اكنون، ما و شريعتی
1.43K subscribers
1.25K photos
185 videos
81 files
1.36K links
چشم‌اندازِ نوشريعتی
Download Telegram
مرگ دلخراش ژینا و عاقبت گشت ارشاد

مهسا (ژینا) امینی پس از عوارض ناشی از بازداشت توسط گشتِ‌ ارشاد، در شب اربعینِ حسین، به سرای باقی شتافت و ملتی را داغدار کرد. خداوند به خانواده‌اش صبر و اجر و شکیبایی دهد.
در تمام این سال‌ها، شاهد رویدادی نبوده‌ام که مانند مورد مرگ مهسا، جامعه را چنین خشمگین و متأثر و برانگیخته کرده باشد.
چهرۀ معصومانۀ مهسا و اینکه در حین سفر از شهرستانی دور به پایتخت، به این بلا دچار شد، در برانگیختن مردم بی‌اثر نیست، اما مهمتر از آن بسیاری از خانواده‌ها، در آینۀ سرنوشت مهسا، سیمای زنان و دختران خود را می‌بینند.
کمتر خانواده‌ای از طبقات معمول و متوسط جامعه علی‌الخصوص در تهران یافت می‌شود که دستِ کم یک بار، گذارش به گشت ارشاد و مقر پلیس امنیت اخلاقی نیفتاده باشد و دلهره و اضطرابِ حضور در آنجا و طعم تلخ و تحقیرآمیز تعهد دادن برای رهایی فرزندش را تجربه نکرده باشد.
بارها گفته شد که این نوع برخورد اهانت‌آمیز با فرزندانِ جوان و نوجوان مردم عاقبت ندارد و نهایتاً به بروز فاجعه منجر می‌شود، اما در حکومتی که رابطۀ خود را با بخش بزرگ جامعه قطع کرده و در حصارِ جمعی از هواخواهان متعصب خود گرفتار آمده است، گوش شنوای این قبیل هشدارها، کجا پیدا می‌شود؟
ماهیت کارِ پدیده‌ای مانند گشت ارشاد، صرف‌نظر از اخلاق و رفتار پرسنل آن، موضوعی تنش‌زا و آزاردهنده و آسیب‌رسان و تحقیرکننده است و بسیاری از اقشار مردم آن را اهانت به خود می‌دانند.
هیچ جامعه‌ای اهانت و تحقیر را نمی‌پذیرد و به محض یافتن فرصتی، در برابر آن قد علم می‌کند.
در طول ماه‌های گذشته که داستان گشت ارشاد به بحث روز تبدیل شده بود، بارها و بارها تأکید شد که ادامۀ کار گشت ارشاد، خواه ناخواه به بروز فاجعه‌ای می‌انجامد و عواقب اجتماعی‌اش گریزناپذیر می‌شود.
اینک این هشدارها در عمل خود را نشان داده است. آیا حکومت درس می‌گیرد و بساط پدیده‌هایی مانند گشت ارشاد را جمع می‌کند؟ یا اینکه کار به لجاجت و روکم کنی می‌کشد و تا بروز فاجعه‌ای دیگر وضع همینطور می‌ماند؟
#احمد_زیدآبادی
#گشت_ارشاد
#مهسا_امینی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
Forwarded from ایران فردا
🔴 مرگ ژینا؛
شورشی در جهان ترسخورده‌ی ما

🔷 مسعود میری

@iranfardamag

🔸 به دخترم گفتم چقدر می‌ترسم تو اینجا می‌بودی! اما به بی‌شماری دختران دیگرم چه بگویم؟ سکوت مثل خوره به این درخت رخنه کرده، دهان ما آوازهای روشن را از دست داده است. سعدی گفته بود:

جماعتی که نظر را حرام می‌دارند / نظر حرام بکردند و خون خلق حلال.

▪️سعدی همین لحظه دست بر شانه‌ی ایرانه خانم زیبا گذاشته و در برابر این هجوم بی امان اندوه با ما می‌گرید.

🔸 مهسا از یک شهرستان کوچک و زیبا به تهران آمد تا در پایتخت زیباتر شود. ما که دهه‌ها در تهران زیسته‌ایم، روزی از شهرستان بدین امید به پایتخت می‌آمدیم.

▪️در کتابفروشی‌ ها قدم می‌زدیم و کتاب شماره می‌کردیم. بعد متوجه شدیم ناگهان مرده‌ایم. در جایی که تو مدام باید خودت را بپایی، تو مراقب خودت باشی، تو ترس این را داشته باشی که کسی کاری به کارت دارد، کار دل از دست می‌رود.

🔸ترس از گشت ارشاد دیگر مبدل به هراسی دائمی شده است. اگر قانونی عرف زندگی را که تمام امنیت در بطن آن تولید و تعریف می‌شود، تخریب کند، باید آن قانون را از لوح زندگی شست، چه برسد به آنکه دختران ما را به مرگ تهدید کند.

▪️ آنان که در تاریخ دین دانشی دارند بهتر از من می‌دانند که فروریختن عرف زندگی بقای اجتماعی را ویران می‌کند. ایدئولوژی‌های دولتی همیشه دولت‌ساز نبوده‌اند. اغلب ایدئولوژی‌های دولتی با همین جنگیدن مدام با عرف زندگی، نهادهای و ساختار دیوان‌سالاری‌ی خود را بر باد داده‌اند. این را گفتم تا بدانند بریدن شاخه‌ای که بر آن نشسته‌اند بی‌فرداست. ژینا چون لحظه‌ی روشنایی و نور قدم تاریکی و زور را می‌بلعد.

🔸 ژینا حتما یک دختر معمولی، ساده، زیبا و پر از رؤیاهای یک دختر شهرستانی را در جان داشته است. من این رویاهای لطیف و پاکیزه را به نیکی می‌فهمم، چون هنوز کوچه‌های لاغر شهرستان را در نهان دارم.

▪️تمام جهان در این رویاهای کوچک برومند شده است. از این بابت مرگ ژینا  شورشی در جهان ترسخورده‌ی ما خواهد بود تا مجال این همه اندوه بی‌ثمر نماند.

🔸 حالا که با دلی خونین و چشمی اشکبار به این روزها می‌نگرم، گمان می‌کنم چقدر روح زندگانی نحیف شده‌است. به کسی که دوستش می‌دارم گفته بودم هرگز سخن از مرگ مگو، اکنون نیز به همگان می‌گویم زندگی تنها آرزویی ست که دوست می‌دارم مدام از لبان شما بشکفد و چون دامنی گل سرخ شیراز، چون لبان رژ زده‌ی لاله‌ی دشت بر چشم مردمان بریزد، اما چرا در این دم غمناک جانم تمنای وصال مرگ می‌کند، او تنها بیست و سه سال داشت، بیست و سه سال!

▪️ دوستی نوشته بود دختران تان را... نه! نمی‌خواهم بگویم چه نوشته بود ، اما من می‌گویم دختران‌مان مبارزه‌ی مدنی بیاموزیم، آن‌ها باید یاد بگیرند حتی قدمی از حق خود پای پس نکشند، جایی که مردانی مثل من از جرئت زندگی تهی شده‌اند.

#ژینا
#ایران_فردا
#مهسا_امینی
#گشت_ارشاد
#مسعود_میری
#نه_به_حجاب_اجباری

https://bit.ly/3dh6Lxf
https://t.me/iranfardamag
Forwarded from ایران فردا
🔴 زنان؛ حاملانِ انقلابِ بی‌صدا
🔸 زن، زندگی ، آزادی...

@iranfardamag
🔹 به اعتقاد برخی از اندیشمندان علوم اجتماعی، جنبش های اجتماعی در کار تغییر جهان هستند، به عبارتی دیگر، آنها «آفرینندگان جامعه، فرهنگ و فضا» هستند، از این رو، فهمیدن جنبش های اجتماعی اهمیت و ضرورت دارد (کاستلز، ۱۳۸۴: ۹۸).

▪️ از میان انواع گوناگون جنبش های اجتماعی، جنبش زنان یکی از داعیه داران اصلی تغییر مناسبات موجود به حساب می آید. شاید بتوان گفت که در طول قرن بیستم جنبش فمنیستی یکی از جنجال برانگیزترین جنبش های اجتماعی و فکری در سطح جهان بوده است. بسیاری از دگرگونی های اجتماعی، سیاسی و حقوقی در وضعیت زنان در جوامع مختلف را می توان در مرتبه نخست ناشی از این جنبش دانست. حضور زنان در عرصه عمومی به صور مختلف از جمله اشتغال در حوزه اقتصادی و در رده های مختلف مناصب دولتی، حق رای، عضویت در پارلمان ها، کابینه دولت، و قوه قضاییه، بهره مند شدن از حقوق مدنی و غیره از جمله این تغییرات است (مشیرزاده، ۱۳۸۳: ۱۵).

🔹به بیان دیگر، جنبش زنان در حال حاضر، حامل و عامل بسیاری از تغییرات اجتماعی است که از طریق سیاست و مداخله ای نوین «انقلاب بی صدایی» را نوید می دهد.

▪️ این اهمیت و ضرورت در خصوص جنبش زنان دو چندان می شود، چراکه جنبش زنان چالشی بنیادی با چارچوب های اصلی نظام مردسالاری ایجاد می کند و چشم اندازِ آن پدید آوردنِ تغییراتی در نهادهای نظم موجود است. به اعتقاد هابرماس، مبارزه علیه سرکوب مردسالارانه و مقاومت در برابر سلطه غالب و دیرینه و سنتی مردان در سطح خانواده و جامعه و مبارزه برای خلاصی و رهایی از قید وعده ای که ریشه در حقوق و اخلاقیات ابزارگرایانه دارد، انگیزه های لازم و کافی را در اختیار جنبش فمنیستی قرار می دهد تا به یک جنبش « اعتراضی» نیرومند تبدیل گردد. این در حالی است که به نظر وی، سایر جنبش ها و نهضت ها ماهیتی «تدافعی» داشته و عمدتاً تحت تاثیر ظرفیت های مقاومت و عقب نشینی قرار دارند. هدف اصلی جنبش های دیگر، غالباً مقابله و مقاومت در برابر قلمروها یا عرصه های کنش رسماً سازمان یافته به منظور دفاع از عرصه های کنش واجد ساختار مفاهمه ای و ارتباطی است، و نه کسب قلمرو یا عرصه ای جدید ( هابرماس، ۱۳۸۴: ۵۲۹).


#ژینا_امینی
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#زنان_و_انقلاب_بی‌صدا

https://bit.ly/3QTMpYC
https://t.me/iranfardamag
▪️ به‌نام هستی‌ بخش

▪️ تاخت و تاز ارعاب و اجبار بر امید و زیبایی

▪️ اکنون مرگ در آستانه‌‌ی زندگی ایستاده است تا مظلوم‌ترین و بی‌پناه‌ترین زنان و مردانِ سرزمین ما را برباید. این بار، مهسا امینی؛ وی را به کُردی ژینا-به‌معنای زندگی-صدا می‌زدند تا امیدوار باشند در این ظلمتِ تباه‌آلود، حیات و جوانیِ دختری زیبا نماد روشنایی و نامیرایی خواهدبود.

▪️ امّا گشت‌های اضلالِ محتسبان بر او تاختند تا اثبات کنند آنها دشمن‌ امید و زیبایی هستند. امّا مادر داغدار مهسا در فضای تب‌آلود و خاکستریِ بیمارستان فریاد کشید که هیهات منّاالذّله تا شاید گوش‌های کر و چشمان کورِ شحنگان شقاوت دریابد این داغ‌های پردامنه، دامن‌ ننگین آنها را خواهد گرفت. این همان ندای حسین است که درست در ایّام ذکر مکرّر نام او، از زبان زینب‌گون مادر مهسا-مادر زندگی-به‌گوش می‌رسد. آنان که زنگِ رهایی‌ بخشِ این صدا را می‌شنوند و بر جانِ خویش حک می‌کنند، پژواک پرطنین آن را نیز بارور خواهندساخت زیرا که از پس تاریخِ هزارساله، مکرّر شنیده‌اند: «لعن خداوند بر کسانی که اساس و بنیان ظلم و‌جور را نهادند» و این نفرین ابدی بر همه‌ی حکّام جوری است که با گروگان گرفتن هستیِ مردم، آنها را از مقام و‌مرتبه‌ی کرامتی که خداوند بر آنها ارزانی داشته، به سقوط کشانده‌اند.

▪️ مهسا امینی آرام خفت اما ملّت با توهین و تحقیر و خشونتِ روز افزونِ ناشی از بینش و منشِ ماموران نظام‌ ولایی، فریادش رساتر خواهدشد و دیوار ترس و طمع و جهل را فرو خواهد نشاند. برچیدن‌ گشت ارشاد و قانون ناراست حجاب اجباری خواسته حداقلی است، مطالبه عمومی، جدایی دین از دولت است و این جز با تغییر و تحوّل ساختاری میسر نیست. ما امضا کنندگا‌ن زیر ضمن تسلیت به خانواده گرامی مهسا امینی و همه ملت ایران‌ بر این خواسته هم چنان پا می فشاریم .

▪️ (یَومَ العدلِ علی‌الظّالم اشدُّ مِن یَومِ الجَورِ علی‌المظلوم؛ روز اجرای عدالت بر ستمگر، سخت‌تر و سنگین‌تر است از روز ظلم ستمگر بر مظلوم. نهج‌البلاغه،حکمت۳۴۱).

اسامی :

هاشم آقاجری,محمدصادق آخوندی,ابوطالب آدینه‌وند,هامون آذر,فاطمه آذری‌ قمی,محمدکریم آسایش ,حسن آصالح ,حمید آصفی,زهرا آقاخانی ,رضا آقاخانی,مسعود آقايى,سیدیعقوب آل‌شفیعی‌فومنی,محسن آویژگان,وحیده آویژه,محمدرضا آهنی, محمد ابراهیم‌زاده ,حمید احراری,محمدرضا احمدی,شهروز احمدی,وحید احمدی ,زهرا احمدی‌پور,علی‌اکبر اخوه,حسین ارغوانی, بتول اسدی ,هدی اسدی ,زهرا اسدی ,کبری اسدی ,حکیمه اسدی ,بهاره اسدی ,اکرم‌السادات اعتصامی ,محبوبه اعرج‌شروانی,مریم افرافراز,محمدرضا افشاری ,فهیمه افشاری ,فرزانه افشاری ,عباس اقبال,اعظم اکبرزاده,زهره امانی, شهربانو امانی,شهناز امجدی,مرتضی امینی,کیمیا انصاری,فاطمه انصاری,عزیزه انظاری‌بخشایش,مژگان اورند,لیلا ایپکچی, سعيده ايزدى,علی باباچاهی,مصطفی بادکوبه‌ای‌هزاوه‌ای,هاشم باروتی,محمدرضا باقری ,آرزو باهر,یاسر بختیاری,مجتبی بدیعی,محترم براتی‌ منش,سهیلا بردی ,اشرف بروجردى,فرشته بقايي,مهری بهروز ,امید بهروزی,قربان بهزادیان‌‌نژاد,سیّدعلیرضا بهشتی‌شیرازی,بهنام بیات,محسن پاينده,مسعود پدرام,مرت پدریان ,حسن پورعظیم ,محمد پورنصرالله,حبیب‌الله پیمان, عباس پیمانی ,مسعود پیوسته ,مهسا تاجیک,محمدرضا تحویلدار,عزّت‌الله تقواییان, مصطفی تنها,آهو تهرانی ,فرهاد توانا, ناهید توسلی,عباس توکل ,مرتضی توکل ,مهناز توکلی ,رضا تیموری ,حسین ثاقب,روزبه جامه‌شورانی,سپیده جدیری ,حسین جزایری,سیدعلاءالدین جزایری,علیرضا جعغری,غلامرضا جعفری,محمد جعفری, حميدرضا جلايى پور,سودابه جنّتی ,امین چالاکی,معصومه چراغی,فاطمه حاتمی‌مجومرد,امیرحسین حاجیان,ناصر حاجیان‌مطلق,محسن حافظی,سیدابراهیم حجازی ,فرزانه حجت,مهرداد حجّتی,غلام‌رضا حجّتی ,زهره حری ,محمدعلی حسن‌نژاد,حسن حسنی,حمید حسنی,سیدعلی حسینی,سیدخلیل حسینی‌ عطار,میرسلیمان حسینی‌مقدم,عبدالعلی حسینیون,تقی حق‌بین‌آذر,بهزاد حق‌پناه ,مریم حقیقت ,عبدالکریم حکیمی,محمدسعید حنایی‌کاشانی,فتح‌الله حنیف‌زاده ,زهرا حیدرزاده,محمد حیدری‌رنانی ,فرید خاتمی,آروین خادم‌مولا,علیرضا خادمی, حوریه خانپور ,مژگان خانزاده ,حسین خانی,امیر خرم,جلال خرمن‌بیز ,منصوره خسروشاهی,ابراهیم خوش‌سیرت,اکبر دانش‌سرارودی,ناصر دانشفر,احمد دانشی,شمسی داوودی ,منیژه داوودی ,رضا دبیر,فاطمه دردکشان,محمدجواد دردکشان,محمد دردکشان ,مهری‌دخت ‌دفتری,امیرخسرو دلیرثانی,طاهره دهقان,معصومه دهقان,فتح‌الله ربانی ,محمدصادق ربانی‌املشی,غلامرضا رجايى,حسین رجایی,سهیلا رجایی,علیرضا رجایی,علیرضا رجبیان,جواد رحیم‌پور ,فتح‌الله رحیم‌زاده ,اکرم رحیمی ,جلال رستمکلایی....


متن و اسامی کامل :
https://bit.ly/3eZN6lD

#ژینا_امینی
#زن_زندگی
#مهسا_امینی
#گشت_ارشاد
#نه_به_حجاب_اجباری

https://t.me/DaghdagheIran
🔷🔸وطنم

🖋 علي طهماسبي

🔸وطنم غريب بود، زندگي‌اش را به غارت بردند. بعد هم زنده به‌گورش کردند. ما احساس بي‌وطني مي‌کرديم.  

هنوز هم.  

پيوند چنداني ميان ما باقي نمانده بود. وطنم غريب بود، ماي بي‌وطن سر به ديوار ندامت مي‌کوبيم از آن همه فريب، از آن همه راي دادن ها به اميد آزادي، به اميدي که اين وطن وطن بشود. بعد هم تحقيرمان کردند. نه يک بار، چندين بار. به خيابان‌ها آمديم هروله‌کنان دويديم، فرياد زديم، پاسخ‌مان چه بود؟ 
بچه‌هامان هزار هزار پر کشيدند، از غربتي به غربت ديگر، هنوز هم.  

🔹شما هم مي‌دانيد که "وطن" تنها مرزهاي زميني و خاک و آب نيست، چيزي آسماني هم نيست، فراتر از اين‌هاست، سامانِ زندگي در زمين است. هم در زبان، هم در اسطوره‌ها، "وطن" به معناي مادرِ همه‌ي افراد يک جامعه هم هست. روانِ جمعي است، نگران همه است. 

🔸مامِ وطن کاري به دين فرزندانش ندارد، کهن بانويي را مي‌ماند که براي همه‌ي فرزندانش دعا مي‌کند و بخور مي‌سوزاند. همه‌ مسلمان باشند، مسيحي ياشند، بهايي باشند، سني باشند شيعه باشند، کرد باشند، بلوچ باشند، همه براي مادر يکسانند. 

🔹"مامِ وطن" غريب و زنده به‌گور شده بود، با هيچ سرودي، شعري، غزلي و چکامه‌اي هم از گور بر نمي‌خاست. شايد "ژينا" اين مسافر غريب، بي آنکه خود بداند نمادي شد براي وطنم، دختري ساده و بي‌آلايش، با نگاه مهربانش، که به ستم دژخيمان به خاک افتاد، ناگهان آواي افتادنش، به سهمگيني فرو افتادن آسمانِ کشورمان، همه را بر انگيخت.  

🔸اما در اين آواي سهمگين، غزلي زنانه و مادرانه هم هست که تا کنون نبوده، بايد مراقبش باشيم. مباد خشمِ فرو خورده‌ي سال‌ها که از ستم جباران انباشته شده چنان کند که فاجعه‌اي ديگر پديد آورد.  

🔹مي‌خواهم بگويم دخترها، پسرها "ژينا" غزلي تازه است، زنانه و مادرانه و انساني است، در سرتاسر ميهنمان طنين انداز شده. مراقبش باشيم، لگد کوب خشمِ بي حساب و احساس انتقامِ کور نشود، مباد که مظلومان امروز  خود ستمگرانِ ديگري شوند، باشد که آواي سحر انگيز اين غزلِ زندگي دوام آورد تا "وطن" را از غربت گورستان رها کند.  


بادا که چنين باشد

اول مهر ۱۴۰۱

#ایران
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#یادداشت
#علی_طهماسبی
#اکنون
🆔@Shariati40
🔷🔸حق نباید گفتن الا آشکار

🖋احسان شریعتی

🔹هر کس که برای ابراز همبستگی و تسلی به بیمارستان کسری رفته بود از روز نخست شاهد جوّ ملتهب و محاصره و حضور پُر تنش نیروهای انتظامی و انضمامی در محل بود که نشان از تصمیم به برخورد خشن و اراده‌ی سرکوب داشت. این رویکرد به‌طور پیش‌بینی‌پذیری موجب برانگیختن بیشتر خشم و گسترش اعتراض عمومی گشت.

🔸شیوه‌ی برخورد بخردانه البته این می‌بود که مطالبه‌ی عمومی مبنی بر جمع‌آوری بساط فاجعه‌آفرین «گشت»‌های موسوم به ارشاد و الغای «اجبار» حجاب اکراهی شنیده شود و دولت و حاکمیت خود را نه فقط نماینده‌ی یک بخش از جامعه‌ی هوادار خود و سخنگوی یک روایت خاص از میان انواع قرائت‌های دینی و عقیدتی، که نماد مصلحت عام و امنیت برای کل ملت و جامعه‌ نشان دهد.

🔹همگان اما، نتایج و هزینه‌ی آن رویکرد را در روزهای گذشته به چشم دیدند، از ده‌ها قربانی و تلفات جانی و تخریب‌ اموال و اماکن عمومی گرفته تا اختلال و قطع شبکه‌ی اطلاع‌رسانی اینترنت، و فراسوی همه‌ی آسیب‌ها به نظم و امنیت کشور، گسترش قهر و نفرت فزاینده و فعال شدن گسل و شکاف دولت-ملت، قطبی سازی و رو در رو قرار گرفتن فرهنگی جامعه، تقویت گرایش‌ها و واکنش‌های افراط‌وتفریطی، و...این‌همه تنها برای گریز از پذیرش مسئولیت، خطاها، و از دست دادن زمان و وقت مناسب و دقیق برای عقب‌نشینی و جبران مافات و قبول اصلاحات اساسی ساختاری.

🔸در هر حال جنبش اعتراض و دفاع از منزلت «زن و زندگی و آزادی» را با بهتان و برچسب‌زنی، ضرب‌وشتم، بازداشت‌های زنجیره‌ای، سرکوب و اختناق، نمی‌توان متوقف ساخت و راه برون‌رفت از بحران‌های تودرتوی رویارو، پذیرش مسئولیت‌ و پاسخ‌گویی به مردم، پرهیز از خشونت و مذاکره با معترضان در راستای رسیدگی به ریشه‌های نارضایتی عمومی است.

🔹اگر وسوسه‌ی گرایش به خشونت متقابل، مقابله به مثل، رفتارهای خشن، شعارهای واکنشی و پرخاش‌جویانه، هرچند با علت‌-و-دلیل‌های طبیعی و فهم پذیر، می‌تواند اعتراض مردمی و نافرمانی مدنی را به‌سمت کج‌تابی و ناهنجاری و هرج‌ومرج براند، از سوی دیگر، هر قدرتی (از سیادت‌‌های سنتی نوع سلطنت و خلافت‌ گرفته تا دیکتاتوری‌ و توتالیتاریسم‌های مدرن)، که به خودکامگی و اطلاق و ارعاب روی آورد، روند فرود و افول و فروپاشی را از همان فراز آغاز می‌کند.

🔸 و خلاصه در حاشیه‌ی بحثی که هفته‌ی گذشته در نشست بخارا پیرامون مفهوم «فاشیسم ابتدائی و دائمی» نزد اومبرتو اکو داشتیم (به‌مناسبت رونمایی ترجمه‌ی اثر او)، می‌توان افزود که یکی از تفاوت‌های «استبداد» (دسپوتیسم) با «جباریت»(تیرانی) در پایدارتر بودن استبداد سنتی است به‌دلیل توفیق آن در کسب رضایت نسبی عمومی یا به عبارت دیگر، تن دادن اکثریت رعیت به سیادت حکومت است (برای نمونه حتی در سلطنت‌های «مطلقه»)، و ناپایدار بودن دومی به‌علت شیوه‌ی اعمال اقتداری مبتنی بر ترس‌افکنی و و منحصر به ارعاب برای حفظ خود.

🔹زیرا به گفته‌ی معروف روسو در «قرارداد اجتماعی»: « قوی‌ترین هرگز آنقدر قوی نیست که همواره ارباب بماند، اگر قدرت خود را به حق، و اطاعت را به وظیفه تبدیل نکرده باشد ! »


#مهسا_امینی
#اعتراضات
#ایران
#کرامت_انسانی
#زن_زندگی_آزادی
#احسان_شریعتی
@Dr_ehsanshariati
🔷🚨بیانیۀ بیش از 200 نفر از اساتید دانشگاه‌های کشور در محکومیت بازداشت دانشجویان و ضرورت آزادی هرچه سریع‌تر آنها

🔆بیش از 200 نفر استاد از رشته‌ها، دانشگاه‌ها و نسل‌های مختلف، با صدور بیانیه‌ای خواستار آزادی هرچه سریعتر دانشجویانِ بازداشتی شدند. چهره‌هایی مانند رضا فرجی‌دانا، حمید وحید دستجردی، محمود مروارید، یوسف اباذری، محمدستاری‌فر، سعیدمعیدفر، فرشاد مومنی، علی صابری تولایی، سارا شریعتی، علی شریفی زارچی، محمدحسین بادامچی و امیر مازیار این بیانیه را امضا کرده‌اند. امضاکنندگان بیانیه ضمن دفاع از کنشگری اخلاقی و انسانی دانشجویان، از همۀ همکاران دانشگاهی خواسته‌اند تا در دفاع از ظلم‌ستیزی و عدالت‌خواهی و آزادی‌خواهی موضع‌گیری کنند. آنها همچنین ضمن ابراز نگرانی از سلامت و سرنوشت دانشجویان به ویژه با توجه به تجربه‌های قبلی خواستار آزادی دانشجویان بازداشتی شده‌اند.

📌 امضای این بیانیه همچنان ادامه دارد. لینک امضای بیانیه در ادامه آمده است.



#مهسا_امینی
#آزادی_دانشجویان
#دانشگاه
#زن_زندگی_آزادی
#بیانیه
#اکنون
🆔@Shariati40


https://bit.ly/3BTjbDF
🔷🔸جان باختن دختر ایران و مسئولیت دانشگاهیان

🖋حسین مصباحیان

🔸واقعه جان باختن دخترمان، دختر ایران، مهسا امینی، بار دیگر و این بار با نهیبی وجودی پرسش از مسئولیت را پیش روی همگان و از جمله ما دانشگاهیان قرار داد. این پرسش‌های دریدایی شاید که «اگر ما [عناصر دانشگاهی] می‌توانستیم بگوییم ما، شاید از خود می‌پرسیدیم: کجا هستیم؟ چه کسانی هستیم؟ چه چیزی و چه کسانی را نمایندگی میکنیم؟ آیا ما مسئول هستیم؟ در برابر چه کسانی و برای چه امری؟» گرچه درست است که مفهوم مسئولیت خود نیازمند مواجهه‌ای مسئولانه برای دریافت پاسخ پیرامون چیستی خود است، ولی در قابل اطمینانترین و معتبرترین شکل تداوم آن در تاریخ، همواره به‌طور ضمنی با عمل، با انجام دادن، با پراکسیس و با یک تصمیم سر و کار داشته است، تصمیمی که از ضمیر ساده اخلاقی و یا از درک تئوریک فراتر می‌رفته است. از این‌رو به تعبیر یک دوست، هرکس در دانشگاه حضور دارد، از استاد و دانشجو گرفته تا مسئول و کارمندش، با هر موضع و عقیده سیاسی، مسئول است که در خصوص نادیده گرفتن حق نافرمانی مدنی دانشجو و بدتر از آن تهدید و بازداشت او رسماً اعلام موضع کند.

🔹 این آن بزنگاهی است که در آن سکوت جرم است و شکست سکوت وظیفه‌ای اخلاقی. اگر ارکان دانشگاه یعنی مدیران و استادان و دانشجویان در مقابل تعرض به حقوق دانشجو ایستادگی نکنند، بازداشت دانشجو و تهدید دانشگاهیان تبدیل به یک سنت می‌شود و دانشگاه از محتوای انتقادی خود خارج می‌گردد. با این‌همه، گرچه شکستن سکوت در مقابل بازداشت دانشجویان ضرورتی اخلاقی است ولی در عین حال کافی نیست. کافی نیست چون همراهی ضمنی ما معلمان نمی‌تواند مرهمی باشد بر زخم‌ها و جراحت‌های دانشجویان بی‌پناهی که باز به تعبیر آن دوست، به مرغان عزا و عروسی این دیار بدل گشته‌اند. از این‌رو، ضرورت دارد که با سماجت تمام، پرونده‌های تعرض به دانشجویان و سایر اقشار مردم تا آزادی تک تک آنان پیگیری شود و این اطمینان به مردم داده شود که آزادی نقد و نافرمانی مدنی پاس داشته خواهد شد.

📌عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه تهران


#مهسا_امینی
#دختر_ایران
#دانشگاه
#آزادی_دانشجویان
#زن_زندگی_آزادی
#یادداشت_اختصاصی
#حسین_مصباحیان
🆔 @Shariati40
⭕️نقدهای یک "شیوه"

🖌هادی جوینده

سازمان سیما پس از مواجهه با نا آرامیهای اخیر در رویه ای خلاف معمول همیشگی برنامه ای به نام "شیوه" را شروع به پخش نمود که گفتگو محور بود و در آن از کسانی دعوت به ارائه آراء و نظرات خود نمود که در قاعده معمول جزو افراد سانسور شده این رسانه هستند. در یک نگاه کلی میتوان این تصمیم را درست دانست اما از دو منظر میتوان آن را فاقد کارایی به شمار آورد : اولا بی موقعی و ثانیا نادرستی
چرا بی موقع : متاسفانه مدیریت رسانه صرفا دربزنگاهها و آن هم از سر اجبار اقدام به تولید چنین برنامه هایی مینماید غافل از اینکه مهمترین سرمایه رسانه "مخاطب" است . وقتی در طی سالها رسانه به جای "صدای جمعی" بدل به صدای یک بخش قلیل از جامعه می شود فراموش میکند که چیزی که از دست میدهد مخاطب است . چه دلیلی دارد مخاطبی که در طی سالهای متمادی به او بی محلی شده و سلایق و صدای او در رسانه حذف شده تمایلی داشته باشد در "وقت حادثه" بنشیند و به چنین رسانه ای گوش فرا دهد.
وقتی به ترکیب مدعوین در این برنامه نگاهی میاندازیم متوجه این نکته میشویم که از قضا آنهایی که اصحاب فکر و اندیشه هستند را می شناسند ولی بر خلاف وظیفه رسانه ای خود تریبونی در اختیار آنها قرار نمی دهند.
چرا نادرست : در واقع رسانه ملی دستگاهی نیست که خود را رسانه "همه ایرانیان " تعریف کرده باشد و هدفش "اقناع" باشد  ، بالعکس گویی صدای حاکمیت است که میخواهد به نحوی از انحا با "حذف دیگری" و با "تکرار و بمباران" فقط مقصود خود را در جان مخاطب بنشاند. در تاریخ نمونه های زیادی از این شیوه های گوبلزی و استالینی دیده و اجرا شده ولی سرنوشت آنها چه بود ؟ جز ناپدید شدن از صحنه روزگار !
مرور حوادث این روزهای کشور نشان میدهد که ما با نسلی با ارزشهای کاملا متفاوت مواجه هستیم که اصولا از سوی دست اندر کاران دستگاه حکمرانی نادیده گرفته می شوند. این نادیده گرفته شدن باعث میگردد تا روزی که این صدا امکان بروز می یابد آکنده از خشم و بغض بوده و مانند فنری که سالها فشرده شده انرژی زیادی برای آزاد شدن در خود ذخیره کرده باشد. آیا نباید پرسید که سهم این لایه ها از رسانه ملی چه بوده ؟ کدام برنامه از سرگرمی و سریال گرفته تا برنامه های گفتگو محور با هدف مخاطب قرار دادن این نسل تولید شده اند. آیا هنرمندان و مراجع فکری و سلیقه ای این نسل در رسانه جایی برای ظهور و ارائه خود داشته اند.
یکی از ضعفهای مهم اجتماعی جامعه ایرانی را کم بودن ظرفیت گفتگو و شنیدن صدای دیگری بر شمرده اند ، آیا نباید از دستگاه رسانه انتظار داشت که خود پیشرو برگزاری چنین برنامه های باشد آن هم نه با هدف سرکوب و نقد نظرات متفاوت بلکه برای طرح و گفتگو و به رسمیت شناسدن صداهای متفاوت . شاید از چنین راههایی بتوان رسیدن به اجماعی قابل قبول را امید داشت . گو اینکه در سپهر فکر و اندیشه "اجماع" نیست که مطلوب است بلکه "رنگین کمان" افکار و اندیشه هاست که زیباست. و اولین وظیفه رسانه ایجاد فرصت برای تضارب همین مکاتب فکری است. چیزی که به نظر می آید آخرین ایده ای است که رسانه ملی به آن فکر میکند و اولین چیزی که از لیست برنامه ها خط میخورد.
باید از خود پرسید چرا رسانه ای با این عرض و طول هنوز از ارائه یک برنامه در کیفیت برنامه پرگار شبکه بی بی سی نا توان است ؟
#رسانه #گفتگو #آزادی #دمکراسی #تضارب_افکار #آزادی #سیما #مهسا_امینی #پرگار #بی_بی_سی

🔰کانال #صدای_نوین_خراسان⬅️ @VoNoKh
🔷🔸تظلم‌‌خواهی، حق جامعه

🖋سارا شریعتی

🔸از امامزاده عبدالله می‌آیم. رفته بودیم سر خاک شهدای دانشجو. گفته بودند می‌خواهند سطح مقابر را یکسان‌سازی کنند و همزمان سنگ قبرها را رو به قبله بگردانند. پروژه‌‌ای عظیم که در بسیاری از قبرستان‌ها اجرا شده است. از 1332 تا کنون هر 16 آذر، به امامزاده عبدالله می‌رویم، بر سر خاک آذر شریعت رضوی و دو هم دانشگاهی‌اش احمد قندچی و مصطفی بزرگ نیا، که هر سه در اعتراضات دانشجویی به دست پلیس کشته شدند. قریب به هفتاد سال است.

🔹بیش از یک هفته است که جامعه، این بار در اعتراض به کشته شدن مهسا امینی و حجاب اجباری به خیابان آمده است. تظاهراتی که در اکثر کشوها، صورت متداولی برای بیان نارضایتی‌ها و شنیدن مطالبات است، چون به رسمیت شناخته نمی‌شود، به خشونت می‌کشد. تظاهرکنندگان از حق دانستن و حق بیان اعتراضات خود دفاع می‌کنند. مهسا امینی چرا کشته شد؟ چه کسی مسئول است؟ یک پرونده‌ی بازِ دیگر در باره‌ی " نحوه‌ی مرگ" که هر بار به شکل زودرس مختومه اعلام می‌شود. شهادت هاله سحابی را به یاد بیاورید. این بغض‌های نترکیده، خشم‌های انباشته، اعتراضات ممنوع و مسئولیت‌های پذیرفته نشده، جامعه را بدل به آتشفشانی فعال می‌کند.
تظلم‌خواهی حق جامعه است. دفاع از این حق، یک وظیفه‌ی اخلاقی است. از این حق پایمال شده، دفاع کنیم و خواستار و پی‌گیرآزادی تمامی جوانان و دانشجویان کشور شویم. 16 آذر، یک مناسبت تاریخی نیست. روز کشته شدن سه دانشجو در حریم دانشگاه نیست. نماد تعرض پلیس به وجدان آگاه و بیدار جامعه و مقاومت در برابرآن است و هر روز که یک دانشجو به دنبال حق‌خواهی‌اش دستگیر یا کشته می شود، 16 آذر تکرار می‌گردد.


#مهسا_امینی
#جنبش_دانشجویی
#تظلم_خواهی
#زن_زندگی_آزادی
#یادداشت_اختصاصی
#سارا_شریعتی
#اکنون
🆔@Shariati40

📸تصویر پیوست : دانشجویان دانشگاه علم و صنعت با تحریم کلاس‌های خود در ۹ مهر۱۴۰۱ در صحن دانشگاه دست به تحصن زدن
Forwarded from ایران فردا
🔴 به‌پای دارندگان آتش‌ها:
درباره‌ی خیزش‌ اجتماعی اخیر ایران

🔷کمال اطهاری
@iranfardamag

وینان
دل به دریا افگنانند،
به‌پای دارنده‌ی آتش‌ها
زندگانی
دوشادوشِ مرگ
پیشاپیشِ مرگ (الف. بامداد)

▪️ مرغ آتش آرزوهای مردم ایران میرا نیست، هر بار از خاکستر اندوخته شده‌ی آرزوهای پیشین سر می‌زند و هربار پروازی پرتوان‌تر و بلندتر از پیش دارد. این نخستین درسی است که هم مویه‌گران و هم سرکوب‌گران باید از سرکشیدن چندباره‌ی آرزوهای مردم ایران بگیرند. مویه‌گرانی سست‌گو در حوزه‌ی عمومی که تا زبانه‌های این آتش در اثر سرکوب فروکش می‌کند، سخنان شبه‌علمی و ناروای خود را درباره‌ی فرهنگ استبدادی نهادینه شده و حتی جسمیت یافته‌، یا تباهی فکری و اخلاقی، و سیطره‌ی دروغ و بزدلی بر مردم، تکرار می‌کنند. و سرکوب‌گران پُرگوی حاکمیت‌ که به خیال خود از قدرت و حشمت بارویی ساخته‌اند، غافل ازین که این بارویی نئین است و آتش خشم مردم، خودکامگی را دود کرده و به هوا خواهد فرستاد.

🔸 اما آرزوهای مردم چگونه می‌تواند نزدیک باهم آید و پیوند خورَد، چگونه باید رشته‌های پاره پاره‌ی این آرزوها با هم ترکیب شوند، تا شب بگریزد و صبح درآید؟ چگونه می‌توان تاریخ را چنان قابله‌گری کرد که آن چه می‌زاید در خور آرزوهای بلند مردم بافرهنگ و شجاع ایران باشد، و نظامی نارس و نافرمان به مردم متولد نشود؟ نظامی که مردم به جانش کِشتند وبه جان دادنش آب، اما در عمل جان و روح را از آنها می‌گیرد. گفتگو برای یافتن پاسخی درخور به این پرسش‌ها، وظیفه‌ی مبرم همه‌ی روشنفکران است و در حد یک یادداشت به آن ورود می‌کنم:

1️⃣ لایه‌ی زیرینِ تمام اعتراضاتی که در 30 سال اخیر یا پس از جنگ تحمیلی به‌مثابه خیزش‌های خیابانی رخ داده، (از شورش‌های سکونت‌گاه‌های غیررسمی در پیرامون تهران، مشهد، شیراز و اراک در سال 1371 گرفته تا اکنون)، ناتوانی فکری و عملی حاکمیت در تدوین و اجرای یک الگوی توسعه‌بخش، و ضرباتی بوده که با خودکامگی بر پیکر جامعه زده است.

🔹 نبود الگوی علمی توسعه‌بخش باعث کژکارکردی نهادی، فساد نظام‌مند، بحران‌های ساختاری اقتصادی، فقر و بیکاری، نابودی محیط زیست و بوم‌زیست گشته و واکنش مدنیِ جامعه را به این بی‌کفایتی، ناچار و متداوم ساخته است. علاوه بر این در طول این مدت، در روبنا یا حوزه‌ی سیاسی، حاکمیت عمدتا تحت فرمان نیروهای نظامی و امنیتی و در اتحاد آنها با قشریون، به‌تدریج به ارابه‌رانی کور از نخوت تبدیل گشت، که اسبان افسارگسیخته‌ی قدرت را شتابان در متن جامعه به‌پیش می‌راند. حاکمیت با نخوتی روزافزون و سرکوب پیوسته و بی‌رحمانه، به‌تدریج خود را از جامعه‌ی مدنی جدا ساخت، تا جایی که با «دولت یک‌دست» تبدیل به سری جدا شده از بدن گشت. بطوری که اکنون برای حاکمان تنها ننگ زنده به‌گور کردنِ یک انقلاب باقی مانده است.

🔹جامعه‌ی مدنی ایران با تنی رنجور از سرکوب و خشمگین ازین جداسری، که در این مدت بارها نشان‌ داده بود بی‌کفایتی‌ها و خودسری‌های این حاکمیت را برنمی‌تابد، بار دیگر دوشادوش و پیشاپیش مرگ به حرکت درآمده تا دختران خود را از گور به‌در آورد و سروری خود را بر حاکمان اثبات کند. بی‌تردید حاکمانی که از توانمندی جامعه‌ی ایران برای اثبات سروری خود در گذشته درس نگرفته‌اند، اگر بر خودکامگی و اندک‌بینی خود پای‌فشارند، در آتش خشم مردم خواهند سوخت.

2️⃣ فروپاشی یک نظام مستقر هنگامی رخ می‌دهد که شرایط زیر را بوجود آورده باشد:

1، حاکمان یک بحران ساختاری اقتصادی پدید آورده باشند که توان فکری و عملی ساماندهی به آن را نداشته باشند:
▪️ به عبارت دیگر نتوانند تضاد عمده‌ی داخلی جامعه را در جهت تحقق توسعه‌ی پایدار حل کنند. در ایران به‌رغم فرصتی که جامعه‌ی مدنی ایران به دلیل تهدید خارجی (از جنگ تحمیلی گرفته تا تحریم حداکثری ترامپ) به حاکمیت داد نتوانست به یک دولت توسعه‌بخش تبدیل شود؛ بلکه برپایه‌ی رنج روزافزون مردم، حاکمان به تدریج یک شکل‌بندی نوفئودال را برپا کردند که با غارت مازاد اقتصادی به صورت انواع رانت و خارج کردن آن از ایران (سالانه تا 80 میلیارد دلار)، توقف و تنزل اقتصادی را همراه با ازدیاد نابرابری، گسترش انواع تله‌های طبقاتی و فضایی فقر (بخصوص در سکونتگاه‌های غیررسمی و مناطق محروم چون کردستان و سیستان و بلوچستان)، تخریب محیط زیست، کاهش امکان مشارکت سیاسی واجتماعی و... موجب گشته‌اند...


متن کامل:

https://bit.ly/3CoX6NI


#ایران_فردا
#مهسا_امینی
#کمال_اطهاری
#زن_زندگی_آزادی
#اعتراضات_شهریور_1401

https://t.me/iranfardamag
Forwarded from ایران فردا
🔴 ایران در آستانه‌ی یک تحول پارادایمی

🔶 فاطمه گوارایی
@iranfardamag

▪️ یک ماه از شروع اعتراضات شهریور 1401 در واکنش به مرگ جانکاه مهسا امینی در بعد از بازداشت توسط گشت ارشاد می گذرد و ما وارد دومین ماه اعتراض شده ایم . در این یک ماه نزدیک به 200 تن از هم وطنان ما در اقصاء نقاط ایران در جریان این رشته اعتراضات جان خود را از دست داده اند و حکومت نیز با سرکوب و دستگیری های وسیع نشان داده که هسته سخت قدرت از هرگونه سیاست ورزی عاری است و دارندگان زور که با بحران فقدان مشروعیت بیش از پیش مواجه شده اند ، تنها راهکارشان در مواجهه با بحرانهای فزاینده و اعتراضات مردم، اعمال خشونت سیاسی است .

🔸هر روز دهها یادداشت در داخل و خارج در باره این رشته اعتراضات ایران به نگارش در می اید و نویسندگان و تحلیل گران هر کدام وجوهی از این پدیده در حال رخداد را از زاویه دید خود به بحث و گفتگو می گذارند. هنوز این موج جریان دارد و مفاهیم و اشکال جدیدی را خلق می کند. اینکه آینده این تحولات چه خواهد شد بر هیچ تحلیل گری روشن نیست اما در رابطه با اکنون آن، بحث بسیار است.

▪️ به راستی بر این رشته از اعتراضات مردمی چه نامی می توان گذاشت شورش، خیزش، جنبش یا انقلاب ؟ هر چند که برای هریک از این وضعیت‌ها نیز دیدگاه‌ها و نظریه های مختلفی وجود دارد .

انقلاب، جنبش‌های اجتماعی ، وضعیت انقلابی

🔸اگر انقلاب را جنبش اجتماعی توده‌ای که به فرایندهای عمده‌ی اصلاح یا دگرگونی اجتماعی می انجامد، بدانیم که با تغییرات اساسی در حکومت و ساختار اجتماعی یک کشور یا جامعه همراه است و جنبش‌های اجتماعی را نیز کنش‌های جمعی فراگیری که یا مطالبه محور یا به دنبال تسخیر قدرت سیاسی اند و معمولا از سه ویژگی مشترک هویت داشتن؛ جنبه اعتراضی و فراگیر بودن برخوردارند، می توانیم این نتیجه را بگیریم که برخی جنبشهای اجتماعی انقلابی اند، اما همه جنبش‌‌های اجتماعی الزاما با انقلاب‌‌ همراه نیستند . ضمن آن که جنبش های اجتماعی و ایضا انقلاب از خیزش و شورش‌‌های ناگهانی، کور و خودانگیخته که معمولاً از اصلاح یا جبران ناخشنودیی خاص، یا تغییر فرد یا افرادی در دولت، یا خط‌مشی دولت فراتر نمی‌رود، نیز متمایزند و از درجه‌ای از هدفمندی، تداوم و سازماندهی به رغم سیالیت برخوردارند.

▪️ در رابطه با وضعیت انقلابی ما با دو نظریه عمده مواجهیم 1- دیدگاه‌هایی که معتقدند شرایط انقلابی در ایران فراهم شده و ایران وارد یک فاز انقلابی شده و در حال حاضر با یک وضعیت انقلابی مواجه است تا جایی که برخی تحلیل گران حتی از رویدادن و درحال وقوع بودن انقلاب نام می برند. 2- دیدگاههایی که اساسا به امتناع انقلاب در ایران اعتقاد دارند.

🔸واقعیت ان است که هر دوی این نظریات از توضیح دقیق و کامل آنچه که در ایران امروز می گذرد ناتوان هستند .هر یک از آنها دلایلی برای نقطه نظرات خود مطرح می نمایند که در نقطه مقابل دیگری است. به نظر می اید شکل رویداد اعتراضات در ایران در بعد از سالهای 1388 در بستر واقعیت نیازمند نظریه سومی است که بتواند آن را به درستی تبیین نماید و طیف های بیشتری را متقاعد سازد .

▪️ می دانیم: هیچ قاعده مسلمی وجود ندارد تا بگوید مشخصا تحولات اجتماعی / انقلابی چگونه خلق می شود. زیرا بر مجموعه ‌ی عام و گسترده ای دلالت دارد. هم چنین هیچ الگوی واحدی نیز وجود ندارد که بتواند سرمشق همه تحولات قرار گیرد.

🔸در سوی دیگر انقلابها پدیده ای غیر قابل محاسبه و غیر قابل پیش بینی اند و به نظر هم نمی رسد هیچ نوع رژیمی کاملا از انقلاب مصون باشد، اما اینکه در قرن 21 هنوز امکان انقلاب با استفاده از دستاوردهای قرن بیستمی وجود دارد یا خیر نامشخص است و نیازمند بازشناسی جامعه جوان ایران بوده که پتانسیل اعتراض و بسیج در آن بسیار زیاد است ...


متن کامل :

https://bit.ly/3f2MmfY
#انقلاب
#ایران_فردا
#مهسا_امینی
#فاطمه_گوارایی
#تحول_پارادایمی
#وضعیت_انقلابی
#زن_زندگی_آزادی

https://t.me/iranfardamag
Forwarded from ایران فردا
🔴 حقّانیت و‌مشروعیت اخلاقی نیرومند جنبشِ زن، زندگی، آزادی
🔷 مصاحبه ایران فردا با علیرضا رجایی

▪️ به کوششِ: حسین موسوی
@iranfardamag

1️⃣ اعتراضات اخیر جامعه ایرانی را چگونه ارزیابی می کنید؟

🔺 این اعتراضات بخشی مهم و تعیین‌کننده از زنجیره جنبش‌های اجتماعی ایران است که از سال ۸۸ یا درست‌تر بگوییم از سال ۷۶ با جنبش اصلاحی آغاز شد. بوروکراتیزه شدن جنبش اصلاحات و محدود ماندن به صندوق اضمحلال‌‌یافته‌ی انتخابات رفته‌رفته مسیر خیابان را به‌سوی جنبش‌های ایران گشود؛ گشایشی که اوّلین بار با جنبش دانشجویی در ۱۸تیر۷۸ بروز پیدا کرد و در سال ۸۸ و در جریان جنبش سبز اعتلا یافت. توالی جنبش‌ها از ۸۸ بدین‌سو نشان‌می‌دهد که هیچ‌یک از احزاب و جریان‌های رسمی قادر به نمایندگی آنها نیستند. به‌طور‌کلّی ریشه این جنبش‌ها به نظام سیاسی بازمی‌گردد که امکان و توان باز تولید خود را ندارد و قدرت هژمونیک خود را نیز از دست داده و به دلیل بحران مشروعیت، در تقابل با جامعه مدنی و نظام بازتولید آن قرار گرفته‌است. به‌عبارت دیگر جامعه مدنی و دولت در دو مسیر متفاوت قرار گرفته‌اند که در غیاب احزاب و سازمان‌های سیاسی، این شکاف را جنبش‌های اجتماعی پر می‌کنند. بنابراین می‌توان‌پیش‌بینی کرد این جنبش‌ها به صورت‌ها و انگیزه‌های مختلف هم‌چنان استمرار خواهندداشت.


2️⃣ این اعتراضات دارای چه مختصات و ویژگی هایی است؟

▪️ بدنه جوان و نوجوان اعتراض‌ها، آنها را بیش‌از‌پیش ضدنظم و نهاد کرده و به‌همین‌جهت آن را به جنبش‌های شبکه‌ای که غالباً بخش‌های جوانتر جامعه در آن‌مداخله می‌کنند، نزدیک‌تر کرده‌است. جامعه‌شناس آمریکاییِ ترک‌تبار و ستون‌نویس روزنامه نیویورک‌تایمز خانم"زینب توفیکچی" مطالعه مفصّلی در زمینه این‌گونه جنبش‌ها-از جمله بهار عربی و جنبش میدان تسخیر ترکیه-انجام داده‌است. او در کتاب خود با نام "توییتر و گاز اشک‌آور؛ قدرت و شکنندگی مقاومت شبکه‌ای" معتقد است جنبش‌های شبکه‌ایِ نوین بدون این‌که به سازمان و‌ تشکیلات ویژه‌ای متّکی باشند بسرعت امکان گسترش دارند و اعتراض‌ها و راهپیمایی‌ها را در خیابان شکل می‌دهند. بااین‌حال، همین سرعت عمل، نقطۀ ضعفشان هم هست زیرا از نهادها و‌کادرهایی که بتوانند حیات آینده جنبش را تضمین کنند، محروم هستند. نکته بعد آرمان‌های اخلاقی این‌گونه جنبش‌هاست که بخش‌های مختلف جامعه را درگیر و وادار به تعیین موضع می‌کند. این آرمان‌ها فی‌نفسه آن‌چنان‌‌نیرومند هستند که اندیشیدن به نتیجه‌بخش‌بودن یا نبودن اعتراضات را بلاموضوع می‌کند و خود عملاً به قدرتمندترین ابزار گسترشِ جنبش،‌مستقل از هرگونه‌نتیجه تبدیل می‌شود. تاثیرگذاری این جنبش‌ها در یک‌ مدار و فرآیند تدریجی است که در نتیجه‌ی آن ذهنیت افراد متحوّل می‌شود و ترس آنها کاهش می‌یابد. درمجموع جنبش‌ هایی از این دست تمایل دارند که در مقایسه با جنبش‌های گذشته، غیررسمی فعالیت کنند و رهبری سازماندهی شده نیز نداشته‌باشند.

3️⃣ چه تمایزات و تشابهاتی با اعتراضات پیشین ( 88، 96 و 98) دارد؟

🔸 این جنبش در ذیل جنبش جوانان تعریف می‌شود که محتوائاً گسست کاملی از همه ارزش‌هایی است که از دل انقلاب ۵۷ پدید آمد و خواهان نفی مطلق وضع موجود است و به آزادی هم‌چون رهاشدگی از همه‌ی آن‌چه جهان او را مسدود کرده می‌نگرد. این،گونه‌ای از آزادی سلبی است و به‌ندرت در آن از آزادیِ ایجابی یعنی چشم‌اندازِ چگونگی نظم دموکراتیکِ آینده نشانه‌ای به‌چشم می‌خورد. ازسوی دیگر برخلاف جنبش ۸۸ فاقد هر سطحی از رهبری است و نسبت به آن جنبش با صراحت بیشتری از عبور از نظم سیاسی‌ـ‌ـ‌اجتماعی موجود سخن می‌گوید و در مقایسه با جنبش‌های ۹۶ و ۹۸ عنصر اقتصادی نیز وضوح روشنی در آن ندارد. در سال ۸۸ جنبش سبز از دل حرکت اصلاحی خلق شد و بسرعت از آن عبور کرد امّا جنبش اخیر هیچ نسبتی با حرکت اصلاحی ندارد و از ابتدا بر نفی تمامیتِ حاکمیت و بی‌اعتقادی مطلق به اصلاح‌پذیر بودن آن مبتنی بود. هم‌چنین پایگاه دانشگاهی در این جنبش بسیار نیرومند است که بسیار زود گروه‌های دانش‌آموزی نیز به آن افزوده شدند.

🔸 به جهت وجه تشابه، جنبش‌های ۹۶ و ۹۸ با تفاوت‌هایی، نظیر حرکت اخیر مجموعاً خودانگیخته بودند و در نتیجه‌ی فراخوان رهبری مشخصی به وقوع نپیوستند. جنبش ۸۸ نیز گرچه رهبرانی داشت امّا آنها غالباً تایید کننده ابتکارات و اقدامات مردم بودند و خودانگیختگی در آن‌جنبش نیز دیده می‌شد. هم‌چنین تمامی این‌جنبش‌ها‌ کم‌وبیش ناشی از بن‌بست مبارزات قانونی و‌ ناکامی اصلاحات و بی‌اعتبارشدن صندوق انتخابات هستند....


متن کامل :

https://bit.ly/3TOE22r


#ایران_فردا
#مهسا_امینی
#علیرضا_رجایی
#زن_زندگی_آزادی
#حقانیت_و_مشروعیت


https://t.me/iranfardamag
Forwarded from ملی مذهبی
برای بهاره..

✍🏻#علی_تقی‌پور

♦️شریعتی برای سه آذر اهورایی ۱۶ آذر متنی نوشته که یک تیکه‌اش برام همیشه حس عجیبی داشت؛ مخصوصا بعد از فارغ التحصیلی، زمانی که از ایران رفته بودم و خیلی از رفقا مثل بهاره ،ضیا و مجید دری و‌ توکلی، سیاوش حاتم و محسن برزگر و اشکان …در زندان بودند.

«از آن سال، چندین دوره آمدند و كارشان را تمام كردند و رفتند..»

♦️همیشه به خودم میگفتم این تیکه خطاب به ماست، به ماهای که مهاجرت کردیم رفتیم سر کار و زندگی و‌ سیاست برای‌مان شد فعالیتی مجازی، بی‌‌رنج بازداشت و زندان؛چه توصیف درستی«کارشان را تمام کردند و رفتند».

♦️عکس بهاره در سال ۸۵ رو در پیج ضیا که دیدم دوباره یاد این جمله افتادم، یاد رفقای که ماندن و ماهای که کارمان را تمام کردیم و رفتیم.


اما بهاره همچنان ایستاد؛ همچنان کینه بازجوها و استبداد رو به جان میخره. از این سلول به آن سلول، از این زندان به آن زندان داره باقی مانده جوانیش رو فدای اینده ایران می‌کنه تا این تیغ تند استبداد ذره‌ای کندتر بشه.

برای بهاره ایران
برای آزادی
برای جنبش سرافراز دانشجویی

#بهاره_هدایت
#مهسا_امینی

@dourneveshtha
@mellimazzhabi
Forwarded from ایران فردا
💢سالگرد قربانی شدن مهسا امینی
و
پیشگامی نسل "زن، زندگی، آزادی"

@iranfardamag
💠به‌نام هستی‌بخش

▪️انباشت بحران‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادیِ برآمده از سوءِمدیریتِ حاکمیت طی دهه‌های اخیر، ایران را با دامنه‌ی وسیعی از پیامدهای تلخ مواجه کرده‌است. در واکنش به وضع موجود، اعتراض اقشار ملّت، جنبش های مستمری را نیز به صحنه آورده و تکان‌ها و تَرَک‌هایی به اریکه‌ی قدرت وارد ساخته‌است. در تداوم این خط ممتدِ اعتراض و درپیِ قربانی شدن مظلومانه مهسا امینی در شهریور ماه سال گذشته، به یک‌باره نسل پرورش یافته در حیات نظام حاضر با طرح شعار «زن، زندگی، آزادی» به میدان آمد و با این‌جنبش، محاسبات حاکمیت را در هم‌ریخت. تَرَک های وارده این بار شکاف‌هایی بس عمیق‌تر در نظام سیاسی ایجاد کرد و موجب هزینه‌های سنگین حکومت و ریزش‌های جدّیِ از درون شد. بی‌باکیِ این نسلِ برآشفته چنان بود که دیوار ترسِ نسل‌های پیش از خود را شکست و هم صداییِ « نه به حجاب اجباری» و «نه به اعدام» و ..، به هم گراییِ ملّی و حسّ همبستگی ایرانیانِ درون و برون مرزها جان تازه‌ای بخشید؛ هرچند که درصورت توجه بیشتر و تعمیق صدای نسل نو و نیز مهار محرک‌های انحرافیِ بیرونی، با پشتیبانی فکری و عملیِ افزون‌ترِ جامعه‌ی روشنفکری، امکان بهره مند‌شدن جامعه‌ی معترض از فرصت پدید آمده فراهم تر می‌گشت.

🔸عصیان زنان در برابر تحقیرهای انباشته شده‌ی این سالیان، چنان تکان‌دهنده‌بود که قدرتی برای بازدارندگیِ آن وجود نداشت. زور و زندان و داغی سلاح بود، اما توان تسلیم پذیرساختن زنان و جوانان را نداشت. اعتراضات خشونت‌پرهیز طی چندماه‌ مستمر در جریان بود و به طور متوالی در شهرها فراگیر شد و مسیر نافرمانی مدنی با پیشگامی زنان تداوم پیداکرد. هزاران تن، از دانشجو، دانش‌آموز و فارغ‌التحصیلِ جویای‌کار گرفته تا معلّم و استاد دانشگاه و کارگر و کارگردان سینما و اهل قلم و هنر و ورزش و خبرنگار و فعّال سیاسی و مدنی به اسارت درآمدند؛ صدها نفر قربانی شدند و جان باختند؛ ساچمه‌ها، چشمان زیادی را نابینا کرد و خودکشی و انواع بیماری‌های جسمی و روانیِ ناشی از حوادث افزایش یافت. با این همه حکومت هم‌چنان در جبهه مقابله با مردم سنگر گرفته‌است و کوچک‌ترین نقد را به مرز دشمنی می‌برد، مطالبه‌ی قانونی را به حذف حقوق شهروندی می‌رساند و هر اعتراض صنفی و مدنی را به حبس می‌کشاند. شگفت‌تر آن‌که در چنین بستر پر چالش و بحرانی «حجاب» هم‌چنان مسئله‌ی اول و حیثیتی یا که نه، ابزاری به قصد پنهان ساختن بحران‌ها و سرپوش گذاشتن بر فساد و ناکارآمدی و تخریب سرمایه‌های اجتماعی است.

▪️اینک ما ضمن همدردی مجدد با همه خانواده‌های آسیب‌دیده‌ی اعتراض‌های یک سال اخیر، خیزش جوانانِ در جستجوی آزادی و برابری و بویژه مقاومت زنانِ عدالت‌جو و آزادی‌خواه را پاس می‌داریم و خود را موظّف به همراهی و پشتیبانی آنها برای تحقق حقوق شهروندی همه ملّت ایران می‌دانیم. یقیناً برای این منظور باید در مسیر هم‌گرایی میان همه اجزاء جامعه مدنی و سامان‌یافتگیِ منابع و ظرفیت‌های نسل‌ها و سرمایه‌های ملّیِ برخوردار از انباشت علم و عمل، اعم از صنفی و سیاسی و اجتماعی، گام‌های جدی برداریم.

🔸با آن‌که حکومت، مصلحت‌طلبانه یا از سر جهل و نفع، چشم و گوش بر حقایق بسته‌است، امّا باز هم مکرراً یادآور می‌شویم که ساختار استبداد دینی، هم بنیان‌های ملّی ما را لرزان می‌کند و هم مسیر تحوّلات آینده را از خیزش و جنبش به‌سوی شورش سوق‌خواهدداد، ازین رو تغییر ساختار و همه‌پرسی برای تحقق حاکمیتِ برخاسته از رای و اراده‌ی ملّت، حقّی است که هم‌چنان بر آن پای‌می‌فشاریم تا مباد بیش از این به ایران آسیب رسد.


اسامی :

هاشم آقاجری, مسعود آقایی, رضا آقاخانی, ابوطالب آدینه‌وند, محمد آزادی, فاطمه آذری‌قمی, حسن آصالح, حمید آصفی, زهرا آقاخانی, مهرداد آهن‌خواه, محمدرضا آهنی, سیدیعقوب آل‌شفیعی‌فومنی, مژگان آورند, غفوراحمدی‌ونهری, محمد ابراهیم‌ زاده , زهرا احتشامی, هادی احتظاظی, محمدرضا احمدی, شهروز احمدی, رضا احمدی, مسعود احمدی , پیمان احمدی, فهیمه احمدیان, غفور احمدی‌ونهری, رامین اخلومدی , علی‌اکبر اخوه, سعید اردشیری, حسین ارغوانی, بتول اسدی, کبری اسدی, بهاره اسدی, گلچهره اسفندیاری, حسین اسلامی, حسین اشفاق, فرزانه افشاری, فهیمه افشاری, مهدی اقبال, عباس اقبال, اعظم اکبرزاده, سیدعبدالمجید الهامی, زهره امانی, مرتضی امینی, اسدالله امینی, اکبر امینی‌ارمکی, علیرضا انتشاری, فاطمه انصاری, یحیی انصاری, هوشیار انصاری‌فر, لیلا ایپکچی, سعيده ايزدى, علی باباچاهی , مصطفی بادکوبه‌ای‌هزاوه‌ای.......


متن و لیست کامل اسامی:

https://cutt.ly/gwk3NRMl

#مهسا_امینی
#یکمین_سالگرد
#زن_زندگی_آزادی

http://t.me/iranfardamag