کلیدر
1.74K subscribers
7.44K photos
113 videos
104 files
6.72K links
کتاب و کتابخوانی

admin: t.me/klidarbook
instagram.com/instaklidar
website: www.klidar.ir
Download Telegram
#کتاب_امروز

📙یک شب فاصله
📓جنیفر اِی. نیلسن

✍️ کلبه‌کتاب‌کلیدر/ #سعیده_تیموری:
تصور کنید جمع کوچیک خانوادگی‌تون یک شب از هم بپاشه! همینقدر تلخ. شما به این فکر می‌کردین که خب فردا هم مثل امروز کنار هم هستیم، اما گاهی در فاصله‌ی یک شب همه چیز فرق می‌کنه...

بعد از جنگ جهانی دوم، دقیقا زمانی که مردم می‌خواستن دوباره زندگی رو شروع کنن، تلاش کنن، خسارت‌ها رو جبران کنن؛ دیوار برلین ساخته شد. این دیوار که به پرده‌آهنین مشهور بوده، 155 کیلومتر طول داشته و تقریبا 3.5 متر ارتفاع. با ساخته شدن ناگهانی دیوار، شهر برلین به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم می‌شه. اما این فقط ظاهر ماجراست. کسی حق رفت و آمد از این دیوار رو نداره! نه از برلین شرقی به برلین غربی باید رفت و نه از غربی به شرقی...

«گرتا» یک دختر دوازده ساله‌ست. خانواده گرتا تصمیم می‌گیرند که به سمت برلین غربی مهاجرت کنند. زمانی که پدر و برادر گرتا به سمت برلین غربی برای جست‌و‌جوی کار و خونه می‌رن، شبانه دیوار برلین ساخته می‌شه و عبور و مرور ممنوع. اینکه پدر و برادرش دیگه نمی‌‌تونن به خونه برگردند یک طرف ماجراست و اینکه گرتا و مادرش، برادر دیگه‌ش و حتی همسایه‌ها و دوستانش در شهر خودشون زندانی شدند یک طرف دیگر ماجراست.
گرتا هر روز با خیره شدن به دیوار درباره‌ی آزادی رویاپردازی می‌کنه. اما آیا این آزادی واقعیت پیدا می‌کنه؟

◀️#چند_سطر_کتاب

مامان یک بار گفت که شگفت‌انگیزترین چیز درباره‌ی جوانی این است که آدم می‌تواند به هر شرایطی عادت کند؛ این‌که زندگی هر چه به سر آدم‌ بیاورد، هر قدر هم که عجیب باشد، به زودی برای آدم عادی می‌شود، تا حدی که دیگر دیوانگی هم به نظر طبیعی می‌رسد؛ طوری که انگار درستش این بوده که همه‌چیز برعکس آنی باشد که هست.
این حرف‌ها اولش به نظرم بی‌معنی می‌رسید، اما در طول چهار سالی که از ساخته‌شدن دیوار می‌گذشت، هر روز بیشتر از پیش تکرارش را به چشم می‌دیدم. بیشتر بچه‌ها دیگر حواسشان هم به دیوار نبود. آن‌ها درست جلوی چشم مرزبان‌های مسلحی که در برج‌های دیده‌بانی‌شان ایستاده بودند، هولاهوپ بازی می‌کردند، زیر سایه‌ی دیوار هفت‌سنگ می‌چیدند و همان‌طور که یادشان داده بودند، بی‌آن‌که چیزی بپرسند، به زندگی ادامه می‌دادند.
ص26

▪️یک شب فاصله/ نویسنده: #جنیفر_ای_نیلسن/ مترجم: #عادله_قلی_پور/ #نشر_پرتقال/ چاپ ششم 1398/ 288 صفحه/ قیمت: 27000تومان

عنوان اصلی: A Night Divided
‏نویسنده: Jennifer A. Nielsen

▫️ t.me/klidar ▫️instaklidar ▫️ klidar.ir
📙#یادم_دادی_شجاع_باشم

#مینا:
داستان درست از وسط یک میدان ترور و آغاز یک جنگ شروع می‌شود. تروری که مقابل چشمان فلیکس نوجوان و پدرش اتفاق می‌افتد و زندگی یک نسل را در بر می‌گیرد.
این کتاب از شجاعت کودکان و نوجوانان درگیر جنگ و تلاش نسل‌های جوان درگیر‌و‌دار یک مبارزه‌ی خونین سخن می‌گوید.

داستان با نظمی خاص مبارزات پنج نوجوان به نام‌های فیلیکس، السا، دیمیتری، ژولیت و کارا را در پنج جبهه‌ی جنگ نشان می‌دهد که چگونه از تمام توان و استعداد خود برای یاری پدران و دوستان‌شان استفاده می‌کنند تا به پایان جنگی که زندگی و خانه‌هایشان را گرفته نزدیک شوند.

یکی از نکاتی که نویسنده سعی در بیان آن دارد این است که حتی یک قدم کوچک می‌تواند تاثیری شگرف داشته باشد. شجاعت و تسلیم نشدن فیلیکس، استعداد و مسئولیت‌ پذیری کارا و ژولیت، اعتماد و همدردی دیمیتری و محبت السا صحنه‌ای از جنگ را نشان شما می‌دهد که همیشه از چشم پوشیده بوده است.

جذابیت کتاب، در نحوه‌ی مرتبط کردن این چند نوجوان و زندگی‌هایشان و بازگو کردن زیبایی احساسات انسان‌ها در تاریکی و نحسی یک جنگ ویران‌کننده است.

🔸#چند_سطر_کتاب

ژولیت جواب داد: «زندگی همینه. مثل یه خط پرپیچ‌وخم که به پیچ‌وخم خط‌های بقیه گره می‌خوره. خط زندگیمون باید به هم‌ریخته باشه، همین‌طوریه که همدیگه رو پیدا می‌کنیم.»
کارا دوباره لبخند زد و گفت: « خیلی خوشحالم که خط زندگی‌هامون به هم بافته شده و همدیگه رو پیدا کردیم. یعنی از این به بعد چی میشه؟»
فیلیکس گفت: «بعضی‌ها میگن این جنگ پایان‌بخش همه‌ی جنگ‌هاست. بیاین دعا کنیم همینطور باشه.»
السا به بقیه نگاه کرد. می‌دانست همه‌ی آن‌ها با تمام وجود همین را می‌خواهند.


📚یادم دادی شجاع باشم، #جنیفر_ای_نیلسن، #فاطمه_پارسا، #نشر_پرتقال

www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar