❎ایدیولوژی دشمن جان انسان است.!!!!❎
#ایدئولوژی
♦️یکم
ایدئولوژی به سادهترین مفهوم به معنای این است که انسان ویا جماعتی بنا به دلایل وعلل مختلف به یک ایده ای باور دارند وانگاه تلاش میکنند تا جهان وعالم خارج( واقعیات عینی) را با آن تطبیق نمایند.
یعنی بجای آنکه ذهن را با جهان خارج تطبیق دهند ویا به دیالکتیک ذهن وعین باور داشته باشند، بلعکس ،
تلاش مینمایند تا جهان خارج را با ایده خود تطبیق دهند.!!
وچون اولا.
ایده ها پدیده های انسانی هستند وازتمام محدودیتهای انسانی برخوردارند
وثانیا.
چون,
حقایق جهان خارج ازتنوع وتکثر وتحولات بیشمار برخوردارندو محال است تا به اسارت ذهن کوچک انسان درآیند.
فلذا میتوان اینگونه تصور نمود که نسبت
ذهن انسان در برابر حقایق جهان بمانند مورچه ای در برابر یک فیل عظیم است.!!
وایده ویا ایدئولوژی که قصد تطبیق جهان خارج را با خود دارد، همانند آن است که کسی بخواهد تا فیل را ازمجرای گلوی مورچه عبور دهد.!!!( وبی جهت نیست که از چنگال ایدئولوژی ها همواره خون میچکد وانقلاب خونین را یگانه راه نیل به بهشت موعود خود میدانند!!)
♦️دوم.
چنین رخدادی درتاریخ در دومدل رخ داده است.!!
الف.تئولوژی،
که عبارت از تبدیل دین به دستگاه جهانشمول است که بنام دین!!
ادعای تفسیر کل تاریخ وهستی وعالم وادم را دارد که نمونه اعلای این مدعا را میتوان در فقه حداکثری مشاهده نمود ومعتقد است که لارطب وبا یابس الا فی کتاب مبین.!!!
ویا آنکه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بارها ادعا نموده که فقه ،تمام نیازهای آدم را از گهواره تا گور بیان نموده است و تنها با اجتهاد پویا توسط فقه پویای شیعیان اصولی میتوان هر نوع حکمی را از درون فقه اسلامی / شیعی استخراج نمود.!!!
ب.یدئولوژی.:
که پدیده مدرن است وبه عصر روشنگری اختصاص دارد.
ایدئولوژی همان تئولوژی سکولار شده است که دران عقل، بجای دین وخدا نشسته است.
مارکسیسم( عقیده ای که بعد از مرگ مارکس وتوسط انگلس ودیگر پیروان مارکس به ایدئولوژی مارکسیسم مشهور شد) را میتوان جامع ترین ایدیولوژی مدرن دانست وانرا تبدیل به دستگاه مفهومی تبدیل نموده که مدعی است که تفسیر تاریخ را ازسیر تا پیاز واز گذشته اولیه تا پایان تاریخ را در قالب نظریه ماتریالیسم ددیالکتیکی بیان نموده .
♦️سوم.
در واقع .
هم تئولوژی وهم ایدئولوژی دو «ایده» مشابه هستند که مدعی آن هستند تا جهان را با همه کلیت وجزئیات در خود نهفته دارند.!!!
ایده ویا ایدئولوژی وتئولوژی ، با عنوانی که دراینجا به آن اشاره شد.
عبارت از دودستگاه عظیم مفهومی ونظام نمادین هستند که تلاش دارند تا بجای فهم جهان،جهان را مطابق با ایده های خود تفسیر نمایند.
♦️چهارم.
ایدئولوژی را معمولا با چند صفت جامع میشناسند.کهبرخی وجوه مهم آن عبارتند از.
_دستگاه نظری جامعی ، همانند جعبه ابزار بزرگی است که ادعا دار برای باز کردن هر نوع وسیله ای ،ابزار لازم را در اختیار دارد
_ ایدئولوژی ،تنها خود را برحق میداند ودنیا را به سیاه و سفید تقسیم میکند.
_ ایدئولوژی دارای رهبر فرهمند وجمعی از ایدیولوگهاست که تنها خود را متولی تفسیر ایدیولوژی میدانند._
_ایدیولوژی ،ایمان را جایگزین شک وتردید وسوال مینماید .
_.بعبارتی ایدیولوژی به ایمانِ بدون شک وتردید ِمعتقدانش وابسته است.وهرگونه شک وتردید به ایدیولوژی را خیانت وکج روی وانحراف از ایدیولوژی تلقی مینماید وعموما به سرکوب خشن آنان مبادرت مینماید.( ایدئولوژی ها پیوند ناگسستنی با تسویه حسابهای درون سازمانی دارند)!
_ایدئولوژی پیوند ناگسستنی با آرمانشهر وارمانگرای وانوپیا گرایی دارند وهمه پیروان خود وهمه جهان را به اتوپیای خود دعوت مینمایند وبا وجدان آسوده وبنام مقدس اتوپیا میتوانند زمین را به جهنم کبری تبدیل کنند.
_ ایدئولوژی بنابر تعاریف ذکر شده همان دستگاه جزم ودگمی است که معتقدان به آنرا از تمامی های دستاوردهای عقل بشری وطبیعت و تاریخ محروم مینماید.!!
.زیرا درایدیولوژی ،سه پایه« عقل،تاریخ وطبیعت» باید خود را با ایدیولوژی تطبیق نمایند
وبه همین دلیل
ایدیولوژی و معتقدان دستگاهای ایدئولوژیک و تئولوژیک همانند انسان کور و کر ی هستند که با توهم کامل و همانند مستان لایعقل وکورمال کورمال در تاریکی شب، حرکت هستند خود را از نور روشنایی بخش ِنعمات «عقل وطبیعت وتاریخ» محروم نموده آند.
وتنها دریک دستگاه مفهومی بنام ایدئولوژی است که میتوان دریافت چرا انسانها، براحتی دست به جنایت و سرکوبهای بزرگ ووحشتناک وباورناکردنی میزنند .
و از درک کوچکترین حقایق پیرامونی خود عاجز هستند وبرای کل جهان ،خط ونشان میکشند و در یکی ازمیادین مشهور خود تابلوی بزرگ ثانیه شمار برای نابودی اسرائیل نصب مینمایند.
ودرحالی که خود غرق فساد ونابودی وفروپاشی تمام عیار هستند ،ادعای نابودی وفروپاشی جهان را دارند!!!
🔅حسن ذاکر🔅
@cafe_andishe95
#ایدئولوژی
♦️یکم
ایدئولوژی به سادهترین مفهوم به معنای این است که انسان ویا جماعتی بنا به دلایل وعلل مختلف به یک ایده ای باور دارند وانگاه تلاش میکنند تا جهان وعالم خارج( واقعیات عینی) را با آن تطبیق نمایند.
یعنی بجای آنکه ذهن را با جهان خارج تطبیق دهند ویا به دیالکتیک ذهن وعین باور داشته باشند، بلعکس ،
تلاش مینمایند تا جهان خارج را با ایده خود تطبیق دهند.!!
وچون اولا.
ایده ها پدیده های انسانی هستند وازتمام محدودیتهای انسانی برخوردارند
وثانیا.
چون,
حقایق جهان خارج ازتنوع وتکثر وتحولات بیشمار برخوردارندو محال است تا به اسارت ذهن کوچک انسان درآیند.
فلذا میتوان اینگونه تصور نمود که نسبت
ذهن انسان در برابر حقایق جهان بمانند مورچه ای در برابر یک فیل عظیم است.!!
وایده ویا ایدئولوژی که قصد تطبیق جهان خارج را با خود دارد، همانند آن است که کسی بخواهد تا فیل را ازمجرای گلوی مورچه عبور دهد.!!!( وبی جهت نیست که از چنگال ایدئولوژی ها همواره خون میچکد وانقلاب خونین را یگانه راه نیل به بهشت موعود خود میدانند!!)
♦️دوم.
چنین رخدادی درتاریخ در دومدل رخ داده است.!!
الف.تئولوژی،
که عبارت از تبدیل دین به دستگاه جهانشمول است که بنام دین!!
ادعای تفسیر کل تاریخ وهستی وعالم وادم را دارد که نمونه اعلای این مدعا را میتوان در فقه حداکثری مشاهده نمود ومعتقد است که لارطب وبا یابس الا فی کتاب مبین.!!!
ویا آنکه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بارها ادعا نموده که فقه ،تمام نیازهای آدم را از گهواره تا گور بیان نموده است و تنها با اجتهاد پویا توسط فقه پویای شیعیان اصولی میتوان هر نوع حکمی را از درون فقه اسلامی / شیعی استخراج نمود.!!!
ب.یدئولوژی.:
که پدیده مدرن است وبه عصر روشنگری اختصاص دارد.
ایدئولوژی همان تئولوژی سکولار شده است که دران عقل، بجای دین وخدا نشسته است.
مارکسیسم( عقیده ای که بعد از مرگ مارکس وتوسط انگلس ودیگر پیروان مارکس به ایدئولوژی مارکسیسم مشهور شد) را میتوان جامع ترین ایدیولوژی مدرن دانست وانرا تبدیل به دستگاه مفهومی تبدیل نموده که مدعی است که تفسیر تاریخ را ازسیر تا پیاز واز گذشته اولیه تا پایان تاریخ را در قالب نظریه ماتریالیسم ددیالکتیکی بیان نموده .
♦️سوم.
در واقع .
هم تئولوژی وهم ایدئولوژی دو «ایده» مشابه هستند که مدعی آن هستند تا جهان را با همه کلیت وجزئیات در خود نهفته دارند.!!!
ایده ویا ایدئولوژی وتئولوژی ، با عنوانی که دراینجا به آن اشاره شد.
عبارت از دودستگاه عظیم مفهومی ونظام نمادین هستند که تلاش دارند تا بجای فهم جهان،جهان را مطابق با ایده های خود تفسیر نمایند.
♦️چهارم.
ایدئولوژی را معمولا با چند صفت جامع میشناسند.کهبرخی وجوه مهم آن عبارتند از.
_دستگاه نظری جامعی ، همانند جعبه ابزار بزرگی است که ادعا دار برای باز کردن هر نوع وسیله ای ،ابزار لازم را در اختیار دارد
_ ایدئولوژی ،تنها خود را برحق میداند ودنیا را به سیاه و سفید تقسیم میکند.
_ ایدئولوژی دارای رهبر فرهمند وجمعی از ایدیولوگهاست که تنها خود را متولی تفسیر ایدیولوژی میدانند._
_ایدیولوژی ،ایمان را جایگزین شک وتردید وسوال مینماید .
_.بعبارتی ایدیولوژی به ایمانِ بدون شک وتردید ِمعتقدانش وابسته است.وهرگونه شک وتردید به ایدیولوژی را خیانت وکج روی وانحراف از ایدیولوژی تلقی مینماید وعموما به سرکوب خشن آنان مبادرت مینماید.( ایدئولوژی ها پیوند ناگسستنی با تسویه حسابهای درون سازمانی دارند)!
_ایدئولوژی پیوند ناگسستنی با آرمانشهر وارمانگرای وانوپیا گرایی دارند وهمه پیروان خود وهمه جهان را به اتوپیای خود دعوت مینمایند وبا وجدان آسوده وبنام مقدس اتوپیا میتوانند زمین را به جهنم کبری تبدیل کنند.
_ ایدئولوژی بنابر تعاریف ذکر شده همان دستگاه جزم ودگمی است که معتقدان به آنرا از تمامی های دستاوردهای عقل بشری وطبیعت و تاریخ محروم مینماید.!!
.زیرا درایدیولوژی ،سه پایه« عقل،تاریخ وطبیعت» باید خود را با ایدیولوژی تطبیق نمایند
وبه همین دلیل
ایدیولوژی و معتقدان دستگاهای ایدئولوژیک و تئولوژیک همانند انسان کور و کر ی هستند که با توهم کامل و همانند مستان لایعقل وکورمال کورمال در تاریکی شب، حرکت هستند خود را از نور روشنایی بخش ِنعمات «عقل وطبیعت وتاریخ» محروم نموده آند.
وتنها دریک دستگاه مفهومی بنام ایدئولوژی است که میتوان دریافت چرا انسانها، براحتی دست به جنایت و سرکوبهای بزرگ ووحشتناک وباورناکردنی میزنند .
و از درک کوچکترین حقایق پیرامونی خود عاجز هستند وبرای کل جهان ،خط ونشان میکشند و در یکی ازمیادین مشهور خود تابلوی بزرگ ثانیه شمار برای نابودی اسرائیل نصب مینمایند.
ودرحالی که خود غرق فساد ونابودی وفروپاشی تمام عیار هستند ،ادعای نابودی وفروپاشی جهان را دارند!!!
🔅حسن ذاکر🔅
@cafe_andishe95
🔻🔻🔻🔻🔻
#دین_کمونیسم
قطعه ای از کتاب :
📘 انسان خردمند_تاریخ مختصر بشر/ نوشته ی یووال نوح هراری/ برگهای ۳۲۱__۳۱۹
(( این آیینها خوش ندارند دین خوانده شوند و نام #ایدئولوژی بر خود میگذارند. اما این فقط ظرافتی معنایی است.
اگر دین نظامی است از هنجارها و ارزشهای بشری که مبتنی بر باور به #نظمی #فوق_بشری است،
پس #کمونیسم شوروری کمتر از اسلام، دین محسوب نمیشود.
اسلام البته با کمونیسم تفاوت دارد، زیرا اسلام معتقد است که نظم فوق بشریِ حاکم بر جهان تحت فرمان آفریننده ی قادر مطلق است، درحالی که کمونیسم شوروی به خدایان اعتقاد نداشت. اما #بودیسم هم به خدایان کم اعتناست، با این حال ما از آن در شمار ادیان یاد میکنیم.
کمونیستها نیز همچون #بوداییان معتقد به نظمی فوق بشری بودند مرکب از #قوانین_طبیعی و #تغییرناپذیر که میبایست اعمال بشر را هدایت کند.
درحالی که بودایی ها معتقدند قانون طبیعت را #سیدارتا_گوتاما کشف کرد،
#کمونیستها هم میگفتند قانون طبیعت را #کارل_مارکس و #فریدریش_انگلس و #ولادیمیر_ایلیچ_لنین کشف کردند.
شباهت ها به اینجا ختم نمیشود.
کمونیسم هم، مثل دیگر ادیان، #متون_مقدس و کتب پیشگویانه ی خود را دارد،
مثل #کتاب_سرمایه که #مارکس در آن پایان تاریخ را به دنبال پیروزی محتوم ᐸپرولتاریا پیش بینی کرده بود.
کمونیسم روزهای مهم و جشنهای خود را داشت،
مثل روز اول ماه مه و سالروز #انقلاب اکتبر ؛
دین پژوهانی داشت که متخصص #دیالکتیک_مارکسیستی بودند،
و هر واحدی در ارتش شوروی یک #قاضی_عسکر با عنوانِ #کمیسر داشت که ناظر پرهیزگاری سربازان و افسران بود.
کمونیسم شهدا و جنگهای مقدس و ارتدادهایی مثل #تروتسکیسم را داشت.
کمونیسم شوروی دینی متعصبانه و تبلیغی بود.
کمونیستِ معتقد نمیتوانست مسیحی یا بودایی باشد و از او انتظار میرفت به تبلیغ پیام #مارکس و #لنین بپردازد، حتی اگر به بهای جانش تمام شود.
شاید برخی خوانندگان از این شیوه ی استدلال ناراحت شوند. اگر احساس بهتری پیدا میکنید که کمونیسم را ایدئولوژی بخوانید آزادید.
فرقی ندارد. ما میتوانیم کیشها را به #ادیان_خدامحور و #ایدئولوژیهای_ بیخدایی تقسیم کنیم که مدعی اند بر پایه ی #قوانین_طبیعت قرار دارند.
دین نظامی از هنجارها و ارزشهای انسانی است مبتنی بر اعتقاد به نظمی فوق بشری.
به این اعتبار نظریه ی نسبیت دین نیست، زیرا (حداقل تاکنون) هیچ هنجار و #ارزش _انسانی ای مبتنی برآن نبوده است.
فوتبال دین نیست، زیرا کسی نمیگوید که قوانین آن احکام فوق بشری هستند.
#اسلام و #بودیسم و #کمونیسم همگی #دین هستند، زیرا نظامی از هنجارها و #ارزشهای_بشری اند مبتنی بر #باور_به_نظمی_فوق_بشری .
به تفاوت میان «فوق بشری» و ماوراء طبیعی توجه.داشته باشید.
قوانین بودیستیِ طبیعت و #قوانین_مارکسیستی ِ تاریخ فوق بشری هستند، به این دلیل که انسانها تدوین شان نکرده اند. اما ماوراء طبیعی نیستند. ))
@cafe_andishe95
#دین_کمونیسم
قطعه ای از کتاب :
📘 انسان خردمند_تاریخ مختصر بشر/ نوشته ی یووال نوح هراری/ برگهای ۳۲۱__۳۱۹
(( این آیینها خوش ندارند دین خوانده شوند و نام #ایدئولوژی بر خود میگذارند. اما این فقط ظرافتی معنایی است.
اگر دین نظامی است از هنجارها و ارزشهای بشری که مبتنی بر باور به #نظمی #فوق_بشری است،
پس #کمونیسم شوروری کمتر از اسلام، دین محسوب نمیشود.
اسلام البته با کمونیسم تفاوت دارد، زیرا اسلام معتقد است که نظم فوق بشریِ حاکم بر جهان تحت فرمان آفریننده ی قادر مطلق است، درحالی که کمونیسم شوروی به خدایان اعتقاد نداشت. اما #بودیسم هم به خدایان کم اعتناست، با این حال ما از آن در شمار ادیان یاد میکنیم.
کمونیستها نیز همچون #بوداییان معتقد به نظمی فوق بشری بودند مرکب از #قوانین_طبیعی و #تغییرناپذیر که میبایست اعمال بشر را هدایت کند.
درحالی که بودایی ها معتقدند قانون طبیعت را #سیدارتا_گوتاما کشف کرد،
#کمونیستها هم میگفتند قانون طبیعت را #کارل_مارکس و #فریدریش_انگلس و #ولادیمیر_ایلیچ_لنین کشف کردند.
شباهت ها به اینجا ختم نمیشود.
کمونیسم هم، مثل دیگر ادیان، #متون_مقدس و کتب پیشگویانه ی خود را دارد،
مثل #کتاب_سرمایه که #مارکس در آن پایان تاریخ را به دنبال پیروزی محتوم ᐸپرولتاریا پیش بینی کرده بود.
کمونیسم روزهای مهم و جشنهای خود را داشت،
مثل روز اول ماه مه و سالروز #انقلاب اکتبر ؛
دین پژوهانی داشت که متخصص #دیالکتیک_مارکسیستی بودند،
و هر واحدی در ارتش شوروی یک #قاضی_عسکر با عنوانِ #کمیسر داشت که ناظر پرهیزگاری سربازان و افسران بود.
کمونیسم شهدا و جنگهای مقدس و ارتدادهایی مثل #تروتسکیسم را داشت.
کمونیسم شوروی دینی متعصبانه و تبلیغی بود.
کمونیستِ معتقد نمیتوانست مسیحی یا بودایی باشد و از او انتظار میرفت به تبلیغ پیام #مارکس و #لنین بپردازد، حتی اگر به بهای جانش تمام شود.
شاید برخی خوانندگان از این شیوه ی استدلال ناراحت شوند. اگر احساس بهتری پیدا میکنید که کمونیسم را ایدئولوژی بخوانید آزادید.
فرقی ندارد. ما میتوانیم کیشها را به #ادیان_خدامحور و #ایدئولوژیهای_ بیخدایی تقسیم کنیم که مدعی اند بر پایه ی #قوانین_طبیعت قرار دارند.
دین نظامی از هنجارها و ارزشهای انسانی است مبتنی بر اعتقاد به نظمی فوق بشری.
به این اعتبار نظریه ی نسبیت دین نیست، زیرا (حداقل تاکنون) هیچ هنجار و #ارزش _انسانی ای مبتنی برآن نبوده است.
فوتبال دین نیست، زیرا کسی نمیگوید که قوانین آن احکام فوق بشری هستند.
#اسلام و #بودیسم و #کمونیسم همگی #دین هستند، زیرا نظامی از هنجارها و #ارزشهای_بشری اند مبتنی بر #باور_به_نظمی_فوق_بشری .
به تفاوت میان «فوق بشری» و ماوراء طبیعی توجه.داشته باشید.
قوانین بودیستیِ طبیعت و #قوانین_مارکسیستی ِ تاریخ فوق بشری هستند، به این دلیل که انسانها تدوین شان نکرده اند. اما ماوراء طبیعی نیستند. ))
@cafe_andishe95