اكنون، ما و شريعتی
1.43K subscribers
1.28K photos
188 videos
82 files
1.37K links
چشم‌اندازِ نوشريعتی
Download Telegram
🖋دکتر محمد مصدق:

🔹🔸«چه زنده باشم و چه نباشم امیدوارم و بلکه یقین دارم این آتش خاموش نخواهد شد. اگر قرار باشد در خانه خود آزادی عمل نداشته باشیم و بیگانگان بر ما مسلط باشند مرگ بر چنین زندگی‌ای ترجیح دارد. هیچ مبارزه‌ای هر چند کوچک و ناچیز باشد به‌آسانی به‌نتیجه نمی‌رسد. تا رنج نبریم گنج میسر نمی‌شود. در این راه نیز سعی ناکرده به‌جایی نتوان رسید.»

#ایران
#آزادی
#وصیت
#محمد_مصدق

@Dr_ehsanshariati
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔷🎥اگر چه دل ها پر خون است....

🔸به یاد ۲۹ اسفند سالروز ملی شدن صنعت نفت ایران ...

🔹به یاد جان های پاکی که در راه جنبش ملی ایران حاضر به فداکاری شدن ....


📌تلگراف دکتر محمد مصدق به استاد محمد تقی شریعتی و دیگر رهبران مبارزات ضد استعماری خراسان در پاسخ به تلگراف پشتیبانی آنان از دولت.

حضرات آقایان محترم ۲۰ فروردین ۱۳۳۲

🔆تلگراف گرامی عز وصول بخشید و موجب نهایت تشکر و امتنان گردید بر این جانب پوشیده نیست که این دولت در نتیجه حسن ظن قاطبه افراد ملت موجودیت یافته و ابتکار ملتی است که از تقویت و هدایت او مضایقه نکرده. همیشه به پشتیبانی او ادامه می‌دهد بنابر این جز اینکه مساعی خود را در آنچه که مطلوب عامه است صرف نماییم وظیفه نداریم و از خداوند توفیق خدمت می‌خواهم .

🖋دکتر محمد مصدق

_________
منبع:سیاه و سفید
سال دوم: شماره پنجاه و یکم
چهار شنبه : ۲۶ اردیبهشت ۱۳۳۲


#محمد_مصدق
#محمد_تقی_شریعتی
#جنبش_ملی_ایران
#محمد_رضا_شجریان
#هوشنگ_ابتهاج
#اکنون_ما_شریعتی

🆔@Shariati40
🔷🔸 دکتر مصدق: ملت صورتا مستقل، نه می‌تواند در انتخابات دخالت کند نه می‌تواند کوچکترین انتقادی از اوضاع بنماید!


🔸این‌ها مطالبی است که شما تیمساران محترم، شما افسرانی که باید همیشه از ایران، وطن عزیزمان دفاع کنید، به آن توجه داشته باشید. من از عرایض خود هیچ مقصودی ندارم، من نه از حکم دادگاه می‌ترسم و نه از حرف‌های این دادستان هراسی دارم. من آرزو می‌کنم که برای افتخار ایران شربت شهادت را بنوشم. اگر چنین عرایضی می‌کنم برای این است که شما افسران ارتش این مملکت، در دنیا شرافتمند جلوه کنید.
ملت ایران باید آنقدر انتخاب کنند تا بتوانند کسانی را که شایسته خدمتگزاری کشورند به مجلس روانه کند. ملت اگر آزاد بود تیمسار دادستان و امثال او نمی‌توانستند خادمین مملکت را دستگیر و در دادگاه نظامی محاکمه و محکوم کنند. این محاکمه به دنیا ثابت نمود که ملت ایران آنقدر زیر فشار است که حتی نمی‌تواند یک کلام راجع به صلاح مملکت اظهار کند، و فقط به این قناعت کرده است که رو به خدا برود و سیل اشک از چشمان خود جاری نماید.

🔹اگر ملت آزاد بود سرتیپ آزموده و امثال او نمی‌توانستند به سمت دادستان، حرف‌هایی بزنند که صد در صد به ضرر مملکت است. آری، ملت صورتا مستقل، نه می‌تواند در انتخابات دخالت کند نه می‌تواند کوچکترین انتقادی از اوضاع بنماید. ملت صورتا مستقل ملتی است که هر تصمیمی درباره او اتخاذ کنند، سکوت اختیار کند و از ترس حبس و تبعید و تراشیدن سر و بریدن گوش و داغ بر پیشانی، که در این ایام معمول شده است،[سخنی] اظهار نکند.»

🔸آزموده در حالی که به شدت روی میز خود می‌کوبید و صورتش سرخ شده، از جای برخاست و فریادزنان از رئیس دادگاه درخواست کرد جلسه را سری اعلام کند. اما دیگر دیر بود تیر از کمان رها شده بود...

📌دکتر محمد مصدق در دادگاه تجدید نظر نظامی، جلیل بزرگمهر، ص۴۵۹-۴۶۱

#محمد_مصدق
#ملت_ایران
#انتخابات
#اسناد_تاریخی
#اکنون

@mohammadosaddegh

🆔 @Shariati40
Forwarded from ایران فردا
💢 بسته نگار علیه اربابیت
◾️یادکردی از محمد بسته نگار

🔹 ابوطالب آدینه‌وند
@iranfardamag

🔻محمد بسته نگار یکی از کوشاترین کنش گران سیاسی پنج دهه گذشته در ایران بود و کنشگری او به مبانی معرفتی و ایمانی مجهز و مستحکم بود. اگر کنشگری فعالین سیاسی و اجتماعی به مبانی اندیشه ای و شوقی ملی و مذهبی برای توسعه و آزادی اتصال نداشته باشد، چنانچه در تجربه ادوار جنبش های معاصر وجود دارد،حقیقتا تداوم فعالیت در محاق خواهد رفت و سنگلاخ مسیر پر جور و مرارت ایران روح را فرسوده خواهد کرد.

🔸 مرحوم بسته نگار یکی از آن کنش گران سراسر اشتیاق و سرزندگی که به تعبیر هدی صابر " پاشنه ور کشیده" بود و این شورمندی او بر بنیاد یک اندیشه و ایمان بود و این راز دوام امثال بسته نگار در پهنه سیاسی کشور در طی نیم قرن بوده است. اندیشه و ایمانی که در خاورمیانه و بین مسلمانان با سید جمال و اقبال و… نضج یافت و در دلادل انقلابات و جنبش های سیاسی اجتماعی چون مشروطه و سپس نهضت ملی از جنینی در آمده و دست و پا پیدا کرد و با اندیشه موسسینی چون نخشب و بازرگان و محمد تقی شریعتی و طالقانی به جریانی بالنده در ایران معاصر تبدیل شد.

🔻مهندس بازرگان در قامت یک موسس میراثی بزرگ برای جامعه ایرانی برجا گذاشت علاوه بر مکتوبات و تألیفات و نهادها ویک میراث سترگ تجربه ملی، شاگردان و رهروان سخت جان، ایران خواه و دموکراسی خواه از خود بر جای گذاشت.

🔸نمونه آن آقای بسته نگار بود که حقیقتا از بهترین و دقیق ترین شارحان مهندس بازرگان بود او در در کتابی تحت عنوان "اندیشه های اجتماعی و سیاسی مهندس مهدی بازرگان" اشاره دارد که مهمترین میراث و چکیده زندگی مهندس بازرگان که در آخرین سخنرانی اش تحت عنوان " بعثت و آزادی" متبلور شده است، این است که ((... و خدا می خواهد شما بنده ی بندگان و تحت سیطره و قدرت کسی جز او نباشید. این است که پیغمبران را می فرستد برای اینکه مبارزه کند تا مردم هیچ ارباب و سروری نداشته باشند.)) و او عمر بر سر این نهاد. بسته نگار میراث دار و تداوم و تحقق چنین مبنای الهیاتی مستحکمی بود و از این رو بیش از نیم قرن رزمنده آزادی در برابر اربابان مستبد بود.

🔻سخن بر سر این بود که نمونه و مدل‌هایی چون محمد بسته نگار چگونه سالیانی دراز دامنه به رغم گرفتاریها و سالها زندان در پیش و پس از انقلاب ۵۷ باورمند و شوقمند بر تداوم مسیر آزادیخواهانه و عدالت طلبانه خود پای می‌فشارند و اریابیت غیر خدا را گردن نمی نهند، چنانچه حیات سیاسی و اجتماعی مرحوم بسته نگار بر ما آشکار می کند هویت سیاسی و اجتماعی او بر دو وجه هویتی ملی و مذهبی شکل گرفته بود و در پرتو این دو بال هویتی زيست سیاسی و اجتماعی اش معنا می یافت و در پرتو این سامانه نظری و هویتی به سیاست ورزی می پرداخت. او این هویت را تاریخی می دانست و به مانند بسیاری از نواندیشان دینی به این اشعار داشت که جامعه ما نیاز دارد که نسبت به هویت ملی و مذهبی خود به خودآگاهی تاریخی برسد تا بتوان با این مابه زای تاریخی به چالش با موانع عینی و ذهنی تکوین دموکراسی رفت.

🔸او از تبار فکری و سیاسی محمد مصدق،مهدی بازرگان ،محمود طالقانی و علی شریعتی بود و با نمونه مجسم و تراز این تبار یعنی مهندس سحابی به انسجام و وحدت رسیده بود و پا به پای او توانستند تِمی از آن تبار را در مسیر عمل بنوازند و به عرصه بیاورند.

#ملی_مذهبی
#محمد_مصدق
#علی_شریعتی
#مهدی_بازرگان
#آیت‌الله_طالقانی
#عزت‌الله_سحابی
#محمد_بسته‌نگار


https://bit.ly/3xvpdae

https://t.me/iranfardamag
🔷🔸جملۀ تاریخی دکتر محمد مصدق در رابطه با تصمیمات خلاف منافع ملی مجلس :

📌"ای مردم شما مردم خیرخواه و وطن­ پرست که اینجا جمع شده­ اید مجلس است و آنجا که یک عده­ ای مخالف مصالح مملکت هستند مجلس نیست"

#محمد_مصدق
#مجلس_مردمی
#ایران
#منافع_ملی
#اکنون
🆔@Shariati40
🖋دکتر محمد مصدق:

🔹🔸«چه زنده باشم و چه نباشم امیدوارم و بلکه یقین دارم این آتش خاموش نخواهد شد. اگر قرار باشد در خانه خود آزادی عمل نداشته باشیم و بیگانگان بر ما مسلط باشند مرگ بر چنین زندگی‌ای ترجیح دارد. هیچ مبارزه‌ای هر چند کوچک و ناچیز باشد به‌آسانی به‌نتیجه نمی‌رسد. تا رنج نبریم گنج میسر نمی‌شود. در این راه نیز سعی ناکرده به‌جایی نتوان رسید.»

#ایران
#آزادی
#وصیت
#محمد_مصدق

@Dr_ehsanshariati
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔷🎥اگر چه دل ها پر خون است....

🔸به یاد ۲۹ اسفند سالروز ملی شدن صنعت نفت ایران ...

🔹به یاد جان های پاکی که در راه جنبش ملی ایران حاضر به فداکاری شدن ....


📌تلگراف دکتر محمد مصدق به استاد محمد تقی شریعتی و دیگر رهبران مبارزات ضد استعماری خراسان در پاسخ به تلگراف پشتیبانی آنان از دولت.

حضرات آقایان محترم ۲۰ فروردین ۱۳۳۲

🔆تلگراف گرامی عز وصول بخشید و موجب نهایت تشکر و امتنان گردید بر این جانب پوشیده نیست که این دولت در نتیجه حسن ظن قاطبه افراد ملت موجودیت یافته و ابتکار ملتی است که از تقویت و هدایت او مضایقه نکرده. همیشه به پشتیبانی او ادامه می‌دهد بنابر این جز اینکه مساعی خود را در آنچه که مطلوب عامه است صرف نماییم وظیفه نداریم و از خداوند توفیق خدمت می‌خواهم .

🖋دکتر محمد مصدق

_________
منبع:سیاه و سفید
سال دوم: شماره پنجاه و یکم
چهار شنبه : ۲۶ اردیبهشت ۱۳۳۲


#محمد_مصدق
#محمد_تقی_شریعتی
#جنبش_ملی_ایران
#محمد_رضا_شجریان
#هوشنگ_ابتهاج
#اکنون_ما_شریعتی

🆔@Shariati40
Forwarded from ایران فردا
🔴 "قیام" سی‌تیر؛ دموکراسی علیه دموکراسی

🔷محمد حیدرزاده

@iranfardamag

🔺 تقریرِ روایتِ تاریخیِ جامع و مانع، تقریبا ممتنع است یا به عبارتی نمی‌توان همه را حول آن متفق القول گرداند، اما فکت یا امرِ واقعِ تاریخی تا حدی از این گریزپایی مصون است و می‌توان آن را حاصل کرد. برای مثال احداث راه آهن توسط رضا شاه پهلوی به مثابه یک امر واقع تاریخی، به نظر می‌رسد برای کسی محل مناقشه نباشد اما اینکه راه آهنی که او در کریدور شمال –جنوب ایران احداث می‌کند طرحی موفق است یا خیر؟ (برای مثال بجای آن به احداث جاده‌های شوسه و زیرسازی جاده‌ای بین شهری و روستایی کمک می‌کرد، یا کریدور شرق به غرب را احداث می‌کرد) بعنوان یک روایت تاریخی به نظر نمی‌رسد که بتواند به محل اجماعی مورد وثوق همه‌ی مورخین و مفسرین تاریخ واقع شود. از این رو ما با روایاتِ تاریخیِ مختلف از امور واقع تاریخیِ مشخص روبروییم که بر مبنای اینکه به چه چیزی می‌اندیشیم و احتمالا در پی چه چیزی خواهیم بود به گزینش آن روایات تاریخی یا در برخی موارد به ساخت روایت تاریخی مد نظرمان دست خواهیم زد.

▪️ اکنون با در نظر گرفتن نکته‌ی مزبور، رهبری نهضتی تاریخی را تصور کنید که از پی رفت و آمد قدرت‌های سیاسی، عموما مرکز منازعات و محل حمله‌ای بی‌امان است. آیا می‌توان به برساخت روایتی پیرامون او امیدوار بود که مورد وثوق همه‌ی صاحب‌نظران در این حوزه باشد؟ به احتمال قریب به یقین خیر. اما از میانه این منازعات سیاسی چیزی را می‌توان پدیدار کرد، چیزی که در واقع خود تا حدی از پس غبارهای زودگذر آشکار می‌شود اما تنها کسی می‌تواند آن را در نظر آورد و تنها کسی می‌تواند حضور استوار آن را نادیده نگیرد که خود در سمت و سوی هیچ کدام از طرف‌های منازعه قرار نگرفته باشد. چرا که درهر سوی این جنگِ روایتی که با تمام قوا برقرار است، حیات خود را در ناپیدایی او می‌یابد.

🔺ذکر این نکته حائز اهمیت است که گزینشِ روایتِ تاریخی بستگی وثیقی با آن چیزی دارد که گزینشگر در پی آن است یا آن را نمایندگی می‌کند. از این رو جریان یا نهضتی تاریخی و به همین منوال رجل یا کاراکتر تاریخی نیز طرز فکری در نحوه‌ی اداره سیاست و اجتماع را نمایندگی می‌کند که در واقع محل تلاقی گزینشگر و گزینش شده، یا به عبارتی مورخ/مشاهده‌گرِ تاریخ و کارگزار/عاملِ تاریخی است. به تعبیری آن ایده‌های سیاسی و اجتماعی مشترک است که در نهایت ما را در کنار جریانات تاریخی در گذشته و در آینده قرار داده و خواهد داد.

▪️ بنابراین نزدیکی و یا اعلام وفاداری به نیروهای سیاسی مشخصی در تاریخ و به عبارتی دقیق‌تر، گزینش روایت همدلانه با نیروی ذکر شده، خود بیانگر نزدیکی به آن ایده‌های سیاسی و اجتماعی‌ای خواهد بود که نیروی تاریخی و یا نهضت و کاراکتر تاریخی را پدید آورده است. اکنون نهضتی را که پیشتر ذکر آن رفت، تصور کنید که رهبریِ آن نهضت، از بدو تاسیسش تا به امروز مورد هجمه‌ای بی وقفه باشد. این امر بیانگر چه چیزی است؟ در واقع اگر چه حملات بسوی رجل تاریخی است که نشانه می‌رود اما در سطح عمیق‌تری از آنچه جریان دارد، این حملات بسوی ایده‌هایی است که کاراکتر تاریخی محقق کرده است. واقع امر این است که رجال تاریخی به سکون و آرامش گذشته پیوسته‌اند و تاخت و تاز ما نه برای آنکه از برآمدن مجدد آن‌ها هراسی بر دل راه داده باشیم بلکه از آن روست که آن ایده‌های سیاسی و اجتماعی مجددا راه خود را در میان مردمانی هم عصر خود بازیابند. از این معبر آنگاه که ردای دادستان را بر تن کرده باشیم و این سو و آن سو بدنبال محاکمه‌ی نهضت‌ها و رجال تاریخی دوران باشیم، تنها در حال محاکمه‌ی افکار و اندیشه‌های آنان خواهیم بود.

🔺از این رو آنچه از میان جدال‌های تاریخی ناگزیر عیان می‌شود ایده‌ و افکار پشتیبان رجل تاریخی است که در عین حال محل هجوم واقعی نیز هست. آنجا که اشباحی از قدرتی زوال یافته همچون زمانی که مستقر بود به همراهیِ قدرت استقرار یافته‌ی بدیلِ خود، بر نیرویی سیاسی در تاریخ می‌تازند، این پرسش بزرگ بر سر ناظری حقیقت‌جو آوار می‌شود که از اعماق آن نیروی تاریخی مگر چه چیزی برمی‌خیزد که هر دو نیروی تازنده حیات خود را از ناپیدایی او باز می‌یابند. بشارت چه چیزی سر بر آورده است که آن که دیگری را برانداخته است خود را در آئینه‌‌‌ی بدیل خود می‌بیند؟...


متن کامل :
https://bit.ly/3v2lnpA


#دموکراسی
#نهضت_ملی
#واقعه_سی‌تیر
#محمد_مصدق
#نهضت_مشروطه


🔹تصویر : نمایی از مراسم تشییع شهدای ۳۰ تیر در گورستان ابن بابویه (شیخ صدوق) شهرری


https://t.me/iranfardamag
 

🔷🔸از این تیر تا آن مرداد

🖋سوسن شریعتی

📌منبع: روزنامه شرق

🔺تاریخ؛ ۱ مرداد ۱۳۹۱

🔹در تاریخ سیاسی ما لحظات پرشکوه همچون ۳۰‌ تیر ۱۳۳۱بسیار است. گفته می‌شود لحظه، چرا که در بسیاری اوقات به سال نمی‌کشد. لحظاتی که در آن مردم، نمایندگان آن‌ها، رهبران، گرایشات سیاسی با اعتمادبه‌نفس و اعتماد به دیگری یکپارچه و مقتدر و البته بی‌دریغ و جان بر کف به قصد بود کردن نابوده‌ای؛ آزادی، قانون، استقلال و... دوشادوش به صف می‌شوند؛ ترس‌ها، عقل حسابگر، بدبینی و نیز حس موذی ملعبه شدن را به کناری می‌گذارند و باورشان می‌شود قدرتند و ترسناک.
 
🔸۳۰ تیر ۱۳۳۱ یکی از‌‌ همان لحظات بی‌بدیل تجربه قدرت برای ملت است. اراده عمومی شکل می‌گیرد و در عرض پنج روز محقق می‌شود. دیگر نه تصمیم شاه، نه تهدیدهای قوام، نه لشکرکشی خیابانی، نه کشتار، نه چانه‌زنی از بالا، نه بده‌بستان‌های سیاسان، هیچ‌کدام قادر به جلو‌گیری از تحقق اراده مردم نیستند. دیگر کسی از خود نمی‌پرسد «از کجا معلوم» یا اینکه «کار خودشان» است یا مثلا اینکه «به چه قیمت؟» برای لحظه‌ای به نظر می‌آید که همه‌ چیز معلوم است (مثلا معلوم است که می‌خواهند پروژه ملی شدن نفت به بن‌بست بخورد)، معلوم می‌شود کار «خودشان» نیست، کار خودمان است (یکپارچه شدن همه گرایشات سیاسی و متحد ‌شدن رهبران) و معلوم می‌شود که به «هر قیمت» باید خواسته‌های ملت به کرسی بنشیند. گیرم شاه عزل کند (مصدق را) و نصب کند (قوام را) و قوام مدعی شود که «کشتی‌بان را سیاستی دگر آمد» و تهدید کند که شاید تا جایی رود که «با تصویب اکثریت پارلمان محاکم انقلابی تشکیل» خواهد داد و «روزی صد تبهکار را از هر طبقه به موجب حکم خشک و بی‌شفقت قانون قرین تیره‌روزی» کند. گیرم ۴۲ نفر از نمایندگان سرسپرده قدرت حاضر در مجلس شورای ملی جلسه سری تشکیل دهند و به بهانه قانون ۴۲ نفری رای به زمامداری قوام دهند. گیرم توپ‌ها و تانک‌ها خیابان‌ها را قرق کنند.‌‌ همان طبقات اجتماعی‌ای که قوام مدعی سرکوبشان است به خیابان می‌ریزند،‌‌ همان شاه، حکمش را پس می‌گیرد،‌‌ همان نخست‌وزیر پا می‌گذارد به فرار،‌‌ همان سربازان از تیراندازی سر باز می‌زنند و...‌‌ همان نمایندگان حکم به نخست‌وزیری دوباره مصدق می‌دهند و همه این‌ها به فاصله یکی، دو روز. به فاصله یکی، دو روز، قانون را مردم می‌گذارند و نمایندگان راستین آن‌ها.
 
🔹کسی به جز شاه، مصدق را به زیاده‌خواهی و دیکتاتوری متهم نمی‌کند چرا که اختیارات بیشتر خواسته است، وقتی مردم را گواه می‌گیرد و استعفا می‌دهد کسی او را پوپولیست نمی‌خواند. برای همه معلوم است که خواستن اختیارات بیشتر، کمتر کردن اختیارات شاه است و زیادتر کردن اقتدار ملت. کسی به یاد دین‌داری یا بی‌دینی مصدق نمی‌افتد. اکثریت‌های قلابی علم نمی‌کنند، قانون‌گرایی‌های واهی را محمل نمی‌سازند و... کشته‌ شده‌های ۳۰ تیر را تلف شده و قربانی جنگ قدرت نمی‌نامند. همین است که ملت می‌تواند از هفت صبح ۳۰ تیر ۱۳۳۱ تا عصر‌‌ همان روز حرف خود را به کرسی بنشاند و نخست‌وزیر مطلوبش را بر سریر قدرت بنشاند، رییس مجلس دست نشانده را برکنار کند، فرماندار نظامی وقت و رییس شهربانی را تحت تعقیب قرار دهد، سناتور‌ها را وادار به تایید نخست‌وزیری مصدق کند، برادر و خواهر شاه را از ایران اخراج کند، رابطه سیاسی ایران و انگلیس را قطع کند و... قیام ۳۰ تیر به نتایج مطلوبی می‌رسد. پس چرا این لحظات پرشکوه یک سال دوام نمی‌آورد؟ شاه‌‌ همان شاه است، بحران بین‌المللی همان، بحران اجتماعی همان، ناامنی اجتماعی‌‌ همان و در نتیجه مصدق‌‌ همان مصدق و مثل قبل خواهان تمدید اختیارات. کودتایی که در پی آمد گواهی بر مشروعیت خواسته مصدق نبود؟
 
🔸از ۳۰ تیر ۱۳۳۱ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یک سال بیشتر نمی‌گذرد. نه از صفوف متحد مردم خبری است و نه از همسویی گروه‌های سیاسی و نه از همبستگی نمایندگان مردم: مصدق متهم به داشتن قصد تجاوز به حقوق عامه می‌شود و این بار نه از سوی شاه، با هیتلر مقایسه می‌شود، نیروهای سیاسی رو در روی هم نزاع خونین به راه می‌اندازند، قتل‌های سیاسی توسط دوستان دیروز تدارک دیده می‌شود، به خانه مصدق لشکرکشی می‌شود و... دستان خارجی در کار است؟ بضاعت نیروهای داخلی است که شکننده است؟ این مصدق است که خسته می‌شود و بدبین یا این مردمند که خسته می‌شوند و به رهبرانشان مشکوک؟ هرچه هست معلوم است در ۲۸ مرداد باز آن سوا‌ل‌های موذی به سراغ همه آمده است: «از کجا معلوم»، «کار خودشان» است و «به چه قیمت»؟
 
🔹لحظات پرشکوه برای هر ملتی غنیمت است و دلگرم‌ کننده، اما افسوس که با لحظات شکوهمند نمی‌شود تاریخ باشکوه ساخت. سی‌ام تیر ۱۳۳۱ گرامی باد اما با ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ چه کنیم؟
 

#اکنون
#محمد_مصدق
#قیام_سی_تیر
#یادداشت
#سوسن_شریعتی
#بازنشر

🆔 @Shariati40
 
روزی روزگاری، #مصدق

نمایشگاه گروهی جمعی از نقاشان با نگاهی به #محمد_مصدق
با رونمایی تابلویی از بزرگمهر حسین پور

تهران، خیابان ولی عصر، خیابان زرتشت غربی
خیابان یزدان، پلاک ۱۷، واحد ۱، گالری جاوید

۱۰ تا ۱۷ آذر ۱۴۰۲
بازدید از ساعت ۱۶ تا ۲۰