📝📝📝بازاندیشی و اقدام سیاسی
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊مطابق با یکی از صورتبندیها «هنجار نهایی اخلاق» به همه انسانها یادآوری میشود که: «چنان عمل کن که انسان را، خواه شخص خودت و خواه دیگران، همواره غایت بدانی. نه هرگز صرفاً وسیله» (سالیوان، ۱۳۸۰: ۶۲).
🖊اگر این قاعده را بپذیریم یکی از مهمترین معیارهای ما در انتخاب راهها و روشهای سیاسی، «حفظ کرامت انسانی» خواهد بود. فدا کردن انسانهای واقعی برای دستیابی به اهداف سیاسی، مسئولیت بسیار سنگین اخلاقی را بر عهده افراد میگذارد که کمتر کسی را توان تحمل آن است.
🖊تحقق اهداف سیاسی، تنها زمانی موجّه است که با کمترین هزینه انسانی ممکن بهدست آید. تا زمانیکه امکان رسیدن به هدفی با روشی کمهزینهتر وجود دارد، به راههایی با هزینه بیشتر نباید اندیشید.
🖊از این رو هر اقدامی که توسط حکومت صورت میگیرد، بدون توجه به انگیزه آن، که میتواند به آزادی دستگیرشدگان و زندانیان بینجامد، باید گامی بهسوی موفقیت تلقی گردد. نباید با خیالهای خام و برای تشدید تضادها بر سر اینگونه اقدامها مانع ایجاد کرد.
🖊اگر هدف فعالیتهای سیاسیِ شرافتمندانه افزایش رضایت خاطر مردم و بالا بردن سطح رفاه آنهاست، هر اقدام کوچکی که خانوادهای را خوشحال میکند، باید در راستای تحقق خیر/هدف عمومی تلقی شود. از روشهای مبارزاتی که به آسیبهای غیرقابل جبران به مبارزین منجر میشود نباید دفاع کرد و آنها را بهصورت روشی عمومی ترویج کرد.
🖊اگر «زندگی» خود هدف است، روشهای ما نباید نقض آگاهانه و مداوم این هدف باشد. در مبارزه سیاسی، انسانهای واقعی و ملموس را باید مهم دانست و حفظ و رفاه آنها را از معیارهای انتخاب شیوه قلمداد کرد. دعوت به مبارزه سیاسی و پایداری در آن درست و قابل قبول است اما این دعوت باید مسئولانه و با ارزیابی انتقادی هزینههای انسانی آن صورت گیرد.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5824
#علیرضا_علویتبار #سیاست #اخلاق
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊مطابق با یکی از صورتبندیها «هنجار نهایی اخلاق» به همه انسانها یادآوری میشود که: «چنان عمل کن که انسان را، خواه شخص خودت و خواه دیگران، همواره غایت بدانی. نه هرگز صرفاً وسیله» (سالیوان، ۱۳۸۰: ۶۲).
🖊اگر این قاعده را بپذیریم یکی از مهمترین معیارهای ما در انتخاب راهها و روشهای سیاسی، «حفظ کرامت انسانی» خواهد بود. فدا کردن انسانهای واقعی برای دستیابی به اهداف سیاسی، مسئولیت بسیار سنگین اخلاقی را بر عهده افراد میگذارد که کمتر کسی را توان تحمل آن است.
🖊تحقق اهداف سیاسی، تنها زمانی موجّه است که با کمترین هزینه انسانی ممکن بهدست آید. تا زمانیکه امکان رسیدن به هدفی با روشی کمهزینهتر وجود دارد، به راههایی با هزینه بیشتر نباید اندیشید.
🖊از این رو هر اقدامی که توسط حکومت صورت میگیرد، بدون توجه به انگیزه آن، که میتواند به آزادی دستگیرشدگان و زندانیان بینجامد، باید گامی بهسوی موفقیت تلقی گردد. نباید با خیالهای خام و برای تشدید تضادها بر سر اینگونه اقدامها مانع ایجاد کرد.
🖊اگر هدف فعالیتهای سیاسیِ شرافتمندانه افزایش رضایت خاطر مردم و بالا بردن سطح رفاه آنهاست، هر اقدام کوچکی که خانوادهای را خوشحال میکند، باید در راستای تحقق خیر/هدف عمومی تلقی شود. از روشهای مبارزاتی که به آسیبهای غیرقابل جبران به مبارزین منجر میشود نباید دفاع کرد و آنها را بهصورت روشی عمومی ترویج کرد.
🖊اگر «زندگی» خود هدف است، روشهای ما نباید نقض آگاهانه و مداوم این هدف باشد. در مبارزه سیاسی، انسانهای واقعی و ملموس را باید مهم دانست و حفظ و رفاه آنها را از معیارهای انتخاب شیوه قلمداد کرد. دعوت به مبارزه سیاسی و پایداری در آن درست و قابل قبول است اما این دعوت باید مسئولانه و با ارزیابی انتقادی هزینههای انسانی آن صورت گیرد.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5824
#علیرضا_علویتبار #سیاست #اخلاق
مشق نو
بازاندیشی و اقدام سیاسی - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝پرسش از مسئولیت اجتماعی در ساختارهای ناعادلانه
🔻🔻🔻مقالهای از حسین دبّاغ منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊سخن درباره تحلیل عدالت و ناعدالتی ساختاری در جامعهای است که برخی افراد براساس معیارهای تصادفی از بهرهمندیهای بیشتری نسبت به دیگران برخوردارند. برای مثال، جامعهای که در آن یک قومیت، دین یا باور خاص در اکثریت قرار دارد و بسیاری از قوانین و سیاستها به نفع آنان تنظیم شده است در حالیکه قومیتها و اقلیتهای گوناگون یا ادیان و باورهای دیگر نیز در آن جامعه زیست میکنند.
🖊سؤال اینجاست که اگر ما در چنین جامعهای زیست میکنیم و گمان میکنیم جامعه ما از ساختارهای ناعادلانه رنج میبرد، چه مسئولیت اخلاقیای پیشروی ماست. در این نوشتار، اولاً تلاش میکنم تا روشن کنم منظور از ساختارهای ناعادلانه چیست. سپس پیشنهادهایی در مواجهه با ساختارهای ناعادلانه و رفع آنها بدست خواهم داد.
🖊ناعدالتی، بالذات امر جذابی نیست. عموم آدمیان ناعدالتی را امر نیکویی تلقی نمیکنند. وقتی تعبیر ساختار به ناعدالتی اضافه میشود، با مسئلهای بنیادین روبرو خواهیم شد. اجازه دهید با ذکر مثال این موضوع را روشن کنم. فرض کنید ما در جامعهای زندگی میکنیم که در آن، سیاستها، قوانین و ساختارهای اجتماعی-سیاسی به شکل سیستماتیک ناعادلانه است...
🖊در این ساختار ناعادلانه، افراد منافع و موقعیتهای اجتماعی ویژهای دارند که این منافع و موقعیتها از پس امری آمده است که برای آنان تصادفی بوده است و لزوماً کنش آنان در آن مدخلیت نداشته و انتخاب دقیق و اصلی خودشان نبوده است که در آن موقعیت قرار گرفتهاند.
🖊برای مثال، اجتماعی را در ذهن بیاورید که بسیاری از منافع منطبق بر این است که شما در چه طبقهای از اجتماع به دنیا آمدهاید، چه جنسیتی دارید یا از چه نژادی یا قومیتی هستید. نژاد، قومیت و یا جنسیت امری نیست که شما در درجه اول آن را انتخاب کرده باشید.
🖊شما «تصادفاً» با این ویژگیها به دنیا آمدهاید. شما میتوانستید جنس دیگری داشته باشید یا در طبقه دیگر یا در نژاد و قومیت دیگری به دنیا بیایید. با این حال، در این جامعه قوانین و سیاستها مبتنی بر جنسیت، طبقه اقتصادی یا نژاد و قومیت شما تنظیم شده است.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5872
#حسین_دباغ #عدالت #برابری #فقر
🔻🔻🔻مقالهای از حسین دبّاغ منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊سخن درباره تحلیل عدالت و ناعدالتی ساختاری در جامعهای است که برخی افراد براساس معیارهای تصادفی از بهرهمندیهای بیشتری نسبت به دیگران برخوردارند. برای مثال، جامعهای که در آن یک قومیت، دین یا باور خاص در اکثریت قرار دارد و بسیاری از قوانین و سیاستها به نفع آنان تنظیم شده است در حالیکه قومیتها و اقلیتهای گوناگون یا ادیان و باورهای دیگر نیز در آن جامعه زیست میکنند.
🖊سؤال اینجاست که اگر ما در چنین جامعهای زیست میکنیم و گمان میکنیم جامعه ما از ساختارهای ناعادلانه رنج میبرد، چه مسئولیت اخلاقیای پیشروی ماست. در این نوشتار، اولاً تلاش میکنم تا روشن کنم منظور از ساختارهای ناعادلانه چیست. سپس پیشنهادهایی در مواجهه با ساختارهای ناعادلانه و رفع آنها بدست خواهم داد.
🖊ناعدالتی، بالذات امر جذابی نیست. عموم آدمیان ناعدالتی را امر نیکویی تلقی نمیکنند. وقتی تعبیر ساختار به ناعدالتی اضافه میشود، با مسئلهای بنیادین روبرو خواهیم شد. اجازه دهید با ذکر مثال این موضوع را روشن کنم. فرض کنید ما در جامعهای زندگی میکنیم که در آن، سیاستها، قوانین و ساختارهای اجتماعی-سیاسی به شکل سیستماتیک ناعادلانه است...
🖊در این ساختار ناعادلانه، افراد منافع و موقعیتهای اجتماعی ویژهای دارند که این منافع و موقعیتها از پس امری آمده است که برای آنان تصادفی بوده است و لزوماً کنش آنان در آن مدخلیت نداشته و انتخاب دقیق و اصلی خودشان نبوده است که در آن موقعیت قرار گرفتهاند.
🖊برای مثال، اجتماعی را در ذهن بیاورید که بسیاری از منافع منطبق بر این است که شما در چه طبقهای از اجتماع به دنیا آمدهاید، چه جنسیتی دارید یا از چه نژادی یا قومیتی هستید. نژاد، قومیت و یا جنسیت امری نیست که شما در درجه اول آن را انتخاب کرده باشید.
🖊شما «تصادفاً» با این ویژگیها به دنیا آمدهاید. شما میتوانستید جنس دیگری داشته باشید یا در طبقه دیگر یا در نژاد و قومیت دیگری به دنیا بیایید. با این حال، در این جامعه قوانین و سیاستها مبتنی بر جنسیت، طبقه اقتصادی یا نژاد و قومیت شما تنظیم شده است.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5872
#حسین_دباغ #عدالت #برابری #فقر
مشق نو
پرسش از مسئولیت اجتماعی در ساختارهای ناعادلانه - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝رجزخوانی به جای نقد
🔻🔻🔻مقالهای از یاسر میردامادی منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊این یادداشت در نقد شکل خاصی از شِبهنقد است که آن را بر اساس استعارهای جنگی «رجزخوانی» مینامم. رجزخوانی در مقام شکلی از شِبهنقد رواج نگرانکنندهای حتی در میان بخشی از اهل فضل بهویژه در فضای مجازی یافته است.
🖊نگرانی آن است که گسترش رجزخوانی موجب شود مرز میان نقد و شِبهنقد چنان مشوّش شود که پرهیز از رجزخوانی ضعف در نقادی تلقی شود و اقدام به نقد مساوی با رجزخوانی.
🖊این نگرانی بهویژه وقتی تشدید میشود که رجزخوانی از ارتکابِ گهگاهی نویسندگان غیرمتخصص فرا رود و تبدیل به رویّهی دائمی متخصصان فعال در فضای مجازی شود، رویّهی کسانی که لاجرم مرجعیت فکری مییابند، یادداشتهای مجازیشان را هرازچندگاهی تبدیل به کتاب میکنند و شبهنقدها به کتابها راه مییابد.
🖊آنگاه محققان جوان از روی دست آن کتابها مشق فضل میکنند و بدینسان شبهنقدگری به رویکرد پژوهشگران نسلهای بعد تبديل میشود. از این رو، گزاف نیست اگر بگوییم که نقد رجزخوانی در مقام گونهای شبهنقد به حدّ فوریت رسیده است.
🖊این نوشتار همچنین پیشنهادی است به اهل فضل که قلم نقد را تیزتر بتراشند، کلاه نقادی را بالاتر بگذارند و آن را به شبهنقد، بهویژه رجزخوانی، نیالایند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5883
#یاسر_میردامادی #روشنفکری #نقد #شبه_نقد
🔻🔻🔻مقالهای از یاسر میردامادی منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊این یادداشت در نقد شکل خاصی از شِبهنقد است که آن را بر اساس استعارهای جنگی «رجزخوانی» مینامم. رجزخوانی در مقام شکلی از شِبهنقد رواج نگرانکنندهای حتی در میان بخشی از اهل فضل بهویژه در فضای مجازی یافته است.
🖊نگرانی آن است که گسترش رجزخوانی موجب شود مرز میان نقد و شِبهنقد چنان مشوّش شود که پرهیز از رجزخوانی ضعف در نقادی تلقی شود و اقدام به نقد مساوی با رجزخوانی.
🖊این نگرانی بهویژه وقتی تشدید میشود که رجزخوانی از ارتکابِ گهگاهی نویسندگان غیرمتخصص فرا رود و تبدیل به رویّهی دائمی متخصصان فعال در فضای مجازی شود، رویّهی کسانی که لاجرم مرجعیت فکری مییابند، یادداشتهای مجازیشان را هرازچندگاهی تبدیل به کتاب میکنند و شبهنقدها به کتابها راه مییابد.
🖊آنگاه محققان جوان از روی دست آن کتابها مشق فضل میکنند و بدینسان شبهنقدگری به رویکرد پژوهشگران نسلهای بعد تبديل میشود. از این رو، گزاف نیست اگر بگوییم که نقد رجزخوانی در مقام گونهای شبهنقد به حدّ فوریت رسیده است.
🖊این نوشتار همچنین پیشنهادی است به اهل فضل که قلم نقد را تیزتر بتراشند، کلاه نقادی را بالاتر بگذارند و آن را به شبهنقد، بهویژه رجزخوانی، نیالایند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5883
#یاسر_میردامادی #روشنفکری #نقد #شبه_نقد
مشق نو
رجزخوانی به جای نقد - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝نظام چیست؟
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊واژگانی مانند دولت، حکومت و رژیم معمولاً در گفتارها و مکتوبات فارسی بهجای یکدیگر بهکار میروند. ادبیات سیاسی سالیان اخیر نیز مواردی دیگر را به واژگان پیشین اضافه کرده و بعضی اغتشاشهای مفهومی را پدید آورده است.
🖊دولت، در معنای (state) معمولاً در ادبیات دانشگاهی بهکار گرفته میشود. دولت مفهومی دو سطحی است: الف) قوهی مجریهی حکومت یک کشور که گاهی وقتها به دولت-ملت شناخته میشود. ب) کل ساختار اقتدار سیاسی در یک کشور. دولت در معنای دوم، به ظرف سیاست اشاره دارد که در ایران امروز رهبری، قوای سهگانه و نیروهای نظامی را شامل میشود.
🖊حکومت، در معنای (government) سطحی پایینتر از دولت را توصیف میکند و عموماً به قوه مجریه اطلاق میشود. البته، بعضی اصحاب فکر در ایران معتقدند بهدلیل آنچه در گفتار و افواه رسوب کرده، نیک آن است که دولت را در برابر قوهی مجریه و حکومت را وسیعتر تعریف کنیم.
🖊علاوه بر این دو باید به مفهوم حاکمیت (sovereignty) نیز اشاره داشت. حاکمیت بالاترین قدرت است که بالادست او دستی نیست و به تعبیر بُدن مطلق و دائم است. این مطلقیت در انواع نظامهای سیاسی به اشکال متفاوت ساری و جاری است.
🖊اما کلمه «رژیم»؛ این واژه عموماً در چارچوبی حقوقی-سیاسی تعریف میشود. مثلاً زمانیکه میگوییم رژیم حقوقی دریای خزر از کدهای حقوقی مرتبط با حقوق دریاها در چارچوب حقوق بینالملل سخن میگوییم...
🖊و یا زمانیکه میگوییم رژیم شاهنشاهی یا رژیم صهیونیستی بیشتر مقصودمان تخفیف و بیاعتبار کردن نظام حاکم بر این کشورهاست و عموماً هم به شخص حاکم اشاره داریم مانند رژیم صدام، رژیم مبارک و جز اینها.
🖊به بیان دیگر، رژیم معادل کلمه (regimentation) است که میتوان آن را «هنگآسا شدن» نیز خواند؛ وضعیت خودکامگی یا بعضاً سلطه نظامیان.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5928
#سعید_حجاریان #سیاست #دولت
.
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊واژگانی مانند دولت، حکومت و رژیم معمولاً در گفتارها و مکتوبات فارسی بهجای یکدیگر بهکار میروند. ادبیات سیاسی سالیان اخیر نیز مواردی دیگر را به واژگان پیشین اضافه کرده و بعضی اغتشاشهای مفهومی را پدید آورده است.
🖊دولت، در معنای (state) معمولاً در ادبیات دانشگاهی بهکار گرفته میشود. دولت مفهومی دو سطحی است: الف) قوهی مجریهی حکومت یک کشور که گاهی وقتها به دولت-ملت شناخته میشود. ب) کل ساختار اقتدار سیاسی در یک کشور. دولت در معنای دوم، به ظرف سیاست اشاره دارد که در ایران امروز رهبری، قوای سهگانه و نیروهای نظامی را شامل میشود.
🖊حکومت، در معنای (government) سطحی پایینتر از دولت را توصیف میکند و عموماً به قوه مجریه اطلاق میشود. البته، بعضی اصحاب فکر در ایران معتقدند بهدلیل آنچه در گفتار و افواه رسوب کرده، نیک آن است که دولت را در برابر قوهی مجریه و حکومت را وسیعتر تعریف کنیم.
🖊علاوه بر این دو باید به مفهوم حاکمیت (sovereignty) نیز اشاره داشت. حاکمیت بالاترین قدرت است که بالادست او دستی نیست و به تعبیر بُدن مطلق و دائم است. این مطلقیت در انواع نظامهای سیاسی به اشکال متفاوت ساری و جاری است.
🖊اما کلمه «رژیم»؛ این واژه عموماً در چارچوبی حقوقی-سیاسی تعریف میشود. مثلاً زمانیکه میگوییم رژیم حقوقی دریای خزر از کدهای حقوقی مرتبط با حقوق دریاها در چارچوب حقوق بینالملل سخن میگوییم...
🖊و یا زمانیکه میگوییم رژیم شاهنشاهی یا رژیم صهیونیستی بیشتر مقصودمان تخفیف و بیاعتبار کردن نظام حاکم بر این کشورهاست و عموماً هم به شخص حاکم اشاره داریم مانند رژیم صدام، رژیم مبارک و جز اینها.
🖊به بیان دیگر، رژیم معادل کلمه (regimentation) است که میتوان آن را «هنگآسا شدن» نیز خواند؛ وضعیت خودکامگی یا بعضاً سلطه نظامیان.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5928
#سعید_حجاریان #سیاست #دولت
.
مشق نو
نظام چیست؟ - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝پذیرش اکثریت شهروندان، شرط اجرای قانون
🔻🔻🔻یادداشتی از سیدعلی محمودی درباره لایحه حجاب منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊کشاکش پیرامون مسألۀ حجاب زنان بین نظام جمهوری اسلامی و شهروندان معترض، ماهها است همچنان ادامه دارد. از جانب مأموران دولتی، تذکر به الزام و توسل به اجبار در پوشیدن روسری است و از سوی معترضان، اکراه و نافرمانی مدنی. این رخداد، موضوع چگونگیِ قانونگذاری، پشتوانۀ اجرای قانون و پیآمدهای آن را به میان میآوَرَد.
🖊پرسش اساسی این است که پشتوانۀ اجرای قانون چیست؟ پشتوانه اصلیِ اجرای قانون در گام نخست این است که اکثریت شهروندان، قانون وضع شده را بپذیرد، یعنی آن را تأیید و تصدیق (Acknowledgment) کنند.
🖊در این صورت، آن را داوطلبانه و از سرِ رضایت اجراء خواهند کرد. البته ممکن است اکثریت و یا اقلیتی از شهروندان به هر دلیل و علت، به اجرای بعضی از قانونها گردن نگذارند.
🖊آنان ممکن است دلایل و ضرورتهای وضع قانون و پیامدهای آن را در تنظیم روابط آزادانه و عادلانه در جامعه مثبت تلقی نکنند. بنابراین، قانون با پذیرش و تصدیق اکثریت شهروندان امکان به اجرا درآمدن داوطلبانه دارد. در غیر این صورت، شهروندان آن را نادیده میگیرند و امکان عملی شدن آن از میان میرود.
🖊اگر بهجای اکثریت شهروندان، فقط اقلیتی از میان آنان قانونی را تصدیق و اجرا کنند، اما اکثریت در عمل آن را پس بزنند، حکومت راهی جز توسل به زور ندارد تا قانون را اجرا کند. در این صورت، بالمأل پای اِعمال قوۀ قهریۀ حکومت پیش میآید.
🖊تجربههای مکرر نشان داده است که حکومتها با توسل بهزور قادر به وادارکردن اکثریت شهروندان به اجرای قانون نیستند، هنگامی که آنان از پذیرش این قانون سر باز میزنند. در این وضعیت، اِعمال زور حکومت، دیر یا زود، به شکست میانجامد و قانون در عمل به بایگانی سپرده میشود.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5938
#سیدعلی_محمودی #سیاست #قانون #حجاب
🔸سید علی محمودی در فضای مجازی:
وبسایت | تلگرام | فیسبوک
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از سیدعلی محمودی درباره لایحه حجاب منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊کشاکش پیرامون مسألۀ حجاب زنان بین نظام جمهوری اسلامی و شهروندان معترض، ماهها است همچنان ادامه دارد. از جانب مأموران دولتی، تذکر به الزام و توسل به اجبار در پوشیدن روسری است و از سوی معترضان، اکراه و نافرمانی مدنی. این رخداد، موضوع چگونگیِ قانونگذاری، پشتوانۀ اجرای قانون و پیآمدهای آن را به میان میآوَرَد.
🖊پرسش اساسی این است که پشتوانۀ اجرای قانون چیست؟ پشتوانه اصلیِ اجرای قانون در گام نخست این است که اکثریت شهروندان، قانون وضع شده را بپذیرد، یعنی آن را تأیید و تصدیق (Acknowledgment) کنند.
🖊در این صورت، آن را داوطلبانه و از سرِ رضایت اجراء خواهند کرد. البته ممکن است اکثریت و یا اقلیتی از شهروندان به هر دلیل و علت، به اجرای بعضی از قانونها گردن نگذارند.
🖊آنان ممکن است دلایل و ضرورتهای وضع قانون و پیامدهای آن را در تنظیم روابط آزادانه و عادلانه در جامعه مثبت تلقی نکنند. بنابراین، قانون با پذیرش و تصدیق اکثریت شهروندان امکان به اجرا درآمدن داوطلبانه دارد. در غیر این صورت، شهروندان آن را نادیده میگیرند و امکان عملی شدن آن از میان میرود.
🖊اگر بهجای اکثریت شهروندان، فقط اقلیتی از میان آنان قانونی را تصدیق و اجرا کنند، اما اکثریت در عمل آن را پس بزنند، حکومت راهی جز توسل به زور ندارد تا قانون را اجرا کند. در این صورت، بالمأل پای اِعمال قوۀ قهریۀ حکومت پیش میآید.
🖊تجربههای مکرر نشان داده است که حکومتها با توسل بهزور قادر به وادارکردن اکثریت شهروندان به اجرای قانون نیستند، هنگامی که آنان از پذیرش این قانون سر باز میزنند. در این وضعیت، اِعمال زور حکومت، دیر یا زود، به شکست میانجامد و قانون در عمل به بایگانی سپرده میشود.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5938
#سیدعلی_محمودی #سیاست #قانون #حجاب
🔸سید علی محمودی در فضای مجازی:
وبسایت | تلگرام | فیسبوک
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
مشق نو
پذیرش اکثریت شهروندان، شرط اجرای قانون - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
علوی تبار علیرضا:
📝📝📝توتالیتاریسم بیفرجام
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊در سالهای پس از پیروزی انقلاب، تاکنون در سه مقطع نهاد دانشگاه و دانشها و ارزشهای مدرنی که در آن آموزش داده شده یا موضوع پژوهش قرار میگرفتهاند، مورد تهاجم آشکار و بنیانکن قرار گرفته است: دوره انقلاب فرهنگی، دوره دولت نهم و دهم (احمدینژاد) و دوره دولت سیزدهم (رئیسی).
🖊در این سه دوره تلاش برای نهادزایی از دانشگاه و دگرگون کردن اساسی ترکیب استادان و دانشجویان در آنها از طرف تمام حاکمیت و با هماهنگی و با هدف قرار دادن ریشهها صورت میگرفته است. در حالیکه در دورههای دیگر تهاجمها از طرف جناحی در درون حاکمیت و (نه تمام حاکمیت) حمایت میشده و بهطور معمول اهداف موردی و خاص داشته است.
🖊اگرچه میتوان میان «انقلاب فرهنگی» و دو تهاجم فراگیر دیگر تشابه زیادی در زمینه انگیزهها و اهداف یافت، اما تفاوت بسیار در وضعیت محیطی وقوع آن با دو تهاجم اخیر، تحلیل آن را متفاوت و متمایز میسازد. فاجعه موسوم به انقلاب فرهنگی هنگامی رخ داد که برخی از وضعیتها کاملاً متفاوت از امروز بودند.
🖊خواستی قدرتمند در جامعه برای دگرگون کردن همه نهادهای به جا مانده از نظام پیشین وجود داشت، حکومت در میان مردم از حقانیت قابلملاحظهای برخوردار بود، گرایشهای ایدئولوژیک حکومت هنوز آزمون تاریخی پس نداده و ظرفیتها و عناصر ناآشکار آن برای همگان شناخته شده نبود، بهطور همزمان کشور درگیر تلاشهای جداییطلبانه مسلحانه بود، بخشی از اپوزیسیون یا وارد مرحله تلاش برای براندازی قهرآمیز حکومت شده بود و یا خود را برای آن آماده میکرد، دانشگاه مرکز درگیریها و منازعات سیاسی و ایدئولوژیک بود و تولید و توزیع دانش مدرن در حاشیه قرار گرفته بود و… .
🖊علاوه بر این ویژگیهای محیطی باید به این واقعیت نیز توجه کرد که اگرچه آشنایی ایرانیان با دانشهای مدرن سابقهای طولانی داشت. اما هیچگاه بحثی عمیق و عقلانی پیرامون ریشهها و روشهای این دانشها در ایران درنگرفته بود و بیدلیل نبود که ایرانیان در بهترین حالت نقش ترویج و نه تولید را در زمینه این دانشها بازی میکردند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5946
#علیرضا_علویتبار #سیاست #علم #دانشگاه #انقلاب_فرهنگی
📝📝📝توتالیتاریسم بیفرجام
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊در سالهای پس از پیروزی انقلاب، تاکنون در سه مقطع نهاد دانشگاه و دانشها و ارزشهای مدرنی که در آن آموزش داده شده یا موضوع پژوهش قرار میگرفتهاند، مورد تهاجم آشکار و بنیانکن قرار گرفته است: دوره انقلاب فرهنگی، دوره دولت نهم و دهم (احمدینژاد) و دوره دولت سیزدهم (رئیسی).
🖊در این سه دوره تلاش برای نهادزایی از دانشگاه و دگرگون کردن اساسی ترکیب استادان و دانشجویان در آنها از طرف تمام حاکمیت و با هماهنگی و با هدف قرار دادن ریشهها صورت میگرفته است. در حالیکه در دورههای دیگر تهاجمها از طرف جناحی در درون حاکمیت و (نه تمام حاکمیت) حمایت میشده و بهطور معمول اهداف موردی و خاص داشته است.
🖊اگرچه میتوان میان «انقلاب فرهنگی» و دو تهاجم فراگیر دیگر تشابه زیادی در زمینه انگیزهها و اهداف یافت، اما تفاوت بسیار در وضعیت محیطی وقوع آن با دو تهاجم اخیر، تحلیل آن را متفاوت و متمایز میسازد. فاجعه موسوم به انقلاب فرهنگی هنگامی رخ داد که برخی از وضعیتها کاملاً متفاوت از امروز بودند.
🖊خواستی قدرتمند در جامعه برای دگرگون کردن همه نهادهای به جا مانده از نظام پیشین وجود داشت، حکومت در میان مردم از حقانیت قابلملاحظهای برخوردار بود، گرایشهای ایدئولوژیک حکومت هنوز آزمون تاریخی پس نداده و ظرفیتها و عناصر ناآشکار آن برای همگان شناخته شده نبود، بهطور همزمان کشور درگیر تلاشهای جداییطلبانه مسلحانه بود، بخشی از اپوزیسیون یا وارد مرحله تلاش برای براندازی قهرآمیز حکومت شده بود و یا خود را برای آن آماده میکرد، دانشگاه مرکز درگیریها و منازعات سیاسی و ایدئولوژیک بود و تولید و توزیع دانش مدرن در حاشیه قرار گرفته بود و… .
🖊علاوه بر این ویژگیهای محیطی باید به این واقعیت نیز توجه کرد که اگرچه آشنایی ایرانیان با دانشهای مدرن سابقهای طولانی داشت. اما هیچگاه بحثی عمیق و عقلانی پیرامون ریشهها و روشهای این دانشها در ایران درنگرفته بود و بیدلیل نبود که ایرانیان در بهترین حالت نقش ترویج و نه تولید را در زمینه این دانشها بازی میکردند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5946
#علیرضا_علویتبار #سیاست #علم #دانشگاه #انقلاب_فرهنگی
مشق نو
توتالیتاریسم بیفرجام - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝انقلابی که رفت، انقلابی که نیامد
🔻🔻🔻مقالهای از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊...بعد از جنگ جهانی دوم خسارتهای فراوانی به آلمان وارد شد. این کشور دوپاره شد، اشغال شد، تخریب شد و تعداد زیادی تلفات بهجا ماند. پس از وقوع این سلسله اتفاقات این پرسش مطرح شد که زمانیکه این همه بلا بر سر آلمان میآمد، خدا کجا بوده است؟
🖊یعنی همان سؤالی که برای یهودیان در دوره هولوکاست مطرح شد. مألاً میان خداباوران و خداناباوران دعوای شدیدی بر سر مسئله شر درگرفت. ارجاع به گزارههایی از نیچه به درک بهتر آن فضا کمک میکند هر چند وی جنگ جهانی دوم را ندید و در سال ۱۹۰۰ درگذشت. اما او مسئلهای اساسی و درخور تأمل را طرح کرده بود. در حکمت شادانِ نیچه از قول دیوانهای که خدا را میجست، میخوانیم:
🖊«…خدا مرد! خدا مرده است! ما او را کشتیم! و ما، قاتل قاتلان، چگونه میخواهیم خود را تسلی دهیم؟ کارد ما خون مقدسترین و مقتدرترین چیزی را که دنیا تا همین امروز داشت، ریخت… چه کسی این خون را از دستان ما خواهد زدود؟ کدام آب آن را از ما خواهد شست؟ ما چه مراسم و تشریفات مقدسی را برای کفاره دادن باید برگزار کنیم؟ عظمت این کشتار برای ما بیش از حد بزرگ است. آیا ما خود نبایستی خدایانی شویم تا شایسته این کار گردیم؟»
🖊نیچه از اینکه خدا بهدست انسان از بین رفته است، تحت تأثیر گرفته بود. شاید، توجه وی نه فقط خدا بلکه سنت را نیز دربرمیگرفت. بهویژه آنکه پس از مرگ خدا و سنت متافیزیک جدیدی ساخته نشده بود. او بهدنبال ابرمردی احیاگر بود که چنین نقشی را ایفا کند.
🖊مطابق این نگاه از زمانیکه خدا رفته و دیگر بازنگشته، دوران فترت و پوچی آغاز شده است. دورانی که امکان دارد در آن هر چیزی به وقوع بپیوندد. این وضعیت البته اختصاص بهآنچه مدنظر نیچه بود، ندارد. میتوان پوچی را در رفتن پارادایمها، گفتمانها، دولتها، قهرمانها، و زاده نشدن بدیلهای آنها مشاهده کرد. پوچی وضعیتی است که بهنظر میآید جامعه اکنون ایران با آن دستوپنجه نرم میکند.
🖊از جمله وضعیتهای پوچی وضعیت میان دو انقلاب است. در ایران امروز، دو گروه خود را بهصورت نمایشی انقلابی میخوانند. گروه نخست خود را وارث انقلاب ۵۷ میدانند، حال آنکه نه آن انقلاب را دیدهاند و نه در وقوع آن مدخلیت داشتهاند. البته، عدم مدخلیت در اینجا لزوماً ناظر به سن این انقلابیون نیست.
🖊گروه دوم آن دسته از کنشگران/تحلیلگرانی هستند که از پس وضعیتهای اعتراضی/شبهانقلابی خود را انقلابی میخوانند. اینها از حدود ۲ سال پس از انقلاب ۵۷ به اینسو پیوسته بر این اعتقاد هستند که انقلابی جدید در معرض وقوع است و برای اثبات این وضعیت انقلابی از الفاظ متفاوتی از جمله «نهضت»، «جنبش»، «قیام»، «خیزش» و… استفاده کردهاند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5953
#سعید_حجاریان #سیاست #ایران #انقلاب
🔻🔻🔻مقالهای از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊...بعد از جنگ جهانی دوم خسارتهای فراوانی به آلمان وارد شد. این کشور دوپاره شد، اشغال شد، تخریب شد و تعداد زیادی تلفات بهجا ماند. پس از وقوع این سلسله اتفاقات این پرسش مطرح شد که زمانیکه این همه بلا بر سر آلمان میآمد، خدا کجا بوده است؟
🖊یعنی همان سؤالی که برای یهودیان در دوره هولوکاست مطرح شد. مألاً میان خداباوران و خداناباوران دعوای شدیدی بر سر مسئله شر درگرفت. ارجاع به گزارههایی از نیچه به درک بهتر آن فضا کمک میکند هر چند وی جنگ جهانی دوم را ندید و در سال ۱۹۰۰ درگذشت. اما او مسئلهای اساسی و درخور تأمل را طرح کرده بود. در حکمت شادانِ نیچه از قول دیوانهای که خدا را میجست، میخوانیم:
🖊«…خدا مرد! خدا مرده است! ما او را کشتیم! و ما، قاتل قاتلان، چگونه میخواهیم خود را تسلی دهیم؟ کارد ما خون مقدسترین و مقتدرترین چیزی را که دنیا تا همین امروز داشت، ریخت… چه کسی این خون را از دستان ما خواهد زدود؟ کدام آب آن را از ما خواهد شست؟ ما چه مراسم و تشریفات مقدسی را برای کفاره دادن باید برگزار کنیم؟ عظمت این کشتار برای ما بیش از حد بزرگ است. آیا ما خود نبایستی خدایانی شویم تا شایسته این کار گردیم؟»
🖊نیچه از اینکه خدا بهدست انسان از بین رفته است، تحت تأثیر گرفته بود. شاید، توجه وی نه فقط خدا بلکه سنت را نیز دربرمیگرفت. بهویژه آنکه پس از مرگ خدا و سنت متافیزیک جدیدی ساخته نشده بود. او بهدنبال ابرمردی احیاگر بود که چنین نقشی را ایفا کند.
🖊مطابق این نگاه از زمانیکه خدا رفته و دیگر بازنگشته، دوران فترت و پوچی آغاز شده است. دورانی که امکان دارد در آن هر چیزی به وقوع بپیوندد. این وضعیت البته اختصاص بهآنچه مدنظر نیچه بود، ندارد. میتوان پوچی را در رفتن پارادایمها، گفتمانها، دولتها، قهرمانها، و زاده نشدن بدیلهای آنها مشاهده کرد. پوچی وضعیتی است که بهنظر میآید جامعه اکنون ایران با آن دستوپنجه نرم میکند.
🖊از جمله وضعیتهای پوچی وضعیت میان دو انقلاب است. در ایران امروز، دو گروه خود را بهصورت نمایشی انقلابی میخوانند. گروه نخست خود را وارث انقلاب ۵۷ میدانند، حال آنکه نه آن انقلاب را دیدهاند و نه در وقوع آن مدخلیت داشتهاند. البته، عدم مدخلیت در اینجا لزوماً ناظر به سن این انقلابیون نیست.
🖊گروه دوم آن دسته از کنشگران/تحلیلگرانی هستند که از پس وضعیتهای اعتراضی/شبهانقلابی خود را انقلابی میخوانند. اینها از حدود ۲ سال پس از انقلاب ۵۷ به اینسو پیوسته بر این اعتقاد هستند که انقلابی جدید در معرض وقوع است و برای اثبات این وضعیت انقلابی از الفاظ متفاوتی از جمله «نهضت»، «جنبش»، «قیام»، «خیزش» و… استفاده کردهاند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5953
#سعید_حجاریان #سیاست #ایران #انقلاب
مشق نو
انقلابی که رفت، انقلابی که نیامد - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝عدالت برای فلسطین
🔻🔻🔻مقالهای از حسین هوشمند منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊فجایع ضدبشری و تراژدیک در غزه– که بهحق، سومین نکبه (اخراج و آواره کردن فلسطینیها از سرزمینشان) توصیف شده- از ۷ اکتبر (با حمله حماس) آغاز نشده است. ایلان پایه (مورخ اسراییلی و استاد دانشگاه اکستر) میگوید، اسراییل میکوشد تا این فجایع را تاریخزدایی کند.
🖊اما، بهقول رشید خالدی (مورخ فلسطینی دانشگاه کلمبیا) جنگ علیه فلسطین (یا بر سر فلسطین) دستکم یکصد سال تاریخ دارد. در اینجا، قصد بازگویی این تاریخ را ندارم، بلکه سعی من است نشان دهم که در چه پارادایم یا چارچوب هنجاری (normative) میتوانیم این جنگ/تراژدی را بهتر بفهمیم و از اینرو، بهسوی راهحل یا راهحلهای معقول و عادلانه گام برداریم. تحلیلهای نظری برای فهم مسأله اسرائیل/فلسطین بهطور کلی به دو دسته تقسیم میشوند:
🖊۱. پارادایم استعمار شهرکنشین که صهیونیسم و اسرائیل را بهمنزله یکی از نمونههای متعدد تلاش اروپا برای گرفتن سرزمینها از دست مردم بومی توصیف میکند، و ۲. پارادایم ملیگرایی که میگوید نزاع بین صهیونیستها و فلسطینیها بهمثابه مبارزه بین دو جنبش ملیگرا است که مدعی مالکیت بر سر یک سرزمین هستند.
🖊این پارادایمها هم راهی برای تبیین- این تعارض و هم چارچوبی هنجاری برای ارزیابی و حل آن ارائه میدهند. روشهای متفاوتی که ما برای تبیین یک تعارض بهکار میبریم، پیشنهادهای متفاوتی را برای حل آن ارائه میدهند. بهدلیل اینکه، کثیری از طرفداران نظریه ملیگرایی نهایتاً میپذیرند که اگر چه صهیونیسمِ اولیه ماهیت استعماری نداشت، اما اسراییل از ۱۹۶۷ به یک دولت استعماری شهرکنشین تبدیل شده است، از این رو به بررسی مدعیات ملیگرایی نمیپردازیم.
🖊استدلال ما این است که پارادایم شهرکنشینی-استعماری یا استعمار شهرکنشین (settler colonialism)، چارچوب بهتری برای درک رابطه بین اسرائیلیها و فلسطینیها است.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5973
#حسین_هوشمند #عدالت #فلسطین
🔻🔻🔻مقالهای از حسین هوشمند منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊فجایع ضدبشری و تراژدیک در غزه– که بهحق، سومین نکبه (اخراج و آواره کردن فلسطینیها از سرزمینشان) توصیف شده- از ۷ اکتبر (با حمله حماس) آغاز نشده است. ایلان پایه (مورخ اسراییلی و استاد دانشگاه اکستر) میگوید، اسراییل میکوشد تا این فجایع را تاریخزدایی کند.
🖊اما، بهقول رشید خالدی (مورخ فلسطینی دانشگاه کلمبیا) جنگ علیه فلسطین (یا بر سر فلسطین) دستکم یکصد سال تاریخ دارد. در اینجا، قصد بازگویی این تاریخ را ندارم، بلکه سعی من است نشان دهم که در چه پارادایم یا چارچوب هنجاری (normative) میتوانیم این جنگ/تراژدی را بهتر بفهمیم و از اینرو، بهسوی راهحل یا راهحلهای معقول و عادلانه گام برداریم. تحلیلهای نظری برای فهم مسأله اسرائیل/فلسطین بهطور کلی به دو دسته تقسیم میشوند:
🖊۱. پارادایم استعمار شهرکنشین که صهیونیسم و اسرائیل را بهمنزله یکی از نمونههای متعدد تلاش اروپا برای گرفتن سرزمینها از دست مردم بومی توصیف میکند، و ۲. پارادایم ملیگرایی که میگوید نزاع بین صهیونیستها و فلسطینیها بهمثابه مبارزه بین دو جنبش ملیگرا است که مدعی مالکیت بر سر یک سرزمین هستند.
🖊این پارادایمها هم راهی برای تبیین- این تعارض و هم چارچوبی هنجاری برای ارزیابی و حل آن ارائه میدهند. روشهای متفاوتی که ما برای تبیین یک تعارض بهکار میبریم، پیشنهادهای متفاوتی را برای حل آن ارائه میدهند. بهدلیل اینکه، کثیری از طرفداران نظریه ملیگرایی نهایتاً میپذیرند که اگر چه صهیونیسمِ اولیه ماهیت استعماری نداشت، اما اسراییل از ۱۹۶۷ به یک دولت استعماری شهرکنشین تبدیل شده است، از این رو به بررسی مدعیات ملیگرایی نمیپردازیم.
🖊استدلال ما این است که پارادایم شهرکنشینی-استعماری یا استعمار شهرکنشین (settler colonialism)، چارچوب بهتری برای درک رابطه بین اسرائیلیها و فلسطینیها است.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5973
#حسین_هوشمند #عدالت #فلسطین
مشق نو
عدالت برای فلسطین - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝چرا بیعدالتی عظیمترین شر بشری است؟
🔻🔻🔻یادداشتی از کالین مکگین با ترجمه جواد حیدری منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌نوشتار پیش رو چه میگوید؟
🖊در این جستار کوتاه کالین مکگین سه دلیل اقامه میکند که چرا بیعدالتی عظیمترین شر بشری است.
🖊دلیل اول. بیعدالتی باعث میشود در انسانها بدترین واکنشهای روانی برانگیخته شود؛ واکنشهایی مثل خشم نسبت به مقصر، عصبانیت اخلاقی، تنفر، احساس بیهودگی، میل به انتقام، یأس، سرخوردگی، و دلمردگی.
🖊دلیل دوم. تقریباً غیرممکن است با فردی که در حق شما ظلم کرده است رفتار عادلانه داشته باشید. مثلاً اگر کسی اموالی را از شما به سرقت برده باشد، شما تمایلی ندارید که اموال او را به سرقت ببرید. اما شما احساس میکنید که بیعدالتی در عوض بیعدالتی قابل توجیه است.
🖊دلیل سوم. تمایل به عمومیت بخشیدن به بیعدالتی است. اگر شخصی قربانی بیعدالتی شده باشد، بهویژه اگر بیعدالتی تکراری و سیستماتیک و بدون احساس پشیمانی باشد، در اینصورت شخص قربانی بیعدالتی مستعد آن است که عدالت را بهعنوان یک قاعدهی کلی رفتار کنار بگذارد و با خودش بگوید که با من ناعادلانه رفتار شده است، پس چرا باید با دیگران عادلانه رفتار کنم؟ و این به چرخهی بیعدالتی دامن میزند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6052
#کالین_مکگین #جواد_حیدری #عدالت
🔻🔻🔻یادداشتی از کالین مکگین با ترجمه جواد حیدری منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌نوشتار پیش رو چه میگوید؟
🖊در این جستار کوتاه کالین مکگین سه دلیل اقامه میکند که چرا بیعدالتی عظیمترین شر بشری است.
🖊دلیل اول. بیعدالتی باعث میشود در انسانها بدترین واکنشهای روانی برانگیخته شود؛ واکنشهایی مثل خشم نسبت به مقصر، عصبانیت اخلاقی، تنفر، احساس بیهودگی، میل به انتقام، یأس، سرخوردگی، و دلمردگی.
🖊دلیل دوم. تقریباً غیرممکن است با فردی که در حق شما ظلم کرده است رفتار عادلانه داشته باشید. مثلاً اگر کسی اموالی را از شما به سرقت برده باشد، شما تمایلی ندارید که اموال او را به سرقت ببرید. اما شما احساس میکنید که بیعدالتی در عوض بیعدالتی قابل توجیه است.
🖊دلیل سوم. تمایل به عمومیت بخشیدن به بیعدالتی است. اگر شخصی قربانی بیعدالتی شده باشد، بهویژه اگر بیعدالتی تکراری و سیستماتیک و بدون احساس پشیمانی باشد، در اینصورت شخص قربانی بیعدالتی مستعد آن است که عدالت را بهعنوان یک قاعدهی کلی رفتار کنار بگذارد و با خودش بگوید که با من ناعادلانه رفتار شده است، پس چرا باید با دیگران عادلانه رفتار کنم؟ و این به چرخهی بیعدالتی دامن میزند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6052
#کالین_مکگین #جواد_حیدری #عدالت
مشق نو
چرا بیعدالتی عظیمترین شر بشری است؟ - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝اصلاحطلبان؟ خیر، متشکرم!
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌نوشتار پیش رو چه میگوید؟
🖊سعید حجاریان، از آغاز جنبش موسوم به اصلاحات در خرداد ۱۳۷۶ تا به امروز همواره تلاش کرده است ضمن نگاه هنجاری و راهبردی به «اصلاحات»، نیمنگاهی به انتقاد از این جریان نیز داشته باشد که شاید بخش انتقادی مقاله «اصلاحات مُرد، زنده باد اصلاحات!» معروفترین آنها محسوب شود.
🖊حجاریان در نوشتار «اصلاحطلبان؟ خیر، متشکرم!» نخست، نگاهی به کارویژههای تفکر اصلاحی انداخته و حول دو مؤلفه «درک منطق موقعیت» و «نقشآفرینی بهعنوان بخشی از راهحل» به بحث پرداخته و با ذکر مثالهایی عینی توضیح داده است این دو مؤلفه چگونه به پیش رفتهاند.
🖊او سپس استدلال میکند که اینک نظام ادراکی اصلاحطلبان با مشکلاتی مواجه شده تا جایی که کارویژه اصلیشان، یعنی نقشآفرینی بهعنوان بخشی از راهحل را تا حد زیادی از دست دادهاند.
🖊نهایتاً، حجاریان به پیامدهایی ارجاع میدهد که در پی این وضعیت گریبان اصلاحطلبان را گرفته است که، از میان رفتن نقش واسط اصلاحطلبی بهعنوان نیروی میانه و ضربهگیر جامعه از یکسو، و «تصویرسازی دفرمه» و «برساختن خصم» از سوی دیگر، بخشی از آنهاست.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6064
#سعید_حجاریان #اصلاحات #اصلاح_طلبی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌نوشتار پیش رو چه میگوید؟
🖊سعید حجاریان، از آغاز جنبش موسوم به اصلاحات در خرداد ۱۳۷۶ تا به امروز همواره تلاش کرده است ضمن نگاه هنجاری و راهبردی به «اصلاحات»، نیمنگاهی به انتقاد از این جریان نیز داشته باشد که شاید بخش انتقادی مقاله «اصلاحات مُرد، زنده باد اصلاحات!» معروفترین آنها محسوب شود.
🖊حجاریان در نوشتار «اصلاحطلبان؟ خیر، متشکرم!» نخست، نگاهی به کارویژههای تفکر اصلاحی انداخته و حول دو مؤلفه «درک منطق موقعیت» و «نقشآفرینی بهعنوان بخشی از راهحل» به بحث پرداخته و با ذکر مثالهایی عینی توضیح داده است این دو مؤلفه چگونه به پیش رفتهاند.
🖊او سپس استدلال میکند که اینک نظام ادراکی اصلاحطلبان با مشکلاتی مواجه شده تا جایی که کارویژه اصلیشان، یعنی نقشآفرینی بهعنوان بخشی از راهحل را تا حد زیادی از دست دادهاند.
🖊نهایتاً، حجاریان به پیامدهایی ارجاع میدهد که در پی این وضعیت گریبان اصلاحطلبان را گرفته است که، از میان رفتن نقش واسط اصلاحطلبی بهعنوان نیروی میانه و ضربهگیر جامعه از یکسو، و «تصویرسازی دفرمه» و «برساختن خصم» از سوی دیگر، بخشی از آنهاست.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6064
#سعید_حجاریان #اصلاحات #اصلاح_طلبی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
مشق نو
اصلاحطلبان؟ خیر، متشکرم!
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from مشق نو
📝📝📝الزامات سلبی و ایجابی رئیسجمهور منتخب مردم ایران: رویکردی روششناسانه
🔻🔻🔻یادداشتی از سیدعلی محمودی منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌گزیدهای از نوشتار پیش رو
🖊آقای دکتر مسعود پزشکیان با آراء مردم ایران در تیرماه ۱۴۰۳ در روند انتخابات دورۀ چهاردهم ریاست جمهوری با کسب ۵۷ درصد آراء مأخوذه در دور دوم به پیروزی رسید.
🖊او اکنون در کار انتخاب و معرفی وزیران کابینۀ خویش است. در این نوشتار آنچه رئیسجمهور بایستی از انجام آنها خودداری کند (الزامات سلبی) و آنچه باید انجام بدهد (الزامات ایجابی)، بر مبنای روششناسی در نظر و عمل مطرح شده است.
🖊نیز ذکر سه نکتۀ مقدماتی ضروری است: نکته اول؛ نگاه من در این نوشتار، نظارت، نقد و ارزیابی و اعلام نظرات است، نه دخالت و تعیین تکلیف برای اشخاص و دستگاهها. نکته دوم؛ در هر کشور و از جمله ایران، مردم اُّس اساس و شالودۀ اصلی کشورند و بهواسطۀ وجود آنان میتوان از قدرت سیاسی، حاکمیت ملی، سرمایۀ اجتماعی، حکومت قانون، توسعه و دموکراسی سخن گفت.
🖊نکتۀ سوم؛ نظرها و پیشنهادهایی که مطرح میکنم در مقطع زمانی کنونی، «حداقلی» و در ظرفیت کنونی کشور است. بنابراین، تمام آنچه که میخواهم بگویم نیست.
🔺یکم. الزامات سلبی؛ رئیسجمهور به چه کارهایی نباید دست بزند
1️⃣ اجتناب از الگوهای «جامعۀ تودهوار» و «عوامگرایی» مانند فراخواندن تودهها به میدانها و خیابانهای شهرها و روستاهای کشور با سردادن شعارها که موسوم به «حضور مردم در صحنه» است. در تاریخ ایران معاصر، در این زمینه تجربههای سیاسیِ قابل ذکر و عبرتآموزی وجود دارد: به عنوان نمونه، تجربۀ سیاستورزی محمدعلی فروغی و احمد قوام از سویی، و تجربۀ محمد مصدق و سیدمحمد خاتمی از سوی دیگر را میتوان نام برد. دو شخصیت سیاسی نخست، از الگوهای جامعۀ تودهوار و عوامگرایی پیروی نمیکردند. در برابر، دو شخصیت سیاسی دوم، این الگوها را با تفاوتهایی بهکار میگرفتند. سیاستها، مواضع و کنشهای سیاسی هر دسته، در تاریخ معاصر ایران ثبت شده و در ذهن و ضمیر مردم زنده است.
2️⃣ اجتناب از سفرهای مداوم و مکرر رئیسجمهور، مانند سفرهای استانی او و شماری از وزرا در هر هفته.
3️⃣ اجتناب از سفرهای رئیسجمهور به مناطق مختلف کشور جهت افتتاح پروژههای صنعتی، عمرانی و مانند اینها.
4️⃣ اجتناب از ملاقاتهای مکرر و طولانی با اشخاص حقیقی و حقوقی.
5️⃣ اجتناب از سخنرانیهای مکرر و طولانی در جلسات رسمی و غیر رسمی، مانند افتتاح همایشهای حکومتی و علمی و نیز در گروهها و دستهجات سیاسی و مذهبی، و ملاقاتهای عمومیِ تشریفاتی با اصناف و قشرهای مختلف.
6️⃣ رئیسجمهور غیر از اجرای قانون اساسی، نباید زیر بار رسمها و بدعتهای مندرآوردی برود. او پس از رهبری، «عالیترین مقام رسمی کشور» است و «مسئولیت اجرای قانون اساسی» با او است (اصل ۱۱۳). التزام نسبت به این خطمشی قانونی، مانع از مشورت او با شخصیتهای حقیقی و حقوقی کشور در مسائل مهم کشور نیست.
7️⃣ رئیسجمهور نباید در برابر تخلف از اصول قانون اساسی توسط هر شخص و هر نهادی به هیچوجه ساکت و منفعل باشد، زیرا «مسئولیت اجرای قانون اساسی» با او است. او در صورت لزوم میتواند بر مبنای اصل ۱۱۳ قانون اساسی، به شورای نگهبان و سایر قوا «تذکر و اخطار قانون اساسی» بدهد. این اصل در دورۀ رئیسان جمهوری پیشین، به همین نحو اجرا شده است.
8️⃣ کشور ایران طبق قانون اساسی مشروطه و قانون اساسی جمهوری اسلامی دارای سه قوۀ مقننه، مجریه و قضائیه است. «قوۀ چهارم» که اخیراً ادعا شده، در قانون اساسی وجود ندارد و خلاف نص صریح قانون اساسی است. نیروهای نظامی که برای نگاهبانی از مرزها و قلمرو جغرافیایی کشور تشکیل شده است، باید تابع تصمیمات مجلس باشند. این نیروها نه مافوق قوای دیگرند و نه به موازات آنان ایفای نقش میکنند. نظامیان در کشورهای قانونگرا و دموکراتیک، ادامۀ سیاستاند و رابطۀ آنها عرضی نیست، بلکه طولی است. آنان اوامر و نواهی سیاستمداران مستقر در نهادهای قانونی کشور را که منتخب مردماند، اجرا میکنند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6090
#سیدعلی_محمودی #مسعود_پزشکیان #دولت #سیاست
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از سیدعلی محمودی منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌گزیدهای از نوشتار پیش رو
🖊آقای دکتر مسعود پزشکیان با آراء مردم ایران در تیرماه ۱۴۰۳ در روند انتخابات دورۀ چهاردهم ریاست جمهوری با کسب ۵۷ درصد آراء مأخوذه در دور دوم به پیروزی رسید.
🖊او اکنون در کار انتخاب و معرفی وزیران کابینۀ خویش است. در این نوشتار آنچه رئیسجمهور بایستی از انجام آنها خودداری کند (الزامات سلبی) و آنچه باید انجام بدهد (الزامات ایجابی)، بر مبنای روششناسی در نظر و عمل مطرح شده است.
🖊نیز ذکر سه نکتۀ مقدماتی ضروری است: نکته اول؛ نگاه من در این نوشتار، نظارت، نقد و ارزیابی و اعلام نظرات است، نه دخالت و تعیین تکلیف برای اشخاص و دستگاهها. نکته دوم؛ در هر کشور و از جمله ایران، مردم اُّس اساس و شالودۀ اصلی کشورند و بهواسطۀ وجود آنان میتوان از قدرت سیاسی، حاکمیت ملی، سرمایۀ اجتماعی، حکومت قانون، توسعه و دموکراسی سخن گفت.
🖊نکتۀ سوم؛ نظرها و پیشنهادهایی که مطرح میکنم در مقطع زمانی کنونی، «حداقلی» و در ظرفیت کنونی کشور است. بنابراین، تمام آنچه که میخواهم بگویم نیست.
🔺یکم. الزامات سلبی؛ رئیسجمهور به چه کارهایی نباید دست بزند
1️⃣ اجتناب از الگوهای «جامعۀ تودهوار» و «عوامگرایی» مانند فراخواندن تودهها به میدانها و خیابانهای شهرها و روستاهای کشور با سردادن شعارها که موسوم به «حضور مردم در صحنه» است. در تاریخ ایران معاصر، در این زمینه تجربههای سیاسیِ قابل ذکر و عبرتآموزی وجود دارد: به عنوان نمونه، تجربۀ سیاستورزی محمدعلی فروغی و احمد قوام از سویی، و تجربۀ محمد مصدق و سیدمحمد خاتمی از سوی دیگر را میتوان نام برد. دو شخصیت سیاسی نخست، از الگوهای جامعۀ تودهوار و عوامگرایی پیروی نمیکردند. در برابر، دو شخصیت سیاسی دوم، این الگوها را با تفاوتهایی بهکار میگرفتند. سیاستها، مواضع و کنشهای سیاسی هر دسته، در تاریخ معاصر ایران ثبت شده و در ذهن و ضمیر مردم زنده است.
2️⃣ اجتناب از سفرهای مداوم و مکرر رئیسجمهور، مانند سفرهای استانی او و شماری از وزرا در هر هفته.
3️⃣ اجتناب از سفرهای رئیسجمهور به مناطق مختلف کشور جهت افتتاح پروژههای صنعتی، عمرانی و مانند اینها.
4️⃣ اجتناب از ملاقاتهای مکرر و طولانی با اشخاص حقیقی و حقوقی.
5️⃣ اجتناب از سخنرانیهای مکرر و طولانی در جلسات رسمی و غیر رسمی، مانند افتتاح همایشهای حکومتی و علمی و نیز در گروهها و دستهجات سیاسی و مذهبی، و ملاقاتهای عمومیِ تشریفاتی با اصناف و قشرهای مختلف.
6️⃣ رئیسجمهور غیر از اجرای قانون اساسی، نباید زیر بار رسمها و بدعتهای مندرآوردی برود. او پس از رهبری، «عالیترین مقام رسمی کشور» است و «مسئولیت اجرای قانون اساسی» با او است (اصل ۱۱۳). التزام نسبت به این خطمشی قانونی، مانع از مشورت او با شخصیتهای حقیقی و حقوقی کشور در مسائل مهم کشور نیست.
7️⃣ رئیسجمهور نباید در برابر تخلف از اصول قانون اساسی توسط هر شخص و هر نهادی به هیچوجه ساکت و منفعل باشد، زیرا «مسئولیت اجرای قانون اساسی» با او است. او در صورت لزوم میتواند بر مبنای اصل ۱۱۳ قانون اساسی، به شورای نگهبان و سایر قوا «تذکر و اخطار قانون اساسی» بدهد. این اصل در دورۀ رئیسان جمهوری پیشین، به همین نحو اجرا شده است.
8️⃣ کشور ایران طبق قانون اساسی مشروطه و قانون اساسی جمهوری اسلامی دارای سه قوۀ مقننه، مجریه و قضائیه است. «قوۀ چهارم» که اخیراً ادعا شده، در قانون اساسی وجود ندارد و خلاف نص صریح قانون اساسی است. نیروهای نظامی که برای نگاهبانی از مرزها و قلمرو جغرافیایی کشور تشکیل شده است، باید تابع تصمیمات مجلس باشند. این نیروها نه مافوق قوای دیگرند و نه به موازات آنان ایفای نقش میکنند. نظامیان در کشورهای قانونگرا و دموکراتیک، ادامۀ سیاستاند و رابطۀ آنها عرضی نیست، بلکه طولی است. آنان اوامر و نواهی سیاستمداران مستقر در نهادهای قانونی کشور را که منتخب مردماند، اجرا میکنند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6090
#سیدعلی_محمودی #مسعود_پزشکیان #دولت #سیاست
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
مشق نو
الزامات سلبی و ایجابی رئیسجمهور منتخب مردم ایران: رویکردی روششناسانه - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝چاره چیست؟
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌نوشتار پیش رو چه میگوید؟
🖊سعید حجاریان در این نوشتار این پرسش را پیش کشیده است که دولتها چگونه زمینگیر میشوند؟ او نخست تفکیکی میان زمینگیریِ حاکمیت و قوه مجریه قائل میشود و سپس، بحث خود را با تمرکز بر قوه مجریه پیش میبرد.
🖊حجاریان، مروری بر دولتهای پس از انقلاب میکند و با برشمردن کارویژه هر یک از آنها، عواملی درونی و بیرونی را که باعث شدند آن دولتها زمینبگیر شوند یا دستکم به آن سو حرکت کنند، بررسی میکند.
🖊حجاریان تأکید میکند: «در عالم واقع، هر رویدادی ممکنالوقوع است و لزوماً از دستگاه فکری دولتها، رهبران و بازیگران مؤثر تبعیت نمیکند. بهعنوان مثال در فقره قتلهای زنجیرهای، ممکن بود پردهها در دوره سازندگی فرومیافتاد و در آن مقطع از برخی واقعیتها پردهبرداری میشد. به همین منوال ممکن بود شلیک به هواپیمای اوکراینی در دورهای پیش و یا پس از دولت روحانی بهوقوع میپیوست؛ همانگونه که ترور اسماعیل هنیه میتوانست پس از هفت اکتبر، در هر زمانی و در هر نقطهای از جمله ایران بهوقوع بپیوندد.»
🖊او معتقد است دولتها از چهار طریق میتوانند مدیریت بحران کنند و نهایتاً پروژه زمینگیر شدنشان را خنثی کنند یا دستکم از شدت آن بکاهند؛ ۱) فهم مسئله و سازوکار کنترل، ۲) تغییرات آنی، ۳) نهادهای بینالمللی، ۴) دکترین چندبعدی امنیت ملی.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6100
#سعید_حجاریان #دولت #سیاست
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
.
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌نوشتار پیش رو چه میگوید؟
🖊سعید حجاریان در این نوشتار این پرسش را پیش کشیده است که دولتها چگونه زمینگیر میشوند؟ او نخست تفکیکی میان زمینگیریِ حاکمیت و قوه مجریه قائل میشود و سپس، بحث خود را با تمرکز بر قوه مجریه پیش میبرد.
🖊حجاریان، مروری بر دولتهای پس از انقلاب میکند و با برشمردن کارویژه هر یک از آنها، عواملی درونی و بیرونی را که باعث شدند آن دولتها زمینبگیر شوند یا دستکم به آن سو حرکت کنند، بررسی میکند.
🖊حجاریان تأکید میکند: «در عالم واقع، هر رویدادی ممکنالوقوع است و لزوماً از دستگاه فکری دولتها، رهبران و بازیگران مؤثر تبعیت نمیکند. بهعنوان مثال در فقره قتلهای زنجیرهای، ممکن بود پردهها در دوره سازندگی فرومیافتاد و در آن مقطع از برخی واقعیتها پردهبرداری میشد. به همین منوال ممکن بود شلیک به هواپیمای اوکراینی در دورهای پیش و یا پس از دولت روحانی بهوقوع میپیوست؛ همانگونه که ترور اسماعیل هنیه میتوانست پس از هفت اکتبر، در هر زمانی و در هر نقطهای از جمله ایران بهوقوع بپیوندد.»
🖊او معتقد است دولتها از چهار طریق میتوانند مدیریت بحران کنند و نهایتاً پروژه زمینگیر شدنشان را خنثی کنند یا دستکم از شدت آن بکاهند؛ ۱) فهم مسئله و سازوکار کنترل، ۲) تغییرات آنی، ۳) نهادهای بینالمللی، ۴) دکترین چندبعدی امنیت ملی.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6100
#سعید_حجاریان #دولت #سیاست
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
.
مشق نو
چاره چیست؟
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝اندوهِ لبنان
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
🖊خبر شهادت سیدحسن نصرالله مرا عمیقاً متأثر کرد و به فکر فرو برد. همیشه برای سید احترام قائل بودم. دقیق سخن میگفت، شجاع و در عین حال واقعبین بود، بهخوبی انسجام حزبالله را حفظ کرد و در شرایط سخت به پیش برد، دشمن اصلیاش حکومتی اشغالگر و مبتنی بر آپارتاید بود، میتوانست همزمان از قدرت نظامی و گفتوگو و اقناع بهره بگیرد و… . سید، خودش را برای شهادت آماده کرده بود، حزبالله هم میدانست که همیشه امکان شهادت او هست. بنابراین، اگر حساسیتی در برخورد با این شهادت هست بهدلیل ضرورت بازنگری است که این شهادت ما را به آن فرامیخواند و نه فقط افسوس از دست رفتن شخصیتی بزرگ و تأثیرگذار. آنچه را که بهنظرم باید مورد بازنگری قرار گیرد، فهرست میکنم. شاید شهادت او به این بازنگری کمک کند.
1️⃣ منتقدان حکومت در ایران، اغلب در برخورد با حزبالله دچار یک اشتباه بزرگ میشوند. زمانی، یکی از شخصیتهای مؤثر حزبالله گفته بود که منتقدان حکومت در ایران فراموش میکنند که ما «حزبالله» هستیم، و نه «انصار حزبالله». گروهی از منتقدان بدون توجه به نقش حزبالله در منطقه و در مقابل حکومت اشغالگر اسرائیل، گمان میکردند حزبالله هم تشکلی است شبیه به انصار حزبالله خودمان؛ یعنی گروهی خودسر که با استفاده از امکانات عمومی و برای اختلال در فعالیتهای دیگران سازمان یافته است. حال آنکه حزبالله، اعتماد بهنفس را به لبنان بازگرداند تا جاییکه این کشور دیگر حیاط خلوت اسرائیل محسوب نمیشد و حزبالله هم بهعنوان نیرویی مؤثر در تصمیمهای منطقه بهحساب میآمد. سید را باید در این چارچوب دید.
2️⃣ مدتهاست که بسیاری از ما وجود نظام سلطه را در جهان فراموش کردهایم. از یادمان رفته است که پشت چهره آرایش شدهی نظام سلطه، خشونتی مرگبار و متکی بر تبعیض و معیارهای دوگانه پنهان شده است. باید نسلکشی در غزه و قتل عام در لبنان اتفاق میافتاد تا همه ما نظام مبتنی بر سلطه را بهیاد آوریم. اسرائیل، با خیال راحت میکُشد و مهمات و حمایت بینالمللیاش بهطور مستمر تأمین میشود. گفتوگو با جهان، تنشزدایی از روابط بینالمللی و همکاری برای تأمین منافع ملی نباید ما را از واقعیت زشت حاکم بر روابط بینالملل غافل کند. ظاهراً، پشت این تمدن بزرگ، «نظام جنگل» پنهان شده است.
3️⃣ اگر میخواهیم در عرصه بینالمللی تحقیر نشویم و کرامت و عزتمان حفظ شود، باید شعاری را طرح کرده و هدفی را دنبال کنیم که ابزار و امکانات تحقق و رسیدن به آن را داریم. طرح شعارهایی که تحقق بخشیدن به آنها در محدوده توان و قدرت ما نیست، پیامدی غیر از تحقیر و سرشکستگی ندارد. سیاستهای ما در منطقه و جهان تناسبی با توان و جایگاه ما در جهان ندارد. آرزو را باید به اندازه خواست. ادامه این روند نتیجهای غیر از تضعیف ما و متحدانمان ندارد. بقاء برای ما محور است و نباید به آن بیتوجهی کرد.
4️⃣ سیاست خارجی نباید توسط نیروهای نظامی و امنیتی طراحی شود. نیروهای نظامی و امنیتی ابزار پیشبرد سیاست خارجیاند و تضمین تحقق آن، نه بیشتر. طراحی و اجرای سیاست خارجی باید بر عهده نهادی قرار بگیرد که در مقابل نمایندگان مردم پاسخگو باشد و بدون خیالپردازی به آینده بنگرد.
5️⃣ از تجربه جنگ تحمیلی باید بیاموزیم. پس از جنگ امکان بحث انتقادی در مورد آن فراهم نشد. هیچگاه نپرسیدیم که تا چه حد میشد جلوی وقوع آن رویداد گرفته شود؟ هیچگاه نپرسیدیم که چه زمانی برای پایاندادن جنگ مناسب بود؟ هیچگاه نپرسیدیم که چرا در طول جنگ سیاست خارجی ما روز به روز به انزوای راهبردی ما کمک کرد؟ این سؤالات مطرح میشد، اما همیشه سرکوب میشد. نتیجه چه شد؟ آیا در سیاستهای منطقهای هم در حال تکرار همان خطاهای جنگ هستیم؟
🖊جنگ واقعیت دنیای ماست؛ واقعیتی کاملاً نامطلوب. باید از این واقعیت تا حد امکان گریخت. قوی بودن و توانایی بازدارندگی شرط لازم است اما شرط کافی نیست. اگر با توجه به تجربه حنگ سیاست خارجی خود را بازسازی نکنیم، مجبور به پذیرش وضعیتی خواهیم شد که برای ما بسیار نامقبول و حتی، تحقیرکننده خواهد بود. یک فرمانده ملی میتواند برای زیر بار ذلت نرفتن، تصمیم به شهادت آگاهانه بگیرد. اما نمیتواند برای شهادت همه همراهاناش تصمیمگیری کند. باید برای ماندن و ادامه راه تصمیمگیری کنیم./پایان
#علیرضا_علوی_تبار #ایران #لبنان
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
🖊خبر شهادت سیدحسن نصرالله مرا عمیقاً متأثر کرد و به فکر فرو برد. همیشه برای سید احترام قائل بودم. دقیق سخن میگفت، شجاع و در عین حال واقعبین بود، بهخوبی انسجام حزبالله را حفظ کرد و در شرایط سخت به پیش برد، دشمن اصلیاش حکومتی اشغالگر و مبتنی بر آپارتاید بود، میتوانست همزمان از قدرت نظامی و گفتوگو و اقناع بهره بگیرد و… . سید، خودش را برای شهادت آماده کرده بود، حزبالله هم میدانست که همیشه امکان شهادت او هست. بنابراین، اگر حساسیتی در برخورد با این شهادت هست بهدلیل ضرورت بازنگری است که این شهادت ما را به آن فرامیخواند و نه فقط افسوس از دست رفتن شخصیتی بزرگ و تأثیرگذار. آنچه را که بهنظرم باید مورد بازنگری قرار گیرد، فهرست میکنم. شاید شهادت او به این بازنگری کمک کند.
1️⃣ منتقدان حکومت در ایران، اغلب در برخورد با حزبالله دچار یک اشتباه بزرگ میشوند. زمانی، یکی از شخصیتهای مؤثر حزبالله گفته بود که منتقدان حکومت در ایران فراموش میکنند که ما «حزبالله» هستیم، و نه «انصار حزبالله». گروهی از منتقدان بدون توجه به نقش حزبالله در منطقه و در مقابل حکومت اشغالگر اسرائیل، گمان میکردند حزبالله هم تشکلی است شبیه به انصار حزبالله خودمان؛ یعنی گروهی خودسر که با استفاده از امکانات عمومی و برای اختلال در فعالیتهای دیگران سازمان یافته است. حال آنکه حزبالله، اعتماد بهنفس را به لبنان بازگرداند تا جاییکه این کشور دیگر حیاط خلوت اسرائیل محسوب نمیشد و حزبالله هم بهعنوان نیرویی مؤثر در تصمیمهای منطقه بهحساب میآمد. سید را باید در این چارچوب دید.
2️⃣ مدتهاست که بسیاری از ما وجود نظام سلطه را در جهان فراموش کردهایم. از یادمان رفته است که پشت چهره آرایش شدهی نظام سلطه، خشونتی مرگبار و متکی بر تبعیض و معیارهای دوگانه پنهان شده است. باید نسلکشی در غزه و قتل عام در لبنان اتفاق میافتاد تا همه ما نظام مبتنی بر سلطه را بهیاد آوریم. اسرائیل، با خیال راحت میکُشد و مهمات و حمایت بینالمللیاش بهطور مستمر تأمین میشود. گفتوگو با جهان، تنشزدایی از روابط بینالمللی و همکاری برای تأمین منافع ملی نباید ما را از واقعیت زشت حاکم بر روابط بینالملل غافل کند. ظاهراً، پشت این تمدن بزرگ، «نظام جنگل» پنهان شده است.
3️⃣ اگر میخواهیم در عرصه بینالمللی تحقیر نشویم و کرامت و عزتمان حفظ شود، باید شعاری را طرح کرده و هدفی را دنبال کنیم که ابزار و امکانات تحقق و رسیدن به آن را داریم. طرح شعارهایی که تحقق بخشیدن به آنها در محدوده توان و قدرت ما نیست، پیامدی غیر از تحقیر و سرشکستگی ندارد. سیاستهای ما در منطقه و جهان تناسبی با توان و جایگاه ما در جهان ندارد. آرزو را باید به اندازه خواست. ادامه این روند نتیجهای غیر از تضعیف ما و متحدانمان ندارد. بقاء برای ما محور است و نباید به آن بیتوجهی کرد.
4️⃣ سیاست خارجی نباید توسط نیروهای نظامی و امنیتی طراحی شود. نیروهای نظامی و امنیتی ابزار پیشبرد سیاست خارجیاند و تضمین تحقق آن، نه بیشتر. طراحی و اجرای سیاست خارجی باید بر عهده نهادی قرار بگیرد که در مقابل نمایندگان مردم پاسخگو باشد و بدون خیالپردازی به آینده بنگرد.
5️⃣ از تجربه جنگ تحمیلی باید بیاموزیم. پس از جنگ امکان بحث انتقادی در مورد آن فراهم نشد. هیچگاه نپرسیدیم که تا چه حد میشد جلوی وقوع آن رویداد گرفته شود؟ هیچگاه نپرسیدیم که چه زمانی برای پایاندادن جنگ مناسب بود؟ هیچگاه نپرسیدیم که چرا در طول جنگ سیاست خارجی ما روز به روز به انزوای راهبردی ما کمک کرد؟ این سؤالات مطرح میشد، اما همیشه سرکوب میشد. نتیجه چه شد؟ آیا در سیاستهای منطقهای هم در حال تکرار همان خطاهای جنگ هستیم؟
🖊جنگ واقعیت دنیای ماست؛ واقعیتی کاملاً نامطلوب. باید از این واقعیت تا حد امکان گریخت. قوی بودن و توانایی بازدارندگی شرط لازم است اما شرط کافی نیست. اگر با توجه به تجربه حنگ سیاست خارجی خود را بازسازی نکنیم، مجبور به پذیرش وضعیتی خواهیم شد که برای ما بسیار نامقبول و حتی، تحقیرکننده خواهد بود. یک فرمانده ملی میتواند برای زیر بار ذلت نرفتن، تصمیم به شهادت آگاهانه بگیرد. اما نمیتواند برای شهادت همه همراهاناش تصمیمگیری کند. باید برای ماندن و ادامه راه تصمیمگیری کنیم./پایان
#علیرضا_علوی_تبار #ایران #لبنان
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
Telegram
مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را دنبال کند.
🔸ارتباط با ما:
🌐mashghenow.com
📧mashghenow@gmail.com
🔸ارتباط با ما:
🌐mashghenow.com
📧mashghenow@gmail.com