کانال رسمی هزار باده فرهنگ
594 subscribers
3.46K photos
491 videos
80 files
2.77K links
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقه‌مندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهش‌های شما هستیم.

ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
Download Telegram
💠ماه زرین:
درباره «#قمر_آریان»، نویسنده وپژوهشگر #قوچانی که زندگی اش مثل یک خواب گذشت.
🔹یک جمله درخشان دارد که درعین سادگی سراسر زندگی‌اش را معنا می‌کند. او می‌گوید: «تمام زندگی من چه در اروپا و چه در ایران هیچ وقت پشت شیشه مغازه‌ها نگذشت... 👇👇👇👇
telegram.me/baghekhabushan
💠ماه زرین: درباره «#قمر_آریان»، نویسنده وپژوهشگر #قوچانی که زندگی اش مثل یک خواب گذشت.

صفحه‌ی اول👇👇

🔹یک جمله درخشان دارد که درعین سادگی سراسر زندگی‌اش را معنا می‌کند. او می‌گوید: «تمام زندگی من چه در اروپا و چه در ایران هیچ وقت پشت شیشه مغازه‌ها نگذشت. صفحات زندگی زنی که پشت شیشه مغازه‌ها نگذشت، در لابه‌لای کتاب‌ها و دمخورشدن با کلمه‌ها ورق خورد. او البته افزون بر این، «قَمَری» بود در آسمان زندگی همسرش، #عبدالحسین_زرین_کوب. زنده یاد دکتر قمر آریان، پژوهشگر و نویسنده ایرانی، با این ویژگی‌ها نیز شناخته می‌شود: از نخستین فارغ التحصیلان زنِ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و نیز جزو نخستین استادان زن دانشگاه در ایران.
🔹برخی منابع، شهر تولدش را مشهد و برخی دیگر قوچان بیان کرده‌اند. البته با استناد به گفت‌وگوی او با مجله «گلستان قرآن» در سال 1382 می توان محل تولد وی را شهر مشهد دانست: «پدر و مادر من بعد از اینکه اوایل انقلاب اکتبر 1917 از روسیه به ایران آمدند نیمی از سال را در قوچان، که در آن روزها هوای خوشی داشت، به سر می‌بردند و نیمی را در مشهد. من در مشهد به دنیا آمدم.» یکم فروردین 1301 تاریخ تولد قمر آریان بود اما بهانه این نوشتار سالروز فوت اوست: 23 فروردین 91.

💠از پیشگامان پژوهش در موضوع مسیحیت

🔹یکی از نخستین پژوهش های فارسی با موضوع مسیحیت به قلم آریان نوشته شده است و این موضوع از نقاط برجسته زندگی این زن ادیب به شمار می‌رود. در واقع رساله دکترای او «چهره مسیحیت و تأثیر آن در ادبیات» نام داشت که بعدها کتابی شد با عنوان «چهره مسیحیت در ادب فارسی». آنچه بیش از همه این پژوهش را ارزشمند کرد منابع وسیعی بود که او در کار خود از آن ها بهره برد. آن زمان آریان و زرین کوب (که در یونسکو کار می کرد) در پاریس به سر می‌بردند. از آنجا که یونسکو کتابخانه کاملی داشت آریان توانست منابع بسیاری را درباره مسیحیت بیابد و رساله خود را کامل کند.

🔹«زن در داستان های قرآن » نام یکی دیگر از تألیفات اوست که در سال 1388 منتشر شده است. او در این اثر درباره نقش و صفات زنان قصه‌های قرآنی تحقیقات مفصلی انجام داده است. گفت‌وگوی قمر آریان با مجله «گلستان قرآن» که پیش از انتشار این کتاب صورت گرفته، نشان می‌دهد او با قرآن انس و الفت داشته است. آریان در این مصاحبه می‌گوید که عمه‌اش او را از کودکی با قرآن آشنا کرده: «از آن زمان همواره سعی کرده‌ام همچنان قرآن بخوانم و حتی الان هم قبل از نماز صبح قرآن می‌خوانم. قرآن می‌خوانم تا اذان بگویند. در بهترین وقت‌ها که حضور قلب دارم برای عبدی [منظورش عبدالحسین زرین کوب است] و برای برادر مرحومم و همچنین برای مادرم و پدرم قرآن می‌خوانم.»

🔹فراگرفتن ادبیات در محضر استادان برجسته‌ای همچون بدیع الزمان فروزانفر، احمد بهمنیار، علی اصغر حکمت، جلال همایی، محمد معین و ذبیح ا... صفا، فرصت مغتنمی بود که آریان در دوران تحصیلش به دست آورد. خود او بعدها در دانشگاه ملی ایران) شهید بهشتی کنونی ( به تدریس مشغول شد. در ادامه چندسال سمت مدیر بخش ادبیات را در مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی برعهده داشت و علاوه بر این تا پایان عمر عضو شورای عالی این مرکز علمی بود. در دوره‌ای نیز ریاست هنرستان هنرهای تجسمی را تقبل کرد و 6سال نیز در هنرستان عالی موسیقی تدریس کرد. «کمال الدین بهزاد «،» جهان اسلام «،» از نی نامه ،» «ایران: تاریخ، فرهنگ، هنر » و «خاطر مجموع دیوان حافظ » عنوان دیگر کتاب های تألیفی آریان و «شرق نزدیک در تاریخ »، و «جهان اسلام » نام کتاب‌های ترجمه او ست.


💠شب همه شب بیدار

🔹دکتر احمد مهدوی دامغانی، نویسنده و پژوهشگر سرشناس، در مقدمه‌ای که بر کتاب «زن در داستان های قرآن » نوشته آورده است: «سرکار قمرخانم به عنوان همسر دکتر زرین کوب همواره و خصوصا از اواسط دهه شصت که مرحوم دکتر به
بیماری قلبی مبتلا شد خود را به کلی فراموش کرده بود و وجود و همتش را وقف بر آسایش و آرامش و فراهم آوردن موجبات فراغ بال و راحتی خیال شوهر دانشمند نامدارش ساخته بود.» او در ادامه آورده است: «تنی چند که شاید از عدد انگشتان بیش نباشد و چون این بنده، دکتر زرینکوب و قمرخانم را در آن بیمارستان دیده‌اند، می‌دیدند که اگر دکتر زرین‌کوب بیدار و به هوش بود قمرخانم در پرستاری و حسن پذیرایی و مواظبت و مراقبت از او سراپا چشم و گوش بود، و اگر دکتر در خواب بود و مدهوش، قمرخانم هم چنان بیدار و به خدمتش ایستاده و مشغول، شب همه شب بیدار بود و نگران شوهر بیمار... » ادامه در صفحه‌ی دوم 👇👇👇👇
telegram.me/baghekhabushan
💠ماه زرین: درباره «#قمر_آریان»، نویسنده وپژوهشگر #قوچانی که زندگی اش مثل یک خواب گذشت.

صفحه‌ی دوم 👇👇
💠همسفر بلاکش من

🔹دکتر زرین کوب خود بر فداکاری همسرش آگاه بود و از آن سخن گفته بود. او در کتاب «نقش بر آب» درباره آریان نوشته بود: «بار تمام محنت ها و مرارت‌های من که حاصل سا لهای پرنشیب و فراز یک عمر شصت‌ساله است اینجا بر دوش همین همسر و همسفر بلاکش و نازنین و مهربانم افتاده است که با محبت و شکیبایی مسیح آسایی بار گران وجود فرسوده و نالان مرا که جز یک دانشجوی سالخورده، اما کودک ‌گونه‌یی نیستم، همچون صلیب یک سرنوشت اجتناب ناپذیر بر دوش و گردن خود دارد. به خاطر من کربت یک غربت مضاعف را که یک سر مویش بدان راضی نیست، تحمل می‌کند و به من فرصت و امکان می دهد تا همچنان مثل همان بچه مدرسه‌ای نیم قرن پیش خود را در میان انبوه کاغذ و کتاب غرقه سازم.»

🔹«عبدی» نامی بود که آریان همسرش را به آن صدا می زد. آن دو در دانشکده ادبیات فارسی با هم آشنا شدند و در بیشتر دروس با یکدیگر همکلاس بودند. آریان هزار مسئله در ذهنش داشته که می‌خواسته درباره‌اش بداند و فقط مردی مثل عبدالحسین زرین‌کوب پاسخ همه آن‌ها را می‌دانسته. او همین‌ها را در مصاحبه‌ای که سال 83 با روزنامه «جام جم» داشته گفته و افزوده است: «وقتی از من خواستگاری کرد، قبول کردم و همراه با هم به مشهد پیش پدر و مادرم رفتیم. وقتی به پدرم گفتم آقای عبدالحسین زرین کوب که اهل علم و مطالعه است از من چنین خواهشی کرده است، پدرم گفت: “من مقالات ایشان را خوانده‌ام. ایشان باید پیرمرد باشد.“ گفتم: ”ایشان فقط 30 سالشان است.” پدرم گفت: “نویسنده این مقاله‌ها پخته‌تر از آن است که ایشان نشان می‌دهند.“ همه این را می‌گفتند. بسیار مؤدب و باوقار بود. من و دکتر در سال 1332 ازدواج کردیم و همراه با او سفرهای متعددی رفتیم.»

💠حالمان هم مثل گذشته پرافتخار است

🔹سخنرانی آریان در مراسم بزرگداشت زرین‌کوب در بروجرد در سال 83 نشان از دغدغه‌های فرهنگی‌اش داشت. او در این برنامه گفته بود: «ای کاش امنای این کشور در مقابل این همه بنیادهای گوناگون که بعد از انقلاب به وجود آمد بنیادی هم نظیر «بیت الحکمه » قرون اولیه اسلام ایجاد می‌کردند که کارش انحصارا در عرصه معنویات بود و با کمک مترجمین لایقی که خوشبختانه در ایران امروز فراوان هستند آثار ارزنده نویسندگان معاصر را به یکی از زبان‌های رایج دنیا ترجمه می‌کردند تا جهانیان بدانند که ما فقط به گذشته پرافتخار خود نمی نازیم.» زندگی قمر آریان به قول خودش مثل یک خواب گذشت، چون هر روز برایش یک روز تازه بود و هم نشینان تمام عمرش آدم‌هایی اهل علم و ادب بودند.
وام‌گرفته از #میلان شماره:51 ضمیمه‌ی شهرآرا
✍️فاطمه خلخالی استاد
telegram.me/baghekhabushan
با کسی دوست شو که #کتاب بخواند. کسی که پولش را به جای دود و دم و مشروب، خرج کتاب کند.

دوستی که در سوگ گُل ممدِ #کلیدر گریسته باشد و
در خیالش با مارال به خواب رفته باشد.

کسی که همسایه های #احمد محمود را بخواهد که بخواند.

دوستی که جای خالی سلوچ
،ِ کافه پیانو ، عزاداران بَیَل را بخواند.

کسی که سولمازِ آتش بدون دود را تا خانه بخت همراهی کرده
بامدادِ خمار و شوهر آهو خانم،ِ بوف کور #صادق هدایت، شازده احتجابِ #گلشیری را بخواند و سمفونی مردگانِ #معروفی را با دل و جان گوش کند.

کسی که تنگسیر، #صادق چوبک و چشم هایش #بزرگ علوی و در درازنای شبِ #میرصادقی وسووشون #سیمین #دانشور را نظاره کند.

مدیر مدرسه اش #جلال آل احمد باشد و داستان یک شهر را از زبان #احمد محمود شنیده و در کافه نادری رضا قیصریه به ملکوت #بهرام صادقی برسد.

با کسی دوست شو که کارتِ کتابخانه اش از کارت عابر بانکِ والدینش برایش ارزشمندتر باشد.

تشخيص اش سخت نيست، حتماً در کیفش بجای فندک و انبوه لوازم آرایش، کتابی برای خواندن و بجای صحبت از آخرین مدل پورشه و تیپ فلان خواننده و هنرپیشه از آخرین کتاب هایی که وارد بازار نشر شده اند، حرف می زند.

کسی که وقتش بجای کافی شاپ ها و متر کردن خیابان ها، در کتابخانه ها و کتابفروشی ها بگذرد‌.

کسی که یک غزل #حافظ زنده اش کند و برای تماشایِ سرو سیمین #سعدی سرش را بر باد بدهد و با دوبیتی های #خیام دلش روشن شود.

کسی که سوار بر شبدیزِ #خسرو همراه با #لیلی و #مجنون به جشن #شیرین و #فرهادِ #نظامی برود.

با کسی دوست شو که بر داغ #سهراب جوانمرگ گریسته و رستم #شاهنامه را بر جومونگ تلویزیون ترجیح دهد و برای فرزند همسایه شان دعایِ #فردوسی بزرگ را بخواند:

سیه نرگسانت پر از شرم باد
رخانت همیشه پر آرزم باد

کسی که در جستجوی خورشید شمس همراه با #مولانا از بلخ تا قونیه سفر کرده و در خلوتِ کیمیا خاتون #سماع کرده باشد.

فرزندم؛
با جوانی دوست شو که فریاد آی آدم های #نیما را شنیده و آیدا را در آیینه #شاملو دیده باشد.

کسی که #آرش کمانگیرِ #سیاوش کسرایی را به رویِ خار و خاراسنگ خوانده و در یک شب مهتابی با #مشیری باز از آن کوچه گذشته و اشکی در گذرگاه تاریخ ریخته باشد.

کسی که سوار بر اسب سپید وحشی #منوچهر آتشی از کوچه باغ های نیشابور #شفیعی #کدکنی گذشته تا به سرای بی کسیِ #ابتهاج برسد...

با کسی دوست شو که در سرمای زمستانِ #اخوان با قاصدک، نرم و آهسته به سراغ #سهراب سپهری رفته باشد تا با #فروغ تولدی دیگر پیدا کند و تا شقایق هست زندگی کند...

کسی که با یاد ایام،یادی از نوایِ #شجریان کند و ماهور شجریان با دلش بیداد کرده باشد.

کسی که الهه نازِ #بنان و گلنار و زهره #داریوش رفیعی را دوست داشته و آواز #قمر، مرغ جانش را به پرواز در آورد.

کسی که تار #شهناز و #لطفی زخمه بر دلش بزند ، بانگ نی #کسایی و #موسوی آتش به جانش افکند و با سه تار #ذوالفنون و ساز #یاحقی شهنوازی کند.

با کسی دوست شو که شخص را مانند بت پرستش نکند پرستش از ان خداست ان هم اگاهانه نه کور کورانه .
با کسی دوست شو که در موبایلش بجای صد نوع گیم،صد کتاب صوتی باشد و اگر جایی به انتظار نشست، انتظارش را با صد سال تنهایی #مارکز پُر
کند و با بیگانه #آلبر کامو، بیگانه نباشد...
کسی که در اوج جنگ با #آناکارنینا در اندیشه صلح با #تولستوی باشد.
کسی که #داستایوسکی و برادران #کارامازوف را بخاطر جنایت یک ابله، مکافات نکند و هستی و نیستی اش را
تقدیم #سارتر کند.

فرزند عزیزم؛
با کسی باش که پرورش عضلات مغزش را مهم تر از عضلات بدنش با تزریق آمپول بداند.
کسی که برای بدست آوردن محبوبش مبارزه می کند ،
اما هیچ‌ عشقی را گدایی نمی کند...!

فردی که شرم را در نگاه خود جستجو می کند.

با کسی که بداند راه موفقیت ، ‌با شکست سنگفرش شده و با هر شکست،محکم‌تر از قبل کنارت می ماند.
کسی که آرزو نکند مشکلاتش آسان شوند، بلکه تلاش کند که توانش افزونی یابد.
کسی كه حتی در اوج اندوه ، #تبسم را فراموش نکند و کلامش تسکینی باشد برای دوزخیان روی زمین.

فرزند عزیزم؛
اگر با کسی دوست شدی که اهل خواندن بود، کنارش باش.
لازم نیست دوستِ تو
شاگرد اول کلاس باشد.
کافیست فقط #کتابخوان باشد.
چون کسی که کتابخوان است یک روز
درس خوان هم می شود، اما خیلی از درس خوان ها هرگز کتابخوان نخواهند شد.
با کسی دوست شو که بوی کتاب بدهد.
کسی که عطر و ادکلنش بویِ خوش
کتاب باشد.....
بوی
خوشِ
کتاب..

محمود ثابت نیا
telegram.me/baghekhabushan
💠#از_بین_مفاخر_ایران_دو_نفر_را_می_شناسیم_که_داماد_قوچانی_ها_شده_اند


1 - استاد فقید: #عبدالحسین_زرین_کوب، همسر خانم دکتر #قمر_آریان(قوچانی)
2 - استادِ آوازِ سنتی و اصیل ایران: #محمدرضا_شجریان، همسر خانم #فرخنده_گل_افشان(قوچانی)1
3 - ...

#💠تابش_قمر_بر_درخت_معرفت
🔹«بیست‌وچهارم شهریور سالگرد درگذشت استاد فقید دکتر عبدالحسین زرین‌کوب است که حقی بزرگ بر گردن نسلی از شاگردان دیروز و استادان امروز این سرزمین دارد که حتی اگر این حق شناخته و ادا هم نشود، از ارزش و اعتبار نام و آوازه این شخصیت ممتاز ادبی کاسته نمی‌شود. ادامه و متن کامل👈 👇👇

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan
💠#از_بین_مفاخر_ایران_دو_نفر_را_می_شناسیم_که_داماد_قوچانی_ها_شده_اند

1 - استاد فقید: #عبدالحسین_زرین_کوب، همسر خانم دکتر #قمر_آریان(قوچانی)
2 - استادِ آوازِ سنتی و اصیل ایران: #محمدرضا_شجریان، همسر خانم #فرخنده_گل_افشان(قوچانی)1
3 - ...

💠#تابش_قمر_بر_درخت_معرفت
🔹«بیست‌وچهارم شهریور سالگرد درگذشت استاد فقید دکتر عبدالحسین زرین‌کوب است که حقی بزرگ بر گردن نسلی از شاگردان دیروز و استادان امروز این سرزمین دارد که حتی اگر این حق شناخته و ادا هم نشود، از ارزش و اعتبار نام و آوازه این شخصیت ممتاز ادبی کاسته نمی‌شود.
🔹زرین‌کوب هم مانند استادانی چون خانلری و ریاحی ولی نه به اندازه آنان دچار چالش‌های سیاسی شد و شاید تنها استادی است که یک‌کتاب او(دو قرن سکوت) در دو حکومت متفاوت پهلوی و جمهوری‌اسلامی مایه دردسر نویسنده شد...
🔹زرین‌کوب استادی متعهد به ایران و فرهنگ و تاریخ این سرزمین و معلمی بلندپایه و ارجمند و دلسوز برای انتقال آموزه‌هایش به نسل پس از خود بود و دقت‌نظر و سلوک بی‌هیاهوی او و توجه نداشتن به شیوه وسوسه‌انگیز مریدپروری در نوع خود مثال‌زدنی است.
🔹در بیست و یکمین سال درگذشت استاد دکتر عبدالحسین زرین‌کوب به روح پاک‌و بی‌آلایش این استاد فرزانه و همسرشان بانو دکتر قمر آریان [قوچانی] درود و فاتحه نثار می‌کنیم‌ و به‌جای فرزندان جسمانی‌ای که نداشته‌اند، به آثار ممتاز استاد احترام می‌‌گزاریم...»

💠قمر_آریان_از نخستین_استادان_زن_در_دانشگاه_های_ایران_است.
🔹دکتر قمر آریان زاده اول فروردین ۱۳۰۱ در قوچان است... پدر قمر برای امکان تحصیل دختران در شهر قوچان مدرسه دخترانه‌ای راه اندازی می‌کند، پس از مدتی خانواده آریان به مشهد می روند، و سپس برای ادامه تحصیل در رشته ادبیات به تهران مهاجرت می‌کنند...
🔹«وقتی بانو قمر آریان به پدر می‌گوید که آقای زرین‌کوب خواستگار اوست، پدر می‌گوید: زرین‌کوب که مُسِن است و فاصله سنی‌تان زیاد، - یعنی پدر قمرخانم کثرت تالیفات دکتر زرین‌کوب را [دلیل] بر زیادی سن می‌گیرد، حال آنکه چنین نبوده و آقای زرین‌کوب جوان و همسن با قمر بوده، منتها جوانی کثیرالتالیف وعالِم...» و به هر روی در اوان دانشجویی و تحصیل در دوره دکتری با استاد جوانش [زرین‌کوب] ازدواج می‌کند.
💠#قمری_تحت_الشعاع_یک_خورشید!
🔹«... بانو دکتر قمر آریان[قوچانی] از نخستین و شاخص‌ترین استادان زن دانشگاه و از درخشان‌ترین چهره‌های فرهنگ و ادبیات ایران است. نام او بیشتر به عنوان «همسر دکتر عبدالحسین زرین‌کوب» شناخته و معرفی می‌شود؛ حال آن که اتفاقاً همین سبب شده جایگاه خود او چندان که باید و شاید پدیدار نشود؛ همانطور که گفته شد دکتر قمر آریان از نخستین زنان رده اول دانشگاهی در عرصۀ ادبیات به شمار می‌رود. او با چهره‌ی شاخص علمی و فرهنگی یعنی دکتر زرین‌کوب ازدواج کرد، روزنامه‌نگاری را در دوران جوانی تجربه کرد و یک دوره سردبیر «راهنمای کتاب» بود. قمر آریان بیش از چهل و پنج سال - یعنی نیمی از عمرش را - در کارهای تحقیقاتی با «عبدی [عبدالحسین زرین‌کوب]» همراه بود.
🔹قمر آریان اگر چه یک سر غرق ادبیات بود اما با جامعه و سیاست هم در حد لازم آشنایی داشت. چندان که از شاهدان دادگاه دکتر محمد مصدق پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بوده است؛ دادگاهی که از آن به عنوان نمایش «انسانیت، در مقابل رذالت» یاد می‌کرد و انگار همین خاطره برای آن که تمام سال‌های پس از آن را ارزیابی کند کافی بود.
🔹هر چند این جمله که «پشت سر هر مرد موفق، زنی قرار دارد» بسیار تکرار شده و گاه دربارۀ آن لطیفه هم ساخته‌اند اما بی‌گمان نقش قمر آریان را در آرامش و موفقیت عبدالحسین زرین‌کوب نمی‌توان انکار کرد. شمار کتاب‌ها و آثار و کیفیت نوشته‌ها و تحقیقات دکتر زرین‌کوب مایۀ شگفتی است و او را در جایگاه یکی از چند پژوهشگر و نویسنده و ادیب برتر ۱۰۰ سال اخیر ایران قرار می‌‌دهد. گشایش یکی از رازها می‌تواند همراهی زنی چون قمر آریان باشد؛ خصوصا در سفرهای خارجی و این که دغدغه‌ها و علایق مشترک داشتند.
🔹در پایان به مسئولان و متولیان فرهنگ پیشنهاد می‌شود که تا خیابانی را در قوچان به نام بزرگ بانوی فرهنگ و ادبیات نام گذاری کنند و بزرگداشتی در خورشأن و مقام علمی قمر آریان در این شهر برگزار نمایند و سردیس این بانوی شایسته را در خیابان موسوم به نام وی نصب و تابلویی درکنار آن با نام استاد فقید زرین‌کوب مزین کنند تا نشان دهنده سوابق و پیشینه علمی و فرهنگی این دو شخصیت دانشمند بروجرد و قوچان باشد که افتخاری است برای قوچان و قوچانیِ سربلند...
💧روح‌شان شاد و روان‌شان انوشه و مینوی باد 💧

با سپاسگزاری از فرهنگ دوستان ارجمندم: #حسین_جیوار، #عبدالرضا_مدرس_زاده، #محمد_ستایش، #غلام_رضا_توسی، #محبوبه_عصاره
1 – به زودی در باره خانم گل افشان جداگانه خواهم نوشت...

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://t.me/Baghekhabushan