📚 پیشنهاد مطالعه دربارۀ «زنان»
(بهمناسبت #روز_جهانی_زنان)
جامعۀ ایرانی در حال تجربۀ یک پوستاندازی تاریخی و تحول مهم فرهنگی است و مهمترین منصۀ ظهور این تحول درک از جایگاه «زنان» است. مشکلِ نقض تاریخیِ «حقِ زن» و عامتر از آن «حقّ بشر»، به جامعۀ ایرانی محدود نمیشود و تبعیضهای نهادینهشدۀ متعددی در درازنای تاریخ مانع از تحقق عدالت در جوامع مختلف بوده است: تبعیض نژادی، تبعیض علیه رنگینپوستان، و ژرفتر از همه، تبعیض علیه زنان. مسئلۀ نابرابری پیچیدهتر از آن است که ارجاع به مسلک، مذهب و آداب و سنن محلی برای تبیینِ آن کافی باشد. تقریباً در همۀ سنت، در همۀ ادیانِ بزرگ جهان و در آراء نظریهپردازان و حکیمان و عارفان در دوران پیشامدرن، نوعی تبعیض، بهویژه تبعیض علیه زن، قابل مشاهده است؛ اگرچه در کنار آموزههای تبعیضآمیز، میتوان تجلیل و تمجید زن را نیز در این مراجع دید. حال ممکن است در نگاه کسی چون افلاطون، برابریخواهی برای زن بیش از نگاهِ شاگرد نامبردارش ارسطو باشد، اما چنان نیست که در نگاه افلاطون ردی از هرگونه نابربری را نتوان دید. مهم این است که مشکل را به نگاه یک فیلسوف یا پیامبر تقلیل ندهیم، مسئله، نهادینهشدنِ نگاه «مرد-پدر-قیّمسالار» در کلّ سنت است که بهتدریج مشکلات آن آشکار میشود. اکنون چرخشی تاریخی، یعنی اصلاح تلقی از «زن»، هم در نگاه مردان و هم خودِ زنان در حال تحقق است.
برای گذر سنجیده از این مرحله و اجتناب از برخی تندرویهای مخلّ و یا حساسیتهای نابهجا در راهِ «رفعِ تبعیض علیه زنان»، «مطالعه» و «گفتگو» میتواند کمککننده باشد. برایناساس، آیا در این زمینه کتاب، مقاله و پژوهشِ مؤثر وجود دارد؟ پاسخ خوشبختانه مثبت است. اگرچه هنوز بسیار جای کار هست، اما دستمان در این زمینه خالی نیست. فهرست زیر گلچین منابعی است به زبان فارسی که من دمِ دست داشتهام:
🌱گلچین منابع فارسی در اصلاح نگرش دربارۀ «زنان»، ازمنظر: فلسفی-دینی-اجتماعی.
🔸الف) کتابهایی که کاملاً به موضوع مربوطاند:
۱- انقیاد زنان، جان استوارت میل، علاءالدین طباطبایی، هرمس، ۱۳۷۹. نام اصل کتاب به انگلیسی: On Liberty and Subjection of Women. این کتاب با نام دیگری نیز به فارسی ترجمه شده است (کنیزککردن زنان، به ترجمۀ خسرو ریگی، انتشارات بانو، ۱۳۷۷).
۲- زنان پردهپوش و نخبگان جوشنپوش، فاطمه مرنیسی، ترجمۀ ملیحه مغازهای، نشر نی، چ دوم ۱۳۸۰.
۳- جنسیت در آراء اخلاقی، از قرن سوم پیش از اسلام تا قرن چهارم هجری، فاطمه صادقی، نگاه معاصر، ۱۳۹۲.
۴- قرآن و زن، آمنه ودود، اعظم پویا و معصومه آگاهی، حکمت، ۱۳۹۳.
۵- ریشههای زنستیزی، در ادبیات فارسی، مریم حسینی، نشر چشمه، ۱۳۸۷.
۶- زنان در آراء فقهی (حقوق زنان در اسلام سنتی)، محمد موسوی عقیقی، ناشر: مؤلف (نشرالکترونیکی، ۱۳۹۸).
🔸ب) کتابهایی که نه بهتمامه، اما بخشی از آنها به موضوع مربوط است:
۷- "فمینیسم در ایران" (گفتگو با نیره توحیدی و شهلا حائری)، فصلی از کتاب: ایران در جستجوی مدرنیته، رامین جهانبگلو، نشر مرکز، ۱۳۸۴؛ صص: ۱۰۳-۱۱۴.
۸- ملاقات تمدنها، یوسف کورباژ و امانوئل تُد، مرتضی کُتُبی، ثالث، ۱۳۸۹. (کتابی جالب در تحلیل تحولات فرهنگی و سیاسی در جوامع اسلامی، مبتنی بر مطالعات جمعیتشناسی. این پژوهش نشان داد تغییر در جوامع اسلامی موردِ مطالعه، منوط به تقدم انقلابی ذهنی بود که در آن دو عامل محدودشدن باروری زنان و افزایش سواد زنان نقش داشت).
۹- "زنان چه میخواهند"، در کتاب: چه کسی از طرف اسلام سخن میگوید؟، جان اسپوزیتو و دالیا مجاهد، سهیلا ناصری، هرمس، ۱۳۹۰.
۱۰- دو کتاب از جان رالز که اگرچه فصلی مستقل در آنها به زنان اختصاص ندارد، اما اشارات بسیار مهمی دربارۀ تعیضِ روا داشتهشده علیه زنان، و راهبردهای برقراری عدالت دربارۀ آنان از منظر فلسفی طرح شده است: یک، عدالت به مثابۀ انصاف، جان راولز، عرفان ثابتی، ققنوس، ۱۳۸۳. دو، قانون مردمان، جان راولز، جعفر محسنی، ققنوس، ۱۳۸۹.
بر این فهرست میتوان دهها کتاب و مقاله در مجلات معتبر را افزود، از جمله همۀ شمارههای مجلۀ زنـان که به همت شهلا شرکت منتشر میشد.
✍🏼 #اردشیر_منصوری
🗓 ۱۸ اسفند ۱۴۰۲ (۸ مارس ۲۰۲۴)
🔗 منبع: کانال گفتارها
#کتاب #حقوق #زنان
@Jaryaann
(بهمناسبت #روز_جهانی_زنان)
جامعۀ ایرانی در حال تجربۀ یک پوستاندازی تاریخی و تحول مهم فرهنگی است و مهمترین منصۀ ظهور این تحول درک از جایگاه «زنان» است. مشکلِ نقض تاریخیِ «حقِ زن» و عامتر از آن «حقّ بشر»، به جامعۀ ایرانی محدود نمیشود و تبعیضهای نهادینهشدۀ متعددی در درازنای تاریخ مانع از تحقق عدالت در جوامع مختلف بوده است: تبعیض نژادی، تبعیض علیه رنگینپوستان، و ژرفتر از همه، تبعیض علیه زنان. مسئلۀ نابرابری پیچیدهتر از آن است که ارجاع به مسلک، مذهب و آداب و سنن محلی برای تبیینِ آن کافی باشد. تقریباً در همۀ سنت، در همۀ ادیانِ بزرگ جهان و در آراء نظریهپردازان و حکیمان و عارفان در دوران پیشامدرن، نوعی تبعیض، بهویژه تبعیض علیه زن، قابل مشاهده است؛ اگرچه در کنار آموزههای تبعیضآمیز، میتوان تجلیل و تمجید زن را نیز در این مراجع دید. حال ممکن است در نگاه کسی چون افلاطون، برابریخواهی برای زن بیش از نگاهِ شاگرد نامبردارش ارسطو باشد، اما چنان نیست که در نگاه افلاطون ردی از هرگونه نابربری را نتوان دید. مهم این است که مشکل را به نگاه یک فیلسوف یا پیامبر تقلیل ندهیم، مسئله، نهادینهشدنِ نگاه «مرد-پدر-قیّمسالار» در کلّ سنت است که بهتدریج مشکلات آن آشکار میشود. اکنون چرخشی تاریخی، یعنی اصلاح تلقی از «زن»، هم در نگاه مردان و هم خودِ زنان در حال تحقق است.
برای گذر سنجیده از این مرحله و اجتناب از برخی تندرویهای مخلّ و یا حساسیتهای نابهجا در راهِ «رفعِ تبعیض علیه زنان»، «مطالعه» و «گفتگو» میتواند کمککننده باشد. برایناساس، آیا در این زمینه کتاب، مقاله و پژوهشِ مؤثر وجود دارد؟ پاسخ خوشبختانه مثبت است. اگرچه هنوز بسیار جای کار هست، اما دستمان در این زمینه خالی نیست. فهرست زیر گلچین منابعی است به زبان فارسی که من دمِ دست داشتهام:
🌱گلچین منابع فارسی در اصلاح نگرش دربارۀ «زنان»، ازمنظر: فلسفی-دینی-اجتماعی.
🔸الف) کتابهایی که کاملاً به موضوع مربوطاند:
۱- انقیاد زنان، جان استوارت میل، علاءالدین طباطبایی، هرمس، ۱۳۷۹. نام اصل کتاب به انگلیسی: On Liberty and Subjection of Women. این کتاب با نام دیگری نیز به فارسی ترجمه شده است (کنیزککردن زنان، به ترجمۀ خسرو ریگی، انتشارات بانو، ۱۳۷۷).
۲- زنان پردهپوش و نخبگان جوشنپوش، فاطمه مرنیسی، ترجمۀ ملیحه مغازهای، نشر نی، چ دوم ۱۳۸۰.
۳- جنسیت در آراء اخلاقی، از قرن سوم پیش از اسلام تا قرن چهارم هجری، فاطمه صادقی، نگاه معاصر، ۱۳۹۲.
۴- قرآن و زن، آمنه ودود، اعظم پویا و معصومه آگاهی، حکمت، ۱۳۹۳.
۵- ریشههای زنستیزی، در ادبیات فارسی، مریم حسینی، نشر چشمه، ۱۳۸۷.
۶- زنان در آراء فقهی (حقوق زنان در اسلام سنتی)، محمد موسوی عقیقی، ناشر: مؤلف (نشرالکترونیکی، ۱۳۹۸).
🔸ب) کتابهایی که نه بهتمامه، اما بخشی از آنها به موضوع مربوط است:
۷- "فمینیسم در ایران" (گفتگو با نیره توحیدی و شهلا حائری)، فصلی از کتاب: ایران در جستجوی مدرنیته، رامین جهانبگلو، نشر مرکز، ۱۳۸۴؛ صص: ۱۰۳-۱۱۴.
۸- ملاقات تمدنها، یوسف کورباژ و امانوئل تُد، مرتضی کُتُبی، ثالث، ۱۳۸۹. (کتابی جالب در تحلیل تحولات فرهنگی و سیاسی در جوامع اسلامی، مبتنی بر مطالعات جمعیتشناسی. این پژوهش نشان داد تغییر در جوامع اسلامی موردِ مطالعه، منوط به تقدم انقلابی ذهنی بود که در آن دو عامل محدودشدن باروری زنان و افزایش سواد زنان نقش داشت).
۹- "زنان چه میخواهند"، در کتاب: چه کسی از طرف اسلام سخن میگوید؟، جان اسپوزیتو و دالیا مجاهد، سهیلا ناصری، هرمس، ۱۳۹۰.
۱۰- دو کتاب از جان رالز که اگرچه فصلی مستقل در آنها به زنان اختصاص ندارد، اما اشارات بسیار مهمی دربارۀ تعیضِ روا داشتهشده علیه زنان، و راهبردهای برقراری عدالت دربارۀ آنان از منظر فلسفی طرح شده است: یک، عدالت به مثابۀ انصاف، جان راولز، عرفان ثابتی، ققنوس، ۱۳۸۳. دو، قانون مردمان، جان راولز، جعفر محسنی، ققنوس، ۱۳۸۹.
بر این فهرست میتوان دهها کتاب و مقاله در مجلات معتبر را افزود، از جمله همۀ شمارههای مجلۀ زنـان که به همت شهلا شرکت منتشر میشد.
✍🏼 #اردشیر_منصوری
🗓 ۱۸ اسفند ۱۴۰۲ (۸ مارس ۲۰۲۴)
🔗 منبع: کانال گفتارها
#کتاب #حقوق #زنان
@Jaryaann
💡 نشست بررسی #کتاب
«زیستن در روزگار سخت» - نوشتهٔ پِما چودرون
🎙#مصطفی_ملکیان و #محمدمهدی_اردبیلی
🗓 ۱۵ اسفند ۱۴۰۲
➖برگزار شده توسط پانوراما
⬅️ نسخهٔ دیداری در یوتیوب پانوراما
#مراقبه #تابآوری #مهر
@Jaryaann
«زیستن در روزگار سخت» - نوشتهٔ پِما چودرون
🎙#مصطفی_ملکیان و #محمدمهدی_اردبیلی
🗓 ۱۵ اسفند ۱۴۰۲
➖برگزار شده توسط پانوراما
⬅️ نسخهٔ دیداری در یوتیوب پانوراما
#مراقبه #تابآوری #مهر
@Jaryaann
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✨ در قرن ۸ هجری، شاعری در وضعیت آشوبناک این سرزمین در خلوت خود سرود:
بر سرِ تربت ما چون گذری همّت خواه
که زیارتگه رندان جهان خواهد بود
و این حدود ۷۰۰ سال بعد لحظات تحویل سال ۱۴۰۳ خورشیدی بر سر تربت او (در حافظیه شیراز) است.
«شما در هیچ جای دنیا سراغ ندارید که مردم بر سر مزار شاعران خود بروند و با مقبره شاعرانشان همچون زیارتگاه برخورد کنند. هر فرد ایرانی برای مثال رابطهای شخصی با حافظ دارد، اینکه آن فرد فرهیخته است یا عامی یا عارف است و رند، اهمیت چندانی ندارد، هر یک به فراخور حال و استعداد ذاتی خود آن را تعبیر میکنند و از آن بهره میگیرند و از خواندن اشعار وی لذت میبرند؛ به قول مولانا «هرکسی از ظن خود شد یار من/ از درون من نجست اسرار من». این نشاندهنده ارتباط عمیقی است که میان ایرانیان و شاعرانشان وجود دارد. حضور اینچنینی ایرانیان بر مزار عطار، حافظ، خیام و سعدی پدیدهای کاملا استثنایی است.»
✍🏼 #داریوش_شایگان
#کتاب «پنج اقلیم حضور»
🔗 منبع ویدئو: خوشا شیراز
#نوروز #حافظ
@Jaryaann
بر سرِ تربت ما چون گذری همّت خواه
که زیارتگه رندان جهان خواهد بود
و این حدود ۷۰۰ سال بعد لحظات تحویل سال ۱۴۰۳ خورشیدی بر سر تربت او (در حافظیه شیراز) است.
«شما در هیچ جای دنیا سراغ ندارید که مردم بر سر مزار شاعران خود بروند و با مقبره شاعرانشان همچون زیارتگاه برخورد کنند. هر فرد ایرانی برای مثال رابطهای شخصی با حافظ دارد، اینکه آن فرد فرهیخته است یا عامی یا عارف است و رند، اهمیت چندانی ندارد، هر یک به فراخور حال و استعداد ذاتی خود آن را تعبیر میکنند و از آن بهره میگیرند و از خواندن اشعار وی لذت میبرند؛ به قول مولانا «هرکسی از ظن خود شد یار من/ از درون من نجست اسرار من». این نشاندهنده ارتباط عمیقی است که میان ایرانیان و شاعرانشان وجود دارد. حضور اینچنینی ایرانیان بر مزار عطار، حافظ، خیام و سعدی پدیدهای کاملا استثنایی است.»
✍🏼 #داریوش_شایگان
#کتاب «پنج اقلیم حضور»
🔗 منبع ویدئو: خوشا شیراز
#نوروز #حافظ
@Jaryaann
▪️روند انتخاب نام برخی خیابانهای تهران پیش از انقلاب به روایت دکتر سیدحسین نصر
داستان جالبی برایتان میگویم که نتیجهاش را هنوز در ایران میبینید. روزی در زمان ریاست من در دانشکده ادبیات، ملکه مرا احضار کرد و گفت: «دکتر نصر میخواهم نام خیابان فرح را که به نام من است به نام یکی از چهرههای سرشناس ایران تغییر دهم، لطفاً کسی را پیشنهاد کن.» من گفتم : «به نام همۀ شاعران بزرگ ما از جمله فردوسی، نظامی، سعدی، خیام، جامی و دیگران خیابانهایی نامگذاری شده اما دربارۀ فیلسوفان چنین نیست. چرا نام آن را خیابان سهروردی نمیگذارید؟» او بیدرنگ به شهردار تهران تلفن کرد و به یک هفته نکشید که همه علائم و تابلوها را برداشتند و آن خیابان به نام سهروردی معروف شد. البته تا مدتها بعد رانندههای تاکسی هنوز آن را خیابان فرح مینامیدند. به هر روی امروزه آنجا را خیابان سهرودی مینامند. بعدها کمی پیش از انقلاب، هنگامی که تهران رو به شمال گسترش یافته بود باز هم از من خواستند که برای دو بلوار تازه و اصلی نامهایی برگزینم و نامگذاری خیابان میرداماد و خیابان ملاصدرا کار من بود زیرا ملکه از من خواست که برای این دو خیابان تازه و مهم از نام فیلسوفان استفاده کنم. شما حتی در سطح عمومی هم نمیتوانستید تصور کنید در سال ۱۹۶۰ بلوار اصلی -نه خیابانی باریک و فرعی، آن هم در شمال تهران- به نام میرداماد نامگذاری شده باشد. در آن روزگار چه کسی میرداماد را میشناخت؟
▫ #سیدحسین_نصر، گفتوگو با #رامین_جهانبگلو
📖 #کتاب «در جستوجوی امر قدسی» ترجمۀ سیدمصطفی شهرآیینی. (نشر نی /ص۱۶۲ و۱۶۳)
🗓 به مناسبت ۱۹ فروردین، زادروز دکتر سیدحسین نصر، فیلسوف سنتگرا، استاد علوم اسلامی دانشگاه جرج واشینگتن، رییس دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، رییس دانشگاه صنعتی آریامهر (دانشگاه شریف) و بنیانگذار انجمن شاهنشاهی فلسفه (مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران)
#تاریخ #تهران #شهابالدین_سهروردی
@Jaryaann
داستان جالبی برایتان میگویم که نتیجهاش را هنوز در ایران میبینید. روزی در زمان ریاست من در دانشکده ادبیات، ملکه مرا احضار کرد و گفت: «دکتر نصر میخواهم نام خیابان فرح را که به نام من است به نام یکی از چهرههای سرشناس ایران تغییر دهم، لطفاً کسی را پیشنهاد کن.» من گفتم : «به نام همۀ شاعران بزرگ ما از جمله فردوسی، نظامی، سعدی، خیام، جامی و دیگران خیابانهایی نامگذاری شده اما دربارۀ فیلسوفان چنین نیست. چرا نام آن را خیابان سهروردی نمیگذارید؟» او بیدرنگ به شهردار تهران تلفن کرد و به یک هفته نکشید که همه علائم و تابلوها را برداشتند و آن خیابان به نام سهروردی معروف شد. البته تا مدتها بعد رانندههای تاکسی هنوز آن را خیابان فرح مینامیدند. به هر روی امروزه آنجا را خیابان سهرودی مینامند. بعدها کمی پیش از انقلاب، هنگامی که تهران رو به شمال گسترش یافته بود باز هم از من خواستند که برای دو بلوار تازه و اصلی نامهایی برگزینم و نامگذاری خیابان میرداماد و خیابان ملاصدرا کار من بود زیرا ملکه از من خواست که برای این دو خیابان تازه و مهم از نام فیلسوفان استفاده کنم. شما حتی در سطح عمومی هم نمیتوانستید تصور کنید در سال ۱۹۶۰ بلوار اصلی -نه خیابانی باریک و فرعی، آن هم در شمال تهران- به نام میرداماد نامگذاری شده باشد. در آن روزگار چه کسی میرداماد را میشناخت؟
▫ #سیدحسین_نصر، گفتوگو با #رامین_جهانبگلو
📖 #کتاب «در جستوجوی امر قدسی» ترجمۀ سیدمصطفی شهرآیینی. (نشر نی /ص۱۶۲ و۱۶۳)
🗓 به مناسبت ۱۹ فروردین، زادروز دکتر سیدحسین نصر، فیلسوف سنتگرا، استاد علوم اسلامی دانشگاه جرج واشینگتن، رییس دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، رییس دانشگاه صنعتی آریامهر (دانشگاه شریف) و بنیانگذار انجمن شاهنشاهی فلسفه (مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران)
#تاریخ #تهران #شهابالدین_سهروردی
@Jaryaann
۲۳ فروردین سالروز درگذشت شاهرخ مسکوب
نخستین کتابش که مقدمهای بر رستم و اسفندیار (۱۳۴۲) نام داشت زود آوازه گرفت و مایۀ ادبی درخشان او را شناساند. او نشان داد در تحلیل مباحث اساطیری و حماسی قلمش گویا و تواناست. پس از آن سوگ سیاوش (۱۳۵۱) را نوشت و یکی از نمادهای ماندگار تفکر ایرانی را با جلوهای نوین و با قلمی تحلیلی برایمان تازه کرد. در حالی که پیش از آنها به سوفکل و آشیل دنیای پرطمطراق یونانی پرداخته بود.
از هنگامی که به فردوسی پرداخت و بر روحیۀ تاریخی مربوط به دایرۀ دنیای زیبای ایرانی دست یافت آن را رها نکرد. فردوسی ملهم بزرگ او بود و غور در شاهنامه دلچسب برای او. باز در همین سالهای اخیر چند گفتار جداگانه در قلمرو زمینههای مختلف شاهنامه به رشتۀ تحریر درآورد که میباید همه در یک مجموعه انتشار پیدا کند.
سومین کتاب ایرانی او ملیّت و زبان نام داشت و آن را نخست در دیار غربت به چاپ رساند. زیرا بهخوبی دریافته بود که ماندگاری ایران در تاریخ بستگی ویژهای به زبان فارسی داشته است و چون بار دوم که آن را به دست چاپ سپرد با نام گویاتر هویت ایرانی و زبان فارسی منتشر ساخت، بهتر نمایانده شد که بیش از پیش متوجه بر اهمیت فرهنگی و جهانی زبان فارسی برای یگانگی و یکپارچگی فرهنگی ایران شده است. اگرچه آن را در عنوان «هویت» پوشانیده است.
خلاصۀ تفکرات سیاسی تاریخی او را میتوان چنین برآورد کرد که هم تاریخ حماسی ایران را مهم و مؤثر و آشنایی بدان را برای همگان ضروری میدانست و هم زبان فارسی و آثار بازماندۀ آن را عامل اساسی شناختن هویت قرار داده بود. در کتابهای دیگرش مانند چند گفتار در فرهنگ ایران و یادداشتهای دلچسب و صمیمی او هم رگههای تابناکی از این تفکر دیده میشود.
آخرین کتاب او به نام مرتضی کیوان (۱۳۸۲) در تهران نشر شد. آن را به یاد مرتضی کیوان گرد آورد و خواست یادگاری بر جای بماند از روزگاری که به همراه مرتضی کیوان در راهی افتاده بود که خود را با خردورزی و به شوق آزاد بودن از آن وادی که سفری خوابآلود بود رها ساخت. یادش باید در یادها بماند.
✍🏼 #ایرج_افشار
#کتاب «نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی» - انتشارات دکتر محمود افشار
#شاهرخ_مسکوب
#شاهنامه
@Jaryaann
نخستین کتابش که مقدمهای بر رستم و اسفندیار (۱۳۴۲) نام داشت زود آوازه گرفت و مایۀ ادبی درخشان او را شناساند. او نشان داد در تحلیل مباحث اساطیری و حماسی قلمش گویا و تواناست. پس از آن سوگ سیاوش (۱۳۵۱) را نوشت و یکی از نمادهای ماندگار تفکر ایرانی را با جلوهای نوین و با قلمی تحلیلی برایمان تازه کرد. در حالی که پیش از آنها به سوفکل و آشیل دنیای پرطمطراق یونانی پرداخته بود.
از هنگامی که به فردوسی پرداخت و بر روحیۀ تاریخی مربوط به دایرۀ دنیای زیبای ایرانی دست یافت آن را رها نکرد. فردوسی ملهم بزرگ او بود و غور در شاهنامه دلچسب برای او. باز در همین سالهای اخیر چند گفتار جداگانه در قلمرو زمینههای مختلف شاهنامه به رشتۀ تحریر درآورد که میباید همه در یک مجموعه انتشار پیدا کند.
سومین کتاب ایرانی او ملیّت و زبان نام داشت و آن را نخست در دیار غربت به چاپ رساند. زیرا بهخوبی دریافته بود که ماندگاری ایران در تاریخ بستگی ویژهای به زبان فارسی داشته است و چون بار دوم که آن را به دست چاپ سپرد با نام گویاتر هویت ایرانی و زبان فارسی منتشر ساخت، بهتر نمایانده شد که بیش از پیش متوجه بر اهمیت فرهنگی و جهانی زبان فارسی برای یگانگی و یکپارچگی فرهنگی ایران شده است. اگرچه آن را در عنوان «هویت» پوشانیده است.
خلاصۀ تفکرات سیاسی تاریخی او را میتوان چنین برآورد کرد که هم تاریخ حماسی ایران را مهم و مؤثر و آشنایی بدان را برای همگان ضروری میدانست و هم زبان فارسی و آثار بازماندۀ آن را عامل اساسی شناختن هویت قرار داده بود. در کتابهای دیگرش مانند چند گفتار در فرهنگ ایران و یادداشتهای دلچسب و صمیمی او هم رگههای تابناکی از این تفکر دیده میشود.
آخرین کتاب او به نام مرتضی کیوان (۱۳۸۲) در تهران نشر شد. آن را به یاد مرتضی کیوان گرد آورد و خواست یادگاری بر جای بماند از روزگاری که به همراه مرتضی کیوان در راهی افتاده بود که خود را با خردورزی و به شوق آزاد بودن از آن وادی که سفری خوابآلود بود رها ساخت. یادش باید در یادها بماند.
✍🏼 #ایرج_افشار
#کتاب «نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی» - انتشارات دکتر محمود افشار
#شاهرخ_مسکوب
#شاهنامه
@Jaryaann
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🗣 #گابور_ماته روانپزشک مجاری-کانادایی
📖 نویسندۀ #کتاب افسانهی عادیبودن
(تروما، بیماری و درمان در فرهنگ سمی)
ترجمه: آراز بارسقیان
🔺کتابی که همهچیز را در حوزۀ سلامت روان تغییر میدهد.
این کتاب بررسی نو و خلاقانۀ علت انواع بیماریهای جسمی و روانی ماست. کتابی که سویۀ انتقادی خود را به سمت اجتماع میگیرد و آن را بانی انواع مشکلات روانتنی انسانها میداند و راههای بسیار کارگشایی برای حرکت به سمت سلامت عمومی و درمان پیشنهاد میدهد.
🔗 منبع: اینستاگرام نشر ميلكان
#روانشناسی #زندگی #بازی
@Jaryaann
📖 نویسندۀ #کتاب افسانهی عادیبودن
(تروما، بیماری و درمان در فرهنگ سمی)
ترجمه: آراز بارسقیان
🔺کتابی که همهچیز را در حوزۀ سلامت روان تغییر میدهد.
این کتاب بررسی نو و خلاقانۀ علت انواع بیماریهای جسمی و روانی ماست. کتابی که سویۀ انتقادی خود را به سمت اجتماع میگیرد و آن را بانی انواع مشکلات روانتنی انسانها میداند و راههای بسیار کارگشایی برای حرکت به سمت سلامت عمومی و درمان پیشنهاد میدهد.
🔗 منبع: اینستاگرام نشر ميلكان
#روانشناسی #زندگی #بازی
@Jaryaann
#محمدعلی_فروغی (۱۲۵۴ تا ۱۳۲۱) بیشتر با عنوان سیاستمدار نامبردار است، اهل شعر و ادب او را به تصحیحاتش از بزرگان ادب میشناسند و اهل فلسفه به سیر حکمت در اروپا و ترجمههایش از افلاطون و دکارت.
برحسب اتفاق به #کتاب داستان اندیشه دور و دراز(١٣٠۶) از او برخوردم. داستانی که به شیوه محاوره نوشته شده است. در یک مهمانی رخ میدهد و گفت و گو میان نویسنده و دو زوج شکل میگیرد. کتاب تقدیم شده به «بانوانی که برحسب ذوق و شور طبیعی و معلومات کسبی ذهن صافی ایشان راغب به خواندن این نوع تحریرات میتواند باشد».
در این مهمانی راوی که فردی فاضل و کتابخوان است به درخواست دو زن و دو مردی که با او در مهمانی حضور دارند شروع به پیشبینی انسانهای آینده میکند. انسانهای قرن بیست و یکم!
قصد ندارم لطف داستان را بگیرم. خودتان بخوانید. کوتاه است. یکی از قسمتهای شیرین ماجرا یکیبه دوکردنهای راوی با یکی از شخصیتهای زن است که با هم بحثشان میشود به نحوی که خانم با لبخند شیرینی به او میگوید «با شما قهرم»، ولی در نهایت که همه آشتی میکنند صاحبخانه به راوی میگوید حسرت اینکه ما هیچگاه تحولات قرن ٢١ را تجربه نخواهیم کرد بر دلمان گذاشتی و روای پاسخ میدهد آن حسرت تخفیف خواهد یافت اگر «شخص بتواند بگوید من در مساعیی که انسان برای رسیدن به آن مقامات میکند شرکت کردم»
✍🏼 #مریم_نصر_اصفهانی
🔗 منبع و متن کامل
👈🏼 این کتاب را میتوانید از اینجا تهیه کنید.
@Jaryaann
برحسب اتفاق به #کتاب داستان اندیشه دور و دراز(١٣٠۶) از او برخوردم. داستانی که به شیوه محاوره نوشته شده است. در یک مهمانی رخ میدهد و گفت و گو میان نویسنده و دو زوج شکل میگیرد. کتاب تقدیم شده به «بانوانی که برحسب ذوق و شور طبیعی و معلومات کسبی ذهن صافی ایشان راغب به خواندن این نوع تحریرات میتواند باشد».
در این مهمانی راوی که فردی فاضل و کتابخوان است به درخواست دو زن و دو مردی که با او در مهمانی حضور دارند شروع به پیشبینی انسانهای آینده میکند. انسانهای قرن بیست و یکم!
قصد ندارم لطف داستان را بگیرم. خودتان بخوانید. کوتاه است. یکی از قسمتهای شیرین ماجرا یکیبه دوکردنهای راوی با یکی از شخصیتهای زن است که با هم بحثشان میشود به نحوی که خانم با لبخند شیرینی به او میگوید «با شما قهرم»، ولی در نهایت که همه آشتی میکنند صاحبخانه به راوی میگوید حسرت اینکه ما هیچگاه تحولات قرن ٢١ را تجربه نخواهیم کرد بر دلمان گذاشتی و روای پاسخ میدهد آن حسرت تخفیف خواهد یافت اگر «شخص بتواند بگوید من در مساعیی که انسان برای رسیدن به آن مقامات میکند شرکت کردم»
✍🏼 #مریم_نصر_اصفهانی
🔗 منبع و متن کامل
👈🏼 این کتاب را میتوانید از اینجا تهیه کنید.
@Jaryaann
📖 تامس نیگل تقریر درخشانی از مسألۀ اصلی سیاست دارد: «در حالی که منافع و ارزشها ما را به تعارض با یکدیگر سوق میدهند، چگونه میتوانیم با ضوابط اخلاقی در جهانی مشترک زندگی کنیم؟» او، در کتاب برابری و جانبداری دو نوع اصلی سیاستورزی را مطرح میکند: اولی، سیاست برابریطلبانه و دیگرگزینانه است که معطوف به کاهش درد و رنج انسانهاست و علیالخصوص میخواهد فوری و فوتیترین نیازهای محرومترین افراد جامعه را برآورده کند. مدافعان چنین سیاستی میگویند که دولت باید میان ارزشهای گوناگون و تصورات مختلف از زندگی خوب بیطرف باشد. دومی، سیاستورزی جانبدارانه و خودخواهانه است که معطوف به افزایش قدرت برای تأمین منافع شخصی یا گروهی است و آنچه اصالت دارد افزایش قدرت و برآوردن نفع شخصی است. مدافعان چنین سیاستی میگویند که دولت باید از ارزشهای شخصی و گروهی آنها با توسل به قدرت عریان دفاع کند. نیگل میگوید سیاست نوع اول، یعنی برابری، سیاست آرمانی است که غالباً در عالم سیاست غایب اما همیشه اخلاقی بوده است. سیاست نوع دوم، یعنی جانبداری، سیاستی واقعانگارانه است که همیشه در عالم سیاست حاکم است اما همیشه غیراخلاقی بوده است. نیگل میگوید مارکسیسم بر سیاست نوع اول، یعنی سیاست مبتنی بر برابری، تأکید داشت که به خاطر غفلت از قوت و قدرت نفع شخصی به شکست انجامید. سرمایهداری بر سیاست نوع دوم، یعنی سیاست مبتنی بر نفع شخصی، تأکید دارد که به خاطر غفلت از اعتبار و نفوذ اخلاقی نفع غیرشخصی و نابرابری چندان مشروعیتی ندارد. بااینوصف، دغدغۀ اصلی نیگل این است که آیا میتوان جانبداری معقول را که غیراخلاقی نباشد با برابریطلبی معقول که ناکجاآبادگرایانه نباشد، جمع کرد؟ به باور منتقدان «برابری و جانبداری» یکی از عمیقترین و مهمترین کتابهایی است که تاکنون در زمینۀ نظریههای سیاسی منتشر شده است.
□ برابری و جانبداری | #تامس_نیگل | ترجمۀ #جواد_حیدری | نشرنو، چاپ دوم ۱۴۰۳
🔗 منبع: کانال نشر نو
#کتاب #اندیشه #آرمان #عدالت
@Jaryaann
□ برابری و جانبداری | #تامس_نیگل | ترجمۀ #جواد_حیدری | نشرنو، چاپ دوم ۱۴۰۳
🔗 منبع: کانال نشر نو
#کتاب #اندیشه #آرمان #عدالت
@Jaryaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔰 چرا باید شاهنامه خواند؟
دکتر اسلامی نُدوشن در گفتوگو با آرته
🔗 منبع و سایر بخشهای گفتوگو
«خلاصه آنکه اگر شاهنامه نمیبود این آب و خاک به جای خود میبود، اما به صورت دیگری.
ایران در این هزار و صدساله به کمک زبان فارسی دری و شاهنامه مجموعیت خود را حفظ کرده است.
مسئله این است که ایرانی هرگاه در طی این هزار سال احساس خطر داشته چنگ زده و کمک گرفته از روح شاهنامه، از تفكّر شاهنامه، برای اینکه بتواند خود را از مشکل برهاند. با این هجومی که شده بود به ایران براثر اتحاد میان ترکهای غزنوی و سلجوقی و خلافت بغداد شخصیت ایران میرفت تا آستانه انقراض، ولی به برکت شاهنامه همانگونه بر سر پا ماند.»
📖 #کتاب مرزهای ناپیدا
✍🏼 #محمدعلی_اسلامی_ندوشن
🔗 منبع: کانال دکتر اسلامی نُدوشن
#شاهنامه
@Jaryaann
دکتر اسلامی نُدوشن در گفتوگو با آرته
🔗 منبع و سایر بخشهای گفتوگو
«خلاصه آنکه اگر شاهنامه نمیبود این آب و خاک به جای خود میبود، اما به صورت دیگری.
ایران در این هزار و صدساله به کمک زبان فارسی دری و شاهنامه مجموعیت خود را حفظ کرده است.
مسئله این است که ایرانی هرگاه در طی این هزار سال احساس خطر داشته چنگ زده و کمک گرفته از روح شاهنامه، از تفكّر شاهنامه، برای اینکه بتواند خود را از مشکل برهاند. با این هجومی که شده بود به ایران براثر اتحاد میان ترکهای غزنوی و سلجوقی و خلافت بغداد شخصیت ایران میرفت تا آستانه انقراض، ولی به برکت شاهنامه همانگونه بر سر پا ماند.»
📖 #کتاب مرزهای ناپیدا
✍🏼 #محمدعلی_اسلامی_ندوشن
🔗 منبع: کانال دکتر اسلامی نُدوشن
#شاهنامه
@Jaryaann
شاهنامه ادبیات است، نه تاریخ. بیفایده است که به دنبال شباهتهای تاریخی داستانهای آن و گزارشهای خیالی اشکانیان، ساسانیان، یا دیگر خاندانِ باستانی باشیم. شاهنامه به جایگاه فردوسی در کاخِ ادبیات جهان به عنوانِ شاعر اشاره میکند نه "مورخِ" ایران باستان که ظاهرا خیلیها میخواهند که چنین باشد. پوشاندن کسوتِ مورخ بر قامت فردوسی یادآورِ این سخنِ نغزِ سِر ویلیام داوننت (۱۶۶۸ - ۱۶۰۶) است:
"چه لذتی را از دست میدهند کسانی که آزادی شاعر را از او میگیرند، و وی را در غل و زنجیر مورخ به بند میکشند".
✍🏼 #محمود_امیدسالار
📖 #کتاب از سیاحت در یک حماسه
(منطق روایی و وحدت هنری در شاهنامه) - ص ۲۵۲
مترجم: مصطفی حسینی
#شاهنامه
@Jaryaann
"چه لذتی را از دست میدهند کسانی که آزادی شاعر را از او میگیرند، و وی را در غل و زنجیر مورخ به بند میکشند".
✍🏼 #محمود_امیدسالار
📖 #کتاب از سیاحت در یک حماسه
(منطق روایی و وحدت هنری در شاهنامه) - ص ۲۵۲
مترجم: مصطفی حسینی
#شاهنامه
@Jaryaann