❌🔵❌ #همدانی ، وزیر حاکمان مغول متجاوز به ایران ، مرکز علمی #ربع_رشیدی را در #تبریز ساخت و سرانجام هم به دست همین مغولان (بهادرخان) کشته شد و میراث علمی او روبه ویرانی نهاد .
.
حقیقتی تاریخی در دوره های مختلف تاریخ ، که همیشه باعث شده یه ایرانی سرش رو بالا بگیره و با افتخار بگه #من_ایرانیم : آری #فرهنگ و #هنر و #دانش #ایرانی ، وحشی ترین وحشی ها را هم رام میکند
رَبع رشیدی یکی از بناهای تاریخی و ارزشمند شهر #تبریز واقع در باغمیشه (واژهای پارسی : باغ + بیشه) به سبک « معماری #آذری » است که توسط دانشمندان و بزرگان ایرانی و با راضی کردن حاکمان مغول متجاوز به ایران ، ساخته شد
.
حدود ۷۰۰ سال پیش در تبریز ، دانشگاهی توسط « رشیدالدین فضلالله همدانی » ایجاد شد که در نوع خود نمونه نداشت. ولی بعدها که ، #همدانی ( مجری اصلی ساخت این مرکز علمی ) توسط همین مغولان به قتل رسید ، #ربع_شیدی هم ویران و غارت شد. هماکنون آثار ناچیزی از آن در تبریز باقیماندهاست
.
رشیدالدین یکی از اندیشمندان بزرگ ایرانی و زاده #همدان بود که وزیر غازان خان از حکمرانان #مغول وقت آن دیار بود. در آن زمان این #دانشگاه شامل چهار #دانشکده بود که در چهارطرف آن قرار داشت و اربع یا چهار عربی را به خود اختصاص داد و این مکان بنام ربع #رشیدی شهرت یافت
.
از مضمون نامهای که خود خواجه رشیدالدین فضلالله به دو پسرش دربارهٔ ساختمان این بنا نوشته چنین برداشت میشود که در آن زمان ربع رشیدی در جایگاه دانشگاهی بوده که از هر دانشی در آنجا شعبهای راهاندازی شده بود و شش هزار تن دانشجو در آن تحصیل میکردهاند و خواجه اوقافی برای تکمیل کتابخانه و مدرسه و نشر کتب و تأمین هزینهٔ زندگی و تحصیل طلاب علوم مختلف اختصاص داده بود و دانشمندان بزرگ از هر گوشه گرد آورده و بکار تألیف و تدریس گماشته و مقرری آبرومندی برای آنان تعیین کرده بوده است و از آن میان پنجاه پزشک و چندین جراح از هند و مصر و چین و شام در آنجا مشغول به کار بودهاند
.
همدانی سرانجام به دست همین حاکمان مغول کشته شد ؛ وزیرکشی از رسوم مغولان و ترکان بود ، غازان خان نخست ، وزیر اعظم خود ، خواجه صدرالدین زنجانی را به قتل رساند و به جای او رشیدالدین فضلالله همدانی و خواجه سعدالدین ساوجی را به همراه هم وزیران خود کرد. ساوجی بعدها توسط #اولجایتو کشته شد و همدانی نیز بعدها توسط بهادرخان به قتل رسید. پس از همدانی ٬ میراث علمی او نیز رو به نابودی نهاد
.
همدانی همچنین یکی از منابع مهم تاریخی درباره ترکان و مغولان را نوشته است ، کتاب ارزشمند « جامع التواریخ » به زبان فارسی و درباره تاریخ و داستان های مغولان. این کتاب از آنجا دارای اهمیت است که شرح غارت و تجاوز و وحشیگری ترکان و مغولان و نحوه ورود آنها به ایران ، در آن ذکر شده است.
@parnian_khyial
.
.
حقیقتی تاریخی در دوره های مختلف تاریخ ، که همیشه باعث شده یه ایرانی سرش رو بالا بگیره و با افتخار بگه #من_ایرانیم : آری #فرهنگ و #هنر و #دانش #ایرانی ، وحشی ترین وحشی ها را هم رام میکند
رَبع رشیدی یکی از بناهای تاریخی و ارزشمند شهر #تبریز واقع در باغمیشه (واژهای پارسی : باغ + بیشه) به سبک « معماری #آذری » است که توسط دانشمندان و بزرگان ایرانی و با راضی کردن حاکمان مغول متجاوز به ایران ، ساخته شد
.
حدود ۷۰۰ سال پیش در تبریز ، دانشگاهی توسط « رشیدالدین فضلالله همدانی » ایجاد شد که در نوع خود نمونه نداشت. ولی بعدها که ، #همدانی ( مجری اصلی ساخت این مرکز علمی ) توسط همین مغولان به قتل رسید ، #ربع_شیدی هم ویران و غارت شد. هماکنون آثار ناچیزی از آن در تبریز باقیماندهاست
.
رشیدالدین یکی از اندیشمندان بزرگ ایرانی و زاده #همدان بود که وزیر غازان خان از حکمرانان #مغول وقت آن دیار بود. در آن زمان این #دانشگاه شامل چهار #دانشکده بود که در چهارطرف آن قرار داشت و اربع یا چهار عربی را به خود اختصاص داد و این مکان بنام ربع #رشیدی شهرت یافت
.
از مضمون نامهای که خود خواجه رشیدالدین فضلالله به دو پسرش دربارهٔ ساختمان این بنا نوشته چنین برداشت میشود که در آن زمان ربع رشیدی در جایگاه دانشگاهی بوده که از هر دانشی در آنجا شعبهای راهاندازی شده بود و شش هزار تن دانشجو در آن تحصیل میکردهاند و خواجه اوقافی برای تکمیل کتابخانه و مدرسه و نشر کتب و تأمین هزینهٔ زندگی و تحصیل طلاب علوم مختلف اختصاص داده بود و دانشمندان بزرگ از هر گوشه گرد آورده و بکار تألیف و تدریس گماشته و مقرری آبرومندی برای آنان تعیین کرده بوده است و از آن میان پنجاه پزشک و چندین جراح از هند و مصر و چین و شام در آنجا مشغول به کار بودهاند
.
همدانی سرانجام به دست همین حاکمان مغول کشته شد ؛ وزیرکشی از رسوم مغولان و ترکان بود ، غازان خان نخست ، وزیر اعظم خود ، خواجه صدرالدین زنجانی را به قتل رساند و به جای او رشیدالدین فضلالله همدانی و خواجه سعدالدین ساوجی را به همراه هم وزیران خود کرد. ساوجی بعدها توسط #اولجایتو کشته شد و همدانی نیز بعدها توسط بهادرخان به قتل رسید. پس از همدانی ٬ میراث علمی او نیز رو به نابودی نهاد
.
همدانی همچنین یکی از منابع مهم تاریخی درباره ترکان و مغولان را نوشته است ، کتاب ارزشمند « جامع التواریخ » به زبان فارسی و درباره تاریخ و داستان های مغولان. این کتاب از آنجا دارای اهمیت است که شرح غارت و تجاوز و وحشیگری ترکان و مغولان و نحوه ورود آنها به ایران ، در آن ذکر شده است.
@parnian_khyial
.
📈 چرا کسی برای این آمار کفن نمی پوشد؟
✍️ #احسان_محمدی
▪️کفن پوشان در ایران کسانی هستند که در واکنش به رخدادهای فرهنگی و سیاسی به صحنه می آیند. کفن می پوشند و در خیابان ها شعار می دهند. آنها بارها در اعتراض به نمایش یک #فیلم_سینمایی، اظهارات یک شخصیت سیاسی، برگزاری #کنسرت_موسیقی و ... به خیابان ها آمده اند. نشانه ای از رسیدن کارد به استخوان.
▪️کفن پوشان و حامیان رسانه ای آنها می گویند دلواپس جامعه هستند. اینکه نمایش یک فیلم سینمایی یا برگزاری کنسرت موسیقی به جامعه صدمه می زند. آنها البته این اقدام را معمولاً وقتی انجام می دهند که دولت مستقر مطابق میل شان نباشد. اما چرا وقتی این آمار اعلام شد کفن نپوشیدند و نگران جامعه نشدند؟ اصلاً چرا همه این همه ساده از کنار این تراژدی گذشتیم؟
▪️سازمان ثبت احوال اعلام کرد در سال 96 تعداد 175 هزار مورد #طلاق به ثبت رسیده است. این آمار چند نکته به همراه داشت:
1️⃣ از سال 1343 تاکنون این میزان طلاق نسبت به ازدواج بی سابقه بوده است. یک #رکوردشکنی تلخ!
2️⃣ تقریباً 30 درصد ازدواج های صورت گرفته در سال 96 به طلاق انجامیده است. یعنی از هر سه ازدواج، یک طلاق!
3️⃣ در هر روز 500 زوج و در هر ساعت 21 زوج از هم جدا شده اند.
4️⃣ آمار تعداد فرزندان ناشی از این طلاق ها منتشر نشده است.
5️⃣ تعداد ازدواج ها نسبت به سال 95 تقریباً 8درصد (51 هزارمورد) کاهش داشته اما طلاق ها افزایش یافته است.
▪️این آمار تنها به طلاق های ثبت شده در ثبت احوال اشاره دارد که طرفین به دادگاه رفته و پس از طی مراحل قانونی رسماً از هم جدا شده اند و آماری در خصوص پرونده های تشکیل شده که هنوز حکم آنها صادر نشده، منتشر نشده است.
▪️ چه کسی است که نداند بسیاری از زوج ها به دلیل نگرانی برای آینده فرزندان، حفظ آبرو، بی پناهی زن پس از طلاق و ... زندگی زیر یک سقف را #تحمل می کنند ولی چنان که مشاوران خانواده عنوان کرده اند دست به #طلاق_عاطفی می زنند. ثبت آمار این طلاق های عاطفی عملاً ممکن نیست اما به نظر عدد کوچکی نمی آید.
▪️این آمارها کسی را نگران نمی کند که چه بلایی سر جامعه ای آمده است که زمانی طلاق را مکروه ترین حلال می دانست و حالا دست به رکوردشکنی می زند؟ مگر تمام کشمکش سیاسی و مجادلات اقتصادی و درس و #دانشگاه و مکتب و #حوزه برای این نیست که شهروندان بتوانند به یک «زندگی سالم تر» دست پیدا کنند؟ این همه طلاق نشانه زندگی سالم شهروندان است؟!
▪️بحث بر سر این نیست که زوجین تحت هر شرایطی زیر یک سقف بمانند، چه بسا طلاق در برخی زندگی ها حتی رهایی بخش باشد و به نجات دو نفر کمک کند اما سوراخ دعا را گم نکرده ایم؟ یک نفر دکمه توقف این جامعه را بزند و برای چند لحظه از هم بپرسیم به کجا می رویم؟ قرار است کدام قله را فتح کنیم که اینطور زندگی ها متلاشی می شود؟ کسی دل نگران سرانجام کودکان طلاق هست؟ سرانجام زنانی که بی پناه در این جامعه رها می شوند چطور؟
▪️با #سخنرانی_درمانی نمی توان مردم را وادار کرد که طلاق نگیرند. مدام بر طبل «همه جوان ها باید ازدواج کنند» نکوبیم. اول زندگی مشترک را به جوان ها یاد بدهید و آنها را آماده کنید بعد دو جوان را زیر یک سقف بفرستید.
▪️مشکلات اقتصادی و تغییر سبک و ذائقه زندگی آدم ها و کم طاقتی ها و توقعات شگفت انگیز زنان و شوهران از هم و کودک مسلکی برخی زوجین و ... را مهمترین دلایل طلاق می شمارند. البته در این میان #شبکه های_مجازی و #ماهواره هم سوژه های دم دستی هستند و کتک خور ملسی دارند. در اینکه دنیای جدید روی طلاق تاثیر گذاشته تردیدی نیست اما جز لعن و نفرین چاره ای نمی شناسیم؟
▪️بزرگان این کشور از حوزه گرفته تا دانشگاه، از مسجد تا مجلس چطور می توانند شاهد از هم پاشیده شدن زندگی ها باشند و شب خوابشان ببرد؟ هر روز 500 زوج جدا می شوند. از هر سه ازدواج یک ازدواج منجر به طلاق؟! تکاندهنده نیست؟ اگر این آمار تکان تان نمی دهد #بمب_هسته_ای هم شما را تکان نمی دهد. آسوده بخوابید!
▪️اولویت اول زندگی مردم نه #رفع_حصر است، نه #سوریه، نه #دلار است و نه استعفا داده شدن #شهردار_تهران. اولویت مردم این است که زندگی کنند. زندگی شان اینطور از هم نپاشد. اگر تنها یک موضوع شایسته آن باشد که کارد را به استخوان مان برساند و کفن بپوشیم و به خیابان بیاییم، #زندگی است. حفظ زندگی.
✍️ #احسان_محمدی
▪️کفن پوشان در ایران کسانی هستند که در واکنش به رخدادهای فرهنگی و سیاسی به صحنه می آیند. کفن می پوشند و در خیابان ها شعار می دهند. آنها بارها در اعتراض به نمایش یک #فیلم_سینمایی، اظهارات یک شخصیت سیاسی، برگزاری #کنسرت_موسیقی و ... به خیابان ها آمده اند. نشانه ای از رسیدن کارد به استخوان.
▪️کفن پوشان و حامیان رسانه ای آنها می گویند دلواپس جامعه هستند. اینکه نمایش یک فیلم سینمایی یا برگزاری کنسرت موسیقی به جامعه صدمه می زند. آنها البته این اقدام را معمولاً وقتی انجام می دهند که دولت مستقر مطابق میل شان نباشد. اما چرا وقتی این آمار اعلام شد کفن نپوشیدند و نگران جامعه نشدند؟ اصلاً چرا همه این همه ساده از کنار این تراژدی گذشتیم؟
▪️سازمان ثبت احوال اعلام کرد در سال 96 تعداد 175 هزار مورد #طلاق به ثبت رسیده است. این آمار چند نکته به همراه داشت:
1️⃣ از سال 1343 تاکنون این میزان طلاق نسبت به ازدواج بی سابقه بوده است. یک #رکوردشکنی تلخ!
2️⃣ تقریباً 30 درصد ازدواج های صورت گرفته در سال 96 به طلاق انجامیده است. یعنی از هر سه ازدواج، یک طلاق!
3️⃣ در هر روز 500 زوج و در هر ساعت 21 زوج از هم جدا شده اند.
4️⃣ آمار تعداد فرزندان ناشی از این طلاق ها منتشر نشده است.
5️⃣ تعداد ازدواج ها نسبت به سال 95 تقریباً 8درصد (51 هزارمورد) کاهش داشته اما طلاق ها افزایش یافته است.
▪️این آمار تنها به طلاق های ثبت شده در ثبت احوال اشاره دارد که طرفین به دادگاه رفته و پس از طی مراحل قانونی رسماً از هم جدا شده اند و آماری در خصوص پرونده های تشکیل شده که هنوز حکم آنها صادر نشده، منتشر نشده است.
▪️ چه کسی است که نداند بسیاری از زوج ها به دلیل نگرانی برای آینده فرزندان، حفظ آبرو، بی پناهی زن پس از طلاق و ... زندگی زیر یک سقف را #تحمل می کنند ولی چنان که مشاوران خانواده عنوان کرده اند دست به #طلاق_عاطفی می زنند. ثبت آمار این طلاق های عاطفی عملاً ممکن نیست اما به نظر عدد کوچکی نمی آید.
▪️این آمارها کسی را نگران نمی کند که چه بلایی سر جامعه ای آمده است که زمانی طلاق را مکروه ترین حلال می دانست و حالا دست به رکوردشکنی می زند؟ مگر تمام کشمکش سیاسی و مجادلات اقتصادی و درس و #دانشگاه و مکتب و #حوزه برای این نیست که شهروندان بتوانند به یک «زندگی سالم تر» دست پیدا کنند؟ این همه طلاق نشانه زندگی سالم شهروندان است؟!
▪️بحث بر سر این نیست که زوجین تحت هر شرایطی زیر یک سقف بمانند، چه بسا طلاق در برخی زندگی ها حتی رهایی بخش باشد و به نجات دو نفر کمک کند اما سوراخ دعا را گم نکرده ایم؟ یک نفر دکمه توقف این جامعه را بزند و برای چند لحظه از هم بپرسیم به کجا می رویم؟ قرار است کدام قله را فتح کنیم که اینطور زندگی ها متلاشی می شود؟ کسی دل نگران سرانجام کودکان طلاق هست؟ سرانجام زنانی که بی پناه در این جامعه رها می شوند چطور؟
▪️با #سخنرانی_درمانی نمی توان مردم را وادار کرد که طلاق نگیرند. مدام بر طبل «همه جوان ها باید ازدواج کنند» نکوبیم. اول زندگی مشترک را به جوان ها یاد بدهید و آنها را آماده کنید بعد دو جوان را زیر یک سقف بفرستید.
▪️مشکلات اقتصادی و تغییر سبک و ذائقه زندگی آدم ها و کم طاقتی ها و توقعات شگفت انگیز زنان و شوهران از هم و کودک مسلکی برخی زوجین و ... را مهمترین دلایل طلاق می شمارند. البته در این میان #شبکه های_مجازی و #ماهواره هم سوژه های دم دستی هستند و کتک خور ملسی دارند. در اینکه دنیای جدید روی طلاق تاثیر گذاشته تردیدی نیست اما جز لعن و نفرین چاره ای نمی شناسیم؟
▪️بزرگان این کشور از حوزه گرفته تا دانشگاه، از مسجد تا مجلس چطور می توانند شاهد از هم پاشیده شدن زندگی ها باشند و شب خوابشان ببرد؟ هر روز 500 زوج جدا می شوند. از هر سه ازدواج یک ازدواج منجر به طلاق؟! تکاندهنده نیست؟ اگر این آمار تکان تان نمی دهد #بمب_هسته_ای هم شما را تکان نمی دهد. آسوده بخوابید!
▪️اولویت اول زندگی مردم نه #رفع_حصر است، نه #سوریه، نه #دلار است و نه استعفا داده شدن #شهردار_تهران. اولویت مردم این است که زندگی کنند. زندگی شان اینطور از هم نپاشد. اگر تنها یک موضوع شایسته آن باشد که کارد را به استخوان مان برساند و کفن بپوشیم و به خیابان بیاییم، #زندگی است. حفظ زندگی.
آجر نقش برجستهای که از شهر ساسانی #تیسفون در #عراق بدست آمد و الهامبخش #محسن_مقدم برای طراحی لوگوی #دانشگاه_تهران شد. این آجر در موزه #پرگامون در شهر #برلین #آلمان نگهداری میشود.
@parnian_khyial
@parnian_khyial
#چاكار
📌یارِدبستانیِ «کوچر بیرکار» در واکنش به موفقیت هماتاقی سابق خود مینویسد:
🔸امشب خبری را شنیدم که هم خوشحال شدم و هم متاثر و آن خبر دریافت #جایزه_فیلدز موسوم به #نوبل_ریاضیات توسط #کوچر_بیرکار استاد #دانشگاه_کمبریج به عنوان دومین ایرانی بعد از #مریم_میرزاخانی بود.
انگار همین دیروز بود سال ۱۳۷۸ در #کوی_دانشگاه تهران من با #فریدون_درخشانی بچه یکی از روستاهای #مریوان در ساختمان ۷۰ اتاق ۲۲۱ آشنا شدیم.
🔹سالی که آخرین سال زندگی پر از مشقت فریدون دیروز و کوچر امروز در کوی_دانشگاه_تهران بود.
فریدون از یک خانواده ضعیف مریوانی با پدرر و مادری بیسواد راهی دانشگاه تهران شده بود. در آن جمعی که متشکل از ۳ اتاق بودیم (۱۸ نفر) و بر یک سفره مینشستیم به جرات میتوان گفت فریدون سختترین شرایط را داشت.
اواسط سال بود که فریدون برای اعزام به مسابقات جهانی #لندن انتخاب شد البته به همراه یک یا دو نفر دیگر از جمع همان بچهها که بعدا حذف شدند. فریدون که برای تامین هزینه یک تومانی بلیط اتوبوس و ۱۰ تومانی ژتون هم مشکل داشت به یکباره با سد بزرگی به نام گذاشتن وثیقه ۵ میلیون تومانی برای اعزام به #مسابقات_جهانی لندن مواجه شد چیزی که حقاش بود و آنرا با زحمت به دست آورده بود آنهم بدون #رانت و کلاس های آنچنانی و سهمیه و....
🔸#وزارت_علوم او را به دانشگاه تهران ارجاع میداد و دانشگاه تهران به وزارت علوم و اینچنین هر روز فریدون را به سمت کوچر شدن و #لندن_نشین شدن هل دادن و هل دادن .
🔹دست آخر و بعد از کلی عذاب روحی و تحقیر شخصیت و نابود کردن روحیه فریدونی که همه از مدال طلایش اطمینان داشتند درست یادم نیست با وثیقه وزارت علوم یا دانشگاه تهران عازم یک سفر بی بازگشت به مسابقات جهانی لندن شد مسابقاتی که با مشکلات بسیار رنگ مدال فریدون را به نقره تغییر داد و نهایتا در آخرین لحظات موجب پناهندگیاش در فرودگاه لندن شد.
خوب یادمه که فریدون پرچمدار تیم ایران در مسابقات جهانی لندن بود پرچمداری که هرگز بازنگشت و عرصه را برای نوابغ رانتی و سهمیهای و... خالی گذاشت تا در این مملکت استاد شوند و مدیر و... .
بعد از چند ماه نامهای برای یکی از بچهها نوشت و در آن نامه گفت که یکی از غولهای کامپیوتر دنیا بورساش کرده و در حال ادامه تحصیل در مقطع دکتری #دانشگاه_ناتینگهام با یک خانه و یک اتومبیل با ماهی چند هزار پوند و ... .
آری امشب هم از صمیم قلب و با همه وجود خوشحال شدم برای موفقیت پسری که همه زندگیش در زادگاه و در موطن و کشورش پر از مشقت و بدبختی بود و هم سخت غمگین و ناراحت برای اینکه چرا فریدون نباید برای ایران باشد
🔸از آن جمع دوستان؛ کامران دوست صمیمی فریدون ساکن #پاریس هست. جواد دیگر دانشجوی ریاضی ساکن #هلند است. مهدی عضو حذف شده تیم بدون پایان تحصیلات اخراج و به #خانه_پدری برگشت. مسعود بعد از چند بار انصراف از کارشناسی ارشد و بعد از دو دهه سرانجام وارد مقطع #دکتری_ریاضی شد و با تالیف کتب تستی کارشناسی ارشد روزگار میگذراند. ابراهیم معروف به ابی فرزند شهیدی که دانشجوی میکروبیولوژی دانشگاه تهران و فروارد تیم فوتبال دانشگاه تهران و البته حاضر به استفاده از سهمیه فرزند شهیدی نشده بود سال چهارم اخراج و به خانه پدری بازگشت. خانه پدری که حالا ابی برادرش را هم در آن از دست داده بود. شهروز کشاورز دانشجوی نابغه #دکتری_شیمی که سال ۸۶ با سیانوری که از آرمایشگاه دانشگاه برداشته بود به زندگی پر از مشقت خود پایان داد. امرالله رتبه ۳ کنکور ارشد آمار ایران که سال قبل پیاده راهی راهپیمایی اربعین شده بود و در بینالحرمین کارش را از امام حسین (ع) خواسته بود هر چند که دعایش برآورده شد و از #کانادا و #ایتالیا برایش دعوتنامه آمده بود اما به دلیل ضعف شدید در یادگیری #زبان_خارجی نتوانست برای دکتری به کانادا یا ایتالیا برود و همچنان بیکار در خانه دوست ارمنیاش در شرق تهران روزگار میگذراند.
از آن جمع صرفا چند نفر در حد کارمند ساده در سطح استانها مشغول به کار هستند؛ امیر در اداره کل مالیاتی #همدان یا #کردستان .حمید در #کاشان هیات علمی #پیام_نور شده و... .
🔹در مملکتی که خاوریها هر روز و هر روز با ظاهرسازی و یقههای بسته و... مدیر میشوند و صاحب منصب، جایی برای فریدون دیروز و کوچر امروز وجود ندارد.
ایران به کسی احتیاج دارد که وان دقیقه را برای گرفتن وقت در یکی از معتبرترین دانشگاههای دنیا به کار میبرد .
🔸امرالله هنوز هم با رتبه ۳ کارشناسی ارشد و درصد ریاضی ۱۰۰ جویای یک شغل با درآمد بخور و نمیر هست و دست کسی را میبوسم که دست او را بگیرد.
منبع یادداشت: کانال سفیر امید
📌یارِدبستانیِ «کوچر بیرکار» در واکنش به موفقیت هماتاقی سابق خود مینویسد:
🔸امشب خبری را شنیدم که هم خوشحال شدم و هم متاثر و آن خبر دریافت #جایزه_فیلدز موسوم به #نوبل_ریاضیات توسط #کوچر_بیرکار استاد #دانشگاه_کمبریج به عنوان دومین ایرانی بعد از #مریم_میرزاخانی بود.
انگار همین دیروز بود سال ۱۳۷۸ در #کوی_دانشگاه تهران من با #فریدون_درخشانی بچه یکی از روستاهای #مریوان در ساختمان ۷۰ اتاق ۲۲۱ آشنا شدیم.
🔹سالی که آخرین سال زندگی پر از مشقت فریدون دیروز و کوچر امروز در کوی_دانشگاه_تهران بود.
فریدون از یک خانواده ضعیف مریوانی با پدرر و مادری بیسواد راهی دانشگاه تهران شده بود. در آن جمعی که متشکل از ۳ اتاق بودیم (۱۸ نفر) و بر یک سفره مینشستیم به جرات میتوان گفت فریدون سختترین شرایط را داشت.
اواسط سال بود که فریدون برای اعزام به مسابقات جهانی #لندن انتخاب شد البته به همراه یک یا دو نفر دیگر از جمع همان بچهها که بعدا حذف شدند. فریدون که برای تامین هزینه یک تومانی بلیط اتوبوس و ۱۰ تومانی ژتون هم مشکل داشت به یکباره با سد بزرگی به نام گذاشتن وثیقه ۵ میلیون تومانی برای اعزام به #مسابقات_جهانی لندن مواجه شد چیزی که حقاش بود و آنرا با زحمت به دست آورده بود آنهم بدون #رانت و کلاس های آنچنانی و سهمیه و....
🔸#وزارت_علوم او را به دانشگاه تهران ارجاع میداد و دانشگاه تهران به وزارت علوم و اینچنین هر روز فریدون را به سمت کوچر شدن و #لندن_نشین شدن هل دادن و هل دادن .
🔹دست آخر و بعد از کلی عذاب روحی و تحقیر شخصیت و نابود کردن روحیه فریدونی که همه از مدال طلایش اطمینان داشتند درست یادم نیست با وثیقه وزارت علوم یا دانشگاه تهران عازم یک سفر بی بازگشت به مسابقات جهانی لندن شد مسابقاتی که با مشکلات بسیار رنگ مدال فریدون را به نقره تغییر داد و نهایتا در آخرین لحظات موجب پناهندگیاش در فرودگاه لندن شد.
خوب یادمه که فریدون پرچمدار تیم ایران در مسابقات جهانی لندن بود پرچمداری که هرگز بازنگشت و عرصه را برای نوابغ رانتی و سهمیهای و... خالی گذاشت تا در این مملکت استاد شوند و مدیر و... .
بعد از چند ماه نامهای برای یکی از بچهها نوشت و در آن نامه گفت که یکی از غولهای کامپیوتر دنیا بورساش کرده و در حال ادامه تحصیل در مقطع دکتری #دانشگاه_ناتینگهام با یک خانه و یک اتومبیل با ماهی چند هزار پوند و ... .
آری امشب هم از صمیم قلب و با همه وجود خوشحال شدم برای موفقیت پسری که همه زندگیش در زادگاه و در موطن و کشورش پر از مشقت و بدبختی بود و هم سخت غمگین و ناراحت برای اینکه چرا فریدون نباید برای ایران باشد
🔸از آن جمع دوستان؛ کامران دوست صمیمی فریدون ساکن #پاریس هست. جواد دیگر دانشجوی ریاضی ساکن #هلند است. مهدی عضو حذف شده تیم بدون پایان تحصیلات اخراج و به #خانه_پدری برگشت. مسعود بعد از چند بار انصراف از کارشناسی ارشد و بعد از دو دهه سرانجام وارد مقطع #دکتری_ریاضی شد و با تالیف کتب تستی کارشناسی ارشد روزگار میگذراند. ابراهیم معروف به ابی فرزند شهیدی که دانشجوی میکروبیولوژی دانشگاه تهران و فروارد تیم فوتبال دانشگاه تهران و البته حاضر به استفاده از سهمیه فرزند شهیدی نشده بود سال چهارم اخراج و به خانه پدری بازگشت. خانه پدری که حالا ابی برادرش را هم در آن از دست داده بود. شهروز کشاورز دانشجوی نابغه #دکتری_شیمی که سال ۸۶ با سیانوری که از آرمایشگاه دانشگاه برداشته بود به زندگی پر از مشقت خود پایان داد. امرالله رتبه ۳ کنکور ارشد آمار ایران که سال قبل پیاده راهی راهپیمایی اربعین شده بود و در بینالحرمین کارش را از امام حسین (ع) خواسته بود هر چند که دعایش برآورده شد و از #کانادا و #ایتالیا برایش دعوتنامه آمده بود اما به دلیل ضعف شدید در یادگیری #زبان_خارجی نتوانست برای دکتری به کانادا یا ایتالیا برود و همچنان بیکار در خانه دوست ارمنیاش در شرق تهران روزگار میگذراند.
از آن جمع صرفا چند نفر در حد کارمند ساده در سطح استانها مشغول به کار هستند؛ امیر در اداره کل مالیاتی #همدان یا #کردستان .حمید در #کاشان هیات علمی #پیام_نور شده و... .
🔹در مملکتی که خاوریها هر روز و هر روز با ظاهرسازی و یقههای بسته و... مدیر میشوند و صاحب منصب، جایی برای فریدون دیروز و کوچر امروز وجود ندارد.
ایران به کسی احتیاج دارد که وان دقیقه را برای گرفتن وقت در یکی از معتبرترین دانشگاههای دنیا به کار میبرد .
🔸امرالله هنوز هم با رتبه ۳ کارشناسی ارشد و درصد ریاضی ۱۰۰ جویای یک شغل با درآمد بخور و نمیر هست و دست کسی را میبوسم که دست او را بگیرد.
منبع یادداشت: کانال سفیر امید
❕️
آخرین درجهٔ فساد، به کار بردن قوانین برای ظلم است.
وقتی شیشه بانک و سطل آشغال رو سرمایه ملی میدونی، اما دانشجوی شریف رو میزنی!!! یعنی هیچ فهم مشخصی از سرمایه ملی و سرمایه اجتماعی نداری!
تو از تولید نفرت لذت میبری و این خیلی عجیبه!
#دانشگاه_شریف🌿
آخرین درجهٔ فساد، به کار بردن قوانین برای ظلم است.
وقتی شیشه بانک و سطل آشغال رو سرمایه ملی میدونی، اما دانشجوی شریف رو میزنی!!! یعنی هیچ فهم مشخصی از سرمایه ملی و سرمایه اجتماعی نداری!
تو از تولید نفرت لذت میبری و این خیلی عجیبه!
#دانشگاه_شریف🌿
ڪتاب صوتے عیسا:
●○
📖🎧
#ڪتاب_صوتی
📖 #اوریڪس_و_ڪریڪ
🖋 #مارگارت_اتوود
🎤 #عیسا_اسدے
معرفے ڪتاب:
اوریڪس و ڪریڪ لقب دو نفر از شخصیتهاے اصلے ڪتاب است. این رمان عاشقانہ در زمانے آغاز میشود ڪہ نسل انسان بر اثر فاجعهے جهانے زیستشناسے از بین رفتہ و تنها یڪ نفر باقے ماندہ است. او تنها بازماندهے این فاجعهے جهانے ست؛ این داستان در گذشتہ اتفاق افتادہ و در آیندہ روایت میشود.
معرفے نویسنده:
#مارگارت_النور_اتوود، شاعر، داستاننویس، منتقد ادبے، فعال سیاسے و فمینیست سرشناس ڪانادایے ست.
وے در ۱۸ نوامبر ۱۹۳۹ در شهر اتاوا، در ایالت اونتاریوے ڪانادا دیدہ بہ جهان گشود. او دومین فرزند از سہ فرزند خانوادهاش بود. پدرش ڪارل ادموند آتوود حشرهشناس و مادرش مارگارت دوروتے ڪیلام اهل وودویل نوا اسڪاشیا، در گذشتہ متخصص تغذیہ بود. بہ سبب تحقیقات پدرش بر روے حشرات جنگلے، او بیشتر ڪودڪے خود را در جنگلهاے دورافتادہ ڪِبِڪ شمالے و در سفر بین اتاوا، سو سنت مرے و تورنتو گذراند. این تجربهے دوران ڪودڪے، بعدها در آثارش در بهڪارگیرے تعبیرها از دنیاے جانوران و طبیعت نمود یافت.
مارگارت نوشتن نمایشنامہ و سرودن شعر را در شش سالگے آغاز ڪرد. مارگارت جوان در شانزدہ سالگے علاقہ بہ نویسندگے حرفهاے را در خود ڪشف ڪرد. او در سال ۱۹۵۷ تحصیلاتش را در ڪالج ویڪتوریاے دانشگاہ تورنتو Acta Victoriana آغاز و اشعار و مقالاتش را در نشریهے ادبے این ڪالج، منتشر ڪرد. جے مڪفرسون و نورثروپ فراے از جملہ استادان او بودند.
رمان «سرگذشت ندیمه» از آثار بسیار مطرح اوست ڪہ با وجود انتقادهاے فراوان در سال ۱۹۸۵ منتشر شد و موفق بہ دریافت جایزهے Governor General شد؛ همچنین این ڪتاب در سال ۱۹۸۷ اولین جایزهٔ #آرتور_سی_ڪلارڪ را ڪسب ڪردہ است.
مارگارت النور اتوود از دریافت ڪنندگان جوایز ادبیات پرنسس آستوریاس و آرتور سے. ڪلارڪ است و پنج بار براے #جایزه_بوڪر نامزد شدہ ڪہ از این میان یڪ بار برندهے آن بودہ است؛ همچنین، بہ دفعات در مرحلهے پایانے جایزهے فرماندار ڪل ڪانادا (Governor General) حضور داشتہ و دو بار آن را بهدست آوردہ است. نام او در سال ۲۰۰۱ در میان ستارهداران پیادهراہ مشاهیر ڪانادا قرار گرفت. او همچنین یڪے از بنیانگذاران بنیاد نویسندگان ڪانادا ست؛ سازمانے غیرانتفاعے ڪہ براے تقویت جامعهے نویسندگان ڪانادا میڪوشد. در ڪنار خدمات بیشمارش بہ ادبیات ڪانادا، وے از متولیان بنیانگذارے #جایزه_شعر_گریفین است.
این نویسندہ تاڪنون بیش از ۴۰ رمان، داستان ڪوتاہ، داستان ڪودڪ و ڪتابهاے غیرادبے منتشر ڪردہ است. از رمانهاے او ڪہ بہ فارسے منتشر شدہ است، میتوان «سرگذشت ندیمه»، «عروس فریبڪار»، «گریس دیگر»، «آدمڪش ڪور»، «اوریڪس و ڪریڪ» و «چشم گربه» را نام برد. آثار او ریشہ در #رئالیسم_سنتے دارند و در نوشتههایش از زن بهعنوان شخصیت اصلے استفادہ میڪند.مارگارت در داستانهایش واقعیتهاے اجتماعے را با تخیل و اسطورهشناسے و طنز همراہ میڪند.
از دیگر آثار مطرح آتوود «چشم گربه» است ڪہ در سال ۱۹۸۸ منتشر شدہ است و نهمین رمان اوست. این رمان با درونمایههاے اجتماعیاش، داستان زندگے زنے نقاش و سالخوردہ را روایت میڪند ڪہ بعد از سالها بہ زادگاهش بازمیگردد و خاطرات گذشتهاش را مرور میڪند. این رمان فضاے اجتماعے و فرهنگے ڪانادا را در میانهٔ قرن بیستم، از جنگ جهانے دوم تا اواخر دههٔ هشتاد، بهخوبے آشڪار میڪند و عناصر فرهنگے آن زمان همچون جنبشهاے متعدد هنر مدرن و فمینیسم را بہ تصویر میڪشد.
وے در طول زندگے حرفهایاش بیش از ۵۵ جایزهٔ ملے و بینالمللے ڪسب ڪردہ است و درجات افتخارے متعددے از دانشگاههاے مختلفے همچون #دانشگاه_آڪسفورد و #سوربن و #ڪلمبیا دریافت ڪردہ است و در سال ۲۰۰۰، جایزہ ادبے بوڪر را بہ خاطر رمان «آدمڪش ڪور» دریافت ڪرد.
رمان «سرگذشت ندیمه» از آثار بسیار مطرح اوست ڪہ با وجود انتقادهاے فراوان در سال ۱۹۸۵ منتشر شد وموفق بہ دریافت جایزهٔ Governor General شد وهمچنین این ڪتاب در سال ۱۹۸۷ اولین جایزهٔ #آرتور_سی_ڪلارڪ را ڪسب ڪردہ است.
ڪانال صوتے ڪتاب عیسی
🍻🎭🎧
●○
📖🎧
#ڪتاب_صوتی
📖 #اوریڪس_و_ڪریڪ
🖋 #مارگارت_اتوود
🎤 #عیسا_اسدے
معرفے ڪتاب:
اوریڪس و ڪریڪ لقب دو نفر از شخصیتهاے اصلے ڪتاب است. این رمان عاشقانہ در زمانے آغاز میشود ڪہ نسل انسان بر اثر فاجعهے جهانے زیستشناسے از بین رفتہ و تنها یڪ نفر باقے ماندہ است. او تنها بازماندهے این فاجعهے جهانے ست؛ این داستان در گذشتہ اتفاق افتادہ و در آیندہ روایت میشود.
معرفے نویسنده:
#مارگارت_النور_اتوود، شاعر، داستاننویس، منتقد ادبے، فعال سیاسے و فمینیست سرشناس ڪانادایے ست.
وے در ۱۸ نوامبر ۱۹۳۹ در شهر اتاوا، در ایالت اونتاریوے ڪانادا دیدہ بہ جهان گشود. او دومین فرزند از سہ فرزند خانوادهاش بود. پدرش ڪارل ادموند آتوود حشرهشناس و مادرش مارگارت دوروتے ڪیلام اهل وودویل نوا اسڪاشیا، در گذشتہ متخصص تغذیہ بود. بہ سبب تحقیقات پدرش بر روے حشرات جنگلے، او بیشتر ڪودڪے خود را در جنگلهاے دورافتادہ ڪِبِڪ شمالے و در سفر بین اتاوا، سو سنت مرے و تورنتو گذراند. این تجربهے دوران ڪودڪے، بعدها در آثارش در بهڪارگیرے تعبیرها از دنیاے جانوران و طبیعت نمود یافت.
مارگارت نوشتن نمایشنامہ و سرودن شعر را در شش سالگے آغاز ڪرد. مارگارت جوان در شانزدہ سالگے علاقہ بہ نویسندگے حرفهاے را در خود ڪشف ڪرد. او در سال ۱۹۵۷ تحصیلاتش را در ڪالج ویڪتوریاے دانشگاہ تورنتو Acta Victoriana آغاز و اشعار و مقالاتش را در نشریهے ادبے این ڪالج، منتشر ڪرد. جے مڪفرسون و نورثروپ فراے از جملہ استادان او بودند.
رمان «سرگذشت ندیمه» از آثار بسیار مطرح اوست ڪہ با وجود انتقادهاے فراوان در سال ۱۹۸۵ منتشر شد و موفق بہ دریافت جایزهے Governor General شد؛ همچنین این ڪتاب در سال ۱۹۸۷ اولین جایزهٔ #آرتور_سی_ڪلارڪ را ڪسب ڪردہ است.
مارگارت النور اتوود از دریافت ڪنندگان جوایز ادبیات پرنسس آستوریاس و آرتور سے. ڪلارڪ است و پنج بار براے #جایزه_بوڪر نامزد شدہ ڪہ از این میان یڪ بار برندهے آن بودہ است؛ همچنین، بہ دفعات در مرحلهے پایانے جایزهے فرماندار ڪل ڪانادا (Governor General) حضور داشتہ و دو بار آن را بهدست آوردہ است. نام او در سال ۲۰۰۱ در میان ستارهداران پیادهراہ مشاهیر ڪانادا قرار گرفت. او همچنین یڪے از بنیانگذاران بنیاد نویسندگان ڪانادا ست؛ سازمانے غیرانتفاعے ڪہ براے تقویت جامعهے نویسندگان ڪانادا میڪوشد. در ڪنار خدمات بیشمارش بہ ادبیات ڪانادا، وے از متولیان بنیانگذارے #جایزه_شعر_گریفین است.
این نویسندہ تاڪنون بیش از ۴۰ رمان، داستان ڪوتاہ، داستان ڪودڪ و ڪتابهاے غیرادبے منتشر ڪردہ است. از رمانهاے او ڪہ بہ فارسے منتشر شدہ است، میتوان «سرگذشت ندیمه»، «عروس فریبڪار»، «گریس دیگر»، «آدمڪش ڪور»، «اوریڪس و ڪریڪ» و «چشم گربه» را نام برد. آثار او ریشہ در #رئالیسم_سنتے دارند و در نوشتههایش از زن بهعنوان شخصیت اصلے استفادہ میڪند.مارگارت در داستانهایش واقعیتهاے اجتماعے را با تخیل و اسطورهشناسے و طنز همراہ میڪند.
از دیگر آثار مطرح آتوود «چشم گربه» است ڪہ در سال ۱۹۸۸ منتشر شدہ است و نهمین رمان اوست. این رمان با درونمایههاے اجتماعیاش، داستان زندگے زنے نقاش و سالخوردہ را روایت میڪند ڪہ بعد از سالها بہ زادگاهش بازمیگردد و خاطرات گذشتهاش را مرور میڪند. این رمان فضاے اجتماعے و فرهنگے ڪانادا را در میانهٔ قرن بیستم، از جنگ جهانے دوم تا اواخر دههٔ هشتاد، بهخوبے آشڪار میڪند و عناصر فرهنگے آن زمان همچون جنبشهاے متعدد هنر مدرن و فمینیسم را بہ تصویر میڪشد.
وے در طول زندگے حرفهایاش بیش از ۵۵ جایزهٔ ملے و بینالمللے ڪسب ڪردہ است و درجات افتخارے متعددے از دانشگاههاے مختلفے همچون #دانشگاه_آڪسفورد و #سوربن و #ڪلمبیا دریافت ڪردہ است و در سال ۲۰۰۰، جایزہ ادبے بوڪر را بہ خاطر رمان «آدمڪش ڪور» دریافت ڪرد.
رمان «سرگذشت ندیمه» از آثار بسیار مطرح اوست ڪہ با وجود انتقادهاے فراوان در سال ۱۹۸۵ منتشر شد وموفق بہ دریافت جایزهٔ Governor General شد وهمچنین این ڪتاب در سال ۱۹۸۷ اولین جایزهٔ #آرتور_سی_ڪلارڪ را ڪسب ڪردہ است.
ڪانال صوتے ڪتاب عیسی
🍻🎭🎧