کانال نو اندیشی دینی کیان
5.11K subscribers
4.18K photos
824 videos
1.64K files
6.53K links
با رویکرد نواندیشی دینی hesamtaha53@yahoo.com
Download Telegram
Forwarded from کانون نشان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فایل کوتاه؛؛؛

🍃رنج‌های امام علی علیه‌السلام

🍃تقدیم به خانواده‌های درگذشتگان فاجعه آبادان

🍃گفتاری از
#دكتر_ناصر_مهدوي

#نشان را دنبال کنید
@kanoon_neshan
از کسانی بترسید که خود را فرشته می‌پندارند

#دكتر_ناصر_مهدوي

✍️آدمی موجود شگفت‌انگیزی است؛ با تامل در رفتار آنها؛ معلوم می‌شود که گاهی انسان چنان سقوط می‌کند که تبدیل به زشت‌ترین جنبنده‌ آفرینش می‌شود و گاهی نیز به سبب قلب‌های مهربان و فرزانه‌ای که می‌شناسیم؛ زیباترین رفتار را از آنها مشاهده می‌کنیم ۰

🍃در کتاب مشهور برادران‌کارامازوف که یکی از گرامی ترین آثار ادبی تاریخ است ؛ نویسنده می‌کوشد از طریق چهره‌های اصلی رمان؛ نشان دهد که باطن آدمیان میدان نبرد دائمی شیطان و خداوند است ۰

🍃در میان برادران کارامازوف ؛
دیمیتری برادر بزرگ‌تر خانواده؛ به‌دلیل گذشته و نوع تربیتش؛ درگیر زندگی سطحی و مبتذل است و روزگار را با کامجویی و هوس‌رانی سپری می‌کند ۰ بر خلاف او برادر کوچک‌تر یعنی آلیوشا؛ سرشتی پاک دارد و می‌کوشد تا لحظه‌های عمر را در مراقبت و مناسبات پاکیزه اخلاقی سپری کند ۰

🍃هنگامی که دیمتری از خاطرات شیطانی خود سخن می‌گوید ؛ آلیوشای اهل ایمان به برادر بزرگتر هشدار می‌دهدکه با حرف‌هایی که به زبان می‌آوری من نیز به خود می‌لرزم و احساس بدی پیدا می‌کنم
می‌گوید : من انسانم وهیچ انسانی حتی فرهیختگان نیز از وسوسه شیطان در امان نیستند و بیم آن می‌رود که ناگهان بلغزند و ایمانشان بر باد رود.

🍃 یادآوری شد که قلب آدمی عرصه نبرد خدا و شیطان است و این نبرد همواره در درون آدمی جاری است.

🍃دیمتری از شنیدن این‌سخنان به حیرت می‌افتد و خطاب به برادر می‌گوید ؛ تو بیشتر اوقاتت را درصومعه و در هوای ایمان نفس می‌کشی مگر ممکن است شیطان در تو نیز نفوذ کند ؟
آلیوشای محبوب می گوید ؛ هر یک از ما بر پله نردبانی ایستاده‌ایم که شیطان آن را در دست دارد ؛ تو در پله سیزدهم هستی و من در پله دوم ۰
آلیوشا با این سخن تاکید می کند هیچ‌کس از لغزش و خطا مصون نیست وهیچ انسانی نمی‌تواند ادعا کند که از گناه و فریب نفس برای همیشه در امان خواهد بود.

🍃با چنین مقدمه‌ای داستایفسکی به یاد می آورد که ؛ شخصیت‌های ارزنده ؛ روح‌های شریفی هستند که مدام خود را می‌آزمایند و گوش به نقد و نصیحت دیگران می‌گشایند تا جاده زندگی را کج نروند۰
در برابر ؛ چقدر خطرناک هستند آنهایی که در دام انواع خطاهای اخلاقی اسیرند و در تاریکی درون گرفتارند ؛ اما خویش را فرشته می‌پندارند و به منطق غلط خود اصرار می‌ورزند.

🍃آدمیانی که باور دارند فرشته نیستند و وسوسه شیطان را جدی می‌گیرند ؛ فروتنانه و با احتياط روی زمین قدم برمی‌دارند و در صورت ارتکاب گناه و تصمیمی اشتباه ؛ ناله سر می‌دهند ؛ عذرخواهی می‌کنند و برای جبران خطای خود تلاش می‌کنند

🍃اما دریغ از آنهایی که مغرورانه خود را منزه از هر نقصانی می‌انگارند و مسولیت هیچ خطایی را برعهده نمی‌گیرند.
این گروه ؛ نه تنها به بخاطر اشتباهات سهمگین ؛ عذرخواهی نمی‌کنند که حتی با اصرار تمام ؛ راه‌حل‌های غلط گذشته را تکرار می‌کنند و با چشمانی بسته در راهی پرخطر به پیش می‌روند ۰

🔹سه ویژگی اصلی آنهایی که خود را فرشته می‌پندارند عبارتند از:

🍃۱- معمولا چنین مردمانی بین خود و دیگران فاصله‌ای عمیق احساس می‌کنند ۰ زیرا مردم را آکنده از نقصان و خطا و خود را پیراسته از اشتباه و لغزش می دانند
به این سبب نمی‌توانند با مردم همدلی کرده و درد و رنج آنها را احساس کنند و با بی‌اعتنایی تمام از شنیدن صدای ناله آنها طفره می روند ۰

🍃۲- فرشته‌ها نیازی به شنیدن نقد و نصحیت سایرین ندارند و همچنان به راه حل های غلط خود اصرار می ورزند و حتی دل سوزترین انسان‌ها را خصم خود می‌پندارند

🍃۳- خواب فرشتگان عمیق و طولانی است و با تلنگرهای گوناگون بیدار نمی‌شوند ۰ فقط هنگامی از خواب برمی‌خیزند که همه چیز بر باد رفته و راه جبران نیز بسته شده است ۰

🍃به این سبب است که حکمیان گفته اند : در میان انسان‌ها خطرناک‌ترین آنان ؛ کسانی هستند که خود را فرشته می پندارند ۰🍃

#نشان
آه از حکمرانی و ناشنوایی

#دكتر_ناصر_مهدوي

✍️اصلی‌ترین عاملی که می‌تواند یک نظام سیاسی را به تباهی کشاند ؛ هنگامی است که حکمرانان فرمان بدهند؛ اما حاضر نباشند که نقد و نصیحت مصلحان جامعه را بشنوند ۰

🍃در خطبه ۲۰۷ نهج البلاغه امام علی می فرماید :
🔹من ناخوش دارم که در پندار شما چنین آید که من خواهان ثنا و ستایشم؛
نخواهم که مرا بزرگ انگارید ؛ زیرا هر که شنیدن حق بر او گران آید و راه اندرز و نصیحت را ببندد ؛ عمل کردن بر حق و رفتار بر اساس عدالت بر او گران خواهد بود ( بلای عظیمی که مقامات جمهوری اسلامی بدان مبتلا شده اند )

🔹در ادامه امام می فرمایند :
با من از گفتن حق هرگز باز نیستید؛ زیرا من در نظر خودم بزرگتر از آن نیستم که مرتکب خطا نشوم
باورتان می‌شود این سخن امام علی است که به هنگام پای نهادن به عرصه قدرت ؛ شفاف و صادقانه بجای فریب مردم بنام دیانت ؛ می‌فرمایند که این عرصه چنان است که اگر چشم نظارت و نصیحت مردم در آن باز نباشد؛ حتی پای روح بزرگی همچون علی نیز ممکن است در آن وادی بلغزد.

🔹وقتی به چنین جملاتی در نهج البلاغه برخورد می کنم ؛ دوست دارم به همه مقامات این کشور که باسوء استفاده از باورهای مردم ؛ زندگی آنها را جهنم کرده اند بگویم
دیگر سوال اصلی مردم این نیست که خدا وجود دارد و یا ندارد ؛ بلکه آنها می پرسند ؛ با قبول بودن خدا ؛ شما مقامات کشور با خدا چه نسبتی دارید ؟ آیا در عمل ذره‌ای شرم از خداوند در وجودتان موجود است ؟؟

🔹از سوی دیگر ؛ لاف علی علی گویانتان به عرش می‌رسد؛ اما سوال این است که آیا در عمل ذره ای رفتارتان شبیه علی (ع) هست ؟

🔹در خطبه ۲۱۵ نهج البلاغه ترجمه عبدالمحمد آیتی؛ امام می‌فرماید:
به خدا سوگند ؛ اگر شب را تا بامداد بر بستری از خارهای سخت بیدار بمانم ؛ یا به زنجیر بسته شده و بر روی زمین کشانندم ؛ مرا دوست داشتنی‌تر از آن است که در روز قیامت به دیدار خدا و پیامبرش روم ؛ در حالیکه به یکی از بندگانش ستمی کرده باشم و یا پشیزی از مال مردم را غصب گرفته باشم

🔹 ای کسانی که فقط در عالم حرف از اسلام دم می‌زنید ؛ کاش کوشی شنوا داشتید و از اسب تکبر و لج بازی پایین می آمدید ۰ نمی‌دانم چگونه با شنیدن چنین عباراتی همچنان طبل پیروی از علی را می‌کوبید در حالیکه سالهاست دهها میلیون انسان را به گروگان گرفته‌اید و زندگی‌شان را تباه کرده اید!!

@kanoon_neshan
آه از حکمرانی و ناشنوایی

#دكتر_ناصر_مهدوي

✍️اصلی‌ترین عاملی که می‌تواند یک نظام سیاسی را به تباهی کشاند ؛ هنگامی است که حکمرانان فرمان بدهند؛ اما حاضر نباشند که نقد و نصیحت مصلحان جامعه را بشنوند ۰

🍃در خطبه ۲۰۷ نهج البلاغه امام علی می فرماید :
🔹من ناخوش دارم که در پندار شما چنین آید که من خواهان ثنا و ستایشم؛
نخواهم که مرا بزرگ انگارید ؛ زیرا هر که شنیدن حق بر او گران آید و راه اندرز و نصیحت را ببندد ؛ عمل کردن بر حق و رفتار بر اساس عدالت بر او گران خواهد بود ( بلای عظیمی که مقامات جمهوری اسلامی بدان مبتلا شده اند )

🔹در ادامه امام می فرمایند :
با من از گفتن حق هرگز باز نیستید؛ زیرا من در نظر خودم بزرگتر از آن نیستم که مرتکب خطا نشوم
باورتان می‌شود این سخن امام علی است که به هنگام پای نهادن به عرصه قدرت ؛ شفاف و صادقانه بجای فریب مردم بنام دیانت ؛ می‌فرمایند که این عرصه چنان است که اگر چشم نظارت و نصیحت مردم در آن باز نباشد؛ حتی پای روح بزرگی همچون علی نیز ممکن است در آن وادی بلغزد.

🔹وقتی به چنین جملاتی در نهج البلاغه برخورد می کنم ؛ دوست دارم به همه مقامات این کشور که باسوء استفاده از باورهای مردم ؛ زندگی آنها را جهنم کرده اند بگویم
دیگر سوال اصلی مردم این نیست که خدا وجود دارد و یا ندارد ؛ بلکه آنها می پرسند ؛ با قبول بودن خدا ؛ شما مقامات کشور با خدا چه نسبتی دارید ؟ آیا در عمل ذره‌ای شرم از خداوند در وجودتان موجود است ؟؟

🔹از سوی دیگر ؛ لاف علی علی گویانتان به عرش می‌رسد؛ اما سوال این است که آیا در عمل ذره ای رفتارتان شبیه علی (ع) هست ؟

🔹در خطبه ۲۱۵ نهج البلاغه ترجمه عبدالمحمد آیتی؛ امام می‌فرماید:
به خدا سوگند ؛ اگر شب را تا بامداد بر بستری از خارهای سخت بیدار بمانم ؛ یا به زنجیر بسته شده و بر روی زمین کشانندم ؛ مرا دوست داشتنی‌تر از آن است که در روز قیامت به دیدار خدا و پیامبرش روم ؛ در حالیکه به یکی از بندگانش ستمی کرده باشم و یا پشیزی از مال مردم را غصب گرفته باشم

🔹 ای کسانی که فقط در عالم حرف از اسلام دم می‌زنید ؛ کاش کوشی شنوا داشتید و از اسب تکبر و لج بازی پایین می آمدید ۰ نمی‌دانم چگونه با شنیدن چنین عباراتی همچنان طبل پیروی از علی را می‌کوبید در حالیکه سالهاست دهها میلیون انسان را به گروگان گرفته‌اید و زندگی‌شان را تباه کرده اید!!

@kanoon_neshan
زمامدارانی که عاشق شده اند 🫣

#دكتر_ناصر_مهدوي

✍️عشق متاع گرانبهایی است؛ اما همیشه با خود روشنی و گرمی نمی آورد و روح را تازه و با طراوت نمی‌کند. بلکه برعکس؛ عشق گاهی چشم باطن را کور و گوش درون را کر می کند۰

🌾 عشق تنها و تنها هنگامی که معطوف به حقیقت و یا زیبایی و یا فضیلت باشد موجب فربهی جان می‌گردد و به نفس آدمی ارزش می‌بخشید۰
اما وقتی کسی عاشق منصب؛ جاه و جلال ظاهری و مال و منال دنیوی می‌گردد و همه هستی خود را به پای آن می‌ریزد؛ چنین انسانی خود را در پیکار زندگی می‌بازد و در عین برخورداری از مکنت و قدرت ظاهری؛ در درون کور و نابینا شده؛ حقیقت را نمی‌بیند.
شاید به این دلیل است که مولانا می گوید؛؛
🍃عشق‌هایی کز پی رنگی بود
عشق نبود عاقبت ننگی بود🍃

🌾باری ؛ اگر کسی به لحاظ فردی؛ دچار عشق‌های سطحی و بیمارگونه شود؛ ممکن است فقط خود را بیازارد و دود نابینایی باطنی‌اش کمتر در چشم دیگران فرو رود؛ اما دریغ از هنگامی که حاکمی؛ دولتمردی و زمامداری؛ به عشق آنهم عشق جاه و منصب؛ عشق غرور و خودپسندی گرفتار شود و با چشمانی تمام بسته فرمانروایی کند۰
در این صورت باید گفت وای به حال آن ملت؛ ملتی که حاکمانش عاشق شده‌اند؛ عاشق زر و زیور؛ عاشق جاه و قدرت و به چیزی جز لذت و کامجویی نمی‌اندیشند ۰

🌾تعجب نکنید اگر بگویم؛ بیشترین رنج و آسیب‌هایی که بر آدمیان فرود آمده است؛ نه از طریق حادثه سیل و زلزله؛ بیماری وبا و طاعون و عوامل طبیعی؛ بلکه از سوی انسان‌هایی بوده که به جهت مستی و ظلمت باطن؛ به هیولایی سرد تبدیل می‌شوند و با بی‌رحمی و شقاوت میان مردم فرمانروایی می‌کنند.
برای کسی که باطنش کور شود؛ فرق نمی کند کسی را که تازیانه می زند سنگ است یا انسان 😰
اراسموس؛ یکی از پایه‌گذاران دوران مدرن؛ در وصف شهریاران آهن دل می‌نویسد: ویژگی مهم این جماعت عبارتند از؛ بی‌اطلاعی از قوانین زندگی؛ دشمنی با مصالح عمومی؛ گرفتاری در دام امتیازات شخصی و فرو‌رفتن در اندیشه کسب لذت‌های دنیوی؛ دشمنی با دانش و حقیقت و متنفر از آزادی؛ ستیز با حقیقت‌جویی؛ بی‌توجهی به خوشبختی مردم و مملکت و بی‌نظمی و قانون‌گریزی؛ مگر قوانینی که حافظ منافع و هوس‌های شخصی آنها باشد(نقل از کتاب جدال قدیم و جدید ص۱۶۷)

🌾وقتی شهریاری به چنین بلای عظیمی مبتلا می‌شود و شوربختانه مردمی در چنگ چنین حکمرانانی اسیر می‌شوند؛ آنگاه باید سرها را بریده ببینید ( از کودک ۱۰ ساله تا دختران و پسران بی‌گناه ) آنهم بی‌جرم و بی‌جنایت.
از دوران حکمرانی امام علی تا عصر مدرن؛ بیشتر مصلحان اجتماعی هشدار داده‌اند که آفت مستی و گزندگی قدرت را تنها و تنها با نقد و نظارت و حق اعتراض می‌توان درمان کرد و شهریارانی که چشم نظارت را کور می کنند خود نیز کور می‌شوند و مصیبت ببار می‌آورند.

🌾اما افسوس که ما این واقعیت را از همان روزهای نخست انقلاب اسلامی در نیافتیم و اکنون به دام زمامدارانی افتاده‌ایم که عاشق شده‌اند.

🌾اما ؛؛؛؛ نه عاشق خدا؛ نه عاشق مردم؛ نه عاشق عدالت 😩😩
بله عاشق قدرت؛؛؛؛ عاشق سیم و زر؛ عاشق نفس سرکش اماره خویش!
به‌همین سبب چشمان این جماعت نمی‌بیند و گوششان نیز نمی‌شنود.
اما با همه این دردهای سنگینی که بر دل نشسته؛ به گفته حافظ

🍃رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند 😰
چنان نماند چنین نیز نخواهد ماند🍃

#نشان‌را‌دنبال‌کنید
@kanoon_neshan
نفرین بر این بازی مار پله

#دكتر_ناصر_مهدوي

✍️برای تجربه یک زندگی شاد و سالم؛ کافی نیست که آدمی فقط از عقل و اخلاقی انسانی برخوردار باشد. علاوه بر این دو حقیقت ناب؛ بنظر می‌رسد زیستن در یک جامعه سالم و ‌نیز داشتن شانس و اقبال و پیروزی در بازی مار پله نیز شرط دیگری برای دست‌یابی به زندگی شرافتمندانه است؛ چیزی که ما ایرانیان از آن محروم بوده‌ایم.

🍂از شانس و بخت بد؛ ایرانیان قرنهاست که در جامعه‌ای استبداد زده و ناسالم زندگی می‌کنند و هر‌گاه تلاش کرده‌اند تا از وضع اسفبار زندگی رها شوند؛ ماری دهان باز کرده و آنها را در حسرت رسیدن به آرزوهایشان باقی گذاشته است ۰
🍂در همان سال‌های نه چندان دور ؛ مردم ایران برای رهایی از رنج‌های دردآور زندگی و برای محدود کردن قدرت شاهان فاسد قاجار؛ انقلاب مشروطیت را با هزاران خون جگر به راه انداختند و تا مرز پیروزی بر بی‌قانونی؛ تبعیض و نابرابری پیش رفتند. اما ناگهان مار گزنده استعمار روس و انگلیس به همراه اختلافات درونی مشروطه طلبان و حیله‌های شاهان و برخی روحانیون مرتجع؛ زهر خود را ریخته و ملت را در چشیدن مزه آزادی و عدالت ناکام گذاشتند.

🍂پس از شکست مشروطیت؛ استبداد همچنان استمرار پیدا کرد و پیکر جراحت دیده مردم ایران درمانی اساسی پیدا نکرد نهاد۰
پایداری و دلیری بسیاری از مردمی که نا امید نشده بودند و در جستجوی زندگی
آزاد و شاد بودند؛ سبب شد انقلاب دیگری از راه برسد و اتحادی تازه برای ستاندن قدرت از کف حکمرانان بی‌کفایت فراهم آورد؛ تا بلکه حکومت با نقد و نظارت مردم همراه شود و دست تعدی بالانشینان از تجاوز به حقوق ملت کوتاه گردد.

🍂اما پس از پیروزی انقلاب۵۷‌؛ به‌تدریج عهد و پیمانهای اولیه زمامداران فراموش شد و کسانی که مدعی بودند خادم ملت هستند؛ خود را مالک و صاحب ملت انگاشتند. یعنی مردم تا به خود آمدند در‌یافتند که در بازی مار پله روزگار؛ باز هم گرفتار شده‌اند و حاکمان بر تخت صدارت نشسته و با ملت بیگانه شده‌اند.
🍂آری؛ در این آخرین بازی سیاست؛ مردم نه تنها به آرزوهایشان نرسیدند که از قضا در شیوه حکمرانی هزار سال به عقب رانده شدند۰

🍂ناگهان همه ما عقب‌گرد
زدیم آن‌هم به گذشته‌های دور اما نه به دوره شاه اسماعیل‌صفوی؛ نه شاه عباس‌صفوی نه شاهان قاجار بلکه به دورانی بسیار دورتر و بسیار تلخ‌تر ؛؛

🍂عقب‌گردی به قرن دهم میلادی؛ همان دورانی که از آن به دوران تاریک قرون وسطی نام برده می‌شود ۰
دوران تسلط مطلق کلسیا بر زندگی و بر افکار و حریم خصوصی مردم ۰ دورانی که حق و باطل را عقل تعیین نمی‌کرد؛ خوب و بد؛ با ترازوی اخلاق شناخته نمیشد. پاپ صاحب ولایت مطلقه بود و حق و باطل چیزی بود که جناب پاپ تعیین می‌فرمود و هرکه مخالف اراده پاپ بود از زندگی ساقط می شد ۰

🍂در کتاب جدال قدیم‌و‌جدید نوشته سیدجوادطباطبایی می‌خوانیم:
هیچ کس در مقامی نیست که قیدی بر احکام پاپ وارد کند؛ اما او می تواند احکام هر کس دیگری را تغییر دهد ( ص ۲۶۹ ) همچنین می‌نویسد :
هیچ مقامی حق ندارد پاپ را محاکمه کند زیرا پاپ از هرگونه پاسخ دهی مبراست ۰ او بالاتر از هر قانونی است و به طور کامل حاکمیت فائقه دارد ( ص ۲۷۲ )

🍂به نظر می رسد این تعابیر با آنچه در ایران رخ می‌داد بسیار شبیه به هم بودند با این تفاوت که نام آن مدیریت قرون وسطی بود و نام این مدیریت اسلامی ۰
به سبب چنین وضعیت نگران کننده‌ای و به جهت ناتوانی حکمرانان در حل مشکلات عمومی؛ زندگی مردم هر روز سخت‌تر شد؛ معضلاتی چون گرانی؛ بیکاری؛ مواد مخدر و اعتیاد؛ مشکل مسکن و درمان عمومی؛ ضعف‌های نظام آموزشی؛ بی‌ارزش شدن پول ملی؛ آلودگی هوا و خشکی رودخانه‌ها و دهها مشکل دیگر؛ امان از روزگارشان برید و بلاخره آنها را برای اعتراض به خیابان‌ها کشاند ۰
🍂تصور کنید ملتی آگاه و دردمند؛ خودشان در قرن بیست و یکم حضور داشته باشند اما زمامدارانشان با شیوه قرن دهم میلادی یعنی بیش از هزار سال پیش؛ بر جامعه مدیریت کنند.
با چنین وضعی، طبیعی است که مشکلات عمومی حل نشود و غم‌های طاقت‌فرسا؛ زندگی همگان را تهدید کند

🍂اکنون این شکاف بین دولت و ملت باعث بوجود آمدن هزاران دردسر و رنج برای همگان گشته و آنان را وادار کرده با خون خود به‌دنبال تحقق زندگی سالم ؛ عادلانه و سالم باشند۰

🍃آری ؛ این مردم مظلوم نه اغتشاشگرند و نه برانداز ؛ آنها فقط طالب زندگی آرام و آزاد هستند ۰ چیزی که قرنها در حسرت آن سوخته اند🍃
جهان زیستگاه است نه کشتارگاه

#دكتر_ناصر_مهدوي

✍️دریغ که هرگز بخت با ما یار نبوده که تخت مدیریت کشور را افرادی تصاحب کنند که قدرت سیاسی را وسیله‌ای برای تحقق عدالت و دفاع از حقوق مردم بدانند ۰ چه در گذشته و چه اکنون ؛ هر که از راه رسیده و سوار بر اسب سرکش قدرت شده ؛ کامجویی خود را بر کاستن از درد و رنج مردم ترجیح داده و صدای ستایشگران را بلند و سرب در حنجره مخالفان خود ریخته است ۰
🌾از بودا متنی می‌خواندم که نوشته بود : من به نزد شما آمده‌ام که بار سنگین رنج‌هایتان را بر دوش کشم ۰ من باید به هر قیمتی بار محنت همه موجودات را بر دوش کشم ۰ من عهد کرده‌ام که همه موجودات را نجات دهم ؛ می دانید چرا به انسانها عشق می ورزم ؟ زیرا از هوس‌ها و امیال خود پیروی نمی‌کنم ، تقلا نمی‌کنم تا فقط خود را راضی نگه‌دارم ؛ هدف زندگیم تنها رهایی خودم نیست ۰
🌾قلب من برای من است اما سایر انسانها نیز در آن جای دارند و به همه مهر می‌ورزم ۰ من نجات خود را در بختیاری همه انسانها می‌دانم ۰ من باید آدمیان را از پرتگاه هولناک زندگی پس بکشم ۰ من باید پیام آور رهایی از درد‌ها و محنت‌ها باشم و باید به تنهایی دست به گریبان رنج‌های انسان‌ها باشم و از پریشان حالی آنها بکاهم ۰ ( بخشی از کتاب از جوامع ابتدایی تا ذن ص ۸۰ )
🌾 مولانای عزیز می گوید؛؛
🍃کار مردان روشنی و گرمی است
کار دونان حیله و بی‌شرمی است🍃

🌾صد دریغ که ما از گذشته‌های دور در حسرت کارگزارانی بوده‌ایم که بجای داشتن قلب‌های مهربان ؛ از جانهای تلخ برخوردار و بجای بهره‌مندی از عقل‌های فروزان ؛ اسیر مغزهای زنگ زده بوده‌اند ۰ به همین سبب مزه شیرین زندگی را نچشیدیم و دست نوازشگری که بخواهد از بار سنگین اندوهمان بکاهد را ندیدیم ۰
چقدر این بیت درخشان حافظ با نجواهای بودا همدلانه است که می گوید؛؛
🍃مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست🍃

🌾 آری هر خطایی ممکن است بخشوده شود الا خطایی که به سبب آن دلی شکسته شود ؛ یا انسان بی گناهی آزار ببیند و یا صاحب حقی از حقوق خود محروم گردد ۰
من در سراسر عمرم از هیچ روحانی محترمی نشنیدم که بر سر منبر وعظ و خطابه به مردم بگوید که پیامبر آمده تا از رنج مردم بکاهد و به خانه‌های مردم شادی ببرد ۰ هر چه شنیدم بیشتر از محاربه و قصاص و تبری و ستیز با مخالفان دین و خدا بود ۰ می دانید چرا ؟
🌾چون مفاهیمی همچون عشق ؛ فداکاری ؛ اصلاح و چاره سازی در اندیشه آنان متاعی بسیار نایاب و گرانبها بود و معلم‌های دینی ما هرگز و هرگز درس ندادند که درد دیگری را داشته باشیم و به همه انسانها مهر بورزیم ۰ برای همین برخی از مقامات از مرگ دیگران خشنود می شوند و از دستگاه قضا می خواهند که عجله کند و باز هم نفس بگیرد ؛ این یعنی بحران، بحران اخلاقی که خود را بر همه ترجیح می دهیم و بحران سیاسی که بجای بهره‌مندی از خرد ؛ راه حل‌های غلط را تکرار می کنیم ۰ در تاریخ ما تا دلتان بخواهد شاه اسماعیل و شاه عباس و ناصرالدین شاه و هزاران انسان آهن دل داشته‌ایم ؛ اما در همه تاریخ سوختیم از حسرت همنشینی با مردان بزرگی چون علی( ع) و همچون بودا که حاضر بودند خودشان درد بکشند ؛ بار سنگین رنج‌های بزرگ را بر دوش گیرند ؛ اما مردم شب‌ها آسوده سر بر بالین گذارند و صبح‌ها با امید از خواب برخیزند ۰
🌾ما همیشه به‌دنبال آرزوهایمان دویده‌ایم ولی هرگز به آنها نرسیده‌ایم

🍃خسته‌ام از این کویر ؛ این کویر سرد و پیر
این هبوط بی دلیل ؛ این سقوط ناگزیر
ای مسافر غریب در دیار خویشتن
با تو آشنا شدم با تو در همین مسیر
این تویی در آن‌ طرف پشت میله‌ها رها
این منم در این طرف پشت میله‌ها اسیر
دست خسته مرا مثل کودکی بگیر
با خودت مرا ببر ؛ خسته‌ام از این کویر

#نشان‌
پنج گنج سلوک در آیین بودا

#دكتر_ناصر_مهدوي

✍️پیروان آیین بودا بر این باورند که تولد؛ بیماری؛کهنسالی و مرگ سراسر رنج است و در یک کلام زندگی این جهانی آمیخته به رنج است
اما اینگونه نیست که همگان به یکسان به رنج زندگی مبتلا باشد.
🌾افرادی هستند که می‌توانند با همت و زحمت بسیار؛ وقت خود را به درستی صرف کنند تا بخت رهایی از رنج را به دست آورند به شرط آنکه در نخستین گام‌های سلوک ؛ پنج اصل مهم را در زندگي خود بکار برند و با مراقبت تمام آنها را انجام دهند ۰

🔹اصل نخست :
پرهیز از دروغ و پرهیز از بکار بردن عباراتی که واقعیت را وارونه نشان دهد ۰
پیروان آیین بودا همچون سایر ادیان و مکتب‌های معنوی اعتقاد دارند ؛ زبانی که دروغ می گوید ؛ پرده از جانی بر می‌دارد که تاریکی و ظلمت آن را فرا گرفته و چنین شخصی از رشد و بلوغ اخلاقی وا مانده است ۰ زبان که به دروغ ووناسزا آلوده باشد در حقیقت لگد بر اعتبار خود می زند ۰

🔹اصل دوم :
پرهیز از کامجویی و لذت طلبی‌های غیرضروری است که آدمی را در بند وسوسه های درون اسیر می‌کند و عملا راه فربه کردن باطن را مسدود می‌سازد.
هوس‌های غیر ضروری و گاهی غیرطبیعی ؛ سم پنهانی است که جان را ذره ذره مسموم می‌کند و ریشه آدمی را می‌سوزاند

🔹اصل سوم :
نخواستن آنچه شایسته آن نیستی ؛ یعنی تشخیص اخلاقی آنچه که متعلق به تو نیست ؛ همانند چشم دوختن به مال دیگران ؛ زیاده روی های جنسی و تکیه بر منصب و قدرتی که لایق تصاحب آن نیستی ۰ به نظر می رسد ارزنده‌ترین انسانها همانهایی هستند که مرز و محدودیت‌های خود را می‌دانند و با وجدانی آگاه می‌پذیرند که کدام نقش زندگی متعلق به آنهاست و چه وظایفی را باید بر عهده گیرند و از کدام جاذبه‌هایی که مستحق آن نیستند پرهیز کنند ۰ از نگاه پیروان آیین بودا و بسیاری از مکتب های معنوی ؛ کسانی که چشم طمع بر آنچه لایق و شایسته آن نیستند بویژه در حوزه قدرت سیاسی و منصب‌های دنیوی می‌دوزند باید آنها را دزدان حقوق مردم دانست و باور کرد که برای دست‌یابی به متاعی ارزان ؛ چوب حراج به جان خود زده‌اند

🔹اصل چهارم :
پرهیز از نوشیدن شراب و تجربه مستی و هر آنچه موجب بی‌خبری آدمی می شود ۰ مانند مستی جاه طلبی ؛ مستی زیاده خواهی ؛ مستی زراندوزی ؛ مستی شهرت و نام و ؛؛؛ ۰ زیرا چنین مستی‌های غم‌افزایی عمر گرامی را هدر می‌دهند بی آنکه آدمی احساس و اندیشه خویش را به خوبی تربیت کرده باشد ۰ چنین غفلتی از خویش ؛ چه در طول زندگی و چه به هنگام مرگ هزاران رنج و محنت را بر سر آدمی خراب می‌کنند

🔹اصل پنجم :
پرهیز از ویران کردن زندگی دیگران ؛ پرهیز از آزار انسانها و هر موجود زنده دیگری ؛ خود‌داری از تباه کردن عمر انسانها و دوری از ایجاد غم و ناامیدی در ذهن و زندگی آدمیان ۰

🍃دوستانی که با گوهر ادیان زنده جهان آشنا هستند خوب می‌‌دانند که مهم‌ترین نشانه شایستگی و والایی یک انسان از نگاه آیین‌های معنوی ؛ رفتار نرم و محبت آمیز آدمی با همه انسانهاست ۰ یعنی کسی می تواند نام انسان را بر پیشانی خود بنویسد که غمخوار مردم باشد و رساندن رنج و اندوه به آنها کاملا پرهیز کند ۰ دلی که دیگران را می آزارد ؛ سرد و تاریک است و بوی جهنم می دهد حتی اگر روز و شبش با عبادت و ریاضت سپری شده باشد ۰ شاید به همین سبب هم باشد که حافظ عزیز می گوید :
🍃مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
🍃که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست

#نشان‌را‌دنبال‌کنید
ماهی از سر گنده گردد نی ز دم

#دكتر_ناصر_مهدوي

✍️غم‌های بسیاری که روح را ضعیف و ناتوان می سازد؛ برخاسته از خطای عظیمی است که در اثر آن؛ آدمی راه را با بی‌راهه اشتباه می‌گیرد و تا به خود می‌آید؛ معلوم می‌شود که فرصت‌های بسیاری را از دست داده و بجای آن؛ علف هرز حسرت در باغ زندگی رویانده است
بودا برای یکی از پیروان خود مثالی می‌زند که با عنوان تمثیل-حاله-معروف است ۰
⚡️می‌گوید: مردی را تصور کنید که در کنار ساحلی پر از بیم و هراس با موج های سنگین ایستاده و با خطر مرگ روبروست ۰ اما آن سوی آب‌های خروشان؛ ساحلی است آرام و دلنشین که عاری از ترس و اضطراب است و آرامش و صفا در آن جاری است. در این هنگام مردی که این‌سو ایستاده قایقی می‌سازد تا بوسیله آن به‌سوی دیگر ساحل برسد. اما پس از رسیدن؛ بجای خرسندی و شادمانی از لحظه نجات و رهایی و بهره‌مندی از زندگی آرام و شاد؛ چشم به همان قایق می‌دوزد و به خیال آنکه سود و خوشبختی در این وسیله است؛ آن را بر سر می‌گذارد و به قایق عشق می‌ورزد۰ به این ترتيب با توهم ذهنی و فریب نفسانی؛ وسیله را بجای هدف می‌نشاند و چشم بر زیبایی‌های لطیف زندگی می‌بندد. یعنی به آنچه باید از آن بگذرد خیره می‌شود و به آنچه باید عشق بورزد و از آن آرامش گیرد؛ بی‌اهمیت می‌گذرد ۰
⚡️آری ؛ این تمثیل حکایت دردناک بسیاری از انسان‌هایی است که در زندگی رنج می‌کشند و طعم لذت بخش آن را کمتر احساس می‌کنند؛ زیرا پولی که برای رفع نیاز است؛ همچون خدا پرستیده می‌شود. علم و هنری که به منظور کشف بهتر راه‌های زندگی خوب است به عرصه کاسبی و خودپسندی بدل می‌شود و دینی که جوهر اصلی آن تقویت انگیزه‌های اخلاق است؛ عاملی برای تحقیر و به بند کشیدن انسان و کاسبی روحانیان می‌گردد.
⚡️پرسش اصلی اینجاست؛ این آفت غم‌انگیز از کجا سر در می‌آورد و نقطه شروع آن کجاست؟
⚡️مولانا می گوید :
🍃نفس اول راند بر نفس دوم
ماهی از سر گنده گردد نی ز دُم🍃

⚡️به باور اینجانب این حکومت‌ها هستند که وقتی خودشان بی‌راهه می‌روند؛ با امکانات عظیم تبلیغاتی که در اختیار دارند به مردم نیز آدرس غلط می‌دهند و زندگی عمومی را با دردسرها و موانع بسیاری روبرو می کنند.

⚡️نزدیک به سه قرن است که حکیمان سیاست شناس بر اين باورند که اساسا حکمرانی یک قرارداد اجتماعی است که بر اساس آن حاکمان فقط حق نمایندگی مردم را بر عهده دارند؛ وظیفه‌ای جز تامین زندگی مطلوب و عادلانه برای مردم برای آنها نوشته نشده است.
⚡️به عبارت دیگر هدف زمامداری برقراری نظم و عدالت و تامین حقوق اساسی افراد جامعه و رفع ظلم از زندگی آنان است و سایر وظایف حاکم در برابر این هدف ارجمند؛ فرعی و حاشیه‌ای است. اما در یک جامعه استبداد زده؛ زمامداران بجای آنکه به مردم کمک کنند تا از آشوب و نگرانی زندگی کاسته و عمر آدمیان با آهنگ امید و شادمانی نواخته شود؛ به گفته بودا ؛ نفس به دست آوردن منصب و صدارت برایشان مقدس و شیرین می‌شود و این دلباختگان به قدرت؛ قایق سیاست را مانند خدا می‌پرستند و بر سر می‌گذارند و چنان شیفته قدرت می‌شوند که بحث انسانیت و اخلاق را به تدریج فراموش می‌کنند.
آری ؛؛ آنهایی که روزی ادعا داشتند به جنگ هیولا آمده‌اند؛ خود هیولا می‌شوند.
⚡️از اینجا به بعد منفعت شخصی بجای عدالت جمعی می‌نشنیند و کم‌کم حقوق مردم زیر پا گذاشته شده و بستر نابرابری و تبعض و احساس نا امنی از راه می‌رسد. در این فضای تاریک و دلهره‌آور است که مردم به آینده خود بدبین می‌شوند و به ناچار برای رهایی از ترس فقر و تهیدستی؛ به پول و مال توجه بیش از حدی می‌ورزند و البته علم و هنر خویش را نیز درجهت کاسبی و کسب لذت‌های حقیر بکار می‌برند.
⚡️در چنین فضایی هم دین؛ هم عرفان؛ هم مولانا و هم حافظ فروشی می‌شود.
اینگونه است که راه زندگی خوب؛ زندگی کم‌تنش؛ کم‌اضطراب به تدریج ناهموار شده و کشمکش و نزاع به عمق روابط انسانی رخنه می‌کند و معشوق‌های مرده بجای عشق‌های دل‌انگیزه زنده؛ دل‌ها را می‌رباید و فضای زندگی را شبیه قبرستانی تاریک می‌ کند. همه شب و روز می‌دوند تا زنده بمانند بی آنکه از زندگی لذت ببرند ۰
⚡️شاید برای جلوگیری از چنین سرنوشت شومی است که امام علی می‌فرماید؛ در جامعه‌ای که چشم عدالت کور شود؛ مردم در همه جنبه‌های زندگی طغیان می‌کنند و عملا زندگی به جهنمی پر از ناآرامی و اندوه بدل می‌شود.
⚡️برای پرهیز از اینگونه پیامدهای تلخ ؛ هیچ چاره‌ای جز تاسیس ساختار عادلانه سیاسی و نصب آزادانه زمامداران شایسته از طرف مردم آنهم به طور موقت نیست. چرا که با نظارتِ مردم، قدرت حاکم محدود و از امکان فساد سیاسی کاسته می شود و عملا رسیدن به ساحل زندگی سالم مهم تر از پرستش قدرت و سوء استفاده از آن می گردد ۰

#نشان‌
امام علی(ع):
استبداد؛ روح آدمی را تباه می‌کند
.

#دكتر_ناصر_مهدوي

✍️شاید تاکنون چند بار این کلام زیبای امام علی را مشاهده کرده باشید که می‌گوید؛ مَن اِستَبَدَّ بِرأيِهِ هَلَک؛ کسی که با تبختر و تکبر فقط به رای و نظر خود اهمیت دهد و اندیشه و نظر دیگران را در عمل به هیچ شمارد؛ بی‌تردید هلاک می‌شود و زندگیش نیز تباه می‌گردد.
🔹انسانی که اسیر چنین آفتی می شود ؛ نه تنها رویدادهای جهان را کج می فهمد ؛ در باره خودش نیر دچار توهم و درک غلطی می‌شود. بدلیل همین ذهنیت منفی ؛ ضمن آنکه به دیگران آسیب می رساند ؛ روح خود را نیز ویران می‌کند و عمری را در اضطراب و تنش بسر می‌برد.
🔹 انسان مستبد ؛ از یک سوی خود را به درستی نمی‌شناسد؛ زیرا از محدودیت عقل بشری در شناخت واقعیت خبر ندارد و ساده لوحانه آنچه را که حقیقت نیست؛ حقیقت می‌پندارد و از سوی دیگر ؛ قدر و قیمت عقل دیگران را نیز نمی‌داند و از موهبت مشورت و شنیدن صداهای متفاوت هم بی‌خبر است۰
🔹آری؛ درست است که عقل محدودیت دارد و گاهی نیز ممکن است دچار خطا شود؛ اما برای کاستن از لغزش عقل هم باید از همان عقل کمک گرفت و به سراغ عقل دیگر انسانهای گرامی رفت۰ کسی که در تصمیم‌گیریهای بزرگ پنجره افکار خود را به روی دیگران می‌گشاید ؛ اولا از طریق نعمت گرانبهای مشورت؛ پی به اشتباهات خود می‌برد و بر او روشن می‌شود که چگونه گرفتار خطای ذهنی شده و ثانیا در اثر احترام به عقل دیگران؛ در می‌یابد که برای زندگی مطلوب کدام راه حل‌ها مناسب‌تر است و بهترین روش برای عبور از بحران کدام است۰
🔹شخصیت مستبد مدام خطا می‌کند؛ راه را کج می‌رود؛ راه حل‌های غلط ارائه می‌دهد و به دلیل آفت تکبر ؛ روش‌های نادرست خود را آنقدر تکرار می‌کند که زندگی را لبریز از مشکلات بسیار می‌کند و آن را به نابودی می‌کشاند.
🔹به همین سبب امام علی می فرماید : مَن اِستقبَل وُجوه الاراء عَرف مَواقِع الخطا ؛ ( حکمت ۱۶۴ )
کسی که فروتنانه به آراء خردمندان اهمیت می‌دهد؛ خطای پنهان ذهنی خود را می‌شناسد و در تصمیم‌گیری کمتر اشتباه می‌کند.
🔹اما افسوس که روح مستبد به این حرف‌ها اهمیت نمی‌دهد و اصرار می‌ورزد که همچنان باچشمان بسته و گوش‌های سنگین راه نادرست خود را ادامه دهد ۰ روحی که با استبداد مسموم شده باشد ؛ جز محتویات ذهنی خویش به هیچ اندیشه و معرفتی باور نمی کند ۰
🔹علاوه بر حوزه دانش و معرفت؛ به لحاظ احساسی نیز انسان مستبد مانند چوب خشکی است که به غم و شادی دیگران اهمیت نمی‌هد و چون اسیر آفت بزرگی به‌نام تبعیض شده؛ نسبت به رنج و اندوه سایرین بی‌اعتنایی می‌ورزد. قلب انسان مستبد از شور و عشق خالی است و همچون سنگی سخت؛ تهی از احساس زیبای همدلی و دلسوزی می شود ۰ فرزانگان می‌گویند قلب من؛ قلب من است اما همه انسانها در آن جای دارند اما مستبد چون گرفتار تبعض هست و برای خود به ناحق امتیازهایی قائل است که دیگران را فاقد آن می داند ؛ می‌گوید؛ قلب من؛قلب من است و فقط مال من است و هیچ‌کس در آن راه ندارد۰
🔹من به خودم و دوستانم؛ خویشاوندان و نزدیکانم توجه می کنم؛ به خودم می رسم؛ راحتی و آسایش خودم مهم است؛ از خودم مراقبت می‌کنم و نگران غم و اندوه؛ فقر و تنگدستی هیچکس نیستم ۰
🔹اگر عشق و شفقت و مهربانی موجب روشنایی دل می‌گردد؛ قلب مستبد چون از عشق و مهربانی خالی است تاریک‌ترین و سرد‌ترین قلب‌ها در میان همه جانداران است . یک انسان مستبد سایر آدمیان را هم‌چون موریانه می‌بیند و رنج هیچ انسانی را احساس نمی‌کند
🔹به این معنایی که بیان شد هم؛ مستبد با روشهای متکبرانه‌اش زندگی خود را تباه می‌کند و اگر قدرت داشته باشد شادی و خشنودی را از زندگی همه انسانها می رباید ۰
🔹به توضیحی که گذشت ؛ معلوم می شود از نگاه امام علی(ع)؛؛ بختیار کسانی هستند که روی زمین فروتنانه زندگی می‌کنند و به دیگران عشق می‌ورزند و صد البته شوربخت و بی‌فروغ آنانی هستند که در خواب تکبر فرو رفته و با بیماری استبداد؛ شب و روز تلخی را سپری می‌کنند ۰

🍃 پس دعا می کنیم که خدایا ما را دچار بیماری مهلک استبداد مفرما🍃

#نشان‌