▫️ صف طولانی گدایان نئولیبرال
همهی سرمایهداران و اقتصاددانان و سیاستپیشهگانِ هوادار بازار آزاد و دست جاودگر و نامرئی بازار، جزوهها و عکسهای هایک و «شیکاگو بویز» و ریگان و تاچر را زیر چمن زمینهای گلف و تنیس و چوگان چال کردهاند و با شمایلهای پولانی و کینز در دست، جلوی دیوار ندبهی دولتها صف کشیدهاند و هریک با شیونی زارتر و فریادی «جگرخراشتر» از دیگری خواستار حمایت دولت از سرمایهداران اند. همهی آنها که کوچکترین مداخلهی دولتها و نهادهای عمومی در مقتضیات داخلی بنگاهها را خدشهدارشدن ناموس مالکیت، تجاوز به حریم آزادیهای فردی و نقض حقوق بشر تلقی میکردند، حالا از دولتها میخواهند حقوق کارکنانشان را بپردازند و با کمکهای بلاعوض، با وامهای بلندمدتِ بیبهره و ضمانتهای مالی، از دست رفتن سودهای کلان را جبران کنند. همهی آنها که در برابر هرگونه خواست دولتیکردن خدمات عمومی، مانند تامین آب و سوخت و انرژی، حمل و نقل عمومی، پست و ارتباطات، بهداشت و آموزش گریبان میدریدند و دستار بر زمین میکوفتند و بر خلایق آیههای وحشتِ برقراری دیکتاتوری کمونیسم و از دست رفتن آزادی و کرامت انسانی را میخواندند، امروز نهاد دولت را مسئول تامین سلامت و معاش مردم میدانند و غفلتها و ناتوانیهای دولتها در انجام وظیفهشان را سرزنش میکنند.
و سوسیال دمکراتهای بیچاره، که دیروز از ترس «کمونیست» نامیدهشدن و آلایش دامنشان به «دیکتاتوری پرولتاریا»، همهی دستآوردهای جنبش کارگری را یک به یک بر نطع سیاستهای نئولیبرال قربانی میکردند، امروز که متاع «سوسیال دمکراسی» را بر سر دستها میبرند، چنان آبروباختهاند که نمیتوانند از این نمد کلاهی بدوزند و آرزوی بازگشت دوران ثبات سرمایه و حقارت همیشگی خود را دارند.
کمال خسروی
#کرونا #سرمایهداری #نئولیبرالیسم #سوسیال_دموکراسی
https://www.facebook.com/naghd.site/photos/a.191839334770781/570261260261918/?type=3&theater
🖋@naghd_com
همهی سرمایهداران و اقتصاددانان و سیاستپیشهگانِ هوادار بازار آزاد و دست جاودگر و نامرئی بازار، جزوهها و عکسهای هایک و «شیکاگو بویز» و ریگان و تاچر را زیر چمن زمینهای گلف و تنیس و چوگان چال کردهاند و با شمایلهای پولانی و کینز در دست، جلوی دیوار ندبهی دولتها صف کشیدهاند و هریک با شیونی زارتر و فریادی «جگرخراشتر» از دیگری خواستار حمایت دولت از سرمایهداران اند. همهی آنها که کوچکترین مداخلهی دولتها و نهادهای عمومی در مقتضیات داخلی بنگاهها را خدشهدارشدن ناموس مالکیت، تجاوز به حریم آزادیهای فردی و نقض حقوق بشر تلقی میکردند، حالا از دولتها میخواهند حقوق کارکنانشان را بپردازند و با کمکهای بلاعوض، با وامهای بلندمدتِ بیبهره و ضمانتهای مالی، از دست رفتن سودهای کلان را جبران کنند. همهی آنها که در برابر هرگونه خواست دولتیکردن خدمات عمومی، مانند تامین آب و سوخت و انرژی، حمل و نقل عمومی، پست و ارتباطات، بهداشت و آموزش گریبان میدریدند و دستار بر زمین میکوفتند و بر خلایق آیههای وحشتِ برقراری دیکتاتوری کمونیسم و از دست رفتن آزادی و کرامت انسانی را میخواندند، امروز نهاد دولت را مسئول تامین سلامت و معاش مردم میدانند و غفلتها و ناتوانیهای دولتها در انجام وظیفهشان را سرزنش میکنند.
و سوسیال دمکراتهای بیچاره، که دیروز از ترس «کمونیست» نامیدهشدن و آلایش دامنشان به «دیکتاتوری پرولتاریا»، همهی دستآوردهای جنبش کارگری را یک به یک بر نطع سیاستهای نئولیبرال قربانی میکردند، امروز که متاع «سوسیال دمکراسی» را بر سر دستها میبرند، چنان آبروباختهاند که نمیتوانند از این نمد کلاهی بدوزند و آرزوی بازگشت دوران ثبات سرمایه و حقارت همیشگی خود را دارند.
کمال خسروی
#کرونا #سرمایهداری #نئولیبرالیسم #سوسیال_دموکراسی
https://www.facebook.com/naghd.site/photos/a.191839334770781/570261260261918/?type=3&theater
🖋@naghd_com
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
▫️ دولتِ کرونا
نوشتهی: الیس یلدیریم/ اسکار فیشر
ترجمهی: دهقان زهما
7 مه 2020
📝 توضیح مترجم: متنِ زیر اهمیت ویژه در نقدِ سخنانِ جورجو آگامبن، فیلسوفِ پرآوازهی ایتالیایی، دربارهی اپیدمیکرونا دارد. همچنین ایدهی کنترل کارگری بر سیستم بهداشت در شرایطی که ویروس کرونا بیداد میکند، در خور تأمل است. بههمین دلیل ترجمهی این مقاله را مفید دانستم. با اینهمه، بجا میدانم که بهیک نکته به اختصار بپرازم: نویسندگان مدعیاند که طبقهی کارگر یگانه سوژه در مجادله علیه ویروس کرونا است. درست است که وابستهگان به مزد، خاصه در بخشهایی چون پرستاری، خردهفروشی یا کار اجتماعی، در مجادله علیه ویروس کرونا پیشتاز هستند، ولی نباید این واقعیت را نادیده گرفت که دولت و بخشی از سرمایه نیز در این مجادله سهمی انکارناپذیر دارند، منتهی با یک تفاوت مهم و بنیادی: درحالی که وابستهگان به مزد بهخاطر بازتولید مادیشان بایستی تن به کار دهند و جانشان را بهخطر اندازند، دولت و سرمایه به «مردم» بهمثابه «سرمایهی انسانی» و پایهی حاکمیت مینگرد که بایستی در شرایط کنونی از آن محافظت شود.
🔸 اگر تمام جهان مجبور شود که از عادات روزمره دست کشد، فلسفه میتواند بازهم لب به سخن بگشاید. سخنانِ جورجو آگامبنِ فیلسوف در آغاز اپیدمی بسیار بحثبرانگیز بود. در این بحث آگامبن ادعا میکند که «اپیدمی ابداع»ی بهخاطر محدودساختنِ آزادی است، زیرا تروریسم بهعنوانِ بهانهای برای وضعِ مقرراتِ شرایط اضطراری «توانش» را از دست داده است. (آگامبن از قیود ترکِ خانه، لغواجرای مراسم و برنامهها و بستنِ نهادهای عمومی، محدودیتِ سفر، برکرسی نشاندن و مراقبتِ اقدامات نام میبرد.) پس از کوتاه مدتی او چشماندازش را در روزنامهی «نویه سوریشر سایتونگ»، در بخشِ تبصرهی مهمان، نو کرد. آنجا دیگر سخن از «ابداع» نمیراند، بلکه از اپیدمی. و اما، آگامبن چشمانداز بنیادین خویش را همچنین حفظ میکند: «حیاتِ برهنه ــ و ترسِ از دستدادنِ آن ــ چیزی نیست که انسانها را با هم پیوند میزند، بلکه چیزی است که آنها را از هم جدا و کور میکند.»
🔸 جامعهای که مدام در وضعیتِ اضطراری زندگی میکند، نمیتواند جامعهای آزاد باشد. ما درواقع در جامعهای زندگی میکنیم که آزادی را بهنفعِ بهاصطلاح دلایل امنیتی قربانی کرده و خود را محکوم بهترسِ دائمی و وضعیتِ ناامن کرده است. «بسیاری از خطرهایی که آگامبن برمیشمارد، واقعیاند. بهطور مثال نظامیسازی، پشت پا زدن به حقوق دموکراتیک، گرایشهای بناپارتیستی در دولتهای اروپایی.»
ما در این بحث جملهی معروف والتر بنیامین را مرکزی میدانیم: «سنتِ ستمدیدهگان بهما میآموزد که وضعیتِ اضطراریای که در آن بهسر میبریم، خودِ قاعده است.» جورجو آگامبن و ژانـ لوک نانسی ــ که او هم در بحث شرکت کرد ــ با تکیه بر منطقِ بنیامین مواضع خویش را مشخص میسازند. آگامبن میگوید که شرایط اضطراری نورمالیزه میشود و انسان با قطعِ روابط اجتماعی به حیاتِ برهنه تنزل مییابد. نانسی پاسخ میدهد که دلایل اقداماتِ دولتی در این نکته نهفته است که تابحال واکسن ضد ویروس وجود ندارد.
🔸 اما ستمدیدهگان کجایند؟ ... یک پرسش برای هر دو متفکر مورد علاقه قرار نمیگیرد: چرا دولت در شکلِ گسترشیافتهی وضعیتِ اضطراریاش، چنانچه همه وقت ستمدیدهگان بدان آگاهاند و موجود است، برای تمام جامعه بهیک پدیدهی نورمال مبدل میشود...
🔸 سرانجام: کیست آنکه با ویروس میجنگد و بر آن غالب خواهد شد؟ این، همانا طبقهی زنان و مردان کارگر است که خویشتن را در مقام سوژه ابراز میکند. لاندرو لنفردی در یک جدالی با آگامبن در رابطه با کرونا مینویسد: «این جنبه، همانا اختلاف در اجماع، و مرزها و تضادهای پیشرفتِ فنآورانهی بورژوازی، در واکاویهای قدرت زیستی کمرنگ یا غایباند، و به این ترتیب، هرگونه کنشِ آگاهانهی تودهها غیرممکن جلوه داده میشود، چنانکه گویی مبارزه پیشاپیش به شکست انجامیده است.»...
🔹متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1q1
#الیس_یلدیریم #اسکار_فیشر #دهقان_زهما
#کرونا #آگامبن #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: الیس یلدیریم/ اسکار فیشر
ترجمهی: دهقان زهما
7 مه 2020
📝 توضیح مترجم: متنِ زیر اهمیت ویژه در نقدِ سخنانِ جورجو آگامبن، فیلسوفِ پرآوازهی ایتالیایی، دربارهی اپیدمیکرونا دارد. همچنین ایدهی کنترل کارگری بر سیستم بهداشت در شرایطی که ویروس کرونا بیداد میکند، در خور تأمل است. بههمین دلیل ترجمهی این مقاله را مفید دانستم. با اینهمه، بجا میدانم که بهیک نکته به اختصار بپرازم: نویسندگان مدعیاند که طبقهی کارگر یگانه سوژه در مجادله علیه ویروس کرونا است. درست است که وابستهگان به مزد، خاصه در بخشهایی چون پرستاری، خردهفروشی یا کار اجتماعی، در مجادله علیه ویروس کرونا پیشتاز هستند، ولی نباید این واقعیت را نادیده گرفت که دولت و بخشی از سرمایه نیز در این مجادله سهمی انکارناپذیر دارند، منتهی با یک تفاوت مهم و بنیادی: درحالی که وابستهگان به مزد بهخاطر بازتولید مادیشان بایستی تن به کار دهند و جانشان را بهخطر اندازند، دولت و سرمایه به «مردم» بهمثابه «سرمایهی انسانی» و پایهی حاکمیت مینگرد که بایستی در شرایط کنونی از آن محافظت شود.
🔸 اگر تمام جهان مجبور شود که از عادات روزمره دست کشد، فلسفه میتواند بازهم لب به سخن بگشاید. سخنانِ جورجو آگامبنِ فیلسوف در آغاز اپیدمی بسیار بحثبرانگیز بود. در این بحث آگامبن ادعا میکند که «اپیدمی ابداع»ی بهخاطر محدودساختنِ آزادی است، زیرا تروریسم بهعنوانِ بهانهای برای وضعِ مقرراتِ شرایط اضطراری «توانش» را از دست داده است. (آگامبن از قیود ترکِ خانه، لغواجرای مراسم و برنامهها و بستنِ نهادهای عمومی، محدودیتِ سفر، برکرسی نشاندن و مراقبتِ اقدامات نام میبرد.) پس از کوتاه مدتی او چشماندازش را در روزنامهی «نویه سوریشر سایتونگ»، در بخشِ تبصرهی مهمان، نو کرد. آنجا دیگر سخن از «ابداع» نمیراند، بلکه از اپیدمی. و اما، آگامبن چشمانداز بنیادین خویش را همچنین حفظ میکند: «حیاتِ برهنه ــ و ترسِ از دستدادنِ آن ــ چیزی نیست که انسانها را با هم پیوند میزند، بلکه چیزی است که آنها را از هم جدا و کور میکند.»
🔸 جامعهای که مدام در وضعیتِ اضطراری زندگی میکند، نمیتواند جامعهای آزاد باشد. ما درواقع در جامعهای زندگی میکنیم که آزادی را بهنفعِ بهاصطلاح دلایل امنیتی قربانی کرده و خود را محکوم بهترسِ دائمی و وضعیتِ ناامن کرده است. «بسیاری از خطرهایی که آگامبن برمیشمارد، واقعیاند. بهطور مثال نظامیسازی، پشت پا زدن به حقوق دموکراتیک، گرایشهای بناپارتیستی در دولتهای اروپایی.»
ما در این بحث جملهی معروف والتر بنیامین را مرکزی میدانیم: «سنتِ ستمدیدهگان بهما میآموزد که وضعیتِ اضطراریای که در آن بهسر میبریم، خودِ قاعده است.» جورجو آگامبن و ژانـ لوک نانسی ــ که او هم در بحث شرکت کرد ــ با تکیه بر منطقِ بنیامین مواضع خویش را مشخص میسازند. آگامبن میگوید که شرایط اضطراری نورمالیزه میشود و انسان با قطعِ روابط اجتماعی به حیاتِ برهنه تنزل مییابد. نانسی پاسخ میدهد که دلایل اقداماتِ دولتی در این نکته نهفته است که تابحال واکسن ضد ویروس وجود ندارد.
🔸 اما ستمدیدهگان کجایند؟ ... یک پرسش برای هر دو متفکر مورد علاقه قرار نمیگیرد: چرا دولت در شکلِ گسترشیافتهی وضعیتِ اضطراریاش، چنانچه همه وقت ستمدیدهگان بدان آگاهاند و موجود است، برای تمام جامعه بهیک پدیدهی نورمال مبدل میشود...
🔸 سرانجام: کیست آنکه با ویروس میجنگد و بر آن غالب خواهد شد؟ این، همانا طبقهی زنان و مردان کارگر است که خویشتن را در مقام سوژه ابراز میکند. لاندرو لنفردی در یک جدالی با آگامبن در رابطه با کرونا مینویسد: «این جنبه، همانا اختلاف در اجماع، و مرزها و تضادهای پیشرفتِ فنآورانهی بورژوازی، در واکاویهای قدرت زیستی کمرنگ یا غایباند، و به این ترتیب، هرگونه کنشِ آگاهانهی تودهها غیرممکن جلوه داده میشود، چنانکه گویی مبارزه پیشاپیش به شکست انجامیده است.»...
🔹متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1q1
#الیس_یلدیریم #اسکار_فیشر #دهقان_زهما
#کرونا #آگامبن #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
دولتِ کرونا
نوشتهی: الیس یلدیریم/ اسکار فیشر ترجمهی: دهقان زهما تهدید واقعی از سوی ویروس کرونا، که بهتکنولوژی قدرتِ دولتی قابل تقلیل نیست، پس از بحثها و مناقشات پایانِ ماه فوریه، در سراسر اروپا تجلی یافت. …
▫️ کرونا، بحران و پایان نئولیبرالیسم
نوشتهی: آلفردو سادفیلو
ترجمهی: محمد غزنویان
23 مه 2020
🔸 ناگاه، خود را در جهانی دیگرگونه مییابیم؛ خیابانهای خالی و فروشگاههای تعطیل، آسمانی که بهطرز نامتعارفی صاف است و شمار مردگانی که بالا میرود. چیزی بیسابقه در مقابل چشمانمان رخ مینماید.
از همهجا خبرهایی نگرانکننده از اوضاع اقتصادی بهگوش میرسد: پاندمی کوویدـ۱۹ حادترین و عمیقترین انقباض اقتصادی در تاریخ سرمایهداری را رقم زده است. در مانیفست کمونیست آمده است: «هر آنچه سخت و استوار است، دود میشود و هوا میرود»؛ اکنون جهانیسازی است که واژگون شده: زنجیرهی گستردهی عرضه که پیشتر یگانه راه «عقلانی» سازماندهیِ تولید بود، درهم شکسته و مقررات سفت و سخت مرزی بازگشته است؛ داد و ستد عمیقاً کاهش یافته و سفرهای بینالمللی بهشدت محدود شدهاند، طی چند روز دهها میلیون کارگر بیکار شده و میلیونها کسبوکار کارکنان، مشتریان، کارپردازان و منابع اعتباری خود را از دست دادهاند.
برخی اقتصادها انتظار دارند که انقباض در تولید ناخالص داخلی دو برابر شود و صف طویلی از بخشهای گوناگون برای دریافت کمکهای دولتی تشکیل شوند. فقط در بریتانیا بانکها، خطوط راهآهن، خطوط هوایی، فرودگاهها، بخش گردشگری، خیریهها، بخش سرگرمی و دانشگاهها در آستانهی ورشکستگی هستند، بگذریم از کارگران جاکنشده و خویشفرمایان (به شکل صوری) که دار و ندارشان را در پیِ شوک اقتصادی از دست دادهاند و آثار آن هنوز آنطور که باید کاملاً احساس نمیشود.
🔸 برخی حکومتها در پاسخ بهاین شوک، در اجرای نسخههای سیاست اقتصادی تجدیدنظر کردند، اما این سیاست کفایت نخواهد کرد، چراکه ما با یک فروپاشی اقتصادی جامع روبرو هستیم که بزرگتر خواهد شد و عملیات نجات، سختتر از هر زمان دیگری خواهد بود. بانکهای مرکزی به شکلی بیسابقه تزریق پول به شرکتهای بزرگ را آغاز کردهاند: آنها اساساً تحویلدهندهی پول به کمپانیهای برگزیده هستند. (حتی گاهی این پولها بهسرعت بهعنوان سود سهام واگذار شد). دولتها برای پنهان کردن سیمای کریه بیلیونرها، فرارهای مالیاتی، گدایی یارانه از همان بازاری که پیشتر مالیاتش را نداده بودند، وعده کردهاند که از مالیات کارگران محافظت کنند اما ترجیحاً از طریق حمایت از کارفرمایانشان! حکومت در ایالات متحد قصد دارد مبلغی ناچیز به همهی خانوارها ارسال کند تا اعانههای سرسامآوری را که پیشکش سرمایه میشود پنهان سازد؛ اعانههایی که با رقم بیسابقهی دو تریلیون دلار آمریکا آغاز شد و تا زمان استمرار وضعیت فعلی (تعطیلی) و به تبع آن صدمهپذیر بودن سودها، افزایش پلهکانی خواهد یافت تا اینکه زمان انتخابات ریاست جمهوری فرا برسد.
🔸 میتوانیم بر آنچه چپ میتواند و باید پای بفشارد، متمرکز شویم. اول باید درس بگیریم. بحران سرمایهداری و افتضاح سلامت غرب در مسابقه با واکنشهای متفاوت در شرق، نشان داده است که سیاست نئولیبرالیسمِ هار قادر به حلوفصل پایهایترین وظایف حکومتی نیست؛ حفاظت از زیستن و تامین وسایل زندگی. پاندمی همچنین حامل نشانههایی از انتقال قدرت از غرب به شرق است. اینچیزیست که میبینیم و نمیتوان فراموش کرد که دولتهای لایق و متمرکز، حال کمتر یا بیشتر دموکراتیک (بر حسب تجربه میتوان تائید کرد که رژیم سیاسی و صلاحیت سیاسی را نباید یکی گرفت) و صنعت پیشرفته بنیان اصلی زندگی مردم نیست چراکه هنگامی که سیستم درست کار نمیکند، مرزها بسته و دوستیها ناپدید میشوند.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1rU
#آلفردو_سادفیلو #محمد_زنویان
#نئولیبرالیسم #کرونا #بحران #ریاضت_اقتصادی
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: آلفردو سادفیلو
ترجمهی: محمد غزنویان
23 مه 2020
🔸 ناگاه، خود را در جهانی دیگرگونه مییابیم؛ خیابانهای خالی و فروشگاههای تعطیل، آسمانی که بهطرز نامتعارفی صاف است و شمار مردگانی که بالا میرود. چیزی بیسابقه در مقابل چشمانمان رخ مینماید.
از همهجا خبرهایی نگرانکننده از اوضاع اقتصادی بهگوش میرسد: پاندمی کوویدـ۱۹ حادترین و عمیقترین انقباض اقتصادی در تاریخ سرمایهداری را رقم زده است. در مانیفست کمونیست آمده است: «هر آنچه سخت و استوار است، دود میشود و هوا میرود»؛ اکنون جهانیسازی است که واژگون شده: زنجیرهی گستردهی عرضه که پیشتر یگانه راه «عقلانی» سازماندهیِ تولید بود، درهم شکسته و مقررات سفت و سخت مرزی بازگشته است؛ داد و ستد عمیقاً کاهش یافته و سفرهای بینالمللی بهشدت محدود شدهاند، طی چند روز دهها میلیون کارگر بیکار شده و میلیونها کسبوکار کارکنان، مشتریان، کارپردازان و منابع اعتباری خود را از دست دادهاند.
برخی اقتصادها انتظار دارند که انقباض در تولید ناخالص داخلی دو برابر شود و صف طویلی از بخشهای گوناگون برای دریافت کمکهای دولتی تشکیل شوند. فقط در بریتانیا بانکها، خطوط راهآهن، خطوط هوایی، فرودگاهها، بخش گردشگری، خیریهها، بخش سرگرمی و دانشگاهها در آستانهی ورشکستگی هستند، بگذریم از کارگران جاکنشده و خویشفرمایان (به شکل صوری) که دار و ندارشان را در پیِ شوک اقتصادی از دست دادهاند و آثار آن هنوز آنطور که باید کاملاً احساس نمیشود.
🔸 برخی حکومتها در پاسخ بهاین شوک، در اجرای نسخههای سیاست اقتصادی تجدیدنظر کردند، اما این سیاست کفایت نخواهد کرد، چراکه ما با یک فروپاشی اقتصادی جامع روبرو هستیم که بزرگتر خواهد شد و عملیات نجات، سختتر از هر زمان دیگری خواهد بود. بانکهای مرکزی به شکلی بیسابقه تزریق پول به شرکتهای بزرگ را آغاز کردهاند: آنها اساساً تحویلدهندهی پول به کمپانیهای برگزیده هستند. (حتی گاهی این پولها بهسرعت بهعنوان سود سهام واگذار شد). دولتها برای پنهان کردن سیمای کریه بیلیونرها، فرارهای مالیاتی، گدایی یارانه از همان بازاری که پیشتر مالیاتش را نداده بودند، وعده کردهاند که از مالیات کارگران محافظت کنند اما ترجیحاً از طریق حمایت از کارفرمایانشان! حکومت در ایالات متحد قصد دارد مبلغی ناچیز به همهی خانوارها ارسال کند تا اعانههای سرسامآوری را که پیشکش سرمایه میشود پنهان سازد؛ اعانههایی که با رقم بیسابقهی دو تریلیون دلار آمریکا آغاز شد و تا زمان استمرار وضعیت فعلی (تعطیلی) و به تبع آن صدمهپذیر بودن سودها، افزایش پلهکانی خواهد یافت تا اینکه زمان انتخابات ریاست جمهوری فرا برسد.
🔸 میتوانیم بر آنچه چپ میتواند و باید پای بفشارد، متمرکز شویم. اول باید درس بگیریم. بحران سرمایهداری و افتضاح سلامت غرب در مسابقه با واکنشهای متفاوت در شرق، نشان داده است که سیاست نئولیبرالیسمِ هار قادر به حلوفصل پایهایترین وظایف حکومتی نیست؛ حفاظت از زیستن و تامین وسایل زندگی. پاندمی همچنین حامل نشانههایی از انتقال قدرت از غرب به شرق است. اینچیزیست که میبینیم و نمیتوان فراموش کرد که دولتهای لایق و متمرکز، حال کمتر یا بیشتر دموکراتیک (بر حسب تجربه میتوان تائید کرد که رژیم سیاسی و صلاحیت سیاسی را نباید یکی گرفت) و صنعت پیشرفته بنیان اصلی زندگی مردم نیست چراکه هنگامی که سیستم درست کار نمیکند، مرزها بسته و دوستیها ناپدید میشوند.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1rU
#آلفردو_سادفیلو #محمد_زنویان
#نئولیبرالیسم #کرونا #بحران #ریاضت_اقتصادی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
کرونا، بحران و پایان نئولیبرالیسم
نوشتهی: آلفردو سادفیلو ترجمهی: محمد غزنویان آثار اجتماعی این پاندمی بهسرعت ظاهر شد، برای مثال، از رهگذرِ بهنمایشگذاشتنِ تفاوت تواناییهای گروههای اجتماعی در حفاظت از خویش. بهطور خلاصه، ابرث…
▫️ رنسانس ضامنهای بقای سیستم
نوشتهی: دانیل نوبولد
ترجمهی: سیاوش محمودی
27 مه 2020
🔸 بحران کرونا به ما نشان میدهد که چگونه باید جامعهی خود را به گونهای دیگر سامان دهیم.
مفهوم «ضروری برای سیستم» [یا: ضامن بقای سیستم] در حال حاضر رنسانس قابل توجهی را تجربه میکند. در پی بحران اقتصادی سال 2008، این مفهوم در ارتباط با نجات مالی بانکها توسط دولتها بهکار برده شد. بانکها بهظاهر مسبب بروز این بحران بهحساب میآمدند و برآشفتگی عمومی بسیار بالا بود. اصطلاح «بانکهای دارای وضعیت اضطراری»، اصطلاح پوچ سال 2008 نامیده شد. دولت فدرال وقت در آلمان کل یک شاخه اقتصادی را «ضروری برای سیستم» اعلام کرد و بنا بر آن، پایه و اساس برای این حمایت مالی را ایجاد کرد. و واقعا: اگر بحرانِ آنزمان، بهعنوان بحران واسطهی پولی فهمیده شود، ارزیابی نقشآفرینان اصلی این واسطه بهعنوان ضرورت سیستم کاملاً بهجا خواهد بود. این یکی از تناقضات درونی «اقتصاد ما» است که به آنچه ما را بهسمت بحران سوق میدهد گره خوردهایم، همانطور که معتاد به مواد مخدر به آمپولی وابسته است که او را به نابودی میکشد.
🔸 پس چه چیزی برای سیستم ضروری است؟
همان زمان برای خیلیها نیز کم کم روشن شد که پشت این درک از «ضروری برای سیستم» کاسهای زیر نیم کاسه است. با اینحال، در آنزمان اعتراضات نه بر علیه منطق [ذاتی] سیستم که بحران از درونش سر برآورده بود، بلکه تنها در مقابل سرمایه مالیِ ظاهراً «بد طینت» بود که با اقتصاد واقعی ظاهراً «خوش طینت» تقابل داشت. برای روشنشدن موضوع: اینجا موضوع دو روی یک سکه است. هردو به یکدیگر وابسته هستند و نمیتوان یکی را بدون دیگری تصور کرد.
امروز میبینیم که طیف وسیعی از شاخههای اقتصادی بهعنوان «ضروری برای سیستم» طبقهبندی میشوند. از جمله بانکها، اما بیشتر آنها بخشهایی هستند که خدمات و محصولاتشان مستقیما نشان میدهد که چرا ما برای ادامه زندگیِ (بقا) خود بدان نیاز مبرم داریم: تامین آب و انرژی، تغذیه، بهداشت، سلامت، مراقبت و نگهداری، حمل و نقل و ترافیک، رسانهها و اینترنت و غیره...
🔸 دنیایی که در آن بتوانیم نه تنها در امنیت زندگی کنیم، بلکه حتی یک زندگی خوبی هم داشته باشیم، باید بتواند بدون آن چیزی تحقق پذیرد که من از آن بهعنوان «هستی [اقتصادی]» نام بردم. رابطهی اجتماعی باید در راستای نیاز انسانها و الزامات مادیایکه این نیازها را برآورده کند، جهتگیری کند، نه دیگر برای ارزشافزاییِ حداکثرِ سرمایه. هرچند این پاندمی امروزه حساسیت ما را برای شناخت فعالیتها و محصولاتی که واقعا ضروریاند بالا برده است، اما ما قادر نیستیم همهی فعالیتهایی را که امروز سکوت و سکونشان بهتر از حضورشان میبود، به آمرزش سکوت و سکون ابدی بسپاریم. ما به این پی بردیم که چه چیزی ضرورت است. اکنون به سیستمی یا بهتر بگوییم: پیوندهایی برای زندگی نیاز داریم که با این ضرورت همخوانی دارد. تا به این طریق بتوانیم بیتردید از «ضروری برای سیستم» صحبت کنیم.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1so
#دانیل_نوبولد #سیاوش_محمودی
#کرونا #بحران #سرمایهداری
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: دانیل نوبولد
ترجمهی: سیاوش محمودی
27 مه 2020
🔸 بحران کرونا به ما نشان میدهد که چگونه باید جامعهی خود را به گونهای دیگر سامان دهیم.
مفهوم «ضروری برای سیستم» [یا: ضامن بقای سیستم] در حال حاضر رنسانس قابل توجهی را تجربه میکند. در پی بحران اقتصادی سال 2008، این مفهوم در ارتباط با نجات مالی بانکها توسط دولتها بهکار برده شد. بانکها بهظاهر مسبب بروز این بحران بهحساب میآمدند و برآشفتگی عمومی بسیار بالا بود. اصطلاح «بانکهای دارای وضعیت اضطراری»، اصطلاح پوچ سال 2008 نامیده شد. دولت فدرال وقت در آلمان کل یک شاخه اقتصادی را «ضروری برای سیستم» اعلام کرد و بنا بر آن، پایه و اساس برای این حمایت مالی را ایجاد کرد. و واقعا: اگر بحرانِ آنزمان، بهعنوان بحران واسطهی پولی فهمیده شود، ارزیابی نقشآفرینان اصلی این واسطه بهعنوان ضرورت سیستم کاملاً بهجا خواهد بود. این یکی از تناقضات درونی «اقتصاد ما» است که به آنچه ما را بهسمت بحران سوق میدهد گره خوردهایم، همانطور که معتاد به مواد مخدر به آمپولی وابسته است که او را به نابودی میکشد.
🔸 پس چه چیزی برای سیستم ضروری است؟
همان زمان برای خیلیها نیز کم کم روشن شد که پشت این درک از «ضروری برای سیستم» کاسهای زیر نیم کاسه است. با اینحال، در آنزمان اعتراضات نه بر علیه منطق [ذاتی] سیستم که بحران از درونش سر برآورده بود، بلکه تنها در مقابل سرمایه مالیِ ظاهراً «بد طینت» بود که با اقتصاد واقعی ظاهراً «خوش طینت» تقابل داشت. برای روشنشدن موضوع: اینجا موضوع دو روی یک سکه است. هردو به یکدیگر وابسته هستند و نمیتوان یکی را بدون دیگری تصور کرد.
امروز میبینیم که طیف وسیعی از شاخههای اقتصادی بهعنوان «ضروری برای سیستم» طبقهبندی میشوند. از جمله بانکها، اما بیشتر آنها بخشهایی هستند که خدمات و محصولاتشان مستقیما نشان میدهد که چرا ما برای ادامه زندگیِ (بقا) خود بدان نیاز مبرم داریم: تامین آب و انرژی، تغذیه، بهداشت، سلامت، مراقبت و نگهداری، حمل و نقل و ترافیک، رسانهها و اینترنت و غیره...
🔸 دنیایی که در آن بتوانیم نه تنها در امنیت زندگی کنیم، بلکه حتی یک زندگی خوبی هم داشته باشیم، باید بتواند بدون آن چیزی تحقق پذیرد که من از آن بهعنوان «هستی [اقتصادی]» نام بردم. رابطهی اجتماعی باید در راستای نیاز انسانها و الزامات مادیایکه این نیازها را برآورده کند، جهتگیری کند، نه دیگر برای ارزشافزاییِ حداکثرِ سرمایه. هرچند این پاندمی امروزه حساسیت ما را برای شناخت فعالیتها و محصولاتی که واقعا ضروریاند بالا برده است، اما ما قادر نیستیم همهی فعالیتهایی را که امروز سکوت و سکونشان بهتر از حضورشان میبود، به آمرزش سکوت و سکون ابدی بسپاریم. ما به این پی بردیم که چه چیزی ضرورت است. اکنون به سیستمی یا بهتر بگوییم: پیوندهایی برای زندگی نیاز داریم که با این ضرورت همخوانی دارد. تا به این طریق بتوانیم بیتردید از «ضروری برای سیستم» صحبت کنیم.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1so
#دانیل_نوبولد #سیاوش_محمودی
#کرونا #بحران #سرمایهداری
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
رنسانس ضامنهای بقای سیستم
نوشتهی: دانیل نوبولد ترجمهی: سیاوش محمودی پاندمی کوید 19 در درجه اول تهدیدی برای سلامتی است، اما بحرانی اقتصادی و اجتماعی را هم با خود بههمراه میآورد. این سه وجه وجودی، تنگاتنگ در هم تنیده شده…
🔹 نوشته های دریافتی 🔹
▫️ همهگیریِ ویروس کرونا بهمثابه بحران تمدن
نوشتهی: کامران نیری
ترجمهی: رضا شادمان
3 ژوئن 2020
🔸 در این مقاله استدلال میکنم که همهگیریِ ویروس کرونا را باید تجلی بحرانِ تمدن سرمایهداریِ صنعتیِ انسانمحور [anthropocentric] دانست. در بخش اول طرحی به دست خواهم داد از تفاوت بنیادین این رویکرد با رویکردِ سوسیالیستها از جمله سوسیالیستهای زیستبومگرا که بحرانهای زیستبومی و محیطزیستی را به «سرمایهداری» نسبت میدهند، و نیز با رویکرد زیستبومگراها (سبزها) که این بحرانها را به جامعهی صنعتی نسبت میدهند.
🔸 در دومین بخش، با تمرکز بر جریانهای سوسیالیستیِ زیستبومگرای متأثر از مارکس، به این بحث میپردازم که درک ماتریالیستیِ غالباً پذیرفتهشده از تاریخ به چه ترتیبی مبتنی بر انسانشناسیِ فلسفی مارکس است، همان انسانشناسی فلسفیای که مارکسیستها بهرغم دانشِ علمیِ انباشتهشده در خلال بیش از یک سده در رابطه با اینکه ما کیستیم و از کجا آمدهایم، کماکان تا به امروز اصرار به حفظ آن دارند.
🔸 در بخش سوم، طرحی از یک نظریهی زیستبومگرای سرشت انسانی، و در همین راستا، جامعه و تاریخ، ارائه خواهم داد که هم با اشاراتِ خود مارکس و انگلس همخوان است و هم با پیشرفتهای دانش، بهویژه در زمینهی باستانشناسی و انسانشناسی از میانههای سدهی بیستم به بعد.
🔸 در بخش چهارم، بحث را با طرحی از آنچه سوسیالیسمِ زیستبوممحور [Ecocentric Socialism] مینامم جمعبندی خواهم کرد تا خاطرنشان سازم، بشریت بهمنظور حل بحران نظاممند، میبایست به ورای تمدن سرمایهداریِ صنعتیِ انسانمحور گذر کند و از رهگذرِ فرایند بیگانگیزدایی از طبیعت و نیز، زوالِ نظاممندِ تمامی مناسباتِ سلطه و کنترل در جامعه، در جهت یک جامعهی سوسیالیستی بسیار کوچکتر حرکت کند.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1tD
#کامران_نیری #رضا_شادمان
#کرونا #گسست_متابولیک #بحران #زیستبوم
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ همهگیریِ ویروس کرونا بهمثابه بحران تمدن
نوشتهی: کامران نیری
ترجمهی: رضا شادمان
3 ژوئن 2020
🔸 در این مقاله استدلال میکنم که همهگیریِ ویروس کرونا را باید تجلی بحرانِ تمدن سرمایهداریِ صنعتیِ انسانمحور [anthropocentric] دانست. در بخش اول طرحی به دست خواهم داد از تفاوت بنیادین این رویکرد با رویکردِ سوسیالیستها از جمله سوسیالیستهای زیستبومگرا که بحرانهای زیستبومی و محیطزیستی را به «سرمایهداری» نسبت میدهند، و نیز با رویکرد زیستبومگراها (سبزها) که این بحرانها را به جامعهی صنعتی نسبت میدهند.
🔸 در دومین بخش، با تمرکز بر جریانهای سوسیالیستیِ زیستبومگرای متأثر از مارکس، به این بحث میپردازم که درک ماتریالیستیِ غالباً پذیرفتهشده از تاریخ به چه ترتیبی مبتنی بر انسانشناسیِ فلسفی مارکس است، همان انسانشناسی فلسفیای که مارکسیستها بهرغم دانشِ علمیِ انباشتهشده در خلال بیش از یک سده در رابطه با اینکه ما کیستیم و از کجا آمدهایم، کماکان تا به امروز اصرار به حفظ آن دارند.
🔸 در بخش سوم، طرحی از یک نظریهی زیستبومگرای سرشت انسانی، و در همین راستا، جامعه و تاریخ، ارائه خواهم داد که هم با اشاراتِ خود مارکس و انگلس همخوان است و هم با پیشرفتهای دانش، بهویژه در زمینهی باستانشناسی و انسانشناسی از میانههای سدهی بیستم به بعد.
🔸 در بخش چهارم، بحث را با طرحی از آنچه سوسیالیسمِ زیستبوممحور [Ecocentric Socialism] مینامم جمعبندی خواهم کرد تا خاطرنشان سازم، بشریت بهمنظور حل بحران نظاممند، میبایست به ورای تمدن سرمایهداریِ صنعتیِ انسانمحور گذر کند و از رهگذرِ فرایند بیگانگیزدایی از طبیعت و نیز، زوالِ نظاممندِ تمامی مناسباتِ سلطه و کنترل در جامعه، در جهت یک جامعهی سوسیالیستی بسیار کوچکتر حرکت کند.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1tD
#کامران_نیری #رضا_شادمان
#کرونا #گسست_متابولیک #بحران #زیستبوم
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
همهگیریِ ویروس کرونا بهمثابه بحران تمدن
نوشتهی: کامران نیری ترجمهی: رضا شادمان در هنگام ظهور ویروسِ کرونای SARS-CoV-2، گسترش این بیماری بهواسطهی تراکم افزایشیابندهی جمعیت و جابهجاییهای انسانی تسهیل شد. والاس در بحث خود در رابطه ب…
🔹 نوشته های دریافتی 🔹
▫️ نولیبرالیسم و سرمایهداری
نوشتهی: کریم منیری
17 ژوئن 2020
🔸 مسئله نولیبرالیسم سالهاست مورد اشاره چپ و راست است و با اینکه همه بهنوعی آنرا باعث و بانی کلیه مشکلات و مسائل بشریت میدانند، ولی آنرا بهنوعی جدا از سرمایهداری برآورد میکنند. اما باید گفت که قانون ارزش همچنان بیانکنندهی رابطههای جاری در پروسهی عملکرد سرمایه است. طبق این قانون اساس جامعه سرمایهداری رابطهی بین کار و سرمایه است، یعنی کارگر بهعنوان صاحب نیروی کار و سرمایهدار بهعنوان صاحب سرمایه است. در بازار هرکس با داراییاش برای مبادله و تهیه مایحتاجش ظاهر میشود. قانون حاکم بر این بازار، مبادله کالاها با ارزشهای برابر است. سرمایهدار در بازار کالایی مییابد که بنابر موقعیت بهکارگیریاش دو و یا چند برابر ارزش خود، ارزش ایجاد مینماید. بحث من در اینجا نه توضیح قانون مزد و نه حتی قانون ارزش است، فقط تأکیدگذاشتن بر قانون ارزش مارکس است که برخلاف نظر ایدئولوگهای بورژوازی، چه راست و چه چپ، هیچ تغییری نکرده است. طبق این قانون، ارزش و ارزش اضافی صرفاً حاصل کار است و در پروسه تولید خلق میشود. کارگر با صرف چند ساعت هزینه دستمزد خود را بهوجود میآورد و بقیه ساعات کار او صرف ایجاد ارزش اضافی و یا سود کارفرما و مابقی سرمایهداران میشود.
🔸 در بحران کنونی کرونا، دولت چه نقشی در کمک به سرپا نگاهداشتن سرمایه میکند؟ در همهی کشورهای بزرگ سرمایهداری این کمکها ارقام نجومی دارد. نشریه سوئدی NyTeknik در مقالهای ازKalle Wiklund در تاریخ ٢٥ مارس٢۰٢۰ نوشت دولت فرانسه چهار میلیارد یورو بهشرکتهای نوبنیاد کمک میکند که خود را در بحران کرونا سرپا نگاه دارند. سایت Omniekónomi در تاریخ ۱۱ مارس ٢۰٢۰ با نقل خبری از خبرگزاری Direkt نوشت که وزیر اقتصاد بریتانیا Rishi Sunak میگوید تبعات بحران کرونا برای اقتصاد بریتانیا تا پائیز امسال ۱/۱ رشد منفی از ٤/۱رشدی خواهد بود که اداره بودجه بریتانیا OBR قبلاً پیشبینی کرده بود، اتفاق خواهد افتاد. او همچنین اقدامات بیشتری را برای مقابله با تأثیرات شیوع ویروس کرونا بر اقتصاد بریتانیا ارائه داد که در مجموع برای دولت ۷ میلیارد پوند هزینه دارد. در طول سال قرار است ۱٨ میلیارد پوند دیگر برای کمک بهشرکتها هزینه کنند و این هزینهها در مجموع برای دولت در تمام سال به ٣۰ میلیارد پوند خواهد رسید.
🔸 جنگهای نیابتی و تحت نام مبارزه با تروریسم، دستساز خود قدرتهای سرمایه است. این تصرف مناطق مختلف، جز تصرف بازارهای جهان برای قدرتیابی و تحکیم قدرت سرمایه نیست. این عملکرد کدام سیستم جز سرمایهداری است؟ سرمایه همان کاری را انجام میدهد که در دوران سرمایهداریِ رقابت آزاد، امپریالیسم و حالا نولیبرالیسم انجام میدهد. باید با اصل مسئله یعنی استثمار انسان مبارزه کرد. عمدهکردن این تقسیمبندیها راه را عوضی نشاندادن است. سرمایهداری تحت هرنام و شکل و فرمی ضدانسانی است و تحمیلی است بر بشریت، که باید از سر راه انسانها برداشته شود تا انسان قادر شود خود را رها از چنین قید و بندهایی بهعنوان انسان گسترش دهد.
🔹متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1wb
#کریم_منیری #نئولیبرالیسم #کرونا #سرمایهداری #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ نولیبرالیسم و سرمایهداری
نوشتهی: کریم منیری
17 ژوئن 2020
🔸 مسئله نولیبرالیسم سالهاست مورد اشاره چپ و راست است و با اینکه همه بهنوعی آنرا باعث و بانی کلیه مشکلات و مسائل بشریت میدانند، ولی آنرا بهنوعی جدا از سرمایهداری برآورد میکنند. اما باید گفت که قانون ارزش همچنان بیانکنندهی رابطههای جاری در پروسهی عملکرد سرمایه است. طبق این قانون اساس جامعه سرمایهداری رابطهی بین کار و سرمایه است، یعنی کارگر بهعنوان صاحب نیروی کار و سرمایهدار بهعنوان صاحب سرمایه است. در بازار هرکس با داراییاش برای مبادله و تهیه مایحتاجش ظاهر میشود. قانون حاکم بر این بازار، مبادله کالاها با ارزشهای برابر است. سرمایهدار در بازار کالایی مییابد که بنابر موقعیت بهکارگیریاش دو و یا چند برابر ارزش خود، ارزش ایجاد مینماید. بحث من در اینجا نه توضیح قانون مزد و نه حتی قانون ارزش است، فقط تأکیدگذاشتن بر قانون ارزش مارکس است که برخلاف نظر ایدئولوگهای بورژوازی، چه راست و چه چپ، هیچ تغییری نکرده است. طبق این قانون، ارزش و ارزش اضافی صرفاً حاصل کار است و در پروسه تولید خلق میشود. کارگر با صرف چند ساعت هزینه دستمزد خود را بهوجود میآورد و بقیه ساعات کار او صرف ایجاد ارزش اضافی و یا سود کارفرما و مابقی سرمایهداران میشود.
🔸 در بحران کنونی کرونا، دولت چه نقشی در کمک به سرپا نگاهداشتن سرمایه میکند؟ در همهی کشورهای بزرگ سرمایهداری این کمکها ارقام نجومی دارد. نشریه سوئدی NyTeknik در مقالهای ازKalle Wiklund در تاریخ ٢٥ مارس٢۰٢۰ نوشت دولت فرانسه چهار میلیارد یورو بهشرکتهای نوبنیاد کمک میکند که خود را در بحران کرونا سرپا نگاه دارند. سایت Omniekónomi در تاریخ ۱۱ مارس ٢۰٢۰ با نقل خبری از خبرگزاری Direkt نوشت که وزیر اقتصاد بریتانیا Rishi Sunak میگوید تبعات بحران کرونا برای اقتصاد بریتانیا تا پائیز امسال ۱/۱ رشد منفی از ٤/۱رشدی خواهد بود که اداره بودجه بریتانیا OBR قبلاً پیشبینی کرده بود، اتفاق خواهد افتاد. او همچنین اقدامات بیشتری را برای مقابله با تأثیرات شیوع ویروس کرونا بر اقتصاد بریتانیا ارائه داد که در مجموع برای دولت ۷ میلیارد پوند هزینه دارد. در طول سال قرار است ۱٨ میلیارد پوند دیگر برای کمک بهشرکتها هزینه کنند و این هزینهها در مجموع برای دولت در تمام سال به ٣۰ میلیارد پوند خواهد رسید.
🔸 جنگهای نیابتی و تحت نام مبارزه با تروریسم، دستساز خود قدرتهای سرمایه است. این تصرف مناطق مختلف، جز تصرف بازارهای جهان برای قدرتیابی و تحکیم قدرت سرمایه نیست. این عملکرد کدام سیستم جز سرمایهداری است؟ سرمایه همان کاری را انجام میدهد که در دوران سرمایهداریِ رقابت آزاد، امپریالیسم و حالا نولیبرالیسم انجام میدهد. باید با اصل مسئله یعنی استثمار انسان مبارزه کرد. عمدهکردن این تقسیمبندیها راه را عوضی نشاندادن است. سرمایهداری تحت هرنام و شکل و فرمی ضدانسانی است و تحمیلی است بر بشریت، که باید از سر راه انسانها برداشته شود تا انسان قادر شود خود را رها از چنین قید و بندهایی بهعنوان انسان گسترش دهد.
🔹متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1wb
#کریم_منیری #نئولیبرالیسم #کرونا #سرمایهداری #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
نولیبرالیسم و سرمایهداری
نوشتهی: کریم منیری عموماً بحث ایدئولوگهای چپ و راست بورژوازی این است که سرمایهداری تغییر یافته و اکنون دیگر دوران مورد توضیح مارکس سپری شده است. باید پرسید چه تغییری صورت گرفته بهجز پیشرفت ابزا…
▫️ گفتگو با سونیا گواجاجارا فعال حقوق بومیانِ برزیل
▫️ زنان بومی پیشتازان مبارزه برای برابری در برزیل
ترجمهی: محمد غزنویان
29 ژوئن 2020
🔸 از ۱۶ ژوئن، برزیل ۸۸۸۲۷۱ نفر مبتلا به کوییدـ۱۹، و ۴۳۹۵۹ مرگ را گزارش کرده است، برزیل با این آمار در مقام دوم پس از آمریکاست، گرچه گمان میرود که ارقام واقعی بهمیزان چشمگیری بیش از این باشد.
بولسورانو رئیسجمهور راستگرای برزیل با اصرار بر بازماندن کسبوکارها در برزیل و درخواست از هوادارانش برای رفتوآمد در خیابانها بدون ماسک، فاصلهگذاری اجتماعی را به سخره گرفته است. ادبیات نژادگرایانه، جنسیتزده، دگرباشهراسانه، و الفاظ زنستیزانه مرتب از دهان او میجوشد و از طریق پاکسازی میلیونها هکتار جنگلهای بارانخیز آمازون برای بخش خصوصی بهطور خاص بومیان را هدف قرار داده که به زنجیرهای از قتل رهبران بومیان انجامیده است. در همینحال، پاندِمی نیز با سرعتی نگرانکنندهای بومیان را میکشد و قبایل بومی از حیث جغرافیایی منزوی را با نسلکشی تهدید میکند.
این گفتگو با سونیا گواجاجارا یکی از شخصیتهای برجستهی بومیان برزیل توسط فابیان رینهلز و کاتیا مارکو از Rio Grande do Sul branch of Brasil de Fato انجام شده است، یکی از رسانههای مستقل و پیشرو در برزیل که در سال ۲۰۰۳ در پیوند با فوروم اجتماعی جهان (World Social Forum) در پورتو الگره راهاندازی شد.
از متن گفتوگو:
🔸 زنِ بومیبودن در برزیل بهمعنای زندگی همچون چالشی بیپایان، مبارزهکردن، اشغال فضا و تشخصیافتگی در تاریخ خودتان است. در طول تاریخ بهما القا کردند که نتوانستهایم فضاهای خاص خودمان را اشغال کنیم. برای دورانی طولانی، زنان بومی نامرئی بودند، کار ما منحصر به روستاهایمان بود، که همواره کارهای مهمی بودند چرا که ما نقش راهبر را ایفا میکردیم. اما زمانی فرا رسید که دریافتیم قادر به انجام کارهایی بیش از این هستیم و میتوانیم در خط مقدم مبارزات جای داشته باشیم.
این برای ما یک چالش واقعی است که از این سد بگذریم و روستا را ترک و فضاهای دیگر را در اختیار بگیریم. تصور کنید که فضاهایی را بیرون از اینجا اشغال کنید؛ آنجا تعصب موجود است و بر نژادپرستیِ نهادینهشده چیره نشده، حتی اگر گمان کنیم پیشرفتی هم حاصل شده باشد. و ما اکنون در مبارزهای نوین علیه فاشیسم و تعصبی که بهطور فزاینده در تمام جامعه بیان میشود، به سر میبریم.
زنِ بومیبودن مبارزهای است دائمی برای بهرسمیت شناساندنِ فرهنگ، هویت و بهویژه جنسیتات.
🔸 در حال حاضر دو موقعیت حاد پیش روی ماست و فکر میکنم ایندو به موازات هم عمل میکنند، زیرا اگرچه محافظهکاری در حال رشد است (حتی به روستاها نیز تسری یافته) ما زنان بومی نیز موانع را درهم میشکنیم، فضای روستایی را ترک میکنیم و حتی فضاهای بیرونی را به اشغال درمیآوریم. نمونهی شاخص این روند نخستین راهپیمایی زنان بومی بود که سال گذشته در پایتخت برزیل برگزار کردیم. این نخستین راهپیمایی زنان بومی در جهان بود و الهامبخش زنان دیگر قارههاست که میخواهند راهپیماییهای خود را سازمان دهند.
ما راهپیمایی کردیم تا اتحادمان را نشان دهیم، که بگوئیم کنار هم میجنگیم و سیاستهای نسلکشیِ بولسونارو را در سکوت تاب نمیآوریم. این راهپیمایی واکنشی بود به تمام حملات و فاشیسم خزنده...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1y2
#سونیا_گواجاجارا #محمد_غزنویان
#محیط_زیست #کرونا #بومیان_برزیل #جنبش_زنان
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ زنان بومی پیشتازان مبارزه برای برابری در برزیل
ترجمهی: محمد غزنویان
29 ژوئن 2020
🔸 از ۱۶ ژوئن، برزیل ۸۸۸۲۷۱ نفر مبتلا به کوییدـ۱۹، و ۴۳۹۵۹ مرگ را گزارش کرده است، برزیل با این آمار در مقام دوم پس از آمریکاست، گرچه گمان میرود که ارقام واقعی بهمیزان چشمگیری بیش از این باشد.
بولسورانو رئیسجمهور راستگرای برزیل با اصرار بر بازماندن کسبوکارها در برزیل و درخواست از هوادارانش برای رفتوآمد در خیابانها بدون ماسک، فاصلهگذاری اجتماعی را به سخره گرفته است. ادبیات نژادگرایانه، جنسیتزده، دگرباشهراسانه، و الفاظ زنستیزانه مرتب از دهان او میجوشد و از طریق پاکسازی میلیونها هکتار جنگلهای بارانخیز آمازون برای بخش خصوصی بهطور خاص بومیان را هدف قرار داده که به زنجیرهای از قتل رهبران بومیان انجامیده است. در همینحال، پاندِمی نیز با سرعتی نگرانکنندهای بومیان را میکشد و قبایل بومی از حیث جغرافیایی منزوی را با نسلکشی تهدید میکند.
این گفتگو با سونیا گواجاجارا یکی از شخصیتهای برجستهی بومیان برزیل توسط فابیان رینهلز و کاتیا مارکو از Rio Grande do Sul branch of Brasil de Fato انجام شده است، یکی از رسانههای مستقل و پیشرو در برزیل که در سال ۲۰۰۳ در پیوند با فوروم اجتماعی جهان (World Social Forum) در پورتو الگره راهاندازی شد.
از متن گفتوگو:
🔸 زنِ بومیبودن در برزیل بهمعنای زندگی همچون چالشی بیپایان، مبارزهکردن، اشغال فضا و تشخصیافتگی در تاریخ خودتان است. در طول تاریخ بهما القا کردند که نتوانستهایم فضاهای خاص خودمان را اشغال کنیم. برای دورانی طولانی، زنان بومی نامرئی بودند، کار ما منحصر به روستاهایمان بود، که همواره کارهای مهمی بودند چرا که ما نقش راهبر را ایفا میکردیم. اما زمانی فرا رسید که دریافتیم قادر به انجام کارهایی بیش از این هستیم و میتوانیم در خط مقدم مبارزات جای داشته باشیم.
این برای ما یک چالش واقعی است که از این سد بگذریم و روستا را ترک و فضاهای دیگر را در اختیار بگیریم. تصور کنید که فضاهایی را بیرون از اینجا اشغال کنید؛ آنجا تعصب موجود است و بر نژادپرستیِ نهادینهشده چیره نشده، حتی اگر گمان کنیم پیشرفتی هم حاصل شده باشد. و ما اکنون در مبارزهای نوین علیه فاشیسم و تعصبی که بهطور فزاینده در تمام جامعه بیان میشود، به سر میبریم.
زنِ بومیبودن مبارزهای است دائمی برای بهرسمیت شناساندنِ فرهنگ، هویت و بهویژه جنسیتات.
🔸 در حال حاضر دو موقعیت حاد پیش روی ماست و فکر میکنم ایندو به موازات هم عمل میکنند، زیرا اگرچه محافظهکاری در حال رشد است (حتی به روستاها نیز تسری یافته) ما زنان بومی نیز موانع را درهم میشکنیم، فضای روستایی را ترک میکنیم و حتی فضاهای بیرونی را به اشغال درمیآوریم. نمونهی شاخص این روند نخستین راهپیمایی زنان بومی بود که سال گذشته در پایتخت برزیل برگزار کردیم. این نخستین راهپیمایی زنان بومی در جهان بود و الهامبخش زنان دیگر قارههاست که میخواهند راهپیماییهای خود را سازمان دهند.
ما راهپیمایی کردیم تا اتحادمان را نشان دهیم، که بگوئیم کنار هم میجنگیم و سیاستهای نسلکشیِ بولسونارو را در سکوت تاب نمیآوریم. این راهپیمایی واکنشی بود به تمام حملات و فاشیسم خزنده...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1y2
#سونیا_گواجاجارا #محمد_غزنویان
#محیط_زیست #کرونا #بومیان_برزیل #جنبش_زنان
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
گفتگو با سونیا گواجاجارا
زنان بومی پیشتازان مبارزه برای برابری در برزیل سونیا گواجاجارا: فعال حقوق بومیانِ برزیل ترجمهی: محمد غزنویان سونیا گواجاجارا (نام شناسنامهای سونیا بونه) در قلمرو بومیان آراریبوا (Araribóia) واقع…
▫️ آبانهایی دیگر؟
نوشتهی: جلیل شکری
15 نوامبر 2020
🔸 یک سال از قیام آبان گذشت و به نظر میرسد بار دیگر ناباوریهایی همچون خوره روان ما را آزار میدهد:
– چطور در حالی که امکان برافتادن حاکمیت با سلسله اعتراضاتی با شدت و حدت آبان وجود داشت، به یکباره در بُنبستی سیاسی فرو رفتیم؟!
– آیا اینبار کروناست که بناست همچون جنگ ۸ ساله برای نظام در حُکم «نعمت»، میانجیگر سرکوب و خاموشی سیاسی به سود سیستم باشد؟!
– چطور میتوان به خیزشهای مردمیِ ناشی از خشم و نارضایتی بابت بحران اقتصادی حاکم بر معیشت امیدی بست اگر که توان برخورد قهرآمیز حاکمیت در حد آبان باشد و این تودههای معترض را در ماتم و عزا فرو برد؟
🔸 سوألاتی از این دست را بهوفور میتوان در محافل و حوزهی عمومی از زبان هر بهستوه آمدهای از وضع موجود شنید. بسیار خوب؛ اگر نخواهیم همچون مسخ شدهای در بُهت و حیرتِ این پرسشها فرو رویم، باید بکوشیم تا از خلال مواجههای تاریخی مبتنی بر چینشی منطقی، چگونگی واقعشدن در شرایط حاضر را تحلیل کنیم. چنین مواجههای ضمن آشکارساختن محدودیتهای پراتیکِ انتقادی-انقلابی واقعا موجود و همچنین درز و تَرَکهای وضعیت، استعدادهای بالفعل نشدهی نیروهای مبارز علیه این وضعیت را همچون روزنههای لازم برای عبور از بُنبست سیاسی حاضر، نشان میدهد.
🔸 این سوأل مهمی ست که آیا اگر کرونا سربرنمیآورد، شاهد آبانهای دیگری در این فاصلهی یکساله بودیم که هرچه بیشتر پایههای نظام را سُست میکردند؟ اهمیت این پرسش، و پاسخ به آن از آن روست که بتوانیم در تحلیلِ چرایی بنبست سیاسی حاضر، تأثیر عامل سرکوب حاکمیت و کرونا را با سنجش دقیقتر وارد واکاویمان کنیم تا ارزیابی تأثیر بحرانهای درونی انواع و اقسام گروههای معترضان گم نشود. پس از شکست سیاسی تلاشهایی در غلبه بر وضع سلطهگرانهی موجود، معمولا این امکان وجود دارد که تحلیلها در دو صف قرار بگیرند:
– تأکید بر نقش رادیکالیسم ناکافی جنبش در شکست مبارزه.
– تأکید بر نقش شدت سرکوب از سوی حاکمیت و عواملی بیرونی چون جنگ، بیماری و به اصطلاح حوادث طبیعی در پیروز نشدن نبرد.
برای نیفتادن به دام این دوگانهانگاری و فرورفتن در بُهت و حیرت یا افسردگی، باید عمق تحلیلیِ گزارهی معروفِ «بهسر آمدن عمر کهنه و ناتوانی نو از سربرآوردن» را دریافت...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1PS
#جلیل_شکری #خیزش_آبان #مبارزه_طبقاتی #کرونا #شورا
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: جلیل شکری
15 نوامبر 2020
🔸 یک سال از قیام آبان گذشت و به نظر میرسد بار دیگر ناباوریهایی همچون خوره روان ما را آزار میدهد:
– چطور در حالی که امکان برافتادن حاکمیت با سلسله اعتراضاتی با شدت و حدت آبان وجود داشت، به یکباره در بُنبستی سیاسی فرو رفتیم؟!
– آیا اینبار کروناست که بناست همچون جنگ ۸ ساله برای نظام در حُکم «نعمت»، میانجیگر سرکوب و خاموشی سیاسی به سود سیستم باشد؟!
– چطور میتوان به خیزشهای مردمیِ ناشی از خشم و نارضایتی بابت بحران اقتصادی حاکم بر معیشت امیدی بست اگر که توان برخورد قهرآمیز حاکمیت در حد آبان باشد و این تودههای معترض را در ماتم و عزا فرو برد؟
🔸 سوألاتی از این دست را بهوفور میتوان در محافل و حوزهی عمومی از زبان هر بهستوه آمدهای از وضع موجود شنید. بسیار خوب؛ اگر نخواهیم همچون مسخ شدهای در بُهت و حیرتِ این پرسشها فرو رویم، باید بکوشیم تا از خلال مواجههای تاریخی مبتنی بر چینشی منطقی، چگونگی واقعشدن در شرایط حاضر را تحلیل کنیم. چنین مواجههای ضمن آشکارساختن محدودیتهای پراتیکِ انتقادی-انقلابی واقعا موجود و همچنین درز و تَرَکهای وضعیت، استعدادهای بالفعل نشدهی نیروهای مبارز علیه این وضعیت را همچون روزنههای لازم برای عبور از بُنبست سیاسی حاضر، نشان میدهد.
🔸 این سوأل مهمی ست که آیا اگر کرونا سربرنمیآورد، شاهد آبانهای دیگری در این فاصلهی یکساله بودیم که هرچه بیشتر پایههای نظام را سُست میکردند؟ اهمیت این پرسش، و پاسخ به آن از آن روست که بتوانیم در تحلیلِ چرایی بنبست سیاسی حاضر، تأثیر عامل سرکوب حاکمیت و کرونا را با سنجش دقیقتر وارد واکاویمان کنیم تا ارزیابی تأثیر بحرانهای درونی انواع و اقسام گروههای معترضان گم نشود. پس از شکست سیاسی تلاشهایی در غلبه بر وضع سلطهگرانهی موجود، معمولا این امکان وجود دارد که تحلیلها در دو صف قرار بگیرند:
– تأکید بر نقش رادیکالیسم ناکافی جنبش در شکست مبارزه.
– تأکید بر نقش شدت سرکوب از سوی حاکمیت و عواملی بیرونی چون جنگ، بیماری و به اصطلاح حوادث طبیعی در پیروز نشدن نبرد.
برای نیفتادن به دام این دوگانهانگاری و فرورفتن در بُهت و حیرت یا افسردگی، باید عمق تحلیلیِ گزارهی معروفِ «بهسر آمدن عمر کهنه و ناتوانی نو از سربرآوردن» را دریافت...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1PS
#جلیل_شکری #خیزش_آبان #مبارزه_طبقاتی #کرونا #شورا
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
آبانهایی دیگر؟
نوشتهی: جلیل شکری این سوأل مهمی ست که آیا اگر کرونا سربرنمیآورد، شاهد آبانهای دیگری در این فاصلهی یکساله بودیم که هرچه بیشتر پایههای نظام را سُست میکردند؟ اهمیت این پرسش، و پاسخ به آن از آن…
▫️ تقسیم ثروت جهانی در سال 2020
نوشتهی: مایکل روبرتز
ترجمهی: کاووس بهزادی
14 ژانویه 2021
🔸 یک درصد لایهی فوقانی خانوارها در جهان 43 درصد کل ثروت شخصی را در اختیار دارند در حالیکه 50 درصد لایه تحتانی آنها فقط صاحب یک درصد این ثروت هستند. این یک درصد خانوارها بر مبنای ثروت خالصشان (پس از کسر بدهی) همه میلیونرند و شمار آنها بالغ بر 52 میلیون خانوار است. 175000 نفر از این یک درصد خانوارها فوقثروتمند هستند که ثروت خالصشان بیش از 50 میلیون دلار آمریکا است ــ شمار بسیار ناچیزی از انسانها (کمتر از 1/0 درصد) صاحب 25 درصد ثروت جهانی هستند.
🔸 این دادهها برگرفته از گزارش 2020 Credit Suisse Global Wealth report است که به تازگی منتشر شده است. این گزارش کماکان جامعترین و روشنگرترین واکاوی ثروت جهانی (اما نه درآمد) و نابرابری ثروت شخصی است. گزارش ثروت جهانی، سالانه دارایی خانوارهای 2/5 میلیارد از مردم جهان را بررسی میکند. ثروت هر خانوار در برگیرندهی موجودیهای مالی (سهام، اوراق قرضه، پول نقد، صندوق بازنشستگی) و املاک (خانه و نظایر آن) است. این برآورد بدون محاسبهی بدهیهاست.
🔸 در پایان سال 2019 آمریکای شمالی و اروپا با فقط 17 درصد بزرگسالان کل جمعیت جهان، 55 درصد از کل ثروت جهان را در اختیار دارند. در مقابل، سهم جمعیت سه برابر سهم ثروت در آمریکای لاتین، چهار برابر سهم ثروت در هند و تقریباً ده برابر سهم ثروت در افریقا بود.
🔸 تمایز ثروت در چارچوب هر کشور بارزتر است. یک درصد لایهی فوقانی دارندگان ثروت در یک کشور معمولاً 25 درصد تا 40 درصد کل ثروت، و 10 درصد لایهی فوقانی دارندگان ثروت معمولاً 55 درصد تا 75 درصد کل ثروت را در اختیار دارند. در پایان سال 2019 میلیونرهای کل جهان ــ دقیقاً یک درصد جمعیت بزرگسالان ــ صاحب 4/43 درصد دارایی خالص جهان بودند. درمقابل، 54 درصد بزرگسالان با ثروتی کمتر از 10000 دلار (یعنی تقریباً هیچ) در مجموع کمتر از 2 درصد ثروت جهان را در اختیار داشتند.
🔸 پژوهشگران بر این باورند که تأثیرات جهانی بر توزیع ثروت در چارچوب هر کشور با توجه به ضررهای چشمگیر تولید ناخالص داخلی ناشی از همهگیری، بسیار ناچیز بود. در واقع نیز هیچ گواه صریحی وجود ندارد که همهگیری بهطور دستگاهمند مزیتهایی برای دارندگان ثروتهای بالاتر در مقابل گروههایی با ثروت کمتر یا برعکس فراهم کرده است. در سال 2019 شمار میلیونرها در جهان به 9/51 میلیون نفر افزایش داشت، اما این نرخ درمقایسه با نیمهی اول سال 2020 بهطور کلی تغییر اندکی داشته است.
🔸 پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که کاهش ناچیز نابرابری ثروت در کل جهان «بازتاب محدود شدن نابرابری ثروت بین کشورها است، چرا که اقتصادهای در حال ظهور بهویژه چین و هند از نرخ رشد متوسط بالایی برخوردار شدهاند. این امر علت اصلی چرایی کاهش نابرابری ثروت جهانی در نخستین سالهای این سده است، در حالیکه این روند طی سالهای 2007 ـ 2017 سیر صعودی داشته است، ما بر این باوریم که نابرابری ثروت پس از 2016 دوباره وارد مرحلهی سیر نزولی شده است.»
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1WD
#مایکل_روبرتز #کاووس_بهزادی
#کرونا #تولید_ناخالص_داخلی #سرمایهداری
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: مایکل روبرتز
ترجمهی: کاووس بهزادی
14 ژانویه 2021
🔸 یک درصد لایهی فوقانی خانوارها در جهان 43 درصد کل ثروت شخصی را در اختیار دارند در حالیکه 50 درصد لایه تحتانی آنها فقط صاحب یک درصد این ثروت هستند. این یک درصد خانوارها بر مبنای ثروت خالصشان (پس از کسر بدهی) همه میلیونرند و شمار آنها بالغ بر 52 میلیون خانوار است. 175000 نفر از این یک درصد خانوارها فوقثروتمند هستند که ثروت خالصشان بیش از 50 میلیون دلار آمریکا است ــ شمار بسیار ناچیزی از انسانها (کمتر از 1/0 درصد) صاحب 25 درصد ثروت جهانی هستند.
🔸 این دادهها برگرفته از گزارش 2020 Credit Suisse Global Wealth report است که به تازگی منتشر شده است. این گزارش کماکان جامعترین و روشنگرترین واکاوی ثروت جهانی (اما نه درآمد) و نابرابری ثروت شخصی است. گزارش ثروت جهانی، سالانه دارایی خانوارهای 2/5 میلیارد از مردم جهان را بررسی میکند. ثروت هر خانوار در برگیرندهی موجودیهای مالی (سهام، اوراق قرضه، پول نقد، صندوق بازنشستگی) و املاک (خانه و نظایر آن) است. این برآورد بدون محاسبهی بدهیهاست.
🔸 در پایان سال 2019 آمریکای شمالی و اروپا با فقط 17 درصد بزرگسالان کل جمعیت جهان، 55 درصد از کل ثروت جهان را در اختیار دارند. در مقابل، سهم جمعیت سه برابر سهم ثروت در آمریکای لاتین، چهار برابر سهم ثروت در هند و تقریباً ده برابر سهم ثروت در افریقا بود.
🔸 تمایز ثروت در چارچوب هر کشور بارزتر است. یک درصد لایهی فوقانی دارندگان ثروت در یک کشور معمولاً 25 درصد تا 40 درصد کل ثروت، و 10 درصد لایهی فوقانی دارندگان ثروت معمولاً 55 درصد تا 75 درصد کل ثروت را در اختیار دارند. در پایان سال 2019 میلیونرهای کل جهان ــ دقیقاً یک درصد جمعیت بزرگسالان ــ صاحب 4/43 درصد دارایی خالص جهان بودند. درمقابل، 54 درصد بزرگسالان با ثروتی کمتر از 10000 دلار (یعنی تقریباً هیچ) در مجموع کمتر از 2 درصد ثروت جهان را در اختیار داشتند.
🔸 پژوهشگران بر این باورند که تأثیرات جهانی بر توزیع ثروت در چارچوب هر کشور با توجه به ضررهای چشمگیر تولید ناخالص داخلی ناشی از همهگیری، بسیار ناچیز بود. در واقع نیز هیچ گواه صریحی وجود ندارد که همهگیری بهطور دستگاهمند مزیتهایی برای دارندگان ثروتهای بالاتر در مقابل گروههایی با ثروت کمتر یا برعکس فراهم کرده است. در سال 2019 شمار میلیونرها در جهان به 9/51 میلیون نفر افزایش داشت، اما این نرخ درمقایسه با نیمهی اول سال 2020 بهطور کلی تغییر اندکی داشته است.
🔸 پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که کاهش ناچیز نابرابری ثروت در کل جهان «بازتاب محدود شدن نابرابری ثروت بین کشورها است، چرا که اقتصادهای در حال ظهور بهویژه چین و هند از نرخ رشد متوسط بالایی برخوردار شدهاند. این امر علت اصلی چرایی کاهش نابرابری ثروت جهانی در نخستین سالهای این سده است، در حالیکه این روند طی سالهای 2007 ـ 2017 سیر صعودی داشته است، ما بر این باوریم که نابرابری ثروت پس از 2016 دوباره وارد مرحلهی سیر نزولی شده است.»
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1WD
#مایکل_روبرتز #کاووس_بهزادی
#کرونا #تولید_ناخالص_داخلی #سرمایهداری
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
تقسیم ثروت جهانی در سال 2020
نوشتهی: مایکل روبرتز ترجمهی: کاووس بهزادی یک درصد لایهی فوقانی خانوارها در جهان 43 درصد کل ثروت شخصی را در اختیار دارند در حالیکه 50 درصد لایه تحتانی آنها فقط صاحب یک درصد این ثروت هستند. این …
🔹 نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ اپیدمی فیلسوف
نوشتهی: مارکو دِرامو
ترجمهی: البرز مشیری
13 مه 2021
🔸 «هیچ بهبودی در کار نخواهد بود. ناآرامی اجتماعی پیش روی ماست. خشونت پیش روی ماست. باید منتظر پیامدهای اقتصادی- اجتماعی باشیم: بیکاری چشمگیر. شهروندان دچار زجری شگرف خواهند شد. عدهای میمیرند، باقی احساس وحشتناکی خواهند داشت.» اینها صحبتهای یک آخرتشناس نیست؛ بلکه صحبتهای جیکوب والنبرگ، از تخم و ترکههای یکی از قدرتمندترین دودمانهای سرمایهداری جهانی است که پیشبینی میکند اقتصاد جهانی به میزان 30 درصد منقبض شود و بیکاری سر به آسمان بکشد. همه در نتیجه تعطیلیها و قرنطینهی مربوط به ویروس کرونا. درحالی که فیلسوفان نگران بهرهگیری حاکمان از اپیدمی در جهت اِعمال نظم زیست-سیاسی هستند، به نظر میرسد خودِ طبقه حاکم عکس این نگرانی را دارد: «من تا سرحد مرگ از نتایج آن بر اجتماع وحشت دارم … باید مخاطرات داروهای تاثیرگذار بر بیمار را به شدت بسنجیم». در اینجا سرمایهدار سوئدی مذکور، به پیششناخت پزشکی ترامپ واکنش نشان میدهد و میگوید این معالجه بیمار را میکشد. درحالی که فلاسفه اقدامات و معیارهای ضد-واگیر همچون حکومت نظامی، بستن مرزها و وضعِ محدودیت بر تجمعات عمومی را به مثابه مکانیسمهای کنترل بدخواهانه میبینند، حاکمان میترسند که تعطیلیها و قرنطینه به سستشدن کنترل بیانجامند.
🔸 متفکری که صریحترین موضعگیری را در قبال همهگیری جهانی ویروس داشته، جورجو آگامبن است که در سلسله مجادلات قلمی و با مقاله آغازین «اختراع یک اپیدمی» منتشر شده در il manifesto به تاریخ 26 فوریه 2020 مواضع خود را روشن ساخت. در این قطعه، آگامبن معیارهای اضطراری اجراشده در ایتالیا برای متوقفکردن شیوع ویروس کرونا را تحت عنوان «دیوانهوار، غیرمنطقی و تماما بیاساس» توصیف میکند. او مینویسد: «ترس از اپیدمی، دریچه ورود به وحشت است و ما بهنام امنیت، معیارهایی را میپذیریم که آزادی را به شدت محدود میکنند و وضعیت استثنایی را موجه جلوه میدهند». برای آگامبن، واکنش به ویروس کرونا «گرایش به استفاده از وضعیت استثنایی، به عنوان الگوی عادی دولت» را نشان میدهد- «تقریبا به مانند این است که حالا که تروریسم به عنوان علت معیارهای استثنایی مصرف شده و به اتمام رسیده، اختراع یک اپیدمی مطلوبترین بهانه را برای حفظ آنها-فراتر از هر محدودیتی ارائه میکند». آگامبن با انتشار این ایدهها در دو متن دیگر که در میانه ماه مارس بر صفحه وبسایت انتشارات Quodlibet قرار گرفتند، مجددا بر ادعاهای خود تاکید کرد.
🔸 اکنون، هم حق با آگامبن است و هم نیست؛ یا بهتر است بگوییم اصلا حق با او نیست و تا حدودی حق با اوست. او اشتباه میکند چرا که واقعیتهای بنیادین با ادعای او در تناقضاند. حتی متفکران بزرگ میتوانند قربانی بیماریهای واگیردار باشند- هگل در سال 1831 از وبا تلف شد- و فلاسفه مسئولیت دارند که اگر شرایط ایجاب کند، در نظراتشان تجدیدنظر کنند: اگر در ماه فوریه، انکارگرایی در ارتباط با ویروس کرونا اندکی ممکن بود، در اواخر ماه مارس دیگر منطقی نیست. با اینوجود حق با آگامبن است وقتی میگوید حاکمان از هر فرصتی برای تحکیم قدرتشان استفاده خواهند کرد، خصوصا در زمان بحران. بر کسی پوشیده نیست که از ویروس کرونا در جهت قدرتمندساختن زیرساختهای نظارت-تودهای بهرهبرداری میشود.
🔸 بعد از رفع قرنطینه، مردم به سادگی به خریدن خودرو و بلیت هواپیما در مقیاس پیشا-بحران بازنخواهند گشت. بسیاری شغلشان را از دست خواهند داد، درحالی که شاغلان برای پیداکردن خریدار و مشتری در اقتصادی بیپول (کافی) تقلا خواهند کرد. همزمان، کسی باید صورتحساب هزینههای هنگفت مربوط به ویروس را پرداخت کند، علیالخصوص وقتی انبوه بدهیها به کاهش اعتماد سرمایهگذاران بیانجامد. در این نقطه ترس والنبرگ از ناآرامی اجتماعی میتواند قابل توجیه باشد: هرگونه شوکدرمانی پس از بحران- زمانی که به نام ضرورت اقتصادی، عموم مردم مجبور به پرداخت تاوان این «سخاوتمندی» شوند- قطعا میتواند مردم را به سوی طغیان حرکت دهد...
🔹متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2cC
#مارکو_درامو #البرز_مشیری
#نظریه_توطئه #کرونا #آگامبن #سرمایهداری
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ اپیدمی فیلسوف
نوشتهی: مارکو دِرامو
ترجمهی: البرز مشیری
13 مه 2021
🔸 «هیچ بهبودی در کار نخواهد بود. ناآرامی اجتماعی پیش روی ماست. خشونت پیش روی ماست. باید منتظر پیامدهای اقتصادی- اجتماعی باشیم: بیکاری چشمگیر. شهروندان دچار زجری شگرف خواهند شد. عدهای میمیرند، باقی احساس وحشتناکی خواهند داشت.» اینها صحبتهای یک آخرتشناس نیست؛ بلکه صحبتهای جیکوب والنبرگ، از تخم و ترکههای یکی از قدرتمندترین دودمانهای سرمایهداری جهانی است که پیشبینی میکند اقتصاد جهانی به میزان 30 درصد منقبض شود و بیکاری سر به آسمان بکشد. همه در نتیجه تعطیلیها و قرنطینهی مربوط به ویروس کرونا. درحالی که فیلسوفان نگران بهرهگیری حاکمان از اپیدمی در جهت اِعمال نظم زیست-سیاسی هستند، به نظر میرسد خودِ طبقه حاکم عکس این نگرانی را دارد: «من تا سرحد مرگ از نتایج آن بر اجتماع وحشت دارم … باید مخاطرات داروهای تاثیرگذار بر بیمار را به شدت بسنجیم». در اینجا سرمایهدار سوئدی مذکور، به پیششناخت پزشکی ترامپ واکنش نشان میدهد و میگوید این معالجه بیمار را میکشد. درحالی که فلاسفه اقدامات و معیارهای ضد-واگیر همچون حکومت نظامی، بستن مرزها و وضعِ محدودیت بر تجمعات عمومی را به مثابه مکانیسمهای کنترل بدخواهانه میبینند، حاکمان میترسند که تعطیلیها و قرنطینه به سستشدن کنترل بیانجامند.
🔸 متفکری که صریحترین موضعگیری را در قبال همهگیری جهانی ویروس داشته، جورجو آگامبن است که در سلسله مجادلات قلمی و با مقاله آغازین «اختراع یک اپیدمی» منتشر شده در il manifesto به تاریخ 26 فوریه 2020 مواضع خود را روشن ساخت. در این قطعه، آگامبن معیارهای اضطراری اجراشده در ایتالیا برای متوقفکردن شیوع ویروس کرونا را تحت عنوان «دیوانهوار، غیرمنطقی و تماما بیاساس» توصیف میکند. او مینویسد: «ترس از اپیدمی، دریچه ورود به وحشت است و ما بهنام امنیت، معیارهایی را میپذیریم که آزادی را به شدت محدود میکنند و وضعیت استثنایی را موجه جلوه میدهند». برای آگامبن، واکنش به ویروس کرونا «گرایش به استفاده از وضعیت استثنایی، به عنوان الگوی عادی دولت» را نشان میدهد- «تقریبا به مانند این است که حالا که تروریسم به عنوان علت معیارهای استثنایی مصرف شده و به اتمام رسیده، اختراع یک اپیدمی مطلوبترین بهانه را برای حفظ آنها-فراتر از هر محدودیتی ارائه میکند». آگامبن با انتشار این ایدهها در دو متن دیگر که در میانه ماه مارس بر صفحه وبسایت انتشارات Quodlibet قرار گرفتند، مجددا بر ادعاهای خود تاکید کرد.
🔸 اکنون، هم حق با آگامبن است و هم نیست؛ یا بهتر است بگوییم اصلا حق با او نیست و تا حدودی حق با اوست. او اشتباه میکند چرا که واقعیتهای بنیادین با ادعای او در تناقضاند. حتی متفکران بزرگ میتوانند قربانی بیماریهای واگیردار باشند- هگل در سال 1831 از وبا تلف شد- و فلاسفه مسئولیت دارند که اگر شرایط ایجاب کند، در نظراتشان تجدیدنظر کنند: اگر در ماه فوریه، انکارگرایی در ارتباط با ویروس کرونا اندکی ممکن بود، در اواخر ماه مارس دیگر منطقی نیست. با اینوجود حق با آگامبن است وقتی میگوید حاکمان از هر فرصتی برای تحکیم قدرتشان استفاده خواهند کرد، خصوصا در زمان بحران. بر کسی پوشیده نیست که از ویروس کرونا در جهت قدرتمندساختن زیرساختهای نظارت-تودهای بهرهبرداری میشود.
🔸 بعد از رفع قرنطینه، مردم به سادگی به خریدن خودرو و بلیت هواپیما در مقیاس پیشا-بحران بازنخواهند گشت. بسیاری شغلشان را از دست خواهند داد، درحالی که شاغلان برای پیداکردن خریدار و مشتری در اقتصادی بیپول (کافی) تقلا خواهند کرد. همزمان، کسی باید صورتحساب هزینههای هنگفت مربوط به ویروس را پرداخت کند، علیالخصوص وقتی انبوه بدهیها به کاهش اعتماد سرمایهگذاران بیانجامد. در این نقطه ترس والنبرگ از ناآرامی اجتماعی میتواند قابل توجیه باشد: هرگونه شوکدرمانی پس از بحران- زمانی که به نام ضرورت اقتصادی، عموم مردم مجبور به پرداخت تاوان این «سخاوتمندی» شوند- قطعا میتواند مردم را به سوی طغیان حرکت دهد...
🔹متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2cC
#مارکو_درامو #البرز_مشیری
#نظریه_توطئه #کرونا #آگامبن #سرمایهداری
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
اپیدمی فیلسوف
نوشتهی: مارکو دِرامو ترجمهی: البرز مشیری صحیح است اگر بگوییم که ما شاهد تجربهای عظیم و بیسابقه از حیث مراقبت و انضباط اجتماعی هستیم. در حال حاضر به سه میلیارد نفر دستور داده شده که در خانه بمان…