نقد
3.27K subscribers
198 photos
17 files
782 links
نقد اقتصاد سیاسی- نقد بتوارگی- نقد ایدئولوژی

بهترین، انقلابی‌ترین و نبوغ‌آمیزترین نظریه، بدون پیوند اندام‌وار با نبض، متن و کنشگران یک جنبش اجتماعی و سیاسیِ واقعی، به‌طور بلاواسطه، هیچ هوده‌ای ندارد.

www.naghd.com

Naghd.site@gmail.com
Download Telegram
▫️ در نسبت با منشور مطالبات حداقلی برخی از تشکل‌ها

نوشته‌ی: جلیل شکری

5 مارس 2023

🔸 چندی پیش منشور مشترک مطالبات حداقلی از سوی برخی گروه‌های مدنی و کارگری منتشر شد که از همان ابتدا مخالفت‌‌ها و موافقت‌هایی را به دنبال داشت. ما در این متنِ کوتاه درصدد هستیم تا ضمن برشمردن برخی نکات پیرامون این «منشور»، ظرفیت‌های احتمالی‌ نگارش چنین منشورهایی را نیز یادآور شویم.

🔸 چهار محور اصلی که نقدهای وارد شده بر منشور مطالبات حداقلی را دربرمی‌گیرد شامل: الف) خاستگاه امضاها و اهمیت واقعی بودن آن‌ها؛ ب) وجود برخی امضاهای مشکوک با سابقه‌ی ضدچپ در میان امضاکنندگان؛ ج) ماهیت محافظه‌کارانه و عدم گشودن مسائلی از قبیل «ستم ملی»؛ د) عدم نشانه‌ گرفتن مسائل اصلی کارگران از جمله وضعیت دستمزد و معیشت و ضرورت تاکید بر رفع هر گونه مانع در راه تشکل‌یابی آزاد و مستقل کارگران و همچنین حق برخورداری از اعتصاب به عنوان ابزار سیاسی طبقه‌‌ی کارگر در برابر بورژوازی ایران. در این مقاله تلاش خواهد شد تا هر کدام از موارد بالا به شکل مختصر و جداگانه بررسی شود.

🔸 اهمیت تأثیر هرگونه بیان مطالبات یا راه‌های وصول آن در جایی است که مختصات میدان واقعی سیاست توسط نیروهای واقعی تعیین می‌شود و نه کسانی که الزاماً بهترین سخنان را در متن‌هایشان می‌آورند؛ چراکه در نهایت مهم‌ترین حاضران در عرصه‌ی تغییر سیاست فعلی یعنی کارگران، دانش‌جویان، زنان، ملل تحت‌ستم و سایر گروه‌های تحت‌ستم هستند که باید بانی و مجری این تغییرات باشند.

🔸 امضاکنندگان منشور به درستی به بحث «ستم ملی» اشاره کرده‌اند و آن‌ را یکی از بحران‌های اساسی و ذاتی جمهوری اسلامی دانستند، اما همین‌که به رفع ستم ملی اشاره شود و انگیزه‌ی بیان‌کنندگان این مسأله نیز صادقانه باشد، کفایت نمی‌کند. با نگاهی به کارنامه‌ی ننگین رژیم گذشته و جمهوری اسلامی در این زمینه می‌توان پی‌برد که رفع این ستمْ با نفی مطلق حاکمیت مرکزگرای حکومت مستقر اتفاق خواهد افتاد. مشکل آن‌جایی است که این مسأله به هیچ عنوان باز نشده و تنها به شکل سربسته به وجود چنین ستمی اشاره شده است. این اتفاق زمانی معنادار می‌شود که بسیاری از راست‌گرایان و اپوزیسیون سلطنت‌طلب با حمله به «رفع ستم ملی» مذکور، در هر متنی آن را محکوم و حتی در مواردی به گروه‌های تجزیه‌طلب منتسب کردند. احتمالا تلاش امضاکنندگان برای فرار از این برچسب‌ها و تمایل سیاسی برخی از امضاکنندگان به سرپوش گذاشتن بر مسأله‌ی ستم ملی، که ماهیتی اساساً چپ دارد، یکی از دلایل مهم این سربسته ماندن است.

🔸 عدم نشانه‌ گرفتن مسائل اصلی کارگران از جمله وضعیت دستمزد و معیشت و ضرورت تأکید بر رفع هرگونه مانع در راه تشکل‌یابی آزاد و مستقل کارگران و هم‌چنین حق برخورداری از اعتصاب به عنوان ابزار سیاسی طبقه‌ی ‌کارگر در برابر بورژوازی ایران، از نقاط ضعف اساسی این «منشور مطالبات حداقلی» است... در شرایطی که دست‌کم از دی ماه 96 به بعد، و در اوج آن یعنی آبان خونین 98، کارگران و گروه‌های تحت ستم به وضوح جهت درست تاریخ را نشان ما دادند، از فعالینی که خود را چپ می‌دانند و هریک نام و نشانی از حمایت و مشورت با کارگران را برای دفاع از حقوق و کمک به سازمان‌دهی آن‌ها بر خود نهاده‌اند چه انتظاری می‌رود؟ جز این است که این مطالبات حداقلی باید دست‌کم انعکاس‌دهنده‌ی صدای واقعی کارگران باشند؟ این چگونه منشوری است که حتی از بیان ابتدایی‌ترین خواسته‌ی‌ پایمال‌شده‌ی کارگران سرباز زده است؟...

🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3qg
#جلیل_شکری
#قیام_ژینا
#زن_زندگی_آزادی
#منشور_مطالبات_حداقلی
👇🏼

🖋@naghd_com‏ ‏
✊🏼 به مناسبت ۸ مارس، روز جهانی زن

▫️ امسال در شرایطی روز جهانی زن را گرامی می‌داریم که شعار «زن، زندگی، آزادی» رنگ‌وبویی متفاوت به مبارزات زنان ایران بخشیده است. تجربه‌ی مبارزاتی ماه‌های گذشته به عریان‌ترین و ملموس‌ترین وجه ممکن نشان‌مان‌ داد که چرا «درجه‌ی رهایی زنان، معیار رهایی همگانی است»، دیدیم چگونه نام‌ یک زن ــ «ژینا» ــ می‌تواند اسم رمز جنبشی باشد که همگان رهایی خود را در آن ببینند.

▫️ هم‌چنین امسال در حالی به آستانه‌ی ۸ مارس رسیده‌ایم که انتقام‌جویی ارتجاع مسلط از شش ماه ایستادگی دلاورانه‌ی زنان و دختران ابعاد هولناکی به خود گرفته است. حمله‌ی شیمیایی گسترده و سازمان‌یافته به مدارس دخترانه بار دیگر آشکارا به همه‌ی ما نشان داد که چرا زن‌ستیزی تنها یک ویژگی فرعی نظام حاکم نیست، و چرا به انقیاد کشاندن زنان برای تحکیم پایه‌های ایدئولوژیک جمهوری اسلامی تا این حد ضروری و حیاتی است. خواست نیرومند و انقلابی رهایی زنان این پایه‌ها را چنان به لرزه و رعشه می‌اندازد که سازوکار حاکم و نیروهای ارتجاعی تنیده در آن، حاضرند برای مواجهه و مقابله با این خواست، پوسته و نقاب «مشروعیت» را نیز از چهره برگیرند.

▫️ اما مبارزه با مردسالاری، پدرسالاری و آپارتاید جنسی علیه زنان (و دیگر اقلیت‌های جنسی و جنسیتی) از شش ماه پیش آغاز نشده است. ما بر شانه‌ی سال‌ها و دهه‌ها مبارزه قد برافراشته‌ایم؛ و برای درهم شکستن این ساختارهای ستم‌گرانه، اندوخته‌ای از تجربه‌ و عصیانی ویران‌گر و آفریننده در ذهن‌ها، قلب‌ها و مشت‌هایمان داریم. راهی دشوار و طولانی در پیش است. راهی که پیمودنش با اتکا به نیروی هم‌بستگی، پیشروی مداوم، و نیز درک روشن‌بینانه از درهم‌تنیدگی سپهرهای گوناگون اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیکِ نظام سلطه و انقیاد و استثمار، ممکن و میسر است.

#زن_زندگی_آزادی
#جنبش_زنان
#روز_جهانی_زن

🖋@naghd_com
▫️ «نقد» در آستانه‌ی سال ششم

10 مارس 2022

🔸 سالی که گذشت بی‌تردید یکی از درخشان‌ترین دوره‌های تاریخی مقاومت مردم ایران در برابر رژیم جمهوری اسلامی بود. خیزش «زن، زندگی، آزادی» در ادامه‌ی خیزش‌های سال‌های 1396، 1398 و 1400 بی‌گمان در تیزتر شدن تضادهای گوناگونی که جامعه‌ی ایران در چهار دهه‌ی گذشته با آن‌ها مواجه بوده و شعله‌ورتر شدن مبارزه علیه نظامی که عامل این تضادهاست نقش تعیین‌کننده‌ای داشت. این خیزش که به سرعت اغلب شهرهای ایران را در برگرفت خواست پوشش اختیاری را گسترش داد و به خواست سرنگونی کلیت نظام حاکم رسید. صدای رسای زنان معترض و پیشتازی آنان در مبارزات این چند ماه «نه فقط به چالش کشیدن کنترل سیاسی ناشی از مذهب و آپارتاید جنسی و جنسیتی، بلکه اشاره‌ای بود به ممکن بودن درهم‌شکستن دیوارهای ایدئولوژی.» پیش‌تر گفته بودیم «رویدادهایی که حجمشان به‌عنوان یک واقعیت اجتماعی و تاریخی، جایی به‌مراتب بزرگ‌تر از موقعیت و حیثیت رسمی‌شان در فضای زمانی-مکانی اشغال می‌کنند، ابعادشان چنان منبسط است که می‌توانند مرزهای بسیار دورتری را درنوردند و گسست‌هایی چنان ژرف و پردامنه را موجب شوند که پایه‌های هویتی را که بستر اجتماعی و تاریخی آن‌هاست به‌لرزه درآورند.» آن‌چه در این مواجهه زیر سوال رفت ایدئولوژی حکومت اسلامی بود که با تمام سازوکارهای پیچیده و متحجر خود از پس چند دهه سلطه‌ی تمام‌عیار نتوانست مشروعیت خود را حفظ کند و تنها به ضرب سرکوبی وحشیانه ــ 500 کشته، هزاران مجروح و بیست‌هزار زندانی ــ توانست از سرکشی شعله‌های پرفروغ خیزش بکاهد. بی‌تردید خشونت اعمال‌شده در سرکوب موقت خیزش نقش برجسته‌ای داشت اما هرگز از یاد نباید برد که سازمان‌دهی ناکافی مردم و عدم شرکت متشکل و گسترده‌ی توده‌های زحمت‌کش و نیز تلاش مصادره‌کنندگان از هر قسم در این فروکش (ولو موقت) نقش داشته است. اکنون در میان انواع تلاش‌ها برای بدیل‌سازی‌های کاذب و رهبرسازی‌های گوناگونْ ژرفا بخشیدن به خواست‌های گوناگون بخش‌های مختلف مردم و مخالفت همه‌جانبه با نقض معنا و مفهوم راستین و مترقی خیزش «زن، زندگی، آزادی» تلاش و همتی عظیم می‌طلبد.

🔸 سایت نقد چنان‌که در کتاب سال 1400-1399 وعده داده بود سه پروژه‌ی مختلف هژمونی، خاورمیانه و گروندریسه را در سال گذشته پیش برد. اما تغییر سریع و پرشتاب صحنه‌ی سیاسی باعث شد فعالیت خود را در بخش عمده‌ی نیمه‌ی دوم سال به مسائل مرتبط با خیزش ژینا معطوف کنیم. تلاش کردیم تا با انتشار مقاله‌ها و یادداشت‌هایی با توجه به واقعیت سیاسی و امکانات نیروهای رهایی‌بخش درگیر در خیزش انقلابی جاری، بالقوه‌گی‌ها و موانع موجود بر سر راه آن را واکاوی کنیم. با این همه، توانستیم بخشی از آن پروژه‌های تعریف‌شده در سال پیش را نیز به همت و تلاش رفقایی به انجام برسانیم و امیدواریم در سال آینده بتوانیم نتیجه‌ی این پروژه‌ها را در قالب کتاب‌هایی در دسترس خوانندگان بگذاریم...

🔹متن کامل یادداشت ما به مناسبت ششمین سالگرد آغاز به کار سایت «نقد» را در لینک زیر بخوانید:‏

https://wp.me/p9vUft-3qI


#قیام_ژینا
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#سال_ششم
#نقد
👇🏽

🖋@naghd_com
به یاد مبارزان شهید و دربند‌، و با آرزوی نیرومند‌تر، دست‌یافتنی‌تر و واقعی‌تر شدن امیدها و رویاهای مشترک‌ مردمان این سرزمین در سال ۱۴۰۲
نوروز خجسته‌ و پرامید ✊🏼☀️🌸

#زن_زندگی_آزادی

🖋@naghd_com‏ ‌
🔹نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️ «نقد بی‌رحمانه‌»ی خیزش توده‌ای آری، اما چگونه؟

نوشته‌ی: شیرین کمانگر

23 مارس 2023

🔸 نقد به حسن مرتضوی، با توجه به سابقه‌ی فعالیت نظری او در حوزه‌ی مارکسیسم، کاری‌ست بس دشوار و جسورانه. اما در عین حال، نادیده‌ گرفتن یادداشت اخیر او در فیسبوک با عنوان «پس از توفان» در نقد جنبش «زن، زندگی، آزادی» نیز بی‌اعتنایی آشکاری‌ست نسبت به اشکال مختلف مبارزاتی‌ که در بطن قیام جان و اعتلا یافتند. نوشته‌ی حاضر که در پاسخ به نقد مرتضوی نگارش شده است در واقع نقدی به طیفی از جریان چپ روشنفکری است که بی‌توجه به سازوکار تشکلات صنفی و بدون شناخت نزدیک از پراتیک سیاسی فعالان این حوزه، نه تنها به سازمان‌یابی از پایین تشکلات کارگری بی‌اعتنا هستند، بلکه با تکرار دوگانه‌ی حاکمیت-ساخته‌ی «سیاسی/صنفی»، به جای حمایت از مطالبات معیشتی از اهمیت آن‌ها می‌کاهند.

🔸 متن حاضر در میانه‌ی غوغای شورانگیز چهارشنبه‌سوری، که در بستر خیزش جاری، از کارکرد معمول خود فرا رفت و رنگ مقاومت به خود گرفت و هم‌زمان به تقویت و تعمیق قیام انجامید، نوشته شده است. اگر در این متن خشمی علیه نقد یک‌سویه‌ی مرتضوی (با داعیه‌ی نقد بی‌رحمانه) هست، تماماً متأثر از شوری‌ است که رزم مستمر توده‌ای و مبارزات خستگی‌ناپذیر کارگری هر روز به انحا و اقسام مختلف خلق می‌کند. با این حال، امیدوارم این نقد به سهم خود به گفت‌وگوهای انتقادی میان نیروهای چپ درباره‌ی آسیب‌شناسی جنبش «زن، زندگی، آزادی» دامن بزند.

🔹 متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3rF

#شیرین_کمانگر
#حسن_مرتضوی
#قیام_ژینا
#زن_زندگی_آزادی
#نقد
👇🏼

🖋@naghd_com‏ ‌‏ ‏
ماشین اعدام و شکنجه‌ی رژیم جمهوری اسلامی، بار دیگر سه نفر از ما را به قتل رساند. آن‌ها آخرین کشته‌ی این دستگاه خون‌ریز نخواهند بود مادام که خشم و دردمان را به کنشی جمعی، انقلابی و اعتراضی بدل نکنیم.
برای متوقف کردن این چرخه‌ی کشتار، لغو بی‌قید و شرط مجازات اعدام نخستین و بدیهی‌ترین پیش‌شرط است.

زنده باد مقاومت و
برچیده باد داغ و درفش و اعدام!

#قیام_علیه_اعدام
#نه_به_شکنجه
#دادخواهی
#خانه_اصفهان
#سعید_یعقوبی
#صالح_میرهاشمی
#مجید_کاظمی
#حبیب_اسیود
#علی_مجدم
#محمدرضا_مقدم
#معین_خنفری
#حبیب_دریس
#عدنان_غبیشاوی
#سالم_آلبوشوکه
#مجاهد_کورکور
#کامبیز_خروت

#زن_زندگی_آزادی

🖋@naghd_com
🔹نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️واکاوی جنبش انقلابی، کنش طبقات اجتماعی و گروه‌بندی‌های سیاسی

25 ژوئن 2023

نوشته‌ی: ناصر پیشرو

🔸 جنبش‌های انقلابی و انقلاب‌ها با شکاف در «شرایط عادی» آغاز می‌شوند و اغلب ازدوره‌های افت و خیز و فازهای مختلف عبور می‌کنند. هم اکنون در جنبش انقلابی از دامنه ‌اعتراضات به‌طور محسوسی کاسته شده و تداوم و گسترش آن با مانع سرکوب مواجه شده است. با وجود این‌که «پائینی‌ها نشان دادند که وضع موجود را نمی‌خواهد و حاضرند برای تغییر آن جان‌فشانی کنند» و علی‌رغم شکاف کم‌دامنه در ساخت سیاسی هنوز «بالایی‌ها می‌توانند با حربه‌ی سرکوب به حکومت خود ادامه دهند.» با این همه اما به‌‌هیچ‌وجه نشانه‌ای از «عادی شدن شرایط سیاسی» مشاهده نمی‌شود. عوامل برسازنده‌ی برآمد جنبش انقلابی نیز نه‌تنها کاهش نیافته بلکه در ابعاد درهم‌تنیده‌ای گسترش یافته و برآمد فاز دیگری از تداوم و گسترش جنبش را امکان‌پذیر می‌کند.

🔸 خودویژگی شرایط کنونی را شاید ‌بتوان یک دوره‌ی گذار نامید. دوره‌ای که یک جنبش خوانگیخته با خواسته‌های سلبی به سمت بدیل‌های ایجابی رانده می‌شود. تلاش‌های گروه‌بندی‌های سیاسی راست، مرکز و چپ برای هژمونی بر جنبش نمونه‌ی روشن این شرایط است. در این دوره‌ی متنوع و سیال آن‌ها با بدیل‌ها و استراتژی‌های متفاوت در صحنه ظاهر می‌شوند و نمایشی چندگانه از چرخش‌ها و جابه‌جایی را بازتاب می‌دهند و این در شرایطی است که گروه‌بندی‌های سیاسی به علت دیکتاتوری سیاسی و مذهبی (که مهم‌ترین مانع هر نوع تشکل‌یابی است) و نیز نابسامانی درونی‌شان نتوانسته‌اند بر پایه‌ی اجتماعی و طبقاتی خود مستقر شوند. این‌که ورود به فازهای بالاتر جنبش انقلابی چگونه و در کدام راستا پیش برود را عوامل درهم‌تنیده‌ای هم‌چون شکنندگی ساختار سیاسی، توازن قوای طبقاتی و اجتماعی، کارکرد گروه‌بندی‌های سیاسی و نیز شرایط بین‌المللی تعیین می‌کند.

🔸 برای بررسی شرایط کنونی و مختصات جنبش انقلابی در زمینه‌های مختلف، روش مارکسیستی شناخت از پدیده‌ی انقلاب و فرآیندهای جنبش‌انقلابی، مناسب‌ترین روش است. یعنی روشی که چندوجهی و لایه‌بندی‌شده از پدیده‌هایی اجتماعی و تاثیرات متقابل این پدیده‌ها بر یک‌دیگر در فرایندهای انقلاب است. برای بررسی این امر پدیده‌هایی هم‌چون، شیوه‌ی تولید مسلط و شکل بندی‌های اجتماعی-اقتصادی و اشکال تحول تاریخی آن‌ها در یک جامعه‌ی معین، دولت، موقعیت طبقات و گروه‌های اجتماعی و میانجی‌‌های سیاسی آن‌ها (گروه‌بندی‌های سیاسی)، میزان آگاهی و بازنمایی آن در سازمان‌یابی و سوژه‌های برسازنده‌ی انقلاب، خواستگاه جنبش‌های اجتماعی، فرهنگ و میزان تجربه‌ی‌‌‌ تاریخی و اثرات شرایط بین‌المللی است.

🔸 در این نوشته با به‌کارگیری برخی از جنبه‌های روش مارکس، جنبش انقلابی کنونی را بررسی می‌کنیم. ابتدا به مختصات جنبش انقلابی اشاره نموده، سپس برخی از جنبش‌های اجتماعی را که در جنبش انقلابی تحرک معینی داشته‌اند واکاوی می‌کنیم. آن‌گاه به کنش طبقات اجتماعی در جنبش انقلابی پرداخته و دست‌آخر به گروه‌بندی‌های سیاسی و تلاش اپوزیسیون راست، مرکز و چپ برای هژمونی بر جنبش، یعنی رژیم چنج (به معنای تغییر از بالا) از یک‌سو و یا امکان تداوم انقلاب و تغییر از پایین برای رهایی اجتماعی از سوی دیگر می‌پردازیم.

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3xg

#ناصر_پیشرو 
#قیام_ژینا #زن_زندگی_آزادی
#مبارزه_طبقاتی #جنبش_انقلابی


👇🏽

🖋@naghd_com
🔹نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️ درباره‌ی بازتولید «مکتب دیکتاتورها»:
▫️ تانگوی قدرت‌های جهانی با حاکمان ایران

2 ژوئیه 2023

نوشته‌ی: امین حصوری

🔸 طی هفته‌های اخیر شاهد بوده‌ایم‌ که چگونه دولت آمریکا و‌ هم‌تایان غربی‌اش بار دیگر از هر سو برای رژیم جمهوری اسلامی ایران فرش قرمز پهن می‌کنند. طی کم‌تر از یک ماه با زنجیره‌ی رویدادهایی مواجه شده‌ایم‌ که گرچه فی‌نفسه مغایرتی با سازوکارهای معمول در مناسبات جهانی قدرت‌ ندارند، اما با نظر به فضایی که با قیام ژینا گشوده شد، موجی از سردرگمی و ناباوری و خشم و سر‌خوردگی را برانگیخته‌اند. چون با توجه به مختصات این فضا، که دامنه‌اش از سپهر سیاسی ایران فراتر می‌رود، این رویدادها نابهنگام و ظاهراً متناقض به ‌نظر می‌رسند. خصوصاً که درست به‌موازات این هم‌سازی بین‌المللی با حاکمان جمهوری اسلامی، دامنه‌ی سرکوب‌ها و اعدام‌های دولتی در ایران به‌طرز چشم‌گیری افزایش یافته‌اند؛ طوری‌که در سطح جهانی هم بازتاب وسیعی داشته است.

🔸 در این نوشتار به این موضوع می‌پردازیم که ماه‌عسل کنونی قدرت‌های غربی و حاکمان جمهوری اسلامی چه محدودیت‌ها و مازادهای ممکنی برای پراتیک آتی مبارزات جاری در ایران خواهد داشت. برای شروع، به برخی زمینه‌هایی اشاره می‌کنیم که رویکرد توسل به «نجات‌دهنده‌»های دروغین را خلق کرده‌اند و کماکان بازتولید می‌کنند و به دلالت‌های وضعیت حاضر در پیوند با رویکرد فوق می‌پردازیم.

🔸 تا جایی که به‌ اعتراضات توده‌ای و مستمر خیابانی مربوط است، باید اذعان کرد که قیام ژینا از مدتی پیش به‌راستی وارد فاز افول خود شده است. اما تفسیر این وضعیت به‌منزله‌ی شکست قیام ژینا مستلزم انکار و نادیده‌گرفتن مازادهای قیام ژیناست؛ یعنی همه‌ی اشکال متنوعی از مقاومت‌ که با الهام از قیام ژینا و تجارب آن، افق عبور از نظام جمهوری اسلامی‌ و دگرگونی بنیادین آن را دنبال می‌کنند. اما این خود بحث مستقل دیگری‌ می‌طلبد. پس به این پرسش بازگردیم که در وضعیت مشخص کنونی که تأمین ثبات نظام جمهوری اسلامی در دستور کار قدرت‌های جهانی قرار گرفته و حاکمان ایران آشکارا مارش پیروزی ساز کرده‌اند، پیشبرد مبارزات پراتیک برای تداوم و فراروی از قیام ژینا با چه محدودیت‌ها و امکاناتی روبه‌روست؟ خاطرنشان می‌کنم که خصوصاً در حوزه‌ی امکاناتْ تنها برخی بالقوه‌گی‌های شرایط کنونی را برخواهم شمرد، نه تغییرات بالفعل یا محتوم. افزون بر این، واکاوی محدودیت‌ها و امکانات مبارزات پراتیک در مقطع کنونی و حول این موضوع مشخص تنها می‌تواند بخش محدودی از یک واکاوی انتقادیِ ضروری درباره‌ی کل مسیر تاکنونیِ قیام ژینا باشد؛ چون فراروی از خیزش انقلابی ژینا مستلزم آسیب‌شناسی جامع‌ و انتقادی و جمعی از نقاط قوت و ضعف آن و چرایی آن‌هاست.

🔸 بسیاری از مردمانِ ستم‌دیده‌ی ایران در نبودِ حداقل آزادی‌های سیاسی و امکانات تشکل‌یابی، و متأثر از فضای تاریخی یادشده در سپهر سیاسی ایران و بافتار مسلط جهانی، رژیم ایران را استثنایی بر نظم جهانی و رویاروی آن تلقی می‌کردند. در نتیجه، در ذهنیت عمومی عمدتاً معقول به‌نظر می‌رسید که با کمک هم‌پیمانان خارجی بتوان این نظام شر را ساقط کرد تا بتوان برای آتیه‌ي کشور «جایگاهی معقول» در نظم جهانی جست‌وجو کرد. در همین راستا، بسیاری از مردم (تحت‌تأثیر فضای مسلط تاریخی و گفتار بورژوایی) آموزه‌ی امپریالیسم در گفتمان چپ را بخشی از یک نظریه‌ی توطئه (توهم توطئه) تلقی می‌کردند که با «جزم‌‌اندیشی چپ‌ها» پیوند داشت. اکنون اما با معلوم ‌شدن این‌که «دشمن دشمن ما لزوماً دوست ما نیست»، نه‌فقط آن رؤیای توهم‌آمیز («نجات‌دهنده‌ی خارجی») عمدتاً بر فنا رفته، بلکه خود شالوده‌ی نظم جهانی که موجد چنین هم‌دستی شومی با جنایت‌کاران بوده نیز تاحدی مورد پرسش قرار گرفته‌ است. در نتیجه، بزنگاه تاریخی مهمی برای تقویت و فراگیرسازیِ این آموزه فراهم شده که مردمان تحت‌ستم هیچ دوستی در میان دولت‌ها ندارند؛ بلکه تنها یاور آنان سایر ستم‌دیدگان به‌پاخاسته در سراسر جهان هستند. تکثیر و گسترش این درک می‌تواند تکیه‌گاه خوبی برای پس‌زدن انگاره‌های ناسیونالیستی و ــ در مقابل ــ برجسته‌سازیِ ضرورت هم‌بستگی‌های انترناسیونالیستی باشد...

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3xV


#امین_حصوری
#قیام_ژینا #زن_زندگی_آزادی
#جنبش_انقلابی #امپریالیسم #قدرت‌های_جهانی


👇🏽

🖋@naghd_com
🔹نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️ تاملات پیرامون مونیسیپالیسم لیبرترین

27 سپتامبر 2023

نوشته‌ی: ماری بوکچین
ترجمه‌ی: علی کیا

🔸 در سال اخیر «زن، زندگی، آزادی» شعار محوری جنبش زنان ایران بوده است. گروه‌های مختلف سیاسی از پس‌زمینه‌های مختلف، تفاسیر گوناگونی از این شعار ارائه داده‌اند. در این میان ریشه‌های فکری و سیاسی این شعار عمدتاً مورد غفلت قرار گرفته است و حکایت: «هر کسی از ظن خود شد یار من، از درون من نجست اسرار من». طبیعی است که یک شعار می‌تواند در جریان یک جنبش معنایی جدید بیابد و بازتعریف شود. با این حال لازمه‌ی اقتباس، آشنایی با ریشه‌ها و تاریخچه‌ی آن موضوع است.

🔸 من معتقدم این ریشه‌ها به آرای ماری بوکچین می‌رسند. «زن، زندگی، آزادی» عصاره‌ی «ژنولوژی» به‌عنوان عنصری فمینیستی در «کنفدرالیسم دموکراتیک» بوده است که بازاندیشی مونیسیپالیسم لیبرترین یا کمونالیسم بوکچین توسط عبدالله اوجالان در بافتار جغرافیای سیاسی کردستان است. بالطبع، کاربست‌پذیری این ایده‌ها و نسبت‌شان با شرایط ایران می‌تواند از زوایای مختلف موضوع نقد و بررسی علاقه‌مندان باشد... ترجمه‌ی متن زیر تلاشی برای بازخوانی خاستگاه نظری «زن، زندگی، آزادی» است، با این امید که تلاش جمعی ما برای خواندن، بازخوانی و به کار بستن نظریه‌های انقلابی باریکه‌ای از پرتگاه مرگ به سوی زن، زندگی و آزادی بیابد.

🔸 مونیسیپالیتی در فارسی معمولا معادل «شهرداری» در نظر گرفته می‌شود. با این حال شهرداری‌ها در ایران با برداشت بوکچین از مونیسیپالیتی که بر مبنای دموکراسی ریشه‌ای شکل گرفته متفاوت است و بیش‌تر دنباله‌ای از نهاد قدرت و سرمایه هستند. به همین دلیل و برای جلوگیری از تداعی منفی، واژه‌ی انگلیسی نویسه‌گردانی شده است.

🔸 برخلاف کمونیتاریانیسم، یکی از دغدغه‌های مونیسیپالیسم لیبرترین مسئله‌ی قدرت است. مخصوصاً این‌که چگونه مردم عادی می‌توانند صاحب قدرت شوند. در این‌جا منظور از قدرت احساس روان‌شناختی توان‌مندسازی که فرد از شرکت در یک تظاهرات الهام‌بخش دریافت می‌کند نیست. برخی از انواع محبوب «خود-توانمندسازی» معمولاً چیزی بیش‌تر از نعشگیِ احساسی نیستند که می‌توان آن‌ها را کم‌وبیش از طریق مواد مخدر هم دریافت کرد. در عوض منظور من قدرتِ ملموس است که در اشکالِ سازمان‌یافته‌ی آزادی به شکل منطقی و دموکراتیک ساخته می‌شوند. در تقابل با آنانی که مطالبه‌ی قدرت را صرفاً به عنوان ابزاری برای پروپاگاندا و نمایش می‌خواهند، یا آنان که از قبول قدرت ــ حتی اگر به آن‌ها پیشنهاد شود ــ خودداری می‌کنند، حتی اگر به شکل بالقوه بتوانند آن را برای توان‌مند کردن مردم در انجمن‌های عمومی استفاده کنند، مونیسیپالیسم لیبرترین به دنبال کسب قدرت جمعی و اشتراکی است...

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3GA


#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#ماری_بوکچین #علی_کیا


👇🏽

🖋@naghd_com
🔹نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️مدرسه به‌مثابه ظرف مقاومت و رهایی
▫️نگاهی متفاوت به نقش و کارکرد مدرسه

21 اکتبر 2023

نوشته‌ی: جعفر ابراهیمی

📝 توضیح« نقد»: متن پیش رو به عنوان نوشته‌ی کوتاهی از جعفر ابراهیمی، آموزگار مبارز زندانی، به نشانی «نقد» ارسال شده است. هم به لحاظ مضمون و هم شواهد دیگر، به این نتیجه رسیدیم که مولف آن جعفر ابراهیمی عزیز است. به همین دلیل آن را بدون کوچک‌ترین تغییر، حک و اصلاح و ویرایشی با کمال میل به خوانندگان «نقد» عرضه می‌کنیم.

🔸 تا پیش از طرح اشکال مقاومت و سویه رهایی‌بخش مدرسه، دو رویکرد غالب و متضاد در مورد کارکرد مدرسه وجود داشت. در یک‌طرف کارکردگرایان و محافظه‌کاران قرار داشتند که معتقد بودند/هستند که «کارکرد و وظیفه اصلی مدارس جامعه‌پذیری کودکان» است. در این نگاه ارزش‌های فرهنگی جامعه باید از طریق مدرسه از نسلی به نسل دیگر منتقل گردد. مدرسه در این رویکرد نقش مهمی در نظم بخشیدن به جامعه دارد. آنان مدعی هستند که مدرسه با الگوهای محافظه‌کارانه ظرفیت مناسبی برای رشد دموکراسی و شایسته‌سالاری است طرفداران آموزش‌وپرورش لیبرالی نیز در این موضع با محافظه‌کاران هم‌عقیده هستند آنان بر وجه خنثی بودن آموزش و مدرسه تأکید می‌کنند و از همین منظر مدرسه را ابزاری برای ارتقای طبقاتی می‌دانند.

🔸 در مقابل بخشی از صاحب‌نظران رادیکال و مارکسیست با طرح پرسش‌های بنیادین این دیدگاه را به چالش کشیده‌اند. آن‌ها معتقدند کودکان با توجه به اینکه از کدام طبقه اجتماعی هستند و به چه میزان به امکانات و فرصت‌های آموزشی دسترسی دارند می‌توانند از طریق مدرسه به موقعیت‌های شغلی بهتر دست پیدا نمایند. آن‌ها بر این عقیده هستند که مدارس نه‌تنها خنثی نیستند بلکه به‌شدت تحت تأثیر ایدئولوژی طبقه مسلط قرار دارند. آن‌ها این بحث را مطرح می‌کنند که در ساختار اقتصادی سرمایه‌داری این مناسبات سود و بازار است که به مدرسه جهت می‌دهد. آنان این پرسش کلیدی را مطرح می‌کنند که در مدرسه قرار است دانش کدام طبقه و چگونه تدریس شود و مدرسه قرار است فرهنگ کدام طبقه را حفظ و منتقل نماید؟ آنان معتقدند «کارکرد مدرسه بازتولید نابرابری» است و ازآنجایی‌که زیربنا و اقتصاد را اصل قرار می‌دهند عاملیتی برای عرصه‌های فرهنگی قائل نیستند پس امیدی به تغییر از درون نهادهای فرهنگی ازجمله مدرسه ندارند. لویی آلتوسر نظریه‌پرداز برجسته مارکسیست در این طیف قرار دارد.

🔸 اما صاحب‌نظرانی در ادامه سنت رادیکال و مارکسیستی وجود دارند که ضمن پذیرش اینکه «کارکرد مدرسه بازتولید نابرابری است» رویکرد پیشینیان را موردانتقاد قرار داده و وجه «رهایی‌بخش» و «فرم‌های مقاومت» در مدرسه را مورد تأکید قرار می‌دهند. مایکل اپل که در این حوزه به بررسی نقش «ایدئولوژی و برنامه درسی» و رابطه «قدرت و آموزش‌وپرورش» پرداخته است مدرسه را نهاد بازتولید کننده صرف تلقی نمی‌کند در این رویکرد دانش آموزان و معلمان منفعل نیستند و در برابر پیام‌های آشکار و پنهان ایدئولوژیک می‌توانند مقاومت کنند.

🔸 پس از جنبش ژینا و به دنبال اعتراضات در پاییز 1401، مدارس نقش کلیدی در گسترش و تداوم جنبش ایفا نمودند. دانش آموزان به‌یک‌باره به یکی از اصلی‌ترین نیروهای اعتراض تبدیل شدند. مدرسه به ظرفی برای هماهنگی، سازمان‌دهی برای اعتراض خیابانی تبدیل شد و نیروهای سرکوبگر درون نظام آموزشی و مدرسه ابتکار عمل را از دست دادند. عاملیت مدرسه و دانش آموزان در تداوم و گسترش یک جنبش سراسری و رادیکال نشان داد که مدرسه قادر است به فرم‌های فرهنگی مقاومت معنا ببخشد. کسانی که از حضور گسترده دانش آموزان و همراهی معلمان پیشرو انگشت تعجب به دهان گرفتند یا کسانی بودند که از مدرسه نقش جامعه‌پذیری داشتند یا مدرسه را صرفاً نهادی بازتولید کننده سلطه تلقی می‌کردند...

🔹متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3Jp

#جعفر_ابراهیمی #آموزش_رهایی‌بخش
#مدرسه
#جنبش_ژینا
#زن_زندگی_آزادی

👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ جستاری در بازبینی قیام ژینا
▫️ آیا خیزش «
زن، زندگی، آزادی» شکست‌ خورده است؟‌

10 فوریه 2024

نوشته‌ی: امین حصوری

🔸 بنا بر دیدگاهی که قیام ژینا را از مدت‌ها پیش شکست‌خورده و پایان‌یافته تلقی می‌کند، طرح این سؤال یحتمل دیرهنگام یا بی‌معناست. از میان حاملان این دیدگاه، برخی اساساً خیزش ژینا را از همان ابتدا محکوم به شکست تلقی می‌کردند. اما برای آن‌هایی که در امتداد هم‌راهی با پویش گذشته‌ی خیزش، به سرنوشت شکننده‌ی آن دل بسته‌اند، طرح چنین سؤالی ممکن است تاحدی وهن‌آمیز یا گم‌راه‌کننده جلوه کند؛ دست‌کم در این شکل زمخت و کلیشه‌ای. چون پیشاپیش، با رویکردی «صفر و یکی»، ارزیابی از یک فرایند اجتماعی پیچیده و چندلایه و یک رویداد تاریخی تاثیرگذار را به پاسخ‌های بله یا خیر فرومی‌کاهد. با این حال، مخاطبان اصلی این متن از قضا چنین افرادی هستند: کسانی که به پویش و سرنوشت ماحصلِ این جنبش دل بسته‌اند. آن‌ها تصدیق خواهند کرد که لازمه‌ی «مراقبت جمعی» از دستاوردهای یک خیزش توده‌ای، گفت‌وگوی جمعی و مستمر درباره‌ی شرایط عینی پویش آن است. به‌ بیان دیگر، ارزیابی انتقادی درجه‌ی سرزندگی اجتماعی و سیاسی مازادهای قیام ژینا لازمه‌ی تعهد وفادارانه به آرمان‌ها و دستاوردهای آن است.

🔸 بر این اساس، نفس طرح سؤال درباره‌ی حیات خیزش «زن، زندگی، آزادی» قاعدتاً مناسبت خاصی نمی‌طلبد. ولی چرا در این شکل زمخت؟ و چرا در این مقطع زمانی خاص؟‌ این بازاندیشی فشرده درباره‌ی قیام ژینا را با همین سؤال درباره‌ی ضرورت یا مناسبت این بازاندیشی شروع می‌کنم. پس از آن، به معنای پیروزیْ و بر پایه‌ی آنْ به دستاوردهای خیزش ژینا می‌پردازم و این سؤال را پی می‌گیرم که آیا خیزش ژینا اساساً می‌توانست به فتحی سیاسی بیانجامد. سپس، سازوکارهای مُنقادسازی دولتی سوژگی را هم‌چون چالش‌ اساسیِ پیشاروی خیزش‌های توده‌ای در جنوب جهانی مرور می‌کنم؛ و از آن‌جا، در مسیر آسیب‌شناسیِ کلی خیزش ژینا، کارکرد سوژگی‌های متعارض را بررسی می‌کنم. این بررسی آسیب‌شناسانه را به‌طور انضمامی‌تر با واکاوی پیامدهای فراگیری ذهنیت و سوژه‌ی نولیبرال بر خیزش ژینا ادامه می‌دهم. و سرانجام، نشانگان حیات خیزش ژینا ــ در پی تحول آن به یک «فرا-جنبش» سیاسی ــ را پی‌ می‌گیرم؛ و در همین راستا، ضرورت و امکان تدوین یک «فرا-روایت» ضدسرمایه‌دارانه بر پایه‌ی مازادهای خیزش ژینا و با فاعلیت جنبش‌های اجتماعی را طرح می‌کنم.


🔸 آیا از پی رویه‌ی کمابیش یک‌ساله‌ی مرعوب‌سازی و تضعیف، اساساً چیزی از آن خیزش انقلابی باقی‌ مانده است؟ در مواجهه‌ی بی‌پرده با این پرسش‌ها، اگر برآنیم که مازادی از قیام ژینا باقی مانده‌ است، باید استدلال کنیم دقیقاً چه چیزی؟ و این‌که این مازاد احتمالی چگونه می‌تواند دست‌مایه‌ی عروج دوباره‌ی خیزش ــ در شکلی موثرتر ــ باشد؟ یا برعکس، اگر برآنیم که مازادهای آن خیزش باشکوه عمدتاً نابود شده‌اند (یا تا مرزهای بحرانی و بازگشت‌ناپذیرْ تضعیف شده‌اند)، در این‌صورت باید بتوانیم عوامل این افول تراژیک را برشماریم.

🔸 واضح است که قیام ژینا به‌دلایلی متعدد (که فهم آن‌ها اهمیت زیادی دارد) از پیشروی تا مرحله‌ی دست‌یابی به هر شکلی از پیروزی سیاسی بازماند. اما دستاوردهای برجسته‌ای در حوزه‌ی تغییر ذهنیت عمومی و ارتقای سوژگی ستم‌دیدگان داشت که وجه پیروزی درون‌ماندگار آن را رقم زده‌اند. و باز روشن است که به‌رغم این پیروزی درون‌ماندگار، ناکامی خیزش ژینا در کنار زدن قدرت حاکم یا عقب ‌راندن قطعی‌اش در حوزه‌هایی معین (پیروزی سیاسی)، هرگونه گمانه‌زنی درباره‌ی پیروزی نهایی را بلاموضوع می‌سازد. اگر بخواهیم سیاهه‌ی فشرده‌ای از دستاوردهای خیزش ژینا به‌دست بدهیم می‌باید به تغییراتی ارجاع بدهیم که مستقیم با غیرمستقیم به ارتقای ذهنیت سیاسی جامعه یاری رساندند و زمینه‌های ارتقای سطح سوژگی ستم‌دیدگان را گسترش دادند.

🔸 برای اجتناب از اشتباه رایجی که وجود بالقو‌گی‌های مادی را با فعلیت‌یابی بالقوگی‌ها یکی می‌گیرد، باید تصدیق کنیم که در پهنه‌ی پویای تاریخ هیچ پیشروی‌ اجتماعی-سیاسی‌ای فی‌نفسه تداوم خود را تضمین نمی‌کند. اما در عین حال، باید اذعان کنیم که تجربه‌ی خیزش ژینا تخیل سیاسی و اجتماعی میلیون‌ها نفر را چنان دگرگون کرد که رد اثرات آن بر ذهنیت عمومیْ به‌سادگی و به‌زودی محوشدنی نیست. تمام شوک‌‌های ارعاب‌گرانه‌ای که حاکمان در یک‌سال اخیر بر روان جامعه وارد کرده‌اند، در تحلیل نهایی تلاشی‌ برای محو این اثرات ژرف و دیرپا بوده است...

🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3VC

#قیام_ژینا #امین_حصوری #زن_زندگی_آزادی
#خیزش‌‌های_توده‌ای #سالگرد_انقلاب_بهمن

👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ در آستانه‌ی سال هفتم فعالیت «نقد»

9 مارس 2024

🔸 سال ۱۴۰۱ را هنگامی به پایان می‌رساندیم که هنوز جوشش‌های فراگیر و توده‌ای خیزش «زن، زندگی، آزادی» خاموش نشده بود و موج بزرگ مبارزه‌جویی به شکل‌های مختلف ادامه داشت. اما سرکوب منظم و وحشیانه‌ی جمهوری اسلامی و دستگیری‌های فله‌ای و جمعی و نابود کردن کانون‌های مقاومت در سراسر کشور از همان آغاز سال ۱۴۰۲ ناگزیر جنبش عمومی را به عقب‌نشینی سراسری واداشت. دو ویژگی گستردگی و ستیزندگی خیزش «زن، زندگی، آزادی» که میراث‌بر خیزش‌های آبان 98 و دی 96 بود، جای خود را به عقب‌نشینی و سکوت ظاهری بخش‌های معترض مردم داد. این عقب‌نشینی اما مرعوب نعره‌های گزمه‌های سرکوب نشد: مقاومت روزمره در کوی و برزن، مقابله‌ی بخش کثیری از زنان کشور با حجاب اجباری و بی‌اعتنایی به فرمان‌های غلاظ و شداد ماموران دستگاه سرکوب و کشتار، تظاهرات هر جمعه‌ی مردم زاهدان، تداوم دلیرانه‌ی جنبش‌های کارگران و معلمان و بازنشستگان، افشاگری‌های بی‌امان درباره‌ی شکنجه، اعدام و ناپدیدسازی قهری، ایستادگی قهرمانانه‌ی خانواده‌های دادخواه به‌ویژه در کردستان، و سرانجام مقابله‌ی زندانیان سیاسی زن و مرد در برابر همه‌ی تهدیدها و ارعاب‌هایی که از ترس سر بر آوردن دوباره‌ی جنبش اعتراضی شدتی بی‌تناسب با موج جنبش گرفته‌اند. جنبش مردم عقب نشست، اما هرگز خود را نباخت. کارزار ادامه دارد و موج سراسری آن بی‌گمان دوباره برپا خواهد شد.

🔸 بدون آن‌که به افسانه‌سرایی دست یازیم و تلاش کنیم در مواجهه با سرکوبْ چشم‌اندازی دل‌فریب ارائه دهیم، به جرأت می‌توان گفت «شرایط زندگی واقعی» توده‌های مردم وخیم‌تر از گذشته شده، تا آن‌جا که حتی دستگاه سرکوب و کشتار به عجز خود در برآورده کردن شرایط یک زندگی شایسته به هزار زبان اعتراف کرده است. عدم مشارکت همه‌جانبه‌ی مردم در انتخابات اسفند ماه ۱۴۰۲ مجلس به وضوح نشان داد که پرده‌ی توهم و وعده‌های توخالی دریده شده است. اما سترون شدن وعده‌های توخالی و دریده ‌شدن توهم به‌خودی‌خود نمی‌تواند صلای هم‌بستگی آگاهانه را سر دهد. هم‌بستگی آگاهانه در مواجهه با نظم موجود فقط با نقد رادیکال بدیل‌های کاذب و دست‌ساخته و نیز ترسیم افق‌ رهایی و چشم‌اندازهای ایجابی ممکن است.

🔸 هم‌چنین در حالی به پایان سال ۱۴۰۲ نزدیک می‌شویم که نسل‌کشی رژیم اسرائیل در فلسطین و نابودی بی‌رحمانه‌ی تمامی جنبه‌های حیات مردمان غزه، در برابر چشمان به‌اصطلاح «جامعه‌ی جهانی»، ابعادی هولناک و غیرقابل توصیف یافته است. چگونه می‌توان در مسیر مبارزه علیه دیکتاتوری، بی‌عدالتی و استثمار در یک جامعه‌ی تحت ستم گام برداشت اما ستم و رنج جامعه‌ای دیگر را انکار یا توجیه کرد؟ ایستادن در برابر بربریت، به‌رسمیت شناختن رنج‌ها و ستم‌های دیگر ستم‌دیدگان و هم‌بستگی مبارزات در مسیر محو این ستم‌ها لازمه‌ی به ثمر رسیدن هر فرایند انقلابی در جغرافیای خونین خاورمیانه است. و برای باور به این هم‌سرنوشتی‌ها یا ایستادن در کنار آرمان فلسطین طبعاً ضرورتی ندارد که مفتضحانه در جبهه‌ی رژیم زندان و شکنجه و اعدام بایستیم یا تسلیم «استکبارستیزی» پوشالی رژیم جمهوری اسلامی‌‌ شویم. مقالات اندکی که در چند ماه اخیر با محوریت مساله‌ی فلسطین منتشر کرده‌ایم تلاشی است برای واکاوی این هم‌پیوندی‌ها و هم‌سرنوشتی‌ها‌ در بستر مناسبات امپریالیستی و ژئوپولتیکی حاکم بر جهان و خاورمیانه...

🔹متن کامل یادداشت ما به مناسبت هفتمین سالگرد آغاز به کار سایت «نقد» را در لینک زیر بخوانید:‏

https://wp.me/p9vUft-3Z5

#زن_زندگی_آزادی
#سال_هفتم
#نقد
👇🏽

🖋@naghd_com
🔹نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️ هم‌ونی‌ها
▫️ روایت تجربه‌ای از بازداشت توسط گشت ارشاد


14 اوت 2024

نوشته‌ی: نسا گمنام

📝 توضیح راوی: گزارش این تجربه را یکی دو ماه پیش نوشته بودم. نه برای انتشار. برای ثبت در آرشیو شخصی و مصون نگه‌داشتن جزییات‌اش در برابر سنباده‌ی زمان و فراموشی. اما دیدن فیلم دستگیری دو دختر نوجوان توسط گشت ارشاد در هفته‌ی گذشته، و خشم و بغض و غرور توأمانی که از تماشای آن صحنه‌ها در گلویم نشست، باعث شد به پیشنهاد رفیق عزیزی برای انتشار عمومی و به اشتراک گذاشتن تجربه‌ی خودم فکر کنم. به دلایلی که بر همه روشن است، برخی مکان‌ها، لباس‌ها، شغل‌ها یا خصوصیات چهره‌ها را تغییر داده یا حذف کرده‌ام. اما رویدادها را نه. نام واقعی «هم‌ونی»‌هایم را هم به نام شهدای قیام ژینا تغییر داده‌ام. مگر نه این‌که هر کدام از ما می‌توانست (می‌تواند) جای آن‌ها باشد؟ و یادی کوتاه هم کرده‌ام از بابا ماشالله و منیژه خانم به نیابت از همه‌ی خانواده‌های دادخواه این سال‌ها… برای تک تک زنانی که در این تجربه هم‌راهم بودند و برای همه‌ی‌ آن‌ یاران دیگر نادیده‌، زندگی، امید، و شادی روز پیروزی و دادخواهی آرزو می‌کنم. و چه می‌ماند برای گفتن جز مقاومت که زندگی است.


🔸 خسته از کار، گرم صحبت با غزاله از خیابان اصلی عبور ‌می‌کنیم که ون گشت ارشاد و موتورهایشان را می‌بینیم. در حال پیچیدن داخل خیابان فرعی بودند و با دیدن ما توقف کردند. کاری نمی‌شود کرد، وسط خیابان هستیم. ترافیک است. وقتی از میان قاب پنجره‌ی آمبولانسی که جلوی پایمان توقف کرده است با جوان راننده‌ چهره به چهره می‌شویم، سریع می‌گوید: «زود برو، الان میان می‌گیرنت!» چاره‌ای جز تحویل دادن لبخندی احمقانه به او ندارم. چرا از گفتن این بدیهیات بیهوده خسته نمی‌شوند؟ گویی همه چیز روی دور تند اتفاق می‌افتد. از همان وسط خیابان از لابه‌لای ماشین‌ها خیابان را به سمت پایین می‌رویم به این امید که مامورها در ترافیک بی‌خیال بشوند و بروند. صدای یکی‌شان را می‌شنوم: «خانم وایستا… وایستا میگم… حجابت کو…» نمی‌ایستیم. غزاله شالی را که دور گردن‌اش است می‌کشد روی سرش و من همان‌طور که به راهم ادامه می‌دهم دستم را می‌کنم داخل کیفم تا شال کذایی را پیدا کنم! وقتی دو مامور زن و یک مامور مرد درشت‌هیکل و چند موتور سوار که دو ترکه نشسته‌اند دوره‌مان می‌کنند، من تازه شال را وسط خرت و پرت‌های ته کیف پیدا کرده‌ام. آخر این کیف گنده را چرا با خودت خرکش می‌کنی زن؟ هیچ کدام چهره ندارند. نمی‌دانم ماسکی که زده‌‌اند بی‌چهره‌شان کرده یا عادت عجیب من که از دیدن چهره‌ی غریبه‌ها پرهیز می‌کنم. چه فرقی می‌کند؟ چشم داریم اما کوریم ما. همه کوریم. مامور چادری با لحنی که سعی می‌کند ملایم باشد می‌گوید: «خانم مگه نمی‌گیم وایسا؟! مامور نیروی انتظامی رو دنبال خودت راه انداختی توی خیابون؟» می‌خواستید دنبالم راه نیافتید! «شال نداری؟» دارم، توی کیفم است. کارت شناسایی خواست. ندارم. هم‌راهم نیست. «خانم، این رو که گفتی، من دیگه خیلی مشکوک شدم!» بلاهت است که موج می‌زند. یک لحظه از ذهنم می‌گذرد که اگر فقط اندکی ذکاوت داشته باشد قهقهه‌ی پشت این اخم تصنعی‌ام را می‌بیند. این لباس‌شخصی کی از ترک موتور پرید پایین و شروع کرد به فیلم گرفتن؟ (کمی بعد می‌فهمم به او می‌گویند «مستندساز»! جمهوری اسلامی وهن کلمات است. وهن مفاهیم. استاد تهی کردن واژه‌ها از هرچه انسان، از هرآن‌چه بویی از انسانیت داده باشد.)...

🔹 متن کامل این تجربه را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-4eP

#گزارش #حجاب_اجباری
#گشت_ارشاد
#زن_زندگی_آزادی
#نسا_گمنام

👇🏽

🖋@naghd_com