نقد
3.37K subscribers
200 photos
17 files
795 links
نقد اقتصاد سیاسی- نقد بتوارگی- نقد ایدئولوژی

بهترین، انقلابی‌ترین و نبوغ‌آمیزترین نظریه، بدون پیوند اندام‌وار با نبض، متن و کنشگران یک جنبش اجتماعی و سیاسیِ واقعی، به‌طور بلاواسطه، هیچ هوده‌ای ندارد.

www.naghd.com

Naghd.site@gmail.com
Download Telegram
▫️ حجاب اجباری و زنان طبقه کارگر

آ‌یا لغو حجاب اجباری به زنان طبقه کارگر مربوط است؟

16 مارس 2018
نوشته‌ی: جلیل شکری

از متن مقاله:

🔸 اگر به‌بحث از «حجاب اجباری» برگردیم، می‏‌توانیم بگوییم که حلقه‏‌ی مفقوده در تحلیل‏‌ها عبارت از این است که توضیح داده نمی‌‏شود که چرا سرمایه‏‌داریِ مدیریت شونده توسط رژیم جمهوری اسلامی برخلاف راستای هسته‌‏ی این شیوه‏‌ی تولید (نیاز به‌گشایش حضور فردی در سپهر عمومی و نیروی کار ارزان – در اینجا «زنان»)، در این «پوسته» جلوه‏‌گر می‏‌شود که زنان تا جای ممکن باید از سپهر عمومی کنار روند و نقش فعالی در تولیدِ مثل و انجام وظایف همسری ـ مادری برعهده گیرند؟
پاسخ به‌این پرسش، کیفیت واردشدنِ چپ به میدان این نزاع خاص در کلیت «مبارزات زنان» در جامعه‏‌ی سرمایه‏‌داری ایران را روشن کرده و راستای چگونه بدل‌شدنش به «پیشاهنگ» در عرصه‏‌ی مبارزه برای «آزادی‏‌های سیاسی و اجتماعی» را ترسیم می‏‌کند.

🔸 به‌سادگی عبورکردن از کنار باورهای تزریق شده‏‌ی طی تاریخِ طولانی بیگانگیِ به‌ذهن کارگران (از نوع مذهبی‌‏اش گرفته تا سیاسی)، و تغییر و تصحیح آن‌ را حواله‌دادن به ‌حل و فصل شدن اقتصاد در تجلیِ «تضاد کار و سرمایه»، هم نفهمیدن منطق این تضاد مهم است و هم پذیرش تقسیم کارِ بورژوایی تلقین‌شده از سوی «لیبرالیسم» که «چپ باید تنها به‌سخنوری پیرامون «عدالت و برابری» بپردازد و دفاع از «آزادی» حق انحصاری راست است»(!)

🔸 کسی منکر این نیست که احتمالا امروز از ضرورت متمرکز شدن بر مبارزه برای «لغو حجاب اجباری» نزد زنان طبقه‏‌ی کارگر سخن گفتن، نظر به‌شدت دست و پنجه نرم کردن ایشان با «معیشت» احتمالا محکوم به بی‏‌توجهی و شنیده‌نشدن از سوی ایشان گردد، همچنان‏‌که قانع‌کردن زنان طبقه‏‌ی متوسط به‌ضرورت توجه به‌مسائل حادِ معیشتی خاصِ مربوط به زنان طبقه‌‏ی کارگر هم دچار چنین وضعیتی‌‏ست؛ اما این، بیش از هر چیز به «گم‏‌گشتگی میانجی‏‌گرها» در نسبت میان دو مسئله‏‌ی به‌ظاهر بی‌‏ربط به‌یکدیگر است. به‌عبارتی غفلت از پرسش روش‏‌شناسانه‌‏ی بنیادینِ«چراییِ ظاهرشدن «هسته»‏ی واقعیت در چنین «پوسته‏»یی؟» و از دل آن آشکاره‏‌گی «اثر حجاب اجباری بر محدودیت‏‌های حضور در سپهر عمومیِ (به ویژه موقعیت‌‏های شغلی) مؤثر بر معیشت»، و یا «اثر طبیعی‌‏انگاشتن موقعیت مادرانگی-همسری (از نوع دینی‌‏اش) بر عادتواره شدنِ انزواطلبی از سپهر عمومی»...

مقاله کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-an

#جلیل_شکری
#جنبش_زنان #حجاب_اجباری #دختران_انقلاب #دموکراسی
#طبقه‌ی_کارگر #زنان_کارگر

👇🏽
🖋@naghd_com
▫️شور و شوق‌‌های جدید مبارزه‌ی طبقاتی

مروری تحلیلی بر اعتصابات و اعتراضات اخیر طبقه کارگر و دانشجویان

نوشته: جلیل شکری

11 نوامبر 2018

🔸 اعتصاب پیروزمندانه‌‌ی دو روزه‌‌ی معلمان در سراسر کشور، اعلام همبستگی دانشجویان با آن، اعتراضات وسیع کامیون‌‌داران، خیز بازنشستگان برای سامان دادن دور جدیدی از اعتراضات و آثار و نتایج اعتراضات تأثیرگذار کارگران نیشکر هفت تپه، جملگی مهره‌‌هایی‌اند بهم متصل که باید بتوانیم ورای شور و شعف ناشی از مواجهه با این تپندگی قلب جنبش اعتراضی طبقات کارگر و میانی، رشته‌‌ای که این مهره‌‌ها را در کنار هم می‌‌نشاند و به‌‌هم پیوند می‌‌زند پیدا کنیم، تحلیل کنیم و بکوشیم رهنمودهایی را که نتیجه‌‌ی تجربه‌‌های واقعی و زیسته‌‌ی این مبارزات است، در والایشی سیاسی و نظری، در اختیار بدنه و محمل این اعتراضات قرار دهیم.

🔸 آنچه ضرورت جنبش کنونی‌‌ست یکی «شکل دادن به هویت‌‌های جمعی در حوزه‌‌های اعتراضی مستعد» است و دیگری «تجمیع این هویت‌‌ها مبتنی بر کارزارهای عینی مشخص مشترک». آنچه بیش و پیش از ایجاد تشکیلات و سازمان‌‌های سیاسی چپ در این برهه به آن احتیاج است، تقویت امکان متشکل شدن پیشگامان جبهه‌‌های مختلف سپهر کار است. بدون وجود پیشگامانی آگاه و متشکل در هر ردیف از جبهه‌‌ی کار، هر شکلی از سازمان و حزب چپِ با دیدگاه رادیکال، گرفتار بحرانِ بی‌‌بدنگی و بحران نمایندگی خواهد بود.



🔸 متن کامل مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-yl

#جلیل_شکری
#مبارزه_طبقاتی #اعتصاب #جنبش_کارگری #جنبش_دانشجویی #خیزش_دی‌ماه

👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ سیمای جدید جنبش دانشجویی ایران

🔴 به‌مناسبت 16 آذر، روز دانشجو 🔴

مرضیه سالاری- جلیل شُکری

7 دسامبر 2018

🔸 در جریانان اعتراضات کارگران هفت‏‌تپه و گروه ملی فولاد اهواز، دانشجویان دانشگاه‏‌های مختلف (به‌ویژه در شهر تهران) با کارگران اعلام همبستگی کردند؛ کارگران نیز همبستگی دانشجویان را با سپاس‌گزاری پاسخ دادند. چندی پیش، در جریان نخستین دور اعتراضات دو روزه‌‏ی معلمان پس از مهر 1397، دانشجویان دانشگاه‌‏های تهران، علامه، هنر و شیراز با معلمان اعلام همبستگی کردند و این حرکت نیز مورد استقبال معلمان قرار گرفت. این اعلام همبستگی‏‌ها در طول تاریخ مبارزات جنبش دانشجویی امر تازه‌ای نیست، اما مهم این است که ببینیم تا چه اندازه ناشی از ذهنیت رادیکال دانشجویان و تا چه اندازه ناشی از وضعیت عینی زیست آن‌ها در دانشگاه است، زمینه‌ای عینی که سرنوشت دانشجویان را به معلمان و کارگران پیوند می‏‌زند.

🔸 موضوع این پیوند نشان می‏‌دهد که مسأله‌‏ی هم‌‏سرنوشتی کارگران، معلمان و دانشجویان با یکدیگر بیش از آنکه متأثر از یک ذهنیت رادیکال باشد که اتحاد میان مخالفان وضع موجود را توصیه می‏‌کند، ناشی از یک وضعیت عینی و مادی‏‌ست که با درجاتی متفاوت اما آهنگ رشدی پایدار هر سه گروه را تحت تأثیر قرار داده و می‏‌دهد: کالا شدن گسترده ملزومات حیات اجتماعی‏ ایشان و کالایی شدن روابط اجتماعی محیط‏‌های کاری ایشان. چنین میانجی‏‌ای در پایداری و امکان بازیابی هر بار از نوی این ارتباطات، پس از هجوم‌های سیاسی پیشین، کنونی و آینده‌ی نیروهای مخالف، تعیین‌کننده است.

🔸 ایستادن جریان صنفی دانشجویی بر نقد کلیت اقتصاد سیاسی حاکم که موجب حذف و طرد سیستماتیک گروه‏‌های مختلفی می‏‌شود، می‌‏تواند این جریان را بدل به مرکز ثقلی برای پیوند میان گروه‏‌های مختلف فرودست از کارگران و معلمان تا به‌‏اصطلاح اقلیت‏‌های قومی و مذهبی و فعالین محیط زیست برای پیشروی به سمت احقاق حق‏‌شان و طرح ایجاد جامعه‏‌ای دموکراتیک سازد...

🔸 متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-BL

#جنبش_دانشجویی #شانزده_آذر
#خیزش_دی_ماه #اعتراضات_صنفی
#مرضیه_سالاری #جلیل_شکری
👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ بحران، سرکوب و بار دیگر انقلاب


نوشته‌ی: جلیل شکری

29 سپتامبر 2019

🔸 ظرف دو ماه گذشته جمهوری اسلامی وارد وضعیتی شد که بسیاری و از جمله سران نظام از آن با عنوان «پوست‌‌‌اندازی» یاد کردند. افزایش دستگیری‌‌‌ها، صدور احکام سنگین برای مبارزان و آغاز دور جدید و شدیدتر تنش‌‌‌ها در منطقه با رقیبان، جملگی نشانه‌‌‌هایی بودند برای مهر تأیید زدن بر استفاده از اصطلاح «پوست‌‌‌اندازی».
از یک منظر شاهد اتفاق جدیدی نیستیم که به لحاظ شکلی تازه باشد و مشابه آن را در تمامی 40 سال گذشته بارها دیده‌ایم؛ و شاید درست‌‌‌تر این باشد که بگوییم سراسر تاریخ همه‌‌‌ی حکومت‌‌‌ها آکنده از این پوست‌‌‌اندازی‌‌‌هاست... پوست‌‌‌اندازی کنونی جمهوری اسلامی روال آشنایی است که هر حکومتی که خواهان بقاست باید به آن تن سپارد. اما مختصات این پوست‌‌‌اندازی جدید چیست؟

🔸 این پوست‌‌‌اندازی، همچون دیگر پوست‌‌‌اندازی‌‌‌ها بی‌‌‌تردید در تقابل با رقیبان بین‌‌‌المللی و منطقه‌‌‌ای اتفاق می‌‌‌افتد و دارای تبعاتِ نظامی- اقتصادی است: از تحریم‌‌‌های اقتصادی تا اختلالات سایبری در تأسیسات نظامی. اما حاکمان پیشاپیش «شُهدای» این رقابت ارتجاعی- سرمایه‌‌‌دارانه را روشن کرده‌‌‌اند... مسئله اما روشن کردن مصداق این «شهید» و «مجروح» است. بیانیه‌‌‌ی اخیر حزب کارگزاران سازندگی (به عنوان نمونه‌وار‌‌‌ترین نماینده‌‌‌ی بورژوازی تکنوکرات جمهوری اسلامی که حسن روحانی قطعا بهترین نماینده‌‌‌ی این جناح در عرصه‌‌‌ی اجرایی طی تمامی دوران پس از انقلاب بوده است) این کار را راحت کرده است... این «اصل ماجرا»ست که معنای «شهید» و «مجروح» را روشن می‌‌‌کند: کارگران باید کار و تولید کنند (یعنی تحت شدیدترین فشارهای دستمزدی و کاری استثمار شوند (نمونه‌‌‌ی قرارداد با چین) و کمونیست‌‌‌ها به عنوان تهدیدی برای تمامیت ارضی باید تصفیه شوند. بنابراین اینکه نظام در وضعیت «پوست‌‌‌اندازی» است دلیلی نمی‌‌‌شود که دستور کار «پوست کندن» از مخالفان متوقف شود.
..
🔸 خروارها افسوس در پس استمرار نیافتن استعدادهای مترقی نهفته در «بهار عربی» و «دی ماه» و «هفت‌‌‌تپه-فولاد» و «کشاورزان اصفهان» و «همبستگی مردمی در جریان سیل ایران» خوابیده است و ما خود را مواجه با انبوه انتظارهای برآورده نشده می‌‌‌یابیم، اما اگر بکوشیم عروج دیگر بارِ دیکتاتوری و امپریالیسم را مبتنی بر یک چرخه‌‌‌ی حیاتی دائمی و همچون مُسکن‌‌‌های کوتاه مدت برای این سیستم‌‌‌ها تحلیل کنیم، و نه «پایان تاریخ»ی که از پی‌‌‌اش ریشه‌‌‌دواندنی ماندگار برجا خواهد بود، و نیز در مواجهه با ارزیابی شکست‌‌‌های مبارزات‌‌‌مان رویکرد کناره‌‌‌جویانه نداشته باشیم، همواره قادر به دیدن گُسل‌‌‌ها و درز و تَرَک‌‌‌های تهدید کننده‌‌‌ی کلیت وضع موجود خواهیم بود.

🔹 متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-12S

#جلیل_شکری #پوست_اندازی #انقلاب #سرکوب
👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ آبان‌هایی دیگر؟

نوشته‌ی: جلیل شکری

15 نوامبر 2020

🔸 یک سال از قیام آبان گذشت و به نظر می‌رسد بار دیگر ناباوری‌هایی هم‌چون خوره روان ما را آزار می‌دهد:

– چطور در حالی که امکان برافتادن حاکمیت با سلسله اعتراضاتی با شدت و حدت آبان وجود داشت، به یک‌باره در بُن‌بستی سیاسی فرو رفتیم؟!
– آیا این‌بار کروناست که بناست همچون جنگ ۸ ساله برای نظام در حُکم «نعمت»، میانجی‌گر سرکوب و خاموشی سیاسی به سود سیستم باشد؟!
– چطور می‌توان به خیزش‌های مردمیِ ناشی از خشم و نارضایتی بابت بحران اقتصادی حاکم بر معیشت امیدی بست اگر که توان برخورد قهرآمیز حاکمیت در حد آبان باشد و این توده‌های معترض را در ماتم و عزا فرو برد؟

🔸 سو‌‌ألاتی از این دست را به‌وفور می‌توان در محافل و حوزه‌ی عمومی از زبان هر به‌ستوه‌ آمده‌ای از وضع موجود شنید. بسیار خوب؛ اگر نخواهیم هم‌چون مسخ شده‌ای در بُهت و حیرتِ این پرسش‌ها فرو رویم، باید بکوشیم تا از خلال مواجهه‌ای تاریخی مبتنی بر چینشی منطقی، چگونگی واقع‌شدن در شرایط حاضر را تحلیل کنیم. چنین مواجهه‌ای ضمن آشکارساختن محدودیت‌های پراتیکِ انتقادی-انقلابی واقعا موجود و هم‌چنین درز و تَرَک‌های وضعیت، استعدادهای بالفعل نشده‌ی نیروهای مبارز علیه این وضعیت را هم‌چون روزنه‌های لازم برای عبور از بُن‌بست سیاسی حاضر، نشان می‌دهد.

🔸 این سوأل مهمی ست که آیا اگر کرونا سربرنمی‌آورد، شاهد آبان‌های دیگری در این فاصله‌ی یک‌ساله بودیم که هرچه بیش‌تر پایه‌های نظام را سُست می‌کردند؟ اهمیت این پرسش، و پاسخ به آن از آن روست که بتوانیم در تحلیلِ چرایی بن‌بست سیاسی حاضر، تأثیر عامل سرکوب حاکمیت و کرونا را با سنجش دقیق‌تر وارد واکاوی‌مان کنیم تا ارزیابی تأثیر بحران‌های درونی انواع و اقسام گروه‌های معترضان گم نشود. پس از شکست سیاسی تلاش‌هایی در غلبه بر وضع سلطه‌گرانه‌ی موجود، معمولا این امکان وجود دارد که تحلیل‌ها در دو صف قرار بگیرند:
– تأکید بر نقش رادیکالیسم ناکافی جنبش در شکست مبارزه.
– تأکید بر نقش شدت سرکوب از سوی حاکمیت و عواملی بیرونی چون جنگ، بیماری و به اصطلاح حوادث طبیعی در پیروز نشدن نبرد.

برای نیفتادن به دام این دوگانه‌انگاری و فرورفتن در بُهت و حیرت یا افسردگی، باید عمق تحلیلیِ گزاره‌ی معروفِ «به‌سر آمدن عمر کهنه و ناتوانی نو از سربرآوردن» را دریافت...

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-1PS

#جلیل_شکری #خیزش_آبان #مبارزه_طبقاتی #کرونا #شورا

👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ وضع کنونی، چشم‌اندازها و راه‌کارها
▫️ احتمال ماندگاری جمهوری اسلامی و مواجهه‌ی چپ انقلابی با آن

نوشته‌ی: جلیل شکری

13 مارس 2021

🔸 فهرست تحولات اخیر داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی می‌تواند حاوی تحلیل‌هایی باشد که نادیده‌گرفتن آن‌ها می‌تواند راهنمای غلطی به مبارزات علیه حاکمیت بدهد. بررسی گمانه‌زنی‌های محفلی و بنگاه‌های خبری درباره‌ی این تحولات و جمع‌بندی‌شان درباره‌ی جمهوری اسلامی را می‌توان در دو دسته جا داد:

- با چراغ سبز آمریکا به جمهوری اسلامی، نظام در آستانه‌ی یک دوره‌ی تثبیت دیگر قرار گرفته است،

- بحران‌های همه‌جانبه‌ی بار بر نظام که چکیده‌اش را می‌توان در بودجه ۱۴۰۰ دید، خیزش‌های اجتماعیِ از جنس آبان ۹۸ را به‌دنبال خواهد داشت که نظر به تزلزل پایه‌های نظام، روند سقوط آن را تسریع خواهد کرد.

🔸 این وقایع تا اندازه‌ای شبیه به اوضاع و احوال جمهوری اسلامی در حدفاصل ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۸ است که با فروکش‌کردن ‌دور‌ه‌ای از محدودیت منطقه‌ای به سبب چیرگی منطق «محور شرارت» به اعتبار سیاست خارجی آمریکا صورت گرفت. در این دوره جمهوری اسلامی کوشید برای چیرگی سپاه بر اقتصاد و سیاست کشور، و نیز جهت تضمین بقای نظام از طریق افزایش عمق استراتژیک در منطقه، دور جدیدی از تثبیت را درپیش گیرد. به این منظور کار با افزایش مجوز مؤسسات مالی و اعتباری وابسته به سپاه (که امروزه جملگی به بانک تبدیل شده‌اند) از اواخر دوره‌ی اصلاحات کلید خورد، بخش اقتصادی سپاه از طریق دراختیارگرفتن پروژه‏‌های صنایع سنگین فعال شد، و چرخش گفتمانی صوری‌ای از اصلاحات به عدالت‌خواهی به‌منظور ایجاد پایگاهِ اجتماعی به‌اصطلاح مستضعفانه صورت گرفت که با تصفیه‌ی وفاداران سابق به نظام از جناح مقابل به‌نام مبارزه با فساد توأم بود. تکمیل‌کننده‌ی این همه، سرکوب سریالی جنبش‏ زنان (کمپین یک میلیون امضاء)، کارگران (جنبش سندیکایی) و دانشجویان چپ (جریان داب و شورایی) و لیبرال (تحکیم وحدت) بود.

🔸 امروز البته سپاه در تدارک تأسیس یک امپراتوری بزرگ اقتصادی-سیاسی نیست، بلکه به‌ تمامی آن را دراختیار دارد. از بابت تجربه‌ی بازی در منطقه هم، جمهوری اسلامی بسیار باتجربه‌تر از سال‌های ابتدای دهه‌ی ۱۳۸۰ است. همچنین برای هرچه‌ بهتر جا افتادن چرخش گفتمانی به عدالت‌خواهی هم، این‌بار به‌عوض عمل بالا به پایین حاکمیتیِ یک‌باره، نیروهایی را در جامعه‌ی مدنی (مانند جنبش عدالت‌خواه و چپ‌های موسوم به محور مقاومتی) به‌خدمت گرفته است که پیشاپیش بتوانند تا جای ممکن عدالت‌طلبی جامعه‌ی بحران‌زده از سیاست‌های سرمایه‌داری نئولیبرال را به‌صورت کاذب نمایندگی کنند. به بیان گرامشیاییِ کلمه، دولت جنگی موضعی را از حیث گفتمانی در دستور کار قرار داده تا از یک‌سو بتواند پیشروی سه جریان کارگری، معلمی و دانشجویی را در حدفاصل ۹۶ تا ۹۸ خنثی سازد و از سوی دیگر به‌ویژه در حوزه‌ی کارگری و دانشجویی که تشکل‌یابی منسجم‌تری نسبت به معلمان نداشتند، بذر انحلال و تحریف خط‌مشی را رُشد دهد.

🔸 شرایط اسف‌بار زندگی مردم که به اعتبار بودجه ۱۴۰۰ و شکاف عمیق میان دستمزد و سبد معیشت خانوار در سال آینده تداوم خواهد داشت، و نیز هرچه پُررنگ‌ترشدن وجوه فاشیستی دهه‌ی شصتی نظام در ارتباط با مسائل زنان و اقوام، خودبه‌خود شرط لازم برای دور جدیدی از خیزش‌ها را مهیا کرده است؛ اما آنچه در این میان می‌بایست به‌دقت مورد بازبینی قرار گیرد، این است که نظر به توصیفات بخش ابتدایی این نوشتار، توان سرکوب نظام بالاست و حتی با وقوع خیزش-قیام‌هایی در ابعاد دی و آبان، خاموشی آن پس از چند روز به‌وسیله‌ی سرکوبی چه‌ بسا خشن‌تر از دفعات پیشین، محتمل است. با نظر به این مؤلفه، چاره‌اندیشی برای «درنغلطیدن به سوگواری افسرده‌کننده» یا «مجال ندادن به ترس‌خوردگی عمومی» از پَسِ سرکوبی احتمالی، در کنار «چگونگی تداوم خیزش-قیام‌هایی با فاصله‌ی کم از پیِ هم» موضوعات اصلی مبحث «چه باید کرد؟» هستند.

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-240

#جلیل_شکری
#نقد #چپ_انقلابی #پراتیک #استراتژی #سرکوب
👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ قیام تیر

نوشته‌ی: جلیل شُکری

‏25 ژوئیه 2021‏

🔸 طی روزهای گذشته بار دیگر قیامی از سوی مردم ایران علیه جمهوری اسلامی پاگرفت که در کنار دو قیام قبلی دی ‌‏۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸، بی‌تردید باید آن را سومین حرکت تکوین پراتیک انقلابی مردم دانست... این روند تکوینی پراتیک انقلابی نشان از تغییری جدی در درک عمومی مردم از سازمان‌یابی انقلابی است. این قیام‌گران ‏دیگر خود را در فضای فکری ناگزیری انتظار برای رهبری و سازماندهی مرکزمحور نمی‌بینند. سازمان‌یابی‌ها در هسته‌ها و ‏گروه‌های خُردتر اتفاق افتاده و میانجی‌های رسانه‌ای در بهم‌پیوند دادن این سازمان‌یابی‌های خُرد نقشی چشمگیر دارد. خلاقیت‌ها ‏در صحنه‌ی نبرد اتفاق می‌افتد و کشته‌ها سبب‌ساز فعال شدن خانواده‌های‌شان می‌شود. از همین روست که با وجود سرکوب‌ها ‏پس از هر خیزش و قیام، در حد فاصل قیام بعدی اعتراضات گسترده‌ی طبقاتی جریان پیدا می‌کند.‏

🔸 بجز تکوین آگاهی جمعی و شیوه‌های مبارزاتی در جریان از پی هم آمدن قیام‌های سه‌گانه، آنچه در جریان قیام تیر به نحو ‏بارزی نطفه‌های پروریدن آلترناتیو را به‌دست می‌دهد عبارت است از اشکال ریزومیک (ریزوم: ساقه‌های زیرزمینی ‏ریشه‌مانند) اداره‌ی شورایی در هیأت محله‌محوری.‏

🔸 سکه‌ی توسعه‌ی نامتوازن و رها شدگی به طور ویژه‌ی مناطقِ با مسأله‌ی «قومیت» در چنبره‌ی فقر و فلاکت، روی ‏دیگری هم داشته است: مردمی که به عنوان تُف شدگان منطق توسعه‌ی سرمایه‌داری نئولیبرال، از شر سوژه‌ی نئولیبرال شدن ‏هم مصون ماندند و ضرورتا این مصون ماندگی در هیأت‌های ارتجاعی سنتی جاگیر نشده است. دیالکتیک رهایی-جمود در ‏اجتماعات محلی، در حالی که از یک‌سو مسائلی چون فرودستی زنان را حمل می‌کند، منطق زندگی اشتراکی را نیز مفصل‌بند ‏روابط اجتماعی قرار داده است.‏

🔸 در پس توسعه‌نیافتگی منطبق با شاخص‌های رسمی مناطقی چون اهواز، باید انواع سازوکارهایی جمعی را هم درنظر ‏گرفت که به اعتبارش مردم مطرود ادامه‌ی حیات را برای خویش ممکن و در خلال این حاشیه‌ای شدن، همبستگی‌های ‏طبقاتی-قومیتی-جنسیتی را علیه حاکمان شکل می‌دهند. سازمان‌یابی محله‌ای به اعتبار اسکان‌یابی قومی-خویشی در این مناطق ‏و مرتفع شدن نگرانی‌هایی که مارکس در زمانه‌ی خویش خصوص انزوای کمون‌های از یکدیگر داشت به اعتبار امکان ‏ارتباطی به میانجی فضای مجازی، باعث می‌شود که در خلال ستیز با حکومت مرکزی، توده‌های معترض استعداد اداره‌ی ‏خویش را هرچه بیشتر درک کرده و بر آن پای بفشارند.‏

🔸 محله‌محوری در واقع تاکتیکی است که امکان فتح سنگربه‌سنگر را در یک وضعیت دیکتاتوری نظامی به‌دست می‌دهد. ‏فتح سنگربه‌سنگر صرفا شیوه‌ای برای مبارزه در وضعیت جامعه‌ی مدنی پارلمانتاریستی نیست؛ از قضا این امر می‌تواند ‏اشاره به ضرورت نگهداری و حراست از میزان پیشروی‌ها بر ضد سیستم است. اگر بنا باشد پیشروی‌ها در هنگامه‌ی سرکوب ‏شدن نه صرفا متوقف،‌ بلکه به عقب برگردند تا بار دیگر در جریان خیزشی، نقطه‌ی پیشین از نو فتح شود، آنگاه این امر ‏مصداق «درجا زدن» خواهد بود. حراست از برخی دستاوردهای پیشروی‌ها، امری‌ست که بلافاصله پس از پیشروی باید در ‏دستور کار قرار گیرد...‏

🔹متن کامل را در لینک زیر بخوانید:‏

https://wp.me/p9vUft-2oz

#جلیل_شکری #قیام_تیر #خوزستان
#محله‌محوری
#پراتیک_انقلابی
#انا_عطشان

👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ معلمان متشکل و چشم‌انداز اتحاد طبقاتی فراگیر

نوشته‌ی: جلیل شکری

19 دسامبر 2021

🔸 اعتراضات متشکل و سراسری معلمان ظرف روزهای گذشته بر سر مسأله‌ی «رتبه‌بندی» بار دیگر همگان را مجاب کرد که آنان هم‌چنان سازمان‌یافته‌ترین قشر معترض به وضع موجود طی ۵-۶ سال اخیر هستند. وسعت اعتراض روزهای گذشته به حدی بود که حتی در قیاس با سابقه‌ی اعتراضی معلمان، بی‌سابقه خوانده شد. تصویب کلیتی ذیل عنوان «لایحه‌ی رتبه‌بندی معلمان» در صحن مجلس در فردای این اعتراضات، هرچند که با مطالبه‌ی اصلی معلمان فاصله داشت، اما مصداقی از عقب‌نشینی حاکمیت دانسته شد که تحت تأثیر «محاصره‌ی مدنی دولت» توسط جنبش معلمان اتفاق افتاده است. با این همه این قدرت‌نمایی جنبشی، سوابق قابل توجهی از سال ۱۳۹۳ داشت:

- تحصن در مدارس دی و بهمن ۱۳۹۳؛
- تجمع سکوت ۱۰ اسفند ۱۳۹۳ که پس از هشت سال، اولین تجمع بزرگ و سراسری معلمان بود؛
- تجمع سکوت ۲۷ فروردین ۱۳۹۴؛
- تجمع ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۴؛
- تجمع ۱۶ مهر ۱۳۹۴؛
- تجمعات صنفی سال ۱۳۹۶؛
- تجمعات و تحصنات مهر و آبان ۱۳۹۷؛
- و …

🔸 دور جدید اعتراضات معلمان با تمرکز بر مسأله‌ی «رتبه‌بندی» پس از یک دوره رکود اعتراضی آنان بر اثر سیطره‌ی کرونا بر امور سیاسی کشور، منظومه‌ای جنبشی را در کنار قیام تیر ۱۴۰۰، اعتراضات کارگران (از نفت و پتروشیمی‌ها تا معادن) و کشاورزان (نمونه‌های اصفهان و کهگیلویه) بوجود آورده که بارقه‌های امید را نسبت به احیای فضای جنبشی جامعه در برابر یکدستی حاکمیت و سیاست‌های راست‌گرایانه‌ی آن زنده می‌کند.

🔸 اکنون پرسش این است که چه چیزی می‌تواند شرایط اعتراض‌خیزِ کنونی و سازمان‌یابی‌هایی هم‌چون نمونه‌ی اعتراضات معلمان را بدل به شروع دوباره،‌ اما متفاوتِ مقاومت علیه وضع موجود با چشم‌اندازِ دگرگونی بنیادین آن کند؟ اگر می‌پذیریم که از سال ۱۳۹۶ پیوسته در چنین فضاهای مقاومت و مبارزه‌ای به‌سر بردیم که سلسله‌ای از اعتراضات صنفی به قیام‌هایی سراسری می‌انجامد و در هنگامه‌های این اعتراضات گاه می‌توان نمونه‌های بی‌نظیری از سازماندهی را سراغ گرفت، به همین اندازه حاکمیت هم هم‌چنان توان سرکوب قابل توجهی را داراست که به ویژه از آبان ۱۳۹۸ نشان داده که از به خرج دادن وقاحتی هر دم فزاینده‌تر در اِعمال آن ابایی ندارد....

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:‏

https://wp.me/p9vUft-2GT

#جلیل_شکری #جنبش_معلمان
#مبارزه_طبقاتی #چشم‌انداز_تغییر #سازمانیابی
👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ در نسبت با منشور مطالبات حداقلی برخی از تشکل‌ها

نوشته‌ی: جلیل شکری

5 مارس 2023

🔸 چندی پیش منشور مشترک مطالبات حداقلی از سوی برخی گروه‌های مدنی و کارگری منتشر شد که از همان ابتدا مخالفت‌‌ها و موافقت‌هایی را به دنبال داشت. ما در این متنِ کوتاه درصدد هستیم تا ضمن برشمردن برخی نکات پیرامون این «منشور»، ظرفیت‌های احتمالی‌ نگارش چنین منشورهایی را نیز یادآور شویم.

🔸 چهار محور اصلی که نقدهای وارد شده بر منشور مطالبات حداقلی را دربرمی‌گیرد شامل: الف) خاستگاه امضاها و اهمیت واقعی بودن آن‌ها؛ ب) وجود برخی امضاهای مشکوک با سابقه‌ی ضدچپ در میان امضاکنندگان؛ ج) ماهیت محافظه‌کارانه و عدم گشودن مسائلی از قبیل «ستم ملی»؛ د) عدم نشانه‌ گرفتن مسائل اصلی کارگران از جمله وضعیت دستمزد و معیشت و ضرورت تاکید بر رفع هر گونه مانع در راه تشکل‌یابی آزاد و مستقل کارگران و همچنین حق برخورداری از اعتصاب به عنوان ابزار سیاسی طبقه‌‌ی کارگر در برابر بورژوازی ایران. در این مقاله تلاش خواهد شد تا هر کدام از موارد بالا به شکل مختصر و جداگانه بررسی شود.

🔸 اهمیت تأثیر هرگونه بیان مطالبات یا راه‌های وصول آن در جایی است که مختصات میدان واقعی سیاست توسط نیروهای واقعی تعیین می‌شود و نه کسانی که الزاماً بهترین سخنان را در متن‌هایشان می‌آورند؛ چراکه در نهایت مهم‌ترین حاضران در عرصه‌ی تغییر سیاست فعلی یعنی کارگران، دانش‌جویان، زنان، ملل تحت‌ستم و سایر گروه‌های تحت‌ستم هستند که باید بانی و مجری این تغییرات باشند.

🔸 امضاکنندگان منشور به درستی به بحث «ستم ملی» اشاره کرده‌اند و آن‌ را یکی از بحران‌های اساسی و ذاتی جمهوری اسلامی دانستند، اما همین‌که به رفع ستم ملی اشاره شود و انگیزه‌ی بیان‌کنندگان این مسأله نیز صادقانه باشد، کفایت نمی‌کند. با نگاهی به کارنامه‌ی ننگین رژیم گذشته و جمهوری اسلامی در این زمینه می‌توان پی‌برد که رفع این ستمْ با نفی مطلق حاکمیت مرکزگرای حکومت مستقر اتفاق خواهد افتاد. مشکل آن‌جایی است که این مسأله به هیچ عنوان باز نشده و تنها به شکل سربسته به وجود چنین ستمی اشاره شده است. این اتفاق زمانی معنادار می‌شود که بسیاری از راست‌گرایان و اپوزیسیون سلطنت‌طلب با حمله به «رفع ستم ملی» مذکور، در هر متنی آن را محکوم و حتی در مواردی به گروه‌های تجزیه‌طلب منتسب کردند. احتمالا تلاش امضاکنندگان برای فرار از این برچسب‌ها و تمایل سیاسی برخی از امضاکنندگان به سرپوش گذاشتن بر مسأله‌ی ستم ملی، که ماهیتی اساساً چپ دارد، یکی از دلایل مهم این سربسته ماندن است.

🔸 عدم نشانه‌ گرفتن مسائل اصلی کارگران از جمله وضعیت دستمزد و معیشت و ضرورت تأکید بر رفع هرگونه مانع در راه تشکل‌یابی آزاد و مستقل کارگران و هم‌چنین حق برخورداری از اعتصاب به عنوان ابزار سیاسی طبقه‌ی ‌کارگر در برابر بورژوازی ایران، از نقاط ضعف اساسی این «منشور مطالبات حداقلی» است... در شرایطی که دست‌کم از دی ماه 96 به بعد، و در اوج آن یعنی آبان خونین 98، کارگران و گروه‌های تحت ستم به وضوح جهت درست تاریخ را نشان ما دادند، از فعالینی که خود را چپ می‌دانند و هریک نام و نشانی از حمایت و مشورت با کارگران را برای دفاع از حقوق و کمک به سازمان‌دهی آن‌ها بر خود نهاده‌اند چه انتظاری می‌رود؟ جز این است که این مطالبات حداقلی باید دست‌کم انعکاس‌دهنده‌ی صدای واقعی کارگران باشند؟ این چگونه منشوری است که حتی از بیان ابتدایی‌ترین خواسته‌ی‌ پایمال‌شده‌ی کارگران سرباز زده است؟...

🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3qg
#جلیل_شکری
#قیام_ژینا
#زن_زندگی_آزادی
#منشور_مطالبات_حداقلی
👇🏼

🖋@naghd_com‏ ‏