جریانـ
4.54K subscribers
1.85K photos
1.78K videos
42 files
2.04K links
♻️ جريانى براى گسترش
آگاهى، مسئولیت، همبستگی و شادى همگانی
با هدف مراقبت از ایران‌زمین، ایرانیان و فارسی‌زبانان
در پیوند با زمین و دیگرمردمان ♻️

جریانـ | رسانهٔ فرهنگ و جامعه

در «جريانـ» باشيد!

جریان در اینستاگرام:
https://instagram.com/jaryaann_
Download Telegram
⚡️ درسی از یک راننده تاکسی ⚡️

ویدئوی این راننده تاکسی در جشن #چهارشنبه‌سوری امسال یکی از محله‌های تهران، با استقبال کاربران رسانه‌های اجتماعی مواجه شده است.
در شرایطی که می‌دانیم این سال‌ها فشارها و مشکلات گوناگون چقدر طاقت افراد را کم کرده، این راننده که قاعدتاً در پایان روز کاری خود خسته و کلافه‌ است، به جمعیتی در حال رقص و شادی در خیابان برمی‌خورد که راه او را بسته است. او می‌توانست مانند بسیاری موارد که دیده‌ایم دست خود را روی بوق بگذارد یا سر خود را از پنجره بیرون بیاورد و به افراد معترض شود که: چرا خیابان را بند آوردید و مگر وسط خیابان جای ازدحام و رقص است. سپس به احتمال زیاد برخی به او اعتراض می‌کردند و چه بسا کار به درگیری می‌کشید و ... اما راننده با درک این‌که حضور مردم به واسط یک جشن ملی و همگانی است و مردم ایران این روزها بیش از همیشه به شادی و همدلی نیاز دارند، تصمیم دیگری می‌گیرد؛ او خود از ماشین پیاده می‌شود، به مردم می‌پیوندد و با استقبال و روی گشوده مردم مواجه می‌شود، برای لحظاتی همراه آن‌ها می‌رقصد و سپس به ماشین خود برمی‌گردد و مردم نیز راه را باز می‌کنند و او می‌رود.

این راننده قاعدتاً به سمینارهای مدیریت و موفقیت و کلاس‌های کنترل خشم و مانند آن نرفته اما به بهترین وجهی مهارت ذاتی خود در #حل_مسئله را نشان می‌دهد و هنگامی‌که در مسیرش با مانعی مواجه می‌شود به‌جای آن‌که از کوره در برود و کام خود را تلخ، و عیش مردم را منغص (ناگوار) سازد، تنها ۱ دقیقه در حرکت خود تأخیر می‌اندازد و البته در عوض می‌رقصد، شادی و همراهی می‌کند و حال خود را خوش، و حال حاضران را خوش‌تر می‌کند و در نهایت بدون هیچ درگیری‌ و تنشی به مسیر خود ادامه می‌دهد؛ در واقع او به‌جای آن‌که به مقابله با این پیشامد برود و ناراحتی یا دردسری بر ناراحتی‌ها و گرفتاری‌های پیشین خود بیافزاید، سبکبالانه از ماشین پیاده می‌شود و از این پیشامد به عنوان مُسکنی بر ناراحتی‌ها و گرفتارهای خود استفاده می‌کند. مصداق عالی: #تبدیل_تهدید_به_فرصت

جناب راننده هر کجا هستی، دم شما گرم و کار شما پر رونق باد!

🔻 چند نکته تکمیلی 🔻
۱. همه ما در مسیر کارها و برنامه‌های خود در زندگی گاهی با پیشامدی مواجه می‌شویم که چون پیش‌بینی نکرده‌ایم، نخستین برداشت ذهنی‌مان این است که آن‌را مانع بپنداریم و به مقابله با آن برویم. اما در برابر هر رخداد نامنتظره‌ای، به‌جای واکنش آنی، بهتر است ابتدا به دور از سوگیری و داوری‌های پیشین به آن نگریست. گاهی واقعاً آن پیشامد مانعی‌ است که باید به مصاف‌اش رفت و آن را از سر راه برداشت،گاهی یک پیشامد و مانع، موقعیتی برای اصلاح مسیر و گاه، فرصتی برای آموختن است و گاهی در واقع آن پیشامد اساساً «مانع» نیست، «سکویی» برای تغییر سطح و بالا آمدن است. ضمن آن‌که گاهی نیز در مواجهه با یک پیشامد یا مانع، تنها باید کمی با آن رقصید و بعد به راه خود ادامه داد.

۲. شهر و خیابان برای خودرو نیست. خیابان و شهر برای مردم است. البته قاعده این است که خیابان‌ برای عبور خودرو است و برای حفظ این قاعده و عدم اخلال در زندگی مردم بهتر است مسیر خیابان را بدون اعلام قبلی، به مدت طولانی و به طور کامل نبست. به طور کلی لازم است که در هر شهری فضاهای عمومی گوناگون و ویژه‌ای برای تجمع مردم و اجرای جشن‌ها و آیین‌ها در نظر گرفته شود. اما متأسفانه چون چنین فضاهایی برای نهادهای متولی شهر (شهرداری‌ها و ...) درآمدزا و سودآور نبوده در بسیاری از شهرهای بزرگ به ویژه تهران، این فضاها به نحوی از چنگ مردم و شهر درآمده و به فروش رفته و شهر پر شده از بزرگراه و پل و برج و مال(!) و تونل و این‌ها در حالی به عنوان نشانه‌های توسعه و سازندگی در شهر به مردم قالب شده که شهر بسیاری از ریه‌ها و تنفس‌گاه‌های خود و فضاهای مناسب برای آیین‌های جمعی را از دست داده است.

۳. ما با اِعمال محدودیت و تحمیل در موسیقی‌ مخالفیم. ذائقه و سلیقه مردم نه با نصیحت و توصیه تغییر می‌کند و نه با به‌کارگیری زور و ممنوعیت. اما کاش در این سال‌ها اولاً موسیقی‌های مناسب برای آیین‌هایی مانند چهارشنبه‌سوری و نوروز و ثانیاً موسیقی‌های شاد با اشعار بهتر و مناسب‌تری برای کودکان و نوجوانان تولید شود که در این مناسبت‌ها برای جشن و شادی مردم استفاده می‌شد. از قضا یکی از علل اقبال مردم به آهنگ‌های شاد اما با اشعار نامناسب برای سنین پایین، واکنش جامعه به همان سیاست‌های مبتنی بر اجبار و منع بوده است.

۴. به رفتار توأم با توجه و مراقبت دختر زردپوش دقت کنید وقتی به سوی هم‌وطن دارای معلولیت می‌آید تا با شادی او همراهی کند.

۵. شادی، آزادی و همزیستی مردم زیباست.

#آموختنی
#مشاهده #حالخوبی #ماایرانیها
🔗 منبع ویدئو
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
مرا به دلیل اشتباهاتم ببخشید!

«می‌دانم بسیاری از مطالبی که گفته‌ام ممکن است به سادگی مورد سوء تعبیر قرار گیرند. برخی می‌توانند از آنها بر ضد من استفاده کنند. واقعا نمی‌توانم نقطه‌نظرهایم را در یک نامه روشن کنم. حتی صحبت کردن درباره آنها برایم کار بسیار دشواری است. اما به هر حال سعی کرده‌ام دیدگاه‌هایم را مطرح کنم. شاید مطالبی که گفته‌ام، با کتابهای مهم همخوان نباشد. انتظار ندارم با من هم عقیده باشید. آنها حقایق مطلق نیستند، فقط عقاید من در اکتبر ۱۹۸۶ هستند. من هم مانند هر چیز دیگری امکان تغییر دارم. مرا به دلیل اشتباهاتم ببخشید.»

آنچه خوانده‌اید بخشی از مقدمه راهب بودایی «سایادو او جُتیکا»، بر کتاب «برف در تابستان» است. برف در تابستان مجموعه نامه‌هایی است که این راهب بودایی به چند تن از دوستان و شاگردان دامّایی خود نوشته است. آنها از سایادو اجازه خواستند تا گزیده‌هایی از این نامه‌های خصوصی را جهت خواندن و بهره بردن دیگران منتشر کنند. آنچه باعث معرفی این کتاب و نقل سخنان او از جانب من شد، عبارات پایانی حرفهای اوست. ببینید با چه حکمت و روشن‌بینیِ ستایش‌انگیزی انتظار ندارد تا خوانندگان با دیدگاه‌های او هم عقیده باشند. اینکه به راحتی بی‌هیچ پافشاری و تعصبی اذعان می‌کند که تأمّلات و تجارب معنوی او حقایق مطلق نیستند و اصراری به تصدیق عقاید خود از سوی مخاطبان ندارد. اینها به گفته او عقایدش در اکتبر ۱۹۸۶ محسوب می‌شوند و ممکن است مانند هر چیزی دیگری در جهانی که هر لحظه رو به تغییر و تحول است، دستخوش تغییر و تحول شوند. در سخن او آنجا که می‌گوید: «مرا به دلیل اشتباهاتم ببخشید»، روشنی و صدق و صفایی می‌بینم و رنگ تصنّع و تکلّف و تزویری نه.

راستی در فرهنگ ما از گذشته تا امروز، چند نفر را سراغ دارید که کتاب یا رساله‌ای، که به طور خاص به قلمرو تجارب روحانی و ایمانی تعلق دارد، نوشته باشد و اثر خود را با اعتراف به چنین مضمون و درون‌مایه ارجمندی آغاز کرده یا به پایان برده باشد. برعکس کم نیستند آثاری که مولفان‌شان مدعی شده‌اند آنها را در حالتی از وجد و بی‌خودیِ مطلقِ ناشی از وحی و الهام که غالباً در خواب و رویا به ایشان تلقین شده تقریر کرده‌اند. به صدق و کذب چنین ادعایی و همچنین به فرایند و ساز و کار آن فعلاً کاری ندارم. هر چه هست چنین رویکردی، چندان مجالی به مخاطب نمی‌دهد تا در متن، در حد کفایت چون و چرا و درنگ و تأمّل کند و به آنچه امروز خوانش فعّال و خلّاق و انتقادی نامیده می‌شود اندکی تقرّب جوید.

✍🏼 #ایرج_رضایی
منبع: کانال «از زبانِ ذَرّه»
#آموختنی
#فروتنی #رواداری
#کتاب #ناپایندگی #بودا
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
🔺به این عکس‌ها بنگرید:
۱. خیابانی در مونیخ آلمان در سال ۱۹۱۰ و سال ۲۰۱۷

۲. ایستگاه مرکزی راه‌آهن نیوکاسل انگلستان در فاصلۀ ۱۰۰ سال

• توسعه، پیشرفت و حرکت به سوی جلو، به معنای تخریب و نابودی گذشته، تاریخ‌ستیزی و از بین بردن ساختمان‌ها و بافت قدیمی شهرها نیست.

#میراث_فرهنگی تنها آثار و بناهای چند هزار ساله نیستند. هر ساختمان تاریخی که در زمان خود به شکل اصولی، درست و زیبا طراحی و ساخته شده و برخی از خاطرات مشترک مردم را شکل داده است، بخشی از #هویت و #میراث فرهنگی آن شهر و کشور است که نشان می‌دهد از چه مسیری به اینجا و اکنون رسید‌ه است.

• بدون دریافت و فهم راهی که پشت سر گذاشته‌ایم، تصویر درستی از راه پیش رو نیز نخواهیم داشت. بنابراین بر ماست که به عنوان میراث‌داران امروزی، در برابر سیل تخریب و محو گذشته جمعی خود و از بین بردن ساختمان‌ها و بناهای قدیمی بایستیم و ضمن مرمت و نوسازی از آن‌ها محافظت کنیم.

#آموختنی #مراقبت_از_فرهنگ #معماری #شهر
🔗 منبع تصاویر: ۱ و ۲
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
Forwarded from جریانـ
📝 درس‌هایی که از کشورهای شمالی (نوردیک) آموختم!

سعی می‌کنم از فرهنگ و خصوصیات رفتاری ملت‌های مختلف خوشه‌چینی کنم، خصوصا کشورهایی که تفاوت زیاد تاریخی/جغرافیایی/فرهنگی با ما دارند و در نتیجه نکات جدیدی برای آموختن دارند. کشورهای شمالی (فنلاند + کشورهای اسکاندیناوی) از این جمله‌اند که در این ۱۵ سالی که به آن‌جا ها سفر کرده‌ام یا تعاملات کاری با محققان و دانش‌جویان اهل آن‌جاها داشته‌ام برخی نکات به چشمم آمده است که این‌جا می‌نویسم. ... طبعا من مردم‌شناس یا جامعه‌شناس فرهنگ نیستم و این مشاهدات صرفا یک جمع‌بندی شخصی بر اساس مشاهدات خام و اولیه است و نباید به عنوان یک گزارش تخصصی و دقیق تفسیر شود. در مثال‌هایم از تضاد با فرهنگ آمریکایی استفاده می‌کنم تا موضوع به‌تر منتقل شود.
🔹
۱) کف کیفیت نیروی انسانی و خروجی‌های علمی از یک حداقل قابل قبولی بالاتر است. شما به ندرت یک محقق و متخصص یا مقاله علمی یا یک کارگاه علمی در این کشورها می‌بینید که کیفیتش از یک حد قابل قبولی پایین‌تر باشد (من تا به حال اصلا ندیده‌ام). سیستم هم بر اساس ستاره‌پروری نیست! بر خلاف مثلا فرهنگ و نظام انگیزشی آمریکایی که حول ستاره‌پروی و نخبه‌پروری و بعد تحقیر «غیرستاره‌ها» است (و متاسفانه اثرات منفی آن به کشور ما هم رسیده است)، فرهنگ شمالی کاملا «ضد ستاره‌پروری» و بر اساس «تربیت متوسط نیروی انسانی با کیفیت» است. هر کسی در هر شغلی که هست، دانش و مهارت و انگیزه قوی برای انجام کار خوب دارد.
🔸
۲) زیبایی در سادگی است. این جنبه فرهنگ شمالی برای ما ناآشنا نیست چون اکثرا با مبلمان ارزان‌قیمت و در عین حال کاربردی و زیبای IKEA آشنا هستیم. در واقع طراحی که ایکیا ارائه می‌کند ابتکار خودش نیست، چکیده‌ای از روحیه‌ و فضایی است که به صورت روزمره در گوشه گوشه این کشورها می‌بینیم.
🔹
۳) فروتنی و بی‌ادعایی و پرهیز از تجملات ستایش می‌شود. باز بر خلاف فرهنگی آمریکایی/هالیوودی که ثروت‌‌مندان برای خرید جزیره و جت خصوصی رقابت می‌کنند و نمایش آن‌را برای بقیه جامعه هم دارند، در فرهنگ شمالی «نمایش ثروت» تحسین نمی‌شود. معروف بود که صاحب ایکیا که با پنجاه میلیارد دلار ثروت یکی از ثروت‌مندترین افراد جهان بود، تا سن پیری همه روزه با قطار درجه دو و اتوبوس سر کار می‌رفت.
🔸
۴) انگیزه‌های درونی برای کار خوب وجود دارد. از این مثال استفاده کنم: همکاری آمریکایی داشتم که مدتی در دانمارک استاد بود. تعریف می‌کرد که جدیت دانش‌جویان دانمارکی برایش غیرقابل درک بود چون از سیستم آمریکایی آمده بود که تلاش زیاد در آن فقط وقتی رخ می‌دهد که پاداش‌های بزرگی در انتظار باشد (مثلا فرد بداند که اگر نمرات خوبی بگیرد شغل خیلی خوب و متفاوتی در انتظارش هست). تعجب کرده بود که با این که پرداخت‌ها و شرایط کاری اکثر شغل‌ها در این کشورها خیلی شبیه هم است - و در نتیجه شاگرد اول و آخر کلاس دست آخر تفاوت اندکی در بازار کار خواهند داشت-، باز بسیاری از دانش‌جویان به صورت درونی بسیار جدی و کوشا هستند.
🔹
۵) تعادل کار و زندگی مهم است. در سیستم آمریکایی چنین تعادلی وجود ندارد، فرد باید خودش را تا نهایت وقف کار کند. کم‌تر بخشی در اقتصاد آمریکا هست که بتوان شغل جذابی در آن به دست آورد (مثل تک، مشاوره، مالی، وکالت، پزشکی) و ساعت کار نرمالی داشت. فرهنگ غالب شمالی این طور است که ساعت کار نباید وارد حیطه ساعت شخصی شود ولی در آن هشت ساعتی که کار می‌کنیم باید جدی و با کیفیت کار کنیم.
🔸
۶) سردی هوا و تاریکی طولانی زمستانی و تنهایی لزوما عامل افسردگی نیستند بل‌که می‌توانند به عامل خلاقیت و فردی تبدیل شوند. ما که از فرهنگ گرم و اجتماعی و فضای آفتابی خاورمیانه می‌آییم شاید کم‌تر به زندگی خوش‌حال در چنین فضایی عادت داریم و در نتیجه می‌توانیم تا حدی این نکته را از شمالی‌ها بیاموزیم. فیلم‌های برگمن مثال‌هایی عالی از چنین روحیه‌‌ای را نشان می‌دهند، فردی که تمام زمستان را تک‌ و تنها در جزیره‌ای سر می‌کند و تمام زمستان را مشغول مطالعه و ورزش‌های مختلف و ساختن وسایل چوبی و الخ است.
🔹🔸🔹
باز تکرار می‌کنم که هر جامعه‌ای استثنا دارد و هیچ فرهنگ و کشوری یک‌دست نیست. این‌ها صرفا مشاهدات شخصی یک مسافر از «متوسط رفتارها» است که شاید ارزش دقایقی تامل و جدا کردن نکات مفید داشته باشد.

✍🏼 حامد قدوسی
منبع:@hamedghoddusi
#آموختنی #زندگی
#مصرف‌گرایی #ساده‌زیستی #افسردگی
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
Forwarded from جریانـ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ کاش از کودکی در مدارس و خانواده‌ها بیاموزیم که تنها به فکر منفعت شخصی خود نباشیم و دیگران را به چشم نردبان یا سکویی برای موفقیت و بالا رفتن خود نبینیم و بدانیم که به جای رقابت دائم بر سر پیشی گرفتن از دیگران و بالا رفتن خود و سپس تجربه مدام اضطراب پایین کشیده شدن توسط دیگران یا حسرت مشاهده بالانشینان، می‌توان با دست یاری دادن به یکدیگر، تحقق منافع همگانی و خیر جمعی را تجربه کرد.

#آموختنی #کارتیمی #باهمسازی
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
Forwarded from جریانـ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«ساز و کارهای دفاعی ذهن»
براساس مباحث آنا فروید
رفتاری که هریک از ما هرروزه با خود و دیگران ناآگاهانه انجام می‌دهیم!
کاری از #مدرسه_زندگی| #آلن_دوباتن
ترجمه: بهراد ب
#روانشناسی #آموختنی
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بزرگی همیشه در برآوردن آرزوهای بزرگ دیگران نیست.
بزرگی، گاهی در نادیده نگرفتن و ناچیز ندانستن خواست‌های کوچک دیگران و اهمیت دادن به آن خواسته‌ها و یاری افراد در تحقق همان خواسته‌های کوچک است.

🔗 منبع: برگۀ اینستاگرامی شیراز
#کرامت #مردم_ایران #آموختنی
#خرده‌روایت‌هایی_از_سویه‌های_روشن_مردم_ایران
در «جریانـ» باشید.
@Jaryaann
⭕️ صاحبان یک کتاب‌فروشی‌ چهل ساله در ساوت‌همپتون انگلستان به علت افزایش اجاره‌بهای فروشگاه خود و ناتوانی در پرداخت آن تصمیم به جابه‌جایی می‌گیرند. آن‌ها علاوه بر اقدام برای وام بانکی، از مشتریان خود و علاقه‌مندان درخواست کمک می‌کنند و با فراهم شدن مبلغی بیش از درخواست‌شان، فروشگاه مناسبی در نزدیکی مکان فعلی خود می‌خرند و برای جابه‌جایی کتاب‌ها از برخی مشتریان خود درخواست کمک می‌کنند و با حضور بیش از ۲۵۰ نفر کتاب‌خوان و شهروند پیر و جوان، مهاجر و غیرمهاجر، با ظاهرهای گوناگون و حتی زنان همراه با کالسکه کودک مواجه می‌شوند که با تشکیل زنجیره انسانی ظرف یک ساعت دو هزار #کتاب را دست به دستِ هم، از مکان قدیمی کتاب‌فروشی به مکان جدید آن منتقل می‌کنند.

🔺نمونۀ #آموختنی از #کارداوطلبانه، #یاری و #کارتیمی با هدف #مراقبت_از_فرهنگ و پشتیبانی از نهادهای فرهنگی مستقل که به استمرار و پایداری چنین نهادهایی کمک می‌کند.

🔗 منابع: ان‌پی‌آر و گاردین
در «جریانـ» باشید.
@Jaryaann
مادرم پیش از فوتش، روزى رفت و از سرایدار نمک خواست. در حالی‌که در خانه نمک داشتیم. ازش پرسیدم: «مامان چرا رفتى و از سرایدار نمک خواستی؟» گفت: «چون سرایدار ساختمون پول زیادی نداره و گرفتاره و اغلب خانومش از ما یه چیزی می‌خواد. یه وقتایى هم من ازشون یه چیز کوچک و مقرون به صرفه می‌خوام تا احساس کنند که ما هم به اونها نیاز داریم. این‌جورى احساس راحتی بیشتری می‌کنند و راحت‌تر می‌تونن هر چیزى که لازم دارند رو از ما بخواند.»
این چیزی بود که از مادرم یاد گرفتم.

🔗 منبع روایت
#اخلاق_مراقبت #مردم_ایران #آموختنی
#خرده‌روایت‌هایی_از_سویه‌های_روشن_مردم_ایران
در «جریانـ» باشید.
@Jaryaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هنگامی که کودک گم‌شدۀ آرژانتینی، هراسان در جست وجوی پدر گریه می‌کند، این مرد او را روی شانه‌هایش می‌نشاند تا از بلندی آسان‌تر بتواند پدرش را بیابد و از گروه موسیقی خیابانی می‌خواهد که پدر کودک را صدا کنند و از مردم نیز می‌خواهد که همراهی کنند و این‌چنین نوازندگان و مردم یک صدا می‌خوانند: «ادواردو بیا و خوان کروس را بردار.»

🔺اینگونه هراس کودک را به امید، اندوهش را به شادی و حادثۀ تلخ را به خاطره‌ای شیرین برای او و جشنی همگانی تبدیل می‌کنند.

🔗 منبع
#آموختنی #حل_مسئله
#تبدیل_تهدید_به_فرصت
در «جریانـ» باشید.
@Jaryaann