گفت‌وشنود
4.97K subscribers
3.71K photos
1.27K videos
2 files
1.64K links
در صفحه‌ی «گفت‌وشنود» مطالبی مربوط‌به «رواداری، مدارا و هم‌زیستی بین اعضای جامعه با باورهای مختلف» منتشر می‌شود.
https://dialog.tavaana.org/
Instagram.com/dialogue1402
Twitter.com/dialogue1402
Facebook.com/1402dialogue
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در آن شرایط تاریخی و اجتماعی که پوشیدنِ «جورابِ ماشین‌باف» و اصلاحِ موی صورت و استفاده از عینک طبی در جامعه‌ایران، از مصادیق بارز فرنگی‌مآبی بود و «قبیح» تلقی می‌شد، پروا نداشت از اینکه آماج تیر چنین اتهاماتی باشد و ضمنا علاقه‌مند بود سر از کار ستاره‌ی‌ دنباله‌دارِ «هالی» در آورد و درباره امکان رواج «زبانِ بین‌المللی اسپرانتو» بیاندیشد. او احمد کسروی بود…

‏برای خواندن متن کامل به صفحه‌ی گفت و شنود توانا رجوع کنید:

‏⁦ dialog.tavaana.org/ahmad-kasravi/

‏⁧ #دگراندیشی ⁩ ⁧ #دیگری ⁩ ⁧ #روشنفکران ⁩ ⁧ #روشنفکران_مشروطه ⁩ ⁧ #ترور ⁩ ⁧ #تروریسم ⁩ ⁧ #شیعه ⁩ ⁧ #تشیع ⁩ ⁧ #کسروی ⁩ ⁧ #احمد_کسروی

@Dialogue1402
مومنان برای آرامش خود مخارجی می‌پردازند و غیرمومنان آن را درک نمی‌کنند

مگر همه کارهای افراد غیرمومن و خداناباور عقلانی و مبتنی بر محاسبات دقیق و نتایج مشخص است؟ پس چرا اموری که منجر به ایجاد حس خوب در افراد دین‌باور می‌شود را به استهزا می‌گیرند؟

ما با زیارت قبور مقدس و قدیس‌هایی که مورد احتراممان هستند، انرژی مثبت می‌گیریم. پولی هم که در ضریح می‌اندازیم، از سر رضایت است و شیوه‌ی خرج‌شدنش هم بر گردن متولیان! اما بارها بر سر همین موضوع مورد تمسخر و توهین قرارگرفته‌ایم.

- ارسالی از طرف یک «شیعه‌ی خداباور»

#تشیع #زیارت #گفتگو_توانا

@Dialogue1401
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آنان که نمی‌نمیرند!…
‏اپیزود پانزدهم
‏دیگری‌نامه

‏در این اپیزود به تداوم جریان‌های مزدکی در دوران اسلامی زیر نقاب جریان‌های شیعه خواهیم پرداخت که اعتقاد به تناسخ، حلول ارواح، و مفهوم سوشیانس یا منجی آخرزمان در میان آنها مشترک بوده است. در بخشی از این اپیزود درباره‌ی تهمت اشتراکی کردن زنان به مزدک و مزدکیان خواهید شنید:

‏«…در سنت ایرانیان متمول در دوره‌ ساسانی، شبستان وجود داشته است؛ شبستان، غالبا سالنی بزرگ و کاملا آراسته بوده که چند نفر از جمله چند خواننده و نوازنده، یا به‌عبارت آشناتر، رامشگران، مامور بوده‌اند که موزیک بنوازند و فضای شادی برای صاحب‌خانه و مهمانانش تدارک کنند. صاحب شبستان هم نه تنها می‌توانسته چند زن به‌عنوان همسر رسمی در اختیار داشته باشد، بلکه با کنیزان هنرمند و خوش‌چهره‌ خود هم می‌توانسته هر وقت که بخواهد، معاشقه کند.

‏البته چنانکه گفته شد اصلاحات مزدکی، داشتن غلام و کنیز را رد نمی‌کرده است. اما به حق همه‌ مردان در داشتن دست‌کم یک زن، تاکید می‌کرده است. می‌توان حدس زد که در ارتباط با زنان، ایده‌ مزدکیان، نه اشتراک زنان میان همه‌ مردان، بلکه مراعات عدالت در همسرگزینی بوده است. با این حال، منابع ما حتی شاهنامه‌ فردوسی هم طوری روایت می‌کنند که گویا مزدکیان وفاداری جنسی را زیر سوال برده بودند. کما اینکه انوشیروان خطاب به مزدک می‌گوید با دین تو، پسر، پدرش را گم می‌کند و پدر نمی‌داند از میان فرزندان یک زن، پسران خودش کدامند. این اعتراض احتمالا مربوط به اصلاحاتی می‌شود که مبتنی بر آن، کسانی که زنان بیشتری داشته‌اند، ناچار بوده‌اند بعضی از زنان خود را به مردان بی‌همسر اعطا کنند…»

‏برای خواندن متن کامل این اپیزود در صفحه‌ی گفت‌وشنود به:

‏⁦ dialog.tavaana.org/others-15/

‏و برای شنیدن نسخه‌ی کامل اپیزود در یوتیوب به:

‏⁦ https://youtu.be/IKorL4bZFFc?si=S2K1w5-pgridnoyJ

‏و برای شنیدن نسخه‌ی کامل در کست‌باکس به:

‏⁦ castbox.fm/vb/664556328

‏و برای شنیدن نسخه‌ی کامل در ساند کلود به:

‏⁦ on.soundcloud.com/LC9Ru

‏رجوع کنید.

‏⁧ #دیگری_نامه⁩ ⁧ #مزدک⁩ ⁧ #مزدکیان⁩ ⁧ #تشیع⁩ ⁧ #فرق_شیعه⁩ ⁧ #تناسخ⁩ ⁧ #حلول⁩ ⁧ #اشباح⁩ ⁧ #اشباح_اظله⁩ ⁧ #گفتگو⁩ ⁧ #رواداری

‏⁦ @Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خلق مناسک و مناسبت‌های جدید توسط پیروان مذاهب را شاید بتوان در چارچوب رقابت و تلاش برای معرفی بیشتر مذهب خود تشریح کرد.

پویا جهاندار، خبرنگار با انتشار این ویدئو نوشته‌:

اینجا لندنه و مسلمانان پاکستانی دارند امام هفتم شیعیان رو نمادین تشییع می‌کنند. تا وقتی ایران بودم ندیده بودم برای موسی کاظم دسته راه بیفته، نمی‌دونم الان مد شده یا نه؟


#لندن #تشیع #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سیاست هویتی و دروغ‌های سیاسی
دیگری‌نامه
اپیزود پنجم

آنچه از دوران شاه‌اسماعیل صفوی و تغییر آیین اکثریت سنی‌مذهب ایرانیان به مذهب شیعه می‌دانیم، روایت‌گر صحنه‌های فوق‌العاده غیرانسانی و دهشت‌بار است.

شاه‌اسماعیل مانند هر فاتحی، به مجرد پیروزی، دستور به انتقام‌گیری از دشمنان پدر خود، شیخ‌حیدر، داد؛ به‌طوری‌که حتی مقابر آن‌ها را نبش کرده و استخوان‌های آن‌ها را سوزاند.

او همچنین گشت‌‌های مسلحی را تاسیس کرد که مامور بودند در کوچه و خیابان بگردند، با صدای بلند مدح و ستایش امیرالمومنین را بگویند و خلفای اهل سنت را دشنام دهند. این ماموران مسلح را شاید بتوان به زبان امروزی، گروه‌های فشاری نامید که با ایجاد ترس‌ووحشت، خواسته‌های خود را به اکثریت تحمیل می‌کنند. مردم شهرها مجبور بوده‌اند که گفته‌های این جارچیان مسلح را تایید کرده و با گفتن «بیش باد» یا «کم مباد»، در لعن و نفرین «دشمنان اهل بیت» همراهی کنند. بعضی پژوهشگران نوشته‌اند که اگر مردم در این کار همکاری نمی‌کردند، ماموران این گشت، که به گشت تبرائیان مشهور بود، حتی اجازه‌ قتل آن‌ها را داشتند. 

اما از این وحشتناک‌تر، وجود واحدهای آدم‌خواری در لشکر رسمی شاه‌اسماعیل صفوی بود. قزلباشان که بدنه‌ اصلی سپاهیان حکومت صفوی را می‌ساختند، عمدتا قبایل ترکمن شیعی‌مذهب بودند که رابطه‌ مریدی و مرادی با امرای خود داشتند. شاه‌اسماعیل در غلبه بر رقبای خود به‌ویژه مرهون ‌جان‌نثاری، و درست‌تر بگوییم، وحشی‌گری فوق‌العاده این قزلباشان بود.

واحدهایی از این قزلباشان برای اثبات فرمانبری و جان‌نثاری خود، حتی آماده بودند که گوشت تن دشمنان شاه را بخورند. یکی از گزارش‌های تاریخی از این آدم‌خواری آیینی مربوط به زمانی است که…

برای مطالعه‌ی ادامه‌ی این یادداشت رجوع کنید به:

https://dialogue.tavaana.org/podcast_others_5/

و بری شنیدن نسخه‌ی کامل این اپیزود در یوتیوب به:

https://youtu.be/RA8GLb4vIgo?si=emX7FOZzf1cGV_IP

و برای شنیدن نسخه‌ی کامل این اپیزود در کست‌باکس به:

https://castbox.fm/vb/639929820

و برای شنیدن نسخه‌ی کامل این اپیزود در ساند کلود به:

https://on.soundcloud.com/6ALzHCcbFYpa2AMY6

رجوع کنید.

#دیگری_نامه #شاه_اسماعیل #تشیع_صفوی #تبرائیان #تولائیان #شیعه #صفویه #سیاست_هویتی #خشوت_دینی

@Dialogue1402
«۳۳ سال و نیم از فتوای آیت‌الله خمینی علیه من و همه افراد درگیر در انتشار «آیات شیطانی» گذشته بود. در طول این سالها، اعتراف می‌کنم، گاهی تصور می‌کردم که قاتل من در یکی از انجمن‌های عمومی ظاهر می‌شود و به همین شکل به سراغم می‌آید. بنابراین اولین فکری که وقتی این شکلی قاتل را دیدم که به سمتم می‌دوید [به ذهنم رسید] این بود: پس تویی!… آمدی…

گفته می‌شود آخرین کلمات هنری جیمز در بستر مرگ این بود: «پس بالاخره آمد! آن امر نامدار!» مرگ داشت سراغ من می‌آمد؛ اما به نظرم نامدار نمی‌رسید! به نظرم ناهنجار می‌آمد!»

اینها جملات رشدی پس از سوءقصد ۱۲ آگوست سال ۲۰۲۲ در ایالات نیویورک آمریکاست. بر اثر این سوقصد، این نویسنده‌ی نامدار آسیب‌های جدی دید و از جمله چشم راست خود را برای همیشه از دست داد. او در این رمان کوتاه که نامش «چاقو» است پیش و پس از این ترور دردناک را توضیح می‌دهد و از خواب هولناک پیش از برگزاری جلسه و از تروریستی که «… نام مستعارش، از نام‌های واقعی افراطیون مشهور شیعه ساخته شده بود» صحبت می‌کند.

مترجمان فارسی این جدیدترین اثر سلمان رشدی، در مقدمه توضیح کوتاهی در مورد سوابق رشدی و آثار مشهور قبلی‌اش می‌دهند. آن‌ها خود را «گروه مترجمان پنهان» نامیده‌اند. ناشر هم، خود را «نشر پنهان» نامیده و در صفحات اول، یادآوری کرده‌اند که «کلیه حقوق معنوی این اثر متعلق به نویسنده است»…

برای مطالعه ادامه یادداشت و دسترسی به کانال تلگرامی «مترجمان پنهان» که کتاب را به رایگان در اختیار فارسی‌زبان قرار می‌دهند، به صفحه‌ی گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/knife-salman-rushdie/

#سلمان_رشدی #چاقو #ترور #تروریسم_ایدئولوژیک #شیعی_گری #تشیع #اسلام‌گرایی #دهشت_افکنی #آزادی_بیان

@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حکومت امیرالمومنین هم «ولایی» نبود!

‏قسم به لفظ جلاله می‌خورد و می‌گوید می‌دانم که چه می‌گویم. حرفش این است که انها که امام علی را به عنوان خلیفه چهارم انتخاب کردند، او را نه به عنوان جانشین [بلافصل] پیغمبر، نه به عنوان «ولی‌الله» و نه به عنوان «امام معصوم» قبول داشتند. آنها فقط جانشین چهارم پیامبر را انتخاب کردند. بنابراین حکومت امیرالمومنین، «ولایی» نبوده است؛ اما حکومت جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه، یک حکومت ولایی‌ست چون موسسان این حکومت، ولی فقیه را به عنوان نایب امام زمان نصب کردند.

‏ماجرا این است که این مفاهیم برساخته است. این آخوند مدعی‌ست که بعضی شیعیان راستین مانند ابوذر و عمار در معنایی که مدنظر ایشان و شیعیان اعصار متاخر است، «شیعه» بوده‌اند و به عصمت امام و حق الهی او به حکومت باور داشتند. اما هیچ سندی در این مورد وجود ندارد.

‏آنچه از تاریخ ثبت‌شده‌ی خود شیعیان پیداست، این است که خود امیرالمومنین هم به معنای مدنظر این آخوند و همفکرانش، «شیعه» نبوده است! چون طی نامه‌ای معاویه را نکوهش می‌کند که به روند انتخاب جانشین پیغمبر، تسلیم نشده است. باور به معصوم بودن امام، و نصبش از ناحیه‌ی خداوند، در جریان «تطور مکتب» حاصل شده است. این را پژوهشگران شیعی تاریخ شیعه هم اعتراف دارند.

‏شادروان احمد کسروی در کتاب «شیعی‌گری» در این خصوص می‌نویسد:

‏«در آن زمان که اسلام در شاهراه خود می‌بود و به هوس خلافت افتادن و دوتیرگی به میان مسلمانان انداختن، بیرون رفتن از اسلام شمرده می‌شدی، پیداست که چنین کاری از امام علی‌بن ابی‌طالب، نسزیدی. همان امام در زمان خلافت خود به معاویه می‌نویسد: «آن گروهی که به ابوبکر و عمر و عثمان دست داده بودند، به من [نیز] دست دادند و کسی را نرسیدی که نپذیرد و گردن نگذارد. برگزیدن خلیفه، مهاجران و انصار راست. اینان هر کس را برگزیده، امام نامیدند، خشنودی خدا نیز در آن خواهد بود.» این را نوشته می‌خواهد معاویه را بنکوهد که در برابر خلیفه ایستاده، و گناه او، یا بهتر بگویم: بیرون شدنش را از اسلام، به رخش بکشد. کسی که این نامه را نوشته چکونه توانستی در زمان ابوبکر و دیگران ناخشنودی نماید و ایستادگی نشان دهد!؟»

‏در اپیزود بیستم از پادکست دیگری‌نامه با نام «احمد کسروی» به انتقادات کسروی از آنچه «شیعی‌گری» می‌خواند پرداختیم. برای دسترسی به این اپیزود به صفحه گفت‌وشنود رجوع کنید:

‏⁦ dialog.tavaana.org/others-20/

‏⁧ #شیعه⁩ ⁧ #شیعی‌گری⁩ ⁧ #تشیع⁩ ⁧ #عصمت⁩ ⁧ #کسروی⁩ ⁧ #دیگری_نامه⁩ ⁧ #نقد_دین#گفتگو_توانا

‏⁦ @Dialogue1402
*امروز سالگرد حمله ناکام به سلمان رشدی توسط یک اسلامگرای افراطی است. ‌

«۳۳ سال و نیم از فتوای آیت‌الله خمینی علیه من و همه افراد درگیر در انتشار «آیات شیطانی» گذشته بود. در طول این سالها، اعتراف می‌کنم، گاهی تصور می‌کردم که قاتل من در یکی از انجمن‌های عمومی ظاهر می‌شود و به همین شکل به سراغم می‌آید. بنابراین اولین فکری که وقتی این شکلی قاتل را دیدم که به سمتم می‌دوید [به ذهنم رسید] این بود: پس تویی!… آمدی…

گفته می‌شود آخرین کلمات هنری جیمز در بستر مرگ این بود: «پس بالاخره آمد! آن امر نامدار!» مرگ داشت سراغ من می‌آمد؛ اما به نظرم نامدار نمی‌رسید! به نظرم ناهنجار می‌آمد!»

اینها جملات رشدی پس از سوءقصد ۱۲ آگوست سال ۲۰۲۲ در ایالات نیویورک آمریکاست. بر اثر این سوقصد، این نویسنده‌ی نامدار آسیب‌های جدی دید و از جمله چشم راست خود را برای همیشه از دست داد. او در این رمان کوتاه که نامش «چاقو» است پیش و پس از این ترور دردناک را توضیح می‌دهد و از خواب هولناک پیش از برگزاری جلسه و از تروریستی که «… نام مستعارش، از نام‌های واقعی افراطیون مشهور شیعه ساخته شده بود» صحبت می‌کند.

مترجمان فارسی این جدیدترین اثر سلمان رشدی، در مقدمه توضیح کوتاهی در مورد سوابق رشدی و آثار مشهور قبلی‌اش می‌دهند. آن‌ها خود را «گروه مترجمان پنهان» نامیده‌اند. ناشر هم، خود را «نشر پنهان» نامیده و در صفحات اول، یادآوری کرده‌اند که «کلیه حقوق معنوی این اثر متعلق به نویسنده است»…

برای مطالعه ادامه یادداشت و دسترسی به کانال تلگرامی «مترجمان پنهان» که کتاب را به رایگان در اختیار فارسی‌زبان قرار می‌دهند، به صفحه‌ی گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/knife-salman-rushdie/

#سلمان_رشدی #چاقو #ترور #تروریسم_ایدئولوژیک #شیعی_گری #تشیع #اسلام‌گرایی #دهشت_افکنی #آزادی_بیان

@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«ناب‌گرایان»
دیگری‌نامه
اپیزود نوزدهم

… مردم آباده نمی‌دانستند که این روحانی، اساسا باورهای آخرزمانی ندارد و چنین باورهایی را غیراسلامی می‌شمارد.

ابوالفضل برقعی که در خانواده‌ای شیعه متولد شده بود، به مرور عقاید سنتی شیعی را کنار گذاشت و مدعی شد که امام یازدهم شیعیان، حسن عسگری، اساسا فرزندی نداشته است. او تمامی عمر خود را صرف مبارزه با عقایدی کرد که به زعم او، سنخیتی با اسلام و قرآن نداشت.

در این اپیزود با نام «ناب‌گرایان» شما داستان ابوالفضل برقعی را خواهید شنید که برای زدودن چهره‌ سنت اسلامی از مفاهیم و باورهای دخیل، یعنی برای پاک و پیراسته کردن آن، برای ناب کردن آن، از هیچ کوششی فروگذار نکرد و در این راه رنج بسیار به جان خرید. 

برای مطالعه ادامه این متن به صفحه گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/others-19/

برای شنیدن نسخه کامل این اپیزود در یوتیوب به:

https://youtu.be/WQ_ai-sb8RE?si=IxtgyPi7mlnVNLKD

و در ساندکلود به:

https://on.soundcloud.com/KEja7

و در کست‌باکس به:

https://castbox.fm/vb/678340274

رجوع کنید.

#دیگری_نامه #ابوالفضل_برقعی #سوانح_ایام #دگردینی #نقد_دینی #شیعی #شیعی_گری #تشیع #اسلام #مهدی_موعود #ناجی_آخرزمان #سوشیانس

@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کنسرت راک یا عزاداری امام حسین؟

آیا مومنان در چنین برنامه‌ای معنویت هم می‌بینند؟
کنسرت و موسیقی در هر سبک و برای هر سلیقه‌ای باید آزاد باشد اما در اینجا تحت سلطه جمهوری اسلامی از یک طرف حتی موسیقی اصیل و‌ سنتی ما با محدودیت مواجه است و مثلا تلویزیون هیچ‌وقت ابزارآلات موسیقی را نشان نمی‌دهد! اما از سوی دیگر موسیقی‌های غربی را با اضافه‌کردن جملات و ابیات مذهبی به این شکل اجرا می‌کنند!

نکته‌ی دیگر در ارتباط با مذهب و باورمندان آن است. اگر شما یک شیعه معتقد هستید، آیا به این سبک از عزاداری علاقه دارید و معنویتی در آن می‌بینید؟

#مداحی #تشیع #موسیقی_راک #گفتگو_توانا

@Dialogue1403
«۳۳ سال و نیم از فتوای آیت‌الله خمینی علیه من و همه افراد درگیر در انتشار «آیات شیطانی» گذشته بود. در طول این سالها، اعتراف می‌کنم، گاهی تصور می‌کردم که قاتل من در یکی از انجمن‌های عمومی ظاهر می‌شود و به همین شکل به سراغم می‌آید. بنابراین اولین فکری که وقتی این شکلی قاتل را دیدم که به سمتم می‌دوید [به ذهنم رسید] این بود: پس تویی!… آمدی…

گفته می‌شود آخرین کلمات هنری جیمز در بستر مرگ این بود: «پس بالاخره آمد! آن امر نامدار!» مرگ داشت سراغ من می‌آمد؛ اما به نظرم نامدار نمی‌رسید! به نظرم ناهنجار می‌آمد!»

اینها جملات رشدی پس از سوءقصد ۱۲ آگوست سال ۲۰۲۲ در ایالات نیویورک آمریکاست. بر اثر این سوقصد، این نویسنده‌ی نامدار آسیب‌های جدی دید و از جمله چشم راست خود را برای همیشه از دست داد. او در این رمان کوتاه که نامش «چاقو» است پیش و پس از این ترور دردناک را توضیح می‌دهد و از خواب هولناک پیش از برگزاری جلسه و از تروریستی که «… نام مستعارش، از نام‌های واقعی افراطیون مشهور شیعه ساخته شده بود» صحبت می‌کند.

مترجمان فارسی این جدیدترین اثر سلمان رشدی، در مقدمه توضیح کوتاهی در مورد سوابق رشدی و آثار مشهور قبلی‌اش می‌دهند. آن‌ها خود را «گروه مترجمان پنهان» نامیده‌اند. ناشر هم، خود را «نشر پنهان» نامیده و در صفحات اول، یادآوری کرده‌اند که «کلیه حقوق معنوی این اثر متعلق به نویسنده است»…

برای مطالعه ادامه یادداشت و دسترسی به کانال تلگرامی «مترجمان پنهان» که کتاب را به رایگان در اختیار فارسی‌زبان قرار می‌دهند، به صفحه‌ی گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/knife-salman-rushdie/

#سلمان_رشدی #چاقو #ترور #تروریسم_ایدئولوژیک #شیعی_گری #تشیع #اسلام‌گرایی #دهشت_افکنی #آزادی_بیان

@Dialogue1402
«۳۳ سال و نیم از فتوای آیت‌الله خمینی علیه من و همه افراد درگیر در انتشار «آیات شیطانی» گذشته بود. در طول این سالها، اعتراف می‌کنم، گاهی تصور می‌کردم که قاتل من در یکی از انجمن‌های عمومی ظاهر می‌شود و به همین شکل به سراغم می‌آید. بنابراین اولین فکری که وقتی این شکلی قاتل را دیدم که به سمتم می‌دوید [به ذهنم رسید] این بود: پس تویی!… آمدی…

گفته می‌شود آخرین کلمات هنری جیمز در بستر مرگ این بود: «پس بالاخره آمد! آن امر نامدار!» مرگ داشت سراغ من می‌آمد؛ اما به نظرم نامدار نمی‌رسید! به نظرم ناهنجار می‌آمد!»

اینها جملات رشدی پس از سوءقصد ۱۲ آگوست سال ۲۰۲۲ در ایالات نیویورک آمریکاست. بر اثر این سوقصد، این نویسنده‌ی نامدار آسیب‌های جدی دید و از جمله چشم راست خود را برای همیشه از دست داد. او در این رمان کوتاه که نامش «چاقو» است پیش و پس از این ترور دردناک را توضیح می‌دهد و از خواب هولناک پیش از برگزاری جلسه و از تروریستی که «… نام مستعارش، از نام‌های واقعی افراطیون مشهور شیعه ساخته شده بود» صحبت می‌کند.

مترجمان فارسی این جدیدترین اثر سلمان رشدی، در مقدمه توضیح کوتاهی در مورد سوابق رشدی و آثار مشهور قبلی‌اش می‌دهند. آن‌ها خود را «گروه مترجمان پنهان» نامیده‌اند. ناشر هم، خود را «نشر پنهان» نامیده و در صفحات اول، یادآوری کرده‌اند که «کلیه حقوق معنوی این اثر متعلق به نویسنده است»…

برای مطالعه ادامه یادداشت و دسترسی به کانال تلگرامی «مترجمان پنهان» که کتاب را به رایگان در اختیار فارسی‌زبان قرار می‌دهند، به صفحه‌ی گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/knife-salman-rushdie/

#سلمان_رشدی #چاقو #ترور #تروریسم_ایدئولوژیک #شیعی_گری #تشیع #اسلام‌گرایی #دهشت_افکنی #آزادی_بیان

@Dialogue1402
https://youtu.be/1GawOia9hps?si=dL5ahi7ILIkm9ck9

خدانور لُجه‌ای، شیعه نبود. اما وقتی عکسی از او در رسانه‌ها پخش شد که دست‌بسته به ستونی بسته شده بود، موجی از همدلی و اعتراض به نفع او در رسانه‌ها دیده شد. مردم، حتی شیعیان باورمند، به این رفتار جمهوری اسلامی اعتراض کردند.

نمونه‌های دیگری از بی‌ةوجهی مردم به نزاع شیعه و سنی را در ویديو می‌یابید. برای دسترسی به فایل صوتی در ساندکلود از لینک زیر استفاده کنید:

https://soundcloud.com/tavaana/289f8f21-abe5-4907-a383-7706376c4f2e

#تشیع #تسنن #دین #نقد_دین #مدارا #رواداری

@dialogue1402
@dialogue1402
در تاریخ بارها و بارها دین و مذهب مردم به صورت دستوری و فرمایشی تغییر کرده است. تغییر دین ایرانیان از بهدینی به اسلام فقط یک نمونه بزرگ و کلاسیک در منطقه خاورمیانه است. اما سرزمین‌های ایرانی فقط این بار به زور تغییر مذهب نداده‌اند. از دوران شاه اسماعیل صفوی، مذهب اکثر مردم که اسلام سنت عامه بود، به شیعه دوازده امامی تغییر کرد و این کار با زور سرنیزه و کاربست خشونت فراوان ممکن شد.

در اپیزود پنجم دیگری‌نامه با نام «سیاست هویتی و دروغ‌های سیاسی» به این مقطع از تاریخ کشورمان پرداختیم. برای دسترسی به این اپیزود به صفحه گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/podcast_others_5/

#دیگری_نامه #رواداری #گفتگو #تغییر_کیش #تغییر_دین #دگردینی #تشیع #شاه_اسماعیل

@dialogue1402
«…و گفتند سلطان آن مردی شریف بود و آن مردم را از مسلمانی بازداشته بود و گفته [که] نماز و روزه از شما برگرفتم و دعوت کرده بود آن مردم را که مرجع شما جز با من نیست و نام او ابوسعید بوده است. و چون از اهل آن شهر پرسند که چه مذهب داری گوید که ما بوسعیدی‌ایم! نماز نکنند و روزه ندارند و لیکن بر محمد مصطفی صلی‌الله علیه و سلّم و پیغامبری او مقرّند.»

اینها جملات ناصر خسروست که در سفرنامه مشهور خود در توصیف شهر «لحساء» در بحرین امروزی آورده است. لحساء را «احساء» هم نوشته‌اند و محل تولد شیخ احمد احسایی که رهبر معنوی جریان شیخیه در دوران قاجار بوده هم هست. توصیفات ناصرخسرو در قرن پنجم هجری قمری از این شهر از جهات مختلف اهمیت تاریخی و دین‌شناختی دارد: لحسا یا احسا پایتخت شعبه‌ای از شیعیان اسماعیلی بوده که آن دوران «قرمطی» نامیده می‌شدند. آنها موفق شده بودند در خارج از مرزهای ایران آن روزگار، دولتی در شمال شبه جزیره عربستان، به مرکزیت لحسا بسازند.

گزارش ناصر خسرو حکایت از نوعی حکومت سوسیالیستی می‌کند که احتمالا تلاش می‌شده به صورت شورایی اداره شود! فاصله آنها از اسلام سنت عامه که خلیفه مستقر در بغداد به استناد آن حکومت می‌کرد، آن قدر زیاد بود که ناصر خسرو می‌گوید که آن مردم خود را مسلمان نمی‌دانستند. او در جایی از توصیف خود می‌آورد:

«و در شهر لحسا مسجد آدینه نبود و خطبه و نماز نمی‌کردند. الا آنکه مردی عجمی آنجا مسجدی ساخته بود نام آن مرد علی‌بن احمد. مردی مسلمان حاجی بود و متمول؛ و حاجیان که بدان شهر رسیدی، او تعهد کردی… اگر کسی نماز کند، او را باز ندارند ولیکن خود نکنند و چون سلطان برنشیند هر که با وی سخن گوید او را جواب خوش دهد و تواضع کند. و هرگز شراب نخورند…»

در اپیزود سوم از پادکست دیگری‌نامه با نام «روند دگرسازی»، این بخش از سفرنامه ناصر خسرو را نقل کرده و جریان‌های غالب و حاشیه‌ای آن دوران را توضیح داده‌ایم. برای دسترسی به این اپیزود به صفحه گفت‌وشنود بروید:

https://dialog.tavaana.org/podcast_others_3/

#دین #تشیع #قرمطی #رواداری #گفتگو #سوسیالیسم_دینی

@dialogue1402
تمدن عیلام به قدری کهن است که حتی یادگارهای سنگی آن تمدن هم در حال محو شدن از روی تخته‌سنگ‌هاست؛ عیلامی‌ها تمدنی رو به افول بودند وقتی تمدن ایرانی با تاسیس جهانشاهی هخامنشی، تازه وارد مرحله تازه‌ای شده بود.

از مهم‌ترین دیوارنگاره‌های عیلامی، نقش‌های منطقه کورنگون در استان فارس امروزی‌ست که «زیارت عیلامی» را نشان می‌دهد: مردم از رسته‌ها و رده‌های گوناگون به زیارت مکان مقدس کورنگون آمده‌اند. هیچ‌ دور نیست که سنت زیارت، یا آیین‌هایی که در واقع «کارناوال» هستند، بعنی با تظاهرات و نمایش متحرک در محله‌ها همراه است، دست‌کم در غرب ایران، میراث تمدن عیلامی بوده باشد. شایان ذکر است که منتقدان شیعه مانند حیدرعلی قلمداران و ابوالفضل برقعی، یادآوری می‌کردند که سنت زیارت، اسلامی نیست و در تشیع، میراث سنت‌های پیشااسلامی‌ست.

خبر اقدام به مرمت این اثر باستانی، خبر خوبی از میان بسیاری اخبار بد است. خبر این است که در مرحله اول تدارک کرده‌اند که در برابر زلزله، مصون شود، در مرحله دوم، داربستی تدارک کرده‌اند تا از تابش آفتاب شدید و باران در امان باشد. و در مرحله سوم اقدام به تقویت شیارهای سنگی خواهند کرد.

در اپیزود هشتم از پادکست دیگری‌نامه با نام «از دخمه‌ها تا امام‌زاده‌ها؛ مرزهای سیال فرهنگی» به شرح انتقادات حیدرعلی قلمداران از آیین زیارت در شیعه پرداختیم؛ برای دسترسی به این اپیزود به صفحه گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/podcast_others_8/

#زیارت #تشیع #عیلام #ایلام #آیین
@Dialogue1402
«۳۳ سال و نیم از فتوای آیت‌الله خمینی علیه من و همه افراد درگیر در انتشار «آیات شیطانی» گذشته بود. در طول این سالها، اعتراف می‌کنم، گاهی تصور می‌کردم که قاتل من در یکی از انجمن‌های عمومی ظاهر می‌شود و به همین شکل به سراغم می‌آید. بنابراین اولین فکری که وقتی این شکلی قاتل را دیدم که به سمتم می‌دوید [به ذهنم رسید] این بود: پس تویی!… آمدی…

گفته می‌شود آخرین کلمات هنری جیمز در بستر مرگ این بود: «پس بالاخره آمد! آن امر نامدار!» مرگ داشت سراغ من می‌آمد؛ اما به نظرم نامدار نمی‌رسید! به نظرم ناهنجار می‌آمد!»

اینها جملات رشدی پس از سوءقصد ۱۲ آگوست سال ۲۰۲۲ در ایالات نیویورک آمریکاست. بر اثر این سوقصد، این نویسنده‌ی نامدار آسیب‌های جدی دید و از جمله چشم راست خود را برای همیشه از دست داد. او در این رمان کوتاه که نامش «چاقو» است پیش و پس از این ترور دردناک را توضیح می‌دهد و از خواب هولناک پیش از برگزاری جلسه و از تروریستی که «… نام مستعارش، از نام‌های واقعی افراطیون مشهور شیعه ساخته شده بود» صحبت می‌کند.

مترجمان فارسی این جدیدترین اثر سلمان رشدی، در مقدمه توضیح کوتاهی در مورد سوابق رشدی و آثار مشهور قبلی‌اش می‌دهند. آن‌ها خود را «گروه مترجمان پنهان» نامیده‌اند. ناشر هم، خود را «نشر پنهان» نامیده و در صفحات اول، یادآوری کرده‌اند که «کلیه حقوق معنوی این اثر متعلق به نویسنده است»…

برای مطالعه ادامه یادداشت و دسترسی به کانال تلگرامی «مترجمان پنهان» که کتاب را به رایگان در اختیار فارسی‌زبان قرار می‌دهند، به صفحه‌ی گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/knife-salman-rushdie/

#سلمان_رشدی #چاقو #ترور #تروریسم_ایدئولوژیک #شیعی_گری #تشیع #اسلام‌گرایی #دهشت_افکنی #آزادی_بیان

@Dialogue1402