Forwarded from ایران فردا
🔴همدلان و آزادیخواهان روزگار ما
@iranfardamag
🔹رسولان لابد خیمهی اجتماع را معبد آزادی و کرامت انسان میسازند که مفهوم دعوت به تغییر و تبدیل ارزشهای روزگاران منتهی میشود. بعثت پیامبر نوآمده، در همهی ادیان کهن ، آوازی پنهان و رمز گون دارد ، در پس پشت جدال آدمی با سنتهای پیشین ، که لفظ مقدس را به سنگ لحد مبدل کردهاند . همواره پیامبران مبعوثِ خَلَف ، میراث انبیاء سَلَف را از غبار الهیات سیطره بخش و قانون شده ستردهاند تا دین بتواند به مرزهای آزادی و بیان رهایی واصل شود و پرتوهای نور زمان بر لغتهای دعوت بتابد. از این بابت است که در کتاب مبین به رسول امین محمد نهیب میزند:
🔸فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ [پس یادآور باش كه تو تنها یاد آورندهاى ، تو بر آنان مسلط نیستی] زیرا که نبوت میوهی شجرهی طیبهی انسان زیستمند در خاک است تا آزمودههای مردم را چندان نیرومند سازد که کلام خداوند خوانده شود. خدای اگر کنز خفی(گنجی پنهان) بود و خواست در وجه بشر متبارک خوانده شود و نمایان گردد ، رسول هم در بطن بشر وجه خداوندگاریی وی را میجوید ، چون او نمیسزد که فراتر از نقش همبند یا اسوهای نیک با عباد الله ( ناس)برای خویشتن طلب کرده باشد .
🔹بعثت محمد پیامبر را در این عصر عسرت و خشم، سزاست که در جستن طریقت امید به زندگی و آزادی فهمید تا حقیقت نبوت در بطن بشرِ اکنون و معاصر ما ، بار دیگر دعوتی به زدودن ابزار سیطره به نام دین را ممکن گرداند.
🔸عید مبعث عید انسان باشد اگر _ زیرا مُذَکِّر ، رسول است و رسولان هم از جزوی از جمعیت آدمیانند _ نبی خود نیز شامل پیام خداوند است ، و نه چیزی برتر که رسول امین در قرآن گفته است : من نیز چون شما ابناء بشر هستم . او نیز در سیر تکوین و تحول همقدم با مردمانش رخسار حقیقت را نمایان میکند و در شعف بیداردلی و رهایی، از رنج جستجو و پیکار برای رستگاری نمیهراسد.
🔹این ایام مبعث را که وجه جمیل بشارت را نمایش میدهد بر دل غمدیدهی انسان امروز ایرانی و غیر ایرانی که بی محابا در معرض ستم عریان قرار گرفتهاند مبارک میخوانیم ، باشد که دستهای ما به هم برسد و تقرب آغوش دور شدهی معناهای راستین و ستمزدوده میسر گردد .
🔸بیایید آرزو کنیم رنج بشر کاهش یابد و روح رحمت بر جان ما بوزد ، زیرا پیغام پیغامبران بعثت نغمهی لطیف کاستن از درد جانکاه زخم های روان و جراحتهای تن در روزگار سخت ستم است.
🔹عید مبعث مبارکتان باشد!
🔺ایران فردا
#مبعث
#ایران_فردا
https://cutt.ly/MwCllEaW
http://t.me/iranfardamag
@iranfardamag
🔹رسولان لابد خیمهی اجتماع را معبد آزادی و کرامت انسان میسازند که مفهوم دعوت به تغییر و تبدیل ارزشهای روزگاران منتهی میشود. بعثت پیامبر نوآمده، در همهی ادیان کهن ، آوازی پنهان و رمز گون دارد ، در پس پشت جدال آدمی با سنتهای پیشین ، که لفظ مقدس را به سنگ لحد مبدل کردهاند . همواره پیامبران مبعوثِ خَلَف ، میراث انبیاء سَلَف را از غبار الهیات سیطره بخش و قانون شده ستردهاند تا دین بتواند به مرزهای آزادی و بیان رهایی واصل شود و پرتوهای نور زمان بر لغتهای دعوت بتابد. از این بابت است که در کتاب مبین به رسول امین محمد نهیب میزند:
🔸فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ [پس یادآور باش كه تو تنها یاد آورندهاى ، تو بر آنان مسلط نیستی] زیرا که نبوت میوهی شجرهی طیبهی انسان زیستمند در خاک است تا آزمودههای مردم را چندان نیرومند سازد که کلام خداوند خوانده شود. خدای اگر کنز خفی(گنجی پنهان) بود و خواست در وجه بشر متبارک خوانده شود و نمایان گردد ، رسول هم در بطن بشر وجه خداوندگاریی وی را میجوید ، چون او نمیسزد که فراتر از نقش همبند یا اسوهای نیک با عباد الله ( ناس)برای خویشتن طلب کرده باشد .
🔹بعثت محمد پیامبر را در این عصر عسرت و خشم، سزاست که در جستن طریقت امید به زندگی و آزادی فهمید تا حقیقت نبوت در بطن بشرِ اکنون و معاصر ما ، بار دیگر دعوتی به زدودن ابزار سیطره به نام دین را ممکن گرداند.
🔸عید مبعث عید انسان باشد اگر _ زیرا مُذَکِّر ، رسول است و رسولان هم از جزوی از جمعیت آدمیانند _ نبی خود نیز شامل پیام خداوند است ، و نه چیزی برتر که رسول امین در قرآن گفته است : من نیز چون شما ابناء بشر هستم . او نیز در سیر تکوین و تحول همقدم با مردمانش رخسار حقیقت را نمایان میکند و در شعف بیداردلی و رهایی، از رنج جستجو و پیکار برای رستگاری نمیهراسد.
🔹این ایام مبعث را که وجه جمیل بشارت را نمایش میدهد بر دل غمدیدهی انسان امروز ایرانی و غیر ایرانی که بی محابا در معرض ستم عریان قرار گرفتهاند مبارک میخوانیم ، باشد که دستهای ما به هم برسد و تقرب آغوش دور شدهی معناهای راستین و ستمزدوده میسر گردد .
🔸بیایید آرزو کنیم رنج بشر کاهش یابد و روح رحمت بر جان ما بوزد ، زیرا پیغام پیغامبران بعثت نغمهی لطیف کاستن از درد جانکاه زخم های روان و جراحتهای تن در روزگار سخت ستم است.
🔹عید مبعث مبارکتان باشد!
🔺ایران فردا
#مبعث
#ایران_فردا
https://cutt.ly/MwCllEaW
http://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴همدلان و آزادیخواهان روزگار ما
🔹رسولان لابد خیمهی اجتماع را معبد آزادی و کرامت انسان میسازند که مفهوم دعوت به تغییر و تبدیل ارزشهای روزگاران منتهی میشود. بعثت پیامبر نوآمده، در همهی ادیان کهن ، آوازی پنهان و رمز گون دارد ، در پس پشت جدال آدمی با سنتهای پیشین ، که لفظ مقدس را به سنگ…
Forwarded from ایران فردا
🔴پیچ و خم نسبت زنان و انقلاب ۱۳۵۷
🔷شیما کاشی
@iranfardamag
▪️این پرسش که آیا انقلاب ۵۷ باعث پیشرفت یا پسرفت وضعیت دسترسی زنان به حقوق برابر شد را احتمالا همه بارها شنیدهایم. در پاسخ به این پرسش بحثها و گمانهایی طرح شده است که نتایج برخی از آنها با یکدیگر تمایزات قابل توجهی دارد. برخی معتقدند این انقلاب منجر به محدود شدن و پسرفت جایگاه اجتماعی زنان شد و برخی معتقدند این رخداد به صورت مستقیم و غیرمستقیم باعث رشد کلی جایگاه اجتماعی زنان در ایران و افزایش مشارکت آنها در حیات عمومی شد. آیا میتوان به این پرسش که انقلاب باعث پیشرفت یا پسرفت زنان شد پاسخی تک خطی داد؟ به نظر میرسد برای مشارکت در این بحث، باید خود این شکل از پرسش را به پرسش کشید. پرسش ما از کدام یک از شاخصهای وضعیت زنان است؟ میزان دسترسی به آموزش؟ مشارکت اقتصادی؟ مشارکت سیاسی؟ آزادیهای اجتماعی؟ آیا باید برخی از این موارد را اولویت داد و اگر چنین است کدام یک؟ مقصود ما کدام دوره در چهار دهه گذشته است؟ تغییر در هر یک از این شاخصها تا چه میزان وابسته به رخداد انقلاب بوده است و تا چه حد متاثر از تحولات جهانی در گذر زمان؟
🔸در ابتدا، ترسیمی سریع و کلی از وضعیت زنان در این سالها میتواند کمک کننده باشد. در خصوص میزان دسترسی به آموزش، پس از انقلاب شاهد یک موج افزایشی میزان سواد هم در زنان و هم مردان بودیم و همزمان، فاصله میان نرخ باسوادی در میان زنان و مردان نیز در طول سه دهه به طور قابل توجهی کاهش مییابد. به گفته محمدزاده، رییس سازمان نهضت سوادآموزی، ۷۷ درصد فعالیتهای سوادآموزی به زنان اختصاص داشت و تفاوت نرخ باسوادی از۲۳.۴% در سال ۱۳۵۵ به ۶.۸% در سال ۱۳۹۵ کاهش یافت و در سال ۹۸، نرخ باسوادی زنان در ایران به ۹۳.۵ رسیده است. این عدد، کم و بیش برابر با نرخ سواد زنان در بعضی کشورهای منطقه مانند اردن، عربستان، ترکیه و کمی کمتر از نرخ سواد زنان در امارات متحده عربی است. در خصوص تحصیلات عالی، از نیمه دهه هفتاد به بعد، سهم زنان در ورود به دوره کاردانی و کارشناسی به صورت قابل توجهی افزایش مییابد. به نحوی که در سال ۱۳۷۷ میزان قبولی دختران از پسران پیشی گرفت.
▪️این روند به همین ترتیب ادامه داشت تا اینکه از نیمه دهه هشتاد و در دولت محمد احمدی نژاد، مقامات دولتی و حاکمیتی از این وضعیت ابراز نگرانی کردند. با ایجاد سهمیهبندیهای جنسیتی متعدد و ایجاد محدودیت برای زنان در ورود به برخی رشتهها و بومیگزینی، شاهد تلاشهای فراوانی برای تغییر این نسبت و کاهش ورود زنان به دانشگاهها بودیم. با وجود اینکه ورودی زنان در دوره کارشناسی و کاردانی در دورههایی برابر یا بیشتر از مردان بوده است، اما این درخصوص تحصیلات تکمیلی صدق نمیکند. در نتیجه، بر مبنای آمار موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی، همچنان کمتر از نیمی از جمعیت دانشجویان را زنان تشکیل میدهند. به علاوه، رتبه ایران در نسبت دانشجویان زن به مرد پایینتر از کشورهای همسایه عربی مانند قطر، کویت، بحرین، عمان، امارات متحده عربی است. این عدد در قطر حدود ۱.۸۶ و در ایران حدود ۰.۹۷ است.
🔸در مجموع، در خصوص دسترسی به آموزش میتوان گفت پس از انقلاب سرعت رشد نرخ باسوادی در میان زنان بیشتر، شکاف جنسیتی کمتر و سهم آنها در آموزش عالی بیشتر شد. اما در عین حال، از میانه دهه هشتاد، قوانین مختلفی برای کاهش سهم زنان دانشجو و عدم دسترسی آنها به برخی رشتهها وضع شد. به علاوه، جز در قیاس با افغانستان، بسیاری کشورهای منطقه و کشورهای همسایه از جمله کشورهای عربی نیز وضعیتی مشابه ایران و یا بهتر از آن دارند. به علاوه، باید توجه کرد که دهههای هشتاد و نود میلادی، دوران رشد ناگهانی تحصیلات دانشگاهی در میان زنان برخی کشورهای دیگر منطقه مانند عراق و سوریه نیز بوده است.
▪️در خصوص نرخ مشارکت اقتصادی، بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، نرخ مشارکت اقتصادی زنان ۱۴.۶ است که این یعنی ایران از بین ۱۴۶ کشور جهان در این زمینه، رتبه ۱۴۴ را دارد. رتبه ایران در این زمینه به شکل قابل توجهی پایینتر از بسیاری کشورهای همسایه مانند قطر، عربستان، امارات متحده، کویت و عمان است. به طور مثال در عربستان، نرخ مشارکت زنان هم در بازار کار و هم در بخش سرمایه چیزی حدود دو برابر ایران است. این به آن معناست که بازار اشتغال ایران همچنان در قبضه مردان است. نابرابری در حوزه اشتغال را در آمارهای دیگری مانند نرخ بیکاری، نرخ بیکاری زنان دارای تحصیلات عالی، فاصله دستمزد زنان و مردان و میزان دسترسی زنان به موقعیتهای بالاتر شغلی نیز شاهدیم و در همه این زمینهها، وضعیت زنان ایران از برخی کشورهای همسایه به شکل قابل توجهی بدتر است.....
متن کامل:
https://cutt.ly/fwVAcRXv
#ایران_فردا
#شیما_کاشی
#زنان_و_انقلاب۵۷
#انقلاب۵۷_و_مسئلهی_زن
http://t.me/iranfardamag
🔷شیما کاشی
@iranfardamag
▪️این پرسش که آیا انقلاب ۵۷ باعث پیشرفت یا پسرفت وضعیت دسترسی زنان به حقوق برابر شد را احتمالا همه بارها شنیدهایم. در پاسخ به این پرسش بحثها و گمانهایی طرح شده است که نتایج برخی از آنها با یکدیگر تمایزات قابل توجهی دارد. برخی معتقدند این انقلاب منجر به محدود شدن و پسرفت جایگاه اجتماعی زنان شد و برخی معتقدند این رخداد به صورت مستقیم و غیرمستقیم باعث رشد کلی جایگاه اجتماعی زنان در ایران و افزایش مشارکت آنها در حیات عمومی شد. آیا میتوان به این پرسش که انقلاب باعث پیشرفت یا پسرفت زنان شد پاسخی تک خطی داد؟ به نظر میرسد برای مشارکت در این بحث، باید خود این شکل از پرسش را به پرسش کشید. پرسش ما از کدام یک از شاخصهای وضعیت زنان است؟ میزان دسترسی به آموزش؟ مشارکت اقتصادی؟ مشارکت سیاسی؟ آزادیهای اجتماعی؟ آیا باید برخی از این موارد را اولویت داد و اگر چنین است کدام یک؟ مقصود ما کدام دوره در چهار دهه گذشته است؟ تغییر در هر یک از این شاخصها تا چه میزان وابسته به رخداد انقلاب بوده است و تا چه حد متاثر از تحولات جهانی در گذر زمان؟
🔸در ابتدا، ترسیمی سریع و کلی از وضعیت زنان در این سالها میتواند کمک کننده باشد. در خصوص میزان دسترسی به آموزش، پس از انقلاب شاهد یک موج افزایشی میزان سواد هم در زنان و هم مردان بودیم و همزمان، فاصله میان نرخ باسوادی در میان زنان و مردان نیز در طول سه دهه به طور قابل توجهی کاهش مییابد. به گفته محمدزاده، رییس سازمان نهضت سوادآموزی، ۷۷ درصد فعالیتهای سوادآموزی به زنان اختصاص داشت و تفاوت نرخ باسوادی از۲۳.۴% در سال ۱۳۵۵ به ۶.۸% در سال ۱۳۹۵ کاهش یافت و در سال ۹۸، نرخ باسوادی زنان در ایران به ۹۳.۵ رسیده است. این عدد، کم و بیش برابر با نرخ سواد زنان در بعضی کشورهای منطقه مانند اردن، عربستان، ترکیه و کمی کمتر از نرخ سواد زنان در امارات متحده عربی است. در خصوص تحصیلات عالی، از نیمه دهه هفتاد به بعد، سهم زنان در ورود به دوره کاردانی و کارشناسی به صورت قابل توجهی افزایش مییابد. به نحوی که در سال ۱۳۷۷ میزان قبولی دختران از پسران پیشی گرفت.
▪️این روند به همین ترتیب ادامه داشت تا اینکه از نیمه دهه هشتاد و در دولت محمد احمدی نژاد، مقامات دولتی و حاکمیتی از این وضعیت ابراز نگرانی کردند. با ایجاد سهمیهبندیهای جنسیتی متعدد و ایجاد محدودیت برای زنان در ورود به برخی رشتهها و بومیگزینی، شاهد تلاشهای فراوانی برای تغییر این نسبت و کاهش ورود زنان به دانشگاهها بودیم. با وجود اینکه ورودی زنان در دوره کارشناسی و کاردانی در دورههایی برابر یا بیشتر از مردان بوده است، اما این درخصوص تحصیلات تکمیلی صدق نمیکند. در نتیجه، بر مبنای آمار موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی، همچنان کمتر از نیمی از جمعیت دانشجویان را زنان تشکیل میدهند. به علاوه، رتبه ایران در نسبت دانشجویان زن به مرد پایینتر از کشورهای همسایه عربی مانند قطر، کویت، بحرین، عمان، امارات متحده عربی است. این عدد در قطر حدود ۱.۸۶ و در ایران حدود ۰.۹۷ است.
🔸در مجموع، در خصوص دسترسی به آموزش میتوان گفت پس از انقلاب سرعت رشد نرخ باسوادی در میان زنان بیشتر، شکاف جنسیتی کمتر و سهم آنها در آموزش عالی بیشتر شد. اما در عین حال، از میانه دهه هشتاد، قوانین مختلفی برای کاهش سهم زنان دانشجو و عدم دسترسی آنها به برخی رشتهها وضع شد. به علاوه، جز در قیاس با افغانستان، بسیاری کشورهای منطقه و کشورهای همسایه از جمله کشورهای عربی نیز وضعیتی مشابه ایران و یا بهتر از آن دارند. به علاوه، باید توجه کرد که دهههای هشتاد و نود میلادی، دوران رشد ناگهانی تحصیلات دانشگاهی در میان زنان برخی کشورهای دیگر منطقه مانند عراق و سوریه نیز بوده است.
▪️در خصوص نرخ مشارکت اقتصادی، بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، نرخ مشارکت اقتصادی زنان ۱۴.۶ است که این یعنی ایران از بین ۱۴۶ کشور جهان در این زمینه، رتبه ۱۴۴ را دارد. رتبه ایران در این زمینه به شکل قابل توجهی پایینتر از بسیاری کشورهای همسایه مانند قطر، عربستان، امارات متحده، کویت و عمان است. به طور مثال در عربستان، نرخ مشارکت زنان هم در بازار کار و هم در بخش سرمایه چیزی حدود دو برابر ایران است. این به آن معناست که بازار اشتغال ایران همچنان در قبضه مردان است. نابرابری در حوزه اشتغال را در آمارهای دیگری مانند نرخ بیکاری، نرخ بیکاری زنان دارای تحصیلات عالی، فاصله دستمزد زنان و مردان و میزان دسترسی زنان به موقعیتهای بالاتر شغلی نیز شاهدیم و در همه این زمینهها، وضعیت زنان ایران از برخی کشورهای همسایه به شکل قابل توجهی بدتر است.....
متن کامل:
https://cutt.ly/fwVAcRXv
#ایران_فردا
#شیما_کاشی
#زنان_و_انقلاب۵۷
#انقلاب۵۷_و_مسئلهی_زن
http://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴پیچ و خم نسبت زنان و انقلاب ۱۳۵۷
🔷شیما کاشی @iranfardamag این پرسش که آیا انقلاب ۵۷ باعث پیشرفت یا پسرفت وضعیت دسترسی زنان به حقوق برابر شد را احتمالا همه بارها شنیدهایم. در پاسخ به این پرسش بحثها و گمانهایی طرح شده است که نتایج برخی از آنها با یکدیگر تمایزات قابل توجهی دارد. برخی…
Forwarded from ایران فردا
🔴اعدام؛ بازدارندگی از راه ارعاب!
🔷احسان شریعتی
@iranfardamag
1️⃣ چرا اساسا اعدام در ایران از مسئله ی حقوقی به مسئله ای سیاسی تبدیل شده است؟
▪️زیرا هدف از اعدام ها نه الزاما به قصد حقوقی تنبیه فردی یا مجازات اشخاص به جرم جنایتی که خود انجام داده یا نداده اند، بلکه به منظور دادن درس عبرتی به دیگران و با هدف سیاسی بازدارندگی از راه ارعاب صورت می گیرد. در شکل حقوقی هم امروزه هدف و معنای قصاص دیگر نه تکرار همان جرم و جنایت به همان نحو، که جبران مافات، تاوان از دست رفته، ترمیم و جایگزین ساختن ازدست رفته ها، پاسخ گو نمودن مجرمان بالفعل و بالقوه حال و آینده است. و نه پاک کردن صورت مساله با حذف فیزیکی موضوع و نفس!
2️⃣ تداوم اعدام های سیاسی چه تاثیری بر جامعه جنبشی ایران و نیز نوع کنشگری فعالان سیاسی خواهد گذاشت؟
🔸تکرار و تداوم این سیاست، در اساس، امکان هر گونه کنشگری سیاسی و سیاست نه به معنای تنبیه و نظارت یا حفظ قدرت به هر قیمت، بلکه به معنای گفتگو برای مشارکت شهروندان در رقم زدن سرنوشت خویش در شهر را از میان می برد و سایه سهمناک سکوت را بر دولتشهر می گسترد و نفرت و حس انتقام را به تدریج متراکم می کند که در یک گردنه یا بزنگاه تاریخی به شکل انفجار یا انقلاب ناگهان رخ می نماید.
#ایران_فردا
#نه_به_اعدام
#احسان_شریعتی
https://cutt.ly/ewVAL5MM
http://t.me/iranfardamag
🔷احسان شریعتی
@iranfardamag
1️⃣ چرا اساسا اعدام در ایران از مسئله ی حقوقی به مسئله ای سیاسی تبدیل شده است؟
▪️زیرا هدف از اعدام ها نه الزاما به قصد حقوقی تنبیه فردی یا مجازات اشخاص به جرم جنایتی که خود انجام داده یا نداده اند، بلکه به منظور دادن درس عبرتی به دیگران و با هدف سیاسی بازدارندگی از راه ارعاب صورت می گیرد. در شکل حقوقی هم امروزه هدف و معنای قصاص دیگر نه تکرار همان جرم و جنایت به همان نحو، که جبران مافات، تاوان از دست رفته، ترمیم و جایگزین ساختن ازدست رفته ها، پاسخ گو نمودن مجرمان بالفعل و بالقوه حال و آینده است. و نه پاک کردن صورت مساله با حذف فیزیکی موضوع و نفس!
2️⃣ تداوم اعدام های سیاسی چه تاثیری بر جامعه جنبشی ایران و نیز نوع کنشگری فعالان سیاسی خواهد گذاشت؟
🔸تکرار و تداوم این سیاست، در اساس، امکان هر گونه کنشگری سیاسی و سیاست نه به معنای تنبیه و نظارت یا حفظ قدرت به هر قیمت، بلکه به معنای گفتگو برای مشارکت شهروندان در رقم زدن سرنوشت خویش در شهر را از میان می برد و سایه سهمناک سکوت را بر دولتشهر می گسترد و نفرت و حس انتقام را به تدریج متراکم می کند که در یک گردنه یا بزنگاه تاریخی به شکل انفجار یا انقلاب ناگهان رخ می نماید.
#ایران_فردا
#نه_به_اعدام
#احسان_شریعتی
https://cutt.ly/ewVAL5MM
http://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴اعدام؛ بازدارندگی از راه ارعاب!
🔷احسان شریعتی @iranfardamag 1️⃣ چرا اساسا اعدام در ایران از مسئله ی حقوقی به مسئله ای سیاسی تبدیل شده است؟ ▪️زیرا هدف از اعدام ها نه الزاما به قصد حقوقی تنبیه فردی یا مجازات اشخاص به جرم جنایتی که خود انجام داده یا نداده اند، بلکه به منظور دادن درس عبرتی…
Forwarded from ایران فردا
❇️بیانیهی تحلیلی بیش از ۲۷۵ نفر از فعّالان سیاسی، اجتماعی ، فرهنگی مبنی بر عدم شرکت در انتخابات !
@iranfardamag
🔴انتخابات و مرزبندیهای ناگزیر
🔷بهنام هستیبخش
▪️ دوازدهمین دورهی انتخابات مجلس در شرایطی برگزار میشود که موقعیت و مقامِ نیمهجانِ نهادِ انتخابات در قیاس با مراحل قبل، وضع اَسفبارتری یافتهاست. از پیِ بُنبست اصلاحات و جرّاحی و حذف کامل منتقدان، بویژه از مقطع انتخاباتی سال۱۴۰۰ و سیاست یکپارچهسازی و حتّی ردِ صلاحیتِ گستردهی نامزدهای "نهبهاندازهکافی خودی"، (با فیلتر کردن و بهکارگیری ابزارِ همیشگیِ «نظارتِ استصوابی»)، بیش از گذشته از حضور و مشارکت نیروها و جریانهای گوناگون در انتخابات پیشرو جلوگیری شدهاست. به همین علت، اکنون انگیزهیِ عمومیِ شرکت در این نمایش انتخاباتی بشدت کاهش یافتهاست بهگونهای که حتّی بیشتر جریانهای اصلاحطلب نیز این بار از ادامهی شرکت در آن مأیوس و منصرف گشتهاند.
🔸حق رأیِ جمهورِ شهروندان، از حقوقِ بنیادین و منبعِ مشروعیتِ هر نظامِ دموکراتیک و "قانون-بنیاد" است و دورههایِ انتخاباتی نیز تنها بهمیزان اثرگذاری در تعیین سرنوشتِ میهن و نحوهی مدیریتِ کلانِ کشور است که اهمیت مییابند، از این رو، با فقدانِ حضورِ گرایشهای گوناگون و نبود تنوع و بویژه احزاب و جریانهای ریشهدار که خواستها و مطالباتِ قشرهای مختلف مردم را نمایندگی میکنند، انتخابات معنا و موضوعیتش را از دست میدهد؛ همان چیزی که اینک آشکارا شاهد آن هستیم.
▪️ سیاست شکستخورده "مشارکت و حضور در صحنهی انتخاباتی -در هر حالت و به هر قیمت"- با انگیزهی پرهیز از انزوا به گواهی آزمونهای مکرر و تجربههای تلخ تاریخی در دهههای اخیر هیچگونه توفیقی نداشتهاست. بویژه گرایش موسوم به «مصلحت گرایی» نه تنها نتیجه و دستاورد پُرباری به ارمغان نیاورده که خود عملاً به استمرارِ استبداد و انسداد منجرشدهاست زیرا بنا به یک اصل کلّی، درهم ریختن مرزها و مخدوش کردن چشماندازها و میدان منازعه، به تشدیدِ سردرگمی و توهّم میانجامد. اکنون پرسش این است که آیا با این اوصاف شرکت در چنین انتخاباتی، لغو و بیهوده نیست؟ و آیا برگزاری چنین انتخاباتی مصداق بارز تضییع حقوق بسیاری از مردم و حیف و میل شدن میلیاردها و میلیاردها تومان دارایی کشور نیست؟
🔸در چنین بستری، خطمشیِ اصولیِ اکثرِ نیروهای مستقل و مردمی، از یکسو مرزبندیِ روشن و بدونمجامله با سیاستهای افراطیِ راستگرایانه زیر نقابِ اعتدالطلبی است و از سوی دیگر، نقد چپنماییِ خشونتگراست که ناگزیر به جنگهای داخلی و مداخلهگریِ خارجی میانجامد. درواقع، آنچه امروز با عنوان تغییر و دگرگونخواهی بنیادین و پیگیرانه و به شکل و شیوهی مدنی و خشونتپرهیزِ «گام به گام» مطرح است هرگز نباید به معنای سازشکاری بر سر حقوق مصرّح شهروندان در دو زمینه اساسی آزادی و عدالت تفسیر شود.
▪️در وضع کلّیِ امروز ایران که با اضمحلال نهاد انتخابات روبرو هستیم، نخستین پیششرطِ برگزاریِ هرگونه انتخابات واقعی، سالم و عادلانه، ساماندهی عمومی، پیرامونِ خواست و مطالبهی ملّیِ تامین و تضمینِ آزادی بیان و فعالیتِ احزاب، اجتماعات، مطبوعات و رسانهها، تشکلهای مردم نهاد، حضور نیروهای مخالف و منتقد (اپوزیسیون) و سرانجام، نظارتِ نیروهای مستقل و بیطرف بر نحوهی برگزاری و اعلام نتایجِ انتخابات است. بدین سان، طرحِ مطالباتِ عملی و ارائهیِ بدیلهایِ علمی و دانشبنیان -در راستایِ برونرفت از دالانِ هزارتوی تنگناها- گام نخست در جهتِ رویاروییِ جدی با بحرانهای حادی است که اینک به فاز نقد اجتماعی رادیکالتر یا مرحلهی جهشی خویش نزدیک میشوند:
🔸از مشکلاتِ حیاتیِ محیطزیست گرفته تا تشدیدِ تورم و گرانی و معضلِ عظیمِ معیشتی؛ از انزوایِ دیپلماتیک و تشدیدِ روزافزونِ تحریمها تا تقویتِ دائمِ خطرِ گسترشِ جنگ به منطقه و کشور؛ از افزایشِ پیوستهی جوّ ناامنی، درگیریهای منطقهای و خطرِ جنگِ داخلی تا مداخلهگری خارجی؛ از ادامهی سیاستِ حصر و حبس و محدودیتِ بیان و ابرازِ عقیده تا تحمیلِ پوشش و حجاب و ..، تا تکرّرِ اعدامها؛ بحرانهایی که جملگی صلح و امنیت، حاکمیتِ قانون و حیاتِ اجتماعی میهنِ ما را تهدید میکنند.
▪️ما امضا کنندگان این بیانیه، برخود فرض میدانیم در انتخابات پیشِرو که صراحتاً در تقابل با حق حاکمیت عمومی مردم مهندسی شدهاست، شرکتنکنیم و به این صحنهآرایی تن درندهیم.
🔸سخن آخر اینکه بدون احیای راستین نهاد انتخابات، حضور و مشارکت واقعی رخ نخواهد نمود و عرصه ی سیاسی رسمی سرنوشتی بهتر از دریاچه ی خشکیده ی ارومیه نخواهد داشت!
🔺متن و اسامی کامل:
B2n.ir/y91781
#انتخابات
#ایران_فردا
#بیانیهی_تحلیلی
http://t.me/iranfardamag
@iranfardamag
🔴انتخابات و مرزبندیهای ناگزیر
🔷بهنام هستیبخش
▪️ دوازدهمین دورهی انتخابات مجلس در شرایطی برگزار میشود که موقعیت و مقامِ نیمهجانِ نهادِ انتخابات در قیاس با مراحل قبل، وضع اَسفبارتری یافتهاست. از پیِ بُنبست اصلاحات و جرّاحی و حذف کامل منتقدان، بویژه از مقطع انتخاباتی سال۱۴۰۰ و سیاست یکپارچهسازی و حتّی ردِ صلاحیتِ گستردهی نامزدهای "نهبهاندازهکافی خودی"، (با فیلتر کردن و بهکارگیری ابزارِ همیشگیِ «نظارتِ استصوابی»)، بیش از گذشته از حضور و مشارکت نیروها و جریانهای گوناگون در انتخابات پیشرو جلوگیری شدهاست. به همین علت، اکنون انگیزهیِ عمومیِ شرکت در این نمایش انتخاباتی بشدت کاهش یافتهاست بهگونهای که حتّی بیشتر جریانهای اصلاحطلب نیز این بار از ادامهی شرکت در آن مأیوس و منصرف گشتهاند.
🔸حق رأیِ جمهورِ شهروندان، از حقوقِ بنیادین و منبعِ مشروعیتِ هر نظامِ دموکراتیک و "قانون-بنیاد" است و دورههایِ انتخاباتی نیز تنها بهمیزان اثرگذاری در تعیین سرنوشتِ میهن و نحوهی مدیریتِ کلانِ کشور است که اهمیت مییابند، از این رو، با فقدانِ حضورِ گرایشهای گوناگون و نبود تنوع و بویژه احزاب و جریانهای ریشهدار که خواستها و مطالباتِ قشرهای مختلف مردم را نمایندگی میکنند، انتخابات معنا و موضوعیتش را از دست میدهد؛ همان چیزی که اینک آشکارا شاهد آن هستیم.
▪️ سیاست شکستخورده "مشارکت و حضور در صحنهی انتخاباتی -در هر حالت و به هر قیمت"- با انگیزهی پرهیز از انزوا به گواهی آزمونهای مکرر و تجربههای تلخ تاریخی در دهههای اخیر هیچگونه توفیقی نداشتهاست. بویژه گرایش موسوم به «مصلحت گرایی» نه تنها نتیجه و دستاورد پُرباری به ارمغان نیاورده که خود عملاً به استمرارِ استبداد و انسداد منجرشدهاست زیرا بنا به یک اصل کلّی، درهم ریختن مرزها و مخدوش کردن چشماندازها و میدان منازعه، به تشدیدِ سردرگمی و توهّم میانجامد. اکنون پرسش این است که آیا با این اوصاف شرکت در چنین انتخاباتی، لغو و بیهوده نیست؟ و آیا برگزاری چنین انتخاباتی مصداق بارز تضییع حقوق بسیاری از مردم و حیف و میل شدن میلیاردها و میلیاردها تومان دارایی کشور نیست؟
🔸در چنین بستری، خطمشیِ اصولیِ اکثرِ نیروهای مستقل و مردمی، از یکسو مرزبندیِ روشن و بدونمجامله با سیاستهای افراطیِ راستگرایانه زیر نقابِ اعتدالطلبی است و از سوی دیگر، نقد چپنماییِ خشونتگراست که ناگزیر به جنگهای داخلی و مداخلهگریِ خارجی میانجامد. درواقع، آنچه امروز با عنوان تغییر و دگرگونخواهی بنیادین و پیگیرانه و به شکل و شیوهی مدنی و خشونتپرهیزِ «گام به گام» مطرح است هرگز نباید به معنای سازشکاری بر سر حقوق مصرّح شهروندان در دو زمینه اساسی آزادی و عدالت تفسیر شود.
▪️در وضع کلّیِ امروز ایران که با اضمحلال نهاد انتخابات روبرو هستیم، نخستین پیششرطِ برگزاریِ هرگونه انتخابات واقعی، سالم و عادلانه، ساماندهی عمومی، پیرامونِ خواست و مطالبهی ملّیِ تامین و تضمینِ آزادی بیان و فعالیتِ احزاب، اجتماعات، مطبوعات و رسانهها، تشکلهای مردم نهاد، حضور نیروهای مخالف و منتقد (اپوزیسیون) و سرانجام، نظارتِ نیروهای مستقل و بیطرف بر نحوهی برگزاری و اعلام نتایجِ انتخابات است. بدین سان، طرحِ مطالباتِ عملی و ارائهیِ بدیلهایِ علمی و دانشبنیان -در راستایِ برونرفت از دالانِ هزارتوی تنگناها- گام نخست در جهتِ رویاروییِ جدی با بحرانهای حادی است که اینک به فاز نقد اجتماعی رادیکالتر یا مرحلهی جهشی خویش نزدیک میشوند:
🔸از مشکلاتِ حیاتیِ محیطزیست گرفته تا تشدیدِ تورم و گرانی و معضلِ عظیمِ معیشتی؛ از انزوایِ دیپلماتیک و تشدیدِ روزافزونِ تحریمها تا تقویتِ دائمِ خطرِ گسترشِ جنگ به منطقه و کشور؛ از افزایشِ پیوستهی جوّ ناامنی، درگیریهای منطقهای و خطرِ جنگِ داخلی تا مداخلهگری خارجی؛ از ادامهی سیاستِ حصر و حبس و محدودیتِ بیان و ابرازِ عقیده تا تحمیلِ پوشش و حجاب و ..، تا تکرّرِ اعدامها؛ بحرانهایی که جملگی صلح و امنیت، حاکمیتِ قانون و حیاتِ اجتماعی میهنِ ما را تهدید میکنند.
▪️ما امضا کنندگان این بیانیه، برخود فرض میدانیم در انتخابات پیشِرو که صراحتاً در تقابل با حق حاکمیت عمومی مردم مهندسی شدهاست، شرکتنکنیم و به این صحنهآرایی تن درندهیم.
🔸سخن آخر اینکه بدون احیای راستین نهاد انتخابات، حضور و مشارکت واقعی رخ نخواهد نمود و عرصه ی سیاسی رسمی سرنوشتی بهتر از دریاچه ی خشکیده ی ارومیه نخواهد داشت!
🔺متن و اسامی کامل:
B2n.ir/y91781
#انتخابات
#ایران_فردا
#بیانیهی_تحلیلی
http://t.me/iranfardamag
Telegraph
❇️یانیهی تحلیلی بیش از ۲۷۵ نفر از فعّالان سیاسی، اجتماعی ، فرهنگی مبنی بر عدم شرکت در انتخابات !
@iranfardamag 🔴انتخابات و مرزبندیهای ناگزیر 🔷بهنام هستیبخش ▪️ دوازدهمین دورهی انتخابات مجلس در شرایطی برگزار میشود که موقعیت و مقامِ نیمهجانِ نهادِ انتخابات در قیاس با مراحل قبل، وضع اَسفبارتری یافتهاست. از پیِ بُنبست اصلاحات و جرّاحی و حذف…
Forwarded from ایران فردا
🔴نقش عاملیت زنان از آن ۸ مارس تا این ۸ مارس!
🔶فاطمه گوارایی
@iranfardamag
🔹به فاصله ۲۲ روز بعد از پیروزی انقلاب ۵۷ نخستین واکنش اعتراضی نسبت به آغاز روند تضییق حقوق شهروندی و تحدید آزادیهای اجتماعی توسط زنان صورت گرفت. این اعتراضات با واکنشهای بسیاری همراه و در نهایت هم به ظاهر به خاموشی گرایید اما هیچگاه از حافظه جمعی زنان سرزمینمان پاک نشد تا جایی که بعد از چهار دهه، بحث و گفتگو درباره چرایی این رویداد و چگونگی خاموشی آن علی الخصوص با رویداد جنبش زن زندگی آزادی همچنان ادامه دارد.
✅زمینه های رخداد مارس ۵۷
🔸روند هویت خواهی زنان ایران و تلاش برای ایفای نقش مستقل و برابر، فرایندی بوده است که قبل از مشروطه آغاز و با گذرانیدن دو جنبش و انقلاب بزرگ مشروطیت و ۱۳۵۷و نیز فراز و نشیبهای بسیار تا به امروز ادامه و اکنون در منزلگاه "زن زندگی آزادی" ماواء یافته است .
🔹نخستین نشانههای یک حرکت جمعی در نهضت مشروطه با افزایش آگاهی از وضعیت زنان در فراسوی مرزها پدیدار و بستر و زمینه لازم برای آن فراهم گردید .و دستاوردهای گرانقدری نیز با خود به همراه داشت.
🔸حق حضور ومشارکت زنان در عرصه عمومی ، مشارکت در تظاهراتهای اعتراضی ، راهاندازی نهضت آموزش زنان با ایجاد مدارس دخترانه در سراسر کشور در راستای حق تحصیل زنان به عنوان فراگیرترین خواسته فعالان زن در آن دوره ، راهاندازی نشریات زنانه ، شکلگیری انجمنهای زنان برای اعتراض به جایگاه فرودست زنان و پیگیری مطالبات برابری خواهانه ، اعتراض به نداشتن حق رای زنان از طریق نگارش مقالات در روزنامه ها و نیز کشاندن این خواست به صحن مجلس در دوره دوم ، و نیزشکل گیری نخستین تلاشهای فردی برای کاستن از میزان حجاب رسمی و .... از جمله این دستاوردها می باشد .
🔹در دوران پهلوی اول نیز به رغم تلاش برای تغییر وضعیت زنان از طریق اصلاحات حکومتی ، تمامی فعالیتهای مستقل زنان - حتی زنانی که از اصلاحات حکومتی حمایت میکردند- کنترل و سرکوب میشد. در این دوران فعالیت گروههای مستقل زنان عمر کوتاهی داشت. تلاش برای نهادسازی دولتی و سازماندهی زنان و هدایت مطالبات و فعالیتهای آنها در این نهادهای رسمی همراه با اقدام جنجالی ابلاغ فرمان کشف حجاب از جمله اقدامات در این دوران بود. اقدامی که از همراهی بخشهایی از فعالان زنان آن دوران از سویی و نیز مخالفت بخشهایی دیگری از آنان در سوی دیگر برخوردار شد. زنان در این دوران از آموزش بهتر برخوردار شدند ولی تغییر قوانین خانواده و برخورداری از حق رای و آزادی در انتخاب پوشش چیزی نبود که حتی به رغم تحمیل و ابلاغ حکومت به این آسانی قابل دستیابی باشد .
🔸در دوره اول پهلوی دوم نیز تشکلهای زنان نتوانستند گامی جدی برای تغییر وضعیت حقوقی ، سیاسی و اجتماعی زنان بردارند اما، زمینه برای فعالیت سازمان یافتهتر زنان و پیگیری خواستههای آنها فراهمتر شد. تشکلهای صنفی و رفاهی زنان نیز به تدریج برای تغییر وضعیت اجتماعی ، صنفی و رفاهی زنان شکل گرفت. تساوی حقوق زن و مرد و حق شرکت زنان در انتخابات، آرام آرام به سازمانها و تشکلهای سیاسی و اجتماعی راه یافت. در این مرحله فعالان زن به ضرورت ائتلاف با یکدیگر برای پیشبرد اهداف مشترکشان پی بردند.
🔹در راستای این تلاش ها، متعاقب انتشار لایحه ی انتخابات دولت دکتر محمد مصدق در روزنامه ها -آذر ۱۳۳۱-برای اخذ نظرات اصلاحی جامعهی مدنی بخشهایی از جامعهی زنان به شدت با عدم پیش بینی حق رای برای نسوان در این لایحه به مخالفت برخاسته و صدای اعتراض شان را بلند کردند. صدای اعتراض زنان در این رابطه آنقدر بلند بود که سرانجام سخنگوی کابینه از آمادگی دولت برای اعمال تغییرات اصلاحی در لایحه سخن به میان آورد اما این بار هم برغم تهیه طوماری با امضای یکصد هزارنفر در حمایت از حق رای زنان، بدلیل ایجاد شکاف، بحران و انحراف در صف مبارزه ی ضد استعماری با شرکت نفت و امپریالیسم انگلستان ماجرا مسکوت گذاشته شد.
🔸در دوره دوم حکومت پهلوی دوم در بعد از کودتای ۲۸ مرداد۳۲ ، فعالیت زنان در محدودههای مجاز ادامه یافت و در پیروی از دکترین کندی در امریکا با انجام انقلاب به اصلاح سفید در ۱۲ اسفند ۴۱ ماده واحده ممنوعیت حق رای زنان برداشته شد. اما این رفع مانع نتوانست به یک دستاورد مثبت زنان تعبیر گردد .
🔹حق رای خواستهای بود که از مشروطه بدین سو توسط زنان مورد درخواست و پیگیری قرار داشت . اما شرایط سیاسی سالهای ۳۲ به بعد و مخالفت با حکومت برآمده از کودتا هم از سوی نیروهای بنیادگرا ، ارتجاعی و سنتی و هم از سوی نیروهای ترقی خواه ،ملی ، ملی مذهبی و چپ از زوایای مختلف بر پیچیدگی شرایط افزوده بود......
متن کامل:
https://cutt.ly/yw1Gr6JM
#۸_مارس
#ایران_فردا
#عاملیت_زنان
#فاطمه_گوارایی
#زن_زندگی_آزادی
http://t.me/iranfardamag
🔶فاطمه گوارایی
@iranfardamag
🔹به فاصله ۲۲ روز بعد از پیروزی انقلاب ۵۷ نخستین واکنش اعتراضی نسبت به آغاز روند تضییق حقوق شهروندی و تحدید آزادیهای اجتماعی توسط زنان صورت گرفت. این اعتراضات با واکنشهای بسیاری همراه و در نهایت هم به ظاهر به خاموشی گرایید اما هیچگاه از حافظه جمعی زنان سرزمینمان پاک نشد تا جایی که بعد از چهار دهه، بحث و گفتگو درباره چرایی این رویداد و چگونگی خاموشی آن علی الخصوص با رویداد جنبش زن زندگی آزادی همچنان ادامه دارد.
✅زمینه های رخداد مارس ۵۷
🔸روند هویت خواهی زنان ایران و تلاش برای ایفای نقش مستقل و برابر، فرایندی بوده است که قبل از مشروطه آغاز و با گذرانیدن دو جنبش و انقلاب بزرگ مشروطیت و ۱۳۵۷و نیز فراز و نشیبهای بسیار تا به امروز ادامه و اکنون در منزلگاه "زن زندگی آزادی" ماواء یافته است .
🔹نخستین نشانههای یک حرکت جمعی در نهضت مشروطه با افزایش آگاهی از وضعیت زنان در فراسوی مرزها پدیدار و بستر و زمینه لازم برای آن فراهم گردید .و دستاوردهای گرانقدری نیز با خود به همراه داشت.
🔸حق حضور ومشارکت زنان در عرصه عمومی ، مشارکت در تظاهراتهای اعتراضی ، راهاندازی نهضت آموزش زنان با ایجاد مدارس دخترانه در سراسر کشور در راستای حق تحصیل زنان به عنوان فراگیرترین خواسته فعالان زن در آن دوره ، راهاندازی نشریات زنانه ، شکلگیری انجمنهای زنان برای اعتراض به جایگاه فرودست زنان و پیگیری مطالبات برابری خواهانه ، اعتراض به نداشتن حق رای زنان از طریق نگارش مقالات در روزنامه ها و نیز کشاندن این خواست به صحن مجلس در دوره دوم ، و نیزشکل گیری نخستین تلاشهای فردی برای کاستن از میزان حجاب رسمی و .... از جمله این دستاوردها می باشد .
🔹در دوران پهلوی اول نیز به رغم تلاش برای تغییر وضعیت زنان از طریق اصلاحات حکومتی ، تمامی فعالیتهای مستقل زنان - حتی زنانی که از اصلاحات حکومتی حمایت میکردند- کنترل و سرکوب میشد. در این دوران فعالیت گروههای مستقل زنان عمر کوتاهی داشت. تلاش برای نهادسازی دولتی و سازماندهی زنان و هدایت مطالبات و فعالیتهای آنها در این نهادهای رسمی همراه با اقدام جنجالی ابلاغ فرمان کشف حجاب از جمله اقدامات در این دوران بود. اقدامی که از همراهی بخشهایی از فعالان زنان آن دوران از سویی و نیز مخالفت بخشهایی دیگری از آنان در سوی دیگر برخوردار شد. زنان در این دوران از آموزش بهتر برخوردار شدند ولی تغییر قوانین خانواده و برخورداری از حق رای و آزادی در انتخاب پوشش چیزی نبود که حتی به رغم تحمیل و ابلاغ حکومت به این آسانی قابل دستیابی باشد .
🔸در دوره اول پهلوی دوم نیز تشکلهای زنان نتوانستند گامی جدی برای تغییر وضعیت حقوقی ، سیاسی و اجتماعی زنان بردارند اما، زمینه برای فعالیت سازمان یافتهتر زنان و پیگیری خواستههای آنها فراهمتر شد. تشکلهای صنفی و رفاهی زنان نیز به تدریج برای تغییر وضعیت اجتماعی ، صنفی و رفاهی زنان شکل گرفت. تساوی حقوق زن و مرد و حق شرکت زنان در انتخابات، آرام آرام به سازمانها و تشکلهای سیاسی و اجتماعی راه یافت. در این مرحله فعالان زن به ضرورت ائتلاف با یکدیگر برای پیشبرد اهداف مشترکشان پی بردند.
🔹در راستای این تلاش ها، متعاقب انتشار لایحه ی انتخابات دولت دکتر محمد مصدق در روزنامه ها -آذر ۱۳۳۱-برای اخذ نظرات اصلاحی جامعهی مدنی بخشهایی از جامعهی زنان به شدت با عدم پیش بینی حق رای برای نسوان در این لایحه به مخالفت برخاسته و صدای اعتراض شان را بلند کردند. صدای اعتراض زنان در این رابطه آنقدر بلند بود که سرانجام سخنگوی کابینه از آمادگی دولت برای اعمال تغییرات اصلاحی در لایحه سخن به میان آورد اما این بار هم برغم تهیه طوماری با امضای یکصد هزارنفر در حمایت از حق رای زنان، بدلیل ایجاد شکاف، بحران و انحراف در صف مبارزه ی ضد استعماری با شرکت نفت و امپریالیسم انگلستان ماجرا مسکوت گذاشته شد.
🔸در دوره دوم حکومت پهلوی دوم در بعد از کودتای ۲۸ مرداد۳۲ ، فعالیت زنان در محدودههای مجاز ادامه یافت و در پیروی از دکترین کندی در امریکا با انجام انقلاب به اصلاح سفید در ۱۲ اسفند ۴۱ ماده واحده ممنوعیت حق رای زنان برداشته شد. اما این رفع مانع نتوانست به یک دستاورد مثبت زنان تعبیر گردد .
🔹حق رای خواستهای بود که از مشروطه بدین سو توسط زنان مورد درخواست و پیگیری قرار داشت . اما شرایط سیاسی سالهای ۳۲ به بعد و مخالفت با حکومت برآمده از کودتا هم از سوی نیروهای بنیادگرا ، ارتجاعی و سنتی و هم از سوی نیروهای ترقی خواه ،ملی ، ملی مذهبی و چپ از زوایای مختلف بر پیچیدگی شرایط افزوده بود......
متن کامل:
https://cutt.ly/yw1Gr6JM
#۸_مارس
#ایران_فردا
#عاملیت_زنان
#فاطمه_گوارایی
#زن_زندگی_آزادی
http://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴نقش عاملیت زنان از آن ۸ مارس تا این ۸ مارس!
🔶فاطمه گوارایی @iranfardamag به فاصله ۲۲ روز بعد از پیروزی انقلاب ۵۷ نخستین واکنش اعتراضی نسبت به آغاز روند تضییق حقوق شهروندی و تحدید آزادیهای اجتماعی توسط زنان صورت گرفت. این اعتراضات با واکنشهای بسیاری همراه و در نهایت هم به ظاهر به خاموشی گرایید اما…
Forwarded from ایران فردا
🔴 بهار و فلسفهی شکست!
🔷 علیرضا رجایی
@iranfardamag
🔸در آستانه بهار احساس شکستی همه جانبه در همهجا بهچشم میخورد و این با تحوّل نویدبخشی که ما ایرانیان از هر بهار انتظار داریم در تعارض است. درعینحال هیچ انسانی به هر میزان سادهاندیش، گماننمیکند امکان حیات طیّبهای که جای هیچ زخم وجراحتی بر بدنش نباشد، امکانپذیر است.
▪️ جدا از دلایل بیشماری که برای شکست میشناسیم -و بیخردی مزمن ومهلک تنها یکی از آنهاست- کم نیستند نویسندگانی که جهان فلسفی خویش یا دیگران را در مواجهه با "شکست" قرار میدهند تا به دریافتی شاید بنیادینتر از وضع عجالتاً گریزناپذیری که ناکامی حاصل آن است، دست یابند. نویسندهای در پاسخ به این پرسش که اساساً چرا فلسفه باید به شکست بپردازد، مینویسد: "فلسفه در جایگاهی ایستاده که برای پرداختن به شکست، بهترین جاست، از آنروی که آن را خوب میشناسد. تاریخ فلسفه غرب چیزی نیست جز سلسلهای طول و دراز از شکستها...هر نسل جدیدی که در فلسفه ظهور میکند وظیفه خود میداند که شکستهای نسل پیشین را نشان دهد...ایمانوئل لویناس(در مصاحبهای با ریچارد کرنی) با لحنی فراموش نشدنی میگوید:«بهترین چیز فلسفه این است که شکست میخورد»... [درواقع] میتوان گفت فلسفه پیروز میشود امّا به قدری که شکست میخورد"[۱].
🔸 "بنجامین براتون"، استاد دانشگاه و پژوهشگر در فلسفه سیاسی نیز در مقالهای توضیح میدهد که چگونه از نظر وی فلسفه در آزمون همهگیری شکستخورد. براتون -ضمن نقد شیوه مواجههی فیلسوف مشهور ایتالیایی جورجیو آگامبن با پدیده کرونا- مینویسد در طول دوره شیوع کرونا "وقتی جامعه نومیدانه نیازمند این بودکه تصویر معناداری ازکلّ ماجرا پیدا کند، فلسفه نتوانست کاری انجام دهد". وی میافزاید از همان اوّلین مواضع آگامبن علیه قرنطینهسازی "فیلسوف فرانسوی ژانلوک نانسی به ما هشدار داد که به حرفهای دوستش، آگامبن، توجه نکنیم و این که اگر خودش از توصیه پزشکی آگامبن پیروی کردهبود که میگفت قلب مصنوعی نگذار تا به حال مردهبود"[۲].
▪️ در تابستان سال گذشته، فصلنامه سیاستنامه مقاله مهمّی از دکتر رضا داوری، استاد نامدار فلسفه، به مناسبت نودسالگی وی منتشر کرد. عنوان مقاله این بود: "شکست خوردم و شکست را میپذیرم". در بخشی از مقاله، داوری به ارزیابی ناصحیح خود از انقلاب سال ۵۷ اشاره میکند ومینویسد: "من اشتباه کرده بودم و گفته بودم انقلاب صرفاً سیاسی نیست، بلکه میتواند آغازی دیگر باشد!...این معنی...شاید در مذاق سران انقلاب هم خوش نیامده باشد...حکومتها هر چه باشند، به نظر اهمیت نمیدهند و ارباب ایدئولوژی نیز همه اهل خشونتاند، حتی اگر لیبرالدمکرات و نئولیبرال باشند، و بالاخره اینکه در جهان توسعهنیافته، تفاوتها بسیار کم است، خواص عوامند و عوام نیز بدون زحمت و بهآسانی در زمره خواص درمیآیند ! روشنفکران اگر نه به اندازه حکومتیان، کم و بیش مثل آنان خشونت دارند و اگر خشونتشان محدود در لفظ و الفاظ ظاهر میشود، از آن است که قدرت دیگری برای اعمال خشونت ندارند. از آزادی گفتنشان هم مثل از تقوا گفتن گروه رقیب، حرف است. حساب کسانی را که از دین و معرفت و حقوق مردمان و آزادی و مصلحت کشور با دل و جان دفاع میکنند، باید از داعیههای سوفسطائیان مدعی آزادیخواهی و دفاع از حقوق مردم و حاکمان خشن جدا کرد".
🔸داوری در بخش دیگری از اینمقاله بحران "چه باید کرد" و خلاءِ بیپاسخی به آن را مطرح میکند و مینویسد: "در جایی و زمانی که افق آینده روشن نیست، پرسش «چه باید کرد» هم نمیتواند مطرح شود؛ زیرا هیچکس وظیفهای برای خود نمیشناسد؛ همه خیال میکنند که راه صلاح را میشناسند و اگر خوب دقت کنیم، میبینیم که هیچ کس یا هیچ یک از مقامهای مسئول و مدعی نمیدانند که چه باید بکنند...مشکل اساسیتر این است که فهمیدن و فهماندنِ همبستگی و پیوستگی امور به یکدیگر و لزوم رسیدن به یک نظر کلی بخصوص در جهان توسعهنیافته، بسیار دشوار است و من که کوشیدم تا حدی که در توان دارم آن را بفهمم و بفهمانم، از عهده برنیامدم...آیا این درد بزرگی نیست که کسی هر چه میکند، کلنگش به سنگ بخورد و اثری بر کار و گفتار و حتی فریادش مترتب نشود؟ ولی این هم یک تجربه است و این تجربه در فلسفه امر ناآشنایی نیست. من شکست خوردهام و شکست را میپذیرم. درک و قبول شکست میتواند راهی به درک زمان و دمساز شدن با آن داشته باشد".
▪️ رضا داوری بحران جامعه ایدئولوژیزده را بحرانی فراگیر میبیند که هردو جبههی باقدرتان و بیقدرتان را دربرگرفتهاست: "اکنون به «نظر» کاری ندارند، بلکه همه چیز در «ایدئولوژی» منحل شده و اصل این است که: هر کس با ما نیست، بر ماست.....
متن کامل:
https://cutt.ly/vw2UMoW1
#ایران_فردا
#علیرضا_رجایی
#بهار_و_فلسفهی_شکست
http://t.me/iranfardamag
🔷 علیرضا رجایی
@iranfardamag
🔸در آستانه بهار احساس شکستی همه جانبه در همهجا بهچشم میخورد و این با تحوّل نویدبخشی که ما ایرانیان از هر بهار انتظار داریم در تعارض است. درعینحال هیچ انسانی به هر میزان سادهاندیش، گماننمیکند امکان حیات طیّبهای که جای هیچ زخم وجراحتی بر بدنش نباشد، امکانپذیر است.
▪️ جدا از دلایل بیشماری که برای شکست میشناسیم -و بیخردی مزمن ومهلک تنها یکی از آنهاست- کم نیستند نویسندگانی که جهان فلسفی خویش یا دیگران را در مواجهه با "شکست" قرار میدهند تا به دریافتی شاید بنیادینتر از وضع عجالتاً گریزناپذیری که ناکامی حاصل آن است، دست یابند. نویسندهای در پاسخ به این پرسش که اساساً چرا فلسفه باید به شکست بپردازد، مینویسد: "فلسفه در جایگاهی ایستاده که برای پرداختن به شکست، بهترین جاست، از آنروی که آن را خوب میشناسد. تاریخ فلسفه غرب چیزی نیست جز سلسلهای طول و دراز از شکستها...هر نسل جدیدی که در فلسفه ظهور میکند وظیفه خود میداند که شکستهای نسل پیشین را نشان دهد...ایمانوئل لویناس(در مصاحبهای با ریچارد کرنی) با لحنی فراموش نشدنی میگوید:«بهترین چیز فلسفه این است که شکست میخورد»... [درواقع] میتوان گفت فلسفه پیروز میشود امّا به قدری که شکست میخورد"[۱].
🔸 "بنجامین براتون"، استاد دانشگاه و پژوهشگر در فلسفه سیاسی نیز در مقالهای توضیح میدهد که چگونه از نظر وی فلسفه در آزمون همهگیری شکستخورد. براتون -ضمن نقد شیوه مواجههی فیلسوف مشهور ایتالیایی جورجیو آگامبن با پدیده کرونا- مینویسد در طول دوره شیوع کرونا "وقتی جامعه نومیدانه نیازمند این بودکه تصویر معناداری ازکلّ ماجرا پیدا کند، فلسفه نتوانست کاری انجام دهد". وی میافزاید از همان اوّلین مواضع آگامبن علیه قرنطینهسازی "فیلسوف فرانسوی ژانلوک نانسی به ما هشدار داد که به حرفهای دوستش، آگامبن، توجه نکنیم و این که اگر خودش از توصیه پزشکی آگامبن پیروی کردهبود که میگفت قلب مصنوعی نگذار تا به حال مردهبود"[۲].
▪️ در تابستان سال گذشته، فصلنامه سیاستنامه مقاله مهمّی از دکتر رضا داوری، استاد نامدار فلسفه، به مناسبت نودسالگی وی منتشر کرد. عنوان مقاله این بود: "شکست خوردم و شکست را میپذیرم". در بخشی از مقاله، داوری به ارزیابی ناصحیح خود از انقلاب سال ۵۷ اشاره میکند ومینویسد: "من اشتباه کرده بودم و گفته بودم انقلاب صرفاً سیاسی نیست، بلکه میتواند آغازی دیگر باشد!...این معنی...شاید در مذاق سران انقلاب هم خوش نیامده باشد...حکومتها هر چه باشند، به نظر اهمیت نمیدهند و ارباب ایدئولوژی نیز همه اهل خشونتاند، حتی اگر لیبرالدمکرات و نئولیبرال باشند، و بالاخره اینکه در جهان توسعهنیافته، تفاوتها بسیار کم است، خواص عوامند و عوام نیز بدون زحمت و بهآسانی در زمره خواص درمیآیند ! روشنفکران اگر نه به اندازه حکومتیان، کم و بیش مثل آنان خشونت دارند و اگر خشونتشان محدود در لفظ و الفاظ ظاهر میشود، از آن است که قدرت دیگری برای اعمال خشونت ندارند. از آزادی گفتنشان هم مثل از تقوا گفتن گروه رقیب، حرف است. حساب کسانی را که از دین و معرفت و حقوق مردمان و آزادی و مصلحت کشور با دل و جان دفاع میکنند، باید از داعیههای سوفسطائیان مدعی آزادیخواهی و دفاع از حقوق مردم و حاکمان خشن جدا کرد".
🔸داوری در بخش دیگری از اینمقاله بحران "چه باید کرد" و خلاءِ بیپاسخی به آن را مطرح میکند و مینویسد: "در جایی و زمانی که افق آینده روشن نیست، پرسش «چه باید کرد» هم نمیتواند مطرح شود؛ زیرا هیچکس وظیفهای برای خود نمیشناسد؛ همه خیال میکنند که راه صلاح را میشناسند و اگر خوب دقت کنیم، میبینیم که هیچ کس یا هیچ یک از مقامهای مسئول و مدعی نمیدانند که چه باید بکنند...مشکل اساسیتر این است که فهمیدن و فهماندنِ همبستگی و پیوستگی امور به یکدیگر و لزوم رسیدن به یک نظر کلی بخصوص در جهان توسعهنیافته، بسیار دشوار است و من که کوشیدم تا حدی که در توان دارم آن را بفهمم و بفهمانم، از عهده برنیامدم...آیا این درد بزرگی نیست که کسی هر چه میکند، کلنگش به سنگ بخورد و اثری بر کار و گفتار و حتی فریادش مترتب نشود؟ ولی این هم یک تجربه است و این تجربه در فلسفه امر ناآشنایی نیست. من شکست خوردهام و شکست را میپذیرم. درک و قبول شکست میتواند راهی به درک زمان و دمساز شدن با آن داشته باشد".
▪️ رضا داوری بحران جامعه ایدئولوژیزده را بحرانی فراگیر میبیند که هردو جبههی باقدرتان و بیقدرتان را دربرگرفتهاست: "اکنون به «نظر» کاری ندارند، بلکه همه چیز در «ایدئولوژی» منحل شده و اصل این است که: هر کس با ما نیست، بر ماست.....
متن کامل:
https://cutt.ly/vw2UMoW1
#ایران_فردا
#علیرضا_رجایی
#بهار_و_فلسفهی_شکست
http://t.me/iranfardamag
Telegraph
بهار و فلسفهی شکست!
علیرضا رجایی @iranfardamag در آستانه بهار احساس شکستی همه جانبه در همهجا بهچشم میخورد و این با تحوّل نویدبخشی که ما ایرانیان از هر بهار انتظار داریم در تعارض است. درعینحال هیچ انسانی به هر میزان سادهاندیش، گماننمیکند امکان حیات طیّبهای که جای…
Forwarded from ایران فردا
🔴 بهار و فلسفهی شکست!
🔷 علیرضا رجایی
@iranfardamag
🔸در آستانه بهار احساس شکستی همه جانبه در همهجا بهچشم میخورد و این با تحوّل نویدبخشی که ما ایرانیان از هر بهار انتظار داریم در تعارض است. درعینحال هیچ انسانی به هر میزان سادهاندیش، گماننمیکند امکان حیات طیّبهای که جای هیچ زخم وجراحتی بر بدنش نباشد، امکانپذیر است.
▪️ جدا از دلایل بیشماری که برای شکست میشناسیم -و بیخردی مزمن ومهلک تنها یکی از آنهاست- کم نیستند نویسندگانی که جهان فلسفی خویش یا دیگران را در مواجهه با "شکست" قرار میدهند تا به دریافتی شاید بنیادینتر از وضع عجالتاً گریزناپذیری که ناکامی حاصل آن است، دست یابند. نویسندهای در پاسخ به این پرسش که اساساً چرا فلسفه باید به شکست بپردازد، مینویسد: "فلسفه در جایگاهی ایستاده که برای پرداختن به شکست، بهترین جاست، از آنروی که آن را خوب میشناسد. تاریخ فلسفه غرب چیزی نیست جز سلسلهای طول و دراز از شکستها...هر نسل جدیدی که در فلسفه ظهور میکند وظیفه خود میداند که شکستهای نسل پیشین را نشان دهد...ایمانوئل لویناس(در مصاحبهای با ریچارد کرنی) با لحنی فراموش نشدنی میگوید:«بهترین چیز فلسفه این است که شکست میخورد»... [درواقع] میتوان گفت فلسفه پیروز میشود امّا به قدری که شکست میخورد"[۱].
🔸 "بنجامین براتون"، استاد دانشگاه و پژوهشگر در فلسفه سیاسی نیز در مقالهای توضیح میدهد که چگونه از نظر وی فلسفه در آزمون همهگیری شکستخورد. براتون -ضمن نقد شیوه مواجههی فیلسوف مشهور ایتالیایی جورجیو آگامبن با پدیده کرونا- مینویسد در طول دوره شیوع کرونا "وقتی جامعه نومیدانه نیازمند این بودکه تصویر معناداری ازکلّ ماجرا پیدا کند، فلسفه نتوانست کاری انجام دهد". وی میافزاید از همان اوّلین مواضع آگامبن علیه قرنطینهسازی "فیلسوف فرانسوی ژانلوک نانسی به ما هشدار داد که به حرفهای دوستش، آگامبن، توجه نکنیم و این که اگر خودش از توصیه پزشکی آگامبن پیروی کردهبود که میگفت قلب مصنوعی نگذار تا به حال مردهبود"[۲].
▪️ در تابستان سال گذشته، فصلنامه سیاستنامه مقاله مهمّی از دکتر رضا داوری، استاد نامدار فلسفه، به مناسبت نودسالگی وی منتشر کرد. عنوان مقاله این بود: "شکست خوردم و شکست را میپذیرم". در بخشی از مقاله، داوری به ارزیابی ناصحیح خود از انقلاب سال ۵۷ اشاره میکند ومینویسد: "من اشتباه کرده بودم و گفته بودم انقلاب صرفاً سیاسی نیست، بلکه میتواند آغازی دیگر باشد!...این معنی...شاید در مذاق سران انقلاب هم خوش نیامده باشد...حکومتها هر چه باشند، به نظر اهمیت نمیدهند و ارباب ایدئولوژی نیز همه اهل خشونتاند، حتی اگر لیبرالدمکرات و نئولیبرال باشند، و بالاخره اینکه در جهان توسعهنیافته، تفاوتها بسیار کم است، خواص عوامند و عوام نیز بدون زحمت و بهآسانی در زمره خواص درمیآیند ! روشنفکران اگر نه به اندازه حکومتیان، کم و بیش مثل آنان خشونت دارند و اگر خشونتشان محدود در لفظ و الفاظ ظاهر میشود، از آن است که قدرت دیگری برای اعمال خشونت ندارند. از آزادی گفتنشان هم مثل از تقوا گفتن گروه رقیب، حرف است. حساب کسانی را که از دین و معرفت و حقوق مردمان و آزادی و مصلحت کشور با دل و جان دفاع میکنند، باید از داعیههای سوفسطائیان مدعی آزادیخواهی و دفاع از حقوق مردم و حاکمان خشن جدا کرد".
🔸داوری در بخش دیگری از اینمقاله بحران "چه باید کرد" و خلاءِ بیپاسخی به آن را مطرح میکند و مینویسد: "در جایی و زمانی که افق آینده روشن نیست، پرسش «چه باید کرد» هم نمیتواند مطرح شود؛ زیرا هیچکس وظیفهای برای خود نمیشناسد؛ همه خیال میکنند که راه صلاح را میشناسند و اگر خوب دقت کنیم، میبینیم که هیچ کس یا هیچ یک از مقامهای مسئول و مدعی نمیدانند که چه باید بکنند...مشکل اساسیتر این است که فهمیدن و فهماندنِ همبستگی و پیوستگی امور به یکدیگر و لزوم رسیدن به یک نظر کلی بخصوص در جهان توسعهنیافته، بسیار دشوار است و من که کوشیدم تا حدی که در توان دارم آن را بفهمم و بفهمانم، از عهده برنیامدم...آیا این درد بزرگی نیست که کسی هر چه میکند، کلنگش به سنگ بخورد و اثری بر کار و گفتار و حتی فریادش مترتب نشود؟ ولی این هم یک تجربه است و این تجربه در فلسفه امر ناآشنایی نیست. من شکست خوردهام و شکست را میپذیرم. درک و قبول شکست میتواند راهی به درک زمان و دمساز شدن با آن داشته باشد".
▪️ رضا داوری بحران جامعه ایدئولوژیزده را بحرانی فراگیر میبیند که هردو جبههی باقدرتان و بیقدرتان را دربرگرفتهاست: "اکنون به «نظر» کاری ندارند، بلکه همه چیز در «ایدئولوژی» منحل شده و اصل این است که: هر کس با ما نیست، بر ماست.....
متن کامل:
https://cutt.ly/vw2UMoW1
#ایران_فردا
#علیرضا_رجایی
#بهار_و_فلسفهی_شکست
http://t.me/iranfardamag
🔷 علیرضا رجایی
@iranfardamag
🔸در آستانه بهار احساس شکستی همه جانبه در همهجا بهچشم میخورد و این با تحوّل نویدبخشی که ما ایرانیان از هر بهار انتظار داریم در تعارض است. درعینحال هیچ انسانی به هر میزان سادهاندیش، گماننمیکند امکان حیات طیّبهای که جای هیچ زخم وجراحتی بر بدنش نباشد، امکانپذیر است.
▪️ جدا از دلایل بیشماری که برای شکست میشناسیم -و بیخردی مزمن ومهلک تنها یکی از آنهاست- کم نیستند نویسندگانی که جهان فلسفی خویش یا دیگران را در مواجهه با "شکست" قرار میدهند تا به دریافتی شاید بنیادینتر از وضع عجالتاً گریزناپذیری که ناکامی حاصل آن است، دست یابند. نویسندهای در پاسخ به این پرسش که اساساً چرا فلسفه باید به شکست بپردازد، مینویسد: "فلسفه در جایگاهی ایستاده که برای پرداختن به شکست، بهترین جاست، از آنروی که آن را خوب میشناسد. تاریخ فلسفه غرب چیزی نیست جز سلسلهای طول و دراز از شکستها...هر نسل جدیدی که در فلسفه ظهور میکند وظیفه خود میداند که شکستهای نسل پیشین را نشان دهد...ایمانوئل لویناس(در مصاحبهای با ریچارد کرنی) با لحنی فراموش نشدنی میگوید:«بهترین چیز فلسفه این است که شکست میخورد»... [درواقع] میتوان گفت فلسفه پیروز میشود امّا به قدری که شکست میخورد"[۱].
🔸 "بنجامین براتون"، استاد دانشگاه و پژوهشگر در فلسفه سیاسی نیز در مقالهای توضیح میدهد که چگونه از نظر وی فلسفه در آزمون همهگیری شکستخورد. براتون -ضمن نقد شیوه مواجههی فیلسوف مشهور ایتالیایی جورجیو آگامبن با پدیده کرونا- مینویسد در طول دوره شیوع کرونا "وقتی جامعه نومیدانه نیازمند این بودکه تصویر معناداری ازکلّ ماجرا پیدا کند، فلسفه نتوانست کاری انجام دهد". وی میافزاید از همان اوّلین مواضع آگامبن علیه قرنطینهسازی "فیلسوف فرانسوی ژانلوک نانسی به ما هشدار داد که به حرفهای دوستش، آگامبن، توجه نکنیم و این که اگر خودش از توصیه پزشکی آگامبن پیروی کردهبود که میگفت قلب مصنوعی نگذار تا به حال مردهبود"[۲].
▪️ در تابستان سال گذشته، فصلنامه سیاستنامه مقاله مهمّی از دکتر رضا داوری، استاد نامدار فلسفه، به مناسبت نودسالگی وی منتشر کرد. عنوان مقاله این بود: "شکست خوردم و شکست را میپذیرم". در بخشی از مقاله، داوری به ارزیابی ناصحیح خود از انقلاب سال ۵۷ اشاره میکند ومینویسد: "من اشتباه کرده بودم و گفته بودم انقلاب صرفاً سیاسی نیست، بلکه میتواند آغازی دیگر باشد!...این معنی...شاید در مذاق سران انقلاب هم خوش نیامده باشد...حکومتها هر چه باشند، به نظر اهمیت نمیدهند و ارباب ایدئولوژی نیز همه اهل خشونتاند، حتی اگر لیبرالدمکرات و نئولیبرال باشند، و بالاخره اینکه در جهان توسعهنیافته، تفاوتها بسیار کم است، خواص عوامند و عوام نیز بدون زحمت و بهآسانی در زمره خواص درمیآیند ! روشنفکران اگر نه به اندازه حکومتیان، کم و بیش مثل آنان خشونت دارند و اگر خشونتشان محدود در لفظ و الفاظ ظاهر میشود، از آن است که قدرت دیگری برای اعمال خشونت ندارند. از آزادی گفتنشان هم مثل از تقوا گفتن گروه رقیب، حرف است. حساب کسانی را که از دین و معرفت و حقوق مردمان و آزادی و مصلحت کشور با دل و جان دفاع میکنند، باید از داعیههای سوفسطائیان مدعی آزادیخواهی و دفاع از حقوق مردم و حاکمان خشن جدا کرد".
🔸داوری در بخش دیگری از اینمقاله بحران "چه باید کرد" و خلاءِ بیپاسخی به آن را مطرح میکند و مینویسد: "در جایی و زمانی که افق آینده روشن نیست، پرسش «چه باید کرد» هم نمیتواند مطرح شود؛ زیرا هیچکس وظیفهای برای خود نمیشناسد؛ همه خیال میکنند که راه صلاح را میشناسند و اگر خوب دقت کنیم، میبینیم که هیچ کس یا هیچ یک از مقامهای مسئول و مدعی نمیدانند که چه باید بکنند...مشکل اساسیتر این است که فهمیدن و فهماندنِ همبستگی و پیوستگی امور به یکدیگر و لزوم رسیدن به یک نظر کلی بخصوص در جهان توسعهنیافته، بسیار دشوار است و من که کوشیدم تا حدی که در توان دارم آن را بفهمم و بفهمانم، از عهده برنیامدم...آیا این درد بزرگی نیست که کسی هر چه میکند، کلنگش به سنگ بخورد و اثری بر کار و گفتار و حتی فریادش مترتب نشود؟ ولی این هم یک تجربه است و این تجربه در فلسفه امر ناآشنایی نیست. من شکست خوردهام و شکست را میپذیرم. درک و قبول شکست میتواند راهی به درک زمان و دمساز شدن با آن داشته باشد".
▪️ رضا داوری بحران جامعه ایدئولوژیزده را بحرانی فراگیر میبیند که هردو جبههی باقدرتان و بیقدرتان را دربرگرفتهاست: "اکنون به «نظر» کاری ندارند، بلکه همه چیز در «ایدئولوژی» منحل شده و اصل این است که: هر کس با ما نیست، بر ماست.....
متن کامل:
https://cutt.ly/vw2UMoW1
#ایران_فردا
#علیرضا_رجایی
#بهار_و_فلسفهی_شکست
http://t.me/iranfardamag
Telegraph
بهار و فلسفهی شکست!
علیرضا رجایی @iranfardamag در آستانه بهار احساس شکستی همه جانبه در همهجا بهچشم میخورد و این با تحوّل نویدبخشی که ما ایرانیان از هر بهار انتظار داریم در تعارض است. درعینحال هیچ انسانی به هر میزان سادهاندیش، گماننمیکند امکان حیات طیّبهای که جای…
Forwarded from ایران فردا
🔴 تلاش امیدبخش برای یافتن راههای خروج*
🔹از : امیل دورکیم
🔸ترجمهی: سارا شریعتی
@iranfardamag
▪️ قدرت خلاق آرمانهای ما تضعیف شده است. چرا که جوامع ما در حال گذار از یک دوره تزلزل عمیق هستند. به یک معنا جوامع ما می توانند به این تزلزلی که متحملش می شوند مفتخر باشند چرا که این تزلزل از این ناشی می شود که آنها با گذشتن از یک دورهٔ تعادل که در آن می توانستند به یمن گذشته خود زندگی راحتی داشته باشند، ناگزیر از تجدید خود هستند و خویشتن را به سختی و با درد جست و جو می کنند.
🔸 آرمانها و الهه هایی که تجسم این آرمانها بودند امروزه در حال مرگند .چرا که دیگر به قدر کافی پاسخگوی نیازهای جدیدی که در حال شکل گیری اند نیستند و آرمانهای جدیدی که برای ما و جهت دادن به زندگی ما لازمند، هنوز به دنیا نیامده اند . بدین ترتیب ما در دوره ای واسط زندگی می کنیم، دورۀ سردی اخلاقی که مبین جلوه های متنوعی هستند که ما هر لحظه شاهدان مضطرب یا مغموم آنهاییم. اما کیست که احساس نکند در اعماق جوامع، حیات متراکمی در حال تکوین است، حیاتی که در صدد جست و جوی راههای خروج خود است و بالاخره هم این راه ها را خواهد یافت و این همان چیزی است که به ما دلگرمی می دهد .
▪️ ما در پی عدالت برتری هستیم که هیچ کدام از احکام موجود به نحو رضایت بخشی بیانگر آن نیستند اما این امیال تاریکی که در درون ما جریان دارند سرانجام روزی به خود آگاه تر خواهند شد در صورت های معینی خود را تعریف خواهند کرد، انسانها حول این دستورالعمل گرد خواهند آمد و مرکز تبلور اعتقادات جدیدی می شوند.
🔸 و اما در مورد آنچه به وجه صوری این عقاید مربوط می شود باید گفت که این چیزی است که جست و جوی فهم و دریافتش بی فایده خواهد بود. آیا آنها، عام مجرد و انتزاعی خواهند ماند؟ آیا در چهره انسانهایی که تجسم و نماینده این اعتقادات خواهند بود نمود خواهند یافت؟ اینها حوادث غیر قابل پیش بینی تاریخی هستند.
▪️ تنها چیزی که اهمیت دارد این است که فراسوی سرمای اخلاقی که بر سطح زندگی اجتماعی ما حکمفرماست منابع سوختی را که جوامع ما حامل آن اند احساس کنیم. حتی می توان از این پیشتر رفت و با کمی دقت گفت که در چه منطقه ای از جامعه این نیروهای جدید مشخصاً در حال شکل گیری هستند؛در طبقات مردمی.
--------------------------
منبع:
Durkheim, F. (1969) "Le sentiment religieux à l'heure actuelle", Archives des sciences sociale des religions (A. S. R), No. 27.
*"احساس مذهبی در عصر حاضر" ، متن سخنرانی امیل دورکیم ، ترجمهی دکتر سارا شریعتی، مجله جامعه شناسی ایران، دوره پنجم ، شماره ۲
#ایران_فردا
#سارا_شریعتی
#امیل_دورکیم
https://cutt.ly/Yw35WzwG
http://t.me/iranfardamag
🔹🔸
🔹از : امیل دورکیم
🔸ترجمهی: سارا شریعتی
@iranfardamag
▪️ قدرت خلاق آرمانهای ما تضعیف شده است. چرا که جوامع ما در حال گذار از یک دوره تزلزل عمیق هستند. به یک معنا جوامع ما می توانند به این تزلزلی که متحملش می شوند مفتخر باشند چرا که این تزلزل از این ناشی می شود که آنها با گذشتن از یک دورهٔ تعادل که در آن می توانستند به یمن گذشته خود زندگی راحتی داشته باشند، ناگزیر از تجدید خود هستند و خویشتن را به سختی و با درد جست و جو می کنند.
🔸 آرمانها و الهه هایی که تجسم این آرمانها بودند امروزه در حال مرگند .چرا که دیگر به قدر کافی پاسخگوی نیازهای جدیدی که در حال شکل گیری اند نیستند و آرمانهای جدیدی که برای ما و جهت دادن به زندگی ما لازمند، هنوز به دنیا نیامده اند . بدین ترتیب ما در دوره ای واسط زندگی می کنیم، دورۀ سردی اخلاقی که مبین جلوه های متنوعی هستند که ما هر لحظه شاهدان مضطرب یا مغموم آنهاییم. اما کیست که احساس نکند در اعماق جوامع، حیات متراکمی در حال تکوین است، حیاتی که در صدد جست و جوی راههای خروج خود است و بالاخره هم این راه ها را خواهد یافت و این همان چیزی است که به ما دلگرمی می دهد .
▪️ ما در پی عدالت برتری هستیم که هیچ کدام از احکام موجود به نحو رضایت بخشی بیانگر آن نیستند اما این امیال تاریکی که در درون ما جریان دارند سرانجام روزی به خود آگاه تر خواهند شد در صورت های معینی خود را تعریف خواهند کرد، انسانها حول این دستورالعمل گرد خواهند آمد و مرکز تبلور اعتقادات جدیدی می شوند.
🔸 و اما در مورد آنچه به وجه صوری این عقاید مربوط می شود باید گفت که این چیزی است که جست و جوی فهم و دریافتش بی فایده خواهد بود. آیا آنها، عام مجرد و انتزاعی خواهند ماند؟ آیا در چهره انسانهایی که تجسم و نماینده این اعتقادات خواهند بود نمود خواهند یافت؟ اینها حوادث غیر قابل پیش بینی تاریخی هستند.
▪️ تنها چیزی که اهمیت دارد این است که فراسوی سرمای اخلاقی که بر سطح زندگی اجتماعی ما حکمفرماست منابع سوختی را که جوامع ما حامل آن اند احساس کنیم. حتی می توان از این پیشتر رفت و با کمی دقت گفت که در چه منطقه ای از جامعه این نیروهای جدید مشخصاً در حال شکل گیری هستند؛در طبقات مردمی.
--------------------------
منبع:
Durkheim, F. (1969) "Le sentiment religieux à l'heure actuelle", Archives des sciences sociale des religions (A. S. R), No. 27.
*"احساس مذهبی در عصر حاضر" ، متن سخنرانی امیل دورکیم ، ترجمهی دکتر سارا شریعتی، مجله جامعه شناسی ایران، دوره پنجم ، شماره ۲
#ایران_فردا
#سارا_شریعتی
#امیل_دورکیم
https://cutt.ly/Yw35WzwG
http://t.me/iranfardamag
🔹🔸
Telegraph
🔴 تلاش امیدبخش برای یافتن راههای خروج*
▪️ قدرت خلاق آرمانهای ما تضعیف شده است. چرا که جوامع ما در حال گذار از یک دوره تزلزل عمیق هستند. به یک معنا جوامع ما می توانند به این تزلزلی که متحملش می شوند مفتخر باشند چرا که این تزلزل از این ناشی می شود که آنها با گذشتن از یک دورهٔ تعادل که در آن…
Forwarded from ایران فردا
🔴دکتر یدالله سحابی
❇️تکاملی پایدار و مستمر
@iranfardamag
🔻آیین بزرگداشت بیست و دومین سالروز درگذشت دکتر یدالله سحابی
✅سخنرانان :
🔸ابوالفضل بازرگان
▪️محمدمهدی جعفری
🔸مهدی زارع
▪️فریدون سحابی
🔸مقصود فراستخواه
▪️لطفالله میثمی
🔸زمان : پنجشنبه؛ ۲۳ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۳۰ تا ۱۸:۳۰
🔹مکان : دبیرستان کوثر ، خیابان ایرانشهر ، خیابان نمازی
#ایران_فردا
#یدالله_سحابی
#دبیرستان_کوثر
#آیین_بزرگداشت
http://t.me/iranfardamag
❇️تکاملی پایدار و مستمر
@iranfardamag
🔻آیین بزرگداشت بیست و دومین سالروز درگذشت دکتر یدالله سحابی
✅سخنرانان :
🔸ابوالفضل بازرگان
▪️محمدمهدی جعفری
🔸مهدی زارع
▪️فریدون سحابی
🔸مقصود فراستخواه
▪️لطفالله میثمی
🔸زمان : پنجشنبه؛ ۲۳ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۳۰ تا ۱۸:۳۰
🔹مکان : دبیرستان کوثر ، خیابان ایرانشهر ، خیابان نمازی
#ایران_فردا
#یدالله_سحابی
#دبیرستان_کوثر
#آیین_بزرگداشت
http://t.me/iranfardamag
Forwarded from ایران فردا
🔴 یدالله سحابی؛ اسوهی متانت و پایداری در دنیای مدرن
@iranfardamag
🔻 به مناسبت بیست و دومین سالگرد درگذشت دکتر یدالله سحابی
🔹 سخنرانان:
▫️ محمد ترکمان
(تاریخنگار و پژوهشگر)
▪️ لطفالله میثمی
(فعال سیاسی ملی-مذهبی)
▫️ عبدالعلی بازرگان
(عضو نهضت آزادی ایران و قرآنپژوه)
▪️ فریدون سحابی
(استاد دانشگاه و اولین رییس سازمان انرژی اتمی پس از انقلاب)
🔻 زمان برگزاری:
جمعه ۱۲ آپریل ۲۰۲۴ مورخ ۲۴ فروردینماه ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۳۰ به وقت ایران و ۱۹:۰۰ به وقت اروپای مرکزی
🔻 برگزاری در بستر:
کلاب «گفتگوهای ملی» :
https://www.clubhouse.com/house/گفتگوهای-ملی
#ایران_فردا
#یدالله_سحابی
#گفتگوهای_ملی
@goftegoha_melli
http://t.me/iranfardamag
@iranfardamag
🔻 به مناسبت بیست و دومین سالگرد درگذشت دکتر یدالله سحابی
🔹 سخنرانان:
▫️ محمد ترکمان
(تاریخنگار و پژوهشگر)
▪️ لطفالله میثمی
(فعال سیاسی ملی-مذهبی)
▫️ عبدالعلی بازرگان
(عضو نهضت آزادی ایران و قرآنپژوه)
▪️ فریدون سحابی
(استاد دانشگاه و اولین رییس سازمان انرژی اتمی پس از انقلاب)
🔻 زمان برگزاری:
جمعه ۱۲ آپریل ۲۰۲۴ مورخ ۲۴ فروردینماه ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۳۰ به وقت ایران و ۱۹:۰۰ به وقت اروپای مرکزی
🔻 برگزاری در بستر:
کلاب «گفتگوهای ملی» :
https://www.clubhouse.com/house/گفتگوهای-ملی
#ایران_فردا
#یدالله_سحابی
#گفتگوهای_ملی
@goftegoha_melli
http://t.me/iranfardamag
Forwarded from ایران فردا
🔴روزه داران ماه نو بینند
و
ما ابروی دوست
@iranfardamag
🔹شاعران که هم بحر خیالات نویند و هم خُمِ تأملات تازه ، این کهنه و نو شدنهای ایام را به میمنت وجود آدمی مبارکباد گویند.
🔸جهان محل دلآسایی و تن آسانی است و گذر از رنج جستجوی هوشمندان است. با این وصف گاه رنجی آگاهانه اما معتدل میتواند گنجی آسان یافته در معبد درون بشود و به تربیت روح و وجدان انسان یاری برساند.
🔹رمضان مهلت آزمون این رنج آگاهانه است تا نوعی دیگر از پیمایش جان را بپردازیم و در پایان این امتحان عابدانه ، در خشت خام وجود خویش آینهای بیابیم . این یافتن رنگی از آن جستن موحدانه دارد ، چون سالک مسافری است که چراغ حکمت در دست ، نوای دلپذیر محبت در دل و در پرتو بصیرت عقل ، وجه و رخ به سوی الله دارد تا خیر بجوشد و مهر بروید در این خاکدان.
🔸حال رمضان با همهی نکوییهای جان در خانهی او ، به مبارکباد مردم آمده تا این سلوک معنوی اخبار تازه شدن دهد و پرده از فهمهای جوان بردارد. اگر این گرسنگیهای این ماه حاصلی ندهد ، درخت بیبر را چه توان گفت ، جز دهان را نگشودن و آرزوی خیر بر او ارزانی کردن !
🔹سعدی در این مه نو کردنها چه درخشان یار میجوید و ابروی نگار مییابد ، که سالک اگر عاشق نباشد واصل به خیر نمیشود .
🔸فطر آیتی از وقوف و وجدان است . این فصل نو بر دانایان و معناطلبان مبارک باشد!
🔺ایران فردا
فطر ۱۴۰۳
#ایران_فردا
#عید_فطر
https://cutt.ly/5w4iPYXz
http://t.me/iranfardamag
و
ما ابروی دوست
@iranfardamag
🔹شاعران که هم بحر خیالات نویند و هم خُمِ تأملات تازه ، این کهنه و نو شدنهای ایام را به میمنت وجود آدمی مبارکباد گویند.
🔸جهان محل دلآسایی و تن آسانی است و گذر از رنج جستجوی هوشمندان است. با این وصف گاه رنجی آگاهانه اما معتدل میتواند گنجی آسان یافته در معبد درون بشود و به تربیت روح و وجدان انسان یاری برساند.
🔹رمضان مهلت آزمون این رنج آگاهانه است تا نوعی دیگر از پیمایش جان را بپردازیم و در پایان این امتحان عابدانه ، در خشت خام وجود خویش آینهای بیابیم . این یافتن رنگی از آن جستن موحدانه دارد ، چون سالک مسافری است که چراغ حکمت در دست ، نوای دلپذیر محبت در دل و در پرتو بصیرت عقل ، وجه و رخ به سوی الله دارد تا خیر بجوشد و مهر بروید در این خاکدان.
🔸حال رمضان با همهی نکوییهای جان در خانهی او ، به مبارکباد مردم آمده تا این سلوک معنوی اخبار تازه شدن دهد و پرده از فهمهای جوان بردارد. اگر این گرسنگیهای این ماه حاصلی ندهد ، درخت بیبر را چه توان گفت ، جز دهان را نگشودن و آرزوی خیر بر او ارزانی کردن !
🔹سعدی در این مه نو کردنها چه درخشان یار میجوید و ابروی نگار مییابد ، که سالک اگر عاشق نباشد واصل به خیر نمیشود .
🔸فطر آیتی از وقوف و وجدان است . این فصل نو بر دانایان و معناطلبان مبارک باشد!
🔺ایران فردا
فطر ۱۴۰۳
#ایران_فردا
#عید_فطر
https://cutt.ly/5w4iPYXz
http://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴روزه داران ماه نو بینند
ما ابروی دوست @iranfardamag 🔹شاعران که هم بحر خیالات نویند و هم خُمِ تأملات تازه ، این کهنه و نو شدنهای ایام را به میمنت وجود آدمی مبارکباد گویند. 🔸جهان محل دلآسایی و تن آسانی است و گذر از رنج جستجوی هوشمندان است. با…
Forwarded from ایران فردا
🔴 خوانشی مدنی از متن!
✅ بازنشر از ایران فردا*
▪️ به مناسبت ۳۱ فروردین ۳۷ امین سالیاد استاد محمدتقی شریعتی
( زادهی ۱۲۸۶ مزینان – درگذشتهی ۳۱ فروردین ۱۳۶۶ )
🔸 مسعود میری
@iranfardamag
🔺 محمدتقی شریعتی به نسلی تعلق داشت که ناچار بود یا از پندار تمامیت خواه سنت و دین فاصله گیرد و به زندگیی نو و الزامات آن تن در دهد یا به انکار تجدد روی آورد و از سنت ، ایدئولوژی و ایمانی سیاسی استحصال کند. آن نسل اکنون که به پایان قرن آن رسیدهایم نیک فرجام و خرسند از تلاش خود نیست.
🔹در میانهی آن دو رویکرد که حالا دو وجه تأمل روزمره ی ما را شکل داده ، اطراف دیگری هم برخاست و به ظهور رسید که هر کدام همچون مینور در میانهی آن دو سنگ آسیابِ ماژورِ این عصر، در کیفیت زندگیی مردم وارد نشد. شاید در یک تحلیل کوچک و غیر حرفهای بتوانیم نگاه از دریچهی سنت به جهان ، بی در آمیختن با سیاست ، آنگونه که کسانی چون سید حسین نصر یا شایگان و طباطبایی در آن توغل و تفکر کردهاند را برجسته و بارز دید. به ویژه شکست سنتِ سیاستورز در روند پروردگیی مدنیتِ غنیی تجدد ، و بار کج نهادن دینورزی در میدان بنیاد گرایی ، موجب شده تا از میراث برجای مانده از آن طیف سنتگرایی (با فهم تمام تفاوتهای شان) پرده برداری شود . این نحله که از طریق تخلی از پرابلمهای سیاست ، حکمرانی و اجتماعیات، در تولای خلوتِ جان افکندن به عوالمِ اندیشیدن ، نیرویی پنهان گرفته ، در ربع دوم نیمهی اول قرن به میدان آمد. گر چه اکنون صحنه چنان آشفته است که نسل نو میان لایههای مختلف الالحان و رنگ به رنگ سنتگرایی هیچ مرزی قائل نیست و همه را به یک چوب میتاراند، اما برای کسی که به اجمال ضرب چوب روزگاران را بر تن اندیشیدن آزموده ، هنوز طنین برخی الحانِ سنت، خوشایند گمان میشود.
🔺 پندار دیگری هم در آن عصرها در میان حلقهای از متدینها و دوستداران معنویت جریان داشت که نه به سنت متداول حوزه ملزم میبود (با وجود آنکه از مَدرَس همان سنت برآمدهبود) نه در سیاست دستی قوی داشت (هر چند نیرویی استبداد ستیز و سیاسی تلقی میشد) و نه داو تجدد وسنت را به سود هر کدام میپسندید (گر چه گاه مناسک سنت را به طریق متجددانه اجرا مینمود).
🔹محمد تقی شریعتی در پرتو این باورهای چند پهلو به گسترهی دشت خراسان درخشید. باید نبض آن دوره را در دست بگیرید تا دریابید که ناممکن است در شهر اهل تفکیک که فارغ از فلسفه و دانش عقلی میزید، مفری جست که بتوان تعقل را زیور دینی بخشید، یا ، در سایهی سنگین حوزهی پر هیمنهی سنت دینی که هیبت مرجعیت آن فرصت نواندیشی را ممنوع کرده بود ، با آهنگ روزگار خود ، نو زیست. محمدتقی شریعتی درنگی در این تأمل ناممکنها بود. او با نگاهی که نه از سیوطی و مغنی و اصول برمیآمد ، از لابلای سطور غبارگرفتهی درس طلبگی جان بدر برد و تنها میدان در دسترس را برای زندگیی نو برگزید : خوانشی مدنی از کلان _متن !
🔺 شریعتی قرآن را برگزید، و در این مهلت با کسانی چون زنجانی ، طالقانی و طباطبایی به نحوی همسفر شد. در پنداشت محمدتقی شریعتی قرآن قابلیت و استعداد آن را داشت که متنی «واسطه» باشد میان «انسانِ در سنت» با «جهان در حال پیشرفت». جنس این واسطه گری چنان نبود که قرآن را چون متنی خود بنیاد تلقی کند ، چنان که خود از نو از ابداع چرخ چاه بیاغازد تا به تمدن موهوم اسلامی برسد . بلکه قرآن در منظر و مرآی او همانند طالقانی ، پیوندگاه ورود انسان معاصرِ مسلمان به قرن تجدد بود.
🔹داوری در باب اینکه آیا باوری اینگونه حقیقتاً به اهداف خود رسیده یا خواهد رسید ، جای بررسی دارد ، ولی ارزش آن تلقی برای سرزمینهای ما که میان قرائت صلب ایدیولوژیک از دین از یک سو و خوانش انکار و طرد مطلق دین از سوی دیگر دست و پا میزند ، درسی از دمکراسی و رواداری در نهفت خود پنهان دارد.
🔺 این نوع بیان از متن ، همچنان به سود مدنیت و آزادی ست ، که متن در مصب رودخانه زندگیی نو گرهگشایی کند و نه بند و مانع باشد. شاید برای نسل جدید آن باورها به چشم پسند دیده نشود ، ولی جوانهی رجوع معناگرایانه به متون که در هجمهی فقدان گستردهی معنازدایی و هویتستیزی بار دیگر از خاک ایمان سربرون کرده ، میتواند تجربهی گران محمدتقی شریعتی و طالقانی را قابل استفاده کند.....
متن کامل :
https://bit.ly/3EBoyIp
#ایران_فردا
#مسعود_میری
#محمدتقی_شریعتی
#خوانش_مدنی_از_متن
*لینک مطلب
https://t.me/iranfardamag/3277
https://t.me/iranfardamag
✅ بازنشر از ایران فردا*
▪️ به مناسبت ۳۱ فروردین ۳۷ امین سالیاد استاد محمدتقی شریعتی
( زادهی ۱۲۸۶ مزینان – درگذشتهی ۳۱ فروردین ۱۳۶۶ )
🔸 مسعود میری
@iranfardamag
🔺 محمدتقی شریعتی به نسلی تعلق داشت که ناچار بود یا از پندار تمامیت خواه سنت و دین فاصله گیرد و به زندگیی نو و الزامات آن تن در دهد یا به انکار تجدد روی آورد و از سنت ، ایدئولوژی و ایمانی سیاسی استحصال کند. آن نسل اکنون که به پایان قرن آن رسیدهایم نیک فرجام و خرسند از تلاش خود نیست.
🔹در میانهی آن دو رویکرد که حالا دو وجه تأمل روزمره ی ما را شکل داده ، اطراف دیگری هم برخاست و به ظهور رسید که هر کدام همچون مینور در میانهی آن دو سنگ آسیابِ ماژورِ این عصر، در کیفیت زندگیی مردم وارد نشد. شاید در یک تحلیل کوچک و غیر حرفهای بتوانیم نگاه از دریچهی سنت به جهان ، بی در آمیختن با سیاست ، آنگونه که کسانی چون سید حسین نصر یا شایگان و طباطبایی در آن توغل و تفکر کردهاند را برجسته و بارز دید. به ویژه شکست سنتِ سیاستورز در روند پروردگیی مدنیتِ غنیی تجدد ، و بار کج نهادن دینورزی در میدان بنیاد گرایی ، موجب شده تا از میراث برجای مانده از آن طیف سنتگرایی (با فهم تمام تفاوتهای شان) پرده برداری شود . این نحله که از طریق تخلی از پرابلمهای سیاست ، حکمرانی و اجتماعیات، در تولای خلوتِ جان افکندن به عوالمِ اندیشیدن ، نیرویی پنهان گرفته ، در ربع دوم نیمهی اول قرن به میدان آمد. گر چه اکنون صحنه چنان آشفته است که نسل نو میان لایههای مختلف الالحان و رنگ به رنگ سنتگرایی هیچ مرزی قائل نیست و همه را به یک چوب میتاراند، اما برای کسی که به اجمال ضرب چوب روزگاران را بر تن اندیشیدن آزموده ، هنوز طنین برخی الحانِ سنت، خوشایند گمان میشود.
🔺 پندار دیگری هم در آن عصرها در میان حلقهای از متدینها و دوستداران معنویت جریان داشت که نه به سنت متداول حوزه ملزم میبود (با وجود آنکه از مَدرَس همان سنت برآمدهبود) نه در سیاست دستی قوی داشت (هر چند نیرویی استبداد ستیز و سیاسی تلقی میشد) و نه داو تجدد وسنت را به سود هر کدام میپسندید (گر چه گاه مناسک سنت را به طریق متجددانه اجرا مینمود).
🔹محمد تقی شریعتی در پرتو این باورهای چند پهلو به گسترهی دشت خراسان درخشید. باید نبض آن دوره را در دست بگیرید تا دریابید که ناممکن است در شهر اهل تفکیک که فارغ از فلسفه و دانش عقلی میزید، مفری جست که بتوان تعقل را زیور دینی بخشید، یا ، در سایهی سنگین حوزهی پر هیمنهی سنت دینی که هیبت مرجعیت آن فرصت نواندیشی را ممنوع کرده بود ، با آهنگ روزگار خود ، نو زیست. محمدتقی شریعتی درنگی در این تأمل ناممکنها بود. او با نگاهی که نه از سیوطی و مغنی و اصول برمیآمد ، از لابلای سطور غبارگرفتهی درس طلبگی جان بدر برد و تنها میدان در دسترس را برای زندگیی نو برگزید : خوانشی مدنی از کلان _متن !
🔺 شریعتی قرآن را برگزید، و در این مهلت با کسانی چون زنجانی ، طالقانی و طباطبایی به نحوی همسفر شد. در پنداشت محمدتقی شریعتی قرآن قابلیت و استعداد آن را داشت که متنی «واسطه» باشد میان «انسانِ در سنت» با «جهان در حال پیشرفت». جنس این واسطه گری چنان نبود که قرآن را چون متنی خود بنیاد تلقی کند ، چنان که خود از نو از ابداع چرخ چاه بیاغازد تا به تمدن موهوم اسلامی برسد . بلکه قرآن در منظر و مرآی او همانند طالقانی ، پیوندگاه ورود انسان معاصرِ مسلمان به قرن تجدد بود.
🔹داوری در باب اینکه آیا باوری اینگونه حقیقتاً به اهداف خود رسیده یا خواهد رسید ، جای بررسی دارد ، ولی ارزش آن تلقی برای سرزمینهای ما که میان قرائت صلب ایدیولوژیک از دین از یک سو و خوانش انکار و طرد مطلق دین از سوی دیگر دست و پا میزند ، درسی از دمکراسی و رواداری در نهفت خود پنهان دارد.
🔺 این نوع بیان از متن ، همچنان به سود مدنیت و آزادی ست ، که متن در مصب رودخانه زندگیی نو گرهگشایی کند و نه بند و مانع باشد. شاید برای نسل جدید آن باورها به چشم پسند دیده نشود ، ولی جوانهی رجوع معناگرایانه به متون که در هجمهی فقدان گستردهی معنازدایی و هویتستیزی بار دیگر از خاک ایمان سربرون کرده ، میتواند تجربهی گران محمدتقی شریعتی و طالقانی را قابل استفاده کند.....
متن کامل :
https://bit.ly/3EBoyIp
#ایران_فردا
#مسعود_میری
#محمدتقی_شریعتی
#خوانش_مدنی_از_متن
*لینک مطلب
https://t.me/iranfardamag/3277
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 خوانشی مدنی از متن!
سی و پنجمین سالیاد استاد محمدتقی شریعتی ( زادهی 1286 مزینان – درگذشتهی 3۱ فروردین ۱۳۶۶) 🔸 مسعود میری @iranfardamag 🔺 محمدتقی شریعتی به نسلی تعلق داشت که ناچار بود یا از پندار تمامیت خواه سنت و دین فاصله گیرد و به زندگیی نو و الزامات آن…
Forwarded from ایران فردا
🔴 لغو مراسم سیزدهمین سالیاد مهندس عزت الله سحابی، هاله سحابی و هدی صابر
@iranfardamag
▪️ به اطلاع می رساند مراسم سیزدهمین سالگرد عزتالله سحابی، هاله سحابی و هدی صابر توسط دادستانی لواسان لغو گردید.
🔸 ضمن اعتراض به چنین برخوردهای غیر قانونی و تضییع حقوق خانواده ها، به اطلاع همه دوستان و آشنایان می رساند برنامه سخنرانی امروز هفدهم خرداد ماه برگزار نخواهد شد.
▪️ یاد و خاطره آن سه عزیز همواره زنده و پاینده خواهد ماند.
#ایران_فردا
#هدی_صابر
#هاله_سحابی
#عزتالله_سحابی
#سیزدهمین_یادمان
#سارا_شریعتی #فاطمه_علمدار #محمد_کریمی #سمانه_گلاب
https://t.me/iranfardamag
@iranfardamag
▪️ به اطلاع می رساند مراسم سیزدهمین سالگرد عزتالله سحابی، هاله سحابی و هدی صابر توسط دادستانی لواسان لغو گردید.
🔸 ضمن اعتراض به چنین برخوردهای غیر قانونی و تضییع حقوق خانواده ها، به اطلاع همه دوستان و آشنایان می رساند برنامه سخنرانی امروز هفدهم خرداد ماه برگزار نخواهد شد.
▪️ یاد و خاطره آن سه عزیز همواره زنده و پاینده خواهد ماند.
#ایران_فردا
#هدی_صابر
#هاله_سحابی
#عزتالله_سحابی
#سیزدهمین_یادمان
#سارا_شریعتی #فاطمه_علمدار #محمد_کریمی #سمانه_گلاب
https://t.me/iranfardamag
Forwarded from ایران فردا
🔴«همهی هستیی من آیهی تاریکیست
من در این آیه تو را آه کشیدم آه »
🔷مسعود میری
چهل و هفتمین سالیاد دکترعلی شریعتی
@iranfardamag
▪️این شعر از فروغ یک داستان بزرگ در خود پنهان کرده. ما در سرگذشت خود این فرجهی تاریک را تجربه میکنیم. انبوه خورده روایتهایی که یک آدم را پس از مرگ میسازد ، همان آههایی است که در آیهی تاریکی میجوییم و در آن جسته میشویم. ما را چه کسی خواهد جست و اصلا جای یافتن ما در کجاست ؟ این اقلیم همان تاریکیست ، نه معنای مصطلح سیاهی ، که به معنای لوگوس ، کلمه ، ظلمات فهمهای کارساز.
🔸این روزها هیچکس مایل نیست دیگر در بارهی شریعتی ، شاملو ، طالقانی ، منتظری، بازرگان و امثال این بزرگان چیزی بنویسد. ترس از اینکه مبادا از چشم بیفتند زیرا پسند روزگار دیگر شدهاست. اما سزاوار است یاد بگیریم ساختن بنیاد یک تفکر پهلوهای بسیار دارد و فرهنگ چند پهلو میتواند ما را سیراب از عیون فهمهای بزرگ بسازد . امروز یاد شریعتی با مرگ یا شهادت او به نسیان برده شد. دریغم آمد در این سکوت بمانم.
✅صدا :
▪️هر وقت صدای شریعتی را میشنوم از یاد میبرم که نقدهای جدی و بنیان برافکنی به اندیشههای او پیدا کردهام. این صدا برای نسل من به اعماق اشاره دارد. ژرفای آب و مغاک خاک هر دو اعماق هستند. من وقتی به تاریخ پدیدآییی دین زرتشت مینگرم ، بلافاصله از خود میپرسم آیا ظهور زرتشت که موجب خاتمه یافتن نظام پهلوانی و پاشخوردن یکپارچگی ی کیانیان شد ، چیز خوبی بود؟ سپس از پی جوییی این پرسش بنا به ملاحظاتی چشم پوشی میکنم زیرا در اعماق و ژرفا صدای او در بافت فرهنگ ما گوارده شدهاست.
🔸برای این صداها که گاه فارغ از درونهی ایدئولوژیها،در طنین خود دوام دارد ، دلیلی عجیب پنهان است : وجهی از وجود ما این صداست و همچنین بدین صدا اشتیاق شنیدن دارد. صدای شریعتی فارغ از آموزههای او ، پژواک یک تمنای سرکوب شده است. صدای تمنای انسانی که در وسط چهارراه دین و دنیا ، اسطوره و واقعیت ، غرب و شرق ، عرفان و فلسفه ، تمدن و سنت ، تجدد و کهن ، ایرانیای است ایستاده در بحران ، اما یک ایرانیی حیرت زده و اندوهگین. این صدا در نهاد خود پرسشگر است و در نهاد پرسش خود گنگ خواب دیده. نفی و انکار این صداها ممکن نیست زیرا وقتی انکار صدای حلاج توسط او بیاثر میشود، نفی صدای او هم توسط ما در یک زمانی مخدوش خواهد شد. شریعتی در خورده روایات تاریکی ، در حُطام و خرده شیشههای کلمات ، زیر پای ماست ، همانطور که اندوه بینهایت یاس و حزن حنجرهی قوال را میخراشد ، آن صداهای شکسته در کلمات پاهای رهگذران شنوای مشتاقش را هم مجروح میکند. صدای او امروز دارد گم میشود ، گویی «عالم تمام کر» ، اما هر صدایی که شنیده شده باشد ، دال بر سمع ثقیل آینده نخواهد بود ، و حتما فردای دیگری سراغش را خواهند گرفت ، زیرا حقیقت صد چهره در نقاب دارد و
«رگ رگست این آب شیرین واب شور/در خلایق میرود تا نفخ صور»
▪️من این صداها را از پسند خاص و عام مردمان بیرون میگذارم ، از نقد زمانهی اهل فضل و سیاست هم دور میگذارم ، زیرا در هر غریو صدایی حقیقتی خفته است که از همان هستهی مذاب "ظلمات" فهمهای آدمی میتراود. امروز شریعتی سنگ میخورد ، خودم هم گاه سنگ ملامتی به سمت او پرتاب میکنم ، که هر گویندهای باید بپذیرد ، اما نمیتوان صدایی را که شنیدهام ، به شرنگ نیوشیدنش بهت زده شده ام ، گاه گرسته گرسته شبها به صبح رساندهام ، و گهی خواب از سرم پرانده از پژواک پراکندهی موسیقی ی کلامش ، انکار کنم ، هر چند اقلیمهای ما جزیرههایی دور از هم باشد . بگذار این صدای بزرگ در ضبط صوت خیالم ذخیره بماند.
✅آشوب :
🔸ایناسطورهی «ظلمات» همیشه بر اسطورهی «آشوب» واقع است و در «آستانهی آشوب » و در "رخداد"ی مستحیل میشود. دگرگونی، پود آشوب است و در استعارهای که به تحول و انهدام واصل میگردد ، آستانهی آشوب یک درگاه یا یک آغاز نیست ، بلکه یک جریان و یک «در راه» است. اینجا ظلمات را برابر نور نباید پنداشته شود ، چنانکه مثلا «فنادی فیالظلماتِ…» ذوالنون در قرآن ، بلکه آن چیزی ببینید که در اسطورهی پایان یک نظم روی میدهد. شریعتی مظهر آن آستانهی آشوب در ایرانِ عصر خود شد. فهم ما از آشوب ، آشفتگی نبایست بوده باشد ، بلکه تکانهی عظیم روح جمعی در چیزی است ، چیزی که نه در حق میگنجد و نه در باطل مندرج است تو گویی نبا عظیم بوده باشد. این چیزی که غالباً نافهما و در ناشناختگی باقی میماند ، از نیازی خبر میدهد که نهان روح جمعی از ظلمات وام میگیرد......
✅متن کامل:
https://cutt.ly/vep4nkA9
#ایران_فردا
#علی_شریعتی
#مسعود_میری
#چهل_وهفتمین_یادمان
https://t.me/iranfardamag
من در این آیه تو را آه کشیدم آه »
🔷مسعود میری
چهل و هفتمین سالیاد دکترعلی شریعتی
@iranfardamag
▪️این شعر از فروغ یک داستان بزرگ در خود پنهان کرده. ما در سرگذشت خود این فرجهی تاریک را تجربه میکنیم. انبوه خورده روایتهایی که یک آدم را پس از مرگ میسازد ، همان آههایی است که در آیهی تاریکی میجوییم و در آن جسته میشویم. ما را چه کسی خواهد جست و اصلا جای یافتن ما در کجاست ؟ این اقلیم همان تاریکیست ، نه معنای مصطلح سیاهی ، که به معنای لوگوس ، کلمه ، ظلمات فهمهای کارساز.
🔸این روزها هیچکس مایل نیست دیگر در بارهی شریعتی ، شاملو ، طالقانی ، منتظری، بازرگان و امثال این بزرگان چیزی بنویسد. ترس از اینکه مبادا از چشم بیفتند زیرا پسند روزگار دیگر شدهاست. اما سزاوار است یاد بگیریم ساختن بنیاد یک تفکر پهلوهای بسیار دارد و فرهنگ چند پهلو میتواند ما را سیراب از عیون فهمهای بزرگ بسازد . امروز یاد شریعتی با مرگ یا شهادت او به نسیان برده شد. دریغم آمد در این سکوت بمانم.
✅صدا :
▪️هر وقت صدای شریعتی را میشنوم از یاد میبرم که نقدهای جدی و بنیان برافکنی به اندیشههای او پیدا کردهام. این صدا برای نسل من به اعماق اشاره دارد. ژرفای آب و مغاک خاک هر دو اعماق هستند. من وقتی به تاریخ پدیدآییی دین زرتشت مینگرم ، بلافاصله از خود میپرسم آیا ظهور زرتشت که موجب خاتمه یافتن نظام پهلوانی و پاشخوردن یکپارچگی ی کیانیان شد ، چیز خوبی بود؟ سپس از پی جوییی این پرسش بنا به ملاحظاتی چشم پوشی میکنم زیرا در اعماق و ژرفا صدای او در بافت فرهنگ ما گوارده شدهاست.
🔸برای این صداها که گاه فارغ از درونهی ایدئولوژیها،در طنین خود دوام دارد ، دلیلی عجیب پنهان است : وجهی از وجود ما این صداست و همچنین بدین صدا اشتیاق شنیدن دارد. صدای شریعتی فارغ از آموزههای او ، پژواک یک تمنای سرکوب شده است. صدای تمنای انسانی که در وسط چهارراه دین و دنیا ، اسطوره و واقعیت ، غرب و شرق ، عرفان و فلسفه ، تمدن و سنت ، تجدد و کهن ، ایرانیای است ایستاده در بحران ، اما یک ایرانیی حیرت زده و اندوهگین. این صدا در نهاد خود پرسشگر است و در نهاد پرسش خود گنگ خواب دیده. نفی و انکار این صداها ممکن نیست زیرا وقتی انکار صدای حلاج توسط او بیاثر میشود، نفی صدای او هم توسط ما در یک زمانی مخدوش خواهد شد. شریعتی در خورده روایات تاریکی ، در حُطام و خرده شیشههای کلمات ، زیر پای ماست ، همانطور که اندوه بینهایت یاس و حزن حنجرهی قوال را میخراشد ، آن صداهای شکسته در کلمات پاهای رهگذران شنوای مشتاقش را هم مجروح میکند. صدای او امروز دارد گم میشود ، گویی «عالم تمام کر» ، اما هر صدایی که شنیده شده باشد ، دال بر سمع ثقیل آینده نخواهد بود ، و حتما فردای دیگری سراغش را خواهند گرفت ، زیرا حقیقت صد چهره در نقاب دارد و
«رگ رگست این آب شیرین واب شور/در خلایق میرود تا نفخ صور»
▪️من این صداها را از پسند خاص و عام مردمان بیرون میگذارم ، از نقد زمانهی اهل فضل و سیاست هم دور میگذارم ، زیرا در هر غریو صدایی حقیقتی خفته است که از همان هستهی مذاب "ظلمات" فهمهای آدمی میتراود. امروز شریعتی سنگ میخورد ، خودم هم گاه سنگ ملامتی به سمت او پرتاب میکنم ، که هر گویندهای باید بپذیرد ، اما نمیتوان صدایی را که شنیدهام ، به شرنگ نیوشیدنش بهت زده شده ام ، گاه گرسته گرسته شبها به صبح رساندهام ، و گهی خواب از سرم پرانده از پژواک پراکندهی موسیقی ی کلامش ، انکار کنم ، هر چند اقلیمهای ما جزیرههایی دور از هم باشد . بگذار این صدای بزرگ در ضبط صوت خیالم ذخیره بماند.
✅آشوب :
🔸ایناسطورهی «ظلمات» همیشه بر اسطورهی «آشوب» واقع است و در «آستانهی آشوب » و در "رخداد"ی مستحیل میشود. دگرگونی، پود آشوب است و در استعارهای که به تحول و انهدام واصل میگردد ، آستانهی آشوب یک درگاه یا یک آغاز نیست ، بلکه یک جریان و یک «در راه» است. اینجا ظلمات را برابر نور نباید پنداشته شود ، چنانکه مثلا «فنادی فیالظلماتِ…» ذوالنون در قرآن ، بلکه آن چیزی ببینید که در اسطورهی پایان یک نظم روی میدهد. شریعتی مظهر آن آستانهی آشوب در ایرانِ عصر خود شد. فهم ما از آشوب ، آشفتگی نبایست بوده باشد ، بلکه تکانهی عظیم روح جمعی در چیزی است ، چیزی که نه در حق میگنجد و نه در باطل مندرج است تو گویی نبا عظیم بوده باشد. این چیزی که غالباً نافهما و در ناشناختگی باقی میماند ، از نیازی خبر میدهد که نهان روح جمعی از ظلمات وام میگیرد......
✅متن کامل:
https://cutt.ly/vep4nkA9
#ایران_فردا
#علی_شریعتی
#مسعود_میری
#چهل_وهفتمین_یادمان
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴«همهی هستیی من آیهی تاریکیست
🔷مسعود میری @iranfardamag این شعر از فروغ یک داستان بزرگ در خود پنهان کرده. ما در سرگذشت خود این فرجهی تاریک را تجربه میکنیم. انبوه خورده روایتهایی که یک آدم را پس از مرگ میسازد ، همان آههایی است که در آیهی تاریکی میجوییم و در آن جسته میشویم.…
Forwarded from ایران فردا
🔴بیانیهی بیش از ۴۷۰ نفر از شخصیتهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در بارهی توقف اعدامها
🔶دستگاه اعدام را متوقف کنید!
@iranfardamag
🔹بهنام هستیبخش
▪️در شرایط خطیری که تروریسم دولتیِ حکومت افراطی و متجاوز اسراییل با نقض علنی قوانین بینالمللی و نسلکشی در فلسطین و برای گسترش جنگ به ایران و به سراسر منطقه خاورمیانه، با نفوذ در سرزمین ما بهسهولت اقدام به کشتار و تخریب میکند، دلمشغولیِ مسئولان اطلاعاتی و امنیتی کشور به تعقیب و مجازات منتقدان و مخالفان داخلی چه توجیهی ممکن است داشتهباشد؟ حکم اعدام در این چهار دهه چنان سهل و سریع صادر میشود و چنان جانستاندن در محاکم قضایی رسم شده که گویی گردش دوران در اذهان و قلوب آنانی که بر اریکه قدرت و حکمرانی نشستهاند، ذرهای اثر نگذاشتهاست .
🔸در سالیان گذشته معدودی و در سالهای اخیر جمعیت کثیری از اقشار مختلف جامعه، شعار نه به اعدام سر داده و صاحبنظران بیشماری، نارواییِ اخلاقی و مضرّات اجتماعیِ خونهای به ناحق ریختهشده را برشمرده و خانوادههای بیگناه، هزینههای روحی و عاطفی سنگینی را متحمّل شدهاند و همچنان حاکمان به این همه وقعی نمینهند .
▪️ما امضا کنندگان زیر همچون گذشته، با احترام به موازینِِ راستین مبتنی بر عدالت، شعار #نه_به_اعدام سر میدهیم و مصرّانه از همهی عناصر تعیینکننده در این حکومت، #اعدام_بس میخواهیم؛ بویژه برای زنان زیرِ اعدام از جمله شریفه محمّدی فعّال کارگری، پخشان عزیزی مددکار اجتماعی، نسیم غلامیسیمیاری از معترضان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ و وریشه مرادی فعّال حقوق زنان که متاسفانه دو تن از آنان در دادگاه بدوی حکم اعدام گرفتهاند و دو تن دیگر با همان اتّهام منتظر حکم و با خطر مجازات اعدام روبرو هستند.
🔻اسامی :
مسعود آقايى, رضا آقاخانی, زهرا آقاخانی, محمدصادق آخوندی, ابوطالب آدینهوند, محمد آزادی, اسماعیل آزادی, حمید آصفی, حامد آئینهوند, محمد ابراهیمزاده , زهرا ابراهيمى, سپیده ابطحی, هادی احتظاضی, زیّبا احمدزاده, شهروز احمدی, وحید احمدی, محمدرضا احمدی , زینب احمدی , پیمان احمدی, حسین احمدی, علیاکبر اخوه , مهران ارژنگ, شهرام ارشادی, احمدرضا اشتری, موژان اشرفی, علی اصغر غروی, نورسا اصغری , دانیال افتخاری , مرتضی افشار , رضا افضلزاده, عباس اقبال, جلال اقتداری, علیرضا اکبرزادگان, اعظم اکبرزاده, حسین اکبری, سیدعبدالمجید الهامی, شهربانو امانى, زهره امانی, نرگس امجد, شهناز امجدی, کاکحسن امینی, اکبر امینیارمکی, معصومه انصاریان, هوشیار انصاریفر, مژگان اورند, مرتضی اوسطی, سعیده ایزدی, حسن ایزدی , مصطفی بادکوبهای هزاوهای, هاشم باروتی , ابوالفضل بازرگان, عبدالعلی بازرگان, محمود باقری , آرزو باهر, احمد بخارایی, اکبر بدیعزادگان, مجتبى بديعى, منصور بذرپور, احترامالسادات براتیمنش, اميدرضا بردبار , افسانه برزویی, اشرف بروجردى, بهروز برومند, فرشته بقایی, محمدحسین بنیاسدی, عماد بهاور, جلال بهرامی, سلمان بهزادی, حمید بهشتی, رحمان بهمنش, امیر بهمنی, محسن بوستانی, بهنام بیات , صفا بیطرف, فاطمه بیگدلیآذری , مسعود پدرام , مهناز پزشک , مهدی پناهی, پارسا پورغفارمغفرتی, حبيبالله پيمان, مصطفی تاجزاده , حمید تاجگردون , محمدرضا تحویلداری , عزتالله تقواييان, علی تکفلاح, مصطفی تنها, رضا تهرانی, مجتبی تهرانی, فرهاد توانا, ناهید توسلی, محمد توسلی, الهیار توکلی , خالد توکلی, مجید تولایی, درخشنده تیموریان, حسین ثاقب, روزبه جامه شورانی, حسین جزایری , حسین جعفری, جلال جلالیزاده , محمد جمادی , امیرحسین جهانی, جعفر جودکی, امین چالاکی, بهروز حاجآقاپور , اميرحسين حاجبيان, رضا حاجی, مسعود حاجيا, یونس حاجیزاد, حسین حاصلی, محمود حائری, حسین حبیبی , فرزانه حجت, مهرداد حجّتی, حسین حدادنژاد, طیبه حسنلو, محمدعلی حسننزاد, فائزه حسنى, سیدعلی حسینی, سيدمسعود حسینی , خلیل حسینیعطار, میرسلیمان حسینیمقدم, بهزاد حقپناه , جمشید حقگو, وحید حقیقی, ابوالفضل حکیمی, عبدالکریم حکیمی, مجید حکیمی, شاهد حلاجنیشابوری , محمدرضا حمّسی, پگاه حمیدیان, فرید خاتمی , علیرضا خاشعیپور, کیانوش خاکسار , مژگان خانزاده , شبنم خانمصدق , نگار خدادادی, امیر خرّم, محمد خطیبی, محمدحسین خوربک, ابراهیم خوشسیرت......
🔹متن و اسامی کامل:
https://cutt.ly/KezTxgsE
#ایران_فردا
#نه_به_اعدام #اعدام_بس
#وریشه_مرادی #پخشان_عزیزی
#شریفه_محمدی #نسیم_غلامیسیمیاری
http://t.me/iranfardamag
🔶دستگاه اعدام را متوقف کنید!
@iranfardamag
🔹بهنام هستیبخش
▪️در شرایط خطیری که تروریسم دولتیِ حکومت افراطی و متجاوز اسراییل با نقض علنی قوانین بینالمللی و نسلکشی در فلسطین و برای گسترش جنگ به ایران و به سراسر منطقه خاورمیانه، با نفوذ در سرزمین ما بهسهولت اقدام به کشتار و تخریب میکند، دلمشغولیِ مسئولان اطلاعاتی و امنیتی کشور به تعقیب و مجازات منتقدان و مخالفان داخلی چه توجیهی ممکن است داشتهباشد؟ حکم اعدام در این چهار دهه چنان سهل و سریع صادر میشود و چنان جانستاندن در محاکم قضایی رسم شده که گویی گردش دوران در اذهان و قلوب آنانی که بر اریکه قدرت و حکمرانی نشستهاند، ذرهای اثر نگذاشتهاست .
🔸در سالیان گذشته معدودی و در سالهای اخیر جمعیت کثیری از اقشار مختلف جامعه، شعار نه به اعدام سر داده و صاحبنظران بیشماری، نارواییِ اخلاقی و مضرّات اجتماعیِ خونهای به ناحق ریختهشده را برشمرده و خانوادههای بیگناه، هزینههای روحی و عاطفی سنگینی را متحمّل شدهاند و همچنان حاکمان به این همه وقعی نمینهند .
▪️ما امضا کنندگان زیر همچون گذشته، با احترام به موازینِِ راستین مبتنی بر عدالت، شعار #نه_به_اعدام سر میدهیم و مصرّانه از همهی عناصر تعیینکننده در این حکومت، #اعدام_بس میخواهیم؛ بویژه برای زنان زیرِ اعدام از جمله شریفه محمّدی فعّال کارگری، پخشان عزیزی مددکار اجتماعی، نسیم غلامیسیمیاری از معترضان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ و وریشه مرادی فعّال حقوق زنان که متاسفانه دو تن از آنان در دادگاه بدوی حکم اعدام گرفتهاند و دو تن دیگر با همان اتّهام منتظر حکم و با خطر مجازات اعدام روبرو هستند.
🔻اسامی :
مسعود آقايى, رضا آقاخانی, زهرا آقاخانی, محمدصادق آخوندی, ابوطالب آدینهوند, محمد آزادی, اسماعیل آزادی, حمید آصفی, حامد آئینهوند, محمد ابراهیمزاده , زهرا ابراهيمى, سپیده ابطحی, هادی احتظاضی, زیّبا احمدزاده, شهروز احمدی, وحید احمدی, محمدرضا احمدی , زینب احمدی , پیمان احمدی, حسین احمدی, علیاکبر اخوه , مهران ارژنگ, شهرام ارشادی, احمدرضا اشتری, موژان اشرفی, علی اصغر غروی, نورسا اصغری , دانیال افتخاری , مرتضی افشار , رضا افضلزاده, عباس اقبال, جلال اقتداری, علیرضا اکبرزادگان, اعظم اکبرزاده, حسین اکبری, سیدعبدالمجید الهامی, شهربانو امانى, زهره امانی, نرگس امجد, شهناز امجدی, کاکحسن امینی, اکبر امینیارمکی, معصومه انصاریان, هوشیار انصاریفر, مژگان اورند, مرتضی اوسطی, سعیده ایزدی, حسن ایزدی , مصطفی بادکوبهای هزاوهای, هاشم باروتی , ابوالفضل بازرگان, عبدالعلی بازرگان, محمود باقری , آرزو باهر, احمد بخارایی, اکبر بدیعزادگان, مجتبى بديعى, منصور بذرپور, احترامالسادات براتیمنش, اميدرضا بردبار , افسانه برزویی, اشرف بروجردى, بهروز برومند, فرشته بقایی, محمدحسین بنیاسدی, عماد بهاور, جلال بهرامی, سلمان بهزادی, حمید بهشتی, رحمان بهمنش, امیر بهمنی, محسن بوستانی, بهنام بیات , صفا بیطرف, فاطمه بیگدلیآذری , مسعود پدرام , مهناز پزشک , مهدی پناهی, پارسا پورغفارمغفرتی, حبيبالله پيمان, مصطفی تاجزاده , حمید تاجگردون , محمدرضا تحویلداری , عزتالله تقواييان, علی تکفلاح, مصطفی تنها, رضا تهرانی, مجتبی تهرانی, فرهاد توانا, ناهید توسلی, محمد توسلی, الهیار توکلی , خالد توکلی, مجید تولایی, درخشنده تیموریان, حسین ثاقب, روزبه جامه شورانی, حسین جزایری , حسین جعفری, جلال جلالیزاده , محمد جمادی , امیرحسین جهانی, جعفر جودکی, امین چالاکی, بهروز حاجآقاپور , اميرحسين حاجبيان, رضا حاجی, مسعود حاجيا, یونس حاجیزاد, حسین حاصلی, محمود حائری, حسین حبیبی , فرزانه حجت, مهرداد حجّتی, حسین حدادنژاد, طیبه حسنلو, محمدعلی حسننزاد, فائزه حسنى, سیدعلی حسینی, سيدمسعود حسینی , خلیل حسینیعطار, میرسلیمان حسینیمقدم, بهزاد حقپناه , جمشید حقگو, وحید حقیقی, ابوالفضل حکیمی, عبدالکریم حکیمی, مجید حکیمی, شاهد حلاجنیشابوری , محمدرضا حمّسی, پگاه حمیدیان, فرید خاتمی , علیرضا خاشعیپور, کیانوش خاکسار , مژگان خانزاده , شبنم خانمصدق , نگار خدادادی, امیر خرّم, محمد خطیبی, محمدحسین خوربک, ابراهیم خوشسیرت......
🔹متن و اسامی کامل:
https://cutt.ly/KezTxgsE
#ایران_فردا
#نه_به_اعدام #اعدام_بس
#وریشه_مرادی #پخشان_عزیزی
#شریفه_محمدی #نسیم_غلامیسیمیاری
http://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴بیانیهی بیش از ۴۷۰ نفر از شخصیتهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در بارهی توقف اعدامها
🔶دستگاه اعدام را متوقف کنید! @iranfardamag 🔹بهنام هستیبخش ▪️در شرایط خطیری که تروریسم دولتیِ حکومت افراطی و متجاوز اسراییل با نقض علنی قوانین بینالمللی و نسلکشی در فلسطین و برای گسترش جنگ به ایران و به سراسر منطقه خاورمیانه، با نفوذ در سرزمین ما بهسهولت…
Forwarded from ایران فردا
▪️بیانیهی تسلیت بیش از ۵۵۰ فعال سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی به مناسبت درگذشت برادر دکتر حبیبالله پیمان
▪️بهنام هستیبخش
@iranfardamag
▪️دوستان عزيز و گرانقدرمان آقای دكتر حبيبالله پيمان و خانم مينو مرتاضی در اندوه خاموشی برادر و همراه بزرگوارشان جناب اقاي محمود پيمان عضو نهضت خداپرستان سوسياليست و از مبارزان ديرپاي نهضت مقاومت ملّي، سوگوارند.
▪️با تاسف بسیار مصيبت وارده را به ايشان و خاندان سرافراز پيمان تسليت ميگوييم. براي آن عزيز سفر كرده آرامش روح و براي بازماندگان صبر و سلامتي از درگاه احديت آرزو ميكنيم.
▪️اسامی:
هاشم آقاجری, مسعود آقايى, رضا آقاخانی, خسرو آذربایجانی, پرویز آذربایجانی , ابوطالب آدینهوند, زهره آقاجری, زهرا آقاخانی, فاطمه آذریقمی, بیژن آرقند, محسن آرمین, باقر آقاپور, حسین آقامحمدیرهنانی, احمد آقایی, بهنام آقایی , امیراصلان آقایی, حمید آصفی, محمدرضا آهنی, غلامحیدر ابراهیمبایسلامی, زهرا ابراهيمى, حمیده ابراهیمی, حمید احراری, محسن احمدوند, زهرا احمدى.پور, وحید احمدی, زینب احمدی, رضا احمدی, شهروز احمدی, خداداد احمدی, امین احمدی, حسن احمدی, مریم اربابزاده, مائده اربابزاده, مهران ارژنگ, صفر اسلامى, محرم اسلامی, حمیدامین اسماعیلی, احمدرضا اشتری, موژان اشرفی, اشکان اشعریون, ابراهیم اصغری, امیر اصلان, امیر اصلانآقایی, مرتضی افشار , فرزانه افشاری , فهیمه افشاری, مهدی اقبال, عباس اقبال, جلال اقتداری, علیرضا اکبرزادگان, اعظم اکبرزاده, سیدعبدالمجید الهامی , مرتضی الویری, جواد امام, شهربانو امانى, حبیبالله امیری, کاکحسن امینی, رضا امینی, محمد انصاری, مریم انوری, عبدالحسین ایرانی , مرضیه ایزدی, مژگان اینانلو, هاشم باروتی , مسعود باریکانی, ابوالفضل بازرگان, عبدالعلی بازرگان, بهمن بازرگانی, هاله باستانی, مجتبی باقری, محمود باقری, رضا بخشی, اکبر بدیعزادگان, منصور بذرپور, اشرف بروجردى, ناهید بلالی, صادق بندیزاده, محمدحسین بنیاسدی, عماد بهاور, جلال بهرامی, امید بهروزی, حمید بهشتی, رحمان بهمنش, مهتاب بهنودی , محسن بوستانی, بهنام بیات, صفا بیطرف, مسعود پدرام, سعید پلاسعیدی, عباس پوراظهری, حسن پويا, محمود پویانفر, حسین پیروان, وفا تابش, مهسا تاجیک, رضا تحویلداری, سونیا ترکمن, عزتاله تقواييان, سیدمحمدباقر تلغریزاده, مصطفی تنها, مرادعلی توانا, محمد توسلی , ناهید توسلی , جلال توسلی, خالد توکلی, مجید تولایی, محمد تیموری, رضا تیموری, درخشنده تیموریان, حسین ثاقب, روزبه جامهشورانی, علیاصغر جعفری, جلال جلالیزاده , محمد جمادی, محمد جمادیثابتقدم, فرشته جمشیدی, امیرحسین جهانی, امین چالاکی , محمد چهره, باقر حاجآقاپور, نیره حاجعبدالوهاب, رضا حاجی, یونس حاجیزاده, علیمحمد حاظری, محمود حائری, حسین حدادنژاد, علی حدیثی, علی حسامی, محمدعلی حسننژاد, فائزه حسنى , فاطمه حسنى, سیدمسعود حسینی, خلیل حسینیعطار, داوود حشمتی, بهزاد حقپناه, جمشید حقگو, وحید حقیقی, نادعلی حقیقیزاده, علی حکمت, ابوالفضل حکیمی, عبدالکریم حکیمی, مجید حکیمی, محمدرضا حمسی, زهرا حیدرزاده, ولیالله خانبابایی, هادی خانیکی, تیمور خدابخشی, حسین خدایاری, علیاصغر خدایاری, امیر خرم, مصطفی خسروشاهی, حسین خسرونژاد, همایون خسروی, محمد خطیبی, حسن خلفینژاد, محمدحسین خلیلیاردکانی, محمود خواجهنژاد, محمّدحسین خوربک, ابراهیم خوشسیرت, اسماعیل خوشمحمدی, محمد خونچمن, محمد دادیزاده , حاصل داسه, اکبر دانشسرارودی, ناصر دانشفر, مصطفی دانشگر, کاظم دانشگر, محمدحسن داودی, رضا دبیر, محمود دردکشان, محمد دردکشان, ملیحه دردکشان, فاطمه دردکشان, جواد دردکشان, منیژه دردکشان, سعید درودی , وحید دستگاهدار, ابوالفضل دلاوری, امیرخسرو دلیرثانی, میلاد دهقانی, محسن دینی, جمشيد ديوانى, مژگان رافت, فاطمه راكعى, محمدصادق ربانیاملشی, زهرا ربانیاملشی , غلامرضا رجایی, علیرضا رجایی, محمدرضا رجایی, محمدرضا رجاییان, محمدرضا رجبی, مهدی رجبی, علیرضا رجبیان, محترم رحمانی , مجتبی رحمتی, جواد رحیمپور, فتحالله رحیمزاده, على رحيمى, مجتبی رحیمی, رضا رحیمی , یونس رستمی , محمدصادق رسولی, مریم رسولیان, سعید رشتیان, بهمن رضاخانی, غلام رضافر, احد رضایی, امیر رضایی, محمّد رضایی, کمال رضوی, سعید رضویفقیه, نیلوفر رفعتیان, حسین رفیعی, رحمت روستاپور, محمدحسین روشن, رقیه زارعپورحیدری, نفیسه زارعکهن, مجيد زرگرنژاد, امير زرینکمر, رضا زعفرانی, احمد زیدآبادی , محمدعلی سادات, علیرضا ساریخانی, ابولقاسم سالارنیا, نرجس سالاری, مرتضی سالم, منصور سبحانی, رضا سپهری, محمد ستاریفر, لقمان ستوده, مجید سجادنیا, حامد سحابی, زهره سحابی.....
▪️متن و اسامی کامل:
https://cutt.ly/PeTwuDFI
#تسلیت
#ایران_فردا
#محمود_پیمان
#حبیبالله_پیمان
https://t.me/iranfardamag
▪️بهنام هستیبخش
@iranfardamag
▪️دوستان عزيز و گرانقدرمان آقای دكتر حبيبالله پيمان و خانم مينو مرتاضی در اندوه خاموشی برادر و همراه بزرگوارشان جناب اقاي محمود پيمان عضو نهضت خداپرستان سوسياليست و از مبارزان ديرپاي نهضت مقاومت ملّي، سوگوارند.
▪️با تاسف بسیار مصيبت وارده را به ايشان و خاندان سرافراز پيمان تسليت ميگوييم. براي آن عزيز سفر كرده آرامش روح و براي بازماندگان صبر و سلامتي از درگاه احديت آرزو ميكنيم.
▪️اسامی:
هاشم آقاجری, مسعود آقايى, رضا آقاخانی, خسرو آذربایجانی, پرویز آذربایجانی , ابوطالب آدینهوند, زهره آقاجری, زهرا آقاخانی, فاطمه آذریقمی, بیژن آرقند, محسن آرمین, باقر آقاپور, حسین آقامحمدیرهنانی, احمد آقایی, بهنام آقایی , امیراصلان آقایی, حمید آصفی, محمدرضا آهنی, غلامحیدر ابراهیمبایسلامی, زهرا ابراهيمى, حمیده ابراهیمی, حمید احراری, محسن احمدوند, زهرا احمدى.پور, وحید احمدی, زینب احمدی, رضا احمدی, شهروز احمدی, خداداد احمدی, امین احمدی, حسن احمدی, مریم اربابزاده, مائده اربابزاده, مهران ارژنگ, صفر اسلامى, محرم اسلامی, حمیدامین اسماعیلی, احمدرضا اشتری, موژان اشرفی, اشکان اشعریون, ابراهیم اصغری, امیر اصلان, امیر اصلانآقایی, مرتضی افشار , فرزانه افشاری , فهیمه افشاری, مهدی اقبال, عباس اقبال, جلال اقتداری, علیرضا اکبرزادگان, اعظم اکبرزاده, سیدعبدالمجید الهامی , مرتضی الویری, جواد امام, شهربانو امانى, حبیبالله امیری, کاکحسن امینی, رضا امینی, محمد انصاری, مریم انوری, عبدالحسین ایرانی , مرضیه ایزدی, مژگان اینانلو, هاشم باروتی , مسعود باریکانی, ابوالفضل بازرگان, عبدالعلی بازرگان, بهمن بازرگانی, هاله باستانی, مجتبی باقری, محمود باقری, رضا بخشی, اکبر بدیعزادگان, منصور بذرپور, اشرف بروجردى, ناهید بلالی, صادق بندیزاده, محمدحسین بنیاسدی, عماد بهاور, جلال بهرامی, امید بهروزی, حمید بهشتی, رحمان بهمنش, مهتاب بهنودی , محسن بوستانی, بهنام بیات, صفا بیطرف, مسعود پدرام, سعید پلاسعیدی, عباس پوراظهری, حسن پويا, محمود پویانفر, حسین پیروان, وفا تابش, مهسا تاجیک, رضا تحویلداری, سونیا ترکمن, عزتاله تقواييان, سیدمحمدباقر تلغریزاده, مصطفی تنها, مرادعلی توانا, محمد توسلی , ناهید توسلی , جلال توسلی, خالد توکلی, مجید تولایی, محمد تیموری, رضا تیموری, درخشنده تیموریان, حسین ثاقب, روزبه جامهشورانی, علیاصغر جعفری, جلال جلالیزاده , محمد جمادی, محمد جمادیثابتقدم, فرشته جمشیدی, امیرحسین جهانی, امین چالاکی , محمد چهره, باقر حاجآقاپور, نیره حاجعبدالوهاب, رضا حاجی, یونس حاجیزاده, علیمحمد حاظری, محمود حائری, حسین حدادنژاد, علی حدیثی, علی حسامی, محمدعلی حسننژاد, فائزه حسنى , فاطمه حسنى, سیدمسعود حسینی, خلیل حسینیعطار, داوود حشمتی, بهزاد حقپناه, جمشید حقگو, وحید حقیقی, نادعلی حقیقیزاده, علی حکمت, ابوالفضل حکیمی, عبدالکریم حکیمی, مجید حکیمی, محمدرضا حمسی, زهرا حیدرزاده, ولیالله خانبابایی, هادی خانیکی, تیمور خدابخشی, حسین خدایاری, علیاصغر خدایاری, امیر خرم, مصطفی خسروشاهی, حسین خسرونژاد, همایون خسروی, محمد خطیبی, حسن خلفینژاد, محمدحسین خلیلیاردکانی, محمود خواجهنژاد, محمّدحسین خوربک, ابراهیم خوشسیرت, اسماعیل خوشمحمدی, محمد خونچمن, محمد دادیزاده , حاصل داسه, اکبر دانشسرارودی, ناصر دانشفر, مصطفی دانشگر, کاظم دانشگر, محمدحسن داودی, رضا دبیر, محمود دردکشان, محمد دردکشان, ملیحه دردکشان, فاطمه دردکشان, جواد دردکشان, منیژه دردکشان, سعید درودی , وحید دستگاهدار, ابوالفضل دلاوری, امیرخسرو دلیرثانی, میلاد دهقانی, محسن دینی, جمشيد ديوانى, مژگان رافت, فاطمه راكعى, محمدصادق ربانیاملشی, زهرا ربانیاملشی , غلامرضا رجایی, علیرضا رجایی, محمدرضا رجایی, محمدرضا رجاییان, محمدرضا رجبی, مهدی رجبی, علیرضا رجبیان, محترم رحمانی , مجتبی رحمتی, جواد رحیمپور, فتحالله رحیمزاده, على رحيمى, مجتبی رحیمی, رضا رحیمی , یونس رستمی , محمدصادق رسولی, مریم رسولیان, سعید رشتیان, بهمن رضاخانی, غلام رضافر, احد رضایی, امیر رضایی, محمّد رضایی, کمال رضوی, سعید رضویفقیه, نیلوفر رفعتیان, حسین رفیعی, رحمت روستاپور, محمدحسین روشن, رقیه زارعپورحیدری, نفیسه زارعکهن, مجيد زرگرنژاد, امير زرینکمر, رضا زعفرانی, احمد زیدآبادی , محمدعلی سادات, علیرضا ساریخانی, ابولقاسم سالارنیا, نرجس سالاری, مرتضی سالم, منصور سبحانی, رضا سپهری, محمد ستاریفر, لقمان ستوده, مجید سجادنیا, حامد سحابی, زهره سحابی.....
▪️متن و اسامی کامل:
https://cutt.ly/PeTwuDFI
#تسلیت
#ایران_فردا
#محمود_پیمان
#حبیبالله_پیمان
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
بیانیهی تسلیت بیش از ۵۵۰ فعال سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی به مناسبت درگذشت برادر دکتر حبیبالله پیمان
▪️بهنام هستیبخش @iranfardamag ▪️دوستان عزيز و گرانقدرمان آقای دكتر حبيبالله پيمان و خانم مينو مرتاضی در اندوه خاموشی برادر و همراه بزرگوارشان جناب اقاي محمود پيمان عضو نهضت خداپرستان سوسياليست و از مبارزان ديرپاي نهضت مقاومت ملّي، سوگوارند. ▪️با…
Forwarded from ایران فردا
▪️بیانیهی تسلیت بیش از ۵۵۰ فعال سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی به مناسبت درگذشت برادر دکتر حبیبالله پیمان
▪️بهنام هستیبخش
@iranfardamag
▪️دوستان عزيز و گرانقدرمان آقای دكتر حبيبالله پيمان و خانم مينو مرتاضی در اندوه خاموشی برادر و همراه بزرگوارشان جناب اقاي محمود پيمان عضو نهضت خداپرستان سوسياليست و از مبارزان ديرپاي نهضت مقاومت ملّي، سوگوارند.
▪️با تاسف بسیار مصيبت وارده را به ايشان و خاندان سرافراز پيمان تسليت ميگوييم. براي آن عزيز سفر كرده آرامش روح و براي بازماندگان صبر و سلامتي از درگاه احديت آرزو ميكنيم.
▪️اسامی:
هاشم آقاجری, مسعود آقايى, رضا آقاخانی, خسرو آذربایجانی, پرویز آذربایجانی , ابوطالب آدینهوند, زهره آقاجری, زهرا آقاخانی, فاطمه آذریقمی, بیژن آرقند, محسن آرمین, باقر آقاپور, حسین آقامحمدیرهنانی, احمد آقایی, بهنام آقایی , امیراصلان آقایی, حمید آصفی, محمدرضا آهنی, غلامحیدر ابراهیمبایسلامی, زهرا ابراهيمى, حمیده ابراهیمی, حمید احراری, محسن احمدوند, زهرا احمدى.پور, وحید احمدی, زینب احمدی, رضا احمدی, شهروز احمدی, خداداد احمدی, امین احمدی, حسن احمدی, مریم اربابزاده, مائده اربابزاده, مهران ارژنگ, صفر اسلامى, محرم اسلامی, حمیدامین اسماعیلی, احمدرضا اشتری, موژان اشرفی, اشکان اشعریون, ابراهیم اصغری, امیر اصلان, امیر اصلانآقایی, مرتضی افشار , فرزانه افشاری , فهیمه افشاری, مهدی اقبال, عباس اقبال, جلال اقتداری, علیرضا اکبرزادگان, اعظم اکبرزاده, سیدعبدالمجید الهامی , مرتضی الویری, جواد امام, شهربانو امانى, حبیبالله امیری, کاکحسن امینی, رضا امینی, محمد انصاری, مریم انوری, عبدالحسین ایرانی , مرضیه ایزدی, مژگان اینانلو, هاشم باروتی , مسعود باریکانی, ابوالفضل بازرگان, عبدالعلی بازرگان, بهمن بازرگانی, هاله باستانی, مجتبی باقری, محمود باقری, رضا بخشی, اکبر بدیعزادگان, منصور بذرپور, اشرف بروجردى, ناهید بلالی, صادق بندیزاده, محمدحسین بنیاسدی, عماد بهاور, جلال بهرامی, امید بهروزی, حمید بهشتی, رحمان بهمنش, مهتاب بهنودی , محسن بوستانی, بهنام بیات, صفا بیطرف, مسعود پدرام, سعید پلاسعیدی, عباس پوراظهری, حسن پويا, محمود پویانفر, حسین پیروان, وفا تابش, مهسا تاجیک, رضا تحویلداری, سونیا ترکمن, عزتاله تقواييان, سیدمحمدباقر تلغریزاده, مصطفی تنها, مرادعلی توانا, محمد توسلی , ناهید توسلی , جلال توسلی, خالد توکلی, مجید تولایی, محمد تیموری, رضا تیموری, درخشنده تیموریان, حسین ثاقب, روزبه جامهشورانی, علیاصغر جعفری, جلال جلالیزاده , محمد جمادی, محمد جمادیثابتقدم, فرشته جمشیدی, امیرحسین جهانی, امین چالاکی , محمد چهره, باقر حاجآقاپور, نیره حاجعبدالوهاب, رضا حاجی, یونس حاجیزاده, علیمحمد حاظری, محمود حائری, حسین حدادنژاد, علی حدیثی, علی حسامی, محمدعلی حسننژاد, فائزه حسنى , فاطمه حسنى, سیدمسعود حسینی, خلیل حسینیعطار, داوود حشمتی, بهزاد حقپناه, جمشید حقگو, وحید حقیقی, نادعلی حقیقیزاده, علی حکمت, ابوالفضل حکیمی, عبدالکریم حکیمی, مجید حکیمی, محمدرضا حمسی, زهرا حیدرزاده, ولیالله خانبابایی, هادی خانیکی, تیمور خدابخشی, حسین خدایاری, علیاصغر خدایاری, امیر خرم, مصطفی خسروشاهی, حسین خسرونژاد, همایون خسروی, محمد خطیبی, حسن خلفینژاد, محمدحسین خلیلیاردکانی, محمود خواجهنژاد, محمّدحسین خوربک, ابراهیم خوشسیرت, اسماعیل خوشمحمدی, محمد خونچمن, محمد دادیزاده , حاصل داسه, اکبر دانشسرارودی, ناصر دانشفر, مصطفی دانشگر, کاظم دانشگر, محمدحسن داودی, رضا دبیر, محمود دردکشان, محمد دردکشان, ملیحه دردکشان, فاطمه دردکشان, جواد دردکشان, منیژه دردکشان, سعید درودی , وحید دستگاهدار, ابوالفضل دلاوری, امیرخسرو دلیرثانی, میلاد دهقانی, محسن دینی, جمشيد ديوانى, مژگان رافت, فاطمه راكعى, محمدصادق ربانیاملشی, زهرا ربانیاملشی , غلامرضا رجایی, علیرضا رجایی, محمدرضا رجایی, محمدرضا رجاییان, محمدرضا رجبی, مهدی رجبی, علیرضا رجبیان, محترم رحمانی , مجتبی رحمتی, جواد رحیمپور, فتحالله رحیمزاده, على رحيمى, مجتبی رحیمی, رضا رحیمی , یونس رستمی , محمدصادق رسولی, مریم رسولیان, سعید رشتیان, بهمن رضاخانی, غلام رضافر, احد رضایی, امیر رضایی, محمّد رضایی, کمال رضوی, سعید رضویفقیه, نیلوفر رفعتیان, حسین رفیعی, رحمت روستاپور, محمدحسین روشن, رقیه زارعپورحیدری, نفیسه زارعکهن, مجيد زرگرنژاد, امير زرینکمر, رضا زعفرانی, احمد زیدآبادی , محمدعلی سادات, علیرضا ساریخانی, ابولقاسم سالارنیا, نرجس سالاری, مرتضی سالم, منصور سبحانی, رضا سپهری, محمد ستاریفر, لقمان ستوده, مجید سجادنیا, حامد سحابی, زهره سحابی.....
▪️متن و اسامی کامل:
https://cutt.ly/PeTwuDFI
#تسلیت
#ایران_فردا
#محمود_پیمان
#حبیبالله_پیمان
https://t.me/iranfardamag
▪️بهنام هستیبخش
@iranfardamag
▪️دوستان عزيز و گرانقدرمان آقای دكتر حبيبالله پيمان و خانم مينو مرتاضی در اندوه خاموشی برادر و همراه بزرگوارشان جناب اقاي محمود پيمان عضو نهضت خداپرستان سوسياليست و از مبارزان ديرپاي نهضت مقاومت ملّي، سوگوارند.
▪️با تاسف بسیار مصيبت وارده را به ايشان و خاندان سرافراز پيمان تسليت ميگوييم. براي آن عزيز سفر كرده آرامش روح و براي بازماندگان صبر و سلامتي از درگاه احديت آرزو ميكنيم.
▪️اسامی:
هاشم آقاجری, مسعود آقايى, رضا آقاخانی, خسرو آذربایجانی, پرویز آذربایجانی , ابوطالب آدینهوند, زهره آقاجری, زهرا آقاخانی, فاطمه آذریقمی, بیژن آرقند, محسن آرمین, باقر آقاپور, حسین آقامحمدیرهنانی, احمد آقایی, بهنام آقایی , امیراصلان آقایی, حمید آصفی, محمدرضا آهنی, غلامحیدر ابراهیمبایسلامی, زهرا ابراهيمى, حمیده ابراهیمی, حمید احراری, محسن احمدوند, زهرا احمدى.پور, وحید احمدی, زینب احمدی, رضا احمدی, شهروز احمدی, خداداد احمدی, امین احمدی, حسن احمدی, مریم اربابزاده, مائده اربابزاده, مهران ارژنگ, صفر اسلامى, محرم اسلامی, حمیدامین اسماعیلی, احمدرضا اشتری, موژان اشرفی, اشکان اشعریون, ابراهیم اصغری, امیر اصلان, امیر اصلانآقایی, مرتضی افشار , فرزانه افشاری , فهیمه افشاری, مهدی اقبال, عباس اقبال, جلال اقتداری, علیرضا اکبرزادگان, اعظم اکبرزاده, سیدعبدالمجید الهامی , مرتضی الویری, جواد امام, شهربانو امانى, حبیبالله امیری, کاکحسن امینی, رضا امینی, محمد انصاری, مریم انوری, عبدالحسین ایرانی , مرضیه ایزدی, مژگان اینانلو, هاشم باروتی , مسعود باریکانی, ابوالفضل بازرگان, عبدالعلی بازرگان, بهمن بازرگانی, هاله باستانی, مجتبی باقری, محمود باقری, رضا بخشی, اکبر بدیعزادگان, منصور بذرپور, اشرف بروجردى, ناهید بلالی, صادق بندیزاده, محمدحسین بنیاسدی, عماد بهاور, جلال بهرامی, امید بهروزی, حمید بهشتی, رحمان بهمنش, مهتاب بهنودی , محسن بوستانی, بهنام بیات, صفا بیطرف, مسعود پدرام, سعید پلاسعیدی, عباس پوراظهری, حسن پويا, محمود پویانفر, حسین پیروان, وفا تابش, مهسا تاجیک, رضا تحویلداری, سونیا ترکمن, عزتاله تقواييان, سیدمحمدباقر تلغریزاده, مصطفی تنها, مرادعلی توانا, محمد توسلی , ناهید توسلی , جلال توسلی, خالد توکلی, مجید تولایی, محمد تیموری, رضا تیموری, درخشنده تیموریان, حسین ثاقب, روزبه جامهشورانی, علیاصغر جعفری, جلال جلالیزاده , محمد جمادی, محمد جمادیثابتقدم, فرشته جمشیدی, امیرحسین جهانی, امین چالاکی , محمد چهره, باقر حاجآقاپور, نیره حاجعبدالوهاب, رضا حاجی, یونس حاجیزاده, علیمحمد حاظری, محمود حائری, حسین حدادنژاد, علی حدیثی, علی حسامی, محمدعلی حسننژاد, فائزه حسنى , فاطمه حسنى, سیدمسعود حسینی, خلیل حسینیعطار, داوود حشمتی, بهزاد حقپناه, جمشید حقگو, وحید حقیقی, نادعلی حقیقیزاده, علی حکمت, ابوالفضل حکیمی, عبدالکریم حکیمی, مجید حکیمی, محمدرضا حمسی, زهرا حیدرزاده, ولیالله خانبابایی, هادی خانیکی, تیمور خدابخشی, حسین خدایاری, علیاصغر خدایاری, امیر خرم, مصطفی خسروشاهی, حسین خسرونژاد, همایون خسروی, محمد خطیبی, حسن خلفینژاد, محمدحسین خلیلیاردکانی, محمود خواجهنژاد, محمّدحسین خوربک, ابراهیم خوشسیرت, اسماعیل خوشمحمدی, محمد خونچمن, محمد دادیزاده , حاصل داسه, اکبر دانشسرارودی, ناصر دانشفر, مصطفی دانشگر, کاظم دانشگر, محمدحسن داودی, رضا دبیر, محمود دردکشان, محمد دردکشان, ملیحه دردکشان, فاطمه دردکشان, جواد دردکشان, منیژه دردکشان, سعید درودی , وحید دستگاهدار, ابوالفضل دلاوری, امیرخسرو دلیرثانی, میلاد دهقانی, محسن دینی, جمشيد ديوانى, مژگان رافت, فاطمه راكعى, محمدصادق ربانیاملشی, زهرا ربانیاملشی , غلامرضا رجایی, علیرضا رجایی, محمدرضا رجایی, محمدرضا رجاییان, محمدرضا رجبی, مهدی رجبی, علیرضا رجبیان, محترم رحمانی , مجتبی رحمتی, جواد رحیمپور, فتحالله رحیمزاده, على رحيمى, مجتبی رحیمی, رضا رحیمی , یونس رستمی , محمدصادق رسولی, مریم رسولیان, سعید رشتیان, بهمن رضاخانی, غلام رضافر, احد رضایی, امیر رضایی, محمّد رضایی, کمال رضوی, سعید رضویفقیه, نیلوفر رفعتیان, حسین رفیعی, رحمت روستاپور, محمدحسین روشن, رقیه زارعپورحیدری, نفیسه زارعکهن, مجيد زرگرنژاد, امير زرینکمر, رضا زعفرانی, احمد زیدآبادی , محمدعلی سادات, علیرضا ساریخانی, ابولقاسم سالارنیا, نرجس سالاری, مرتضی سالم, منصور سبحانی, رضا سپهری, محمد ستاریفر, لقمان ستوده, مجید سجادنیا, حامد سحابی, زهره سحابی.....
▪️متن و اسامی کامل:
https://cutt.ly/PeTwuDFI
#تسلیت
#ایران_فردا
#محمود_پیمان
#حبیبالله_پیمان
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
بیانیهی تسلیت بیش از ۵۵۰ فعال سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی به مناسبت درگذشت برادر دکتر حبیبالله پیمان
▪️بهنام هستیبخش @iranfardamag ▪️دوستان عزيز و گرانقدرمان آقای دكتر حبيبالله پيمان و خانم مينو مرتاضی در اندوه خاموشی برادر و همراه بزرگوارشان جناب اقاي محمود پيمان عضو نهضت خداپرستان سوسياليست و از مبارزان ديرپاي نهضت مقاومت ملّي، سوگوارند. ▪️با…
Forwarded from ایران فردا
🔴سه دستاورد خودویژهی جنبش زن، زندگی، آزادی
▪️بازنشر از ایران فردابه مناسبت دومین سالگرد
💠حسین مصباحیان
@iranfardamag
🔸 جنبش زن، زندگی، آزادی را باید جنبشی در استمرار مبارزات آزادیخواهانه ملت ایران از مشروطه بهاین سو قلمداد کرد و آن را جنبشی اخلاقی و تاریخی برای به رسمیت شناسی راستین و نفی تحقیرها و طردها دانست. اصطلاح جنبش برای توصیف رخداد مذکور از این جهت به کار گرفته شده است تا فصل تمایز آن هم با شورش، طغيان یا اغتشاش (Revolt or Rebellion) و هم با انقلاب روشن گردد.در حالی که شورش حرکتی واكنشي و مقطعی، غالباً بدون آرمان و اغلب توأم با خشونت است که میتواند در مدت كوتاهي سركوب شود و فرو نشينند و در حالی که انقلاب تلاشی جمعی و موفق برای برافکندن نظامی سیاسی و درافکندن نظم سیاسی جدید است، جنبش حركتي است دراز مدت که معمولاً با کوششهای فكري /فرهنگي شروع میشود و در پی گسترش و تعمیق اندیشههای جديد و نگاهی متفاوت به عالم و آدم است.
🔹 جنبش میتواند سویه سیاسی پیدا کند و به انقلاب منجر شود یا نشود. یا حتی جنبشی میتواند به انقلاب منجر شود بیآنکه بتواند آرمانهای خود را تحقق بخشد. انقلاب مشروطه بهطور مثال نتوانست آرمانهای جنبش مشروطه را تحقق بخشد و یک کلمهای که کسانی مانند "مستشارالدوله تبریزی" به دنبال آن بودند نتوانست در خاک واقعیت غرس شود. همچنان که در ادامه، انقلاب ۵۷ نتوانست آرمانهای جنبش آزادی خواهی و جمهوری خواهی را تحقق بخشد. این هر دو انقلاب گرچه بهصورت سیاسی پیروز شدند، ولی جنبشی که پشت سر هر دوی آنها بود شکست خورد و همین امر است که میتواند این شعار را توضیح دهد که انقلاب مرد، زنده باد انقلاب. آنچه اما جنبش زن، زندگی، آزادی را از سایر جنبشهای مدرن ایران متمایز میسازد این است که ایستگاههای جدیدی ایجاد کرده است. ایستگاههایی که محل آزمون آزادیخواهی است! این ایستگاهها که بیانگر دستاوردهای ناپیدا یا کمتر دیده شده جنبش هستند را میتوان از طریق سه مفهوم «به رسمیت شناسی»، «بدنمندی» و «قدرتهای خرد» توضیح داد.
🔸 یکی از مفاهیمی که به عصر ما و جنبش کنونی ما پیوند یافته است، مفهوم «به رسمیت شناخته شدن» است. نقیض این مفهوم را میتوان در مفهوم غرشماری یا شمرده نشدن جستجو کرد. طرح فلسفی بحث به رسمیت شناخته شدن (recognition) در تاریخ فلسفه از فیشته شروع میشود، در نوشتههای الهیاتی ینا، پدیدارشناسی روح و فلسفه حق هگل پی گرفته میشود و در فلسفه قرن بیست تبدیل به یکی از کانونیترین مفاهیمی میشود که طیف وسیعی از فیلسوفان تأثیرگذار این قرن- کسانی مانند چارلز تیلور، پل ریکور، یورگن هابرماس و بهویژه اکسل هونت را درگیر خود میسازد.
🔹 پرداختن به کلیات این نظریه هم از حوصله و هم حتی دستور کار این نشست خارج است. فقط به اشاره بگویم که هگل جوان در دستنوشتههای ینا، به این باور رسیده بود که نزاع در میان سوژهها برای به رسمیت شناخته شدن متقابل هویتشان، فشار اجتماعی- درونی را برای تأسیس نهادهایی که پشتوانهی آزادی هستند را به وجود میآورد. به اعتقاد هگل هستی انسانی، به خاطر آزادیاش باید دارای حقوقی باشد. کسب این حقوق فقط در صورتی ممکن است که افراد به رسمیت شناخته شوند. از اینرو، به رسمیت شناسی، بنیاد حق است. برای هگل، مناقشه بر سر عزت و افتخار بایستی خود را به نحوی از به رسمیت شناخته شدن که والاتر و اخلاقیتر است برساند. همانگونه که گادامر در کتاب حقیقت و روش خود بیان میکند، فرآیند دیالکتیکی پدیدارشناسی روح توسط هیچ مسئلهای به اهمیت به رسمیت شناخته شدن تعین نیافته است. خودآگاهی برای هگل تنها از طریق به رسمیت شناخته شدن توسط دیگری به وقوع میپیوندد. هگل در پدیدارشناسی روح، –بهویژه در قسمت A فصل چهارم- "استقلال و عدم استقلال خودآگاهی؛ ربوبیت و بندگی " بیآنکه نامی از به رسمیت شناخته شدن ببرد، بررسی پیچیده و فشردهای از این مفهوم به دست میدهد.
🔸 هدفِ جدال برای به رسمیت شناخته شدن نه حفظ اتموار خود بلکه استقرار مناسباتی میان سوژههای اجتماعی بر مبنای قبول و به رسمیت شناختن یکدیگر است. هدف، خودبسندگی یا خودمختار سوژههای انسانی است. فقط این نوع خودبسندگی است که میتواند فرد را از چهارچوب جهان خودخواهی خارج سازد و امکان ایجاد ارتباط او با دیگران را فراهم آورد. مناسبات ارتباطی، از اینرو، بیشتر از طریق تعارض امکان پذیر است. برای اینکه به رسمیت شناخته شوید باید مبارزه کنید.....
متن کامل:
https://cutt.ly/zwOqGDpt
#ایران_فردا
#حسین_مصباحیان
#دستاوردهای_جنبش_زن_زندگی_آزادی
http://t.me/iranfardamag
▪️بازنشر از ایران فردابه مناسبت دومین سالگرد
💠حسین مصباحیان
@iranfardamag
🔸 جنبش زن، زندگی، آزادی را باید جنبشی در استمرار مبارزات آزادیخواهانه ملت ایران از مشروطه بهاین سو قلمداد کرد و آن را جنبشی اخلاقی و تاریخی برای به رسمیت شناسی راستین و نفی تحقیرها و طردها دانست. اصطلاح جنبش برای توصیف رخداد مذکور از این جهت به کار گرفته شده است تا فصل تمایز آن هم با شورش، طغيان یا اغتشاش (Revolt or Rebellion) و هم با انقلاب روشن گردد.در حالی که شورش حرکتی واكنشي و مقطعی، غالباً بدون آرمان و اغلب توأم با خشونت است که میتواند در مدت كوتاهي سركوب شود و فرو نشينند و در حالی که انقلاب تلاشی جمعی و موفق برای برافکندن نظامی سیاسی و درافکندن نظم سیاسی جدید است، جنبش حركتي است دراز مدت که معمولاً با کوششهای فكري /فرهنگي شروع میشود و در پی گسترش و تعمیق اندیشههای جديد و نگاهی متفاوت به عالم و آدم است.
🔹 جنبش میتواند سویه سیاسی پیدا کند و به انقلاب منجر شود یا نشود. یا حتی جنبشی میتواند به انقلاب منجر شود بیآنکه بتواند آرمانهای خود را تحقق بخشد. انقلاب مشروطه بهطور مثال نتوانست آرمانهای جنبش مشروطه را تحقق بخشد و یک کلمهای که کسانی مانند "مستشارالدوله تبریزی" به دنبال آن بودند نتوانست در خاک واقعیت غرس شود. همچنان که در ادامه، انقلاب ۵۷ نتوانست آرمانهای جنبش آزادی خواهی و جمهوری خواهی را تحقق بخشد. این هر دو انقلاب گرچه بهصورت سیاسی پیروز شدند، ولی جنبشی که پشت سر هر دوی آنها بود شکست خورد و همین امر است که میتواند این شعار را توضیح دهد که انقلاب مرد، زنده باد انقلاب. آنچه اما جنبش زن، زندگی، آزادی را از سایر جنبشهای مدرن ایران متمایز میسازد این است که ایستگاههای جدیدی ایجاد کرده است. ایستگاههایی که محل آزمون آزادیخواهی است! این ایستگاهها که بیانگر دستاوردهای ناپیدا یا کمتر دیده شده جنبش هستند را میتوان از طریق سه مفهوم «به رسمیت شناسی»، «بدنمندی» و «قدرتهای خرد» توضیح داد.
🔸 یکی از مفاهیمی که به عصر ما و جنبش کنونی ما پیوند یافته است، مفهوم «به رسمیت شناخته شدن» است. نقیض این مفهوم را میتوان در مفهوم غرشماری یا شمرده نشدن جستجو کرد. طرح فلسفی بحث به رسمیت شناخته شدن (recognition) در تاریخ فلسفه از فیشته شروع میشود، در نوشتههای الهیاتی ینا، پدیدارشناسی روح و فلسفه حق هگل پی گرفته میشود و در فلسفه قرن بیست تبدیل به یکی از کانونیترین مفاهیمی میشود که طیف وسیعی از فیلسوفان تأثیرگذار این قرن- کسانی مانند چارلز تیلور، پل ریکور، یورگن هابرماس و بهویژه اکسل هونت را درگیر خود میسازد.
🔹 پرداختن به کلیات این نظریه هم از حوصله و هم حتی دستور کار این نشست خارج است. فقط به اشاره بگویم که هگل جوان در دستنوشتههای ینا، به این باور رسیده بود که نزاع در میان سوژهها برای به رسمیت شناخته شدن متقابل هویتشان، فشار اجتماعی- درونی را برای تأسیس نهادهایی که پشتوانهی آزادی هستند را به وجود میآورد. به اعتقاد هگل هستی انسانی، به خاطر آزادیاش باید دارای حقوقی باشد. کسب این حقوق فقط در صورتی ممکن است که افراد به رسمیت شناخته شوند. از اینرو، به رسمیت شناسی، بنیاد حق است. برای هگل، مناقشه بر سر عزت و افتخار بایستی خود را به نحوی از به رسمیت شناخته شدن که والاتر و اخلاقیتر است برساند. همانگونه که گادامر در کتاب حقیقت و روش خود بیان میکند، فرآیند دیالکتیکی پدیدارشناسی روح توسط هیچ مسئلهای به اهمیت به رسمیت شناخته شدن تعین نیافته است. خودآگاهی برای هگل تنها از طریق به رسمیت شناخته شدن توسط دیگری به وقوع میپیوندد. هگل در پدیدارشناسی روح، –بهویژه در قسمت A فصل چهارم- "استقلال و عدم استقلال خودآگاهی؛ ربوبیت و بندگی " بیآنکه نامی از به رسمیت شناخته شدن ببرد، بررسی پیچیده و فشردهای از این مفهوم به دست میدهد.
🔸 هدفِ جدال برای به رسمیت شناخته شدن نه حفظ اتموار خود بلکه استقرار مناسباتی میان سوژههای اجتماعی بر مبنای قبول و به رسمیت شناختن یکدیگر است. هدف، خودبسندگی یا خودمختار سوژههای انسانی است. فقط این نوع خودبسندگی است که میتواند فرد را از چهارچوب جهان خودخواهی خارج سازد و امکان ایجاد ارتباط او با دیگران را فراهم آورد. مناسبات ارتباطی، از اینرو، بیشتر از طریق تعارض امکان پذیر است. برای اینکه به رسمیت شناخته شوید باید مبارزه کنید.....
متن کامل:
https://cutt.ly/zwOqGDpt
#ایران_فردا
#حسین_مصباحیان
#دستاوردهای_جنبش_زن_زندگی_آزادی
http://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴سه دستاورد خودویژهی جنبش زن، زندگی، آزادی
💠حسین مصباحیان @iranfardamag جنبش زن، زندگی، آزادی را باید جنبشی در استمرار مبارزات آزادیخواهانه ملت ایران از مشروطه بهاین سو قلمداد کرد و آن را جنبشی اخلاقی و تاریخی برای به رسمیت شناسی راستین و نفی تحقیرها و طردها دانست. اصطلاح جنبش برای توصیف رخداد…
Forwarded from ایران فردا
🔴 پاسخ به اتهام ، تحریف و قلب واقعیت!
🔷امیر طیرانی
@iranfardamag
✅بخش اول
"لمن کان له قلب"
🔸مجله تجارت فردا در شماره ۵۵۹ به بهانه هفته بانکداری اسلامی گفتگویی با دکتر موسی غنینژاد و محمد قوچانی انجام داده است.
▪️در این گفتگو افراد طرف گفتگو یکبار دیگر همچون نوشتهها و گفتههای چند سال اخیر خود به سراغ دکتر مصدق و دکتر شریعتی رفته و تمام بدبختیهای ایران را محصول تفکر و اقدامات مصدق و شریعتی دانستهاند.
🔸این نوشته پاسخ به مطالب مطرح شده از سوی غنی نژاد و قوچانی نیست بلکه مخاطب اصلی آن افرادی هستند که می خواهند حرف دیگران را هم بشنوند و بخوانند و بعد به قضاوت بنشینند. اما پیش از مرور نظرات مصاحبهشوندگان، خوب است درباره سؤال اول مصاحبهگر یک نکته را یادآور شویم.
▪️در ابتدای گفتگو مصاحبهکننده درباره قانون بانکداری بدون ربا میگوید: "قانونی که برآمده از همان تفکری است در پی برساختن مجدد همه شئون جامعه بر اساس فهم و درک خویش از اسلام بود ." سؤال این است که چه کسی را میشناسد که بر پایه برداشت دیگران از هر مکتب یا نظریه اظهارنظر یا عمل کند. آیا به نظر ایشان انسانها درباره هر موضوعی بر اساس فهم و درک دیگران به مسائل ورود کنند و نه بر پایه برداشتهای خود که از شریعتی چنین انتظاری داشته و دارند؟ بهویژه آن که بسیاری از کسانی که امروز بهنقد گذشته میپردازند در آن روزگار به دنیا نیامده بودند و یا آن که به دلیل تعلق به اندیشههای مارکسیستی و یا تعلق بهنظام وتفکرشاهنشاهی، به برداشتهای امروزین خود نرسیده بودند؛ بنابراین متأسفانه امکان استفاده از برداشتهای آنها وجود نداشت تا بهعنوانمثال در جریان ملیشدن نفت و یا در دهه ۱۳۴۰ از نظرات آنها برای طرح مباحث سود جسته شود.
🔸بعد ازاین توضیح اکنون به نظرات مصاحبهشوندگان میپردازیم:
▪️حاضران در این گفتگو که ید طولایی در نقد و انتقاد به دکتر مصدق و دکتر شریعتی دارند این بار به علت فقدان موضوع و رخداد مربوط به آن دو یعنی مصدق و شریعتی بهانهای جز هفته بانکداری اسلامی و تصویب قانون بانکداری بدون ربا نیافتند تا یکبار دیگر تمام گرفتاریها و بدبختیها و مشکلات ایران امروز و احتمالاً آینده را به گردن مصدق، کودتای ۲۸ مرداد – اگر بهرغم همه شواهد و مدارک موجود و به استناد اقرار آمریکاییها و انگلیسیها و معذرتخواهی برخی مقامات آنها به وقوع کودتا معتقد باشند و مانند شاه مقبور و سلطنتطلبانی و پرویز ثابتی آن را قیام ملی نخوانند- و دکتر شریعتی قرار دادهاند. البته از این آقایان محترم جز این هم انتظار نمیرود.
🔸ازآنجا که بحث مطول و خستهکننده خواهد شد این بحث را در دو بخش ارائه خواهیم کرد: نخست نظرات این آقایان در باره شریعتی و دوم مسائلی که درباره دکتر مصدق و وقایعی نظیر ۲۸ مرداد بیان داشتهاند.
✅الف: دکتر علی شریعتی
▪️آقای غنینژاد با استناد به این که در هیچ کجا از آثار شریعتی اشارهای به تجارت رسول خدا (ص) نشده است چنین نتیجه گرفته است که دکتر شریعتی بزرگترین سانسورچی تاریخ معاصر ایران است.
🔸در پاسخ به ایشان عرض میشود که برفرض که در هیچ کجای آثار شریعتی به این مسئله اشاره نشده است. آیا با استناد به یک اشتباه یا حتی عمد یک نفر درباره یک موضوع تاریخی میتوان او را بزرگترین سانسورچی تاریخ نامید. آیا فکر نمیکنید که با این انتساب خود حق " محرمعلی خان" را که بیش از چهار دهه در اداره شهربانی به امر سانسور مطبوعات مشغول بودند ونیز جانشینان برحق ایشان در ادارات مختلف ممیزی کتاب و مطبوعات را ضایع کردهاید؟ و نیز حقوق افرادی را که با استفاده از امکانات رسانه ای در دسترس خود به کرات حقایق تاریخی را قلب کرده و به عنوان مثال واقعه ای که عاملان و مجریان آن خود به انجام آن اقرار و اعتراف کرده اند وبه آن وسیله در امور داخلی کشوری دخالت کرده اند را تحریف می کنند از حق دریافت این عنوان یعنی سانسورچی بزرگ تاریخ معاصر ایران محروم کرده اید؟
▪️جدای از توضیح فوق باید گفت این داوری آقای غنینژاد از اساس اشتباه است. چرا که اگر ایشان قبل از این اظهارنظر، به مطالعه و جستجو در آثار شریعتی می پرداختند این بیان خلاف واقع را عنوان نمیکردند. بهعنوانمثال ایشان میتوانند به مجموعه آثار شریعتی جلد ۳۰ ص ۱۴۰ مراجعه کنند که شریعتی درباره تجارت حضرت محمد (ص) قبل از بعثت اشاره کردهاند....
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/ieOju2rN
#ایران_فردا
#امیر_طیرانی
#علی_شریعتی
#موسی_غنینژاد
#محمد_قوچانی
https://t.me/iranfardamag
🔷امیر طیرانی
@iranfardamag
✅بخش اول
"لمن کان له قلب"
🔸مجله تجارت فردا در شماره ۵۵۹ به بهانه هفته بانکداری اسلامی گفتگویی با دکتر موسی غنینژاد و محمد قوچانی انجام داده است.
▪️در این گفتگو افراد طرف گفتگو یکبار دیگر همچون نوشتهها و گفتههای چند سال اخیر خود به سراغ دکتر مصدق و دکتر شریعتی رفته و تمام بدبختیهای ایران را محصول تفکر و اقدامات مصدق و شریعتی دانستهاند.
🔸این نوشته پاسخ به مطالب مطرح شده از سوی غنی نژاد و قوچانی نیست بلکه مخاطب اصلی آن افرادی هستند که می خواهند حرف دیگران را هم بشنوند و بخوانند و بعد به قضاوت بنشینند. اما پیش از مرور نظرات مصاحبهشوندگان، خوب است درباره سؤال اول مصاحبهگر یک نکته را یادآور شویم.
▪️در ابتدای گفتگو مصاحبهکننده درباره قانون بانکداری بدون ربا میگوید: "قانونی که برآمده از همان تفکری است در پی برساختن مجدد همه شئون جامعه بر اساس فهم و درک خویش از اسلام بود ." سؤال این است که چه کسی را میشناسد که بر پایه برداشت دیگران از هر مکتب یا نظریه اظهارنظر یا عمل کند. آیا به نظر ایشان انسانها درباره هر موضوعی بر اساس فهم و درک دیگران به مسائل ورود کنند و نه بر پایه برداشتهای خود که از شریعتی چنین انتظاری داشته و دارند؟ بهویژه آن که بسیاری از کسانی که امروز بهنقد گذشته میپردازند در آن روزگار به دنیا نیامده بودند و یا آن که به دلیل تعلق به اندیشههای مارکسیستی و یا تعلق بهنظام وتفکرشاهنشاهی، به برداشتهای امروزین خود نرسیده بودند؛ بنابراین متأسفانه امکان استفاده از برداشتهای آنها وجود نداشت تا بهعنوانمثال در جریان ملیشدن نفت و یا در دهه ۱۳۴۰ از نظرات آنها برای طرح مباحث سود جسته شود.
🔸بعد ازاین توضیح اکنون به نظرات مصاحبهشوندگان میپردازیم:
▪️حاضران در این گفتگو که ید طولایی در نقد و انتقاد به دکتر مصدق و دکتر شریعتی دارند این بار به علت فقدان موضوع و رخداد مربوط به آن دو یعنی مصدق و شریعتی بهانهای جز هفته بانکداری اسلامی و تصویب قانون بانکداری بدون ربا نیافتند تا یکبار دیگر تمام گرفتاریها و بدبختیها و مشکلات ایران امروز و احتمالاً آینده را به گردن مصدق، کودتای ۲۸ مرداد – اگر بهرغم همه شواهد و مدارک موجود و به استناد اقرار آمریکاییها و انگلیسیها و معذرتخواهی برخی مقامات آنها به وقوع کودتا معتقد باشند و مانند شاه مقبور و سلطنتطلبانی و پرویز ثابتی آن را قیام ملی نخوانند- و دکتر شریعتی قرار دادهاند. البته از این آقایان محترم جز این هم انتظار نمیرود.
🔸ازآنجا که بحث مطول و خستهکننده خواهد شد این بحث را در دو بخش ارائه خواهیم کرد: نخست نظرات این آقایان در باره شریعتی و دوم مسائلی که درباره دکتر مصدق و وقایعی نظیر ۲۸ مرداد بیان داشتهاند.
✅الف: دکتر علی شریعتی
▪️آقای غنینژاد با استناد به این که در هیچ کجا از آثار شریعتی اشارهای به تجارت رسول خدا (ص) نشده است چنین نتیجه گرفته است که دکتر شریعتی بزرگترین سانسورچی تاریخ معاصر ایران است.
🔸در پاسخ به ایشان عرض میشود که برفرض که در هیچ کجای آثار شریعتی به این مسئله اشاره نشده است. آیا با استناد به یک اشتباه یا حتی عمد یک نفر درباره یک موضوع تاریخی میتوان او را بزرگترین سانسورچی تاریخ نامید. آیا فکر نمیکنید که با این انتساب خود حق " محرمعلی خان" را که بیش از چهار دهه در اداره شهربانی به امر سانسور مطبوعات مشغول بودند ونیز جانشینان برحق ایشان در ادارات مختلف ممیزی کتاب و مطبوعات را ضایع کردهاید؟ و نیز حقوق افرادی را که با استفاده از امکانات رسانه ای در دسترس خود به کرات حقایق تاریخی را قلب کرده و به عنوان مثال واقعه ای که عاملان و مجریان آن خود به انجام آن اقرار و اعتراف کرده اند وبه آن وسیله در امور داخلی کشوری دخالت کرده اند را تحریف می کنند از حق دریافت این عنوان یعنی سانسورچی بزرگ تاریخ معاصر ایران محروم کرده اید؟
▪️جدای از توضیح فوق باید گفت این داوری آقای غنینژاد از اساس اشتباه است. چرا که اگر ایشان قبل از این اظهارنظر، به مطالعه و جستجو در آثار شریعتی می پرداختند این بیان خلاف واقع را عنوان نمیکردند. بهعنوانمثال ایشان میتوانند به مجموعه آثار شریعتی جلد ۳۰ ص ۱۴۰ مراجعه کنند که شریعتی درباره تجارت حضرت محمد (ص) قبل از بعثت اشاره کردهاند....
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/ieOju2rN
#ایران_فردا
#امیر_طیرانی
#علی_شریعتی
#موسی_غنینژاد
#محمد_قوچانی
https://t.me/iranfardamag
Forwarded from ایران فردا
🔴 پاسخ به اتهام، تحریف و قلب واقعیت-۲
🔷امیر طیرانی
@iranfardamag
✅بخش دوم
ب: دکتر محمد مصدق
🔸در بخش پیش این نوشته به مطالب مطرح شده از سوی آقایان غنی نژاد و قوچانی درباره دکتر شریعتی درحد بضاعت پاسخ هایی داده شد . در آن مصاحبه علاوه بر شریعتی ، دکتر محمد مصدق و کودتای ۲۸ مرداد نیز هدف قرار داشتند و عامل موثر گرایش به چپ گرایی و عمل گرایی و پرهیز از تفکر به فضای بعد از کودتا نسبت داده شده بود .در این بخش هم مانند بخش اول تلاش می کنیم به برخی استنادات و استنتاجات نادرست آنها اشاره کنیم.
۱- آقای غنینژاد در ابتدای بحث خود به آسیب های فضای باز سیاسی بعد از شهریور ۱۳۲۰ اشاره کرده و دهه ۱۳۲۰ را زمان شکل گیری دو اندیشه مخرب در ایران معرفی می کند.: اول ناسیونالیسم رمانتیک وارداتی از غرب ودوم قوت گرفتن اندیشه چپ توده ای وکمونیستی.
▪️آقای غنی نژاد تعریفی از ناسیونالیسم رمانتیک به خواننده ارائه نمی کند ومشخص نمی کند تفاوت این نوع ناسیونالیسم که به نظر می رسد ایشان واضع آن اصطلاح هستند با ناسیونالیسم غیر رمانتیک، ناسیونالیسم واقع گرا و یا دیگر انواع دیگر ناسیونالیسم چیست وایشان که از این نوع ناسیونالیسم انتقاد می کنند و آن را آسیبی برای جامعه ایران می دانند نظرشان نسبت به سایر انواع ناسیونالیسم چیست. به عنوان مثال آیا ایشان ناسیونالیسم باستان گرای دوره رضاشاه را قبول دارند ؟
۲-ایشان در ادامه بحث پیرامون دلایل و عوامل تاثیرگذار در سرنوشت ایران به کودتای ۲۸ مرداد اشاره کرده و می گویند : " روشنفکران ومبارزان سیاسی مخالف شاه علت وقوع کودتای ۲۸ مرداد را بی عملی عنوان می کنند. از نظر اینان حزب توده که یک شاخه نظامی قوی بود( کذا فی الاصل) وطرفداران زیادی داشت و همچنین طرفداران مصدق ... به دلیل ابتلا به عارضه بی عملی در ۲۸ مرداد وارد عمل نشدند. روشنفکران معتقد بودند که این نیروها عمل را کنار گذاشته و مشغول تئوری بافی شده اند ." آیا ایشان معتقد هستند جز این بوده است؟ آیا شما کسی را می شناسید که معتقد باشد اگر همچون سی تیر ۱۳۳۱ مردم به خیابان ها می آمدند کودتاچیان شکست نمی خوردند ؟
🔸از این مقدمه نتیجه می گیرند که وارد عمل نشدن روشنفکران در برابر کودتا موجب شد تا بعد از کودتای ۲۸ مرداد ، کار فکری کنارگذاشته شده و نیروهای سیاسی فقط به مبارزه عملی با شاه اقدام کنند.
:" آنها (یعنی روشنفکران ) معتقد بودند که در نظریه و تئوری مشکل ندارند و همان جزوه استالین که همه مسائل اقتصاد و سیاسی و فلسفه را توضیح داده کافی است وهم اکنون وقت عمل آنهاست."
آقای غنی نژاد در اینجا مطلب را باز نکرده اند که مقصود ایشان از آنها کیست؟
▪️چنان که می دانیم بعد از کودتا دو گروه عمده یعنی حزب توده و نهضت مقاومت ملی در عرصه سیاسی ایران با رژیم کودتا به مقابله برخاستند. البته تا دوسال بعد از کودتا فداییان اسلام هم فعالیت داشتند. منظور از آنها قاعدتا نباید نهضت مقاومت ملی به رهبری آیت الله زنجانی و فداییان اسلام به رهبری سید مجتبی نواب صفوی باشد . می ماند حزب توده که خود ایشان به لحاظ سابقه اعتقادی خود بهتر از ما باید اطلاع داشته باشند که کار فکری می کرد یا نه ؟ ولی تا آنجا که می دانیم حزب توده به ویژه بعد از ضربات مهلکی که ازسوی فرمانداری نظامی بر آن وارد شد بیشتر نیروهای خود را به خارج از کشور منتقل و در کشورهای بلوک شرق ساکن کرد . یکی از کار های عمده آنها از آن سال ها تا سال ۵۷ اداره رادیو پیک ایران بود . اتفاقا در این دوره بیشترین کارهای نظری از موضع چپ که مخالف جریان جنبش مسلحانه درداخل ایران بود از سوی توده ای ها انجام می شد . علاوه برآن کسانی مانند احسان طبری، میزانی،اردشیر آوانسیان در زمینه تئوریک فعالیت داشتند.
🔸در آن دوره مخالفان حزب توده ، اعضای این حزب را به بی عملی متهم می کردند و در مقابل توده ای ها هم هرگونه عمل مسلحانه و برخورد خشونت آمیز با رژیم شاه را محکوم می کردند. استدلال های امروز آقای غنی نژاد اتفاقا شباهت عجیبی به استدلالات آن روز حزب توده دارد.از همین موضع بود که در داخل زندان تورج حیدری بیگوند ودوستانش از چریک های فدایی جدا شده و به حزب توده پیوستند. یعنی نقد کار مسلحانه و ضرورت تغییر استراتژی که امثال مسعود احمدزاده و پویان در سازمان چریک ها به آن پرداختند. در درون سازمان مجاهدین خلق هم با همین نگاه و سمت وسو بود که تقی شهرام به تجدید نظر در استراتژی سازمان پرداخت و تغییر مبانی سازمان و نفی مذهب و انتخاب مارکسیسم را مطرح ساخت.....
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/SeOXRg5i
#ایران_فردا
#امیر_طیرانی
#محمد_مصدق
#موسی_غنینژاد
#محمد_قوچانی
https://t.me/iranfardamag
🔷امیر طیرانی
@iranfardamag
✅بخش دوم
ب: دکتر محمد مصدق
🔸در بخش پیش این نوشته به مطالب مطرح شده از سوی آقایان غنی نژاد و قوچانی درباره دکتر شریعتی درحد بضاعت پاسخ هایی داده شد . در آن مصاحبه علاوه بر شریعتی ، دکتر محمد مصدق و کودتای ۲۸ مرداد نیز هدف قرار داشتند و عامل موثر گرایش به چپ گرایی و عمل گرایی و پرهیز از تفکر به فضای بعد از کودتا نسبت داده شده بود .در این بخش هم مانند بخش اول تلاش می کنیم به برخی استنادات و استنتاجات نادرست آنها اشاره کنیم.
۱- آقای غنینژاد در ابتدای بحث خود به آسیب های فضای باز سیاسی بعد از شهریور ۱۳۲۰ اشاره کرده و دهه ۱۳۲۰ را زمان شکل گیری دو اندیشه مخرب در ایران معرفی می کند.: اول ناسیونالیسم رمانتیک وارداتی از غرب ودوم قوت گرفتن اندیشه چپ توده ای وکمونیستی.
▪️آقای غنی نژاد تعریفی از ناسیونالیسم رمانتیک به خواننده ارائه نمی کند ومشخص نمی کند تفاوت این نوع ناسیونالیسم که به نظر می رسد ایشان واضع آن اصطلاح هستند با ناسیونالیسم غیر رمانتیک، ناسیونالیسم واقع گرا و یا دیگر انواع دیگر ناسیونالیسم چیست وایشان که از این نوع ناسیونالیسم انتقاد می کنند و آن را آسیبی برای جامعه ایران می دانند نظرشان نسبت به سایر انواع ناسیونالیسم چیست. به عنوان مثال آیا ایشان ناسیونالیسم باستان گرای دوره رضاشاه را قبول دارند ؟
۲-ایشان در ادامه بحث پیرامون دلایل و عوامل تاثیرگذار در سرنوشت ایران به کودتای ۲۸ مرداد اشاره کرده و می گویند : " روشنفکران ومبارزان سیاسی مخالف شاه علت وقوع کودتای ۲۸ مرداد را بی عملی عنوان می کنند. از نظر اینان حزب توده که یک شاخه نظامی قوی بود( کذا فی الاصل) وطرفداران زیادی داشت و همچنین طرفداران مصدق ... به دلیل ابتلا به عارضه بی عملی در ۲۸ مرداد وارد عمل نشدند. روشنفکران معتقد بودند که این نیروها عمل را کنار گذاشته و مشغول تئوری بافی شده اند ." آیا ایشان معتقد هستند جز این بوده است؟ آیا شما کسی را می شناسید که معتقد باشد اگر همچون سی تیر ۱۳۳۱ مردم به خیابان ها می آمدند کودتاچیان شکست نمی خوردند ؟
🔸از این مقدمه نتیجه می گیرند که وارد عمل نشدن روشنفکران در برابر کودتا موجب شد تا بعد از کودتای ۲۸ مرداد ، کار فکری کنارگذاشته شده و نیروهای سیاسی فقط به مبارزه عملی با شاه اقدام کنند.
:" آنها (یعنی روشنفکران ) معتقد بودند که در نظریه و تئوری مشکل ندارند و همان جزوه استالین که همه مسائل اقتصاد و سیاسی و فلسفه را توضیح داده کافی است وهم اکنون وقت عمل آنهاست."
آقای غنی نژاد در اینجا مطلب را باز نکرده اند که مقصود ایشان از آنها کیست؟
▪️چنان که می دانیم بعد از کودتا دو گروه عمده یعنی حزب توده و نهضت مقاومت ملی در عرصه سیاسی ایران با رژیم کودتا به مقابله برخاستند. البته تا دوسال بعد از کودتا فداییان اسلام هم فعالیت داشتند. منظور از آنها قاعدتا نباید نهضت مقاومت ملی به رهبری آیت الله زنجانی و فداییان اسلام به رهبری سید مجتبی نواب صفوی باشد . می ماند حزب توده که خود ایشان به لحاظ سابقه اعتقادی خود بهتر از ما باید اطلاع داشته باشند که کار فکری می کرد یا نه ؟ ولی تا آنجا که می دانیم حزب توده به ویژه بعد از ضربات مهلکی که ازسوی فرمانداری نظامی بر آن وارد شد بیشتر نیروهای خود را به خارج از کشور منتقل و در کشورهای بلوک شرق ساکن کرد . یکی از کار های عمده آنها از آن سال ها تا سال ۵۷ اداره رادیو پیک ایران بود . اتفاقا در این دوره بیشترین کارهای نظری از موضع چپ که مخالف جریان جنبش مسلحانه درداخل ایران بود از سوی توده ای ها انجام می شد . علاوه برآن کسانی مانند احسان طبری، میزانی،اردشیر آوانسیان در زمینه تئوریک فعالیت داشتند.
🔸در آن دوره مخالفان حزب توده ، اعضای این حزب را به بی عملی متهم می کردند و در مقابل توده ای ها هم هرگونه عمل مسلحانه و برخورد خشونت آمیز با رژیم شاه را محکوم می کردند. استدلال های امروز آقای غنی نژاد اتفاقا شباهت عجیبی به استدلالات آن روز حزب توده دارد.از همین موضع بود که در داخل زندان تورج حیدری بیگوند ودوستانش از چریک های فدایی جدا شده و به حزب توده پیوستند. یعنی نقد کار مسلحانه و ضرورت تغییر استراتژی که امثال مسعود احمدزاده و پویان در سازمان چریک ها به آن پرداختند. در درون سازمان مجاهدین خلق هم با همین نگاه و سمت وسو بود که تقی شهرام به تجدید نظر در استراتژی سازمان پرداخت و تغییر مبانی سازمان و نفی مذهب و انتخاب مارکسیسم را مطرح ساخت.....
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/SeOXRg5i
#ایران_فردا
#امیر_طیرانی
#محمد_مصدق
#موسی_غنینژاد
#محمد_قوچانی
https://t.me/iranfardamag