با کسی دوست شو که #کتاب بخواند. کسی که پولش را به جای دود و دم و مشروب، خرج کتاب کند.
دوستی که در سوگ گُل ممدِ #کلیدر گریسته باشد و
در خیالش با مارال به خواب رفته باشد.
کسی که همسایه های #احمد محمود را بخواهد که بخواند.
دوستی که جای خالی سلوچ
،ِ کافه پیانو ، عزاداران بَیَل را بخواند.
کسی که سولمازِ آتش بدون دود را تا خانه بخت همراهی کرده
بامدادِ خمار و شوهر آهو خانم،ِ بوف کور #صادق هدایت، شازده احتجابِ #گلشیری را بخواند و سمفونی مردگانِ #معروفی را با دل و جان گوش کند.
کسی که تنگسیر، #صادق چوبک و چشم هایش #بزرگ علوی و در درازنای شبِ #میرصادقی وسووشون #سیمین #دانشور را نظاره کند.
مدیر مدرسه اش #جلال آل احمد باشد و داستان یک شهر را از زبان #احمد محمود شنیده و در کافه نادری رضا قیصریه به ملکوت #بهرام صادقی برسد.
با کسی دوست شو که کارتِ کتابخانه اش از کارت عابر بانکِ والدینش برایش ارزشمندتر باشد.
تشخيص اش سخت نيست، حتماً در کیفش بجای فندک و انبوه لوازم آرایش، کتابی برای خواندن و بجای صحبت از آخرین مدل پورشه و تیپ فلان خواننده و هنرپیشه از آخرین کتاب هایی که وارد بازار نشر شده اند، حرف می زند.
کسی که وقتش بجای کافی شاپ ها و متر کردن خیابان ها، در کتابخانه ها و کتابفروشی ها بگذرد.
کسی که یک غزل #حافظ زنده اش کند و برای تماشایِ سرو سیمین #سعدی سرش را بر باد بدهد و با دوبیتی های #خیام دلش روشن شود.
کسی که سوار بر شبدیزِ #خسرو همراه با #لیلی و #مجنون به جشن #شیرین و #فرهادِ #نظامی برود.
با کسی دوست شو که بر داغ #سهراب جوانمرگ گریسته و رستم #شاهنامه را بر جومونگ تلویزیون ترجیح دهد و برای فرزند همسایه شان دعایِ #فردوسی بزرگ را بخواند:
سیه نرگسانت پر از شرم باد
رخانت همیشه پر آرزم باد
کسی که در جستجوی خورشید شمس همراه با #مولانا از بلخ تا قونیه سفر کرده و در خلوتِ کیمیا خاتون #سماع کرده باشد.
فرزندم؛
با جوانی دوست شو که فریاد آی آدم های #نیما را شنیده و آیدا را در آیینه #شاملو دیده باشد.
کسی که #آرش کمانگیرِ #سیاوش کسرایی را به رویِ خار و خاراسنگ خوانده و در یک شب مهتابی با #مشیری باز از آن کوچه گذشته و اشکی در گذرگاه تاریخ ریخته باشد.
کسی که سوار بر اسب سپید وحشی #منوچهر آتشی از کوچه باغ های نیشابور #شفیعی #کدکنی گذشته تا به سرای بی کسیِ #ابتهاج برسد...
با کسی دوست شو که در سرمای زمستانِ #اخوان با قاصدک، نرم و آهسته به سراغ #سهراب سپهری رفته باشد تا با #فروغ تولدی دیگر پیدا کند و تا شقایق هست زندگی کند...
کسی که با یاد ایام،یادی از نوایِ #شجریان کند و ماهور شجریان با دلش بیداد کرده باشد.
کسی که الهه نازِ #بنان و گلنار و زهره #داریوش رفیعی را دوست داشته و آواز #قمر، مرغ جانش را به پرواز در آورد.
کسی که تار #شهناز و #لطفی زخمه بر دلش بزند ، بانگ نی #کسایی و #موسوی آتش به جانش افکند و با سه تار #ذوالفنون و ساز #یاحقی شهنوازی کند.
با کسی دوست شو که شخص را مانند بت پرستش نکند پرستش از ان خداست ان هم اگاهانه نه کور کورانه .
با کسی دوست شو که در موبایلش بجای صد نوع گیم،صد کتاب صوتی باشد و اگر جایی به انتظار نشست، انتظارش را با صد سال تنهایی #مارکز پُر
کند و با بیگانه #آلبر کامو، بیگانه نباشد...
کسی که در اوج جنگ با #آناکارنینا در اندیشه صلح با #تولستوی باشد.
کسی که #داستایوسکی و برادران #کارامازوف را بخاطر جنایت یک ابله، مکافات نکند و هستی و نیستی اش را
تقدیم #سارتر کند.
فرزند عزیزم؛
با کسی باش که پرورش عضلات مغزش را مهم تر از عضلات بدنش با تزریق آمپول بداند.
کسی که برای بدست آوردن محبوبش مبارزه می کند ،
اما هیچ عشقی را گدایی نمی کند...!
فردی که شرم را در نگاه خود جستجو می کند.
با کسی که بداند راه موفقیت ، با شکست سنگفرش شده و با هر شکست،محکمتر از قبل کنارت می ماند.
کسی که آرزو نکند مشکلاتش آسان شوند، بلکه تلاش کند که توانش افزونی یابد.
کسی كه حتی در اوج اندوه ، #تبسم را فراموش نکند و کلامش تسکینی باشد برای دوزخیان روی زمین.
فرزند عزیزم؛
اگر با کسی دوست شدی که اهل خواندن بود، کنارش باش.
لازم نیست دوستِ تو
شاگرد اول کلاس باشد.
کافیست فقط #کتابخوان باشد.
چون کسی که کتابخوان است یک روز
درس خوان هم می شود، اما خیلی از درس خوان ها هرگز کتابخوان نخواهند شد.
با کسی دوست شو که بوی کتاب بدهد.
کسی که عطر و ادکلنش بویِ خوش
کتاب باشد.....
بوی
خوشِ
کتاب..
محمود ثابت نیا
telegram.me/baghekhabushan
دوستی که در سوگ گُل ممدِ #کلیدر گریسته باشد و
در خیالش با مارال به خواب رفته باشد.
کسی که همسایه های #احمد محمود را بخواهد که بخواند.
دوستی که جای خالی سلوچ
،ِ کافه پیانو ، عزاداران بَیَل را بخواند.
کسی که سولمازِ آتش بدون دود را تا خانه بخت همراهی کرده
بامدادِ خمار و شوهر آهو خانم،ِ بوف کور #صادق هدایت، شازده احتجابِ #گلشیری را بخواند و سمفونی مردگانِ #معروفی را با دل و جان گوش کند.
کسی که تنگسیر، #صادق چوبک و چشم هایش #بزرگ علوی و در درازنای شبِ #میرصادقی وسووشون #سیمین #دانشور را نظاره کند.
مدیر مدرسه اش #جلال آل احمد باشد و داستان یک شهر را از زبان #احمد محمود شنیده و در کافه نادری رضا قیصریه به ملکوت #بهرام صادقی برسد.
با کسی دوست شو که کارتِ کتابخانه اش از کارت عابر بانکِ والدینش برایش ارزشمندتر باشد.
تشخيص اش سخت نيست، حتماً در کیفش بجای فندک و انبوه لوازم آرایش، کتابی برای خواندن و بجای صحبت از آخرین مدل پورشه و تیپ فلان خواننده و هنرپیشه از آخرین کتاب هایی که وارد بازار نشر شده اند، حرف می زند.
کسی که وقتش بجای کافی شاپ ها و متر کردن خیابان ها، در کتابخانه ها و کتابفروشی ها بگذرد.
کسی که یک غزل #حافظ زنده اش کند و برای تماشایِ سرو سیمین #سعدی سرش را بر باد بدهد و با دوبیتی های #خیام دلش روشن شود.
کسی که سوار بر شبدیزِ #خسرو همراه با #لیلی و #مجنون به جشن #شیرین و #فرهادِ #نظامی برود.
با کسی دوست شو که بر داغ #سهراب جوانمرگ گریسته و رستم #شاهنامه را بر جومونگ تلویزیون ترجیح دهد و برای فرزند همسایه شان دعایِ #فردوسی بزرگ را بخواند:
سیه نرگسانت پر از شرم باد
رخانت همیشه پر آرزم باد
کسی که در جستجوی خورشید شمس همراه با #مولانا از بلخ تا قونیه سفر کرده و در خلوتِ کیمیا خاتون #سماع کرده باشد.
فرزندم؛
با جوانی دوست شو که فریاد آی آدم های #نیما را شنیده و آیدا را در آیینه #شاملو دیده باشد.
کسی که #آرش کمانگیرِ #سیاوش کسرایی را به رویِ خار و خاراسنگ خوانده و در یک شب مهتابی با #مشیری باز از آن کوچه گذشته و اشکی در گذرگاه تاریخ ریخته باشد.
کسی که سوار بر اسب سپید وحشی #منوچهر آتشی از کوچه باغ های نیشابور #شفیعی #کدکنی گذشته تا به سرای بی کسیِ #ابتهاج برسد...
با کسی دوست شو که در سرمای زمستانِ #اخوان با قاصدک، نرم و آهسته به سراغ #سهراب سپهری رفته باشد تا با #فروغ تولدی دیگر پیدا کند و تا شقایق هست زندگی کند...
کسی که با یاد ایام،یادی از نوایِ #شجریان کند و ماهور شجریان با دلش بیداد کرده باشد.
کسی که الهه نازِ #بنان و گلنار و زهره #داریوش رفیعی را دوست داشته و آواز #قمر، مرغ جانش را به پرواز در آورد.
کسی که تار #شهناز و #لطفی زخمه بر دلش بزند ، بانگ نی #کسایی و #موسوی آتش به جانش افکند و با سه تار #ذوالفنون و ساز #یاحقی شهنوازی کند.
با کسی دوست شو که شخص را مانند بت پرستش نکند پرستش از ان خداست ان هم اگاهانه نه کور کورانه .
با کسی دوست شو که در موبایلش بجای صد نوع گیم،صد کتاب صوتی باشد و اگر جایی به انتظار نشست، انتظارش را با صد سال تنهایی #مارکز پُر
کند و با بیگانه #آلبر کامو، بیگانه نباشد...
کسی که در اوج جنگ با #آناکارنینا در اندیشه صلح با #تولستوی باشد.
کسی که #داستایوسکی و برادران #کارامازوف را بخاطر جنایت یک ابله، مکافات نکند و هستی و نیستی اش را
تقدیم #سارتر کند.
فرزند عزیزم؛
با کسی باش که پرورش عضلات مغزش را مهم تر از عضلات بدنش با تزریق آمپول بداند.
کسی که برای بدست آوردن محبوبش مبارزه می کند ،
اما هیچ عشقی را گدایی نمی کند...!
فردی که شرم را در نگاه خود جستجو می کند.
با کسی که بداند راه موفقیت ، با شکست سنگفرش شده و با هر شکست،محکمتر از قبل کنارت می ماند.
کسی که آرزو نکند مشکلاتش آسان شوند، بلکه تلاش کند که توانش افزونی یابد.
کسی كه حتی در اوج اندوه ، #تبسم را فراموش نکند و کلامش تسکینی باشد برای دوزخیان روی زمین.
فرزند عزیزم؛
اگر با کسی دوست شدی که اهل خواندن بود، کنارش باش.
لازم نیست دوستِ تو
شاگرد اول کلاس باشد.
کافیست فقط #کتابخوان باشد.
چون کسی که کتابخوان است یک روز
درس خوان هم می شود، اما خیلی از درس خوان ها هرگز کتابخوان نخواهند شد.
با کسی دوست شو که بوی کتاب بدهد.
کسی که عطر و ادکلنش بویِ خوش
کتاب باشد.....
بوی
خوشِ
کتاب..
محمود ثابت نیا
telegram.me/baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
Photo
.
#تحقیر_یک_ترانه_ی_عاشقانه_ی_کرمانج
🔷تحقیرِ یک ترانهی عاشقانهی کرمانج در شرایطی که تکههای مختلفِ ایران زخمهایی آشکار دارند از روزگار بیش از آنکه نشان از حماقت داشته باشد تصویری از سفاهت هم هست. در یک شوی مهوع تلویزیونی چند ابله همراهِ ابلهِ کبیر یعنی مهران رجبی و البته برنامهریزاناش برای «خنداندن» یک ترانهی مهمِ خراسانی را که شاهکاری از غولِ دو تار یعنی #سهراب_محمدی است دستمایه قرار میدهند. اول اینکه نگویید «این شوخی»ست که شرایطِ ما با فلان کشورهایی که مثال میزنند با همه چیز شوخی میکنند متفاوت است. بهنظرم اکثر ما تفاوت بینِ طنز و تحقیرکردن و از آن مهمتر «نیت» پشت آن را میدانیم. تلویزیون ورشکست، بیمخاطب و بودجهخوار هر کاری میکند تا اندک بینندهای به دست آورد و مشخص است چه آشفتهگی شدیدی در این سازمان وجود دارد. اگر تا چند سال پیش فقط تحقیرکردنِ نویسنده و طبقهی مرفه و نمادهای بیدینی «مجاز» بود حالا انگار خیلی چیزهای دیگر «مجاز» شده.
🔷ما در روزگاری هستیم که آدمها با رنجها و آلامشان به هم متصل شدهاند. هر قوم، زبان و منطقهای قهرمانهایی دارد که برایشان محترم است. چرا ما از شوخی با صادق هدایت یا شاملو و... در رسانههای غیردولتی ناراحت نمیشویم؟ چرا مرحوم عمران صلاحی این همه با آدمهای درجهاول شوخی کرد و هنوز از ته دل میخندیم به آنها؟ چون در هیچیک «لجنمال»کردن وجود ندارد. چون یک رسانهی دولتی که پول از مال مردم برمیدارد حق ندارد وارد حیطههایی شود که صرفا قرار است با تحقیر باعث «خنداندن» شود...
🔷درضمن آیا دربارهی برخی آثاری که برای حضراتِ تلویزیون مهم است میشود چنین برخوردی کرد؟ ایران، ایرانِ امروز شبیهِ آمریکا، آلمان، سوییس و... نیست. آدمها زخمهایی دارند که برخیشان ریشه پر هویت آنها دارد و برای همین واکنش نشان میدهند. چرا به این تکهی مبتذل چنین واکنشی نشان داده شد؟ چون سخیف است، کثیف و پر از نادانی و شاید بدخواهیست. ما روزاروز در حالِ دورشدن از تاریخِ غیررسمی خود هستیم، شاید تنها حُسن این حقارتورزی این بود که حالا میلیونها نفر دانستند دوتارنواز فقید سهراب محمدی چه قطعههای شگفتی دارد که حتا اگر کامل نفهمیمشان حسشان میکنیم.
🔷در روزهایی که مدام قصه و غصه رقم خوردهاند، تلویزیونِ ناخوب دولتی حق ندارد چنین کند. مساله صرفا هویت، زبان یا جغرافیا نیست حتی، مساله تحقیر است برای خنداندن مشتی جاهل که به همه چیز میخندند. حتی خودشان و فرقی نمیکند برایشان اینچنین بودن. اما قرار نیست ما هم با آنها همراه شویم. آنچه شما با آن خندیدید تکهای از روح ایران است...
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
https://t.me/sorkhesiah/704
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://t.me/Baghekhabushan
#تحقیر_یک_ترانه_ی_عاشقانه_ی_کرمانج
🔷تحقیرِ یک ترانهی عاشقانهی کرمانج در شرایطی که تکههای مختلفِ ایران زخمهایی آشکار دارند از روزگار بیش از آنکه نشان از حماقت داشته باشد تصویری از سفاهت هم هست. در یک شوی مهوع تلویزیونی چند ابله همراهِ ابلهِ کبیر یعنی مهران رجبی و البته برنامهریزاناش برای «خنداندن» یک ترانهی مهمِ خراسانی را که شاهکاری از غولِ دو تار یعنی #سهراب_محمدی است دستمایه قرار میدهند. اول اینکه نگویید «این شوخی»ست که شرایطِ ما با فلان کشورهایی که مثال میزنند با همه چیز شوخی میکنند متفاوت است. بهنظرم اکثر ما تفاوت بینِ طنز و تحقیرکردن و از آن مهمتر «نیت» پشت آن را میدانیم. تلویزیون ورشکست، بیمخاطب و بودجهخوار هر کاری میکند تا اندک بینندهای به دست آورد و مشخص است چه آشفتهگی شدیدی در این سازمان وجود دارد. اگر تا چند سال پیش فقط تحقیرکردنِ نویسنده و طبقهی مرفه و نمادهای بیدینی «مجاز» بود حالا انگار خیلی چیزهای دیگر «مجاز» شده.
🔷ما در روزگاری هستیم که آدمها با رنجها و آلامشان به هم متصل شدهاند. هر قوم، زبان و منطقهای قهرمانهایی دارد که برایشان محترم است. چرا ما از شوخی با صادق هدایت یا شاملو و... در رسانههای غیردولتی ناراحت نمیشویم؟ چرا مرحوم عمران صلاحی این همه با آدمهای درجهاول شوخی کرد و هنوز از ته دل میخندیم به آنها؟ چون در هیچیک «لجنمال»کردن وجود ندارد. چون یک رسانهی دولتی که پول از مال مردم برمیدارد حق ندارد وارد حیطههایی شود که صرفا قرار است با تحقیر باعث «خنداندن» شود...
🔷درضمن آیا دربارهی برخی آثاری که برای حضراتِ تلویزیون مهم است میشود چنین برخوردی کرد؟ ایران، ایرانِ امروز شبیهِ آمریکا، آلمان، سوییس و... نیست. آدمها زخمهایی دارند که برخیشان ریشه پر هویت آنها دارد و برای همین واکنش نشان میدهند. چرا به این تکهی مبتذل چنین واکنشی نشان داده شد؟ چون سخیف است، کثیف و پر از نادانی و شاید بدخواهیست. ما روزاروز در حالِ دورشدن از تاریخِ غیررسمی خود هستیم، شاید تنها حُسن این حقارتورزی این بود که حالا میلیونها نفر دانستند دوتارنواز فقید سهراب محمدی چه قطعههای شگفتی دارد که حتا اگر کامل نفهمیمشان حسشان میکنیم.
🔷در روزهایی که مدام قصه و غصه رقم خوردهاند، تلویزیونِ ناخوب دولتی حق ندارد چنین کند. مساله صرفا هویت، زبان یا جغرافیا نیست حتی، مساله تحقیر است برای خنداندن مشتی جاهل که به همه چیز میخندند. حتی خودشان و فرقی نمیکند برایشان اینچنین بودن. اما قرار نیست ما هم با آنها همراه شویم. آنچه شما با آن خندیدید تکهای از روح ایران است...
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
https://t.me/sorkhesiah/704
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
سرخِ سیاه
.
تحقیرِ یک ترانهی عاشقانهی کرمانج در شرایطی که تکههای مختلفِ ایران زخمهایی آشکار دارند از روزگار بیش از آنکه نشان از حماقت داشته باشد تصویری از سفاهت هم هست. در یک شوی مهوع تلویزیونی چند ابله همراهِ ابلهِ کبیر یعنی مهران رجبی و البته برنامهریزاناش…
تحقیرِ یک ترانهی عاشقانهی کرمانج در شرایطی که تکههای مختلفِ ایران زخمهایی آشکار دارند از روزگار بیش از آنکه نشان از حماقت داشته باشد تصویری از سفاهت هم هست. در یک شوی مهوع تلویزیونی چند ابله همراهِ ابلهِ کبیر یعنی مهران رجبی و البته برنامهریزاناش…
.
اعتبارِ ملّی ما
یادی از استاد زندهیاد #سهراب_بخشی
خواننده، آهنگساز و دوتارنوازِ کردِ کرمانج
روشنفکرانِ ما ازین نکته غافلاند که سه عنصر از عناصرِ فرهنگِ ایرانزمین، همواره، در طول تاریخْ میدانِ گسترشِ اعتبار و حیثیتِ ملّی ما در جهان بوده است:
۱) شعرِ فارسی
۲) موسیقیِ ایرانی
۳) عرفانِ ایرانی
ما امروز در پیِ شکار سایهٔ مدرنیسم به ویران کردنِ این سه بنیاد برخاستهایم و خیال میکنیم که دنیا عاشق چشم و ابروی ماست و منتظر است که ما یک جیغِ بنفش بکشیم و تمام جوایزِ ادبی دنیا را به درِ خانهٔ ما روانه کنند با فرمایشاتی نبوغآمیز ازین نوع:
من آرزوهایم را اتو میکنم
عشقم را لایِ شناسنامهام میگذارم
و با جدولِ ضربِ آمیزشِ پارادایمهای ناهمگون، پشت سر هم استعاره خلق کردن و آن را شَقُّ القمر پنداشتن.
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
ویدیو: قابهایی از فرزندِ شایستهٔ ایران، خواننده، آهنگساز و دوتارنواز، استاد زندهیاد سهراب محمدی معروف به سهراب بخشی. ایشان از آخرین بازماندگان بخشیهای خودبند کرمانج شمال خراسان بودند.
کاری از ایمان بدری
#موسیقی_مقامی
#کرمانج
#کرمانجی
#سهراب_بخشی
#کرد
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
https://t.me/shafiei_kadkani/2953
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://t.me/Baghekhabushan
اعتبارِ ملّی ما
یادی از استاد زندهیاد #سهراب_بخشی
خواننده، آهنگساز و دوتارنوازِ کردِ کرمانج
روشنفکرانِ ما ازین نکته غافلاند که سه عنصر از عناصرِ فرهنگِ ایرانزمین، همواره، در طول تاریخْ میدانِ گسترشِ اعتبار و حیثیتِ ملّی ما در جهان بوده است:
۱) شعرِ فارسی
۲) موسیقیِ ایرانی
۳) عرفانِ ایرانی
ما امروز در پیِ شکار سایهٔ مدرنیسم به ویران کردنِ این سه بنیاد برخاستهایم و خیال میکنیم که دنیا عاشق چشم و ابروی ماست و منتظر است که ما یک جیغِ بنفش بکشیم و تمام جوایزِ ادبی دنیا را به درِ خانهٔ ما روانه کنند با فرمایشاتی نبوغآمیز ازین نوع:
من آرزوهایم را اتو میکنم
عشقم را لایِ شناسنامهام میگذارم
و با جدولِ ضربِ آمیزشِ پارادایمهای ناهمگون، پشت سر هم استعاره خلق کردن و آن را شَقُّ القمر پنداشتن.
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
ویدیو: قابهایی از فرزندِ شایستهٔ ایران، خواننده، آهنگساز و دوتارنواز، استاد زندهیاد سهراب محمدی معروف به سهراب بخشی. ایشان از آخرین بازماندگان بخشیهای خودبند کرمانج شمال خراسان بودند.
کاری از ایمان بدری
#موسیقی_مقامی
#کرمانج
#کرمانجی
#سهراب_بخشی
#کرد
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
https://t.me/shafiei_kadkani/2953
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
شفیعی کدکنی
@shafiei_kadkani
ــــــــــــــــ
اعتبارِ ملّی ما
یادی از استاد زندهیاد سهراب بخشی
خواننده، آهنگساز و دوتارنوازِ کردِ کرمانج
روشنفکرانِ ما ازین نکته غافلاند که سه عنصر از عناصرِ فرهنگِ ایرانزمین، همواره، در طول تاریخْ میدانِ گسترشِ اعتبار و حیثیتِ ملّی…
ــــــــــــــــ
اعتبارِ ملّی ما
یادی از استاد زندهیاد سهراب بخشی
خواننده، آهنگساز و دوتارنوازِ کردِ کرمانج
روشنفکرانِ ما ازین نکته غافلاند که سه عنصر از عناصرِ فرهنگِ ایرانزمین، همواره، در طول تاریخْ میدانِ گسترشِ اعتبار و حیثیتِ ملّی…
.
#بهروز_وجدانی مردمشناس و موسیقیدان و مدیر پرونده ثبت جهانی موسیقی بخشیها برای کانال انسان شناس ایرانی نوشت:
عذرخواهی چه فایدهای دارد این رویکرد نشان داد که درک موجود از موسیقی نواحی ایران و موسیقی کرمانجی شمال خراسان تا چه اندازه ضعیف است. شادروان بخشی #سهراب_محمدی را تمام منطقه و کشور و حتی جهان میشناسند و به او احترام میگذارند.
موسیقی بخشیهای خراسان در سال ۲۰۱۰ در فهرست جهانی میراث ناملموس یونسکو به ثبت رسیده و جزو میراث گرانبها و با ارزش جهانی شمرده میشود. من پرونده را با کمک او و چند استاد دیگر موسیقی بخشی تهیه و تدوین کردم. حدود ۲ دقیقه از نوازندگی و اظهار نظرهای استادانه او نیز زینت بخش فیلم کوتاه ۱۰ دقیقهای ارسال شده به همراه تصاویری از او و سایر بخشی های آن زمان بود.
صدا و سیما باید از چندکارشناس متخصص موسیقی مقامی ایران با احترام دعوت کند که ارزشهای این نوع موسیقی را مورد تجزیه و تحلیل قرارداده و آن را به مردم ایران معرفی کنند نه این که این موسیقی مورد بیمهری قرار گیرد...
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
#هزار_باده_فرهنگ
https://t.me/Baghekhabushan
#بهروز_وجدانی مردمشناس و موسیقیدان و مدیر پرونده ثبت جهانی موسیقی بخشیها برای کانال انسان شناس ایرانی نوشت:
عذرخواهی چه فایدهای دارد این رویکرد نشان داد که درک موجود از موسیقی نواحی ایران و موسیقی کرمانجی شمال خراسان تا چه اندازه ضعیف است. شادروان بخشی #سهراب_محمدی را تمام منطقه و کشور و حتی جهان میشناسند و به او احترام میگذارند.
موسیقی بخشیهای خراسان در سال ۲۰۱۰ در فهرست جهانی میراث ناملموس یونسکو به ثبت رسیده و جزو میراث گرانبها و با ارزش جهانی شمرده میشود. من پرونده را با کمک او و چند استاد دیگر موسیقی بخشی تهیه و تدوین کردم. حدود ۲ دقیقه از نوازندگی و اظهار نظرهای استادانه او نیز زینت بخش فیلم کوتاه ۱۰ دقیقهای ارسال شده به همراه تصاویری از او و سایر بخشی های آن زمان بود.
صدا و سیما باید از چندکارشناس متخصص موسیقی مقامی ایران با احترام دعوت کند که ارزشهای این نوع موسیقی را مورد تجزیه و تحلیل قرارداده و آن را به مردم ایران معرفی کنند نه این که این موسیقی مورد بیمهری قرار گیرد...
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
#هزار_باده_فرهنگ
https://t.me/Baghekhabushan
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
Video
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM