Forwarded from مصطفى دلشاد تهرانى
#نكته_ها
🔻امام علی (ع) در خطبۀ قاصعه پس از بیان این امر که اگر چارهای جز تعصّب ورزیدن نیست، باید #تعصب_ورزیدن انسان بر #اخلاق باشد، سفارش کرده است که انسانها بر ده چیز در زندگی بایستند و از آن عدول نکنند:
١. پاسداشت حق همسایگی و امان
٢. پاسداشت عهدها و پیمانها
٣. پذیرفتاری نیکی گسترده
٤. نافرمانی از خودبزرگبینی
٥. دستیافتن به فضیلت و برتری
٦. بازايستادن از ستم
٧.بزرگشمردن گناه خونریزی
٨.دادن دادِ مردمان ٩. فروخوردن خشم
١٠.پرهیزنمودن از تباهکاری در زمین
پیش از این، موضوع پاسداشت حق همسایگی را منتشر کردیم. حال به موضوع دوم میرسیم كه در زير مىآید:
⬇️⬇️⬇️
@delshadtehrani
🔻امام علی (ع) در خطبۀ قاصعه پس از بیان این امر که اگر چارهای جز تعصّب ورزیدن نیست، باید #تعصب_ورزیدن انسان بر #اخلاق باشد، سفارش کرده است که انسانها بر ده چیز در زندگی بایستند و از آن عدول نکنند:
١. پاسداشت حق همسایگی و امان
٢. پاسداشت عهدها و پیمانها
٣. پذیرفتاری نیکی گسترده
٤. نافرمانی از خودبزرگبینی
٥. دستیافتن به فضیلت و برتری
٦. بازايستادن از ستم
٧.بزرگشمردن گناه خونریزی
٨.دادن دادِ مردمان ٩. فروخوردن خشم
١٠.پرهیزنمودن از تباهکاری در زمین
پیش از این، موضوع پاسداشت حق همسایگی را منتشر کردیم. حال به موضوع دوم میرسیم كه در زير مىآید:
⬇️⬇️⬇️
@delshadtehrani
Forwarded from مصطفى دلشاد تهرانى
#نکته_ها
2. پاسداشت عهدها و پیمانها
« فَتَعَصَّبُوا لِخِلاَلِ الْحَمْدِ مِنَ االْوَفَاءِ بِالذِّمَامِ .»
* نهجالبلاغه، خطبۀ قاصعه
پس #تعصب بورزيد براى خوىهاى پسنديده، مانند به سر رسانيدن پيمان.
🔻از مهمترین اصول اخلاقی که تکیهگاه استواری برای امنیت انسانها، جوامع و حکومتها شمرده میشود، پاسداشت عهدها و پیمانها است تا جایی که امیرمؤمنان علی(ع) درباره آن چنین تعبیر کرده است:
«إِنَّ الْوَفَاءَ تَوْأَمُ الصِّدْقِ وَ لَا أَعْلَمُ جُنَّةً أَوْقَى مِنْه.» •نهجالبلاغه، خطبۀ ۴۱
بیگمان وفا همزاد راستی است، و من هیچ سپری چون #وفا نگهدارنده و حفظکننده نمیشناسم.
🔺در اندیشه امام(ع) هیچ چیز مانند پاسداشت عهدها و پیمانها نگهدارنده از گزندها نیست؛ و چنان چه حکومت به عهدها و پیمانهای خود با مردم پایبند باشد و راه #پیمان_شکنی و #خیانت را به هیچ روی نگشاید، این استوارترین دستاویز حفظ #امنیت است؛
🔺و نیز اگر فرهنگ پایبندی به عهد و #پیمان در میان مردمان جاری باشد، زمینه امنیت به شدت بالنده میشود.
🌡در سیره امام علی(ع) پاسداشت عهد و پیمان آنقدر مهم است که تحت هیچ شرایطی نباید نقض شود. امام(ع) در #عهد_نامه_مالک_اشتر در اینباره فرموده است:
🔺چنانچه میان خود و دشمنت پیمانی بستی، یا از سوی خود زینهاری بر او پوشانیدی، پس پیمان خود را با وفاکردن نگاهدار، و زینهارت را با #امانت_داری رعایت کن، و خودت را در برابر آنچه دادهای چون سپری قرار ده، زیرا هیچ یک از واجبات خدای پاک از هر کاستی نیست که مردم باهمه پراکندگی خواستههایشان و اختلافنظرهایی که دارند ـ بیشترازبزرگداشت وفای به پیمانها بر سر آن اتفاق نظر داشته باشند.
🔺وفای به عهد را، گذشته از مسلمانان، مشرکان هم، به علت دریافت پیامد بدخیمِ سرانجامهای خیانت، پایبند بودهاند؛
پس تو هم هرگز به زینهارت #خیانت مکن، و پیمانت را به هیچ روی مشکن، و به دشمنت در هیچ شرایطی #نیرنگ مزن، زیرا جز نادانی بدفرجام [با این کارها] در برابر خدا گستاخی نمیکند. و بیگمان خداوند پیمان و زینهار خود را وسیله آسودگی و امنیت ساخته، با رحمت خود در میان بندگانش گسترش داده، و به صورت حریم و پناهگاه استوار و گزندناپذیری درآورده است که مردمان به پناهش رخت میگسترانند؛ پس نه خیانتی [در دژ استوارش] راه دارد، و نه فریبی، و نه نیرنگی.
•نهجالبلاغه، نامۀ ۵۳
🔺دلالت سخن فرمان امام(ع) در این که با پاسداشت عهدها و پیمانها میتوان به امنیت راه برد و به هیچ روی نباید آنها را سست کرد و زیر پا گذاشت، کاملاً روشن است.
🔺این امر نیازمند آموزش و تربیت و وضع قوانین مناسب است، و بیشترین نقش را در این عرصه حکومت دارد.
🔺چنان چه حکومت این امر را پاس ندارد، حریم امنیت در عرصههای گوناگون آسیب جدّی میبیند و احساس فقدان امنیت به همه امور زندگی مردم راه مییابد و عوارض سنگینی را به جامعه و حکومت تحمیل میکند.
📍كانال مصطفى دلشاد تهرانى
@delshadtehrani
2. پاسداشت عهدها و پیمانها
« فَتَعَصَّبُوا لِخِلاَلِ الْحَمْدِ مِنَ االْوَفَاءِ بِالذِّمَامِ .»
* نهجالبلاغه، خطبۀ قاصعه
پس #تعصب بورزيد براى خوىهاى پسنديده، مانند به سر رسانيدن پيمان.
🔻از مهمترین اصول اخلاقی که تکیهگاه استواری برای امنیت انسانها، جوامع و حکومتها شمرده میشود، پاسداشت عهدها و پیمانها است تا جایی که امیرمؤمنان علی(ع) درباره آن چنین تعبیر کرده است:
«إِنَّ الْوَفَاءَ تَوْأَمُ الصِّدْقِ وَ لَا أَعْلَمُ جُنَّةً أَوْقَى مِنْه.» •نهجالبلاغه، خطبۀ ۴۱
بیگمان وفا همزاد راستی است، و من هیچ سپری چون #وفا نگهدارنده و حفظکننده نمیشناسم.
🔺در اندیشه امام(ع) هیچ چیز مانند پاسداشت عهدها و پیمانها نگهدارنده از گزندها نیست؛ و چنان چه حکومت به عهدها و پیمانهای خود با مردم پایبند باشد و راه #پیمان_شکنی و #خیانت را به هیچ روی نگشاید، این استوارترین دستاویز حفظ #امنیت است؛
🔺و نیز اگر فرهنگ پایبندی به عهد و #پیمان در میان مردمان جاری باشد، زمینه امنیت به شدت بالنده میشود.
🌡در سیره امام علی(ع) پاسداشت عهد و پیمان آنقدر مهم است که تحت هیچ شرایطی نباید نقض شود. امام(ع) در #عهد_نامه_مالک_اشتر در اینباره فرموده است:
🔺چنانچه میان خود و دشمنت پیمانی بستی، یا از سوی خود زینهاری بر او پوشانیدی، پس پیمان خود را با وفاکردن نگاهدار، و زینهارت را با #امانت_داری رعایت کن، و خودت را در برابر آنچه دادهای چون سپری قرار ده، زیرا هیچ یک از واجبات خدای پاک از هر کاستی نیست که مردم باهمه پراکندگی خواستههایشان و اختلافنظرهایی که دارند ـ بیشترازبزرگداشت وفای به پیمانها بر سر آن اتفاق نظر داشته باشند.
🔺وفای به عهد را، گذشته از مسلمانان، مشرکان هم، به علت دریافت پیامد بدخیمِ سرانجامهای خیانت، پایبند بودهاند؛
پس تو هم هرگز به زینهارت #خیانت مکن، و پیمانت را به هیچ روی مشکن، و به دشمنت در هیچ شرایطی #نیرنگ مزن، زیرا جز نادانی بدفرجام [با این کارها] در برابر خدا گستاخی نمیکند. و بیگمان خداوند پیمان و زینهار خود را وسیله آسودگی و امنیت ساخته، با رحمت خود در میان بندگانش گسترش داده، و به صورت حریم و پناهگاه استوار و گزندناپذیری درآورده است که مردمان به پناهش رخت میگسترانند؛ پس نه خیانتی [در دژ استوارش] راه دارد، و نه فریبی، و نه نیرنگی.
•نهجالبلاغه، نامۀ ۵۳
🔺دلالت سخن فرمان امام(ع) در این که با پاسداشت عهدها و پیمانها میتوان به امنیت راه برد و به هیچ روی نباید آنها را سست کرد و زیر پا گذاشت، کاملاً روشن است.
🔺این امر نیازمند آموزش و تربیت و وضع قوانین مناسب است، و بیشترین نقش را در این عرصه حکومت دارد.
🔺چنان چه حکومت این امر را پاس ندارد، حریم امنیت در عرصههای گوناگون آسیب جدّی میبیند و احساس فقدان امنیت به همه امور زندگی مردم راه مییابد و عوارض سنگینی را به جامعه و حکومت تحمیل میکند.
📍كانال مصطفى دلشاد تهرانى
@delshadtehrani
#نكته_ها
🔹اخلاقيات كليدى در نهجالبلاغه
🔻امام علی (ع) در خطبۀ قاصعه پس از بیان این امر که اگر چارهای جز تعصّبورزیدن نیست، باید تعصبورزیدن انسان بر اخلاق باشد، سفارش کرده است که انسانها بر ده چیز در زندگی بایستند و از آن عدول نکنند:
1⃣ پاسداشت حق همسایگی و امان
2⃣ پاسداشت عهدها و پیمانها
3⃣ پذیرفتاری نیکی گسترده
4⃣ نافرمانی از خودبزرگبینی
5⃣ دستیافتن به فضیلت و برتری
6⃣ بازايستادن از ستم
7⃣ بزرگشمردن گناه خونریزی 8⃣ دادن دادِ مردمان 9⃣ فروخوردن خشم
🔟 پرهیزنمودن از تباهکاری در زمین
پیش از این، دو موضوع اول و دوم را در كانال منتشر کردیم. اما براى استفاده تعداد زيادى از عزيزان كه در طول اين مدت به كانال پيوستهاند، از ابتدا و روزانه، به انتشار اين بخشها میپردازيم:
#اخلاقيات_كليدى_نهج_البلاغه #اخلاق #تعصب
📍كانال مصطفى دلشاد تهرانى
@delshadtehrani
🔹اخلاقيات كليدى در نهجالبلاغه
🔻امام علی (ع) در خطبۀ قاصعه پس از بیان این امر که اگر چارهای جز تعصّبورزیدن نیست، باید تعصبورزیدن انسان بر اخلاق باشد، سفارش کرده است که انسانها بر ده چیز در زندگی بایستند و از آن عدول نکنند:
1⃣ پاسداشت حق همسایگی و امان
2⃣ پاسداشت عهدها و پیمانها
3⃣ پذیرفتاری نیکی گسترده
4⃣ نافرمانی از خودبزرگبینی
5⃣ دستیافتن به فضیلت و برتری
6⃣ بازايستادن از ستم
7⃣ بزرگشمردن گناه خونریزی 8⃣ دادن دادِ مردمان 9⃣ فروخوردن خشم
🔟 پرهیزنمودن از تباهکاری در زمین
پیش از این، دو موضوع اول و دوم را در كانال منتشر کردیم. اما براى استفاده تعداد زيادى از عزيزان كه در طول اين مدت به كانال پيوستهاند، از ابتدا و روزانه، به انتشار اين بخشها میپردازيم:
#اخلاقيات_كليدى_نهج_البلاغه #اخلاق #تعصب
📍كانال مصطفى دلشاد تهرانى
@delshadtehrani
#نكته_ها
⭕️اخلاقيات كليدى در نهجالبلاغه
7⃣بزرگشمردن گناه خونریزی(٢)
«فَتَعَصَّبُوا لِخِلاَلِ الْحَمْدِ مِنَ الاْءِعْظَامِ لِلْقَتْلِ .» نهجالبلاغه، خطبۀ قاصعه
پس تعصب بورزید برای خویهای پسندیده، مانند بزرگشمردن گناه خونریزی.
بنابراین، خون، خط قرمزى است كه سخت بايد حريم آن پاس داشته شود و هيچكس و هيچ قدرتى جرئت تعدّى به اين حريم را نداشته باشد. در این صورت است که یکی از ضوابط اساسی امنیت فراهم میشود. حرمت خون چنان سنگين است كه اگر كسى را به كشتن فردى وادار كنند، نمىتواند دست به خون بيالايد، هرچند كه خود او را به سبب مخالفت با خونريختن، بكشند؛ و اين حريم چنان است كه در آن تقيه جايز نيست.
در حديث امام صادق (ع) آمده است:
«إِنَّمَا جُعِلَتِ التَّقِيَّةُ لِيُحْقَنَ بِهَا الدَّمُ، فَإِذَا بَلَغَ الدَّمَ فَلَيْسَ تَقِيَّةٌ.»
الکافی، شیخ کلینی، جلد ٢، صفحۀ ٢٢٠
جز اين نيست كه تقيّه براى جلوگيرى از ريختن خونها قرار داده شده است. پس هرگاه تقيّه منجر به ريختهشدن خون گردد، ديگر تقيّه نباشد.
خط قرمز خونريختن، بيش از هرجا، در حكومتها بايد پاس داشته شود، زيرا حكومتها با توجّه به قدرتى كه در اختيار دارند، پيوسته در معرض تعدّى به حقّ حيات انسانها، بهويژه مخالفان خود هستند؛
و براى اينكه راه چنين فاجعهاى بسته شود، لازم است حرمت اين حريم بهخوبى براى همگان تبيين گردد و فرهنگ پاسداشت آن ايجاد شود، و قوانين سخت و مراقبتهاى صحيح و پيگيریهاى شديد در اين باره سامان يابد.
اميرمؤمنان على(ع) خود نمونهاى والا از اين فرهنگ و راه و رسم است. آن حضرت توجه داده است که پيامدهاى ريختهشدن خون يك انسان بیگناه چنان بزرگ و سنگين است كه در تصور نمیآيد؛
و اميرمؤمنان على(ع) زمامداران و مسئولان را از اين خط قرمز سخت پرهيز داده و چهار پيامد سخت و سنگين را كه بالاتر از آن پيامد نامطلوبى نيست، برشمرده است:
١برانگيزانندهترين عامل براى كيفر الهى
٢.سنگینترين پيامدها
٣. سزاوارترين دليل براى برچيدهشدن نعمتها
٤.اساسیترين عامل در كوتاهساختن عمر دولتها
موارد فوق نشان میدهد چيزى چون ريختهشدن خون ناحق سنگين نيست، به گونهاى كه جايگزين ندارد و هيچ چيز آن را جبران نمیسازد. بنابراين نسبت به آن بايد سخت هشيار بود و مراقبت نمود كه مبادا خونى به ناحق ريخته شود؛ و چنین مراقبتی لازمه تحقق امنیت مطلوب است.
#اخلاقيات_كليدى_نهج_البلاغه #اخلاق #تعصب
#ظلم #ستم #امنيت #خون_ريزى #عهد_نامه_مالك_اشتر #قتل #خون #بى_گناه
📍كانال مصطفى دلشاد تهرانى
@delshadtehrani
⭕️اخلاقيات كليدى در نهجالبلاغه
7⃣بزرگشمردن گناه خونریزی(٢)
«فَتَعَصَّبُوا لِخِلاَلِ الْحَمْدِ مِنَ الاْءِعْظَامِ لِلْقَتْلِ .» نهجالبلاغه، خطبۀ قاصعه
پس تعصب بورزید برای خویهای پسندیده، مانند بزرگشمردن گناه خونریزی.
بنابراین، خون، خط قرمزى است كه سخت بايد حريم آن پاس داشته شود و هيچكس و هيچ قدرتى جرئت تعدّى به اين حريم را نداشته باشد. در این صورت است که یکی از ضوابط اساسی امنیت فراهم میشود. حرمت خون چنان سنگين است كه اگر كسى را به كشتن فردى وادار كنند، نمىتواند دست به خون بيالايد، هرچند كه خود او را به سبب مخالفت با خونريختن، بكشند؛ و اين حريم چنان است كه در آن تقيه جايز نيست.
در حديث امام صادق (ع) آمده است:
«إِنَّمَا جُعِلَتِ التَّقِيَّةُ لِيُحْقَنَ بِهَا الدَّمُ، فَإِذَا بَلَغَ الدَّمَ فَلَيْسَ تَقِيَّةٌ.»
الکافی، شیخ کلینی، جلد ٢، صفحۀ ٢٢٠
جز اين نيست كه تقيّه براى جلوگيرى از ريختن خونها قرار داده شده است. پس هرگاه تقيّه منجر به ريختهشدن خون گردد، ديگر تقيّه نباشد.
خط قرمز خونريختن، بيش از هرجا، در حكومتها بايد پاس داشته شود، زيرا حكومتها با توجّه به قدرتى كه در اختيار دارند، پيوسته در معرض تعدّى به حقّ حيات انسانها، بهويژه مخالفان خود هستند؛
و براى اينكه راه چنين فاجعهاى بسته شود، لازم است حرمت اين حريم بهخوبى براى همگان تبيين گردد و فرهنگ پاسداشت آن ايجاد شود، و قوانين سخت و مراقبتهاى صحيح و پيگيریهاى شديد در اين باره سامان يابد.
اميرمؤمنان على(ع) خود نمونهاى والا از اين فرهنگ و راه و رسم است. آن حضرت توجه داده است که پيامدهاى ريختهشدن خون يك انسان بیگناه چنان بزرگ و سنگين است كه در تصور نمیآيد؛
و اميرمؤمنان على(ع) زمامداران و مسئولان را از اين خط قرمز سخت پرهيز داده و چهار پيامد سخت و سنگين را كه بالاتر از آن پيامد نامطلوبى نيست، برشمرده است:
١برانگيزانندهترين عامل براى كيفر الهى
٢.سنگینترين پيامدها
٣. سزاوارترين دليل براى برچيدهشدن نعمتها
٤.اساسیترين عامل در كوتاهساختن عمر دولتها
موارد فوق نشان میدهد چيزى چون ريختهشدن خون ناحق سنگين نيست، به گونهاى كه جايگزين ندارد و هيچ چيز آن را جبران نمیسازد. بنابراين نسبت به آن بايد سخت هشيار بود و مراقبت نمود كه مبادا خونى به ناحق ريخته شود؛ و چنین مراقبتی لازمه تحقق امنیت مطلوب است.
#اخلاقيات_كليدى_نهج_البلاغه #اخلاق #تعصب
#ظلم #ستم #امنيت #خون_ريزى #عهد_نامه_مالك_اشتر #قتل #خون #بى_گناه
📍كانال مصطفى دلشاد تهرانى
@delshadtehrani
#نکته_ها
⭕️اخلاقیات کلیدی در نهج البلاغه
8⃣دادن دادِ مردمان (۱)
«فَتَعَصَّبُوا لِخِلاَلِ الْحَمْدِ مِنَ الاْءِنْصَافِ لِلْخَلْقِ.»
نهج البلاغه، خطبۀ قاصعه
پس تعصّب بورزيد براى خوىهاى پسنديده، مانند دادن دادِ مردمان .
انصافورزى در روابط انسانی و در حكومت و مديريت، يعنى نصف كردن سود و زيان ميان خود و ديگران و پاس داشتن داد، و حفظ حقوق ديگران همانند حفظ حقوق خود، و در مقام #داورى #حقوق طرفين را يكسان و برابر رعايت كردن ؛و این امر بهترين ويژگى براى سامان يافتن روابط انسانى مبتنى بر حق و عدالت و تأمین امنیت است، و چيزى چون آن به روابط انسانی و #حكومت و #مديريت جلوه متعالی نمیبخشد. به بيان اميرمؤمنان على(ع):
«الِانْصَافُ زَيْنُ الْإِمْرَةِ.»
شرح غررالحکم، خوانساری، جلد ۱، صفحۀ ۲۳۰
انصاف آرايش زمامدارى و اداره امور است.
چهره زمامدارى بدون انصاف چهرهاى زشت و بدمنظر است، و زيبايى و مقبوليت هر مديريتى به ميزان انصافورزى در آن است؛ و نيز عامل ايجاد دوستى و الفت ميان ادارهشوندگان و ادارهكنندگان است که چنین امری بنیانی استوار در تأمین امنیت است.
«الِانْصَافُ يَأْلِفُ [يَتَأَلَّفُ، يُؤْلَفُ] الْقُلُوبَ.»
همان، صفحۀ ۲۹۴
انصاف دلها را پيوند و الفت میدهد.
«الِانْصَافُ يَسْتَدِيمُ الْمَحَبَّة.»
همان، صفحۀ ۲۶۹
به انصاف با مردم سلوك كردن، دوستى ايشان را پاينده دارد.
رعايت انصاف در روابط انسانی و در اداره امور مخالفتها را میزدايد و قلبها را به يكديگر پيوند میدهد و راههاى سخت را هموار میسازد و امنیت فراهم می نماید، چنانكه از امام على(ع) وارد شده است:
«الِانْصَافُ يَرْفَعُ الْخِلَافَ وَ يُوجِبُ الِائْتِلَافَ.»
همان، جلد ۳، صفحۀ ۳۰
انصاف ورزيدن مخالفت مردمان را میزدايد وموجب الفت ايشان میشود.
اگر اين پايگاه پيوند و الفت آسيب ببيند، مهمترين تكيهگاه روابط انسانی و حكومت و مديريت شكسته میشود؛ و هرچه خدمت صورت گرفته باشد زدوده میگردد، كه هيچ چيز چون دورى از انصاف آسيبزا و امنیتزدا نيست، و هيچ تكیهگاهى براى مردمان و حكومت و مديريت چون آن نيست، كه اميرمؤمنان على(ع) فرموده است:
«أَنْصِفُوا النَّاسَ مِنْ أَنْفُسِكُمْ يُوثَقْ بِكُمْ.»
تحف العقول، ابن شعبۀ حرّانی، صفحۀ ۱۴۹
داد مردمان را از خود بدهيد تا به شما اعتماد كنند.
امام على(ع) در آموزهها و فرمانهاى حكومتى و مديريتى خود، با تأكيد بسيار به انصافورزى در همه امور سفارش كرده است، و #كارگزاران خود را در اين جهت آموزش داده و به پايبندى بر آن هدايت و مديريت كرده است:
«فَأَنْصِفُوا النَّاسَ مِنْ أَنْفُسِكُمْ.»
نهج البلاغه، نامۀ 51
پس از جانب خود با مردمان انصاف روا داريد.
چنانچه در حکومت انصافورزی آسیب ببیند و مردم حکومت را ناقض انصاف ببینند، امنیت در همه عرصههای آن به شدت آسیب میبیند و هرکس هرگونه تجاوزی را بر خود روا میدارد.
انصافورزى در حكومت و مديريت تنها شامل زمامداران و مديران نمىشود، بلكه گستره آن نزديكان و وابستگان را نيز دربرمیگيرد، زيرا اگر چنين گسترهاى در انصافورزى لحاظ نشود و بر آن تأكيد نگردد و پاسدارى نشود، بیگمان انواع #تجاوزها و ستمگرهاى روى میدهد و چنين توجيه میشود كه زمامداران و #مديران، خود داد ورزند، و نزديكان و وابستگان ايشان از انصاف و داد به دورند. درحالی كه لازمه انصافورزى، پاسداشت انصاف در چنين گسترهاى است.
زمامداران و مديرانى كه به انصافورزى محدود مینگرند و حداكثر آن را در گستره خويش میبينند، راه ستمگرى و تجاوزكارى را براى نزديكان و #وابستگان میگشايند؛ و اميرمؤمنان على(ع) اين راه را به شدّت مى بندد و اين گونه فرمان مى دهد:
«أَنْصِفِ اللَّهَ وَ أَنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِكَ، وَ مِنْ خَاصَّةِ أَهْلِكَ، وَ مَنْ لَكَ فِيهِ هَوًى مِنْ رَعِيَّتِكَ.»
نهج البلاغه، نامۀ 53
از جانب خودت و خاندان ويژه ات، و از جانب هركس از شهروندانت كه به او گرايش و وابستگى دارى، دادِ خدا و مردم را بده.
#اخلاقيات_كليدى_نهج_البلاغه #اخلاق #تعصب #عدالت #دادن_داد_مردمان
📍كانال مصطفى دلشاد تهرانى
@delshadtehrani
⭕️اخلاقیات کلیدی در نهج البلاغه
8⃣دادن دادِ مردمان (۱)
«فَتَعَصَّبُوا لِخِلاَلِ الْحَمْدِ مِنَ الاْءِنْصَافِ لِلْخَلْقِ.»
نهج البلاغه، خطبۀ قاصعه
پس تعصّب بورزيد براى خوىهاى پسنديده، مانند دادن دادِ مردمان .
انصافورزى در روابط انسانی و در حكومت و مديريت، يعنى نصف كردن سود و زيان ميان خود و ديگران و پاس داشتن داد، و حفظ حقوق ديگران همانند حفظ حقوق خود، و در مقام #داورى #حقوق طرفين را يكسان و برابر رعايت كردن ؛و این امر بهترين ويژگى براى سامان يافتن روابط انسانى مبتنى بر حق و عدالت و تأمین امنیت است، و چيزى چون آن به روابط انسانی و #حكومت و #مديريت جلوه متعالی نمیبخشد. به بيان اميرمؤمنان على(ع):
«الِانْصَافُ زَيْنُ الْإِمْرَةِ.»
شرح غررالحکم، خوانساری، جلد ۱، صفحۀ ۲۳۰
انصاف آرايش زمامدارى و اداره امور است.
چهره زمامدارى بدون انصاف چهرهاى زشت و بدمنظر است، و زيبايى و مقبوليت هر مديريتى به ميزان انصافورزى در آن است؛ و نيز عامل ايجاد دوستى و الفت ميان ادارهشوندگان و ادارهكنندگان است که چنین امری بنیانی استوار در تأمین امنیت است.
«الِانْصَافُ يَأْلِفُ [يَتَأَلَّفُ، يُؤْلَفُ] الْقُلُوبَ.»
همان، صفحۀ ۲۹۴
انصاف دلها را پيوند و الفت میدهد.
«الِانْصَافُ يَسْتَدِيمُ الْمَحَبَّة.»
همان، صفحۀ ۲۶۹
به انصاف با مردم سلوك كردن، دوستى ايشان را پاينده دارد.
رعايت انصاف در روابط انسانی و در اداره امور مخالفتها را میزدايد و قلبها را به يكديگر پيوند میدهد و راههاى سخت را هموار میسازد و امنیت فراهم می نماید، چنانكه از امام على(ع) وارد شده است:
«الِانْصَافُ يَرْفَعُ الْخِلَافَ وَ يُوجِبُ الِائْتِلَافَ.»
همان، جلد ۳، صفحۀ ۳۰
انصاف ورزيدن مخالفت مردمان را میزدايد وموجب الفت ايشان میشود.
اگر اين پايگاه پيوند و الفت آسيب ببيند، مهمترين تكيهگاه روابط انسانی و حكومت و مديريت شكسته میشود؛ و هرچه خدمت صورت گرفته باشد زدوده میگردد، كه هيچ چيز چون دورى از انصاف آسيبزا و امنیتزدا نيست، و هيچ تكیهگاهى براى مردمان و حكومت و مديريت چون آن نيست، كه اميرمؤمنان على(ع) فرموده است:
«أَنْصِفُوا النَّاسَ مِنْ أَنْفُسِكُمْ يُوثَقْ بِكُمْ.»
تحف العقول، ابن شعبۀ حرّانی، صفحۀ ۱۴۹
داد مردمان را از خود بدهيد تا به شما اعتماد كنند.
امام على(ع) در آموزهها و فرمانهاى حكومتى و مديريتى خود، با تأكيد بسيار به انصافورزى در همه امور سفارش كرده است، و #كارگزاران خود را در اين جهت آموزش داده و به پايبندى بر آن هدايت و مديريت كرده است:
«فَأَنْصِفُوا النَّاسَ مِنْ أَنْفُسِكُمْ.»
نهج البلاغه، نامۀ 51
پس از جانب خود با مردمان انصاف روا داريد.
چنانچه در حکومت انصافورزی آسیب ببیند و مردم حکومت را ناقض انصاف ببینند، امنیت در همه عرصههای آن به شدت آسیب میبیند و هرکس هرگونه تجاوزی را بر خود روا میدارد.
انصافورزى در حكومت و مديريت تنها شامل زمامداران و مديران نمىشود، بلكه گستره آن نزديكان و وابستگان را نيز دربرمیگيرد، زيرا اگر چنين گسترهاى در انصافورزى لحاظ نشود و بر آن تأكيد نگردد و پاسدارى نشود، بیگمان انواع #تجاوزها و ستمگرهاى روى میدهد و چنين توجيه میشود كه زمامداران و #مديران، خود داد ورزند، و نزديكان و وابستگان ايشان از انصاف و داد به دورند. درحالی كه لازمه انصافورزى، پاسداشت انصاف در چنين گسترهاى است.
زمامداران و مديرانى كه به انصافورزى محدود مینگرند و حداكثر آن را در گستره خويش میبينند، راه ستمگرى و تجاوزكارى را براى نزديكان و #وابستگان میگشايند؛ و اميرمؤمنان على(ع) اين راه را به شدّت مى بندد و اين گونه فرمان مى دهد:
«أَنْصِفِ اللَّهَ وَ أَنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِكَ، وَ مِنْ خَاصَّةِ أَهْلِكَ، وَ مَنْ لَكَ فِيهِ هَوًى مِنْ رَعِيَّتِكَ.»
نهج البلاغه، نامۀ 53
از جانب خودت و خاندان ويژه ات، و از جانب هركس از شهروندانت كه به او گرايش و وابستگى دارى، دادِ خدا و مردم را بده.
#اخلاقيات_كليدى_نهج_البلاغه #اخلاق #تعصب #عدالت #دادن_داد_مردمان
📍كانال مصطفى دلشاد تهرانى
@delshadtehrani
#نكته_ها
⭕️اخلاقيات كليدى در نهجالبلاغه
8⃣دادن دادِ مردمان (٢)
«فَتَعَصَّبُوا لِخِلاَلِ الْحَمْدِ مِنَ الاْءِنْصَافِ لِلْخَلْقِ.»
نهجالبلاغه، خطبۀ قاصعه
پس تعصّب بورزيد براى خوىهاى پسنديده، مانند دادن دادِ مردمان .
در انديشه و سيرهٔ حكومتى و مديريتىِ امام على(ع) انصافورزى از خود با شدّت، آغاز میشود و گستره آن نزديكان و وابستگان را دربرمیگيرد؛ و آنگاه است که امنیت یکی از مهمترین ملازمات اخلاقی هنجاری خود را مییابد. آن حضرت در نامه خويش به عثمانبن حُنَيْف ـ كارگزار بصره ـ چنين فرمود:
«وَ لَوْ شِئْتُ لَاهْتَدَيْتُ الطَّرِيقَ إِلَى مُصَفَّى هذَا الْعَسَلِ، وَ لُبَابِ هذَا الْقَمْحِ،وَ نَسَائِجِ هذَا الْقَزِّ، وَ لكِنْ هَيْهَاتَ أَنْ يَغْلِبَنِي هَوَايَ، وَ يَقُودَنِي جَشَعِي إِلَى تَخَيُّرِ الْأَطْعِمَةِ. وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوِ الْيَمَامَةِ مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِي الْقُرْصِ، وَ لَا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ، أَوْ أَبِيتَ مِبْطَانًاو حَوْلِي بُطُونٌ غَرْثَى وَ أَكْبَادٌ حَرَّى. أَوْ أَكُونَ كَمَا قَالَ الْقَائِلُ:
وَ حَسْبُكَ دَاءً أَنْ تَبِيتَ بِبِطْنَةٍ
وَ حَوْلَكَ أَكْبَادٌ تَحِنُّ إِلَى الْقِدِّ
أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِأَنْ يُقَالَ هذَا أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ، أَوْ أَكُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِي جُشُوبَةِ الْعَيْشِ.»
و اگر خواستمى، دانستمى چگونه عسل پالوده و مغز گندم، و بافته ابريشم را به كار برم. ليكن هرگز هواى من بر من چيره نخواهد گرديد و حرص مرا به گزيدن خوراك ها نخواهد كشيد.
چه بُوَد كه در حجاز يا يَمامه كسى حسرت گِردهنانى بَرَد، يا هرگز شكمى سير نخورد، و من سير بخوابم و پيرامونم شكم هايى باشد از گرسنگى به پشتدوخته و جگرهايى سوخته. يا چنان باشم كه گوينده سروده:
اين درد تو را بس بُوَد كه شب سير بخوابى و گرداگردت جگرهايى در آرزوى مشكچه اى آب بسوزد.
آيا بدين بسنده كنم كه مرا اميرمؤمنان گويند و در ناخوشايندهاى روزگار شريك آنان نباشم؟ يا در سختى زندگى، نمونه اى برايشان نشوم؟
امام على(ع) خود بيش از هركس انصاف ورزى را پاس مى داشت و اجازه نمى داد كسى به سبب نزديكى و وابستگى به او، ذرّه اى از انصاف دور گردد.
على(ع) با خود آنگونه رفتار مى كرد كه اطرافيان و وابستگان، و همگان حساب خود را بكنند و جرئت بى انصافى نيابند، و راهى براى توجيه بى انصافى نداشته باشند.
ابن ابى الحديد معتزلى از قول بكربن عيسى آورده است كه على(ع) پيوسته مى فرمود:
«يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ، إِذَا أَنَا خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِكُمْ بِغَيْرِ رَاحِلَتِي وَ رَحْلِي وَ غُلَامِي فُلَانٌ؛ فَأَ نَا خَائِنٌ.»
اى مردم كوفه، اگر من از شهر شما با چيزى بيشتر از مركب و بار و بنه مختصر خود و خادمم فلانى بروم، خائن خواهم بود.
#اخلاقيات_كليدى_نهج_البلاغه #اخلاق #تعصب #عدالت #دادن_داد_مردمان #انصاف #ساده_زيستى #همدردى_با_مردم
📍كانال مصطفى دلشاد تهرانى
@delshadtehrani
⭕️اخلاقيات كليدى در نهجالبلاغه
8⃣دادن دادِ مردمان (٢)
«فَتَعَصَّبُوا لِخِلاَلِ الْحَمْدِ مِنَ الاْءِنْصَافِ لِلْخَلْقِ.»
نهجالبلاغه، خطبۀ قاصعه
پس تعصّب بورزيد براى خوىهاى پسنديده، مانند دادن دادِ مردمان .
در انديشه و سيرهٔ حكومتى و مديريتىِ امام على(ع) انصافورزى از خود با شدّت، آغاز میشود و گستره آن نزديكان و وابستگان را دربرمیگيرد؛ و آنگاه است که امنیت یکی از مهمترین ملازمات اخلاقی هنجاری خود را مییابد. آن حضرت در نامه خويش به عثمانبن حُنَيْف ـ كارگزار بصره ـ چنين فرمود:
«وَ لَوْ شِئْتُ لَاهْتَدَيْتُ الطَّرِيقَ إِلَى مُصَفَّى هذَا الْعَسَلِ، وَ لُبَابِ هذَا الْقَمْحِ،وَ نَسَائِجِ هذَا الْقَزِّ، وَ لكِنْ هَيْهَاتَ أَنْ يَغْلِبَنِي هَوَايَ، وَ يَقُودَنِي جَشَعِي إِلَى تَخَيُّرِ الْأَطْعِمَةِ. وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوِ الْيَمَامَةِ مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِي الْقُرْصِ، وَ لَا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ، أَوْ أَبِيتَ مِبْطَانًاو حَوْلِي بُطُونٌ غَرْثَى وَ أَكْبَادٌ حَرَّى. أَوْ أَكُونَ كَمَا قَالَ الْقَائِلُ:
وَ حَسْبُكَ دَاءً أَنْ تَبِيتَ بِبِطْنَةٍ
وَ حَوْلَكَ أَكْبَادٌ تَحِنُّ إِلَى الْقِدِّ
أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِأَنْ يُقَالَ هذَا أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ، أَوْ أَكُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِي جُشُوبَةِ الْعَيْشِ.»
و اگر خواستمى، دانستمى چگونه عسل پالوده و مغز گندم، و بافته ابريشم را به كار برم. ليكن هرگز هواى من بر من چيره نخواهد گرديد و حرص مرا به گزيدن خوراك ها نخواهد كشيد.
چه بُوَد كه در حجاز يا يَمامه كسى حسرت گِردهنانى بَرَد، يا هرگز شكمى سير نخورد، و من سير بخوابم و پيرامونم شكم هايى باشد از گرسنگى به پشتدوخته و جگرهايى سوخته. يا چنان باشم كه گوينده سروده:
اين درد تو را بس بُوَد كه شب سير بخوابى و گرداگردت جگرهايى در آرزوى مشكچه اى آب بسوزد.
آيا بدين بسنده كنم كه مرا اميرمؤمنان گويند و در ناخوشايندهاى روزگار شريك آنان نباشم؟ يا در سختى زندگى، نمونه اى برايشان نشوم؟
امام على(ع) خود بيش از هركس انصاف ورزى را پاس مى داشت و اجازه نمى داد كسى به سبب نزديكى و وابستگى به او، ذرّه اى از انصاف دور گردد.
على(ع) با خود آنگونه رفتار مى كرد كه اطرافيان و وابستگان، و همگان حساب خود را بكنند و جرئت بى انصافى نيابند، و راهى براى توجيه بى انصافى نداشته باشند.
ابن ابى الحديد معتزلى از قول بكربن عيسى آورده است كه على(ع) پيوسته مى فرمود:
«يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ، إِذَا أَنَا خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِكُمْ بِغَيْرِ رَاحِلَتِي وَ رَحْلِي وَ غُلَامِي فُلَانٌ؛ فَأَ نَا خَائِنٌ.»
اى مردم كوفه، اگر من از شهر شما با چيزى بيشتر از مركب و بار و بنه مختصر خود و خادمم فلانى بروم، خائن خواهم بود.
#اخلاقيات_كليدى_نهج_البلاغه #اخلاق #تعصب #عدالت #دادن_داد_مردمان #انصاف #ساده_زيستى #همدردى_با_مردم
📍كانال مصطفى دلشاد تهرانى
@delshadtehrani
#نكته_ها
⭕️اخلاقيات كليدى در نهجالبلاغه
8⃣دادن دادِ مردمان (٣)
«فَتَعَصَّبُوا لِخِلاَلِ الْحَمْدِ مِنَ الاْءِنْصَافِ لِلْخَلْقِ.»
نهج البلاغه، خطبۀ قاصعه
پس تعصّب بورزيد براى خوىهاى پسنديده، مانند دادن دادِ مردمان .
على(ع) هيچيك از نزديكان و خويشاوندان خود را بر ديگران برترى نمى داد و امتيازى براى آنان قائل نمى شد، و با هرگونه #بى_انصافى و #امتياز_خواهى و سوءاستفاده آنان به شدّت برخورد مى كرد.
زمانى كه يكى از پسرعموهاى آن حضرت كه كارگزار وى بود، دست تعدّى گشود، و در امانت حكومت خيانت نمود و اموالى را به خود اختصاص داد، امام(ع) در نامه اى به او فرمود:
«فَاتَّقِ اللَّهَ، وَ ارْدُدْ إِلَى هؤُلَاءِ الْقَوْمِ أَمْوَالَهُمْ. فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ ثُمَّ أَمْكَنَنِي اللَّهُ مِنْكَ لَأُعْذِرَنَّ إِلَى اللَّهِ فِيكَ، وَ لَأَضْرِبَنَّكَ بِسَيْفِي الَّذِي مَا ضَرَبْتُ بِهِ أَحَدًا إِلَّا دَخَلَ النَّارَ. وَ وَاللَّهِ لَوْ أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ فَعَلَا مِثْلَ الَّذِي فَعَلْتَ، مَا كَانَتْ لَهُمَا عِنْدِي هَوَادَةٌ، وَ لَا ظَفِرَا مِنِّي بِإِرَادَةٍ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُمَا وَ أُزِيحَ الْبَاطِلَ عَنْ مَظْلَمَتِهِمَا.»
نهج البلاغه، نامه ٤١
پس، از خدا بترس و اموال اين مردم را به سوي شان بازگردان كه اگر نكنى و خدا به من امكان دهد وظيفه ام را در برابر خدا درباره تو انجام خواهم داد و با اين شمشيرم كه هيچكس را با آن نزدم مگر اينكه داخل دوزخ شد، بر تو خواهم زد؛ و به خدا سوگند اگر حسن و حسين اين كار را كرده بودند هيچ پشتيبان و هواخواهى از جانب من نمى داشتند و در اراده من تأثير نمى گذاشتند تا آنكه حق را از آنان بستانم و باطلى را كه به ستم شان پديد آمده بود نابود گردانم.
اميرمؤمنان على(ع) بى انصافى را از جانب هيچكس و به هيچ روی برنمى تابيد.
«او هم مى توانست با بذل و بخشش هاى بيجا براى خود هوادار دست و پا كند و چهار روز بيشتر بر اريكه قدرت تكيه زند، امّا مى دانست كه با اين كار گور ارزشها را به دست خود كنده، عدالت و حق و توحيد و اسلام و انسانيت را همه يكجا در آن دفن كرده است.
او مى خواست ارزشهاى انسانى را در قلب و خِرَد مردم فرمانروا كند، نه اشخاص را. او مى خواست مردم خود به اين ارزشها آگاه شوند و آنها را به دست آورند، و با انديشه به كار برند و با جان نگاه دارند.او مى توانست با بخشش در ميان ويژگان، و اِعمال زور و قدرت در ميان همگان، پايه هاى فرمانروايى خود را استوار گرداند، و دشمنان را از ميان بردارد، امّا آنگاه نه از اسلام و قرآن خبرى مى ماند، و نه از دادگرى و از انسان.او دارايى را از آن همگان مى دانست، و براى او هيچكس در بهره بردن از دارايى بر ديگرى برترى نداشت، نه پيرو و يار و نه فرزند و خويش و تبار. اميرالمؤمنين در مورد برداشت از دارايى همگان با حسن و حسين همان رفتار سختگيرانه را دارد كه با ديگران. او مى خواهد امكانات موجود در اختيارش، به يك اندازه و برابر ميان همه بندگان خدا تقسيم شود، تا رحمت خدا نيز به يكسان بر همه بندگان ببارد.»
پرتوى از نهج البلاغه، سيد محمد مهدى جعفرى، جلد٣، صفحات ٧٧٢-٧٧٣
آن هنگام كه عبداللّه بن زَمَعَه، كه از شيعيان امام(ع) بود، نزد او آمد و مالى از بيت المال خواست، حضرت بدو فرمود:
«إِنَّ هذَا الْمَالَ لَيْسَ لِي وَ لَا لَكَ،وَ إِنَّمَا هُوَ فَيْءٌ لِلْمُسْلِمِينَ وَ جَلْبُ أَشيَافِهِمْ، فَإِنْ شَرِكْتَهُمْ فِي حَرْبِهِمْ كَانَ لَكَ مِثْلُ حَظِّهِمْ، وَ إِلَّا فَجَنَاةُ أَيْدِيهِمْ لَا تَكُونُ لِغَيْرِ أَفْوَاهِهِمْ.»
نهج البلاغه، كلام ٢٣٢
بى گمان اين مال نه از آنِ من است و نه از آن تو. بلكه غنيمت نبرد مسلمانان است، و از آنِ همه آنان، و فراهم آمده شمشيرهاى ايشان. پس اگر تو در جنگشان با آنان همراهى كرده اى، بهره اى همانند با آنان دارى، وگرنه چيده هاى دست آنان براى دهان هايى جز دهان خودشان سزاوار نمى باشد.
امنیت بدون پاسداشتِ دادنِ دادِ مردمان به تمام معنا و پرهیز از هرگونه بیانصافی و تبعیضورزی سامان نمییابد و اگر به ظاهر هم امنیتی برونزا شکل گیرد، پیوسته در معرض شکسته شدن است، زیرا درونزا و متکی به اخلاق نیست.
#اخلاقيات_كليدى_نهج_البلاغه #اخلاق #تعصب #عدالت #دادن_داد_مردمان
📍كانال مصطفى دلشاد تهرانى
@delshadtehrani
⭕️اخلاقيات كليدى در نهجالبلاغه
8⃣دادن دادِ مردمان (٣)
«فَتَعَصَّبُوا لِخِلاَلِ الْحَمْدِ مِنَ الاْءِنْصَافِ لِلْخَلْقِ.»
نهج البلاغه، خطبۀ قاصعه
پس تعصّب بورزيد براى خوىهاى پسنديده، مانند دادن دادِ مردمان .
على(ع) هيچيك از نزديكان و خويشاوندان خود را بر ديگران برترى نمى داد و امتيازى براى آنان قائل نمى شد، و با هرگونه #بى_انصافى و #امتياز_خواهى و سوءاستفاده آنان به شدّت برخورد مى كرد.
زمانى كه يكى از پسرعموهاى آن حضرت كه كارگزار وى بود، دست تعدّى گشود، و در امانت حكومت خيانت نمود و اموالى را به خود اختصاص داد، امام(ع) در نامه اى به او فرمود:
«فَاتَّقِ اللَّهَ، وَ ارْدُدْ إِلَى هؤُلَاءِ الْقَوْمِ أَمْوَالَهُمْ. فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ ثُمَّ أَمْكَنَنِي اللَّهُ مِنْكَ لَأُعْذِرَنَّ إِلَى اللَّهِ فِيكَ، وَ لَأَضْرِبَنَّكَ بِسَيْفِي الَّذِي مَا ضَرَبْتُ بِهِ أَحَدًا إِلَّا دَخَلَ النَّارَ. وَ وَاللَّهِ لَوْ أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ فَعَلَا مِثْلَ الَّذِي فَعَلْتَ، مَا كَانَتْ لَهُمَا عِنْدِي هَوَادَةٌ، وَ لَا ظَفِرَا مِنِّي بِإِرَادَةٍ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُمَا وَ أُزِيحَ الْبَاطِلَ عَنْ مَظْلَمَتِهِمَا.»
نهج البلاغه، نامه ٤١
پس، از خدا بترس و اموال اين مردم را به سوي شان بازگردان كه اگر نكنى و خدا به من امكان دهد وظيفه ام را در برابر خدا درباره تو انجام خواهم داد و با اين شمشيرم كه هيچكس را با آن نزدم مگر اينكه داخل دوزخ شد، بر تو خواهم زد؛ و به خدا سوگند اگر حسن و حسين اين كار را كرده بودند هيچ پشتيبان و هواخواهى از جانب من نمى داشتند و در اراده من تأثير نمى گذاشتند تا آنكه حق را از آنان بستانم و باطلى را كه به ستم شان پديد آمده بود نابود گردانم.
اميرمؤمنان على(ع) بى انصافى را از جانب هيچكس و به هيچ روی برنمى تابيد.
«او هم مى توانست با بذل و بخشش هاى بيجا براى خود هوادار دست و پا كند و چهار روز بيشتر بر اريكه قدرت تكيه زند، امّا مى دانست كه با اين كار گور ارزشها را به دست خود كنده، عدالت و حق و توحيد و اسلام و انسانيت را همه يكجا در آن دفن كرده است.
او مى خواست ارزشهاى انسانى را در قلب و خِرَد مردم فرمانروا كند، نه اشخاص را. او مى خواست مردم خود به اين ارزشها آگاه شوند و آنها را به دست آورند، و با انديشه به كار برند و با جان نگاه دارند.او مى توانست با بخشش در ميان ويژگان، و اِعمال زور و قدرت در ميان همگان، پايه هاى فرمانروايى خود را استوار گرداند، و دشمنان را از ميان بردارد، امّا آنگاه نه از اسلام و قرآن خبرى مى ماند، و نه از دادگرى و از انسان.او دارايى را از آن همگان مى دانست، و براى او هيچكس در بهره بردن از دارايى بر ديگرى برترى نداشت، نه پيرو و يار و نه فرزند و خويش و تبار. اميرالمؤمنين در مورد برداشت از دارايى همگان با حسن و حسين همان رفتار سختگيرانه را دارد كه با ديگران. او مى خواهد امكانات موجود در اختيارش، به يك اندازه و برابر ميان همه بندگان خدا تقسيم شود، تا رحمت خدا نيز به يكسان بر همه بندگان ببارد.»
پرتوى از نهج البلاغه، سيد محمد مهدى جعفرى، جلد٣، صفحات ٧٧٢-٧٧٣
آن هنگام كه عبداللّه بن زَمَعَه، كه از شيعيان امام(ع) بود، نزد او آمد و مالى از بيت المال خواست، حضرت بدو فرمود:
«إِنَّ هذَا الْمَالَ لَيْسَ لِي وَ لَا لَكَ،وَ إِنَّمَا هُوَ فَيْءٌ لِلْمُسْلِمِينَ وَ جَلْبُ أَشيَافِهِمْ، فَإِنْ شَرِكْتَهُمْ فِي حَرْبِهِمْ كَانَ لَكَ مِثْلُ حَظِّهِمْ، وَ إِلَّا فَجَنَاةُ أَيْدِيهِمْ لَا تَكُونُ لِغَيْرِ أَفْوَاهِهِمْ.»
نهج البلاغه، كلام ٢٣٢
بى گمان اين مال نه از آنِ من است و نه از آن تو. بلكه غنيمت نبرد مسلمانان است، و از آنِ همه آنان، و فراهم آمده شمشيرهاى ايشان. پس اگر تو در جنگشان با آنان همراهى كرده اى، بهره اى همانند با آنان دارى، وگرنه چيده هاى دست آنان براى دهان هايى جز دهان خودشان سزاوار نمى باشد.
امنیت بدون پاسداشتِ دادنِ دادِ مردمان به تمام معنا و پرهیز از هرگونه بیانصافی و تبعیضورزی سامان نمییابد و اگر به ظاهر هم امنیتی برونزا شکل گیرد، پیوسته در معرض شکسته شدن است، زیرا درونزا و متکی به اخلاق نیست.
#اخلاقيات_كليدى_نهج_البلاغه #اخلاق #تعصب #عدالت #دادن_داد_مردمان
📍كانال مصطفى دلشاد تهرانى
@delshadtehrani
#نظرات نوانديشانه فقهي سيد #احمد_قپانچي روحاني شيعه عراقي
#سيد_احمد_قبانچى کیست؟
او متولد ١٩٥٨ در کشور #عراق است. در ١٦ سالگى به حوزه علميه نجف رفته اما پنج سال پس از تحصيل در آن حوزه، مجبور به ترك عراق و هجرت به #ايران شده و ادامه تحصيلاتش را در دو حوزه علميه قم و بيروت تا مدارج عالى ادامه داده است. آيت الله سيد #محمد_باقر_صدر از نخستين اساتيد او در نجف بوده و علامه سيد #محمد_حسين_فضل الله از آخرين اساتيد او در بيروت و اين هر دو در دين شناسىِ متقاوت قبانچى تأثير گذار بوده اند.
🍇1- #حكومت_انساني نه حكومت اسلامي
🖍• قبانچى نگاه اساتيدش در استناد به #روح_عام_قرآن و #حكمت_احكام را توسعه مى دهد و مى گويد :
#روح عام قرآن، با «#نفع_مردم و #سود_جامعه» تعريف مى شود (...وأما ما ينفع الناس فيمكث في الأرض - سوره رعد/ آيه ١٧)
و خواست و #دستور_محورى_خداوند، «#عدالت و #نيكويى» است (إن الله يأمر بالعدل و الإحسان- سوره نحل- آيه ٩٠)؛
آنگاه مى گويد #جامعه_جديد، دريافت ها و تجربه هاى تازه اى از #عدالت دارد و اين جامعه روزگار ماست كه مصاديقِ سود و عدل و نيكويى را تعيين مى كند؛ وقتى انسان جديد با #فهم_خودش به عدالت عمل كرده، همان امر خدا را اطاعت و به روح قرآن عمل كرده حتى اگر تاريخِ پاره اى از #مصداق_هاى_قرآنى را سپرى شده بداند و به آنها عمل نكند.
🖍• احمد قبانچى به صراحت مى گويد #التزام به «ما انزل الله» ايجاب مى كند كه #قوانين_مدنى و #حقوق_بشرى كه مورد احترام و اتفاق جهان امروز است؛ بر تمام #احكام_متضاد با آنها ترجيح داده شود.
از جمله احكامى كه به نظر قبانچى، تاريخ شان سپرى شده، #نابرابرى موجود در متون اسلامى ميان #زن و #مرد و نيز مجازات #ارتداد است.
او شكل كنونى #حجاب در ميان زنان مسلمان را شكلى لزوما اسلامى نمى داند؛ بلكه آن را ميراث صورتى تاريخى مى داند كه زاييده محيطهاى اجتماعىِ عصر پيامبر گرامى اسلام است؛ او به ارتباط پوشش زنان با انضباط جنسى جامعه اسلامى توجه مى كند و مى گويد با تغيير عُرف جامعه، شكل حجاب هم تغيير مى كند.
🖍• قبانچی در کتاب "الله و الانسان" ، از "تجاری شدن دین و علم دینی" گلایه کرده و می گوید:
"متاسفانه تشکیل #حکومت_دینی، مجالی را برای #دنیا_طلبانِ حریص گشود تا به #لباس_رجال_دینی درآمده و به پندار خویش، هم در دنیا صاحب مال و جاه و مقام باشند و هم در آخرت به فوز و سعادت نایل آیند!!!
از همین رو می بینیم در هر شهر و روستایی، یک یا چند #مدرسه_علمیه تشکیل می شود در حالی که در عصر حاضر با وجود این همه رسانه ها مانند کتاب و مجله و تلویزیون و رادیو و تریبون نماز جمعه و... به این مقدار مدرسه علمیه نیاز نیست."
🍇2- #آگاهي به همه #انديشه ها ، راه جلوگيري از #خطا_رفتن است :
قبانچی در #کتاب "الله و الانسان" مي نويسد :
🖍• "اولین چیزی که برای دورماندن از گناه و خطا باید انجام داد؛ آگاهی از #اندیشه_های_دیگران و ادله آن ها و پذیرا بودن جریان ها و مکتب های فکری مختلف اسلامی و غیراسلامی است.
🕴اما متاسفانه ما با این بدعت روبرو هستیم که برخی #فقیهان بدون داشتن دلیل شایسته ای از قرآن و سنت و عقل، مومنین را از آشنایی با اندیشه ها و فلسفه های دیگر منع می کنند و حتی #فتوا به حرمت بعضی کتاب های اسلامی می دهند ، تنها به این خاطر که آن کتاب ها را گمراه کننده می دانند.
🕴ولی این فقیهان با این کار، به جهل و #تعصب در میان پیروان خویش دامن می زنند. به اعتراف خود این فقیهان، هیچ آیه یا روایت حتی ضعیفی وجود ندارد که این فتوا را ثابت کند و مستمسک این فقیهان تنها این است که این گونه کتاب ها عقاید مردم را منحرف می کند....
🕴مشکل این فقیهان از این جا ناشی می شود که #حقیقت را در ملکیت کامل خودشان می دانند و معتقدند اسلامی نیز که پیامبر آورده؛ دقیقا همان چیزی است که خودشان می گویند."
🖍• "آیا تو ( فقيه ) برای دین اسلام از #پیامبر و امامان دلسوزتری؟! حال آن که آن ها خواندن هیچ کتابی را#حرام نکردند خاصه در زمان #حضرت_صادق که کتاب هایی از دیگر تمدن ها و اندیشه ها، به عربی ترجمه می شد و بسیاری از آن کتب سرشار بود از خرافات و اباطیل و اندیشه های غیراسلامی و با این حال هیچ موردی را نمی توان یافت که امام خواندن این کتاب ها را ممنوع و حرام کرده باشد!"
🖍• "ما شیعیان به #وهابیت معترضیم چرا شیعه را متهم به کفر می کنند در حالی که کتاب های ما را نخوانده و با عقاید ما به درستی آشنا نشده اند؟!"
آن گاه این سوال را از فقیهان می پرسد که اگر خود را بر حق می دانند پس چرا پیروان خود را از مواجهه و آشنایی با اندیشه های مخالف پرهیز می دهند؟!
نو اندیشی فقهی
#سيد_احمد_قبانچى کیست؟
او متولد ١٩٥٨ در کشور #عراق است. در ١٦ سالگى به حوزه علميه نجف رفته اما پنج سال پس از تحصيل در آن حوزه، مجبور به ترك عراق و هجرت به #ايران شده و ادامه تحصيلاتش را در دو حوزه علميه قم و بيروت تا مدارج عالى ادامه داده است. آيت الله سيد #محمد_باقر_صدر از نخستين اساتيد او در نجف بوده و علامه سيد #محمد_حسين_فضل الله از آخرين اساتيد او در بيروت و اين هر دو در دين شناسىِ متقاوت قبانچى تأثير گذار بوده اند.
🍇1- #حكومت_انساني نه حكومت اسلامي
🖍• قبانچى نگاه اساتيدش در استناد به #روح_عام_قرآن و #حكمت_احكام را توسعه مى دهد و مى گويد :
#روح عام قرآن، با «#نفع_مردم و #سود_جامعه» تعريف مى شود (...وأما ما ينفع الناس فيمكث في الأرض - سوره رعد/ آيه ١٧)
و خواست و #دستور_محورى_خداوند، «#عدالت و #نيكويى» است (إن الله يأمر بالعدل و الإحسان- سوره نحل- آيه ٩٠)؛
آنگاه مى گويد #جامعه_جديد، دريافت ها و تجربه هاى تازه اى از #عدالت دارد و اين جامعه روزگار ماست كه مصاديقِ سود و عدل و نيكويى را تعيين مى كند؛ وقتى انسان جديد با #فهم_خودش به عدالت عمل كرده، همان امر خدا را اطاعت و به روح قرآن عمل كرده حتى اگر تاريخِ پاره اى از #مصداق_هاى_قرآنى را سپرى شده بداند و به آنها عمل نكند.
🖍• احمد قبانچى به صراحت مى گويد #التزام به «ما انزل الله» ايجاب مى كند كه #قوانين_مدنى و #حقوق_بشرى كه مورد احترام و اتفاق جهان امروز است؛ بر تمام #احكام_متضاد با آنها ترجيح داده شود.
از جمله احكامى كه به نظر قبانچى، تاريخ شان سپرى شده، #نابرابرى موجود در متون اسلامى ميان #زن و #مرد و نيز مجازات #ارتداد است.
او شكل كنونى #حجاب در ميان زنان مسلمان را شكلى لزوما اسلامى نمى داند؛ بلكه آن را ميراث صورتى تاريخى مى داند كه زاييده محيطهاى اجتماعىِ عصر پيامبر گرامى اسلام است؛ او به ارتباط پوشش زنان با انضباط جنسى جامعه اسلامى توجه مى كند و مى گويد با تغيير عُرف جامعه، شكل حجاب هم تغيير مى كند.
🖍• قبانچی در کتاب "الله و الانسان" ، از "تجاری شدن دین و علم دینی" گلایه کرده و می گوید:
"متاسفانه تشکیل #حکومت_دینی، مجالی را برای #دنیا_طلبانِ حریص گشود تا به #لباس_رجال_دینی درآمده و به پندار خویش، هم در دنیا صاحب مال و جاه و مقام باشند و هم در آخرت به فوز و سعادت نایل آیند!!!
از همین رو می بینیم در هر شهر و روستایی، یک یا چند #مدرسه_علمیه تشکیل می شود در حالی که در عصر حاضر با وجود این همه رسانه ها مانند کتاب و مجله و تلویزیون و رادیو و تریبون نماز جمعه و... به این مقدار مدرسه علمیه نیاز نیست."
🍇2- #آگاهي به همه #انديشه ها ، راه جلوگيري از #خطا_رفتن است :
قبانچی در #کتاب "الله و الانسان" مي نويسد :
🖍• "اولین چیزی که برای دورماندن از گناه و خطا باید انجام داد؛ آگاهی از #اندیشه_های_دیگران و ادله آن ها و پذیرا بودن جریان ها و مکتب های فکری مختلف اسلامی و غیراسلامی است.
🕴اما متاسفانه ما با این بدعت روبرو هستیم که برخی #فقیهان بدون داشتن دلیل شایسته ای از قرآن و سنت و عقل، مومنین را از آشنایی با اندیشه ها و فلسفه های دیگر منع می کنند و حتی #فتوا به حرمت بعضی کتاب های اسلامی می دهند ، تنها به این خاطر که آن کتاب ها را گمراه کننده می دانند.
🕴ولی این فقیهان با این کار، به جهل و #تعصب در میان پیروان خویش دامن می زنند. به اعتراف خود این فقیهان، هیچ آیه یا روایت حتی ضعیفی وجود ندارد که این فتوا را ثابت کند و مستمسک این فقیهان تنها این است که این گونه کتاب ها عقاید مردم را منحرف می کند....
🕴مشکل این فقیهان از این جا ناشی می شود که #حقیقت را در ملکیت کامل خودشان می دانند و معتقدند اسلامی نیز که پیامبر آورده؛ دقیقا همان چیزی است که خودشان می گویند."
🖍• "آیا تو ( فقيه ) برای دین اسلام از #پیامبر و امامان دلسوزتری؟! حال آن که آن ها خواندن هیچ کتابی را#حرام نکردند خاصه در زمان #حضرت_صادق که کتاب هایی از دیگر تمدن ها و اندیشه ها، به عربی ترجمه می شد و بسیاری از آن کتب سرشار بود از خرافات و اباطیل و اندیشه های غیراسلامی و با این حال هیچ موردی را نمی توان یافت که امام خواندن این کتاب ها را ممنوع و حرام کرده باشد!"
🖍• "ما شیعیان به #وهابیت معترضیم چرا شیعه را متهم به کفر می کنند در حالی که کتاب های ما را نخوانده و با عقاید ما به درستی آشنا نشده اند؟!"
آن گاه این سوال را از فقیهان می پرسد که اگر خود را بر حق می دانند پس چرا پیروان خود را از مواجهه و آشنایی با اندیشه های مخالف پرهیز می دهند؟!
نو اندیشی فقهی
♻️♻️♻️
♻️♻️
♻️
#مذهب_علیه_اخلاق ؛؛؛؛؛؛
با اندک تاملی در آیین #بودا ؛ می توان باور کرد که گوهر این دین بزرگ جهانی ؛؛ برای درمان رنج های روحی انسان بنا شده است و هدف بودا پس از رسیدن به نیروانا ؛ ماندن در کنار انسانها بود تا از اندوه آنها بکاهد و اصولی را برای آدمیان بیاموزد که از طریق بکار بردن آن اصول ؛ انسانها از رنج رها شده و احساس روشنایی و آرامش کنند ۰
این مقصود و مقصد نهایی آیین بوداست که آدمیان ؛ بدور از تقسیم بندی های عقیدتی و نژادی و جغرافیایی ؛ از طریق بدست آوردن بینش درست ؛ معیشت درست ؛ گفتار درست و ارتباطی سازنده ؛ به یک زندگی پاک دور از خشونت دست یابند و با نفی انانیت و خود پرستی و دوری از تمایلات نفسانی ؛ عشق و دوستی را در میان خود ترویج و چراغ جنگ و خشونت را خاموش کنند ۰
ولی دریغ و صدر دریغ که آیینی با این همه جذابیت ؛ در #میانمار بدست و به تفسیر انسانهای متعصب خشک مغز بی شرمی افتاده که بنام بودا ؛ آتش جنگ و خشونت را شعله ور کرده و انسانهای مظلوم و بی دفاعی را از خانه و کاشانه خودشان آواره می کنند و با بی رحمانه ترین و وحشیانه ترین رفتارها ؛ بر زندگی و جان و مال افرادی می تازند که جرمشان مسلمان بودن و راهشان متفاوت از راه معلمان متعصب حاکم بر آن ناحیه است ۰
این حادثه تلخ و دردناک نشان می دهد که مذهب اگر آمیخته به #تعصب و جهل و نادانی متولیان و معلمان دینی شود بجای ترویج اخلاق و صلح و مروت ؛ تبدیل به ابزاری می شود که میتواند زندگی را به جهنمی سوزان بدل سازد ۰
متن دین همواره باید فهمیده شود و برای یافتن فهمی درست در معرض نقد و نظر عالمان و متفکران قرار گیرد و راه فهم های غلط و خشونت بار مسدود گردد ۰
اگر فهم متون دینی انحصاری شود و عده ای بنام مرشد معنوی و عالم دینی درک خود را بر دیگران تحمیل کنند و مخالفان خود را گمراه و بی هویت اعلام نمایند ؛ بشر با پدیده های شومی همچون داعش و یا تسویه حسابهای خونین و وحشتناکی همچون حادثه میانمار و نسل کشی #مسلمانان روبرو می شود ۰
آنچه امروز #دینداران را بجان هم انداخته و بنام مذهب که هدف اصلی اش گسترش صلح در جهان و تقویت مناسبات سالم اخلاقی در میان انسانهاست ؛ جنگ و ویرانی و خشونت را ترویج کرده ؛ نه بی محتوا دانستن متون دینی و نفی زحمات پیامبران و انسانهای معنوی است ؛ بلکه نقد مغزهای خشک و تهی از عقل برخی مفسران متون دینی است که بخاطر روح ضعیف و خالی از فضیلت خود ؛ تصویری از دین ارائه می کنند که پیروان خود را به تعصبات جاهلانه و رفتار خوشونت بار دعوت می کنند ۰
ما در #میانمار ؛ با استادانی روبرو هستیم که گرفتار جهل و وجود تاریکی هستند که از آیین بودا ؛ نه کاهش رنج انسان که افزایش تنازع و کشمکش را آموخته اند و از مشرب و مرامی پاک که با میلونها پیروان متین و سلیم خود در سراسر جهان نقش مهمی در گسترش اخلاق و فرزانگی داشته اند ؛ فقط تاخت و تاز و کشتن آدمیان بی دفاع و سوزندان خانه های افراد مظلوم و بی تکیه گاه را فرا گرفته اند.
من از #تعصب_خام و جهل مردمان و روح خشونت خواه برخی آدمیان حقیر و پست ؛ که کام انسانهای دیگر را تلخ و زندگی آنان را تباه کرده اند به خداوند شکایت می کنم و از راهی دور و با نوشتن این مطلب با برادران و خواهرانم چه آنها که در سوریه آوراره و بی خانمان هستند و چه آنها که در برمه و میانمار با قساوت و بی رحمی از خانه و کاشانه خود فراری شده اند همدری میکنم و در سوگ از کف رفتن عزیزانشان نالان و دل گرفته ام، کاش بیشتر از این می توانستم ولی دریغ ۰
گرچه از آتش دل چون خُم می در جوشم ؛؛؛
#ُمهر_بر_لب زده خون می خورم و خاموشم
#دكتر_ناصر_مهدوي
♻️♻️
♻️
#مذهب_علیه_اخلاق ؛؛؛؛؛؛
با اندک تاملی در آیین #بودا ؛ می توان باور کرد که گوهر این دین بزرگ جهانی ؛؛ برای درمان رنج های روحی انسان بنا شده است و هدف بودا پس از رسیدن به نیروانا ؛ ماندن در کنار انسانها بود تا از اندوه آنها بکاهد و اصولی را برای آدمیان بیاموزد که از طریق بکار بردن آن اصول ؛ انسانها از رنج رها شده و احساس روشنایی و آرامش کنند ۰
این مقصود و مقصد نهایی آیین بوداست که آدمیان ؛ بدور از تقسیم بندی های عقیدتی و نژادی و جغرافیایی ؛ از طریق بدست آوردن بینش درست ؛ معیشت درست ؛ گفتار درست و ارتباطی سازنده ؛ به یک زندگی پاک دور از خشونت دست یابند و با نفی انانیت و خود پرستی و دوری از تمایلات نفسانی ؛ عشق و دوستی را در میان خود ترویج و چراغ جنگ و خشونت را خاموش کنند ۰
ولی دریغ و صدر دریغ که آیینی با این همه جذابیت ؛ در #میانمار بدست و به تفسیر انسانهای متعصب خشک مغز بی شرمی افتاده که بنام بودا ؛ آتش جنگ و خشونت را شعله ور کرده و انسانهای مظلوم و بی دفاعی را از خانه و کاشانه خودشان آواره می کنند و با بی رحمانه ترین و وحشیانه ترین رفتارها ؛ بر زندگی و جان و مال افرادی می تازند که جرمشان مسلمان بودن و راهشان متفاوت از راه معلمان متعصب حاکم بر آن ناحیه است ۰
این حادثه تلخ و دردناک نشان می دهد که مذهب اگر آمیخته به #تعصب و جهل و نادانی متولیان و معلمان دینی شود بجای ترویج اخلاق و صلح و مروت ؛ تبدیل به ابزاری می شود که میتواند زندگی را به جهنمی سوزان بدل سازد ۰
متن دین همواره باید فهمیده شود و برای یافتن فهمی درست در معرض نقد و نظر عالمان و متفکران قرار گیرد و راه فهم های غلط و خشونت بار مسدود گردد ۰
اگر فهم متون دینی انحصاری شود و عده ای بنام مرشد معنوی و عالم دینی درک خود را بر دیگران تحمیل کنند و مخالفان خود را گمراه و بی هویت اعلام نمایند ؛ بشر با پدیده های شومی همچون داعش و یا تسویه حسابهای خونین و وحشتناکی همچون حادثه میانمار و نسل کشی #مسلمانان روبرو می شود ۰
آنچه امروز #دینداران را بجان هم انداخته و بنام مذهب که هدف اصلی اش گسترش صلح در جهان و تقویت مناسبات سالم اخلاقی در میان انسانهاست ؛ جنگ و ویرانی و خشونت را ترویج کرده ؛ نه بی محتوا دانستن متون دینی و نفی زحمات پیامبران و انسانهای معنوی است ؛ بلکه نقد مغزهای خشک و تهی از عقل برخی مفسران متون دینی است که بخاطر روح ضعیف و خالی از فضیلت خود ؛ تصویری از دین ارائه می کنند که پیروان خود را به تعصبات جاهلانه و رفتار خوشونت بار دعوت می کنند ۰
ما در #میانمار ؛ با استادانی روبرو هستیم که گرفتار جهل و وجود تاریکی هستند که از آیین بودا ؛ نه کاهش رنج انسان که افزایش تنازع و کشمکش را آموخته اند و از مشرب و مرامی پاک که با میلونها پیروان متین و سلیم خود در سراسر جهان نقش مهمی در گسترش اخلاق و فرزانگی داشته اند ؛ فقط تاخت و تاز و کشتن آدمیان بی دفاع و سوزندان خانه های افراد مظلوم و بی تکیه گاه را فرا گرفته اند.
من از #تعصب_خام و جهل مردمان و روح خشونت خواه برخی آدمیان حقیر و پست ؛ که کام انسانهای دیگر را تلخ و زندگی آنان را تباه کرده اند به خداوند شکایت می کنم و از راهی دور و با نوشتن این مطلب با برادران و خواهرانم چه آنها که در سوریه آوراره و بی خانمان هستند و چه آنها که در برمه و میانمار با قساوت و بی رحمی از خانه و کاشانه خود فراری شده اند همدری میکنم و در سوگ از کف رفتن عزیزانشان نالان و دل گرفته ام، کاش بیشتر از این می توانستم ولی دریغ ۰
گرچه از آتش دل چون خُم می در جوشم ؛؛؛
#ُمهر_بر_لب زده خون می خورم و خاموشم
#دكتر_ناصر_مهدوي
[Forwarded from اتچ بات]
#نظرات نوانديشانه فقهي سيد #احمد_قپانچي روحاني شيعه عراقي
#سيد_احمد_قبانچى کیست؟
او متولد ١٩٥٨ در کشور #عراق است. در ١٦ سالگى به حوزه علميه نجف رفته اما پنج سال پس از تحصيل در آن حوزه، مجبور به ترك عراق و هجرت به #ايران شده و ادامه تحصيلاتش را در دو حوزه علميه قم و بيروت تا مدارج عالى ادامه داده است. آيت الله سيد #محمد_باقر_صدر از نخستين اساتيد او در نجف بوده و علامه سيد #محمد_حسين_فضل الله از آخرين اساتيد او در بيروت و اين هر دو در دين شناسىِ متقاوت قبانچى تأثير گذار بوده اند.
🍇1- #حكومت_انساني نه حكومت اسلامي
🖍• قبانچى نگاه اساتيدش در استناد به #روح_عام_قرآن و #حكمت_احكام را توسعه مى دهد و مى گويد :
#روح عام قرآن، با «#نفع_مردم و #سود_جامعه» تعريف مى شود (...وأما ما ينفع الناس فيمكث في الأرض - سوره رعد/ آيه ١٧)
و خواست و #دستور_محورى_خداوند، «#عدالت و #نيكويى» است (إن الله يأمر بالعدل و الإحسان- سوره نحل- آيه ٩٠)؛
آنگاه مى گويد #جامعه_جديد، دريافت ها و تجربه هاى تازه اى از #عدالت دارد و اين جامعه روزگار ماست كه مصاديقِ سود و عدل و نيكويى را تعيين مى كند؛ وقتى انسان جديد با #فهم_خودش به عدالت عمل كرده، همان امر خدا را اطاعت و به روح قرآن عمل كرده حتى اگر تاريخِ پاره اى از #مصداق_هاى_قرآنى را سپرى شده بداند و به آنها عمل نكند.
🖍• احمد قبانچى به صراحت مى گويد #التزام به «ما انزل الله» ايجاب مى كند كه #قوانين_مدنى و #حقوق_بشرى كه مورد احترام و اتفاق جهان امروز است؛ بر تمام #احكام_متضاد با آنها ترجيح داده شود.
از جمله احكامى كه به نظر قبانچى، تاريخ شان سپرى شده، #نابرابرى موجود در متون اسلامى ميان #زن و #مرد و نيز مجازات #ارتداد است.
او شكل كنونى #حجاب در ميان زنان مسلمان را شكلى لزوما اسلامى نمى داند؛ بلكه آن را ميراث صورتى تاريخى مى داند كه زاييده محيطهاى اجتماعىِ عصر پيامبر گرامى اسلام است؛ او به ارتباط پوشش زنان با انضباط جنسى جامعه اسلامى توجه مى كند و مى گويد با تغيير عُرف جامعه، شكل حجاب هم تغيير مى كند.
🖍• قبانچی در کتاب "الله و الانسان" ، از "تجاری شدن دین و علم دینی" گلایه کرده و می گوید:
"متاسفانه تشکیل #حکومت_دینی، مجالی را برای #دنیا_طلبانِ حریص گشود تا به #لباس_رجال_دینی درآمده و به پندار خویش، هم در دنیا صاحب مال و جاه و مقام باشند و هم در آخرت به فوز و سعادت نایل آیند!!!
از همین رو می بینیم در هر شهر و روستایی، یک یا چند #مدرسه_علمیه تشکیل می شود در حالی که در عصر حاضر با وجود این همه رسانه ها مانند کتاب و مجله و تلویزیون و رادیو و تریبون نماز جمعه و... به این مقدار مدرسه علمیه نیاز نیست."
🍇2- #آگاهي به همه #انديشه ها ، راه جلوگيري از #خطا_رفتن است :
قبانچی در #کتاب "الله و الانسان" مي نويسد :
🖍• "اولین چیزی که برای دورماندن از گناه و خطا باید انجام داد؛ آگاهی از #اندیشه_های_دیگران و ادله آن ها و پذیرا بودن جریان ها و مکتب های فکری مختلف اسلامی و غیراسلامی است.
🕴اما متاسفانه ما با این بدعت روبرو هستیم که برخی #فقیهان بدون داشتن دلیل شایسته ای از قرآن و سنت و عقل، مومنین را از آشنایی با اندیشه ها و فلسفه های دیگر منع می کنند و حتی #فتوا به حرمت بعضی کتاب های اسلامی می دهند ، تنها به این خاطر که آن کتاب ها را گمراه کننده می دانند.
🕴ولی این فقیهان با این کار، به جهل و #تعصب در میان پیروان خویش دامن می زنند. به اعتراف خود این فقیهان، هیچ آیه یا روایت حتی ضعیفی وجود ندارد که این فتوا را ثابت کند و مستمسک این فقیهان تنها این است که این گونه کتاب ها عقاید مردم را منحرف می کند....
🕴مشکل این فقیهان از این جا ناشی می شود که #حقیقت را در ملکیت کامل خودشان می دانند و معتقدند اسلامی نیز که پیامبر آورده؛ دقیقا همان چیزی است که خودشان می گویند."
🖍• "آیا تو ( فقيه ) برای دین اسلام از #پیامبر و امامان دلسوزتری؟! حال آن که آن ها خواندن هیچ کتابی را#حرام نکردند خاصه در زمان #حضرت_صادق که کتاب هایی از دیگر تمدن ها و اندیشه ها، به عربی ترجمه می شد و بسیاری از آن کتب سرشار بود از خرافات و اباطیل و اندیشه های غیراسلامی و با این حال هیچ موردی را نمی توان یافت که امام خواندن این کتاب ها را ممنوع و حرام کرده باشد!"
🖍• "ما شیعیان به #وهابیت معترضیم چرا شیعه را متهم به کفر می کنند در حالی که کتاب های ما را نخوانده و با عقاید ما به درستی آشنا نشده اند؟!"
آن گاه این سوال را از فقیهان می پرسد که اگر خود را بر حق می دانند پس چرا پیروان خود را از مواجهه و آشنایی با اندیشه های مخالف پرهیز می دهند؟!
https://t.me/foghaha
https://telegram.me/beshnofekrkon
http://mahsan.rasekhoonblog.com
#نظرات نوانديشانه فقهي سيد #احمد_قپانچي روحاني شيعه عراقي
#سيد_احمد_قبانچى کیست؟
او متولد ١٩٥٨ در کشور #عراق است. در ١٦ سالگى به حوزه علميه نجف رفته اما پنج سال پس از تحصيل در آن حوزه، مجبور به ترك عراق و هجرت به #ايران شده و ادامه تحصيلاتش را در دو حوزه علميه قم و بيروت تا مدارج عالى ادامه داده است. آيت الله سيد #محمد_باقر_صدر از نخستين اساتيد او در نجف بوده و علامه سيد #محمد_حسين_فضل الله از آخرين اساتيد او در بيروت و اين هر دو در دين شناسىِ متقاوت قبانچى تأثير گذار بوده اند.
🍇1- #حكومت_انساني نه حكومت اسلامي
🖍• قبانچى نگاه اساتيدش در استناد به #روح_عام_قرآن و #حكمت_احكام را توسعه مى دهد و مى گويد :
#روح عام قرآن، با «#نفع_مردم و #سود_جامعه» تعريف مى شود (...وأما ما ينفع الناس فيمكث في الأرض - سوره رعد/ آيه ١٧)
و خواست و #دستور_محورى_خداوند، «#عدالت و #نيكويى» است (إن الله يأمر بالعدل و الإحسان- سوره نحل- آيه ٩٠)؛
آنگاه مى گويد #جامعه_جديد، دريافت ها و تجربه هاى تازه اى از #عدالت دارد و اين جامعه روزگار ماست كه مصاديقِ سود و عدل و نيكويى را تعيين مى كند؛ وقتى انسان جديد با #فهم_خودش به عدالت عمل كرده، همان امر خدا را اطاعت و به روح قرآن عمل كرده حتى اگر تاريخِ پاره اى از #مصداق_هاى_قرآنى را سپرى شده بداند و به آنها عمل نكند.
🖍• احمد قبانچى به صراحت مى گويد #التزام به «ما انزل الله» ايجاب مى كند كه #قوانين_مدنى و #حقوق_بشرى كه مورد احترام و اتفاق جهان امروز است؛ بر تمام #احكام_متضاد با آنها ترجيح داده شود.
از جمله احكامى كه به نظر قبانچى، تاريخ شان سپرى شده، #نابرابرى موجود در متون اسلامى ميان #زن و #مرد و نيز مجازات #ارتداد است.
او شكل كنونى #حجاب در ميان زنان مسلمان را شكلى لزوما اسلامى نمى داند؛ بلكه آن را ميراث صورتى تاريخى مى داند كه زاييده محيطهاى اجتماعىِ عصر پيامبر گرامى اسلام است؛ او به ارتباط پوشش زنان با انضباط جنسى جامعه اسلامى توجه مى كند و مى گويد با تغيير عُرف جامعه، شكل حجاب هم تغيير مى كند.
🖍• قبانچی در کتاب "الله و الانسان" ، از "تجاری شدن دین و علم دینی" گلایه کرده و می گوید:
"متاسفانه تشکیل #حکومت_دینی، مجالی را برای #دنیا_طلبانِ حریص گشود تا به #لباس_رجال_دینی درآمده و به پندار خویش، هم در دنیا صاحب مال و جاه و مقام باشند و هم در آخرت به فوز و سعادت نایل آیند!!!
از همین رو می بینیم در هر شهر و روستایی، یک یا چند #مدرسه_علمیه تشکیل می شود در حالی که در عصر حاضر با وجود این همه رسانه ها مانند کتاب و مجله و تلویزیون و رادیو و تریبون نماز جمعه و... به این مقدار مدرسه علمیه نیاز نیست."
🍇2- #آگاهي به همه #انديشه ها ، راه جلوگيري از #خطا_رفتن است :
قبانچی در #کتاب "الله و الانسان" مي نويسد :
🖍• "اولین چیزی که برای دورماندن از گناه و خطا باید انجام داد؛ آگاهی از #اندیشه_های_دیگران و ادله آن ها و پذیرا بودن جریان ها و مکتب های فکری مختلف اسلامی و غیراسلامی است.
🕴اما متاسفانه ما با این بدعت روبرو هستیم که برخی #فقیهان بدون داشتن دلیل شایسته ای از قرآن و سنت و عقل، مومنین را از آشنایی با اندیشه ها و فلسفه های دیگر منع می کنند و حتی #فتوا به حرمت بعضی کتاب های اسلامی می دهند ، تنها به این خاطر که آن کتاب ها را گمراه کننده می دانند.
🕴ولی این فقیهان با این کار، به جهل و #تعصب در میان پیروان خویش دامن می زنند. به اعتراف خود این فقیهان، هیچ آیه یا روایت حتی ضعیفی وجود ندارد که این فتوا را ثابت کند و مستمسک این فقیهان تنها این است که این گونه کتاب ها عقاید مردم را منحرف می کند....
🕴مشکل این فقیهان از این جا ناشی می شود که #حقیقت را در ملکیت کامل خودشان می دانند و معتقدند اسلامی نیز که پیامبر آورده؛ دقیقا همان چیزی است که خودشان می گویند."
🖍• "آیا تو ( فقيه ) برای دین اسلام از #پیامبر و امامان دلسوزتری؟! حال آن که آن ها خواندن هیچ کتابی را#حرام نکردند خاصه در زمان #حضرت_صادق که کتاب هایی از دیگر تمدن ها و اندیشه ها، به عربی ترجمه می شد و بسیاری از آن کتب سرشار بود از خرافات و اباطیل و اندیشه های غیراسلامی و با این حال هیچ موردی را نمی توان یافت که امام خواندن این کتاب ها را ممنوع و حرام کرده باشد!"
🖍• "ما شیعیان به #وهابیت معترضیم چرا شیعه را متهم به کفر می کنند در حالی که کتاب های ما را نخوانده و با عقاید ما به درستی آشنا نشده اند؟!"
آن گاه این سوال را از فقیهان می پرسد که اگر خود را بر حق می دانند پس چرا پیروان خود را از مواجهه و آشنایی با اندیشه های مخالف پرهیز می دهند؟!
https://t.me/foghaha
https://telegram.me/beshnofekrkon
http://mahsan.rasekhoonblog.com
Telegram