شما در اعتراضات طرفدار کی هستید؟
✍ احسان محمدی
1⃣ بهمن ۱۳۸۷ رسانه ها خبر دادند که یک جانباز جلوی مجلس شورای اسلامی دست به خودسوزی زده است. اتفاق تلخی که خیلی ها را دل آزرده کرد. اما آقای #لاریجانی رئیس مجلس با لحن مطمئنی اعلام کرد که جانباز نبوده و معتاد بوده!
همان روز در نشریه ای نوشتم: چه فرقی می کند؟ جانباز نبوده اما "انسان و هموطن" که بوده! چرا به جای حرف زدن در مورد هویت اش، نمی گویید چه شده که یک انسان به چنان درجه ای از خشم و ناامیدی رسیده که خودسوزی را به عنوان آخرین راه انتخاب کرده است؟.. پاسخ؟ هیچ!
2⃣ خبرگزاری های داخلی خبر داده اند که از آغاز تجمعات اعتراضی بیش از ۲۰ نفر کشته شده اند.
فارغ از اینکه برخی جریان ها آنها را #شورشی، #فریب_خورده، #معترض یا حتی با لحن خطای آن نماینده مجلس #لاابالی بدانند در گام نخست "انسان و هموطن" هستند. زاده و بالیده در این سرزمین.
می خواستند زندگی کنند، کنار خانواده شان، بچه هایشان را بزرگ کنند و از سر شکم سیری و خوشی به خیابان نیامده بودند. حتی اگر کسانی از آنها خطا کرده بودند #گلوله تاوان سنگینی است ...
3⃣ خاک این سرزمین، تشنه #باران است نه #خون! فرقی نمی کند از کدام سو خونی بریزد، خون هموطن است، خون هم خانه است، خون همسایه است، خون انسان است... این سرزمین تشنه خون تازه نیست. دعا کنیم خون تازه نریزد روی پیاده روهای فقیر، روی آسفالت های دودگرفته... دعا کنیم همه سالم به خانه برگردند. ما اندازه کافی در همه این سال ها عزیز از دست داده ایم. سیاه پوشیده ایم...
4⃣ برخی آمار می گوید در ایران ۳۰۰۰ پُست مهم وجود دارد و برای هر صندلی فقط در #جنگ_تحمیلی بیش از ۷۰ شهید داده ایم. دقت کنید! فقط در جنگ با عراق، فقط شهید! حساب جانبازهایی که هنوز رنج می برند یا در آسایشگاه های اعصاب و روان فریاد می زنند و آزاده ها جداست ...
آیا مسئولانی که روی این صندلی ها نشسته اند به وظیفه شان در قبال مردم عمل کرده اند؟ آیا خودشان را در رخ دادن این اتفاقات مقصر می دانند یا فقط طلبکارند؟
5⃣ من طرفدار زندگی هستم. هوادار آرامش. دل نگران امنیت. #امنیت مثل #سلامت است تا وقتی آن را از دست نداده ایم قدرش را نمی دانیم. امیدوارم خون نریزد. بیش از این نریزد.
به قول #اخوان_ثالث:
چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب
و اندر آب بیند سنگ
دوستان و دشمنانم را می شناسم من؛
زندگی را دوست دارم، مرگ را دشمن!
#احسان_محمدی
✍ احسان محمدی
1⃣ بهمن ۱۳۸۷ رسانه ها خبر دادند که یک جانباز جلوی مجلس شورای اسلامی دست به خودسوزی زده است. اتفاق تلخی که خیلی ها را دل آزرده کرد. اما آقای #لاریجانی رئیس مجلس با لحن مطمئنی اعلام کرد که جانباز نبوده و معتاد بوده!
همان روز در نشریه ای نوشتم: چه فرقی می کند؟ جانباز نبوده اما "انسان و هموطن" که بوده! چرا به جای حرف زدن در مورد هویت اش، نمی گویید چه شده که یک انسان به چنان درجه ای از خشم و ناامیدی رسیده که خودسوزی را به عنوان آخرین راه انتخاب کرده است؟.. پاسخ؟ هیچ!
2⃣ خبرگزاری های داخلی خبر داده اند که از آغاز تجمعات اعتراضی بیش از ۲۰ نفر کشته شده اند.
فارغ از اینکه برخی جریان ها آنها را #شورشی، #فریب_خورده، #معترض یا حتی با لحن خطای آن نماینده مجلس #لاابالی بدانند در گام نخست "انسان و هموطن" هستند. زاده و بالیده در این سرزمین.
می خواستند زندگی کنند، کنار خانواده شان، بچه هایشان را بزرگ کنند و از سر شکم سیری و خوشی به خیابان نیامده بودند. حتی اگر کسانی از آنها خطا کرده بودند #گلوله تاوان سنگینی است ...
3⃣ خاک این سرزمین، تشنه #باران است نه #خون! فرقی نمی کند از کدام سو خونی بریزد، خون هموطن است، خون هم خانه است، خون همسایه است، خون انسان است... این سرزمین تشنه خون تازه نیست. دعا کنیم خون تازه نریزد روی پیاده روهای فقیر، روی آسفالت های دودگرفته... دعا کنیم همه سالم به خانه برگردند. ما اندازه کافی در همه این سال ها عزیز از دست داده ایم. سیاه پوشیده ایم...
4⃣ برخی آمار می گوید در ایران ۳۰۰۰ پُست مهم وجود دارد و برای هر صندلی فقط در #جنگ_تحمیلی بیش از ۷۰ شهید داده ایم. دقت کنید! فقط در جنگ با عراق، فقط شهید! حساب جانبازهایی که هنوز رنج می برند یا در آسایشگاه های اعصاب و روان فریاد می زنند و آزاده ها جداست ...
آیا مسئولانی که روی این صندلی ها نشسته اند به وظیفه شان در قبال مردم عمل کرده اند؟ آیا خودشان را در رخ دادن این اتفاقات مقصر می دانند یا فقط طلبکارند؟
5⃣ من طرفدار زندگی هستم. هوادار آرامش. دل نگران امنیت. #امنیت مثل #سلامت است تا وقتی آن را از دست نداده ایم قدرش را نمی دانیم. امیدوارم خون نریزد. بیش از این نریزد.
به قول #اخوان_ثالث:
چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب
و اندر آب بیند سنگ
دوستان و دشمنانم را می شناسم من؛
زندگی را دوست دارم، مرگ را دشمن!
#احسان_محمدی
امان از خاورمیانه درون ...
▫️ درون سینه هر آدمی یک #خاورمیانه پنهان است. پر از شر، شور، شراب، خدا، گناه، صلح، گُل، گلوله...
سینه هر کدام از ما را که بشکافند هم بوی خون می دهد هم عطر نفت خاورمیانه! پر از تعصب و طمع. پر از امید، آرزو. پر از پنهانکاری، درست مثل انگورهای خاورمیانه که هم کشمش روزه داران می شوند هم شراب باده نوشان.
▫️ هر دَم و بازدم ما پر از خشم های فروخورده است. بوسه های به مقصد نرسیده، حرف های ماسیده روی لب. قایم شده در گرمگاه سینه. بغض های در گلو مانده مثل بچه های فلسطینی که سنگ را آنقدر توی دستشان چرخانده اند که تاول انداخته روی آن پوست نازک؛ نه دل دارند که پرتش کُنند، نه دل می کَنَند که از فکرش رها شوند...
▫️ زیر پوست ما مثل سوریه پر التهاب است، ناآرام، پر آشوب، مثل بمب های خوشه ای که روی دیوار شعرها و شهرهایشان خراش انداخته. زیر پوست ما مثل بغداد بوی قهوه عربی می دهد، مثل صحرای عربستان پرعطش است، مثل جنگل های شمال ایران انگار خدا دارد با مه روی صورت آدم نقاشی می کند، مثل شیراز بوی بهارنارنج می دهد، مثل دُبی بین وعده نسیه خدا و نقد شیطان دل دل می کُند.
▫️ در هر چروک صورت ما یک کویت پنهان است. مثل دوران اوجش پر از وسوسه بهشت و بوسه، مثل زمان جنگ اش پر از زخم هایی که خوب نمی شود، مثل مُرغ های دریایی اش که توی نفت بال می زدند، پرهایشان می سوخت، در آب غرق می شدند.
▫️ در هر "چیزی نیست خوبم!" ما، سطل سطل اشک قایم است، مثل مادرهایی که می روند بهشت زهرا و برای پسرها و دخترهایی که جنگ آنها را بلعید مویه می کنند و بعد جلوی دوربین ها می گویند فدای سر ایرانم که پسرم رفت، دخترم رفت..
▫️ درون سینه ما دختری کُرد که از چنگ داعش گریخته در میان اشک می خندد و مثل شهرزاد قصه گو آنقدر قصه و غصه دارد که همه پیامبران خاورمیانه را خواب کُند و خودش بیدار بماند و زُل بزند به شب. به اینکه کی آرامش از راه می رسد؟ کی سر آرام بر بالش می گذاریم، کی دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت... کی آن روز از راه می رسد که کمترین سرود بوسه باشد؟
▫️ وجود ما آمیزه ای از مستانه های ابراهیم تالیس، ناله های ام کلثوم، ربنای شجریان، آوای عبدالباسط و "چشم من بیا منو یاری بکن" داریوش است. از داریه و دمبک تا رقص بندری و شمشیرهای عمانی و شوخ چشمان تُرک و عرب.
▫️ درون هر کدام از ما خاورمیانه ای است که جنگش تمام نمی شود. شب زیر موشک باران دلتنگی می خوابیم، صبح با لبخند بیدار می شویم که برویم به جنگ سرنوشت... با این همه شاعر راست می گفت:
خاورمیانه را آفرید
از روی چشمانت
پرآشوب
رنجور
خسته
زیبا..
#احسان_محمدی
▫️ درون سینه هر آدمی یک #خاورمیانه پنهان است. پر از شر، شور، شراب، خدا، گناه، صلح، گُل، گلوله...
سینه هر کدام از ما را که بشکافند هم بوی خون می دهد هم عطر نفت خاورمیانه! پر از تعصب و طمع. پر از امید، آرزو. پر از پنهانکاری، درست مثل انگورهای خاورمیانه که هم کشمش روزه داران می شوند هم شراب باده نوشان.
▫️ هر دَم و بازدم ما پر از خشم های فروخورده است. بوسه های به مقصد نرسیده، حرف های ماسیده روی لب. قایم شده در گرمگاه سینه. بغض های در گلو مانده مثل بچه های فلسطینی که سنگ را آنقدر توی دستشان چرخانده اند که تاول انداخته روی آن پوست نازک؛ نه دل دارند که پرتش کُنند، نه دل می کَنَند که از فکرش رها شوند...
▫️ زیر پوست ما مثل سوریه پر التهاب است، ناآرام، پر آشوب، مثل بمب های خوشه ای که روی دیوار شعرها و شهرهایشان خراش انداخته. زیر پوست ما مثل بغداد بوی قهوه عربی می دهد، مثل صحرای عربستان پرعطش است، مثل جنگل های شمال ایران انگار خدا دارد با مه روی صورت آدم نقاشی می کند، مثل شیراز بوی بهارنارنج می دهد، مثل دُبی بین وعده نسیه خدا و نقد شیطان دل دل می کُند.
▫️ در هر چروک صورت ما یک کویت پنهان است. مثل دوران اوجش پر از وسوسه بهشت و بوسه، مثل زمان جنگ اش پر از زخم هایی که خوب نمی شود، مثل مُرغ های دریایی اش که توی نفت بال می زدند، پرهایشان می سوخت، در آب غرق می شدند.
▫️ در هر "چیزی نیست خوبم!" ما، سطل سطل اشک قایم است، مثل مادرهایی که می روند بهشت زهرا و برای پسرها و دخترهایی که جنگ آنها را بلعید مویه می کنند و بعد جلوی دوربین ها می گویند فدای سر ایرانم که پسرم رفت، دخترم رفت..
▫️ درون سینه ما دختری کُرد که از چنگ داعش گریخته در میان اشک می خندد و مثل شهرزاد قصه گو آنقدر قصه و غصه دارد که همه پیامبران خاورمیانه را خواب کُند و خودش بیدار بماند و زُل بزند به شب. به اینکه کی آرامش از راه می رسد؟ کی سر آرام بر بالش می گذاریم، کی دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت... کی آن روز از راه می رسد که کمترین سرود بوسه باشد؟
▫️ وجود ما آمیزه ای از مستانه های ابراهیم تالیس، ناله های ام کلثوم، ربنای شجریان، آوای عبدالباسط و "چشم من بیا منو یاری بکن" داریوش است. از داریه و دمبک تا رقص بندری و شمشیرهای عمانی و شوخ چشمان تُرک و عرب.
▫️ درون هر کدام از ما خاورمیانه ای است که جنگش تمام نمی شود. شب زیر موشک باران دلتنگی می خوابیم، صبح با لبخند بیدار می شویم که برویم به جنگ سرنوشت... با این همه شاعر راست می گفت:
خاورمیانه را آفرید
از روی چشمانت
پرآشوب
رنجور
خسته
زیبا..
#احسان_محمدی
پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
Photo
◾️ این شبیخون بلا باز چه بود که #طبق_معمول رخ نمود ای ساقی!!
✍️ #احسان_محمدی
▪️تسلیت...تسلیت... چه واژه بیهوده ای! چه واژه رنج آوری! چه واژه تکراری و دل آزای! هر وقت دوستی سوگوار می شود، به او می گویم در غمت شریکم. همین! این روزها انگار هر ایرانی را در کوچه و خیابان می بینیم بعد از سلام و علیک بی هیچ مقدمه ای بگوییم: تسلیت میگم! در غمت شریکم! ... ممکن است ما دلیلش را ندانیم ولی او حتماً برایش دلیلی دارد! زلزله ای، سیلی، سرطانی، تصادفی ...
▪️هنوز ایران پیکر فرزندان پر سوخته اش در نفت کش #سانچی را تحویل نگرفته که تیم های جستجو رفته اند #دنا تا از لابلای دندان های کوه، پاره های تن دهها خانواده را بیرون بکشند! چه خبر است؟ چرا این کابوس های بیداری تمام نمی شود؟!
▪️ عکس های زنان و دختران نگون بخت را در سرپل ذهاب می دیدم که به جای پوشیدن چکمه و بارانی و گرفتن عکس زیر باران، پاچه شلوارها را داده اند بالا و با سطل و دیگ آب بارانی که دور چادرها و کانکس هایشان را مثل جزیره گرفته است اینور و آنور پرت می کنند بعد همان موقع خبرگزاری ها نوشتند #کارلوس_کیروش از بانک سامان یک میلیون دلار ( تقریباً 9 میلیارد تومان) گرفته است تا در چند تبلیغ این بانک حاضر شود! ... بعد هی بگویید آقا پول نیست! بودجه نیست! ..هست! برای ما مردم مفلوک نیست! سهم ما فقط درد است. تسلیت است...
▪️این جیره هر روز مصیبت، خبر بد، مرگ، شیون، تسلیت ... کی تمام می شود؟ بیش از آنکه غمگین باشیم و اشک آلود، پر از بغض و خشمیم. نمی دانیم از چه کسی گله کنیم؟ یا می دانیم و زورمان نمی رسد.
🙏 خدایا! امسال همه بلایای طبیعی را روی ما آزمایش کردی، خودمان هم که در تولید بلایای انسانی تخصص داریم، قربان لطف و کرمت! کمی هم حال خوب و اتفاق خوب نثارمان کن. شاید خودت هم خوشت آمد! آن وقت قول می دهیم جملگی « چاروقت دوزیم، کنیم شانه سرت»!
#سقوط_هواپیمای_یاسوج
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
✍️ #احسان_محمدی
▪️تسلیت...تسلیت... چه واژه بیهوده ای! چه واژه رنج آوری! چه واژه تکراری و دل آزای! هر وقت دوستی سوگوار می شود، به او می گویم در غمت شریکم. همین! این روزها انگار هر ایرانی را در کوچه و خیابان می بینیم بعد از سلام و علیک بی هیچ مقدمه ای بگوییم: تسلیت میگم! در غمت شریکم! ... ممکن است ما دلیلش را ندانیم ولی او حتماً برایش دلیلی دارد! زلزله ای، سیلی، سرطانی، تصادفی ...
▪️هنوز ایران پیکر فرزندان پر سوخته اش در نفت کش #سانچی را تحویل نگرفته که تیم های جستجو رفته اند #دنا تا از لابلای دندان های کوه، پاره های تن دهها خانواده را بیرون بکشند! چه خبر است؟ چرا این کابوس های بیداری تمام نمی شود؟!
▪️ عکس های زنان و دختران نگون بخت را در سرپل ذهاب می دیدم که به جای پوشیدن چکمه و بارانی و گرفتن عکس زیر باران، پاچه شلوارها را داده اند بالا و با سطل و دیگ آب بارانی که دور چادرها و کانکس هایشان را مثل جزیره گرفته است اینور و آنور پرت می کنند بعد همان موقع خبرگزاری ها نوشتند #کارلوس_کیروش از بانک سامان یک میلیون دلار ( تقریباً 9 میلیارد تومان) گرفته است تا در چند تبلیغ این بانک حاضر شود! ... بعد هی بگویید آقا پول نیست! بودجه نیست! ..هست! برای ما مردم مفلوک نیست! سهم ما فقط درد است. تسلیت است...
▪️این جیره هر روز مصیبت، خبر بد، مرگ، شیون، تسلیت ... کی تمام می شود؟ بیش از آنکه غمگین باشیم و اشک آلود، پر از بغض و خشمیم. نمی دانیم از چه کسی گله کنیم؟ یا می دانیم و زورمان نمی رسد.
🙏 خدایا! امسال همه بلایای طبیعی را روی ما آزمایش کردی، خودمان هم که در تولید بلایای انسانی تخصص داریم، قربان لطف و کرمت! کمی هم حال خوب و اتفاق خوب نثارمان کن. شاید خودت هم خوشت آمد! آن وقت قول می دهیم جملگی « چاروقت دوزیم، کنیم شانه سرت»!
#سقوط_هواپیمای_یاسوج
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
"برای داشتن جامعه ای سالم باید نوشویم وبا نگاهی نو به پیرامون منشا تحولات مثبت باشیم!"
در سال جدید جزو این جماعت نباشیم
نادانی در ندانستن نیست در مقاومت مقابل دانستن است. هر وقت و هرجا احساس کردیم به دانستن بیشتر نیاز نداریم یا در مقابل یک مطلب آموزنده و متفاوت مقاومت کردیم به نادانی لبخند زده ایم.
در سال ۹۷ تمرین کنیم که یادمان نرود ما مردمی معمولی در دنیا هستیم. در هیچ کجا مسابقه ای برای انتخاب مهربان ترین و باهوش ترین و شجاع ترین مردم دنیا برگزار نشده که ما مدال طلای آن را به گردن خودمان انداخته ایم و برخی از ایرانیان حتی دنبال کشف شجره نامه لیونل مسی و بیل گیتس و انشتین هستند که ثابت کنند ایرانی هستند. مگر می شود این همه خوب و موفق و درجه یک بود اما ایرانی نبود؟!
برای پیشرفت باید توهم ها و اغراق ها را کنار بگذاریم. ما مردمی هستیم مثل دیگر مردم دنیا، کمی بهتر، کمی بدتر. در برهه هایی فوق العاده ایم، در لحظه هایی ناامید کننده. برای بهتر شدن باید این نکته را عمیقا" باور کنیم.
_ آقا ما تاریخ چند هزارساله داریم این یعنی بهتریم!
یونان باستان به مراتب از ایران باستان روی تاریخ اثر عمیق تری گذاشت. سقراط، افلاطون، ارسطو، تالس، فیثاغورس، اقلیدس، بقراط و ... در فلسفه و سیاست و طب و هنر و ریاضی و ... شاهکار آفرینش بودند. اما یونان چند سال پیش به درجه ای از فلاکت رسید که برای بقا حتی برخی پیشنهاد دادند قسمتی از خاکش را به کشور همسایه بفروشد!
مصر هم تمدنی شگفت انگیز دارد اما این روزها گرفتار چند دستگی سیاسی، فساد اقتصادی و تنش های قومی شده است و اوضاعی رقت انگیز را بعد از یک انقلاب تجربه می کند.
گذشته گرایی با گذشته پرستی تفاوت دارد. «داشتم داشتم، حساب نیست، دارم دارم حسابه»! افتخار به گذشته و تاریخ باشکوه برای خوشبختی کفایت نمی کند.
باید بپذیریم که روزگار خوبی را نمی گذرانیم، نگاهی به گله و شکایت های پیرامون مان بیندازیم، این همه زباله در خیابان و دریا و بیابان را شب ها که ما خواب هستیم ترامپ می آورد و می ریزد؟
این همه قتل و عام جاده ای نتیجه مداخله اسرائیل است؟ این تلاطم بازار و بی نظمی اقتصادی و دلال مسلکی کار عربستان است؟ آن آقایی که دیروز در اتوبان پیش چشم من بطری شیشه ای دلستر را از ماشین بیرون پرت کرد و هزار تکه شد و نزدیک بود سرنشینان چند ماشین را به کُشتن بدهد داماد صدام بود؟
نخست وزیر انگلیس هر سال نوروز می آید و برای یک جوجه کباب و یک چای آتشی هکتارها جنگل چند هزارساله را آتش می زند؟
باور کنیم که باید تعارف و تحسین های اغراق آمیز را کنار بگذاریم و بپذیریم جماعتی در این کشور زندگی می کنند که نه تنها نادان هستند بلکه در مقابل دانستن جانانه مقاومت می کنند. تلاش کنیم در این دسته قرار نگیریم.
این نوشتار در پی خودزنی و سرقت اعتماد به نفس ملی نیست، بلکه یک یادآوری به خودمان است که باید دست از اغراق های معمول برداریم و با واقعیت های پیرامون مان مثل یک بیماری روبرو شویم. انکار و حاشا کردن بیماری نتیجه ای به مراتب دردناک تر از درمان دارد...
برای نجات این سرزمین لازم است به مردم بهتری تبدیل شویم.
#احسان_محمدی
اسرار تاریخ
در سال جدید جزو این جماعت نباشیم
نادانی در ندانستن نیست در مقاومت مقابل دانستن است. هر وقت و هرجا احساس کردیم به دانستن بیشتر نیاز نداریم یا در مقابل یک مطلب آموزنده و متفاوت مقاومت کردیم به نادانی لبخند زده ایم.
در سال ۹۷ تمرین کنیم که یادمان نرود ما مردمی معمولی در دنیا هستیم. در هیچ کجا مسابقه ای برای انتخاب مهربان ترین و باهوش ترین و شجاع ترین مردم دنیا برگزار نشده که ما مدال طلای آن را به گردن خودمان انداخته ایم و برخی از ایرانیان حتی دنبال کشف شجره نامه لیونل مسی و بیل گیتس و انشتین هستند که ثابت کنند ایرانی هستند. مگر می شود این همه خوب و موفق و درجه یک بود اما ایرانی نبود؟!
برای پیشرفت باید توهم ها و اغراق ها را کنار بگذاریم. ما مردمی هستیم مثل دیگر مردم دنیا، کمی بهتر، کمی بدتر. در برهه هایی فوق العاده ایم، در لحظه هایی ناامید کننده. برای بهتر شدن باید این نکته را عمیقا" باور کنیم.
_ آقا ما تاریخ چند هزارساله داریم این یعنی بهتریم!
یونان باستان به مراتب از ایران باستان روی تاریخ اثر عمیق تری گذاشت. سقراط، افلاطون، ارسطو، تالس، فیثاغورس، اقلیدس، بقراط و ... در فلسفه و سیاست و طب و هنر و ریاضی و ... شاهکار آفرینش بودند. اما یونان چند سال پیش به درجه ای از فلاکت رسید که برای بقا حتی برخی پیشنهاد دادند قسمتی از خاکش را به کشور همسایه بفروشد!
مصر هم تمدنی شگفت انگیز دارد اما این روزها گرفتار چند دستگی سیاسی، فساد اقتصادی و تنش های قومی شده است و اوضاعی رقت انگیز را بعد از یک انقلاب تجربه می کند.
گذشته گرایی با گذشته پرستی تفاوت دارد. «داشتم داشتم، حساب نیست، دارم دارم حسابه»! افتخار به گذشته و تاریخ باشکوه برای خوشبختی کفایت نمی کند.
باید بپذیریم که روزگار خوبی را نمی گذرانیم، نگاهی به گله و شکایت های پیرامون مان بیندازیم، این همه زباله در خیابان و دریا و بیابان را شب ها که ما خواب هستیم ترامپ می آورد و می ریزد؟
این همه قتل و عام جاده ای نتیجه مداخله اسرائیل است؟ این تلاطم بازار و بی نظمی اقتصادی و دلال مسلکی کار عربستان است؟ آن آقایی که دیروز در اتوبان پیش چشم من بطری شیشه ای دلستر را از ماشین بیرون پرت کرد و هزار تکه شد و نزدیک بود سرنشینان چند ماشین را به کُشتن بدهد داماد صدام بود؟
نخست وزیر انگلیس هر سال نوروز می آید و برای یک جوجه کباب و یک چای آتشی هکتارها جنگل چند هزارساله را آتش می زند؟
باور کنیم که باید تعارف و تحسین های اغراق آمیز را کنار بگذاریم و بپذیریم جماعتی در این کشور زندگی می کنند که نه تنها نادان هستند بلکه در مقابل دانستن جانانه مقاومت می کنند. تلاش کنیم در این دسته قرار نگیریم.
این نوشتار در پی خودزنی و سرقت اعتماد به نفس ملی نیست، بلکه یک یادآوری به خودمان است که باید دست از اغراق های معمول برداریم و با واقعیت های پیرامون مان مثل یک بیماری روبرو شویم. انکار و حاشا کردن بیماری نتیجه ای به مراتب دردناک تر از درمان دارد...
برای نجات این سرزمین لازم است به مردم بهتری تبدیل شویم.
#احسان_محمدی
اسرار تاریخ
📈 چرا کسی برای این آمار کفن نمی پوشد؟
✍️ #احسان_محمدی
▪️کفن پوشان در ایران کسانی هستند که در واکنش به رخدادهای فرهنگی و سیاسی به صحنه می آیند. کفن می پوشند و در خیابان ها شعار می دهند. آنها بارها در اعتراض به نمایش یک #فیلم_سینمایی، اظهارات یک شخصیت سیاسی، برگزاری #کنسرت_موسیقی و ... به خیابان ها آمده اند. نشانه ای از رسیدن کارد به استخوان.
▪️کفن پوشان و حامیان رسانه ای آنها می گویند دلواپس جامعه هستند. اینکه نمایش یک فیلم سینمایی یا برگزاری کنسرت موسیقی به جامعه صدمه می زند. آنها البته این اقدام را معمولاً وقتی انجام می دهند که دولت مستقر مطابق میل شان نباشد. اما چرا وقتی این آمار اعلام شد کفن نپوشیدند و نگران جامعه نشدند؟ اصلاً چرا همه این همه ساده از کنار این تراژدی گذشتیم؟
▪️سازمان ثبت احوال اعلام کرد در سال 96 تعداد 175 هزار مورد #طلاق به ثبت رسیده است. این آمار چند نکته به همراه داشت:
1️⃣ از سال 1343 تاکنون این میزان طلاق نسبت به ازدواج بی سابقه بوده است. یک #رکوردشکنی تلخ!
2️⃣ تقریباً 30 درصد ازدواج های صورت گرفته در سال 96 به طلاق انجامیده است. یعنی از هر سه ازدواج، یک طلاق!
3️⃣ در هر روز 500 زوج و در هر ساعت 21 زوج از هم جدا شده اند.
4️⃣ آمار تعداد فرزندان ناشی از این طلاق ها منتشر نشده است.
5️⃣ تعداد ازدواج ها نسبت به سال 95 تقریباً 8درصد (51 هزارمورد) کاهش داشته اما طلاق ها افزایش یافته است.
▪️این آمار تنها به طلاق های ثبت شده در ثبت احوال اشاره دارد که طرفین به دادگاه رفته و پس از طی مراحل قانونی رسماً از هم جدا شده اند و آماری در خصوص پرونده های تشکیل شده که هنوز حکم آنها صادر نشده، منتشر نشده است.
▪️ چه کسی است که نداند بسیاری از زوج ها به دلیل نگرانی برای آینده فرزندان، حفظ آبرو، بی پناهی زن پس از طلاق و ... زندگی زیر یک سقف را #تحمل می کنند ولی چنان که مشاوران خانواده عنوان کرده اند دست به #طلاق_عاطفی می زنند. ثبت آمار این طلاق های عاطفی عملاً ممکن نیست اما به نظر عدد کوچکی نمی آید.
▪️این آمارها کسی را نگران نمی کند که چه بلایی سر جامعه ای آمده است که زمانی طلاق را مکروه ترین حلال می دانست و حالا دست به رکوردشکنی می زند؟ مگر تمام کشمکش سیاسی و مجادلات اقتصادی و درس و #دانشگاه و مکتب و #حوزه برای این نیست که شهروندان بتوانند به یک «زندگی سالم تر» دست پیدا کنند؟ این همه طلاق نشانه زندگی سالم شهروندان است؟!
▪️بحث بر سر این نیست که زوجین تحت هر شرایطی زیر یک سقف بمانند، چه بسا طلاق در برخی زندگی ها حتی رهایی بخش باشد و به نجات دو نفر کمک کند اما سوراخ دعا را گم نکرده ایم؟ یک نفر دکمه توقف این جامعه را بزند و برای چند لحظه از هم بپرسیم به کجا می رویم؟ قرار است کدام قله را فتح کنیم که اینطور زندگی ها متلاشی می شود؟ کسی دل نگران سرانجام کودکان طلاق هست؟ سرانجام زنانی که بی پناه در این جامعه رها می شوند چطور؟
▪️با #سخنرانی_درمانی نمی توان مردم را وادار کرد که طلاق نگیرند. مدام بر طبل «همه جوان ها باید ازدواج کنند» نکوبیم. اول زندگی مشترک را به جوان ها یاد بدهید و آنها را آماده کنید بعد دو جوان را زیر یک سقف بفرستید.
▪️مشکلات اقتصادی و تغییر سبک و ذائقه زندگی آدم ها و کم طاقتی ها و توقعات شگفت انگیز زنان و شوهران از هم و کودک مسلکی برخی زوجین و ... را مهمترین دلایل طلاق می شمارند. البته در این میان #شبکه های_مجازی و #ماهواره هم سوژه های دم دستی هستند و کتک خور ملسی دارند. در اینکه دنیای جدید روی طلاق تاثیر گذاشته تردیدی نیست اما جز لعن و نفرین چاره ای نمی شناسیم؟
▪️بزرگان این کشور از حوزه گرفته تا دانشگاه، از مسجد تا مجلس چطور می توانند شاهد از هم پاشیده شدن زندگی ها باشند و شب خوابشان ببرد؟ هر روز 500 زوج جدا می شوند. از هر سه ازدواج یک ازدواج منجر به طلاق؟! تکاندهنده نیست؟ اگر این آمار تکان تان نمی دهد #بمب_هسته_ای هم شما را تکان نمی دهد. آسوده بخوابید!
▪️اولویت اول زندگی مردم نه #رفع_حصر است، نه #سوریه، نه #دلار است و نه استعفا داده شدن #شهردار_تهران. اولویت مردم این است که زندگی کنند. زندگی شان اینطور از هم نپاشد. اگر تنها یک موضوع شایسته آن باشد که کارد را به استخوان مان برساند و کفن بپوشیم و به خیابان بیاییم، #زندگی است. حفظ زندگی.
✍️ #احسان_محمدی
▪️کفن پوشان در ایران کسانی هستند که در واکنش به رخدادهای فرهنگی و سیاسی به صحنه می آیند. کفن می پوشند و در خیابان ها شعار می دهند. آنها بارها در اعتراض به نمایش یک #فیلم_سینمایی، اظهارات یک شخصیت سیاسی، برگزاری #کنسرت_موسیقی و ... به خیابان ها آمده اند. نشانه ای از رسیدن کارد به استخوان.
▪️کفن پوشان و حامیان رسانه ای آنها می گویند دلواپس جامعه هستند. اینکه نمایش یک فیلم سینمایی یا برگزاری کنسرت موسیقی به جامعه صدمه می زند. آنها البته این اقدام را معمولاً وقتی انجام می دهند که دولت مستقر مطابق میل شان نباشد. اما چرا وقتی این آمار اعلام شد کفن نپوشیدند و نگران جامعه نشدند؟ اصلاً چرا همه این همه ساده از کنار این تراژدی گذشتیم؟
▪️سازمان ثبت احوال اعلام کرد در سال 96 تعداد 175 هزار مورد #طلاق به ثبت رسیده است. این آمار چند نکته به همراه داشت:
1️⃣ از سال 1343 تاکنون این میزان طلاق نسبت به ازدواج بی سابقه بوده است. یک #رکوردشکنی تلخ!
2️⃣ تقریباً 30 درصد ازدواج های صورت گرفته در سال 96 به طلاق انجامیده است. یعنی از هر سه ازدواج، یک طلاق!
3️⃣ در هر روز 500 زوج و در هر ساعت 21 زوج از هم جدا شده اند.
4️⃣ آمار تعداد فرزندان ناشی از این طلاق ها منتشر نشده است.
5️⃣ تعداد ازدواج ها نسبت به سال 95 تقریباً 8درصد (51 هزارمورد) کاهش داشته اما طلاق ها افزایش یافته است.
▪️این آمار تنها به طلاق های ثبت شده در ثبت احوال اشاره دارد که طرفین به دادگاه رفته و پس از طی مراحل قانونی رسماً از هم جدا شده اند و آماری در خصوص پرونده های تشکیل شده که هنوز حکم آنها صادر نشده، منتشر نشده است.
▪️ چه کسی است که نداند بسیاری از زوج ها به دلیل نگرانی برای آینده فرزندان، حفظ آبرو، بی پناهی زن پس از طلاق و ... زندگی زیر یک سقف را #تحمل می کنند ولی چنان که مشاوران خانواده عنوان کرده اند دست به #طلاق_عاطفی می زنند. ثبت آمار این طلاق های عاطفی عملاً ممکن نیست اما به نظر عدد کوچکی نمی آید.
▪️این آمارها کسی را نگران نمی کند که چه بلایی سر جامعه ای آمده است که زمانی طلاق را مکروه ترین حلال می دانست و حالا دست به رکوردشکنی می زند؟ مگر تمام کشمکش سیاسی و مجادلات اقتصادی و درس و #دانشگاه و مکتب و #حوزه برای این نیست که شهروندان بتوانند به یک «زندگی سالم تر» دست پیدا کنند؟ این همه طلاق نشانه زندگی سالم شهروندان است؟!
▪️بحث بر سر این نیست که زوجین تحت هر شرایطی زیر یک سقف بمانند، چه بسا طلاق در برخی زندگی ها حتی رهایی بخش باشد و به نجات دو نفر کمک کند اما سوراخ دعا را گم نکرده ایم؟ یک نفر دکمه توقف این جامعه را بزند و برای چند لحظه از هم بپرسیم به کجا می رویم؟ قرار است کدام قله را فتح کنیم که اینطور زندگی ها متلاشی می شود؟ کسی دل نگران سرانجام کودکان طلاق هست؟ سرانجام زنانی که بی پناه در این جامعه رها می شوند چطور؟
▪️با #سخنرانی_درمانی نمی توان مردم را وادار کرد که طلاق نگیرند. مدام بر طبل «همه جوان ها باید ازدواج کنند» نکوبیم. اول زندگی مشترک را به جوان ها یاد بدهید و آنها را آماده کنید بعد دو جوان را زیر یک سقف بفرستید.
▪️مشکلات اقتصادی و تغییر سبک و ذائقه زندگی آدم ها و کم طاقتی ها و توقعات شگفت انگیز زنان و شوهران از هم و کودک مسلکی برخی زوجین و ... را مهمترین دلایل طلاق می شمارند. البته در این میان #شبکه های_مجازی و #ماهواره هم سوژه های دم دستی هستند و کتک خور ملسی دارند. در اینکه دنیای جدید روی طلاق تاثیر گذاشته تردیدی نیست اما جز لعن و نفرین چاره ای نمی شناسیم؟
▪️بزرگان این کشور از حوزه گرفته تا دانشگاه، از مسجد تا مجلس چطور می توانند شاهد از هم پاشیده شدن زندگی ها باشند و شب خوابشان ببرد؟ هر روز 500 زوج جدا می شوند. از هر سه ازدواج یک ازدواج منجر به طلاق؟! تکاندهنده نیست؟ اگر این آمار تکان تان نمی دهد #بمب_هسته_ای هم شما را تکان نمی دهد. آسوده بخوابید!
▪️اولویت اول زندگی مردم نه #رفع_حصر است، نه #سوریه، نه #دلار است و نه استعفا داده شدن #شهردار_تهران. اولویت مردم این است که زندگی کنند. زندگی شان اینطور از هم نپاشد. اگر تنها یک موضوع شایسته آن باشد که کارد را به استخوان مان برساند و کفن بپوشیم و به خیابان بیاییم، #زندگی است. حفظ زندگی.
⛔️ فضولی ملی را متوقف کنیم!
✍️ #احسان_محمدی
◀️ بیشتر مردم دوست دارند از مسائلی سر در بیاورند که اصولا" هیچ ربطی به آنها ندارد. در نسخه ژنتیکی هر انسان انگار یک مُشت #ژن_فضولی هم هست. چیزی مثل کنجدهای روی نان بربری! بعضی های خشخاشی تر، بعضی فقط کنجد از کنارشان رد شده!
◀️ اگر بیست سال پیش سرک کشیدن در زندگی دیگران از طریق دید زدن کوچه محقق می شد حالا بشر پیشرفت کرده، این کار را شیک تر انجام می دهد. گوگل می کنند، در #اینستاگرام می روند سراغ عکس ها و کامنت ها را می خوانند، لایک ها را می شمارند، آنالیز و تحلیل محتوی می کنند و نتیجه می گیرند چون #فی_فی، ده بار کامنت گذاشته برای #هوشی و هوشی هم آمده پُست های فی فی را لایک کرده و یکبار زیر یکی از عکس هایش نوشته چه برازنده شده اید بانو! لابُد پُشت این لایک ها داستان #خاکبرسری هم دارند!
◀️ پیگیری اینکه دارند یا ندارند بیشتر اوقات توسط کسانی انجام می شود که اصولا" نه سر سیر هستند، نه ته پیاز! تقریبا" هر کس در زندگی اش یکبار دستمایه این تحقیق های #استراتژیک قرار گرفته. توسط همکلاسی، پسر همسایه یا یک فامیل سمج!
◀️ زحمت این کار در مورد آنها که فعالیت اجتماعی_سیاسی می کنند افتاده روی دوش بخشی از #بچه های_بالا که البته اندازه کافی امکانات دارند که مچ آدم را بگیرند. جا دارد در اینجا به این برادران زحمتکشِ شبانه روزی خسته نباشید بگویم.خسته نباشی برادر!✋️
اینکه چقدر سبک کشورداری #حاکمان در رواج کنجکاوی و سرک کشیدن مردم در زندگی یکدیگر (به اسم مراقبت و نیت خیر برای کمک به وطن) تاثیر دارد احتمالا" می تواند مضمون چند پایان نامه و پژوهش دانشگاهی عبرت آموز شود.
◀️ آنها که در کشور خارج! زندگی می کنند می گویند اینجا کسی با کسی کاری ندارد.مردم زُل نمی زنند به هم، اگر کسی از کسی خوشش بیاید به او می گوید، نیاید هم #زگیل نمی شود، #اسید نمی پاشد و #اسکرین_شات نمی گیرد که؛ اگه به بابات نگفتم، یه آشی برات نپختم!
◀️ حتی اگر قدیس و فرشته باشید وقتی روی کره زمین زندگی می کنید ممکن است در پنج دقیقه به #شیطان تبدیل شوید و همه فرشته بودن تان دود شود و به هوا برود. قیافه نگیریم که من خوبم و ماه. یک لحظه، فقط یک پلک به هم زدن کافیست تا سفیدی روحتان، سیاه شود. خلاص.
◀️ این همه در زندگی هم سرک نکشیم. زیباترین باغچه دنیا را هم با یک تکه چوب زیر و رو کنیم چند کِرم توی آن پیدا می شود. چه اصراری برای کشف قصه های دیگران داریم؟
◀️ وقتی دیگران را سرزنش می کنیم شک نکنید که یک روز نوبت خودمان می شود. وقتی سرک می کشیم به خلوت آدم ها، یک روز به خلوت مان سرک می کشند و آن وقت دلمان می خواهد بگوییم: بزرگوار! به جای این همه اکانت فیک ساختن، ناخن جویدن، تقلا برای کشف رازهای دیگران، پلیس بازی و ... دندان هایت را مسواک بزن!
◀️به خدا #زندگی_هنوز_خوشگلیاشو_داره، کافیست سرمان را از توی زندگی دیگران بیرون بیاوریم و اطراف مان را نگاه کنیم!
✍️ #احسان_محمدی
◀️ بیشتر مردم دوست دارند از مسائلی سر در بیاورند که اصولا" هیچ ربطی به آنها ندارد. در نسخه ژنتیکی هر انسان انگار یک مُشت #ژن_فضولی هم هست. چیزی مثل کنجدهای روی نان بربری! بعضی های خشخاشی تر، بعضی فقط کنجد از کنارشان رد شده!
◀️ اگر بیست سال پیش سرک کشیدن در زندگی دیگران از طریق دید زدن کوچه محقق می شد حالا بشر پیشرفت کرده، این کار را شیک تر انجام می دهد. گوگل می کنند، در #اینستاگرام می روند سراغ عکس ها و کامنت ها را می خوانند، لایک ها را می شمارند، آنالیز و تحلیل محتوی می کنند و نتیجه می گیرند چون #فی_فی، ده بار کامنت گذاشته برای #هوشی و هوشی هم آمده پُست های فی فی را لایک کرده و یکبار زیر یکی از عکس هایش نوشته چه برازنده شده اید بانو! لابُد پُشت این لایک ها داستان #خاکبرسری هم دارند!
◀️ پیگیری اینکه دارند یا ندارند بیشتر اوقات توسط کسانی انجام می شود که اصولا" نه سر سیر هستند، نه ته پیاز! تقریبا" هر کس در زندگی اش یکبار دستمایه این تحقیق های #استراتژیک قرار گرفته. توسط همکلاسی، پسر همسایه یا یک فامیل سمج!
◀️ زحمت این کار در مورد آنها که فعالیت اجتماعی_سیاسی می کنند افتاده روی دوش بخشی از #بچه های_بالا که البته اندازه کافی امکانات دارند که مچ آدم را بگیرند. جا دارد در اینجا به این برادران زحمتکشِ شبانه روزی خسته نباشید بگویم.خسته نباشی برادر!✋️
اینکه چقدر سبک کشورداری #حاکمان در رواج کنجکاوی و سرک کشیدن مردم در زندگی یکدیگر (به اسم مراقبت و نیت خیر برای کمک به وطن) تاثیر دارد احتمالا" می تواند مضمون چند پایان نامه و پژوهش دانشگاهی عبرت آموز شود.
◀️ آنها که در کشور خارج! زندگی می کنند می گویند اینجا کسی با کسی کاری ندارد.مردم زُل نمی زنند به هم، اگر کسی از کسی خوشش بیاید به او می گوید، نیاید هم #زگیل نمی شود، #اسید نمی پاشد و #اسکرین_شات نمی گیرد که؛ اگه به بابات نگفتم، یه آشی برات نپختم!
◀️ حتی اگر قدیس و فرشته باشید وقتی روی کره زمین زندگی می کنید ممکن است در پنج دقیقه به #شیطان تبدیل شوید و همه فرشته بودن تان دود شود و به هوا برود. قیافه نگیریم که من خوبم و ماه. یک لحظه، فقط یک پلک به هم زدن کافیست تا سفیدی روحتان، سیاه شود. خلاص.
◀️ این همه در زندگی هم سرک نکشیم. زیباترین باغچه دنیا را هم با یک تکه چوب زیر و رو کنیم چند کِرم توی آن پیدا می شود. چه اصراری برای کشف قصه های دیگران داریم؟
◀️ وقتی دیگران را سرزنش می کنیم شک نکنید که یک روز نوبت خودمان می شود. وقتی سرک می کشیم به خلوت آدم ها، یک روز به خلوت مان سرک می کشند و آن وقت دلمان می خواهد بگوییم: بزرگوار! به جای این همه اکانت فیک ساختن، ناخن جویدن، تقلا برای کشف رازهای دیگران، پلیس بازی و ... دندان هایت را مسواک بزن!
◀️به خدا #زندگی_هنوز_خوشگلیاشو_داره، کافیست سرمان را از توی زندگی دیگران بیرون بیاوریم و اطراف مان را نگاه کنیم!
دور پرنده ها نمی شود دیوار کشید!
1️⃣ ۶ سال حبس تعزیری
2️⃣ ۲۰ سال محرومیت از فیلمسازی
3️⃣ ۲۰ سال محرومیت از فیلمنامهنویسی
4️⃣ ۲۰ سال محرومیت از سفر به خارج از ایران
5️⃣ ۲۰ سال ممنوعیت از هر نوع مصاحبه با رسانهها و مطبوعات داخلی و خارجی
اینها حکم دادگاه علیه #جعفر_پناهی است که پس از انتخابات مناقشه برانگیز 88 به اتهام «اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» دستگیر شد.
او در جشنواره فیلم کن - جایی که خودش در آنجا حضور نداشت- جایزه بهترین فیلمنامه را با عنوان نماینده #ایران دریافت کرد.
زندگی تا همین اندازه عجیب است. تنها اگر توقف کنیم می میریم. باید به جلو رفت و از تلاش خسته نشد چون هیچ فیلمی تا ابد در کمدهای #سانسور نمی ماند، هیچ کتابی تا ابد در قفسه های نخوانده نمی ماند، #عطر را نمی شود در قفس زندانی کرد و دور پرنده ها را اگر دیوار بکشید آنها به سمت آسمان پرواز می کنند. به همین سادگی!
#احسان_محمدی
1️⃣ ۶ سال حبس تعزیری
2️⃣ ۲۰ سال محرومیت از فیلمسازی
3️⃣ ۲۰ سال محرومیت از فیلمنامهنویسی
4️⃣ ۲۰ سال محرومیت از سفر به خارج از ایران
5️⃣ ۲۰ سال ممنوعیت از هر نوع مصاحبه با رسانهها و مطبوعات داخلی و خارجی
اینها حکم دادگاه علیه #جعفر_پناهی است که پس از انتخابات مناقشه برانگیز 88 به اتهام «اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» دستگیر شد.
او در جشنواره فیلم کن - جایی که خودش در آنجا حضور نداشت- جایزه بهترین فیلمنامه را با عنوان نماینده #ایران دریافت کرد.
زندگی تا همین اندازه عجیب است. تنها اگر توقف کنیم می میریم. باید به جلو رفت و از تلاش خسته نشد چون هیچ فیلمی تا ابد در کمدهای #سانسور نمی ماند، هیچ کتابی تا ابد در قفسه های نخوانده نمی ماند، #عطر را نمی شود در قفس زندانی کرد و دور پرنده ها را اگر دیوار بکشید آنها به سمت آسمان پرواز می کنند. به همین سادگی!
#احسان_محمدی
💧روزگار غريبي است نازنين💧:
#قصه_جمعه
🏍 وقتی یاماها و سوزوکی ترانه عاشقانه ما بود! 🏍
✍️احسان محمدی
🎵 حالا شاید خیلی از همسن و سال های من که مدیر و برادر ارزشی و آقای مهندس و ... شده اند بخواهند حاشا کنند و کلاً مُنکر ماجرا شوند و بگویند از ازل فقط محمد اصفهانی و حامد زمانی و تتلو یا دکلمه اشعار میثم مطیعی را گوش می دادند ولی در روزگار ضبط صوت، علاوه بر کاست های غیرمجاز وطنی، مدتی جو موسیقی غربی همه را گرفت. از مایکل جکسون تا هوی متال و مدرن تالکینگ! وجه اشتراک همه این ترانه ها این بود که تقریباً بیشترمان اصلاً معنی ترانه ها را نمی فهمیدیم ولی سرمان را تکان می دادیم و تلاش می کردیم توی حس خارج برویم! خود خارج!
🎵 دو، سه ترانه از گروهی به نام مدرن تالکینگ مُد شده بود که تقریباً همه مان شنیده بودیم. یکی ترانه ای بود که خواننده هایش وسطش می گفتند: یاماها، سوزوکی! ... ما هم سرمان را با حس تکان می دادیم و می خواندیم یاماهاااااا.... البته حرفه ای ها می گفتند خواننده دارد می گوید: یوماهو، یوموسو!
اما یاماها و سوزوکی دو مدل موتور خارجی بودند که توی خیابان ها جولان می داند و عاقلانه تر بود فکر کنیم خواننده مثلاً به معشوقش گفته باشد: بپر رو تَرک یاماها تا با هم برویم در دشت و دمن بچرخیم... یاماهاااااا... دوترانه لوبی لوبی و شرشری هم برای خودش عاشقانی داشت.
🎵 چند سال طول کشید تا خیلی از هم نسل های من متوجه شدند که مدرن تالکینگ یک گروه آلمانی پرطرفدار در تمام دنیاست و از همین ترانه «یاماها-سوزوکی اش» 9 میلیارد نسخه به فروش رسیده است و میلیون ها نفر در دنیا صدایشان را شنیده اند.
🇺🇸وقتی تهدیدهای ترامپ و سناتورهای تندرو آمریکایی را می بینم، دلم می خواهد بگویم: داداچ! ما نسلی بودیم که You're My Heart, You're My Soul (تو قلب منی، تو روح منی) را «یوماها، یوموسو» می خواندیم و عین شیر بزرگ شدیم. ما رو از جنگ و تحریم می ترسونی؟!
◀️ این هم ترجمه ترانه:
Deep in my heart, there’s a fire a burning heart
در اعماق قلب من ، یک آتش دل سوز وجود دارد
Deep in my heart, there’s desire for a start
در اعماق قبل من یک میل برای شروع وجود دارد
I’m dying in emotion
احساسات من در حال مرگ است
It’s my world in fantasy
این دنیای فانتزی من است
I’m living in my, living in my dreams
من زندگی میکنم در خود ،زندگی در رویای من
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
I keep it shining everywhere I go
من نگه داشته ام آن درخشندگی را هر جا که میروم
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
I’ll be holding you forever, stay with you together
من برای همیشه تور را نگه میدارم، با تو خواهم ماند
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
Yeah, a feeling that our love will grow
آره، یک احساس است که عشق ما رشد خواهد کرد
You’re my heart, you’re my soul
That’s the only thing I really know
تو قلب منی، تو روح منی
که تنها چیزی که من واقعا می دانم
Let’s close the door and believe my burning heart
بیایید درب باور مرا ببندید که قلبم در حال سوختن است
Feeling all right, come on, open up your heart
احساس حق همه است،بیایید،”درب” قلب خودراباز کنید
I’ll keep the candles burning
من نگه این شمع سوزان را نگه میدارم
Let your body melt in mine
اجازه بدهید بدن شما رو ذوب کند/”منظور احساس قلبی است”
I’m living in my, living in my dreams
من زندگی می کنم در خود، رویا زندگی می کند در من
🖋
#احسان_محمدی
@parnian_khyial
#قصه_جمعه
🏍 وقتی یاماها و سوزوکی ترانه عاشقانه ما بود! 🏍
✍️احسان محمدی
🎵 حالا شاید خیلی از همسن و سال های من که مدیر و برادر ارزشی و آقای مهندس و ... شده اند بخواهند حاشا کنند و کلاً مُنکر ماجرا شوند و بگویند از ازل فقط محمد اصفهانی و حامد زمانی و تتلو یا دکلمه اشعار میثم مطیعی را گوش می دادند ولی در روزگار ضبط صوت، علاوه بر کاست های غیرمجاز وطنی، مدتی جو موسیقی غربی همه را گرفت. از مایکل جکسون تا هوی متال و مدرن تالکینگ! وجه اشتراک همه این ترانه ها این بود که تقریباً بیشترمان اصلاً معنی ترانه ها را نمی فهمیدیم ولی سرمان را تکان می دادیم و تلاش می کردیم توی حس خارج برویم! خود خارج!
🎵 دو، سه ترانه از گروهی به نام مدرن تالکینگ مُد شده بود که تقریباً همه مان شنیده بودیم. یکی ترانه ای بود که خواننده هایش وسطش می گفتند: یاماها، سوزوکی! ... ما هم سرمان را با حس تکان می دادیم و می خواندیم یاماهاااااا.... البته حرفه ای ها می گفتند خواننده دارد می گوید: یوماهو، یوموسو!
اما یاماها و سوزوکی دو مدل موتور خارجی بودند که توی خیابان ها جولان می داند و عاقلانه تر بود فکر کنیم خواننده مثلاً به معشوقش گفته باشد: بپر رو تَرک یاماها تا با هم برویم در دشت و دمن بچرخیم... یاماهاااااا... دوترانه لوبی لوبی و شرشری هم برای خودش عاشقانی داشت.
🎵 چند سال طول کشید تا خیلی از هم نسل های من متوجه شدند که مدرن تالکینگ یک گروه آلمانی پرطرفدار در تمام دنیاست و از همین ترانه «یاماها-سوزوکی اش» 9 میلیارد نسخه به فروش رسیده است و میلیون ها نفر در دنیا صدایشان را شنیده اند.
🇺🇸وقتی تهدیدهای ترامپ و سناتورهای تندرو آمریکایی را می بینم، دلم می خواهد بگویم: داداچ! ما نسلی بودیم که You're My Heart, You're My Soul (تو قلب منی، تو روح منی) را «یوماها، یوموسو» می خواندیم و عین شیر بزرگ شدیم. ما رو از جنگ و تحریم می ترسونی؟!
◀️ این هم ترجمه ترانه:
Deep in my heart, there’s a fire a burning heart
در اعماق قلب من ، یک آتش دل سوز وجود دارد
Deep in my heart, there’s desire for a start
در اعماق قبل من یک میل برای شروع وجود دارد
I’m dying in emotion
احساسات من در حال مرگ است
It’s my world in fantasy
این دنیای فانتزی من است
I’m living in my, living in my dreams
من زندگی میکنم در خود ،زندگی در رویای من
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
I keep it shining everywhere I go
من نگه داشته ام آن درخشندگی را هر جا که میروم
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
I’ll be holding you forever, stay with you together
من برای همیشه تور را نگه میدارم، با تو خواهم ماند
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
Yeah, a feeling that our love will grow
آره، یک احساس است که عشق ما رشد خواهد کرد
You’re my heart, you’re my soul
That’s the only thing I really know
تو قلب منی، تو روح منی
که تنها چیزی که من واقعا می دانم
Let’s close the door and believe my burning heart
بیایید درب باور مرا ببندید که قلبم در حال سوختن است
Feeling all right, come on, open up your heart
احساس حق همه است،بیایید،”درب” قلب خودراباز کنید
I’ll keep the candles burning
من نگه این شمع سوزان را نگه میدارم
Let your body melt in mine
اجازه بدهید بدن شما رو ذوب کند/”منظور احساس قلبی است”
I’m living in my, living in my dreams
من زندگی می کنم در خود، رویا زندگی می کند در من
🖋
#احسان_محمدی
@parnian_khyial
Forwarded from 𝓑𝓮𝓱𝓷𝓪𝔃
🔥 خودش را آتش زد، مُرد! به همین راحتی؟!
✍️ #احسان_محمدی
▪️ خالی شدن واژه ها از معنی، ترسناک است. مثل عادی شدن خبر #مرگ آدم ها، مثل خو کردن به #فقر، مثل تن دادن به #ظلم، مثل عادی شدن بر باد رفتن #امید آدم ها، مثل به حاشیه رانده شدن#پاکدستی، مثل سرزنش شدن «وفاداری به وطن» و ...
▪️خبرگزاری ها نوشتند «فردی که مقابل شهرداری تهران #خودسوزی کرده بود 4 صبح امروز به دلیل ایست قلبی فوت کرد». همین؟! انگار نوشته باشند که مردی حین رد شدن از خیابان تصادف کرد، انگار خوانده باشیم که پای زنی در زمستان پیچ خورد، شکست! ... همین!
▪️هفته پیش این مرد درحالیکه فرزند، همسر و برادرش نیز همراهش بودند، خودش را جلوی شهرداری تهران به آتش کشید. گفته شد او دو باب مغازه داشته و در اعتراض به جریمه های شهرداری دست به این اقدام زده است.
⏳ بهمن ۱۳۸۷ رسانه ها خبر دادند که یک جانباز جلوی مجلس شورای اسلامی دست به خودسوزی زده است. اتفاق تلخی که خیلی ها را دل آزرده کرد. اما آقای #لاریجانی رئیس مجلس با لحن مطمئنی اعلام کرد که جانباز نبود، معتاد بود!
▪️ همان روز در نشریه ای نوشتم: چه فرقی می کند؟ جانباز نبوده اما «انسان و هموطن» که بوده! چرا به جای حرف زدن در مورد هویت اش، نمی گویید چه شده که یک انسان به چنان درجه ای از خشم و ناامیدی رسیده که خودسوزی را به عنوان آخرین راه انتخاب کرده است؟.. پاسخ؟ هیچ!
▪️ در اعتراضات دی ماه 96 هم بیش از 20 نفر کشته شدند. فارغ از اینکه آنها را شورشی، فریب خورده، معترض، قهرمان سلحشور یا حتی با لحن خطای آن نماینده مجلس لاابالی بدانیم در گام نخست «انسان و هم وطن» بودند.
زاده و بالیده در این سرزمین. می خواستند زندگی کنند، کنار خانواده شان، بچه هایشان را بزرگ کنند و از سر شکم سیری و خوشی به خیابان نیامده بودند. حتی اگر خطا کرده بودند گلوله تاوان سنگینی بود. مرگ کف خیابان آن هم وقتی هنوز می شد زندگی کرد پایان تلخی بود.
▪️خاک این سرزمین، تشنه #باران است نه #خون! فرقی نمی کند از کدام سو خونی بریزد، خون هم وطن است، خون هم خانه است، خون همسایه است، خون انسان است...
▪️این سرزمین تشنه خون تازه نیست. تا پیش از این اگر دعا می کردیم که خون تازه نریزد روی پیاده روهای فقیر، روی آسفالت های دودگرفته، حالا خبر خودسوزی ها تن آدم را می لرزاند. اولین بار نیست، اما خدا کند که آخرین بار باشد.
▪️خودسوزی به هر دلیلی که صورت بگیرد، دهشتناک است. تصور لحظه ای که آتش، گوشت تن یک انسان را می بلعد و آن بوی تهوع آور در آسمان پراکنده می شود و ... نه هیچ انسانی سزاوار چنین سرنوشتی نیست.
▪️باید وقتی این واژه را می شنویم تن مان بلرزد. وحشت کنیم، دنبال توجیه اش نباشیم. هر کس هستیم و هر عنوانی که داریم نباید بگوییم حق داشت، نباید بگوییم به من چه؟ نباید بگوییم وقتی تن نداد به #قانون حقش بود...
▪️دعا کنیم همه سالم به خانه برگردند. ما اندازه کافی در همه این سال ها عزیز از دست داده ایم. سیاه پوشیده ایم...
▪️نگذاریم کلمه ها از معنی خالی شوند. اجازه ندهیم خبر خودسوزی یک هم وطن- حتی اگر قانون شکسته بود- تا این اندازه عادی و معمولی شود. یک انسان بود...
✍️ #احسان_محمدی
▪️ خالی شدن واژه ها از معنی، ترسناک است. مثل عادی شدن خبر #مرگ آدم ها، مثل خو کردن به #فقر، مثل تن دادن به #ظلم، مثل عادی شدن بر باد رفتن #امید آدم ها، مثل به حاشیه رانده شدن#پاکدستی، مثل سرزنش شدن «وفاداری به وطن» و ...
▪️خبرگزاری ها نوشتند «فردی که مقابل شهرداری تهران #خودسوزی کرده بود 4 صبح امروز به دلیل ایست قلبی فوت کرد». همین؟! انگار نوشته باشند که مردی حین رد شدن از خیابان تصادف کرد، انگار خوانده باشیم که پای زنی در زمستان پیچ خورد، شکست! ... همین!
▪️هفته پیش این مرد درحالیکه فرزند، همسر و برادرش نیز همراهش بودند، خودش را جلوی شهرداری تهران به آتش کشید. گفته شد او دو باب مغازه داشته و در اعتراض به جریمه های شهرداری دست به این اقدام زده است.
⏳ بهمن ۱۳۸۷ رسانه ها خبر دادند که یک جانباز جلوی مجلس شورای اسلامی دست به خودسوزی زده است. اتفاق تلخی که خیلی ها را دل آزرده کرد. اما آقای #لاریجانی رئیس مجلس با لحن مطمئنی اعلام کرد که جانباز نبود، معتاد بود!
▪️ همان روز در نشریه ای نوشتم: چه فرقی می کند؟ جانباز نبوده اما «انسان و هموطن» که بوده! چرا به جای حرف زدن در مورد هویت اش، نمی گویید چه شده که یک انسان به چنان درجه ای از خشم و ناامیدی رسیده که خودسوزی را به عنوان آخرین راه انتخاب کرده است؟.. پاسخ؟ هیچ!
▪️ در اعتراضات دی ماه 96 هم بیش از 20 نفر کشته شدند. فارغ از اینکه آنها را شورشی، فریب خورده، معترض، قهرمان سلحشور یا حتی با لحن خطای آن نماینده مجلس لاابالی بدانیم در گام نخست «انسان و هم وطن» بودند.
زاده و بالیده در این سرزمین. می خواستند زندگی کنند، کنار خانواده شان، بچه هایشان را بزرگ کنند و از سر شکم سیری و خوشی به خیابان نیامده بودند. حتی اگر خطا کرده بودند گلوله تاوان سنگینی بود. مرگ کف خیابان آن هم وقتی هنوز می شد زندگی کرد پایان تلخی بود.
▪️خاک این سرزمین، تشنه #باران است نه #خون! فرقی نمی کند از کدام سو خونی بریزد، خون هم وطن است، خون هم خانه است، خون همسایه است، خون انسان است...
▪️این سرزمین تشنه خون تازه نیست. تا پیش از این اگر دعا می کردیم که خون تازه نریزد روی پیاده روهای فقیر، روی آسفالت های دودگرفته، حالا خبر خودسوزی ها تن آدم را می لرزاند. اولین بار نیست، اما خدا کند که آخرین بار باشد.
▪️خودسوزی به هر دلیلی که صورت بگیرد، دهشتناک است. تصور لحظه ای که آتش، گوشت تن یک انسان را می بلعد و آن بوی تهوع آور در آسمان پراکنده می شود و ... نه هیچ انسانی سزاوار چنین سرنوشتی نیست.
▪️باید وقتی این واژه را می شنویم تن مان بلرزد. وحشت کنیم، دنبال توجیه اش نباشیم. هر کس هستیم و هر عنوانی که داریم نباید بگوییم حق داشت، نباید بگوییم به من چه؟ نباید بگوییم وقتی تن نداد به #قانون حقش بود...
▪️دعا کنیم همه سالم به خانه برگردند. ما اندازه کافی در همه این سال ها عزیز از دست داده ایم. سیاه پوشیده ایم...
▪️نگذاریم کلمه ها از معنی خالی شوند. اجازه ندهیم خبر خودسوزی یک هم وطن- حتی اگر قانون شکسته بود- تا این اندازه عادی و معمولی شود. یک انسان بود...
#یک_فنجان_تفکر ☕️
📱 کاش کار با #موبایل هم گواهینامه لازم داشت!
یک نفر ماسک به صورتش زده و سوار یک #خودرو بدون پلاک میشود، رانندگی هم نمیداند، چراغ قرمز را رد میکند، قوانین راهنمایی و رانندگی را میشکند، به همه ماشینهای دیگر صدمه میزند، عابران را زیر میگیرد، میکُشد یا زخمی میکند و دیوانهوار به پیش میتازد... شما چه حسی دارید؟
معتقدید هر کسی آزاد است هر طور رانندگی کند و ما نباید دیگران را #قضاوت کنیم؟ ناراحت میشوید که چرا او بدون گواهینامه سوار ماشین شده و لازم است پلیس متوقفش کند؟
خودتان دست به کار میشوید و سعی می کنید جلویش را بگیرد یا فقط سرتان را به نشانه افسوس تکان میدهید؟
🌐 این افراد ماسکزده و بیترمز و قانونشکن در #شبکههای_مجازی هم این روزها میتازند. آبروی افراد را حراج میکنند، به حریم خصوصی دیگران تعرض میکنند، دست به فحاشیهای رکیک و هتاکی میزنند، اخاذی میکنند، روح و روان دیگران را خراش میدهند و تمام قاعده های اخلاقی را در هم میشکنند.
گاهی اوقات هم چنان آدمهایی را تحت فشار قرار میدهند که آن بخت برگشتهها حتی دست به خودکشی میزنند. واکنش شما به این افراد چیست؟ کاش کار با موبایل هم گواهینامه لازم داشت!
🌐 معتقدید هر کسی آزاد است هر طور رفتار کند و ما نباید دیگران را قضاوت کنیم؟ ناراحت میشوید که چرا او بدون شعور لازم وارد این فضا شده؟
آرزومندید که مدیران شبکه های مجازی آنها را محدود کنند؟ نمیگویید کاش برای ورود به شبکه های اجتماعی و فعالیت در این فضا آموزش میدیدند، اگر خطایی میکردند جریمه ای میشدند و ...
🌐 این روزها مرز فضای واقعی و مجازی شکسته شده، دیگر مثل قبل نمیتوان بین آنها خط کشید. ما به شدت از این فضا تاثیر میگیریم و گاهی آنقدر در آن غرقیم و با دوستان مجازی مشغولیم که با آدم های واقعی وقت نمیگذرانیم، لازم نیست این فضا کمی محترمانهتر شود و هتاکان و فحاشان محدود شوند؟
🌐 ما در دنیای واقعی #فحاشان را تحمل نمیکنیم، اگر پیگیر باشیم می توانیم آنها را به دادگاه بکشانیم و برابر ماده ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی حتی قاضی برایشان حکم شلاق یا جریمه نقدی صادر کند اما در شبکه های مجازی با آدم های بدون چهره و بدوننام و با هویت کاملاً نامشخص باید چکار کرد؟
🌐 روزنامهنگاران، فعالان اجتماعی و سیاسی، هنرمندان، ورزشکاران و ... هر روز انگار جیره ثابتی برای فحش شنیدن دارند، ماجرا وقتی دردناک میشود که ناسزاهای جنسی را با آزادی تمام نثار خانواده ها میکنند، به چه جرمی؟ فقط برای یک اظهارنظر که ممکن است طرف نپسندد؟
🌐 رنج آور نیست که شما با نام و هویت مشخص مطلبی را بنویسید که نهادهای نظارتی و امنیتی میبینند و ممکن است برای آن تاوان بدهید اما افراد ناشناسی رکیکترین فحاشیها را نثارتان کنند؟ مگر میشود از صبح تا شب دادگاه رفت و از این افراد شکایت کرد؟! از چندنفر؟!
🌐 باور دارم تلفن همراه در دست یک انسان بیمسئولیت و هتاک، خطرناکتر از خودرو زیر پای کسی است که گواهینامه و صلاحیت رانندگی ندارد.
هنوز هیچ سیستمی در کشور نداریم که افراد را ملزم کند بعد از خریدن تلفن همراه دوره آموزشی حداقلی ببیند تا به خود و دیگران صدمه نزند اما میتوان هتاکان و فحاشان را محدود کرد.
🌐 نباید به هتاکان و فحاشان میدان داد. آنها شایسته حضور در فضای مجازی و کنار ما نیستند. این موضوع، محدود کردن آزادی بیان نیست، محدود کردن دشمنان آزادی است.
#آزادی یعنی مسئولیت. کسی که نتواند مسئولیت و نقش خود در برابر جامعه را بپذیرد قطعاً برای آزادی دیگران هم حرمتی قائل نیست.
#احسان_محمدی
📱 کاش کار با #موبایل هم گواهینامه لازم داشت!
یک نفر ماسک به صورتش زده و سوار یک #خودرو بدون پلاک میشود، رانندگی هم نمیداند، چراغ قرمز را رد میکند، قوانین راهنمایی و رانندگی را میشکند، به همه ماشینهای دیگر صدمه میزند، عابران را زیر میگیرد، میکُشد یا زخمی میکند و دیوانهوار به پیش میتازد... شما چه حسی دارید؟
معتقدید هر کسی آزاد است هر طور رانندگی کند و ما نباید دیگران را #قضاوت کنیم؟ ناراحت میشوید که چرا او بدون گواهینامه سوار ماشین شده و لازم است پلیس متوقفش کند؟
خودتان دست به کار میشوید و سعی می کنید جلویش را بگیرد یا فقط سرتان را به نشانه افسوس تکان میدهید؟
🌐 این افراد ماسکزده و بیترمز و قانونشکن در #شبکههای_مجازی هم این روزها میتازند. آبروی افراد را حراج میکنند، به حریم خصوصی دیگران تعرض میکنند، دست به فحاشیهای رکیک و هتاکی میزنند، اخاذی میکنند، روح و روان دیگران را خراش میدهند و تمام قاعده های اخلاقی را در هم میشکنند.
گاهی اوقات هم چنان آدمهایی را تحت فشار قرار میدهند که آن بخت برگشتهها حتی دست به خودکشی میزنند. واکنش شما به این افراد چیست؟ کاش کار با موبایل هم گواهینامه لازم داشت!
🌐 معتقدید هر کسی آزاد است هر طور رفتار کند و ما نباید دیگران را قضاوت کنیم؟ ناراحت میشوید که چرا او بدون شعور لازم وارد این فضا شده؟
آرزومندید که مدیران شبکه های مجازی آنها را محدود کنند؟ نمیگویید کاش برای ورود به شبکه های اجتماعی و فعالیت در این فضا آموزش میدیدند، اگر خطایی میکردند جریمه ای میشدند و ...
🌐 این روزها مرز فضای واقعی و مجازی شکسته شده، دیگر مثل قبل نمیتوان بین آنها خط کشید. ما به شدت از این فضا تاثیر میگیریم و گاهی آنقدر در آن غرقیم و با دوستان مجازی مشغولیم که با آدم های واقعی وقت نمیگذرانیم، لازم نیست این فضا کمی محترمانهتر شود و هتاکان و فحاشان محدود شوند؟
🌐 ما در دنیای واقعی #فحاشان را تحمل نمیکنیم، اگر پیگیر باشیم می توانیم آنها را به دادگاه بکشانیم و برابر ماده ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی حتی قاضی برایشان حکم شلاق یا جریمه نقدی صادر کند اما در شبکه های مجازی با آدم های بدون چهره و بدوننام و با هویت کاملاً نامشخص باید چکار کرد؟
🌐 روزنامهنگاران، فعالان اجتماعی و سیاسی، هنرمندان، ورزشکاران و ... هر روز انگار جیره ثابتی برای فحش شنیدن دارند، ماجرا وقتی دردناک میشود که ناسزاهای جنسی را با آزادی تمام نثار خانواده ها میکنند، به چه جرمی؟ فقط برای یک اظهارنظر که ممکن است طرف نپسندد؟
🌐 رنج آور نیست که شما با نام و هویت مشخص مطلبی را بنویسید که نهادهای نظارتی و امنیتی میبینند و ممکن است برای آن تاوان بدهید اما افراد ناشناسی رکیکترین فحاشیها را نثارتان کنند؟ مگر میشود از صبح تا شب دادگاه رفت و از این افراد شکایت کرد؟! از چندنفر؟!
🌐 باور دارم تلفن همراه در دست یک انسان بیمسئولیت و هتاک، خطرناکتر از خودرو زیر پای کسی است که گواهینامه و صلاحیت رانندگی ندارد.
هنوز هیچ سیستمی در کشور نداریم که افراد را ملزم کند بعد از خریدن تلفن همراه دوره آموزشی حداقلی ببیند تا به خود و دیگران صدمه نزند اما میتوان هتاکان و فحاشان را محدود کرد.
🌐 نباید به هتاکان و فحاشان میدان داد. آنها شایسته حضور در فضای مجازی و کنار ما نیستند. این موضوع، محدود کردن آزادی بیان نیست، محدود کردن دشمنان آزادی است.
#آزادی یعنی مسئولیت. کسی که نتواند مسئولیت و نقش خود در برابر جامعه را بپذیرد قطعاً برای آزادی دیگران هم حرمتی قائل نیست.
#احسان_محمدی
☘فریب زندگی اسلایسی را نخوریم....
یک نفر عکسی از پاهای تُپل نوزادی را به اشتراک گذاشته و زیرش نوشته: اگر می خوایید گاز بگیرید برید ته صف
صدها نفر برای این پاهای بامزه غش و ضعف رفتهاند. چند نفر نوشتهاند همین فردا میرم «شوور»! میکنم،
دوسه نفر نوشتهاند اصلاً من به عشق همین پاها میخوام بچهدار شم و ...
مردی روی نوک کوهی ایستاده و دستهایش را باز کرده و نوشته:
زندگی یعنی فتح قلهها!
زنی در اینستاگرام عکسی از قورمهسبزی که پخته منتشر کرده و نوشته: هرکی هرچی دلش میخواد بگه. من عاشق اینم برای همسرم قورمهسبزی بپزم، اونم بیاد بشینه موهامو ببافه.
دهها نفر نوشتهاند: آره خوشبختی یعنی همین! خوشبختید شما...حسودیم شد.... خوش به حال جفتتون... دلم برای خودم سوخت و ...
مردی عکسی از سوئیچ ماشینی که خریده را منتشر کرده و نوشته «بالاخره خریدمش». جماعتی لایک کردهاند که خوش به حالت و مبارکه و ...
اینها همه بُرش هایی از زندگی هستند نه تمام آن.
زندگی_اسلایسی! آن بخش از زندگی که دست چین میکنیم و به واسطه شبکههای مجازی به دیگران اجازه میدهیم آن را ببینید و بسیاری بر اساس همین «اسلایس» ما را قضاوت میکنند.
بسیاری از آنها که برای آن پاهای تپل دوستداشتنی غش و ضعف میروند اگر همان کودک را به آنها بدهید که ساعت سه نصفه شب بیدار میشود، زار میزند، نمیخوابد، پوشکاش نیاز به تعویض دارد، شیر میخواهد، خواب را از آدم میگیرد و ...
بعید است هنوز فقط به خاطر گازگرفتن پاهایش به او وفادار بمانند و کماکان بچه بخواهند. کودک فقط گازگرفتن نمیخواهد، احساس مسئولیت و مراقبت دائمی هم میخواهد. میتوانید؟
این تصور که زندگی مشترک فقط آن لحظه است که بوی خوش قورمهسبزی در فضای خانه میپیچد یا مرد مینشیند به بافتن گیسوی زن، یک فانتزی زیباست اما وقتی عملی نمیشود بسیاری از همسران احساس ناکامی میکنند که پس چرا زن من قورمهسبزی نمیپزد؟ یا چون همسرم موهام رو نمیبافه پس دوستم نداره
مردی که خسته از جدال در یک زندگی بیرحمانه به خانه میآید و هنوز ذهنش درگیر پرخاش رئیس و ضرر و زیان ناشی از معامله و ترافیک کُشنده و بیثباتی بازار و ... است دل و دماغی برایش نمیماند که شب هنگام وقتی میرسد بنشیند به بافتن گیسو
البته که اگر این کار را بکند عجب مرد نیکوییست اما اگر هم حال و حوصلهاش را نداشتهباشد دلیل بر فقدان عشق و دوست نداشتن همسر نیست.
آن یک عکس که دیدهاید هم نشان خوشبختی تمام وقت آن زوج نیست. فقط یک بُرش دست چینشده از یک زندگی است. یک اسلایس!
فتح قله ها لذتبخش است اما قبل از آنکه کسی روی نوککوهی فاتحانه عکس یادگاری بگیرد، باید رنج بالارفتن از آن را به جان بخرد. عرقریختن، زمینخوردن، تحمل سرما و گرما، تاول زدن پا و ... آن عکس فقط یک بُرش است. فقط یک اسلایس لذتبخش!
مردی که عکسی از سوئیچ ماشین اش را به اشتراک گذاشته هم دشواری خریدن آن را که علنی نکرده. غبطهخوردن به آن لحظه گرچه واکنشی طبیعی است اما شاید اگر رنج رسیدن به این موفقیت را میدانستیم هرگز غبطه نمیخوردیم. این تنها یک بُرش از زندگی مرد است. یک اسلایس نه تمام آن.
خلایق حق دارند هر اسلایسی از زندگی شان که دوستدارند را به نمایش بگذارند اما ما حق نداریم آن یک اسلایس را «تمام» زندگیشان فرض کنیم، دست به مقایسهاش با زندگی خودمان بزنیم و احساس ناکامی کنیم.
زندگی_اسلایسی میتواند آفت آرامش مان باشد اگر باور نکنیم که بسیاری از عکسهایی که میبینیم و حرفهایی که میشنویم تنها بُرشهایی گزینش شدهاند، نه تمام آن...!☘
#احسان_محمدی
یک نفر عکسی از پاهای تُپل نوزادی را به اشتراک گذاشته و زیرش نوشته: اگر می خوایید گاز بگیرید برید ته صف
صدها نفر برای این پاهای بامزه غش و ضعف رفتهاند. چند نفر نوشتهاند همین فردا میرم «شوور»! میکنم،
دوسه نفر نوشتهاند اصلاً من به عشق همین پاها میخوام بچهدار شم و ...
مردی روی نوک کوهی ایستاده و دستهایش را باز کرده و نوشته:
زندگی یعنی فتح قلهها!
زنی در اینستاگرام عکسی از قورمهسبزی که پخته منتشر کرده و نوشته: هرکی هرچی دلش میخواد بگه. من عاشق اینم برای همسرم قورمهسبزی بپزم، اونم بیاد بشینه موهامو ببافه.
دهها نفر نوشتهاند: آره خوشبختی یعنی همین! خوشبختید شما...حسودیم شد.... خوش به حال جفتتون... دلم برای خودم سوخت و ...
مردی عکسی از سوئیچ ماشینی که خریده را منتشر کرده و نوشته «بالاخره خریدمش». جماعتی لایک کردهاند که خوش به حالت و مبارکه و ...
اینها همه بُرش هایی از زندگی هستند نه تمام آن.
زندگی_اسلایسی! آن بخش از زندگی که دست چین میکنیم و به واسطه شبکههای مجازی به دیگران اجازه میدهیم آن را ببینید و بسیاری بر اساس همین «اسلایس» ما را قضاوت میکنند.
بسیاری از آنها که برای آن پاهای تپل دوستداشتنی غش و ضعف میروند اگر همان کودک را به آنها بدهید که ساعت سه نصفه شب بیدار میشود، زار میزند، نمیخوابد، پوشکاش نیاز به تعویض دارد، شیر میخواهد، خواب را از آدم میگیرد و ...
بعید است هنوز فقط به خاطر گازگرفتن پاهایش به او وفادار بمانند و کماکان بچه بخواهند. کودک فقط گازگرفتن نمیخواهد، احساس مسئولیت و مراقبت دائمی هم میخواهد. میتوانید؟
این تصور که زندگی مشترک فقط آن لحظه است که بوی خوش قورمهسبزی در فضای خانه میپیچد یا مرد مینشیند به بافتن گیسوی زن، یک فانتزی زیباست اما وقتی عملی نمیشود بسیاری از همسران احساس ناکامی میکنند که پس چرا زن من قورمهسبزی نمیپزد؟ یا چون همسرم موهام رو نمیبافه پس دوستم نداره
مردی که خسته از جدال در یک زندگی بیرحمانه به خانه میآید و هنوز ذهنش درگیر پرخاش رئیس و ضرر و زیان ناشی از معامله و ترافیک کُشنده و بیثباتی بازار و ... است دل و دماغی برایش نمیماند که شب هنگام وقتی میرسد بنشیند به بافتن گیسو
البته که اگر این کار را بکند عجب مرد نیکوییست اما اگر هم حال و حوصلهاش را نداشتهباشد دلیل بر فقدان عشق و دوست نداشتن همسر نیست.
آن یک عکس که دیدهاید هم نشان خوشبختی تمام وقت آن زوج نیست. فقط یک بُرش دست چینشده از یک زندگی است. یک اسلایس!
فتح قله ها لذتبخش است اما قبل از آنکه کسی روی نوککوهی فاتحانه عکس یادگاری بگیرد، باید رنج بالارفتن از آن را به جان بخرد. عرقریختن، زمینخوردن، تحمل سرما و گرما، تاول زدن پا و ... آن عکس فقط یک بُرش است. فقط یک اسلایس لذتبخش!
مردی که عکسی از سوئیچ ماشین اش را به اشتراک گذاشته هم دشواری خریدن آن را که علنی نکرده. غبطهخوردن به آن لحظه گرچه واکنشی طبیعی است اما شاید اگر رنج رسیدن به این موفقیت را میدانستیم هرگز غبطه نمیخوردیم. این تنها یک بُرش از زندگی مرد است. یک اسلایس نه تمام آن.
خلایق حق دارند هر اسلایسی از زندگی شان که دوستدارند را به نمایش بگذارند اما ما حق نداریم آن یک اسلایس را «تمام» زندگیشان فرض کنیم، دست به مقایسهاش با زندگی خودمان بزنیم و احساس ناکامی کنیم.
زندگی_اسلایسی میتواند آفت آرامش مان باشد اگر باور نکنیم که بسیاری از عکسهایی که میبینیم و حرفهایی که میشنویم تنها بُرشهایی گزینش شدهاند، نه تمام آن...!☘
#احسان_محمدی
🔰ما ایرانیان کجای دنیا ایستاده ایم؟
✍ #احسان_محمدی
🔰 نادانی در ندانستن نیست در مقاومت مقابل #دانستن است. در مطلق انگاشتن دانسته هاست.
هر وقت و هرجا احساس کردیم به دانستن بیشتر نیاز نداریم یا در مقابل یک مطلب آموزنده و متفاوت مقاومت کردیم به نادانی لبخند زده ایم.
🔰دلایل ناکامی ما در سه نکته خلاصه می شود:
1⃣ بی کفایتی مدیران و تصمیم گیران
2⃣ توطئه دشمنان
3⃣ نادانی، طمع ورزی و چاپلوسی بخش بزرگی از مردم
🔻حتماً همین لحظه عدهای خیز برداشته اند که بگویند نه! ما بهترین، باهوش ترین، فداکارترین و بی نظیرترین مردم جهان هستیم.
🥇 یک بار برای همیشه به این توهم خاتمه بدهیم. کجا و در چه تاریخی مسابقه میان ملت ها برگزار شده که ما همه مدال های #ترین ها را یکجا بردهایم؟!
🎖ژاپن و آمریکا و آلمان و فرانسه و ... که دنیا را فتح کردهاند چندم شده اند؟! تا کی دل خوشیم به این لالایی فریبنده که به ما می گوید دست به تنظیمات تان نزنید شما بهترین هستید! کار و تلاش نکنید شما باهوش ترین هستید و ....
🔰 باید هر روز تمرین کنیم که یادمان نرود ما مردمی معمولی در دنیا هستیم.
برای پیشرفت باید توهم ها و اغراق ها را کنار بگذاریم.
🔰 ما مردمی هستیم مثل دیگر مردم دنیا، کمی بهتر، کمی بدتر. در برهه هایی فوق العاده ایم، در لحظه هایی ناامید کننده. برای بهتر شدن باید این نکته را عمیقاً باور کنیم.
🔰 _ آقا ما تاریخ چند هزارساله داریم این یعنی بهتریم!
#یونان باستان به مراتب از ایران باستان روی تاریخ اثر عمیق تری گذاشت. سقراط، افلاطون، ارسطو، تالس، فیثاغورس، اقلیدس، بقراط و ... در فلسفه و سیاست و طب و هنر و ریاضی و ... شاهکار آفرینش بودند.
اما یونان چند سال پیش به درجه ای از فلاکت رسید که برای بقا حتی برخی پیشنهاد دادند قسمتی از خاکش را به کشور همسایه بفروشد!
#مصر هم تمدنی شگفت انگیز دارد اما این روزها گرفتار چند دستگی سیاسی، فساد اقتصادی و تنش های قومی شده است و اوضاعی رقت انگیز را بعد از یک انقلاب تجربه می کند.
🔰 گذشته گرایی با گذشته پرستی تفاوت دارد. «داشتم داشتم، حساب نیست، دارم دارم حسابه»! افتخار به گذشته و تاریخ باشکوه برای خوشبختی کفایت نمی کند.
🔰 باید بپذیریم که روزگار خوبی را نمی گذرانیم، نگاهی به گله و شکایت های پیرامون مان بیندازیم، این همه #زباله در خیابان و دریا و بیابان را شب ها که ما خواب هستیم #ترامپ می آورد و می ریزد؟
🔰 این همه قتل و عام جاده ای نتیجه مداخله #اسرائیل است؟ این تلاطم بازار و بی نظمی اقتصادی و دلال مسلکی کار #عربستان است؟
آن آقایی که دیروز در اتوبان پیش چشم من بطری شیشه ای دلستر را از ماشین بیرون پرت کرد و هزار تکه شد و نزدیک بود سرنشینان چند ماشین را به کُشتن بدهد #داماد_صدام بود؟
🔰 نخست وزیر #انگلیس هر سال نوروز می آید و برای یک جوجه کباب و یک چای آتشی هکتارها جنگل چند هزارساله را آتش می زند؟
🔰 کار دشمن، دشمنی است. مدیران و تصمیم گیران کشور هم که عموماً از میان خودمان انتخاب یا انتصاب می شوند ناکارآمد و ناتوان هستند. نتیجه می شود همین نارضایتی عمومی.
🔰 باور کنیم که باید تعارف و تحسین های اغراق آمیز را کنار بگذاریم و بپذیریم جماعتی در این کشور زندگی می کنند که نه تنها نادان هستند بلکه در مقابل دانستن جانانه مقاومت می کنند. تلاش کنیم در این دسته قرار نگیریم.
🔰 این نوشتار در پی #خودزنی و سرقت اعتماد به نفس ملی نیست، بلکه یک یادآوری به خودمان است که باید دست از اغراق های معمول برداریم و با واقعیت های پیرامون مان مثل یک بیماری روبرو شویم.
انکار و حاشا کردن بیماری نتیجه ای به مراتب دردناک تر از درمان دارد...
🔰 برای نجات این سرزمین لازم است به مردم بهتری تبدیل شویم. اما چون بهتر شدن کار دشواری است، ترجیح می دهیم دل خوش باشیم به مدال هایی که خودمان به گردن خودمان آویخته ایم و لالایی؛ بهترین و باهوش ترین و ....
🖋
✍ #احسان_محمدی
🔰 نادانی در ندانستن نیست در مقاومت مقابل #دانستن است. در مطلق انگاشتن دانسته هاست.
هر وقت و هرجا احساس کردیم به دانستن بیشتر نیاز نداریم یا در مقابل یک مطلب آموزنده و متفاوت مقاومت کردیم به نادانی لبخند زده ایم.
🔰دلایل ناکامی ما در سه نکته خلاصه می شود:
1⃣ بی کفایتی مدیران و تصمیم گیران
2⃣ توطئه دشمنان
3⃣ نادانی، طمع ورزی و چاپلوسی بخش بزرگی از مردم
🔻حتماً همین لحظه عدهای خیز برداشته اند که بگویند نه! ما بهترین، باهوش ترین، فداکارترین و بی نظیرترین مردم جهان هستیم.
🥇 یک بار برای همیشه به این توهم خاتمه بدهیم. کجا و در چه تاریخی مسابقه میان ملت ها برگزار شده که ما همه مدال های #ترین ها را یکجا بردهایم؟!
🎖ژاپن و آمریکا و آلمان و فرانسه و ... که دنیا را فتح کردهاند چندم شده اند؟! تا کی دل خوشیم به این لالایی فریبنده که به ما می گوید دست به تنظیمات تان نزنید شما بهترین هستید! کار و تلاش نکنید شما باهوش ترین هستید و ....
🔰 باید هر روز تمرین کنیم که یادمان نرود ما مردمی معمولی در دنیا هستیم.
برای پیشرفت باید توهم ها و اغراق ها را کنار بگذاریم.
🔰 ما مردمی هستیم مثل دیگر مردم دنیا، کمی بهتر، کمی بدتر. در برهه هایی فوق العاده ایم، در لحظه هایی ناامید کننده. برای بهتر شدن باید این نکته را عمیقاً باور کنیم.
🔰 _ آقا ما تاریخ چند هزارساله داریم این یعنی بهتریم!
#یونان باستان به مراتب از ایران باستان روی تاریخ اثر عمیق تری گذاشت. سقراط، افلاطون، ارسطو، تالس، فیثاغورس، اقلیدس، بقراط و ... در فلسفه و سیاست و طب و هنر و ریاضی و ... شاهکار آفرینش بودند.
اما یونان چند سال پیش به درجه ای از فلاکت رسید که برای بقا حتی برخی پیشنهاد دادند قسمتی از خاکش را به کشور همسایه بفروشد!
#مصر هم تمدنی شگفت انگیز دارد اما این روزها گرفتار چند دستگی سیاسی، فساد اقتصادی و تنش های قومی شده است و اوضاعی رقت انگیز را بعد از یک انقلاب تجربه می کند.
🔰 گذشته گرایی با گذشته پرستی تفاوت دارد. «داشتم داشتم، حساب نیست، دارم دارم حسابه»! افتخار به گذشته و تاریخ باشکوه برای خوشبختی کفایت نمی کند.
🔰 باید بپذیریم که روزگار خوبی را نمی گذرانیم، نگاهی به گله و شکایت های پیرامون مان بیندازیم، این همه #زباله در خیابان و دریا و بیابان را شب ها که ما خواب هستیم #ترامپ می آورد و می ریزد؟
🔰 این همه قتل و عام جاده ای نتیجه مداخله #اسرائیل است؟ این تلاطم بازار و بی نظمی اقتصادی و دلال مسلکی کار #عربستان است؟
آن آقایی که دیروز در اتوبان پیش چشم من بطری شیشه ای دلستر را از ماشین بیرون پرت کرد و هزار تکه شد و نزدیک بود سرنشینان چند ماشین را به کُشتن بدهد #داماد_صدام بود؟
🔰 نخست وزیر #انگلیس هر سال نوروز می آید و برای یک جوجه کباب و یک چای آتشی هکتارها جنگل چند هزارساله را آتش می زند؟
🔰 کار دشمن، دشمنی است. مدیران و تصمیم گیران کشور هم که عموماً از میان خودمان انتخاب یا انتصاب می شوند ناکارآمد و ناتوان هستند. نتیجه می شود همین نارضایتی عمومی.
🔰 باور کنیم که باید تعارف و تحسین های اغراق آمیز را کنار بگذاریم و بپذیریم جماعتی در این کشور زندگی می کنند که نه تنها نادان هستند بلکه در مقابل دانستن جانانه مقاومت می کنند. تلاش کنیم در این دسته قرار نگیریم.
🔰 این نوشتار در پی #خودزنی و سرقت اعتماد به نفس ملی نیست، بلکه یک یادآوری به خودمان است که باید دست از اغراق های معمول برداریم و با واقعیت های پیرامون مان مثل یک بیماری روبرو شویم.
انکار و حاشا کردن بیماری نتیجه ای به مراتب دردناک تر از درمان دارد...
🔰 برای نجات این سرزمین لازم است به مردم بهتری تبدیل شویم. اما چون بهتر شدن کار دشواری است، ترجیح می دهیم دل خوش باشیم به مدال هایی که خودمان به گردن خودمان آویخته ایم و لالایی؛ بهترین و باهوش ترین و ....
🖋
⛔️ آیا باید به #فحاشان_مجازی حق داد؟
✍ #احسان_محمدی
↙️ «کسی که میتواند کاری را انجام دهد، انجامش میدهد. کسی که نمیتواند، فقط در موردش حرف میزند، یا با تحسین یا با توهین!».
شما تا چه اندازه با این گزاره موافق هستید؟
↙️ فوتبالنویسها احتمالاً کسانی هستند که رویای فوتبالیست شدن داشتند و منتقدان سینما هم آنها که در سودای بازیگری یا کارگردانی سوختند. نشد که وارد #عیش بشوند و حالا به همان #وصفش قناعت میکنند که شاعر فرمود:
چون میسر نیست بر من کام او عشق بازی می کنم با نام او
🎥 در سکانسی از فیلم #بارکد، حامد (بهرام رادان) و میلاد (محسن کیایی) در حاشیه شهر گرفتار شده بودند. میلاد سرش را توی گوشیاش کرده بود. حامد با اعتراض گفت:
داری چکار می کنی؟
دارم تو صفحه اصغر فرهادی فحش می نویسم!
چرا؟!
میلاد بدون اینکه سرش را بلند کند خیلی حق به جانب می گوید:
واسه این که شورش رو درآورده، دیگه زیادی موفقه!
↙️ این روزها تعداد میلادها هر روز بیشتر میشود. کافی است سری به شبکههای اجتماعی بزنید و جماعتی را ببینید که مثل دستهای ملخِ سرگردان، به هر مزرعهای هجوم میبرند، فحاشی میکنند و زمین سوخته به جا میگذارند. هر روز نوبت یک نفر است. یک ورزشکار، یک سیاستمدار، یک خواننده، یک هنرمند ...
آنها انگار از این فحاشی انرژی میگیرند. هر فحش به آنها توان مضاعفی میبخشد برای بقا!
◀️ اگر زمانی ورزشگاهها را به عنوان مثال دم دستی برای فحاشی عنوان میکردند، حالا کمتر فضایی را میشود پیدا کرد که مبری از ناسزا گفتن باشد. حتی در دورهمی های نسل جوان، فحش دادن، نشانهای از صمیمت قلمداد میشود.
◀️ جامعهشناسان لابد برای این تغییر ذائقه اجتماعی دلایل متعددی ردیف میکنند اما یکی از دلایل آن میتواند #ناکامی باشد.
◀️ آدمهای موفق به راهشان ادامه میدهند و حسودان و ناکامان که توان و انگیزه و ارادهای برای کار بیشتر ندارند به ناسزا گفتن و فحاشی پناه میبردند.
◀️ عدهای اما بر این باورند که نباید همه ناکامیها را به گردن افراد انداخت. آنها قربانی سیستم مدیریتی کشور شدهاند و فحاشی نوعی کنش روانی برای اعتراض به قدرتی است که توان مقابله مستقیم با آن را ندارند.
◀️ به همین دلیل باید به آنها حق داد که به این شکل نسبت به برونریزی خشمشان دست بزنند.
◀️ با این همه گاهی به رفتارمان با دقت نگاه کنیم و ببینیم وقتی به اسم «نقد» چیزی میگوییم تا چه اندازه آغشته به حسادت است و ریشه در ناکامیهایمان دارد.
◀️ شاید آن وقت کمتر ناسزا گفتیم و به جای تلاش برای کوتاه کردن قد دیگران، کوشیدیم ارتفاع خودمان را بالاتر ببریم!
✍ #احسان_محمدی
↙️ «کسی که میتواند کاری را انجام دهد، انجامش میدهد. کسی که نمیتواند، فقط در موردش حرف میزند، یا با تحسین یا با توهین!».
شما تا چه اندازه با این گزاره موافق هستید؟
↙️ فوتبالنویسها احتمالاً کسانی هستند که رویای فوتبالیست شدن داشتند و منتقدان سینما هم آنها که در سودای بازیگری یا کارگردانی سوختند. نشد که وارد #عیش بشوند و حالا به همان #وصفش قناعت میکنند که شاعر فرمود:
چون میسر نیست بر من کام او عشق بازی می کنم با نام او
🎥 در سکانسی از فیلم #بارکد، حامد (بهرام رادان) و میلاد (محسن کیایی) در حاشیه شهر گرفتار شده بودند. میلاد سرش را توی گوشیاش کرده بود. حامد با اعتراض گفت:
داری چکار می کنی؟
دارم تو صفحه اصغر فرهادی فحش می نویسم!
چرا؟!
میلاد بدون اینکه سرش را بلند کند خیلی حق به جانب می گوید:
واسه این که شورش رو درآورده، دیگه زیادی موفقه!
↙️ این روزها تعداد میلادها هر روز بیشتر میشود. کافی است سری به شبکههای اجتماعی بزنید و جماعتی را ببینید که مثل دستهای ملخِ سرگردان، به هر مزرعهای هجوم میبرند، فحاشی میکنند و زمین سوخته به جا میگذارند. هر روز نوبت یک نفر است. یک ورزشکار، یک سیاستمدار، یک خواننده، یک هنرمند ...
آنها انگار از این فحاشی انرژی میگیرند. هر فحش به آنها توان مضاعفی میبخشد برای بقا!
◀️ اگر زمانی ورزشگاهها را به عنوان مثال دم دستی برای فحاشی عنوان میکردند، حالا کمتر فضایی را میشود پیدا کرد که مبری از ناسزا گفتن باشد. حتی در دورهمی های نسل جوان، فحش دادن، نشانهای از صمیمت قلمداد میشود.
◀️ جامعهشناسان لابد برای این تغییر ذائقه اجتماعی دلایل متعددی ردیف میکنند اما یکی از دلایل آن میتواند #ناکامی باشد.
◀️ آدمهای موفق به راهشان ادامه میدهند و حسودان و ناکامان که توان و انگیزه و ارادهای برای کار بیشتر ندارند به ناسزا گفتن و فحاشی پناه میبردند.
◀️ عدهای اما بر این باورند که نباید همه ناکامیها را به گردن افراد انداخت. آنها قربانی سیستم مدیریتی کشور شدهاند و فحاشی نوعی کنش روانی برای اعتراض به قدرتی است که توان مقابله مستقیم با آن را ندارند.
◀️ به همین دلیل باید به آنها حق داد که به این شکل نسبت به برونریزی خشمشان دست بزنند.
◀️ با این همه گاهی به رفتارمان با دقت نگاه کنیم و ببینیم وقتی به اسم «نقد» چیزی میگوییم تا چه اندازه آغشته به حسادت است و ریشه در ناکامیهایمان دارد.
◀️ شاید آن وقت کمتر ناسزا گفتیم و به جای تلاش برای کوتاه کردن قد دیگران، کوشیدیم ارتفاع خودمان را بالاتر ببریم!
🔻 وقتی فروغ از زن جذامی، امید گرفت!
✍️ #احسان_محمدی
▫️ #فروغ_فرخزاد در کارنامه هنری اش مستندی دارد به نام «خانه سیاه است» که با کمک #ابراهیم_گلستان سال 1342 در آسایشگاه جذامیان بابا باغی تبریز ساخت.
▫️ آن روزگار جذام بیماری خطرناکی بود. صورت فرد، دست و پا و اعصاب و حتی سیستم تنفسی اش تخریب می شد. مردم از جذامی ها وحشت داشتند، کسی با آنها غذا نمی خورد، عفونت چنان صورت شان را می بلعید که به نماد وحشت تبدیل می شدند و آنها را به جذام خانه می فرستادند.
▫️ فروغ توانست با جلب اعتماد جذامی ها در طول 12 روز به آنها نزدیک شود و از لحظه های عادی و روزمره تا لحظات استثنایی زندگی آنها مثل عروسی، آرایش کردن، شیر دادن بچه، نماز خواندن و دعا کردن شان فیلم بسازد.
▫️ خودش جایی می گوید یک روز زنی جذامی را دیدم که تقریباً چیزی به اسم صورت نداشت. تنها دهانش مثل حفره ای خالی باقی مانده بود. در گوشه ای آینه ای دستش گرفته بود و تلاش می کرد به همان حفره رژ بمالد و خودش را زیباتر کند. (نقل به مضمون)
▫️ هر وقت مثل این روزها وسط #تابستان هم احساس می کنم «زمستان است و سرها در گریبان است»، امیدم به تاراج رفته و آدم ها مدام می گویند: «ما مُرده ایم»، «دیگه امیدی نیست»، « ما بدبخت ترین مردم جهانیم»، «همه چیز داره نابود میشه و تلاش کردن بیخوده» و ... ذهنم می رود می نشیند کنار آن زن جذامی، زُل می زند به آینه و تلاشش را برای زیباتر شدن نگاه می کند...
▫️ آن زن با آن رُژ لب که لابد لای انگشت های فروریخته اش گرفته، برایم نماد امید است. نماد زندگی. اینکه «همیشه امیدی هست»، اینکه حتی تا آخرین نفس باز هم آدمی امیدوار است به رخ دادن یک اتفاق خوب، اینکه حتی در واژه #ناامیدی هم یک #امید زنده است!
▫️ با همه اتفاقات تلخ پیرامون مان، بیشتر ما دروغ می گوییم اگر ادعا کنیم از آن زن جذامی روزگار با ما نامهربان تر بوده. به جای تکثیر ناامیدی، به هم امید بدهیم.
▫️ ابراهیم گلستان در آن فیلم یک تک گویی فوق العاده دارد. می گوید: دنیا زشتی کم ندارد، زشتیهای دنیا بیش تر بود، اگر آدمی بر آنها دیده بسته بود. امّا آدمی چاره ساز است.
▫️ آدمی چاره ساز است، آدمی چاره ساز است... تن ندهیم به جُذام ناامیدی، به جُذام سیاهی، به جُذام یاس... به جای تزریق زهر ناامیدی به روح و جان هم، به فکر چاره باشیم... که آدمی چاره ساز است.
✍️ #احسان_محمدی
▫️ #فروغ_فرخزاد در کارنامه هنری اش مستندی دارد به نام «خانه سیاه است» که با کمک #ابراهیم_گلستان سال 1342 در آسایشگاه جذامیان بابا باغی تبریز ساخت.
▫️ آن روزگار جذام بیماری خطرناکی بود. صورت فرد، دست و پا و اعصاب و حتی سیستم تنفسی اش تخریب می شد. مردم از جذامی ها وحشت داشتند، کسی با آنها غذا نمی خورد، عفونت چنان صورت شان را می بلعید که به نماد وحشت تبدیل می شدند و آنها را به جذام خانه می فرستادند.
▫️ فروغ توانست با جلب اعتماد جذامی ها در طول 12 روز به آنها نزدیک شود و از لحظه های عادی و روزمره تا لحظات استثنایی زندگی آنها مثل عروسی، آرایش کردن، شیر دادن بچه، نماز خواندن و دعا کردن شان فیلم بسازد.
▫️ خودش جایی می گوید یک روز زنی جذامی را دیدم که تقریباً چیزی به اسم صورت نداشت. تنها دهانش مثل حفره ای خالی باقی مانده بود. در گوشه ای آینه ای دستش گرفته بود و تلاش می کرد به همان حفره رژ بمالد و خودش را زیباتر کند. (نقل به مضمون)
▫️ هر وقت مثل این روزها وسط #تابستان هم احساس می کنم «زمستان است و سرها در گریبان است»، امیدم به تاراج رفته و آدم ها مدام می گویند: «ما مُرده ایم»، «دیگه امیدی نیست»، « ما بدبخت ترین مردم جهانیم»، «همه چیز داره نابود میشه و تلاش کردن بیخوده» و ... ذهنم می رود می نشیند کنار آن زن جذامی، زُل می زند به آینه و تلاشش را برای زیباتر شدن نگاه می کند...
▫️ آن زن با آن رُژ لب که لابد لای انگشت های فروریخته اش گرفته، برایم نماد امید است. نماد زندگی. اینکه «همیشه امیدی هست»، اینکه حتی تا آخرین نفس باز هم آدمی امیدوار است به رخ دادن یک اتفاق خوب، اینکه حتی در واژه #ناامیدی هم یک #امید زنده است!
▫️ با همه اتفاقات تلخ پیرامون مان، بیشتر ما دروغ می گوییم اگر ادعا کنیم از آن زن جذامی روزگار با ما نامهربان تر بوده. به جای تکثیر ناامیدی، به هم امید بدهیم.
▫️ ابراهیم گلستان در آن فیلم یک تک گویی فوق العاده دارد. می گوید: دنیا زشتی کم ندارد، زشتیهای دنیا بیش تر بود، اگر آدمی بر آنها دیده بسته بود. امّا آدمی چاره ساز است.
▫️ آدمی چاره ساز است، آدمی چاره ساز است... تن ندهیم به جُذام ناامیدی، به جُذام سیاهی، به جُذام یاس... به جای تزریق زهر ناامیدی به روح و جان هم، به فکر چاره باشیم... که آدمی چاره ساز است.
🥀 حسادت شغل دوم ماست؟!
قبلاً جدی نمیگرفتم اما حالا با ایمان میگویم که شغل دوم بسیاری از ما ایرانیان حسادت است!
بیشتر ما به هرکس که یک قدم جلوتر رفته باشد، یک پله بالا ایستاده باشد یا حتی یک لبخند بیشتر روی صورتش نشسته باشد حسودیمان میشود.
چون رشد کردن توام با رنج و دشواری است، لم میدهیم و به جایش به کسی که درس میخواند میگوییم خرخوان، به کسی که پول درمیآورد میگوییم دزد، به آدم مودب و محترم میگوییم سوسول!
شما نه! شما فرق میکنید. اما بغلدستیتان حسود است. به زیبایی، ظرافت، هوش، سواد، ادب و ... دیگران حسودی میکند.
به جای اینکه تلاش کند قد خودش را بالا بکشد، انرژیاش را صرف این میکند که قد دیگران را با حسادت کوتاه نشان بدهد!
آدم موفق اما راهش را میرود و حسود پشت سرش حرف میزند. خون خونش را میخورد و وقت و توانش را صرف خراب کردن او میکند اما حق با پرتغالیهاست که میگویند: کاروان میگذرد و سگها فقط عوعو میکنند!
به جای حسادت کردن به دیگران و تلاش برای کوچک نشان دادن آنها، خودمان را بزرگ کنیم. به رشد خودمان فکر کنیم. اینطور این همه حرص و البته قرص مُسکن نمیخوریم!
آدمهای موفق، چراغ راهند. مثل فانوسدریایی. آنها آن سوی توفان ایستادهاند، تلاش کنیم از آنها این نکته را یاد بگیریم که ما هم میتوانیم موفق شویم به شرطی که به جای حسادت، بجنگیم، کار کنیم و راهمان را باز کنیم.
به کسانی که پشت سرتان با حسادت حرف میزنند لبخند بزنید.
آنها جایشان همان جاست؛ درست پشت سرتان!
آنها را دوست داشته باشید چون تنها کسانی هستند که موفقیت شما را باور دارند و با حسادت کردن به آن اعتراف میکنند!
👤#احسان_محمدی
قبلاً جدی نمیگرفتم اما حالا با ایمان میگویم که شغل دوم بسیاری از ما ایرانیان حسادت است!
بیشتر ما به هرکس که یک قدم جلوتر رفته باشد، یک پله بالا ایستاده باشد یا حتی یک لبخند بیشتر روی صورتش نشسته باشد حسودیمان میشود.
چون رشد کردن توام با رنج و دشواری است، لم میدهیم و به جایش به کسی که درس میخواند میگوییم خرخوان، به کسی که پول درمیآورد میگوییم دزد، به آدم مودب و محترم میگوییم سوسول!
شما نه! شما فرق میکنید. اما بغلدستیتان حسود است. به زیبایی، ظرافت، هوش، سواد، ادب و ... دیگران حسودی میکند.
به جای اینکه تلاش کند قد خودش را بالا بکشد، انرژیاش را صرف این میکند که قد دیگران را با حسادت کوتاه نشان بدهد!
آدم موفق اما راهش را میرود و حسود پشت سرش حرف میزند. خون خونش را میخورد و وقت و توانش را صرف خراب کردن او میکند اما حق با پرتغالیهاست که میگویند: کاروان میگذرد و سگها فقط عوعو میکنند!
به جای حسادت کردن به دیگران و تلاش برای کوچک نشان دادن آنها، خودمان را بزرگ کنیم. به رشد خودمان فکر کنیم. اینطور این همه حرص و البته قرص مُسکن نمیخوریم!
آدمهای موفق، چراغ راهند. مثل فانوسدریایی. آنها آن سوی توفان ایستادهاند، تلاش کنیم از آنها این نکته را یاد بگیریم که ما هم میتوانیم موفق شویم به شرطی که به جای حسادت، بجنگیم، کار کنیم و راهمان را باز کنیم.
به کسانی که پشت سرتان با حسادت حرف میزنند لبخند بزنید.
آنها جایشان همان جاست؛ درست پشت سرتان!
آنها را دوست داشته باشید چون تنها کسانی هستند که موفقیت شما را باور دارند و با حسادت کردن به آن اعتراف میکنند!
👤#احسان_محمدی
🚗 #پنجاه_نکته_درمورد_سفر
✍ #احسان_محمدی
1⃣ حتی اگر ماشین را از کارخانه تحویل گرفته اید قبل از سفر پیش یک #تعمیرکار ببرید که چک کند. ۱۰۰ هزارتومان به مکانیک بدهید بهتر از آن است که بین راه ۲۰۰ هزار تومان به #یدک_کش بدهید.
2⃣ همیشه شکلات، بیسکویت و میوه توی ماشین همراه داشته باشید.
3⃣ اگر مسیر طولانی در پیش دارید #موسیقی خوب و مطابق ذائقه همسفران آماده کنید.
4⃣ در بیشتر جاده های ایران سرویس بهداشتی مناسب وجود ندارد. هرجا دستشویی گیر آوردید استفاده کنید! سرویس بهداشتی تمیز مثل انرژی هسته ای #حق_مسلم ماست! مسئولان رسیدگی کنند.
5⃣ همیشه باک ماشین تان را پُر کنید. به امید #پمپ_بنزین بعد راه نیفتید. گاهی پمپ بنزین ها خراب هستند یا جاهایی با فاصله چند صدکیلومتری فاقد پمپ بنزین است.
ترافیک، یک راهبندان ناگهانی و ... ممکن است بنزین اندک شما را هدر دهد.
6⃣ مشکلات خانوادگی تان را در سفر حل نکنید. پشت فرمان جای جر و بحث نیست. از سفر لذت ببرید، وقت برای #دعوا همیشه هست!
7⃣ در جاده ها با رانندگان محلی کَل نیندازید. به ویژه اگر پلاک ماشین تان #تهران است.
برخی رانندگان_تکرار می کنم_برخی رانندگان محلی از اینکه روی یک راننده غریبه را کم کنند لذت می برند. حتی ممکن است برای اثبات اینکه دست فرمان شان از #شوماخر کمتر نیست شما را به خارج از جاده هدایت کنند!
8⃣ قبل از راه افتادن در هر جاده ای حتما" در مورد نقاط دیدنی #مسیر کمی اطلاعات جمع کنید. همه دیدنی ها در مقصد نیست، مسیر سفر بخش بزرگی از سفر است.
9⃣ به #بچه ها در سفر نقش بدهید. خواندن تابلوها، نوشتن نکات جالب در دفترچه کوچک شان، حساب کردن کیلومترهای باقیمانده تا مقصد و ... نگذارید در موبایل و #تبلت غرق شوند.
🔟 دنبال رکورد زدن در جاده نباشید. به تجربه سفر به ۳۱ استان کشور جایی ندیدم که نام یک راننده به خاطر اینکه چند دقیقه رکورد راننده خطی را شکسته در کتاب #گینس نوشته شده باشد اما رانندگانی را دیده ام که به خاطر عجله، خود یا دیگران را به کُشتن داده اند و نام شان روی سنگ قبرشان حک شده است!
11_ همه راننده های جاده تجربه مسافرت بین شهری ندارند. مراقب نو راننده ها باشید. آنها را دستپاچه نکنید.
12_ همیشه یک نفر را مسئول بازبینی نهایی محل اقامت در هتل، مسافرخانه یا ... کنید. طلا، شارژر موبایل و لوازم شخصی حمام بیشترین وسایلی هستند که مسافران فراموش می کنند.
13_ یک بطری آب معدنی همراه داشته باشید. همیشه به کار می آید.
14_ پول هایتان را در یک کارت اعتباری نریزید. مقداری پول نقد همراه داشته باشید.
15_ هرجا احساس خواب آلودگی کردید توقف کنید. هرجا احساس خواب آلودگی کردید توقف کنید. هرجا احساس خواب آلودگی کردید توقف کنید.
16_ هرجایی را برای خوردن غذا انتخاب نکنید. از محلی ها آدرس یک رستوران مطمئن را بپرسید. گاهی یک مسمومیت یا اسهال ساده، یک سفر رویایی را بر باد می دهد!
17_ از موزه های مردم شناسی هر شهر دیدن کنید. (اگر دارند) جاهایی مثل اردکان و بجنورد بسیار دیدنی اند.
18_ در سفر غر نزنید. شرایط هر چقدر دشوار، برای چند روز قابل تحمل است. در چشم به هم زدنی خاطره می شود. خاطره خوب بسازید.
19_ اگر مقدور است وسایل ابتدایی پخت و پز همراه داشته باشید. در سفرهای طولانی طبخ غذا هم سالم و هم به صرفه است. حتی یک املت.
20_ یک نقشه در ماشین تان داشته باشید. با آنکه نرم افزارهای تلفن همراه برای مسیریابی فوق العاده اند اما اینترنت در بسیاری از نقاط اینترنت عملا" جواب نمی دهد.
21_ اگر پلیس در جاده های محلی به شما توصیه کرد که به دلیل ناآشنایی با جاده بهتر است از یک مسیر نروید گوش کنید. یک بار گوش نکردم و در جاده #بستک به #لار با ترکیدن لاستیک ماشین چیزی نمانده بود ارتحال کنم!
22_ پاور بانک با خودتان همراه داشته باشید شارژ موبایل ها زود خالی می شود.
24_ غذاهای محلی را تست کنید. حتی اگر باب طبع تان نیست کمی بچشید. غذاهای محلی بخشی از فرهنگ بومی مناطق است.
25_ در چند سال اخیر اقامتگاه های بوم گردی در شهرهای مختلف راه اندازی شده که به مراتب از هتل ها ارزان تر و تمیزتر هستند.
26_ برای خرید سوغاتی با محلی ها حرف بزنید. طرح دوستی بریزید و جلب اعتماد کنید. آنها بهترین راهنما هستند که جنس خوب با قیمت مناسب بخرید.
27_ اگر قصد خرید خرده ریزه و لباس با قیمت مناسب دارید #گناوه در بوشهر، بانه در #کردستان و بازار رسولی #زاهدان را توصیه می کنم. بازار پارچه #بوکان هم فوق العاده است.
28_ بچه ها را در دشت و جنگل رها نکنید. خیلی از آنها تفاوت #مار و #عقرب عروسکی و واقعی را نمی دانند.
29_ قوطی کنسرو را در طبیعت رها نکنید. بعد از رفتن شما حیوانات سراغ آنها می آیند و دست و پوزه شان زخمی می شود. در طبیعت جز عکس یادگاری هیچ ردپایی از خود به جا نگذاریم.
✍ #احسان_محمدی
1⃣ حتی اگر ماشین را از کارخانه تحویل گرفته اید قبل از سفر پیش یک #تعمیرکار ببرید که چک کند. ۱۰۰ هزارتومان به مکانیک بدهید بهتر از آن است که بین راه ۲۰۰ هزار تومان به #یدک_کش بدهید.
2⃣ همیشه شکلات، بیسکویت و میوه توی ماشین همراه داشته باشید.
3⃣ اگر مسیر طولانی در پیش دارید #موسیقی خوب و مطابق ذائقه همسفران آماده کنید.
4⃣ در بیشتر جاده های ایران سرویس بهداشتی مناسب وجود ندارد. هرجا دستشویی گیر آوردید استفاده کنید! سرویس بهداشتی تمیز مثل انرژی هسته ای #حق_مسلم ماست! مسئولان رسیدگی کنند.
5⃣ همیشه باک ماشین تان را پُر کنید. به امید #پمپ_بنزین بعد راه نیفتید. گاهی پمپ بنزین ها خراب هستند یا جاهایی با فاصله چند صدکیلومتری فاقد پمپ بنزین است.
ترافیک، یک راهبندان ناگهانی و ... ممکن است بنزین اندک شما را هدر دهد.
6⃣ مشکلات خانوادگی تان را در سفر حل نکنید. پشت فرمان جای جر و بحث نیست. از سفر لذت ببرید، وقت برای #دعوا همیشه هست!
7⃣ در جاده ها با رانندگان محلی کَل نیندازید. به ویژه اگر پلاک ماشین تان #تهران است.
برخی رانندگان_تکرار می کنم_برخی رانندگان محلی از اینکه روی یک راننده غریبه را کم کنند لذت می برند. حتی ممکن است برای اثبات اینکه دست فرمان شان از #شوماخر کمتر نیست شما را به خارج از جاده هدایت کنند!
8⃣ قبل از راه افتادن در هر جاده ای حتما" در مورد نقاط دیدنی #مسیر کمی اطلاعات جمع کنید. همه دیدنی ها در مقصد نیست، مسیر سفر بخش بزرگی از سفر است.
9⃣ به #بچه ها در سفر نقش بدهید. خواندن تابلوها، نوشتن نکات جالب در دفترچه کوچک شان، حساب کردن کیلومترهای باقیمانده تا مقصد و ... نگذارید در موبایل و #تبلت غرق شوند.
🔟 دنبال رکورد زدن در جاده نباشید. به تجربه سفر به ۳۱ استان کشور جایی ندیدم که نام یک راننده به خاطر اینکه چند دقیقه رکورد راننده خطی را شکسته در کتاب #گینس نوشته شده باشد اما رانندگانی را دیده ام که به خاطر عجله، خود یا دیگران را به کُشتن داده اند و نام شان روی سنگ قبرشان حک شده است!
11_ همه راننده های جاده تجربه مسافرت بین شهری ندارند. مراقب نو راننده ها باشید. آنها را دستپاچه نکنید.
12_ همیشه یک نفر را مسئول بازبینی نهایی محل اقامت در هتل، مسافرخانه یا ... کنید. طلا، شارژر موبایل و لوازم شخصی حمام بیشترین وسایلی هستند که مسافران فراموش می کنند.
13_ یک بطری آب معدنی همراه داشته باشید. همیشه به کار می آید.
14_ پول هایتان را در یک کارت اعتباری نریزید. مقداری پول نقد همراه داشته باشید.
15_ هرجا احساس خواب آلودگی کردید توقف کنید. هرجا احساس خواب آلودگی کردید توقف کنید. هرجا احساس خواب آلودگی کردید توقف کنید.
16_ هرجایی را برای خوردن غذا انتخاب نکنید. از محلی ها آدرس یک رستوران مطمئن را بپرسید. گاهی یک مسمومیت یا اسهال ساده، یک سفر رویایی را بر باد می دهد!
17_ از موزه های مردم شناسی هر شهر دیدن کنید. (اگر دارند) جاهایی مثل اردکان و بجنورد بسیار دیدنی اند.
18_ در سفر غر نزنید. شرایط هر چقدر دشوار، برای چند روز قابل تحمل است. در چشم به هم زدنی خاطره می شود. خاطره خوب بسازید.
19_ اگر مقدور است وسایل ابتدایی پخت و پز همراه داشته باشید. در سفرهای طولانی طبخ غذا هم سالم و هم به صرفه است. حتی یک املت.
20_ یک نقشه در ماشین تان داشته باشید. با آنکه نرم افزارهای تلفن همراه برای مسیریابی فوق العاده اند اما اینترنت در بسیاری از نقاط اینترنت عملا" جواب نمی دهد.
21_ اگر پلیس در جاده های محلی به شما توصیه کرد که به دلیل ناآشنایی با جاده بهتر است از یک مسیر نروید گوش کنید. یک بار گوش نکردم و در جاده #بستک به #لار با ترکیدن لاستیک ماشین چیزی نمانده بود ارتحال کنم!
22_ پاور بانک با خودتان همراه داشته باشید شارژ موبایل ها زود خالی می شود.
24_ غذاهای محلی را تست کنید. حتی اگر باب طبع تان نیست کمی بچشید. غذاهای محلی بخشی از فرهنگ بومی مناطق است.
25_ در چند سال اخیر اقامتگاه های بوم گردی در شهرهای مختلف راه اندازی شده که به مراتب از هتل ها ارزان تر و تمیزتر هستند.
26_ برای خرید سوغاتی با محلی ها حرف بزنید. طرح دوستی بریزید و جلب اعتماد کنید. آنها بهترین راهنما هستند که جنس خوب با قیمت مناسب بخرید.
27_ اگر قصد خرید خرده ریزه و لباس با قیمت مناسب دارید #گناوه در بوشهر، بانه در #کردستان و بازار رسولی #زاهدان را توصیه می کنم. بازار پارچه #بوکان هم فوق العاده است.
28_ بچه ها را در دشت و جنگل رها نکنید. خیلی از آنها تفاوت #مار و #عقرب عروسکی و واقعی را نمی دانند.
29_ قوطی کنسرو را در طبیعت رها نکنید. بعد از رفتن شما حیوانات سراغ آنها می آیند و دست و پوزه شان زخمی می شود. در طبیعت جز عکس یادگاری هیچ ردپایی از خود به جا نگذاریم.
30_ کفش پاشنه بلند برای خانم ها ودمپایی برای آقایان مناسب سفر تفریحی نیست. بخصوص اگر قصد قدم زدن طولانی در بازار، موزه یا گردشگاه های طبیعی را دارید. پیچ خوردگی پا، زخم شدن و تاول زدن انگشتان و ... عوارض پوشیدن این پای پوش هاست.
31_ اگر در مدرسه یا هتل اقامت دارید از در و دیوار انتقام نگیرید. چندسال پیش در یک مدرسه در #سبزوار که اقامتگاه نوروزی شده بود دیدم یک خانواده با کفش گِلی به سقف کوبیده بودند! جای کفش دستکم هفت نفر از کودک تا بزرگسال! احتمالا" برای یادگاری!
بزرگواری برایم تعریف می کرد که چون پول هتل در #اهواز گران شده، تا صبح شیر آب حمام و دستشویی را باز گذاشته!!
32_ در سفر آب و مایعات زیاد بنوشید. گلاب به رویتان تغییر آب و هوا معمولا" باعث می شود عمل دفع به خوبی صورت نگیرد.
33_ هر شب در هر جای کشور گرفتار شدید می توانید به روستایی ها اعتماد کنید آنها بهترین جا و کامل ترین سفره را برای شما مهیا می کنند. بی نظیرند.
34_ اگر قفل فرمان و قفل ترمز دارید استفاده کنید. احتیاط شرط عقل است.
35_ زاویه تابش آفتاب در بیشتر نقاط ایران به شکلی است که در فصل گرم استفاده از #عینک_آفتابی لازم است. اما بعضی عینک های آفتابی کم کیفیت ممکن است به چشم تان آسیب بزند.کرم ضدآفتاب استفاده کنید.
36_ با بومی ها حرف بزنید. خرده فرهنگ های آنها را تحسین کنید و هرگز تجربه تلخ تان در برخورد با یک نفر از یک قوم را به حساب همه آنها نگذارید.
37_ هنگام ورود به موزه یا گردشگاه برای بچه ها هم بلیط بگیرید. برای بچه ها ارزش و شخصیت قائل شویم. بلیط را دست شان بدهیم که خودشان به مسئول تحویل دهند.
38_ موقع سلفی گرفتن به پشت سرتان نگاه کنید. هر سال چند نفر به دلیل عدم رعایت همین نکته ساده به رودخانه سقوط می کنند، از آبشار یا کوه می افتند و جان شان را از دست می دهند.
39_ صنایع دستی بخرید. حتی در حد یک مچ بند مهره ای ساده از یک روستایی. یک زن روستایی چندماه سوزن می زند و یک اثر می آفریند و روزگار خانواده اش به آن بسته است. ارزشش بی شک از چند پیتزا بیشتر است!
40_ وقتی به روستاهای #زابل و #زاهدان و #ایرانشهر و ... رفتم دلم از این همه تصویر تلخ ناامنی که رسانه ها از این استان ساخته اند به درد آمد. در حق این مردم مظلوم بد کرده ایم و فقط خبرهای تلخ شان را بازتاب دادهایم. در ایام عید که آنجا سفر کردم از خیابان های تهران به مراتب امن تر بودند!
41_ اگر عینکی هستید و #عینک زاپاس دارید حتما" با خودتان همراه ببرید. در سفر به #ترکمن_صحرا عینکم شکست و تا کرج با مکافات رانندگی کردم.
42_ اگر شب در چادر اقامت دارید هرگز گاز پیک نیکی را تا صبح روشن نگه ندارید.
44_ با سوییچ ماشین تلاش نکنید در چیزی را باز کنید. مورد داشتیم که سعی کرده در قوطی چای را باز کند و سوئیچ شکسته و ...
45_ اگر #شنا بلد نیستید به آب نزنید. هر سال در ایام نوروز و تابستان چندین نفر در رودخانه ها و دریا غرق می شوند که می گفتند امکان نداره من غرق بشم!
46_ اگر در طبیعت چای آتشی درست می کنید یا بساط #جوجه_کباب راه انداخته اید تا زمان خاموش نکردن کامل آتش حرکت نکنید. بیشترین آتش سوزی جنگل ها و مراتع در تعطیلات نوروز رخ می دهد.
47_ تمام ایام سفر را با #پاساژگردی هدر ندهید. پاساژها در همه جا تقریبا" شکل هم هستند.
48_ "من پشت فرمون امکان نداره خوابم ببره"! روح آنها که این جمله را گفتند و پشت فرمان خواب شان برد و خود و دیگران را به کُشتن دادند در آرامش!...
عصر بعد از نهار بخصوص در هوای گرم بدن به سوی خواب می رود. با نهار #دوغ نخورید و خواب تان آمد بزنید کنار چند دقیقه بخوابید. تا امروز موردی گزارش نشده که به این دلیل آبروی کسی رفته باشد!
49_ نکات مثبت هر شهر را به مردمش بگویید. به #بیرجندی ها بگویید که شهرشان از نظر تمیزی محشر است. فوق العاده. به #یزدی ها بگویید که چقدر بافت سنتی شهر و غذاهایشان به دل می نشیند، به #بوشهری ها بگویید چقدر بوی ادویه بازارشان خاص است، به #رشتی ها گویید قدم زدن در سبزه میدان چه حس فوق العاده ای است، به #ایلامی ها بگویید چقدر تعارف هایشان واقعی است، به #مریوانی ها بگویید چقدر لباس های سنتی شان زیباست و ... در تحسین خوبی ها خسیس نباشیم.
50_ بر اساس گزارش ها بیشترین آمار تصادفات در ۲۵ کیلومتر خروجی و ورودی شهرهاست. احتمالا" چون راننده هنوز در حال و هوای خروج است و دل به جاده نداده یا چون گمان می کند دیگر به مقصد رسیده و از تمرکزش کم می کند. در جاده مواظب خودتان و دیگران باشید، به ویژه در ۲۵ کیلومتری خروجی و ورودی شهرها!
🚙 در مورد سفر هر کدام از ما تجربه های مختلفی داریم، تلخی ها و شیرینی هایی که گذرانده ایم. آنچه نوشتهام ۵۰ نکته است و می شود آن را به صد و حتی هزار نکته بسط بدهم اما همین اندازه هم در محضر مارکوپلوها جسارت بود. سفرتان پر خاطره و بی خطر.
#احسان_محمدی
31_ اگر در مدرسه یا هتل اقامت دارید از در و دیوار انتقام نگیرید. چندسال پیش در یک مدرسه در #سبزوار که اقامتگاه نوروزی شده بود دیدم یک خانواده با کفش گِلی به سقف کوبیده بودند! جای کفش دستکم هفت نفر از کودک تا بزرگسال! احتمالا" برای یادگاری!
بزرگواری برایم تعریف می کرد که چون پول هتل در #اهواز گران شده، تا صبح شیر آب حمام و دستشویی را باز گذاشته!!
32_ در سفر آب و مایعات زیاد بنوشید. گلاب به رویتان تغییر آب و هوا معمولا" باعث می شود عمل دفع به خوبی صورت نگیرد.
33_ هر شب در هر جای کشور گرفتار شدید می توانید به روستایی ها اعتماد کنید آنها بهترین جا و کامل ترین سفره را برای شما مهیا می کنند. بی نظیرند.
34_ اگر قفل فرمان و قفل ترمز دارید استفاده کنید. احتیاط شرط عقل است.
35_ زاویه تابش آفتاب در بیشتر نقاط ایران به شکلی است که در فصل گرم استفاده از #عینک_آفتابی لازم است. اما بعضی عینک های آفتابی کم کیفیت ممکن است به چشم تان آسیب بزند.کرم ضدآفتاب استفاده کنید.
36_ با بومی ها حرف بزنید. خرده فرهنگ های آنها را تحسین کنید و هرگز تجربه تلخ تان در برخورد با یک نفر از یک قوم را به حساب همه آنها نگذارید.
37_ هنگام ورود به موزه یا گردشگاه برای بچه ها هم بلیط بگیرید. برای بچه ها ارزش و شخصیت قائل شویم. بلیط را دست شان بدهیم که خودشان به مسئول تحویل دهند.
38_ موقع سلفی گرفتن به پشت سرتان نگاه کنید. هر سال چند نفر به دلیل عدم رعایت همین نکته ساده به رودخانه سقوط می کنند، از آبشار یا کوه می افتند و جان شان را از دست می دهند.
39_ صنایع دستی بخرید. حتی در حد یک مچ بند مهره ای ساده از یک روستایی. یک زن روستایی چندماه سوزن می زند و یک اثر می آفریند و روزگار خانواده اش به آن بسته است. ارزشش بی شک از چند پیتزا بیشتر است!
40_ وقتی به روستاهای #زابل و #زاهدان و #ایرانشهر و ... رفتم دلم از این همه تصویر تلخ ناامنی که رسانه ها از این استان ساخته اند به درد آمد. در حق این مردم مظلوم بد کرده ایم و فقط خبرهای تلخ شان را بازتاب دادهایم. در ایام عید که آنجا سفر کردم از خیابان های تهران به مراتب امن تر بودند!
41_ اگر عینکی هستید و #عینک زاپاس دارید حتما" با خودتان همراه ببرید. در سفر به #ترکمن_صحرا عینکم شکست و تا کرج با مکافات رانندگی کردم.
42_ اگر شب در چادر اقامت دارید هرگز گاز پیک نیکی را تا صبح روشن نگه ندارید.
44_ با سوییچ ماشین تلاش نکنید در چیزی را باز کنید. مورد داشتیم که سعی کرده در قوطی چای را باز کند و سوئیچ شکسته و ...
45_ اگر #شنا بلد نیستید به آب نزنید. هر سال در ایام نوروز و تابستان چندین نفر در رودخانه ها و دریا غرق می شوند که می گفتند امکان نداره من غرق بشم!
46_ اگر در طبیعت چای آتشی درست می کنید یا بساط #جوجه_کباب راه انداخته اید تا زمان خاموش نکردن کامل آتش حرکت نکنید. بیشترین آتش سوزی جنگل ها و مراتع در تعطیلات نوروز رخ می دهد.
47_ تمام ایام سفر را با #پاساژگردی هدر ندهید. پاساژها در همه جا تقریبا" شکل هم هستند.
48_ "من پشت فرمون امکان نداره خوابم ببره"! روح آنها که این جمله را گفتند و پشت فرمان خواب شان برد و خود و دیگران را به کُشتن دادند در آرامش!...
عصر بعد از نهار بخصوص در هوای گرم بدن به سوی خواب می رود. با نهار #دوغ نخورید و خواب تان آمد بزنید کنار چند دقیقه بخوابید. تا امروز موردی گزارش نشده که به این دلیل آبروی کسی رفته باشد!
49_ نکات مثبت هر شهر را به مردمش بگویید. به #بیرجندی ها بگویید که شهرشان از نظر تمیزی محشر است. فوق العاده. به #یزدی ها بگویید که چقدر بافت سنتی شهر و غذاهایشان به دل می نشیند، به #بوشهری ها بگویید چقدر بوی ادویه بازارشان خاص است، به #رشتی ها گویید قدم زدن در سبزه میدان چه حس فوق العاده ای است، به #ایلامی ها بگویید چقدر تعارف هایشان واقعی است، به #مریوانی ها بگویید چقدر لباس های سنتی شان زیباست و ... در تحسین خوبی ها خسیس نباشیم.
50_ بر اساس گزارش ها بیشترین آمار تصادفات در ۲۵ کیلومتر خروجی و ورودی شهرهاست. احتمالا" چون راننده هنوز در حال و هوای خروج است و دل به جاده نداده یا چون گمان می کند دیگر به مقصد رسیده و از تمرکزش کم می کند. در جاده مواظب خودتان و دیگران باشید، به ویژه در ۲۵ کیلومتری خروجی و ورودی شهرها!
🚙 در مورد سفر هر کدام از ما تجربه های مختلفی داریم، تلخی ها و شیرینی هایی که گذرانده ایم. آنچه نوشتهام ۵۰ نکته است و می شود آن را به صد و حتی هزار نکته بسط بدهم اما همین اندازه هم در محضر مارکوپلوها جسارت بود. سفرتان پر خاطره و بی خطر.
#احسان_محمدی
آینده، زن است
این نوشتار در مورد «دخترا شیرن مثل شمشیرن، پسرا موشن، مثل خرگوشن» یا برعکس نیست، اگر هنوز گرفتار این دوقطبیها هستید، مشت محکمتان را بکوبید و بروید اما باز هم تغییری در این حقیقت ایجاد نمیکند که «آینده، زن است»!
کشورداری در ایران همیشه مردانه بوده. به جز چند استثنا همیشه این مردها بودهاند که قانون نوشتهاند، حکم صادر کردهاند و برای دستاوردهای درخشان خودشان دست زدهاند. البته الان به لطف همین سیاستهای کاملاً مردانه وضع کشور خوب است.
فقط در اقتصاد، سیاست، دانش، صنعت، کیفیت تولید، صادرات و... مشکل داریم که خب خیلی مهم نیست!
قائل به حکمرانی تکجنسیتی نیستم و اطمینان ندارم اگر کشور به صورت مطلق دست زنان باشد، ایران، سوئیس میشود اما نشانهها میگوید آنها خیلی زود نهادهای قدرت را به دست میگیرند. خیلی وقت است آرام و بیهیاهو شروع کردهاند.
این زنان هستند که بیشتر کتاب میخوانند و کتابهایی که میخوانند را به اشتراک میگذارند.
زنان هستند که علاقه به محیطزیست و حتی مهربانی با حیوانات را ترویج میدهند.
این زنها هستند که مدرسه بچهها (نسل آینده) را انتخاب میکنند و روی نحوهی درسخواندن و تربیت آنها نظارت دارند.
زنان هستند که سفره را میچینند و سبک تغذیه و ذائقهی افراد خانواده را مدیریت میکنند.
زنان هستند که دانشگاهها را فتح کردهاند و درس را جدیتر میگیرند. به آمار دانشجویان نگاه کنید.
زنان هستند که به سرعت در حال فتح خیابان هستند. از فردا تعداد زنان راننده را بشمارید.
زنان هستند که هر روز مغازهها، شرکتها و باشگاههای ورزشی بیشتری راهاندازی و اداره میکنند.
زنان هستند که در فضای مجازی فعالترند، کامنت میگذارند و مشتاقانه در بحثها شرکت میکنند. آنها به سرعت در حال جبران فاصلهای هستند که به جبر تاریخی «عقب نگه داشته شدهاند».
زنان هستند که اشتیاق بیشتری برای تغییر دارند. از دکور خانه تا حکومت.
زنان هستند که در بدترین شرایط به آینده امیدوارند. مقابل بیماریها مقاومترند، طولانیتر عمر میکنند و بیوقفه برای بهتر شدن کیفیت زندگی در تلاشند. حتی با گذاشتن یک گلدان کنار تلویزیون.
زنان هستند که میدانند چطور در یک جامعه مردسالار توهم تصمیمگیری را به مرد بدهند و به نرمی سلیقهی خودشان را اعمال کنند. آنها لباس، کیف، کفش و حتی رنگ اتومبیل مردها را تعیین میکنند.
من ممکن است به جاذبه یا گرد بودن کره زمین شک کنم اما «آینده، زن است» و طولی نمیکشد که یک زن رئیسجمهور این کشور میشود، حتی با وجود مخالفت مردانی که قانون را مردانه نوشتهاند.
فقط امیدوارم وقتی به قدرت رسیدند، اشتباهات ما را تکرار نکنند و البته بیشتر از انتقام به صلح فکر کنند!
#احسان_محمدی📚
این نوشتار در مورد «دخترا شیرن مثل شمشیرن، پسرا موشن، مثل خرگوشن» یا برعکس نیست، اگر هنوز گرفتار این دوقطبیها هستید، مشت محکمتان را بکوبید و بروید اما باز هم تغییری در این حقیقت ایجاد نمیکند که «آینده، زن است»!
کشورداری در ایران همیشه مردانه بوده. به جز چند استثنا همیشه این مردها بودهاند که قانون نوشتهاند، حکم صادر کردهاند و برای دستاوردهای درخشان خودشان دست زدهاند. البته الان به لطف همین سیاستهای کاملاً مردانه وضع کشور خوب است.
فقط در اقتصاد، سیاست، دانش، صنعت، کیفیت تولید، صادرات و... مشکل داریم که خب خیلی مهم نیست!
قائل به حکمرانی تکجنسیتی نیستم و اطمینان ندارم اگر کشور به صورت مطلق دست زنان باشد، ایران، سوئیس میشود اما نشانهها میگوید آنها خیلی زود نهادهای قدرت را به دست میگیرند. خیلی وقت است آرام و بیهیاهو شروع کردهاند.
این زنان هستند که بیشتر کتاب میخوانند و کتابهایی که میخوانند را به اشتراک میگذارند.
زنان هستند که علاقه به محیطزیست و حتی مهربانی با حیوانات را ترویج میدهند.
این زنها هستند که مدرسه بچهها (نسل آینده) را انتخاب میکنند و روی نحوهی درسخواندن و تربیت آنها نظارت دارند.
زنان هستند که سفره را میچینند و سبک تغذیه و ذائقهی افراد خانواده را مدیریت میکنند.
زنان هستند که دانشگاهها را فتح کردهاند و درس را جدیتر میگیرند. به آمار دانشجویان نگاه کنید.
زنان هستند که به سرعت در حال فتح خیابان هستند. از فردا تعداد زنان راننده را بشمارید.
زنان هستند که هر روز مغازهها، شرکتها و باشگاههای ورزشی بیشتری راهاندازی و اداره میکنند.
زنان هستند که در فضای مجازی فعالترند، کامنت میگذارند و مشتاقانه در بحثها شرکت میکنند. آنها به سرعت در حال جبران فاصلهای هستند که به جبر تاریخی «عقب نگه داشته شدهاند».
زنان هستند که اشتیاق بیشتری برای تغییر دارند. از دکور خانه تا حکومت.
زنان هستند که در بدترین شرایط به آینده امیدوارند. مقابل بیماریها مقاومترند، طولانیتر عمر میکنند و بیوقفه برای بهتر شدن کیفیت زندگی در تلاشند. حتی با گذاشتن یک گلدان کنار تلویزیون.
زنان هستند که میدانند چطور در یک جامعه مردسالار توهم تصمیمگیری را به مرد بدهند و به نرمی سلیقهی خودشان را اعمال کنند. آنها لباس، کیف، کفش و حتی رنگ اتومبیل مردها را تعیین میکنند.
من ممکن است به جاذبه یا گرد بودن کره زمین شک کنم اما «آینده، زن است» و طولی نمیکشد که یک زن رئیسجمهور این کشور میشود، حتی با وجود مخالفت مردانی که قانون را مردانه نوشتهاند.
فقط امیدوارم وقتی به قدرت رسیدند، اشتباهات ما را تکرار نکنند و البته بیشتر از انتقام به صلح فکر کنند!
#احسان_محمدی📚