کلیدر
1.74K subscribers
7.44K photos
113 videos
104 files
6.72K links
کتاب و کتابخوانی

admin: t.me/klidarbook
instagram.com/instaklidar
website: www.klidar.ir
Download Telegram
#کتاب_تازه #بهمن1398
📗اوِن هنسِن عزیز
#ول_امیک
#مینا_صفری
#نشر_میلکان
#رمان_خارجی
280صفحه/ رقعی/شومیز
قیمت: 42000 تومان
t.me/klidar
📌وقتی نامه‌ای که قرار نبود هیچ‌وقت کسی آن را ببیند، اون هنسن سال آخر دبیرستان را به سوگواری خانواده‌ای برای پسر از دست داده‌شان می‌کشاند و این شانس هرگزنداشته را پیدا می‌کند که به جایی تعلق داشته باشد. او مجبور است به دروغی بچسبد که هرگز قصد نداشت بگوید و خود را بهترین دوست کانر مورفی دردسرساز معرفی می‌کند.
#کتاب_امروز

📕نونهال
📘#تاکشی_کیتانو

✍️ کلبه‌کتاب‌کلیدر/ #مینا_لگزیان:
"تاکشی کیتانو" شاید برای دوستدارن سینما اسم ناآشنایی نباشه. آقای کیتانو هنرپیشه‌ی کمدی و کارگردان ژاپنی هست که کار خودش رو از تئاترهای دسته چندم خیابونی و فیلم‌های رده پایین سینما شروع کرده و در نهایت موفق به کسب جایزه "شیر طلایی" برای ژاپن شده. آقای کیتانو در سینمای ژاپن چهره‌ی شناخته شده‌ای هست.

اما در ادبیات!
وقتی اسم ادبیات ژاپن میاد همه تحت تاثیر "هاروکی موراکامی" و رئالیسیم جادوییش قرار می‌گیریم. صد البته که موراکامی نویسنده قابل‌ستایشی هست، اما این باعث نمیشه ادبیات ژاپن رو محدود به "موراکامی" کنیم؛ این نکته رو هم در نظر داشته باشیم موراکامی نویسنده قرن ماست! در نوشته هاش کمتر به فضا و فرهنگ خاص ژاپنی‌ها می پردازه و سبک نوشتار مدرنی داره. اما آقای کیتانو در ادبیات کاملاٌ متفاوته، ساده می‌نویسه و در داستان‌هاش فرهنگ ژاپن کلاسیک و قدیمی رو زنده می‌کنه. مجموعه‌داستان "نونهال" سه داستان کوتاه از این کارگردان شناخته شده هست، مملو از فضای ساده و نوستالژیک کودکان و نوجوانان ژاپنی.

نثر کتاب ساده است و به لطف مترجم خیلی از اصطلات ژاپنی تحت الفظی به فارسی برگردونده شدن و در پایین صفحه براشون توضیح مختصر و مفیدی ذکر شده. مثلاً در داستان "قهرمانِ دوتِرا پوش"، "دوتِرا" نوعی ژاکت گرم و سنتی ژاپنی مثل کیمونو هست که رنگ‌های شاد و متنوعی داره اما امروزه دیگه ازش استفاده نمی‌شه!
در این داستان پسری به اسم "مامُرو" خاطره‌ای از مسابقه دویی که هرساله در مدرسه‌ش برگزار می‌شه رو تعریف می‌کنه. در این خاطره مامُرو و داداشش* "شینئیچی"که بچه‌ای درس خونه اما شانسی تو ورزش نداره با کاراباکای مریض و دوتِرا پوش مسابقه می‌ده!
* (در ژاپن فقط برادر کوچکتر حق داره برادر بزرگش رو "داداش" خطاب کنه و برادر بزرگ، برادر کوچک رو به اسم کوچکش صدا می زنه!)

در هر حال جدا از تماشای فیلم‌های آقای کیتانو که در لیست "فیلم هایی که باید ببینم قرار گرفته"، از خوندن داستان کوتاه‌های کتاب" نونهال" و حس قدیمی و نوستالژیک ژاپن چند دهه پیش لذت بردم.

◀️ #چند_سطر_کتاب

بالاخره نوبت دوِ انفرادی هشتادمتر شینئیچی و کاراباکا شد.
مامُرو که دیگر در نوبت بعدازظهر در هیچ ماده‌ای شرکت نمی‌کرد، کنار مادرش نشست تا از همان‌جا تماشا کند.
در اینجا و آن‌جای زمین مسابقه، کمی آب جمع شده بود، اما آن قدری نبود که مشکل‌ساز شود.
از سکوی پخش، مارش سوزا پخش شد و شور و هیجانی که به خاطر باران رخت بسته بود، دوباره به زمین مسابقات بازگشت.
«نوبت بعدازظهر مسابقات را برگزار می‌کنیم و ابتدا مسابقات دوِ انفرادی هشتادمتر دانش‌آموزان سال ششم برگزار می‌شود. از تماشاچیان گرامی خواهش می‌کنیم که ورود دانش آموزان سال ششم را با تشویق همراهی کنند.»
با پیام مسئول پخش بلندگو، همۀ نگاه‌ها به سمت دروازۀ میدان ورودی مسابقات چرخید.
«مامان نیگا، داداشه. داداش، داداش حسابی تلاش کن!»
«می دونه خودش، تو زبون به دهن بگیر بچه، واقعاٌ که! آروم بشین تماشا کن.»
اما خود مادر به جلو خم شده بود و محکم دست می‌‌‌زد.
شینئیجی در گروه اول دونده‌ها بود و کاراباکا در گروه سوم. *
پنج نفر دیگری که در گروه اول بودند با سبکبالی می‌پریدند و دست و پایشان را تکان می‌دادند، اما شینئیچی به آسمان خیره شده بود و خودش را گرم نمی‌کرد.
ص38

▪️#نونهال، #تاکشی_کیتانو، مترجم: #مصطفی_رضوی، #نشر_کوله_پشتی، چاپ اول 1398، 120صفحه، قیمت:
20000تومان

عنوان اصلی: Shounen
نام نویسنده: #Takeshi_Kitano

▫️ t.me/klidar ▫️instaklidar ▫️ klidar.ir
#کتاب_امروز

📕#ریش_آبی
📘#املی_نوتومب

✍️ کلبه‌کتاب‌کلیدر/ #مینا_لگزیان:
کتاب امروز باز هم یکی از آثار خانم نوتومب یا نوتوم هست. در مورد خانم نوتوم قبل کمی صحبت کردم، ایشون بلژیکی هست ولی دوران کودکی‌شو توی ژاپن گذرونده. خانم نوتوم فارغ التحصیل رشته "زبان‌شناسی" هست و همیشه لباس‌ها و کلاه‌های خاص می پوشه، که کلی هم حاشیه‌سازه!

چاپ کتابای خانوم نوتوم رو یکی از مهم ترین انتشارات فرانسه "البن میشل"، به عهده داره و از معدود کسایی هستن که برای کارش یک اتاق اختصاصی در ساختمون این انتشارات داره!

البته مقدمه خانم "ویدا سامعی" مترجم این کتاب کامل هست برای همین برای اطلاع بیشتر پیشنهاد می‌کنم قبل از مطالعه کتاب ریش آبی، مقدمه رو هم بخونید.

اما کتاب "ریش آبی" داستان یک مرد اشرافزاده اصیل اسپانیایی به اسم "دُن المیریو" هست؛ که عادت به ترکِ خونه محبوبش نداره. دن المیریو با هر زنی که هم‌خونه شده، اون زن به‌طور مشکوکی کشته شده و خلاصه این‌که تا به حال زنی صحیح و سالم از خونه آقای دن المیریو برنگشته!
در ادامه "ساتورنین" خانم معلمی که در به در، دنبال اتاق ارزون می‌گرده به آگهی اجاره اتاق اقای دُن المیرو، بر می‌خوره و می‌شه نهمین زنی که پا به خونه این اشرافزاده اصیل می گذاره! البته سرنوشت ساتورنین شبیه بقیه زن‌های خونه نیست و...

برای دومین بار بود که دست گذاشتم رو یکی از کتاب‌های خانم نوتوم.🙂 اول اینکه کوتاهی رمان‌های خانم نویسنده منو جذب می‌کنه و دوماً معتقدم تلفیق ادبیات فرانسه و قلم زنی مثل نوتوم که حتی ظاهرش هم حاشیه‌سازه کار جالبی از آب در میاد!
مترجم میگه" قلم سحرآمیز" اما من میگم "قلم خاص"، خانم نوتوم سبک نوشتار خودشو داره؛ دراز گویی نمی‌کنه و در عوض کاری می‌کنه از این صفحه به اون صفحه منتظر شوکه شدن باشیم!
درضمن خانم نوتوم عاشق "شامپاینه"، پس اگه کتابی رو باز کردین که شخصیتاش پشت میز ناهار و شام داشتن برای هم شامپاین می‌ریختن و بحث فلسفی و عاشقانه می‌کردن، شک نکنین دارین یکی از کتاب‌های نوتوم رو می‌خونین!🍻

◀️ #چند_سطر_کتاب

عصر روز بعد، وقتی که ساتورنین از سر کارش به خانه بازگشت، جعبه‌ای را روی تختش دید. داخل جعبه یک دامن مخمل طلایی‌رنگ بود و یک یادداشت از طرف آقای صاحبخانه به این مضمون: «به یاد شامپاین دیشب. امیدوارم که اندازه باشد.» یادداشت با نام دُن المیریو نیبال ای ملیکار امضا شده بود.
ساتورنین لحظه‌ای فکر کرد. آیا درست است که این هدیه را بپذیرد؟ و بلافاصله این فکر غیرانسانی را از ذهنش راند: شکوهی که پارچۀ این دامن به نمایش می‌گذاشت، چنان تمنایی را در او بیدار کرده بود که نزدیک بود به خاطرش به گریه بیفتد. لباس‌هایش را به سرعت از تنش کند و از توی کمد یک بلوز سیاه درآورد و دامن را هم درحالی که نفسش را حبس کرده بود، پوشید: دامن مخمل طلایی رنگ را انگار به تن او دوخته بودند. ساتورنین همین‌طور که در آیینه به خود نگاه می‌کرد احساس کرد موجودی غیرزمینی او را در آغوش کشیده است. پوتین‌های سیاهرنگ پاشنه‌دارش را به پاکرد تا لباس پرزرق و برقش کامل شود. ص 67

▪️#ریش_آبی، #املی_نوتوم، مترجم: #ویدا_سامعی، #نشر_نو، چاپ چهارم 1398، 136صفحه، قیمت: 20000تومان


عنوان اصلی: Barbe-Bleue
نام نویسنده: Amélie Nothomb

▫️ t.me/klidar ▫️instaklidar ▫️ klidar.ir
#کتاب_امروز

📕در جست‌و‌جوی آلاسکا
📘#جان_گرین

✍️ کلبه‌کتاب‌کلیدر/ #مینا_لگزیان:

"جان گرین"، که حتما ایشون رو با کتاب "نحسی ستاره‌های بخت ما"، می‌شناسین، در کتاب "در جست‌وجوی آلاسکا" دست گذاشته روی یک ماجرای عاشقانه و پر فراز و نشیب.
البته آقای گرین برای ماجراهای عشقی سوزناکش همیشه نوجوانان رو انتخاب می‌کنه و تقریبا کتاب‌هایی که می‌نویسه همیشه جزو پرفروش‌ها بوده. آقای گرین به جز نویسندگی در وبلاگ‌نویسی و یوتیوب هم فعالیت می‌کنه.

در جست‌وجوی آلاسکا، اولین رمان آقای گرین هست که در سال 2005 منتشر شده. با اینکه شهرت این کتاب مثل "نحسی ستاره‌های بخت ما" نیست اما به مدت هفت سال در لیست کتاب‌های پرفروش کودکان و نوجوانان "نیویورک تایمز" قرار داشته.

اما ماجرای کتاب درباره پسر نوجوانی به اسم" مایلز هالتر" هست که تصمیم می‌گیره برای یک تغییر بزرگ، خونه‌اش رو تو فلوریدا ترک کنه و به مدرسه شبانه‌روزی " کلور کریک" در آلاباما بره.
توی مدرسه ماجراهای زیادی برای مایلز جوان اتفاق می‌افته که مهم‌ترینش آشنایی با دختری به اسم "آلاسکا یانگ" هست. آلاسکا دختری خاص با ذهنی متفاوته و از همه مهم‌تر اینکه کتاب‌خونه، اون هم جزو کتابخون‌های سخت‌گیر و وسواسی!
و در عوض مایلز هم یک سرگرمی جالب داره اونم این‌که آخرین اظهارات قبل از مرگ آدم‌های معروف رو حفظ می‌کنه!
در ادامه آلاسکا تأثیر زیادی روی زندگی مایلز می‌ذاره و البته ماجرای عاشقانه‌ای هم که بینشون شکل گرفته کم‌کم سمت و سوی دیگه‌ای پیدا می‌کنه.
در ضمن کتاب به دو بخش "قبل" و "بعد" تقسیم می‌شه که رویدادهایی رو که برای مایلز اتفاق می‌افته زمان بندی کرده.

در نهایت اضافه کنم از روی این کتاب، یک سریال در سبک درام به کارگردانی"جوش شوارتز" هم به تازگی، ساخته شده.


◀️ #چند_سطر_کتاب

دو روز بعد دوشنبه بود و تعطیلات رسماً در این روز شروع می‌شد؛ چون روزهای قبل از آن، در حالت عادی هم تعطیل بود. تمام صبح را صرف کارکردن روی مقاله‌ی درس ادیان جهان کردم. بعدازظهر سری به اتاق آلاسکا زدم. توی رختخواب کتاب می‌خواند.
اعلام کرد: «آودن. آخرین کلماتش چی بود؟»
«نمی‌دونم. تا حالا اسمش رو نشنیدم.»
«تا حالا اسمش رو نشنیدی؟ ای پسر بی‌سواد بدبخت! بیا این خط رو بخون.»
رفتم جلو و به قسمتی از کتاب که با انگشت نشان می‌داد، نگاه کردم. «باشد که همسایه‌ی نابکارت را با قلب نابکار خود، دوست بداری.» بلند آن را خواندم. بعد گفتم: «آره. خیلی خوبه.»
«خیلی خوبه؟ آره خب. بوفرایدو هم خیلی خوبه. خیلی چیزها خیلی خوبه. خورشید هم خیلی داغه. یا مسیح! این داره با یه جمله، کلی حرف راجع‌به عشق و درهم‌شکستگی می‌زنه. این نقص نداره.»
با بی‌تفاوتی سر تکان دادم و گفتم: «اوهوم.»
«به تو امیدی نیست. می‌خوای بریم فضولی؟»
«هان؟»
«نمی‌شه درحالی همسایه‌هامون رو دوست داشته باشیم که اصلاً نمی‌دونیم تا چه حد نابکارن.»
گفتم: «ام..» ص109

▪️#در_جست‌_و_جوی_آلاسکا، #جان_گرین، مترجم: #فاطمه_جابیک، #نشر_میلکان، چاپ دوم 1397، 256صفحه، قیمت: 28000تومان

عنوان اصلی: Looking for Alaska
نام نویسنده: John Green

▫️ t.me/klidar ▫️ klidar.ir
#کتاب_امروز:

📙چگونه از تنهایی لذت ببریم
📓#سارا_میتلند

✍️ کلبه‌کتاب‌کلیدر/ #مینا_لگزیان:
نویسنده در مقدمه کتاب می‌گه: "خیلی از ماها هر روز تو موقعیت‌هایی قرار می‌گیریم که تنها هستیم مثلاً وقتی دوش می‌گیریم یا تنهایی رانندگی می‌کنیم، اما چقدر از تنهایی‌مون لذت می‌بریم؟ یا اصلاً براش اهمیت قائلیم؟"
خانم "میتلند "نویسنده‌ی انگلیسی این کتاب، سال‌هاست که به تنهایی تو منطقه‌ی خلوتی از اسکاتلند زندگی می‌کنه. این از نظر نویسنده انتخاب مناسبی برای زندگی‌اش بوده و همین باعث شده که کتابی در باب "تنهایی" بنویسه. البته کتاب قبلی همین نویسنده در مورد"سکوت" هست که که به نظر خانم میتلند این دو یعنی تنهایی و سکوت خیلی عجیب به هم وابسته‌اند و یک جورایی رابطه علت و معلولی بینشون برقراره؛ پس لازم دونسته در مورد تنهایی هم کتاب بنویسه!

خانم میتلند از ما می‌خواد نگاه مثبت‌تری به تنهایی داشته باشیم، خصوصاٌ در جامعه قرن بیست‌ویکمی، که مدام به انسا‌ن‌های تنها برچسب‌های زیادی می‌زنه مثل: بیمار روانی، منزوی، گوشه‌نشین، غیر اجتماعی و...
در ادامه نویسنده،"گرتا گاربو"، هنرپیشه‌ی معروف هالیوود رو مثال می‌زنه که بعد از مدتی از زندگی حرفه‌ای‌اش خداحافظی می‌کنه و تصمیم می‌گیره تنهایی و به شیوه‌ی خودش زندگی کنه. البته "تنهایی" نه به این معنی که بره یک گوشه چمباتمه بزنه و به نقطه‌ای دور خیره بشه بلکه تنها به شیوه خودش! به صورتی که فقط دوستای محدوی داشته، با افراد خاصی نشست و برخاست می‌کرده، پیاده‌روی می‌رفته و خلاصه از زندگی تنهایی‌اش لذت می‌برده!

در فصل‌های بعدی نویسنده می‌ره، سراغ تاریخچه‌ی این تفکر غلط و کلیشه که چرا تنهایی بَده و آدم‌های تنها مدام بهشون برچسب می‌خوره و اینکه اصلاٌ از کی آدم‌ها به تنهایی روی آوردن؟!

در کل کتاب از آدم‌های تنها و این سبک زندگی، دفاع می‌کنه و میگه خب اینم یک نوع شیوه‌ی زندگی کردن هست و چرا نباید بهش احترام گذاشته شه؟!!
به نظرم این کتاب کوتاه و ساده می‌تونه برای خیلی از ماها که عادتمون شده تو زندگی بقیه مُدام سرک بکشیم، یک تلنگر کوچک باشه و یادمون بندازه به تفاوت‌های فردی همدیگه احترام بذاریم. و در نهایت اگر تنها شدیم؛ فکر نکنیم، بدبخت و درمانده‌ایم و قراره کلی مصیبت و بدبختی رو سرمون خراب شه تنها کاری که باید بکنیم اینه که یاد بگیریم چطور از تنهایی‌مون لذت ببریم.😊

◀️ #چند_سطر_کتاب

در واقع روشن است که افراد زیادی درع طول تاریخ و در فرهنگ‌های متفاوت با همان شدت و حدتی که گاربو به تنهایی روی آورده بود، به تنهایی روی آوردند و بعد از آن‌که این نوع شیوه‌ی زندگی را برای مدتی تجربه کردند، سر تصمیم‌شان باقی ماندند، حتی وقتی فرصت‌های طلایی برای ادامه‌ی زندگی اجتماعی‌تری به دست آوردند. از این افراد قاتل سریالی اسکیزوئیدی یا کودک آزار یا جانی روانی درنیامد. حتی برخی‌شان هنرمند، متفکر مبتکر و قدیس شدند؛ باه این حال، همه‌ی کسانی که دوست دارند تنها زندگی کنند نابغه نیستند و همه نابغه‌ها هم دوست ندارند تنها زندگی کنند. ص 45


📙#چگونه_از_تنهایی_لذت_ببریم، #سارا_میتلند، مترجم: #سما_قرایی، #نشر_هنوز، چاپ یازدهم1398، 200ص، قیمت: 27هزارتومان
#روانشناسی

عنوان اصلی: How to be alone
نویسنده: #Sara_Matitland
▫️ t.me/klidar ▫️instaklidar ▫️ klidar.ir
#کتاب_امروز:
📘جمشیدخان عمویم، که باد همیشه او را با خود می‌برد
📕#بختیار_علی
✍️ کلبه‌کتاب‌کلیدر/ #مینا_لگزیان:

بختیار علی نویسنده‌ی کُرد اهل سلیمانیه‌ی عراق هست که مدت‌ها اغلب کارهاش در عراق با سانسور شدید روبرو می‌شد و یا اصلاً مجوز چاپ نمی‌گرفت. این نویسنده‌ی پرکار، بعد به آلمان مهاجرت می‌کنه و اونجاست که رمان‌ها، نقدها و شعرهاش رو منتشر می‌کنه.
کتاب معروف بختیار علی، «آخرین انار دنیا»، طرفدارهای زیادی داره و به سبک رئالیسم جادویی نوشته شده و بیشتر به تاریخچه مردم کرد زبان می‌پردازه.
اما کتاب امروز، با عنوان "جمشیدخان عمویم، که باد همیشه او را با خود می‌برد"، یکی از رمان‌های بختیار علی هست که باز هم به سبک رئالیسم جادویی نوشته شده. داستان از زبان پسری به اسم "سالار" روایت می‌شه که به همراه پسر عمویش "اسماعیل" محافظ شخصی عموشون "جمشیدخان" می‌شن. جمشیدخان، مردی لاغر اندام و نحیفه که طی یک اتفاق جادویی، باد همیشه اونو با خود می‌بره! وظیفه سالار و اسماعیل اینه که مواظب باشن عمو جمشید رو باد با خودش هر جایی نبره!
جمشیدخان طی سیر و سلوکش به آسمون خیلی چیزا رو کشف می‌کنه؛ البته این قدرت جادویی براش، هم دردسر سازه و هم خوش شانسی میاره.
کتاب با یک روایت جالب، به بیان اتفاق‌های تاریخی عراق از جمله حکومت حزب بعث و جنگ ایران و عراق و ... می‌پردازه البته اینم بگم که ترجمه کتاب رو "مریوان حلبچه‌ای" به عهده گرفته که از مترجمان خوش‌نام هست و تاثیر زیادی در معرفی ادبیات کرد به جهان داشته.
پشت جلد کتاب اشاره‌ای میشه به جوایزی که این رمان تونسته به دست بیاره مثل جایزه‌ی شیرکو‌ بیکس، جایزه‌ی زین‌احمد هردی و...


◀️ #چند_سطر_کتاب

در تمام طول عمرش این اولین بار بود که مرا «سالارخان» صدا می‌زد. آن‌چه مایه‌ی شگفتی بود، این بود که آخرین سقوط او بیشتر خاطرات ابتدای جنگ را از خاطرش برده بود. وقتی داستان آخرین و طولانی‌ترین پرواز خود را در آسمان جنوب ایران برایم تعریف کرد، دیگر کاملاً مطمئن شدم که او هر بار که از آسمان سقوط می‌کند، بخشی از خاطراتش را از یاد می‌برد و شخصیتش از نو دگرگون می‌شود.
جمشیدخان پس از سقوط در حوالی اصفهان، هم از باد می‌ترسید و هم از آسمان. ص46

📗جمشیدخان عمویم، که باد همیشه او را با خود می‌برد، بختیار علی، مترجم: #مریوان_حلبچه‌ای، #نشر_نیماژ، چاپ سوم، 136صفحه، قیمت: 19هزارتومان
#رمان_خارجی

▫️ t.me/klidar ▫️instaklidar ▫️ klidar.ir
#کتاب_امروز:

📒 #انهدام_یک_قلب
📔 #اشتفان_تسوایگ

✍️ کلبه‌کتاب‌کلیدر/#مینا_لگزیان:

کتاب امروز یک مجموعه داستان آلمانی هست از نویسنده‌ی مشهور اتریشی آقای "استفان تسوایگ." ایشون تو دانشگاه فلسفه خوند اما بعد با سفر به نقاط مختلف دنیا چند زبان یاد گرفت و شروع به نوشتن کرد. بعدها آقای تسوایگ با روی کار آمدن حزب نازی در آلمان به بریتانیا پناهنده شد و در آخر هم به صورت غم‌انگیزی در تبعید خود‌کشی کرد.

اما "‌انهدام یک قلب" یکی از پنج داستان این کتابه و عنوان کتاب هم از روی همین داستان انتخاب شده. موضوع داستان در مورد پیرمردی بیمار و ناتوانه که تمام عمرش برای خوشبختی همسر و تنها دخترش "الا" تلاش کرده، اما کم‌کم متوجه میشه دختر جوان و زیباش وارد یک رابطه‌ی پنهانی شده و همسر وفادارش هم به چیزی جز پول اهمیت نمی‌ده. کم‌کم در جریان داستان، قلب این پدر از شدت اندوه و تنفر نابود و تخریب میشه و شخصیت دیگه‌ای پیدا می‌کنه.
سراسر داستان مملو از خشم این پیرمرد به اطرافیانِ همسر و دخترش، و ناتوانی اون در ابراز این خشم هست.

ممکنه از دیدگاه فمنیستی، داستان نگاه بدبینانه به خانم‌ها داشته باشه چون زن‌های این داستان مدام درحال عیاشی و فریب کاری‌اند و اهمیتی به رنج و عذاب این مرد بیچاره نمی‌دن!

البته کتاب داستان‌های دیگه‌ای هم داره که داستان "نامه‌ی یک زن ناشناس" هم واقعاً به دلم نشست!
و ناگفته نماند ترجمه‌ی خوب آقای نوابی، داستان‌ها رو روان و خواندنی کرده.


◀️ #چند_سطر_کتاب

برای آنکه دست تقدیر قلبی را به طور علاج‌ناپذیری خراب و ویران کند همیشه به ترس و جوش زیاد و نیروی شدید و وحشیانه نیازی نیست. گویی اراده‌ی سرکش و شکل‌دهنده‌ی تقدیر از ایجاد یک علت پوچ و بی‌معنی برای پریشان کردن و شکستن قلب آدمی لذت خاص می‌برد. در زبان نارسا و مبهم ما آدمیان این نخستین اتفاق بی‌اهمیت «علت تصادفی» نامیده می‌شود و با تعجب اهمیت جزئی ظاهر آن را با عواقب غالباً شگفت‌آوری که از آن حاصل می‌شود مقایسه می‌کنیم، ولی همان‌طور که یک بیماری با طرز علاجش آغاز نمی‌شود شروع سرنوشت انسان نیز با آشکار شدنش هم‌زمان و هم‌مکان نیست. سرنوشت همیشه قبل از آنکه از خارج روح انسان را تحت تأثیر قرار دهد بر ذهن و بر خون از درون اثر می‌گذارد. خود را شناختن دست‌کم نوعی از خود دفاع کردن است و بسیاری از اوقات بی‌فایده. ص5


▪️انهدام یک قلب، نویسنده: اشتفان تسوایگ، مترجم: #داود_نوابی، #نشر_نون، 216ص، قیمت: 35هزارتومان
#مجموعه_داستان

▫️ t.me/klidar ▫️instaklidar ▫️ klidar.ir
#کتاب_امروز:
📒 #عشق_و_ژلاتو
#جنا_اوانس_ولچ

تا به حال روزهای بد داشته‌ای، نه؟ می‌دانی، از آن روزهایی که ساعتت زنگ نمی‌زند، نان تست عملا می‌سوزد و خیلی دیر یادت می‌افتد که همه‌ی لباس‌هایت توی ماشین لباس‌شویی خیس است....
خب گاهی روزهای بد زندگی، فراتر از سوختن نان و لباس‌های خیس هستند. و "لینا" خیلی زود متوجه این نکته می‌شود.

لینا، تابستان خود را در توسکانی می‌گذراند، اما حوصله‌ی طلوع آفتاب زیبا و چشم‌انداز افسانه‌ای در ایتالیا را ندارد. علت اصلی رفتنش به ایتالیا، برآوردن آرزوی مادرش به هنگام مرگ بود که به ایتالیا برود و با پدرش آشنا شود. اما چگونه است که پدری شانزده‌ سال دور از فرزندش باشد؟ تمام چیزی که لینا می‌خواهد برگشتن به خانه است.
اما، دفترچه‌ای به دست لینا می‌رسد که مادرش در زمان حیاتش در ایتالیا نوشته بود. او به یک‌باره از دنیایی از عشق‌های پنهانی پرده برمی‌دارد. دنیایی که به لینا الهام می‌بخشد تا جا پای مادرش بگذارد و رازی طولانی را آشکار کند. رازی که تمام آنچه او درباره‌ی پدر و مادرش و حتی خودش می‌دانسته، دگرگون می‌کند...

◀️ #چند_سطر_کتاب

نوشتن وقایع روزانه، به نوعی کار مورد علاقه مادرم بود. چند بار در سال برای خریدن یکی از دفترهای حجیم طراحی از کتابفروشی مورد علاقه‌مان در مرکز شهر سیاتل، ولخرجی می‌کرد و بعد ماه‌ها مشغول پر کردن آن با وقایع زندگی‌اش می‌شد: عکس‌ها، خاطره‌ها، لیست خرید، ایده برای عکاسی، پاکت‌های قدیمی کچاپ.... هرچیزی که فکرش را بکنید.
ص54

📗عشق و ژلاتو، جنا اوانس ولچ، مترجم: #مینا_عابدی #نشر_کوله_پشتی، 336صفحه، چاپ اول1398، قیمت: 45هزارتومان
#رمان_خارجی #یانگ_ادالت

▫️ t.me/klidar ▫️instaklidar ▫️ klidar.ir
📕الیزابت اسمارت (ماجرای واقعی یک آدم ربایی)
#الیزابت_ان_اسمارت
#مینا_فتحی
#نشر_میردشتی
395 صفحه، رقعی، شومیز
قیمت: 70000 تومان
#زندگینامه
#کتاب_تازه #اسفند1399
#کلبه_کتاب_کلیدر

🔍جستجوی کتاب‌: www.klidar.ir/List
🔻ثبت سفارش:
تلگرام: @klidarbook
واتساپ: 09157070380
اینستاگرام: instaklidar
📗#نمایشنامه_مرغ_دریایی

✍️#مینا:
یک شاهکار از ادبیات کلاسیک با بیانی ظریف اما درهم‌شکننده که سطر آخر آن با روان شما بازی می‌کند.
نویسنده‌ی روسی چخوف هرگز خوانندگان احساساتی را نااُمید نمی‌کند.
شما از ابتدا می‌توانید شخصیت اصلی و غم و حسرت هدفمندی که چخوف در لابه‌لای سطرها مخفی کرده است را شناسایی و احساس کنید. اما درک این بن‌بست‌های پی در پی کار هر کسی نیست. و همچنین مواجهه با پایان کتاب!
پوچ‌انگاری درباره‌ی مقوله‌ی پررنگ شده‌ی عشق، روابط عاشقانه‌ی بی سر و ته و در آخر بی‌معنایی از سر‌ و‌ روی این نمایشنامه می‌بارد اما در انتها جذاب است و تاثیر متفاوتی می‌گذارد.
داستان از ابتدا به زوج‌های متفاوت و روابط میان آن‌ها توجه دارد. پسری ناکام در تئاتر و عشق! مادری مغرور و خودپسند، نویسنده‌ای معروف و حقیر، خدمتکارانی سست و عاشق و... مرغ دریایی را تا ابد در ذهن شما حک می‌کنند.

#چند_سطر_کتاب

مدودنکو: چرا شما همیشه لباس سیاه می‌پوشید؟

ماشا: این بخاطر عزایی است که برای زندگیم گرفته‌ام. من آدم خوشبختی نیستم.

مدودنکو: به چه دلیل؟ (در حال تفکر) نمی‌توانم بفهمم... شما سلامت هستید. پدرتان گرچه ثروتمند نیست ولی در رفاه زندگی می‌کنید. زندگی من خیلی سخت‌تر از شماست. فقط 23 روبل در ماه دریافت می‌کنم. بعلاوه برای بازنشستگی هم از حقوقم کسر می‌شود. با همه اینها ماتم نگرفته‌ام.

ماشا: مسئله پول نیست. یک آدم فقیر هم می‌تواند خوشبخت باشد.

مدودنکو: در تئوری می‌شود ولی در عمل چنین نیست.

📗نمایشنامه مرغ دریایی، #آنتوان_چخوف #ناهید_کاشی_چی، #نشر_جوانه_توس

www.klidar.ir
t.me/klidarnews.com
https://instagram.com/instaklidar
📘#در_جبهه_غرب_خبری_نیست

«داستانی از نگاه متفاوت انسان به جنگ و مرگ»

#مینا:
هرگز کتابی به این شکل رنج و عذاب جنگ را توصیف نکرده است. داستان از جبهه‌ی جنگی آغاز می‌شود که چند پسر نوجوان تحت‌ تاثیر مدیر مدرسه خود پا به زمین آن می‌گذارند و یک شبه از نوزده سالگیِ شاد قدم به دوره‌ی پیری خود می‌نهند.
موقعیتی که در آن شاهد مرگ هم‌رزمان و دوستان خود می‌شوند و هم‌زمان جیره‌ی غذایی آن‌ها با مرگ و میر بیشتر می‌شود. زمانی که با قطع عضو یکی کفش مناسبی نصیب دیگری می‌شود و زمانی که بهیاران در انتظار مرگ زودتر بیماران وخیم برای خالی شدن تخت هستند.
موقعیتی که خواننده با باور‌های خود عمیقا درگیر می‌شود و به جدالی درونی مبتلا!

نویسنده‌ی کتاب "در جبهه‌ی غرب خبری نیست" به گونه‌ای تجربیات و رنج خود را از جنگ در قالب کلمات در کتابی گنجانده است که در عین موفقیت باعث طرد و مهاجرت او از کشور خود نیز شده است.

ظریف‌ترین هنر اریش‌ ماریا‌ رمارک پیچاندن کلمات در پوشش یک جمله‌ی ساده اما با معنایی عمیق و رنج‌آور است.

#چند_سطر_کتاب

هرازگاهی ورق‌ها را کنار می‌گذاریم و نگاهی به اطراف می‌اندازیم، آن وقت یکی از ما می‌گوید «یادش بخیر بچه‌ها»، یا «انگار دیروز بود که...» بعد همه ساکت می‌شویم، دلتنگی وجودمان را فرا می‌گیرد. با این احساس به خوبی آشناییم. احتیاجی نیست تا با کلمات بیانش کنیم. به همین سادگی ممکن بود که اینجا نباشیم یا اتفاق دیگری برایمان بیفتد. پس همه چیز برایمان تازگی دارد: شقایق‌های سرخ، غذای خوب، سیگار و نسیم تابستانی.


📘در جبهه‌ی غرب خبری نیست، #اریش_ماریا_رمارک، #محمدرضا_جولایی، #نشر_چشمه


www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar
#کتاب_امروز
📕راهنمای سفر درونی

✍🏻#مینا

چرا به این جهان قدم گذاشته‌اید؟ رسالت شما در این زندگی چیست؟

کتابی که قرار است پاسخ این سوال را به شما بدهد مجموعه‌ای از تمام کتاب‌های دکتر جیمز هالیس تحت عنوان راهنمای سفر درونی است. یک جلد کتاب که چکیده‌وار شما را با نویسنده‌ی معروف آثار "مرداب روح"، "ردپای خدایان"، "زندگی معنا" و ... هم سفر می‌کند.

مطالب گردآوری شده توسط لوگان جونز از کتاب‌های دکتر جیمز هالیس طی بیست و دو فصل، شناخت مناسب از ماهیت روان یک انسان مبتنی بر روانشناسی یونگی ارائه می‌دهد.

ویژگی مهم این کتاب نحوه‌ی فصل‌بندی و نثر آن است ترتیب و خلاصه‌نویسی‌ها، یک متن قابل فهم و یکپارچه ارائه می‌دهد که با تحریک کنجکاوی خواننده او را به سمت کتاب اصلی هدایت می‌کند.

مباحث ارائه شده در این کتاب از آنیما و آنیموس تا فردیت، دین و معنویت، افسردگی، خدایان، مرگ، عقده‌ها و .....را شامل می‌شود و برخلاف حجم زیاد خود در قالب یک جزوه‌ی روانشناسی برای علاقه‌مندان به آن شناخته می‌شود.

📚#چند_سطر_کتاب

به بیان ساده، هدف چرخه‌ی خون و قربانی کردن، یعنی مرگ و تولد دوباره، این است که ما در رنج برگزیدگان شریک شویم و از طریق آن رنج از وحشت‌های تصادفی زندگی بیرون بیاییم و به آن سطح از راز و معنا، که برخاسته از اساطیر است، قدم بگذاریم.

📗#راهنمای_سفر_درونی، #جیمز_هالیس، #راضیه_سعدی، #نشر_میلکان

www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar
📕#پنگوئنی_به_نام_اینشتین

✍🏻#مینا

بامزه ترین و سرگرم کننده ترین کتابی که می‌توانید به خودتان هدیه بدهید🎁

📌پشت کتاب نوشته شده است خوانندگان هفت تا هفتاد ساله عاشق این کتاب می‌شوند.

تصور کنید یک روز که خانواده را برای گردش به باغ وحش می‌برید تصادفا یک پنگوئن باهوش و بانمک از شما خوشش بیاید و روز بعد با یک کوله‌پشتی دم در خانه‌ی شما باشد. برای پذیرفتن یک عضو جدید در خانواده‌ی خود آماده هستید؟
بهتر است آماده باشید چون اینشتین پنگوئن جالب و بامزه‌ی داستان قصد رفتن ندارد.

وقتی که خانم و آقای استوارت و ایموجن و آرتور برای خوردن شام آماده می‌شوند زنگ در خانه به صدا در می‌آید و مهمانی پا به خانه‌ی آنها می‌گذارد که قرار است زندگی آنها را متحول کند.
پنگوئنی که بهترین دوست و همدم اعضای این خانواده می‌شود و با آن‌ها از شادی‌ها و سختی‌ها عبور می‌کند و در کنار تمام این‌ها رازهای خود را هم دارد. در واقع سوال اصلی این است که اینشتین از کجا آمده است؟! و از خانواده‌ی استوارت چه می‌خواهد؟!

شیرین و دلنشین بودن ایده‌ی داستان در کنار محیط خانوداگی دوست داشتنی استوارت‌ها و طنز جالب کتاب این داستان را برای شما به‌یاد‌ماندنی خواهد کرد.

#چند_سطر_کتاب

اما پنگوئن قبل از آنکه خانم استوارت حرفش را تمام کند وارد راهرو شده بود. آقای استوارت در را پشت سر او بست و مودبانه کوله‌پشتی‌اش را گرفت. وقتی همگی به آشپزخانه رفتند، آرتور فکری را که در ذهنش بود با صدای بلند گفت: «پنگوئن‌ها لازانیا دوست دارند؟»
از قضا این پنگوئن خیلی لازانیا دوست داشت، اما آداب غذاخوری چندان سرش نمی‌شد. قبل از اینکه بقیه شروع به خوردن کنند، سر میز نشست و غذایش را تمام کرد.

📕پنگوئنی به نام اینشتین، #ایونا_رنجلی، #عذرا_گلفام،
#نشر_میلکان

www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar
#کتاب_امروز
📕بازی‌های میراث

✍️#مینا


زندگی ایوری گرمبز دختر نابغه‌ی دبیرستانی با یک خبر، یک نامه و یک دیدار به عمارت هاثورن‌ها و چهار نوه‌ی پسری او گره می‌خورد.

یک عاشقانه‌ی متفاوت در عمارتی که معما و مرگ قصد امتحان او را دارد.

اگر یک روز صبح بی‌دلیل شما را به دفتر مدیر خواندند دست رد به سینه‌ی سرنوشت خود نزنید. ایوری هم هرگز انتظار دیدن یک میلیاردر جذاب با چشمان خاکستری و نگاهی نافذ را نداشت.

گریسون هاثورن، وارث بر حق توبیاس بزرگ به نمایندگی از سه برادر دیگر خود دنبال دخترکی با نام ایوری گرمبز می‌گردد تا سر از راز وصیت‌نامه‌ی شوکه‌کننده‌ی پدربزرگش درآورد.
چهار وارث متفاوت و جذاب هاثورن‌ها در عمارت خود به انتظار دیدار دخترکی نشسته‌اند که یک‌شبه مالک میراث آنها شده است. دختری که تا به‌ امروز نه او را دیده‌اند و نه اسم او را شنیده‌اند.
دختری که قرار است تمام معما‌های کودکی تا برزگسالی پدربزرگ باهوش آن‌ها را جلوتر از آنان حل کند.
احساسات درهم پیچیده‌ی شخصیت‌ها، قوانین بازی، معماهای به دقت طراحی شده‌ی پدربزرگ، و رازهایی از گذشته، عمارت هاثورن را در خود فرو می‌برد.

#چند_سطر_کتاب

اگر به خاطر کلماتش نبود، صدایش به گوش خوشایند می‌آمد. زیر لب گفتم: «مردی که فکر می‌کنه همه چی رو می‌دونه. چه جدید.»
جواب داد: «دختری که زبون تندوتیزی داره.» چشم‌های نقره‌ایش به من خیره شده و گوشه‌های لبش بالا رفته بودند.
پرسیدم: « تو کی هستی؟ و چی میخوای» چیزی درونم اضافه کرد، از من، از من چی میخوای؟
پسر گفت: « تنها چیزی که می‌خوام اینه که یه پیام برسونم.» به دلایلی که نمی‌توانستم دقیق تشخیصشان دهم، ضربان قلبم تندتر شد.»
پیامی که ثابت شده رسوندنش از طرق عادی تا حدی دشواره.»

📙#بازی_های_میراث، #جنیفر_لین_بارنز، #نجلا_محقق، #نشر_نون

www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar
📙#دو_دستی (نوشته‌ها و عکس‌های سفر به ژاپن)

#مینا
در این سفر، آقای ضابطیان سفرنامه‌نویس محبوب راهی ژاپن می‌شود تا به علاقه و کنجکاوی طرفدارانش نسبت به این کشور پاسخی داده باشد.

همان‌طور که ایشان در اول کتاب نیز مطرح می‌کنند علاقه‌ی مردم به ژاپن ریشه عمیقی دارد و از زمان سریال "اوشین" و تلویزیون‌های سونی شروع شده اما هرگز پایانی نداشته است.

مقاصد ایشان شهرهای توکیو، یوکوهاما، کیوتو، اوساکا، کوبه، نارا و هیروشیما است.

یکی از جالب‌ترین نکات در مورد این کتاب اسم آن است که نویسنده دلیل این اسم متفاوت را ویژگی برجسته‌ی اخلاقی اکثر ژاپنی‌ها یعنی «احترام» بازگو می‌کند. که ژاپنی‌ها آن را بیشتر با دو دست خود نشان می‌دهند.

کتاب حال و هوای آرامش‌بخش و متفاوتی دارد، سفری به اعماق ژاپن در صورتی که روی صندلی راحتی خود نشسته‌اید و دو دستی کتاب خود را نگه داشته‌اید.

در این سفرنامه در مورد هتل‌های مختلف در ژاپن از کابین‌های هتل در فرودگاه معروف به کپسول‌های تنهایی تا هتل‌های بزرگ با مستخدمین ربات و... انیمه‌های ژاپنی و غذاها و چای معروف آن و خیابا‌ن‌ها و کوچه‌ها و آداب و رسوم و... مطلع می‌شوید.


🟠#چند_سطر_کتاب

با اینکه هتل نسبت به هتل‌های دیگر کمی گران است اما به تجربه‌اش می‌ارزد. روز جابه‌جایی هتل یکی از بارانی‌ترین روزهای توکیوست. خودم را لعنت می‌کنم که آخر این چه کاری بود! حالا مجبوری چمدانت را توی این باران بزنی زیر بغلت و هی خط عوض کنی از این سر شهر به آن سر شهر. اما هیجان ملاقات با خانم‌های رباتیک و دایناسورهای پاپیون زده رنج این جابه‌جایی را کم می‌کند.


🔸#دو_دستی، #منصور_ضابطیان، #نشر_مون

www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar
📕#دشواری_زندگی


✍️#مینا
رابرت فراست شاعر _وقتی حرف از رنج و درد انسانی مطرح است_ می‌گوید: «راهی جز عبور از دل آن وجود ندارد.»
در همان پیش‌گفتار اولیه، نویسنده آب پاکی را روی دست خواننده گرامی می‌ریزد و با رک‌ترین جمله‌بندی ممکن می‌گوید که برنامه‌ریزی و و راه و روشی برای غلبه بر رنج ارائه نداده است بلکه با تکیه بر فلسفه، نه روانشناسی، یک کتاب تسکین‌دهنده و یک متن روشنی‌بخش ارائه کرده است.

نویسنده در فصل اول از تاثیرات ناتوانی‌های جسمی و درد صحبت می‌کند. در فصل دوم بحث عمیق تنهایی و نیاز را بررسی می‌کند و در فصل سوم از فقدان و پایان رابطه و جدایی حرف می‌زند. و به ترتیب در فصول چهارم تا هفتم نیز از شکست شخصی، عدالت، پوچی و امید صحبت می‌کند و به طور کلی نگاهی به آینده انسان در جوامع امروزی با مشکلات رایج می‌اندازد.
هر چند که خود نویسنده تقلب کوچکی نیز به خواننده می‌رساند و در میان سخنان خود می‌گوید که هدف اصلی و یک گشایش بزرگ را در فصل ششم برای خواننده پنهان کرده است.

از نظر من به شکلی قابل توجه این کتاب مثل یک کلید است که در میان بحران‌های زندگی دری را به روی شما باز می‌کند که هیچ جلسه‌ی درمان یا هم‌صحبتی دوستانه‌ای به اندازه‌ی آن تاثیرگذار نیست.

🔶#چند_سطر_کتاب

به استثنای موارد نادر، حتی کسانی که دیدگاه خود را کمی دست پایین‌تر می‌گیرند، به دنبال نظریه‌پردازی درباره‌ی زندگی خوب هستند، نه زندگی بد. آن‌ها بر لذت تمرکز دارند، نه درد؛ بر عشق، نه فقدان؛ بر موفقیت نه شکست.

🔺#دشواری_زندگی، #کی_رن_ستیا، #سارا_پورحسنی، #نشر_میلکان

www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar
📙#یادم_دادی_شجاع_باشم

#مینا:
داستان درست از وسط یک میدان ترور و آغاز یک جنگ شروع می‌شود. تروری که مقابل چشمان فلیکس نوجوان و پدرش اتفاق می‌افتد و زندگی یک نسل را در بر می‌گیرد.
این کتاب از شجاعت کودکان و نوجوانان درگیر جنگ و تلاش نسل‌های جوان درگیر‌و‌دار یک مبارزه‌ی خونین سخن می‌گوید.

داستان با نظمی خاص مبارزات پنج نوجوان به نام‌های فیلیکس، السا، دیمیتری، ژولیت و کارا را در پنج جبهه‌ی جنگ نشان می‌دهد که چگونه از تمام توان و استعداد خود برای یاری پدران و دوستان‌شان استفاده می‌کنند تا به پایان جنگی که زندگی و خانه‌هایشان را گرفته نزدیک شوند.

یکی از نکاتی که نویسنده سعی در بیان آن دارد این است که حتی یک قدم کوچک می‌تواند تاثیری شگرف داشته باشد. شجاعت و تسلیم نشدن فیلیکس، استعداد و مسئولیت‌ پذیری کارا و ژولیت، اعتماد و همدردی دیمیتری و محبت السا صحنه‌ای از جنگ را نشان شما می‌دهد که همیشه از چشم پوشیده بوده است.

جذابیت کتاب، در نحوه‌ی مرتبط کردن این چند نوجوان و زندگی‌هایشان و بازگو کردن زیبایی احساسات انسان‌ها در تاریکی و نحسی یک جنگ ویران‌کننده است.

🔸#چند_سطر_کتاب

ژولیت جواب داد: «زندگی همینه. مثل یه خط پرپیچ‌وخم که به پیچ‌وخم خط‌های بقیه گره می‌خوره. خط زندگیمون باید به هم‌ریخته باشه، همین‌طوریه که همدیگه رو پیدا می‌کنیم.»
کارا دوباره لبخند زد و گفت: « خیلی خوشحالم که خط زندگی‌هامون به هم بافته شده و همدیگه رو پیدا کردیم. یعنی از این به بعد چی میشه؟»
فیلیکس گفت: «بعضی‌ها میگن این جنگ پایان‌بخش همه‌ی جنگ‌هاست. بیاین دعا کنیم همینطور باشه.»
السا به بقیه نگاه کرد. می‌دانست همه‌ی آن‌ها با تمام وجود همین را می‌خواهند.


📚یادم دادی شجاع باشم، #جنیفر_ای_نیلسن، #فاطمه_پارسا، #نشر_پرتقال

www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar
📚#زیاد_بهش_فکر_نکن

✍🏻#مینا

شما در این کتاب با راهکارهای عملی برای عبور از پیچ‌های استرس در جاده‌ی زندگی آشنا خواهید شد!

اگر طرفدار کتاب‌های انگیزشی و روانشناسی هستید اما از تکراری شدن و مشابه بودن موضوعات و صرفا تئوری بودن کتاب‌ها خسته شده‌اید و از طرفی با آشفتگی و نشخوار‌های ذهنی یا به عبارت رایج‌تر امروزه (overthink) نیز دست و پنجه نرم می‌کنید این کتاب عصای دست شما خواهد بود.

نویسنده در ابتدای کتاب از شما می‌خواهد که تمرین‌ها را قدم به قدم و با دقت انجام دهید تا به نتیجه‌ی مورد نظر برسید.

در این کتاب شما با علل ‌تقلای‌ ذهنی، تاثیر محیط پیرامون، آثار روحی روانی اضطراب، ارائه‌ی چند فرمول ضد استرس، روش‌هایی برای مدیریت استرس، مدیریت زمان، چگونگی دستیابی فوری به ذن و... آشنا خواهید شد.

▪️#چند_سطر_کتاب

همه ما در دنیایی پیچیده، بیش از حد تحریک‌برانگیز و بسیار هوشمند زندگی می‌کنیم. بیش از حد فکر کردن، واکنشی به این روند در زندگی است. اما بیش از حد فکر کردن چیست؟ هما‌ن‌طور که از نامش پیداست، غریزه‌های شناختی و عادی ما را به تکاپو می‌اندازد. تفکر افراطی زمانی رخ می‌دهد که فرایند‌های فکری ما از کنترل خارج شوند و ناراحت‌مان کنند.

📗زیاد بهش فکر نکن، #نیک_ترنتون، #الهام_همت_آبادی، #زیبا_قمصریان، #نشر_شمعدونی

www.klidar.ir
t.me/klidarNews
instagram.com/instaklidar
📚#سیزده_کاری_که_والدین_دارای_ذهن_قوی_انجام_نمی‌دهند

✍🏻#مینا:
در ابتدای کتاب شما با نگاهی مختصر به فهرست متوجه می‌شوید قرار نیست با موعظه‌های آبکی و سطحی و تکراری که در بسیاری از کتاب‌های تربیت فرزند دیده‌اید سروکار داشته باشید بلکه قرار است برای فرزند‍‌تان و حتی خودتان خط قرمز‌هایی پررنگ ایجاد کنید!

این کتاب، همچون دو اثر پیشین این نویسنده «13 کاری که زنان دارای ذهن قوی انجام نمی‌دهند» و «13 کاری که افراد دارای ذهن قوی انجام نمی‌دهند» با باز کردن 13 مسئله مهم و حیاتی تاثیر رفتار و تربیت یک والد آگاه را به شما نشان می‌دهد.

نویسنده خیلی ساده در سطر به سطر کتاب بیان می‌کند که اگر چشم‌انداز سالمی برای کودک خود ایجاد نکنید در واقع توانایی او را محدود می‌کنید.

همچنین دلیل تمرکز خود بر والدین را اینگونه بیان می‌کند که روند درمان یک کودک آسیب‌دیده بسیار کند است اما ایجاد باورهای مناسب در یک والد بسیار سریع‌تر و تاثیرگذار‌تر است.


✔️بخشی از فهرست کتاب

▪️آن‌ها ذهنیت قربانی را تایید نمی‌کنند
▪️آن‌ها با حس گناه، فرزندپروری نمی‌کنند
▪️آن‌ها فرزند خود را مرکز کائنات نمی‌کنند
▪️آن‌ها اجازه نمی‌دهند ترس عامل انتخاب‌هایشان شود
▪️آن‌ها به فرزندشان اجازه برتری و قدرت نمی‌دهند
▪️آن‌ها انتظار کمال ندارند
و......

📌#چند_سطر_کتاب

نمی‌توانید مانع رویارو شدن فرزند‌تان با سختی‌ها شوید. او شکست می‌خورد و رد می‌شود. فقدان و دلشکستگی را تجربه خواهد کرد و با دوران سختی روبه‌رو خواهد شد. اما اگر ابزارهای مورد نیاز برای شناختن قدرت ذهنی را به او بدهید، می‌تواند آن سختی‌ها را به فرصت‌هایی برای قوی‌تر و بهتر شدن تبدیل کند.

📕۱۳ کاری که والدین دارای ذهن قوی انجام نمی‌دهند، #ایمی_مورین، #منصور_بیگدلی، #نشر_بهارسبز

www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar
#کتاب_امروز
📚چهار فصل در ژاپن

✍🏻#مینا

فلو مترجم تازه‌کاری که بعد از ترجمه‌ی اولین کتاب خود دچار سردرگمی و ناامیدی پیچیده‌ای شده است بعد از یک قرار شام دوستانه زمانی که در قطار برگشت به خانه است کتابی را پیدا می‌کند که آغازگر سفری دگرگون‌کننده در زندگی یکنواخت او می‌شود.

کتاب یک جلد قهوه‌ای ساده دارد و روی آن خیلی ساده نوشته شده است: صدای آب
نوشته‌ی هیبیکی.
و همین. هیچ توضیحی اعم از نام انتشارات و ... ندارد و همین مورد کتاب را برای فلو مرموز‌تر نیز می‌کند و در ادامه تصمیم به ترجمه‌ی آن می‌گیرد.
برای فلو این کتاب ساده با جلد قهوه‌ای معجزه‌ای با خود به همراه می‌آورد که همه‌ی ما در سخت‌ترین لحظات زندگی‌مان منتظر آن هستیم.

کتاب از آیا‌کو پیرزنی با شخصیتی محکم و متفاوت حرف می‌زند که کافه رستورانی کوچک را اداره می‌کند اما در واقع در این کافه در کنار پذیرایی از افراد مختلف آماده‌ی هم‌صحبتی با انسان‌های غریبه و آشنا است.
تا زمانی که تصمیم می‌گیرد از نوه‌ی پسر مرحوم خود به مدت چهار فصل نگهداری کند. کیو، پسری 19 ساله که با رد شدن در آزمون پزشکی مادر خود را ناامید کرده مادری که همیشه برای جلب رضایت او تلاش می‌کرد و حالا درمانده‌تر از همیشه مجبور به سفر به روستای کوچک و دورافتاده‌ی مادربزرگ خود است مادربزرگی که فقط تعریف او را شنیده است!

📕#چند_سطر_کتاب

سرش را چرخاند و به کولترین نگاه کرد که روی فرش حصیری دراز کشیده و در خود جمع شده بود.
در خواب پاهایش تکان می‌خورد. «اگه جای گربه‌ها باشی می‌فهمی که اونا رویا‌بافی می‌کنن، ولی نمی‌ذارن این رویاها تمام وقت و وجود‌شون رو مختص خودشون کنن. ولی آدم‌ها کاملا اینطور‌ی هستن. ما در قبال تبدیل کردن رویا‌هامون به واقعیت، احساس اجبار می‌کنیم... و این همون چیز‌یه که هم باعث خوشحالی و هم باعث نارضایتی ما میشه.»

#چهار_فصل_در_ژاپن، #نیک_بردلی، #ثمین_سلاجقه، #انتشارات_دانش_آفرین


www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar