علیاکبر حکمیزاده
منتقد شیعه و مولف کتاب «اسرارهزارساله»
بریدهی زیر که برگرفته از «اسرارهزارساله» منتشر شده در دههی بیست خورشیدیست اما نکتهسنجیها و پرسشهایش هنوز تازه جلوه میکند. گفتنیست که روحالله خمینی، کتاب «کشفالاسرار» را در پاسخ به حکمیزاده نوشت:
آب یک جو اگر از یک سرچشمه باشد هرچه پایینتر آید، اگر کمتر نشود، زیادتر هم نخواهد شد. حال شما کتابهایی که درباره امامت نوشته شده، به ترتیب تاریخ با هم بسنجید و یا یک کتاب از پیش از صفویه و یکی هم بعد آن، کنار هم بگذارید، آنگاه میبینید هر چه پایینتر میآید غلو آنها بیشتر و حجمشان بزرگتر میشود.
شما کتاب مقتل سید ابن طاووس را با جلد دهم بحار [الانوار مجلسی] و اسرارالشهاده دربندی بسنجید آنگاه از خود بپرسید این همه اختلاف چیست و اینها را که دربندی نوشته از کجا به دست آورده که سید ابن طاووس یا مجلسی به آن دسترسی نداشته؟!
یک زمانی سیاست این طور اقتضا میکرد که برای استقلال ایران و یا نگهداری آن در برابر دو دشمن نیرومند عثمانی و ازبک، مردم را به وسیه گریه و زیارت و دسته و گنبد و قبر، به تکان بیاورند ولی چه کنیم که آن سیاستداران با سیاستشان رفتند و نابود شدند و دنیا هم قرنها پیش رفت ولی این بدعتها همچنان برای ما ماند و معلوم نیست تا کی باید گرفتار اینها باشیم.
قرآن میگوید که ستمکارترین مردم کسانیاند که به خدا دروغ ببندند. علتش این است که آنچه رنگ دین به خود میگیرد پایدار میماند. اگر شهری را به نام سیاست ویران کنند، بهتر است از اینکه بدعتی به نام دین بسازند. خرابیها، غارتها، جنگها قحطیها که در گذشته واقع شده، جز در تاریخ اثری از آنها نیست. اما بدعتهای دینی که برای سیاست ساختند، پابرجاست.
#رواداری #شیعه #نقد_دینی #نوگرایی_دینی #گفتگو
@dialogue1402
منتقد شیعه و مولف کتاب «اسرارهزارساله»
بریدهی زیر که برگرفته از «اسرارهزارساله» منتشر شده در دههی بیست خورشیدیست اما نکتهسنجیها و پرسشهایش هنوز تازه جلوه میکند. گفتنیست که روحالله خمینی، کتاب «کشفالاسرار» را در پاسخ به حکمیزاده نوشت:
آب یک جو اگر از یک سرچشمه باشد هرچه پایینتر آید، اگر کمتر نشود، زیادتر هم نخواهد شد. حال شما کتابهایی که درباره امامت نوشته شده، به ترتیب تاریخ با هم بسنجید و یا یک کتاب از پیش از صفویه و یکی هم بعد آن، کنار هم بگذارید، آنگاه میبینید هر چه پایینتر میآید غلو آنها بیشتر و حجمشان بزرگتر میشود.
شما کتاب مقتل سید ابن طاووس را با جلد دهم بحار [الانوار مجلسی] و اسرارالشهاده دربندی بسنجید آنگاه از خود بپرسید این همه اختلاف چیست و اینها را که دربندی نوشته از کجا به دست آورده که سید ابن طاووس یا مجلسی به آن دسترسی نداشته؟!
یک زمانی سیاست این طور اقتضا میکرد که برای استقلال ایران و یا نگهداری آن در برابر دو دشمن نیرومند عثمانی و ازبک، مردم را به وسیه گریه و زیارت و دسته و گنبد و قبر، به تکان بیاورند ولی چه کنیم که آن سیاستداران با سیاستشان رفتند و نابود شدند و دنیا هم قرنها پیش رفت ولی این بدعتها همچنان برای ما ماند و معلوم نیست تا کی باید گرفتار اینها باشیم.
قرآن میگوید که ستمکارترین مردم کسانیاند که به خدا دروغ ببندند. علتش این است که آنچه رنگ دین به خود میگیرد پایدار میماند. اگر شهری را به نام سیاست ویران کنند، بهتر است از اینکه بدعتی به نام دین بسازند. خرابیها، غارتها، جنگها قحطیها که در گذشته واقع شده، جز در تاریخ اثری از آنها نیست. اما بدعتهای دینی که برای سیاست ساختند، پابرجاست.
#رواداری #شیعه #نقد_دینی #نوگرایی_دینی #گفتگو
@dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از دخمهها تا امامزادهها: مرزهای سیال فرهنگی
دیگرینامه
اپیزود هشتم
برتولد اشپولر، پژوهشگر آلمانی در کتاب «تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی»، مذهب شیعه را مذهبی میداند که به مرور ایرانی شده است. از قضا آنچه او مورد استناد قرار میدهد به دنیای هنر، بهویژه معماری و تصویرسازی بازمیگردد.
اشپولر رد معماری آتشکدهها را در برخی زیارتگاههای شیعه در عراق امروزی جسته است و معتقد است تداوم تصویرسازی از قدیسان در میان شیعیان، احیانا سنتی ایرانی بوده که در دوران اسلامی علیرغم حرمت تصویرسازی، هرگز پایان نگرفته است. اشپولر مینویسد:
«میبایستی احساس ایرانی، مبارزهای مستمر علیه دشمنی با تصویر در اسلام داشته باشد. در ایران، هرگز مصور کردن حیوانات و انسان پایان نگرفت. و از این طریق مناطق دیگر اسلامی در نفی تصویرسازی همواره دچار تزلزل بودند. برداشت دوستانه شیعیان از تصویرسازی مسلما به طور عمده از این واقعیت متاثر بود و تشیع در طول زمان به طور کلی مذهبی ایرانی شده بود.»
تمایز دیدگاه اشپولر با نویسندگانی مانند احمد کسروی و حیدرعلی قلمداران بسیار معنادار و آموزنده است. در حالی که کسروی و قلمداران از درون هویتهای متمایز ایرانی یا اسلامی مینویسند و گاه، به دنبال پیراسته کردن، یا به اصطلاح نوعی «نابگرایی فرهنگی»اند، اشپولر تنها به آنچه که واقعیت است میپردازد.
از دید اشپولر واقعیت این است که تغییر هویت و فرهنگ به آرامی صورت میگیرد و بیشتر حالت طیفی دارد. با دقت هرچه بیشتر، پیوستگیها را میتوان پیدا کرد تا گسستگیها را. در نتیجه، از دید قلمداران شباهت زیارتگاههای امامان معصوم یا فرزندانشان به بارگاه سلاطین جبار و فراعنه روزگار حکایت از تاثیرپذیری فرهنگ…
برای مطالعهی ادامهی این یادداشت به صفحهی گفتوشنود رجوع کنید:
https://dialog.tavaana.org/podcast_others_8/
برای شنیدن نسخه کامل این اپیزود در یوتیوب به:
https://youtu.be/dbizi6iWfJs?si=yrRCzvg62Do-2l3M
برای شنیدن نسخه کامل این اپیزود در ساندکلود به:
https://soundcloud.com/tavaana/ilvafisop2pv
و برای شنیدن نسخه کامل این اپیزود در کستباکس به:
https://castbox.fm/vd/647650249
رجوع کنید.
#دیگری_نامه #حیدرعلی_قلمداران #اشپولر #معماری_ایرانی #آتشکده #دخمه #زیارتگاه #شیعه #دگردینی #نقد_دینی #مدارا
@Dialogue1402
دیگرینامه
اپیزود هشتم
برتولد اشپولر، پژوهشگر آلمانی در کتاب «تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی»، مذهب شیعه را مذهبی میداند که به مرور ایرانی شده است. از قضا آنچه او مورد استناد قرار میدهد به دنیای هنر، بهویژه معماری و تصویرسازی بازمیگردد.
اشپولر رد معماری آتشکدهها را در برخی زیارتگاههای شیعه در عراق امروزی جسته است و معتقد است تداوم تصویرسازی از قدیسان در میان شیعیان، احیانا سنتی ایرانی بوده که در دوران اسلامی علیرغم حرمت تصویرسازی، هرگز پایان نگرفته است. اشپولر مینویسد:
«میبایستی احساس ایرانی، مبارزهای مستمر علیه دشمنی با تصویر در اسلام داشته باشد. در ایران، هرگز مصور کردن حیوانات و انسان پایان نگرفت. و از این طریق مناطق دیگر اسلامی در نفی تصویرسازی همواره دچار تزلزل بودند. برداشت دوستانه شیعیان از تصویرسازی مسلما به طور عمده از این واقعیت متاثر بود و تشیع در طول زمان به طور کلی مذهبی ایرانی شده بود.»
تمایز دیدگاه اشپولر با نویسندگانی مانند احمد کسروی و حیدرعلی قلمداران بسیار معنادار و آموزنده است. در حالی که کسروی و قلمداران از درون هویتهای متمایز ایرانی یا اسلامی مینویسند و گاه، به دنبال پیراسته کردن، یا به اصطلاح نوعی «نابگرایی فرهنگی»اند، اشپولر تنها به آنچه که واقعیت است میپردازد.
از دید اشپولر واقعیت این است که تغییر هویت و فرهنگ به آرامی صورت میگیرد و بیشتر حالت طیفی دارد. با دقت هرچه بیشتر، پیوستگیها را میتوان پیدا کرد تا گسستگیها را. در نتیجه، از دید قلمداران شباهت زیارتگاههای امامان معصوم یا فرزندانشان به بارگاه سلاطین جبار و فراعنه روزگار حکایت از تاثیرپذیری فرهنگ…
برای مطالعهی ادامهی این یادداشت به صفحهی گفتوشنود رجوع کنید:
https://dialog.tavaana.org/podcast_others_8/
برای شنیدن نسخه کامل این اپیزود در یوتیوب به:
https://youtu.be/dbizi6iWfJs?si=yrRCzvg62Do-2l3M
برای شنیدن نسخه کامل این اپیزود در ساندکلود به:
https://soundcloud.com/tavaana/ilvafisop2pv
و برای شنیدن نسخه کامل این اپیزود در کستباکس به:
https://castbox.fm/vd/647650249
رجوع کنید.
#دیگری_نامه #حیدرعلی_قلمداران #اشپولر #معماری_ایرانی #آتشکده #دخمه #زیارتگاه #شیعه #دگردینی #نقد_دینی #مدارا
@Dialogue1402
پیرایشگر اسلام از فرقهبازی:
ابوالفضل برقعی
روایت میکند که در سفری به سمت شیراز، اتوبوس در آباده توقف کرد تا مسافران خوراکی بخورند و استراحتی بکنند. او در مسجد آباده نماز میخواند و چون حسب اتفاق، واعظ نتوانسته بود برای وعظ خود را برساند، به جای او از اصول توحید برای مردم میگوید و فوراً برمیگردد تا سوار اتوبوس شود و به ادامه راه بپردازد.
مردم که از سخنرانی او خرسند شده بودند، پیگیر میشوند و او را نمییابند و گمان میکنند که این فرد که ناگهان غیب شد، لابد امام زمان بوده است! گریه و زاری میکنند و حتی خبر به اطراف میرسد که امام زمان در مسجدی در آباده، منبر رفته و بعد دوباره غیب شده است! وقتی به شیراز میرسد، جراید خبر را اینگونه منعکس کردهاند: امام زمان در آباده!
ابوالفضل برقعی که این خاطره را در کتاب سوانح ایام زیر فصلی به نام «حکایتی از آباده» میآورد، معتقد بود امام یازدهم شیعیان هرگز فرزندی نداشت که بخواهد غیب شود!…
برای مطالعهی یادداشت کامل دربارهی ابوالفضل بُرقعی به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/abolfazl-borghaei/
#دگردینی #نقد_دینی #رواداری #گفتگو #ابوالفضل_برقعی
@Dialogue1402
ابوالفضل برقعی
روایت میکند که در سفری به سمت شیراز، اتوبوس در آباده توقف کرد تا مسافران خوراکی بخورند و استراحتی بکنند. او در مسجد آباده نماز میخواند و چون حسب اتفاق، واعظ نتوانسته بود برای وعظ خود را برساند، به جای او از اصول توحید برای مردم میگوید و فوراً برمیگردد تا سوار اتوبوس شود و به ادامه راه بپردازد.
مردم که از سخنرانی او خرسند شده بودند، پیگیر میشوند و او را نمییابند و گمان میکنند که این فرد که ناگهان غیب شد، لابد امام زمان بوده است! گریه و زاری میکنند و حتی خبر به اطراف میرسد که امام زمان در مسجدی در آباده، منبر رفته و بعد دوباره غیب شده است! وقتی به شیراز میرسد، جراید خبر را اینگونه منعکس کردهاند: امام زمان در آباده!
ابوالفضل برقعی که این خاطره را در کتاب سوانح ایام زیر فصلی به نام «حکایتی از آباده» میآورد، معتقد بود امام یازدهم شیعیان هرگز فرزندی نداشت که بخواهد غیب شود!…
برای مطالعهی یادداشت کامل دربارهی ابوالفضل بُرقعی به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/abolfazl-borghaei/
#دگردینی #نقد_دینی #رواداری #گفتگو #ابوالفضل_برقعی
@Dialogue1402
شقیترین مردم، متولی شریعت است!
در یادداشتهای روزانهی محمدعلی فروغی، حکایتی از قول کسی به نام حاجی شیخ هادی نقل میشود که از زوایای مختلف قابل توجه است. در این حکایت کسی نذر غیرمتعارف میکند و مجبور میشود برای ادای نذرش، تبهکارترین مردم را پیدا کند. او در جستجوی خود از ردههای پایین قدرت، نهایتاً به شاه میرسد و شاه هم مسئولیت اعمال خودش را قبول نکرده، به ملا ارجاع میدهد با گفتن اینکه من «فراش شریعت»ام و قانون دین را اجرا میکنم.
در این حکایت، این ملاست که تلویحاً میپذیرد که شقیترین مردم است؛ اما منتی بر سر نذرکننده میگذارد و میگوید برای اینکه نذرت را ادا کنی، قبول میکنم و «صورت شرعی» به کارت میدهم! شاید این حکایت نهایتاً خود مردمی را مسئول وضع میداند که خود بخشی از هنجارهای شرعی جامعهاند و به جای توقف عمل به آن، به بازتولیدش کمک میکنند. کنایهای از اینکه تا دین یک جامعه درست نباشد، از مسئولان اجرایی هم نمیتوان چیز زیادی انتظار داشت.
شما دربارهی این حکایت چه فکر میکنید و کدام وجه معنایی آن را برجستهتر میدانید؟
#دین #نقد_دینی #رواداری #نوگرایی_دینی #گفتگو
@Dialogue1402
در یادداشتهای روزانهی محمدعلی فروغی، حکایتی از قول کسی به نام حاجی شیخ هادی نقل میشود که از زوایای مختلف قابل توجه است. در این حکایت کسی نذر غیرمتعارف میکند و مجبور میشود برای ادای نذرش، تبهکارترین مردم را پیدا کند. او در جستجوی خود از ردههای پایین قدرت، نهایتاً به شاه میرسد و شاه هم مسئولیت اعمال خودش را قبول نکرده، به ملا ارجاع میدهد با گفتن اینکه من «فراش شریعت»ام و قانون دین را اجرا میکنم.
در این حکایت، این ملاست که تلویحاً میپذیرد که شقیترین مردم است؛ اما منتی بر سر نذرکننده میگذارد و میگوید برای اینکه نذرت را ادا کنی، قبول میکنم و «صورت شرعی» به کارت میدهم! شاید این حکایت نهایتاً خود مردمی را مسئول وضع میداند که خود بخشی از هنجارهای شرعی جامعهاند و به جای توقف عمل به آن، به بازتولیدش کمک میکنند. کنایهای از اینکه تا دین یک جامعه درست نباشد، از مسئولان اجرایی هم نمیتوان چیز زیادی انتظار داشت.
شما دربارهی این حکایت چه فکر میکنید و کدام وجه معنایی آن را برجستهتر میدانید؟
#دین #نقد_دینی #رواداری #نوگرایی_دینی #گفتگو
@Dialogue1402
در تابستان ۱۳۵۸، یعنی درست در اولین تابستان پس از تشکیل دولت شیعه در ایران، تیری در روستای «دیزیجان» شلیک شد که شاید قرار نبود قربانیاش را بکشد؛ بلکه فقط بترساند. چون تروریست خود را به داخل منزل قربانی که خواب بود رسانده، و از نزدیک شلیک کرده بود. اما فقط پوست گردن قربانی را خراش داد!
قربانی، حیدرعلی قلمداران قمی بود که قلمش را عمری برای پیراستن فرهنگ و تفکر شیعه، از اندیشههای مبالغهآمیز و غیراسلامی گردانده بود و البته در این مورد دلیری بسیار به خرج داده بود. موجب تاسف و البته تامل اینکه جان او درست پس از برآمدن یک دولت شیعی، در معرض خطر قرار گرفته بود! تروریست یک شیعه کوردل و متعصب بود که خود را در پناه دولت شیعه تازهتاسیس، در امن و امان مییافت. قلمداران اما، یک شیعه پاکباخته و انتقادگر که صمیمانه میخواست شیعهبودنش در تضاد با مسلمانبودن نباشد!
برای مطالعه ادامه یادداشت به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/heydarali_ghalamdaran/
#حیدرعلی_قلمداران #دگردینی #نقد_دینی #شیعی_گری #اسلام #نقد_شیعه #گفتگو #مدار ا
@Dialogue1402
قربانی، حیدرعلی قلمداران قمی بود که قلمش را عمری برای پیراستن فرهنگ و تفکر شیعه، از اندیشههای مبالغهآمیز و غیراسلامی گردانده بود و البته در این مورد دلیری بسیار به خرج داده بود. موجب تاسف و البته تامل اینکه جان او درست پس از برآمدن یک دولت شیعی، در معرض خطر قرار گرفته بود! تروریست یک شیعه کوردل و متعصب بود که خود را در پناه دولت شیعه تازهتاسیس، در امن و امان مییافت. قلمداران اما، یک شیعه پاکباخته و انتقادگر که صمیمانه میخواست شیعهبودنش در تضاد با مسلمانبودن نباشد!
برای مطالعه ادامه یادداشت به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/heydarali_ghalamdaran/
#حیدرعلی_قلمداران #دگردینی #نقد_دینی #شیعی_گری #اسلام #نقد_شیعه #گفتگو #مدار ا
@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«نابگرایان»
دیگرینامه
اپیزود نوزدهم
… مردم آباده نمیدانستند که این روحانی، اساسا باورهای آخرزمانی ندارد و چنین باورهایی را غیراسلامی میشمارد.
ابوالفضل برقعی که در خانوادهای شیعه متولد شده بود، به مرور عقاید سنتی شیعی را کنار گذاشت و مدعی شد که امام یازدهم شیعیان، حسن عسگری، اساسا فرزندی نداشته است. او تمامی عمر خود را صرف مبارزه با عقایدی کرد که به زعم او، سنخیتی با اسلام و قرآن نداشت.
در این اپیزود با نام «نابگرایان» شما داستان ابوالفضل برقعی را خواهید شنید که برای زدودن چهره سنت اسلامی از مفاهیم و باورهای دخیل، یعنی برای پاک و پیراسته کردن آن، برای ناب کردن آن، از هیچ کوششی فروگذار نکرد و در این راه رنج بسیار به جان خرید.
برای مطالعه ادامه این متن به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/others-19/
برای شنیدن نسخه کامل این اپیزود در یوتیوب به:
https://youtu.be/WQ_ai-sb8RE?si=IxtgyPi7mlnVNLKD
و در ساندکلود به:
https://on.soundcloud.com/KEja7
و در کستباکس به:
https://castbox.fm/vb/678340274
رجوع کنید.
#دیگری_نامه #ابوالفضل_برقعی #سوانح_ایام #دگردینی #نقد_دینی #شیعی #شیعی_گری #تشیع #اسلام #مهدی_موعود #ناجی_آخرزمان #سوشیانس
@Dialogue1402
دیگرینامه
اپیزود نوزدهم
… مردم آباده نمیدانستند که این روحانی، اساسا باورهای آخرزمانی ندارد و چنین باورهایی را غیراسلامی میشمارد.
ابوالفضل برقعی که در خانوادهای شیعه متولد شده بود، به مرور عقاید سنتی شیعی را کنار گذاشت و مدعی شد که امام یازدهم شیعیان، حسن عسگری، اساسا فرزندی نداشته است. او تمامی عمر خود را صرف مبارزه با عقایدی کرد که به زعم او، سنخیتی با اسلام و قرآن نداشت.
در این اپیزود با نام «نابگرایان» شما داستان ابوالفضل برقعی را خواهید شنید که برای زدودن چهره سنت اسلامی از مفاهیم و باورهای دخیل، یعنی برای پاک و پیراسته کردن آن، برای ناب کردن آن، از هیچ کوششی فروگذار نکرد و در این راه رنج بسیار به جان خرید.
برای مطالعه ادامه این متن به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/others-19/
برای شنیدن نسخه کامل این اپیزود در یوتیوب به:
https://youtu.be/WQ_ai-sb8RE?si=IxtgyPi7mlnVNLKD
و در ساندکلود به:
https://on.soundcloud.com/KEja7
و در کستباکس به:
https://castbox.fm/vb/678340274
رجوع کنید.
#دیگری_نامه #ابوالفضل_برقعی #سوانح_ایام #دگردینی #نقد_دینی #شیعی #شیعی_گری #تشیع #اسلام #مهدی_موعود #ناجی_آخرزمان #سوشیانس
@Dialogue1402
«ملایی که مرغداری پیشه کرد!»
علیاکبر حکمیزاده
«ایرانیان! با تعارف و ماستمالی کار درست نمیشود! تا ما چنینیم وضع ما هم همین است!»
۲۴ دیماه ۱۳۹۷ رادیوفردا گزارشی منتشر کرد از فهرست روحانیونی که بعد از انقلاب ۱۳۵۷ و تشکیل دادگاه ویژه روحانیت، «خلع لباس» شدند. از میان نامهایی که در این گزارش دیده میشود، نام علیاکبر حَکَمیزاده شاید از همه جالبتر باشد. چون حکمیزاده بهویژه به عنوان مولف کتابی انتقادی و تند مشهور است به نام «اسرار هزارساله» که در ۱۳۲۲ منتشر شده بود! البته بنیانگذار نظم سیاسی جدید که بعد سالها تبعید از فرانسه به ایران بازگشته، و برای محاکمه «آخوندهای فاسد» دادگاهی ویژه درست کرده بود، خیلی خوب به خاطر میآورد که یکی از اولین رسالههای خود را علیه همین کتاب «اسرار هزارساله» نوشته است؛ نزدیک به چهار دهه پیش، زمانی که خود ۴۲ سال سن داشته است!
علیاکبر حمکیزاده، مانند اغلب کنشگران عصر مشروطه و ابتدای پهلوی اول، تحصیلات خود را در حوزه سپری کرده بود. گفته میشود که او در ابتدای امر، منتقد غرب هم بوده است. کتاب «راه نجات از آفات تمدن حاضر»، در واقع از اولین نمونههای ژانر ادبی انتقاد از غربگرایی، نوشتهی اوست که پیش از «اسرار هزارساله» نوشته شده است. رسول جعفریان از آخوندهای نزدیک به حکومت جمهوری اسلامی و عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران میگوید که…
برای مطالعه ادامه یادداشت به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/aliakbar-hakamizadeh/
#اسرار_هزار_ساله #علی_اکبر_حکمی_زاده #روح_الله_خمینی #کشف_الاسرار #گفتگو #مدارا #نقد_دینی
@dialogue1402
علیاکبر حکمیزاده
«ایرانیان! با تعارف و ماستمالی کار درست نمیشود! تا ما چنینیم وضع ما هم همین است!»
۲۴ دیماه ۱۳۹۷ رادیوفردا گزارشی منتشر کرد از فهرست روحانیونی که بعد از انقلاب ۱۳۵۷ و تشکیل دادگاه ویژه روحانیت، «خلع لباس» شدند. از میان نامهایی که در این گزارش دیده میشود، نام علیاکبر حَکَمیزاده شاید از همه جالبتر باشد. چون حکمیزاده بهویژه به عنوان مولف کتابی انتقادی و تند مشهور است به نام «اسرار هزارساله» که در ۱۳۲۲ منتشر شده بود! البته بنیانگذار نظم سیاسی جدید که بعد سالها تبعید از فرانسه به ایران بازگشته، و برای محاکمه «آخوندهای فاسد» دادگاهی ویژه درست کرده بود، خیلی خوب به خاطر میآورد که یکی از اولین رسالههای خود را علیه همین کتاب «اسرار هزارساله» نوشته است؛ نزدیک به چهار دهه پیش، زمانی که خود ۴۲ سال سن داشته است!
علیاکبر حمکیزاده، مانند اغلب کنشگران عصر مشروطه و ابتدای پهلوی اول، تحصیلات خود را در حوزه سپری کرده بود. گفته میشود که او در ابتدای امر، منتقد غرب هم بوده است. کتاب «راه نجات از آفات تمدن حاضر»، در واقع از اولین نمونههای ژانر ادبی انتقاد از غربگرایی، نوشتهی اوست که پیش از «اسرار هزارساله» نوشته شده است. رسول جعفریان از آخوندهای نزدیک به حکومت جمهوری اسلامی و عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران میگوید که…
برای مطالعه ادامه یادداشت به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/aliakbar-hakamizadeh/
#اسرار_هزار_ساله #علی_اکبر_حکمی_زاده #روح_الله_خمینی #کشف_الاسرار #گفتگو #مدارا #نقد_دینی
@dialogue1402
@dialogue1402
در حالی که تحلیلگران و ناظران صحنه سیاست معاصر ایران، نواندیشان دینی کت و شلواری را در بیرون کشیدن دلالتهای سیاسی از فرهنگ دینی ملامت میکنند، و روحانیت سنتی را از این اتهام عموما مبرّی میدانند، بودهاند کسانی از میان خود روحانیت سنتی که نظریه حکومت اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه را با «اجتهاد علمی» از متون بیرون کشیدهاند و آن را تئوریزه کردهاند. از میان این عده «آخوند نواندیش»، کسی بود که به انتخابیبودن ولایت فقیه اعتقاد داشت، موازین بینالمللی از جمله دموکراسی را در تعارض با اسلام نمیدید، له ضرورت تساهل با اپوزیسیون سیاسی برمبنای سیره امام علی استدلال میکرد، و حتی روش سنتی فقها در حذف زنان به دلیل جنسیتشان را نادرست میانگاشت. این فرد، نعمتالله صالحی نجفآبادی بود.
صالحی نجفآبادی متولد ۱۳۰۲ خورشیدی در نجفآباد اصفهان از پدری کشاورز بود. او ضمن اینکه در حوزه از شاگردان علامه طباطبایی و روحالله خمینی بود، خود پیش از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ استاد کسانی بود که بعدها از رهبران سیاسی حکومت جمهوری اسلامی شدند.
مطابق با مقدمه ناشر بر کتاب «عصای موسی یا درمان غلو» تالیف صالحی نجفآبادی، هاشمی رفسنجانی، حسن لاهوتی، امامی کاشانی، محمدی گیلانی و مهدوی کنی فقط تعدادی از این رهبران بودند. (شرح حال مولف؛ صفحه ۱۱) صالحی نجفآبادی در ۲۳ سالگی از اصفهان به قم آمد تا تحصیلات حوزوی خود را در این شهر مذهبی پی بگیرد…
برای مطالعه ادامه این یادداشت به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/nematollah-salehi-najafabadi/
#صالحی_نجف_آبادی #گفتگو #نقد_دینی #نقد_دین #اجتهاد #رواداری
@dialogue1402
در حالی که تحلیلگران و ناظران صحنه سیاست معاصر ایران، نواندیشان دینی کت و شلواری را در بیرون کشیدن دلالتهای سیاسی از فرهنگ دینی ملامت میکنند، و روحانیت سنتی را از این اتهام عموما مبرّی میدانند، بودهاند کسانی از میان خود روحانیت سنتی که نظریه حکومت اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه را با «اجتهاد علمی» از متون بیرون کشیدهاند و آن را تئوریزه کردهاند. از میان این عده «آخوند نواندیش»، کسی بود که به انتخابیبودن ولایت فقیه اعتقاد داشت، موازین بینالمللی از جمله دموکراسی را در تعارض با اسلام نمیدید، له ضرورت تساهل با اپوزیسیون سیاسی برمبنای سیره امام علی استدلال میکرد، و حتی روش سنتی فقها در حذف زنان به دلیل جنسیتشان را نادرست میانگاشت. این فرد، نعمتالله صالحی نجفآبادی بود.
صالحی نجفآبادی متولد ۱۳۰۲ خورشیدی در نجفآباد اصفهان از پدری کشاورز بود. او ضمن اینکه در حوزه از شاگردان علامه طباطبایی و روحالله خمینی بود، خود پیش از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ استاد کسانی بود که بعدها از رهبران سیاسی حکومت جمهوری اسلامی شدند.
مطابق با مقدمه ناشر بر کتاب «عصای موسی یا درمان غلو» تالیف صالحی نجفآبادی، هاشمی رفسنجانی، حسن لاهوتی، امامی کاشانی، محمدی گیلانی و مهدوی کنی فقط تعدادی از این رهبران بودند. (شرح حال مولف؛ صفحه ۱۱) صالحی نجفآبادی در ۲۳ سالگی از اصفهان به قم آمد تا تحصیلات حوزوی خود را در این شهر مذهبی پی بگیرد…
برای مطالعه ادامه این یادداشت به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/nematollah-salehi-najafabadi/
#صالحی_نجف_آبادی #گفتگو #نقد_دینی #نقد_دین #اجتهاد #رواداری
@dialogue1402
@dialogue1402
داستان مشهوری در مورد نیوتن و دوست خداناباورش وجود دارد با این مضمون که نیوتن باورمند، دوستش را قانع کرده که جهان نمیتواند بدون یک خداوند توضیح داده شود:
نیوتن مدل سادهای از منظومه شمسی میسازد و وقتی رفیقش با آن برخورد میکند، مصرانه میپرسد که سازنده این مدل شگفتانگیز کیست!؟ نیوتن هر بار پاسخ میدهد که هیچکس! اما وقتی با اعتراض دوستش مواجه میشود که میگوید تو من را احمق فرض کردهای، قبول میکند که پاسخش واقعا نامعقول بوده است و چنین دستگاه فیزیکی سادهای باید حتما سازنده داشته باشد؛ اما این موضعیست که دوستش در مورد دستگاه پیچیدهتر و بزرگتری که در کیهان وجود دارد، نمیپذیرد!
سندیت این روایت را پژوهشگران تایید نمیکنند. اما این واقعیت دارد که بسیاری از اهالی علم (scientists) ادعا میکنند که میتوان کیهان در ابعاد وسیع، و حیات روی زمین را بدون توسل به ایده وجود یک خداوند توضیح داد. در داستانی که از یک منبع دینی نقل کردیم، نیوتن به عنوان یکی از پیشگامان علم در معنای جدید کلمه، در جای دفاع از ایده خدا نشسته است. منابع عموما گزارش میکنند که نیوتن واقعا خداباور بوده است!
در واقع یک دسته استدلال خداناباورانه داریم که تاکید میکند برای فهم و تبیین پدیدهها احتیاجی به فرض یک «صانع» نیست؛ به عنوان نمونه آزمایشهایی که زیر عنوان Abiogenesis (پیدایش حیات از مواد غیرزنده) انجام میشود معطوف به تحقیق همین امر است: یکی از معروفترین این آزمایشها آزمایش میلر یوریست که در دهه ۱۹۵۰ انجام شد. در این آزمایش شیمیدانها شرایط فرضی جو اولیه زمین را شبیهسازی کردند و توانستند برخی از امینواسیدهای پایه که بلوکهای سازنده حیات هستند را تولید کنند.
البته شبیهسازی شرایط دقیق لازم برای تولید یک سلول زنده در آزمایشگاه هنوز محقق نشده است. پژوهشگران معتقدند که این روند با پیشرفتهای بیشتر در شیمی و زیستشناسی قابل دسترس خواهد بود.
شما چه فکر میکنید؟
آیا برمبنای مطالعاتی که داشتهاید موضع نیوتن و خداباوران را محکمتر تلقی میکنید یا خیر؟
#گفتگو #رواداری #خداباوری #خداناباوری #ایمان #نقد_دینی
@dialogue1402
داستان مشهوری در مورد نیوتن و دوست خداناباورش وجود دارد با این مضمون که نیوتن باورمند، دوستش را قانع کرده که جهان نمیتواند بدون یک خداوند توضیح داده شود:
نیوتن مدل سادهای از منظومه شمسی میسازد و وقتی رفیقش با آن برخورد میکند، مصرانه میپرسد که سازنده این مدل شگفتانگیز کیست!؟ نیوتن هر بار پاسخ میدهد که هیچکس! اما وقتی با اعتراض دوستش مواجه میشود که میگوید تو من را احمق فرض کردهای، قبول میکند که پاسخش واقعا نامعقول بوده است و چنین دستگاه فیزیکی سادهای باید حتما سازنده داشته باشد؛ اما این موضعیست که دوستش در مورد دستگاه پیچیدهتر و بزرگتری که در کیهان وجود دارد، نمیپذیرد!
سندیت این روایت را پژوهشگران تایید نمیکنند. اما این واقعیت دارد که بسیاری از اهالی علم (scientists) ادعا میکنند که میتوان کیهان در ابعاد وسیع، و حیات روی زمین را بدون توسل به ایده وجود یک خداوند توضیح داد. در داستانی که از یک منبع دینی نقل کردیم، نیوتن به عنوان یکی از پیشگامان علم در معنای جدید کلمه، در جای دفاع از ایده خدا نشسته است. منابع عموما گزارش میکنند که نیوتن واقعا خداباور بوده است!
در واقع یک دسته استدلال خداناباورانه داریم که تاکید میکند برای فهم و تبیین پدیدهها احتیاجی به فرض یک «صانع» نیست؛ به عنوان نمونه آزمایشهایی که زیر عنوان Abiogenesis (پیدایش حیات از مواد غیرزنده) انجام میشود معطوف به تحقیق همین امر است: یکی از معروفترین این آزمایشها آزمایش میلر یوریست که در دهه ۱۹۵۰ انجام شد. در این آزمایش شیمیدانها شرایط فرضی جو اولیه زمین را شبیهسازی کردند و توانستند برخی از امینواسیدهای پایه که بلوکهای سازنده حیات هستند را تولید کنند.
البته شبیهسازی شرایط دقیق لازم برای تولید یک سلول زنده در آزمایشگاه هنوز محقق نشده است. پژوهشگران معتقدند که این روند با پیشرفتهای بیشتر در شیمی و زیستشناسی قابل دسترس خواهد بود.
شما چه فکر میکنید؟
آیا برمبنای مطالعاتی که داشتهاید موضع نیوتن و خداباوران را محکمتر تلقی میکنید یا خیر؟
#گفتگو #رواداری #خداباوری #خداناباوری #ایمان #نقد_دینی
@dialogue1402