دوگانه‌ی «اصلاح‌طلب و ‏اصول‌گرا» موفق شدند اکثریت کارگرانِ مزدبگیر بخش خصوصی را تابع و به قرارداد موقت تسلیم کنند. اعتراضات اقلیت ‏نیز محدود به‌ شکایت به مراجع قدرت و مطالبه حقوق معوقه شد ... اما در دهه ۹۰ همه‌گیرشدن شغل موقت همزمان با ‏بی‌‌اثرشدن ایدئولوژی‌های سیاسی و کاهش شدید مشروعیت حکومت دینی شد و تغییر روابط اجتماعی ناشی از کاهش ‏تصدی‌گری دولت و هویت‌زدایی از کارکنان دولت، آنها را با بحران در هویت مواجه ساخت. ‏

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:‏

https://wp.me/p9vUft-2Ek

#فرنگیس_بختیاری #قانون_کار #مشاغل_حاکمیتی
#کارگران_رسمی #کارگران_غیررسمی #ارکان_ثالث

👇🏽
🖋@naghd_com
🔹نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️ پس از مارکس درون طبقه‌ی کارگر چه اتفاقی افتاد

23 اوت 2023

نوشته‌ی: آنتونیو نگری
ترجمه‌ی: ساسان صدقی‌نیا

📝 توضیح مترجم: ماریو ترونتی روز دوشنبه ۷ اوت ۲۰۲۳ در ۹۲ سالگی درگذشت. او متفکر و مبارز نام‌آوری بود که به بهترین وجه توانست قدرت جنبش کارگری را در قالبی استراتژیک و عملی سیاسی بیان کند. کتابِ مهم او، کارگران و سرمایه، برای اولین‌بار در ۱۹۶۶ منتشر شد و از نظر روش و بازتفسیر مارکس و مارکسیسمْ نقطه عطفی برای جنبش خودگردانی کارگری محسوب می‌شود. این کتاب را انقلاب کوپرنیکی در روش‌شناسی می‌دانند که طبقه‌ی کارگر و نظام سرمایه‌داری را همواره در حال تغییر و بر اساس پویایی‌های مبارزه‌ی طبقاتی تحلیل می‌کند. در پنجاهمین سال انتشار این کتاب، در ۱۱ ژوئن ۲۰۱۶ سمیناری در دانشگاه نانتر پاریس برگزار شد. متن پیش رو سخنرانی آنتونیو نگری در این سمینار به عنوان ادای احترامی به میراث کارگرگراییِ ماریو ترونتی است که به مناسبت درگذشت او ترجمه شده است.

🔸 نخستین ویراست کتابِ کارگران و سرمایه در ۱۹۶۶ منتشر شد و در آن وعده داده شده بود مطالعه‌ی «آن‌چه در طبقه‌ی کارگر پس از مارکس رخ داده است» ادامه داشته باشد. قطعه‌ای که به چاپ دوم کتاب در سال ۱۹۷۰ اضافه شد طبقه‌ی کارگر در عصر نیودیل را تحلیل می‌کند و دگرگونی‌های ترکیب‌بندیِ فنی (فوردیسم) و ترکیب‌بندیِ سیاسی (اتحادیه‌گرایی و اصلاح‌طلبی از نیودیل تا دولت رفاه) را شرح می‌دهد. با این حال ترونتی، تفاوت ساختاری در ترکیب‌بندی فنی و سیاسی مابین فوردیسم و دهه‌ی ۱۹۷۰ را تشخیص نداد. به‌عبارت دیگر از نظر او هیچ تغییری در فرایندهای کاری به‌وجود نیامده بود به‌طوری که تیلوریسم و کینزیسمْ هژمونیک باقی مانده و روابط سیاسی و طبقاتی هم‌چنان تحت سلطه‌ی دولتِ برنامه‌ریز بود. به نظر می‌رسید برای ترونتی میان ویراست اول و دوم کارگران و سرمایه اتفاق چندان مهمی نیفتاده است. طبقه‌ی کارگر در ۱۹۶۸ و پس از آن (به‌ویژه «پاییز داغ» ایتالیایی) هنوز کاملاً تحت‌سلطه‌ی فوردیسم و نیودیل درک می‌شود. به‌نظر من دیدگاه ترونتی هم درست بود و هم نادرست.

🔸 درست بود، چرا که در ظاهرْ شرایط یک‌سان به نظر می‌رسید و «فرایند کار» تغییری نکرده بود اما با نگاهی عمیق‌تر چیزی در حال تغییر بود که ۱۹۶۸ تنها یکی از علائمِ آن بود. «رابطه‌ی سرمایه»، شکل فرایندهای تولید و «شیوه‌ی تولید» تغییر کرده بود. هنوز حق با ترونتی بود که با احتیاط فراوان در پی‌نوشت ویراست ۱۹۷۰ مشکوک بود که مرحله‌ی جدیدی در پایان دوران طولانی فوردیسم آشکار می‌شود. در حالی‌که در دوره‌ی فوردیسم، کارگران و سرمایه درونِ سرمایه با هم برخورد می‌کردند، اکنون شرایط جدیدی پدید آمده بود: طبقه‌ی کارگر و سرمایه درون طبقه‌ی کارگر درگیر می‌شدند. ترونتی بررسی و مطالعه‌ی این گذار را پیشنهاد کرد. این بینش درستی بود. اگر این توهم را که عده‌ای پرورانده‌اند و «درون طبقه‌ی کارگر» را به معنای «درون حزب» می‌فهمند، کنار بگذاریم، باید متوجه باشیم در روابط آنتاگونیستیِ جدید پس از ۱۹۶۸، سرمایه هزینه‌ی غلبه بر فوردیسم و پیروزی دشواری را که بر طبقه‌ی کارگر فوردیستی به دست آورده بود می‌پرداخت: این تکلیف که محور فرماندهی خود را «درون طبقه‌ی کارگر» مستحکم کند و به بازسازی پروژه‌ی انباشتش از درون آن مبادرت کند و به این طریق متحمل تغییر اساسی ساختار شود. «درون طبقه‌ی کارگر» یعنی این‌که خود سرمایه به رسمیت بشناسد که «اصلْ مبارزه‌ی طبقه‌ی کارگر است» و «در سطح سرمایه‌ی اجتماعی توسعه‌یافتهْ رشدِ سرمایه‌داری تابعِ مبارزات کارگری است و پس از آن روی می‌دهد...

🔸 این در واقع «تغییر پارادایمی» شکلِ استثمار بود که با پیروزی کارگران از درون/علیه فوردیسم ایجاد شده بود. این‌که پارادایم جدید حاصل این پیروزی بود، با این واقعیت بیان می‌شود که آنتاگونیسم در «رابطه‌ی سرمایه» خود را در شکل‌های جدیدی ارائه می‌کرد یا یا به بیان بهتر خود را بازگشایی می‌کرد تا با و از درون چشم‌انداز جدیدی از مبارزه برای سازمان‌دهی، هم در طرف کارگر و هم در طرف سرمایه‌دار، وارسی شود. اکنون از خود می‌پرسیم که آیا کتاب کارگران و سرمایه ابزارهایی را برای توصیف این پارادایم ساختاریِ جدید ارائه کرده بود یا خیر...

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3Ct

#ماریو_ترونتی #آنتونیو_نگری #ساسان_صدقی‌نیا
#کارگران #سرمایه
👇🏽

🖋@naghd_com