🔴ای حاکم، وظیفه تو برقراری عدالت و محو فقر از چهره جامعه است نه کشورگشایی
روزی مأمون با خوشحالی به محضر امام رضا(ع) آمد و نامه ای را خواند که در آن نامه از پیروزی لشگرش، و فتح یکی از بلاد کابل، سخن به میان آمده بود.
امام به او گفت: آیا فتح یکی از شهرهای مشرکان، تو را خوشحال کرده است؟
مأمون: آیا چنین فتحی مایه شادی نیست؟
✅امام: در مورد امت محمد(ص) و مسئولیت زمامداری که خداوند آن را در اختیارت نهاده، از خدا بترس!
«فانک قد ضیعت امور المسلمین، و فوضت ذلک الی غیرک، یحکم فیهم بغیر حکم الله عزوجل...»
همانا تو امور مسلمانان را تباه ساخته ای، حکمرانی را به غیر خود واگذار نموده ای که در میان مسلمانان به غیر حکم خدا حکمرانی میکنند (تو با نصب فرمانداری نالایق و ستمگر، حق مسلمانان بلاد را تباه نموده ای، اکنون به خاطر فتح فلان قریه خوش رقصی میکنی؟) تو در این بلاد نشسته ای ولی ...به مسلمانان مهاجر و انصار، ظلم میشود، به طوری که مدتهاست در فقر و نداری هستند و به آنها ستم می شود، و دسترسی به تو ندارند و کسی به داد آنها نمیرسد، از خدا بترس، و به امور مسلمانان توجه داشته باش!
«اما علمت ان والی المسلمین مثل العمود فی وسط الفسطاط، من اراده اخذه»
آیا نمیدانی که زمامدار مسلمانان مانند ستون وسط خیمه است، که هر کسی در درون خیمه است بخواهد میتواند آن ستون را بگیرد.» تو نیز باید به مسلمانان اینگونه نزدیک باشی، و مردم به تو دسترسی داشته باشند، و شکایتهای خود را به تو برسانند...»
✅ «تو #عدالت را در داخل كشور اسلامی برقرار كن و #فقر و #محروميت را برطرف کن و به مشكلات مردم رسيدگي كن. اين مايه خرسندي و خشنودي يك حاكم مسلمان است، نه كشورگشايی و فتوحات تازه و افزودن بر قلمرو جغرافيایی كشور اسلام، بدون اينكه محتواي اسلام و جوهر دين كه عدالت است، اجرا شده باشد».
📖عيون اخبار الرضا، ج ۲،ص۱۶
مسند امام رضا، ج ۲،ص ۱۴۹و۱۵۲
صفحه رسمی حفظ و نشر آثار و اندیشه های علامه محمدرضا حکیمی:
@allamehhakimi
روزی مأمون با خوشحالی به محضر امام رضا(ع) آمد و نامه ای را خواند که در آن نامه از پیروزی لشگرش، و فتح یکی از بلاد کابل، سخن به میان آمده بود.
امام به او گفت: آیا فتح یکی از شهرهای مشرکان، تو را خوشحال کرده است؟
مأمون: آیا چنین فتحی مایه شادی نیست؟
✅امام: در مورد امت محمد(ص) و مسئولیت زمامداری که خداوند آن را در اختیارت نهاده، از خدا بترس!
«فانک قد ضیعت امور المسلمین، و فوضت ذلک الی غیرک، یحکم فیهم بغیر حکم الله عزوجل...»
همانا تو امور مسلمانان را تباه ساخته ای، حکمرانی را به غیر خود واگذار نموده ای که در میان مسلمانان به غیر حکم خدا حکمرانی میکنند (تو با نصب فرمانداری نالایق و ستمگر، حق مسلمانان بلاد را تباه نموده ای، اکنون به خاطر فتح فلان قریه خوش رقصی میکنی؟) تو در این بلاد نشسته ای ولی ...به مسلمانان مهاجر و انصار، ظلم میشود، به طوری که مدتهاست در فقر و نداری هستند و به آنها ستم می شود، و دسترسی به تو ندارند و کسی به داد آنها نمیرسد، از خدا بترس، و به امور مسلمانان توجه داشته باش!
«اما علمت ان والی المسلمین مثل العمود فی وسط الفسطاط، من اراده اخذه»
آیا نمیدانی که زمامدار مسلمانان مانند ستون وسط خیمه است، که هر کسی در درون خیمه است بخواهد میتواند آن ستون را بگیرد.» تو نیز باید به مسلمانان اینگونه نزدیک باشی، و مردم به تو دسترسی داشته باشند، و شکایتهای خود را به تو برسانند...»
✅ «تو #عدالت را در داخل كشور اسلامی برقرار كن و #فقر و #محروميت را برطرف کن و به مشكلات مردم رسيدگي كن. اين مايه خرسندي و خشنودي يك حاكم مسلمان است، نه كشورگشايی و فتوحات تازه و افزودن بر قلمرو جغرافيایی كشور اسلام، بدون اينكه محتواي اسلام و جوهر دين كه عدالت است، اجرا شده باشد».
📖عيون اخبار الرضا، ج ۲،ص۱۶
مسند امام رضا، ج ۲،ص ۱۴۹و۱۵۲
صفحه رسمی حفظ و نشر آثار و اندیشه های علامه محمدرضا حکیمی:
@allamehhakimi
Forwarded from اصلاح دینی
فقه و زندگی - ۱۱.PDF
399.6 KB
💠 فقه و زندگی - ۱۱
🔹 #امر_به_معروف و #نهی_از_منکر
🔸 برگرفته از آراء یوسف #صانعی
امر به معروف و نهی از منکر بر چیزی بیش از امر و نهی قولی و فعلی، بدون استفاده از زور و #قدرت، دلالت ندارد و هر گونه اعمال #خشونت و ضرب و جرح را نمیتوان تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر، که یک وظیفه ی عمومی است، پذیرفت؛ بلکه باید تحت عناوین دیگری نظیر #تعزیر، انکار منکر، #حدود و... گنجانده شود که از نظر ماهیت و شیوه ی اجرا و احکام و شرایط، با این وظیفه متفاوت است و بخشی از آن، مانند حدود و #تعزیرات، از وظایف #حکومت صالح اسلامی است.
مقتضی اطلاق ادله ی امر به معروف و نهی از منکر از کتاب و سنت و اجماع، عدم شرطیت #عدالت در آمر و ناهی است و هیچ دلیلی هم بر شرطیت وجود ندارد.
⬅️ نیز: فقه و زندگی - ۹ و فقه و زندگی - ۱۰.
🌐 saanei.xyz
☘ @saanei_office
🕊 @eslaah_dini
🔹 #امر_به_معروف و #نهی_از_منکر
🔸 برگرفته از آراء یوسف #صانعی
امر به معروف و نهی از منکر بر چیزی بیش از امر و نهی قولی و فعلی، بدون استفاده از زور و #قدرت، دلالت ندارد و هر گونه اعمال #خشونت و ضرب و جرح را نمیتوان تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر، که یک وظیفه ی عمومی است، پذیرفت؛ بلکه باید تحت عناوین دیگری نظیر #تعزیر، انکار منکر، #حدود و... گنجانده شود که از نظر ماهیت و شیوه ی اجرا و احکام و شرایط، با این وظیفه متفاوت است و بخشی از آن، مانند حدود و #تعزیرات، از وظایف #حکومت صالح اسلامی است.
مقتضی اطلاق ادله ی امر به معروف و نهی از منکر از کتاب و سنت و اجماع، عدم شرطیت #عدالت در آمر و ناهی است و هیچ دلیلی هم بر شرطیت وجود ندارد.
⬅️ نیز: فقه و زندگی - ۹ و فقه و زندگی - ۱۰.
🌐 saanei.xyz
☘ @saanei_office
🕊 @eslaah_dini
[Forwarded from اتچ بات]
#نظرات نوانديشانه فقهي سيد #احمد_قپانچي روحاني شيعه عراقي
#سيد_احمد_قبانچى کیست؟
او متولد ١٩٥٨ در کشور #عراق است. در ١٦ سالگى به حوزه علميه نجف رفته اما پنج سال پس از تحصيل در آن حوزه، مجبور به ترك عراق و هجرت به #ايران شده و ادامه تحصيلاتش را در دو حوزه علميه قم و بيروت تا مدارج عالى ادامه داده است. آيت الله سيد #محمد_باقر_صدر از نخستين اساتيد او در نجف بوده و علامه سيد #محمد_حسين_فضل الله از آخرين اساتيد او در بيروت و اين هر دو در دين شناسىِ متقاوت قبانچى تأثير گذار بوده اند.
🍇1- #حكومت_انساني نه حكومت اسلامي
🖍• قبانچى نگاه اساتيدش در استناد به #روح_عام_قرآن و #حكمت_احكام را توسعه مى دهد و مى گويد :
#روح عام قرآن، با «#نفع_مردم و #سود_جامعه» تعريف مى شود (...وأما ما ينفع الناس فيمكث في الأرض - سوره رعد/ آيه ١٧)
و خواست و #دستور_محورى_خداوند، «#عدالت و #نيكويى» است (إن الله يأمر بالعدل و الإحسان- سوره نحل- آيه ٩٠)؛
آنگاه مى گويد #جامعه_جديد، دريافت ها و تجربه هاى تازه اى از #عدالت دارد و اين جامعه روزگار ماست كه مصاديقِ سود و عدل و نيكويى را تعيين مى كند؛ وقتى انسان جديد با #فهم_خودش به عدالت عمل كرده، همان امر خدا را اطاعت و به روح قرآن عمل كرده حتى اگر تاريخِ پاره اى از #مصداق_هاى_قرآنى را سپرى شده بداند و به آنها عمل نكند.
🖍• احمد قبانچى به صراحت مى گويد #التزام به «ما انزل الله» ايجاب مى كند كه #قوانين_مدنى و #حقوق_بشرى كه مورد احترام و اتفاق جهان امروز است؛ بر تمام #احكام_متضاد با آنها ترجيح داده شود.
از جمله احكامى كه به نظر قبانچى، تاريخ شان سپرى شده، #نابرابرى موجود در متون اسلامى ميان #زن و #مرد و نيز مجازات #ارتداد است.
او شكل كنونى #حجاب در ميان زنان مسلمان را شكلى لزوما اسلامى نمى داند؛ بلكه آن را ميراث صورتى تاريخى مى داند كه زاييده محيطهاى اجتماعىِ عصر پيامبر گرامى اسلام است؛ او به ارتباط پوشش زنان با انضباط جنسى جامعه اسلامى توجه مى كند و مى گويد با تغيير عُرف جامعه، شكل حجاب هم تغيير مى كند.
🖍• قبانچی در کتاب "الله و الانسان" ، از "تجاری شدن دین و علم دینی" گلایه کرده و می گوید:
"متاسفانه تشکیل #حکومت_دینی، مجالی را برای #دنیا_طلبانِ حریص گشود تا به #لباس_رجال_دینی درآمده و به پندار خویش، هم در دنیا صاحب مال و جاه و مقام باشند و هم در آخرت به فوز و سعادت نایل آیند!!!
از همین رو می بینیم در هر شهر و روستایی، یک یا چند #مدرسه_علمیه تشکیل می شود در حالی که در عصر حاضر با وجود این همه رسانه ها مانند کتاب و مجله و تلویزیون و رادیو و تریبون نماز جمعه و... به این مقدار مدرسه علمیه نیاز نیست."
🍇2- #آگاهي به همه #انديشه ها ، راه جلوگيري از #خطا_رفتن است :
قبانچی در #کتاب "الله و الانسان" مي نويسد :
🖍• "اولین چیزی که برای دورماندن از گناه و خطا باید انجام داد؛ آگاهی از #اندیشه_های_دیگران و ادله آن ها و پذیرا بودن جریان ها و مکتب های فکری مختلف اسلامی و غیراسلامی است.
🕴اما متاسفانه ما با این بدعت روبرو هستیم که برخی #فقیهان بدون داشتن دلیل شایسته ای از قرآن و سنت و عقل، مومنین را از آشنایی با اندیشه ها و فلسفه های دیگر منع می کنند و حتی #فتوا به حرمت بعضی کتاب های اسلامی می دهند ، تنها به این خاطر که آن کتاب ها را گمراه کننده می دانند.
🕴ولی این فقیهان با این کار، به جهل و #تعصب در میان پیروان خویش دامن می زنند. به اعتراف خود این فقیهان، هیچ آیه یا روایت حتی ضعیفی وجود ندارد که این فتوا را ثابت کند و مستمسک این فقیهان تنها این است که این گونه کتاب ها عقاید مردم را منحرف می کند....
🕴مشکل این فقیهان از این جا ناشی می شود که #حقیقت را در ملکیت کامل خودشان می دانند و معتقدند اسلامی نیز که پیامبر آورده؛ دقیقا همان چیزی است که خودشان می گویند."
🖍• "آیا تو ( فقيه ) برای دین اسلام از #پیامبر و امامان دلسوزتری؟! حال آن که آن ها خواندن هیچ کتابی را#حرام نکردند خاصه در زمان #حضرت_صادق که کتاب هایی از دیگر تمدن ها و اندیشه ها، به عربی ترجمه می شد و بسیاری از آن کتب سرشار بود از خرافات و اباطیل و اندیشه های غیراسلامی و با این حال هیچ موردی را نمی توان یافت که امام خواندن این کتاب ها را ممنوع و حرام کرده باشد!"
🖍• "ما شیعیان به #وهابیت معترضیم چرا شیعه را متهم به کفر می کنند در حالی که کتاب های ما را نخوانده و با عقاید ما به درستی آشنا نشده اند؟!"
آن گاه این سوال را از فقیهان می پرسد که اگر خود را بر حق می دانند پس چرا پیروان خود را از مواجهه و آشنایی با اندیشه های مخالف پرهیز می دهند؟!
https://t.me/foghaha
https://telegram.me/beshnofekrkon
http://mahsan.rasekhoonblog.com
#نظرات نوانديشانه فقهي سيد #احمد_قپانچي روحاني شيعه عراقي
#سيد_احمد_قبانچى کیست؟
او متولد ١٩٥٨ در کشور #عراق است. در ١٦ سالگى به حوزه علميه نجف رفته اما پنج سال پس از تحصيل در آن حوزه، مجبور به ترك عراق و هجرت به #ايران شده و ادامه تحصيلاتش را در دو حوزه علميه قم و بيروت تا مدارج عالى ادامه داده است. آيت الله سيد #محمد_باقر_صدر از نخستين اساتيد او در نجف بوده و علامه سيد #محمد_حسين_فضل الله از آخرين اساتيد او در بيروت و اين هر دو در دين شناسىِ متقاوت قبانچى تأثير گذار بوده اند.
🍇1- #حكومت_انساني نه حكومت اسلامي
🖍• قبانچى نگاه اساتيدش در استناد به #روح_عام_قرآن و #حكمت_احكام را توسعه مى دهد و مى گويد :
#روح عام قرآن، با «#نفع_مردم و #سود_جامعه» تعريف مى شود (...وأما ما ينفع الناس فيمكث في الأرض - سوره رعد/ آيه ١٧)
و خواست و #دستور_محورى_خداوند، «#عدالت و #نيكويى» است (إن الله يأمر بالعدل و الإحسان- سوره نحل- آيه ٩٠)؛
آنگاه مى گويد #جامعه_جديد، دريافت ها و تجربه هاى تازه اى از #عدالت دارد و اين جامعه روزگار ماست كه مصاديقِ سود و عدل و نيكويى را تعيين مى كند؛ وقتى انسان جديد با #فهم_خودش به عدالت عمل كرده، همان امر خدا را اطاعت و به روح قرآن عمل كرده حتى اگر تاريخِ پاره اى از #مصداق_هاى_قرآنى را سپرى شده بداند و به آنها عمل نكند.
🖍• احمد قبانچى به صراحت مى گويد #التزام به «ما انزل الله» ايجاب مى كند كه #قوانين_مدنى و #حقوق_بشرى كه مورد احترام و اتفاق جهان امروز است؛ بر تمام #احكام_متضاد با آنها ترجيح داده شود.
از جمله احكامى كه به نظر قبانچى، تاريخ شان سپرى شده، #نابرابرى موجود در متون اسلامى ميان #زن و #مرد و نيز مجازات #ارتداد است.
او شكل كنونى #حجاب در ميان زنان مسلمان را شكلى لزوما اسلامى نمى داند؛ بلكه آن را ميراث صورتى تاريخى مى داند كه زاييده محيطهاى اجتماعىِ عصر پيامبر گرامى اسلام است؛ او به ارتباط پوشش زنان با انضباط جنسى جامعه اسلامى توجه مى كند و مى گويد با تغيير عُرف جامعه، شكل حجاب هم تغيير مى كند.
🖍• قبانچی در کتاب "الله و الانسان" ، از "تجاری شدن دین و علم دینی" گلایه کرده و می گوید:
"متاسفانه تشکیل #حکومت_دینی، مجالی را برای #دنیا_طلبانِ حریص گشود تا به #لباس_رجال_دینی درآمده و به پندار خویش، هم در دنیا صاحب مال و جاه و مقام باشند و هم در آخرت به فوز و سعادت نایل آیند!!!
از همین رو می بینیم در هر شهر و روستایی، یک یا چند #مدرسه_علمیه تشکیل می شود در حالی که در عصر حاضر با وجود این همه رسانه ها مانند کتاب و مجله و تلویزیون و رادیو و تریبون نماز جمعه و... به این مقدار مدرسه علمیه نیاز نیست."
🍇2- #آگاهي به همه #انديشه ها ، راه جلوگيري از #خطا_رفتن است :
قبانچی در #کتاب "الله و الانسان" مي نويسد :
🖍• "اولین چیزی که برای دورماندن از گناه و خطا باید انجام داد؛ آگاهی از #اندیشه_های_دیگران و ادله آن ها و پذیرا بودن جریان ها و مکتب های فکری مختلف اسلامی و غیراسلامی است.
🕴اما متاسفانه ما با این بدعت روبرو هستیم که برخی #فقیهان بدون داشتن دلیل شایسته ای از قرآن و سنت و عقل، مومنین را از آشنایی با اندیشه ها و فلسفه های دیگر منع می کنند و حتی #فتوا به حرمت بعضی کتاب های اسلامی می دهند ، تنها به این خاطر که آن کتاب ها را گمراه کننده می دانند.
🕴ولی این فقیهان با این کار، به جهل و #تعصب در میان پیروان خویش دامن می زنند. به اعتراف خود این فقیهان، هیچ آیه یا روایت حتی ضعیفی وجود ندارد که این فتوا را ثابت کند و مستمسک این فقیهان تنها این است که این گونه کتاب ها عقاید مردم را منحرف می کند....
🕴مشکل این فقیهان از این جا ناشی می شود که #حقیقت را در ملکیت کامل خودشان می دانند و معتقدند اسلامی نیز که پیامبر آورده؛ دقیقا همان چیزی است که خودشان می گویند."
🖍• "آیا تو ( فقيه ) برای دین اسلام از #پیامبر و امامان دلسوزتری؟! حال آن که آن ها خواندن هیچ کتابی را#حرام نکردند خاصه در زمان #حضرت_صادق که کتاب هایی از دیگر تمدن ها و اندیشه ها، به عربی ترجمه می شد و بسیاری از آن کتب سرشار بود از خرافات و اباطیل و اندیشه های غیراسلامی و با این حال هیچ موردی را نمی توان یافت که امام خواندن این کتاب ها را ممنوع و حرام کرده باشد!"
🖍• "ما شیعیان به #وهابیت معترضیم چرا شیعه را متهم به کفر می کنند در حالی که کتاب های ما را نخوانده و با عقاید ما به درستی آشنا نشده اند؟!"
آن گاه این سوال را از فقیهان می پرسد که اگر خود را بر حق می دانند پس چرا پیروان خود را از مواجهه و آشنایی با اندیشه های مخالف پرهیز می دهند؟!
https://t.me/foghaha
https://telegram.me/beshnofekrkon
http://mahsan.rasekhoonblog.com
Telegram
#نکته_ها
⭕️ پاسداشت حقوق مخالفان
پاسداشت حقوق همگان جهت برپايى عدالت در حكومت على(ع) چنان بود كه مخالفان وى به راحتى و بدون هرگونه نگرانى مخالفت خود را ابراز مىكردند، و امام هرگز حقوق آنان را محدود نكرد. نمونه بارز اين امر، رفتار امام در برابر مخالفتهاى خوارج است. رفتار نادرست و سخنان زشت و تهديدهاى زننده آنان وى را به عدول از مواضع خود در پاسداشت حقوق همگان حتّى مخالفان نكشاند. ابوعبيد قاسمبن سلّام، عالم بزرگ اهل سنّت در حديث و ادب و فقه، در گذشته به سال ۲۲۴ هجرى، آورده است كه شخصى نزد على(ع) آمد و اظهار كرد كه فلان كس از خوارج تو را سبّ مىنمايد. على(ع) فرمود: تو نيز او را پاسخ ده. گفت: او تو را تهديد به قتل مىكند. فرمود: من در مقابل كسى كه اقدامى براى كشتن من نكرده است، اقدامى نمىكنم. آنگاه فرمود :
«لَهُمْ عَلَيْنَا ثَلاَثٌ: أَنْ لاَ نَمْنَعُهُمُ الْمَسَاجِدَ أَنْ يَذْكُرُوا اللهَ فِيهَا، وَ أَنْ لاَ نَمْنَعُهُمُ الْفَىْءَ مَا دَامَتْ أَيْدِيهِمْ مَعَ أيْدِينَا، وَ أَنْ نُقَاتِلَهُمْ حَتَّى يُقَاتِلُونَا.» الاموال ، ص ۲۹۷
آنان را بر ما سه حق است: آنان را از مساجد كه نام خدا را در آنها بر زبان مىآورند منع نمىكنيم، و آنان را از درآمد عمومى و غنايم تا زمانى كه دستشان همراه ماست محروم نمىسازيم، و تا با ما نجنگند با آنان نمىجنگيم.
#نکته_ها #نهج_البلاغه #عدالت #پاسداشت_حقوق_مخالفان
📍کانال مصطفی دلشاد تهرانی
⭕️ پاسداشت حقوق مخالفان
پاسداشت حقوق همگان جهت برپايى عدالت در حكومت على(ع) چنان بود كه مخالفان وى به راحتى و بدون هرگونه نگرانى مخالفت خود را ابراز مىكردند، و امام هرگز حقوق آنان را محدود نكرد. نمونه بارز اين امر، رفتار امام در برابر مخالفتهاى خوارج است. رفتار نادرست و سخنان زشت و تهديدهاى زننده آنان وى را به عدول از مواضع خود در پاسداشت حقوق همگان حتّى مخالفان نكشاند. ابوعبيد قاسمبن سلّام، عالم بزرگ اهل سنّت در حديث و ادب و فقه، در گذشته به سال ۲۲۴ هجرى، آورده است كه شخصى نزد على(ع) آمد و اظهار كرد كه فلان كس از خوارج تو را سبّ مىنمايد. على(ع) فرمود: تو نيز او را پاسخ ده. گفت: او تو را تهديد به قتل مىكند. فرمود: من در مقابل كسى كه اقدامى براى كشتن من نكرده است، اقدامى نمىكنم. آنگاه فرمود :
«لَهُمْ عَلَيْنَا ثَلاَثٌ: أَنْ لاَ نَمْنَعُهُمُ الْمَسَاجِدَ أَنْ يَذْكُرُوا اللهَ فِيهَا، وَ أَنْ لاَ نَمْنَعُهُمُ الْفَىْءَ مَا دَامَتْ أَيْدِيهِمْ مَعَ أيْدِينَا، وَ أَنْ نُقَاتِلَهُمْ حَتَّى يُقَاتِلُونَا.» الاموال ، ص ۲۹۷
آنان را بر ما سه حق است: آنان را از مساجد كه نام خدا را در آنها بر زبان مىآورند منع نمىكنيم، و آنان را از درآمد عمومى و غنايم تا زمانى كه دستشان همراه ماست محروم نمىسازيم، و تا با ما نجنگند با آنان نمىجنگيم.
#نکته_ها #نهج_البلاغه #عدالت #پاسداشت_حقوق_مخالفان
📍کانال مصطفی دلشاد تهرانی
مصطفی دلشاد تهرانی
⭕️ عذر ناپذیری در ریختن خون
«وَ لاَ عُذْرَ لَکَ عِنْدَ اللّهِ وَ لاَ عِنْدِي فِي قَتْلِ الْعَمْد . »
نهج البلاغه ، نامۀ ۵۳ ( عهدنامۀ مالک اشتر )
در كشتن به عمد نه در پيشگاه خداوند پوزشت پذيرفته است و نه در نزد من.
ريختن خون ناحق هيچ توجيهى ندارد و اين تصور كه حكومت چنان اهميت دارد كه ريختن خون در پاى آن، توجيه پذير است، در تضاد با منطق دين است. زيرا حرمت فرد و خون انسان چنان بزرگ و سنگين است كه بى حرمتى به يك نفر و ريختن خون يك انسان، چونان بى حرمتى به همه مردمان و ريختن خون همه آنان است؛ و حكومت جز وسيله اى براى حفظ حرمت مردمان و پاسداشت حقوق آنان و برپايى عدالت و امنيت و رفاهت براى آنان نيست. پس چگونه ممكن است حكومتى كه به خودىِ خود هيچ ارزشى ندارد و فقط ارزش آن در امور فوق است، بتواند اهميت و حرمتى برتر از مقصد خود بيابد؟ اين نقض غرض است. بنابراين ريخته شدن كم ترين خون ناحق در راه تحكيم حكومت و قدرت به معناى نفى همه چيز حكومت و پا گذاشتن بر حرمت همه مردمان است.
#نکته_ها #امیرمؤمنان #عهدنامهمالکاشتر #حکومت #حقوق #نفی_خونریزی #عدالت #امنیت
@delshadtehrani
⭕️ عذر ناپذیری در ریختن خون
«وَ لاَ عُذْرَ لَکَ عِنْدَ اللّهِ وَ لاَ عِنْدِي فِي قَتْلِ الْعَمْد . »
نهج البلاغه ، نامۀ ۵۳ ( عهدنامۀ مالک اشتر )
در كشتن به عمد نه در پيشگاه خداوند پوزشت پذيرفته است و نه در نزد من.
ريختن خون ناحق هيچ توجيهى ندارد و اين تصور كه حكومت چنان اهميت دارد كه ريختن خون در پاى آن، توجيه پذير است، در تضاد با منطق دين است. زيرا حرمت فرد و خون انسان چنان بزرگ و سنگين است كه بى حرمتى به يك نفر و ريختن خون يك انسان، چونان بى حرمتى به همه مردمان و ريختن خون همه آنان است؛ و حكومت جز وسيله اى براى حفظ حرمت مردمان و پاسداشت حقوق آنان و برپايى عدالت و امنيت و رفاهت براى آنان نيست. پس چگونه ممكن است حكومتى كه به خودىِ خود هيچ ارزشى ندارد و فقط ارزش آن در امور فوق است، بتواند اهميت و حرمتى برتر از مقصد خود بيابد؟ اين نقض غرض است. بنابراين ريخته شدن كم ترين خون ناحق در راه تحكيم حكومت و قدرت به معناى نفى همه چيز حكومت و پا گذاشتن بر حرمت همه مردمان است.
#نکته_ها #امیرمؤمنان #عهدنامهمالکاشتر #حکومت #حقوق #نفی_خونریزی #عدالت #امنیت
@delshadtehrani
🌷امام علی علیه السلام:
⚖️#عدالت را اجرا كن و از زورگويى و ستمگرى بپرهيز، زيرا زورگويى، مردم را به ترکِ وطن وامىدارد، و ستم، آنان را به قيامِ با شمشیر مىكشاند.
📚نهج البلاغه، حکمت ۴۷۶
⚖️#عدالت را اجرا كن و از زورگويى و ستمگرى بپرهيز، زيرا زورگويى، مردم را به ترکِ وطن وامىدارد، و ستم، آنان را به قيامِ با شمشیر مىكشاند.
📚نهج البلاغه، حکمت ۴۷۶
📝📝📝پرسش از مسئولیت اجتماعی در ساختارهای ناعادلانه
🔻🔻🔻مقالهای از حسین دبّاغ منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊سخن درباره تحلیل عدالت و ناعدالتی ساختاری در جامعهای است که برخی افراد براساس معیارهای تصادفی از بهرهمندیهای بیشتری نسبت به دیگران برخوردارند. برای مثال، جامعهای که در آن یک قومیت، دین یا باور خاص در اکثریت قرار دارد و بسیاری از قوانین و سیاستها به نفع آنان تنظیم شده است در حالیکه قومیتها و اقلیتهای گوناگون یا ادیان و باورهای دیگر نیز در آن جامعه زیست میکنند.
🖊سؤال اینجاست که اگر ما در چنین جامعهای زیست میکنیم و گمان میکنیم جامعه ما از ساختارهای ناعادلانه رنج میبرد، چه مسئولیت اخلاقیای پیشروی ماست. در این نوشتار، اولاً تلاش میکنم تا روشن کنم منظور از ساختارهای ناعادلانه چیست. سپس پیشنهادهایی در مواجهه با ساختارهای ناعادلانه و رفع آنها بدست خواهم داد.
🖊ناعدالتی، بالذات امر جذابی نیست. عموم آدمیان ناعدالتی را امر نیکویی تلقی نمیکنند. وقتی تعبیر ساختار به ناعدالتی اضافه میشود، با مسئلهای بنیادین روبرو خواهیم شد. اجازه دهید با ذکر مثال این موضوع را روشن کنم. فرض کنید ما در جامعهای زندگی میکنیم که در آن، سیاستها، قوانین و ساختارهای اجتماعی-سیاسی به شکل سیستماتیک ناعادلانه است...
🖊در این ساختار ناعادلانه، افراد منافع و موقعیتهای اجتماعی ویژهای دارند که این منافع و موقعیتها از پس امری آمده است که برای آنان تصادفی بوده است و لزوماً کنش آنان در آن مدخلیت نداشته و انتخاب دقیق و اصلی خودشان نبوده است که در آن موقعیت قرار گرفتهاند.
🖊برای مثال، اجتماعی را در ذهن بیاورید که بسیاری از منافع منطبق بر این است که شما در چه طبقهای از اجتماع به دنیا آمدهاید، چه جنسیتی دارید یا از چه نژادی یا قومیتی هستید. نژاد، قومیت و یا جنسیت امری نیست که شما در درجه اول آن را انتخاب کرده باشید.
🖊شما «تصادفاً» با این ویژگیها به دنیا آمدهاید. شما میتوانستید جنس دیگری داشته باشید یا در طبقه دیگر یا در نژاد و قومیت دیگری به دنیا بیایید. با این حال، در این جامعه قوانین و سیاستها مبتنی بر جنسیت، طبقه اقتصادی یا نژاد و قومیت شما تنظیم شده است.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5872
#حسین_دباغ #عدالت #برابری #فقر
🔻🔻🔻مقالهای از حسین دبّاغ منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊سخن درباره تحلیل عدالت و ناعدالتی ساختاری در جامعهای است که برخی افراد براساس معیارهای تصادفی از بهرهمندیهای بیشتری نسبت به دیگران برخوردارند. برای مثال، جامعهای که در آن یک قومیت، دین یا باور خاص در اکثریت قرار دارد و بسیاری از قوانین و سیاستها به نفع آنان تنظیم شده است در حالیکه قومیتها و اقلیتهای گوناگون یا ادیان و باورهای دیگر نیز در آن جامعه زیست میکنند.
🖊سؤال اینجاست که اگر ما در چنین جامعهای زیست میکنیم و گمان میکنیم جامعه ما از ساختارهای ناعادلانه رنج میبرد، چه مسئولیت اخلاقیای پیشروی ماست. در این نوشتار، اولاً تلاش میکنم تا روشن کنم منظور از ساختارهای ناعادلانه چیست. سپس پیشنهادهایی در مواجهه با ساختارهای ناعادلانه و رفع آنها بدست خواهم داد.
🖊ناعدالتی، بالذات امر جذابی نیست. عموم آدمیان ناعدالتی را امر نیکویی تلقی نمیکنند. وقتی تعبیر ساختار به ناعدالتی اضافه میشود، با مسئلهای بنیادین روبرو خواهیم شد. اجازه دهید با ذکر مثال این موضوع را روشن کنم. فرض کنید ما در جامعهای زندگی میکنیم که در آن، سیاستها، قوانین و ساختارهای اجتماعی-سیاسی به شکل سیستماتیک ناعادلانه است...
🖊در این ساختار ناعادلانه، افراد منافع و موقعیتهای اجتماعی ویژهای دارند که این منافع و موقعیتها از پس امری آمده است که برای آنان تصادفی بوده است و لزوماً کنش آنان در آن مدخلیت نداشته و انتخاب دقیق و اصلی خودشان نبوده است که در آن موقعیت قرار گرفتهاند.
🖊برای مثال، اجتماعی را در ذهن بیاورید که بسیاری از منافع منطبق بر این است که شما در چه طبقهای از اجتماع به دنیا آمدهاید، چه جنسیتی دارید یا از چه نژادی یا قومیتی هستید. نژاد، قومیت و یا جنسیت امری نیست که شما در درجه اول آن را انتخاب کرده باشید.
🖊شما «تصادفاً» با این ویژگیها به دنیا آمدهاید. شما میتوانستید جنس دیگری داشته باشید یا در طبقه دیگر یا در نژاد و قومیت دیگری به دنیا بیایید. با این حال، در این جامعه قوانین و سیاستها مبتنی بر جنسیت، طبقه اقتصادی یا نژاد و قومیت شما تنظیم شده است.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5872
#حسین_دباغ #عدالت #برابری #فقر
مشق نو
پرسش از مسئولیت اجتماعی در ساختارهای ناعادلانه - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝عدالت برای فلسطین
🔻🔻🔻مقالهای از حسین هوشمند منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊فجایع ضدبشری و تراژدیک در غزه– که بهحق، سومین نکبه (اخراج و آواره کردن فلسطینیها از سرزمینشان) توصیف شده- از ۷ اکتبر (با حمله حماس) آغاز نشده است. ایلان پایه (مورخ اسراییلی و استاد دانشگاه اکستر) میگوید، اسراییل میکوشد تا این فجایع را تاریخزدایی کند.
🖊اما، بهقول رشید خالدی (مورخ فلسطینی دانشگاه کلمبیا) جنگ علیه فلسطین (یا بر سر فلسطین) دستکم یکصد سال تاریخ دارد. در اینجا، قصد بازگویی این تاریخ را ندارم، بلکه سعی من است نشان دهم که در چه پارادایم یا چارچوب هنجاری (normative) میتوانیم این جنگ/تراژدی را بهتر بفهمیم و از اینرو، بهسوی راهحل یا راهحلهای معقول و عادلانه گام برداریم. تحلیلهای نظری برای فهم مسأله اسرائیل/فلسطین بهطور کلی به دو دسته تقسیم میشوند:
🖊۱. پارادایم استعمار شهرکنشین که صهیونیسم و اسرائیل را بهمنزله یکی از نمونههای متعدد تلاش اروپا برای گرفتن سرزمینها از دست مردم بومی توصیف میکند، و ۲. پارادایم ملیگرایی که میگوید نزاع بین صهیونیستها و فلسطینیها بهمثابه مبارزه بین دو جنبش ملیگرا است که مدعی مالکیت بر سر یک سرزمین هستند.
🖊این پارادایمها هم راهی برای تبیین- این تعارض و هم چارچوبی هنجاری برای ارزیابی و حل آن ارائه میدهند. روشهای متفاوتی که ما برای تبیین یک تعارض بهکار میبریم، پیشنهادهای متفاوتی را برای حل آن ارائه میدهند. بهدلیل اینکه، کثیری از طرفداران نظریه ملیگرایی نهایتاً میپذیرند که اگر چه صهیونیسمِ اولیه ماهیت استعماری نداشت، اما اسراییل از ۱۹۶۷ به یک دولت استعماری شهرکنشین تبدیل شده است، از این رو به بررسی مدعیات ملیگرایی نمیپردازیم.
🖊استدلال ما این است که پارادایم شهرکنشینی-استعماری یا استعمار شهرکنشین (settler colonialism)، چارچوب بهتری برای درک رابطه بین اسرائیلیها و فلسطینیها است.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5973
#حسین_هوشمند #عدالت #فلسطین
🔻🔻🔻مقالهای از حسین هوشمند منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊فجایع ضدبشری و تراژدیک در غزه– که بهحق، سومین نکبه (اخراج و آواره کردن فلسطینیها از سرزمینشان) توصیف شده- از ۷ اکتبر (با حمله حماس) آغاز نشده است. ایلان پایه (مورخ اسراییلی و استاد دانشگاه اکستر) میگوید، اسراییل میکوشد تا این فجایع را تاریخزدایی کند.
🖊اما، بهقول رشید خالدی (مورخ فلسطینی دانشگاه کلمبیا) جنگ علیه فلسطین (یا بر سر فلسطین) دستکم یکصد سال تاریخ دارد. در اینجا، قصد بازگویی این تاریخ را ندارم، بلکه سعی من است نشان دهم که در چه پارادایم یا چارچوب هنجاری (normative) میتوانیم این جنگ/تراژدی را بهتر بفهمیم و از اینرو، بهسوی راهحل یا راهحلهای معقول و عادلانه گام برداریم. تحلیلهای نظری برای فهم مسأله اسرائیل/فلسطین بهطور کلی به دو دسته تقسیم میشوند:
🖊۱. پارادایم استعمار شهرکنشین که صهیونیسم و اسرائیل را بهمنزله یکی از نمونههای متعدد تلاش اروپا برای گرفتن سرزمینها از دست مردم بومی توصیف میکند، و ۲. پارادایم ملیگرایی که میگوید نزاع بین صهیونیستها و فلسطینیها بهمثابه مبارزه بین دو جنبش ملیگرا است که مدعی مالکیت بر سر یک سرزمین هستند.
🖊این پارادایمها هم راهی برای تبیین- این تعارض و هم چارچوبی هنجاری برای ارزیابی و حل آن ارائه میدهند. روشهای متفاوتی که ما برای تبیین یک تعارض بهکار میبریم، پیشنهادهای متفاوتی را برای حل آن ارائه میدهند. بهدلیل اینکه، کثیری از طرفداران نظریه ملیگرایی نهایتاً میپذیرند که اگر چه صهیونیسمِ اولیه ماهیت استعماری نداشت، اما اسراییل از ۱۹۶۷ به یک دولت استعماری شهرکنشین تبدیل شده است، از این رو به بررسی مدعیات ملیگرایی نمیپردازیم.
🖊استدلال ما این است که پارادایم شهرکنشینی-استعماری یا استعمار شهرکنشین (settler colonialism)، چارچوب بهتری برای درک رابطه بین اسرائیلیها و فلسطینیها است.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5973
#حسین_هوشمند #عدالت #فلسطین
مشق نو
عدالت برای فلسطین - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝چرا بیعدالتی عظیمترین شر بشری است؟
🔻🔻🔻یادداشتی از کالین مکگین با ترجمه جواد حیدری منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌نوشتار پیش رو چه میگوید؟
🖊در این جستار کوتاه کالین مکگین سه دلیل اقامه میکند که چرا بیعدالتی عظیمترین شر بشری است.
🖊دلیل اول. بیعدالتی باعث میشود در انسانها بدترین واکنشهای روانی برانگیخته شود؛ واکنشهایی مثل خشم نسبت به مقصر، عصبانیت اخلاقی، تنفر، احساس بیهودگی، میل به انتقام، یأس، سرخوردگی، و دلمردگی.
🖊دلیل دوم. تقریباً غیرممکن است با فردی که در حق شما ظلم کرده است رفتار عادلانه داشته باشید. مثلاً اگر کسی اموالی را از شما به سرقت برده باشد، شما تمایلی ندارید که اموال او را به سرقت ببرید. اما شما احساس میکنید که بیعدالتی در عوض بیعدالتی قابل توجیه است.
🖊دلیل سوم. تمایل به عمومیت بخشیدن به بیعدالتی است. اگر شخصی قربانی بیعدالتی شده باشد، بهویژه اگر بیعدالتی تکراری و سیستماتیک و بدون احساس پشیمانی باشد، در اینصورت شخص قربانی بیعدالتی مستعد آن است که عدالت را بهعنوان یک قاعدهی کلی رفتار کنار بگذارد و با خودش بگوید که با من ناعادلانه رفتار شده است، پس چرا باید با دیگران عادلانه رفتار کنم؟ و این به چرخهی بیعدالتی دامن میزند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6052
#کالین_مکگین #جواد_حیدری #عدالت
🔻🔻🔻یادداشتی از کالین مکگین با ترجمه جواد حیدری منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌نوشتار پیش رو چه میگوید؟
🖊در این جستار کوتاه کالین مکگین سه دلیل اقامه میکند که چرا بیعدالتی عظیمترین شر بشری است.
🖊دلیل اول. بیعدالتی باعث میشود در انسانها بدترین واکنشهای روانی برانگیخته شود؛ واکنشهایی مثل خشم نسبت به مقصر، عصبانیت اخلاقی، تنفر، احساس بیهودگی، میل به انتقام، یأس، سرخوردگی، و دلمردگی.
🖊دلیل دوم. تقریباً غیرممکن است با فردی که در حق شما ظلم کرده است رفتار عادلانه داشته باشید. مثلاً اگر کسی اموالی را از شما به سرقت برده باشد، شما تمایلی ندارید که اموال او را به سرقت ببرید. اما شما احساس میکنید که بیعدالتی در عوض بیعدالتی قابل توجیه است.
🖊دلیل سوم. تمایل به عمومیت بخشیدن به بیعدالتی است. اگر شخصی قربانی بیعدالتی شده باشد، بهویژه اگر بیعدالتی تکراری و سیستماتیک و بدون احساس پشیمانی باشد، در اینصورت شخص قربانی بیعدالتی مستعد آن است که عدالت را بهعنوان یک قاعدهی کلی رفتار کنار بگذارد و با خودش بگوید که با من ناعادلانه رفتار شده است، پس چرا باید با دیگران عادلانه رفتار کنم؟ و این به چرخهی بیعدالتی دامن میزند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6052
#کالین_مکگین #جواد_حیدری #عدالت
مشق نو
چرا بیعدالتی عظیمترین شر بشری است؟ - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آیا از ادیان میتوان انتظار عدالت و برابری را داشت؟
به نظر شما دین باید اخلاقی شود یا اخلاق باید دینی شود؟
محک و معیار زندگی شما اخلاق است یا دین؟
مصطفی ملکیان میگوید دین متعلق به دنیای سنت است و از این رو بسیاری از احکام و قواعد تبعیض آمیز و ناعادلانه به ناچار وارد دین شده است.
نصر حامد ابوزید نظرش این است که دین اگرچه که در ابتدا تلاش داشته عدالت و انصاف را محقق کند اما این کوشش با توجه به عدم امکان تکامل در دین، ناتمام مانده است. او پیشنهاد میکند لازم است فحوای کلام دین که همانا اخلاق و عدالت است درک شود. او از مفهومی به نام اسلام مبتنی بر هدف goal oriented Islam سخن میگوید. نظر او این است که دین تاریخی به خاطر پرهیز از تأویل کلام وحی و متوقف شدن در ظواهر واژهها، ناعادلانه و تبعیض آمیز است.
نتیجه اینکه دین سنتی و تاریخی ایستا است و نمیتواند عادلانه باشد اما اخلاق رشد و تکامل مییابد و میتواند معیار قابل قبولتری برای زیستن آدمیان باشد.
ضمنا ادیان اگرچه که در احسان و شفقت نسبت به عدالت کارنامه قابل قبولتری دارند اما مادامی که قوانین ناعادلانه و تبعیض آمیز وجود داشته باشد، شفقت و احسان بی معناست.
#مذهب #اخلاق #عدالت #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
به نظر شما دین باید اخلاقی شود یا اخلاق باید دینی شود؟
محک و معیار زندگی شما اخلاق است یا دین؟
مصطفی ملکیان میگوید دین متعلق به دنیای سنت است و از این رو بسیاری از احکام و قواعد تبعیض آمیز و ناعادلانه به ناچار وارد دین شده است.
نصر حامد ابوزید نظرش این است که دین اگرچه که در ابتدا تلاش داشته عدالت و انصاف را محقق کند اما این کوشش با توجه به عدم امکان تکامل در دین، ناتمام مانده است. او پیشنهاد میکند لازم است فحوای کلام دین که همانا اخلاق و عدالت است درک شود. او از مفهومی به نام اسلام مبتنی بر هدف goal oriented Islam سخن میگوید. نظر او این است که دین تاریخی به خاطر پرهیز از تأویل کلام وحی و متوقف شدن در ظواهر واژهها، ناعادلانه و تبعیض آمیز است.
نتیجه اینکه دین سنتی و تاریخی ایستا است و نمیتواند عادلانه باشد اما اخلاق رشد و تکامل مییابد و میتواند معیار قابل قبولتری برای زیستن آدمیان باشد.
ضمنا ادیان اگرچه که در احسان و شفقت نسبت به عدالت کارنامه قابل قبولتری دارند اما مادامی که قوانین ناعادلانه و تبعیض آمیز وجود داشته باشد، شفقت و احسان بی معناست.
#مذهب #اخلاق #عدالت #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
📌جایی که ولی فقیه بنفع حقوق عرفی مداخله کرد
📖حسن اسدی زیدآبادی: نود و سه سال پیش که علی اکبرخان داور بنیان قانون ثبت اسناد و املاک را گذاشت چیزی به نام سند رسمی عملا وجود نداشت. علی اکبر خان که تحت تاثیر مکتب فرمالیسم و پوزیتیویسم حقوقی «حقوق و اقتصاد» را به آلمانی خوانده بود، یکی از ستونهای اصلی بنایی که قرار بود برای تشکیل حکومت مدرن در ایران ایجاد شود را نهادی برای ثبت رسمی املاک میدانست. او که در اولین روز کاری به عنوان وزیر دادگستری، وزارت عدلیه را منحل کرد تا بنایی نو برای دادگستری بسازد، در وضع قواعد شکلی حقوقی چندان اعتنایی به شرعیت نداشت.
🕹بنابراین برای آنکه مسئله مالکیت بر اراضی و املاک را که هیچ مرجعی قانونی نداشت و نقل و انتقال آنها صرفا با نوشتههای عادی و گاها متعارض انجام میشد و منشا اختلافات بسیار بود حل کند، ماده قانونی را در قانون ثبت گنجاند که طبق آن در مورد اراضی و املاکی که کار ثبت آنها انجام شود دیگر حکومت و نهادهایش فقط کسی را مالک میشناسند که ناماش به عنوان مالک رسما ثبت شده باشد (ماده ۲۲) حتی اگر دیگری دستنوشتهای مقدم داشته باشد. در فخامت قانون ثبت همین بس که از ۱۳۱۰ تا به امروز مبنا و مجری بوده و کسی را یارای تغییر آن نبوده.
🕹این قاعده طلایی و سامانبخش اما به ویژه برای روحانیون سخت گران آمد چرا که مرجعیت آنها برای تنظیم اسناد ملکی را به کلی از میان میبرد. آنها با تکیه بر #فقه امامیه که آزادی اراده طرفین را مبنای مشروعیت میدانست میپرسیدند؛ یعنی اگر دو مرد عاقل و بالغ پیش یک آیت الله العظمی مبایعنامهای را امضا کنند آن سند که عمل به مفاد آن واجب شرعی است در برابر محکمه معتبر نخواهد بود؟!
🕹با وقوع انقلاب و حاکمیت بلامنازع فقه بر نظام حقوقی آن، ماده ۲۲ طلایی تا حد زیادی متروک شد. در حالی که در نظامهای حقوقی مدرن دلیلی چون شهادت افراد نسبت به سایر ادله اثبات دعوی نازلترین درجه را دارد، شهادت در قضای اسلامی درجهای بالا و قاطع دارد. هم از این رو بود که با مطرود شدن ماده ۲۲، مثلا فردی مدعی انتقال ملکی به خود از سوی یک متوفی میشد و با ادعای بیع شفاهی و با حضور شهود، ملکی با سند منگولهدار را تصاحب کرده و آن سند رسمی مملکت را هم باطل میکرد و بیچاره وراث بیخبر از همهجا. این رویه باعث شده تا بیگمان یکی از بحرانهای دستگاه قضایی کشورمان همین عدم تثبیت مالکیت باشد.
🕹ریشه این معضل اما به دو رویکرد متفاوت #حقوق_مدرن و فقه بازمیگردد. در حقوق مدرن #عدالت به معنای حلوفصل منصفانه و نهایی اختلافات فهمیده میشود و شکل امور، همچون قواعد ماهوی، موضوعیت دارد. اما در نگاه فقه، حق امری ابدی است، اگر حقی شرعا پدید آمد هیچگاه با تقنین عرفی و یا مرور زمان زایل نمیشود.
🕹 در این وضع، «قانون الزام به ثبت رسمی معاملات اموال غیرمنقول» که نهایتا اردیبهشت امسال در مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب و گمان می رود که تحولی مهم در نظام حقوقی ایران ایجاد کند، از جمله نمونههایی است که میتوان آن را غلبه حقوق عرفی و زمینی بر فقه و شریعت نامید. قانونی که در واقع احیای همان ماده کلیدی قانون ثبت ۱۳۱۰ و مراجعتی با شرمساری و از سر تنبه تاریخی به نود سال پیش است. اما داستان این قانون بسیاری را به یاد ماجرای انحلال دادسراها در ۱۳۷۰ توسط شیخ محمد یزدی انداخت و سپس احیای دادسرا به عنوان نهادی مدرن در ابتدای دهه ۸۰ با قبول شکست کامل سازوکار رسیدگی فقهی، است.
🕹 نمونههای دیگری از این تفوق مدرنیته حقوقی بر فقه در دوره جمهوری اسلامی را هم میتوان بر شمرد که در راس آنها تصویب قانون کار و قبول نهاد بیمه است. جالب توجه اما اینکه در همه این موارد صرفا مداخله ولیفقیه به نفع حقوق عرفی بوده که کار را به سرانجام رسانده است. همین قانون الزام به ثبت رسمی معاملات اموال غیر منقول مدتها بود که با مانع فقهای شورای نگهبان برخورد کرده بود، تا اینکه آیت الله خامنهای در تیر۱۴۰۱ طی سخنرانی عمومی گفت: «اگر حالا به فرض از دیدگاه شورای محترم نگهبان یک اشکالی هم این قانون مجلس داشته باشد، مصلحت قطعی نظام و کشور در این است که این قانون دنبال بشود».
🕹 البته بنظر میرسد برای آنکه تاحدی رعایت قواعد شرعی هم شده باشد به طور استثنایی حقی برای رییس قوه قضاییه (به عنوان مجتهد) در این قانون در نظر گرفته شده تا بر خلاف قاعده بتواند به برخی اسناد عادی اعتبار ببخشد؛ تبصرهای که از همین حالا میتوان ایجاد نهاد حقوقی مفسده زایی چون ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری را حول آن پیشبینی کرد.
✔️ پینوشت: با اجرای کامل قانون پیش گفته، دیگر هر نوع قولنامه بنگاهی و مبایعنامه و صلحنامه و … در مورد اموال غیرمنقول فاقد هرگونه اعتبار است، پس آگاهی از آن برای همگان ضرورت دارد.
#عصراندیشه
📖حسن اسدی زیدآبادی: نود و سه سال پیش که علی اکبرخان داور بنیان قانون ثبت اسناد و املاک را گذاشت چیزی به نام سند رسمی عملا وجود نداشت. علی اکبر خان که تحت تاثیر مکتب فرمالیسم و پوزیتیویسم حقوقی «حقوق و اقتصاد» را به آلمانی خوانده بود، یکی از ستونهای اصلی بنایی که قرار بود برای تشکیل حکومت مدرن در ایران ایجاد شود را نهادی برای ثبت رسمی املاک میدانست. او که در اولین روز کاری به عنوان وزیر دادگستری، وزارت عدلیه را منحل کرد تا بنایی نو برای دادگستری بسازد، در وضع قواعد شکلی حقوقی چندان اعتنایی به شرعیت نداشت.
🕹بنابراین برای آنکه مسئله مالکیت بر اراضی و املاک را که هیچ مرجعی قانونی نداشت و نقل و انتقال آنها صرفا با نوشتههای عادی و گاها متعارض انجام میشد و منشا اختلافات بسیار بود حل کند، ماده قانونی را در قانون ثبت گنجاند که طبق آن در مورد اراضی و املاکی که کار ثبت آنها انجام شود دیگر حکومت و نهادهایش فقط کسی را مالک میشناسند که ناماش به عنوان مالک رسما ثبت شده باشد (ماده ۲۲) حتی اگر دیگری دستنوشتهای مقدم داشته باشد. در فخامت قانون ثبت همین بس که از ۱۳۱۰ تا به امروز مبنا و مجری بوده و کسی را یارای تغییر آن نبوده.
🕹این قاعده طلایی و سامانبخش اما به ویژه برای روحانیون سخت گران آمد چرا که مرجعیت آنها برای تنظیم اسناد ملکی را به کلی از میان میبرد. آنها با تکیه بر #فقه امامیه که آزادی اراده طرفین را مبنای مشروعیت میدانست میپرسیدند؛ یعنی اگر دو مرد عاقل و بالغ پیش یک آیت الله العظمی مبایعنامهای را امضا کنند آن سند که عمل به مفاد آن واجب شرعی است در برابر محکمه معتبر نخواهد بود؟!
🕹با وقوع انقلاب و حاکمیت بلامنازع فقه بر نظام حقوقی آن، ماده ۲۲ طلایی تا حد زیادی متروک شد. در حالی که در نظامهای حقوقی مدرن دلیلی چون شهادت افراد نسبت به سایر ادله اثبات دعوی نازلترین درجه را دارد، شهادت در قضای اسلامی درجهای بالا و قاطع دارد. هم از این رو بود که با مطرود شدن ماده ۲۲، مثلا فردی مدعی انتقال ملکی به خود از سوی یک متوفی میشد و با ادعای بیع شفاهی و با حضور شهود، ملکی با سند منگولهدار را تصاحب کرده و آن سند رسمی مملکت را هم باطل میکرد و بیچاره وراث بیخبر از همهجا. این رویه باعث شده تا بیگمان یکی از بحرانهای دستگاه قضایی کشورمان همین عدم تثبیت مالکیت باشد.
🕹ریشه این معضل اما به دو رویکرد متفاوت #حقوق_مدرن و فقه بازمیگردد. در حقوق مدرن #عدالت به معنای حلوفصل منصفانه و نهایی اختلافات فهمیده میشود و شکل امور، همچون قواعد ماهوی، موضوعیت دارد. اما در نگاه فقه، حق امری ابدی است، اگر حقی شرعا پدید آمد هیچگاه با تقنین عرفی و یا مرور زمان زایل نمیشود.
🕹 در این وضع، «قانون الزام به ثبت رسمی معاملات اموال غیرمنقول» که نهایتا اردیبهشت امسال در مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب و گمان می رود که تحولی مهم در نظام حقوقی ایران ایجاد کند، از جمله نمونههایی است که میتوان آن را غلبه حقوق عرفی و زمینی بر فقه و شریعت نامید. قانونی که در واقع احیای همان ماده کلیدی قانون ثبت ۱۳۱۰ و مراجعتی با شرمساری و از سر تنبه تاریخی به نود سال پیش است. اما داستان این قانون بسیاری را به یاد ماجرای انحلال دادسراها در ۱۳۷۰ توسط شیخ محمد یزدی انداخت و سپس احیای دادسرا به عنوان نهادی مدرن در ابتدای دهه ۸۰ با قبول شکست کامل سازوکار رسیدگی فقهی، است.
🕹 نمونههای دیگری از این تفوق مدرنیته حقوقی بر فقه در دوره جمهوری اسلامی را هم میتوان بر شمرد که در راس آنها تصویب قانون کار و قبول نهاد بیمه است. جالب توجه اما اینکه در همه این موارد صرفا مداخله ولیفقیه به نفع حقوق عرفی بوده که کار را به سرانجام رسانده است. همین قانون الزام به ثبت رسمی معاملات اموال غیر منقول مدتها بود که با مانع فقهای شورای نگهبان برخورد کرده بود، تا اینکه آیت الله خامنهای در تیر۱۴۰۱ طی سخنرانی عمومی گفت: «اگر حالا به فرض از دیدگاه شورای محترم نگهبان یک اشکالی هم این قانون مجلس داشته باشد، مصلحت قطعی نظام و کشور در این است که این قانون دنبال بشود».
🕹 البته بنظر میرسد برای آنکه تاحدی رعایت قواعد شرعی هم شده باشد به طور استثنایی حقی برای رییس قوه قضاییه (به عنوان مجتهد) در این قانون در نظر گرفته شده تا بر خلاف قاعده بتواند به برخی اسناد عادی اعتبار ببخشد؛ تبصرهای که از همین حالا میتوان ایجاد نهاد حقوقی مفسده زایی چون ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری را حول آن پیشبینی کرد.
✔️ پینوشت: با اجرای کامل قانون پیش گفته، دیگر هر نوع قولنامه بنگاهی و مبایعنامه و صلحنامه و … در مورد اموال غیرمنقول فاقد هرگونه اعتبار است، پس آگاهی از آن برای همگان ضرورت دارد.
#عصراندیشه